گروه اخبار/
انتشار خبر بازنشستگی ناگهانی « علی پورسلیمان » در رسانه « صدای معلم » واکنش های بسیاری را در جامعه فرهنگیان و فضای رسانه ای برانگیخت .
با همراهی و حمایت بی دریغ همکاران ، اهالی رسانه و دستور علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش و همراهان ایشان ، سرانجام این تصمیم تغییر یافته و مدیر صدای معلم به مدرسه و کلاس بازگشت .
« صدای معلم » ضمن تشکر از پی گیری وزیر آموزش و پرورش در این مورد انتظار دارد تا اقدام مناسب و عاجل نیز در مورد معلمانی که در دولت سیزدهم حقوق مدنی و شهروندی آنان مورد تضییع قرار گرفته و احکامی مانند اخراج ، انفصال موقت ، بازنشستگی اجباری و... را دریافت کردند صورت گرفته و عاملان و آمران این گونه تصمیم های غیر قانونی ، ضد فرهنگی و نسنجیده مجازات شوند .
تنها در این صورت است که امید به « تغییر » در جامعه استمرار خواهد یافت .
پایان پیام /
در سال های گذشته که قطار و خط آهن سراسری از جنوب تا شمال بنا شد ، در حاشیه شهر تهران معضل سنگ پرانی به قطار و شکستن شیشه ها و حتی زخمی شدن مسافران توسط بچه های محلات جوار خط آهن برای نظام اجتماعی و پلیس و دادگاه و وزارت راه مساله ای پیچیده شده بود .
پلیس و حتی ژاندارمری با بسیج نیرو و امکانات با کمین و کار پلیسی و شگردهای تنبیهی و قضات با اعمال شاقه تعزیر و زندان و وزارت راه با هشدار امنیتی به مسافران برای عدم استفاده از پنجره برای تماشا درگیر بودند اما مشکل همچنان پابرجا و هر روز زندان ها از بچه های حاشیه شهر پر و پس از خلاصی زندان با انبوهی از یافته های نابه هنجار از بزهکاران حرفه ای زندان به اجتماع تزریق می شدند .
همه ارکان درگیر ؛ به خصوص پلیس و دادگاه در لاینحل این مشکل هر روز درمانده تر و فشل می شدند و غده چرکین نابه هنجاری گسترش می یافت . به حدی این موضوع چون ویروس کشنده هویدا شد که به عنوان حادثه امنیت ملی و تهدید در دستور کار دولت وقت قرار گرفت .
در بحث و واکاوی هئت دولت و تشکیل کمیسیون کارشناسی به صورت اورژانسی موضوع مورد بررسی و نهایت در مدت کوتاهی با تقسیم مسولیت ها و استفاده از تجربه کشورهای دیگر با راهکارهای مشخص علت مسأله شناسایی و مشکل به طور کلی به صورت توجه به همه ابعاد و کارشناسی محور در دستور کار قرار گرفت .
در هیات دولت با نظر کارشناسی مهمترین ماموریت و راهبری به آموزش و پرورش داده و برخورد و توجه علل برای تمامی دستگاهای مرتبط با این معضل به شخص وزیر آموزش و پرورش محول و جالب توجه اینکه همه وزرا به اتفاق ، رایی دادند که وزارت آموزش و پرورش در این مشکل وزارت مادر است و تمام امکانات باید حول نظر کارشناسی آموزش و پرورش باشد .
اکنون در نظر بگیرید کشور در مسائلی معضلات و مشکلاتی دارد . موضوعاتی از نابه سامانی و ناهنجاری در بی عدالتی و اخلاق و پرورش و تربیت و حتی آموزش .
اگر کشور را به قطار زخمی تشبیه کنیم و معضل درونی و بیرونی آن را به صورت عمیق ببینیم باید به وزیر تعلیم و تربیت پزشکیان هشدار داد که شما به چه حقی و بر اساس چه دانش و متر و معیاری و نرم آماری به میدان آمدید و قبول مسئولیت کردید ؟
مشخص است در طول دوران پس از انقلاب و به خصوص در ده سال اخیر مشابهت قطار و سنگ پرانی و زخمی های داخل قطار و بزه گشاد تر شدن سنگ پرانان پس از خروج از زندان و در یک کلام سونامی تربیت نایافتگان یا نرسیدن به اهداف تربیتی نسل بالنده اظهر من الشمس است .
شما به چه یافته یا نسخه ای می فرمایید راه ما راه رفته گذشته است ؟
آیا راه رفته و شکست خورده گذشته در کوچه و خیابان و برزن ، جامعه ، خانه و مدرسه به چشم خواب آلود شما گران نیامده است ؟ یا نمیدانید چه بر سر نسل آمده یا نمی خواهید بدانید؟
شما آن قدر خود را به تغافل زده آید که به جای توجه و هشدار به ارکان نظام و روشن بینی در اذهان هیات دولت و نقش کاریزمایی در نظام بالادستی , هنوز نیامده خود را درگیر موضوعات دم دستی کرده اید .
آیا نمیدانید در سه سال گذشته با این کارگزاران ناآشنا به پیچیدگی نظام تعلیم و تربیت بلای وحشتناک به سر معلم و دانش آموز و مدرسه آمده است که با حکم و دستور تمدید و ابقای سه ماهه ماندگاری مسوولان سابق از طرف شما ، برای اهداف دولت جدید چوب لای چرخ می گذارید ؟
آیا به اهداف و گفته های پزشکیان اعتقاد دارید؟
آیا اهداف برنامه راهبردی و بالادستی را خوانده اید ؟
اگر متوجه نرسیدن و دور شدن از برنامه را درک کرده باشید حتی یک روز هم بر مقصران و کارگزاران وضعیت کنونی مجال و ابقا نمی دادید ؟
خود دانی.
وزارت تو هم رفتنی خواهد بود .
آنچه می ماند خدمت به مردم و نسل آینده و دیدن و علت مرض است که به شدت زخم خورده و اسیر در پندار شکست خورده ایدئولوژی محور .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
« حزب اعتماد ملی استان اردبیل » در مورد وقایع رخ داده در حوزه آموزش و پرورش بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
نزدیک به یک دهه است که همکار عزیزمان « علی پورسلیمان مدیر پایگاه خبری - تحلیلی صدای معلم » را می شناسم و با او کار کرده ام.
به جرأت می گویم که او یکی از قوی ترین و صادق ترین افرادی است که عمرش را برای ترقی و تعالی آموزش و پرورش این مرز و بوم گذاشته است.
نام صدای معلم و علی پورسلیمان برای فرهنگیان خصوصا آنانی که رسانه ها را به شکل حرفه ای دنبال می کنند یادآور جدیت، دقت، دغدغه مندی، انصاف و شهامت است.
چرا کسی که به مدرسه عشق می ورزد و برای اعتلای آن در فضای واقعی و مجازی سنگ تمام می گذارد بازنشسته اجباری شده است؟
چه کسی مسئول این بی مهری ها و ناسپاسی هاست؟
چرا به جای آن که یک چهره فرهیخته و موثر را تکریم کنند او را کنار می زنند و تدریس را هم برایش روا نمی دارند؟!
ایشان در همایش ها و نشست های انتخاباتی دکتر پزشکیان با حفظ روحیه آزادمنشی و نقادی حضور داشتند و حمایت کردند به امید آن که بساط این تنگ نظری ها جمع شود اما متأسفانه به فاصله کمتر از چند روز از استقرار دولت چهاردهم او را بازنشسته کرده اند آن هم در حالی که مدیران آموزش و پرورش مکررا از کمبود شدید نیروی انسانی برای آغاز سال تحصیلی سخن می گویند!
اگر از مسببان این قبیل اقدامات بپرسیم که دلیل کارتان چیست احتمالاً توپ را فوری در زمین نهادهای نظارتی می اندازند در حالی که اصلا این گونه نیست و صفر تا صد این کج سلیقگی ها از درون آموزش و پرورش نشأت می گیرد نه جای دیگر!
کسی که یک رسانه حرفه ای رسمی، اثرگذار و پر مخاطب دارد و در چارچوب قانون و موازین نظام فعالیت می کند و در مدرسه نیز تمامیت خود را برای تربیت فرزندان ایران به کار می بندد شایسته تقدیر و تکریم است!
از وزیر محترم جناب آقای دکتر کاظمی استدعا می شود این موضوع را با مناعت طبع و حساسیت ویژه در دستور کار قرار دهند تا انشاءالله اول مهر شاهد حضور آقای پورسلیمان در مدرسه باشیم!
گروه رسانه/
تاکنون هشت بیانیه توسط « گروه پرسش گران و کنش گران » منتشر شده است .
این بیانیه ها همگی ابتدا در سایت « صدای معلم » منتشر شده و در کانال « صدای معلم » به گروه های دیگر ارسال گردیده است .
متاسفانه برخی افراد و جریان ها با رفتارهای غیر حرفه ای و غیر اخلاقی تغییراتی را در متن داده و آن را به نام این گروه منتشر کرده اند .
« گروه پرسش گران و کنش گران » تاکید می کند :
تنها بیانیه هایی که از طریق « صدای معلم » منتشر می شوند اعتبار دارند .
از همه مخاطبان و خوانندگان محترم درخواست داریم تا به منظور جلوگیری از سوء استفاده ی این افراد بیمار ، تنها متن منتشر شده در سایت و کانال اصلی صدای معلم را ملاک و معیار قرار دهند .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امتحانات خرداد پایه های دهم تا دوازدهم دوره دوم متوسطه نظری در حالی برگزار شد که یک بار به دلیل آماده نشدن کارت ورود به جلسه و بار دیگر به علت حادثه سقوط هلکوپتر رییس جمهور و همراهان با تغییر در برنامه امتحانات همراه شد. اعلام نتایج امتحانات نهایی نیز با تاخیر و چالش های متعددی انجام شد.
بررسی علت به وجود آمدن این مشکلات حتما در دستور کار کارشناسان محترم حوزه سنجش و پایش کیفیت آموزش قرار می گیرد و آسیب شناسی آن خارج از نشست های تخصصی امری منطقی و پذیرفته شده نیست .
اما اکنون که وزیر آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفته و در ابتدای وزارت خویش میراث دار وضعیت نامطلوب آموزش و پرورش کشور می باشد و در حالی که اکثریت مسئولین اسبق ادارات کل استانهای مختلف وعده حمایت و یاری رساندن به آقای کاظمی را داده اند ،امید می رود نگاه ویژه ای به وضعیت میانگین نمرات امتحانات نهایی به عنوان یکی از شاخص های مهم ، ایجاد شده و به سمت ارتقا کیفیت آموزش گام برداشته شود.
پس از اعلام حمایت مدیران کل و روسای اسبق ادارات روابط عمومی ، اکنون وقت آن است معاونین و کارشناسان آموزش متوسطه و ابتدایی اسبق وزارتخانه و ادارات کل نیز وارد میدان شده و وزیر جدید و تیمش را در جهت بالا بردن کیفیت آموزش تنها نگذارند. اینکه میانگین نمرات امتحانات نهایی سه رشته تجربی و ریاضی و انسانی حدود ۱۰ باشد برای هیچ یک از دلسوزان آموزش کشور پذیرفته نیست.
کمبود نیروی انسانی، به کار گیری دبیران مرتبط ، افزایش امکانات آزمایشگاه مدارس، تغییر نگاه مدیران مدارس از رویکرد صرفا پرورشی و انقلابی به رویکرد آموزشی و تربیتی ، افزایش تعداد مدارس و کلاس ها به منظور کاهش میانگین تعداد نفرات در کلاس ، بازنگری محتوای کتب درسی و .. از جمله چالش هایی هستند که از سوی کارشناسان به عنوان عوامل موثر در جهت بالا بردن میانگین نمرات امتحانات به آنها اشاره می شود.
علاوه بر کلیه موارد فوق باید توجه نمود شناخت ویژگی های نسل جدید که به نسل z معروفند و به متولدین سالهای ۷۵ تا ۸۹ اطلاق می شود و اکنون بخش اعظم دانش آموزان و قسمتی از دانشجویان کشور را شامل می شوند برخلاف انتظار تا کنون مغفول بوده و در دستور کار قرار نگرفته است (و یا اعلام نشده است. ) جالب است بدانیم در حوزه کسب و کار ،چه در سطح بین المللی و چه در سطح کشور در دوره های بازاریابی و فروش تلاش هایی در جهت معرفی خصایص این نسل به عنوان قسمتی از جامعه مشتریان (حدود ۳۰٪ ) انجام شده و ویژگی های نسل z به عنوان مشتری در دوره های آموزشی مارکتینگ مورد بررسی قرار می گیرند اما در آموزش و پرورش که بخش اعظم دانش آموزانش (حدود ۶۰ ٪) در این تقسیم بندی قرار می گیرند ، هنوز پژوهشی با هدف شناخت و معرفی این نسل به معلمین و مشاورین و رفع چالش های احتمالی در مدارس صورت نگرفته است .
مردم به عنوان ذی نفعان مدارس ، به اصلاح وضعیت موجود و ارتقا شاخص ها امیدوارند و با شروع به کار آقای کاظمی این امید را در ایجاد تغییرات و روششناسی علمی و یافتن راهکارهای اثربخش ایشان جست و جو می کنند.
در این راستا هسته های کارشناسی میتوانند با تکیه بر تجارب خود به تیم جدید یاری رسانند تا کیفیت آموزش و در پی آن نتایج امتحانات در سال تحصیلی آینده از رشد قابل قبولی برخوردار باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
« شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند »
مسعود پزشکیان
وزیر آموزش و پرورش دولت منتخب در اولین نشست خود با اعضای شورای معاونان این وزارتخانه چنین می گوید : ( این جا )
« شهادت می دهم که مسئولان آموزش و پرورش در دولت سیزدهم برای نظام تعلیم و تربیت خیلی تلاش کردند و بنده امروز به نمایندگی از معلمان از دکتر صحرایی قدردانی می کنم .
وزیر آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه کیلومتر آموزش و پرورش را صفر نمیکنم، گفت: همین مسیر را ادامه می دهیم و اگر اصلاحاتی لازم داشت با مشورت با همکاران اصلاحات لازم انجام خواهد شد » .
نخستین پرسش ما از وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان آن است که قرار است دقیقا کدام مسیر توسط ایشان طی شود ؟
صحرایی و تیم همراهش برای آموزش و پرورش چه کرده اند که معلمان باید بابت آن تشکر کنند ؟
آیا فرهنگیان از وضعیت موجود در زمان وزارت صحرایی رضایت دارند ؟
بارها نوشته و تاکید کرده ایم که مسیر حرکت در آموزش و پرورش باید در راستای همان قول ها و تعهداتی باشد که مسعود پزشکیان در دو نشست خود با فرهنگیان و پیش از پیروزی در انتخابات آن ها را بیان کرده و بر اجرای آن اصرار ورزیده است .
فرهنگیان و جامعه نیز بر اساس آن چه بیان شد به رئیس جمهور منتخب اعتماد کردند .
جهت یادآوری به آقای کاظمی عرض می شود :
« فانی تعدادی از مطالبات و اولویت ها را به صورت « کارشناسی شده و طبقه بندی شده » بیان کرد و پزشکیان هنگامی که پشت تربیون قرار گرفت به تک تک آن مطالبات پرداخت و قول داد که نهایت تلاش خود را برای عملیاتی کردن آنان به کار برد .
مطالبات و انتظارات مطرح شده توسط وزیر پیشین آموزش و پرورش عبارتند از :
«1- هر معلم یک شغل و یک زندگی عزت مند . این خواسته ماست .
معلم فارغ البال می تواند به تعلیم و تربیت دانش آموزان بپردازد .
2- با معلم نمی توان با قانون مدیریت خدمات کشوری که مخصوص کارمندان است برخورد شود .
ما نیاز به یک آیین نامه استخدامی معلمین داریم .
3 - استقرار عدالت آموزشی .
4 - جذب بازماندگان از تحصیل .
5 - ارتقای مدارس دولتی .
و این مهم است :
6 - اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی .
کانال هایی نزنند و افرادی را خارج از ضابطه در آموزش و پرورش استخدام کنند .
7 - مشارکت دادن معلمین در مدیریت مدرسه و یکسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین .
پزشکیان در نشست دوم خود خطاب به حاضران با صراحت چنین می گوید : ( این جا )
« من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند » .
بر این اساس نخستین و مهم ترین اقدام وزیر آموزش و پرورش در دولت مسعود پزشکیان می باید که در این راستا بوده و با آمران و عاملانی که در ایجاد و توسعه فرهنگ امنیتی و بگیر و ببند در دولت سیزدهم دخیل و موثر بودند بدون هر گونه تسامح و گذشت کنار گذاشته شده و برخورد قانونی صورت بگیرد .
گروه « پرسش گران و کنش گران » بر این باورند :
باید با افراد در هر سطحی که در آموزش و پرورش دولت سیزدهم برای منتقدان و کنش گران مدنی پرونده سازی کرده و به انحای مختلف موجب اذیت و آزار ، اخراج ، بازنشستگی اجباری و در یک کلام « تضییع حقوق شهروندی » آنان شدند برخورد لازم و قانونی صورت گرفته و از آنان دل جویی شود .
این نخستین گام در جهت اعتماد سازی ، ترمیم و بهبود شکاف صف و ستاد و امید به تغییر خواهد بود .
جمعی از پرسش گران و کنش گران آموزش و پرورش :
- علی پورسلیمان
- اسماعیل جعفری
- سیدمرتضی حسینی
- محمد حیدری
- کامران رحیمی
- سیما زنجانی
- علی زینلی
- محمدرضا شهریاری
- فرهاد عیسایی
- سیدهادی عظیمی
- رضا قاسم پور
- زهرا قاسم پور دیزجی
- نرگس کارگری
- علیرضا کاشفی
- طهماسب کاوسی
- نرگس ملک زاده
- سعاد موسوی شرقی
- حمزه علی نصیری
- شیرین یوسفی
***
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
زبان در دهان ای خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیله ور؟
اگرچه پیش خردمند خامُشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
( سعدی )
تاکنون چندین گزارش از وضعیت استخر سونای باشگاه فرهنگیان تهران تهیه کرده ام . آیا وظیفه معاونت پشتیبانی فقط این است که قرارداد بنویسد و پول بگیرد و یا وظایف دیگری هم در بخش « منزلت معلم و حفظ آن » هم دارد ؟
- یک روز در استخر باشگاه فرهنگیان تهران ... متولی رفاه معلم در وزارت آموزش و پرورش کیست ؟! ( این جا )
- استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران به علت مسائل بهداشتی از اول آبان ماه تعطیل است ! ( این جا )
- با عرض پوزش ؛ امروز جکوزی نداریم ! ( این جا )
- یک روز پُر تنش در باشگاه فرهنگیان تهران ! ( این جا )
اما انگار قرار نیست نظم و قانون و احترام به حقوق شهروندی در این مملکت نهادینه شود .
تا صدایت را بلند نکنی کسی صدای تو را نمی شنود .
از پایین و لایه های زیرین گرفته تا سطوح بالای حاکمیت .
خیلی فرقی نمی کند .
به نظر می رسد این « کوری خود خواسته » و « حماقت آرامش بخش » در تار و پود این جامعه به نوعی ریشه دوانیده و نهادینه شده است .
تقریبا همه هم به نوعی با این وضعیت « سازگار » شده اند . به انحاء مختلف و به ویژه در موقعیت های متعارض و متناقض هم سعی می کنند با تردستی خارق العاده ای آن را توجیه و حتی تئوریزه کنند .
سه شنبه 30 مرداد 1403 .
با کامران رحیمی و محمد روزبهانی قرار می گذاریم که ساعت 19 در این مجموعه حضور پیدا کنیم .
آنان کمی زودتر از من در آن جا بودند .
به محض آن که وارد می شوم مشاهده می کنم که رحیمی و روزبهانی با یک شخص دیگر در حال بحث کردن با متصدی مجموعه هستند . رویاهای بزرگ ، فداکاری های بزرگ می خواهد .
مشاجره بالا گرفته است .
مدیریت مجموعه هم حضور دارد .
رحیمی خطاب به مدیریت مجموعه می گوید که من و آقای پورسلیمان هفته قبل حضوری با شما صحبت کردیم .
قبل از آن هم چندین بار خودم با شما مطرح کردم .
شما هم قول دادید که این مشکلات را برطرف کنید ...
حوضچه آب سرد چرا باید این همه کثیف باشد ؟ چرا ورودی آب سرد را بسته اید ؟ مگر شما قول ندادید که وضعیت اصلاح می شود ؟ آیا این وضعیت ، « تحقیر معلمان » نیست ؟
جالب است که این جا مجموعه ای فرهنگی است و افرادی که آن جا می آیند اکثرا فرهنگی هستند . این بحث ها را می دیدند اما فقط نگاه می کردند .
انگار چیزی را نمی بینند .
در حالی که این مشکل به آنان هم ارتباط داشت اما گویا عادت کرده اند همه چیز را ببینند و از کنارش رد شوند .
در واقع با کثافت و روزمرگی روز افزون خو گرفته و با آن کنار آمده اند .
اما مساله به این جا ختم نشد .
یکی از همین شناگران به سمت ما آمده و با صدای بلند گفت که من هم با شما هستم اما عزیز من !
صدای شما آرامش ما را به هم زده است .
ناراحتید ... نیایید !
حاضران هم به نوعی با او همدلی می کردند .
پس از یک مکث کوتاه ، همین جمله را همان جوانکی که باید حافظ قانون و نظم باشد را هم تکرار کرد :
« این جا همین است ؛ دوست ندارید ؛ نیایید » .
وقتی مشاجره بالا گرفت به مدیریت مجموعه گفتم که این گونه رفتارهای شما منطقی و قابل تحمل نیست .
شما این جا را از وزارت آموزش و پرورش اجاره کرده و تعهداتی دارید .
وظیفه شما حفظ پاکیزگی و اجرای آن تعهدات و وظایف است و حق ندارید از سکوت و انفعال دیگران سوء استفاده کنید .
در ضمن برخوردها باید فرهنگی و سازنده باشند و نه از موضع زور و لمپن بازی .
من هم گزارشی از ماقع امروز را در « صدای معلم » منتشر می کنم .
تا صحبت از گزارش و رسانه شد ؛ آنان که این گونه بر مرکب لجبازی و استبداد می تازیدند کوتاه آمده و ورودی آب سرد به حوضچه را باز کردند .
اما پرسشی که در همچنان در ذهن مانده آن است که چرا نظارتی بر این مجموعه صورت نمی گیرد ؟
وقتی مجموعه انگ دولتی می خورد به طور طبیعی نهادهای ناظر دولتی متناظر هم رغبتی برای نظارت و رسیدگی ندارند .
آیا وظیفه معاونت پشتیبانی فقط این است که قرارداد بنویسد و پول بگیرد و یا وظایف دیگری در بخش « منزلت معلم و حفظ آن » هم دارد ؟
حتما باید دعوایی شود و گزارشی نوشته شود و اوقات همه تلخ تا مسئولی و صاحب میزی به خودش بیاید و از خودش سوال کند که چرا فلان صندلی را اشغال کرده و فلسفه ی وجودی اش در این سیستم بیمار و ناکارآمد چیست ؟
هر چند اگر حس پرسش گری و سواد مطالبه گری در این فرهنگ شلخته ، تنبل و تقدیر گرا بود ، شاید وضعیت ما با آن چه در رویاهای بزرگ مان می پرورانیم به کلی متفاوت بود .
رویاهای بزرگ ، فداکاری های بزرگ می خواهد .