گروه گزارش/
علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش در گردهمایی معاونان پرورشی سراسر کشور چنین می گوید : :
در برخی استانها هنوز برنامه چندانی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی اجرایی نشده است. گاهی برنامه طراحی شده نیز با برنامه اجرایی شده فاصله دارد.
باید بدانیم در کف مدارس باید چگونه عمل کنیم؛ خواندن آئیننامه یک بحث است اما سعادت دانشآموزان به اجرا و دنبال کردن این دستورالعملها متکی است.
موفقیت در حفظ سلامت انسان است. اگر سلامت روحی و روانی دانشآموزان را فراهم نکنیم، علم دیگر معنا و ارزشی ندارد.
مقدمه تحصیل علم، جسم و روح سالم است. کسی که نان ندارد بخورد یا معتاد شده است چگونه میتواند علم بیاموزد؟! دستورالعملهای طولانی مینویسند اما اجرا مهم است. یک دستورالعمل دوخطی برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی بنویسید اما همان را اجرایی کنید.
مشکل از ماست که نتوانستیم جریان مقابله با آسیبهای اجتماعی را تا کف مدارس به خوبی پیاده کنیم؛ مهمترین آسیب اجتماعی خودکشی است؛ یک مورد خودکشی هم زیاد است. مدیران مدارس را توجیه کنید؛ دامنه تابآوری دانشآموزان پایین آمده است؛ اگر به آنان بگویید بالای چشمشان ابرو است مدرسه را رها میکنند. به مدیران مدارس بگویید برخوردهای ناهنجار با دانشآموزان نداشته باشند.
باید صبر خودمان را بالا ببریم؛ این را به همه مدیران هم بگویید. نباید برای یک انجام ندادن تکلیف برخورد تندی با دانشآموزان انجام شود. این دانشآموزان دیگر تابآوری پایینی دارند؛ ما باید برخوردمان را با آنها تنظیم کنیم نه اینکه انتظار داشته باشیم آنها برخوردشان را با ما تنظیم کنند.
ما این بار دست پر با اطلاعات زیاد از مدیران مدارس در کف میدان به نزد شما مدیران پرورشی خواهیم آمد و انتظار داریم تا جلسه دیگر شما اقدامات خود را برای کاهش آسیبهای اجتماعی اجرایی کرده باشید. سامانه نماد ابزاری برای کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی است. در دیدار بعدی از شما آزمون خواهیم گرفت و به صورت جزئی در خصوص نماد سوال خواهیم کرد. از معاونین خود تست بگیرید که چه میزان سامانه نماد را اجرایی کردند » .
سخنان و مواضع وزیر آموزش و پرورش در مورد میزان تاب آوری دانش آموزان کاملا صحیح و منطقی است و با واقعیت های مدارس و جامعه هم خوانی دارد .
بدون تردید شیوه های آموزشی و روش های تدریس در نظام آموزشی سنتی و ایدئولوژیک ما نیاز با بازخوانی و بازنویسی دارند .
مدرسه باید در مورد برنامه ی آموزشی انعطاف داشته و متناسب با واقعیت های جامعه و جهان امروز حرکت کند .
نباید با دانش آموزان و مشکلات آنان با یک شیوه واحد برخورد کرد و معلمان باید به اصل « تفاوت های فردی » احترام گذاشته و آن را اجرا نمایند . مدرسه برای دانش آموزان باید برنامه و حرف برای گفتن داشته باشد در غیر این صورت آنان این مهم ترین نهاد آموزش و تربیت را جدی نخواهند گرفت و جایگاه مدرسه با سیاست گذاری ها و مدیریت های ناکارآمد امروز بیش از پیش به حاشیه خواهد رفت .
اما وضعیت نباید به گونه ای پیش رود که جایگاه و به اصطلاح اتوریته مدرسه ( AUTHORITY ) بیش از این تضعیف شده و آموزش لوث شود .
آموزش و پرورش نباید در برابر برنامه های درست و مورد آزمون قرار گرفته خود را ببازد و یا عقب نشینی های فاقد تئوری آموزشی و اقتضایی داشته باشد .
این سخنان نباید به گونه ای برداشت شوند که موجب پرخاشگری بیش از پیش دانش آموزان نسبت به معلمان و کادر آموزش در مدرسه شود .
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که برنامه ی وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت بهداشت روانی دانش آموزان و معلمان چیست ؟
آذر ماه 1398 ؛ علیرضا کاظمی معاون وقت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش که اکنون وزیر آموزش و پرورش است اعلام کرد : ( این جا )
« در غربال گریهای سلامت انجام شده در وزارت آموزش و پرورش مشخصشده ۳۰ درصد دانشآموزان تمامی مقاطع تحصیلی در حوزه سلامت روان از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و یک درصد دانشآموزان نیاز به خدمات اورژانسی در حوزه آسیبهای روانی دارند که عدد کمی نیست و باید هوشیار باشیم » .
اکنون و پس از گذشت 5 سال وضعیت چگونه است ؟
آیا « نماد » طرح موفقی بوده است ؟
آیا تعطیلی های پیاپی مدارس ؛ سلامت روان دانش آموزان را در معرض تهدید قرار نمی دهد ؟
آیا حضور مربی و یا معاون پرورشی در مدارس کمکی به کاهش مشکلات رفتاری و آسیب های اجتماعی کرده است و یا صرفا اجرای یک برنامه از پیش طراحی شده با آموزه های ایدئولوژیک است ؟ که با توصیه مقامات بدون داشتن یک پلتفرم علمی و تخصصی در حال اجراست ؟
چرا نباید مشاور ( روان شناس ) تخصصی و تمام وقت در همه مقاطع نظام آموزشی نداشته باشیم ؟
مدرسه برای دانش آموزان باید برنامه و حرف برای گفتن داشته باشد در غیر این صورت آنان این مهم ترین نهاد آموزش و تربیت را جدی نخواهند گرفت و جایگاه مدرسه با سیاست گذاری ها و مدیریت های ناکارآمد امروز بیش از پیش به حاشیه خواهد رفت .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از رایجترین راههایی که والدین برای آرام کردن کودکانشان به کار میبرند، استراتژی «پرت کردن حواس» است. چنان که بارها دیدهایم کودک برای تحقق هدفش بیتابی میکند. او علاقه به کاری ندارد که بزرگترها او را وادار به انجامش میکنند. اگر نهایتا اجبار ادامه یابد، معمولا کودک به آخرین حربه دفاعی خود پناه میبرد: گریستن و فریاد زدن. اینجاست که والدین یا «بزرگترها» به استراتژی «پرت کردن حواس» متوسل میشوند. این امر معمولا به کمک ایجاد سروصدا یا اعطای شیئی جذاب (اعم از عروسک، اسباب بازی، موبایل و ...) به کودک صورت میپذیرد. هرچند این استراتژی همیشه کارگر نمیافتد، اما صحنۀ به دام افتادن کودک واقعا دیدنی است. او در اوج گریه و فریاد به ناگاه ساکت می شود و توجهش کاملا به طعمه معطوف میشود و حتی شاید لبخندی هم بزند.
فاصله بسیار کوتاه میان این لبخند و آن اشکها معمولا نقل محافل خانوادگی است. در نهایت پدر و مادر از توفیق خود در تغییر توجه کودک از برآوردن هدفی نامطلوب به رفتاری مطلوب راضی به نظر میرسند و کودک نیز به واسطه فراموش کردن مطالبات خودش و تن سپردن به مطالبات کاذب و ساختگی، راضی به نظر میرسد. همه راضیاند، دست کم تا تنش بعدی.
آیا این استراتژی کنترلی، فقط به دوران کودکی محدود میماند؟
یکی از راههای مواجهۀ متولیان جامعه با مطالباتِ «نامطلوب» مردم، این است که توجه اذهان را به مسائلی بیربط و جذاب منحرف سازند. فرد یا افرادی را تصور کنید که از وضعیت شان ناراضیاند. آنها منطقاً برای رفع نارضایتی، باید عوامل اصلی آن را از بین ببرند. اما آنچه در عمل اتفاق میافتد ادامۀ همان شرایط زیستیِ قبلی است، منتهی با این تفاوت که توجه این فرد یا افراد به مسائلی دیگر جلب شده است، مانند همان أسباببازی یا عروسکی که به کودک اعطا میشود و به یک باره گریهاش را به خنده بدل میسازد.
تلقین رضایت از شرایط حاضر، هدف اصلیای است که نهادهای محافظهکار برای خود تعیین کردهاند.
تمام مناسک و روشهای سرگرمسازی و تفریح در عصر حاضر ذیل این استراتژی قابل بازخوانیاند: رسانهها، تبلیغات، آموزش و پرورش، اخبار و ... . در این معنا میتوان عصر ما را عصر «حواس پرتی» نامید. عصری که تمام ارکان جامعه در پرت کردنِ حواس خودشان/خودمان با یکدیگر همدست شدهاند.
در نهایت نیز سرنوشت ما همانند سرنوشت کودکانمان است: همه احساس رضایت میکنند: هم متولیان و نهادهای محافظهکار فرهنگی و سیاسی، هم نهادهای اقتصادیِ بهرهمند از تبلیغات، و هم به ویژه، خود مردم در مقابل تلویزیونهایشان، دوربینهای عکاسیشان، ویترینهای فروشگاههایشان، آینههای باشگاههایشان و ... .
اما آنچه ما را امیدوار میکند این است که آرامش کودکان مقطعی است. هر چند والدین پس از هر بار «پرت کردن حواس» لبخندی رضایت مندانه میزنند، اما میدانند که این آرامش آتشی است زیر خاکستر و هر لحظه ممکن است کودکشان چیزی تازه و به زعم آنها «نامطلوب» طلب کند.
این نگرانی در تمامی نهادهای محافظهکار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز به چشم میخورد.
کنترل مردم، هر چند در اغلب موارد با موفقیت انجام میپذیرد، اما استمرارش هیچگاه تضمین شده نیست. راه مقابله با این فریب کاری، آگاه سازیِ مردم از شیوه های فریب خوردنشان است.
زمانی که دستِ نهادهای مروج حواسپرتی برای مردم رو شود و هیچ حربۀ فریبندهای باقی نماند، دیگر هیچ تغییری، جز تغییرات رادیکال، نمی تواند مردم را راضی کند. این امید البته تاحدی خوشبینانه است، چرا که از یک سو، یکی از کارکردهای نظام سرگرم سازیِ عمومی، پرت کردن حواسِ اذهان، حتی از شناختِ وضعیتِ خودشان است و از سوی دیگر، تجربۀ پیشرفت صنعتِ سرگرمسازی نشان میدهد که در غالب موارد، یک گام جلوتر از مردم حرکت کرده است. و این البته رسالت ما را سنگین تر و راه ما را دشوارتر می سازد.
برگرفته از کانال "درنگها"
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 16 دی ماه ، نشست خبری علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در یک مدرسه ابتدایی در دورترین نقطه جنوب شرقی تهران در بلوار ابوذر برگزار گردید .
آن چه در زیر می آید ؛ مشروح پرسش و پاسخ « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » و « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » می باشد .
گروه استان ها و شهرستان ها/
سایت فخر نیوز نوشت :
» در اقدامی آرام و متاسفانه بدون تقلای آموزش و پرورش ، یکی از بهترین املاک آموزش و پرورش در هفت تیر مشهد توسط ستاد فرمان امام مصادره شد.
گزارش خبرنگار فخر نیوز حاکی است که این ملک با مبلغ ناچیز ۳۵ میلیارد تومان و به صورت اقساطی توسط این نهاد به مزایده گذاشته شد.
مشاهدات خبرنگار فخر نیوز حاکی است کارگران تمام تابلو و هر نشانه ای از آموزش و پرورش را محو و سپس کل ساختمان را سفید کردند.
متاسفانه بسیاری از املاک آموزش و پرورش فاقد سند هستند و واحد حقوقی اداره کل نتوانسته اند از این اموال محافظت کنند و کسی پی گیر از دست دادن این اموال ارزشمند نیست.
خبرنگار ما با معاون حقوقی اداره کل آموزش و پرورش تماس گرفته است که پاسخ گو نبودند.
همچنین یک کارشناس حقوقی اداره کل از جزییات این مصادره و خلع ید اظهار بی اطلاعی کرد.
در این خصوص یک فعال فرهنگی به خبرنگار ما گفت:
در سال های اخیر همواره موضوع مالکیت و تعیین تکلیف اسناد املاک آموزش وپرورش از موارد بسیار بحث برانگیز بوده است.
زمین هایی که غالبا در سال های پیش از انقلاب با دوراندیشی و خوشفکری مدیران وقت خریداری شد و یا توسط واقفان بزرگ نیک اندیشی چون حاج حسین آقای ملک در مشهد اهدا شد.
با تضعیف همه جانبه آموزش و پرورش در چند دههٔ اخیر، اشراف بر تملک دارایی های غیر منقول نیز کاهش یافت. روزی نیست که در گوشه ای از استان خراسان رضوی و به ویژه مشهد، مدعی جدیدی برای زمین هایی که بیش از نیم قرن در اختیار سیستم آموزشی استان در بخش های اداری و آموزشی بوده پیدا نشود.
اگر چه فعالیت نسبتا مناسب واحد حقوقی اداره کل کمی جبران مافات نموده. اما بی ثباتی و ضعف مدیریتی و از طرفی، عدم توان پرداخت حتی مبالغ مورد نیاز برای اخذ اسناد تک برگی در این آشفته بازار و رها شدگی مدیریتی آموزش و پرورش استان باعث از دست رفتن سرمایه های مادی این سازمان عریض و طویل و در عین حال نیازمند شده است.
تصویر بالا آرشیوی نیست و ناشی از گرفتن رای تملک یکی از نهادهای نوپا بر یکی از دیرپاترین ساختمان های متعلق به ناحیه ۶ مشهد واقع در خیابان هفت تیر است.
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
سهشنبه ۱۸ دیماه ۴۰۳ به دعوت انجمن اسلامی معلمان استان البرز نشستی با عنوان « ضرورت تحول و اصلاحات در آموزش و پرورش » با حضور « عبدالرسول عمادی » معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت و تعدادی از اعضای انجمن اسلامی معلمان و سایر فرهنگیان علاقه مند به مباحث بنیادین در جهانشهر کرج برگزار گردید.
گفتمان اصلاحطلبی و تحولخواهی
پس از خوش آمدگویی و سخنان آغازین حسین رحمانیان، عمادی پشت تریبون قرار گرفته و ضمن تشریح موانع و ترمزهای دست و پاگیر اصلاحات در دستگاه تعلیم و تربیت افزود: کار سیاسی و اصلاحطلبی یک کار اقتضایی و زمانبر میباشد.
به نظرم تحولات سیاسی اجتماعی ایران معطوف به چهارگفتمان زیر است.
گفتمان محافظهکاری :
اندیشهی محوری این گفتمان توجیه کلیت کارهای حاکمیت فارغ از صحت و سقم آنهاست. در واقع این گفتمان توجیهگر و ماله کش نظام میباشد.
گفتمان انفعال :
مبنای این گفتمان بر بیعملی محض بوده و طرفداران و گویشوران آن بر ضرب المثل « هرچه پیش آید خوش آید » سلام میکنند.
گفتمان براندازی :
مبنای این گفتمان تلاش برای زیر و زبر کردن حاکمیت فعلی بوده و براندازی از نوع نرم و سخت آن مجاز میباشد.
گفتمان اصلاحطلبی و تحولخواهی :
شالوده این گفتمان بر تفکر انتقادی استوار بوده و در این روش هیچ احدی بری از نقد و انتقاد نیست. طبیعی است که عمل ما در انتخابات اخیر بر پایه گفتمان تحولخواهی بوده و اصلاحطلبی را نوعی تعمیرکاری تلقی میکنیم.
سند تحول از حیز انتفاع ساقط است
عمادی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ضرورت اصلاحات تدریجی در آموزش و پرورش افزود: تحول بنیادین یعنی انقلاب و دگرگونی کلی، در حالی که ما دنبال اصلاحات در بخشهای فرسوده سیستم هستیم چرا که معتقدیم فرهنگ در بستر زمان و به مرور تغییر مییاید لذا مقولاتی چون انقلاب فرهنگی و تحول بنیادین عملا در آموزش و پرورش محلی از اِعراب ندارند.
مطابق فصل ۸ سند تحول بنیادین پنج سال بعد از اجرای سند ؛ باید نتایج در شورای آموزش و پرورش تحلیل و در شورای انقلاب فرهنگی مورد بازبینی قرار میگرفت در حالی که بعد از گذشت دو دهه هنوز سند اجرا نشده است.
اصلاحات در آموزش و پرورش از زمان محمدعلی نجفی با الحاق مهارت آموزی آغاز شده و در دوره خاتمی جدیتر گرفته شد ولی نهایتا ابتر ماند.
معتقدم اصلاحات در دستگاه تعلیم و تربیت به نتیجه نمیرسد چون حاکمیت با تحولات همراهی نمیکند.
آسیبشناسی با حضور ذینفعان آموزش و پرورش
دوم خرداد یک جنبش اجتماعی بود با این حال اصلاحات درخوری شامل حال آموزش و پرورش نشد.
البته نباید از دو اتفاق مهم زمان وزارت حاجی مبنی بر ارتقای ادارات به سازمان و همچنین ادغام برخی از بخشهای زائد همانند نهضت سوادآموزی و پرورشی در سازمانها چشم پوشید چرا که با سازمان شدن ادارات کل عملا بودجه استانی، تصمیمات منطقهای و اقدامات مستقل تر گردید.
ما در دولت معجزه هزاره سوم عملا در سند تحول بنیادین شش زیر نظام ساختیم تا با پیش بینیهای کلی و چرخشهای تحول آفرین منجی آموزش و پرورش باشیم.
این سند در قالب کتابچه به ادارات ارسال گردید ولی در عمل دیدیم که سند تحول بنیادین حرکتی مبهم و بیحاصل است.
معتقدم آسیبشناسی آموزش و پرورش در خلاء صورت نمیگیرد بلکه باید با حضور و مشارکت فعالانه ذینفعان صورت گیرد.
در پایان مراسم عمادی به پرسشهای همکاران و نقطهنظرات انتقادی حاضرین پاسخ گفتند.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز دوشنبه 17 دی ماه ؛ جمعی از معلمان بازنشسته با تجمع در برابر وزارت آموزش و پرورش خواهان پرداخت ۶۰ درصد پاداش بازنشستگی (سنوات پایان خدمت) بعد از گذشت شانزده ماه شدند .
چندی پیش هم معلمان بازنشسته در برخی استان ها مانند فارس خواهان اجرای این مطالبه ی قانونی خود شده بودند .
در نشست خبری یکشنبه 16 دی ، این موضوع مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت . علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از فراهم شدن شرایط برای پرداخت باقی مانده پاداش پایان خدمت فرهنگیان خبر داد اما تاریخ مشخصی را اعلام نکرد .
یک هفته پیش نیز وزیر آموزش و پرورش با اشاره به پاداش پایان خدمت معلمان گفت که رفع مشکل این دسته از همکاران بهطور ویژه در سازمان برنامه و بودجه در حال پیگیری است و البته این موضوع در دستور کار سران قوا نیز قرار دارد.
در این باره « سازمان معلمان ایران » از تشکل های فرهنگیان با صدور بیانیه ای نوشت :
« برابر و به استناد « قانون پرداخت پاداش پايان خدمت و بخشی از هزينههای ضروری به كاركنان دولت (مصوب ۱۳۷۵/۲/۲۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی) ، میبایست به بازنشستگان ...هنگامِ بازنشستگی ... به ازای هر سال خدمت معادل يك ماه آخرين حقوق و فوقالعادههای دريافتی... به عنوان پاداش پايان خدمت پرداخت شود.. . »
متاسفانه یک سال و اندی از هنگامِ بازنشستگیِ بازنشستگان ۴۰۲ گذشته است ولی هنوز ۶۰ در صد پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکردهاند. در حالی که تازیانهی گرانیهای پی در پیِ روزانه و ماهانه و تورم کمرشکن، بیش از همه، بر پیکر اقشاری که درآمد ثابت دارند فرود میآید و از این میان، بازنشستگان وضعیت اسف بارتری دارند.
در جایگاه سخنرانی و نصیحتهای اخلاقی همهی مسئولین کشور از صدر تا ذیل بر جایگاه و مقام شامخِ بازنشستگان و ارزش و اعتبار آنان و گنجینهی تجربیات ارزشمندشان، منش و شخصیت شان سخنرانیها میکنند، مقالهها مینویسند و چه بسا فخرها میفروشند، اما هزار افسوس که در مقام اجرا و عمل پریشانیِ آنان دیده و صدایشان شنیده نمیشود.
بازنشستگانِ مستأصل و ستم دیده فریاد خود را در کجا و به که استرجاع و استغاثه کنند؟!
آیا وقت آن نشده که مسئولین صدای این گنجینههای پنهان را بشنوند؟!
آقای رئیس جمهور و دیگر مسئولین!
بترسید از زمانی که بازنشستگان از شما قطع امید کنند و حتی راغب نباشند دیگر صدایتان را بشنوند!
سازمان معلمان ایران تاکید و اصرار میکند این "ترکِ فعل" از مصادیق بارز و انکارناپذیر تضیع حق الناس است و بهتر است هرچه زودتر ۶۰ درصد باقیمانده پاداش پرداخت و بابت ضرر و زیان این تاخیر از بازنشستگان شریف و خدوم عذرخواهی شود » .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید