گروه رسانه/
درگذشت ناباورانه « مهدی بهلولی » از آموزگاران اندیشمند و مطالبه گران حوزه عمومی ، هر فردی را که او می شناخت در حزن و اندوه فرو برده است .
« صدای معلم » بار دیگر این ضایعه جبران ناپذیر را به خانواده محترم ایشان و جامعه فرهنگی کشور تسلیت می گوید .
در این رابطه ، « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش دل نوشته ای را در رثای این معلم مسئول برای صدای معلم ارسال کرده است .
کارشناسان معتقدند که با این مدل آموزشی پیش گرفته شده در دوران کرونا، بعد از کنترل این بیماری با یک موج ترک تحصیل و افزایش جمعیت دانشآموزان بازمانده از تحصیل در برخی روستاهای کشور مواجه خواهیم بود.
بعد از شیوع کرونا و تعطیل شدن کلاسهای حضوری کنترل وضعیت تحصیلی دانشآموزان از دست معلمان خارج شده، چون خیلی از دانشآموزان گوشی مناسب نداشتند و در بهترین حالت باید منتظر گوشی گرفتن از بقیه میشدند یا خودشان و خانوادههایشان به فضای مجازی آشنا نبودند و یا مشکل تهیه اینترنت داشتند. در این فضا تدریس آنلاین و آزمون آنلاین اصلاً عملی نیست.
علاوه بر مشکلات گوشی و اینترنت و مشکلات برنامه شاد، خیلی از دانشآموزان یک شیفت به مدرسه میآمدند و یک شیفت سرکار میرفتند. متأسفانه کرونا برای آنها قرنطینه به دنبال نداشت بلکه بهخاطر مضاعف شدن مشکلات اقتصادی آنها دو شیفت به کار گرفته شدند و اتفاقاً مشغول کارهای پرخطر و کمدرآمد هم شدند و زمان و توانی برای درسخواندن نداشتند. بهخاطر بهحداقل رساندن مشکلات و جلوگیری از ترک تحصیل دانش مطالب درسی بهصورت درسنامه و جزوه از مباحث مهم چند ماه آخر سال تحصیلی گذشته تهیه شد و در اختیار دانشآموزانی که دسترسی به اینترنت و گوشی همراه نداشتند، گذاشته شد؛ اما خیلیها حتی نتوانستند در امتحانات پایان سال شرکت کنند.
کرونا ویروس منحوسی است که خطوط تیره بین فقیر و غنی را تیرهتر کرده است. اگر قبلاً نگرانی والدین برای این بود که فرزند دبیرستانی خود را نمیتوانند به بهترین کلاسهای کنکور بفرستند، الآن نگرانیها در مورد دبستانیها هم وجود دارد که چگونه از آموزش مجازی بهره ببرند؟ چراکه برای دانشآموزان پایه اول و دوم بسیار سخت است که با آموزشهای مجازی درس را فراگیرند.
قطعاً هر آرمانی موافقان و مخالفانی دارد که بر آن تأثیرگذار هستند. میشود یک هدف را اوج خواستههای ملتی کرد یا آن را در جامعه استحاله کرد. مهمترین سنگرها برای حراست از آرمانها، مدارس هستند و معلمان بهعنوان «افسران سپاه پیشرفت» باید بتوانند «انسانهای مؤمن خردمند، متفکر اندیشمند، دانشمند با نظم، باانصاف، دارای اخلاق اسلامی و در یک کلمه انسانهای مجاهد و اهل عمل» تربیت کنند. فرصت دوازدهسالهای که بهترین فرصت برای پیریزی نسلی است که با تمام قدرت برای پیشبرد اهداف کشور تلاش کنند.
با همة اینها نباید از این مسئله غافل شد که افکارعمومی جامعه باید شغل «معلمی» را جزو یکی از بهترین شغلها بداند. شأن اجتماعی معلمان و وضعیت زندگی آنها باید همیشه مورد توجه قرار گیرد تا انگیزهای مضاعف داشته باشند. یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی، تأمین عدالت آموزشی بود که هماکنون، بیشتر از قبل تحتالشعاع قرار گرفته است.
از طرفی نگرانیها برای تأثیر شبکههای مجازی روی افکار آیندهسازان این سرزمین وجود دارد، چراکه با وجود آموزش مجازی تقریباً تأثیر کار پرورشی به صفر میرسد. مشکلاتی که ویروس کرونا آنها را مشتعل می کند و بعدها آتشی در جامعه میاندازد که مصائب بسیاری را به بار می آورد.
به نظر میرسد وزارت «آموزش و پرورش» باید سریعتر سند تحول خود را بهروزرسانی کند و برای آموزش مجازی تعاریف بهتر و مطابقتری با شرایط ارائه دهد. تعلل در این مسئله به این بهانه که این دوره موقت است و بهزودی رفع میشود، به هیچ وجه پذیرفته نیست چراکه کسی حقیقتاً نمی داند تا کی کرونا می خواهد برای خودش جولان دهد.
عدالت آموزشی هم به همین معناست که آموزشی پویا و هدفمند در اختیار همه کودکان قرار بگیرد و به استانداردهای نرمافزاری و سختافزاری آموزش توجه ویژه بشود. محیط مدرسه و کلاس درس طبق الگوهای از پیش تعیین شده آماده شود و به حداقلها بسنده نشود. تفاوتها میان مراکز آموزشی و امکانات در پایتخت و کلانشهرها با نقاط دورافتاده کشور به حداقل برسد. کمااینکه اصلاً نباید تفاوتی وجود داشته باشد.
در شهرهای بزرگ با توجه به برخورداری از امکانات فن آوری، دانشآموزان بهراحتی میتوانند از امکانات آموزش مجازی بهره ببرند اما هر چه از مراکز استان دور میشویم سرعت تحولات اطلاعات و فناوری کمتر شده و ساکنین آن مناطق با چالشهای بیشتری روبهرو میشود.
در طی سال گذشته شاهد این موضوع بودیم که دانشآموزان و معلمین برای برقراری روند آموزش مجازی مجبور به طی مسافتی بودند تا به محلی برسند که دکلهای مخابراتی امکان تحصیل بر خط را برقرار کنند. آنچه از عدالت به دور است همین موضوع است که حالا که فرزندان ما با توجه ظهور پاندمی باید در خانه بمانند مجبور نباشند برای استفاده از حداقلها از خانه خارج شوند.
اگر در آینده تمامی زیرساختهای آموزش الکترونیک و مجازی مهیا شود و ابزار و فن آوری های لازم از لحاظ سختافزاری و نرمافزاری در اختیار تمام دانش آموزان حتی در نقاط دوردست قرار گیرد و محتویهای آموزشی استاندارد و یکسانی نیز در اختیار معلمان و دانشآموزان باشد می توان به عدالت آموزشی نزدیک شد؛ چراکه همه از شرایط برابری برای آموزش برخوردار خواهند بود.
بررسی و ارزشیابی نتایج آموزش های مجازی در مدارس دولتی و خاص نشان داد که تفاوت چندانی در اینگونه مدارس وجود ندارد چراکه تجربه همه معلمان تقریباً در اینگونه آموزشها یکسان است.
سیاستگذاران و مدیران اجرایی در حوزه آموزش و پرورش معتقدند کرونا خلأهای عدالت آموزشی در کشور را نمایان و کاری کرد که به ویژه در محور آموزش آنلاین و حضور دانش آموزان در فضای مجازی پیشرفتی که نیاز به ۱۰ سال زمان داشت در یک سال انجام شود.
آموزش آنلاین و غیرحضوری هزینه های آموزشی، هزینه های ترافیکی و نقل و انتقالات دانش آموزان و همینطور هزینه های نگهداری ساختار فیزیکی مدارس را نیز کاهش داده است که این عوامل می تواند از مزایای آموزشهای مجاری و یادگیری الکترونیکی باشد.
با گسترش آموزشهای مجازی و کاهش مشکلات و دسترسی به زیرساختهای لازم به عدالت آموزشی نزدیک می شویم و با برقراری عدالت آموزشی، جداکردن دانش آموزان در مدارس خاص (استعدادهای درخشان، نمونه، شاهد و ...) و غیرانتفاعی دیگر معنایی پیدا نمی کند و زمینه بروز استعدادهای مختلف در مدارس دولتی مهیا می گردد و دانشآموزان فعال و پرتلاش نیز میتوانند در مدارس دولتی استعدادهایشان را به منصه ظهور برسانند و کمکم با حذف کنکور و حذف مدارس خاص سیستم آموزشی کشور جان دوباره ای بگیرد و بهسوی قله های علم و معرفت حرکت کنیم و به اهداف برنامه های سند تحول بنیادین آموزش پرورش نزدیک تر شویم.
برگرفته از کتاب« تأثیر کرونا بر آموزش»
نوشته دکتر حسین معافی دکتری برنامه ریزی درسی
انتشارات پیام دیگر
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« صدای معلم » درگذشت « مهدی بهلولی » معلم و کنش گر صنفی - مدنی را به خانواده محترم ایشان و همه دوستداران وی تسلیت می گوید .
پایان پیام/
Littering یا زباله ریزی به رفتاری اشاره دارد که در ان افراد به هر دلیلی زباله های تولید شده خودشان را با بی مسئولیتی در محیط اطراف رها می کنند. هر چند برخورد با زبالهریزهای شهری شاید در نظر بسیاری از شهروندان ساده و کماهمیت به نظر برسد،چرا که اصلا برخوردی در کشور ما نسبت به این رفتار مخرب وجود ندارد، اما در بسیاری از کشورها جریمه ریختن زباله در سطح شهر آن قدر سنگین است که اگر آن دسته از شهروندان متخلف ما در آنجا زندگی میکردند شاید مجبور بودند بابت پرتابکردن زباله در سطح شهر بخش قابلتوجهی از حقوقشان را بپردازند.
چندی پیش در منطقه «زیلاند» کشور هلند مردی که سیب خورده و آن را از ماشین بیرون پرت کرده بود به 2200 یورو (حدود 11میلیون) جریمه محکوم شد و جالبتر این که شبکههای مختلف تلویزیونی دهها بار تصویر او را نشان دادند. ریختن زباله در این کشور جریمه مالی سنگینی دارد و اگر شهروند متخلفی پول نداشته باشد باید به زندان برود؛ در کشور کره جریمه ریختن اندکی زباله در خیابان برابر با 11 تا 13 درصد پایه حقوق یک کارمند است؛ در سنگاپور ریختن زباله در معابر عمومی جرم محسوب میشود و پلیس میتواند فردی را که در معابر و خیابانها آشغال ریخته جریمه کند.
جالبتر این که اگر فردی سه بار به دلیل کثیف کردن خیابانها، توسط پلیس سنگاپور جریمه شود برای بار چهارم دولت او را مجبور خواهد کرد یکشنبه با پیش بندی که روی آن عنوان «من شهر را کثیف کردهام» نوشته شده است، خیابانهای شهر را جارو کند.
در انگلیس نیز پلیس رانندگانی را که از خودرو زباله به بیرون پرتاب میکنند، جریمه میکند.
در ژاپن هر کس که کوچکترین زباله یا حتی آب دهان را در معابر عمومی بریزد 80 تا160 ین جریمه میشود.
در انگلستان نیز جریمه انداختن آب دهان در خیابان ها تا 80 پوند (حدود 320 هزار تومان) جریمه دارد.
در ایران ریختن هرگونه زباله، مایعات و اشیا از درون خودرو به معابر ممنوع است و طبق قانون 30 هزار تومان جریمه دارد....از همین رو هم نه کسی توجه می کند و نه کسی اجرا می کند...!
کانال مسائل اجتماعی ایران
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
اگر كسی پیوسته دستور كارش این باشد كه منافع خودش را مقدم بر منافع تیم بداند، غیر قابل اعتماد بودن خود را ثابت می كند. (جان ماكسول نویسنده هلندی تبارِ اهل آفریقای جنوبی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۳ میلادی)
برجسته ترین ویژگی عده ای فقط منفعت جویی است. آنان از همه چیز و همه کس، قدرت سودجویی دارند. موقعیت ها را به فرصت های تطمیع کننده تبدیل می سازند. برای این افراد غرور و عزت نفس، بی معناست و فقط کافی است که از هر دری به نفع خویش عمل کنند. آنان هرگز به جمع و سعادت آن نمی اندیشند. این خصلت آن چنان در حد مرضی در برخی از چنین افراد وجود دارد که حتی نزدیکان خود را پله ترقی خویش می سازند و چون بیشتر این افراد جاه طلب نیز هستند پس قادرند تا درجات عالی شغلی ترفیع یابند و پیش روند.
بیشتر ما در طول عمر خود فراتر از موقعیت فعلی را نمی خواهیم و حتی بدان نمی اندیشیم و شاید برای همین در یک جا ثابت می مانیم و فقط به اهداف موجود می پردازیم، لذا به فراتر از این نمی رسیم. اما افراد سودجو هر دائم در پی ریزی هدف و طرحی جدید با گستره منفعت جویی بیشتری هستند. آنان فقط در پی دسترسی به منافع مادی نیستند، هر چه جلوتر می روند حس تقدم منافع بر جمع در آنان بیشتر تقویت می شود. کافی است از همه جلو بزنند و از همه جلو باشند. حال در یک صف معمولی با چرب زبانی یا در یک بانک و اداره ای با بالیدن به موقعیت و پست خود. همیشه عده ای هستند که به چنین افرادی فرصت انجام خلاف و دور زدن قانون را می دهند. خود ما به تولد و رشد آنان مساعدت نموده ایم. ما با غفلت و بی اعتنایی خود به پررویی چنین افرادی و با چشم پوشی از حق و حقوق خود فرصت رشد قارچ گونه را به آنان داده ایم.
هنگام ثبت نام فرزندان خود، دنبال مدارسی هستند که با بند" پ " ثبت نام ویژه و خارج از شرایط عرف و قانون دارند، حسِ خاص بودن برای چنین افرادی، امتیازی برتر شمرده می شود و برتری در جمع، رضایت بیشتری برای پیشتازی در خط حق کُشی و حق خوری، به آنان می دهد. هنگام خرید مسکن و اتومبیل نیز قانون رنگ می بازد و همیشه از بند استثنا بهره مند می شوند. این همه ویلاهایی که در دل کوه ها به طور غیرقانونی ساخته می شوند به من و شما که اختصاص ندارند، همین افراد هستند که خطوط قرمز ساخت و ساز را با غرور و خودخواهی خود قیچی می کنند و به زمین خواری و کوه خواری مفتخر می گردند.
چراغ قرمز و خیابان یک طرفه و تابلوی توقف ممنوع، برای آنان یعنی احساس خفگی و در زندان و حصار بودن! پس یک نماینده مجلس مجاز است تا در خط ویژه که برای عبور نیازمند معرفی نامه خاصی است، سیلی محکمی بر گوش مجری قانون که بیست و اندی سن دارد بخواباند. یا بازپرسی که سرباز بابلی چون او را نشناخته و بر بازرسی بدنیش اصرار می ورزد و بازرپرس در قِبال سماجت سرباز، سیلی را بر صورتش می خواباند. آنان مدعی انالحق منصور حلاج اند و خود را حق و مابقی را باطل می شمارند. حال عذرخواهی کنند چه نفعی به اطاعت محض آن سربازان از حتمیت و قاطعیت قانون خواهد داشت؟ آن دو سرباز یاد گرفتند که گاه می بایست چشم ها را بست و واقعیت را کذب و گاه برعکس خواند!
حال ما به چنین افرادِ خودخواهِ فرصت طلبِ منفعت جو، چگونه اعتماد بورزیم تا سررشته امور خود را به آنان بسپاریم؟
از کجا اطمینان و وثوق خاطر داشته باشیم که به منافع ما صادق خواهند بود و از منافع خواری ما، به دور خواهند ماند؟
ما حتی برای انتخابات ریاست جمهوری نیز همانند بسیاری از امور دیگر لشکرکشی می کنیم، 592 نفر داوطلب ثبت نام کرده است که نمی توان باور کرد این امر نشانه دموکراسی است. در کشورهای پیشرفته فقط دو یا سه نفر از نمایندگان احزاب معتبر که شناخته شده هستند، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری می شوند، حال ما آن موتور سوار، دوچرخه سوار را و یا آن دامدار را چگونه بشناسیم؟ برای همین احزاب سیاسی می باید به نیکونامی شهره باشند تا تکلیف مردم جهت اعتمادورزی به آنانی که مشتاق قدرت و عنوان یا مسئولیت پذیرند، روشن باشد.
اعتماد پلی دو طرفه است که از یک سو باید به آدم ها اعتماد كنید تا با تو صادق باشند و از سوی دیگر خود شما نیز باید بتوانید تا اعتماد دیگران را جلب نمایید. اما مگر مردم ایران هر بار با رأی دادن، اعتماد نکرده اند؟ پس چرا صداقت رنگ باخت و بیشتر مصائب و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی، همچنان به حیات مخرب و ویرانگر خود ادامه می دهد؟
چه اتفاقی می افتد که مردم بعد از گزیده شدن فرد راهبر، فراموش می شوند و همه چیز در این جامعه رنگ می بازد و رخت بیماری مردم را نزار و نحیف نگه می دارد؟
امید که به جای وعید، وعده هایی سرلوحه شعارهایتان باشد که توان اجرایی آنها را بدون دستور کار قرار دادن منافع خود بر منافع جمع، داشته باشید و صدالبته شعارهایتان خود نیز قابلیت اجرایی داشته باشد و حباب روی آب نباشد. صدافسوس که حباب این جامعه از حدمتعارف بسیار بیشتر گردیده است و هر چیز ساده، برای خود حباب دارد. سکه، ارز، بورس و غیره.
در این جامعه اخلاقیات، فرهنگ و ادب و هنر، آموزش نیز برای خود حباب دارد ؛ هر جا که قانون قادر به حل مسئله نیست و یا مدیران ارشد در تفکر سیستماتیک برای ارائه راهکار معقول درمی مانند با طرح وجود حباب، زربافت بودن لباس پادشاهی را که لخت بود، به باور همگان تبدیل می سازید، هر چند مردم عریان بودن پادشاه را با دو چشم خود می بینند. اما در باور این یا آن، سردرگم هستند و نمی دانند به کدام یک اعتماد ورزند.
فراموش نکنید که دروغ، اعتماد را سلب می کند. ساختن اعتماد سال ها طول می کشد اما تخریب آن در چند ثانیه ممکن است و ترمیم آن تا ابد، ناممکن است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان قزوین خبری بسیار کوتاه را در مورد سخنان مدیر کل در مورد « گروه های آموزشی » منتشر کرده است . ( این جا )
این پرتال می نویسد :
« گروه های آموزشی یکی از مهمترین ارکان آموزش و پرورش است / کسی باید در گروه های آموزشی حضور داشته باشد که دارای قدرت مرجعیت باشد
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی؛ جلسه کیفیت بخشی گروه های آموزشی و بررسی محتوا با حضور مدیرکل آموزش و پرورش ، رئیس دانشگاه فرهنگیان ، نماینده مدیران مدارس ، نماینده مجمع خیرین مدرسه ساز و تعدادی از کارشناسان و سرگروه های آموزشی در سالن جلسات اداره کل آموزش و پرورش برگزار شد.
طی این جلسه هر کدام از حاضرین نظرات و پیشنهادهای خود را در خصوص کیفیت بخشی گروه های آموزشی و بررسی محتوا ارائه می نمایند.
ضرورت تعامل بیشتر گروه های آموزشی و دانشگاه فرهنگیان، بهره گیری از ظرفیت سرگروه های آموزشی در برنامه ریزی ها و تولید محتواهای آموزشی، فعال سازی پژوهش سراهای دانش آموزی، تجلیل از فرهنگیان فعال در عرصه تحقیق و پژوهش، توجه به هنرستان ها و رشته های فنی و حرفه ای از جمله نکات مطرح شده در این جلسه بود. »
« صدای معلم » در ارتباط با گروه های آموزشی و کارکرد این مجموعه در آموزش و پرورش گزارش های متعددی را منتشر کرده اما به نظر می رسد مسئولان و مدیران آموزش و پرورش پاسخی بر این نقدها ندارند .
نخستین پرسش « صدای معلم » از مدیر کل آموزش و پرورش استان قزوین و سایر مدیران آن است که تا چه میزان در جهت تحقق و پیاده سازی مفاد « آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی » موفق بوده اند ؟ ( این جا )
چرا محتوای این آیین نامه به نحو مناسب و کامل به اطلاع معلمان نمی رسد ؟ مطابق آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی یکی از وظایف مهم این گروه های تخصصی راهبری حرفه ای معلمان و نظارت بر عملکرد آنان، با تاکید بر نظارت بالینی است .
آیا مکانیسم انتخاب " سر گروه ها " بر اساس آیین نامه مربوطه است و یا آن که مدیر اداره هر کسی را خود مصلحت بداند به این سمت منصوب می کند ؟
پرسش این است که گروه های آموزشی تا چه حد در ارتقای کیفیت آموزش و پرورش و توسعه مستمر شایستگی های حرفه ای معلمان اثربخش بوده و کارایی داشته اند ؟
واقعا تا چه میزان گروه های آموزشی در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری ها به بازی گرفته می شوند ؟
چندی پیش " مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش "دستور العملی را با موضوع برنامه سنجش صلاحیت و توسعه شایستگی های حرفهای منابع انسانی صادر کرد .
« صدای معلم » در ارتباط با این مساله در گزارشی با عنوان « آیا در مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش چیزی به نام " برنامه " پیش بینی شده است ؟! » نوشت :( این جا )
« به نظر می رسد هدف این دستورالعمل سنجش صلاحیت و توسعه شایستگی های حرفهای منابع انسانی در جهت اجرای نظام رتبه بندی معلمان باشد .
« صدای معلم » چند پرسش را از این مرکز مطرح می کند :
نخست پرسش این رسانه آن است زمانی که گروه های آموزشی در هر منطقه و استان حضور دارند ، شناسایی " نیروهای ارزیاب " و صرف این همه نیرو و زمان با چه اهدافی صورت می گیرد ؟
آیا وزارت آموزش و پرورش به گروه های آموزشی خود که در حال حاضر بر خلاف آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی ( این جا ) ، سرگروه های آموزشی توسط روسای ادارات منصوب می شوند اعتمادی ندارد ؟
این موازی کاری ها و دوباره کاری ها که سرانجامی جز اتلاف منابع و دلسردی منابع انسانی ندارد تا کجا و چه زمانی باید ادامه پیدا کند ؟
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا با گرفتن یک آزمون که روایی و اعتبار آن مورد پرسش و ابهام است می توان به این مهم دست یازید ؟
آزمونی که تاکنون هیچ مرکز و مرجع پژوهشی و علمی آن را تایید نکرده و قرینه ای نیز در نظام های آموزشی موفق و توسعه یافته ندارد .
بارها در این رسانه گفته و متذکر شده ایم که عملکرد یک معلم در حوزه صلاحیت های حرفه ای باید در کلاس درس و توسط متخصصان مربوط مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد .
از آزمون های فست فودی و بخشنامه های دستوری ، معلم حرفه ای بیرون نمی آید .
آیا مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فن آوری اطلاعات تاکنون در مورد سیاست های خود در زمینه جذب و تربیت نیرو اندیشیده است ؟ »
این در حالی است که مطابق آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی یکی از وظایف مهم این گروه های تخصصی راهبری حرفه ای معلمان و نظارت بر عملکرد آنان، با تاکید بر نظارت بالینی است .
چرا معلمانی که خود مسئولیت گروه های آموزشی را بر عهده دارند در برابر این " وضعیت " سکوت "کرده اند ؟
پایان گزارش/
با زنگ ساعت زنگدار قدیمی بیدار و نمازی نوش کرده و برای خرید نان تازه از منزل بیرون میزنم. جنب و جوش غریبی در پیادهراه باغ سیب بلوار ارم برقرار بوده و ورزشکاران و سحرخیزان مشغول مشق عشقند. نانوایی تنورش گرم نیست ، یک بربری خشخاشی از صف بینوبت گرفته راهی منزل میشوم. پس از صرف صبحانه قبل از ساعت ۷ بیرون میزنم.
مسئول امتحانات نهایی شهیدستانم و امروز بازدید وزارتی از حوزه امتحانات داریم.
مربی بهداشت نداریم .به خاطر امتناع همکاران از پوشیدن گان خودم گانپوش شده و با رعایت پروتکلهای بهداشتی دانشآموزان به هم چسبیده در بیرون و حیاط مدرسه را به تدریج وارد سالن امتحانات میکنیم. تقصیر هم ندارند یکسال و اندیست که همکلاسی های خود را ندیده اند. چند تن از اولیا که شدیدا نگران کرونا ویروسند علیرغم تذکر دربان وارد مدرسه شده و به سین جیم من از چند و چون حوزه میپردازند.
نگرانی و اضطراب در چشمانشان موج میزند و معترض امتحانات حضوری اند.
با آرام کردن اولیا آنها را به گوشه حیاط زیر درخت توت هدایت کرده و به سالن باز میگردم.
ساعت ۷/۵۸ دقیقه پیامک رمز سوالات نهایی وارد گوشی میشود. مسئول تکثیر سوالات باید در شش هفت دقیقه چهار برگه سوالات امتحان ادبیات را برای ۱۵۰ دانشآموز پایه ۱۲ با دستگاههای کپی دوره جنگ جهانی تکثیر نماید.
دیروز دو و نیم میلیون برای تعمیر دستگاه تکثیر خرج کردهایم ولی امروز وسط کار دستگاه کپی ادا در میآورد. مجبوریم صفحات سوم و چهارم را با امکانات مدرسه مجاور تکثیر کرده و به دست دانشآموزان برسانیم.
چند دانش آموز مایه دار آرایش کرده از مدارس پولداران نصیب مان شده است.
شنیون، مش و می کاپ حداقل کاریست که نکرده اند ، با دختر مو نمی زنند و جنسیت شان از ظاهر چندان هویدا نیست.
حوالی ساعت ۹ بازدید کنندگان وزارتی به همراه اصغر افشار رییس دوستداشتنی امتحانات استان وارد مدرسه میشوند و برای زهر چشم گرفتن سوال پیچم میکنند؛ از قدمت شهیدستان تا تعداد غایبین، از نحوه رعایت پروتکلها تا اتاق ایزوله و تکثیر و....
آمادهتر از آنیم که سوتی و آتو دست بازدیدکنندگان وزارتی بدهیم.
منشی حوزه مترصد بهانه ای برای توپیدن به بازدید کنندگان وزارتی است ؛ حق هم دارد ، هنوز حق الزحمه امتحانات پارسال را نگرفته ایم. آرامش می کنم و تو گوشش می گویم به کجا چنین شتابان؟!
همشهری های سمنانی ات ۱۶ سال دِمار از روزگارمان درآورده اند ای پسر !
بازدید به خوبی و خوشی پایان می یابد و رضایت از حوزه امتحانی شهیدستان از چشمان افشار فوران میکند.
اواخر امتحان برقمان غیب میشود، دست به آسمانیم که خطر تکثیر سوالات از سرمان گذشته است.
ساعت ۱۰ چند تماس بی پاسخ از دفتر مدیر کل دارم .
«سلام آقای قاسمپور، دکتر قاسمی کارت داره».
با آقای سالار قاسمی همکلام می شویم ، از چرایی و چیستی مکاتبه بدون هماهنگی با وزیر خرسند نیست، گرچه به زبان نمیآورد ولی از لحن صحبت متوجه میشوم. پس از توضیحاتم قرار میشود اسناد تمام مکاتبات و کارهای انجام شده را تا فردا جمعبندی و تحویل دفتر دهم (به دلیل بن بست ایجاد شده در استان برای ثبت ملی شهیدستان دیشب نامهای به وزیر واتساپ کرده و برای برونرفت از آچمز ثبت ملی درخواست کمک کردهام. راستش فکر نمیکردم مورد توجه و عنایت وزیر قرار گیرد)
هوای دکلمه شعری که دیشب بین خواب و رویا به یاد عشق سرودهام به سرم میزند ( 1 ) ، کلیپ دکلمه احساسی را منتشر میکنم، مثل بمب در شبکههای اجتماعی تهران کرج منفجر میشود، خاصه آنکه در کرج تقریبا کسی اطلاعی از روحیات شاعرانگیام ندارد.
گوشیام را چک میکنم، سردبیر روزنامه سراسری مستقل خواسته که یک یادداشت روز برای روزنامه بنویسم. از فرصت استفاده کرده و ملهم از دهها اعتراض و شکوائیه خانوادهها و دانشآموزان در خصوص قطعی برق یادداشت تند و تیزی مینویسم.
نهار میهمان یکی از کاندیداهای شورای شهر کرجم . حین و پسا ناهار برنامهها و اهدافش را میشنوم و مشاوره انتخاباتی به این جوان جویای نام میدهم. آخر توضیحاتم میگوید: «با این همه تجربه و قابلیت کاش خودت به جای من کاندیدا بودی».
لبخند ملیحی میزنم و میگویم: «عزیزم بزرگان نظارتی میگویند التزام عملی ندارم»
دوباره به مدرسه برمیگردم. با ۱۰۰ میلیونی که از شورا و شهرداری گرفتهایم مشغول تعمیراتیم.
تا ۹ شب کار را پیش میبریم. ساعت ده و نیم وسط شام با زنگ سرایدار خبر سرقت شیرهای آب را دریافت میکنم.
ناچارا از خیر حضور در جلسه اسکایپی ده و نیم شب دکتر رهامی کاندیدای ریاست جمهوری با مسئولین ستادهای استانی میگذرم و دوباره به مدرسه بر میگردم.
تا پاسی از شب مشغول آببازی در شهیدستان هستیم. یاد جملهای از دانش آموز انگوران زنجان که در سال ۷۳ برایم نوشته بود میافتم:
«خوش به حال مدیر... چه کیفها که نمیکند ! »
( 1 )
سن ملک من ده بهشتده قوشودوم
دلبرین چیگنینه من قونموشودوم
حیاتی کایناتی سئیر ائدهلی
او گؤزل گؤزلرینه جومموشودوم
منی سئودالره تاپشیرما گؤزل
اورهگیم غوصهلیدی دونموشودوم
گؤزلرین پای وئرهجک عشقی منه
سنی گؤرجک دئمهلی بومموشودوم
گونه بویلانمیشام ای شانلی سحر
ائله بیل کی یاری من دوغموشودوم
کاش الیندن یاپیشان آینالارین
او قارانلیقلارا سنسیز توشودوم
یاشادیر روحومو عطرین چیچگین
عطشیله #یاشاری بوغموشودوم
منی افسون ائدیری یار هوسی
یاخچی گلدین مارالیم بوم بوشودوم
یورا بیلمهز منی بو فاصیلهلر ...
سن ملک من ده بهشتده قوشودوم