مهندس اطاعتی از رفقای رسانه معتقد است که دخترش در تیزهوشان تحت فشار زائد بوده و با توجه به شرایط کرونا ویروس مسئولین آموزش و پرورش باید ملاحظه دانشآموزان را در امتحانات داشته باشند و حداقل باری مضاعف بر استرس دانشآموزان کنکوری نیافزایند.
چرا که تابآوری بچهها به خاطر حواشی کرونا بسیار افت کرده است ؟!
مسئله چیست؟
این روزهای پر استرس کرونایی اخبار ناگوار حوادث شب امتحانی، حین و پساکنکوری تقریبا از چهار گوشه کشور به گوش میرسد. ایستهای قلبی، سکتههای ناشی از مصرف ریتالین، استرسهای حاد، افسردگی های شدید، بی اشتهایی، ضعف و بیهوشی سر جلسه امتحان، ضربان قلب، فشارخون، تیکهای عصبی، سردرد، تهوع، خواب آلودگی و... سکه رایج بازار آشفته آموزش میباشد.
برخی از خانوادهها ماههاست که خود را در آپارتمانهای تنگ و تاریک قرنطینه کرده و روح و روان و جسمشان طراوت و شادابی لازم را از کف دادهاند.
مشکل کجاست؟
دلیل این همه هرج و مرج روحی و روانی، التهابات کنکوری، اضطرابات امتحانی و... چیست؟
کجای کار ما میلنگد؟
کدامین پل ارتباطی ترک برداشته و چرا جادههای عاطفه به بنبست رسیده است؟
به گفته دکتر حریرچی در ایام امتحانات شاهد رشد پنجاه درصدی استفاده خودسرانه از قرصهای ریتالین و... برای رفع بیخوابی و افزایش تمرکز در امتحانات هستیم.
پنج درصد از دانشجویان و دانشآموزان سال آخر معتاد به مصرف ریتالین هستند.
ریتالین همانند قرص روانگردان اکس بوده و مصرف بیش از حد آن اعتیادآور است و عوارضی چون ضربان قلب، فشارخون، مشکلات معده، تیکهای عصبی، حرکات تکراری بیهدف، سردرد، خستگی، مشکلات گوارشی، تهوع و سکته مغزی را به همراه دارد.
استرس امتحانات و اضطراب کنکور
استرس و اضطراب نوجوانان و جوانان حاصل از امتحانات در سالهای مدرسه و دانشگاه معطوف به فشار غیرمنطقی والدین، فشارات روحی و روانی معلمان و کلیت سیستم آموزشی، التهابات روحی و روانی به ارث رسیده از اجتماع، رسانههای گروهی، شبکههای اجتماعی، ماهواره ،گروه همسالان و از همه مهمتر حواشی کرونا ویروس میباشد.
چرایی استرس و عوامل استرسزا
به گفته روانکاوان استرس به معنای فشار و تنش روح و روان و واکنش بدن به آن میباشد. شرایط استرسزا میتواند عامل ایجاد افسردگی و اضطراب باشد.
حوادث پر استرس شامل پایان دادن به یک رابطه عاطفی طولانیمدت، از دست دادن شغل، طلاق، از دست دادن اعضای خانواده و نزدیکان، و تغییرات غیرمنتظره و بزرگ در زندگی است.
البته وجود استرس کنترل شده میتواند اثرات مثبتی در کمک به ارتقا و افزایش خلاقیتهای فردی داشته باشد. بالعکس استرس شدید و طولانی اثرات منفی فیزیولوژیکی، احساس خستگی ممتد، بیحالی، بیمیلی و افسردگی را به همراه دارد.
عوامل مؤثر در اضطراب امتحان
عوامل شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، آموزشگاهی و...، ترس از آینده، تصویر غیرواقعی از خود، پیشینه منفی، عوامل عاطفی و فیزیکی حین و قبل و بعد امتحانات، اعتماد به نفس پایین، شکستهای پیشینی اختلالات وراثتی و... قابل ذکرند.
روانشناسان از برنامهریزی، استراحت، خواب راحت، تغذیه سالم، تمرکز فکری، مثبتاندیشی، آرامش روحی روانی بهعنوان هفت قانون طلایی برای کاهش استرس یاد میکنند.
مدارس خاص
به دلیل غربالگری معیوب و انتخاب نادرست دانشآموزان تیزکوش به جای تیزهوش در مدارس خاص، در ادامه شاهد آسیبهای روحی و روانی شدیدی خواهیم بود. فشار روانی اولیا و مربیان به دانشآموزان برای کسب حد نصاب نمرات و معدل بیشتر، فشار بر دانش آموز برای کسب رتبههای جشنوارههایی چون خوارزمی و همچنین قبولی در رشتههای خاصی چون گروه پزشکی، از عوامل اصلی بروز استرسهای شایع میباشد.⁉️
چه باید کرد؟
مثلث خانواده، مدرسه و اجتماع هر سه در توفیقات و ناکامیهای آموزشی و تربیتی فرزندان ما دخیل هستند.
اگر دانشآموزی با تربیت خانوادگی نرمال و شرایط اجتماعی خوب به مدیر، معاون و یا معلم مسئلهدار برخورد کند، احتمال لغزش او افزایش خواهد یافت.
همچنین دانشآموز با خانواده و مدرسه سالم، در جامعهای مریض و آلوده، به راحتی نمیتواند از آسیبهایی چون اعتیاد اینترنتی، قرصهای ریتالین و... در امان بماند.
ضمن اینکه دانشآموز خانواده مسئلهدار، مشکل خود را به مدرسه منتقل خواهد کرد.
برای تربیت دانشآموزان مبتنی بر منشور حقوق شهروندی در هزاره سوم لازم است بین خانواده، مدرسه و اجتماع تعادل و تعامل مناسب صورت گیرد.
جامعه سالم متشکل از شهروندان سالم بوده و برای تربیت شهروند دولت باید هزینه در آموزش و پرورش را به مثابه سرمایه گذاری در آتیه کشور تلقی نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش آموزش کشوردرباره آخرین وضعیت تسهیلات فرزندان اعضای هیئت علمی در کنکور ۹۹ گفته است : تا زمانی که قوانین تغییر نکنند تمامی سهمیهها اعمال میشوند و تمام ضوابط و قوانین سهمیهها در کنکور همان گونه که قبلا بوده، اجرایی خواهد شد.
مصوبه اعمال تسهیلات برای فرزندان هیئت علمی بر اساس رأی دیوان عدالت اداری در سال ۹۱ ابطال شده است.
این مصوبه سال ۱۳۹۱ توسط دیوان عدالت اداری ابطال شد، اما بعد از آن در تیر۹۲ اعطای تسهیلات به فرزندان اعضای هیئت علمی به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. ( این جا )
پیش از این « صدای معلم » نظر کارشناسی و صریح خود را در مورد اعمال " سهمیه " در کنکور بیان کرده است .
هر گونه رقابتی در کنکور باید عادلانه بوده و به دور از رانت های مختلف و گزینش های ایدئولوَژیک مدار صورت بگیرد . پرسش " صدای معلم " آن است که وقتی دیوان عدالت اداری به عنوان یک مرجع قانونی شناخته شده و تعریف شده مصوبه ای را باطل می کند ؛ چگونه نهادی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی تعریف شده به لحاظ قانونی ندارد می تواند آن را ابطال کند ؟
ایجاد و بدتر از آن استمرار سهمیه بندی در کنکور در تضاد مستقیم با " عدالت آموزشی " قرار دارد .
هر کسی متناسب با هوش ، استعداد ، تلاش و شایستگی های درونی خود باید در جایگاه خویش قرار گیرد . چرا که ساختن کشور و حصول توسعه پایدار فقط توسط مدیران ، کارشناسان و متخصصان فن مدار ، باسواد ، متخصص و اخلاق مدار امکان پذیر است .
تنها سهمیه مناطق چندگانه کنکور با توجه به توزیع نابرابر امکانات آموزشی کشور می تواند با عدالت آموزشی انطباق داشته باشد .
آیا دانش آموزی که در مناطق محروم و توسعه نیافته تحصیل کرده و با زحمت و مشقت خود را آماده رقابت کرده است با فردی که از حداکثر امکانات در حوزه های مختلف بهره مند بوده و حتی درصدد استفاده از رانت برای ورود به دانشگاه است ؛ می توانند در یک " ترازو " قرار گیرند ؟
آیا این عدالت است ؟
پرسش " صدای معلم " آن است که وقتی دیوان عدالت اداری به عنوان یک مرجع قانونی شناخته شده و تعریف شده مصوبه ای را باطل می کند ؛ چگونه نهادی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی تعریف شده به لحاظ قانونی ندارد می تواند آن را ابطال کند ؟
این وضعیت با کدام منطق کارشناسی و حقوقی منطبق است ؟
پرسش این است که چرا لایحه ساماندهی سهمیههای ورود به مقاطع مختلف آموزش عالی آذر ۹۸ توسط وزیران علوم و بهداشت به هیئت دولت ارائه شد به فرجامی نرسیده است ؟
چرا لایحه پیشنهاد لغو مصوبه تسهیلات فرزندان هیئت علمی با گذشت ماه ها و فرا رسیدن زمان کنکور عملیاتی نشده است ؟
جالب است که حمید اکبری قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت در 5 مرداد 1398 از پذیرش دانشجویان رشتههای پزشکی از طریق سهمیه انتقاد می کند و از ورود بیش از 60 درصد دانشجویان این رشتهها با سهمیه ابراز نگرانی می کند .
چرا کسی به این دغدغه ها توجهی نمی کند ؟
چرا رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در کنار نقل خبر موضع صریح و شفاف خود را در این مورد بیان نمی کند ؟ هر گونه رقابتی در کنکور باید عادلانه بوده و به دور از رانت های مختلف و گزینش های ایدئولوَژیک مدار صورت بگیرد .
چرا وزرای آموزش و پرورش و آموزش عالی در این موارد سکوت کرده اند ؟
برای برون رفت از این وضعیت ناخوشایند، سیاست گذاران و وضعکنندگان قانون باید تلاش کنند تا با ایجاد شانسهای برابر و با درک موقعیت و وضعیت و منافع کشور و خواست مردم و اکثریت و بازنگری در معیارهای انتخاب مدیران و متخصصان و ایجاد جو و فضایی آرام و امن و جاذب و نه دافع و گذر از مرحله ظاهر و پوسته و معیارهای نامربوط و ظاهری و پرداختن به درون و محتوا تصمیمات جامع، همهگیر و منصفانه و معقول بگیرند تا همه فرصت و فرجه داشته باشند تا خود را نشان دهند و خدمات خود را «برای آباد کردن میهن خویش» به کشور ارائه داده و از خروج هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و نخبهها و سرمایههای انسانی از کشور جلوگیری کنند.
پایان گزارش/
گوشی همراه این معلم ٣٢ ساله در حین مکالمه آتش گرفت.
معلمی که چند روز پیش به دلیل انفجار تلفن همراه دچار سوختگی شده بود، جانش را از دست داد. این آموزگار اهوازی نوزدهم خرداد ماه پس از آتش گرفتن موبایلش از ناحیه صورت و گردن مجروح شد و به بیمارستان انتقال یافت.
آرزو مریدی معلم ابتدایی بود. او پس از چند روز بستری شدن در مرکز سوانح و سوختگی اهواز و با وجود علایم بهبودی، حال عمومیاش رو به وخامت گذاشت و در سحرگاه بیستونهم خرداد جانش را از دست داد. آن طور که برادر آرزو میگوید، دلیل آتشسوزی و انفجار استفاده از الکل زیاد برای ضدعفونی کردن تلفن همراه بوده است.
ظاهرا این دختر سیودوساله هنگام حادثه شیشه محتوی الکل ضدعفونی هم در دست داشته و همین موضوع شدت سوختگی را بیشتر کرده است. پانزده روز پیش خانواده مریدی با فریادهای دلخراش آرزو از خواب پریدند. چند دقیقهای به هفت صبح مانده بوده که آنها دخترشان را با سر و صورتی آتش گرفته دیدند. صحنه هولناکی که هنوز مادر آرزو وقتی به یاد آن میافتد از حال میرود. آن لحظه کسی دلیل آتشسوزی را نمیدانست، اینکه چطور شعلههای آتش به جان او افتاده. اما آرزو در برابر چشمان حیرتزده خانوادهاش درحال سوختن بود. پدر اما به هر زحمتی بود، آتش را خاموش کرد و بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و بعد از چند دقیقه آرزو با پای خودش سوار آمبولانس شد. با اینکه فقط سر و صورتش سوخته بود، اما بیم آن میرفت که اندامهای داخلی هم از حرارت آتش بینصیب نمانده باشند.
کامبیز برادر آرزو به «شهروند» میگوید، وقتی خواهرش به بیمارستان رسید، هوشیار بود و با او چند کلامی هم حرف زد، اما پزشکان بلافاصله او را به بخش مراقبتهای ویژه بردند: «همان موقع به ما گفتند که احتمال دارد ریههای خواهرم آسیب دیده باشد. به همین دلیل به او دستگاه تنفسی وصل کردند و او را در کیسه اکسیژن قرار دادند.»
خانواده آرزو بعد از چند ساعت وقتی مجبور به ترک بیمارستان شدند، تازه فهمیدند که چرا دخترشان به این روز افتاده: «من وقتی به خانه رسیدم، به اتاق خواهرم رفتم. روی فرش اتاقش چند لکه سوختگی بود، یک ظرف شیشهای الکل همان جا قرار داشت، موبایل هم کمی دورتر کنار تخت افتاده بود، البته چیزی از آن باقی نمانده بود، منفجر شده بود.» آن طور که کامبیز میگوید، آرزو تلفنش را روزی چندبار با الکل ضدعفونی میکرد، همین هم باعث تجمع الکل در گوشی شده بود. ظرف الکلی هم در دستش بوده که همین الکل شعلههای آتش را به ریههای او رسانده.
این معلم جوان که بیش از چهارسال است در دبستان تدریس میکند، پس از چند روز در بیمارستان حالش بهتر میشود و پزشکان دستگاه تنفس را هم از او جدا میکنند. کامبیز میگوید: «دکترها آن روز به ما گفتند اگر خواهرم نیم ساعت بدون این دستگاه بتواند تنفس کند، خطر اصلی از سرش رد شده.» آرزو اما دو روز بدون دستگاه نفس کشید. حتی از خانه برایش غذا و آبمیوه آوردند: «من و همسرم چند ساعت پیش او بودیم، راحت حرف میزد و هیچ مشکلی نداشت. اصلا خودش برایمان تعریف کرد که چطور این اتفاق افتاده، او به ما گفت قبل از انفجار و آتشسوزی تلفن را به شارژر وصل میکند و بعد هم با موبایلش تماس میگیرد که همان موقع آتشسوزی اتفاق میافتد.» اما درست از فردای آن روز حال آرزو تغییر کرد. نفس کشیدن برایش سخت شد، او را دوباره به بخش مراقبتهای ویژه بردند. انگار ریههایش تازه به حرارت واکنش نشان داده بود. دستگاه تنفسی هم نتوانست به او کمک کند: «روزهای آخر رنگ صورتش تغییر کرده بود. چشمانش را به زور باز میکرد. دکترها میگفتند اکسیژن کافی به بدنش نمیرسد.» آن طور که کامبیز میگوید، ساعت هفت صبح روز بیستونهم خرداد از بیمارستان تماس گرفتند و خبر مرگ آرزو را به آنها دادند: «مثل اینکه از حدود ساعت ٢ بامداد چندبار حالش وخیم شده بود و چندباری او را احیا کرده بودند.»
حالا این خانواده در غم از دست دادن آخرین فرزندشان به سوگ نشستند، مادر و پدر داغدیده توان تحمل این درد را ندارند. خواهرها و برادرهای آرزو هم رفتن او را باور نکردهاند. کامبیز میگوید: «دلم از این میسوزد که هیچکس در مراسم تدفینش نبود. خواهرم به دلیل فرار از این بیماری مرد. اما همین بیماری باعث شد تا او غریبانه از این دنیا برود.»
( روزنامه شهروند- کانال آموزگاران )
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از معلمان شهر کرد برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار توضیح و پاسخ مسئولان اعلام می کند .