مِیخواره و سرگشته و رندیم و نَظَرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
( حافظ )
***
بازی فوتبال میان دو تیم داخلی پرسپولیس و تراکتور حاشیه های فراوانی داشت و البته طبق معمول واکنش های متفاوتی را برانگیخت اما این جا و از دیدگاه کارشناس رسانه و آموزش می خواهم به جنبه های دیگری اشاراتی داشته باشم .
ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که رسانه و در نوع شبکه های اجتماعی مانند یک شمشیر چند لبه و یا چند منظوره هستند .
بسیاری بر این باورند که با شبکه های اجتماعی می توان بر عملکرد و رویکرد حکومت و مسئولان آن نظارت کرد و آن را در « اتاق شیشه ای » قرار دارد .
اگرچه این سخن درستی است اما در مورد قاعده و یا کف هرم هم این اصول ساری و جاری هستند .
وقایع پیش آمده در این بازی به خوبی و بدون سانسور ؛ « خود واقعی ( Authentic Self ) » جامعه کنونی ایران را به نمایش گذاشتند .
فحاشی و پرده دری و دریده گویی که البته ریشه ای تاریخی دارد به خوبی خود را در رفتار ایرانی ها به نمایش گذاشت . و بدتر و شرم آورتر از همه توجیه برخی در مورد « عادی سازی » این گونه رفتارهای توحش آمیز است و فی المثل این که این گونه صحنه ها در جوامع توسعه یافته هم بعضا دیده می شود .
با این وجود ؛ برخی و شاید بسیاری این وقایع را سناریوی حکومت دانستند که پیش از این مانع از ورود « زنان » به محیط ورزشگاه ها شده بود . این که تصمیم پیشین جمهوری اسلامی در مورد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها کاری درست و آینده نگرانه بوده است .
اگر این فرضیه و تحلیل درست باشد که جمهوری اسلامی قادر است فضایی را مطابق با این نظریه و از زبان و رفتار ده ها هزار تماشاچی به بیرون ساطع کند باید که به جمهوری اسلامی بابت این همه « نفوذ و تاثیرگذاری » تبریک گفت .
باور این مساله بسیار سخت و صعب است که چگونه یک زن ایرانی و البته جمعیت کثیری از زنان در یک مسابقه ی فوتبال از فحاشی ها و رکیک گویی هایی خود به راحتی فیلم گرفته و به راحتی آن را در محیط عمومی پخش کنند ؟
جالب آن جاست که پیش از آزاد شدن ورود زنان برخی چنین استدلال می کردند که با ورود بانوان ، محیط ورزشگاه ها تلطیف خواهد شد و این نگرانی ها بی مورد است . باور این مساله بسیار سخت و صعب است که چگونه یک زن ایرانی و البته جمعیت کثیری از زنان در یک مسابقه ی فوتبال از فحاشی ها و رکیک گویی هایی خود به راحتی فیلم گرفته و به راحتی آن را در محیط عمومی پخش کنند ؟
بحث من در این جا صرفا معطوف به « جنسیت » نیست بلکه یادآوری این نکته ی راهبردی است که در ایران نباید از یک جنس « قربانی » ساخت و تصور کرد که جنسیت فراتر از « فرهنگ عمومی غالب » عمل می کند .
« جوگیر شدن » در برابر « بی تفاوتی و بی حسی عمومی » از خصایص مهم و غیر قابل انکار مردم ایران است و جنسیت و سواد هم نمی شناسد .
در بخشی از این بازی ؛ تعداد قابل توجهی اسکناس های کپی شده و نه واقعی توسط تعداد قابل توجهی از تماشاچی ها در فضای ورزشگاه ها به « رقص » در می آیند .
ظاهرا این حرکت نمادین در اعتراض به تصمیم علیرضا بیرانوند دروازه بان فعلی تیم تراکتور در تغییر تیم خود بوده و هواداران تیم پرسپولیس با این حرکت خواسته اند ثابت کنند که بیرانوند خودش را به پول فروخته است و...
اما پرسش بسیار بزرگی که به طول و پهنای تاریخ ایران را می توان در این جا مطرح کرد آن است که آیا اگر همه این هواداران در موقعیت بیرانوند قرار می گرفتند ؛ « متفاوت » از او تصمیم می گرفتند و عمل می کردند ؟
وقتی در یک جامعه ( البته اگر بتوان مختصات جامعه را در مورد آن ساری و جاری دانست ) معیار و محک برای همه چیز « پول » می شود و به صورت یک فرهنگ غالب و روزمره در می آید ؛ چرا باید انتظار داشت دیگری از « من » متفاوت تر عمل کند ؟
چگونه هست که این بیماری مهلک را در خود به هیچ وجه نمی بینند اما انتظار دارند که دیگری خلاف آن عمل کند ؟
نکته ی غم انگیز و درد آور ؛ تصویر و تصوری است که بسیاری در ایران از « نسل جدید » ساخته اند .
صفاتی مانند شجاعت ، شهامت ، اعتماد به نفس و چیزهایی نظایر آن .
باید به این موضوع اذعان کرد همان گونه که حکومت برای مشروعیت بخشی به تصمیم های خود ؛ معانی واژه ها و کلمات را قلب کرده و آن را لوث کرده است همین وضعیت در میان توده و به ویژه روشنفکران و به اصطلاح « نخبگان » هم به وقوع پیوسته است .
باید بدانیم که پرده دری و فحاشی و استفاده از کلمات و عبارات ناظر بر اندام های جنسی که نشان از کودکی نارس غالب در جامعه ی ایران دارد و هنوز برای رسیدن به مرحله پختگی و والد بودن راه بسیاری در پیش دارد نمی تواند و نباید که به صفت « ابراز وجود » تعبیر و تفسیر گردد .
باید بدانیم و بفهمیم که « تحول » با « توحش » تفاوت ماهوی دارد .
باید بدانیم و بفهمیم که « برداشت آزاد » با « تقدیس خشونت و حماقت » از زمین تا آسمان متفاوت است .
باید بدانیم و بفهمیم که مدرن شدن و مدرنیسم لزوما به معنای شیک پوشی و طراحی یک چهره و قامت جنسی داغ با رویکرد « لذت طلبی محض » اما در سایه و حکومت یک سر و مغز بدون محتوا و کوچک نیست .
پدیده ای که در جامعه ی امروز ایران به وفور مشاهده می شود و برخی و بسیاری را از توهم « رنسانس » در برگرفته است .
و بدتر و شرم آورتر از همه توجیه برخی در مورد « عادی سازی » این گونه رفتارهای توحش آمیز است و فی المثل این که این گونه صحنه ها در جوامع توسعه یافته هم بعضا دیده می شود .
جالب آن که همین ها به حکومت همواره ایراد می گیرند که چرا بحران ها و مسائل داخلی ایران را با گونه های خارجی « همانند سازی » می کند و سعی در تخفیف و عادی کردن آن ها دارد .
سعی کرده و می کنم هیچ گاه توصیه و یا نصیحتی به دیگران نداشته باشم اما شخصا مطالعه یک کتاب خوب را به صدها نوع از این گونه مسابقه ها ترجیح می دهم که همواره نتیجه ای جز ترویج خشونت ، پر کردن جیب مافیا و سرگرم کردن توده ها نداشته و ندارد .
گروه گزارش/
نمودار زیر وضعیت آلودگی هوا را در روز یکشنبه 14 بهمن نشان می دهد در حالی که هوا همچون روز قبل آلوده و ناسالم گزارش شده اما مدارس برای دومین روز متوالی تعطیل شده اند .
معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار تهران از آموزش غیرحضوری مدارس استان جز دماوند و فیروزکوه (رودهن طبق مصوبه) برای فردا یکشنبه خبر داد و گفت: طرح زوج و فرد از درب منزل اجرا می شود.
به گزارش روابط عمومی استانداری تهران،سید کمال الدین میرجعفریان شامگاه شنبه از تصمیم جلسه کارگروه اضطرار آلودگی هوا خبر داد و گفت: طبق مصوبه فعالیت تمام مقاطع مدارس در استان تهران روز یکشنبه ۱۴ بهمن ماه غیرحضوری و مهدهای کودک پیش دبستانی تعطیل و مدارس استثنایی غیرحضوری است. مدرسه باید همیشه آخرین جایی باشد که تعطیل می شود اگر می خواهیم که از این فلاکت خودساخته و عقب ماندگی فرهنگی و تاریخی رها شویم .
میرجعفریان گفت: تمام فعالیتهای ادارات، دانشگاهها و مراکز اقتصادی و تولیدی ها پابرجا است و آزمونها نیز برگزار خواهد شد » .
بارها گفته و نوشته ایم که تعطیلی مدارس تاثیری در کاهش آلودگی هوا نداشته و تصمیم گیرندگان غیر پاسخ گو و مسئولیت گریز باید به فکر مسیرهای علمی ، منطقی همچون سایر جوامع توسعه یافته و حتی در حال توسعه باشند .
تعطیلی مدارس عواقب جبران ناپذیری مانند افت تحصیلی ، ترک تحصیل ، افزایش آسیب های اجتماعی ، تهدید بیشتر سلامت روان دانش آموزان و افزایش اختلالات روانی و مهم تر ازهمه « لوث شدن آموزش » را دارد که به سادگی قابل جبران و ترمیم نخواهد بود .
نمی توان مدارس را به بهانه های مختلف تعطیل کرد اما انتظار داشت که دانش آموزان در عرصه های بین المللی مانند مطالعات تیمز و پرلز بدرخشند و یا میانگین معدل آنان در سطح قابل قبولی باشد .
و یا مهم تر از همه خروجی مدارس و نظام آموزشی تربیت شهروند و جمعیت باکیفیت برای جامعه ناتوسعه یافته ایران باشد .
در هفته های اخیر شاهد بوده ایم که وزیر آموزش و پرورش و یا رئیس جمهور در امتداد مدرسه سازی و جبران کمبود فضای آموزشی و ترغیب جامعه به ایده های خود بیل به دست گرفته و یا شروع به آجر چینی دیوار کرده اند .
مگر می توان پذیرفت که مدرسه ساخته شود اما به بهانه های مختلف درش بسته باشد ؟!
نظیر این صحنه ها در جوامع دارای رنکینگ آموزشی بالا و قابل قبول دیده نشده و با حرف های پیشین رئیس دولت چهاردهم بر مبنای مدیریت علمی و کارشناسی کردن امور منطبق نیست .
« صدای معلم » بارها و بارها در گزارش های متعدد خود و در نشست های خبری به این وضعیت معترض بوده و نسبت به عواقب چنین تصمیم هایی هشدار داده است .
این رسانه در گزارش پیشین خود با عنوان : « می توان واقعا این گزاره را جدی گرفت که آموزش و پرورش به اولویت دولت و جمهوری اسلامی تبدیل شده است ؟ » گشت و گذار پزشکیان در مدارس ؛ چند پرسش و یک عکس ... آیا جایگاه آموزش و پرورش دیده شده است ؟ ( این جا ) نوشت :
« سرکشی کردن و سفر کردن به طور مشخص « رفتارهای پوپولیستی » از زمان دولت معجزه ی هزاره سوم در این کشور باب شد و در دولت سیزدهم ادامه یافت .
برای این که بدانیم و متوجه شویم که آیا فرضیه آن دسته از کنش گران به واقعیت نزدیک است باید به چند مورد مهم و استراتژیک توجه و تامل داشته باشیم .
در این مدت که پزشکیان رئیس جمهور شده تغییری در وضعیت تعطیلی مدارس داده نشده و همچون دولت های پیشین ؛ « مدرسه » به هر بهانه ای تعطیل می شود .
در واقع ؛ منابع آلوده کننده هوا بدون هر گونه مانعی به فعالیت خویش ادامه می دهند و دانش آموزان و معلمان هم با عنوان « آموزش غیرحضوری » در حال اتلاف وقت و سرگرم کردن خود هستند .
هر گاه « مدرسه » آخرین جایی باشد که تعطیل می شود می توان دید و بازدیدهای آقای رئیس جمهور را کمی جدی گرفت و به آن فکر کرد .
« صدای معلم » بر اساس تجربیات و شواهد نمی تواند و نباید نسبت به این گونه حرکات رئیس جمهور و یا وزیر آموزش و پرورش خوش بین بوده و آن را نشانه ای از توجه به مقوله مهم « عدالت آموزشی » تلقی نماید .
در نشست خبری پیشین هم این رسانه به وضوح و شفافیت اعلام کرد که تعطیلی بی رویه و فله ای مدارس تنها به ضرر مدارس عادی دولتی تمام می شود . ( این جا )
مدرسه باید همیشه آخرین جایی باشد که تعطیل می شود اگر می خواهیم که از این فلاکت خودساخته و عقب ماندگی فرهنگی و تاریخی رها شویم .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سالهاست که فریادهای ما معلمان از درد تبعیض و بیعدالتی در نظام آموزشی به جایی نمیرسد.
معلمی هستم که بدون هیچ سهمیهای در آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول شدم.
سالها در دورترین و محرومترین روستاهای این سرزمین خدمت کردهام. مدارسی که حتی همکاران بومی نیز از رفتن به آنجا امتناع میکردند.
با وجود تمام سختیها، سعی کردم بهترینِ خود را برای دانشآموزانم ارائه دهم.
در سالهای اول خدمتم، مقامهای استانی کسب کردم و برای مبارزه با کودک همسری که شاهد عینی آن در روستاها بودم، تلاش کردم با نگارش مقاله قدمی در جهت آگاهی بخشی بردارم.
برای انتقالی به شهر خودم که حق اولیه هر معلمی هست، بارها درخواست نوشتهام و بارها رد شده است.
در این سیستم ناکارآمد پارتی حرف اول را میزند. قانون و بخشنامه فقط برای ماهایی است که هیچ پارتی نداریم. حتی در برابر اصرار بر انتقالی می گویند که باید از «بالا» نامه بیاید. «بالا» کجاست؟ بالا همان هایی هستند که مینویسند و برای افراد مورد نظر خود تصمیم میگیرند. تا کی باید سیستم آموزشی ما به جای پرورش انسانهای آزاده قربانی بیعدالتی باشد؟
ما دستمان از بالاها کوتاه است.
همکاران با سابقه بالاتر این وضع موجود نابرابری را ناخودآگاه پذیرفته اند که مصداق مفهوم خشونت نمادین بوردیو است. این وضعیت را به عنوان امر "طبیعی" یا "ناگزیر" می دانند و تلاش برای تغییر آن را بی فایده می انگارند.
یا معلمانی که دستشان به "بالا" می رسد و می توانند انتقالی بگیرند، ممکن است بهطور ناخودآگاه این نابرابری را توجیه کنند و آن را نتیجه شایستگی و تلاش خود بدانند. این نوع نگرش، خود نوعی خشونت نمادین است که باعث تداوم نابرابریها در سیستم آموزشی میشود.
بعد از سال ها دوندگی در اداره های مختلف و پذیرفته نشدن انتقالی ام دیگر از این همه بی عدالتی و تبعیض خسته شده ام .
آگامبن مفهومی بنام هوموساکر دارد. هوموساکر فردی است که از جامعه طرد شده و حقوق او نادیده گرفته می شود.
معلمی که سال ها در مناطق محروم که حتی آب برای نوشیدن پیدا نمی شود و صدای اعتراضش به ناعدالتی به جایی نمی رسد، تا حدی به هوموساکر شبیه است. از حقوق اولیه خود (حق انتقالی) به محل زندگی اش محروم است و گویی کسی صدای او را نمی شنود.
این فقط داستان من نیست. داستان بسیاری از ماست. معلمانی که دلسوزانه و با تمام وجود برای دانشآموزان تلاش میکنیم، اما در مقابل، با بیاحترامی، تبعیض و بیعدالتی رو به رو میشویم.
تا کی باید این وضعیت ادامه داشته باشد؟
تا کی باید شاهد خاموش شدن انگیزهی معلمان باشیم؟
تا کی باید سیستم آموزشی ما به جای پرورش انسانهای آزاده قربانی بیعدالتی باشد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در سال های اخیر همه روزه شاهد بحث ها و مناقشات جدی روزانه در محیط کار و تحصیل می باشیم. فضای مجازی نیز امکان گسترش مباحث مختلف را بین افراد دور و نزدیک فراهم کرده است. آسیب شناسی مباحثه نشان می دهد که در خیلی از موارد مباحث علمی و تخصصی به مجادله و دعوا ختم می شود. حتی بین افراد به ظاهر مدعی و تحصیل کرده.
به راستی چرا چنین است؟
در این نوشتار به تعریف و تبیین مباحثه و اصول علمی آن می پردازم. امیدوارم اندیشمندان و اهل فکر با نمایش عملی بحث های علمی و تخصصی به افزایش دانش عمومی جامعه و ایجاد آرامش و همبستگی اجتماعی کمک نمایند.
الف. تعریف مباحثه
مباحثه یا دیالوگ یکی از روشهای مؤثر برای تبادل نظر، یادگیری و حل مسائل است. مباحثه به عنوان یک فرآیند ارتباطی و تبادل نظر به شکل زیر تعریف میشود:
مباحثه (Debate) به معنای تبادل نظر ساختار یافته و منظم بین دو یا چند نفر است که در آن شرکتکنندگان به بررسی و تحلیل یک موضوع خاص میپردازند. این فرآیند معمولاً شامل ارائه دلایل، شواهد و استدلالها برای حمایت از یک دیدگاه خاص و نقد دیدگاههای مخالف است. مباحثه به عنوان یک فرآیند تبادل نظر و گفت و گو، معادلهای مختلفی در زبان فارسی و دیگر زبانها دارد.
در زبان فارسی از واژه هایی مانند گفت و گو، بحث، مناقشه، دیالوگ و گفت و گوی انتقادی استفاده می شود.
گفت و گو، به معنای تبادل نظر و صحبت کردن درباره یک موضوع است. بحث، به معنای بررسی و تحلیل یک موضوع به صورت منطقی و استدلالی است. مناقشه، وضعیت شدیدتر و جدی تری است و به معنای بحث و جدل درباره یک موضوع، معمولاً با دیدگاههای مخالف می باشد.
دیالوگ که در اصل واژه ای انگلیسی و مصطلح است و به معنای گفت و گوی دو یا چند نفر درباره یک موضوع خاص می باشد. و سرانجام گفت و گوی انتقادی به معنای بررسی و نقد یک موضوع به صورت ساختاریافته می باشد.
در زبان انگلیسی نیز معادلهای مختلفی برای این منظور استفاده می شود که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. Debate: به معنای مباحثه یا مناظره، که در آن دو یا چند نفر به بررسی و تحلیل یک موضوع میپردازند.
2. Discussion: به معنای گفت و گو یا بحث، که میتواند شامل تبادل نظرهای غیررسمی باشد.
3. Dialogue: به معنای دیالوگ، که به گفت و گوی سازنده و متقابل اشاره دارد.
4. Argument: به معنای استدلال یا بحث، که معمولاً به ارائه دلایل و شواهد برای حمایت از یک دیدگاه اشاره دارد.
ب. ویژگیهای مباحثه
مباحثه میتواند به عنوان یک ابزار آموزشی برای توسعه مهارتهای تفکر انتقادی، تحلیل منطقی و بیان مؤثر استفاده شود. تجربیات زیسته نویسنده در فضاهای آموزشی و عمومی جامعه حکایت از مجادلات بی حاصل و توهین آمیز افراد به ظاهر متمدن و تحصیل کرده دارد.
ویژگیهای کلیدی مباحثه عبارتند از:
1. ساختار: مباحثه معمولاً دارای یک ساختار مشخص است که شامل مقدمه، ارائه استدلالها، پاسخ به نقدها و جمعبندی میباشد.
2. هدف: هدف از مباحثه میتواند شامل قانع کردن دیگران، روشن کردن یک موضوع، یا رسیدن به توافق در مورد یک مسئله باشد.
3. استدلال منطقی: در مباحثه، شرکتکنندگان باید از استدلالهای منطقی و شواهد معتبر برای حمایت از نظرات خود استفاده کنند.
4. احترام به نظرات دیگران: مباحثه مؤثر نیازمند احترام به نظرات و دیدگاههای مخالف است و باید به گونهای انجام شود که فضای گفت و گو حفظ شود.
5. تحلیل و نقد: مباحثه فرصتی برای تحلیل عمیقتر موضوعات و نقد دیدگاههای مختلف فراهم میکند.
ج. اهمیت مباحثه در آموزش
مباحثه به عنوان یک روش آموزشی، به دانشجویان، دانش آموزان و معلمان و اساتید کمک میکند تا مهارتهای زیر را توسعه دهند:
أ. تفکر انتقادی: توانایی تحلیل و ارزیابی اطلاعات و استدلالها.
ب. مهارتهای ارتباطی: توانایی بیان مؤثر نظرات و استدلالها.
ت. کار گروهی: توانایی همکاری و تعامل با دیگران در یک محیط گروهی.
ث. مدیریت استرس: توانایی مدیریت احساسات و استرس در هنگام مواجهه با نظرات مخالف.
د. اصول کلی مباحثه
به طور کلی، مباحثه به عنوان یک ابزار آموزشی و ارتباطی، نقش مهمی در توسعه مهارتهای شناختی و اجتماعی ایفا میکند. آشنائی و استفاده از اصول مباحثه میتواند به بهبود کیفیت گفت و گوها و دست یابی به نتایج مثبت کمک کند.
در زیر به برخی از اصول کلیدی مباحثه اشاره میشود:
1. احترام متقابل: احترام به نظرات و دیدگاههای دیگران از اصول اساسی مباحثه است. این احترام باعث ایجاد فضایی امن و مثبت برای گفت و گو میشود.
2. گوش دادن فعال: شنیدن و درک نظرات دیگران بسیار مهم است. گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به سخنان دیگران و تلاش برای درک عمیقتر آنهاست.
3. بیان واضح و روشن نظرات کارشناسی درباره موضوع: بیان نظرات و ایدهها به صورت واضح و منطقی کمک میکند تا دیگران بهتر متوجه شوند و بتوانند پاسخ مناسبی ارائه دهند.
4. استفاده از شواهد و دلایل علمی مرتبط با موضوع: برای حمایت از نظرات خود، استفاده از شواهد و دلایل منطقی میتواند به قانعکنندهتر شدن مباحثه کمک کند.
5. پذیرش انتقادهای سازنده و علمی: در یک مباحثه سالم، باید آمادگی پذیرش انتقادات و نظرات مخالف را داشته باشید و به آنها به عنوان فرصتی برای یادگیری نگاه کنید.
6. توجه به احساسات: درک احساسات و عواطف دیگران در طول مباحثه میتواند به ایجاد همدلی و ارتباط بهتر کمک کند.
7. اجتناب از حمله به شخصیت افراد: تمرکز بر موضوع بحث و اجتناب از حمله به شخصیت دیگران از اهمیت بالایی برخوردار است. این کار به حفظ جو مثبت و سازنده کمک میکند.
8. تعیین هدف: قبل از شروع مباحثه، تعیین هدف و موضوع بحث میتواند به هدایت گفت و گو و جلوگیری از انحراف آن کمک کند.
9. انعطافپذیری: آمادگی برای تغییر نظر یا دیدگاه در صورت ارائه شواهد و دلایل قوی از سوی دیگران، نشانهای از بلوغ فکری و توانایی یادگیری است.
10 . خلاصهسازی و جمعبندی: در پایان مباحثه، خلاصهسازی نکات کلیدی و توافقات میتواند به روشن شدن نتایج و گامهای بعدی کمک کند. با رعایت این اصول، میتوان مباحثههای مؤثرتری داشت و به تبادل نظرهای سازنده و مفید دست یافت.
ه. علل عدم رعایت اصول مباحثه
تجربیات زیسته نویسنده در فضاهای آموزشی و عمومی جامعه حکایت از مجادلات بی حاصل و توهین آمیز افراد به ظاهر متمدن و تحصیل کرده دارد. این امر دلائل مختلف دارد که شاید ویژگی های شخصیتی و تربیتی افراد و عدم آگاهی از اصول بحث از مهم ترین آنها می باشد.
به نظر می رسد عدم رعایت اصول مباحثه میتواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد. در زیر به برخی از این علل اشاره میشود:
1. عدم آموزش کافی: بسیاری از افراد ممکن است به طور رسمی آموزش مباحثه و اصول آن را دریافت نکرده باشند و به همین دلیل نتوانند به درستی در یک مباحثه شرکت کنند.
2. احساسات شدید: در مباحثهها، احساسات میتوانند به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. اگر افراد نتوانند احساسات خود را کنترل کنند، ممکن است به حمله شخصی یا رفتارهای غیرمنطقی روی آورند.
3. عدم آمادگی: عدم آمادگی برای مباحثه، از جمله نداشتن اطلاعات کافی درباره موضوع، میتواند منجر به عدم رعایت اصول مباحثه شود.
4. عدم احترام به نظرات دیگران: برخی افراد ممکن است به نظرات مخالف احترام نگذارند و این میتواند به ایجاد فضایی خصمانه و غیرسازنده منجر شود.
5. فشار اجتماعی: در برخی موارد، فشار از سوی گروه یا جامعه میتواند باعث شود که افراد از اصول مباحثه پیروی نکنند و به جای آن، به نظرات غالب گروه تمایل پیدا کنند.
6. عدم توانایی در گوش دادن فعال: برخی افراد ممکن است نتوانند به خوبی به دیگران گوش دهند و این میتواند منجر به سوءتفاهم و عدم رعایت اصول مباحثه شود.
7. ترس از قضاوت: ترس از قضاوت یا انتقاد از سوی دیگران میتواند باعث شود که افراد نتوانند نظرات خود را به طور آزادانه بیان کنند و به همین دلیل از اصول مباحثه دور شوند.
8. عدم تمرکز بر موضوع: در برخی موارد، افراد ممکن است از موضوع اصلی بحث منحرف شوند و به مسائل حاشیهای بپردازند که این امر میتواند به عدم رعایت اصول مباحثه منجر شود.
9. عدم توانایی در مدیریت زمان: در مباحثههای ساختاریافته، مدیریت زمان بسیار مهم است. عدم توانایی در این زمینه میتواند به عدم رعایت اصول و ساختار مباحثه منجر شود.
10. عدم تمایل به یادگیری: برخی افراد ممکن است تمایلی به یادگیری از نظرات دیگران نداشته باشند و این میتواند به عدم رعایت اصول مباحثه و عدم پیشرفت در گفتگوها منجر شود. با شناسایی این علل، میتوان به بهبود کیفیت مباحثهها و ارتقاء مهارتهای ارتباطی کمک کرد.
و. تفاوت مباحثه و مجادله
مجادله و مباحثه هر دو به نوعی از گفت و گو و تبادل نظر اشاره دارند، اما تفاوتهای مهمی بین این دو وجود دارد. در زیر به بررسی این تفاوتها پرداخته میشود: مباحثه به عنوان یک ابزار آموزشی و ارتباطی، نقش مهمی در توسعه مهارتهای شناختی و اجتماعی ایفا میکند.
1. هدف: در مباحثه، هدف معمولاً بررسی و تحلیل یک موضوع خاص به صورت منطقی و استدلالی است. در مباحثه، شرکتکنندگان سعی میکنند نظرات خود را با دلایل و شواهد معتبر حمایت کنند و به درک بهتری از موضوع برسند. در حالی که در مجادله هدف بیشتر برنده شدن در بحث و قانع کردن دیگران است.
در مجادله، افراد ممکن است بیشتر به دنبال اثبات حقانیت خود باشند تا رسیدن به توافق یا درک مشترک.
2. رویکرد: مباحثه به طور معمول یک فرآیند سازنده و مثبت است که در آن افراد به نظرات یکدیگر احترام میگذارند و سعی میکنند از یکدیگر یاد بگیرند. در حالی که مجادله معمولاً به صورت خصمانه و رقابتی انجام میشود و ممکن است شامل حملات شخصی و عدم احترام به نظرات دیگران باشد.
3. ساختار: مباحثه معمولاً دارای یک ساختار مشخص است که شامل مقدمه، ارائه استدلالها، پاسخ به نقدها و جمعبندی میباشد. ولی مجادله ممکن است فاقد ساختار مشخص باشد و به صورت غیررسمی و بدون برنامهریزی قبلی انجام شود.
4. نتیجه: در پایان مباحثه، ممکن است به توافق یا درک مشترکی درباره موضوع برسند و یا حداقل نظرات مختلف را به رسمیت بشناسند. در حالی که در پایان مجادله، ممکن است هیچ توافقی حاصل نشود و افراد به مواضع خود پایبند بمانند.
5. احساسات: در مباحثه، احساسات معمولاً کنترل شده و مثبت هستند و افراد سعی میکنند به یکدیگر احترام بگذارند. ولی درمجادله، احساسات ممکن است به شدت تحت تأثیر قرار گیرند و منجر به تنش و خصومت شوند.
نتیجه گیری:
هر یک از ما روزانه با موضوع های متعدد مواجه می شویم که در مورد اکثر آنها معمولا اطلاعات جامع علمی نداریم. چون دانش همه انسان ها علاوه بر اینکه محدود است زمینه های بحث نیز بسیار گسترده و اغلب تخصصی می باشند. مثلا موضوع هایی از قبیل گرمایش جهانی و کاهش بارندگی، روابط بین الملل و عملکرد دولت ها در موضوعات مختلف، تورم و شاخص های مختلف بازار و سواد رسانه ای و .... از جمله مواردی هستند که همه ما روزانه با آنها مواجه می شویم و شاید در محیطی دوستانه و خانوادگی نیز به اظهار نظر درباره هر یک از آنها بپردازیم. ولی زمانی که قرار است بحثی جدی در محیطی آموزشی داشته باشیم نباید و نشاید که فقط بر اساس حدس و گمان و اطلاعات سطحی به بحث بپردازیم که صد البته نتیجه آن نیز مشخص است.
لذا به نظر می رسد در درجه اول ضمن مطالعه کتب و منابع مکتوب به افزایش دانش و مهارت های کلامی خود بپردازیم. در گام های بعدی انتظار می رود که افراد در موضوعات تخصصی خود به نقد و نظر و مباحثه بپردازند و بر اساس سواد سطحی و محدود به دست آمده در محیط مجازی به مباحثه جدی نپردازند.
رعایت انصاف و اخلاق و پذیرش انتقاد در صورت خطا و اشتباه از اصول انسانی ارتباط با هم نوع است که باید به جد در رعایت آن بکوشیم. و البته به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه بیاموزند، از مطالعه غافل نشوند و اخلاق و انصاف را گرامی بدارند.
از معلمان و اساتید دانشگاه نیز انتظار می رود که زمینه مباحث جدی علمی را در محیط های آموزشی فراهم کنند تا دانش آموزان و دانشجویان به جای پذیرش بی چون و چرای سخنان ما، به بحث و انتقاد جدی بپردازند و از دایره اخلاق و انصاف نیز خارج نشوند. در این صورت تاب آوری جامعه بالا می رود و دانش عمومی نیز به سطح قابل قبولی ارتقا می یابد. البته رسیدن به جامعه ای آرمانی نیاز به تلاش همه ارکان جامعه و برنامه ریزی جدی دستگاه های متولی آموزشی دارد که امیدواریم چنین شود.
بنابراین با توجه به فشارهای مختلف خارجی بر ایران عزیز و شرایط ویژه داخلی، امیدوارم، مباحثه به عنوان یک فرآیند سازنده و منطقی برای تبادل نظر و یادگیری در نظر گرفته شود. باشد که، به اعتلا و توسعه انسانی میهن کمک نماید. از دوران ابتدائی به یاد داریم که:
دست به دست دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اگر سایت رسمی آموزش و پرورش را میبینید در قسمت فعالترین دستهبندی اخبار بخشهایی تعریف شده است که احتمالاً خبرهای بیشتر و بهتری داشتهاند و در بالا قرار گرفتهاند.
یکی از این دستههای فعال «مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی» است که خود نیز اخبار دیگر بخشها را تنظیم میکند. رسانه رسمی و دولتی فرهنگیان نه یک گزارش انتقادی دارد نه یک گفت و گو با معلمان.
اما در دیماه فقط دو خبر از زبان «حسین صادقی» رئیس این مرکز با عنوان (احتمال اختلال در دسترسی به سامانههای وزارت آموزش و پرورش در روز پنجشنبه) و (مأموریت و راهبرد اصلی ما کاهش فاصله صف و ستاد است / فضای روابط عمومی باید سرشار از کنش گری باشد) منتشر شده است.
در صفحه اصلی و ماه بهمن نیز یک مطلب فاقد ارزش خبری با این عنوان « ادای احترام رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به مقام شهدا» انتشار یافته است ؛ اگر چه در خبر قبلی نیز همین عنوان برای شخص وزیر استفاده شده است:
« وزير آموزش و پرورش به مقام شامخ شهدا ادای احترام کرد».
ظاهراً جناب صادقی در سفر به خوزستان بعد از ادای احترام به مقام شامخ شهدا همراه با وزیر دوباره تصمیم گرفته است جداگانه و به تنهایی نیز ادای احترام کند و خبری برای خودش با همین عنوان نیز ایجاد کند!
مهم هم نبوده است که این مطلب هیچ داده و ارزش خبری دیگری ندارد.
اگر رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت خانه بزرگی چون آموزش و پرورش با مخاطبین گستردهای شامل فرهنگیان، اولیا و دانش آموزان در سفر به خوزستان مثلاً با روابط عمومی اداره کل آن استان به گفت و گو مینشست یا بخشی از ظرفیتها یا ضعفها را در آن منطقه را در رسانه خودش منتشر میکرد میتوانست مورد توجه قرار گیرد اما ترجیح داده است تنها« ادای احترام به مقام شامخ شهدا» بدون هیچ توضیحی دیگری را بهعنوان فعالیت اختصاصیاش در این استان رسانهای کند.
اگر از این نمایش تبلیغاتی روابط عمومی بگذریم ؛ رسانه رسمی و دولتی فرهنگیان نه یک گزارش انتقادی دارد نه یک گفت و گو با معلمان. در اینجا همه چیز پیرامون وزیر و معاونین و بالادستیهایی است که نه مدارس آنها را میشناسند و نه آن ها مدارس را میشناسند!
شایسته است حداقل رئیس مرکز روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و کارکنان و همکارانش در این حوزه بدانند که اگر سخنگوی دستگاه قضا و معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه گفته : « فراگیری طرح نماد در مدارس کشور به ۱۰۰ درصد رسیده است و جای خرسندی است که نماد تمام مدارس کشور را تحت پوشش قرار داده است.» این جمله در کف مدارس معنایی ندارد و همچنان آسیبهای اجتماعی و مشکلات روحی روانی دانش آموزان رو به رشد است.
مشکلاتی که ریشه در مسائل اجتماعی دارد و تا زمانی که جامعه درگیر بحرانهای سخت و طاقتفرسا است و اداره مدارس با کمترین توجه پیش میرود دلخوشی خبری و در صدر قرار گرفتن اخبار ساخته شده تنها برای آنان معنی دارد که چشمشان را روی واقعیتها بستهاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید