ظهر جمعه پانزدهم فروردین ،همه جا تعطیل و قرنطینه کرونا ،حاکم بی رقیب این روزها. ناچار برای خرید روزانه به میدان تجاری نزدیک خانه می روی.چند خرید جزیی .پسر جوان فروشنده که می داند تو "معلم"ی و تو را همیشه "استاد" صدا می زند به زبان در می آید که :
- استاد برای شما که خوب شده است، از کی تعطیلین، دیگه تابستونا کم بود ،حالا "کرونا" بیشتر تعطیلتون کرده...
نگاهش می کنی و کارت را در دستگاه کارتخوان می کشی و او هنوز می گوید:
...تو خونه می شینید و حقوقتونم که سرجاشه ،دیگه چی میخواین؟ مث ما که نیستین، سرما و گرما باید بیایم این جا ،سرپا وایسیم و اگه ی روز نیایم چیزی گیرمون نمیاد...
مشتری که تو را می شناسد به طرف داری تو در می آید :
- این جوری هم نیس. معلما خیلی زحمت می کشن.کارشون سخته.
تو هنوز داری گوش می دهی. خریدت تمام شده است. کیسه ها را یکی می کنی.ماسک کرونا را از صورتت برمی داری ...
- حاضری بیای مهر و آبان جای من بری کلاس و من نه ماه بیام در مغازه تو وایسم؟...
معلوم بود جاخورده !
...معلمی کار آسونی نیس پسر. کار هرکسی هم نیس. ما که کارمون خوبه. خدا به داد معلمای ابتدایی برسه. بیس سی تا بچه را می دن دسشون و معلم بیچاره باید تر و خشکشون کنه. ناز بکشه .قهراشونو جور بکشه. بزرگشون کنه...
وسط حرفات پرید که :
- مادر خودم معلمه ،می فهمم...
- به به چه خوب . پس شما دیگه چرا این حرفا رو می زنین؟
مشتری در آمد:
- آره بابا کار هر کسی نیس که با بچه های مردم سروکله بزنه.
- ببین ! مردم می گن و خیال می کنن ما این روزا تعطیلیم و بیکار و حقوقمون هم سرجاشه که هس اما چجورشو دیگه نمی دونن.
این روزا خیلی از معلما بی سر و صدا و با همین گوشی -گوشی را نشانش می دهی - و اینترنتی که خودشون هزینه شو دادن دارن بیش از ساعتای قانونی روزای معمولی درس می دن...
پسر سکوت کرده بود و داشت نگاه می کرد.
... باید صدا ضبط کنن و فیلم بسازن و ویدیو دانلود کنن و پاور بسازن و سوال و تست آماده کنن و تو گروهایی که خودجوش ساختن به بچه ها برسونن تا نکنه درس و مشق مدرسه ها عقب بمونه.اونم تو خونه با زن و بچه و امکانات محدود.
حالا دوس داری جای من باشی و بیای درس بدی؟
پسر سرش پایین است و تو کیسه های خرید را برمی داری و ماسک را به صورت می زنی و از مغازه بیرون می آیی. فرهنگیان هم سابقه این قلم به یاد دارند که سال های آغازین دهه نود در هماهنگی با ارتقای دانش فرهنگیان و با حمایت سازمان فرهنگی "یونسکو"در ایران هم طرح آموزش کامپیوتر اجرا شد و از اصول اولیه آن اهدای یک دستگاه کامپیوتر به هر فرهنگی بود و بودجه آن هم از سوی سازمان ملل تامین شده بود اما مشخص نشد متولیان آن روز آموزش و پرورش آن بودجه ها را در چه مسیر و هدفی هزینه کردند که به هیچ کارمند و معلمی کامپیوتر تعلق نگرفت.
*
از دوم اسفند با فراگیر و برملا شدن حضور و شیوع و گستردگی ویروس "کرونا" به ناچار مدارس و آموزش تعطیل شد و معلم و دانش آموز در خانه ماندند و...
اما آموزش تعطیل نشد. دلسوزان امر آموزش به مدیران آموزشگاه ها پیشنهاد راه اندازی گروه های آموزشی در فضای مجازی دادند و برای هر کلاس و دانش آموزانش برنامه های تدریس تدارک دیده شد.
"به اندازه بود باید نمود خجالت نبرد آنکه ننمود و بود"
بسیاری از معلمان ادعای حرفه ای بودن ندارند ،اما بی جیره و مواجب اضافی ،بی چشمداشتی از دولت- متولی حقوقی آموزش- تنها به حکم وظیفه اخلاقی و صنفی و انسانی خود راضی به توقف آموزش نشدند و نشد.
این روز ها در پیام رسان های "واتس اپ " و "تلگرام"چه بسیار کانال ها و گروه هایی که تشکیل شده اند تا در حد توان خویش - گاه بیش از آن - درس بگویند و نگذارند توقفی ناخواسته در آموزش پیش بیاید.
اگر همه ادارات بزرگ و کوچک و بنگاه های دولتی و خصوصی و شخصی - به تبع این ویروس- به سکون و تعطیلی رفته اند و حتا دانشگاه ها در سکوتند،آموزش و پرورش - معلمان - نخواسته اند و نمی توانند فرزندانشان را رها کنند و با توان مضاعف تدریس را پی گرفته اند.
*
چونان هماره تاریخ این چند دهه، متولیان امر یا در خوابند یا خواب می نمایند. بیش از یک ماه از توقف ناچار آموزش گذشته است و وقتی گمانه ها بر آن شد که ممکن است بازگشایی مدارس به این سرعت و زودی ها نباشد ،گوش به فرمان های وزارتی و "ستاد" دست به کار شده اند تا "خلق الساعه" بخواهند کاری کنند تا عریضه خالی نباشد.
گام نخست :
بمباران برنامه های آموزشی شتاب زده در شبکه تلویزیونی "آموزش" که پر از تدریس های نا کارآمد و گاه نا هماهنگ با بودجه بندی کتاب ها و حتا فاجعه بار تر، تدریس و آموزش غلط مواد و موضوعات آموزشی در تلویزیون( ر ک: به آموزش قالب های غزل و قصیده در فارسی متوسطه اول) و الزام بخشنامه ای مدارس به اطلاع رسانی هر روزه برنامه های شبکه آموزش ،غافل از آن که با گذشت بیش از چند دهه از عمر "صدا و سیما"ی سلیقه ای ،بسیاری از مخاطبان میلی به تماشای هیچ کدام از برنامه های آن ندارند و برنامه های آموزشی که در حالت عادی نتوانسته "طفل گریزپای را به مکتب آورد" چه رسد که بخواهد در قالب برنامه هایی بی روح و جان ، کودکان و نوجوانان پر شر و شور را به تماشای تلویزیون بنشاند.
دو:
پیشنهاد راه اندازی شبکه آموزش دانش آموز "شاد"از سوی "ستاد" در جهت یکسان سازی و همسان سازی آموزش و رفع تبعیض آموزشی.
گویا آقایان فراموش کرده اند که "اول اسباب بزرگیت فراهم باید".
کدام برنامه مدون؟ کدام کار مطالعاتی؟ کدام تحقیقات کارشناسانه؟ چه مشورت هایی به چه کارشناسانی صورت گرفته است؟ و از همه مهم تر کدام زیر ساخت های نرم افزاری و سخت افزاری و انسانی پیس پینی شده است که بتوانند و بخواهند امر خطیر آموزش را کانالیزه کنند.
درست که وزارت خانه فخیمه و عریض و طویل آموزش در تصدی آموزش رسمی کشور است اما نباید فراموش شود که آموزش غیر رسمی به منزله عرصه رقابت است و تابع دستور و بخشنامه نیست که جناب وزیر و سرپرست دایره فناوری اش بخواهند با ابلاغ و بخشنامه معلمان و خانواده دانش آموزان را وادار کنند که از پیام رسان های داخلی استفاده کنند.
گویا حضرات فراموش کرده اند که دیرگاهی است که کاربران فضاهای مجازی فریب شعارهای بی رنگ و بوی "عدم امنیت پیام رسان های خارجی و سرقت اطلاعات کاربران " را نخورده اند و بر عکس نگران نصب پیام رسان های داخلی اند که مبادا داشته و نداشته فردی و خانوادگی اشان مورد سو استفاده قرار بگیرد.
گویا حضرات فراموش کرده اند که در پی نا آرامی های یک دهه گذشته و اصرارشان بر فیلترینگ پیام رسان های اینستاگرام،فیسبوک،تلگرام و توییتر" و اصرار و تبلیغات گسترده بر دعوت مخاطبان به استفاده از پیام رسان پر طمطراق"سروش" دیری نگذشت که حفره های امنیتی و باگ های زیر ساختی اش بر همگان آشکار شد ،ضمن آن که از بیشینه کاربران ایرانی هم چنان شایق و مایل به استفاده از آن چه فیلتر شده بود بودند.
فراموش شده است که هیچ کاری به اجبار ، منتج به پیامدهای مطلوب و اثر بخش نخواهد شد.
گام سوم:
هنوز هفته ای از ابلاغ بخشنامه الزام فرهنگیان و دانش آموزان به نصب و کارگیری نرم افزار امن و پاک "بله" در امر آموزش نگذشته است که هم الان که این متن نوشته می شود ، معاونت فناوری وزارت اعلام کرده است که زیرساخت های ابتدایی - دقت کنیم ،ابتدایی - برای همه گیری پیام رسان مورد نظرشان تامین نشده و دچار اختلال امنیتی است ،پس امکان راه اندازی سامانه "شاد"وجود ندارد و از همکاران خواسته شده به هر وسیله و شیوه ای که می توانند به تدریس خود ادامه دهند.
*
فرهنگیان هم سابقه این قلم به یاد دارند که سال های آغازین دهه نود در هماهنگی با ارتقای دانش فرهنگیان و با حمایت سازمان فرهنگی "یونسکو"در ایران هم طرح آموزش کامپیوتر اجرا شد و از اصول اولیه آن اهدای یک دستگاه کامپیوتر به هر فرهنگی بود و بودجه آن هم از سوی سازمان ملل تامین شده بود اما مشخص نشد متولیان آن روز آموزش و پرورش آن بودجه ها را در چه مسیر و هدفی هزینه کردند که به هیچ کارمند و معلمی کامپیوتر تعلق نگرفت.
اکنون هم که میل حضرات به راه اندازی سامانه "شاد"است و مایلند از پیام رسان دستوری "بله" استفاده کنند،گویی مایلند "از یک سوراخ دوبار گزیده شوند"و از مسئولیت ،گویا،فقط دستور و بخشنامه اش را می شناسند.
هر معلم ،یک کاربر اینترنت است و هزینه های اتصال به شبکه را از سبد خانوار خودش می پردازد- که تازه همین موضوع بسیار جای انگشت نهادن دارد- اما گمان نمی رود که مسولان و متولیان بتوانند و فرهنگیان بپذیرند که از جیب شخصی اشان هزینه کنند تا پیام رسان داخلی و ناامنی چون "بله "را با اینترنت لاک پشتی پرگره کشور را از ورشکستگی نجات دهند.
باور فرهنگیان فرهیخته و اندیشمند این است "یا زنگی زنگ یا رومی روم" و "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت". اگر در طی این چهل روز تعطیل ناخواسته آموزش، فرهنگیان آستین همت بالا زده اند و داوطلبانه حس مسولیت خویش را به عرصه و منصه رسانده اند،دیگر آن قدر مطیع و فرمانبر نیستند که گوش به فرمان دستور و تکلیف و گاه توبیخ باشند و بخواهند "بی مزد و منت"به دام ناتوانی ها و ناکارآمدی های ستاد بیفتند.
اگر وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر، دلسوز جامعه آموزشی کشور و سرنوشت دانش آموزان هستند در گام های چندگانه باید موارد زیر را بفهمند و اجرایی کنند:
۱- تصدی گری در امر خطیر آموزش را رها کنند؛
۲- به توصیه های کارشناسان خبره و دلسوز اما مستقل گوش کنند.
۳- بدانند که فقط در حوزه ستادی وزارت نیست که کارشناسان حضور دارند بلکه بسیار افراد خبره و کارکشته و دلسوز هستند که در حوزه های میانی و پایین دست نیاز ها و راه کارهای پیشرفت و کارآمدی آموزش را می دانند و اجرایی کرده اند.
۴- مسئولان وزارت باید بدانند که با سلام و صلوات و قیچی و روبان بریدن و ژست های مقابل دوربین نمی توانند آموزش و پرورش را سرپا نگهدارند و به قولی "بی مایه فطیر است "را بفهمند و کاربردی کنند.
5 - هر دانش آموز و البته هر معلمی یک کاربر بالقوه و بالفعل هم زمانند.بهتر است در تمهید زیر ساخت ها "جیب فرهنگیان"را بیت المال فرض نکنند و بکوشند هم نرم افزاری و هم سخت افزاری آنان را تامین کنند تا چنانچه دلسوزی آنان محرز شد،روی یاری و همکاری فرهنگیان هم حساب کنند.
برای این کار :
- بستر سازی و بسط و توسعه اینترنت پرسرعت کشور -هم فرهنگیان و هم دانش آموزان بهره خواهند برد-.
- رفع فیلتر از پیام رسان های پرکاربرد و مورد علاقه کاربران؛
- تامین سخت افزاری نیازهای کاربران،مثلا به هر فرهنگی یک دستگاه تبلت یا تلفن همراه که از ملزومات کاری آنان است اهدا شود؛
- تدوین برنامه های جامع (بلند،میان و کوتاه مدت) آموزش های مجازی که به آمد و رفت دولت ها و وزرا بسته نباشد که بتوان ورودی و خروجی آن ها را پایش و پالایش کرد.
***
و اما ما فرهنگیان چه مسولیتی و چه حقوقی داریم؟
- به اندازه توانمان و در حد و قواره ساختار آموزش و پرورش کار کرده ایم .
- شرایط کاری همیشه بر فرهنگیان تحمیل شده است اما هیچ گاه نخواسته ایم آموزش دچاراختلال و کندی و رکود شود.
- در بزنگاه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و ،فرهنگیان اگر نه بیش تر از دیگران که همسان و همسوی دیگران هزینه کرده اند که کوچک ترین نمونه اش افزایش ساعات تدریس در دوران جنگ بوده است.
- به حداقل های رفاهی و حقوقی قانعمان کرده اند و ما نیز آبروداری کرده ایم و سیلی به صورتمان نواخته اند و ما دم بر نیاورده ایم .
- هر گونه اظهار نظر صنفی و شغلی و آموزشی فرهنگیان را غدغن کرده اند و از فراخوان های حراستی و امنیتی ما را ترسانده اند ،غافل از این که یک معلم ترسو و ناآگاه نمی تواند جامعه جوان و پرسشگری را تربیت کند.
این روزها ،شواهد و قرائن می نمایانند که برخی مدیران - به ویژه در مدارس دخترانه و البته خاص - برای ابراز فرمانبرداری بسیاری از امکانات نداشته را فراهم کرده اند و گویا همکارانشان را مجبور به نصب پیام رسان های داخلی کرده اند.
این مصداق" از هول هلیم/حلیم به دیگ افتادن"است و فراموش شده است که هیچ کاری به اجبار ، منتج به پیامدهای مطلوب و اثر بخش نخواهد شد.
مراد ما نصیحت بود،گفتیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چند که در این ایام به جز یک جلسه حضوری و با فاصله جلسه درسی تشکیل نداده ام ولی بیکار نبوده و عاجلا مشغول تولید نیاز روز کشور شدم