تشکیل صندوق ذخیره فرهنگیان در اواخر سال ١٣٧٣ با هدف ارتقاء معیشتی و رفاه فرهنگیان به عنوان یک موضوع جدی و یکی از دغدغه های اصلی مسئولان فرهنگی کشور مطرح شد و مسئولان وقت وزارت آموزش و پرورش را بر آن داشت تا با ارائه طرح افزایش قدرت مالی دوران بازنشستگی، در راستای تحقق این هدف مهم تلاش نمایند. در نهایت طرح مذکور در وزارت آموزش و پرورش کامل شد و با تصویب مجلس شورای اسلامی، مؤسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در تاریخ ١٣٧٤/٣/٧ به ثبت رسید و اکنون پس از ۲۵ سال و عضویت فعال بیش از ۷۷۰ هزار نفر از فرهنگیان یکی از بزرگترین هولدینگهای اقتصادی کشور با زیر مجموعه ای شامل ۳۰ شرکت تولیدی ، صنعتی ، اقتصادی و رفاهی را ایجاد کرده است
رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در جلسه علنی مورخ ۱۸ خرداد ۹۹ مجلس گفت در سال ۸۸ ارزش بازار سرمایه ۴۱ هزار میلیارد تومان بود، اما هماکنون با رشد صد برابری به ۵۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است حال سئوال جامعه بزرگ فرهنگیان به عنوان مالک و سهامدار صندوق ذخیره فرهنگیان از متولیان امر و مسئولان دولتی و قضایی کشور این است که چرا با توجه به سابقه ۲۵ ساله فعالیت صندوق ذخیره فرهنگیان ، این صندوق سرمایه اعضا را به زحمت به دوبرابر سپرده گذاری اعضا رسانده است در حالی که طی همین دو سال اخیر بازار بورس شاهد رشد حداقل ۲۰۰ درصدی سرمایه بوده است
در جدول زیر که از طریق درگاه اینترنتی صندوق ذخیره فرهنگیان دریافت شده است میزان سرمایه واریزی یکی از اعضا و سود واریزی صندوق ذخیره فرهنگیان قابل مشاهده است که حتی طی ۱۶ سال به دو برابر هم نرسیده است :
متاسفانه مدیران صندوق ذخیره فرهنگیان همه ساله با ارائه آمار و انتشار چند نمودار سعی در شفاف سازی فعالیت خود داشته اند حال آنکه همین آمار ارائه شده نیز بیانگر میزان ناکارآمدی این صندوق در مقایسه با سایر صندوق های سرمایه گذاری است و از آنجا که سابقه فساد سیستمی در این صندوق وجود داشته است باید این مطالبه را از مسئولان قضایی و دولتی داشت که هر چه سریعتر ضمن حسابرسی دقیق از شرکتهای تابعه صندوق ذخیره فرهنگیان ، با آزاد سازی سهام این شرکتها به نفع صاحبان اصلی آن دست اندازی به دارایی فرهنگیان را در این صندوق خاتمه دهند .
تمام این واقعیتها در حالی است که دولت نیز با عدم واریز سهم فرهنگیان طی سالهای اخیر ، خسارت غیر قابل جبرانی را به اعضا وارد نموده است و متاسفانه به دلیل اینکه جامعه فرهنگیان فاقد یک صدای مطالبه گر بوده است این حقوق طی سالهای گذشته در معرض نفوذ دست اندازان و چپاولگران شده است
صندوق ذخیره فرهنگیان حدود ۳۰ شرکت در زیرمجموعه خود دارد که اسامی آن به شرح زیر است:
گروه ساختمان:
شرکت ساختمانی معلم
شرکت تامین مسکن فرهنگیان
گروه خدمات رفاهی:
شرکت خدمات مسافرتی و جهانگردی زاگرس
شرکت لیزینگ و رفاه فرهنگیان
شرکت سرمایه گذاری اقتصاد و رفاه فرهنگیان
شرکت فرآیند نوین استحکام سازه
گروه صنایع آموزشی و IT:
شرکت ایران ارقام
شرکت صنایع آموزشی
شرکت تجهیز مدارس ایران
شرکت پژوهش و نوآوری صنایع آموزشی
گروه انرژی:
شرکت پترو فرهنگ
شرکت کیمیای پارس خاورمیانه
شرکت پتروشیمی مروارید
شرکت نیروگاهی زیرساخت تولید انرژی های پاک
شرکت پتروشیمی خراسان
گروه صنعت:
شرکت بازرسی مهندسی ایران
شرکت میرداد
شرکت آلوین
شرکت پلور سبز
شرکت ماشین سازی اراک
شرکت بازرسی مهندسی و صنعتی ایران
گروه بورس، بانک و بیمه:
شرکت خدمات بیمه ای شرف اطمینان
بانک سرمایه
شرکت سرمایه گذاری فرآیند
بیمه معلم
شرکت سرمایه گذاری فرهنگیان
شرکت کارگزاری اردیبهشت ایرانیان
خدمات بیمه ای امید آسایش و سرمایه ایرانیان
شرکت توسعه تجارت فرهنگیان کیش
بررسی روابط حقوقی صندوق ذخیره فرهنگیان و سوء استفاده کلان از اعضاء
اخیرا برخی سایتهای خبری و اقتصادی طی مقالاتی با عنوان “سهم معلمان از سود و زیان صندوق ذخیره فرهنگیان چیست؟” یا “رمز و راز صندوق ذخیره فرهنگیان چیست؟” به رابطه حقوقی بین صندوق ذخیره فرهنگیان و اعضاء آن پرداخته و در پایان نتیجه گیری کرده اند که فرهنگیان سهامدار شرکتهای زیر مجموعه صندوق ذخیره فرهنگیان نیستند و در سود آنها و ارزش دارایی آنها نیز نباید سهیم باشند .
فارغ از انگیزه نگارنده این نوع مقالات نخستین سئوالی که در اذهان فرهنگیان با شنیدن این مطالب مطرح خواهد شد این خواهد بود که چه کسانی به خود جرات داده اند تا مالکیت شرکتهایی که با پول فرهنگیان خریداری شده است سلب کنند .
قطع به یقین این مطلب را یا یکی از مدیران صندوق ذخیره نگاشته اند یا به سفارش یکی از مدیران نگاشته شده است و چیزی که مسلم است اکثر قریب به اتفاق فرهنگیان تا ۵ درصد حقوق خود را بعضا به صورت اجبار به عنوان سهام به این صندوق واریز کرده و می کنند و عدم شفاف سازی در خصوص رابطه حقوقی بین صندوق و اعضا و استمرار این وضعیت نوعی سوء استفاده از عبارتهای حقوقی و عدم آشنایی اکثر جامعه فرهنگیان با این اصطلاحات و کاربرد حقوقی آن است.
استفاده از عبارت صندوق برای این موسسه مالی با توجه به کاربرد آن برای صندوق های سرمایه گذاری فعال در بورس سرمایه چیزی جز سوء استفاده از کلمات و بازی با بار معنایی آن که به ضرر اعضا تمام خواهد شد نیست .
1- متاسفانه مدیریت محترم روابط عمومی صندوق ، گزارشهای کارشناسان اقتصادی را فاقد ارزش خبری دانسته است اما جوابی بلند بالا را برای برخی سایتهای خبری ارسال کرده که خوب معلوم نیست چرا به گزارش فاقد ارزش پاسخ داده شده و در آخر پاسخ نیز درخواست کرده که رسانه ها مسئولیت پذیر باشند که توصیه خوبی است اما کاش همه مسئولیت پذیر باشند و نه تنها رسانه.
2- در خصوص عدم استقلال صندوق هم باید به بند 12 و 13 اساسنامه رجوع کرد که صریحاً انتخاب هیأت امناء توسط وزیر آموزش و پرورش است و اعضاء در آن نقشی ندارند و تأیید صورت های مالی و تعیین مدیر عامل و بازرس هم با هیأت امناء است یعنی باز هم اعضاء حق عضویت واریز می کنند اما هیچ نقشی ندارند و این اساسنامه مصوب اسفند 92 است یعنی اشکالات طبق خواسته صریح فرهنگیان برطرف نشده که بتواند ناظر یا عضو هیأت امنا در صندوق داشته باشند.
3- اگر بپذیریم که کانون صنفی معلمان ایران نماینده صنفی فرهنگیان کشور است سخنگوی این کانون در مصاحبه با سایت جماران (دهم اسفند سال جاری) اظهار داشته است که عملکرد صندوق بسیار ضعیف است و اعضا از عملکرد آن رضایت ندارند و سود صندوق از سود بانک ها هم کمتر است و همچنین اساسنامه ایراد دارد حال دیگر باید از چه کسی نظرسنجی کرد تا نارضایتی مشخص شود؟
البته سیدحسین نقوی رییس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ 22 آذر ماه از شفاف نبودن رابطه صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه انتقاد کرده که باز هم گواه دیگری بر عملکرد نامناسب این صندوق است.
در ضمن اگر عملکرد مناسب بود که بحث تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از صندوق ذخیره فرهنگیان پیش نمی آمد و قوه قضاییه جلوی ثبت صورتجلسه افزایش سرمایه بانک سرمایه را نمی گرفت و سازمان بورس هم نماد این بانک را متوقف نمی کرد .
4- جناب شهاب الدین غندالی مدیر عامل صندوق ذخیره فرهنگیان در آبان ماه طی مصاحبه ای سود سال مالی 93 را حدود 950 میلیارد تومان و دارایی مؤسسه را حدود شش هزار میلیارد تومان عنوان کرده اند که خبر از بازدهی حدود 15 درصدی این مجموعه دارد و استناد بورس نیوز به همین مصاحبه بود وگرنه طبق ماده 9 اساسنامه که سرمایه صندوق کلا سه میلیون تومان است و قابلیت استفاده برای محاسبه بازدهی ندارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وقتی شما را ناامید می کنند یا می شوید به تاریخ برگردید.
تاریخ نقل خاطره نیست بازسازی ارزش ها برای زمان حال هم هست، سوژه تفکر است و تامل در تجربه های زیسته.
هر گاه احساس کردید" دیگر نمی شود " به میرزا حسن رشدیه مراجعه کنید که در تبریز مدرسه می ساخت و مرتجعین خراب می کردند، او باز می ساخت مرتجعین باز خراب می کردند. در توالی ساخت و تخریب، آن قدر ساخت که اولی بر دومی فائق شد. آن قدر آزارش دادند که از تبریز به مشهد گریخت، در مشهد هم مدرسه ساخت. از این پیشانی مهر بسته ها باز هم مدرسه اش را تخریب کردند.
کار رشدیه ساختن بود و کار رقبا تخریب. تاریخ همین است، هیچ ساختنی بی چالش نبوده. آن نیمکت های چوبی که زمانی ما بر آنان درس می خواندیم حاصل مجاهدت های میرزا حسن ها بوده که طرف های مقابلش زنگ مدرسه را ناقوس کلیسا و میرزا را مامور مخفی جذب مردم به مسیحیت می دانستند!
میرزا ترور می شد از رو نمی رفت،کتکش می زدند از رو نمی رفت، خانواده اش را آزار می دادند از رو نمی رفت. خانه و کاشانه اش را تخریب می کردند، مهاجرت می کرد. آموزه میرزا زندگی بر اساس اصل مقاومت بود. یعنی مقاومت کردن در برابر ساختاری که علیه آفریدن بود، زندگی در نظر میرزا یعنی آفرینش، خلق ارزش در برابر ضدارزش. حالا این زندگی برای میرزا تعریفی فراتر از گزاره هایی " می خواهم خوشبخت بشوم" داشت، خوشبختی میرزا در شنیدن صدای کودکانی بود که با شوق برای یادگرفتن الفبای تازه به مدرسه اش می آمدند.
حالا تصور کنید میرزای ایرانی را با کسانی که به مردمشان فقط سرکوفت می زنند. میرزا هم می توانست با دو تا فحش و بد و بی راه مسئولیت را از شانه های خود بردارد اما رفت زیر یک بار سنگین برای ساختن مدرسه هایی که به ما یاد دادند زندگی چیست. امروز بازخوانی میرزا برای روحیه های افسرده و ناامید ضروری است. میرزا خانه و کاشانه اش ویران شد اما نق نزد، مدارسی ساخت که فرزندان همان ویران کنندگانِ خانه اش در آنها درس خواندند.
قرص ضدافسردگی نخورید تاریخ بخوانید ، داستان میرزا خود علیه افسردگی است. ساختنی که امید می دهد و به زندگی معنا در قصه میرزا نشانه های اصلی هستند. همه قرار نیست رشدیه شوند اما همه میتوانند فلسفه زندگی به مثابه آفرینش را از حیات پرفراز و نشیبش به عاریه بگیرند.
کانال ملی مذهبی
گروه اخبار/
کانال " فانوس " به مدیریت " محمد روزبهانی " امروز سه شنبه 20 خرداد نوشت :
" خنیفر از دانشگاه فرهنگیان رفت.
دکتر خنیفر امروز با ریاست دانشگاه فرهنگیان خداحافظی کرد . دکتر خاکی معاون دانشگاه به عنوان سرپرست منصوب شد . "
یکشنبه 19 آذر 1396 ؛ « صدای معلم » نوشت : ( این جا )
" پس از حدود 4 سال سرپرست دانشگاه فرهنگیان تغییر کرد .
« حسین خنیفر » جایگزین « محمود مهرمحمدی » می شود .
« شورای عالی انقلاب فرهنگی » در این مدت با انتصاب مهرمحمدی به عنوان " رئیس دانشگاه فرهنگیان " مخالفت کرده بود .
« صدای معلم » بارها خواهان توضیح در مورد دلایل این بلاتکلیفی شده بود .
« صدای معلم » خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد عملکرد این دستگاه فرهنگی است.
آیین تکریم مهرمحمدی و معارفه حسین خنیفر فردا دوشنبه با حضور وزیر آموزش و پرورش در محل سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان برگزار می گردد . ( این جا )
پایان پیام/
گروه اخبار/
خانم مهناز احمدی
« صدای معلم » درگذشت « فرنگیس نیکخواه » مادر همسر بزرگوارتان ( مادر دو شهید و مادر دو جانباز سر افراز ) را تسلیت می گوید .
پایان پیام/
یکی از نمایندگان مجلس یازدهم ، هنوز از گرد راه نرسیده ، در پاسخ به درخواست شمار زیادی از بازنشستگان فرهنگی که از اجرای نادرست قانون "همسان سازی حقوق بازنشستگان" با شاغلان همتراز خود به ستوه آمده و از این مساله دل پری دارند توییت زده بود :
"اگرچه می دانم در شرایط اقتصادی سختی به سر می بریم اما حداقل وظیفه بنده ، شنیدن این مطالبات و پیگیری آنهاست."
در پاسخ به جمله معترضه این تازه نماینده شهر تهران باید گفت :
نمایندگان پیشین مجلس نیز اندر رثای حقوق از دست رفته بازنشستگان فرهنگی، فراوان سرودند و نوشتند اما سرانجام کار در سال 1399 همان نمایندگان به دولت روحانی اجازه دادند با احتساب افزایش ناشی از 50 درصد امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری به حقوق شاغلان 65 درصد افزوده شود اما به حقوق بازنشستگان، تنها 15 درصد یعنی کمتر از یک سوم تورم اعلام شده از سوی منابع رسمی !
سه ماهی نیز بازنشستگان بیچاره را با تخمین جدول لگاریتمی گونه !! افزایش نردبانی حقوق ،سر کار گذاشته ، آخر ماجرا نیز به بیش از 110 هزار بازنشسته ،حتی یک پاپاسی بابت" همسان سازی" اضافه نشد.
تا نمایندگان فعلی نیز خیالشان از بابت دریافت چند صد میلیون تومان ودیعه بلاعوض مسکن ، تحویل فوری یک دستگاه خودروی به اصطلاح دم قسط ، یارانه پر و پیمان اجاره دفتر و دستک ، حقوق منظور شده به ازای همراه و ملتزمان به عنوان منشی دفتر و دستیار آسوده شود یک سالی از عمر این مجلس گذشته و سال دوم از راه رسیده که لاجرم همگی آنها مضطرب و نظاره گر آن خواهند بود که همای سعادت این بار شانه های چه کسی را نشانه رفته است و ردای ریاست جمهوری شایسته کیست ؟
از جمع اصولگریان است یا اصلاح طلبان به مرز اعتدال رسیده ؟ تکنوکرات میانه رو است یا انقلابی دو آتشه؟!
سال آینده را نیز باید بی قرار ماند و به انتظار نشست و دید کلید دار آینده پاستور کیست و چه برسر دارد؟
آیا او نیز آموزش و پرورش دولتی را، زیادی، پرهزینه و بزرگ می بیند ؟!
القصه، به این نماینده جوان و لابد جویای نام باید گفت : " تلاش شما در همین حد نیز انشاا... ماجور و قابل تحسین است اما هنوز" اول عشق است ، اضطراب مکن" !
دوست عزیز از این دست توییت ها ، هشتگ ها، نطق های آتشین و خطابه های جانسوز خاصه از سوی نمایندگان دیروز مجلس، از جمله در همان فرکسیون بر باد رفته "امید " فراوان دیدیم و شنیدیم .
تا مجلس تمام گشت و پایان کار ، ریش و قیچی را یک جا به جایی سپرد که با تمسک به همین بهانه شما ،یعنی"سخت بودن شرایط اقتصادی کشور " قانون همسان سازی حقوق " را لوله کرده ،زیر پا بگذارد.
در شرایط سخت اقتصادی چرا باید در یک نگاه تبعیض آمیز به حقوق شاغلان 65 درصد و به بازنشستگان تنها 15 درصد افزوده شود؟
این افزایش 65 درصدی از کجا تامین شد که وقتی نوبت به بازنشستگان رسید کفگیر به ته دیگ خورده بود ؟
بماند که حقوق های 53 میلیون تومانی برخی نجومی بگیران کجا و میانگین دریافتی تنها 34 میلیون ریالی بیچاره بازنشستگان فرهنگی کجا ؟!
تجربه به ما آموخته است، قول اغلب نمایندگان مجلس را اعتمادی نیست ؛ باید بیهوده به آن دل نبست ، همواره نیمه خالی لیوان را دید ، به ندرت نمایندگانی را می توان سراغ گرفت که برای حل مشکل بازنشستگان فرهنگی ، آستین همت بالا زده ،کاری کرده باشند کارستان!
آنچه تا کنون دیده ایم و شنیده ایم تنها فسانه بوده است و دیگر هیچ !
کم نبودند نمایندگان فرهنگی که با کسوت و حقوق ناچیز معلمی در آموزش و پرورش ، با هزار وعده راهی خانه ملت شدند آما سرانجام با بستن ساک خویش ، سر از وزارتخانه های علوم یا نفت درآورده ، نه تنها در عمل قدمی برای معلمان شاغل و بازنشسته بر نداشتند بلکه برسر دولتی ماندن آموزش و پرورش نیز به تردید و تشکیک افتاده ، یا به صاحبان مدارس غیردولتی مدال افتخار بخشیده یا طرفداران ایده خصوصی سازی از جمله خرید خدمات آموزشی در آموزش و پرورش را شایسته دریافت جایزه نوبل دانستند.
امیدوارم شما نیز از آن جمله نباشید!
ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید