صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
پنج شنبه, 30 ارديبهشت 1400 12:20

بحران خانواده در غرب!

جایگاه واقعی خانواده در جامعه ایرانی و جامعه غربی

 یکی از دلایلی که برای اسلامی کردن علوم انسانی بیان می شود، جلوگیری از نفوذ فرهنگ منحط غرب و حفاظت و مراقبت از بنیان و کیان خانواده های ایرانی است. مسئله بحران در خانواده های غربی در ذهن مسئولان حوزه فرهنگی و آموزشی به چنان امر پذیرفته شده و طبیعی بدل شده است که در تک تک کنشهایشان در برخورد با غرب کاملا واضح و مشخص است. از اجاره هتل برای ورزشکاران اعزامی به اروپا (که سعی می شود دور از شهرهای ساحلی باشد) تا مامور همیشه بیدار صدا و سیما که با چشمانی هوشیار مواظب است تا از پخش حضور یک زن در ورزشگاه جلوگیری نماید. از ممیزی شدید بر نمایشنامه ها و رمان های ترجمه شده تا قیچی کردن فیلم های سینمایی غربی (چند سال پیش آثار اینگمار برگمان را هم در مجموعه آثار مبتذل گنجانده بودند) همه با هدف مواظبت از ارزش های انسانی و اخلاقی و دفاع از کیان خانواده صورت می گیرد.

 اما مسئله ای که به دور از تبلیغات رسانه ای باید آن را مد نظر قرار داد، جایگاه واقعی خانواده در جامعه ما و جامعه غربی است.

برخلاف باور عمومی و پذیرفته شده، نرخ طلاق در کشورهای غربی در ۳۵ سال گذشته روبه کاهش بوده است. در خانواده های جوامع غربی خیانت زوجین به یکدیگر بسیار مذموم شمرده می شود، حقوق کودکان در خانواده بسیار مورد توجه و اهمیت قرار دارد و نهاد خانواده به شدت مورد حمایت دولت ها قرار دارد و در کل نگاه جامعه به افرادی که تشکیل خانواده داده و صاحب فرزند هستند، بسیار مثبت است.

جایگاه واقعی خانواده در جامعه ایرانی و جامعه غربی

در مقابل در جامعه ما آمار طلاق با سرعت بالایی در حال گسترش است. سن ازدواج و علاقه جوانان به تشکیل خانواده سال به سال در حال کاهش است. (به گونه ای که متوسط سن ازدواج در ایران از متوسط جهانی چندین سال بالاتر است) نگاه به ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی ارزشمند سال به سال در حال کمرنگ شدن است. خیانت به پیوند زناشویی قبح خود را از دست داده و به «شیطونی» ساده تقلیل داده شده است. در بسیاری از خانواده ها دیگر والدین آن احترام سابق را ندارند و ازدواج موقت که قرار بود به عنوان ابزاری برای تسهیل ازدواج جوانان تبدیل شود عملا به ابزاری برای هوسبازی ثروتمندان، ملاکان، حاجی بازاری ها و سیاستمداران پا به سن گذاشته تبدیل شده است تا از این طریق در سنین پیری نیز طعم تجدید فراش با بانوان جوان را بچشند و همسر اصلی و فرزندان خود را در بهت و تعجب فرو برند.

جایگاه واقعی خانواده در جامعه ایرانی و جامعه غربی

 مثال ملموس دیگر از بحران خانواده در ایران در میزان مسافرت ها به شهرهای بدنامی مانند پاتایاست. درست است که مسافران پاتایا از همه نقاط دنیا هستند، اما تفاوتی هست بین اغلب مسافران ایرانی و مسافران سایر کشورهایی که به این شهر سفر می کنند. در کشورهای غربی اغلب افرادی از طبقاتی با سطح تحصیلات و فرهنگ پایین، مسافران پاتایا را تشکیل می دهند و به ندرت می توان فردی صاحب خانواده و فرزند را در میان مسافران غربی پاتایا مشاهده کرد. اما در ایران پاتایا شهر محبوب تحصیل کردگان و طبقه متوسط جدید (کارمندان، پزشکان، مهندسان و..) است. مسافرانی که اغلب متاهل بوده و به دور از چشم همسر و فرزندان پاتایا را بهشت رویاهای خود برای استراحت و خرج پس انداز اضافی خود می دانند..

 با توجه به شرایط حاکم بر جامعه ما و جوامع غربی در امور مربوط به بنیان و ارزش های خانواده، به نظر می رسد بیشتر از آنکه ما نگران نفوذ فرهنگ منحط غربی باشیم باید سعی کنیم ارزش های خانوادگی و اجتماعی آنها را به جامعه بیاموزیم.

کانال خرمگس


جایگاه واقعی خانواده در جامعه ایرانی و جامعه غربی

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 30 ارديبهشت 1400 10:19

فوق العاده ویژه چیست؟

همدان

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه 27 اردیبهشت نشست رسانه ای معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش با خبرنگاران به صورت " حضوری " برگزار گردید .

بسیاری از خبرنگاران که برای طرح پرسش ثبت نام کرده بودند هنگامی که مجری نشست نام آن ها را قرائت می کرد عنوان می کردند که به صورت اختصاصی و در پایان نشست پرسش خود را مطرح خواهند کرد .

پرسشی که در این جا مطرح می شود این است که این گونه امور را می توان به صورت تلفنی هم انجام داد ضمن آن که معنای نشست رسانه ای بیان مسائل و چالش ها جهت طرح آن در " حوزه عمومی " و برانگیختن حساسیت افکار عمومی برای وادار کردن مسئولان و مدیران جهت پاسخ گویی و شفاف سازی در حیطه اختیارات و عملکرد است .

« مدیر صدای معلم » پرسش های زیر را خطاب به معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش مطرح کرد :

« آبان 1397 در در میزگرد تخصصی دومین همایش « سواد رسانه ای و تعلیم و تربیت دانش آموزان در عصر رسانه» که در سالن کتابخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد گفته بودید :

" رسانه مغز را شکل می دهد . باید از دوران ابتدایی تحصیل، سواد رسانه ای را با نگاه جامع آموزش داد و از یکسو نگری به آن پرهیز کرد .

در سراسر جهان نیاز رو به رشدی وجود دارد که آموزش رسانه های در برنامه درسی مدرسه گنجانده شود. استرالیا اولین کشوری است که آموزش رسانه ای اجباری را پایه نهاد و بخشی از برنامه درسی از مهد کودک تا کلاس دوازدهم را به این امر اختصاص داد. در آسیا هم فیلیپین نخستین کشوری است که آموزش رسانه ای را در برنامه درسی گنجانده است .

در 20 سال گذشته، کشورهای اروپایی مانند فرانسه، فنلاند و انگلیس، آموزش رسانه ای را در برنامه های درس ابتدایی، متوسطه و دانشگاه تلفیق کرده اند . "

اقدامات وزارت آموزش و پرورش در ایران در مورد این امر مهم چه بوده است ؟

چرا هنوز درس مستقلی با محتوای کاربردی و علمی در این زمینه تدارک دیده نشده است ؟

خانم حکیم زاده

حدود 15 ماهی است که مدارس تعطیل هستند .

در این مدت جز شما فرد دیگری در حوزه ستاد و برنامه ریزی حامی آموزش حضوری نبوده است .

نخست آن که چرا ؟

دوم آن که همراهی رسانه های حوزه آموزش و پرورش را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید ؟

آیا به آن ها نمره قبولی می دهید ؟

به نظر می رسد دوز توجه به آموزش های دینی و ایدئولوژیک در مقطع ابتدایی خیلی بالاست .

 کتاب هدیه های پایه ی ششم از اول تا آخرش فقط توصیه به اصول دین و فروع دین است.

علاوه بر آن در درسی چون فارسی، آن قدر که به بررسی شهدای دفاع مقدس و کربلا و ... پرداخته شده از زندگی بزرگان و دانشمندان مطلب قابل توجهی نیست.

حتی در کتاب مطالعات اجتماعی هم همین وضع است.

آن قدر سلسله ها و تاریخ لعن شده و فقط دستاوردهای انقلاب اسلامی گنجانده شده  که گویا در هیچ دوره ای مردم در رفاه و آسایش نبوده اند الا در این دوره.

در مورد شهدای مدافع حرم صحبت می شود ولی راجع به مدافعان محیط زیست خبری نیست .

 چیزی در مورد شهروند نمونه، حقوق شهروندی و مدنی، دفاع از محیط زیست مشاهده نمی شود . این در حالی است که به اذعان کارشناسان در حال حاضر و آینده نزدیک ، مهم ترین مساله در ایران ، بحران محیط زیست خواهد بود .

با این محتوا چگونه قرار است تفکر انتقادی در دانش آموزان رشد پیدا کند ؟

و چگونه قرار است به کشوری نمونه در منطقه تبدیل شویم ؟

آن چه در زیر می آید ،؛ پاسخ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش به پرسش های صدای معلم است .

منتشرشده در گفت و شنود

تحلیلی بر قتل بابک خرمدین و قتل فرزندان توسط یک پدر و مادر

۱. میشل فوکو در توضیح "نظم یا سامانه سکسوالیته" در جامعه بر این باور بود که سکسوالیته صرفا مربوط به روابط جنسی نیست؛سکسوالیته گذرگاهی است که در آن روابط قدرت میان زن و مرد،پیر و جوان، پدر و مادر و فرزند، و...شکل می گیرد و خود را تثبیت می کند.

به باور فوکو در عصر مدرن چهار اتفاق این نظم را شکل داده اند: پیدایش زن عصبی، تربیتی شدن سکس کودک، اجتماعی کردن تولید مثل و در آخر شکل گیری لذت منحرف، به ویژه لذت منحرف والدین

۲.در فرآیند قتل بابک خرمدین و خواهر و داماد خانواده همه این چهار عنصری که نظم سکسوالیته را شکل می دهند وجود دارند: پدر منحرف است و گرفتار در لذت منحرف به دختران خود تجاوز کرده است، مادر عصبی و هیستریک رفتار می کند، بنا به اعترافات والدین ، فرزندان تربیت سکسی اخلاقی نداشته اند و در آخر فرزند پسر مجرد بوده و کارکرد تولید مثل را برای خانواده ممکن نساخته و از لذت منحرف بهره گرفته است.

۳. این وضعیت، وضعیت طبیعی خانواده یا به زبان فوکو رابطه میان "نظم سکسوالیته" و "نظم وصلت" یا خانواده درعصر مدرن است.به زبان دیگر، نظم سکسوالیته یا در بستر نظم وصلت تبدیل به یک نظم اجتماعی و اخلاقی می شود یا می تواند فاجعه بیافریند. این نظم وصلت است که با تعریف قواعد مربوط به امر مجاز و ممنوع، نظم سکسوالیته را مدیریت می کند.

۴. آنچه در خانواده خرمدین اتفاق افتاده خارج شدن نظم سکسوالیته از بستر یک خانواده معمولی یا نظم وصلت است.در چنین بستری قطعا فاجعه رخ خواهد داد. سکسوالیته یا نظم قانونی و حقوقی خانواده را می پذیرد یا تبدیل به فاجعه می شود. البته قتل تنها یک شکل ویرانی خانواده است.

در ایران سالهاست که اتفاق مهمی به نام "انقلاب جنسی" رخ داده و نظم سکسوالیته را از بستر نظم قانونی و حقوقی خانواده خارج کرده است.این موضوع را باید در جایی دیگر در بحث از پیامدهای توسعه برای روابط جنسی و عاطفی در خانواده مورد بررسی قرار داد.

تحلیلی بر قتل بابک خرمدین و قتل فرزندان توسط یک پدر و مادر

کانال رخداد تازه ( مصطفی مهرآیین )


تحلیلی بر قتل بابک خرمدین و قتل فرزندان توسط یک پدر و مادر

منتشرشده در یادداشت

چهارمحال و بختیاری

منتشرشده در نامه های دریافتی

کارکرد آموزش عالی و ضرورت احیاء دانشگاه از منظر آموزش اجتماعی

مکانهای آموزشی که حّدّ کارکردشان انتشار مقاله و اعطای مدرک تحصیلیست به اشتباه عنوان دانشگاه را یدک می کشند. نهاد دانشگاه فراتر از یک مؤسسه آموزشی – اداری بوده و با نقش و رسالتش در امر آموزش عالی، مسئولیت اجتماعی و ارتقاء آگاهی جامعه هویت می یابد.

تاریخچه فعالیتهای دانشگاهیان در ایران نشان می دهد دانشگاه از عهده چنین اهدافی در برخی مقاطع تاریخی برآمده است. این نوشته دلایل و گام هایی را شرح می دهد که دانشگاه و دانشگاهیان بایستی برای نجات از وضعیت فعلی، احیاء شأن و حقانیّّت خود و تثبیت دانشگاه در جامعه بردارند. این گام ها میتواند با تأسیس سازمان نوین دانشگاهیان ایران تحقق و استحکام یابد.

دانشگاه در حال حاضر، به دلیل حداقل سه عامل بزرگ شدیداً در رنج و محنت است. پاندمی بیماری کووید و شرایط کُُرونایی علاوه بر خسارتهای جانی و روحی – روانی، باعث تعطیلی بسیاری از فعالیتهایِ جمعی از قبیل تشکیل حضوریِ کلاسهای درس، جلسات، سخنرانی ها و همایشهای دانشگاهی و دانشجویی شده است. ایراد نه صرفاً تبدیل حضوری به مجازی بلکه کاهش تأثیر فکری و فرهنگی گفتمان دانشگاه روی گروههای اساتید و دانشجویان و در نتیجهکلّ جامعه را شامل می شود. هیچ گفتمان عقیدتی یا فلسفی نمی تواند خود را محقّ و لازم الاجرا پنداشته و پروژه حقیقت جویی را مسدود کند. نیل به حقیقت تنها با فضای آزاد ابراز و اشاعه عقیده و اندیشه، و نقد آزادانه نظریات و ایدئولوژی محقق می شود.

بُرُوز وضعیت آشفته اقتصادی که نسبت مستقیم با میزان تنش درروابط منطقه ای ایران و برنامه هسته ای داشته و باعث ظهور جمعیتی مُُفسد و سودجوی فرصت طلب شده با هیچ منطقی موجه نیست ؛ این سؤال را دامن می زند که چرا حفظ ثبات اقتصادی و اخلاقیات اجتماعی، اولویت اصلی و تعیین کننده در سیاست های کلان حکومتی قرار نمی گیرند ؟ ناهنجاری اقتصادی و اجتماعی، کاهش انگیزش و اعتقاد دانشگاهیان به رسالت و اهداف آموزش عالی را در پی داشته و باور آحاد جامعه به نظام حاکمه را تحت تسلط قرار می دهد.

دلیل سوم ناشی از برخی سیاست های محدودکنندۀ بازمانده از مصوّبّات انقلاب فرهنگی در خصوص دانشگاههاست. سیاست هایی که طی سالها اصلاح یا جایگزین نشده و باعث از دست رفتن خودمختاری و شیوه فکری دانشگاه شده اند. زیرا اقدام و سخن دانشگاهیان تحت این سیاستها ممیزی می شود که باعث افولِ مرجعیت فکری دانشگاه در جامعه شده است. آخرین رویکرد تجویز شده برای دانشگاهها یعنی «خدمت به جامعه و صنعت»، امری ضروری ولی واجد نقصی بزرگ است. زمینه های همکاری در ابلاغیه ها عمدتاً مشارکت در پروژه های تولیدی و صنعتی ست و از زمینه های اجتماعی مانند ارتقاء آگاهی جامعه و کاربست دانش در اخلاق و فرهنگ غفلت شده است. جهت رفع این نقیصه بایستی دفتر ارتباط دانشگاه و جامعه در دانشگاهها راه اندازی و همایش های «دانش و آگاهی اجتماعی» برای دانشجویان و علاقمندان عمومی به اجرا گذاشته شود.

کارکرد آموزش عالی و ضرورت احیاء دانشگاه از منظر آموزش اجتماعی

در یکی دو دهه اخیر نسبت به کجروی ها و عدول دانشگاه از اهداف و رسالت اصلی اش، بسیارانتقاد شده است. اکنون اگر اراده ای برای احیاء و بازتأسیس دانشگاه برخیزد با انبوهی از کاستی ها و مشکلات مواجه می شود. نواقص و مشکلات گوناگون جامعه فعلی ایران، انتظارات و مطالبات متنوعی را به سمت دانشگاه سرازیر می کند که از مطالبات صنفی و آموزش بزرگسالان گرفته تا لزوم ارتباط ارگانیگ دانشگاه و فنآوری را شامل می شود. از طرفی با تاریخچه درخشان دانشگاهیان و دانشجویان از حیث مسئولیت اجتماعی و سیاسی در برخی مقاطع تاریخی مواجه ایم و در این میان اقدامات سازمان ملی دانشگاهیان در 85-7581 فراموش نشدنیست. اگر دانشگاهیان به این تاریخ بی اعتنا باشند، دانشگاه بدون هویت خواهد ماند. در چنین اوضاع و احوالی یا باید به این اهداف، آرمان و تاریخچه پشت کرده و تسلیم دلمردگی  و سیاستهای بازدارنده دانشگاهها شد یا باید در جهت احیاء این ارزشها پای در راه نهاد. سازمان نوین دانشگاهیان می تواند از بطن شوراهای صنفی و افراد معتقد بر احیاء دانشگاه ،تأسیس شود تا مطالبات خود را تدوین و به گوش همگان برسانند   .

اکثریت جامعه در اتخاذ باور، عقیده و تصمیم به مراجع فکری مورد قبولشان رجوع می کنند .انتخابات، تصمیمات اقتصادی، ارزشها و سبکِ زندگی و پذیرفتن آموزه های فرهنگی برخی از این زمینه ها هستند. فقدان مرجعیت فکریِ ذیصلاح و پرمخاطب یکی از معضلات اجتماعی وفرهنگی در ایران امروز است که دارای تبعات منفی در عرصه های سیاسی نیز هست.

کارکرد آموزش عالی و ضرورت احیاء دانشگاه از منظر آموزش اجتماعی

بسیاری از صاحب نظران از سلبریتیزه شدن مرجعیت فکری و تأثیر سلبریتی ها روی افکار عمومی درسالهای اخیر سخن گفته اند. این پدیده باعث ایجاد افکار محدود و سطحی بدون منطق تفکّّر در کثیری از جمعیت کشور به ویژه نسل جوان شده است. وقتی از ورود دانش به آگاهی اجتماعی ممانعت شود فضا برای سلبریتیزه شدن باز می شود.

یکی از اهداف نهاد و سازمان دانشگاهی اینست که نهاد دانشگاه را از محدوۀ اداری و تحصیلی فعلی اش فراتر برده و آن را به یکی از مراجع فکری در کشور مبدّّل کند. این نه خواسته ای آرمانی که از وظایف اصلی دانشگاههاست که در گذشته تا حدی ایفا می شده ولی اکنون از انجام آن عاجز است. فقدان مرجعیت فکریِ ذیصلاح و پرمخاطب یکی از معضلات اجتماعی وفرهنگی در ایران امروز است که دارای تبعات منفی در عرصه های سیاسی نیز هست.

دانشگاه نباید عمده ترین مخاطبین خود یعنی دانشجویان را از دست دهد. این کار با افزایش نقش دانشگاهیان در جامعه و تربیت بزرگسالان میسر می شود .دانشگاه می باید به دانشگاهیان و افراد جامعه بیاموزد عقیده را نه از روی تعصّّب بلکه برمبنای «مهارت های تفکّّر منصفانه» پرورش دهند. خوشبختانه دانشِ جامعی از مهارت تفکّرِ نقّّاد و مُُنصف در دسترس است و ضروریست درسی با موضوع مهارت تفکّّر تدوین و برای تمامی دانشجویان کارشناسی تدریس شود. از این رو سبک و ارزشهای زندگیِ مصرفیِ سلبریتیزه در یک طرف و گفتمانهای عقیدتی که با تهییج تعصبات و القائات روانی ،باورهایی را در ذهن مخاطبین حکّ می کنند، آفتهای مزرعه آموزش عالی و آگاهی اجتماعی هستند .به علاوه، حتی تفکّّرات مصون از این دو آفت، با «سپهر گفتمانیِ فئودالیزه شده» مواجه اند که سالهاست در فرهنگ این سرزمین جا افتاده و فقدان اراده و شهامت در گفتار نزد دانشگاهیان را دامن زده است.

جای بسی تأسف است که وزارت متولّّی دانشگاه، نامش را در 11 / 77 از وزارت فرهنگ و آموزش عالی به علوم، تحقیقات و فنآوری تغییر داد. این تغییر نام ،بی توجهی دانشگاه به آموزشِ فرهنگ و آگاهی اجتماعی را به دنبال داشت .

کارکرد آموزش عالی و ضرورت احیاء دانشگاه از منظر آموزش اجتماعی

گفتمان فکری دانشگاه که از آن صحبت می کنیم شیوه ای از تفکّّر و سنجش نظریه های تبیینی و ارزشی و نیز نقد گفتمان های عقیدتی و سیاسی است. هر استاد دانشگاهی که منطق تحولات علوم اعمّ از اثباتی، تجربی و تفسیری را درک و متدولوژی پژوهشیِ تخصص خودش را درونی کرده باشد، ملاک صحّّت و صِِدق در شیوۀ تفکّّر و بیان نتایج را، ملکه ذهن و خلق و خوی فکری خود قرار می دهد، مگر اینکه صرفًاً علم ورزی تقلید کرده باشد. از این رو دغدغه و ملاک گفتمان دانشگاه ،فهمِ صحیح و نقد بی طرفانه اندیشه هاست و جانب اخلاق گفت و گو و صدق در گفتار را می گیرد که بر پایه جامع نگری و استدلال مستدلّ است ،  دغدغه حقیقت را دارد و حقیقت را فدای مصلحت و منفعت نمی کند و حافظ منافع هیچ طبقه و کاستی نیست. این شرط حقیقت، از طریق اثبات حقّانیت فلان نظریه فلسفی یا سیاسی تأمین نمی گردد .

هیچ گفتمان عقیدتی یا فلسفی نمی تواند خود را محقّ و لازم الاجرا پنداشته و پروژه حقیقت جویی را مسدود کند. نیل به حقیقت تنها با فضای آزاد ابراز و اشاعه عقیده و اندیشه، و نقد آزادانه نظریات و ایدئولوژی محقق می شود.

در چنین فضایی اندیشه ها امکان رشد داشته و نظریات در بوته نقد چکش می خورند تا میزان حقّانیت آنها مشخص شود. اگر چنین رسالت والایی برای دانشگاه قائل می شویم از ارزشِ اندیشیدن و نیاز مُبرم بخشهای جامعه به دانش و آگاهی سرچشمه می گیرد و دانشگاه تنها نهادیست که پتانسیل تحقق این مهم را داراست. کشورهای بحران زده جوامعی هستند که مطالبات صنفی و حقوقی چاره ای جز اعتراضات خیابانی نیابند و خرده فرهنگ ها و گرایش های سیاسی در میادین شهر، دگماتیک و خشونت آمیز منازعه کنند .

آموزش اجتماعیِ ناکارآمد و نهاد دانشگاهیِ بی توجه به جامعه، زمینه ساز ظهور چنین پدیده ایست و در نهایت کلّ کشور تاوان آن را در کج اندیشی ها و بحران های سیاسی – اجتماعی خواهد داد.

کانال پویش ملی دوباره دانشگاه

 http://mzaker.blogfa.com/post/15


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کارکرد آموزش عالی و ضرورت احیاء دانشگاه از منظر آموزش اجتماعی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور