در تقویم عمر، فصل بازنشستگی باید نوید بهار آرامش و ثمرهای شیرین باشد. اما برای بسیاری از بازنشستگان ایرانی، این فصل به زمستانی طولانی و بی رحم بدل شده است. زمستانی که در آن، یخبندان بیمهری بر دلهایشان نشسته و طوفان بیعدالتی، امیدشان را به یأس میکشد.
روزی روزگاری، این عزیزان، سازندگان جامعه بودند. دستهایشان، نهال امید را میکاشت و ثمر میداد. اما امروز، در سایه سار عمر، نهال امیدشان پژمرده شده است. دستهایی که روزی آفرینش میکردند، اکنون به سوی ما، فرزندانشان، به انتظار قدردانی دراز شده است.
بازنشستگان، همچون درختان کهنسالیاند که ریشه در عمق خاک وطن دارند. سالها شاهد شکوفایی این سرزمین بودهاند و حالا در کهن سالی، چشم به میوههای شیرین تلاش خود دارند. اما بادهای سهمگین تورم، برگهای طلایی عمرشان را یکی یکی میچیند و میوههایشان را نارس میگرداند.
آنان تنها به دنبال حقوق مادی نیستند. دلشان میخواهد با عزت و احترام زندگی کنند، آیندهای روشن برای فرزندانشان رقم بزنند و بدانند که سالها خدمتشان بیاثر نبوده است. میخواهند بهاری دوباره در دلشان شکوفا شود.
مسئولان نیز باید بدانند که بازنشستگان، گنجینههای ارزشمندی هستند که باید پاسداری شوند. آنها باید به وعدههایشان عمل کنند و حقوق این عزیزان را به موقع و کامل پرداخت نمایند. باید برنامههایی تدوین کنند تا بازنشستگان با آسایش و آرامش به روزگار کهنسالی خود بگذرانند.
آیا ما قدردانیم؟
آیا ما به اندازه کافی به ارزش و اهمیت بازنشستگان پی بردهایم؟ آیا به یاد داریم که امروز ما، مدیون زحمات دیروز آنان هستیم؟ آیا به راستی میخواهیم که بهار زندگی دوباره به دلهایشان بازگردد؟
به یاد داشته باشیم که احترام به بزرگترها، نشانه فرهنگ و تمدن یک ملت است. بیایید دست در دست هم دهیم و برای ایجاد آیندهای بهتر برای بازنشستگان تلاش کنیم. آیندهای که در آن، بهار دوباره به دلهایشان بازگردد.
راهکارهایی برای تاباندن دوباره آفتاب بر زندگی بازنشستگان:
- اصلاح ساختار صندوقهای بازنشستگی: بازنگری در قوانین و مقررات حاکم بر صندوقها، افزایش مشارکت بخش خصوصی در مدیریت و سرمایهگذاری آنها و ایجاد سازوکارهای شفاف برای نظارت بر عملکرد آنها میتواند به پایداری مالی این صندوقها کمک کند.
- متناسبسازی مستمریها با هزینههای زندگی: افزایش مستمر و منظم مستمریها بر اساس نرخ تورم و شاخص هزینههای زندگی، یکی از مهمترین مطالبات بازنشستگان است. دولت و مجلس باید با اولویتبندی این موضوع، گامی موثر در جهت بهبود وضعیت معیشتی این قشر بردارند. به یاد داشته باشیم که احترام به بزرگترها، نشانه فرهنگ و تمدن یک ملت است.
- توسعه خدمات رفاهی و درمانی: ایجاد مراکز درمانی ویژه بازنشستگان، ارائه تسهیلات مسکن، و فراهم کردن امکانات تفریحی و ورزشی، میتواند به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک شایانی کند.
- حمایت از اشتغال بازنشستگان: ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای بازنشستگان ماهر و با تجربه، علاوه بر تامین بخشی از نیازهای مالی آنها، میتواند به حفظ عزت نفس و سلامت روانشان نیز کمک کند.
- توجه به نیازهای روانی و اجتماعی بازنشستگان: برگزاری دورههای آموزشی، مشاوره و کاردرمانی، و ایجاد مراکز اجتماعی برای بازنشستگان، میتواند به کاهش احساس انزوا و افزایش کیفیت زندگی آنها کمک کند.
جلب مشارکت بخش خصوصی در تامین رفاه بازنشستگان:
بخش خصوصی میتواند با سرمایهگذاری در صندوقهای بازنشستگی، ایجاد صندوقهای بازنشستگی مکمل، و ارائه خدمات رفاهی به بازنشستگان، نقش موثری در بهبود وضعیت آنها ایفا کند. دولت نیز با ایجاد انگیزههای مالی و معافیتهای مالیاتی میتواند بخش خصوصی را به مشارکت در این امر تشویق کند.
سخن آخر:
بازنشستگان، سرمایههای ارزشمند هر جامعهای هستند. آنها سالها از عمر خود را وقف خدمت به جامعه کردهاند و اکنون حق دارند در آرامش و آسایش زندگی کنند. بهبود وضعیت بازنشستگان، نه تنها یک وظیفه انسانی بلکه یک ضرورت اجتماعی است. با همدلی و تلاش همه، میتوانیم بهار را به زندگی این عزیزان بازگردانیم و لبخند را بر لبانشان بنشانیم.
امیدواریم با اجرای این راهکارها، شاهد بهبود روزافزون وضعیت بازنشستگان عزیز کشورمان باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
همان گونه که متخصصان تعلیم و تربیت فرموده اند،تربیت یک فرایند و جریان مداوم، مستمر، جدی و صبور میان مربی و متربی را می طلبد.
یا به معنای دیگر تربیت را می توان همانند کاشت و داشت یک نهال یا بذر دانست که نهایت مراقبت و حفاظت را می طلبد که در برابر آماج و حملات طبیعی و غیر طبیعی از بین نرود تا به سر منزل و مقصود یعنی درخت تنومند با میوه و ثمره برسیم.
حال زمانی که صحبت از تربیت یک انسان می شود،ما محدود به امور ساده ای همچون نهال نیستیم بلکه تربیت یک انسان با هزاران استعداد و انگیزه های درونی و بالقوه اش، پیچیده تر و تخصصی تر از هرگونه امر دیگر است.
مقصود از تربیت و چرایی زمان سپری کردن برای تربیت انسان نیز از امور پیش پا افتاده و غیر ضروری نیست چراکه اگر تعلیم و تربیت انسان مهم نبود، خداوند متعال نسبت به مبعوث شدن پیامبران نیز هیچ رویداد یا واقعه ای را رقم نمی زد.
اما در این نقطه از تاریخ جهان یعنی سال ۱۴۰۳ هجری خورشیدی و سال ۲۰۲۴ میلادی، ضرورت تربیت بیش از هر زمانی در جامعه احساس می شود.
وجود وسایل ارتباطی و رسانه های مختلف، شگردها و روش های غیر صحیح و نادرست، الفاظ و کلمات ناپسند موجود در بیان انسان ها، قبح شکنی و بی حیایی پسندی توسط گروهی از چهره ها و....دیگر مواردی که اگر بنا به شمارش باشد، صفحه ها و ساعت ها برای نوشتن سپری می شود.
تمام جامعه نیز عوامل و مربیان تربیتی را پس از خانواده، معلمان و روحانیت می دانند.
(در صورتی که خانواده نیز خودش روزی در فرایند تربیتی به عنوان متربی بوده است.معلمان و روحانیت نیز مثل همه افراد یک جامعه روزی متربی بوده اند و تفاوتی میان آنها نبوده است.)
پس در این میان مقصر کیست؟
به ثمر مطالعات آزاد و پرسش و پاسخ از اساتید، مولفه های مهمی برای تربیت پذیری متربیان و اثر بخشی تربیت همچون معنویت مربی و متربی، غذای طیب و حلال، درک معنای مهدویت و انتظار و شرایط محیطی متربی را متوجه شده ام و شما نیز می دانید.
اما چیزی که کمتر بدان پرداخته می شود این نکته است:
عواملی که باعث اختلال در امر تربیت می شود به همان اندازه ای مهم است که عوامل رشد و موثر در تربیت.
یعنی هر آن چیزی که ما را در امر تربیت که فرایند و جریانی مداوم، مستمر و جدی بوده است باز می دارد، عوامل ایجاد اختلال در تربیت است.
متاسفانه اکثر و یا غالب این عوامل مخل برای داشتن جریان تربیت سالم در رسانه ها و فضای مجازی در خدمت کودکان و دانش آموزان به سهولت قرار داده می شود.
همان مفهومی که مقام معظم رهبری در نخستین دیدار با هیئت دولت در تاریخ۱۴۰۳/۰۶/۰۶ به عنوان نکته هشتم، فرمودند: «امروز فضای مجازی دیگر مجازی نیست بلکه واقعیت رو به توسعه در زندگی مردم است؛ بنابراین، در فضای مجازی باید حکمرانی قانون مند وجود داشته باشد.»
و سپس ایشان فضای مجازی را یک فضای رها تعبیر کردند و علاج آن را قانون مندی فرمودند.
در این نوشته که گلایه از فضای مجازی و رسانه های غیرکنترل شده به عنوان عوامل مخل جریان تربیت بحث می شود خوب است که چند شنیده معلمان از دانش آموزان را مرور کنیم.
۱ـ معلمی بیان می کرد، دانش آموزان کلاس من بدون استثنا به کارهای افرادی که اصطلاحا به آنها شوتی می گویند علاقه مند هستند و در اینستاگرام پیج های آنها را دنبال می کنند.
۲ـ خانواده ای که عادت به تماشای فیلم های ترکیه ای داشتند، به مرور زمان سعی بر تقلید رفتار شخصیت های فیلم را داشتند و این بر زندگی مشترک شان تأثیر داشت.
۳ـ پبج ها و صفحاتی در فضای اینستاگرام مشغول تولید محتوی ناامیدی، شکست های عشقی، پخش و توزیع آهنگ های مربوط به خودکشی و خود زنی می کنند.
۴ـ برخی از صفحات، شبهات فکری و عقیدتی بسیار نامربوط و بی پایه را با استفاده از روش های جذابیت بخشی در میان نوجوانان و جوانان گسترش می دهند.
۵ـ برخی از صفحات رویکرد بی احترامی به والدین، بی توجهی به توصیه ها، بی احترامی به مقدسات، تمسخر اصولی مانند نبوت و معاد را سرلوحه خود قرار داده اند.
و در پایان جالب است که بدانید همین افراد، صفحات، کانال ها و گروه ها با یک تبلیغ و استوری گذاشتن، درآمدهای بسیار بالا برای خود کسب می کنند و در آخر نیز معلمان و روحانیت مقصر اصلی شناخته می شوند.
اگر طالب جامعه ای صالح، صادق، امین و مومن هستیم ؛ باید در برابر نفوذ هر عامل مخل تربیتی ایستادگی کنیم و الا هیچ تربیتی حاصل نخواهد شد.
اینکه می بینیم بعضاً کودکان گرایش های نامربوط و رفتارهایی غیر از چارچوب های اخلاقی و دینی از خود بروز می دهند، نتیجه خوراک ذهنی و روحی است که از فضای مجازی دریافت کرده اند.
آقایان مسئول
فضای مجازی باید قانون مند شود تا تهدیدها به فرصت ها تبدیل شود و این دغدغه و امر به معروف و نهی از منکر تمام خانواده های دلسوز است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
رمز بقای استبداد، خاموشیِ اکثریت است!
پل دانکن
***
« ما فکر می کردیم شما لیسانس هستید »
« من پرس و جو کردم . ظاهرا شما با مقطع سر آن دو ساعت اختلاف داشتید »
و...
در 23 آبان 1401 به عنوان سرپرست اداره ی آموزش و پرورش منطقه 9 تهران منصوب شد .
اما مگر می شود در عصر اطلاعات یک مدیر منطقه نداند که معلمانش در چه وضعیتی هستند ؟
البته « مجید حسینی فر » تاکید می کند که من یعنی علی پورسلیمان هیچ گونه نیازی به تمدید و یا استمرار خدمت نداشته ام اما پرسش این است که چرا ایشان نامه ی مرا در خرداد ماه سال جاری تا نشست حضوری با ایشان مسکوت گذاشت و به آن پاسخی نداد ؟ اما آن چه بیش از همه فرد آسیب دیده و تحقیر شده در سیستم را آزار می دهد عدم عذرخواهی مدیران خاطی از قانون است .
اگر به گفته ی مدیر اداره آموزش و پرورش منطقه 9 نیازی به درخواست برای استمرار نبوده پس معاون متوسطه و یا مسئول مقطع با استناد به چه قانونی نام مرا به عنوان « بازنشسته » رد کرده بودند بدون آن که حتی در این باره به من ذی نفع اطلاعی دهند ؟
ماده ۱۴۳ از آیین نامه جدید اجرایی مدارس (مصوب ۱۴۰۰) مصوب چهل و یکمین (۴۱) جلسه کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش به تاریخ 10 / 5 / 1400 اذعان می دارد :
« حداکثر ۲ ساعت از ساعات موظف هفتگی معلمان به مطالعه، پژوهش، بازآموزی، به روزآوری دانش تخصصی و مهارت های حرفه ای، تبادل اطلاعات و تجارب با دیگران، تعامل با دانش آموزان و اولیای آنان و انجام سایر فعالیت های مرتبط با تعلیم و تربیت در مدرسه، اختصاص دارد. مدیر مدرسه می تواند با توجه به شرایط مدرسه، این فرصت را برای کارکنان مدرسه فراهم آورد » .
حال اگر معلمی با موافقت مدیر مدرسه و ثبت آن بخواهد از مزایای این قانون بهره مند شود ؛ مسئولان اداری چه حقی دارند که مانع از اجرای این قانون شوند ؟
به معلم چه ارتباط دارد که در سیستم فشل و ناکارآمد وزارت آموزش و پرورش این چیزها تعریف نشده است ؟
مسئولان اداره به چه حقی و با استناد به کدام قانون و آیین نامه ؛ کلاس های دروس عمومی را در هنرستان ها در هم ادغام می کنند اما در سامانه سیدا برای هر کلاس یک لیست جداگانه تعریف می کنند ؟
این دور زدن ها را آیا مسئولان بالاتر نمی بینند ؟
آیا این ها « تخلف از قانون » نیستند ؟
نهادهای بازرسی و کنترل مانند ارزیابی و حراست و... در این زمینه به چه دردی می خورند و چه وظایفی بر عهده دارند ؟
مسئولان در این موارد شانس آورده اند که معلمان قوانین را نمی دانند و یا حتی در صورت اطلاع شهامت و توان ایستادن برای اجرای قانون را ندارند و درست به همین دلیل است که این گونه مدیران را در دراز مدت و در سکوت و انفعال قاطبه معلمان حتی طلبکار از آنان می کند .
شاید برای بسیاری از معلمان لبخند فلان مسئول و یا گفتن جملاتی مانند چاکرم ، مخلصیم و در مجموع تایید آنان از سوی این مسئولان نوعی ارضا و یا آرامش روانی را به همراه باشد اما در کل این وضعیت به ضرر سیستم بوده ضمن نهادینه کردن فرهنگ دروغ و تظاهر به نارضایتی مضاعف و ناکارآمدی بیشتر در آن دامن خواهد زد .
زمانی که مشغول گفت و گو با مدیر اداره بودم یکی از مدارس زنگ زد .
به نظر می رسید که مدرسه استیجاری بوده و فعالیت های آن مدرسه مختل شده بود .
در این موقع مدیر اداره رو به من کرد و گفت که رسانه باید به این موارد بپردازد .....
مشخص نیست مدیران در سطوح مختلف چه انتظاراتی برای خود از « رسانه » تعریف کرده اند . اما اگر حساب و کتابی در آموزش و پرورش بود . برای امور برنامه ریزی می شد . همه چیز تابع روزمرگی نمی شد . و کمی دلسوزی و آینده نگری چاشنی امور می شد دیگر برای « رسانه » رفو کردن چاله و چوله های مدیریتی تعریف نمی شد .
شاید هم انعکاس این موارد به صورت مرتب در « رسانه ها » ممکن است تصویر نامطلوبی از شیوه مدیریت مدیران تحتانی نزد مدیران میانی و عالی ترسیم نماید و آنان را در تابلوی ناکارآمدی نشان دهد .
تجارب و شواهد نشان می دهند که مدیران در این سیستم ترجیح می دهند بدون سر و صدا و با مدیریت های کدخدامنشانه مشکل و درد را تسکین بخشیده و از آن جا که در این نظام مدیریتی ، شایستگی و ارتقا بر اساس کارراهه و یا مسیر شغلی تعریف نشده و انتصاب ها اکثرا بر اساس تعلقات محفلی و رانت صورت می گیرند ؛ آن را به گونه ای به مدیر آینده پاس دهند و خود را رها .
اما آن چه بیش از همه فرد آسیب دیده و تحقیر شده در سیستم را آزار می دهد عدم عذرخواهی مدیران خاطی از قانون است .
در ماجرای بازنشستگی تحمیلی برای من نه معاون متوسطه که اتفاقا خانمی است عذرخواهی کرد و نه مدیر اداره .
من که با توصیه ی یک مقام بالاتر به دیدار ایشان رفته بودم از قضا نزدیک به 15 دقیقه هم پشت در بسته مدیر اداره منتظر ماندم .
شاید هم فکر می کنند که عذرخواهی و پذیرش اشتباه ممکن است اقتدار مدیریتی آنان را دچار نقصان و خدشه کند و دیگران فکر کنند که این مدیران ممکن است دچار اشتباه شوند و خطا کنند .
به نظر می رسد اکثریت قریب به اتفاق مدیران هنوز مرز و تمایزی میان « اقتدار » و « استبداد » قائل نیستند و یا حاضر به درک و هضم آن نیستند .
اقتدار در مدیریت موجب اصلاح و ارتقای سیستم می شود .
استبداد هم در جهت عکس آن موجب فروپاشی سیستم می شود .
گروه رسانه/
تاکنون دو گزارش در « صدای معلم » در مورد شکایت دانشگاه فرهنگیان علیه « امیر اسماعیلی » منتشر گردیده است . ( این جا ) و ( این جا )
در این گزارش ها به ممنوعیت شکایت مدیران آموزش و پرورش علیه رسانه ها و خبرنگاران اشاره و تاکید شده است .
پیشنهاد « ممنوعیت شکایت از رسانه ها » برای نخستین بار در سال 1398 توسط « صدای معلم » مطرح شده و مورد توجه و تایید « جواد حسینی » سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت و در این موضوع بخشنامه وزارتی به همه ادارات آموزش و پرورش صادر گردید. ( این جا)
« علیرضا کاظمی » پس از رای اعتماد به عنوان وزیر آموزش و پرورش در نامه ای بر اجرای این دستور العمل تاکید کرد .
در نامه ی وزیر آموزش و پرورش چنین آمده است :
«در راستای سیاستهای ارزشمند دولت وفاق ملی مبنی بر ضرورت تعامل سازنده و موثر با رسانهها و بهره گیری از ظرفیت تبیینی و نظارتی اصحاب رسانه، چنان چه در حوزه وزارت آموزش و پرورش شکایت یا پیگرد قانونی نسبت به رسانهها و خبرگزاریهای داخلی وجود دارد، اعم از آن که در مرحله رسیدگی قرار داشته یا منجر به صدور رای شده باشد، با استفاده از ظرفیتهای قانونی مستند، اعلام رضایت و گذشت شود.»
اما با گذشت حدود یک هفته از دستور العمل بازپس گیری شکایات وزارت آموزش و پرورش از رسانه ها به نظر می رسد این دستورالعمل در حد حرف باقی مانده است .
به رغم صراحت و تاکید بر بازپس گیری شکایات در هر مرحله ای ولو این که منجر به صدور رای شده باشد ، اما دانشگاه فرهنگیان تاکنون نسبت به اعلام رضایت نسبت به شکوائیه دانشگاه که منجر به صدور رای و جریمه نقدی ۱۵ میلیونی تومانی بر علیه امیر اسماعیلی مدیر کانال تلگرامی انعکاس شده بنا ندارند نسبت به اجرایی نمودن دستور وزیر آموزش و پرورش اقدام نمایند .
« اسماعیلی » در گفت و گو با « صدای معلم » ضمن تایید صدور حکم جریمه نقدی به مبلغ ۱۵ میلیون تومان تحت عنوان نشر اکاذیب در دادگاه کیفری گفت تاکنون نه تنها از طرف دانشگاه اعلام رضایت نشده است ، بلکه پرونده دومی بر علیه اینجانب با هدف اجماع سازی توسط ۷ نفر از مدیران فعلی سازمان مرکزی دانشگاه تحت عنوان نشر اکاذیب شکل گرفته است که مراحل رسیدگی در دادگاه را طی می نماید .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
انتخاب معلم به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام آموزشی، نقش تعیینکنندهای در کیفیت آموزش و پرورش و در نهایت آیندهی جامعه دارد. انتخاب معلم بر اساس معیارهای غیرحرفهای، چالشی جدی است که میتواند عواقب گستردهای برای نظام آموزشی به همراه داشته باشد.
برای بررسی جامعتر این موضوع، میتوان به چندین جنبهی کلیدی پرداخت:
1- تعریف معیارهای غیرحرفهای:
- معیارهای ایدئولوژیک: گزینش معلم بر اساس باورهای سیاسی، مذهبی یا اجتماعی خاص، بدون توجه به شایستگیهای حرفهای.
- معیارهای شخصی: انتخاب معلم بر اساس روابط شخصی، سفارش، یا پارتیبازی، به جای بررسی صلاحیتهای علمی و آموزشی.
- معیارهای ظاهری: توجه بیش از حد به ظاهر فیزیکی، سن، جنسیت یا قومیت، به جای تمرکز بر تواناییهای آموزشی.
2- عواقب گزینش معلم بر اساس معیارهای غیرحرفهای:
- کاهش کیفیت آموزش: معلمانی که به دلیل شایستگیهای حرفهای انتخاب نشدهاند، ممکن است نتوانند به خوبی دانشآموزان را آموزش دهند و به رشد آنها کمک کنند.
- تضعیف جایگاه معلم: وقتی معلمان بر اساس شایستگیهای حرفهای انتخاب نمیشوند، جایگاه اجتماعی و حرفهای آنها تضعیف میشود و انگیزهی آنها برای ارتقای کیفیت آموزش کاهش مییابد.
- ترویج بیعدالتی: گزینش معلم بر اساس معیارهای غیرحرفهای، به ایجاد بیعدالتی در نظام آموزشی منجر میشود و فرصتهای برابر را از دانشآموزان سلب میکند.
- ترویج فساد اداری: پارتیبازی و سفارش در انتخاب معلم، میتواند به فساد اداری دامن بزند و اعتماد عمومی به نظام آموزشی را کاهش دهد.
3- چالشهای موجود در فرایند گزینش معلم:
- فقدان معیارهای شفاف و عادلانه: نبود معیارهای دقیق و شفاف برای ارزیابی صلاحیتهای حرفهای معلمان.
- تأثیر عوامل سیاسی و اجتماعی: دخالت عوامل سیاسی و اجتماعی در فرایند گزینش معلم.
- نبود سیستم نظارتی موثر: نبود سیستم نظارتی قوی برای اطمینان از رعایت معیارهای حرفهای در گزینش معلم.
4- راهکارهای بهبود فرایند گزینش معلم:
- تدوین معیارهای شفاف و عادلانه: تدوین معیارهای دقیق و شفاف برای ارزیابی صلاحیتهای حرفهای معلمان، با تاکید بر دانش تخصصی، مهارتهای آموزشی، و تواناییهای ارتباطی.
- استقلال فرایند گزینش: ایجاد کمیتههای مستقل و تخصصی برای ارزیابی صلاحیتهای حرفهای داوطلبان.
- شفافسازی فرایند گزینش: انتشار نتایج آزمونها و مصاحبهها به صورت شفاف و عمومی.
- تقویت سیستم نظارتی: ایجاد سیستم نظارتی قوی برای ارزیابی عملکرد معلمان در طول خدمت.
- توجه به آموزش مداوم معلمان: فراهم کردن فرصتهای آموزش مداوم برای ارتقای سطح علمی و حرفهای معلمان.
در نهایت، انتخاب معلم باید بر اساس شایستگیهای حرفهای و تواناییهای آموزشی انجام شود. این امر نه تنها به بهبود کیفیت آموزش و پرورش کمک میکند، بلکه به ایجاد یک جامعهی دانشمحور و پیشرفته نیز منجر خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید