صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 25 مهر 1399 09:16

هفت توصیه برای " نقادی "

هفت توصیه  برای نقادی و تفکر انتقادی

وزوزهای طولانی بی‌صدا و مُرکب قلم‌ها خشک و کتاب‌ها بسته و معایب دفن و جیغ‌های متوالی خاموش و تشویش‌ها تمام و تهییج‌ها دور و فتن ناکام و نقد شدن نظری دوست داریم اما عملی از آن متنفریم و این نقد است که برای حفظ دین و جان و ناموس و عقل و نسل و مال است و حق‌ دارید که نقد سخیف را پاسخگو نباشید.

زبان زشت‌گوی آنجا که استدلالی احمقانه و توجیهی خشک نیابد و نتواند به مقاصد جاهلانه خود برسد، فحش می‌دهد یا تحقیر می‌کند و یا واضح‌ترین دلایل و حقایق را منکر می‌شود و کران و لالان و کوران را به جان هم می‌اندازد.

نمی‌دانیم چگونه مرض حساسیت بی‌جهت، از نقد شدن را معالجه کنیم و این علوم هستند که وسعت دارند و انکار حقایق و عجایب و اکاذیب و اعتقادهای باطل هم بسیارند و اختلاف‌ها و مرض‌ها و مریض‌ها کم نیستند و از اول بودند تا به امروز اما ما کاری با مریض‌ها نداریم که نقدشان کنیم بلکه با مرض‌ها کارداریم و آن‌ها را نقد می‌کنیم و هدف علاج بیماران از مرض‌ها است.

در کتاب‌های تربیتی این‌گونه می‌گویند که اگر فرزند شما سخنی ناصواب گفت و خطایی مرتکب شد به او نگویید که «برو من دیگر تو را نمی خواهم و دوستت ندارم» بلکه این‌گونه بگویید که «من فلان کار و حرف تو را دوست نداشتم و این کار را دیگر نمی‌خواهم» یعنی رد و نقد قول کنیم و تقدیر از قائل منظور است زیرا در موضوعات تغییر و تحول ممکن است و در اعتباریات هیچ‌ چیزی محال نیست پس نقد فعل بهتر از نقد فاعل است گرچه گاهی لازم است فاعل هم نقد شود اما مهم این است که کرامت انسانی برای تعایش و همزیستی حفظ شود.

اگر دیدید کسی بطری شراب به دست گرفته است ، شما شیشه شراب را بشکنید نه سر او را بشکنید و اگر شما نگاه طبیب گونه داشته باشید می‌کوشید که مریض را از مرض نجات دهید ؛ بنابراین خطا را نقد کنیم نه مخطی را و عصیان را نقد کنیم نه معاصی را و قول را نقد کنیم نه قائل را و افکار را نقد کنیم نه متفکران را و سلوک را نقد کنیم نه سالکان را و چه‌بسا در جزئیات ما نیز دچار لغزش شویم.

هفت توصیه  برای نقادی و تفکر انتقادی

بعضی زبان‌ها را باید دردهان زندانی کرد آن‌ هم تا ابد و چه‌بسا چون دیگری را دوست داریم و طرف ما مخالف محبوب ما است منتقد فلان موضوع و شخص و گروه می‌شویم تا که به ظاهر منافعی را جلب کنیم و خطرهای را دفع نماییم یا اینکه سابقاً مشکلی پیش‌آمده و سبب شده که امروز منتقد شویم ولیکن به این چند توصیه ساده هم عمل توجه کنیم:

توصیه اول: وفادار به اخلاص باشیم و قصد ما سواری برشانِ های کسی نباشد و غیظ و عصبانیت خود را برکسی فرود نیاوریم که قصد ما اسقاط کسی نیست بلکه قصد ما تشفی است.

توصیه دوم: خود را دست‌کم نگیرید و عدالت و انصاف را در نقد کردن پیش بگیرید تا در صورت نقد شدن خودتان، چه آن‌ها که با شما موافق هستند و چه آنان که مخالف شما هستند همین مسئله را نیز در نظر بگیرند.

توصیه سوم: خصومت‌های شخصی‌ها را کنار بگذارید و نیت و قلب را صاف کنید و بعد از آن اگر خواستید کسی را نقد کنید مراقب باشید که ترور شخصیت صورت نگیرد که مردم آبروی خود را ساده به دست نمی‌آورند.

توصیه چهارم: اختصار و کوتاه بودن نقد و استدلال‌های شما بسیار مهم است و از کسی انتقاد تند نکنید مگر اینکه یقین پیدا کنید که طرف مقابل شما قصد شر و نامشروع دارد و البته زیاده‌روی هم نکنید.

توصیه پنجم: در امور شخصی و خصوصی افراد دخالت و تا آنجا که می‌توانید از ذکر اسامی پرهیز کنید که نقد غیرمستقیم و کنایه وار بسیار نافذتر از نقد صریح و لخت‌وعور است.

توصیه ششم: حسادت و حقد علیه افراد چاشنی کار نقد و استدلال نشود و نقد از طریق توصیه بهتر است از رسوایی افراد ،مخصوصاً در نقد همدین‌ها که ظاهری مهربان و تسلیم در برابر حق رادارند.

توصیه هفتم: ریز موضوعاتی که از آن انتقاد می‌شود را در اولین قدم بررسی کنید که ساختگی و بی‌پایه و اساس نباشند که این بسیار ضروری است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

هفت توصیه  برای نقادی و تفکر انتقادی

منتشرشده در یادداشت

حوصله نگارش متن های کوتاه ، تلگرافی و فست فودی را ندارم !

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

پیش تر ؛ « صدای معلم » در گزارشی به تاریخ دهم آذر 1398 نوشت : ( این جا )

از راه اندازی برنامه تلویزیونی " پرسشگر " حدود 4 سال است که می گذرد.

سعید نوری آزاد تهیه کننده برنامه تلویزیونی «پرسشگر» 20 مهر ماه 1394 به خبرنگار مهر  گفته بود :  برای اولین بار قرار است یک برنامه به طور کاملا تخصصی و زیرساختی نظام آموزش و پرورش را در سطح کلان مورد نقد و بررسی قرار دهد . ( این جا )

وی با مقایسه این برنامه با دیگر برنامه هایی که به حوزه آموزش و پرورش می پردازد و می گوید :  بسیاری از برنامه ها سطح آموزشی دارد اما برنامه ای نبوده که سیاست های کلان حوزه آموزش را بررسی کند و ما در این برنامه به صورت تخصصی به مسایل می پردازیم و از منظر اجتماعی به مباحث ورود پیدا نمی کنیم. به طور مثال اقتصاد یا سرانه مدارس اگر مورد پرسش قرار گیرد از دیدگاه آموزشی است نه جنبه های دیگر.

این تهیه کننده برنامه های تلویزیونی در ادامه تاکید می کند ما در برنامه «پرسشگر» فقط سوال می کنیم و می خواهیم روحیه پرسشگری را در دانش آموزان جا بیندازیم و بگوییم حتما می شود سوال کرد.

 حوزه آموزش، فیلم سینمایی نیست که تنها نقدی را وارد کرد بلکه روندی است که باید به صورت تخصصی درباره آن پرسشگری کرد. از این رو ما در برنامه مجری هم نداریم و تنها یک استاد دانشگاه به عنوان پرسشگر برنامه را اداره می کند."

« صدای معلم » پیش تر در گزارشی نوشت :

" حال باید این پرسش را نه از مسئولان این برنامه که از سیاست گذاران رسانه ملی پرسید که چرا و علی رغم صرف بودجه و اعتبار ، این برنامه نتوانسته است با بخش ها و ارکان مختلف آموزش و پرورش ارتباط موثر و متقابل برقرار کند ؟

آیا در این برنامه از کارشناسان مستقل و نیز غیردولتی هم استفاده شده است ؟

مسئولان رسمی و دولتی تربیون های مختلفی دارند و البته کما بیش جامعه و فرهنگیان از نظرات آنان مطلع هستند !

نکته جالب توجه آن است که بسیاری از این مسئولان وزارت آموزش و پرورش که خود طراح و مجری سیاست های جاری هستند  برخی اوقات در نقش " منتقد " و حتی " اپوزیسیون " ظاهر می شوند و این در حالی است که آنان باید از عملکرد خود در حوزه مسئولیت شان دفاع کنند و دیگران که همان کارشناسان مستقل و متخصص هستند برنامه های جاری و وضعیت موجود را به چالش بکشند !

« تفکر نقادی » و « روحیه پرسشگری » آن گونه که مورد ادعای طراحان این برنامه است زمانی معنا پیدا می کند که از کلیشه های رسمی ، ظاهری و تشریفاتی خارج شده و اندیشه ها و دیدگاه های مختلف و حتی کاملا متضاد به محاجه و استدلال بپردازند .

تنها از این طریق است که می توان شکاف عظیم میان " صف " و " ستاد " حداقل در آموزش و پرورش و دستگاه های رسمی و حتی در مقیاس بزرگ تر به ترمیم اعتماد در میان جامعه پرداخت وگرنه این گونه برنامه ها نیز سرنوشتی مانند سایر برنامه های این رسانه ملی خواهد داشت !

باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که بسیاری از مسئولان وزارت آموزش و پرورش و حتی خارج از آن عاشق تریبون های یک طرفه صدا و سیما هستند و البته آن را پنهان هم نمی کنند !

حضور در این رسانه برای آن ها نوعی رانت و حتی حاشیه امن ایجاد می کند !

این گونه تربیون ها که غالبا در یک فضای رودربایستی و با فضای اداری و غیرچالشی انجام می شود بهترین فرصت و البته کم هزینه ترین جا برای تبلیغات است .

مسئولان فعلی وزارت آموزش و پرورش که در برنامه " پرسشگر " حضور می یابند اکثرا از ترس این که مبادا دوباره به این برنامه دعوت نشوند و با تصوری که از خط مشی سیاسی صدا و سیما دارند حاضر نیستند حتی عملکرد مسئولان قبلی وزارت آموزش و پرورش و نیز دولت قبلی را در این حوزه به چالش و پرسش بکشند .

این که فرد ، افراد و یا مسئولان یک برنامه تلویزیونی در مجموعه صدا و سیما فایلی برای آموزش و پرورش ایجاد کرده اند در نوع خود قابل توجه  و نیز محل تامل می باشد اما وقتی صحبت از " نقادی " ، " پرسشگری " و " گفت و گو " می شود باید به الزامات و شرایط آن پای بند بود .

جامعه آگاه ما دیگر تفاوت بین " شعار " و " عمل " را فهمیده است و فرق بین " دلسوزان " ، " فرصت طلبان " و " پوپولیست ها " را تمیز می دهد .... "

پیش تر ؛ « صدای معلم » یادداشتی را از « ابراهیم سحرخیز » با عنوان : « برنامه پرسشگر ، پژواک " صدای معلم " نیست ! » منتشر کرد . ( این جا )

این بار « امیر اسماعیلی » نقدی بر یکی از بخش های این برنامه نگاشته است .

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

مدارس در نظام آموزشی ایران از ابتدای اسفند 1398 تعطیل شدند .

هم زمان ؛ " صدای معلم " بر اساس مانیفست رسانه ای و در حوزه " مطالبه گری آگاهانه و کنش گری مسئولانه " به آسیب شناسی وضعیت موجود پرداخته و ضمن  انجام گفت و گو ها ، گزارش های توصیفی و انتقادی و نیز انتشار تجربیات جهانی در حوزه " آموزش و پرورش تطبیقی " سعی کرد تا ضمن حفظ فاصله منطقی خود با روزمرگی و نیز پوپولیسم رسانه ای غالب و رایج ؛ نگاهی منطقی ، جامع و کارشناسی به موضوعات مرتبط داشته باشد .

در ادامه سلسله گفت و گوها این بار صدای معلم با " رضوان حکیم زاده " معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش مصاحبه ای تفصیلی انجام داده است که شما را به مطالعه ی آن فرا می خوانیم .

در بخش پیشین حکیم زاده تصریح کرد :

« در سال گذشته هم یکی از کارهایی که می توانستیم بکنیم این بود که سراسری همه جا را تعطیل نکنیم.

 ما معلمی را داشتیم که در آن روستا با خود عشایر یا ایل بود و دانش آموزانش هم در آنجا بودند و ما گفتیم مدرسه تعطیل است !

در صورتی که این معلم می توانست به آنها آموزش بدهد و بعد ما متوجه شدیم و خود این معلمان شروع به آموزش دادن کردند.

گزارشات متعددی که من در اینجا دارم یک تعداد فایل هایی را گرفتم که نشان می دهند که بسته بودن مدارس پیامدهای بسیار ناگواری دارد که یکی از آنها بحث تغییر سلامت روح و روان است و علاوه بر آن بحث ضرری که بیشتر متوجه کودکان خانواده های محروم می شود و نگرانی هایی که برای افزایش ترک تحصیل ، افزایش بازماندگی از تحصیل و... تعطیلی و بازماندگی از تحصیل اتفاق می افتد و طبیعتا وزارت بهداشت اعلام کرد که گزارشاتی نداریم که اگر مدارس باز شوند ؛ مدرسه باعث می شود که این اتفاق شیوع پیدا کند. اینها باعث شد ما بر اساس اصول علمی و بر اساس یافته هایی که سازمان بهداشت جهانی و سازمان های بین المللی هم داشتند.

 و این نکته شرایطی است که کشورهای دیگر داشتند.

 شما الآن هیچ کشوری را در دنیا پیدا نمی کنید که مدارس شان را بازگشایی نکرده باشد.

 در انگلستان نخست وزیر شان اعلام کرد که بازگشایی مدارس یک مسئولیت اخلاقی است.

 ما بر اساس تجاربمان به این نتیجه رسیده ایم که از این به بعد مدارس باید آخرین جایی باشند که بسته می شوند و اولین جایی باشند که باز می شوند و می بینیم که مدارس باز شده اند .

 تصور من این است که در این قسمت ما باید به تجارب جهانی بیشتر توجه داشته باشیم و به اصول تربیتی باید توجه داشته باشیم. »

بخش دوم گفت و گو را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود
جمعه, 24 مهر 1399 09:03

تربیت مجازی

تربیت مجازی و منادیان تربیت امروز نوجوانان جامعه

دانش‌آموزان و نوجوانان و جوانان الگوی خود را از داستان‌ها و قهرمانان و اساطیر شاهنامه نمی‌گیرند. دانش‌آموزان و نوجوانان و جوانان الگوی خود را از بزرگان شعر و ادبیات و تاریخ این سرزمین نمی‌گیرند ( و چه بسا اصلا نامشان را هم نمی‌دانند.) دانش آموزان، نوجوانان و جوانان الگوی خود را از قهرمانانی مانند پوریای ولی و تختی نمی‌گیرند. دانش آموزان و نوجوانان الگوی تربیتی خود را از معلمان و پدر و مادر هم نمی‌گیرند.‌

کافیست سری به اینستاگرام بزنیم تا به منادیان تربیت امروز نوجوانان جامعه پی ببریم:

۱- بدن‌نماها و عیاش‌ها:
خانم‌ها و آقایانی که تنها هنر زندگی شان نمایان کردن برجستگی‌های بدن و انجام جراحی صورت و سینه و... یا تتوهای عجیب و غریب یا وول خوردن در بدنام‌ترین مکان‌ها و شهرهای دنیاست. این افراد اغلب فالوئر میلیونی دارند و به اسم چالش و مسابقه یک روز از مخاطبان خود می‌خواهند که عکس سکسی از خود بفرستند و روز دیگر می‌خواهند که در حال مسخره کردن پدر و مادر یا فرستادن پیامک‌های جنسی و خیانت و امثال این‌ها، از خانواده و دوست و همسر خود فیلم گرفته و برای آنها ارسال نمایند.

۲- استندآپ کمدین‌ها:
این شکل وراجی، متاع روز است. عده ای میکروفون به دست گرفته و در حال تعریف و مسخره کردن همه کس و همه چیز است از اتاق خواب پدر و مادر گرفته تا خاطراتش با بازیگران پورن و نحوه رفع حاجت در توالت، تا به هر طریقی شده خنده‌ای بر صورت مخاطب خود بیاورد و بدین طریق به شهرت و ثروت و ارگاسم درونی دست یابد.
این افراد از صداوسیما گرفته تا اینستاگرام و فرهنگسراها و تالار وحدت و... حضور پررنگی دارند و بخشی از مسئولیت تربیتی جامعه را عهده‌دار شده‌اند.

۳- الوات:
از صفحات پربازدید و پرمخاطب شبکه‌های اجتماعی، صفحات الوات و گولاخ‌ها و به اصطلاح "خوبای" شهرهای مختلف است که هر کدام سعی می‌کند با درست کردن هیکل و ظاهر عجیب و غریب یا کُری خوانی و فحاشی مخاطبان بیشتری را جذب نماید. کافی است سری به مدارس بزنیم تا متوجه شویم که اغلب دانش‌آموزان به خوبی "کسگم" و "وحید مرادی" و "هانی کُرده" و... را می‌شناسند و در مکتب آنها رشد و تربیت می‌یابند.

۴- خواننده‌های پاپ، بازیگران سینما و فوتبالیست‌های معروف:
از دیگر افراد تأثیرگذار در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، چهره‌های معروف ورزشی و موسیقی و سینمایی هستند که حرف و سخن و نحوهٔ زندگی آنها تأثیر تربیتی مهمی بر جامعه دارد و گفتار و رفتار و پوشش آنها به عنوان الگو مورد تقلید قرار می‌گیرد.

۵- مداحان، سیاسیون و سخنرانانِ لایک‌دوست:
بخش دیگری از جامعه هم که به اصطلاح علاقهٔ چندانی به کتاب خواندن و اندیشیدن و تفکر ندارد، به شدت به سخنرانی‌های احساسی که اغلب فاقد مبنای تحلیلی و عقلانی هستند، و همراه با تئوری‌های توطئه و فریادها و نعره‌هایی از سر احساسات بیان می‌شوند، علاقه داشته و جهان‌بینی تربیتی خود را در آنها جست و جو می‌کند.

کانال خرمگس


تربیت مجازی و منادیان تربیت امروز نوجوانان جامعه

منتشرشده در یادداشت

آموزش مجازی و بهداشت روانی دانش آموزان
همزمان با بیماری کرونا که مغولانه از هرسو بر جسم و جان مردم می تازد و جهان هستی را عرصه و جولانگاه کشت و کشتار خود قرار می دهد ، برخی از دست اندرکاران مدارس و والدین نیز به شیوه ی سردارسپاهیان مغول در رزمگاه ذهن و روان دانش آموزان به تاخت و تاز می پردازند. اینجاست که باید دل به حال این مخلوقات بی چاره و دربند سوزاند زیرا آنها ناگزیرند در برابر این همه تهاجمات خانمانسوز سپر بیندازند.
دانش آموزی که صبح تا ظهر مطابق برنامه ی هفتگی مدرسه در کلاس های مجازی شرکت کند و پس از آن ساعت پانزده عصر پای تلویزیون بنشیند تا از کلاس های شبکه تلویزیونی عقب نماند و سپس در فوق برنامه ی مجازی مدرسه که از ساعت شانزده تا هیجده عصر شروع می شود، حضور فعال و پررنگی داشته باشد ، آیا این لحظات برای او جانکاه و روح شکن نیست؟ و نیز موجبات ایجاد دلگزایی و ملالت خاطرش را فراهم نمی سازد؟
ازاینها گذشته لابد دراین فرصت باقی مانده والدین ساعاتی را از او به پرس و جوی درس می پردازند و در کنار همه ی این مخمصه ها و گرفتاری ها چنانچه کلاس خصوصی مجازی هم در کار باشد قوز بالا قوز می شود.قطعا این نوع برخورد با موضوع آموزش از یک سو تلاش معلمان را به بی ثمری می کشاند و از سوی دیگر تبعات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
با توجه به این توضیح دانش آموزان در این رزمگاه خوفناک و هراس انگیز مغلوبند و دست اندرکاران مدارس غالب.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آموزش مجازی و بهداشت روانی دانش آموزان

منتشرشده در دانش آموز

شکایت وزیر آموزش و پرورش علیه یک معلم و حرف حساب

اقدام وزیر محترم آموزش و‌ پرورش در بازپس‌گیری شکایتش از یک معلم، رفتاری نیک و برآمده از خویی مصالحه‌جوی است که جای تقدیر و تشکر دارد. این اقدام نشان داد که توقع از برنشستگان در مسندهای فرهنگی به مراتب بیش از کسانی است که در دیگر مناصب نشسته‌اند و نیز بیانگر آن است که الگوسازی رفتاری از سوی کسانی که مخاطبان و ابواب جمعی میلیونی دارند، هم ضروری است و هم درس‌آموز.

انصاف دهیم و یک سویه قضاوت نکنیم؛ اگر انتقاد و اعتراض، حق شهروندی است، پاسداری از حرمت شخصیت و دفاع در برابر اهانت نیز یک حق مدنی و بلکه انسانی است.

افراد باید بدانند که فهم این «حق و تکلیف» دوسویه، به بنیان‌گذاری یک جامعه‌ی سالم با شهروند مسئول می‌انجامد و نوشتن بی‌محابا در کانال شخصی و تزیین آن به کاریکاتور تمسخرآمیز در هیچ قاموسی از نقد و اعتراض پذیرفته نیست. نیز ادا و اطوار «پویش‌سازی» و «هشتگ‌گذاری» در دفاع از یک توهین که تلویحاً با تهدید همراه بوده، خود مشارکت در یک بزه است و نمی‌توان از یک سو ژست همبستگی گرفت و از دگرسو به‌گسست امنیت روانی افراد بی‌اعتنا بود.

شکایت وزیر آموزش و پرورش علیه یک معلم و حرف حساب

اقدام آن‌ معلم-که به صِرف حضور در این صنف باید محترم دیده ‌شود- البته اقدامی غیرقابل دفاع بود و در خوشبینانه‌ترین فرض، باید ناشی از عصبانیت و برآشفتگی تلقی گردد.

اظهارنظر در مورد حکم دادگاه و تجویز شلاق در حیطه‌ی صلاحیت این قلم نیست، اما کاش پویشگران اجتماعی -که داوطلب شلاق‌خوری(!) به جای همکارشان شدند- ابتدا این ‌همکار عزیز را به ناروا بودن عملش آگاه می‌کردند و زان‌ پس فدیه از ران خویش می‌دادند؛ که ندادند!

از قضا فدیه‌ی اصلی را خود وزیر و معاونش -که‌ مورد تمسخر کاریکاتوری و تهدید واقع شده‌بودند- دادند و آن، گذشت از شکایتشان بود و کسی به این‌ دو دستمریزادی نگفت.

اگر بنا به «پویشگری» و «هشتگ‌گذاری» است، من یک‌تنه به وزیر و‌ معاونش به خاطر گذشت از مجازات یک «معلم» می‌گویم:
دست‌مریزاد!
...و یا به قول حرفه‌ای‌ترها:
مچکریم!

روزنامه اطلاعات


شکایت وزیر آموزش و پرورش علیه یک معلم و حرف حساب

منتشرشده در یادداشت

هفته پژوهش و مرگ دانش آموز 11 ساله بوشهری و کودکان بازمانده از تحصیل

مطابق قانون ، بیان انتقادات به نفع کشور است و آن دسته از نقد‌ها که ساختار‌های اداری، مدیریتی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی منجر به بروز حوادث و کم‌توانی در مدیریت و روابط آن‌ها را مورد کنکاش قرار می‌دهند، لازم و واجب است. نقد این ساختار‌ها نقش به سزایی در نظارت همگانی و جلوگیری از بروز فساد در جامعه دارد. فسادی که اگر از ابتدا با آن مقابله نشود می‌تواند اثرات مخرب زیادی را بر کشور و مردم وارد کند. در این رابطه همه موظف هستند که آنچه از فساد و تضییع حقوق ملت در پیرامون خود می بینند را به طور شفاف بیان کرده تا نهادهای نظارتی و بازرسی به وظیفه قانونی خود عمل نمایند.

بر کسی پوشیده نیست که یکی از حیطه هایی که دچار آسیب های جدی و به تبع آن مستعد فساد سیستماتیک است آموزش عالی است به طوری که شاید بتوان ریشه بسیاری از بحران های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و غیره فعلی جامعه را در عدم کفایت و ناکارآمدی دانشگاه در تعلیم و تربیت دانست.

هدف اصلی صیانت از بیت المال و پاسخگو نمودن مسئولین مربوطه  از نحوه هزینه کرد بودجه هایی است که در قالب پژوهش و آموزش در اختیار ارگان ها و سازمان ها قرار گرفته است تا دستاوردهای متناسب با این بودجه ها را با شفافیت تمام به ملت به عنوان صاحبان حقیقی کشور ارائه نمایند. در این رابطه هزینه کرد میلیاردها تومان بودجه تحت عنوان پژوهش بدون هیچ گونه نظارت و حسابرسی انجام می گیرد.

افراد مطلع می دانند که تصمیم گیری های گروهی و محفلی و ارتباطات خاص بر تصویب طرح ها و اختصاص بودجه ها تاثیر گذار است.

بسیاری از طرح های پژوهشی فاقد حداقل استانداردهای لازم بوده و هیچ گونه تاثیری در حیطه سلامت یا تولید علم ندارند ولی تصویب این قبیل طرح ها بر اساس توصیه و رانت و تقسیم منافع مادی حاصل از آن بین افراد ذینفع انجام می شود.

هفته پژوهش و مرگ دانش آموز 11 ساله بوشهری و کودکان بازمانده از تحصیل

افرادی که در نهادهای تصمیم گیرنده هستند بر اساس رفاقت و نزدیکی و ارتباط با مسئولین به این مناصب می رسند نه بر اساس شایستگی و سابقه پژوهشی و آموزشی ارزشمند. حتی در موارد متعددی دانشجویان اظهار می دارند که اساتید بودجه های پژوهشی را به پایان نامه دانشجو اختصاص نمی دهند و دانشجویان خود مجبور به تامین هزینه هستند. در این رابطه حتی مسئولین نیز اطلاع داشته اند ولی اقدامی نکرده اند. در مقابل هزینه کرد بودجه ها فقط مقاله باید ارائه شود که در حال حاضر اکثر مجلات با دریافت پول، مقالات را بدون در نظر گرفتن کیفیت چاپ می کنند که عملا جز اتلاف هزینه از بیت المال هیچ دستاوردی نخواهد داشت. بسیاری از طرح های پژوهشی فاقد حداقل استانداردهای لازم بوده و هیچ گونه تاثیری در حیطه سلامت یا تولید علم ندارند ولی تصویب این قبیل طرح ها بر اساس توصیه و رانت و تقسیم منافع مادی حاصل از آن بین افراد ذینفع انجام می شود.

بسیاری از افرادی که تعداد زیادی طرح و مقاله به نام آن ها ثبت شده است و با همین پشتوانه به مدارج بالای علمی رسیده اند و از حقوق و مزایای آن استفاده می کنند بدون هیچ زحمتی و تنها بر اساس دارا بودن مناصب مدیریتی، روابط ناسالم و تهدید و تطمیع دیگران نام خود را ثبت کرده اند. لذا قانون از کجا آورده ای که در بحث مفاسد اقتصادی بوفور می شنویم نیز باید در اینجا اجرا شود تا هر کسی حاصل دسترنج و لیاقت و توانایی علمی خود را دریافت کند.

مشاور وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده است که حدود 5 / 3 میلیون نفر  از دانش آموزان امکانات دسترسی به آموزش مجازی را ندارند و حدود پانصد هزار نفر ترک تحصیل کرده اند.

اگر اسم این را فاجعه نگذاریم چه باید بنامیم؟ و مسئولیت اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی اساتید و معلمان در مقابل آن چه خواهد بود؟

هفته پژوهش و مرگ دانش آموز 11 ساله بوشهری و کودکان بازمانده از تحصیل

دعوا بر سر این است که محمد دانش آموز 11 ساله به خاطر نداشتن گوشی خودکشی کرده است یا نه؟ ولی این حقیقت را کسی نمی تواند منکر شود که مطمئنا محمد به عنوان یکی از فرزندان ایران فقط حق خود را برای آموختن و رشد کردن طلب کرده است. حقی که برای میلیون ها نفر دیگر از کودکان و نوجوانان نادیده گرفته شده است.

لب کلام اینجاست که گسترش فساد نابود کننده شرافت و انسانیت و حقوق ملت است که هیچ پناه و ملجایی ندارند تا آن ها را به سوی امداد طلبیدن از طناب دار می کشاند.

اگر جایگاه آموزش در رشد و توسعه کشور درست درک شده باشد باید توزیع بودجه ها و محل هزینه کردها نیز برای دولت معلوم و مشخص باشد تا اهداف واقعی آموزش محقق گردد نه اینکه حیات خلوت فساد برانگیز تحت عنوان آموزش و پژوهش و گسترش علف های هرز حتی اجازه شکوفه دادن جوانه های نورسته بر شاخه را نیز ندهند.

آیا درب باید همچنان بر مصداق ضرب المثل معروف از نخورده بگیر بده به خورده بچرخد؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

هفته پژوهش و مرگ دانش آموز 11 ساله بوشهری و کودکان بازمانده از تحصیل

منتشرشده در پژوهش
پنج شنبه, 23 مهر 1399 06:51

موانع فرهنگی توسعه ایران

موانع فرهنگی توسعه ایران و کم صبری و بی صبری مردم ایران

 ایران حتی اگر جمهوری اسلامی هم نبود، به این زودی توسعه پیدا نمی‌کرد. ما یک دسته ویژگی‌های فرهنگی داریم که خیلی دیر اصلاح می‌شود. یک وقتی من بررسی کردم و دیدم در جامعه ما بیست ویژگی فرهنگی هست که در واقع به معنای دروغ است؛ یعنی دروغ رفتاری است، نه گفتاری. تعارف کردن، آبروداری و ریا از جمله این دروغ‌های رفتاری است. این خصلت‌ها مربوط به این دوره و آن دوره نیست و ریشه تاریخی دارد و به نظر من از موانع جدی توسعه شمرده می‌شود؛ چون در توسعه، شما پیوسته باید به سمت شفافیت حرکت کنید. من حتی در این زمینه روی ژن کار می‌کنم و گمان می‌کنم که توسعه با ژنتیک هم ارتباط دارد؛ یعنی برخی از ملت‌ها به علت شرایط اقلیمی و آب و هوایی و منطقه‌ای و غیره، استعداد و قابلیت بیشتری برای توسعه یافتن دارند و برخی ندارند؛ در برخی از نقاط دنیا هم روی این موضوع کار و تحقیق می‌کنند و البته من هنوز به جواب قطعی نرسیده‌ام.

در همین زمینه از ویژگی‌های مردم ما که مانع توسعه شده است، کم‌صبری و بی‌صبری تاریخی است. به عنوان مثال در کشور انگلستان و در طول هزار سال پادشاهی، تنها یک پادشاه کشته شد؛ اما در ایران و در طی چهارصد سال گذشته، در هر سی سال یک پادشاه کشته‌ شده یا دق‌مرگ شده و یا فرار کرده است. بی صبری ما تا آنجاست که امسال به فردی رای می‌دهیم و او را رییس جمهور می‌کنیم و برای او هورا می‌کشیم؛ ولی یکی دو ماه بعد با بدگویی و جوک‌سازی و غیره، وی را بدنام و تخریب می‌کنیم و بعد از دو سال، او را دوست نداریم و در دوره بعد به فرد دیگری رای می‌دهیم. بنابر این صبر و بی‌صبری، یک مسأله ژنتیک است.

 برای مقایسه، شما به بچه‌ها نگاه کنید که وقتی بستنی می‌خواهند آن‌قدر جیغ و فریاد می‌کنند. ملت‌ها هم در روند تکامل تاریخی خود، گاهی در دوران کودکی و نوجوانی هستند و هنوز از نظر عقلانیت تاریخی، به بلوغ و پختگی نرسیده‌اند و صبر پایینی دارند. ملت ایران هم از ملل کم‌صبر دنیاست و توسعه با بی‌صبری محقق نمی‌شود و امکان‌پذیر نیست.

موانع فرهنگی توسعه ایران و کم صبری و بی صبری مردم ایران

 حرف ما این است که وقتی جمهوری اسلامی می‌گوید من می‌خواهم توسعه به وجود بیاورم و برای تحقق توسعه هم هزینه خیلی زیادی کرده و در طول این سالها، بیش از صد سال پیش از آن، از نظر حجم، نفت فروخته‌ و ده‌ها برابر آن دوران، درآمد داشته است. ایران تنها در دوران احمدی‌نژاد، نزدیک به هزار میلیارد دلار درآمد نفتی داشت که معادل درآمد تمام دوره صدساله پیش از آن است. از این همه درآمد و هزینه، باید لااقل حرکت کوچکی و دستاورد مثبتی در جهت توسعه مشاهده شود.

به هر تقدیر حرف ما این است که موانعی برای رشد و توسعه در کشور ما وجود دارد و اقتصاددان‌ها برای حل مشکل و رفع موانع درحال کار و تحقیق و نوشتن مقاله هستند و ممکن است به راه حل‌هایی برسند؛ اما از سوی دیگر این طرف هم باید از ادعاهای خود بکاهند.

کانال تخصی اقتصاد


موانع فرهنگی توسعه ایران و کم صبری و بی صبری مردم ایران

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور