گروه رسانه/
« مصطفی ملکیان » فیلسوف و روشنفکر ایرانی در سلسله گفتارهایی به ۲۰ مشکل فرهنگی ساری و جاری در میان « ایرانیان » پرداخته است .
بخش عمدهٔ پژوهشهای او در حوزهٔ اخلاق، دین، فلسفهٔ دین، اگزیستانسیالیسم، روانشناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. نظریه عقلانیت و معنویت پروژهٔ مهم اوست. ملکیان از منتقدان روشنفکری دینی است .
به اعتقاد ملکیان، روشنفکران باید به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت سرگرم باشند. او میگوید:
من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسانهای گوشت و خون داری هستم که میآیند، رنج میبرند و میروند.
سعی کنیم که اولاً: انسانها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛ ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند میتواند بود بهرهمند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبیات و همه دستاوردهای بشری دیگر.
ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جست و جو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحینگریست. او میگوید:
حتی اگر نهادهای اجتماعی ما سامانهای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهادها دستاندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالماند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو میکنم، میبینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسیای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روانشناختی یا اخلاقیای میرسد.
او خاطرنشان میکند:
هیچوقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکردهام و فقط وقتی چنین کردهام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیدهام و آن هم وقتیست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.
ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه میداند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند چون شما اینگونهاید حاکمان هم آنگونهاند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعهای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش و اقتصادش هم آن میشود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. ( 1 )
« صدای معلم » در جهت آسیب شناسی فرهنگی جامعه ایرانی و ایجاد فرآیند « خودانتقادی » به منظور تحقق جامعه ای سالم و دموکراتیک این بحث ها را از فایل های صوتی که در کانال تلگرامی ایشان در بیست بخش منتشر شده پیاده کرده و جهت بررسی و گفت و گو تقدیم شما می نماید .
"هیچ خطایی سنگین تر از این نیست که بری جلوی تروریست ها بشینی و نیشت باز باشه و کلی امتیاز بدهی و هیچ امتیازی نگیری..."
"اقتدار و جدیت چیزیه که جریان اصلاحات بویی ازش نبرده و همین ضربه ها زده..."
"اقتصاد مردم و بحث هسته ای و اینا و رفع تحریم ها و اینها با برجام رفع شد؟
گل سر سبد این دولت برجام بود.
برجام چه گلی به سر ما زد؟"
" جاسوسان موساد و ام ای سیکس رو راه میدن به حساس ترین نقاط کشور و توجیه شان این هست که اینها بازرسان سازمان انرژی اتمی هستن...
این شهدای اخیری که ترور شدن و این اطلاعاتی که از جاهای حساس رسید دست دشمن همه از آثار برجامه دیگه"
این جملات یکی از بهترین دانش آموزان ماست.
دانش آموزی با بهترین نمرات و فعالیتها در عرصه فرهنگی موجب افتخار آفرینی در عرصه های درسی و فرهنگی بود.
محمد این جملات را پس از اینکه مصاحبه ای از من در رسانه ها دید که گفته ام شورای نگهبان با رد چهره های اصلی اصلاح طلبان عرصه را برای پیروزی اصولگرایان آماده کرده است ؛ نوشت.
او البته با نهایت ادب، این جملات را چون می دانست من تفکر اصلاح طلبی دارم و مرا که در کارهای فرهنگی همراهی اش می کردم و دوست هم می داشت؛ بیان کرد.
وقتی به ایشان گفتم جوان بودنت موجب شده با دیدن چند محتوا این تحلیل ها را داشته باشی، پاسخ داد:"بله الحمدلله تفکر پویای دوران جوانی باعث شده به سمت جریانی که جز ذلت و خواری برای اسلام و نظام و این مردم چیزی نداشته نروم."
بیشتر از این که بخواهم محمد را قانع کنم که این چنین برای دولت فعلی با این واژه های خشن حک صادر نکند و او را از تندروی بازدارم و اشتباه می کند؛ حیران شدم و افسوس خوردم که چرا این نظام تربیتی ما نتوانسته انسانهایی پرورش دهد که اندیشمندانه تفکر کنند و بدانند این کاندیداهایی که با تفکر اصلاح طلبی نسبت دارند و با این توهین هایی که در ذهنش ایجاد شده پا به عرصه انتخابات گذاشته اند و تایید شده از فیلترهای انبوه شورای نگهبان به عنوان گزینه های انتخابی مردم هستند.
چگونه به او باید می گفتم که حاصل مذاکرات و کارهای رئیس جمهور پیشین و همین آقای جلیلی تصویب چند قطعنامه علیه ایران بود و روحانی و ظریف توانستند سیاست خارجی پرت شده مان را به زور از ته چاه بالا بکشند؟
ما با این دانش آموزان چه کرده ایم که تحت القای اخبار یکدست رسانه های صداوسیمایی تفکرات و تصمیمات سیاسی شان این چنین پر از خشونت و یک طرفه منعقد شده که اصلاح طلبان را چون از دین و مقدسات هزینه نمی کنند، خائن به وطن می دانند؟
آموزش و پرورشی که تفکرات و تصمیمات دانش آموزان را با پیشداوری ها و عصبانیت هایی که به او اجازه شنیدن صدای مخالف را نمی دهد باید پاسخگو باشد ؛ آیا این هدف نظام تعلیم و تربیتی بود که پایه اش را متفکرانی چون شهید مطهری، بهشتی و باهنر گذاشتند؟
شاید گفته شود محتواهای خوبی در دروس آموزشی گنجانیده شده ولی سوال من این است این چه محتواهای بی تاثیری است که با ساخته شدن یک سریال مثل گاندو که تمام فعالیتهای دولت را خیانت نشان می دهد، این دانش آموزان که تنها به صداوسیما دسترسی دارند، دولت و خدمات فعالیت های دیپلماسی را جاسوسی و خیانت بیانگارند؟
ما در رسانه ملی و فراگیر کشور چه می کنیم که تربیت شدگان ما این گونه با یک شانتاژ و توهین مبهوت و تهی می شوند که مذاکرات و دیپلماسی را که اگر چه زیر نظر رهبر انقلاب است را هم خیانت بدانند ؟
محمد چند سالی با همین تفکرات زندگی خواهد کرد و اگر علاقه اش به مسائل علمی مثل گذشته باشد به دانشگاه های مطرح کشور خواهد رفت و فاصله این تصورات با واقعیت ها را در شهرهای بزرگ به عینه خواهد دید.
آقازادگان و یقه سفید هایی که با اسکورت به دانشگاه می آیند و با امتیازاتی که از ما بهتران دارند کنارش خواهند نشست و هنوز مدرک شان را نگرفته به سفارش پدر در بهتر جایگاه های مدیریتی برای او و امثال محمد تصمیم خواهند گرفت که آیا می توانند در آزمونهای استخدامی شرکت کنند یا خیر و خیلی شانس بیاورد به سرش نزند و درگیر افسردگی و اعتیاد نشود.
با اولین پیشنهاد از دانشگاه های خارج از کشور از طریق اوکراین به کانادا مهاجرت خواهند کرد و به سالها دست و پا زدن فرهنگیان مطالبه گری چون من خواهد خندید و اگر در چنین ایام انتخاباتی به او بگویم که " دیدی چگونه اشتباه می کردی؟"؛ استیکر خنده و قهقه خواهد گذاشت و خواهد گفت:
“شما هنوز به دنبال اصلاحاتی؟ "
بله . محمد جان ما همچنان به دنبال اصلاحاتیم و تنها امیدواری ما اصلاح و سربلندی کشورمان است و امیدوارم روزی فرا برسد تمامی نخبگان و سرمایه گذاران ایرانی برای ساختن و آبادانی وطن مان ایران به کشورمان بازگردند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
وزیر آموزش و پرورش به تازگی سفری به استان سمنان داشته و مواضعی را بیان کرده است که یکی از آن ها در مورد " بازگشایی مدارس " است .
« صدای معلم » دوشنبه 17 خرداد نسبت به سخنان مهرزاد حمیدی معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش واکنش نشان داد . ( این جا )
در گزارش این رسانه آمده است :
«پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر واقعا و به گفته مسئولان آن برنامه ریزی و آمادگی لازم و کافی برای بازگشایی مدارس هست ، پس مشکل چیست ؟
بارها این پرسش را مطرح کرده ایم که چرا باید در این کشور همه جا باز باشند و فعالیت های خود را انجام دهند اما دیوار مدارس و دانشگاه ها باید همچنان کوتاه باشند ؟
آیا اصناف و مشاغل هم مانند وزارت آموزش و پرورش برای از سرگیری فعالیت های خود همه چیز را به " ستاد ملی مقابله با کرونا " احاله کرده و منتظر خرده فرمایشات آنان می نشینند ؟
اگر واقعا معیار نظرات ستاد ملی مقابله با کروناست ؛ پس چگونه است که در ماجرای برگزاری امتحانات نهایی دانش آموزان و با وجود اعتراضات میدانی و گسترده دانش آموزان و حتی اولیای آنان در سراسر کشور نسبت به شیوه برگزاری حضوری ، وزارت آموزش و پرورش نظر خود را پیش برد و اجرایی کرد ؟
چرا وزارت آموزش و پرورش با جامعه و رسانه ها صداقت ندارد ؟
سخنان مبهم مسئولان در مورد اولویت داشتن معلمان برای واکسیناسیون ناشی از چیست ؟
و بسیاری پرسش های دیگر .
نگاهی بر عملکرد مسئولان وزارت آموزش و پرورش از زمان آغاز بحران کرونا و تعطیلی مدارس موید این ادعاست که متاسفانه اهتمامی در این وزارتخانه برای از سرگیری فعالیت های مدارس مشاهده نمی شود و این در نهایت آسیب های جدی و جبران ناپذیری را بر موضوع آموزش و تربیت در جامعه ایران که گمشده اصلی آن است و کسی به آن توجهی ندارد وارد خواهد کرد .»
سخنان وزیر آموزش و پرورش به نقل از پرتال را می خوانیم . ( این جا )
« صدای معلم » امیدوار است که این بار وزارت آموزش و پرورش به مواضع و تعهدات خود پای بند باشد .
مقدمه
هر انسانی در برابر ماهیت و میزان سلامتی روحی، روانی، جسمی و عقلی خود باید احساس مسئولیت داشته باشد.
نوع رفتار یک فرد با خود، نیز بخشی از معنای مسئولیت پذیری است. باید به این خود، احترام و ارزش قائل شویم تا با قبولِ مسئولیتِ انجام امور مختلف به تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس خود قادر گردیم. استقلال رأی و اهمیت دادن به افکار خود از همین جا تجلّی می یابد. شما با شهامت و با تمام قوا حاضر شده اید که از انزوا و بی مسئولیتی خلاص و انجام کار یا قرار گرفتن در موقعیتی را با تعهد به تمامی جوانب آن بپذیرید. مثلا خانواده تشکیل دهید، از خانواده پدری جدا و برای خود خانه ای بخرید، به دنبال شغلی بر اساس استعداد و علایق خود باشید تا مسئولیت انجام همه جانبه آن را بر دوش بگیرید. پس برای تحقق مسئولیت پذیری، باید حرکت کنید.
باید به سوی پذیرش موقعیت های جدید قدم بردارید تا بتوانید توانایی های خود را با قبول مسئولیت در انجام وظایف شغلی نمایش دهید. به این حرکت، ابتدا خودتان نیاز دارید تا ارزشمند شوید و سپس دیگران، تا توانمندی و عزم شما را باور کنند.
همیشه انجام کاری را بپذیرید که توانایی انجام مطمئن و بهینه آن را داشته باشید. خرید کردن به ظاهر کاری بسیار ساده است، اما اگر چنین مسئولیتی را پذیرفته اید باید به کیفیت، تاریخ مصرف، تناسب با نوع نیاز، کارآیی و دیگر شرایط کالا توجه نمائید. پس دقت در قبال پذیرش کاری که برعهده گرفته اید، اعتماد طرف مقابل را برای انتظار مجدد تضمین می کند.
توقع از شما می باید در حد مسئولیتی باشد که برعهده گرفته اید. برخی تصور می کنند قادرند تا کار ناقص دیگران را به دلیل تنبلی و ناتوانی، تکمیل و جبران نمایند. در یک اداره یا سازمان چنین افرادی همه کاره شناخته می شوند. اگر برای سیستم رایانه مشکلی ایجاد شود، اگر سیستم برق خرابی داشته باشد، اگر آبدارخانه بوی بد بدهد و خیلی موارد دیگر، سراغ او می آیند. باید چنین درک کرد و به دیگران نیز فهماند که در این سازمان هر فرد با پست سازمانی مشخصی، استخدام شده است و انجام کارهای دیگران، او را از به ثمر رساندن مسئولیت اصلی خود باز می دارد. باید وظایف شغلی خود را در حد مسئولیت پذیرفته شده ، انجام دهیم.
برخی از افراد هنگام مواجه شدن با شکست در روابط شخصی و یا کاری، سعی بر پیدا کردن یک مقصر به جز خودشان هستند. این تصور نادرست با مفهوم مسئولیت پذیری در تناقض است. قبول تمام دلایل شکست به تنهایی نیز اشتباه است. در یک کار گروهی یا تیمی، طبق ضوابط، سهم مسئولیت هر فرد در انجام یک طرح یا پروژه مشخص شده است و هر کس بر اساس آن، مسئول است نه کمتر و نه بیشتر. هر دو حال یعنی دنبال مقصر گشتن یا مقصر مطلق دانستن خود، اشتباهی محض است و بر رفتار درون سازمانی، تأثیری سوء می گذارد و شخصیت اجتماعی فرد آسیب می بیند. نتیجه آن که قضاوت دیگران در مورد او مثبت نخواهد بود و اعتماد نسبت به او دشوار خواهد بود.
افرادی که مسئولیت پذیرند اصولا رأس ساعت معینی سر قرار حاضر میشوند و کارهایی را که بر عهده دارند در زمان مقرّر انجام میدهند، این افراد خوش قول هستند. ارزش قائل شدن به وقت خود و دیگران، مهم ترین ویژگی یک فرد مسئولیت پذیر است. چنین فردی قابل اعتماد و احترام و در روابط خصوصی و خانوادگی نیز فردی مرتب و منظم است.
اگر میبینید فردی زندگی آشفته ای دارد و بسیاری از کارها را در دقایق آخر زمان مقرّر انجام می دهد و یا برنامه مشخصی برای اهداف خود ندارد، در واقع او فردی مسئولیت پذیر نیست. مطالعه در شب امتحان و یا نوشتن پایان نامه در روزهای آخر از مدت تعیین شده، یا عدم حضور مرتب در کلاس و محروم ماندن از درس استاد، همگی از نشانه های مسئولیت ناپذیری یک دانشجو به دلیل بی نظم بودن اوست. در تفاوت دانش آموز و دانشجو در این خصوص می توان گفت: سن کم دانش آموز و وجود قوانین انضباطی در مدارس، دانش آموز را مکلّف به انجام تکالیف درسی و حضور در کلاس درس می نماید و بزرگتر بودن و عدم وجود قوانین انضباطی مشابه، دانشجو را به آزادی در عمل ترغیب می نماید. پس عده ای از آنان روح سرکش رها گشته از قیودات مدرسه را با بی نظمی، جبران می کنند که مسئولیت پذیری یک دانشجو را در جامعه به خطر می اندازد. شاید به همین علت، مدارس کشورهای برتر آموزشی مانند فنلاند، محلی برای زندگی خوشایند و دلخواسته هست تا پادگانی برای رعایت انضباط! تا مبادا حس مسئولیت پذیری در وجود دانش آموزان محکوم به نابودی باشد.
افراد مسئولیت پذیر برای اشتباهات و کم کاریهای خود بهانه نمیآورند و اصولا زیرِ بارِ مسئولیتهایی میروند که مطمئن هستند از عهده انجام آنها بر میآیند و اگر دچار اشتباه شوند با شجاعت آن را میپذیرند. بهانه آوردن، راهکار چند ثانیه ای برای فرار از مسئولیت کاری است که در انجام آن اشتباهاتی مرتکب شده ایم و یا با تنبلی، کم کاری کرده ایم. پس دور ماندن از بهانه جویی برای اثبات اموری که در انجام آنها کوتاهی کرده ایم، یعنی مسئولیت پذیری. امروز دیگر هیچ معلم، استاد یا رئیسی، خوابیدن ساعت یا خیس بودن یونیفورم و ترافیک سنگین را به عنوان بهانه دیر آمدن، باور نمی کند.
مهم ترین جنبه از معنا و مفهوم مسئولیت پذیری در زندگی این است که قبول کنید هیچ کس نمیتواند به جای شما زندگی کند. به جای سرزنش دیگران، قبول کنید که همه چیز نتیجه تصمیم و انتخاب خود شماست. البته در برخی از مسایل اساسی زندگی، جامعه، قوانین و سیاست های موجود در آن بر نوع انتخاب و تصمیم ما اثر می گذارند و تحقق آنها را تحدید یا غیرممکن می سازند، اما نباید نقش خود را در این خصوص نیز نادیده بگیریم. این که امروز من بیسوادم، فقیرم، درآمد کافی ندارم، با همسرم تفاهم ندارم، خانه ندارم و موارد بسیار دیگر، " خودم " در این زمینه ها تصمیم و انتخاب درست و قاطعی نداشته ام و در کنار آن جامعه نیز برخی از شرایط نامناسب را به من تحمیل کرده است. اما باید یک اصل را بپذیریم، گویی برخی از افراد علیرغم داشتن بالاترین حد سواد، درآمد و سعادتمندی، کفایت و شایستگی لازم برای مسئولیت پذیری را ندارند. پس سهم فرد برای تعیین سرنوشت خود بسیار بیشتر از جامعه است. اما با بهانه جویی های بسیار، جامعه را بیشتر مقصر دانسته و نقش قربانی به خود می گیریم، در واقع بدین طریق وجدان خود را آسوده می سازیم. به تعبیری دیگر ما شرایط لازم و مناسب انجام کاری را داریم اما تربیت و تمرین لازم برای کسب قابلیت های مسئولیت پذیری را دریافت نکرده ایم. پس وظیفه شناسی یعنی مسئولیت پذیری، خود ما مسئول شکست هایمان هستیم. یک فرد شاید بتواند از بار مسئولیت های زندگی خود و مسئولیت نسبت به دیگران، شانه خالی کند اما نمی تواند از عواقب آن مصون بماند.
همه انسان ها در برابر طبیعت و محیط زیست نیز مسئول هستند. در این حیطه مسئولیت پذیری چیزی است که میتواند از شما یک قهرمان در زندگی بسازد. همانند گرتا تونبرگ، نوجوان سوئدی که در اوت 2019 فاصله میان پلیموت انگلستان تا نیویورک را با قایقی بادبانی پیمود تا در اجلاس اقلیمی سازمان ملل شرکت کند، این پرسش ذهن بسیاری از صاحب نظران را به خود مشغول کرد که چه فرایندهایی در سیستم آموزش و پروش سوئد در حال وقوع هستند که یک نوجوان 15 ساله را قادر می سازد تا به نمادی جریان ساز در دیپلماسی سیاسی بدل شود، که علاوه بر نامزدی جایزه صلح نوبل، یکی از مهمانان دائم سازمان ملل متحد باشد، در بسیاری از مجامع بین المللی سخنرانی کند و به عنوان مذاکره کننده ای قابل احترام با رهبران کشورهای بزرگ به گفت و گو بنشیند؟ (1)
( « سیما رئیسی » دختر نابینای بلوچ است که این روزها به او چشم و چراغ چابهار گفته می شود . ایشان با عصایسفیدی در دست، سواحل دریا را قدم می زند و زباله جمعآوری می کند . این جا )
این همه توانایی، به دلیل نوع تربیت تونبرگ و احساس مسئولت پذیری او نسبت به محیط زیست و نسل آینده است. او زنگ خطر بی ملاحظات اقتصادی - سیاسی رهبران را به صدا درآورد تا آن سوی رقابت برتری جویانه رهبران را که به نابودی محیط زیست منجر می شود، فریاد زند. او صدای وجدانِ جهان در قبال مسئولیت احترام انسانها نسبت به محیط زیست بود. او تربیت و تمرین لازم برای داشتن چنین جسارتی را در کانون خانواده خود کسب کرده و با آموزش مناسب در مدرسه، توانایی انجام مسئولیتی بسیار سنگین را به دست آورده است. ما در قبال تک تک کلماتی که برای دیگران بیان می کنیم مسئول هستیم. ما در قبال مسایل ریز و درشت محله و آپارتمان خود مسئول هستیم.
مسئولیت پذیری یعنی تک تک تصمیماتی که میگیرید و کارهایی که انجام میدهید مهم است. در واقع هر یک از تصمیمات و انتخابها، زندگی ما را میسازند. در محیط کار نیز چنین است. هر عملی که از ما سر می زند روی پیشرفت کل سازمان مؤثر است و باعث ایجاد تغییر میشود، این ما هستیم که قادریم تغییرات لازم را ایجاد کنیم.
منظور از مسئولیت پذیری این نیست که باید هیچ اشتباهی نداشته باشیم، بلکه بهتر است به جای سرزنش خود یا دیگران، نقاط ضعف و قوّت مسئولیت خود را شناخته و به تقویت یا حذف آنها بپردازیم. باید با دانش و مهارت و اعتماد به نفس خود سعی در جبران نقیصه ها داشته باشیم.
پس دانستیم که مسئولیت پذیری دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است. اگر فردی مسئولیت پذیر نباشیم نسبت به ضوابط و شرایط کار و محیط زندگی نیز، موفق عمل نخواهیم کرد. ما در برابر جامعه و مردم مسئولیت داریم چون نیازهای خود را در آن و با یاری آنها برطرف می کنیم و بدین طریق خدمتی به جامعه انجام داده و نیازهای دیگران را نیز تأمین می کنیم. حال خود قضاوت کنید فردی مسئولیت پذیر و قابل احترام هستید یا خیر؟
مسئولیت پذیری چیست؟
" مسئولیت پذیری؛ یکی از مهم ترین ویژگیهای فردی است و تأثیر بسیار زیادی در نوع نگرش دیگران نسبت به شخصیت و عملکرد فرد دارد. اگر در هر محیطی به عنوان فردی مسئولیت پذیر شناخته شوید، دیگران بیش تر به شما اعتماد خواهند نمود که به کسب موفقیتهای بسیاری در زمینههای کاری و فردی منجر خواهد شد و بدین طریق انرژی درونی فرد نیز دو چندان خواهد شد. انرژی درونی از افکار و احساسات یک فرد نشأت می گیرد و با اثرگذاری بر عملکرد فرد، رفتار او را شکل می دهد. مسئولیت، فرآیندی است که گاه به طور مستقیم به ما مربوط است و با پذیرش آن ما به کسب درآمد و تأمین نیازهای زندگی خود قادر می گردیم و گاه هر چند توبیخی با عدم انجام آن متوجه ما نیست اما حکم جمع ما را مکلّف به احساس مسئولیت می کند."
تعریف مسئولیت پذیری
" مسئولیت پذیری برای انجام مطلوب تمامی فعالیتهایی که به یک فرد سپرده شده است، به عنوان تعهد درونی شناخته می شود. باید مسئولیت افکار، احساسات، کلمات، اعمال و زندگی خود را بر عهده بگیریم. شما مسئولیت انجام کارهایی را قبول میکنید که انجام آن را منطقی بدانید که این منطق نیز از افکارتان نشأت میگیرد. این بدان معنی است که هیچ کسی نمیتواند شما را به فکر کردن، احساس کردن، گفتن یا انجام هر کاری مجبور کند. هیچ کس نمی تواند دکمههای وجودی شما را فشار دهد، زیرا شما سازنده و کنترل کننده آن دکمهها هستید! به همین روش، شما نمیتوانید طرز تفکر دیگران و رفتار آنها را کنترل کنید."
انواع مسئولیت ها
در فرهنگ لغت دهخدا، انواع مسئولیت ها چنین ذکر شده است:
مسئولیت اداری یا انضباطی، مسئولیت تضامنی، مسئولیت جزائی، مسئولیت غیرمالی، مسئولیت سیاسی، مسئولیت قراردادی، مسئولیت مالی، مسئولیت مدنی و مسئولیت مشترک. هر یک از این مسئولیت ها، حیطه و تعریفی خاص برای خود دارند. ما یک یا دو مورد از انواع این مسئولیت ها را در پی انتخاب اهداف زندگی خود برمی گزینیم. اما برخی از افراد با جایگزین کردن خود به جای دیگران، علیرغم نداشتن شایستگی و توانایی لازم برای چنین اهدافی، تعداد بیشتری از انواع مسئولیت ها را به طور هم زمان می پذیرند و معمولا قادر نیستند تا تعهدات هر یک را به جا آورند. یعنی با تداخل مسئولیت ها، توانایی انجام مسئولیت اصلی را نیز از دست می دهند.
تمرینات لازم برای مسئولیت پذیری
«صرفا با تکرار این واژه، کسی مسئولیت پذیر نمی گردد. باید این ویژگی اکتسابی جزئی از شخصیت ثابت ما گردد تا دیگران، ما را با این خصوصیت بشناسند. پس برای مسئولیت پذیری، باید فعالیت های زیر را بیشتر تمرین کنیم تا بتوانیم:
** دست از قضاوت کردن و سرزنش کردن شریک زندگی، همکاران، والدین و حتی اوضاع اقتصادی بردارید. سرزنش، شما را در حالت قربانی نگه میدارد و شما نمیتوانید برای رفع مسائل به خوبی فکر کنید. وقتی جلوی سرزنش را بگیرید و مسئولیت کارها را بپذیرید، از وضعیت قربانی به پیروزی تغییر میکنید. در این صورت میتوانید وضعیت را بررسی کرده و تصمیم بگیرید که چه کاری را می خواهید انجام دهید. بهتر است تا از خود بپرسید: نقش من در این مسئله چیست؟
** برای مسئولیت پذیری بیشتر، شکایت را متوقف کنید. شکایت کردن شکل دیگری از سرزنش کردن و تبدیل شدن به وضعیت قربانی است که گویی انتخاب دیگری ندارید. با کم تر شکایت کردن و قبول مسئولیت، میتوانید روی کمبودها، اشتباهات یا اتفاقاتی که برای شما رخ می دهد، تمرکز کنید.
** به فرض این که دیگران در مورد شما حرفی زده باشند، باز هم بهتر است این را در نظر بگیرید که طرز تفکر افراد با یکدیگر متفاوت است و نمیتوانید انتظار داشته باشد که همه افراد دقیقا همانند شما فکر کنند. پس بهتر است تا هر نوع حرفی را به خودتان نگیرید و نسبت به آنها بیتفاوت باشید، چون شاید فرد منظور خاصی نداشته باشد. اهمیت دادن بیش از حد به هر صحبتی، موجب جذب احساسات منفی در شما خواهد شد و این احساسات منفی، انرژی درونی تان را کاهش خواهد داد.
** با قبول مسئولیتِ انجام کارها و جلب اعتماد سایرین، خودتان را خوشحال کنید. برای این کار بهتر است که در ابتدا به این باور برسید که خوشبختی، واقعیتی خارج از وجود شما نیست و آن را باید در درون خود جست و جو کنید. خوشبختی یک تصمیم است و دروازه شادی، قدردانی است. درون دفترچه ای تمامی مواردی که بابت شان از دیگران سپاسگزارید را یادداشت نمایید. مطمئنا موارد بسیاری برای سپاسگزاری و خوشحال کردن خود خواهید یافت. همچنین کارهایی را انجام دهید که باعث خوشبختی شما شود. موسیقی مورد علاقه خود را گوش دهید، به سر و وضع خودتان برسید، خلاقیت خود را ابراز کنید، به دیگران مهربانی کنید و موارد دیگر.
** از خود بپرسید: چه چیزی می تواند مرا خوشحال کند؟ در لحظه زندگی کنید. زندگی همین حالا است. اکنون فقط یک لحظه است. گذشته به تاریخ پیوسته است و آینده نیز در هاله ای از رمز و رازها قرار دارد. در هر لحظه افکار خود را با دقت انتخاب کنید و افکارتان را حس کنید. در این صورت میتوانید تفکرات بی ربط را از بین ببرید و به معنای واقعی کلمه در لحظه زندگی کنید. مسئولیت این لحظه را بر عهده بگیرید و از آن نهایت استفاده را ببرید.
پائولو کوئلیو ( Paulo Coelho) نویسنده معاصر برزیلی در زندگی نامه خود چنین نوشته است:
" دروازهبان اندیشههای خود باشید و از بازگشت مجدد افکاری از میان ۶۰۰۰۰ فکر دیروز که در زندگی تان بی تأثیرند، خودداری کنید."
** بهتر است تا از خود بپرسید: آیا من در لحظه فکر میکنم و اگر چنین است چه میخواهم؟ برای خود حق انتخاب قائل شوید. شما قدرت انتخاب دارید. در واقع، شما همیشه در حال انتخاب کردن هستید. چای یا قهوه، لباس قرمز یا سیاه، موهای بلند یا کوتاه، یوگا یا والیبال، حتی با انتخاب نکردن نیز شما در حال انتخاب کردن هستید. با داشتن چنین ذهنیتی، انتخابهای هدفمندتری خواهید داشت. پس تصویری برای زندگی، تجارت، روابط کاری، سلامتی، ثروت و موارد دیگر در زندگی خود داشته باشید.
** وقتی مسئولیت زندگی و تجربه خود را بر عهده می گیرید، با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری زندگی خواهید کرد، زیرا می دانید که به طور آگاهانه مسئولیت موارد را پذیرفته اید و میتوانید بهترین پاسخ را برای هر مورد انتخاب نمایید.
** به دنبال خوبیها در افراد باشید. ما خود را با اهداف مان قضاوت می کنیم و دیگران را با رفتارشان.
** عادت جدیدی را در پیش بگیرید. سعی کنید تا هدف از رفتار دیگران را دریابید. بدین طریق علت رفتار افراد را درک کرده و کمتر قضاوت میکنید. برای این کار بهتر است که برچسبهایی را که به دیگران زدهایم، برداریم تا بتوانیم بهتر در موردشان فکر کنیم.
** به دیگران گوش دهیم تا به درک متقابلی برسیم، به جای این که صرفا به دیگران گوش دهیم تا پاسخی را بدهیم. این امر سبب میشود تا گفت وگوهای مسئولانه تری داشته باشیم. شخصی که با او صحبت میکنیم از توجه ما نسبت به خودش قدردانی کرده، اعتماد میان شما و او افزایش یافته و او از شما حمایت خواهد کرد. (2)
شرایط احراز مسئولیت توسط یک فرد به عنوان زیربنای مسئولیت پذیری
" بدون شروط زیر مسئولیت دادن به کسی و بازخواست کردن از او معنایی ندارد و این مقدمات، از شرایط اساسی مسئولیت پذیری شمرده می شود:
1 - مسئولیت پذیری زمانی تحقق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد، یعنی انسان، قبلا کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیت انجام آن را به عهده گیرد، نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام می دهد.
2 - مسئولیت در جایی تبدیل به اعتبار می شود که فرد دارای قدرت تمیز و ادراک باشد، لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی سپرد.
3 - زمانی می توان فرد را در مقابل وظیفه ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد قبلا مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزمِ رسایی پیام و دریافت آن توسط فرد مکلّف می باشد.
4 - تکلیف کردن متوقف بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلّف است، لذا فرد ناتوان هر چند که آگاه باشد به دلیل این که کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.
5 - زمانی می توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه این که مجبور به این کار شده باشد. (3)
تفاوت دو اصطلاح "مسئولیت" و "وظیفه" در محیط کار
" گاهی اوقات به صورت دقیق به شما گفته می شود که چه کاری را از چه مسیری و به چه شیوه ای و با چه جزئیاتی انجام دهید. این یعنی یک وظیفه (Task) که به شما واگذار شده است. اما گاهی به شما به صورت مشخص و دقیق گفته می شود که چه نتیجه ای از شما انتظار می رود، یعنی این که در نهایت باید چه کاری تحویل دهید. این یعنی به شما یک مسئولیت (Responsibility) واگذار شده است.
بنابر این وظیقه یعنی کاری که روش انجام آن به شکل دقیق تعریف و مشخص شده باشد (اصالت با روش فعالیت است) اما مسئولیت یعنی نتیجه ای که به شکل دقیق، تعریف و مشخص شده و فرد باید خود، روش انجام کار را تعیین و انتخاب کند (اصالت با نتیجه انجام فعالیت است) .
با این تعریف، ما نمی توانیم هم زمان به یک فرد وظیفه و مسئولیت واگذار کنیم." (4)
مسئولیت پذیری چه فوایدی دارد؟
مسئولیت پذیری به ما کمک میکند تا به اهداف خود در هر لحظه و تحت هر شرایطی از زندگی دست یابیم.
مسئولیت پذیری یعنی ما خود را موظف می دانیم که باید وظایف مان را تمام و کمال انجام دهیم. اگر می خواهید فرد مسئول و در واقع مسئولیت پذیری باشید، ابتدا باید وظایف خود را بشناسید، سپس آنها را اولویت بندی کرده و دست به اقدام بزنید:
* وقتی که مسئول هستیم، حتی اگر به وظیفه مان علاقه نداریم، کارمان را به تعویق نمی اندازیم. چرا که دچار پریشانی و نگرانی میشویم. وقتی قولی میدهیم، سر قول مان می مانیم.
* نه تنها متعهد کمک به دیگران هستیم، بلکه در انجام کارهای خودمان نیز متعهد و مسئول هستیم.
* مسئولیت پذیری کمک میکند زمان خود را مدیریت کنیم تا به اهداف خود برسیم. با این حال نباید زمان زیادی صرف وظایف خود کنیم، زیرا از مسئولیت مان خسته و پریشان میشویم و ممکن است از بار مسئولیت شانه خالی کنیم.
* مسئولیت پذیری به ما احساس قدرت میدهد، چرا که انجام کارها به روش صحیح و اثر بخش بر ذهنمان تأثیر مثبت میگذارد، بنابراین اعتماد به نفس و احساس قدرت مان افزایش مییابد.
مسئولیت پذیری برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، ولی به طور کلی به آن معناست که ما خود را موظف به انجام کاری میدانیم. با شناخت ویژگیهای فرد مسئول میتوانیم مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهیم. تداوم الگوبرداری، از ویژگیهای فرد مسئول و پذیرش مسئولیت است. (5)
رابطه عزت نفس با مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری با عزت نفس رابطه مستقیمی دارد. زمانی که به یک فرد تکلیف و یا مسئولیتی محول میشود، فرد مسئول یک تعهد درونی برای خود جهت به اتمام رساندن آن تکلیف ایجاد میکند و همین تعهد درونی باعث به وجود آمدن احساس ارزشمندی و مفید بودن در فرد می شود و وقتی تکلیف محوله را به خوبی توانست انجام دهد، اعتماد به نفس او افزایش می یابد و در پی آن عزت نفس و پایههای شکل گیری شخصیت افراد بنا نهاده میشود. در حقیقت مسئولیت پذیری همان تعهد درونی است که فرد در قبال مسئولیتی که خود و دیگران برای فرد تعیین کردهاند، دارد. چون انسان موجودی دارای اختیار است و هر کاری را با خواست خودش انتخاب و انجام میدهد پس مسئول نتایج و عواقب کارهایش است. (6)
سخن پایانی
هر کس در حد خود مسئول است. ما در قبال تک تک کلماتی که برای دیگران بیان می کنیم مسئول هستیم. ما در قبال مسایل ریز و درشت محله و آپارتمان خود مسئول هستیم. قطعی برق سر کوچه، خشکی درختان داخل کوچه و جلوی درِ منزل مان، زباله های ریخته شده بر زمین و جوی، ترکیدگی لوله آبی که ساعت ها در حال هدر رفتن است، رفت و آمد افراد ناباب در محله ما، که می تواند سرمنشأ جرم و بزه باشد و بسیاری موارد دیگر.
سیطره مسئولیت عبارت است از تکلیف، کار، وظیفه، مأموریت، تعهد، رسالت، نقش. یعنی در همه جا و همه چیز ما مکلّف به پذیرش مسئولیت اجتماعی هستیم. نمی توان در جمع و با جمع بود اما در انجام امور، بی تفاوت بود یا با زرنگی ناپسند، سنگینی همه امور را بر دوش دیگران نهاد.
هر که بامش بیش برفش بیشتر، کسانی که بدون هر نوع اِبا و واهمه ای، مسئولیت امور بیشتر و مختلفی را به عهده می گیرند، تقدم حق و حقوق دیگران را برای انجام آن مسئولیت، پایمال می سازند و عواقب سوء بار سنگین این چندگانگی مسئولیت که باعث ناتوانی در به جا آوردن تعهدات آن می شود را بر دوش جامعه تحمیل می کنند. سهم، توان، دانش و مهارت هیچ فردی در یک جامعه ضربدر بی نهایت پُست و عنوان شغلی نیست. پس به حدودِ حقوقِ خود قانع باشید تا دیگران نیز بتوانند جاپایی برای قبول مسئولیت، درخور لیاقت خود به دست آورند. یک کشور با تمامی امکانات طبیعی و غیرطبیعی خود متعلق به همه جمعیت ساکن در آن است، اجازه دهیم هر کس سهم شایسته و بایسته ای از همه نعمات آن داشته باشد و گر نه بار سنگین بی عدالتی، تبعیض و تضاد طبقاتی بر دوش چند مسئولیتی ها، خواهد بود.
در مقابل این افراد، کسانی نیز وجود دارند که مسئولیتی را می پذیرند و از مزایا مادی و معنوی آن بهره مند می شوند اما با تنبلی یا از نظر خودشان با زرنگی، سنگینی انجام وظایف مسئولیت پذیرفته را بر دوش زیردستان یا افراد مستضعف می نهند. این افراد نیز در جامعه بسیارند و رفتارشان بسی سزاوار مذمت و نکوهش است. آنان به بهره کشی از توان و انرژی، سواد و دانش، مهارت و اندیشه دیگران، همّت می گمارند. هر چند درآمد چنین افرادی مباح و قانونی نیست، اما ما نیز در مقابل چنین افرادی مسئول هستیم چون چشمان خود را بر روی واقعیت می بندیم. قانون نیز با عدم ممانعت از ادامه چنین جریانی ، مقصر است. خود افرادی که به این استثمار ولو به دلیل نیاز حیاتی، ناچارا تن می دهند نیز مسئول خفت و بی عدالتی پیش آمده هستند. پس در یک واقعیت یا پدیده تلخ اجتماعی ، خودِ فرد، دیگران، جامعه و قانون، همگی می توانند مقصر و مسئول ناکامی باشند.
همه ما در برابر خدا، جهان هستی، دیگران و خود مسئول هستیم، اگر هر کس در جای واقعی خود بایستد، تعهدات، وظایف و مسئولیت امور نیز به نحو احسنت به جا آورده می شود، پس جای کسی را تنگ نکنیم و اجازه دهیم تا دیگران نیز در این جامعه جاپایی برای قبول مسئولیت و انجام وظایف، داشته باشند. دنیا بزرگ است، این ما هستیم که آن را با خودخواهی و تنگ نظری، کوچک می سازیم.
1) سایت صدای معلم، گرتا تونبرگ؛ صدای نظام آموزشی سوئد، سیامک مهاجری کارشناس ارشد جامعه شناسی، 5 آبان 1398.
2) سایت بانا، 22 مرداد 1398، ways to take responsibility for your life 9
3) سایت علمی - پژوهشی آسمان، نويسنده: مدیریت سایت ، 20 بهمن 1393.
4) سایت کاریابی و آگهی استخدام کاران، مجله کاران، تفاوت دو اصطلاح "مسئولیت" و "وظیفه" در محیط کار ،
انسیه یعقوبی، 1398/12/06.
5) تیم تحریه آکادمی بازار، مسئولیت پذیری چیست؟ ۱۰ راهکار برای پرورش مسئولیت پذیری.
6) مسئولیت پذیری چیست؟ 7 راهکار برای مسئولیت پذیری، نویسنده الهه سلیمانی، 1399/03/26.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پیشگفتار
سخت کوشی و دوندگی ناتمام برای داشتن شرایط مناسب، متن زندگی بسیاری از ما ایرانیان است. بسیاری از ما کل مفهوم زندگی را فقط در کار کردن خلاصه می کنیم.
مردان ثروتمندی که از صفر آغاز کرده اند و معتاد به کار یا Workaholic شده اند و هنگام اعتراض اعضای خانواده، علت کار بیشتر و نبودن در کنار خانواده را تأمین رفاه بیشتر برای همسر و فرزندان ذکر می کنند. اکثر این افراد خود از بِستر فقر به قله ثروت رسیده اند.
هر چند اعتیاد به کار، یک بیماری آبرومند است، اما اثرات سوء آن را بر نزدیکان چنین معتادانی، نمی توان نادیده گرفت، با کمال تأسف گاهی همین امر به متلاشی شدن کانون خانواده و طلاق زوجین منجر می شود.
مردان فقیر و متوسط نیز همیشه هشت شان گِرو نُه شان بوده و با کار بیشتر یا چند شغله بودن، سعی در جبران مافات می کنند. شرایطی که در اثر تورم و گرانی و تضاد طبقاتی، به این گروه از مردم تحمیل شده است و علیرغم تلاش بیشتر همچنان در زیر خط فقر قرار دارند. پس می توان گفت استراحت کردن با پایگاه اجتماعی افراد در جامعه رابطه ای مستقیم دارد.
به طور مثال، دلیل اولیه همه گیری تدریس خصوصی معلمان در جامعه ما در همین نکته عدم تأمین اقتصادی نهفته بود. وزارت آموزش و پرورش نیز با اطلاع از این مهم و با نیّت حمایت از درآمد معلمان از جیب مردم، از نظارت و قانونمند ساختن آن طفره رفت. برخی از معلمان تا پاسی از شب به تدریس خصوصی در منازل دانش آموزان و یا در آموزشگاه ها پرداختند و همین باعث شد تا اولیای مدارس و دانش آموزان، تصور کنند این معلمان بهترین و برترین هستند پس در صفِ جذب او، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند. نیّت و دلیل اصلی تدریس بیشتر او، نیاز مالی بود اما برداشت های نادرست از او یک معلم با سواد منحصر به فردی ساخته بود. و چون ما قوانینی همانند کشور آمریکا بر ممنوعیت تدریس خصوصی یک معلم برای دانش آموزان کلاس خود نداشتیم، با کمال تأسف، بیشتر این افراد با کم گذاشتن از وظیفه و تعهد خود در کلاس درس و یا با ایجاد عطش نیاز به یادگیری برای قبولی تضمینی در کنکور، به جای دانش آموزان ضعیف، دانش آموزان زرنگ را در تله خود می انداختند. دهه 80 این جریان به اوج خود رسید. حال با برداشت نادرست یا تحمیل شرایط ناعادلانه برای فعالیت اقتصادی، چگونه انتظار برداشت صحیحی از مفهوم استراحت، برای این مردم باید وجود داشته باشد؟
در کشورهایی که اشتغال کامل و تولید انبوه وجود دارد و بیش از 90 درصد مردم از رفاه اجتماعی و اقتصادی برخوردارند، در کنار فعالیت سخت یک روز، ساعاتی را در شب برای استراحت و رفع خستگی روزانه در اماکنی خاص و بیرون از منزل به سر می برند. یا اگر طی یک روز، چنین فرصتی برای استراحت یا تفریح نداشته باشند، آخر هفته را حتما در دل طبیعت یا در کنار خویشاوندان به سر می برند و بازیابی انرژی برای آغاز هفته ممکن می گردد.
اما ما یا به علت فقر اقتصادی یا تنبلی و یا نداشتن عادت به چنین برنامه هایی به عنوان رفتاری غالب، شاید طی یک سال یا چندین سال هم فرصت سفر و برنامه ریزی برای استراحت خارج از محیط زندگی را به دست نمی آوریم. در واقع ، توجه به این 7 نوع استراحت، از زمینه های فرهنگ و سواد ما دور است. تصور غالب در جامعه ما از استراحت کردن، خوابیدن است! برای همین دائما خسته و دلمرده با دردهای عصبی گردن و کتف و انواع سردرد، درگیر هستیم. پرخاشگر و عصبی هستیم اما خودمان نیز دلیل آن را نمی دانیم. حوصله تحمل خود را نداریم چه رسد به تحمل دیگران. روح بیمار، جسم را نیز بیمار می سازد. سازش بیشتر ما با این دردها و عادی تلقی کردن آنها، راز دسترسی به زندگی سالم و شیرین را برای یک عمر ما مکنون نگه می دارد.
در یک کلام استراحت کردن، فقط خوابیدن نیست. در ادامه بحث، ابتدا با مفهوم اعتیاد به کار و سپس با انواع استراحت آشنا خواهیم شد.
اعتیاد به کار
" سال 1971 برای اولین بار اصطلاح معتاد به کار یا Workaholic توسط وین اوتیز Wayne-e-oates روانشناس آمریکایی در عنوان کتابش استفاده شد. لغت Alcoholic به عنوان معتاد به الکل رایج بود و لغت Workaholic به عنوان معتاد به کار، لغتی بود که نیاز به هیچ توضیح بیشتری نداشت. اعتیاد به کار سال ها بعد به عنوان یک مفهوم علمی، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.
دکتر براین رابینسون Bryan Robinson پزشک و نویسنده ایرلندی، کتابی تحت عنوان " زنجیر شده به میز Chained to the Desk " دارد. این کتاب از جمله کتب کلاسیک در زمینه اعتیاد به کار است و این مسئله را از جنبه های مختلف بررسی می کند." (1)
انواع استراحت
" پزشکان میگویند انسان امروزی با توجه به تمام حوادث جنجالبرانگیزی که در اطراف او روی میدهد، برای کسب انرژی و رسیدن به آرامش به ۷ نوع استراحت نیاز دارد و تنها داشتن ۸ ساعت خواب در شبانه روز کافی نیست.
دکتر ساندرا دالتون اسمیت، پزشک و پژوهشگر آمریکایی، خواب و استراحت را دو چیز متفاوت می داند و به همین دلیل است که گاه حتی پس از یک خواب طولانی همچنان احساس خستگی میکنیم. بر این اساس هفت نوع استراحتی که برای شکوفایی انسان ضروری هستند، عبارتند از:
1 _ استراحت فیزیکی
اولین نوع استراحت است که میتواند منفعل یا فعال باشد. منظور از استراحت فیزیکی منفعل، خوابیدن و چرت زدن است. اما استراحت فیزیکی فعال به این معنی است که علاوه بر خوابیدن، با فعالیتهایی مانند تمرینات یوگا، حرکات کششی و ماساژ درمانی به بهبود گردش خون و انعطاف پذیری بدن کمک کنیم.
2 _ استراحت ذهنی
احتمالا همکارانی را میشناسید که روزشان را با نوشیدن یک فنجان بزرگ قهوه یا چایی شروع میکنند و گر نه به سختی میتوانند بر کارشان تمرکز کنند یا فراموش کار میشوند. این افراد شبها هنگام خوابیدن نیز نمی توانند ذهن خود را خاموش کنند و مرتبا به مکالمات آن روز یا کارهایی برای روز بعد فکر میکنند. به این ترتیب حتی پس از هشت ساعت خواب، به دلیل کمبود استراحت ذهنی و فعال بودن آن در سراسر شب، احساس میکنند که هرگز به خواب نرفتهاند.
برای رفع این مشکل لازم نیست شغل تان را ترک کنید یا به تعطیلات بروید. روز کاریتان را به گونهای برنامهریزی کنید که مثلا هر دو ساعت یک استراحت کوتاه داشته باشید. این استراحتهای کوتاه به شما کمک می کند سرعت تکاپوی خود را کاهش دهید و کمی آرامش داشته باشید. همچنین بهتر است یک دفتر یادداشت کنار تختخواب داشته باشید تا هر موضوعی را که باعث درگیری ذهنی شما و بیدار ماندن تان میشود در آنجا یادداشت کنید تا بعدا به آنها بپردازید.
3 _ استراحت حسی
چراغهای روشن، صفحههای رایانه، سر و صدای پسزمینه و مکالمات گروهی چه در محیط کار و چه در فضاهای آنلاین مانند زوم، میتوانند حواس ما را بیش از حد تحریک و خسته کنند. برای حل این مشکل نیز میتوان چند کار ساده انجام داد. مثلا چشمان تان را هر چند وقت یک بار در طول روز برای یک دقیقه ببندید یا این که در پایان روز وسایل الکترونیکی و ارتباطی را از خودتان دور کنید. استراحتهای حسی میتوانند بخشی از آسیبهای روحی وارد شده به بدن از جمله مشکل تحریک بیش از حد حواس را جبران کنند.
4 _ استراحت خلاقانه
این نوع استراحت به ویژه برای کسانی مهم است که باید مشکلات را حل یا ایدههای جدید طرح کنند. استراحت خلاقانه، حس حیرت و شگفتی را در درون ما بیدار میکند. آیا اولین باری که یک اقیانوس یا آبشار را از نزدیک دیدید به یاد میآورید؟ گاهی به فضاهایی باز و روشن در خارج از خانه، حتی پارک یا حیاطی کوچک در اطراف تان بروید و به خودتان فرصت دهید تا زیباییها را ببینید و یک استراحت خلاقانه داشته باشید. اما استراحت خلاقانه صرفاً لذت بردن از طبیعت نیست، لذت بردن از یک اثر هنری یا قرار دادن تصاویری از جاهایی که دوست دارید و الهام بخش شما هستند در محل کارتان نیز میتوانند مفید باشند. شما نمیتوانید ۴۰ ساعت در هفته را در یک محیط خالی یا درهم ریخته صرف کنید و همچنان شور و اشتیاقی نشان دهید، چه رسد به این که ایده و ابتکار خلاقانه هم داشته باشید.( همکاران می توانند خود را در کلاسِ درسِ هم شکل، ثابت و بی روح تصور کنند! )
5 _ استراحت عاطفی
وقت و مکانی را صرف بیان آزادانه احساسات خود کنید. آن کاری را انجام دهید که خودتان از آن لذت میبرید نه آنچه را دیگران دوست دارند. برای داشتن استراحت عاطفی باید شجاعت داشت. فردی که آرامش عاطفی دارد، در پاسخ به این پرسش که امروز چطور بود؟ بدون ظاهرسازی به راحتی پاسخ میدهد که خیلی خوب نبود و سپس برخی مشکلاتی را که در روز داشته با دیگران به اشتراک میگذارد. به عبارت دیگر، همه ما به زمان و فضایی نیاز داریم تا دست از ظاهرسازی برداریم و گاهی احساسات واقعی خود را درک کنیم و به آن توجه کنیم.
6 _ استراحت اجتماعی
اگر به استراحت عاطفی نیاز دارید، احتمالاً کسری استراحت اجتماعی نیز دارید. این زمانی اتفاق میافتد که ما نتوانیم بین روابطی که به ما انرژی میدهد و روابطی که ما را خسته میکند و انرژی ما را میگیرد، تمایز قائل شویم. برای استراحت اجتماعی بهتر است با افراد مثبت و حمایت کننده همدم شوید، حتی اگر این تعاملات به شکل مجازی باشد.
7 _ استراحت معنوی
یعنی توانایی ارتباطی فراتر از ارتباط فیزیکی و داشتن یک احساس عمیقِ تعلّق، عشق، پذیرش و داشتن هدف. برای این نوع استراحت، مراقبه و مشارکت اجتماعی را در برنامه روزانه خودتان بگذارید و به چیزی ارزشمندتر از امور روتین روزانه نیز مشغول شوید. " (2)
سخن پایانی
برای حفظ سلامتی روان و جسم خود، باید برداشت درستی از استراحت داشته باشیم و هر یک از انواع آن را به جا بیاوریم.
نبود روحیه همکاری و مشورت، وجود رقابت ناسالم برای پیشرفت شغلی یا وجود فاکتورهای غیراصولی برای چنین رقابتی از سوی یک سازمان، نداشتن فرصت استراحت در محیط کار و پیوستگی فعالیت، بی اعتنا بودن به اصول درست در انجام کار جهت کاهش فرسایش، شرایط نامطلوب اقتصادی و بالا بودن هزینه ها نسبت به درآمد افراد، از جمله دلایل فرسودگی نیروی کار در جامعه ما است که فرصت استراحت مناسب برای بازیابی انرژی و روحیه را از ما سلب می کند. باید دانشِ مدیران و شاغلان در مورد نحوه افزایش کارآیی و بهره وری، با کمترین ضرر به سلامتی افراد افزایش یابد. برای تحقق هر امری، فقط کافی است قدری بایستیم و تأمل کنیم. گاه باید توقف کرد و به موقعیت سنجی روحی-جسمی خود پرداخت چون گذر عمر، هرگز بازگشتی به عقب ندارد. باید از خود بپرسیم چرا ما از کار و زندگی خود لذت نمی بریم یا کمتر حظ می بریم؟
شاید دلیل رنجوری و دردمندی خود را درک کرده باشیم. علت بیماری های جسمی، داشتن روح و روانی ناسالم است. ما دردهایی مزمن یا حاد بسیاری داریم که متوجه نیستیم علت العلل آن خستگی مفرط سال ها زندگی و کار مستمر است که یا استراحت کردن را عار دانسته است و یا با فرهنگ استراحت، بیگانه بوده است.
ذهن و مغز ما نیز همانند روح و جسم و حتی تمامی اعضای بدن ما به انواع استراحت، نیازمند و وابسته است. برخی از افراد هنگام استراحت خود، با لذت هر چه تمام غرق در مطالعه عمیق می شوند یعنی به استراحت عاطفی می پردازند. به نظر می رسد چنین افرادی بهترین نوع استراحت را برای بریده شدن از جریان روزمرگی و تعهدات زندگی برگزیده اند که نتیجه و اثر آن بسیار مفید است. بیایید زندگی کنیم به جای آن که زندگی را تکرار کنیم.
منابع:
1 ) سایت متمم. اعتیاد به کار چیست؟ آیا شما هم معتاد به کار هستید؟
2 ) یورونیوز ، همشهری آنلاین، کد خبر 603121 ، 3 خرداد 1400.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در نشست مدیران مدارس سمپاد و شورای معاونان اداره کل آموزشوپرورش استان خراسان رضوی گفت: دو درصد دانش آموزان کشور در مدارس سمپاد مشغول به تحصیل هستند، اما بااین وجود در سال 98 یازده درصد جوایز مسابقات قرآن و عترت و فرهنگی و هنری کشور به دانش آموزان مدارس سمپاد اختصاص یافت .
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش؛ الهام یاوری در نشست مدیران مدارس سمپاد استان خراسان رضوی، ضمن تقدیر از مجموعه فعالیتهای همکاران مدارس استعدادهای درخشان، اظهار کرد: تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روشهای آموزش و پژوهش و پرورش ایدهها است .
وی بابیان این که برنامههای آموزشی و پرورشی در مدارس سمپاد باید مسئله محور و انتخاب محور باشند، گفت: رویکرد برنامههای این مدارس مشارکتی و گفت و گو مدار است و باید بانشاط و شورانگیز باشد .
یاوری با تأکید بر لزوم عالمانه و تخصصی بودن برنامههای مدارس استعدادهای درخشان گفت: نظم و انضباط باید بهعنوان یک ارزش در دانش آموزان نهادینه شود و برنامهریزی فعالیت مدارس استعدادهای درخشان بر همین پایه استوار است .
وی بابیان این که برنامههای مدارس سمپاد باید چندجانبه گرا و بر مبنای اشتراکگذاری منابع باشد و همچنین گزارش دهی مناسبی داشته باشند، گفت: تنها دو درصد دانش آموزان کشور در مدارس سمپاد مشغول تحصیل هستند و بااینوجود در سال 98 یازده درصد جوایز مسابقات قرآن و عترت و فرهنگی و هنری کشور به دانش آموزان مدارس سمپاد اختصاص یافته است. همچنین تمام تلاش ما در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تحقق تعلیم و تربیت تمام ساحتی است . " در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي نمايند. "
یاوری با اشاره به بازدید دو روزه از مدارس سمپاد استان خراسان رضوی تصریح کرد: اجرای طرح پراکنده سمپاد، برگزاری کلاسهای المپیاد، هماهنگی و همدلی مجموعه عوامل اجرایی و معلمان مدارس، فعالیتهای فرهنگی و هنری و کیفیت دبیران در مدارس استعدادهای درخشان این استان و همچنین تعهد خاص و ویژه نسبت به اجرای سند تحول بنیادین، کیفیت مدارس سمپاد این استان را نسبت به سایر استانهای کشور متمایز کرده است . »
« الهام یاوری » در 14 مرداد 1399 با حکم حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان شد . ( این جا )
نکته قابل تامل آن است که خانم یاوری در این مدت هیچ گونه نشست رسانه ای به خبرنگاران برگزار نکرده است .
پرسش « صدای معلم » آن است که اگر به گفته ایشان رویکرد این گونه " مدارس خاص " گفت و گو مداری است ، چرا ایشان از پاسخ گویی به رسانه و گفت و گو با آنان در این مدت طفره رفته است ؟
نکته قابل تامل آن است که در اساسنامه اولیه سمپاد ( این جا ) پنج وظیفه برای این سازمان برشمرده شده بود که مورد آخر آن چنین بود :
« 5 – تربيت و استخدام كارشناسان مورد نياز و برقرار ساختن ارتباط دائم با معلمان و متخصصان امر آموزش و پرورش . »
که البته در آخرین تغییرات اساسنامه ای این بند حذف شد .
پس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان به این دلیل نمی تواند ادعای گفت و گو مداری داشته باشد مگر آن خلاف آن به اثبات برسد.
پرسش این است که رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با استناد به کدامین مستند و یافته پژوهشی ادعا می کند که تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روشهای آموزش و پژوهش و پرورش ایدهها است ؟
فرهنگ حاکم در مدارس خاص چه سنخیت و تشابهی می تواند با فرهنگ تعلیم و تربیت در قرائتی مدرن از " علم پداگوژی " داشته باشد که تفاوتی میان افراد نمی گذارد و آنان را الک و غربال نمی کند ؟
« احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در میزگرد علمی – تخصصی " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار گردید ، اظهار داشته بود : ( این جا )
« پيام اصلي من اين است كه وجود مدارس تيزهوشان در نظام آموزش و پرورش، مصداق بارز نقض بيطرفي حكومت است كه نوعي تجاوز به حقوق ديگران و پايمال كردن حقالناس است. اين سياست ميتواند به ايجاد چرخه شوم فلاكت منجر شود.
وجود مدارس تيزهوشان حتي ممكن است به رشد و شكوفايي مشمولان لطمه بزند و اگر هم در اين مورد ترديدي وجود داشته باشد، در آثار مخرب آن بر دانشآموزان مدارس عادي و كل نظام آموزشي ترديدي باقي نمانده است. در سايه وجود مدارس تيزهوشان، كلاسهاي آمادگي براي ورود به اين مدارس و نيز منابع كمك درسي رونق معجزهآسايي پيدا كردهاند و تب كنكور تا سالهاي اول دوره ابتدايي سرايت كرده است. در سايه مدارس تيزهوشان، مدارس دولتي از منابع نرم افزاري (دانشآموز ممتاز و كوشا، معلم حرفهاي و متعهد و اولياي نسبتاً فرهيخته) تا حدي تهي شدهاند.
جان دیوئی معتقد است که هر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.
آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد . »
در میزگرد علمی – تخصصی با عنوان : " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به مناسبت هفته پژوهش به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار گردید ؛ بهزاد نظری عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران نتایج یک پژوهش را چنین بیان می کند :
در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي نمايند.
جمع نظرات مبتنی بر این بود که مدارس تیزهوشان قادر نیستند تیزهوشان واقعی را جذب کنند و افراد جذب شده تیزهوش نیستند و لازم است آزمون هاي مدارس استعدادهاي درخشان از نظر سطح علمي و كيفيت قادر باشند دانش آموزان تيزهوش را به طور واقعي و با تعداد محدودتر براي اين مدارس سرند نمايند
پیشنهاد « صدای معلم » به رئیس جوان این سازمان آن است که ابتدا به رسانه ها پاسخ گو بوده و به جای بلند پروازی و بیان حرف های غیرواقعی و غیرعلمی به فکر ارتقای سطح ، کیفیت و جنس آموزش باشند .
پایان گزارش/
به گزاره های زیر دقت کنید:
آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان جهانی خوار بار (فائو) از هدررفت ۳۵ میلیون تن مواد غذایی در ایران حکایت دارد؛ میزان غذایی که با آن می توان ۱۵ میلیون ایرانی را سیر کرد.
بر اساس گزارش سازمان جهانی خوار بار (فائو)، ایران از جمله کشورهایی است که هرساله درصد بالایی از مواد غذایی تولیدی را به هدر میدهد. برآوردهای فائو نشان میدهند هر روز بهازای هر نفر ۱۳۴ کیلوکالری غذا در ایران به هدر میرود، یعنی سرانه هدررفت روزانه غذا در ایران ۱۳۴ کیلوکالری است. همچنین گزارشهای غیررسمی نشان میدهد که ۳۵ درصد محصولات کشاورزی تولیدی در ایران به هدر میرود.
بر این اساس از ۱۰۰ میلیون تن محصول کشاورزی تولیدی در کشور ۳۵ میلیون تن در سال دور ریخته میشود. این رقم معادل غذای ۱۵ میلیون نفر است. در این زمینه میتوان به ۳۰ درصد ضایعات در نان، ۳۰-۲۵ (و حتی ۵۰) درصد ضایعات در میوهها و سبزیجات، ۱۰ درصد ضایعات در برنج، ۲۵ درصد ضایعات در خرما و… اشاره کرد.
سرانه مصرف سالیانه نان مردم ایران 160 کیلوگرم در مقایسه با سرانه 25 کیلوگرم در جهان است. این آمار به این معنی است که ایرانیان 6 برابر مردم نقاط دیگر نان استفاده می کنند.
در ايران هر فرد به طور متوسط روزانه 170 ليتر آب مصرف مي كند كه 2 برابر مصرف جهاني است. این در حالی است که وضعیت بارندگی در ایران یک سوم بارندگی در جهان است و در ایام خشکسالی به ۲۰۰ تا ۲۰۵ میلی متر در سال نیز می رسد. با این حال مصرف آب در بخش شرب و بهداشتی دو برابر اروپاست.
متوسط مصرف سرانه برق خانگی در ایران ۲۹۰۰ کیلووات ساعت است، در حالی که متوسط مصرف جهانی برق خانگی کمتر از ۱۰۰۰ کیلووات ساعت است. بدین ترتیب متوسط مصرف سرانه برق خانگی در کشور ما سه برابر متوسط جهانی است، از این رو برق مصرفی توسط خانوارهای ایرانی با در نظر گرفتن استانداردهای جهانی پاسخگوی ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت است.
مطابق گزارش اوپک، ایران سهمی معادل ۶.۷ درصد تقاضای گاز جهان را به خود اختصاص داده و این در شرایطی است که فقط ۱.۱ درصد جمعیت دنیا را دارا است. این اعداد نشان میدهد که سرانه مصرف گاز در ایران ۶ برابر جهان است. هر اقدام اقتصادی و هر جراحی اقتصادی بدون توجه به پیوستارهای فرهنگی آن به مثابه آب در هاون کوبیدن خواهد بود.
در ایران به ازای هر نفر، ۱۰ برابر هر ترکیه ای و ۳ برابر هر چینی بنزین مصرف می شود و طبق اعلام دولت، ایرانیها در هر ساعت ۳ میلیون و ۷۹۰ هزار لیتر بنزین مصرف میکنند که این رقم تقریباً ۶ برابر میانگین مصرف بنزین در جهان است.
فرض کنید در انتخابات آتی ریاست جمهوری ، از جانب هریک از نامزدهای داوطلب، برنامه های توسعه اقتصادی برای حل مشکلات اقتصادی داده شود. که البته در این زمینه ادعاهای مختلفی از جانب داوطلبین ریاست جمهوری مطرح می شود.حالا یک بار دیگر به گزاره های بالا نگاه کنید.
آیا صرفا دلایل اقتصادی، علل سوء مصرف ما ایرانیان است ؟ آیا الگوی مصرف ما صرفا تحت تاثیر فاکتورهای اقتصادی است؟
بدون شک الگوی های مصرف ما ریشه در مناسبات فرهنگی و سبک زندگی ما دارند ؛ لذا نسخه اقتصاد برای اقتصاد صرف نظر از پیوستارهای فرهنگی آن منطقا راه به جایی نخواهد برد.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که به عنوان قانون اساسی نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود ، اشعار دارد که جهت گیری اقتصاد و سیاست باید تربیتی باشد. این به معنای نفی اندیشه سیاسیت برای سیاست و اقتصاد برای اقتصاد است. بدون شک الگوی های مصرف ما ریشه در مناسبات فرهنگی و سبک زندگی ما دارند .
ضعف در تربیت شهروندی و جامعه پذیری ، منجر به شکل گیری اقتصاد سود جویانه ، شکل گیری الگوهای اصالت مصرفی در جامعه، غلبه فرهنگ منفعت جویی شخصی به جای مصلحت اندیشی های جمعی ، بی توجهی به ساحتهای تربیت اجتماعی ،سیاسی و صدها آفات فرهنگی دیگر که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر اقتصاد تاثیر دارد خواهد داشت.
اقتصاد منهای فرهنگ به اصالت مصرف خواهد رسید و جامعه را به مرز مسرف ترین جوامع می رساند.برکت خداوند را در سطل های زباله می ریزد و محیط زیست را به یغما می برد .آب سفره های زیر زمینی را در باغات لاکچری می مکد و با استحصال رمز ارز راه صد ساله را یک شبه طی می کند و در عوض برق بیمارستانها را قطع می کند.
اقتصاد را بیش از آن که در طرح ها و برنامه های بلند مدت توسعه اقتصادی بتوان سامان داد ، باید در زیر ساخت های فرهنگی آن توسعه داد. توصیه اقتصاددانان متاخر به پرداختن به آموزش و پرورش به ویژه دوره ابتدایی برای رسیدن به توسعه متوازن را باید در این راستا ارزیابی کرد.
دانش آموزی که هنوز به اهمیت حیاتی آب پی نبرده است ، در آینده الگوی مصرف آب او از متوسط جهانی بیشتر خواهد شد. او که به اهمیت انرژی برای خود و نسلهای آتی پی نبرده است ، اقدام به استخراج رمز ارز در مزارع کشاورزی می کند و اهمیتی به افزایش میزان مصرف برق نمی دهد. او که در مدرسه آموزش مصرف صحیح گاز ندیده است باعث افزایش مصرف 3 تا 6 برابری گاز می شود و آن را حق خود می داند ، چرا که معتقد است ایران روی گاز خوابیده است و صدها ضعف فرهنگی اقتصاد سوز از این نوع نظام تعلیم و تربیت تولید می شود.
لذا هر اقدام اقتصادی و هر جراحی اقتصادی بدون توجه به پیوستارهای فرهنگی آن به مثابه آب در هاون کوبیدن خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
زمانی که افکار منفی به سراغ تان می آید، این که به آنها توجه نکنید کافی نیست. بلکه باید آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید." ( جول اوستین نویسنده آمریکایی )
عده ای افکار منفی را " افکار خودآیند یا خودکار " نامیده اند. وقتی افکار منفی سراغ تان می آید، انکار یا بی توجهی نسبت به آنها کافی نیست، چون آن افکار هر دائم با شماست و احتمال پنهان ساختن آنها غیر ممکن است. برای رهایی از این پارازیت ذهنی، باید افکار مثبت را جایگزین آنها نمائید. افکار مثبت، انرژی انجام کارهای بهتر و بیشتری را فراهم می سازد. فرد را به حرکت در جهت تحقق اهداف از پیش تعیین شده وا می دارد و اراده و عزم فرد را به انجام کار مفیدتری ترغیب می نماید. در واقع ، هر گونه بیندیشید، شخصیت شما همان گونه خواهد بود، حال منفی یا مثبت. مخرب یا سازنده.
متأسفانه عده ای نسبت به افکار منفی خود بی اعتنایند و یا با فضاسازی لازم برای موجودیت آن، اجازه رشد و تحقق آن را فراهم می سازند. اهمیت دادن بیش از حد به هر صحبتی، موجب جذب احساسات منفی در فرد شده و این احساسات منفی، انرژی درونی را کاهش می دهد. پس باید در شنونده بودن نیز، قدرت انتخاب و اختیار داشته باشیم. عقل حکم می کند که اجازه ندهیم صحبت دیگران، کنترل کننده افکار ما باشد و گر نه قدرت تشخیص و گزینش ماهیت افکار از ما سلب خواهد شد. بهتر است شنیده ها را با دانش و عقل خود بسنجیم تا با برانگیختن احساسات منفی در ذهن، اراده خود را از دست ندهیم.
افکار منفی یا از اهداف سوء ما زائیده می شوند و یا حاصل احساس گناه بیش از حد و نامتعارف ماست. گاه برخی از اهداف به خلق افکار منفی منجر می شود. ماهیت و جهت افکار، هویت و شخصیت فردی و اجتماعی ما را می سازد. پس مجموعه افکاری که بیشتر اوقات به طور ذهنی یک فرد با آنها درگیر است، اموری مهم هستند که می توانند جهت زندگی افراد را تعیین کنند.
شاید به تعبیری ساده از احساس گناه، بتوان دو منشأ برای آن ذکر کرد:
1 . احساس گناه به دلیل خطایی که مرتکب شدهاید.
" احساس گناه در واقع نوعی حالت درونی است که در رده حالات احساسی منفی دستهبندی میشود و دارای ابعاد مختلفی از جمله غم و تنهایی است. طبق دیدگاه فروید ، احساس گناه ریشه در لایههای زیرین و پنهانی رفتار انسان دارد. در نظریه روانپویشی فروید آمده است که ما به کمک مکانیسمهای دفاعیمان قادر هستیم با احساس گناه مقابله کنیم. این احساس را با آگاهی بر زشتی و زنندگی امیال ناپسندمان تجربه میکنیم.
فردی که به هر علتی موجه یا غیرموجه، خودش را در اتفاقات گذشته مقصر میداند، اگر به روش منطقی با احساس گناه خود روبهرو نشود، آنقدر در این احساس جانفرسا غرق خواهد شد که از حضور مؤثر در خانواده و برقراری روابط اجتماعی سالم باز میماند. احساس گناه بعد از یک خطا، یعنی مقصر دانستن خود به یک دلیل موجه، در واقع فرصتی است تا فرد به اشتباهاتش پی ببرد و در جهت اصلاح آنها گام بردارد." (1)
2 . احساس گناه به دلیل خطایی که هنوز محقق نشده است
البته برخی از افراد، احساس گناه بی مورد دارند و خطایی مرتکب نشده اند اما آن را به تفکر منفی در خود تبدیل می سازند. شرایط تربیتی و فرهنگی در محیط اجتماعی و در زایش چنین تصوری بسیار مؤثر است. مثلا نوجوان دختری که برای اولین بار یا چندمین بار نسبت به جنس مخالف، نگاهی خوشایند توأم با هیجان دارد به دلیل القای باورهای دینی یا خانوادگی، در تنهایی خود در آن روز یا در خلوت شبانه، افکار منفی او را آزار می دهد و به سرزنش خود می نشیند. در واقع او یک میل یا رفتار طبیعی مقتضای سن را با افکار منفی، به گناهی نابخشودنی در ذهن و باور خود تبدیل می سازد.
عده ای نیز در قضاوت خود نسبت به دیگران، افکار منفی دارند. این افراد به همه چیز مشکوک هستند و با سوء ظن به رفتار مردم نگاه می کنند. این افراد به سادگی به دیگران تهمت و افترا می زنند. حاکمیت افکار منفی، امکان درک و باور رفتار صمیمی و دوستانه با غیر را از این افراد سلب می کند. بدگمانی و بداندیشی، باعث می شود تا دیگران از او فاصله بگیرند چون لایق هیچ ارتباطی نیستند. این افراد از فاصله چند متری و بدون هر نوع تعاملی، قادرند به قضاوت و ارزشگذاری در مورد رهگذرانی که هیچ نوع شناختی از آنان ندارد، بپردازند. در فضای مجازی، چنین واکنشی شدیدا موج می زند و شخصیت ما را تحت تأثیر می گذارد. بعد از مدتی، آنچنان سریع در مورد دیگران نظر می دهیم که خودمان نیز چنین تغییری را باور نمی کنیم. این منِ واقعی من نیست اما جزء لاینفکی از رفتارم شده است.
در یک کلام، افکار منفی ابتدا از نم نم باران آغاز می شود و مشغول داشتن ذهن به چنین افکاری، در مدتی نامعلوم تبدیل به سیلی خروشان و مهارناپذیر می شود. پس باید در " خود " دقت داشت. تصور نکنیم چون کسی قادر به ذهن خوانی ما نیست، پس ما در این خصوص آزادی عمل داریم و ماهیت افکار ما به هیچ کسی ربط ندارد. در صورت انکار افکار منفی، به تدریج زمان بیشتری برای این کار صرف خواهیم کرد و از مؤانست همراهان و دوستان خود، محروم خواهیم ماند.
افرادی که با افکار منفی درگیر هستند و به طور خودآگاه یا ناخودآگاه به شدت این افکار دامن می زنند، گویندگان و شنوندگانی مناسب در روابط اجتماعی با دوستان، همکاران و همسایگان نیستند. دیگران چیزی از او یاد نمی گیرند، یا این هم کلامی باعث شعف و نشاط در دیگری نمی شود. افکار این افراد همانند خمیازه مسرّی است و ناخوشایند. هر گونه بیندیشید، شخصیت شما همان گونه خواهد بود .
" افکار منفی را در ۷ قدم می توان از خود دور کرد:
۱. به حالتهای افراطی فکر نکنید.
۲. اتفاقات بد را تعمیم ندهید.
۳. اتفاقات خوب را دستِکم نگیرید.
۴. به جای بقیه فکر نکنید.
۵. لازم نیست مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید.
۶. قوانین خودتان را به خورد جهان ندهید.
۷. داستانپردازی و باور کردن این داستانها را تمام کنید." (2)
بسیاری از مردم از خطر نگرش منفی به زندگی و ناامیدی در کاهش طول عمر اطلاعی ندارند. در حقیقت نگرش منفی به جهان باعث ایجاد حس خستگی، بی نشاطی و بی تحرکی می شود و فراتر از آن باعث پیری زودرس و مرگ سلول های بدن می شود. حتی افرادی که نگرش منفی بیشتری در زندگی دارند از ضعف در سیستم ایمنی بدن رنج می برند و خطر بیشتری جهت ابتلا به بیماری های مختلف نسبت به افراد دارای نگرش مثبت، آنها را تهدید می کند.
ارتباط افسردگی با افکار خودکار منفی
" افکار خودکار منفی (Automatic negative thoughts) یا ANT افکار مزاحمی هستند که در خودآگاه افراد به صورت ناخواسته وجود دارند و بسته به شدت و ضعف این افکار در ذهن، باعث ایجاد خلق و خوی منفی در افراد میشوند.
برخی از مطالعات ارتباط بین افسردگی و افزایش میزان افکار خودکار منفی را مطرح میکند. طبق نظریه آرون بِک، فرد افسرده به طور اتوماتیک، نسبت به خود، حال و آینده و تجاربی که در زندگی کسب کرده و تمام عوامل تأثیرگذار، نگاهی بدبینانه و منفی دارد و این افکار منفی منجر به تشدید افسردگی شده و شخص در این حالت در سیکل معیوب افسردگی و افکار منفی گرفتار می شود. بدین ترتیب، بین میزان افکار خودکار منفی با شدت افسردگی رابطه مستقیمی وجود دارد."
کاهش افکار خودکار منفی با تمرکز حواس
" تمرکز حواس تکنیکی است که برای کمک به افراد در جهت تمرکز داشتن در لحظه حال کمک میکند و منجر به کاهش شکلگیری افکار منفی در ذهن میشود. ریتوو Ritvo و همکارانش دریافتند که دانشجویانی که دورههای تمرکز حواس را گذراندهاند بسیار کمتر درگیر بروز افکار منفی ناخواسته میشوند." (3)
تفاوت افکار منفی با نشخوار فکری
" تفکر در باره مشکلات مان، بدون شک روشی مؤثر در حل مسائل است. اگر ما در پی آن هستیم که با یکی از جریانات زندگی خود انطباق پیدا کنیم، در باره آن فکر می کنیم، راه حل های مختلف را مرور می کنیم و سپس یکی از آنها را انتخاب می کنیم. ولی بعضی اوقات، ما در مرحله تفکر به مسئله باقی می مانیم و دورتر نمی رویم و این امر بیشتر زمانی اتفاق می افتد که افکار ما منفی باشند. واتکینز و مولدز (2005) نشخوار فکری را افکار مربوط به احساس غم می دانند و از آن تحت عنوان " نشخوار فکری غم" یاد می کنند.
نشخوار فکری با افکار منفی تفاوت دارد، پاپا جورجیو و ولز در سال 2001 در مطالعه ای نشان دادند که افکار خودآیند منفی، ارزیابی های کوتاه و مختصری از شکست ها در بیماران افسرده اند. در حالی که نشخوار فکری، زنجیره ای طولانی از افکار تکراری، چرخان و خود متمرکز و پاسخی به افکار منفی اولیه است .
نالن هاکسما؛ عوامل نشخوار فکری را در والدین بیش کنترل کننده، وجود سابقه آزار جنسی، هیجانی و جسمی از دوران کودکی به عنوان عوامل معنادار در شکل گیری سبک نشخوار فکری معرّفی کرده اند.
نشخوار فکری بر روی توانایی های طبیعی و انطباقی ذهن تأثیر می گذارد و منجر به مشکلات روانی بیشتر می شود. به عنوان مثال هولگین (2010) بیان می دارد که نشخوار فکری فرایندی توانا است که بر روی ظرفیت شناختی افراد تأثیر می گذارد و چالشی می شود که بعضی از افراد نمی توانند از اثرات منفی آن از قبیل خستگی، استرس و اضطراب بهبود یابند و یا بنا به گفته آپتون (2011) ؛ نشخوار فکری باعث شدید شدن و ماندگاری خُلق منفی، تخریب تمرکز، تخریب حافظه و اختلال در حل مسئله می شود و انگیزه را برای رفتار ابزاری کم می کند و پیش بینِ شروع دوره های افسردگی در آینده است.
مطالعات دیگری نشان داده اند که نشخوار فکری باعث خُلق منفی پایدار، گسترش شناخت های منفی و کاهش توانایی حل مسئله در آزمودنی های افسرده می شود (واتکینز و مولدز 2005). " بدبینی فزاینده به زندگی" از دیگر عواقب نشخوار فکری است. به عنوان مثال آزمایشات تجربی نشان داده اند که زمانی که به آزمودنی ها، نشخوار فکری القاء می شود، آنها برای حوادث زندگی و یا مشکلات بین فردی توضیحات منفی بیشتری ارائه می دهند و همچنین در باره حوادث مثبت آینده بدبین تر هستند تا افرادی که "حواس پرتی" به آنها القا می شود." (4)
چه باید کرد؟
دانستیم که بی توجهی نسبت به افکار منفی، باعث حذف آنها نمی شود و یا کنار گذاشتن افکار منفی که کمتر بدان قادریم، اثرات سوء آن را کاهش نمی دهد. افسردگی و بدبینی یا بدگمانی از جمله نتایج سوء افکار منفی است. باید با جایگزینی افکار مثبت، تلاش کنیم تا افکار منفی به تدریج کم اثر یا بی اثر گردند. خود این تلاش یعنی آغاز فعالیتی مطلوب برای مفید و مؤثر بودن. به همان اندازه که افکار منفی در مورد خود به کاهش خودباوری و اعتماد به نفس منجر می شود، برعکس، افکار مثبت نیز این دو ویژگی را تقویت می کند.
پس به جای انکار یا پنهان ساختن افکار منفی، باید متوجه آنها شد و با تلقین، تمرین و جایگزینی افکار مثبت و انتخاب اهداف سازنده، آنها را در مورد خود یا دیگران که هر دو کاهنده انرژی و توان انجام کارهای مفید و سازنده هستند، کنار گذاشت. حتما باید توجه و جایگزینی انجام بگیرد تا ما از شرّ افکار منفی خلاص شویم و گر نه به بدبینی، بدگمانی و افسردگی نیز مبتلا خواهیم شد. برای تمرکز حواس نیز باید تمرین کنیم تا بر مانور افکار منفی، غالب شویم.
برای این کار بهتر است خود را به انجام کارهای مفید مشغول ساخت. باید کمتر تنها و بیکار بنشینیم و با مطالعه یا انجام یک فعالیت هنری و خلق یک اثر ولو عاری از هر نوع تبحّر و صنعت هنری، ارزشی ایجاد کنیم که حس خوشایندی را در ما ایجاد کند.
مشغول بودن با گل و گیاه ولو در چند گلدان کوچک نیز اثر مثبتی در ما به وجود می آورد و کمتر فرصتی برای افکار منفی باقی می ماند. و از اثرات سِحرآمیز موسیقی بر روح و ذهن خود غافل نشویم که یقین معجزه می کند. و مهم تر از همه ورزش کردن را فراموش نکنیم. ورزشی که نیازی به صَرف هزینه ندارد و به سادگی ممکن است و با روحیه و توان ما سازگار است. و خندیدن را فراموش نکنیم و هنر لبخند زدن را بیاموزیم.
ما چون برخی از این فعالیت ها را انجام نمی دهیم، اوقات فراغت بیشتری را هدر می دهیم، پس به سوی افکار منفی گرایش می یابیم. برخلاف تصور برخی، زندگی جریانی ساده و اتومات نیست، برای خوب و هدفمند زیستن، باید متوجه و هوشیار بود. ما نسبت به وجود، عمل و گفته خود مسئول هستیم، شاید با دقت در تحقق این مهم، کمتر در گرداب افکار منفی بیفتیم.
منابع:
1) برگرفته از: psychologytoday psychcentral ، سایت چطور؟ توسط صدف دژآلود، بهروزرسانی تیر 1398.
2) برگرفته از: uncommonhelp.me ، سایت چطور؟ توسط امین ادراکی، بهروزرسانی آذر 1397.
3) ویکی پدیا؛ دانشنامه آزاد، افکار خودکار منفی.
4) دانلود پایان نامه ارشد؛ سبز فایل، تفاوت افکار منفی با نشخوار فکری.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید