« در میان اقلیت قرار داشتن حتی در اقلیتی تک نفری، نشان جهل و جنون نیست.
حقیقت در یک سو قرار دارد و کذب در سویی دیگر، اگر تو به تنهایی جانب حقیقت را بگیری و در سوی دیگر، در برابر تو، همه دنیا قرار داشته باشد تو دیوانه نیستی... »
جورج اورول
از کتاب "1984" »

در مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه فرهنگیان که گزارش آن در صدای معلم منتشر شد ( این جا ) ؛ در قسمتی از این نشست و البته در اثبات علت وجوبی و وجودی این دانشگاه برخی چهره های معروف نمایش داده شدند که فارغ التحصیلان دانشسراهای قدیم بودند .
چهره هایی مانند :
غلامحسین مصاحب ، سیداحمد فرید ، محمد جواد مشکور ، روح الله خالقی ، جعفر شعار ، حبیب یغمایی ، غلامحسین شکوهی که در یک بازه زمانی 100 ساله و به اندازه عمر دستگاه " تربیت معلم " از آن بیرون آمدند .
حال اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟کرونا بحران وجود " معلم حرفه ای " را بیش از پیش در نظام آموزشی بیمار و بحران زده ایران عیان ساخت ... نشان داد که چگونه برخی و شاید بسیاری از معلمانی که از فیلترهای سخت و چند لایه گزینش و حراست عبور کرده اند ؛ چه آسان و با دست خویش اقتدار مدرسه را نابود کرده و با ایجاد ترس های غیرواقعی ؛ مدرسه را در افکار عمومی به " محل و منشا کرونا " تبدیل می کنند .
این وضعیت در مورد سایر چهره های کم تر معروف و اما تاثیرگذار در آموزش که تحت عنوان " چهره های تاریخی " در صدای معلم منتشر می شود نیز صادق است .
جالب است بدانیم برخی از این چهره های تاریخی که فارغ التحصیل از دارالمعلمین بوده اند توانسته اند منشا اثرات ماندگاری در حوزه دانشگاه شوند و شما مقایسه کنید وضعیت کنونی را که آموزش عالی خود را فراتر و بالاتر از آموزش و پرورش تصور می کند و این در همه عرصه ها و حتی حقوق و مزایا کاملا هویداست .
-" حسین شکویی " آموزگار که پس از سالها تلاش توانست رشتههای تاریخ و جغرافیا را در دانشگاهها از هم جدا کند و پیوند دانش جغرافیا را با مسائل اقتصادی و سیاسی آشکار سازدو نخستین اثرش "فلسفه جغرافیا" را نوشت . ( این جا )

- "کمالالدین جناب " فارغ التحصیل از دارالمعلمین تهران که اثر ماندگارش "مکانیک فیزیک" از کتابهای درسی دانشکده علوم را منتشر کرد که ۵۰ سال در دانشگاه تهران تدریس میشد. ( این جا )

این پرسشی است که باید مسئولان و به ویژه حامیان تئوریک و عملگرای این دانشگاه به آن پاسخ صریح و شفاف دهند .
اگر سیستم جذب و گزینش معلم در این 4 دهه مشکل داشته که قطعا دارد باید دید که چه افراد و نهادهایی و با چه ذهنیت و نگرشی ، " معلم " را به درون این سیستم " پمپاژ " کرده اند ؟
بدون وجود معلمانی مستعد ، باهوش ، خلاق و حرفه ای امید به اصلاحات آموزشی در ایران امکان پذیر نخواهد بود و بدون تعریف و تبیین مرکزی هوشمند و مستقل برای تعریف و احصای مهارت ها و صلاحیت های حرفه معلمی نمی توان نظام آموزشی پویا و پیشرو به عنوان " محور توسعه پایدار " متصور بود .

این مقدمه از آن جهت بیان شد که بدون طی این مقدمات و فرآیند واقعا نمی توان در آموزش و پرورش تغییری را انتظار کشید .
معلم ، موتور محرکه نظام آموزشی است . اگر معلم توان مند جذب این سیستم شده و در فرآیندهای آموزشی به معیارهای حرفه ای بودن دست یازد ، بحران آموزش به حد مساله تنزل یافته و می توان روی حل مساله و روش های آن بحث کرد .
در سلسله یادداشت ها و گزارش های پیشین به نکات و موضوعات فراوان و مهمی اشاره کرده ام اما آن چه باید در این جا به عنوان یک " مساله بزرگ " یاد کنم نقش " معلم " در طراحی فضای سازمانی با رویکرد " عامل " و تاثیرگذار در شکل گیری سیاست ها و خط مشی هایی است که بر این سیستم دیکته می شود و البته معلم " فعلی " نقشی " سترون " و " تقلید گر " در آن ایفا می کند .
در آخرین یادداشت با عنوان : " کرونا " بهانه ای بیش نیست ؛ " فرار از مدرسه " خود معلول است ! به برخی مسائل اشاره کردم . ( این جا )
به نکته مهمی اشاره گردید با عنوان :
" یادگیری مشارکتی "
یادگیری مشارکتی یک روش یادگیری نیست بلکه یک روش زندگیست .
یک اصل در میان اصول یادگیری مشارکتی وجود دارد به نام اصل سرنشینان یک کشتی مشترک.
توضیح آن این گونه است: دانش آموزان در جریان یادگیری های مشارکتی به یک باور راستین دست پیدا می کنند که همگی سر نشینان یک کشتی هستند، یا با هم به ساحل نجات می رسند یا همگی با هم غرق می شوند. » ( بهارک اعظمی - 1399 )
پرسش بنیادین آن است که نقش " معلمان " در یادگیری مشارکتی چگونه تعریف شده و تا چه میزان معلمان فعلی ما به آن باور دارند ؟
و اما پرسش راهبردی تر آن که معلمان ما چه نقشی در بنیان گذاری مفهوم " اقتدار " مدرسه و یا " بازیابی " آن ایفا کرده اند ؟
ورود کرونا به جامعه و مهم تر از آن تاثیرش بر مدرسه و آموزش و پرورش بسیاری از مسائل مکتوم و پنهان را آشکار کرد .
می توانم به جرات ادعا کنم تنها رسانه ای که از ابتدا مخالف " تعطیلی مدارس " و مدافع تمام عیار حفظ اقتدار و شان مدرسه بوده است صدای معلم است که به هیچ وجه چرخش موضع نداده و بر مسیر کارشناسی و علمی و مطابق با تجربیات علمی حرکت می کند .
کرونا بحران وجود " معلم حرفه ای " را بیش از پیش در نظام آموزشی بیمار و بحران زده ایران عیان ساخت ... نشان داد که چگونه برخی و شاید بسیاری از معلمانی که از فیلترهای سخت و چند لایه گزینش و حراست عبور کرده اند ؛ چه آسان و با دست خویش اقتدار مدرسه را نابود کرده و با ایجاد ترس های غیرواقعی ؛ مدرسه را در افکار عمومی به " محل و منشا کرونا " تبدیل می کنند .
معلمی که تصورش از " روز جهانی معلم " و آموزش و پرورش تطبیقی فقط در مقایسه حقوق خلاصه می شود غافل از آن که معلم اگر مطالبه گر و پرسشگر باشد می تواند جایگاه واقعی خود در هندسه آموزشی را به رخ جامعه بکشد به جای آن که همیشه و در موضع تدافعی و منفعلانه بخواهد برای جامعه اثبات کند که تعطیلاتش زیاد نیست و حقوقش مشروع .در این جا هم می گویند که اصلا مدارس یک سال دیگر هم تعطیل باشند ؛ چه اتفاقی می افتد ؟
تعطیلاتی که همچون چماقی در محافل ، منابر و مجالس و به کنایه بار او می کنند و بر استدلال ها و براهین او جز تمسخر و مضحکه چیز دیگری حواله نمی کنند .
معلمی که از " مدرسه " یک مرکز انتشار بیماری در افکار عمومی می سازد و با ارسال اخبار غیرواقعی مدرسه را جای غیرقابل اعتمادی نقاشی می کند چگونه می خواهد در فردای پس از کرونا ثابت کند که این گونه نیست و باید به مدرسه و ارکان و اسبابش اعتماد کرد ؟ ( 1 )
از نوع و وضعیت حضور مردم در عزاداری های محرم و پس از آن هجوم همین افراد به جاده ها برای ادای قضای مسافرت می شد پیش بینی کرد که سونامی ابتلا و فوت پس از فروکش کردن این تحرکات همه را درگیر خود خواهد کرد و متاسفانه چنین هم شد .
اما برخی آگاهانه و عامدانه و کثیری نیز بر اساس همان اصل " تقلید " و مسابقه برای " کسب محبوبیت " این ابتلائات و فوتی ها را که با بازگشایی مدارس مقارن گشت به حساب " مدرسه " تمام کردند و این واقعا ستم و ظلمی مضاعف برای دیوار کوتاه مدرسه و مظلومیت این سلول زنده آموزشی بود .
اگر سیستم جذب و گزینش معلم در این 4 دهه مشکل داشته که قطعا دارد باید دید که چه افراد و نهادهایی و با چه ذهنیت و نگرشی ، " معلم " را به درون این سیستم " پمپاژ " کرده اند ؟ هر کسی و هر جریانی در هر گوشه ای با افراشتن بیرق " حمایت از سلامت و جان " لگدی به سوی مدرسه پرتاب کرد تا در سایه فقدان و ضعف اقتدار وزیر آموزش و پرورش و تیم ناهماهنگ و چند صدا که بیشتر ماجرای " قوچعلی " را به ذهن متبادر می کرد ؛ 50 درصد مدارس باز به 10 درصد تقلیل یافت .
هر چند این فاتحان شجاع که زبان شان برای اعتراض در سایر موارد الکن و قاصر است و جرات نمی کنند در حوزه عمومی عملکرد حاکمیت را در این موارد به چالش بکشند و پرسش گری کنند ، عزم خود را جزم کرده تا مدرسه " نیمه جان " را به یک " جسد " تبدیل کرده و بر سر پیکرش سرود فتح و پیروزی بخوانند .
(در یک نمونه ؛ یکی از تشکل های معلمان در یکی از استان ها بیانیه ای برای صدای معلم ارسال کرد که در آن خواهان تعطیلی مدارس شده بود .
به ایشان گفتم چرا در مورد شرکت بی محابای مردم در عزاداری ها و یا موارد دیگر چیزی ننوشته اید .
وی در پاسخ گفت که در این مورد به صورت " محرمانه " قبلا با استانداری مکاتبه کرده اند ! )
و یا در یک نمونه بسیار مهم تر و کلان تر ؛ حدود شش ماه پس از اختصاص یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی ایران برای مبارزه با کرونا، وزیر بهداشت از دریافت «سهم کوچکی» از آن خبر داد و یک مقام سازمان برنامه و بودجه در واکنش گفت «ارز صندوق توسعه ملی در دسترس نیست».

پس از آن که سعید نمکی اعلام کرد نمیداند بودجه مبارزه با کرونا را «برای کدام کار مهمتر گذاشتهاند»، خبرگزاری فارس به نقل از یک مقام ارشد در سازمان برنامه و بودجه نوشت «بانک مرکزی به دلیل آثار پولی که تبدیل یورو به ریال دارد، ملاحظاتی داشته و مخالف است. همچنین ارز صندوق توسعه ملی نیز در دسترس نیست».
کسی از این دوستان نمی پرسد چرا در این مورد ننوشتید و صدای خود را بلند نکردید و این که سهم مدرسه از این بودجه چقدر بوده است ؟
در این معرکه برخی جریان های صنفی و پوپولیست که راهبرد آن ها حتی پیش از کرونا بر " تعطیلی مدرسه " تعریف و استوار گشته و از نظر آنان مسیر احقاق مطالبات از این مسیر محقق می شود ، در بحران کرونا سنگ تمام گذاشتند هر چند می توان گفت که این تحرکات بیش از آن که دلسوزی برای مدرسه و جریان آموزش باشد بیشتر منبعث از " نفرت عمومی " است که در جامعه پراکنده شده و در این وانفسا ، خردورزی ، تدبیر و عقلانیت هم از سوی معترضان و هم از سوی حاکمیت " تعطیل " و به " لجبازی " سازمان یافته و تعطیل ناپذیر تغییر ماهیت داده است .
( در این مورد و به مناسبت روز جهانی معلم که در پیش است به تفصیل خواهم نوشت . )
مشکل و گره اصلی در جامعه ایرانی آن است که بسیاری و البته اکثریت هنوز فرق میان " مطالبه گری " و " لجبازی " را یا نمی دانند و یا خود را آغشته به " جهالت مرکب " نموده اند .
مطالبه گری فرآیندی آگاهانه و عقل مدار با اشراف بر منافع ملی و آگاهی طبقاتی است که نتیجه اش پرتاب جامعه به سوی " جلو " خواهد بود و اثرات آن نافع و بلند مدت .معلمی که از " مدرسه " یک مرکز انتشار بیماری در افکار عمومی می سازد و با ارسال اخبار غیرواقعی مدرسه را جای غیرقابل اعتمادی نقاشی می کند چگونه می خواهد در فردای پس از کرونا ثابت کند که این گونه نیست و باید به مدرسه و ارکان و اسبابش اعتماد کرد ؟
اما " لجبازی " که رویه ای مرسوم و دیرین در این کهن دیار است جریانی شخصی و خودمدار است که عاری از عنصر " عقلانیت " بوده و منافع شخصی را تعقیب می کند هر چند ممکن است در آینده جامعه را دچار فروپاشی هم بکند .
واقعا در دنیا کدام ملت مترقی و توسعه یافته را می توان یافت که از کانال " لجبازی " به مسیر توسعه دست یازیده باشد ؟
و جامعه ای که فرق این دو را تشخیص ندهد محکوم است به تکرار و تکرار و تکرار .
پیش تر نوشتیم که در تایوان که در رتبه های نخست مدارس برتر جهان و کیفیت آموزش قرار دارد در یک حرکت سراسری دانش آموزان را با آموزش مهارت های زندگی مانند آمادگی در برابر زلزله برای آینده تربیت می کنند . ( این جا )

در این جا هم می گویند که اصلا مدارس یک سال دیگر هم تعطیل باشند ؛ چه اتفاقی می افتد ؟
مدرسه ای که برای دانش آموزان نتواند آینده ای روشن را ترسیم کند همان به که تعطیل باشد .
البته اگر از این فرد مدعی سوال کنی که در غیاب مدرسه و تعطیلی آن ، حقوقی برقرار نخواهد بود و یا به اندازه زحمت و خلاقیت به تو دستمزد خواهند داد ؛آیا این مدعیان همچنان بر طبل تعطیلی مدارس خواهند نواخت ؟
واضعان توهم توطئه در برابر استدلال های صدای معلم برای سرپا نگهداشتن مدرسه این رسانه را به متهم به ارتباط با مافیا و رابطه پنهان با مراکز قدرت و... می کنند اما به نظر می رسد که این ها فهمی از فلسفه و روح تعلیم و تربیت و پداگوژی ندارند و عقلانی ترین کار این است که به جای تعطیل کردن مدارس به بهانه های مختلف ، سایه این اذهان علیل و تعطیل از سر نحیف مدرسه کم شود تا شاید با دمی تازه ، جانی دوباره یابد .
زمانی که در کلیپی ؛ آن آموزگار اهل کشور جنگ زده و مصیبت دیده سوریه را دیدم که چقدر عاشقانه و آگاهانه و با علاقه به حرفه معلمی با دانش آموزانش کلمات و جملاتی را همخوانی می کردند و در میانه آن همه خرابی 8 ساله هنوز کورسوی امید به " آینده " را با بچه ها تمرین می کند و چراغ کلاس را روشن نگاه داشته است به این رسیدم که یا چنین معلمانی می توان کشور را ساخت و بر ویرانه های جنگ و نابودی ، جامعه ای " از نو " ساخت .
جامعه ای که در مدرسه اش الفبای عشق و امید به آینده آموخته می شود و طلبکاری جای خود را به مسئولیت پذیری داده است . ( این جا )
( 1 )
پی نوشت 1:
خبرگزاری مهر از ابتلای ۳۹ دانش آموز در الشتر لرستان به کرونا خبر داد .
معاون آموزش و پرورش لرستان هم این گونه پاسخ داد :
هیچ گونه ارتباطی بین ابتلای دانش آموزان اعلام شده مبتلا به کرونابا بازگشایی مدارس وجود ندارد.
یک هفته بیشتر از بازگشایی مدارس نمیگذرد و در شهرستان سلسله نیز بازگشایی مدارس و آموزش حضوری به دانش آموزان از هفته گذشته به دلیل اعلام شرایط قرمز در این شهرستان در کمتر از ۱۰ درصد مدارس و آن هم به شکل حضور اختیاری دانشآموزان و با رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی انجام گرفته است.
در بحث نتایج اعلامی آزمایش تشخیص کرونا مورخ ۲۱ و ۲۲ شهریور از سوی شبکه بهداشت شهرستان سلسله در خصوص مثبت بودن ابتلاء ۱۸ دانش آموز، پس از بررسیها و پیگیریهای انجام گرفته از طریق مدیران مدارس مشخص شد که تنها یک نفر از دانش آموزان و آن هم در یکشنبه گذشته صرفاً جهت تحویل کتاب به مدرسه مراجعه کرده و نتیجه مثبت ابتلای ۲۱ دانشآموز دیگر به ویروس کرونا نیز قبل از بازگشایی مدارس به آنها اعلام شده است.
پی نوشت 2 :
* ابتلای ۱۶۳ دانش آموز و ۴۸ معلم اصفهانی به کرونا در دو هفته گذشته
خبرگزاری برنا :
« معاون درمان دانشگاه علوم پزشکي استان اصفهان: در دو هفته گذشته ۴۸ معلم گرفتار شده و ۱۸۳ معلم هم داراي اعضاي خانواده مبتلا بودند همچنین ۱۶۳ دانش آموز مبتلا شده اند و خانواده دو هزار و ۸۶۳ دانش آموز درگير کرونا هستند. »
خبرگزاری ایرنا:
معاون آموزش متوسطه و دبیر پروژه مهر ادارهکل آموزش و پرورش اصفهان گفت: کلاس های چهار شهرستان این استان به دلیل قرمز بودن شرایط کرونایی با یک هفته تاخیر و به صورت مجازی آغاز میشود.
بر اساس مصوبه ستاد کرونا اصفهان و وضعیت پرخطر کرونا در برخی شهرستانهای اصفهان، آغاز کلاسهای حضوری در مدارس نواحی ششگانه شهر اصفهان، خمینی شهر، فلاورجان و نجف آباد با یک هفته تأخیر آغاز میشود.
کلاسهای مدارس سایر نقاط استان بنا بر اعلام قبلی به صورت حضوری آغاز میشود.
در این هفته کلاس های چهار شهرستان یاد شده در تمامی پایه های تحصیلی به صورت مجازی برگزار می شود. »
دیر زمانی است که کارشناسان در رابطه با ضعف سیستم آموزشی ایران و پایین بودن کیفیت آن - حتی در حالت عادی- قلم فرسایی نموده و مراتب ضعف این سیستم را به مسؤولان ذیربط اطلاع داده اند، اما متأسفانه کمترین توجهی به این تذکرات شده است و به دلایلی ناموجه از جمله کمبود بودجه ی وزارت آموزش و پرورش و ... به راحتی از کنار آن گذشته اند و در این راستا راهکاری اصلاحی که عملاً منجر به بهبود وضعیت آموزشی گردد، اتخاذ نشده است و کماکان کیفیت فدای کمیت می شود.
حجم فراوان کتب درسی در مقایسه با کشورهای پیشرفته، کیفیت پایین مطالب کتب درسی، تأکید بر مباحث تئوری صرف در غالب رشته ها که دانستن یا ندانستن آن در زندگی عملی فراگیران تأثیر آن چنانی ندارد، تقلید اختلاطی از سیستم آموزشی دیگر کشورها بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی، کم توجهی به رشته های علوم انسانی، ضعف بارز سیستم در تربیت و ایجاد تغییر در رفتار فراگیران، اشتغال معلمان به تدریس در دروس غیرمرتبط با تخصص خویش و چه بسا اکتفا به پر شدن کلاسها از معلمانی با تخصص های نامرتبط و دانش آموزانی فراوان، نبود هیچ گونه امتیازی برای معلمان و اساتید نمونه، دلسوز و شاخص، به روز نبودن معلمان به آخرین روشهای آموزشی، وجود رانت در مؤسسات آموزشی و چاپ و انتشار کتب کمک درسی و ...، مشتی از خروار مشکلاتی است که سیستم آموزشی ما از وجود آنها مینالد.
اما وضعیت این سیستم از سال پیش یعنی از وقتی که ویروس کرونا شیوع پیدا کرد، چهره ای دیگر به خود گرفته است؛ اگر تا آن زمان سیستم آموزشی ایران از ضعف در کیفیت رنج می برد، اکنون کمیت آموزشی نیز زیر سؤال رفته است و مسؤولان امر در هاله ای از بی برنامگی و سرگردانی، موجب سرگردانی میلیون ها دانش آموز و دانشجو و اولیای آنان گشته اند.
سال 99-98 در حالی به پایان رسید که مدارس و دانشگاه ها تعطیل بودند و آموزش از طریق به اصطلاح فضای مجازی انجام می گرفت که تنها شاهکار وزارت آموزش و پرورش در این راستا راه اندازی سامانه ی "شاد" و آموزش های نادر و هر از چندگاهی در شبکه ی آموزش سیما بود؛ اما واقعیت امر آن است که ناتوانی دولت در این زمینه آن چنان آشکار بود که می توان به جرأت گفت که اساساً آموزش در خوری صورت نگرفت و دانش آموختگان با دریافت آموزش های حداقلی و غیر قابل قبول و ارشیابی های بی اساس و در مواردی بدون ارزشیابی به پایه های بعدی راه یافتند.

در این وضعیت نابه سامان اقتصادی، بودند دانش آموزانی که از وجود اینترنت، سیستم کامپیوتر، لپ تاب، گوشی هوشمند و حتی تلویزیون با کیفیت محروم بودند و درصد زیادی از این عزیزان نتوانستند از همین حداقل های آموزش بی کیفیت هم برخوردار شوند.تشخیص مسؤولان امر این بود که با وجود این مشکلات نباید از دانش آموختگان سخت گرفت و باید کاری کرد که عاقبت امر، همه راضی به پایه ی بعدی راه یابند، حال مهم نیست که این راهیابی و ارتقای کمی رتبه، با چه هزینه و افت کیفیتی صورت می گیرد! آنان به جای این که در فکر چاره ای برای بالا بردن کیفیت آموزش و فراهم کردن امکانات آموزشی برای دانش آموختگان در این شرایط حاد باشند، به این موضوع می اندیشیدند که چگونه سال تحصیلی را با وجود کمترین امکانات آموزشی در اختیار دانش آموختگان به پایان برسانند و در عین حال اعتراضی را هم به دنبال نداشته باشد؟! متأسفانه در این ایام شاهد بوده ایم که برخی از دبیران به گرفتن عکس از صفحات کتاب و کپی کردن آن در برنامه ی شاد بدون هیچ توضیحی اکتفا نموده و نتوانسته اند منشأ اثری بیشتر برای دانش آموزانشان باشند.
راستی چه کسانی مسؤول این همه نابه سامانی و ایجاد بی سوادی در مملکت هستند؟ و چه اراده ای برای جبران این مافات وجود دارد؟ ظاهر امر چنان می نمایاند که نه کسی این مسؤولیت را به عهده می گیرد و نه نهادی در صدد جبران این مافات است.
با اندک تأملی در وضعیت آموزشی سال تحصیلی جاری این مدعا ثابت می شود؛ زیرا کمبودها و نواقصات سال گذشته به تجربه ای برای سال تحصیلی جاری بدل نگشت و کماکان داریم از کمبودهای پارسال رنج می بریم. اگر پارسال مدارس و دانشگاهها به طور هماهنگ تعطیل شدند و تمرکز همه بر آموزش از طریق فضای مجازی بود، اما امسال حضور دانش آموختگان اختیاری گشته و تمرکز بر هیچ یک از این دو مورد وجود ندارد. دولت عملاً دچار سردرگمی و تردید شده است؛ از طرفی اراده ی تدارک امکانات آموزش از راه دور را ندارد و از سوی دیگر می داند که حضور فیزیکی در مدارس و دانشگاه ها به شیوع هرچه بیشتر کرونا می انجامد.
دولت کاری را از معلمان و اساتید انتظار دارد که یا خود قادر به انجام آن نیست و یا ارادهی انجام آن را ندارد. وزارت آموزش و پرورش از معلمان خواسته که بر روی سامانه ی شاد تدوین محتوی نموده، سپس به تدریس محتوای مدون خویش بپردازند. لازم به ذکر است که هیچ یک از معلمان نه حین تحصیل و نه در ضمن خدمت برای همچون کاری آموزش ندیده اند و این کار نیاز به تخصص خاص خود دارد که انتظار همچون کاری از معلمان با استفاده از نرم افزارهای لازم برای انجام این مهم، انتظاری بیجا و دور از انصاف می باشد. چه بسا معلمانی که در آموزش حضوری گوی سبقت را از بسیاری از همکارانشان ربوده، اما چون بحث آموزش از راه دور به میان می آید، مستأصل گشته و در این راستا نمی تواند منشأ اثری ولو اندک باشد.

در هر صورت تقصیر بر گردن دولت است؛ زیرا اگر باید معلمان و اساتید مجهز به همچون دانشی باشند، سوال این است که چرا این فن در ضمن تحصیل یا در ضمن خدمت به آنان آموزش داده نشده، و اگر وظیف هی آنان نیست پس چرا آموزش و پرورش به امید برنامه ی شاد، بی خیال آموزش شده است و به آموزش های حداقلی و ناقص شبکه ی آموزش کفایت می کند؟ اساساً آموزش در خوری صورت نگرفت و دانش آموختگان با دریافت آموزش های حداقلی و غیر قابل قبول و ارشیابی های بی اساس و در مواردی بدون ارزشیابی به پایه های بعدی راه یافتند.
متأسفانه در این ایام شاهد بوده ایم که برخی از دبیران به گرفتن عکس از صفحات کتاب و کپی کردن آن در برنامه ی شاد بدون هیچ توضیحی اکتفا نموده و نتوانسته اند منشأ اثری بیشتر برای دانش آموزانشان باشند. اگر معلمی هم با استفاده از تجارب شخصی توانسته تدریس قابل قبولی در فضای مجازی داشته باشد، دانش آموزانش به دلیل عدم برخورداری از وسایل کمک آموزشی خصوصاً وسایل مورد نیاز برای آموزش از راه دور و کیفیت پایین اینترنت که قادر به دانلود فایلی تصویری و گاهاً صوتی هم نیست،نتوانسته اند از زحمات این دسته از معلمانشان بهره مند شوند.
مگر تدوین برنامه ای دقیق در زمینه ی آموزش،آن چنان پیچیده و مشکل است که دولت از عهده ی آن برنیاید؟! آیا برای مسؤولان امر میسر نیست که بودجه ای را به این امر اختصاص داده و معلمانی زبده در هر رشته را به کارگیرند و با فیلمبرداری از تدریس دروس مختلف، با استفاده از آخرین وسایل کمک آموزشی، برنامه هایی با کیفیت مطلوب را تدوین نموده و به صورت هماهنگ و بر اساس بودجه بندی کتب درسی، آنها را در سامانه ی شاد قرار دهند؟ آیا این امر کم اهمیت تر از اموری است که هر روزه بودجه های کلانی بدانها اختصاص داده می شود بدون آنکه تأثیر مثبتی بر زندگی مردم داشته باشد؟
امید است دولت تدابیری علمی و حکیمانه اتخاذ نماید که درخورِ میلیون ها دانش آموخته ی این مملکت عزیز باشد و بیش از این موجبات نارضایتی مردم را فراهم ننماید و مشکلی بر مشکلات عدیدهی آنان نیفزاید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ششم مهر ۱۲۸۷؛ ۱۱۲ سال پیش در چنین روزی کمالالدین جناب در اصفهان زاده شد. میگفت: «سعادت انسان، داشتن وجدان آگاه و آرام است.»
گروه اخبار/

خبرگزاری خانه ملت نوشت :
« محسن حاجی میرزایی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت در پاسخ به این سئوال که آمار دانش آموزان مبتلا به کرونا چه تعداد است، گفت: هیچ گزارش رسمی مبنی بر ابتلای دانش آموزان در مدارس پس از بازگشایی مدارس از تاریخ 15 شهریورماه، وجود ندارد.
وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: البته هستند دانش آموزان زیر 18 سالی که مانند سایر افراد جامعه پیش از بازگشایی مدارس به کرونا مبتلا شدهاند ولی ابتلای آنان ارتباطی به بازگشایی مدارس نداشته و ابتلای دانش آموزان در گزارشات وزارت آموزش و پرورش و در گزارشات وزارت بهداشت نیامده است. »
این خبر انعکاسی در پرتال وزارت آموزش و پرورش نداشته است .
پایان پیام/

مدرسه مهران فقط جایی برای درس خواندن نبود. همه جنبههای زندگی در این مدرسه به دانشآموزان آموزش داده میشد. رفتار با دیگران، آداب تربیتی، مانند اینکه چگونه رفتاری داشته باشند، چگونه سنجیده سخن بگویند. اینها محجوبترین بچهها را روی صحنه میکشاندند، نمیدانم چگونه، اما از تبحرشان بود. برای این کارها خانم مافی استعداد خاصی داشت.
مهران آن موقع بهترین مدرسه بود زیرا این دو همه نیرویشان را برای مدرسه گذاشته بودند. خیلی با حساب و کتاب معلم انتخاب میکردند و بدون آزمون، معلمی را سر کلاس نمیفرستادند. همواره در حال توصیه به معلمان بودند که رفتارشان متناسب با استانداردهای مهران شود.

آنها تمام دانستههای خودشان را به آسانی در اختیار معلمان میگذاشتند و حتا با والدین بچهها خیلی وقت صرف میکردند. نتیجه کارشان را هم اکنون نیز میتوان دید. هنوز هم همه بچههای مهرانی سابق در هر کجای جهان یا ایران که باشند با هم در پیوند هستند. به خصوص وقتی که اول آبان هر ماه در خانه خانم و آقای مافی گرد هم میآیند. ببینید چه کششی وجود دارد که پس از سالها هنوز این همه آدم میتوانند دور هم جمع شوند و یاد آن روزها را گرامی بدارند، یاد آقا و خانم مافی را گرامی بدارند.
چیزی که برای من خیلی جالب بود، از نگاه آنها، بچه من و بچه دیگری وجود نداشت. آنها همه بچهها را بچه خودشان میدانستند. رسیدن به چنین درکی، والایی میخواهد. هرکسی نمیتواند اینطور باشد. خانم مافی را از زمانی که بهیاد میآورم به عنوان یک مادر دلسوز بودند.

من خوب یادم هست که همیشه یک دامن و یک بلوز میپوشیدند و در طبقه سوم همان ساختمانی که ما پایین آن درس میدادیم زندگی میکردند و سوگند و سوگل هم آن زمان کوچک بودند. خانم مافی همیشه به نوعی در همه کارها دست داشت، هم در مدیریت و هم در تنظیم برنامه معلمها. اگر درس جغرافی بود، میآمد با بچهها صحبت میکرد و نظر آنها را میخواست که چه شیوهای را برای آموزش میپسندیدند. در این کار هیچ زور و تحمیلی نبود. هرچه بود علاقه و انگیزه بود. آنقدر فضا خوب بود که چه دانشآموزان و چه معلمها با اشتیاق به مدرسه میآمدند. این دو، تکتک آجرهای بنای مدرسه را با عشق و همدلی با بچهها و خانوادههایشان بالا بردند.

هر قدر تعطیلی مدارس طولانی تر شود و هر قدر نرخ فقر اقتصادی در جامعه افزایش یابد، این جا ماندگی به شدت افزایش خواهد یافت.
۳/۵ میلیون که به آموزش مجازی دسترسی ندارند، اغلب دانش آموزان هم در مدارس دولتی درس می خوانند که پلتفرمهای یادگیری از راه دور موجود از کیفیت و قابلیت حداقلی برخوردار نیستند، معلمها نیز از آمادگی لازم برای آموزشهای فضای مجازی برخوردار نیستند.
بنابراین کشورهایی مانند ما با فاجعه آموزشی روبه رو هستند.
آموزش و پرورش کشور ما با این مشکلات یک راه بیشتر ندارد :
تامین منابع مالی برای مدارس، سخت گیری و نظارت قوی بر اجرای پروتکل ها و افزایش تدریجی بازگشایی حضوری مدارس.
در غیر این صورت و با طولانی شدن این شرایط، آمورش و پرورش کشور با بحران کارآمدی روبه رو خواهد شد.
فقدان زیرساختها و پلتفرمهای مناسب و حداقلی برای آموزش مجازی عملا این رویکرد را برای آموزش و پرورش کشور ما بلا موضوع می سازد. پس می ماند آموزش حضوری و تامین شرایط این نوع آموزش.
هزینه این روش بسیار کمتر از هزینه ای خواهد بود که اگر آموزش و پرورش در تامین شرایط و امکانات تعلل و کوتاهی نماید.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/

همان گونه که در گزارش های پیشین صدای معلم نیز آمد ؛ برخی رسانه ها ، کانال ها و گروه ها در شبکه های اجتماعی با انتشار اخبار غیرواقعی سعی در ترساندن و ایجاد استرس و اضطراب در دانش آموزان و کادر آموزشی مدرسه و نهایتا تعطیلی مدارس را دارند .
برخی از این ها حتی پا را فراتر نهاده و دائما موضوع " مسئولیت داشتن " و نیز " عواقب قانونی " را برای کسانی بر می شمرند که اقدام به آموزش حضوری در مدارس می کنند .
این در حالی است که مطابق اعلام وزارت آموزش و پرورش ؛ اولویت با " آموزش حضوری " است و هیچ دانش آموزی را نمی توان از این " حق " محروم کرد .

یکی از این کانال ها به نام " اخبار فرهنگیان " در مطلبی با عنوان " تلنگر " چنین می نویسد :
« اگر دانش آموز یا معلمی به مدرسه برود و هر اتفاقی برايش بیافتد حتی در حد سرفه کردن، می توانند با استناد به ماده ۵۰۶ قانون مجازات اسلامی (موضوع تسبيب در جنايت) از مدیر ، معاون و دبيران آموزشگاه به محاکم قضایی شکایت کرده و درخواست دیه کنند.
اگر كودك يا كودكانى جز براى مدرسه از خانه خارج نشده باشند و خداى ناكرده در مدرسه و كلاس مبتلا به ويروس كرونا شده و در اثر اين بيمارى جان خود را از دست بدهند و خانواده آن دانش آموزان از معلم و كادر مدرسه (شامل مدير و معاونين و دبيران) در خصوص عدم رعايت صحيح پروتكل ها و با هدف اخذ خسارت و ديه و ... شكايت قضايى كنند و نظر كارشناسان دادگسترى نيز اين چنين اعلام گردد كه : كودك بر اثر عدم رعايت صحيح پروتكل ها در مدرسه و يا كلاس به ويروس مبتلا شده است، قطعاً در اين صورت محكوميتى قضايى سخت و مسئوليتى مدنى و پرداخت ديه در انتظار معلمان و دبيران و مديران و معاونين مدرسه خواهد بود. تعطیل کردن مدرسه ساده ترین و راحت ترین کار برای حل مساله است اما این کار بر اساس تجربیات جهانی و کارشناسی ، بهداشت روان دانش آموزان و عدالت آموزشی را در معرض خطرات و آسیب های جدی قرار می دهد که ممکن است اثرات بلند مدت آن بیش از بیماری کرونا باشد .
در بازگشايى مدارس با اين شرايط، در اين وضعيت و عدم وجود امكانات كافى براى رعايت پروتكل هاى بهداشتى خصوصاً در مناطق محروم و عدم توجه همه دانش آموزان به رعايت پروتكل ها در كليه مدارس شهر و روستا، همه مسئوليت مدنى بر عهده مدير و معاونين و كادر آموزشى مدرسه مى باشد.
لذا ادارات كل آموزش و پرورش بايد قبل از اعلام بازگشايى مدارس اول اين موضوع حياتى را تعيين تكليف كنند و اگر تصميم به حضور دانش آموزان به هر تعداد در كلاس را دارند ابتدا رسماً در مورد پاسخ گويى حقوقى و قضايى و همچنين قبول مسئوليت جانى دانش آموزان و در صورت لزوم، خداى ناكرده پرداخت ديه و موارد ديگر قبول مسئوليت نمايند.
همچنين مى بايست موضوع ماده ۵۰۶ قانون مجازات اسلامى در خصوص تسبيب در جنايت و مسئوليت هاى مدنى فوق الذكر ، به صورت كاملاً رسمى و حقوقى، از كليه معلمان، دبيران ، مديران و معاونين و موسسين و شاغلين در مدارس دولتى و غيردولتى، سلب مسئوليت گردد. سپس ادارات كل استان ها براى بازگشايى مدارس تصميم گيرى نمايند. »
در این زمینه ؛ " صدای معلم " گفت و گوی کوتاهی با " عادل عبدی " وکیل و مشاور حقوقی " داشته است .
این حقوقدان می گوید :

« این استنادات قانونی که در اینجا ذکر شده با موضوع کرونا ارتباط ندارد.
مدیران و معلمان بایستی طبق بخش نامه ها و پروتکل هایی که اعلام شده شرایط پذیرش دانش آموزان را فراهم آورند در غیر این صورت مرتکب تخلف اداری شده اند.
موضوع مسئولیت کیفری و اثبات آن به همین سادگی نیست تقریبا مثل آلودگی هوا .
آیا افراد یا وراث آنها می توانند از دستگاه هایی که مسئول کیفیت هوا هستندشکایت کنند و از آنها دیه یا خسارت بگیرند؟ مضافاکه نمی توان به طور دقیق مشخص کردکه آیا دانش آموز در مدرسه مبتلا به کرونا شده یا محل دیگری ؟
هیچ ابزاری برای اینکه مشخص کند یک نفر در کجا و یا به واسطه چه کسی مبتلا به کرونا شده وجود ندارد بنابراین شکایت کیفری اصلا مسموع نیست و انتساب آن به اشخاص تقریبا غیرممکن است .
رعایت نکردن پروتکل های بهداشتی و شیوه نامه ها توسط مسئولین مدرسه یک تخلف اداری محسوب می شود و فاقد وصف کیفری است. »
" صدای معلم " در گزارش های متعدد خویش به جد " بازگشایی ایمن مدارس " را یک وظیفه اخلاقی و ملی برای همگان دانسته و بر این باور است که اصل در همه نظام های آموزشی بر آموزش حضوری است و آموزش های آنلاین فقط می توانند نقش " مکمل " را ایفا نمایند .
تعطیل کردن مدرسه ساده ترین و راحت ترین کار برای حل مساله است اما این کار بر اساس تجربیات جهانی و کارشناسی ، بهداشت روان دانش آموزان و عدالت آموزشی را در معرض خطرات و آسیب های جدی قرار می دهد که ممکن است اثرات بلند مدت آن بیش از بیماری کرونا باشد .
تعطیلی مدرسه فقط کارکردهای مغفول این نهاد را بیشتر در حاشیه می برد .
پرسش " صدای معلم " از این دوستان آن است که آیا می توان برای " کسب محبوبیت " به هر طریقی اقدام کرد ؟
پایان گزارش/
گروه گزارش/
در نخستین نشست رسانه ای رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به تاریخ دوشنبه 19 خرداد ، ایشان در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد مشکل توزیع کتاب های درسی در مدارس که سال قبل هم مسائل فراوانی ایجاد کرد ؛ تاکید کرد که " هیچ کتابی دچار تاخیر نخواهد بود " . ( این جا )
" صدای معلم " از رئیس سازمان چنین پرسش کرد :
« چرا در آموزش و پرورش اصل " آموزش " را برون سپاری می کنند اما این وزارتخانه حاضر نیست که فروختن کتاب را به بخش خصوصی برون سپاری کند ؟
آیا این منطقی است ؟
آیا کتاب فروختن که یک کار اجرایی دست چندم است در شان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ، ادارات کل ، مناطق و مدارس است ؟
پاسخ ملکی به این سوال و انتقاد " سکوت " بود . »
« حسین معافی » نقدی بر عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این مورد نوشته است .