صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

کرونا و مدیریت بحران در آموزش و پرورش

به خانه‌هایی می‌اندیشم که به‌زودی و سرعت برق و باد، باید دوباره «خانه-مدرسه» شوند.
▫️به مادرانی فکر می‌کنم که در کنار دهها کار روزانه‌ی درون و بیرون خانه، باید دل‌مشغول زمان برخط‌شدن فرزندانشان در کلاس‌های مجازی باشند.
▫️به پدرانی اندیشه دارم که در پی یک روز تلاش معاش و مشاهده‌ی ساعتیِ جهش قیمت‌ها -کلید که در قفلِ در می‌چرخانند- تازه با فرزندان حوصله‌سررفته مواجه می‌شوند.
▫️به زمان‌ها و فضاهایی فکرم مشغول است که از یک‌سو در برابر خانه‌نشینی بچه‌ها کم آورده‌اند و از دگرسو آینده‌ی تحصیلی فرزندان را با ابهام و نقص روبرو کرده است.

به‌ حق آنچه امروز در کنار دیگر بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، نیازمند مدیریت است، «بحران آموزش» است.عادتمان داده‌اند، که اصطلاح «مدیریت بحران» را به «سردرگمی بعد از بحران» تعبیر و تفسیر کنیم. مگر تا کنون جز این بوده؟ آخرینش حادثه‌ی غمبار و بسیار تأسف‌برانگیز مرکز درمانی سینا اطهر.

آقای مقام مسئول در مدیریت بحران شهر تهران، بعد از حادثه تازه فرمایش می‌کنند که:
«پنجاه بیمارستان در پایتخت فاقد ایمنی هستند و لکن به خاطر مصالحی(!) نامشان را اعلام نمی‌کنیم!» بنازم به این همه مصلحت‌سنجی و سنجیده‌گویی! بگذرم.

وزارت آموزش و‌ پرورش چه‌میزان برای مواجهه با بحران آموزشی ناشی از تعطیلی مدارس، آمادگی دارد؟ اصولاً چه میزان متخصص و پشتیبان برای نوع «برخط» آموزش در چنته دارد؟ ...و به متخصصان و ایده‌پردازان این فن تا چه حد فراخوان داده است؟

کرونا و مدیریت بحران در آموزش و پرورش

قاعدتاً در این فراخوان تخصصی، دیگر ضرورتی برای سین‌جیم اعتقادی و احراز صلاحیت‌های عبادی و تسبیح و پیشانی نباشد تا یک نرم‌افزار «شاد»، اما بی‌عیب و نقص را سامان دهند.

آیا هنوز و‌ همچنان،  دل‌مشغول همان‌ مناسبات و روابط دوران دور از بحران هستند و در سرنوشت‌سازترین وزارتخانه‌ی کشور، تخصص‌ها را در زمره‌ی حواشیِ ملاحظات می‌بینند؟ ...یا این بار، بحران خانه‌نشینی دانش‌آموز و خانه‌به‌دوشی والدین و آموزش از درون خانه را پشت درِ «اول مهر» حس می‌کنند؟ خدا کند دست‌اندرکاران عالی آموزش و‌ پرورش، مثل آن مقام والای مدیریت بحران تهران، بعد از شروع مهر نگویند:
«...در حال مطالعه برای تدوین نرم‌افزازهای آموزش برخط بودیم که ناگهان هم بودجه‌مان ته کشید و هم دیدیم پاره‌ای تدارکات انتخابات ۱۴۰۰، مقدم بر این تدارکات آموزشی است!

آموزش و پرورش دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد!»

عجالتاً که در حال تحمل تاوان همان دیرکردهایی هستیم که اتفاقا بسیاریش سوخت شده است.

روزنامه اطلاعات


کرونا و مدیریت بحران در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

حذف ١٦ سهمیه کنکور از ١٩ سهمیه فعلی

پرتال شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر می دهد در جلسه ۳۴۳ شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به ریاست منصور غلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و با حضور سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که به صورت حضوری و ویدئو کنفرانس در محل دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد مساله " حذف سهمیه ها " از کنکور مطرح گردیده است .

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به پیشنهاد وزارت علوم مبنی بر حذف ١٦ سهمیه کنکور از ١٩ سهمیه فعلی، گفته است: این موضوع با مشارکت و تعامل مجلس ساماندهی شود.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین تصریح کرده دغدغه اصلی جامعه دانش‌آموزی در ارتباط با شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس، موضوع کنکور و بحث سهمیه‌ها است.

عاملی پیشنهاد کرده است که با توجه به کار کارشناسی انجام شده در دبیرخانه شورای عالی و آمادگی سازمان سنجش و وزارت علوم، موضوع جلسه آتی شورای اسلامی شدن به موضوع سهمیه‌های کنکور اختصاص یابد.

« صدای معلم » تاکنون گزارش ها و یادداشت های انتقادی متعددی را در این موضوع مطرح کرده است .

در آخرین گزارش با عنوان استمرار مصوبه تسهیلات فرزندان اعضای هیئت علمی در کنکور ۹۹ با مجوز شورای عالی انقلاب فرهنگی ؛ چرا ؟ ( این جا ) آمده است :

« هر گونه رقابتی در کنکور باید عادلانه بوده و به دور از رانت های مختلف و گزینش های ایدئولوَژیک مدار صورت بگیرد .
ایجاد و بدتر از آن استمرار سهمیه بندی در کنکور در تضاد مستقیم با " عدالت آموزشی " قرار دارد .هر کسی متناسب با هوش ، استعداد ، تلاش و شایستگی های درونی خود باید در جایگاه خویش قرار گیرد . چرا که ساختن کشور و حصول توسعه پایدار فقط توسط مدیران ، کارشناسان و متخصصان فن مدار ، باسواد ، متخصص و اخلاق مدار امکان پذیر است .

تنها سهمیه مناطق چندگانه کنکور با توجه به توزیع نابرابر امکانات آموزشی کشور می تواند  با عدالت آموزشی انطباق داشته باشد .آیا دانش آموزی که در مناطق محروم و توسعه نیافته تحصیل کرده و با زحمت و مشقت خود را آماده رقابت کرده است با فردی که از حداکثر امکانات در حوزه های مختلف بهره مند بوده و حتی درصدد استفاده از رانت برای ورود به دانشگاه است ؛ می توانند در یک " ترازو " قرار گیرند ؟
آیا این عدالت است ؟

حذف ١٦ سهمیه کنکور از ١٩ سهمیه فعلی

پرسش " صدای معلم " آن است که وقتی دیوان عدالت اداری به عنوان یک مرجع قانونی شناخته شده و تعریف شده مصوبه ای را باطل می کند ؛ چگونه نهادی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی تعریف شده به لحاظ قانونی ندارد می تواند آن را ابطال کند ؟

این وضعیت با کدام منطق کارشناسی و حقوقی منطبق است ؟

پرسش این است که چرا لایحه ساماندهی سهمیه‌های ورود به مقاطع مختلف آموزش عالی آذر ۹۸ توسط وزیران علوم و بهداشت به هیئت دولت ارائه شد به فرجامی نرسیده است ؟چرا لایحه پیشنهاد لغو مصوبه تسهیلات فرزندان هیئت علمی با گذشت ماه ها و فرا رسیدن زمان کنکور عملیاتی نشده است ؟
جالب است که حمید اکبری قائم ‌مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت در 5 مرداد 1398 از پذیرش دانشجویان رشته‌های پزشکی از طریق سهمیه انتقاد می کند و از ورود بیش از 60 درصد دانشجویان این رشته‌ها با سهمیه ابراز نگرانی می کند .

حذف ١٦ سهمیه کنکور از ١٩ سهمیه فعلی

چرا کسی به این دغدغه ها توجهی نمی کند ؟

چرا رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در کنار نقل خبر موضع صریح و شفاف خود را در این مورد بیان نمی کند ؟
چرا وزرای آموزش و پرورش و آموزش عالی در این موارد سکوت کرده اند ؟

پایان گزارش/


حذف ١٦ سهمیه کنکور از ١٩ سهمیه فعلی

منتشرشده در گفت و شنود
پنج شنبه, 18 تیر 1399 10:23

معلمان را دریابید

 جایگاه معلمی و وضعیت معلمان در زمانه ای زندگی می کنیم که گویی همه ی معیارهای ایده آل و مطلوبی که برای ارزیابی انسانها در دست داشته ایم ، به تدریج دارد روبه اضمحلال می نهد به گونه ای که دیگر آن معیارها پاسخگوی نیازهای زمانه ی ما نیست.

از طرف دیگر چنان بحران زده ایم که در غرقاب پر تلاطم زندگی امروز برای نجات خویش دست و پا می زنیم و به دنبال دستاویز محکمی می گردیم.
  در چنین زمانه ی پرآشوبی می خواهیم احوال معلمان را بجوییم و بکاویم و به جایگاه فعلی آنها نگاهی کوتاه بیندازیم. پیش از آنکه به تالّمات درونی و مشکلات گزنده ی این قشر نجیب و پاکباخته بپردازم ، به توقعات و انتظارات جامعه از معلمان عزیز اشاراتی می کنم و سپس به مقصد و مقصود خود می پردازم.
جامعه ی ما عادتا باید هایی برای معلمان قائل است که ازاین میان شاید تعدادی از آنها منطقی و ضروری باشد و تعدادی نیز اساس علمی و درستی نداشته باشد. ما در اینجا به بایدهایی اشاره می کنیم که علی الظاهر  مقبول همگان است.
   معلم وظایفی دارد که باید بدانها عمل کند.مثلا از شیوه ها و روش های صحیح آموزش در مدرسه استفاده کند و نیز محتوای آموزشی درستی ارائه دهد تا منجر به موفقیت دانش آموز شود. ضمنا از دیگر ویژگی های یک معلم مطلوب ، مهارت و تخصص ، دانش کافی ، قدرت بیان ، هوش و ذکاوت ، خلاقیت و آفرینشگری ، اشتیاق به تدریس ، صبر و بردباری ، تحمل شدائد و سختی کار ، عدم احساسات سلطه جویانه ، آراستگی ظاهری و امثال اینهاست. البته در کنار همه ی اینها نقش مهم تربیتی او را نباید نادیده گرفت.
   چنانچه بخواهیم معلم و دانش آموز را به دو کفه ی ترازو تشبیه کنیم ، برای برقراری توازن و برابری این کفه ها باید بستر و زمینه هایی مناسب فراهم کنیم. توجه ویژه به یکی از این کفه ها و کم توجهی به  کفه ی دیگر آموزش ، نه تنها موجب عدم توازن میان آنها می شود ، یقینا ما را در پیشبرد اهداف آموزشی یاری نخواهد کرد و در سطح کلانتر موجب ارتقاء و اعتلای کشور نخواهد شد.

بنابراین سامان بخشی آموزش و پرورش ، تفکر جمعی همه ی نهادها و سازمانها را می طلبد. اگر افکار عمومی را به سمتی سوق دهیم که برای داشتن کشوری پیشرفته و مترقی باید آموزش و پرورشی قدرتمند و توانا و سازنده و پویا داشته باشیم ، قطعا عزم ملی همت خود را صرف این کار خواهد کرد.
   همان گونه که گفتیم ، نقش معلم را در تعالی و سازندگی کشور نباید نادیده انگاشت .همه ی کسانی که در مشاغل گوناگون سرگرم کارند و به کسب درآمد نائل می آیند ، در محضر معلم آموخته اند و به مراتب مناسب دست یازیده اند. بنابراین چگونه می توانیم نقش و تاثیر معلم را در جامعه به فراموشی بسپاریم؟ آیا معلم در جامعه ی ما جایگاه مناسب و مطلوبی دارد؟ معلمی که دچار مشکلات عدیده است چگونه می تواند جایگاه برازنده و مطلوبی در میان مردم داشته باشد؟ از غریقی که خود نیازمند یاریست توقع کمک به دیگران نباید داشت.

جایگاه معلمی و وضعیت معلمان

تا زمانی که به جایگاه معلم اهمیتی داده نشود ، هرگز نباید انتظار داشت که او در جامعه ، جایگاه اجتماعی والایی پیدا کند . مدیران کشور باید پی به ضرورت تبیین جایگاه و پایگاه واقعی معلمان ببرند و در جهت رفع مشکلات اقتصادی و کاهش فشارهای روحی این قشر زحمتکش و صادق بکوشند تا عن قریب شاهد افزایش روحیه ی امیدواری در آنان باشیم.
   تنزل شان و منزلت معلم سبب تغییر نگاه جامعه نسبت به او می شود. آسیب های ناشی از مشکلات معیشتی معلمان ، دغدغه های پایان ناپذیر ذهنی آنان و خدشه دار کردن عواطف ایشان در دراز مدت ، اساس و بنیان جامعه را متلاشی خواهد کرد.
   در کشورهای مترقی و پیشرفته با حفظ جایگاه مطلوب معلمی از میان مشاغل دیگر ، فرهنگ تکریم و تعظیم معلم کاملا نهادینه شده است.بنابراین اگر می خواهیم کشوری از هر حیث سالم و قدرتمند داشته باشیم باید مجدانه به اوضاع و احوال معیشتی معلمان بیندیشیم و در اسرع وقت آنها را به جایگاه حقیقی و حقوقی خود برسانیم.

به نظر شما با توجه به تورم افسار گسیخته و روزافزون جامعه  آیا حقوق اندک معلمان کفاف زندگی آنها را می دهد؟

دور از عقل و انصاف است که وقتی در مورد مشکلات معلمان سخن به میان می آوریم ، بودجه ای چشمگیر بدان اختصاص ندهیم. اینکه تعداد معلمان زیاد است متاسفانه بهانه ایست که مانع از رفع مشکلات اقتصادی معلمان می شود. بی توجهی به شرایط مالی نامساعد آنها حتی باعث گردید که در نگاه عموم مردم، معلمان جزءِ اقشار بسیار ضعیف جامعه محسوب شوند تا حدی که متاسفانه مردم ارزشی که برای مشاغل دیگر قائلند، برای شغل معلمی قائل نیستند و نباید این واقعیت جان شکن و روح فرسا را کتمان کرد. نکته ی تاسف بار اینکه روی آوردن تعدادی از دانش آموزان ما به شغل معلمی فقط از سرِ ناچاریست. چونکه بیکاری امان جوانان را بریده است.
   نکته ی پایانی اینکه تبعیض رفتاری در میان کارمندان دولتی را نباید نادیده انگاشت. مقایسه ی معلمان با کارمندان نهاد ها و سازمان های دیگر دقیقا نشانگر این مدعاست. هرکسی که در هر شغلی خدمت می کند ، مدیون معلم است. پس معلمان را دریابید .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جایگاه معلمی و وضعیت معلمان

منتشرشده در یادداشت

نگاهی به کودکی و زندگی میرزاحسن رشدیه

شخصیت منسجم، استوار و مقاوم را مهم‌ترین ویژگی «میرزاحسن رشدیه» - پدر آموزش نوین ایران - می‌توان دانست. بی‌گمان ایمان به ثمربخش بودن راهی که او در پیش گرفته بود، از انگیزه‌های مقاومتش در برابر مصائب بود؛ اما ریشه‌های اصلی را در دوره‌ی کودکی او و در رشد رشدیه می‌توان جست‌وجو کرد.

تاریخ از کودکی‌های میرزاحسن رشدیه بسیار کم سخن گفته است. بنیاد بیش‌تر آثار و منابعی که از زندگی و کارنامه‌ی بی‌بدیل رشدیه در دست است، خاطراتی است که او و یا نزدیکان همدوره او گفته‌اند یا نوشته‌اند؛ اما حجم این خاطرات در هجده سال نخست زندگی رشدیه، بسیار اندک هستند.

شاید دلیل آن، عرف و عادت زمانه‌ای باشد که رشدیه در آن زیست و بالید. زمانه‌ای که در آن میان «کودکی» و «بزرگ‌سالی» مرز آشکاری نبود و خاطره‌های دوره کودکی اهمیت چندانی نداشت.

اگرچه میرزاحسن رشدیه زمانه‌ای نو را رقم زد، فرزند زمانه‌ی خویش نیز بود. از این‌رو در شصت‌وسه سالگی و در آغاز نگارش خودنگاشته‌اش، پایه را بر خاطره‌های پس از هجده سالگی‌اش گذاشت و متواضعانه نوشت:

«یکی از تاریخ‌نویسان تهران مرا از مردمان تاریخی خیال کرده، برای تکمیل کتاب خود چند مکتوب فرستاده، شرح حال و تاریخ زندگانی مرا خواستند که پس از جرح و تعدیل آن چه صلاح می‌داند، قید تاریخش نماید. یک مرد ۶۳ ساله چه بنویسد از تاریخ زندگانیش که چون هیجده ساله شده، تمام حوادث ایام عمرش تاریخی می‌باشد.»(۱) تأیید «رشدیه کودک» توسط پدر و مکتب‌دار، طرح‌واره‌ای سازگار با هدف‌ها و آرمان‌های اجتماعی می‌سازد که «رشدیه بزرگ‌سال» را در گذر از مراحلِ دشوار یاری می‌کند.»

رشدیه در ادامه‌ی خودنگاشته‌اش، فاصله‌ی تولد تا هجده سالگی‌اش را باشتاب و در چند جمله‌ی کوتاه می‌نویسد:

«در روز جمعه پنجم رمضان‌المبارک ۱۲۷۸ قمری در تبریز متولد شده، در هیجده سالگی به خواهش اهل محله به اِذن پدرم در مسجد امام‌زاده چرنداب به محراب و از محراب به منبر می‌رفتم.»(۲)

رشدیه حوادث و خاطره‌های پیش از هیجده سالگی‌اش را «تاریخی» ندید. کسی از همدوره‌ای‌هایش نیز به فراست پرسش از چندوچون کودکی او و ثبت آن برای آیندگان نیفتاد، زیرا کودکی دیده نمی‌شد؛ حتی اگر کودکی یکی از بزرگ‌ترین معمارانِ نهاد کودکی باشد.

ثبت خاطره‌های دوره‌ی کودکی رشدیه امروز منبعی درخورِ استناد برای شخصیت‌شناسی او می‌توانست باشد. چندان که اندک خاطره‌های گفته و نوشته شده از کودکی‌های «پیر معارف»، نشانه‌هایی از بنیاد شخصیت منسجم، استوار و مقاوم او را بر دوش می‌کشند:

رشدیه فرزند خانواده‌ای از طبقه متوسط شهری در «محله چرنداب» تبریز است که بنا بر عرف و عادت زمانه، در پنج سالگی و همچون بیش‌تر همسالان خود، راهی مکتبخانه می‌شود. اما او کودکی متمایز از دیگران است. چنان که «…مکتبدار هوش و ذکاوت رشدیه را بیش از سایر شاگردان دیده، توجه خاصی به وی داشت و در ماه‌های اوّل، «خلیفه»(۳) مکتبخانه‌اش کرد.»(۴) اما افزون بر هوشمندی خدادادی او، نقش پدر در این تمایز قابل ردیابی است، زیرا «تنها تفاوت او با دیگران استفاده از محضر پدر خود «ملامهدی» بود که از مجتهدین خوش‌نام و مورد احترام مردم به‌شمار می‌رفت.»(۵)

از این‌رو رشدیه افزون بر مکتب‌دار، آموزگاری نیز در خانه داشت. اگر تندخویی مکتب‌دار و سَبک آموزشی دیرفهم، کمبودی در آموزش دیگران بود، خُلق آرامِ پدر و محیط امن خانه و خانواده، این کمبود را برای او از میان می‌بُرد. رشدیه از جایگاه خلیفگی در مکتبخانه بهره می‌برد تا همدرسی‌هایش را نیز از آفت این کمبود برهاند. او عهده‌دار بخشی از آموزش می‌شود:

«بچه‌ها را سپرده بود صبح زود قبل از آخوند بیایند و کلید مکتب هم پیش خودش بود. صبح زودتر از ساعت معمول به مکتب یعنی دکان آمده، در را باز و حریم آن را آب و جارو می‌کرد. بچه‌ها هم به‌تدریج حاضر می‌شدند و رشدیه درس را روان‌شان می‌کرد… بچه‌ها وجود رشدیه را مغتنم می‌شمردند که به کمک او درس‌شان را یاد می‌گرفتند و در مجازات‌شان تخفیفی پیدا می‌شد. از این رو طفلکان پروانه‌وار اطراف رشدیه می‌گشتند.»(۶)

نگاهی به کودکی و زندگی میرزاحسن رشدیه

آن‌چه مسلم است رشدیه بدون اجازه و تأیید مکتب‌دار، عهده‌دار چنین نقشی نمی‌توانست باشد. اجازه و تأییدی که برآمده از عنصر اعتماد بود و محیط مکتبخانه را نیز همچون خانه، برای رشدیه امن و سلامت می‌کرد. شاید همین چاره‌اندیشی و نخستین تجربه‌های آموزش بود که او را در آینده به فکر چاره‌اندیشه‌ای بزرگ‌تر، یعنی تغییر سامانه آموزش انداخت و به‌سوی معلمی و تأسیس مدرسه سوق داد.

به نظر می‌رسد روابط میان فردی امن میرزاحسنِ کودک با بزرگ‌سالان پیرامونش، که همراه با عناصری چون اعتماد و تأیید و تحسین بوده، هسته‌های نخست استقلال و عزت نفس را در وجود او کاشته است. این خاطرات اندک، از دو زاویه‌ی متفاوت، دستمایه‌های ارزشمندی برای تحلیل شخصیت رشدیه هستند:

نخست، از زاویه رویکرد تربیتی «شناختی»، و دوم از زاویه روان‌کاوی اجتماعی «کارن هورنای»، روان‌کاو آلمانی.

از زاویه نخست به نقش این خاطرات در شکل‌گیری طرح‌واره ذهنی (Schema) رشدیه می‌توان اشاره کرد. پشتیبانی، اعتماد، تأیید و تحسین بزرگ‌سالان از رشدیه، عناصری هستند که در درون این خاطرات نهفته‌اند و مجموعاً در معماری طرح‌واره ذهنی رشدیه یعنی «تلاش برای نیک‌روزی آدمیان» مؤثر بوده‌اند و مانع از عافیت‌طلبی یا کناره‌گیری او از راهی که در پیش گرفته بود، می‌شوند.

اندک خاطره‌های ثبت شده از کودکی‌های رشدیه را مانند یک طرح‌واره یا الگوی فکری، احساسی و رفتاری می‌توان دانست که بعدها، بارها و بارها در زندگی پُرفراز و نشیب او تکرار و ظاهر می‌شوند. (۷) تأیید «رشدیه کودک» توسط پدر و مکتب‌دار، طرح‌واره‌ای سازگار با هدف‌ها و آرمان‌های اجتماعی می‌سازد که «رشدیه بزرگ‌سال» را در گذر از مراحلِ دشوار یاری می‌کند.»(۸)

از زاویه دوم، بازهم عناصر پشتیبانی، اعتماد و تأیید والدین و بزرگ‌سالان، نقش‌آفرین هستند؛ اما در رویکردی دیگر و با آرایشی متفاوت. اگرچه کارن هورنای، روان‌کاوی متأثر از «زیگموند فروید» است، به‌جای تأکید بر عوامل زیستی فروید، بر نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در شکل‌گیری شخصیت تأکید می‌کند. هورنای نقش روابط والدین و بزرگ‌سالان با کودک را در شکل‌گیری شخصیت آینده کودک مهم می‌داند.

به باور او چنان‌چه کودک در پیوند با والدین، به‌جای عناصری چون پشتیبانی و آزادی نسبی، عناصری مانند تحقیر و زور را تجربه کند، دچار «اضطراب بنیادی» (Basic Anxiety) و ترس از ناامنی خواهد شد و برای چیرگی بر این اضطراب، دست به ساختن «خودِ ایده‌آلی» (Idealized Self) می‌زند که با «خودِ واقعی» (Real Self) در تضاد است. کودک برای چیرگی بر این «تضاد بنیادی» (Basic Conflict) همواره جانب خودِ ایده‌آل و پنداری‌اش را می‌گیرد و در نتیجه از خودِ واقعی‌اش دورتر می‌شود. (۹)

خاطرات دوران کودکی میرزاحسن رشدیه و روابط فرهنگی و اجتماعی او با بزرگ‌سالان، نه‌تنها به‌دور از عناصری مانند تحقیر و زور است، بلکه سرشار از پشتیبانی، تأیید و آزادی است. در پرتو این غنا است که میان «خودِ واقعی» و «خودِ ایده‌آلی» رشدیه بیش‌ترین هم‌پوشانی پدید می‌آید و دارای اعتماد به‌نفسی اصیل می‌شود که «منشاء آن رشد خود واقعی است». (۱۰) غنایی که در این خاطره به روشنی دیده می‌شود:

«میان دو خانواده‌ی بزرگ تبریز بر سر مِلکی اختلاف نظرها پیدا شد. کار به جای باریک کشیده بود. تصفیه امر را به محضر حاج‌میرزا جواد، مجتهد بزرگ تبریز که از اعاظم اعیان نیز حساب می‌شد، برده بود. آخوند هم با عُلما و آشنایان موضوع را در میان نهاده، در صدد بود راه‌ِحلی برای این قضیه پیدا کند و نمی‌شد. چندی بر این بگذشت. حاج‌میرزا جوادآقا به زیارت عتبات رفت. پس از مراجعت، چنان‌چه رسم است، آشنایان به‌عنوان چشم‌روشنی کاسه‌نبات و کلّه‌قند و غیره می‌فرستادند. آخوند ملامهدی هم به سابقه‌ی ارادت، درخور خود و او، هدیه‌ای تهیه کرده، به‌وسیله رشدیه به منزل آقا می‌فرستد. در خانه آقا هدیه را گرفته ظرفش را پس دادند. رشدیه منتظر بود حاج‌میرزا جوادآقا او را احضار کند و احوال او و پدرش را گرماگرم بپرسد… چون این‌طور نکرد، رشدیه هم کسل و پریشان راه خانه را گرفت.

چون به خانه آمد پدرش پرسید: «آقا را دیدی؟» گفت: «بلی! خیلی احوال‌پُرسی کردند و به شما هم سلام رساندند و فرمودند کار حاج هاشم‌آقا و حاج محمود به کجا رسید؟» گفتم هنوز معوق است. فرمود چنین کنید، و شرحی از خود ساخته بیان کرد. آخوند هم همان‌طور کرد و کار به اصلاح پیوست و طرفین با رضایتِ کامل تَرک دعوا کردند….

دو سه ماهی از این قضیه گذشت. روزی مجتهد از آخوند پرسید: «کار پیچیده‌ی حاج هاشم و حاج محمود را چه کردید؟» گفت: «همان‌طور که دستور فرمودید عمل کردیم، هر دو راضی شدند، روی یکدیگر را بوسیدند.» پرسید: «چه دستوری؟» گفت: «همان دستوری که به‌وسیله حسن (بنده‌زاده) پیغام فرموده بودید.» تعجبش بیش‌تر شد….

فردای آن روز، پدر و پسر خدمت مجتهد رسیدند. مجتهد پرسید: «قضیه چه بود؟» رشدیه گفت: «من خدمت رسیدم و مورد هیچ عنایتی قرار نگرفتم، نخواستم به پدرم بگویم که به من هیچ محل نگذاشتند. راه‌ِحل مرافعه حاج هاشم را خودم ساختم و به نام شما ابلاغ کردم. آقا هم همان‌طور کردند، کار فیصله یافت.»

مجتهد، رشدیه را تمجید فراوان کرد و یک طاقه عبا مرحمت فرمود و گفت: «این عوض آن بی‌اعتنایی که به شما شد، پسرم از من نرنج.» و به آخوند گفت: «قدر این پسر را بدان و در تحصیل او غفلت مفرما که خیلی فوق‌العاده است…»(۱۱)

اندک خاطرات به‌جای مانده از دوران کودکی رشدیه، به واسطه نحیف بودن نهاد کودکی در آن عصر، بیش از آن که رنگ‌وبوی کودکی داشته باشد، رنگ‌ونای بزرگ‌سالانه دارند. با این همه، در شکل‌گیری و تثبیت طرح‌واره امن و سازگار در ذهن رشدیه و شکل‌گیری «خویش‌واره»(۱۲) و «خودپنداره»(۱۳) منسجم او نقش مؤثری داشته‌است. چندان که نشانه‌های اولیه از رشدیه‌ای که در تاریخ می‌شناسیم را از خِلال آن‌ها می‌توان بیرون کشید. یعنی شخصیتی مقتدر، مقاوم و دارای اعتماد به‌نفس که به راهی که پیمود، ایمانی راسخ داشت.

پی‌نوشت‌ها و ارجاع‌ها:

۱. «زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم میرزاحسن رشدیه»، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ نخست ۱۳۸۶، صفحه ۱۷.

۲. همان، صفحه ۱۹.

۳. «به شاگردان قدیمی و ارشد که در آموزش به شاگردان تازه‌وارد و کوچک‌تر کمک می‌کردند و دستیار معلم بودند، «خلیفه» یا «سرخلیفه» می‌گفتند.» (ذوالفقاری، حسن و محبوبه حیدری، ادبیات مکتب‌خانه‌ای ایران (جلد اول)، تهران: رشدآوران، چاپ نخست ۱۳۹۱، ص ۶۱.

۴. رشدیه، شمس‌الدین، «سوانح عمر»، تهران: نشر تاریخ ایران، چاپ نخست ۱۳۶۲، صفحه ۸۱.

۵. زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم میرزاحسن رشدیه، صفحه ۱۷.

۶. سوانح عمر، صفحه ۱۷.

۷. «طرح‌واره»، مجموعه باورهای ژرف و ریشه‌داری که در دوران کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرد و بسته به چگونگی شکل‌گیری، در زندگی آینده فرد نقش‌آفرینی می‌کند. از این رو «طرح‌واره را به دانش نحوه‌ی عمل در موقعیت‌های معین می‌توان اطلاق کرد» (جمعی از نویسندگان و مترجمان، «زمینه روان‌شناسی هیلگارد»، ویراستار دکتر محمدنقی براهنی، تهران: انتشارات رشد، چاپ نخست ۱۳۸۵، صفحه ۳۱۴).

۸. این یاری توسط سازوکار «پردازش طرح‌واره‌ای» (schematic processing) انجام می‌شود. به این صورت که:"هر بار که با شیء یا رویدادی روبه‌رو می‌شویم، این اطلاعات دریافتی را با خاطره پیشین خود از مواجهه با اشیاء و رویدادهای مشابه مقایسه می‌کنیم... این قبیل بازنمایی‌ها یا ساختارهای حافظه را طرح‌واره نامیده‌اند: همان باورها و دانش سازمان یافته درباره‌ی مردم، اشیاء، رویدادها و موقعیت‌ها. فرایند جست‌وجوی آن طرح‌واره‌ای در حافظه که بیش‌ترین همخوانی را با داده‌های کنونی دارد، پردازش طرح‌واره‌ای خوانده می‌شود.» (زمینه روان‌شناسی هیلگارد، صفحه ۶۰۱).

۹. نگاه کنید به: هورنای، کارن، «عصبیت و رشد آدمی (تلاشی برای بازیافتن خود)»، ترجمه م. ج مصفا، تهران: انتشارات کتابخانه بهجت، چاپ نخست ۱۳۶۱.

۱۰. همان، صفحه ۸۴.

۱۱. سوانح عمر، صفحه ۱۵ و ۱۶.

۱۲. «شاید خویش‌واره (self-schemas) مهم‌ترین طرح‌واره باشد و عبارت است از تعمیم‌های شناختی برگرفته از تجارب درباره‌ی خویش که راهنمای سازماندهی و پردازش اطلاعات مربوط به خود است. از سال‌های اولیه زندگی، نوعی بازنمایی شناختی از این که چه کسی هستیم در آدمی رشد می‌یابد.» (زمینه روان‌شناسی هیلگارد، صفحه ۴۷۵)

۱۳. خودپنداره (self-concept) یعنی «مجموعه ویژگی‌ها، توانایی‌ها، نگرش‌ها و ارزش‌هایی که فرد معتقد است او را توصیف می‌کنند.» (ای. برک، لورا، «روان‌شناسی رشد، از لقاح تا کودکی»، (جلد اول)، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: ارسباران، چاپ هشتم، ۱۳۸۵، صفحه ۴۹۳).

کتابک

 


 

 

منتشرشده در دیدگاه

گروه اخبار/

رئیس جمهور در حکمی دکتر محمود امانی تهرانی را برای مدت 4 سال به عنوان دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش، منصوب کرد.

« امانی تهرانی » پیش از این مدیر دفتر تألیف کتاب‌های درسی ابتدایی و متوسطه نظری آموزش و پرورش بود .

گروه استان و شهرستان ها/

«  از ظرفیت منتخبین مرحله اول در شوراهای آموزش و پرورش استان و همچنین به عنوان رابط شورای عالی و حضور در کمیسیون های تخصصی استفاده خواهد شد.  »

این جمله ای است که « سیدمحمد بطحایی » وزیر پیشین آموزش و پرورش  عصر روز چهارشنبه 28 فروردین ماه 1398 در خانه تشکل های معلمی در شیراز بیان کرد . ( این جا )

همان موقع « صدای معلم » گزارش کرد که قرار بوده برای منتخبین در شورای آموزش و پرورش استان ها ابلاغ عضویت به مدت ۴ سال صادر گردد اما گزارش ها و اخبار حاکی است که بسیاری از مدیران کل آموزش و پرورش استان ها به حرف های سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش توجهی نکرده اند .

هنوز وزارت آموزش و پرورش به نامه ی جمعي از منتخبين فرهنگيان استان هاي مختلف كشور در انتخابات شوراي عالي آموزش و پرورش به وزير آموزش و پرورش در خصوص قانون شكني و بی توجهی به اجراي قانون در مهمترین رکن قانون گذاری ساختار تعلیم و تربیت ( شوراي عالي آموزش و پرورش ) پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )

 نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان در این موضوع برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .

این رسانه در جهت شفاف سازی و تنویر افکار عمومی آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

برگزاری آزمون مدارس خاص در بحران کرونا بازی وزارت آموزش و پرورش در برگزاری امتحانات

وزارت آموزش و پرورش به استناد بند 16 شیوه نامه برگزاری امتحانات نوبت دوم در خرداد ماه 1399 و به شماره  139 / 140 به تاریخ 23 / 2 / 1399 با موضوعیت بازگشایی مدارس و ارزشیابی تراکمی ، برگزاری هر گونه ارزشیابی و آزمون از یکایک دانش آموزان را به صورت " حضوری " ممنوع اعلام کرده و آن را " غیرقانونی " دانسته است .

حتی معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در نشست معاونان متوسطه شهر تهران سرپیچی از دستورات " ستاد کرونا " را جرم دانسته است . ( این جا )

هم زمان با شیوع گسترده بیماری کرونا ؛ وزارت آموزش و پرورش برگزاری آزمون در دو پایه نهم و دوازدهم را " مجاز " اعلام کرد .

البته ماجرا به این جا ختم نشد !

وزارت آموزش و پرورش مجوز برگزاری کلاس در آموزشگاه های آزاد و زبان را صادر کرد .

علاوه بر این و  هم زمان با شیوع موج دوم کرونا ؛ مرکز سنجش  وزارت آموزش و پرورش اقدام به برگزاری آزمون های مدارس خاص شامل فرهنگ ، البرز ، نمونه دولتی و سمپاد در پنج شنبه ها و جمعه های تابستان ( تیر و مرداد )  و با حضور دانش آموزان و کادر مدارس نموده است .

برگزاری آزمون مدارس خاص در بحران کرونا بازی وزارت آموزش و پرورش در برگزاری امتحانات

حتي شنيده شده است که مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش  اجراي آزمون هاي كارشناسي ارشد  سازمان سنجش را هم پذیرفته است .

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که معنای تابع تصمیمات ستاد ملی مبارزه با کرونا همین است ؟

چگونه است که این وزارتخانه با سماجت و اصرار " غیرقانونی " به مدارس دولتی دیکته می کند که امتحانات باید و حتما به صورت " غیرحضوری " برگزار شود اما در مواردی که ذکر شد سیاست یک بام و دو هوا را در پیش می گیرد ؟

این درجه بندی و تفاوت گذاری ها بر کدامین مبناست و چه کسی باید پاسخ گوی این تناقض ها و تضادهای غیرمنطقی باشد ؟

آیا وزارت آموزش و پرورش نظارتی بر اعتبار و روایی آزمون های برگزار شده در شبکه شاد داشته است ؟

آیا این وزارتخانه خبر دارد که بسیاری از دانش آموزان در این مدارس دولتی به صورت " غیرواقعی " قبول شده و واقعا استحقاق ارتقا به پایه بالاتر را ندارند ؟

چه کسی و کدام مقام باید پاسخ گوی بی سوادی و کم سوادی دانش آموزان در آینده باشد ؟

برگزاری آزمون مدارس خاص در بحران کرونا بازی وزارت آموزش و پرورش در برگزاری امتحانات

« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود به صراحت اعلام کرده است همان گونه که مطابق اعلام وزارت آموزش و پرورش ، عضویت در شبکه شاد اجباری نبوده است ؛ وادار کردن  و اجبار مدارس دولتی به برگزاری آزمون در محیط مجازی هم اقدامی متناقض و فاقد وجاهت قانونی است .

این رسانه بارها گفته است که وزارت آموزش و پرورش باید به هویت حرفه ای مدرسه و اصل مدرسه محوری و آیین نامه اجرایی مدارس احترام گذاشته و آن را به رسمیت بشناسد.

مشاهده چنین عملکردی از وزارتخانه و مسئولانی که در ظاهر خود را " قانون مند " جلوه می دهند اما حتی به بخشنامه ها و پروتکل های اداری و ستادی خود احترامی قائل نیستند تنها به شکاف بیشتر میان صف و ستاد و اداره و مدرسه منتهی خواهد شد .

پایان گزارش/


برگزاری آزمون مدارس خاص در بحران کرونا بازی وزارت آموزش و پرورش در برگزاری امتحانات

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست خبری معاون پرورشی فرهنگی وزارت آموزش و پرورش امروز دوشنبه ساعت 10 صبح در سالن جلسات معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع برگزار گردید .

در این بخش مشروح پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش را می خوانیم .

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور