وزیر محترم تعلیم و تربیت
با سلام و احترام
به قول یک همکاری ؛ متن را با عینک یا برچسب سیاسی نخوانید و به درد دل یک دبیر بازنشسته که نمی تواند منفعل و بی تفاوت بماند، توجه نمائید. هر چند در سرزمین من همه چیز حتی توان خرید و فروش ساده کالایی نیز سیاسی است.
جناب کاظمی؛
کاش به جای دوستی و ارادت خالصانه با وزیر کشور و دستگاه زیرمجموعه آن به عنوان یک سرباز سردار رادان و نه سرباز وطن ، به وزرای فرهنگ و آموزش عالی ارادت می داشتید تا شاید قادر می شدید نظام آموزشی عهد عتیق رو به سیر قهقرا را نجات دهید. چون معلمان و صد البته دانش آموزان و کلاس ها و کتب درسی ما نیاز شدید به خون و هوای تازه و پاک برای خویشتن یابی دارند.
دو وزیر یا چند وزیر مانند همکاران یک اداره یا مدرسه، مختارند در عوالم شخصی با هر کسی که صلاح می دانند دوست و رفیق باشند. اما این دوستی وقتی به نفوذپذیری سازمانی دیگر منجر می شود تا حدی که اراده و اختیار شغلی خود را از دست می دهد جای تألم و اندیشه دارد.
اولویت وزیر آموزش و پرورش وارد کردن نیروهای امنیتی پلیس به مدارس یا جلسات امتحانی نیست. اولویت وزیر آموزش و پرورش انجام یک سری تصمیمات درست و به جا برای جلوگیری از هر نوع مخاطرات سد رشد و توسعه پایدار نظام آموزشی است.
دیروز در خبر گفتید: برای حفظ امنیت امتحانات از وزارت کشور و نیروهای پلیس و وزارت نیرو، کمک مستقیم خواسته اید. نظام آموزشی ایران روز به روز بدحال تر می گردد. حیف است که هر یک از ما سهم اثر منفی خود را بر پیکر آن نادیده بگیریم و کشور عزیزمان ایران را فدای امیال شخصی خود کنیم.
درست است .
وزارت نیرو وظیفه دارد تا برق را تأمین کتد، چون ما جلسات تاریک غیراستاندارد کم نداشته و نداریم. مدیران کم توانی که حتی پرت پرت لامپ های مهتابی کلاس ها، سالن ها و کرویدورها را قبل از آغاز امتحانات خرداد ماه برطرف نمی کنند. هر چند نور کافی داشته باشیم و هوای مطبوع ؛ پیش کش وزیر نیرو.
اما همکاری مستقیم وزارت کشور با آموزش و پرورش، مساوی است با اعتراف به ضعف و ناتوانی فکر و عمل تمامی دست اندرکاران نظام آموزشی از وزیر تا مدیر و معلم و حتی سرایدار مدرسه که روزگاری حافظ امنیت مدارس بودند و چون به سخن آنان نیز اهمیت ندادید و آنان را زیر زیر خط فقر نگه داشتید با از دست دادن رضایت شغلی، اهمیتی چندانی به وظایف خود نمی دهند. چنین اعترافی برای معلمان یعنی از دست دادن پر و بال.
شما حق پرواز و اوج گیری معلمان را با تدریس فعال و پویا، از آنان سلب نموده اید و آنان را به مردگانی متحرک تبدیل ساخته اید که بی انگیزه فقط منتظر پایان خدمت خود هستند.
جناب کاظمی؛
شما معاونت پرورشی وزیر آموزش و پرورش در دوران وزارت بطحایی را برعهده داشتید و اگر این نهاد و معاونت در وزارتخانه، حقیقتا برای انجام رسالت پرورش یا تربیت کودکان پدید آمده است پس امروز این حصارکشی به مدارسی که روزگاری آن چنان دارای امنیت بود که درب آن همیشه تا آخرین زنگ باز بود، از بهر چیست؟
حق داریم چنین بیندیشیم که شما از انجام وظایف این وزارتخانه واهمه دارید و برای پیش گیری از هر نوع آبروریزی اخلاقی یا انضباطی و تقلبی در مدارس، دست به دامن دوست همفکر و توانمند خود شده اید. و گرنه چرا یک وزیر باید حاضر شود اندک استقلال باقیمانده وزارتخانه خود را به وزیری دیگر بسپارد؟
مگر آموزش و پرورش چه مقدار استقلال رأی دارد که آن را نیز در دامن امنیت مثله می کنید؟
دهه هاست که نمایندگان شهرها و احزاب گوناگون، وزرا را راست و چپ می کشند که این فرد را انتخاب کن و آن را برکنار کن. این تصمیم یا کار را در مدارس انجام بده و تصمیم یا کار وزیر قبلی را حذف کن. استقلالی باقی نمانده است که خاکستر آن را بر باد می دهید.
جناب کاظمی؛
شما به جای حمایت، پشتیبانی و اعتماد به نیروهای آموزشی خصوصا معلمان و گفت و گو و همراهی آنان، سعی وافر دارید از « کنترل اجتماعی و اجبار اجتماعی » یعنی دو بازوی بازدارنده در علم جامعه شناسی را استفاده کنید. علت این حس انتظام ماندگار در باور شما لابد برخاسته از تحصیل در همان مدارس پادگانی است که 47 سال در نظام آموزشی ما جاری و ساری بوده است.
صد رحمت به روح سربازی دوره های قبل از شما در مدارس. اوج چنین آموزشی در وزارت شما با شدّت و حدّت بیشتری در حال رواج است. نمی دانم ریاست محترم جمهور، از بیان روش های نوین آموزشی چه تفسیری داشته اند که متوجه تحلیل رفتن تدریجی نظام آموزشی نیستند؟ ( در سال 98 چه خوب نگاشته ام موضوع : بحران انتخاب وزیر در آموزش و پرورش را )
جناب کاظمی؛
هنگام انتخاب برای وزارت هیچ به توانایی های خود تردید نکردید؟ شما که از نزدیک با تمامی بحران های نظام آموزشی کمابیش آشنا بودید چگونه مطمئن شدید که با تحصیلات حوزوی قادرید یکی از پر مسأله دارترین وزارتخانه ها را رتق و فتق نمائید؟ یا با اتکا به دیگر مدارک خود یعنی مدرک کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه مشهد و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی، به توانایی های خود شک نکردید؟
با این رشته ها تا چه حدی با علوم تربیتی و روانشناسی آشنا شدید؟
همه نیک می دانیم که مسئولان هم زمان با فعالیت شغلی خود با چه کیفیتی تحصیل می کنند. هدف فقط بیان واقعیت است. لابد خود شما نیز به عنوان یک تحصیل کرده، با بیراهه های شایسته سالاری و بوروکراسی مخالفید. چون تحصیل همزمان با اشتغال دولتی منع قانونی دارد.
جناب کاظمی؛
به نظر شما ؛
استیضاح یک وزیر چرا صورت می گیرد؟ جریانی که فقط به رنجش وزیر ختم نمی شود و گاه رئیس جمهور هم سخت آزرده خاطر می شود. به سه دلیل اساسی:
1) هنگام اعلام نام وزیر پیشنهادی به خود فرد و قبل از رسانه ای شدن، هیچ یک از آنان به ضعف و ناتوانی خود اشاره نمی کنند و صد درصد به موفقیت و توان مدیریتی خود مطمئن هستند.
2) فرصت مناسب یا میل باطنی برای شناخت حقیقی از وزارتخانه را فرد انتخاب شده ندارد و یا ایجاد نمی کند. همین لحظه پیشنهاد و در دم پذیرش. زمان کافی برای فکر کردن نمی طلبد. اصلا ضرورتی برای اندیشه نمی بیند. کارها خود به خود و اتوماتیک وار انجام می شود.
3 ) پس از انتخاب و نادیده گرفتن دو مورد قبلی توسط او، علیرغم تجربه عملی تلخ از ناتوانی، خود وزیر حاضر به استعفا نمی شود.
پس نمایندگان خود را مکلف می بینند تا طرح استیضاح وزیر خاصی را امضا و به ریاست مجلس ابلاغ کنند. هر چند چون سیر معیوب همچنان ادامه دارد و سه مورد ذکر شده مدنظر هیچ وزیری قرار نمی گیرد ؛ پس استیضاح نیز چاره ساز نبوده و روز از نو و روزی از نو.
وزیر محترم آموزش و پرورش،
در این جامعه بیشتر مواقع جای علت و معلول عوض می شود یا قادر به تشخیص آن نمی شویم و برای همین در قضاوت دچار مشکل می شویم. شما نیز معلول هستید منتهی با درجه ای بالاتر از معلول بودن من معلم.
تقصیر اصلی متوجه رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس است که قدم اول را در آغاز به درستی برنمی دارند.
نظام آموزشی ایران روز به روز بدحال تر می گردد. حیف است که هر یک از ما سهم اثر منفی خود را بر پیکر آن نادیده بگیریم و کشور عزیزمان ایران را فدای امیال شخصی خود کنیم.
همه ما در هر نقش و جایگاهی، اگر ناتوان هستیم و نمی توانیم باید عرصه را به نیروهای شایسته، توانمند و کارشناس بدهیم.
و یک تقاضا از ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر پزشکیان؛
امید که فقط شعار نداده اید و قبل از آن که دیرتر از دیر شود به حال و هوای ناترازی نظام آموزشی، فکری اساسی بنمائید. یعنی وعده استفاده از کارشناسان ایرانی و روش های نوین و فعال تدریس در هر جای دنیا را بدون هر نوع تعصب کور.
این همه همایش تقدیر ، تشکر و همفکری، بعد روی کار آمدن شما برقرار شد، اما کو جلسه ای صمیمانه و بی پرده با معلمانی راهبر تا با رئیس جمهور خود درد دل کنند؟ معلمانی که دردمندند و درد و درمان را می شناسند، مطالبه گرند و اگر میدان داده شود قادر به ایجاد تحول اند. راهکار عملی دارند و پیشرو اهداف متعالی آموزشی اند. توانایی شفاف سازی دارند.
( امید که برای شهره آفاق بودن قدم پیش نگذارند. )
همیشه می گوئیم این نیز گذشت و سال تحصیلی در حال اتمام است. اما از اثرات ماندگار ویرانگرانه هیچ تصمیمی نباید غافل شویم چون اهمیت استقلال آموزش و پرورش کمتر از استقلال سیاسی نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه نیروهای آزادی که قادر به تحولند ولیکن منع آموزش در مدارس دولتی می شوند
بزرگنمایی یا بیان تلخ واقعیت؟!!!!!!!!!!!!!