صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نقش معلمان در آگاهی بخشی جامعه

صدای کودکی که کتابهایش را در بغل فشرده بود و فریاد می کشید را می شنوم. صدای سوختن آرزوها را می شنوم. صدای هق هق مادری که نمی خواست دخترش چون او رنج محرومیت از آزادی را تحمل کند و حالا خودش از آزادی دیدار دوباره فرزندش رنج می برد.

از سوی دیگر صدای کسی را می شنوم که به مریدانش می آموزد که دین در خطر است و شما حافظان دین هستید. کسی که خود را نماینده خدا و پیروانش را دست های خدا برای انتقام از بشرِ نافرمان می داند. صدایش را می شنوم که کتاب مقدس را با رای خود برای شاگردانش تفسیر می کند و هرگونه تفکر و تعقل را منع می کند و هرگونه احساس و عاطفه مثبت نسبت به سایر انسانهایی که مثل خودشان نمی نگرند را متعارض با امر تولی و تبری اعلام می کند.

از سوی دیگر خودمان را می بینم.

خود را در آموزش کتابهایی که اگر نتوان گفت هیچ بلکه می توان به جرات گفت کمتر امور اخلاقی و انسانی در آنها وجود دارد. در مورد محتوای علمی و کارآمدی آنها برای اشتغال در آینده و بهینه زندگی کردن هیچ نمی گویم.

نقش معلمان در آگاهی بخشی جامعه

آیا معلمی جز این است که همه نظرات و آرای مطرح روز و زمان خود را به اطلاع دانش آموزانش برساند؟ یا معلمی این است که فقط برداشت گروه و فرقه خودش را که بر مسند قدرت نشسته اند فریاد بزند؟

در ازدحام این جریان ها اگر بخواهیم جایگاه خود را بدانیم همسو با کدامین جریانیم؟ آیا همسو با معلمی هستیم که مذهب و دینش را و تفسیر خودش را کامل ترین می داند و با اتکا به این فرض به خودش اجازه می دهد که به قلع و قمع سایرین به هر شیوه ای دست بزند؟

آیا همدل با کودک کتاب سوخته ایم که شاهد باران آتش و مرگ بر راه تحصیل خویش است؟ یا با مادر دل سوخته ای همدلیم که چشمان منتظرش به در مانده که ورود فرزند دلبندش به خانه را با لبخندی بر لبانش ببیند؟ از حرفهایی که در مدرسه یاد گرفته برای مادرش بگوید؟

نقش معلمان در آگاهی بخشی جامعه

مبادا ما نیز سهمی در این قصه های پر غصه داشته باشیم. مبادا که آموزش های متعصبانه ما ، جانبداری های بی جا و ناآگاهانه از برداشتهای دینی خاصی، سبب رواج این جنایات گردد؟

نقش معلمان به خصوص آنانی که به هر نوعی می توانند با آگاهی بخشی مانع بروز چنین فجایعی به نام دین و دیانت و خدامحوری و بهشت دوستی گردند بسیار زیاد است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقش معلمان در آگاهی بخشی جامعه

منتشرشده در یادداشت

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

مقدمه
رفتار یک فرد ظاهرا عملی است که حدودی برای آن تعیین نشده است و با میل و اراده او انجام می گیرد، اما همین فرد وقتی وارد اجتماع بزرگ تر می شود مجبور به پیروی از اصولی است که برای همه افراد جامعه پذیرفته شده است که مجموع آن اصول " قانون و هنجار " نامیده می شود. اصولی که نوع، ماهیت و حدود رفتار افراد را در یک جامعه مشخص می سازد و " حقوق شهروندی " شمرده می شود. در این میان برخی از این اصول عدول کرده و عکس العملی خصمانه یا واکنشی کینه توزانه نسبت به فشارها، تحمیل ها، ناملایمات، اجحاف‌ها و شکست‌ها از خود نشان می دهند. نوعی روحیه بیمارگونه که به طور آگاهانه، ارادی و خود خواسته تمایل به تخریب اموال و متعلقات عمومی دارد، کسی را که دست به چنین کارهای مخرب می ‌زند در اصطلاح جامعه ‌شناسی " وَندال " و گرایش به این‌ گونه تخریب‌ها را " وندالیسم " می نامند.

 وندالیسم یا تخریب‌ گرایی به‌ معنای تخریب کنترل‌ نشده اشیا و آثار فرهنگی با ارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب می‌آید. آنان گرایش به تخریب اموال و اماکن عمومی، بناهای تاریخی و اماکن مذهبی، مجسمه‌های نصب شده در میادین، سینماها، آسانسورها، پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی، چراغ‌های راهنمایی، کیوسک‌های تلفن، صندلی اتوبوس‌ها و مترو، کَندن و نوشتن بر دیوارهای کنار جاده‌ها و بر روی تنه درختان، کتاب‌های کتابخانه‌ها، صندوق‌های پست، شکستن شیشه‌ های مغازه‌ها و به‌ هم ‌ریختن ورزشگاه‌ها دارند.

به عبارتی دیگر، وندالیسم یکی از انواع نابه هنجاری هاست و به اختلال و عقده درونی یا اجتماعی گفته می شود که باعث می گردد تا یک فرد به اموال عمومی آسیب بزند. این پدیده نابه هنجار اجتماعی که نوعی هرج و مرج طلبی شهری و ضد رفتار قوانین شهرنشینی تلقی می‌شود، بیشتر از همه در بین نوجوانان و جوانان دیده می‌شود. افرادی که با سرخوردگی‌ ها، شکست‌ها و ناکامی‌های مختلف در زمینه‌های تحصیلی، حرفه ‌ای، مالی، خانوادگی و اجتماعی مواجه بوده و دارای شخصیتی پرخاشگر، بی ثبات، ضد جامعه، ناآرام، انتقام جو و در عین حال مأیوس‌ اند، به رفتارهای وندالیسم، دست می زنند.

آنان برای عدم تحقق رؤیاهای زندگی خود، جامعه و هر آنچه که در آن است را مسبب ناکامی خود می دانند. پس دستان محروم از مِهر اجتماعی آنان، همچون صاعقه جهت تخریب اموال عمومی و آثار فرهنگی فرود می آید. فرد وندال به این آثار صدمه می رساند، چون می داند آنها یا مورد استفاده افراد مرفه جامعه است و یا مورد توجه آنان. در واقع به نوعی انتقام جویانه سعی دارد تا آسایش، رؤیا و دنیای دست نیافتنی مرفهین بی درد را ویران سازد. اِبراز وجود، عمده انگیزه افراد وندال برای رفتار ضداجتماعی است، آنان از دیده نشدن و از خوردن برچسب انگل جامعه، بیزار و عاصی می گردند.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

ریشه لغوی وندالیسم Vandalisme
دلیل نام گذاری این آسیب اجتماعی، رفتار مشابهی است که از سوی قوم وندال‌ها ( Vandals ) در دوران باستان صورت پذیرفته بود. وندال‌ها یکی از زیر مجموعه‌های قوم ژرمن بوده‌اند که در قرون اول تا پنجم میلادی، در دوران سقوط امپراطوری روم غربی به تاخت و تازهای گسترده‌ای در قاره اروپا دست زدند و مهم ترین اقدام آنان، غارت و ویرانی رُم در سال ۴۵۵ میلادی بود. در این تاخت و تاز، بسیاری از بناهای تاریخی و فرهنگی رُم، توسط وندال‌ها از بین رفت و آنان بدون توجه به قدمت و ارزش آثار روم باستان، این آثار را بدون دلیل موجهی، به رهبری شخصی به نام " گایسریک "
نابود کردند. هنگام انقلاب فرانسه از واندالیسم به عنوان تخریب گَرانِ اموالِ عمومی مخصوصا آثار هنری یاد می شد.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

وندال‌ کیست؟
وندال به کسی اطلاق می شود که با آگاهی کامل اموال عمومی و چهره شهر را با زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی تخریب کند. وندال‌ها تنها در محدوده مشخصی از شهر به خرابکاری نمی ‌پردازند و فرد خرابکار برای انجام فعالیت نا به هنجار خود، هیچ محدودیت زمانی و مکانی قائل نیست. وجود خرده فرهنگ‌ها و مهاجرنشینی در یک محدوده مشخص از شهر می‌تواند از عوامل مؤثر برای به وجود آمدن پدیده وندالیسم باشد . اشتباه بزرگ دولت آن است که از یک سو معضلی را با ضعف یا عدم اجرای درست قانون به وجود می آورد و سپس برای تعدیل یا حذف آن، به هزینه های خیرخواهانه مردم نیاز پیدا می کند.


وندالیسم خفیف و شدید
شدت بروز وندالیسم از خفیف مانند دیوارنویسی، رنگ پاشی روی تابلوها، پنچر کردن خودروها، خط‌ انداختن خودروهای پارک شده، یادگاری نوشتن روی تنه درخت و آثار تاریخی تا شدید مانند شکستن شیشه‌های مغازه‌ها و غارت آن‌ها در هرج و مرج‌ها، بسته به میزانِ این اختلال در افراد شکل می ‌گیرد. هر چند وندال‌ها یا خرابکاران از قدیم الایام وجود داشته‌ اند اما جامعه ‌شناسان غربی، وندالیسم را یک بیماری مدرن دانسته ‌اند که به عنوان یک معضل اجتماعی تا نیم قرن پیش، اصلا مطرح نبوده و وجود نداشته است. کارشناسان معتقدند وندال‌های کهن چیزی را ویران می‌کردند که خود نساخته بودند اما وندال‌های مدرن چیزی را نابود می ‌کنند که خودشان آن را ساخته‌اند، فرقی ندارد یک ساختمان یا یک قهرمان.

سه نتیجه مهم وندالیسم در جامعه
* به نازیبایی شهر و از بین رفتن آثار تاریخی و باستانی می‌انجامد.
* به شیوع رفتارهای ضداجتماعی از سوی فرد وندال منجر می‌شود.
* هزینه‌های فیزیکی و مادی بیشتری جهت احیا و بازسازی آثار و اموال تخریب شده به جامعه تحمیل می کند.

وقوع هر رفتار وندالیسم، انتظار واکنش مشابهی را از دیگر افراد با زمینه های مساعد برای چنین رفتارهایی را به وجود می آورد. هر چند تخریب اموال عمومی از سوی نوجوانان و جوانان دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی است، اما در نگاه دقیق ‌تر به این قضیه، می‌توان ابعاد عوارض انسانی را بسیار فراتر دید.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

دلایل شکل گیری وندالیسم
از دلایل وندالیسم، ناسازگاری‌ های نشأت گرفته از روابط فرد و جامعه، تضعیف یا فروپاشی اخلاق، تزلزل کارکردهای نهادهایی همچون خانواده و مدرسه که در انتقال ارزش‌های اجتماعی موفق نبوده است و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه را می توان نام برد.

علل رفتار وندالیست ها
علل متعددی برای رفتار تخریب گر وندالیست ها عنوان می‌کنند که مهم ترین آنها موارد زیر است:
1. تضاد طبقاتی و وندالیسم
افزایش چشمگیر فاصله میان طبقات اجتماعی، خاستگاه عمده وندالیسم محسوب می‌شود. اختلاف طبقاتی نوعی حس بی‌عدالتی و خصومت را نسبت به جامعه در این افراد القا می‌کند، تا حدی که برتری‌های شهروندی را بر نمی ‌تابند. مفاهیمی ‌نظیر تقسیم شهر به بالا و پایین و وجود حاشیه ‌نشینی در شهرهای بزرگ، از تفاوت در بهره ‌مندی‌های شهروندی و تسهیلات رفاهی زندگی اجتماعی حکایت می‌‌کند و منبعی برای تولید رفتارهای خصمانه و عصیانگری طبقاتی محسوب می‌شود.

2 . ضعف تربیت اجتماعی
‌نظام تربیتی هر جامعه از ریشه‌های دینی، اخلاقی، تاریخی و قانونی آن شکل می‌گیرد. ضعف این نظام بزرگ‌ ترین نارسایی یک جامعه به شمار می آید. بی‌ ارزش دانستن میراث فرهنگی و اموال و منافع عمومی، ‌مهم‌ ترین آسیب ضعف آموزش مهارت‌های اجتماعی به افراد یک جامعه است. وندالیسم ریشه در ناپختگی فردی، ضعف‌های فرایند اجتماعی شدن در مرحله عمل و فقدان آموزش و اطلاع ‌رسانی درباره تاریخ و فرهنگ و محیط دارد.

3 . هیجانات روحی
هیجاناتی مانند خشم و عصبانیت، ناکامی و تمایل به خودنمایی، معمولا به تخریب می ‌انجامد. هنگامی که فضای اجتماعی و شرایط عمومی به فرد اجازه اِبراز وجود ندهد " عقده متراکم " او را به اِبراز وجود خود به قیمت صدمه رساندن و نابودی اموال عمومی و آثار باستانی سوق می‌دهد. رها شدن انرژی عقده‌های سرکوفته خانوادگی و اجتماعی، ناکامی‌های فردی و جمعی و محرومیت‌های فرهنگی هم از دیگر هیجاناتی است که به خرابکاری منجر می‌شود. پرخاشگری یکی از سازوکارهای دفاع روانی برای تسلط بر محیط و کسب آرامش است. خشم و پرخاش، زاده موقعیت‌های نامطلوبی است که در رویارویی با اشیا، خود را به شکل ویرانگری نشان می ‌دهد.

4 . ضعف در اِعمال قانونی مجازات
در برابر تخریب اموال عمومی برای فرد مجرم ۶ ماه تا سه سال حبس، پیش بینی شده است، اما سخت ‌گیری چندانی در اِعمال آن وجود ندارد. به طور کلی، علل وقوع وندالیسم مجموعه ‌ای در هم تنیده از مشکلات فردی، فرهنگی و اجتماعی است که نبود نظارت و پیگیری قانونی آن را تشدید می‌کند.

برخی از صاحب نظران دیگر، رادیکال یا لیبرال بودن بیش از حد والدین، نشان دادن عدالت خواهی توسط گروه سرکوب شده در جامعه و معطوف شدن غریزه مرگ و پرخاشگری به بیرون در نظریه فروید را از علل تمایل به وندالیسم عنوان می کنند.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

مهم‌ترین ریشه‌ها و آسیب‌ها
1 . آنومی Anomie یا ناهنجاری اجتماعی، مهم‌ترین زمینه شکل‌ گیری وندالیسم است. یعنی افرادی که پیوستگی و انسجامی با جامعه ندارند و به هر دلیل، پس زده شده‌ اند یا خودشان حس طرد شدگی دارند، عصبانیت خود را بر روی آثار باستانی و اموال عمومی تخلیه می کنند.
2 . عصبانیت افراد از ناکامی‌هایی مانند طبقه اجتماعی که به آن تعلق دارند.
3. نیاز به اِبراز وجود و هویت که در این مورد، هدف اصلی تخریب نیست ولی افراد می ‌دانند که کارشان منجر به تخریب می‌شود مثل دیوارنویسی و گرافیتی ( خط‌خطی یا خراش ) . هر یک از ما به عنوان پدر، مادر، معلم و تمامی مسئولین ذی ربط در حذف کراهت رفتار وندال ها در جامعه مسئولیم.

وندالیسم اینترنتی
برخی وندالیسم‌ها از جنس صدمه رساندن به اشیا است و برخی سر و شکل هنری دارد مثل گرافیتی‌هایی که روی دیوار کشیده می‌شود و برخی هم به شکل تخریب‌های مجازی پای پُست‌های افراد در صفحات شخصی‌شان است.
" وندالیسم اینترنتی یا حملات فلّه ‌ای" به تخریب کنترل ‌نشده محیط وب می‌گویند که صدمات و ضربات جبران ‌ناپذیری به صاحبان سایت‌ها، مراکز داده‌ها و شرکت‌ ها وارد می‌ کند و تا حد زیادی امنیت آنها را زیر سؤال می‌بَرد. از علل وندالیسم اینترنتی، می توان به سه مورد اشاره کرد:
* کنجکاوی و علایق شخصی
* مسائل سیاسی
* تعصب دینی و مذهبی

نمونه‌هایی از وندالیسم اینترنتی
1. حمله به وبگاه پرشین بلاگ : در این حمله، کاربران این سرویس‌دهنده تا مدتی به‌ صورت محدود به وبلاگ شان دسترسی داشتند.
2 . حمله به دیتاسنتر شرکت Our Iran: در این حمله، تا مدتی دسترسی به صدها وبگاه ایرانی، از جمله وبگاه بورس اوراق بهادار ایران، وب‌ گذار، پارسیک، بلاگفا، بانک پارسیان، وبگاه‌های خبرگزاری فارس، خبرگزاری ایلنا و روزنامه همشهری امکان‌پذیر نبود.

وندالیسم به زبان آمار
آمارها در ایران نشان می‌دهند که 67 درصد از افراد دستگیر شده وندال در گروه سنی 10 تا 25 سال قرار دارند که در آن سهم مردان بیشتر از زنان است، به طوری که 75 درصد را مردان و 25 درصد را زنان تشکیل می‌دهد. اکثر وندال‌ها مجرد و از نظر تحصیلی ناموفق اند. به لحاظ تحصیلی 35/4 درصد وندال ها تحصیلات راهنمایی و 22/9 درصد تحصیلات ابتدایی داشته ‌اند. همچنین موارد وندالیسم در مناطق شهری به مراتب بیش از مناطق روستایی است.

وندالیسم این بار بر روی دیوار مسجد کبود تبریز
این اولین باری نیست که شاهد یک حرکت وندالیستی در سطح شهر تبریز هستیم و در دل هر اثر تاریخی، نوشته یا کَنده ای از مسافران و رهگذرانی که هیچ از تاریخ و ارزش یک اثر تاریخی نمی دانند، به یادگار مانده که این بار هم مسجد کبود، قربانی افکار مخرب یک وندالیست شده است.
پس از تخریب چندین باره مجسمه تکم چی در تبریز و چندین مجسمه و آثار تاریخی دیگر حالا نوبت به فیروزه جهان اسلام رسیده است. " اقیانوس را به حوز نمی دهم " جمله ای بی محتوا با املایی غلط و کاملا در شأن یک وندال که بر روی دیوار فیروزه جهان اسلام با اسپری به یادگار نوشته شده و تصویر آن چند روزی است که در شبکه های مجازی دست به دست می شود. مسجد کبود پس از ماجراهای ساخت مصلّا و محوطه سازی و ساخت و ساز در اَرگ تبریز، تنها نماد باقیمانده از کلانشهر تبریز است که این چنین به دست برخی از شهروند نماها تخریب می شود.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

جمع بندی و راهکار
* عمده دلیل تخریب برخی از وسایل عمومی توسط افراد وندال، این است که آنان این اموال را متعلق به خود نمی ‌دانند و پیوندی با آن احساس نمی‌ کنند. در واقع این آثار معرّف هویت و همبستگی آنان با جامعه نیست. پس باید با ایجاد زمینه های مناسب آموزشی، تلاش کنیم تا حس تعلّق در بین آنان به وجود آید. باید زمینه‌هایی برای مشارکت مردم در نظارت بر آثار باستانی و اموال عمومی، جهت مقابله با این پدیده شوم ایجاد کرد. همه ما باید هویت ملی خود را بشناسیم و در شناسدن آن به کودکان بکوشیم تا کمتر شاهد رفتارهای مخرّب جوانان گردیم.

* عکس العمل مسئولین مملکت در قبال مبحث تاریخ و مسایل مربوط به آن نیز الگوی رفتاری نامناسب برای نوجوانان و جوانان است. بارها در همین جامعه به ما چنین القا کرده اند که مثلا کوروش کبیر شخصیت تاریخی منحوسی است یا تخت جمشید برگی از شناسنامه شاهان ظالم بوده است و موارد مشابهی دیگر. او وقتی که در چنین جوّی قرار می گیرد، تلاش می کند تا خشم درون خود را با القای ایجاد شده بر سر همان آثار خالی سازد. اینجاست که وندالیسم تبدیل به یک واکنش عادی می گردد و قانون نیز بازدارنده نیست.

* نظریه پنجره‌ شکسته " جیمز کیو. ویلسون " و " جرج ال. کلینگ " که در سال 1982 ارائه شده است نیز می‌ تواند به موضوع وندالیسم دامن بزند. به این معنی که اگر ساختمان یا بنایی صدمه دیده در محلی خاص وجود دارد، مثل خانه ‌ای که پنجره هایش شکسته، افراد به شکستن باقی پنجره‌ها ترغیب می‌شوند. یا وقتی یک اثر تاریخی در حال تخریب است و متولیان نسبت بدان بی اعتنا هستند و بر شدت تخریب بر اثر فرسایش آب و هوا افزوده می شود پس میل به رفتار وندالیسم در نوجوانان و جوانان تقویت می شود.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

* وندالیسم را باید برای نوجوانان و جوانان به عنوان یک جرم دارای مجازات بشناسانیم تا از انجام آن باز داشته شوند و گر نه بی تفاوتی والدین یا کسانی که عمل او را می بینند و عکس العملی نشان نمی دهند به ادامه چنین رفتاری، بیشتر دامن خواهد زد و در گروه دوستانِ فرد وندال، به تعداد بیشتری از افراد سرایت خواهد یافت.

* بدترین جنبه وندالیسم در جامعه، وجود ظرفیت مناسب یادگیری رفتارهای ضداجتماعی توسط خواهران و برادران کوچک تر فرد وندال است که به توسعه رفتار تخریبی منجر می شود.

* همه ما و صد البته مسئولین میراث فرهنگی در محلات هر شهر، می بایست نسبت به آثار و ابنیه های تاریخی و اماکن و وسایل عمومی، حساسیت و وابستگی بیشتری از خود نشان دهیم تا توجه عموم طبقات اجتماعی و گروه های سنی، بدان معطوف گردد. نبود هر نوع فعالیت نظارتی و محافظتی برای نگهبانی و مراقبت این آثار و رها شدگی آنها به حال خود، فرد وندال را ترغیب به تخریب بیشتر می نماید. از دلایل وندالیسم، ناسازگاری‌ های نشأت گرفته از روابط فرد و جامعه، تضعیف یا فروپاشی اخلاق، تزلزل کارکردهای نهادهایی همچون خانواده و مدرسه که در انتقال ارزش‌های اجتماعی موفق نبوده است و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه را می توان نام برد.

* اطلاعات فردی ما بزرگ ترها نسبت به دانش آثار تاریخی و باستانی کافی نیست یا اصلا چنین دانشی نداریم، لذا منتقل کننده ای شایسته برای تفهیم اهمیت و ارزش آن به کودکان نیستیم. والدینِ افرادی که وندالیسم شمرده می شوند در ایجاد رفتار مخرّب او سهیم اند، چون توانایی و مهارت انتقال پیام را در جریان تربیت او ندارند.

* حذف وندالیسم و زُدودن آن از چهره جامعه، امری ضروری است پس باید به افزایش آگاهی های عمومی، آموزش و فرهنگ سازی از طریق خانواده، مدرسه، نهادهای فرهنگی و رسانه های جمعی بپردازیم تا از ترویج وندالیسم در شهر و استان خود جلوگیری کنیم. فضای مجازی بهترین مسیر برای ترویج آگاهی های اجتماعی در این خصوص است. هر یک از ما می توانیم در این زمینه، با معرّفی آثار تاریخی و فرهنگی شهر و محل زندگی خود، فعالیت های آموزشی معتبری داشته باشیم تا اذهان عمومی نسبت به آن حساس تر و مسئولیت پذیرتر گردد.

* باید به مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان بیشتر توجه کنیم. با گفت و گو و بحث در خصوص مسایل فرهنگی و برجسته ساختن اهمیت آن به عنوان هویت ملی، می توان رفتار آنان را تعدیل بخشید. حتی می توان با ایجاد رقابت سالم مابین نوجوانان و جوانان استانها، آنان را تشویق به کسب رتبه برتر استانی در جهت حفظ آثار کهن شهرهای خود نمود. با نوشتن مقاله و انتخاب بهترین ها، بازدید کودکان از موزه ها و ابنیه های تاریخی، شناساندن این آثار به صورت استانی و ملی از طریق کتابچه ای ویژه در مدارس، می توان اهمیت تاریخ و اعصار گذشته را به آنان گوشزد نمود.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

* تلاش معلمان در کلاس درس در تمامی پایه های تحصیلی، خصوصا در دوره ابتدایی برای درونی شدن ارزشِ توجه به آثار و بناهای تاریخی و احساس مسئولیت در حفظ و نگه داری اماکن و وسایل عمومی، بسیار حائز اهمیت است. بهترین کانال فرهنگ سازی در هر جامعه، کلاس درس توسط معلمانی آگاه و باسواد است. پنج یا ده دقیقه کلاس را می توان به صحبتی کوتاه در این زمینه اختصاص داد. روایتی که با نقل قصه از واقعیت ها، تبدیل به باور فرهنگی می شود.

* همچنان که در بالا ذکر شد طبقه اجتماعی و میزان سواد افراد وندال، درسطح پائینی قرار دارد. یعنی ترک تحصیل کودکان و نوجوانان بنا به دلایل فردی یا اجتماعی و با هر انگیزه ای، نسبت مستقیمی با تعداد افراد وندال دارد. عقده ها و کینه های یک فرد وندال، وقتی که در پشت چراغ قرمز به فروش یک عدد گل رز یا یک جعبه دستمال کاغذی مشغول است به تدریج بیشتر و بیشتر می شود تا این که برای خالی کردن خشم فرو خورده خود که با ویراژ آخرین مدل اتومبیل بچه پولدارها در خیابانها ایجاد شده است، به تخریب بناهای تاریخی و اماکن عمومی دست می زند.

* فقر، فاصله طبقاتی و حاشیه نشینی کلان شهرها که در سایه مهاجرت افسار گسیخته به وجود می آید، فضای مناسبی برای رشد جمعیت وندالیسم به وجود می آورد. دولت باید مهم ترین وظیفه خود را برقراری عدالت اجتماعی بداند. بی اعتنایی به شیوه زندگی غیرانسانی جمعیت حاشیه نشین و عدم حل مشکلات آنان از سوی تمامی مسئولین مرتبط با موضوع، به تقویت وندالیسم در جامعه منجر می شود. غفلت امروز، خار چشم فردای یک مسئول است. رهاشدگی قشری از جامعه از پیوند با مابقی اقشار، چنین عواقب شومی را به جامعه تحمیل می کند.
در کشورهایی که با پدیده بی خانمان ها مواجه هستند نیز چنین رفتارهایی به وفور دیده می شود. یعنی نازیبایی هایی که سیاست های نادرست به جامعه تحمیل می کند زاینده نازیبایی های جدیدتر و بیشتری می گردد.

* در مجموع برای مقابله با پدیده وندالیسم، وجود زیرساخت‌های صحیح آموزشی و فرهنگی، بالا بردن سطح نشاط در جامعه و تقویت برخوردهای قضایی با افراد خطا کار، امری ضروری است. به جای صرف انرژی برای شناسایی و مجازات وندالیست ها، بهتر است زمینه های پیشگیری را با آموزشی مناسب و لازم جهت تحریک حس مسئولیت پذیری در قبال آثار تاریخی یا اموال عمومی را توسعه دهیم.

* دولت می تواند با برنامه ریزی برای کودکان بازمانده از تحصیل خانواده هایی که از روستای خود رانده شده و در شهرها از تمامی حقوق انسانی محروم مانده اند، فرصت یادگیری مهارت هنری در پیش استادکار را فراهم سازد. در واقع یکی از روش های دوست داشتن هنر و تاریخ، تلاش برای یاد گرفتن یکی از زمینه های هنری است. دوستدار هنر، هرگز آن را تخریب نمی کند، چون به هنر و هنرمند احترام قائل است و از سختی های هنر به ثمر رسیده باخبر است.

* توسعه مدارس دولتی با توجه به جمعیت قرار گرفته در قاعده فقر اجتماعی که از تمامی حقوق انسانی محروم هستند، امری ضروری و حیاتی است. با خصوصی سازی آموزش و افزایش مدارس غیردولتی، دولت تعداد افراد وندال را بیشتر و پدیده شوم وندالیسم را فربه تر می سازد.

* مجتمع خلاقیتی - مهارتی - آموزشی صبح رویش اولین مدرسه کودکان کار ایران است. تلاش مجموعه صبح رویش تبدیل کودکانِ کارِ قرار گرفته در معرض آسیب و بازماندگی از تحصیل به شهروندانی مطلوب و مؤثر برای آینده است. باید این نوع مدرسه را در همه شهرهای بزرگ بوجود آورد تا محرومیت تحصیلی کودکان کار، به فرصتی جدید برای جبران تبدیل شود.

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

اشتباه بزرگ دولت آن است که از یک سو معضلی را با ضعف یا عدم اجرای درست قانون به وجود می آورد و سپس برای تعدیل یا حذف آن، به هزینه های خیرخواهانه مردم نیاز پیدا می کند. برای پیشگیری از رشد فقر، دولت باید حقوق انسانی هر شهروند را متناسب سازی نماید تا افزایش شکاف طبقاتی به رشد معضلات دیگر اجتماعی منجر نشود. برای این کار باید هویت فردی و اجتماعی افراد را به تمامی میراث ارزشمند ملی گِره بزند و عزت نفس و خودباوری را در وجود کودکان تقویت نماید. حس تعلّق خاطر به خانواده، محله، منطقه و شهر با پاسداشت نمادهای فرهنگی یعنی با توجه به زبان و هویت قومی، بوجود می آید. رسانه های جمعی، ضعیف ترین کارکرد را در این خصوص دارند. آموزش و پرورش و رسانه های جمعی حق ملی هر فرد برای تنویر افکار و رشد آگاهی های اجتماعی است. هر دو نهاد در این زمینه بسیار مغفول مانده اند، و چون این دو غایب اصلی فرهنگ سازی هستند پس خانواده نیز در تربیت کودکان، ناتوان مانده است. بی اعتنایی هر یک از ما به مسایل مهمی مانند تضعیف یا فروپاشی اخلاق در خانواده و جامعه، ناکارآمدی خانواده و مدرسه در انتقال ارزش‌های اجتماعی و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه، به رفتارهای وندالیسم دامن خواهد زد. هر یک از ما به عنوان پدر، مادر، معلم و تمامی مسئولین ذی ربط در حذف کراهت رفتار وندال ها در جامعه مسئولیم.

به جای مجازات وندالیست ها و تقویت لجاجت آنان برای تخریب بیشتر، با فرهنگ سازی و ایجاد نشاط اجتماعی در بین کودکان، چنین رفتارهای ضداجتماعی را تعدیل بخشیم. جامعه دلمرده و بیگانه با نشاط اجتماعی، محکوم به فناست.


1 ) ویکی پدیا. دانشنامه آزاد. وندالیسم.
2 ) سایت سیمرغ . وندالیسم. 1397/05/21.
3 ) سایت همگردی. وندالیسم به دیوارهای مسجد کبود رسید. گلاره یوسف پور . 13 اردیبهشت 1400.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ریشه های وندالیسم و راه های درمان آن

منتشرشده در آموزش نوین

عمومی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان و مقدمات لازم برای کارمدی این موسسه

۲۵ سال از تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان می گذرد. طی این مدت مجلس شورای اسلامی، هفت دوره از ده دوره خود را گذرانده است. به جز یک دوره کوتاه در نیمه اول دهه ۸۰، این موسسه همواره بین موسسات مالی به عنوان یک موسسه مالی ناکارآمد و مساله دار معروفیت داشته است.

گرچه با تشکیل هیئت تحقیق و تفحص در مجلس نهم، نمایندگان توانستند به تخلفات بانک سرمایه پی ببرند ولی هرگز نمایندگان مجلس هیچ حساسیتی نسبت به عملکرد این موسسه نداشتند.

ناکارآمدی صندوق مخصوصا پس از برملاشدن اختلاس های صورت گرفته در بانک سرمایه باعث شد تا جمعی از فرهنگیان عطای عضویت در این موسسه را به لقایش ببخشند.

تشکیل کمپین های مطالبه گرایانه در فضای مجازی، ورود تشکل های صنفی و تعامل مدیرعامل صندوق و پذیرش حقانیت مطالبه گران از سوی هیئت امنا، سیاست های صندوق وارد فاز عملیاتی و کاربردی در جهت احقاق خواسته های فرهنگیان شد.

تعیین ارزش مالکانه و ترکیب معقولانه هیئت امنا و لزوم ورود شرکت های تحت پوشش صندوق از خواسته های به حق فرهنگیان است که در فضایی توام با تعامل پیش می رود. موسسه ای که در زمانی نه چندان دور، مدیران عاملش از سرمایه تحت نظر خود اظهار بی اطلاعی می کردند، امروز در قالبی تشکیلاتی و منظم در موسسه تعریف شده اند.

این موفقیت که حاصل پی گیری کنشگران صنفی و تعامل مدیرعامل می باشد، باعث شده تا جماعتی چشم طمع به این تنها اندوخته فرهنگیان بدوزند و به فکر بافتن کلاهی از این نمد باشند.

عمومی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان و مقدمات لازم برای کارمدی این موسسه

طرح عمومی اعلام کردن صندوق ذخیره، دم خروس پنهان شده در پشت قسم حضرت عباس است. غافل از اینکه فضای مجازی آن چنان هوشمندانه عمل می کند که اجازه پنهان شدن دُم خروس را نمی دهد. گرچه با تشکیل هیئت تحقیق و تفحص در مجلس نهم، نمایندگان توانستند به تخلفات بانک سرمایه پی ببرند ولی هرگز نمایندگان مجلس هیچ حساسیتی نسبت به عملکرد این موسسه نداشتند.

عمومی شدن صندوق ذخیره ضمن آنکه با قوانین موجود و مصوب مجلس و دولت مغایرت دارد باعث سر باز زدن سازمان برنامه و بودجه از تعهدات خویش شده و ورود ذی نفوذان را به صندوق تسهیل می کند.

مطالبه گران صندوق ذخیره و تشکل های صنفی هیچ عقد اخوتی با مسئولان صندوق ذخیره نبسته و هوشمندانه عملکرد مسئولان صندوق، نمایندگان مجلس و دولتمردان مخالف منافع فرهنگیان را رصد می کنند. در صورت تعدی مسئولان صندوق از تعهداتی که متقبل شده اند و یا ورود مغرضانه نمایندگان، مطالبه گران وظیفه خود می دانند کاستی و تخلف از هر طرف که باشد به سمع و نظر فرهنگیان برسانند. طبيعي است فرهنگیان نیز به نوبه خود وامدار هیچ نماینده یا وزیری نیستند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

عمومی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان و مقدمات لازم برای کارمدی این موسسه

منتشرشده در یادداشت

کرونا چالش های مدیریتی آموزش و پرورش را آشکار کرد

کرونا با تمام بدی ها و مشکلاتش ، مشکلات و ضعف های نظام آموزشی را بیشتر عیان نمود و در پی آن عدم توانمندی در مدیریت چالش ها در این وزارتخانه عریض و طویل نمایان تر از گذشته شد.

مطالبه و در خواست عده ای از دانش آموزان ،که درستی یا نادرستی آن جای بحث و تامل دارد، چالشی بود که آموزش و پرورش به جای ارائه ی پاسخ مناسب در راستای شنیده شدن این مطالبه ، اصرار و پافشاری بر برگزاری حضوری امتحاناتی داشت که فاقد ارزش بودن آن سالهاست که بر همه عیان شده است .

اگر امروز به این اعتراض مدنی و خواسته ی این نسل که شاید اولین تجربه ی مطالبه گری در حجم گسترده ای از جامعه این نسل را در پی دارد، پاسخ مناسب و اقناعی دریافت نکند ،نباید در آینده انتظار مطالبه گری در چارچوب قانون را داشت .

امتحانات حضوری پایه نهم به بهانه نقش گسترده ی آن در هدایت تحصیلی که به صورت غیر قانونی اجباری برای تعیین مسیر ادامه تحصیل دانش آموزان در رشته های کمتر توجه شده می باشد ، قابل قبول نیست .

هدایت تحصیلی در واقع چیزی جز یک توصیه نامه تحصیلی نیست ،اما امروز برای جلوگیری از ورود دانش آموزان به سمت رشته هایی مانند تجربی که علت این استقبال هم نقصان و ضعف آگاهی بخشی جامعه آموزشی می باشد هدایت تحصیلی را سدی برای جلوگیری از این ازدحام نموده است لذا به خطر انداختن جان دانش آموزان پایه نهم و خانواده ی آنها به این بهانه نمی تواند قابل قبول باشد و این حجم از نگرانی و استرس خانواده ها جای تأمل دارد. شاید می شد تهدید کرونا را به فرصتی برای بازنگری در نظام ارزشیابی پر از ایراد در سیستم آموزشی کرد اما روزمرگی در این سیستم و نظام مانع آن شد .

در خصوص پایه دوازدهم ، به دلیل تراکم بالای نمرات بالا در نمرات امتحانات نهایی برای دانش آموزان قوی ، از تاثیر مثبت این نمرات در کنکور هم در واقعیت خبری نیست لذا این بهانه هم برای برگزاری حضوری امتحانات وعدم تعویق آن منطقی نیست.

نکته مبهم این گونه تصمیمات ، بالاخص در نظام آموزشی مرجع تصمیم گیرنده می باشد همان مرجعی که در نیمه ی شهریور در اوج بی نظمی و کج سلیقگی مدارس را به صورت اختیاری حضوری نمود و همان چیزی که پیش بینی می شد پس از دو هفته اتفاق افتاد و هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نگرفت ؛ مردم تقصیر ندارند که رد پای برخی مافیای قدرت از جمله مافیای کنکور و.....را در چرخه تصمیم گیری در نظام آموزشی را احساس کنند.

کرونا چالش های مدیریتی آموزش و پرورش را آشکار کرد

در حالی که در مقایسه میزان ابتلا و مرگ و میر در این روزها با مشابه این ایام در سال گذشته که منجر به تاخیر برگزاری کنکور و امتحانات گردید؛  اصرار و پافشاری بر برگزاری این امتحانات در امسال بیش از بیش دانش آموزانی که از آموزش مجازی به قدر کافی خسته شده اند را رنج می دهد.

آموزش و پرورش حتی در بحث آموزش مجازی معلم و دانش آموز را رها نمود تا امروز ، افتخار راه اندازی یک اپلیکیشن پر ایراد و افزایش آمار احراز هویت های صوری تنها هنر مدیریت این روزهای متولی آموزش در کشور باشد .

وزیر محترم آموزش و پرورش حتی در بازدید میدانی خود از روند آموزش مجازی به سراغ شاد نمی رود تا مبادا با حجم گسترده ای از انتقادها مواجه شود بلکه در یک نمایش کودکانه به استفاده از بستر اسکای روم و...در بحث آموزش بسنده می کند.

کرونا چالش های مدیریتی آموزش و پرورش را آشکار کرد

شاید می شد تهدید کرونا را به فرصتی برای بازنگری در نظام ارزشیابی پر از ایراد در سیستم آموزشی کرد اما روزمرگی در این سیستم و نظام مانع آن شد .

لازم به ذکر است ، یکی از استدلال های آموزش و پرورش  در برگزاری سریع امتحانات نهایی، خطر ورود به موج جدیدی از ابتلا و مرگ و میر پس از انتخابات می باشد که این پیش بینی نیز جای تأمل دارد.

 

فراخوانی و دعوت تشکل های دانش آموزی و معاونت پرورشی از حضور رای اولی ها در انتخابات ، این پرسش را ایجاد می کند که واکنش این تشکل ها  در خصوص خواسته ی این روزهای همین رای اولی ها چه بوده است ؟

کرونا نشان داد :

حضور انجمن اولیا و مربیان، شوراهای دانش آموزی ، تشکل های دانش آموزی و... بیشتر نمادین بوده است .

کرونا چالش های مدیریتی آموزش و پرورش را آشکار کرد

چند پرسش ؛

- چند درصد از مدارس پروتکل های بهداشتی را رعایت خواهند نمود و ناظر بر این رعایت چه ارگانی خواهد بود؟

- برای تردد دانش آموزان در کلان شهرها چه تدبیری اندیشیده شده است ؟

- برای تشخیص ناقلان احتمالی در سر جلسات آزمون های نهایی ،بالاخص مدارس دوره اول که میزبان پایه نهمی ها هستند چه تدبیری اندیشیده شده است؟

- عدم تاثیر نمرات نهایی در کنکور چه مشکلی دارد در حالی که سال های سال ، کنکور بدون تاثیر نمرات نهایی بوده است؟

- چه دروسی در هدایت تحصیلی دانش آموزان پایه نهم تاثیر دارند که باید دانش آموز تمام امتحانات را حضوری برگزار نماید؟

- تصمیم ناگهانی و در دقیقه ۹۰ برای حضوری شدن تمام دروس غیر نهایی پایه دوازدهم فنی و حرفه ای و کار و دانش چگونه اتخاذ شده است؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کرونا چالش های مدیریتی آموزش و پرورش را آشکار کرد

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

این روزها کماکان صدای اعتراض دانش‌آموزان نسبت به حضوری بودن امتحانات نهایی پایه دوازدهم و همچنین امتحانات هماهنگ پایه نهم از گوشه و کنار کشور شنیده می شود. متاسفانه در برخی از مناطق همانند اسلامشهر برخورد فیزیکی با حرکت اعتراضی دانش‌آموزان صورت گرفته است که البته این حرکت قطعا محکوم می‌باشد. برخورد ما با تمام معترضین اقناعی بوده و اصل اعتراض را حق دانش‌آموز می‌دانیم. احترام به شخصیت دانش‌آموز وظیفه مسئولین است.

دانش‌آموزان معترض می‌گویند وقتی آموزش الکترونیکی و در بستر فضاهایی چون اپلیکیشن شاد بوده، پس منطق حکم می‌کند که امتحانات نیز مجازی برگزار گردد. عده‌ای نیز دلیل مخالفت را خطر احتمال شیوع و ابتلا به کرونا در موج چهارم این ویروس غیرقابل کنترل در آزمون‌های حضوری عنوان می‌کنند.

فرهنگیان درگیر با آزمون‌های نهایی نیز در حوزه‌های اجرا و تصحیح اوراق می‌گویند: اگر دولت مصر به برگزاری آزمون‌های حضوری است، حداقل دانش‌آموزان و فرهنگیان دخیل در سنجش را واکسینه کرده و ضمن بیمه کرونایی مخاطبانش فتیله ابتلا و استرس را پایین بکشد.

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

فارغ از انگیزه‌های این تجمعات نرم، نفس متشکل شدن دانش‌آموزان در پیشبرد خواسته خویش حرکتی مدنی بوده و می تواند نوید روزهای آفتابی‌تری در تمرین دموکراسی و مطالبه‌گری برای نسل جدید قلمداد گردد.

پرسش گری و پاسخ گویی دو مقوله گمشده در قاموس آموزش و پرورش بوده و تقویت این روحیه شاید اوایل به مثابه رو دادن به دانش‌آموز (از منظر برخی از فرهنگیان سنتی) تلقی شود، ولی در پروسه زمانی این حق‌طلبی به شدت در تقویت روحیه مطالبه‌گری مؤثر خواهد افتاد. با توجه به اینکه تاکنون اعتراضات صنفی معلمان، کارگران، بازنشستگان و... معمولا فرسایشی و بی‌نتیجه بوده است، پیشتازی و پیشقراولی جنبش دانش‌آموزان به نوعی تلنگر به سایر اعتراضات جسته گریخته صنفی می‌باشد.

سالار قاسمی مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز عموما مواجهه مثبت و البته متفاوتی با مقولات اعتراضی و چالشی آموزش و پرورش داشته و دارد. اردیبهشت ۹۸ وقتی شبکه نوپای شاد برای آموزش الکترونیکی رونمایی گردید وی ضمن پذیرش نواقصات و عیوب اپلیکیشن شاد، از خبرنگاران ملی (صدای معلم) و محلی (کرج رسا_رونامه پیام آشنا و...) برای نقد سامانه شاد دعوت کرده و انتقادات کارشناسی صاحب نظران به ویژه  علی پورسلیمان (مدیر مسئول صدای معلم) را با اشتیاق استماع نمود.

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

با توجه به حواشی ایجاد شده برای دانش‌آموزان معترض در برخی از استانها و نهادینه کردن نفس مطالبه‌گری و همچنین مجاب کردن مسئولین البرز به مجازی کردن امتحانات داخلی پایه دوازدهم امروز ۲۱ اردیبهشت با هماهنگی روابط عمومی ساعی آموزش و پرورش مهدی یعقوبی دیدار دو ساعته با سالار قاسمی مدیرکل آموزش و پروزش البرز صورت گرفت که ذیلا گزارش آن را می‌خوانیم.

در این نشست صمیمی که در سالن جلسات سازمان برگزار گردید نمایندگان دانش‌آموزان، اولیا، معلمان و مدیران معترض به آزمون حضوری بی‌واهمه و شفاف دغدغه ها، انتقادات و پیشنهادات خود را ابراز نمودند.

مهناز برجاس مدیر دبیرستان و هنرستان تقوای محمد شهر ضمن نگرانی از برگزاری آزمونهای حضوری در شرایط قرمز کروناویروس می گوید: نگران اتفاقات پسا امتحانات هستیم و از مسئولین تقاضای برگزاری آزمون در فضاهای باز مانند حیاط مدارس داریم.

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

رومینا ملک محمدی دانش‌آموز هنرستانی سال دوازدهم رشته شبکه به نمایندگی از هنرجویان هنرستانی می‌گوید: من خودم آسم دارم و بهمن ماه کرونا گرفتم. کاش امتحانات حضوری در شیفت های جداگانه با تراکم حداقلی صورت گیرد.

نگار نجفی دانش‌آموز ۱۲ انسانی دبیرستان تقوای محمدشهر که طبع شعر و شاعری نیز دارد اعتراض خود به امتحانات حضوری را در قالب یک شعر انتقادی ابراز می‌کند. وی لازمه زندگی را هدف و تلاش برای بهتر کردن شرایط زندگی عنوان می کند.

معصومه بیات به نمایندگی از اولیای دانش‌آموزان در کنار پسرش امید بامداد با چشمانی نگران در جلسه حضور دارد. وی می‌گوید: پسرم دیابتی است، نگران سلامتی همه دانش آموزان به ویژه با بیماری‌های زمینه‌ای هستم. از شنیدن خبر امتحانات حضوری کاملا به هم ریختم و...

پشت صحبتهایش را پسرش پی می‌گیرد: ما شاهد آموزش مجازی پسا کرونا بوده و از کلاس‌های حضوری محروم شدیم. ۸۰ درصد دانش‌آموزان برای آزمون حضوری آمادگی ندارند و...

دانیال شوندی دیگر دانش‌آموز معترض حاضر در جلسه نیز می گوید: پدر بزرگ و مادر بزرگم را در کرونا از دست دادم. بیماری زمینه‌ای دارم و نمی‌خواهم پدرم داغدار فرزندش باشد. وی در ادامه با ارائه آمارهایی از شیوع کرونا در دو سال گذشته می افزاید: اطلاع‌رسانی در خصوص امتحانات حضوری دیرهنگام صورت گرفته و ما غافلگیر شدیم.

آجرلو دیگر دانش‌آموز معترض نیز گفت: سلامتی خانواده ام مهمتر از نتیجه امتحانات و کنکور می‌باشد.

آریا مهر ایرانمدار از دانش آموزان شهیدستان کرج نیز با محکومیت برخورد با دانش‌آموزان معترض در اسلامشهر می‌گوید: ما واکسینه نشده‌ایم و البته هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد، می‌شود در تصمیم بر امتحانات حضوری تجدید نظر نمود.

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

( رضا قاسم پور - خبرنگار صدای معلم )

 

فرزین عسگری دانش‌آموز سمپاد و مدال‌آور المپیادی آخرین دانش‌آموز معترض نیز با اشاره به ضرورت برخورد منطقی با مقوله کرونا می‌افزاید: پسا امتحان نیز باید پروتکل‌ها رعایت شده و با درجه بندی دانش‌آموزان تعداد شیفت‌های امتحانی اضافه گردد. وی با اشاره به تقلب گسترده در آزمون آنلاین می‌افزاید: با افرایش حوزه‌ها و کنترل‌های بیشتر و سوالات متناسب با آموزش الکترونیکی می‌توان از آسیب‌های احتمالی آزمونهای حضوری کاست.

مسعود فرهیخته از فعالان مدنی و صنفی ملی نیز با اشاره به نقش پدری و معلمی خود می گوید: باید مطالبه‌گری از مجاری قانونی پیگیری گردد. به عنوان یک معلم که عاشق دانش‌آموزانش می‌باشد سعی کردم با روش‌های ابتکاری تهدید کرونا را به فرصت تبدیل کنم. اگر در مقوله آموزش معلم باشیم در حوزه تربیت ما باغبان گلستانی هستیم که به سرنوشت تک تک گلهای باغ حساس هستیم.

وی در پایان خواستار اجرایی شدن اصل ۳۰ قانون اساسی (آموزش رایگان) و همچنین آزادی معلمان دربند گردید.

سالار قاسمی مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز به عنوان سخنران پایانی جلسه ضمن تبریک عید سعید فطر و تسلیت شهادت دانش‌آموزان افغان افزود: ما به عنوان ضلع چهارم مأمور به شنیدن صدای شرکای آموزش و پرورش هستیم. همه عشق و علاقه و هویت ما دانش‌آموزان هستند. شنیدن اعتراض مدنی دانش آموزان حداقل وظیفه ماست. در داستان کرونا معلمها پیشقراول آموزش مجازی بوده و از مسئولین جلوتر بودند. از دانش‌آموزان به عنوان یکی از مهمترین شرکای آموزش و پرورش خواهان اعتماد به تصمیمات مسئولین ذیربط هستم.

بنا بر اعلام وزارت بهداشت در کنکور ۹۹ بالاترین رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری هوشمند مربوط به حوزه‌های سنجش آموزش و پرورش بوده است.

برخورد ما با تمام معترضین اقناعی بوده و اصل اعتراض را حق دانش‌آموز می‌دانیم. احترام به شخصیت دانش‌آموز وظیفه مسئولین است.

بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

( سالار قاسمی - مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز )

 

دبیر شورای عالی آموزش و پرورش استان البرز با تاکید بر جایگاه آزمون‌های هماهنگ برای پایه نهم در تعیین رشته و همچنین اثرگذاری معدل امتحانات نهایی پایه دوازدهم در پذیرش کنکور افزود: همه دغدغه‌های اولیا، دانش‌آموزان و معلمان به عنوان شرکای اصلی آموزش و پرورش در آزمونهای حضوری تا حد امکان لحاظ شده و جای هیچ گونه نگرانی نیست.

قاسمی با اشاره به احصاء کد ملی دانش‌آموزان درگیر با کرونا گفت: آزمون دانش‌آموزان مبتلا و دارندگان بیماری‌های زمینه‌ای ایزوله و مجزا صورت خواهد گرفت.

وی ضمن پاسخگویی به تک تک سوالات و دغدغه های حاضرین افزود: مطالبات شما را داخل استان و همچنین از مسیر و وزارت پیگیری خواهم کرد. از اولیای محترم خواهشمندیم در روزهای باقیمانده تا شروع امتحانات دانش‌آموزان با بیماری زمینه‌ای را به مدارس اطلاع دهند.

فلسفه جلسه با شرکای آموزش و پرورش پمپاژ اعتماد و تزریق آرامش به جامعه می باشد. تصمیم آزمون حضوری مربوط به ستاد ملی کروناست، ولی ما در تلاشیم تبعات احتمالی آزمون‌های حضوری را به صفر برسانیم. آزمون‌ها متناسب با سطح تدریس مجازی خواهد بود.

قاسمی افزود: از نظر ما فرهنگیان پس از کادر پزشکی در اولویت تزریق واکسن بوده و برای بیمه کرونا و تزریق واکسن و همچنین مجازی کردن امتحانات داخلی پایه دوازدهم در تلاش مضاعف و مستمر خواهیم بود.
وی در پایان افزود: ما مدافع دانش‌آموزان و معلمان بوده و از حقوق آنها در چارچوب قانون بی لکنت و با فراغ بال دفاع می‌کنیم.

پایان گزارش/


بالاترین رعایت پروتکل های بهداشتی در میان دستگاه ها مربوط به آموزش و پرورش است

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد دخالت مجلس در صندوق ذخیره فرهنگیان و افزودن آن به موسسات عمومی غیردولتی

هنوز دو نهاد مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی پاسخ قانع کننده ای به آخرین گزارش صدای معلم ارائه نکرده اند . ( این جا )

در این گزارش آمده بود :

«  تبصره 12 از قانون بودجه سال 1400 کل کشور بیان می کند : ( این جا )

ک - وزارت آموزش و پرورش مکلف است سه ماه پس از تصویب این قانون، اساسنامه مؤسسه صندوق ذخیره فرهنگیان را در راستای تقویت بنیه مالی فرهنگیان، رفع ‌مشکلات معیشتی آنها، نقش‌پذیری فرهنگیان در هیأت امناء و مدیریت صندوق، ایجاد شفافیت مالی و محاسباتی، رفع تعارض منافع و تعیین وضعیت حقوقی آن مورد بازنگری قرار داده و به تصویب مجلس برساند.

نکاتی به شرح ذیل مطرح شده بود :

« صندوق ذخيره فرهنگيان طبق قانون يک موسسه خصوصي است . اراده نافذ فرهنگیان می تواند و باید از طریق اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان با توسل به مفهوم " اتاق شیشه ای " و با رای و نظر مستقیم آنان صورت گیرد .

« کدام اصل از قانون اساسي در مورد اموال يک موسسه خصوصي به مجلس اجازه مي دهد که اموال آن را عمومي اعلام کند ؟ و يا به دیوان محاسبات اجازه مي دهد که  به اموال يک موسسه خصوصي  ورود کند؟

اصل هشتاد و پنجم قانون اساسي فقط و فقط به تصویب‏ دائمی‏ اساسنامه‏ سازمان ها، شرکت ها، مؤسسات‏ دولتی‏ یا وابسته‏ به‏ دولت اشاره مي کند و تغيير اساسنامه يک موسسه خصوصي مثل صندوق ذخيره فرهنگيان ارتباطی با مجلس و سایرین ندارد .

طبق قانون اساسی این صندوق از اموال عمومی غیردولتی محسوب نمی‌شود و دیوان محاسبات نمی‌تواند به اموال این صندوق ورود کند . »

این رسانه از مجلس شورای اسلامی پرسیده بود :

  با توجه به ماهیت خصوصی موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان چگونه و با استناد به کدام ماده قانونی می خواهد در اساسنامه آن ورود کند ؟

آیا مجلس و شورای نگهبان قانون اساسی که بر این مورد صحه گذارده اند ، اندوخته حدود ۷۰۰ هزار عضو صندوق ذخیره فرهنگیان را دولتی یا اموال عمومی تلقی کرده اند ؟

آیا شورای نگهبان از موارد قانونی بی اطلاع است ؟ »

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد دخالت مجلس در صندوق ذخیره فرهنگیان و افزودن آن به موسسات عمومی غیردولتی

به تازگی علي اکبر کريمي نماينده اراک در مجلس ، مطالبي در جلسه علني مجلس ( سه شنبه 21 ارديبهشت 1400 ) در باره صندوق ذخيره فرهنگيان بیان داشته که کم و بيش براي اعضاي صندوق ذخيره فرهنگيان و کنش گران حوزه آموزش قابل هضم و پذیرش نیست و بر ابهامات موجود افزوده است :

وی گفته است :

« متاسفانه صندوق با ادعای غیرمنطقی خصوصی بودن نظارت پذیر نبوده و افراد فاقد صلاحیت در قالب رانت و ارتباطات سیاسی سمت های مدیریتی صندوق را اشغال کردند و از اعمال هرگونه نظارت جلوگیری می کنند.

 طرحی در مجلس برای اینکه نام صندوق در فهرست موسسات عمومی غیردولتی اضافه شود تهیه شده تا نظارت بر این صندوق افزایش پیدا کند و با نظارت مجلس شاهد حفظ حقوق حقه فرهنگیان در صندوق باشیم. »

جهت اطلاع این نماینده مجلس باید گفت که ؛ معلمان نیازی به " دایه مهربان تر از مادر " ندارند و خودشان در آینده با تشخیص ، خرد جمعی و استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان متخصص این امر خواهند توانست اراده عمومی را همراه با نظارت علمی و پاسخ گو تعریف و تبیین نمایند .

« موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی به نهادهایی گفته می شود که با تصویب مجلس شورای اسلامی ایجاد می شود و بیشتر از نیمی از بودجه سالانه آن از محل منابع غیر دولتی تامین می شود و خدماتی را ارئه می دهد که جنبه عمومی دارند . مانند کميته امداد امام. »

پرسش « صدای معلم » آن است که آیا اندوخته فرهنگيان در این صندوق با توجه به وضعیت پایین معیشتی اغلب آنان« بودجه سالانه » محسوب می شود ؟

آیا این نماینده مجلس تصور مي کند که هبه دولت در قالب ماده 17 ( طبق قانون ) کمک و اعانه به بخش خصوصي مي باشد و جزء بودجه سالانه ؟

این نماینده مجلس و سایر موافقان نظریه وی از کجا و بر اساس کدامین منطق مدیریتی و اقتصادی به این نتیجه رسیده اند که با افزودن نام صندوق ذخیره فرهنگیان به انبوه لیست موسسات عمومی غیردولتی ، ضریب نظارت افزایش پیدا کرده و جلوی فساد و سوء مدیریت گرفته خواهد شد ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد دخالت مجلس در صندوق ذخیره فرهنگیان و افزودن آن به موسسات عمومی غیردولتی

پرسش این است که آیا در آن موسسات عمومی غیردولتی با مکانیسم های تعریف شده اختلاس ، رانت و سوءاستفاده صورت نگرفته و یا مشکل و مساله اصلی جای دیگری است ؟

اگر قرار است مکانیسم نظارت به معنای " واقعی " در صندوق ذخیره فرهنگیان تعریف شود راهش مراجعه و اتکا به رای و نظر صاحبان واقعی این صندوق یعنی " فرهنگیان عضو " این صندوق می باشد .

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد دخالت مجلس در صندوق ذخیره فرهنگیان و افزودن آن به موسسات عمومی غیردولتی

به نظر می رسد وضعیت موجود صندوق ذخیره فرهنگیان مورد رضایت و مقبول سهامداران آن یعنی " معلمان " نیست و ساختار و چارچوب تعریف شده فعلی پاسخ گوی نیازها و انتظارات صاحبان اصلی آن نمی باشد .

اراده نافذ فرهنگیان می تواند و باید از طریق اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان با توسل به مفهوم " اتاق شیشه ای " و با رای و نظر مستقیم آنان صورت گیرد .

در این زمینه ، معلمان نیازی به " دایه مهربان تر از مادر " ندارند و خودشان در آینده با تشخیص ، خرد جمعی و استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان متخصص این امر خواهند توانست اراده عمومی را همراه با نظارت علمی و پاسخ گو تعریف و تبیین نمایند .

پایان گزارش/


گزارش انتقادی صدای معلم در مورد دخالت مجلس در صندوق ذخیره فرهنگیان و افزودن آن به موسسات عمومی غیردولتی

منتشرشده در گفت و شنود

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

« آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ انسان‌ها برابرند. » ( مارتین لوتر‌کینگ )

ناخالص ترین و ناقص ترین تعریف برای یک شغل در این جامعه، مربوط به معلمان است. از یک سو، با توجه به تنوع عناوینی که در کلاس درس به عنوان معلم مشغول امر تدریس هستند، قادر نیستیم تعبیر یا برداشتی واحد از این نقش در نظام آموزشی خود داشته باشیم و از سوی دیگر چون مدارس ما به چندگانگی ساختاری محکوم هستند و پیکری واحد و منسجم به شمار نمی آیند وجود نام های گوناگون برای معلم، به دور از مفهوم واقعی آن، امری طبیعی است.

این چندنامی متفاوت و متمایز برای نقش معلم، به ایجاد انتظارات و توقعات گوناگونی منجر می شود که ایجاد هماهنگی در بین آنها به مهارت فوق العاده مدیران نیازمند است. از سوی دیگر علم مدیریت نیز در همین جامعه خارج از ذات خود به زایش ابتکاراتی دست یافته که ماهیت کارآمد آن را خدشه دار ساخته است. از سوی مدیران اِعمال نظرات فردی، گروهی و یا جهت دار، اداره سازمان بر اساس سلایق شخصی، ارزش قائل نشدن به نقش نیروی انسانی، ارائه راهکارهای موقت برای مشکلات موجود، عدم همفکری با نیروهای شاخص، انتصابات فرمایشی و عدم موجودیت شایسته سالاری اصالت علم مدیریت را زیر سئوال برده است تا حدی که اگر اراده کنند قادرند به جمع چنین القا کنند که ماست سیاه است. در کمال ناباوری تحت تأثیر دو عامل ترس یا بی تفاوتی، گروهی در همین جمع، قابلیت پذیرش چنین القایی را دارد.

چندگانگی آموزشی، تعدد عناوین برای نقش معلم و جذب آنان خارج از روند حرفه ای و مدیریت جهت دار و غیرعلمی، باعث شده است که " اوضاع معیشت و زیر خط فقر قرار گرفتن معلمان " برجسته گردد. کانونی که برای هر نوع حمله یا مذمتی از سوی آحاد جامعه، آماده پذیرش لطمات جبران ناپذیری است.

معلمان دیروز از تغییر ماهیت نظام آموزشی طی دو دهه بعد آغاز انقلاب، غفلت کرده اند و با خیالی آسوده و به حساب ادامه آرامش قبل از آن دو دهه پراضطرار، سکوت را به جای اعتراض برگزیده اند. البته همه این تغییرات هجوم آمیز، در لفافه شعار و برجسته سازی ناتوانی وزارتخانه در حل مشکلات زیاد، انجام شده است. باید به این خاص بودن، قدری با شک و تردید نزدیک شویم که این همه توجه چرا اثرات مثبتی ایجاد نمی کند؟

آنان به سه دلیل عمده، دیروز فقط کتب درسی را تدریس و کلاس درس را اداره نموده اند:
1 ) بی اطلاعی از تجزیه و تغییر ماهیت تدریجی آموزش و پرورش به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات درون سازمانی.
2 ) بی نصیب بودن از روابط شفاف ستادی - صفی و وجود فاصله معنی دار مابین آن دو و حاکمیت نگاه از بالا به پائین.
3 ) عدم دسترسی به امکانات فضای مجازی که امروز در ایجاد همفکری و هماهنگی مابین معلمان نقش مهمی ایفا
می کند.

دهه اول انقلاب، همانند قبل از انقلاب، فرهنگیان و شاید دیگر کارمندان، به طور تساوی بر اساس سنوات خدمت و سطح مدرک تحصیلی خود، هر چهار سال یک بار ، گروه دریافت می کردند و عدالتی نسبتا برابر شامل همه شاغلین می شد. بعدها برای ارج نهادن به مدارک تحصیلی پایین تر از سطح کارشناسی، تفاوت حقوق بین دیپلم و فوق دیپلم و کارشناسی به بالاتر را به حداقل ممکن رساند و دیگر ارزشی برای دو فاکتور کسب گروه باقی نماند. ارزش سنوات خدمت و مدرک تحصیلی در محاسبه حقوق رنگ باخت و انگیزه ها سست شدند.

بعد از جنگ و به دلیل تراز منفی تجارت ایران یعنی افزایش واردات نسبت به صادرات و به جهت تعطیلی مراکز تولیدی و یا فرار مالکان کارخانه ها از ترس شرایط جنگی، جهت جلب رضایت شاغلان و افزایش کارآیی آنان، ساز و کار افزایش سالانه حقوق وارد فاز جدیدی از تصمیمات مدیران شد و تمامی مصایب بازماندگی از رفاه نسبی، نصیب معدود گروه های شغلی شد که از عدالت اجتماعی و اقتصادی بی بهره نگه داشته شده بودند. این روند به رشد سریع تورم و ناتوانی اقشار کم درآمد جامعه دامن زد و نابرابری اجتماعی افزایش یافت. در بین تمامی مشاغل، دو گروه نیاز به رتق و فتق رسانه ای داشته و دارند تا آرام و راضی نگه داشته شوند : آموزش و پرورش و سازمان تأمین اجتماعی. برای همین روز کارگر و معلم، نیاز به برجسته شدن بیشتر داشت.

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

خیلی از ما شاید ندانیم که روز اصناف، روز مهندس، روز خبرنگار کدام روز است اما دانش آموز کلاس اول و حتی افراد بیسواد جامعه ما با روز معلم و حال و هوای آنان آشنا هستند. باید به این خاص بودن، قدری با شک و تردید نزدیک شویم که این همه توجه چرا اثرات مثبتی ایجاد نمی کند؟

تمامی تلاش آن بوده و هست که به یک معلم چنین القا شود که او چون زیاد است پس محکوم به محرومیت از حقوق اجتماعی و انسانی است. سپس آنان می باید باور کنند که هیچ روزنه ای برای رهایی از این گلوگاه بازدارنده در وزارتخانه، وجود ندارد. تلقین یک قدرگرایی که تمامی نیروها بدان مجبور و محکومند. همان زمانی که تمام سازمان ها و ادارات دولتی، در تلاش برای جذب ماهرترین نیروها بودند و برای تحقق این مهم، مدیران ارشد آنان از جمله وزرای مربوطه در پی احراز بهترین شرایط رفاهی برای کارکنان و کارمندان خود بودند، وزرای ما طی چهار دهه با بوق و کرنا و تثبیت مظلومیت نمایی شغل معلمی و با قطره چکان، سعی در تقویت استضعاف آنان داشته اند. ما در پله اول به امید داشتن انرژی کافی جهت بالا رفتن به پله های بعدی، ثابت ماندیم و آنان بر روی پله های دهم و پانزدهم بر تلاش، رؤیا و باور ما خندیدند. البته اوضاع ما اصلا ثابت و متعادل نبود، چون نرخ تورم، تازنده و اوضاع زندگی معلمان بازنده بود.

آنان برای قبولاندن اوضاع اسفبار آموزش و پرورش، از ارائه ملزومات آموزشی از جمله ابتدایی ترین نیاز یک کلاس و مدرسه یعنی میز و صندلی استاندارد تا تجهیزات آزمایشگاهی، کتابخانه و تأمین و تضمین تکنولوژی آموزشی یا ریزفاکتورهای سمعی و بصری، طفره رفتند و معلمان را به عنوان الگویی مطیع و متواضع بر روی میز و صندلی شکسته نشاندند تا استضعاف سازمانی را همگی باور کنیم. در حالی که تأمین حداقل نیازهای لازم در این سازمان، تکلیف مدیران و حقوق معلمان و دانش آموزان بوده و هست.

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

معلم وقتی در کلاس درس با اطمینان خاطر نمی تواند دقت نظر در آموزش بهتر دانش آموزان خود داشته باشد و حتی اوضاع وخیم مالی خود را در هر خشمی بر سر آنان می کوبد که با این حقوق، بیشتر و بهتر از این درس نمی دهند، چگونه انتظار داریم که از پیکر مندرس آموزش و پرورش، رشد و توسعه ای زائیده شود؟

به تدریج تمامی پل های موجود، پشت سر هم در حال خراب شدن بود. مدارس دولتی رنگ باخت، اردوگاه های تفریحی - فرهنگی آموزش و پرورش یا اجاره داده شدند و یا به فروش رسیدند و یا در آنها هتلی برای کسب درآمد بیشتر ساخته شد، نظام آموزشی توسط سلایق وزرا دستخوش تغییرات عجولانه و بدون هدف گذاری و برنامه ریزی شد، مدارس محل اسکان مسافران نوروزی و تابستانی گردید و فرهنگیان مضحکه خاص و عام گردیدند. کتب درسی خصوصا دروس علوم انسانی آنقدر دستکاری شد که ربط منطقی مفاهیم آن از بین رفت و ارزش و معنا در بین صفحات آنها گم شد، اختلاف در نگارش کتاب تاریخ معاصر ایران خود به بحرانی جدّی تبدیل شد و بالاخره نفهمیدیم که به مصدق باید افتخار کنیم یا او را در مقابل آیت ا... کاشانی قرار دهیم! پاراگراف های ارزشمند مطالعات اجتماعی سال به سال از کتاب حذف شد، صندوق ذخیره فرهنگیان غارت شد و مسببان آن در هاله ای از ابهامِ جزا یا کیفر پنهان ماندند. پیکر واحد آموزش و پرورش تجزیه شده بود، گویی یک جنگ درون سازمانی وقوع یافته و آن را به اجزای کوچک تر و غیرمنسجم تری تبدیل ساخته بود.

از سوی دیگر تورم سرکش و ولع شدید آموزش و پرورش برای خصوصی سازی هر چه بیشتر، آموزش را کالبدی بی روح و مندرس ساخت که ارزش و منزلت معلم نیز علاوه بر حقوق آموزشی کودکان، قربانیان اصلی این تاراج گردید. کوس رسوایی معلمان با افزایش در بوق سالانه، وِرد زبان رانندگان تاکسی و اتوبوس، کسبه، بقال و رفتگر و نانوای محلات گردید و بسیاری از اهمال کاری ها و شتاب زدگی های دیگر، آموزش و پرورش را روز به روز ضعیف تر ساخت.

باید اندیشید با وجود این که بیش از سه دهه است حقوق همه کارمندان و معلمان در این کشور به طور سالانه و گاه ویژه افزایش می یابد، اما چرا اوضاع مالی فقط معلمان و کارگران بهبود نمی یابد؟ علت افزایش حقوق را وجود تورم می نامند، اما خود افزایش سالانه عامل تشدید تورم است. یعنی چرخش دائمی یک دور باطل برای اثبات وضعیتی ناموجه. در واقع دولت با این کار سالانه خود، درصد اضافی را در حساب ما واریز و بعد همان مبلغ را با اضافاتی بیشتر که از طریق قرض و وام توسط خود معلمان تأمین می شود، پس می گیرد و ما فقط از اثر روانی افزایش حقوق خود هیجان زده و شادمان می شویم، اما این افزایش تغییراتی مطلوب و محسوسی در زندگی ما به وجود نمی آورد.

اگر قدری دقت کنید سرآغاز رشد سریع تورم، با وعده و وعید دولت در شش ماهه آخر هر سال جوانه می زند و در اولین ماه سال جدید رشد می یابد. نقدینگی افزایش می یابد اما هم زمان با آن از افزایش تولید خبری نیست. باید پرسید که چگونه ملتی هستیم که علیرغم افزایش قیمت، باز تقاضا برای کالاهای مختلف را داریم؟

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

اگر هنگام افزایش قیمت، مصرف کننده تقاضای خود را کاهش ندهد، تورم ایجاد و تقویت می شود. از سوی دیگر با افزایش قیمت، میل تولید کننده به تولید بیشتر در بلندمدت از بین می رود. پس کمبود کالا و افزایش واردات نسبت به صادرات، کمر اقتصاد کشور را می شکند. از سویی دیگر دولت با ترفندی جدید در پی تقویت باور کمبود کالا جهت جیره بندی آنها برمی آید. وقتی تورم افزایش می یابد در واقع شیرازه پولی یک کشور از هم پاشیده می شود و کسبه برای حفظ سرمایه و دارایی خود دست به احتکار می زند. خود مردم نیز از قافله سالاری احتکار محروم نمی مانند و همین مورد عامل کمبود و افزایش بیشتر قیمت کالاهای اساسی می شود. جریانی که طی آن افزایش حقوق، بی خاصیت و بی اثر می شود.

نوع و ماهیت آموزش در واقع عنصر اصلی و تعیین کننده منزلت اجتماعی ما معلمان است. کلاس درسی که مدیریت آن در دستان معلم نباشد، تدریس کتابی که بیانگر واقعیت های امروز و دیروز نباشد، القا و تلقین مفاهیم دینی تا حدی که علم را بی اثر یا کم رنگ نماید، نبود همبستگی مابین تمامی کسانی که با نام معلم به کلاس درس می روند، نبود همفکری مابین همکاران هم پایه و هم رشته، تدریس ناقص یا اشتباه به دلیل برجسته بودن عامل غرور در عدم پرسش از همکار، سکوت کردن در برابر تغییراتی که در جهت تخالف با مصالح آموزشی است، یافتن پیشمرگانی برای اعتراض کردن و سکوت ما در هر موقعیتی حساس یا عادی، بی تفاوتی کثیری از ما در تجزیه پرورش از آموزش از چهل سال پیش که سرمنشأ بسیاری از مشکلات امروزی است، حذف تدریجی مدارس دولتی که عدالت آموزشی را نادیده می گیرد، بی تفاوتی در برابر بی خاصیت شدن اصل سی ام قانون اساسی، از دست دادن و بی خاصیت شدن سه جریان خون رسان به نظام آموزشی یعنی آموزش ضمن خدمت، گروه های آموزشی و تربیت معلمان حرفه ای که هر سه می باید از اصول متعالی تبعیت نمایند و به عنوان ابزار ارزشیابی، بی خاصیت نگردند، بی اثر کردن نقش مدیران مدارس به عنوان پلی رابط مابین کادر مدرسه و نیروهای ستادی و ترغیب و گسیل داشتن آنان به تظاهرات مذهبی برای تداوم مدت مدیریت و بسیاری از موارد دیگر که حاصل بی اعتنایی یا بی تفاوتی خود ما نیز هست.

متولی اصلی نظام آموزشی، معلمان هستند و وقتی خود آنان در بین تمامی آلام موجود، به برجسته سازی تنها فاکتور زندگی خود یعنی اوضاع نامناسب معیشتی دل بسپارند، که عامدانه توسط وزارتخانه انجام می گیرد تا باور داستان استضعاف زندگی از سوی آنان به ناپختگی فکری نیز سرایت یابد، چگونه انتظار بهبود همه جانبه شرایط را باید داشت؟

کسی منکر نیست که یک انسان ابتدا در قبال کاری که انجام می دهد باید تأمین گردد، اما چرا متوجه عمدی بودن این عدم تحقق نیستیم؟ ما فرمانروایان فکری جامعه هستیم و کلاس درس عرصه اقتدار شغلی ما، یعنی نفوذ بر قلب و مغز کودکان جامعه که فردا قرار است این جامعه را ادراه نمایند. واضح است که هیچ معلمِ عالِمی دوست ندارد این هدایت را بر اساس تفکرات شخصی خود انجام دهد و یا با معصومیت کودکان، بازی کند. اما باز ماهیت کار معلمان حداقل در این جامعه ترسناک به نظر می رسد. و برای همین به آنان اعتماد نمی کنند. فقط کافی است که خاطرات روز اول استخدام خود را در طرح سئوالات غربالگری گزینش به یاد آورید تا باور کنید که به ما اعتماد ندارند. برای همین ابتدا دبیران پرورشی و امروز طلاب و روحانیون را به جایگاه شغلی ما وارد می سازند. اما در این میان داستان تز و آنتی تز و سنتزی هم وجود خواهد داشت. تا زمانی که وزیر و وزارتخانه ای مستقل از هر نوع نفوذ تفکر سیاسی نداشته باشیم، منزلت معلم تنها شعاری بزک خورده است.

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

کل این داستان در تارو پود بیشتر معلمان رسوخ کرد. کیفیت آموزشی که دیروز قربانی کمیت شده بود، کمیت نیز امروز لنگ اوضاع نامساعد زندگی معلمان گردید. از پویایی و بالندگی آموزش و به روز بودن آن، دیگر نه نامی ماند نه اثری. امروز باید نگران اوضاع وخیم آموزش در کشور بود. برقراری عدالت اجتماعی و تأمین رفاه نسبی همه افراد جامعه وظیفه حتمی دولت است و کسی منکر آن نیست. اما در حرارت آتش افروز مطالبات مادی خود، نباید اجازه دهیم که کیفیت آموزشی در اسارت بی کفایتی مدیران بسوزد.

آموزش و پرورش سرویس دهنده تمامی بخش های یک جامعه است. تضعیف عملکرد نظام آموزشی به آموزش عالی و دیگر سطوح جامعه یعنی بخش های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز آسیب می رساند. نگاه بنگاه داری بدان و یا کسب منافع بیشتر از بخش های گوناگون آن، به تضعیف روزافزون آموزش و پرورش منتهی می شود.

جامعه ما باید در برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی بکوشد و سطح رفاه نسبی شاغلان را تثبیت سازد، سرمایه نفت را به جای واردات کالاهای مشابه برای تولیدات داخلی معتبر هزینه کند. به جای پرداخت انواع مختلف بسته معیشتی و یارانه، در ترغیب افراد به کار و کوشش و تولید بیشتر تلاش نماید. تعادل و ثبات اقتصادی را با رعایت رابطه معکوس بین قیمت و تقاضا و رابطه مستقیم بین قیمت و عرضه، ایجاد نماید. ملتی که با وعده و وعید و یا با پول بادآورده گذران زندگی می نماید هرگز قادر نخواهد بود تا روی دو پای استقلال و عزت، بایستد.

در واقع آموزش و پرورش؛ پاشنه آشیل جامعه ما گردیده است و تمامی اقشار جامعه حق دارند در مورد آن نظرات خود را اِبراز دارند. بیشتر افراد جامعه با تعدّی به حریم بِکر معلمان و با ارزیابی سطحی از کفایت و لیاقت آنان، بر همین نقطه مشخص، جملات نیش دار و اهانت آمیز خود را نشانه می روند. در این میان تنها کسانی که قادر به بیان نظر نیستند خود معلمان هستند. البته آنان متعهدانه مسایل را طرح و تحلیل می کنند اما چون سخن آنان در بین گفته های ناپخته عموم مردم، به کار نظام آموزشی نمی آید و تشکیلاتی استوار همچون سازمان نظام معلمی متعهدانه ای وجود ندارد پس همه باد هواست و از گوشی وارد و از دیگری برون می رود. هر چند ماهیت انتصابات سازمان نظام معلمی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد و شفاف و قانونمند نیست و تعهدی وجود ندارد افرادی که به عنوان اعضا انتخاب می شوند به خط مشی سازمان وفادار بمانند. آنان باید افرادی قوی فکر و معلمانی مجرب باشند که احدی جرأت جسارت بدانها را نداشته باشد. در ضمن می باید اعضای فهیم و مبارز سازمان، مصونیت سیاسی داشته باشند چون که هر سخن معلم موجب تنویر افکار می گردد و ناخودآگاه با سیاست خط و ربط پیدا می کند. یعنی ما معلمان قادریم روزی در چنین فضایی، روشنگرانه و روشنفکرانه به فعالیت بپردازیم؟ یا امیدی به رهبری واحد در نظام آموزشی نیست و نیروهای انسانی موجود در آن در جزایری کوچک و از هم گسیخته، سردرگم و بدون هدف و انگیزه، در پی گذران عمر خود هستند. لشکری شکست خورده در بین تهاجم ناجوانمردانه کثیری که منتظر رأی نهایی نشسته اند. باید پرسید که چگونه ملتی هستیم که علیرغم افزایش قیمت، باز تقاضا برای کالاهای مختلف را داریم؟

اوضاع کلی آموزش و پرورش در این جامعه، عین ضرب المثل " آش شله قلمکار " گردیده است، که برای انجام امور نظم و ترتیبی وجود ندارد و آغاز و پایان هیچ چیز در آن معلوم نیست. به نوعی هرج و مرج و ریخت و پاش در آموزش و پرورش موج می زند.

می گویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز، آن هم در فصل بهار به شهرستانک یا سرخه حصار، از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران برود . در این روز خاص به دستور او دوازده دیگ آش بار می گذاشتند. مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات، انواع سبزی و ادویه های مختلف بود. هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری می کردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاش های مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است. اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بی نظم بوده که بعدها به دلیل بی نظمی و شلختگی، معروف به ضرب المثل " آش شله قلمکار " گردیده است.

به دنبال ایجاد و احیای ارزش ها باشیم تا ارزشمند گردیم. ما نباید خود را اسیر و بازیچه تفکرات معدودی که از هر لحاظ از ما ناتوان ترند، گردانیم. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان آب شنا می‌کنند. نباید منتظر نشست تا معجزه ای صورت گیرد. معجزه اصلی در دستان معلمان نهاده شده است، خودمان باید بدان قدر نهیم تا دیگران نیز گرانبها بودن آن را باور داشته باشند. هر روز که بهترین روش تدریس را با عشق به کودکان این مرز و بوم، آموزش دادیم و عشق و لذت و ذوق آموختن را در آنان ایجاد کردیم، روزی فرخنده برای معلم خواهد بود.

خجسته باد چنین مهر و چنین روزی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب شناسی روز معلم و چالش های آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 21 ارديبهشت 1400 11:16

چرا معلم مهم نیست!

چرا معلم مهم نیست و جایگاه معلم در جامعه ایران

کیفیت زندگیِ کاری، مفهومی است که این روزها در زندگی معلمان بی‌معنی است! معلمی که این روزها کامش از همه‌جا تلخ است.
حدود دو هفته پیش بود، شخصی را دیدم؛ پس از کمی گفت و گو، گفت چه‌کاره‌ای؟ گفتم: معلم؛ گفت: خب... و مکث کرد و انگار منتظر بود چیزی بگویم! منظورش را نفهمیدم؛ خودش گفت: خب ! برای تامین معاش زندگی‌ات چه کاری داری؟ حرفش به‌نظر گریه دارد، نه؟! اما واقعیت داشت! این بود که خرواری جمله به ذهنم آوار شد؛ مگر پزشک برای تامین معاش زندگی‌اش چه کار دیگری دارد؟ یا حتی پرستار! چرا از رئیس یک بانک هیچ‌وقت نمی‌پرسند شغل دیگرت چیست؟ ولی مدیر مدرسه‌ای که فقط مدیر مدرسه‌ است، یا معلمی که فقط معلم، باید مورد سوال قرار گیرد گه برای تامین معاش زندگی‌ات چه‌کاره‌ای؟ چرا معلم جز معلم بودن باید کار دیگری بلد باشد؟ چرا این‌قدر معلم را شکستیم؟ آفرین واقعا آفرین؛ خوب ذهنتان را می‌خوانم! می‌گویید برو بچه، عمدی در کار است! من هم می‌گویم بچه هم که باشی می‌فهمی که آموزش قوی، معلم قوی و مدرسه‌ی پویا، آگاهی می‌آفریند. کسی که آگاه باشد سکوت نمی‌کند! نمی‌شود از او سوءِ استفاده کرد. و این خیلی هم خوب نیست! نه؟ خوب فکرتان را خواندم؟

یک تانک الکل داده‌اند به خدمتگزاری و به هوای آن که او با دقت« اتاق‌ تمیزهایِ» ساختِ ترانزیستور! مکان را تمیز می‌کند معلم و دانش‌آموز را به وادی مرگ می‌فرستند؛ اصلا هم حواسشان نیست اغلب کارکنان دیگری که به سر کار می‌روند میزی جلوی در اتاق گذاشته تا کسی وارد نشود و از همان پشتِ در کارشان انجام می‌شود؛ یا با مانعی دیگر به‌علاوه‌ی پلاستیک حائل ایجاد می‌کنند! اما معلم مگر می‌تواند؟ آن‌هم در کارگاه که باید دائم رفع اشکال کند؛ اصلا فرض کنید درس ریاضی، باز هم تفاوتی ندارد مگر می‌شود دانش‌آموز را به بند کرد که جلو نیاید؟

چرا معلم مهم نیست و جایگاه معلم در جامعه ایران

در همان اوان که حقوق اکثر کارکنان دولت در سکوت ویژه‌ی خبری افزایش قابل قبولی یافت؛ آموزش و پرورش محترم با عناوین رتبه‌بندی و صد مثل از این قیبل، کلاهی بر سر معلمان گذاشت که ببین و نگو! آن موقع در بوق و کرنا برای افزایش دروغین! و امروز در سکوت کامل برای حذف راستینِ معلم تمام وقت و احتمالا حق مرزی و شرایط سختی که انگار در احکام برخی معلمان وجود داشته! احتمالا با این کم‌شدن‌ها، حداقل 20 درصدی کم می‌شود، حالا ۲۵ درصد هم اضافه می‌کنند. واقعا علت این افزایشِ حقوق نجومی چیست؟

در کشوری که اقتصاد هجدهم دنیاست و تورم صفر است، معلم دغدغه‌ی معیشت ندارد! یک بیست درصد دیگر هم کم بفرمایید. طنز تلخ دیگر این است که وقتی می‌گوییم یک نو معلم دو میلیون و ششصد تومان حقوق می‌گیرد! هیچ‌کس باورش نمی‌شود؛ حتی یک درصد هم فکر نمی‌کنند واقعی‌ست؛ می‌گویند چرند نگو، این تصویر، این حکم، جعلی است. حتی فکر نکنم خود وزیر هم بداند!

همیشه با خود می‌گفتم چه شیرین است در آینده صاحب شغلی باشی که دلبستگیِ شغلی‌ات آن‌قدر بالاست که فرسودگی احساس نمی‌کنی. هفت قرآن به میان قبل از آنکه معلم شوم عاشق معلمی بودم؛ فکر می‌کردم همین رابطه‌ی دلبستگی و فرسودگی برایم ایجاد خواهد شد؛ اما کاخ رویا، کوخ که چه‌عرض کنم! گور آرزو شد؛ هر چند به‌نظر باید چشم‌ها را شست و جور دیگری دید؛ بیایید زاویه‌ی دید را کمی تغییر دهیم؛ چون دین حاکم اسلام است و این آیین مبارک التزام ویژه‌ای به عدم وابستگی به مقام و مال دنیوی دارد؛ اگر خوب دقت کنیم این بزرگواران کارشان را بد انجام نداد‌ه‌اند؛ ببینید شما سی‌ سال پشت سر هم سیگار هم که بفروشید برایتان سخت است بعد از این مدت مدید دل بکَنید؛ حالا شما خودتان ببنید روسای آموزش و پرورش چه درست و متین رهنمودهای اسلام را انجام داده‌اند، که معلم برای بازنشسته‌شدنش اعتراض می‌کند! تصویر معلمان دانشسراییِ معترض، که آقا خواهشا ولمان کنید! برویم که هنوز از ذهنمان پاک نشده، هان؟! هر چند هنوز هم انگار نمی‌دانند پابندند یا رها می‌شوند.

چرا معلم مهم نیست و جایگاه معلم در جامعه ایران
با یک نگاه کوتاه به کشورهای تراز اول می‌توان دید چرا کارآمدی آموزش و پرورش در ایران این‌قدر مزخرف و بی‌مصرف شده! یکی از مهم‌ترین پارامترها تامین فرصت رشد و امنیت مداوم است؛ چه جمله‌ی خنده‌دار و مضحکی است در کشورهای جهان سوم مثل ایران، نه؟ کدام معلم احساس امنیت مداوم می‌کند؟ البته از حق نگذریم این‌روزها باید گفت کدام ایرانی احساس آرامش و امنیت روانی دارد؟ البته در اینجا خیلی مفهومی نمی‌شود به قضایا نگاه کرد! همین‌که همیشه در مجلس نیرو برای تشکیل کمیسیون آموزش کم می‌آید، دیگر خودتان پایان داستان را بخوانید!

خب از حق هم نگذریم جایی که وزارت نفت باشد و معدن و صنعت و راه و ... آموزش می‌خواهی چه‌کار؟! آن‌جا کافی‌ست بزنی پانصد میلیون پاداش به مدیر عاملِ.... و خودت پولش را برداری و خلاص؛ اما در آموزش و پرورش کار سختی ست. هرچند خواستن توانستن است! برای مثال باید ساعت‌ها اضافه‌کار دروغین برای معلمان تعریف کنی، در موارد بسیاری هم خودشان بی‌خبر باشند، بعد شاید بتوانی پولی به جیب بزنی! یا مثلا از ناآگاهی عده‌ای سو استفاده کنی؛ برای مدرسه‌ای که نیاز به انباردار است، یک شخص موهومی تعریف کنی! تا بتوانی اسکناسی در جیب کنی؛ اما این انباردار کجاست؟ الله اعلم! شاید راه‌های ساده‌تری هم وجود دارد؛ اما معلمی که ده دقیقه تاخیر در کلاس، به زعم خودش گناه و جرمی نابخشودنی است! آن‌قدرها زیرک نیست که راه محیرالعقولی به‌ ذهنش برسد.

چرا معلم مهم نیست و جایگاه معلم در جامعه ایران
حال تو بیا برای این جماعت بگو: «معلم انسانی است که شهروند اتوپیای آینده را می‌سازد» بگو:« معلم مهم است چرا که رهبران فردا، همین دانش‌آموزان امروزند!» یا بگو: «معلم مهم است چرا که اگرچه نفت استخراج نمی‌کند! اما می‌تواند مولد تفکری باشد که هیچ تحریمی بر آن سازگار نیست» همیشه با خود می‌گفتم چه شیرین است در آینده صاحب شغلی باشی که دلبستگیِ شغلی‌ات آن‌قدر بالاست که فرسودگی احساس نمی‌کنی.

اصلا تو بیا قولی از آن‌وری ها بگو:« Teachers truly are the backbone of society»پاسخ می‌شنوی پیکره و ستون فقرات جامعه کیلویی چند؟ و این ماجرا حدیث مفصلی ست.

خلاصه کنم! که در شهر بی‌نماز بیش از این اذان گفت خطاست؛ همان یاسین در گوش حیوانِ خوش صدا خواندن است. خلاصه نمی‌ارزد! راست می‌گویید من هم بودم سمت آموزش نمی‌رفتم! همین است که امروز ما از خانلری رسیدیم به این افراد!

همین نیم‌جمله‌ی آخر را چند بار بخوانید، خودتان به عمق فاجعه پی‌ می‌برید!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چرا معلم مهم نیست و جایگاه معلم در جامعه ایران

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور