صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

برگزاری امتحانات نهایی و ناموس نظام آموزشی  سال ها در لنجان اصفهان در کنار معلمی به کشت برنج مشغول بودم ، اینقدر بر اثر سنت گذشته؛ بهار و تابستان که می شد پر حرارت مشغول کشت برنج بودم که متوجه آسیب شناسی این کار نبودم. آب که حدود لیتری ۲۰ الی ۳۰ هزار تومان برای تهیه اش در فلات مرکزی ایران هزینه  می شد؛ به راحتی هزینه می کردیم تا با مصرف ۸۰۰۰ لیتر آب یک کیلو برنج تولید کنیم مثلا کیلو ده هزار تومان . 

وقتی منافع ملی در تک تک رفتارهای ما قربانی خود خواهی های ما می شود خروجی جز این نیز نمی توان مشاهده کرد؛ در حالی که خیلی از شهرهای مجاور آب آشامیدنی ندارند میلیون ها لیتر آب را صرف تولید محصولی می کنیم که با صرف هزینه کمتری می توان مرغوب ترین برنج دنیا را وارد کرد و آن زمین ها را نیز محصولی کشت کرد با درآمد بیشتر و مصرف آب کمتر.  اینها همه ضعف سیاست های غلط است که دولت ها اقتدار لازم را برای فرهنگ سازی ندارند و کاندیداهای نمایندگی مجلس برای رای گرفتن ازمردم  به جای آسیب شناسی  کشت برنج؛ به رفتار غلط و سنت غلط گذشته؛ صحه گذاری می کنند تا مردم خوشحال باشند به نماینده ای رای می دهند که آب را به هر قیمت برایشان به زمین هایشان می رساند.  و این تعریف دموکراسی ماست.  
اکنون اما در حوزه فرهنگ ؛ امتحانات نهایی به شیوه ای دیگر گویی ناموس نظام آموزشی شده و باید به هر قیمتی برگزار شود؛ سالها کار در حوزه آموزش متوسطه و حوزه های اجرا و تصحیح اوراق امتحان نهایی به من آموخت برگزاری امتحانات نهایی کیفیتش به دلایل زیر از برگزاری امتحانات داخلی بسیار پایین تر است و هزینه برگزاری اش بسیار بیشتر؛
چنان که امسال گویی هزینه برگزاری این امتحانات جان انسانها شده بی مقدار ترین.
در شرایطی که دولت از پرداخت هزینه های برگزار ی این امتحانات عاجز است نمی دانم چرا کورنا را فرصتی نکردیم تا حداقل از هزینه پرداخت کردن معاف شویم. در اینکه خروجی این امتحانات نیز به اندازه امتحانات آنلاین هم نیست که شکی نداریم.
کافیست نقدی بر نحوه برگزاری و نحوه تصحیح اوراق امتحان نهایی داشته باشیم ؛ متوجه می شویم هدف اصلی از سنجش و ارزشیابی آموزش بهتر است؛ که متاسفانه آموزش کاملا قربانی است.  
 حوزه هایی که مجریان حوزه و منشی ها؛ خودشان چندین هزار اوراق را تند تند تصحیح می کردند !

برگزاری امتحانات نهایی و ناموس نظام آموزشی

برای من سوال بود که چطور دانش آموزانی که یک ساعت حتی دروسی را در کلاسها پاس نکردند و در برنامه درس ملی برخی مدارس خاص  این دروس حذف بودند چگونه  همگی نمره  بیست گرفتند و بعد از تحقیقات کامل متوجه شدم که منشی های حوزه های تصحیح و دوستانشان ورقه های مدارس نمونه و تیز هوشان و غیر انتفاعی های برند را چون مطمین بودند نمرات خوبی می گیرند همه را به دوستانشان دادند تصحیح کردند و همگی بیست گرفتند.  
حق الزحمه تقریبا قابل توجه  تصحیح اوراق امتحان نهایی برای معلمانی که طعم تبعیض را در حقوق چشیده اند موجب شده تصحیح اوراق امتحان نهایی جذابیت داشته باشد به خصوص اوراقی که بتوان بدون مطالعه همه را بیست بدهی ! داشتن اطلاعات کلی از وضعیت دانش آموزان؛  تصحیح آنها را بسیار ساده می کند همین قدر که بدانی این دسته ورقه متعلق به تیز هوشان است یا  بزرگسالان .

برگزاری امتحانات نهایی و ناموس نظام آموزشی

وزیر و معاونینش یا مدیر کل هایی که مشاهده می کنیم هیچ کدام رزومه دار برگزاری این امتحانات نهایی نیستند بلکه فقط ارتزاق کننده تداوم این سیستم جبار هستند. اما در کل خواستم بگویم وزارت آموزش و پرورش کاش کرونا را فرصتی می کرد تا سنتی های غلط ش را در نظام آموزشی اصلاح کند ولی متاسفانه چنین نشد .

اکنون معلمان و دانش آموزان در خطر بیماری کرونا هستند زیرا این سنت غلط که از قدیم مثل خوره به جانمان افتاده باید اجرا شود حتی از نماز جمعه هم واجب تر شده.  
کاش وزیر محترم آموزش و پرورش با وزیر بهداشت همراه می شد و  اجازه می داد با برگزاری امتحانات نهایی مانند پایه های دیگر تحصیلی نتایج زیر حاصل شود.

* خطر کرونا که معلمین و دانش اموزان را تهدید جدی می کند رفع می شد .

* اینکه کمکی در رفع مافیای کنکور و کم شدن تاثیر کنکور در سالهای آتی می شد .
* هدف آموزش بهتر جایگزین سنجش و ارزشیابی های سنتی و ظاهری می شد .
* در هزینه های جاری آموزش و پرورش هم صرفه جویی می شد .
* تولید علم و آموزش بهتر و عمیق تر حاصل می شد .

* لزوما آموزش بهتر به معنای برگزاری آزمون های سنتی و پرهزینه و کم بازده  نیست.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

برگزاری امتحانات نهایی و ناموس نظام آموزشی

منتشرشده در یادداشت

در رثای سوختن جنگل های زاگرس و درختان بلوط

اصالتم، سال‌هاست به ریشه‌های بلوط پیری گره خورده که اکنون تن نحیف‌اش در حال سوختن است. عمری‌است که گره خورده‌ام به:

چوقا
به نوزین
به اسب و برنو
به چویل و ریواس و گردو
به بلوط پیر زردکوه
که همگی در حال سوختن هستند و منتظر معجزه پرودگار

بَلیٖط پیر زَردِه، ناله داره
بَلٰامْ أَوْرٖی بیا، بارون بِوٰارِه
(بلوط‌ پیر زردکوه ناله می‌کند تا شاید ابری بیاید و باران ببارد.)

نظاره کردن فرار آهوان و قوچ‌های بختیاری از شعله‌های سرکش آتش، قلب هر عشایرزاده‌ای را به درد می‌آورد.

فریاد جگرسوز مردم منطقه که نیک می‌دانند سوختن بلوط چه عواقب وحشتناکی خواهدداشت، سمفونی آزاردهنده‌ای را روایت می‌کند.

در رثای سوختن جنگل های زاگرس و درختان بلوط

اگر بدانیم که دوران پاگرفتن نهال بلوط، بیشتر از ده سال است و این نماد ایستادگی در پنجاه سالگی ثمر می‌دهد، شاید عمق فاجعه را بیشتر بدانیم و ناله جگرسوز اهالی منطقه را درک کنیم.

این بلوط‌ها که می‌سوزند، حاصل تلاش چندین نسل از انسان‌های سخت‌کوشی است که اینک نیستند تا سرزمین سوخته خود را بنگرند.

هر درخت بلوط تا ۲۰۰ هزار دلار ارزش‌گذاری می‌شود، شاید مسؤلین نمی‌دانند چه سرمایه‌ای در حال سوختن است.

در رثای سوختن جنگل های زاگرس و درختان بلوط

میلیون‌ها درخت بلوط در خطر از بین رفتن توسط آتش هستند و ما فقط به تماشا ایستاده‌ایم.

ما عشایر آموخته‌ایم که همواره امیدوار باشیم و تلاش‌گر، پس می‌دانیم که روزی دوباره برمی‌گردیم به سرزمین شیرهای سنگ‌شده، به سرزمین دل‌های تنگ‌شده، درحالی‌که بلوط‌هایش را سرسبز خواهیم‌دید.چون ریشه‌های بلوط پیر، اصالت من است.و اکنون، در سکوت بلوط، در سوگ چویل و ریواس، دلتنگ قهقهه کبک تاراز، به انتظار معجزه‌ باران نشسته‌ایم تا ریشه بلوط‌های سوخته را به سبز شدن بشارت دهیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

در رثای سوختن جنگل های زاگرس و درختان بلوط

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 14 خرداد 1399 16:29

درخشش دانشمندان ایرانی در جهان

تاریخچه دانشمندان ایرانی در جهان

نام ایران و ایرانی و به خصوص اندیشمندان و متفکران بزرگ ایرانی از قدیم الایام همچون ستاره ای درخشان و تابنده درخشش داشته و نه تنها ایران بلکه جهان را مزین نموده است. همین موضوع خود می تواند به منزله امیدی همیشگی و مستمر فرا راه ایرانیان با هر دین و مذهب و آئین قرار گیرد و فتح قلل رفیع علم را در اشلی گسترده نصیب ایران و ایرانیان نماید. همیشه در تاریخ ایران پا به پای روم و یونان و در مواردی جلوتر و گسترده تر از آنان در عرصه علم پیشتاز بوده و اقتدار علمی خویش را با کمال افتخار به رخ جهانیان کشیده است.

در علم هیئت و نجوم ریاضی  و پزشکی و فلسفه و منطق و حتی تاریخ و طبیعت و کشاورزی، مردم ایران خدمات شایان و قابل توجهی بروز داده و یادگارهای درخشان و ارزنده ای از خویشتن به جا گذارده اند. این مدعای ما را تمامی متفکران و سیاستمداران و دانشمندان بزرگ و معروف شرق و به خصوص غرب تایید و تصدیق می نمایند.

اکثریت دانشمندان و فیلسوفان و پزشکان و منجمان و ریاضی دانان و شیمی دانان معروف جهان و مسلمان را ایرانیان تشکیل داده اند. رازی خوارزمی، ابن سینا، فارابی، ملاصدرا، غیاث الدین جمشید کاشانی، بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و سهروردی از این دست می باشند.

علم و دانش در زمینه ها و حوزه های گوناگون پیشه اصلی و عمده فرهیختگان ایرانی بوده و با ظهور اسلام و محتوی قرآن و سفارشات و تأکیدات پیامبر اسلام (ص) و امامان بزرگوار (ع) پروسه دانش در فرایندی پرشتاب تر نمایان و رشد و کمال خود را طی نمود.

از منظر قرآن مؤمنانی که دارای علم هستند مقامی رفیع دارند " .... والذین اوتوالعلم درجة " و نیز " هرگز دانایان با نادانان یکسان نیستند " و به قلم و نوشته های آن سوگند خورده شده است.

رسول گرامی اسلام می فرماید: " کسی که دوست می دارد نگاهش به چهره کسانی افتد که از آتش دوزخ در امانند به جویندگان علم بنگرد. "

تاریخچه دانشمندان ایرانی در جهان

علی (ع) می فرماید: " ای مردم! هوشیار باشید که کمال دینداری دانش آموختن و عمل بر مبنای علم است.  و باز می فرماید: منزلت دانشمند، والاتر از کسی است که با کوشش روزها را به روزه می گذراند و شب ها را به عبادت سپری می سازد."

متفکران بزرگی نظیر ویل دورانت، البرماله، جرج سارتن، گوستاولوبون، گورگیو، جرجی زیدان، جرج جورداق، سلیمان کتانی، لوئی ماسنیون، گوبینو، راسل، ماک کاف، پطروشفسکی، آلفردگیوم، سرتوماس آرنولز، برناردشاور، بروکلمان، فیلیپ حتّی، توین بی و ... از متأخران آنه ماری شیمل، هانری کوربن و ... در آثار خود به نقش ایرانیان در تعمیق و گسترش علوم مختلفه و تأثیرات شگرف و مؤثر در جهانیان اشاره نموده اند.

دانشمندی به نام "آتین ژیلسون" معتقد است که به مدت دو قرن آثار ابن سینا در اروپا تدریس می شد.

در دو کتاب مهم و خواندنی تاریخ تمدن اسلام ج 3 و عظمت مسلمین در اسپانیا به کتابخانه بزرگ و مهم ری تحت عنوان دارالکتاب وی اشاره شده که بیش از سیصد هزار جلد کتاب داشت. در دانشگاه معروف جندی شاپور و سایر مراکز علمی و شهرها میلیون ها کتب وجود داشت. در رصدخانه مراغه چهارصد هزار کتب علمی وجود داشت.

گوستاولوبون فرانسوی در کتاب مشهور خود به نام تمدن اسلام و غرب به این مطلب اشاره می کند که در هر شهری از ایران آموزشگاه و مراکز علمی تأسیس می شد.

دانشمندی به نام "جی لواسترانژ " معتقد است که دانشگاه جندی شاپور با بهترین امکانات تحقیق و مطالعه پذیرای دانشجویان از نقاط مختلف جهان بود. یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی فارابی است که به معلم ثانی مشهور است که در فاراب واقع در خراسان بزرگ متولد شد.

هانری کربن در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی و نیز ویل دورانت در ج 11 تاریخ تمدن خود معتقدند که ابونصرفارابی بسیاری از زبان های زنده عصر خود را می دانست و حدود صد کتاب و رساله تألیف کرده که 44 جلد از آنها باقی مانده است و او را به حق می توان مؤسس فلسفه اسلامی نامید.

شیخ الرئیس ابوعلی سینا معروف ترین دانشمند ایرانی و جهان اسلام و بلکه دنیا است که از او به نابغه شرق یاد می کنند. وی 242 کتاب و رساله نوشته است. تألیفات ابن سینا در حوزه های مختلف از جمله فقه، منطق، فلسفه، طب، عرفان، ریاضیات و داروشناسی می باشد. اندیشه های ابن سینا در زمان خودش به سرعت در دنیای اسلام و بعدها در غرب گسترش یافت. چندی نگذشت که کتب اصلی وی به زبان لاتین ترجمه شد و در مدارس و دانشگاه های اروپا تدریس گردید.

در ریاضیات مسلمانان ایرانی آثار دانشمندان بزرگ ریاضی مانند اقلیدس و بطلمیوس را ترجمه کردند و سپس شروع به نوآوری نمودند. هیچ کس نمی تواند در تاریخ ریاضی شخصیت استثنایی خوارزمی (166-236 ه.ق) را نادیده بگیرد. وی علم جبر را به عنوان یک علم مستقل تأسیس کرد. نام کتاب وی "الجبر والمقابله" بود که وقتی این کتاب به اروپا رفت اروپائیان بر اساس نام این کتاب علم جبر را algebra  نامیدند. همچنین الگوریتم یا الگوریسم که فن محاسبه است از نام الخوارزمی گرفته شده که پس از ترجمه کتاب وی به زبان های اروپایی این نامگذاری پدید آمده است. (دانش مسلمین، محمدرضا حکیمی)

استاد محمدرضا حکیمی همچنین می نویسد: علاوه بر این ریاضی دانان بزرگ اسلامی و ایرانی مانند ابوریحان بیرونی (328-388 ه.ق) و خواجه نصیرالدین طوسی ( 597-672 ه.ق) و غیاث الدین کاشانی ( از علمای قرن هفتم و اوایل قرن هشتم) ابتکارات فراوانی در معادله سرعت، علم مثلثات، حل معادلات درجه دوم، سوم و چهارم، اندازه دقیق عدد پی و در هندسه تحلیلی و هندسه فضایی داشتند.

ویل دورانت نیز در مجله 11 ص 59 کتابش می نویسد: در حوزه پزشکی و دارویی دانشمندان نامداری ظهور کردند که شهرت جهانی دارند. محمدبن زکریای رازی یکی از دانشمندان بزرگ است که 220 جلد کتاب و رساله نوشته است که نیمی از آنها در طب بوده است. کتاب های وی در آبله و سرخک بیانگر دقت علمی اوست و بیش از چهل بار به زبان های گوناگون ترجمه شده است. الحاوی کتاب دیگر اوست که 20 جلد بوده و محصول یک عمر پژوهش و آزمایش است و تنها در سال 1542 میلادی پنج بار در اروپا منتشر شد. وی کتابی نیز در روان پزشکی به نام " الطب الروحانی" دارد.

ویل دورانت همچنین به 850 پزشک اشاره می کند و تعداد دانشجویان پزشکی مسلمان را بالغ بر 6000 نفر برمی شمرد. پزشکی در آن دوران شامل رشته هایی مانند پزشکی عمومی، چشم پزشکی، جراحی، مامایی، پزشکی زنان و اعصاب و روان بود. مسلمانان دیگر کشورها با استفاده از تجربیات ایرانیان شروع به ساختن بیمارستان برای بیماران جسمی و روانی کردند. اولین بیمارستان در سال 88 هجری در دمشق ساخته شد که به تدریج به یکی از مراکز بزرگ درمانی تبدیل شد.

بوعلی سینا تا مدت ها در شرق و غرب با نام امیر پزشکان شناخته می شد. مهمترین کتاب وی در طب قانون است که فرهنگ جمعی در پزشکی و داروشناسی است. این کتاب در اروپا و در اواخر قرن 15 میلادی 16 بار و در قرن 16 ، بیست بار و در سال های بعد نیز به طور مرتب منتشر شده است.

کتاب های بوعلی سینا به اکثر زبان های زنده دنیا ترجمه شده و تا 6 قرن اصل و مبنای پزشکی جهان بود. و تا مدتی پیش تر نیز از کتاب های درسی فرانسه به شمار می رفت.

آقای ویل دورانت در جلد 11 تاریخ تمدن می نویسد: در دانشگاه پاریس دو تصویر رنگی از دو طبیب دنیای اسلام و ایران آویخته اند محمدبن زکریای رازی و شیخ الرئیس ابن سینا. ابن سینا اولین کسی بود فلج صورت ناشی از سکته مغزی را تشخیص داد و سکته مغزی ناشی از زیادی خون در مغز را به خوبی توضیح داد. مسری بودن سل ریوی را تبیین کرد. انتقال بیماری ها از طریق آب و خاک را بیان داشت و عوارض سنگ مثانه را به گونه ای توصیف کرد که برخی پزشکان گفته اند مشکل است بتوان به آن چیزی اضافه کرد. وی روش روان درمانی را توسعه داد و از داروهای طبی برای این گونه درمان کمک گرفت.

یکی از دانشمندان بزرگ اروپایی به نام گوستاولوبون معتقد است که این که در کتاب های شیمی می نویسند لاوازیه مؤسس علم شیمی است درست نیست . اگر آزمایشگاه های هزار سال پیش مسلمانان و اکتشافات مهم آنان نبود هیچ گاه لاوازیه نمی توانست قدمی به جلو بردارد. هنوز حدود صد رساله در شیمی از جابربن حیان در دست است. پیش از آن که گالیله حرکت زمین به دور خورشید را اعلام کند ابوریحان بیرونی این عقیده را ابراز کرده بود. ( البته این موضوع که زمین متحرک است در آیه 15 سوره ملک در قرآن بدان اشاره شده است. تشبیه زمین به زلول، یعنی شتری که به گونه ای حرکت می کند که سوار خود را نمی آزارد. )  و همچنین به قانون انبساط جهان " انا لموسعون" در سوره ذاریات آیه 47 اشاره شده است.

فیلسوف و اندیشمند بزرگ غرب آقای راسل در تاریخ فلسفه غرب دوره سه جلدی ص 326 می نویسد" ایرانیان از قدیمی ترین روزگاران مردمی عمیقا متدین و قویا متفکر بوده اند." وی در جای دیگری می نویسد" تمدن ایرانی چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ هنری تا حمله مغول در قرن سیزدهم همچنان شایان ستایش بود. اما از زیر ضربه آن حمله دیگر کمر راست نکرد. " وی همچنین به عظمت وجود فردوسی، حکین عمر خیام، خوارزمی و ... اشاره می نماید.

نویسنده کتاب نقش ایرانیان در تاریخ تمدن جهان عبدالرفیع حقیقت به زوایا و گوشه هایی از عظمت و درخشندگی دانشمندان ایرانی در علوم مختلف و در برهه های گوناگون قبل و بعد از اسلام می پردازد.

وی از قول نویسنده کتاب میراث ایران ص 444 و فرهنگ ایران و اثر جهانی آن ص 33 چنین می نویسد" ایرانیان از دیرباز حتی از شصت قرن به این طرف منبع افکار و فنونی بودند که موجب ترقی و رشد بشر گردید. هنر نوشتن ارقام، کشاورزی، استخراج و استعمال فلزها، علوم ریاضی و نجومی و آغاز فکر دینی و فلسفی همه در خاور نزدیک همان ایران است." وی از قول هردوت مورخ یونانی نیز می نویسد" مردم ایران هیچ چیز را به قدر دروغ موجب شرمساری نمی دانند."

در صفحه 55 کتاب نقش ایرانیان در تاریخ تمدن جهان چنین می خوانیم" بقراط پدر علم پزشکی یونان در آثار خویش اعتراف نموده که برخی از مبانی نظری پزشکی را از خاندان "سئنا " یا "سینا" ی مغانی در هگمتان (همدان) پایتخت دولت ماد باستان ایران اقتباس کرده است. " و در جایی دیگر با آموخته های علمی فیثاغورث از دانشمندان ایرانی اشاره نموده است.

ایجاد کانال سوئز در مصر قدیم و دوران باستان به وسیله مهندسان ایرانی صورت پذیرفته و همچنین ایرانیان نخستین پایه گذار پست در جهان شناخته شده اند.

از منظر کتاب مذکور ( نقش ایرانیان در تاریخ تمدن جهان) تأثیر افکار زرتشت در سقراط و افلاطون را نمی توان نادیده انگاشت.

عقیده پیکار نیکی با زشتی در آئین زرتشت مصلح و زنده کننده زندگی بشری است و چون در این دین چنین آمده که سرانجام پیروزی و فتح با اهورامزدا و نیکی است، پس فلسفه این اخلاق بر اساس خوش بینی و نیروبخشی قرار دارد.

بی تردید این فکر از پاک ترین و خالص ترین و عالی ترین و شریف ترین افکار است که به اندیشه بشر راه یافته چه تنها هدف آن این است که نیکی مطلق بر جهان حکم فرما باشد و بدین وسیله با بدی مبارزه شود و یا بهتر بگوییم این عقیده که در حقیقت می خواهد یگانگی را به وجود آورد ( چون سرانجام این مبارزه غلبه و حکومت یکی و انهدام ابدی دیگری یعنی ایجاد یگانگی است) هیچ گاه برای جلب مردم به آئین خود متوسل به جبر و زور نشده است و از اینجا می توان گفت که با گذشت و اغماض توأم است. اهمیتی که فلسفه این اخلاق در عدالت خداوندی برای (خیر مطلق) و (مُثل) قائل است بدون شک باید اقرار کرد که همین دوام بر روی عقاید سقراط و افلاطون تأثیری بس بزرگ گذاشت.

هنری توماس در متاب بزرگان فلسفه پس از بیان والایی فلسفه آئین زرتشت درباره خود زرتشت چنین اظهار نظر کرده است. " اما خود زرتشت به خاطر اعتقاد به خدای یکتا در مقابل خدایان متعددی که توده مردم می پرستیدند جان به آتش کشید و دین زرتشتی به سرنوشت بسیاری از ادیان و فلسفه های بزرگ جهانی گرفتار آمد. مردم پیامبر روشنی را کشتند و تعالیم او را به فراموشی سپردند اما نامش را پرستیدن گرفتند و هر کس دیگر را که در صدد تبعیت از تعالیم اصلی او برآمد به قتل رسانیدند. بلی چنین است شیوه مردم روزگار.

مردم نام های بزرگ را عزیز می دارند و افکار بزرگ را خوار می شمارند؟!... همیشه در دنیا آنها که می فهمند معدودند اما همین عده معدود عاقبت دنیا را غرق در نور دانایی خواهند کرد."

همچنان فرزانگان آزرده جان اندر جهان- آن زمان تا این زمانی از این زمان تا هر زمان

جای بسی تقدیر و تحسین است که در میهن ما هستند دانشمندان و پژوهشگران جوان و پرجوش  و خروشی که با اراده و ایمان و همت و غیرت دینی و وطنی خویش در مسیر علم و دانش و تحقیقات و پژوهش های علمی، هنری، تجربی، دینی، تکنولوژی و به ویژه در هوا فضا، نانو، هسته ای و پزشکی قدم نهاده اند و بر اقتدار ملی و معنوی و بین المللی کشور عزیزمان افزوده اند امید است که این پروسه مقدس و ارزشمند و استراتژیک تداوم یابد.

در پایان این نوشته از سایت وزین و پر محتوی و فراگیر  « صدای معلم » با هدایت و مدیریت هوشمند و مدبرانه و خردمندانه استاد گرامی و محقق ارجمند و دانشمند بزرگوار جناب آقای پورسلیمان تقدیر و تجلیل و تشکر ویژه به عمل آورم که در نشر و تعمیق و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی به رغم تمامی مشکلات و برخی سنگ اندازی های جاهلان، سخت کوشا و ساعی هستنند.

من الله التوفیق


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تاریخچه دانشمندان ایرانی در جهان

منتشرشده در یادداشت

تحقیر معلمان و تبعیض در پرداخت ها  دیر زمانی نیست جامعه معلم­ها با طرحی به نام رتبه ­بندی هر لحظه در حال التهاب و نوسان به سر می­ برد. این التهاب و سردرگمی به دلیل این است که هیچ هماهنگی و هیچ مدیریت کارآمدی و به شکلی واضح هیچ علاقه­ ای برای رفع مشکل معیشت معلم­ها در سطح مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش و سازمان مدیریت و برنامه­ ریزی و در راس آن ریاست جمهوری  و مجلس شورای اسلامی، وجود ندارد.

هر از گاهی برای آنکه جامعه معلم­ها را دچار نوسان کنند بحثی مطرح می­ شود به نام رتبه­ بندی که این طرح در زمانی نه چندان دور در برنامه پنج ساله پنجم توسعه مطرح شد و متاسفانه از آن زمان تا کنون نه دولت و نه وزارت آموزش و پرورش آن را اجرا نکردند. همانند طرح­های دیگری که در عمل یا مسکوت گردید یا از یادها رفت تا مبادا شاید کسی مطالبه کند.

اجازه دهید چند مثالی بزنم تا این ضعف و عدم اجرای مصوبات قانونی را بهتر درک کنیم. در سال 66 مصوبه هیات وزیران و وزارت آموزش و پرورش و هیات دولت مبنی بر در اختیار گذاشتن منزل سازمانی برای معلم­هایی که در خارج از وطن خود مشغول به خدمت هستند تصویب شد. اما متاسفانه امروز چیزی به نام خانه سازمانی وجود ندارد. نمونه بارز طرح­ هایی مانند آن، طرح رتبه­ بندی معلم­ها است که در زمان وزرات آقای حاجی بابایی نماینده فعالی مجلس شورای اسلامی مطرح و تصویب شد. در این طرح قرار بود معلم­هایی که از نظر مدرک تحصیلی هم سطح استادان دانشگاه هستند، یعنی دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری می­ باشند معادل 80 درصد یک عضو هیات علمی دانشگاه با مدرک مشابه حقوق و مزایا دریافت نمایند.

این طرح نیز مسکوت و به فراموشی سپرده شد. سئوال اصلی این است که چرا وزارت­خانه آموزش و پرورش طرحی که مجلس و خود دولت مصوب می­ کند را اجرا نمی­ سازند؟

نمونه ­ای دیگر از این بی­ عدالتی­ ها در خصوص مصوبه­ های هیات وزیران در خصوص افزایش حقوق سالیانه است. در اردیبهشت سال 98 بخشنامه­ ای توسط هیات وزیران مصوب شد که در یکی از بند­های آن اشاره شد که کلیه کارمندان دولت اضافه حقوقی معادل 440 هزار تومان دریافت کرده و در بندی به عنوان تبصره ی ماده 12 قانون بودجه سال 98 در احکام حقوقی درج گردد و این مبلغ جزء حقوق  می­ باشد. متاسفانه در عمل وزرات آموزش و پرورش این بند را به شکل دیگری فهمیده؛ تفسیر کرده و برای معلم­هایی که در سال 98 در مهر ماه حکم استخدام آنان اجرایی شده بود، حذف و اجرا نشد.

یک مورد دیگر از این بی­ عدالتی در تصویب­ نامه افزایش حقوق سال 99 می­ باشد که در بندی مقرر گردید کارمندانی که حقوق آنان بین 24.000.000  ( بیست و چهار میلیون ریال ) تا 51.000.000 ( پنجاه و یک میلیون ریال) می ­باشد، به صورت پلکانی یکسان­ سازی گردد.

اکنون شاهد این هستیم که تمامی وزارت­خانه ­ها این بند را اجرایی کرده به جز وزارت آموزش و پرورش!

اما جریان رتبه­ بندی یک مورد خاصی است که متاسفانه با سوء مدیریت در سطح وزارت آموزش و پروش به حال و روزی افتاده که مصداق بارز صدقه دادن  و تحقیر معلم­ها را دارد.

معلم­ها می­ گویند اگر قرار است ما حقوق کمتری بگیریم پس چرا دیگر وزارت خانه­ ها حقوق کارمندان­شان بیشتر است؟  تبعیضی که وزارت آموزش و پرورش عامل مستقیم آن است فقط به دلیل سوء مدیریت و ضعف مدیران آن است و هیچ توجیه دیگری ندارد.

اگر بگوییم بودجه دولت کم است و دولت قادر نیست که به تعداد زیاد معلم­ها حقوق مناسب بدهد، سئوال مهم دیگری مطرح می ­شود که اگر بودجه کم است حقوق اساتید هیات علمی دانشگاه­ها و کارمندان وزرات نفت و وزارت بهداشت چرا در حد ما معلم­ها نیست و آنان حقوق بالاتری باید دریافت کنند؟  اگر تعداد ما زیاد است، مجموع آماری کارمندان وزارت نفت و وزارت بهداشت و وزارت نیرو کمترین آمار تعداد کارمند را وزارت آموزش و پرورش دارد، پس چرا حقوق آنان در حد ما معلم­ها نیست؟

majlistajamo

بهانه ­هایی که هر از گاهی برای توجیه سوء مدیریت بیان می ­کنند تا ما معلم­ها را مجبور به سکوت سازند. اگر هم اعتراض کنیم شاید تبعید و زندان و اخراج شویم. و اگر دیگر پرسنل دولتی اعتراض کنند حقوق­شان را افزایش می ­دهند تا اعتراض نکنند.

اجازه دهید مثالی بزنم، یک دکتر دندان­پزشک برای هر دندان هزینه ای معادل 1 میلیون تومان اخذ می­ کند. اگر فقط 500 هزار تومان بگیرد به ازای هر بیمار (مشتری) و در روز فقط ده بیمار را معالجه نماید. درآمدش معادل روزی 5 میلیون تومان است. در 6 روز هفته درآمدی معادل 30 میلیون تومان دارد. و در یازده ماه سال معادل 330 میلیون تومان درآمد یک دندان­پزشک متخصص است. اگر مالیات را هم بپردازد که در این شک و شبه وجود دارد، درآمد خالص او معادل 300 میلیون تومان می ­باشد. یعنی در دو سال کار قادر است یک خانه مناسب خریداری نماید.

اما یک معلم­ در ماه حقوقی میانگین سه میلیون و پانصد هزار تومان می­ گیرد. اگر هیچی نخرد، نپوشد، اجاره خانه نپردازد، اقساط بانکی نداشته باشد، در سال میانگین درآمدش معادل 42 میلیون تومان خواهد بود. اگر خدا به این معلم سلامتی بدهد، باز هیچی نخرد، هیچی نپوشد و هیچ اقساط بانکی ندهد و اجاره خانه هم ندهد درآمدش در 10 سال آینده معادل 420 میلیون تومان خواهد بود.

حال با یک حساب و کتاب و اندکی عقلانیت درک خواهیم کرد که شغل معلمی یک شغل خاصی است که درآمدش کفاف زندگی، نه عالی و نه خوب بلکه متوسط را می­ دهد ولی فقط برای گذراندن روزگار و نه تهیه ماشین و صاحب خانه شدن. معلم باید هر سال دغدغه مستاجر بودن را داشته­ باشد. هر دفعه اگر یکی از اعضای خانواده­اش بیمار شود باید دغدغه هزینه بیماری را داشته باشد. شاید بگویید بیمه تکمیلی که دارد!

بیمه تکمیلی عین تحقیر معلم­ها است. بیمه ­ای که هزینه می­ گیرد که خدماتش ناچیز است . مقایسه­ ای کنید با بیمه تکمیلی دیگر وزارت­خانه­ ها تا بدانید در این واویلای روزگار این معلم­ است که همیشه در حال تحقیر شدن است.

شاید بگویید چه تحقیر شدنی دارد؟  با هم مروری کنیم تا بهتر درک کنیم. یک معلم اگر از والدین خود ثروتی نداشته باشد و ارثی به او نرسیده باشد باید در خانه اجاره­ای زندگی کند. آیا همیشه صاحب خانه به مستاجر رحم می ­کند؟ در پایان سال این معلم است که باید برای رفاه خانواده­اش دنبال خانه ­ای مناسب با اندک سرمایه­ ای که در طی سال کنار گذاشته بگردد. شاید بگویید معلم­ها شغل دومی هم دارند که درآمدش عالی است. اما مگر چند نفر از معلم­ها شغل دوم دارند؟ اغلب معلم­ها یا تاکسی کار می ­کنند یا کلاس خصوصی دارند و یا دست فروشی می ­کنند و یا تعدادی در شرکتی مشغول به فعالیت­ اند. اما این اندک معلم­ها را نباید به کل جامعه معلم­ها نسبت داد. بگذریم که معلمی اگر شغل دومی دارد به سبب اجبار روزگار است که شغل دومی برای تامین معاش خانواده­ اش دارد.

در جامعه کنونی هر روز در حال نوعی عقب رفت فرهنگی هستیم. این عقب رفت فرهنگی به گونه ­ای در حال بی ارزش کردن مفاهیم ارزشمند در جامعه ما شده است که اگر زود به خود نیاییم و این معضلات را درست نکنیم باید شاهد پسرفت و بلکه از بین رفتن فرهنگ ریشه دار ایران باشیم.

یک نفر تمام جوانی و آرزوهایش را در شغل معلمی دیده تا بتواند با تربیت کردن کودکان این سرزمین نام نیکی برای خود به ارمغان گذارد. اما بنگرید که ما به عنوان یک جامعه در قبال این ازخود گذشتگی این افراد چه عملکردی داشته ­ایم؟

در ماجرای کرونا شهدای سلامت را داریم، چرا نباید نشان ایثار به تمام معلم­هایی که وقت و جان­شان را در این مسیر فدا کردند و فدا می­ کنند، اهدا کنیم؟ چرا یک بار برای همیشه مشکل معیشت معلم­های این سرزمین را رفع نکنیم تا ایشان با خیالی آسوده با تربیت صحیح فرزندان این کشور به اهداف متعالی ایران کمک کنند؟ فرزندانی که شاید بعدها دکتر، مهندس، استاد دانشگاه و یا قاضی و یا نماینده مجلس و حتی وزیر و رئیس جمهور این کشور زیبا خواهند شد.

یکبار برای همیشه مشکل معلم­ها را حل کنید. قانونی را که خود وضع می­ کنید اجرا کنید. قانون را اجرا کنید و منتی برای ما معلم­ها نگذارید.


ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تحقیر معلمان و تبعیض در پرداخت ها

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 13 خرداد 1399 17:51

قتل رومینا و فقر فرهنگی ؟!

قتل رومینا اشرفی و فقر فرهنگی قتل رومینا به دست پدرش و آتش زدن دختری در سلیمان داراب رشت توسط برادرش در خرداد ۱۳۹۹ هر انسانی را بر آشفته می کند.
انگیزه ناموس کشی (Honor Killing) این‌ است که زن در برخی فرهنگ های جاهل با تمام و کمال در اختیار مرد است و خانواده به خاطر حفظ تعصبات خود زنان را به قتل می‌رسانند . بستگان نزدیک مثل پدر، برادر، همسر، دایی، عمو و حتی یکی از زن های خانواده به عنوان قاتل در این پرونده ها حضور دارند.
به گفته هادی مصطفایی معاون جرائم پلیس آگاهی در سال ۹۳ حدود ۱۹% قتل ها ناموسی و ۶۲ %قتلها توسط بستگان درجه یک انجام می شود.
استانهای کردستان، ایلام، آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان بیشترین قتل های ناموسی دارند.
به گزارش سازمان ملل بنگلادش، برزیل، اکوادر، پاکستان، اردن، مصر، سوریه، ایران، عراق، افغانستان، اسرائیل، ترکیه بیشترین آمار قتل های ناموسی را به خود اختصاص میدهند.
در بین کشورهای نامبرده اردن از لحاظ حقوقی کمترین ارزش را برای زن مقتول قائل است.
سازمان ملل توصیه کرده دولتها با آموزش و اجرای قوانین عادلانه این نوع جنایت را به حداقل برسانند :
۱- آموزش سواد و بهداشت جنسی در مدارس و رسانه ها جهت حذف جهل جنسی  و خارج شدن آن از تابو.
۲- تصویب قوانین سختگیرانه برای افزایش امنیت در خانه (افزایش حمایت قانونی از زنان و کودکان)‌. پدر، برادر،شوهر و... در صورت اعمال خشونت و قتل ناموسی قصاص شوند‌.
۳- در تریبون های رسمی مثل تریبونهای نماز جمعه این قبیل جنایات محکوم شوند‌.
برخی با تعصبات دینی جنایت می کنند، مراجع تقلید با صدور فتوا هر نوع خشونت و قتل ناموسی را محکوم کنند.
۴- متخصصان در خصوص مفهوم عقلانی و غیر خشونت حیاء ، غیرت و آبرو بحث و اطلاع رسانی کنند.
۵- تبلیغ  پدر سالاری توسط صداوسیما، مبلغین دینی، مدّاحان، روضه خوانها و روحانیون تحت عنوان غیرت، حیاء و آبرو ممنوع شود‌‌.
اولین جمله ای که ما در اول دبستان می آموزیم چیست؟
بابا آب داد ...

قتل رومینا اشرفی و فقر فرهنگی

 اولین جمله ای که انگلیسی ها در دبستان یاد می گیرند چیست؟
من می توانم بخوانم و بنویسم ...

و اولین جمله ای که ژاپنی ها یاد می گیرند :
من باید بدانم ...

و این است که ما همیشه چشممان به دست پدر است و پدر را ضامن تامین همه ملزومات زندگی می دانیم و در بزرگسالی نیز حتی زندگی تجملی را انتظار داریم که ارث پدری باشد ...
کار از ریشه خراب است و این یعنی :
" فقر فرهنگی ... "


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

من با برگزاری غیرحضوری امتحانات مخالفم. به نظرم معلمان غیرمتعهد علاقه مند مدارس همچنان تعطیل باشد

منتشرشده در یادداشت

سخنی با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و تشکیل سازمان نظام معلمینمی دانم که درد سالهای رفته وحرف های ناگفته در دل و صدای مانده در گلو را چطور بیان کنم ؟
 همیشه معلم را هم طراز انبیا خواندیم و جوهره کارش را عشق نامیدیم و همیشه این ادعا در حد شعار باقی ماند.
 28 سال در کف کلاسهای چند پایه مناطق محروم بدونِ امکانات عاشقانه کار کردیم و امروز هم در مدارس شهری اما هنوز آن چنان تغییری در ساختار تعلیم و تربیت مشهود نیست.

به نظر بنده پیشرفتی که صورت نگرفته هیچ بلکه پس رفت های فاحشی هم داشتیم.حلقه گم شده  این ساختار کجاست؟

بعد از سالیان دراز سندی تنظیم شد تحت عنوان سند تحول بنیادین که بعداز ده سال به جرات می توان گفت که  هنوز سی درصد آن محقق نشده و در شش ساحت ساخته شده آن،که نگاهی عمیق به تربیت دارد متاسفانه به منابع اجرایی آن نپرداخته اند.
 بنده به عنوان منتخب معلمان در شورای عالی که با رای فرهنگیان به این شورا راه یافته ام به دلیل تعهد اخلاقی که به همکاران  داده ام در مدت این چهار سال در هیچ پست و منصبی منصوب نخواهم شد و همان معلم ساده ی مدرسه خواهم ماند و همواره دردهای فراوان این قشر عظیم الشان را لمس می کنم و زبان گویای همکاران در شورا خواهم بود. شاید راه طولانی ، زمان کم و فرصت ها خیلی زود از دست بروند اما مطمئنم با همدلی همکاران تا حدودی شدنی خواهد بود.
به تاریخ پانزده سال پیش شورای عالی اشاره می کنم:
 با اینکه رئیس شورای عالی شخص رئیس جمهور هستند اما متاسفانه در دوران دو دولت بهار و تا به امروز در دولت تدبیر و امید هیچ کدام از روسای محترم  جمهور در جلسات شورای عالی حضور پیدا نکرده اند !

سخنی با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و تشکیل سازمان نظام معلمی
سوال اینجاست که آیا ساختار تعلیم و تربیت نیاز به یک تصمیم گیری کلان و آینده نگری ندارد؟ آیا معلمان نباید به دنبال مطالبات به حق خود باشند؟
در تمام روزهایی که درگیر کرونا شده ایم تمامی دستگاه های کشوری و لشگری با عزمی تمام برای کنترل این ویروس بسیج شدند اما متاسفانه تعداد زیادی از هموطنان عزیز را از دست دادیم و هر روز هم شاهد از دست رفتن عزیزان مان هستیم.
در سالهای اخیر شاهد بروز مشکلات اجتماعی فراوان شدیم که همه اینها ریشه در بی توجهی به ساختار تعلیم و تربیت دارد.
  ماجرای سحر تبرها، قتل دختران، مشکلات کودکان کار و بزهکاران اجتماعی و بسیاری دیگر هستند که ما را به دنبال حلقه گم شده تعلیم و تربیت که حاصل بی توجهی به آموزش وپرورش است می کشانند.

در حیطه ی آموزش بدون توجه به نیاز سنجی های اجتماعی متاسفانه شاهد هزاران فرد بیکار با مدارک عالیه علوم انسانی و در حیطه ی پرورش هم هر روزشاهد زیاد شدن زندان ها و ندامتگاه ها در کشور هستیم و همیشه شعار داده ایم که پیشگیری بهتر ازدرمان است اما برای تحقق این شعار ساختار تعلیم وتربیت نیازی ویژه و نگاهی نو و توجه ای تمام عیار از جانب دست اندرکاران کشور دارد.
باتوجه به آمار ۶۰ درصدی  فرهنگیان و دانش آزموزان، جامعه فرهنگی می تواند در همه عرصه های کشور تاثیر گذار باشد چنانکه نتایج حاصله از بی توجهی به ساختار تعلیم وتربیت در جامعه ی کنونی  قابل مشاهده است.
 با توجه به رشد چشمگیر علم و تکنولوژی در جهان و تبدیل تمام دنیا به یک دهکده جهانی و جهانی  شدن اطلاعات و نیاز به سواد رسانه محتوای کتب درسی ما در بسیاری از علوم پایه نیازمند بومی سازی و به روز رسانی هستند.
 اکنون باید ساختار تعلیم و تربیت تجدید نظر جدی شود. برای شروع بایستی با تکیه بر سواد رسانه و رسانه ملی به پیش گیری از همه آسیب های اجتماعی و دوران پیش دبستانی پرداخت.
 با توجه به محتویات رسانه ملی در حیطه های کودکان شاهد آن هستیم که اکثر کارتون های خارجی با هدف قرار دادن اصالت خانواده ها در کشورهای جهان  سوم طراحی شده و همواره به مکتب های اگزیستانسیالیسم و سایر مکتب ها پرداخته شده و در عصر تکنو پولی مسئولیت ساختار تعلیم و تربیت را سخت تر می کند.

سخنی با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و تشکیل سازمان نظام معلمی

 برنامه های کودکان در رسانه ملی باید همگام با محتوای کتب درسی ارائه گردد.  
توسعه یک کشور در گرو توجه ویژه به ساختار تعلیم و تربیت است .
* به عنوان یک معلم روستایی از رئیس جمهور محترم تقاضا دارم که حداقل در یک سال باقیمانده از دوره ریاست جمهوری شان در شورای عالی وزارت آموزش و پرورش که مهمترین  شورای سیاست گذاری ساختار تعلیم و تربیت است شرکت نمایند و برای  ترمیم بهتر سند تحول بنیادین و کاری ماندگار برای تعلیم و تربیت قدمی بردارند.
* توجه ویژه به تربیت معلم ها و ایجاد دانشسرای های تربیت معلم
* توجه به اصل ۱۵ و ۳۰ قانون اساسی
* توجه به انتخاب متصدیان وزارت و سازمان ها
* توجه ویژه به شان و منزلت فرهنگیان
* استفاده از فرهنگیان برای تصمیم گیری های همه جانبه در خصوص تعلیم و تربیت :

« پارلمان فرهنگیان »
* به حداقل رساندن سیاست زدگی و سیاسی کاری در امورات اداریی
* توجه ویژه به فرهنگیان بازنشسته چرا که در بهارستان همه نماینده هایی که به پایان دوره نمایندگی می رسند باز در امر سیاست گذاری دخیل هستند. با توجه به رشد چشمگیر علم و تکنولوژی در جهان و تبدیل تمام دنیا به یک دهکده جهانی و جهانی  شدن اطلاعات و نیاز به سواد رسانه محتوای کتب درسی ما در بسیاری از علوم پایه نیازمند بومی سازی و به روز رسانی هستند.
 * نگاه ویژه به ایجاد بستر آموزش مجازی در کل مناطق با توجه به شرایط اقلیمی کشور، چرا که کشور ما به دلیل وسعت فراوان و تفاوت شرایط منطقه ای در طی سال تحصیلی دستخوش تعطیلی های زیادی به واسطه آلودگی هوا، سرما و برودت در مناطق سردسیر و طوفان های شن و گرد خاک در مناطق جنوبی می باشد.
* نظارت بر صندوق های بازنشستگی و صندوق های ذخیره فرهنگیان که متاسفانه در سالهای اخیر بسیاری از همکاران متضرر شدند .
توجه کافی به همکاران عزیزی که علیرغم اینکه سی سال تمام حق بیمه ناکارآمد را پرداخت کرده اند اما متاسفانه به دلیل بیماری برای مداوا متحمل هزینه های گزافی می شوند و همچنین متاسفانه برای پرداخت حقوق به حق فرهنگیان آن هم با سالها تاخیر از جمله حق ازدواج، حق فوتی و سایر مطالبات که اخیرا هم فصل دهم در مورد معلمان مورد بی مهری قرار گرفت و رتبه بندی که طرح چندین ساله و مصوب بود باز هم ناقص اجرایی شد و متاسفانه و صد حیف و افسوس که همیشه با آب و تاب در رسانه ها منتشر می شود.
 ای کاش برای جامعه معلمان هم یک نظام معلمی مثل نظام مهندسی و پزشکی بود که به حق و حقوق واقعی خود می رسیدند.
با توجه به رشد تاسیس مدارس غیر انتفاعی ، مدارس تیزهوشان و خاص و تبعیض آموزشی زیاد بین طبقات اجتماعی، عدالت آموزشی کاملا زیر سوال می رود و به دنبال این تبعیض دانش آموزان مناطق محروم و کمتر توسعه یافته از دست یابی به رتبه خوب در کنکور باز می مانند.

سخنی با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و تشکیل سازمان نظام معلمی

هزینه در آموزش و پرورش سرمایه گذاری برای آینده یک کشور است.
از جناب آقای رئیس جمهور استدعا دارم برای تحقق و پیشرفت آرمان های کشور توجه خودشان را بیشتر به ساختار تعلیم و تربیت معطوف سازند.
جامعه فرهنگی همیشه حافظ سنگر علم و دانش بوده و حتی در روزهای تلخ و سخت کرونایی به جای شش ساعت تدریس شبانه روز بدون هیچ امکاناتی بر روی یخچال خانه حتی روی تخت بیمارستان و در کپرها و در کنار دانش آموزان خود بودند .
 فرهنگیان همیشه و در همه ادوار حماسه سازی نموده اند ؛ هم در جنگ تحمیلی هشت ساله که آمار بالای شهدای دانش آموز و معلمان موید این مطلبند و هم بعد از انقلاب که همیشه مراسمات ملی و مذهبی را تداوم بخشیدند و درسی پنهان به نسل امروزی دادند.
یک معلم زمانی می تواند افراد متعهد تعلیم دهد که همه متولیان ذینفع در خصوص تعلیم و تربیت به تعهدات خود در قبال معلمان جامه عمل بپوشانند نه اینکه برای احقاق حق خود مجبور به تجمع در جلوی وزارت یا مجلس باشد.
 اگر معلمان ،متولیان ذینفع امر تعلیم و تربیت به تعهدات خود عمل نمایند شاهد یک جامعه متعهد در همه مشاغل اعم از نظامی ، انتظامی ،پزشکی ،قضات ، خدماتی ،کسبه و بازاری و... خواهیم بود ؛ جامعه ای سرافراز و سربلند و سالم به دور از استرس و معضلات روانی و اجتماعی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سخنی با رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش و تشکیل سازمان نظام معلمی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور