شاید طنز به نظر میآید، اما فقدان دو فاکتور مهم در سیستم آموزشی کشور، بسیار مشهود است اول سیستم، دوم آموزش.
طی بیست و نه سال سابقه که به تمامی در کلاسهای درس و به تدریس ریاضیات گذشتهاست، هرگز طرحی که منافع دانشآموزان یا معلمان را هدف گرفتهباشد، ندیدهام و در تمام این مدت، فقط دنبال طرحهایی بودند که به هر نحو ممکن هزینههای آموزش و پرورش را به دوش خانوادهها منتقل کنند ، همان هزینههایی که براساس اصل سیام قانون اساسی، بر عهده دولت و نماینده آن وزارت آموزش و پرورش است.
در مقابل این سوال، که چرا دولت برای آموزش و پرورشِِ دانشآموزان به اندازه کافی هزینه (سرمایهگذاری) نمیکند، همگی با چنین استدلالی مواجه میشویم که هزینهها بالاست و دولت توان پرداخت آن را ندارد ؛ اگر چنین است چطور برای اختلاسها بودجه و پول هست اما نوبت به اجرای قانون اساسی که میرسد، بودجه نیست؟!
بیمِ مات است در این بازی بیهوده مرا
چه کنم، دستْ تو بردی که دغل باختهای
چگونه برای یک اختلاسِ ۶.۷۰۰.۰۰۰.۰۰۰ دلاری اعتبار و بودجه وجود دارد که همین یک قلم اختلاس، معادل ۱۶۰ هزار میلیارد تومان و سه سال بودجه آموزش و پرورش است!
به نظر میرسد که ارائه دهندگان چنین استدلالهایی، یا قصد توجیه و تثبیت شرایط موجود به نفع خود را دارند یا از هزینهها و بودجههای دولت بی اطلاع هستند .
اگر بخواهیم برای تمام ۱۴ میلیون دانشآموز و تمام یک میلیون معلم و سایر پرسنل وزارتخانه، تبلتهای پیشرفته خریداری کنیم و هم چنین ۱۰۰۰ گیگ اینترنت یکساله در اختیار آنها قرار دهیم، در اینصورت سه میلیارد دلار یعنی کمتر از یک درصد هزینههای دولت، بودجه لازم است، ؛حالا تصور کنید آن ۹۹ درصد دیگر، چقدر پول است و کجا هزینه میشود؟!
طنز تلخی است اگر بگوئیم که در یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا در حال زندگی به سبک فقیرترین کشورهای دنیا هستیم اما در همین کشور کسانی هستند که وقتی برای فرزندشان مدرسه مناسبی نیافتند، به راحتی و احتمالا به کمک رانت، مدرسه ای با استانداردهای خود بنا کردند.
شوربختانه موسس چنین مدرسهای سالهاست که عضو شورای عالی آموزش و پرورش است ، این فرآیند را غمانگیز و ویرانگر ننامیم، چه باید گفت؟ انگشت اتهام همیشه به سمت سیستم آموزشی کشور نشانه رفتهاست، این اتهام که سیستم آموزشی کشور هدفی جز دستهبندی دانشآموزان از جهت سطح درآمد خانواده ندارد. وجود هیجده نوع مدرسه مختلف از قبیل مدارس غیردولتی، تیزهوشان، هیئت امنایی، نمونه دولتی، سما، وابسته، قرآنی و ... خود گواهی بر این ادعاست.
وجود این دو مدرسه در یک سیستم آموزشی را چگونه باید توجیه کرد؟
۱. مدرسهای که استخر، سالن آمفیتئاتر، زمین فوتبال رسمی و سالن سینما دارد .
۲. مدرسهای که کلاسش در آغل گوسفندان برگزار میشود.
این که در یک سیستم آموزشی، مدرسهای کپری وجود دارد که در چند کیلومتری یک چاه نفت قرار داشته باشد، با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست.
بارها و بارها از طرف وزرای مختلفی شنیدهایم که چنین مدارسی جمعآوری شده یا جمعآوری خواهد شد. اینکه اصل سیام قانون اساسی، به صراحت هزینههای تحصیل را بر عهده حاکمیت گذاشته است و تقریبا تمام مدارس کشور با بهانههای مختلف، از خانوادهها پول دریافت میکنند، تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست.
چطور باید به این سیستم آموزشی اعتماد کرد و چرا باید به نتایج آن معترض باشیم؟
به صحبتهای وزیر آموزش و پرورش در یکم مهر نود و شش، توجه کنید: بطحایی با اشاره به اینکه هنوز مدارس کپری داریم، اضافه کرد: در حدود ۱۰۰۰ کلاس گلی و نزدیک به ۲۰۰۰ کلاس کانکسی داریم، البته تعداد آنها بسیار کم است و اعتبار زیادی نیاز ندارد. به عنوان وزیر آموزش و پرورش قول خواهم داد که تا پایان سال تحصیلی ۹۷، این مدارس تبدیل به مدارس استاندارد شوند.
آیا آن مدارس استاندارد شدند؟
چرا هیچکس یا هیچ نهادی چنین وزیری را بازخواست نکرد؟ در هر کجای دنیا کسی چنین حرفی میزد و عمل نمیکرد، قطعا به دادگاه فراخوانده میشد.
وقتی آقای حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش، درباره وجود مدارس کپری در کشور گفت: مدارس خشت و گلی را کلاً تمام کردیم، با فاصله اندکی وزیر ارتباطات از هوشمند سازی تعدادی از مدارس کپری در برخی از استانهای محروم کشور خبر میدهد.
هر چند که عیبم از قفا میگویند
*دشنام و دروغ و ناسزا میگویند
نتوان به حدیثِ دشمن، از دوست برید
دانی چه؟ رها کنیم تا میگویند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آیا آموزش و پرورش گدا و متکبّر است؟ و خدا گدای متکبّر را دوست دارد؟