قتل رومینا به دست پدرش و آتش زدن دختری در سلیمان داراب رشت توسط برادرش در خرداد ۱۳۹۹ هر انسانی را بر آشفته می کند.
انگیزه ناموس کشی (Honor Killing) این است که زن در برخی فرهنگ های جاهل با تمام و کمال در اختیار مرد است و خانواده به خاطر حفظ تعصبات خود زنان را به قتل میرسانند . بستگان نزدیک مثل پدر، برادر، همسر، دایی، عمو و حتی یکی از زن های خانواده به عنوان قاتل در این پرونده ها حضور دارند.
به گفته هادی مصطفایی معاون جرائم پلیس آگاهی در سال ۹۳ حدود ۱۹% قتل ها ناموسی و ۶۲ %قتلها توسط بستگان درجه یک انجام می شود.
استانهای کردستان، ایلام، آذربایجان، کرمانشاه، لرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان بیشترین قتل های ناموسی دارند.
به گزارش سازمان ملل بنگلادش، برزیل، اکوادر، پاکستان، اردن، مصر، سوریه، ایران، عراق، افغانستان، اسرائیل، ترکیه بیشترین آمار قتل های ناموسی را به خود اختصاص میدهند.
در بین کشورهای نامبرده اردن از لحاظ حقوقی کمترین ارزش را برای زن مقتول قائل است.
سازمان ملل توصیه کرده دولتها با آموزش و اجرای قوانین عادلانه این نوع جنایت را به حداقل برسانند :
۱- آموزش سواد و بهداشت جنسی در مدارس و رسانه ها جهت حذف جهل جنسی و خارج شدن آن از تابو.
۲- تصویب قوانین سختگیرانه برای افزایش امنیت در خانه (افزایش حمایت قانونی از زنان و کودکان). پدر، برادر،شوهر و... در صورت اعمال خشونت و قتل ناموسی قصاص شوند.
۳- در تریبون های رسمی مثل تریبونهای نماز جمعه این قبیل جنایات محکوم شوند.
برخی با تعصبات دینی جنایت می کنند، مراجع تقلید با صدور فتوا هر نوع خشونت و قتل ناموسی را محکوم کنند.
۴- متخصصان در خصوص مفهوم عقلانی و غیر خشونت حیاء ، غیرت و آبرو بحث و اطلاع رسانی کنند.
۵- تبلیغ پدر سالاری توسط صداوسیما، مبلغین دینی، مدّاحان، روضه خوانها و روحانیون تحت عنوان غیرت، حیاء و آبرو ممنوع شود.
اولین جمله ای که ما در اول دبستان می آموزیم چیست؟
بابا آب داد ...
اولین جمله ای که انگلیسی ها در دبستان یاد می گیرند چیست؟
من می توانم بخوانم و بنویسم ...
و اولین جمله ای که ژاپنی ها یاد می گیرند :
من باید بدانم ...
و این است که ما همیشه چشممان به دست پدر است و پدر را ضامن تامین همه ملزومات زندگی می دانیم و در بزرگسالی نیز حتی زندگی تجملی را انتظار داریم که ارث پدری باشد ...
کار از ریشه خراب است و این یعنی :
" فقر فرهنگی ... "
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلامت نیوز: استان هایی که دارای بیشترین آمار قتل ناموسی هستند:
طبق آمار در استانهایی چون خوزستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل بیشترین قتلهای ناموسی را شاهديم.
که ما تصور کنیم با حذف بابا نان داد و یا
بابا با داس آمد و....... از کتاب فارسی اول
ابتدایی، آمار قتل های ناموسی کاهش
می یابد و یا از ماهیت قتل ها در ایران ، حذف می شود.
در کشورهای اروپایی و آمریکا نیز زنان با
بردگی جنسی و سواستفاده از آنان در
حیطه انواع جرم ، به قتل می رسند و مورد
تجاوز قرار می گیرند. چرا برخی چنین
می اندیشند که دلیل همه و یا بیشتر
خلاف ها و جرم ها ، نگارش کتاب فارسی کلاس اول است؟ چرا شما ، من و او و آنان قاتل نشده ایم؟
بسته بودن فرهنگ و رسوب سنت در باورهای یک منطقه ، وجود اقوام گوناگون و
گسست فرهنگی مابین آنها، فقر، جهل ، دور ماندن از الطاف دولت های گوناگون برای توسعه و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی، عمده دلیل چنین
ناهنجاری هاست......
تصور نکنیم زنان در کشورهای پیشرفته به طور مطلق به حقوق مساوی با مردان
رسیده اند، آمار خشنونت علیه زنان و طلاق
در این کشورها نیز بالاست.
نگاه ابزاری و برده واری به زن ، در هر جامعه ای ، آنان را از هویت انسانی ، دور نگه می دارد.
باید بررسی کرد نوع رفتار یک نوجوان ۹ تا ۱۸ ساله ، اعم از پسر و دختر، به کنترل ، نظارت، ایجاد محدویت برای تقویت مقاومت و لجاجت ، نیاز دارد یا به آموزش ؟
باید بپذیریم که ما اسما مدرنیته هستیم اما
رسما دست به چینش می زنیم. یک چینش
متضاد با شرایط روز.
تزریق بیش از حد ظرفیت معنویت باب میل ما به نسل امروز ، واکنش و دورماندگی از حریم آن را بوجود می آورد.
ما در دوران نوجوانی تابع کنش های اخلاقی و مذهبی والدین خود بودیم و خودکنترل و بازدارنده عمل می کردیم. تضاد بین خانواده و جامعه ضعیف بود. اما امروز تضاد بین تمامی نهادها و سازمانها با یکدیگر بسیار زیاد است و خانواده در انتخاب مسیر، سردرگم است.
در برخی از استانهای ذکر شده اگر به قول معروف ، قتل ناموسی انجام نشود ، آمار خودسوزی بالاست!!!
تحمل و یا نادیده و پنهان کردن آسیب های اجتماعی، یکی از دلایل اصلی چنین
قتل هایی است.
مگر پدر چند تن از ما ثروتمند است که با انتظار ارث و میراث آن بزرگوار ، قصد
زندگی تجملی داشته باشیم؟! اتفاقا بیشتر دخترکان ما با امر ازدواج ، تلاش می کنند به ثروت خیالی جهت خوشبختی برسند. دختران جامعه ما با ازدواج دوست دارند به
استقلال سطحی رویاهای خود برسند. آزادی در نوع آرایش و لباس پوشیدن و منزل آرایی و خرید و........
مثلا آرزوی دختران روستای نزدیک شهر ما در دهه ۶۰ ، بیشتر پوشیدن کفش پاشنه بلندی بود که تاک تاک روی آسفالت صدا دهد!
اما زنان ما که دختر دیروز بوده اند در خانه
همسر نیز گرفتار محدویت و استبداد و اسارت پیوند هستند. در خانواده پدری ، پیوند خونی و در خانه همسر پیوند عاطفی!
انسان بودن زنان در بیشتر کشورها، قبل از فاکتور جنسی خوشایند برای مردان ، هیچ
انگاشته می شود. ویژگی های کشورهای نامبرده خیلی شبیه هم هست پس قتل های
عشق و عاشقی نه ناموسی هم به امیال حیوانی انسان مربوط می شود. باز تکرار می کنم ما به مهار و کنترل و پنهان سازی امیال جنسی خود نیاز داریم یا آموزش؟
آموزش نیز در کشورهای پیشرفته مانع قتل و تجاوز و خشم علیه زنان نگردیده است.
و با طرح امر آموزش ما فقط وجدان خود را آسوده می سازیم. شرط لازم هست اما اصلا کافی نیست.
بابا نان داد ، نه اشاره به شکم پرستی ما دارد و نه ارث خواری ما. برعکس سمبل تنها
نان آور و مقدس بودن تلاش پدران ما در روزگار گذشته است اما عامل قتل ناموسی نیست. و گر نه ما هم موافق تغییر متون کتب درسی بالاخص اثرگذارترین آن یعنی کتب فارسی تمام دوره های تحصیلی هستیم.
اما زالو صفتی ها نیز هست، انسانی که از توهّم نسبتاً و موضوعاً خارج است و نسبتاً داناترست ولی خلق و حوی زالو صفتی او و رها نکردن منافع(مضرات) ناحق موجب می شود که تغییر به خود و جامعه ندهد و اینکه منافع و مضرات را جابجا می بیند یا از آن غفلت می کند نوعی توهّم و ضعف تربیتی اوست
و اما دیگر فردیست که زالوصفت نیست و خواستار تغییر است ولی او و جامعه آنقدر ضعیفند که این خواسته پاک تا حد نصاب مطلوب، شدنی نیست
اما ...
اولین خطای ما زمانی آغاز می شود که عاشق شدن دختر را مذموم می شماریم و فراموش می کنیم که این دختر عاشق یک پسر شده است ، پس او هم هست ، او را هم
ببینیم. دوست دختری که دوست پسر دارد.
آتش بیار معرکه در این بین ،موبایل و فضای مجازی است. عشق با بسیار دیدن، شدت
می گیرد و از حالت نورمال خارج می شود.
نسل ما چنین شرایط را نداشت و حتی در گفتگو با تلفن ثابت ، محدودیت داشت.
طبیعی است که نوجوان و جوان امروز ، بیشتر مستعد هنجارشکنی است. البته اگر
جامعه ما داشتن دوست دختر و یا پسر را
هنجارشکنی ، تعریف نماید.
قتل رومینا و ضعف قانون در جامعه و عدم بازدارندگی در اجرای نیت های فردی.
قتل رومینا و آزادی عمل افراد در پی خلا قانون.
قتل رومینا و خلا مشاوره تخصصی به
دختران و پسران در دوران بلوغ جنسی.
قتل رومینا و حمایت قانون از قتل دختران در چنین شرایطی.
شاید ما نیز با بیان قتل های ناموسی، به نوعی در فرهنگ سازی آن و جلب توجه افکار عمومی در تبعیت از آن ، مقصر باشیم.
شاید بهتر است بگوییم :
قتل رومینا به دلیل خاموش و مسکوت و
مبهم ماندن ساز و کار گفت و گو در دو نهاد
خانواده و مدرسه. که قابل تسرّی به دیگر
نهادها و سازمانهاست.
در دهه ۵۰ ، در یک دبیرستان دخترانه ، فقط
یک دختر ، دوست پسر داشت که بیشتر دانش آموزان می دانستند.
در دهه ۷۰ ، باز در یک دبیرستان دخترانه،
چنین بود.
اما اکنون در دهه ۹۰ چطور؟
در کدام دبستان و چند دختر؟
مراقب چاه های زیر پایتان باشید مراقب باشید به نگاه فمینیستی نزدیک نشوید قدرت و هنر سکوت را هم فراموش نکنید هر چند که حس مسئولیت پذیری، شما را تحریک میکند و این حس مستحق تحسین و پاداش است هرچند که جامعه مزد وارونه به آن می دهد و ممکن است از یک شناس به ناشناس تبدیل شوید
به عبارتی شکر و به عبارتی افسوس که من فقط یک زنبورم و با انسان نماهای غالب شده نمیتوانم همکاری کنم نا اهلانی که عسل مصفایم را می خورند و بیمارانی که به پای خود می مالند ولی بخیلانه می رانند و رانده شدم و به مکانی دور مهاجرت کردم و مولا صاحب الزمان(عج) مزد وارونه نمیدهد
هیچگاه دوست ندارم ، نگاهم یا دیدگاهم برچسبی داشته باشد. انسان و انسانیت
برایم پیشتازتر از هر نوع نگاه محدود و مسدود است. لذا نگاه فمینیستی ندارم اما به هر دو جنس، خارج از کالبد ادیان و حکومت ها و احزاب و...... به عنوان انسان اشرف مخلوقات می نگرم ، ذاتی بریده از سلب هر نوع آزادی و کرامت نفس.
اما اومانیسم هم نیستم. مشترکاتی شاید
داشته باشم ، اما آزادی روح را به خطوط
یک تفکر، به مخاطره نمی اندازم.
تا زمانی که اخلاق و معرفت و ایمان دستمایه هیچ ابزاری نگردیده ، انسان
به تنهایی اشرف مخلوقات است.
اینترنت و موبایل ، نبود اما در۲۰ سال اخیر، همه آنها به وفور فراهم بوده است.
ذکر این نکته هم خوب است که خطا و توهّم دوم پس از خطا و توهّم اول است.
شاید هنوز ادامه توهّم اول است و پایانی
برای آن نیست. پس آیا مرتبتی برای توهّم هست؟ یا توهمات یکی پایان و دیگری آغاز
می شود؟ توهّم شما که ظاهرا پایان ناپذیر
است. به امید رهایی از تمامی توهمات.
امید که گیر آموزش و پرورش و حتی عدالت و آزادی و.... فقط توهمات ما باشد اما.....
اما زالو صفتی ها نیز هست، انسانی که از توهّم نسبتاً و موضوعاً خارج است و نسبتاً داناترست ولی خلق و حوی زالو صفتی او و رها نکردن منافع(مضرات) ناحق موجب می شود که تغییر به خود و جامعه ندهد و اینکه منافع و مضرات را جابجا می بیند یا از آن غفلت می کند نوعی توهّم و ضعف تربیتی اوست
و اما دیگر فردیست که زالوصفت نیست و خواستار تغییر است ولی او و جامعه آنقدر ضعیفند که این خواسته پاک تا حد نصاب مطلوب، شدنی نیست
اما ...
به بن بست فمینیسم می رسیم اما هنگام سخن گفتن از برترگرایی، قدرت نمایی، و برخی الفاظ ناخوشایند نسبت به آنان، به هیچ ایسمی ، منتهی نمی شویم؟
یا حق و حقوق اجتماعی و انسانی
برازنده و ذات حتمی و جدایی ناپذیر مردان است و برای زنان عارضی و عاریتی است؟ که برای احراز آن متهم به مبتلا شدن به آثار و نتایج افراطی فمینیسم می شود؟
جالب این که زنان ایسلندی در تاریخ 24 اکتبر سال 1975 میلادی همگی –حدود 95 درصد- از کارهای خود استعفا دادند و در خانه ماندند تا نشان بدهند که تا چه اندازه به نیروی کار آنها نیاز است. حالا این روز به عنوان روز زن نامگذاری شده و ایسلندیها آن را همه ساله در تاریخ 24 اکتبر جشن میگیرند.......
تا زمانی که این را نپذیریم که زنان و مردان جامعه از حق و حقوق اجتماعی یکسان برخوردارند، تا زمانی که بخواهیم این موضوع را مورد مناقشه و مجادله قرار دهیم و با اما و اگر و آیا و بند و ماده و تبصره با آن برخورد کنیم، اطمینان داشته باشید این تراژدیها باز هم متاسفانه تکرار خواهد شد.
واقعیت این است که هنوز در سطح قوانین حقوقی، سیاسی، اجتماعیمان مساله مساوات و برابری جنسیتی حقوق زن و مرد را به طور کامل به رسمیت نشناختهایم. در حوزه قوانین رسمی جامعه، حقوق زنان باید به اندازه مردان مورد رسمیت قرار بگیرد،
..........
بدین ترتیب، در وهله اول نیازمندیم که آزادیهای برابر و همسان زن و مرد را در سطوح فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و به لحاظ قضایی، حقوقی و قانونی به رسمیت شناخته و در مرحله دوم درخصوص اصل و قاعده مساوات و برابریِ حقوقِ اجتماعی و اقتصادی و جنسیتی زنان و مردان در حوزه فرهنگ، هنر ، ادبیات و نظام تعلیم و تربیت کاری بسیار جدی را در سطح جامعه آغاز کنیم.
نقطه آغاز فاجعهها و تراژدیهایی از جنس تراژدی «رومینا» و «رومینا»ها در سرزمین ما به این تفکر برمیگردد که ما در سرزمینی زندگی میکنیم که با کمال تاسف، به دلیل استیلای تاریخی فرهنگ مردسالاری، زن جنس دوم تلقی میشود.