صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تقدیر از «مدیران آموزش و پرورش شهر تهران در دولت تدبیر و امید » یکشنبه 28 فروردین با میزبانی انجمن اسلامی معلمان شهر تهران در رستوران ایده آل فرهنگیان برگزار گردید .

کاظم اکرمی وزیر پیشین آموزش و پرورش در سخنانی ضمن اشاره به تجارب خود در حرفه ی معلمی گفت : « موقعی که معلم دانشگاه شدم تجربه ای که من دارم این است که فرصت زیادی به دانشجویان می دادم که « نقد » کنند .

« علیرضا راه پیما » مجری این نشست با اشاره به سوابق و تجارب مدیران عضو انجمن اسلامی معلمان گفت : « انجمن اسلامی از ابتدا نقش گرد هم آیی داشته است و اعضا را دور هم جمع می کرد . ممکن است ایرادات زیادی به انجمن اسلامی معلمان وارد باشد اما این که در گرد هم آیی ها سعی می کند همه را دور هم جمع کند من به آن نمره می دهم .

« علیرضا شفیعی مطهر » عضو این تشکل با بیان اشعاری گفت : « هر جامعه ای که بخواهد راه پیشرفت را پیش بگیرد ، راه توسعه را پیش بگیرد ، باید از آموزش و پرورش شروع کند . از هیچ دستگاه دیگری ممکن نیست و اگر طبقه معلم یک جامعه بجنبند و تصمیم بگیرند لااقل می توانند نسل بعد را توسعه یافته تر کنند . متاسفانه ما در این چهار دهه خیلی باختیم و در خودشکوفایی معلم موفق نشدیم یعنی ما هر چقدر هم جار بزنیم و داد بزنیم که معلمی شغل انبیاست اما خود معلم شخصیت خودش را بروز ندهد ، شاگردان خودش را شیفته ی خودش نکند . با عمل خودش هدایت نکند . یعنی اول خودش را ملزم کند که موارد اخلاقی را رعایت کند شاگردان او هم یاد می گرفتند .

« علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش گفت : « می گویند آقای احمدی نژاد به کشور در ابعاد مختلف لطمه زد . مثلا هفتصد میلیارد دلار پول فروش نفت را کجا برد و چه کار کرد ...

من هم می گویم بزرگترین لطمه ای که ایشان به انقلاب زد این بود که انقلاب را از «تجربه بعد از انقلاب » تهی کرد . در همین آموزش و پرورش  آن قدر روی بچه ها فشار آوردند که همه با 25 سال سابقه خودشان را بازنشست کردند ؛ بازنشستگی پیش از موعد.

وقتی ما آمدیم وزیر شدیم دیدیم اصلا نفر نداریم. نفرات اصلی ما بازنشست شدند. بعضی از آن بازنشسته ها را مدیر کل گذاشتیم.

یادتان هست که رسانه های مخالف صبح ، ظهر و شب می گفتند اینها هر چه پیر و پاتال است در آموزش و پرورش جمع کرده اند ولی امروز شما عملکرد آن زمان آموزش و پرورش را با این وضعیتی که ما الآن می بینیم مقایسه کنید !

نکته دوم این که ما آموزش و پرورشی را تحویل گرفتیم  : « امنیتی » و من اعلام کردم امنیت فرهنگی به جای فرهنگ امنیتی. این جمله، خیلی جمله پرمغزی بود که که عملا اجرا کردیم.

 وقتی من گفتم زمانی که معلمان  جلوی وزارتخانه جمع می شوند خودم بین آنها می رفتم  و  می پرسیدم چه می خواهید ؟

می گفتم چرا روی زمین نشستید ؛ بیایید داخل آمفی تئاتر . بلندگو رو روشن کنید پذیرایی هم بکنید. اما بعضی معلمان به من هم فحش می دادند !

 بعد من به آنها می گفتم که شصت سال است که شما از آموزش و پرورش طلبکارید ! انتظار دارید که ظرف دو سال که ما آمدیم این شصت سال را جبران کنیم ؟ نمی توانیم نه این که نخواهیم نه این که حق شما نیست ما نمی توانیم.

 ما توانستیم هشتاد و چهار و نیم درصد میانگین حقوق را افزایش دهیم. تورم دوازده درصد و حتی هشت درصد.

در اواخر دولت یازدهم که من کنار رفتم تورم هشت درصد بود . ما هشتاد و چهار و نیم درصد حقوق را میانگین اضافه کردیم. در ظرف همان سه سال و دو ماهی که من بودم. یعنی من منحنی تورم را در ده پانزده سال اخیر رسم کردم. بعد منحنی رشد حقوق هم رسم کردم .

دوره من تنها دوره ای است که افزایش حقوق از تورم بالاتر بود.

بروید و بررسی کنید !

 من ادعای بی جا نمی کنم !

این نشان می دهد که آن ترکیب ، همان نیروهایی که می گفتند پیر و پاتال است آنها توانستند درست عمل کنند و کارنامه درستی بدهند.

من به دوستان تشکل ها هم گفتم این که شما باید آموزش و پرورش را لحظه به لحظه رصد کنید و بیانیه بدهید. بگویید اینجا اشتباه است ، اینجا درست است ، این جا خوب است.... الآن شورای عالی انقلاب فرهنگی برای کنکور یک چیزی تصویب کرده است. می دانید چه تصویب شده است ؟ شاید خیلی از شماها ندانید. چه بلایی در انتظار است ؟ شاید ندانید. باید بدانید. انجمن اسلامی یا سازمان معلمان یا کانون صنفی اینها باید مسائل آموزش و پرورش برایشان مهم باشد.

الآن می گویند که دهم ، یازدهم و دوازدهم امتحان نهایی است. فرضا همین یک سال دوازدهم را که داریم اجرا می کنیم است حق الزحمه آن را شش ماه بعد یک سال بعد می دهیم. حالا سه پایه را می خواهیم یک جا امتحان بگیریم پول آن را از کجا داریم که بدهیم ؟ از آسمان که پول نمی آید !

بخش دوم سخنان فانی را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود
سه شنبه, 06 ارديبهشت 1401 13:49

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم باز هم اوراق تقویم یکی یکی می افتند و روزها و مناسبت ها خودنمایی می کنند و روز رنج نامه معلم نیز از راه می رسد ؛ روزی که برای معلم یادآور همه اجحاف ها و تظلم های رفته هست و برای مسئولین ؛ هفته الفاظ پرطمطراق و تمرین سخنوری.

ما نیازمند شاخه ای گل نیستیم، خوارمان نکنید و خار نزنید ؛ ما را کافی است.

سال هاست نوشته اند و نوشته ایم معلمی شغل انبیاست، معلمی هنراست ، معلمی ایثار است، معلمی چنان هست و چنین ؛ ولی هرگز باور آقایان این نبوده است .چراکه هیچ اداره و ارکان دولتی ارزش گذار و قدردان عملی معلم نبوده است و پشت گیشه های شیشه ای ادارات شما سال هاست منتظریم .

وزیر محترم
می دانم که در کلاس درس نبوده ای و معلم نیستید تا درد معلم را بچشید و بدانید ، از سفره معلم هیچ نمی دانید و از له شدن جایگاه و شان معلم در جامعه هیچ نمی دانید . شما آمده اید که ریاست کنید و اسلاف شما هم که دم از معلم و آموزش و پرورش می زدند ، هر کدام با طرحی و شعاری آمدند و در نهایت پیروزی از آن سیاست سیاست مداران بود و میدانی است برای سهم خواهی از سفره انقلاب .

عالیجنابان ، بزرگواران مسند وزارت تعلیم و تربیت :

معلم خسته است، خسته از دروغ و تملق و ریای شماهایی که احادیث را به خورد ما دادید ولی عالمان بی عملی بودید که سطری از این کلام معصومین ر ا حرمت ننهادید ؛ حق قلم ادا نکردید و حرمت معلم را پاس نداشتید.

خسته ایم از قانونی که « خدمات کشوری » به جز معلم برای همه هست، آش رتبه بندی تان چنان شور شده که صدای وااسفای آن گوش فلک را هم کرکرده و نقل محافل و طنز مجالس شده است. در کدامین کشور متمدن در امر تعلیم و تربیت ، توقع کتاب نوشتن و مقاله علمی از معلمشان دارند؟ مگر معلمی جز دل سپردن به آموزش و یاددهی است.

قانونی که سال 1383باید اجرا می شد ، امروز گروگان شماست.

کدامین اداره در این بلاد برای دادن حقوق و پاداش برای کارکنانش فرم پر می کنند و مقاله می خواهند و ماه ها دروغ می گویند؟ شما شاخ شمشاد ادارت شده اید؟

معلم خسته از نیش و کنایه سرایدار و خدمتگزار و کارمند اداره های درپیتی است که حقوقمان ر ا زیاد می دانند و تعطیلات تابستان را دلیل تمسخر و مضحکه ما می دانند و چندین برابر ما از خزانه و بیت المال دریافت می کنند  و مدرک تحصیلی شان را شبانه از مدارس ما گرفته اند.

معلم خسته است از اینکه فضای مجازی را برعلیه معلم کرده اید .

مگر شماها نبودید که آیین نامه انضباطی تدوین نمودید و مدل لباس و پوشش اسلامی و مدل موی متناسب با شئونات تعریف کردید؟ پس چه شد که به یک قیچی به جان معلم و آبروی او افتادید؟ چرا به مردم نگفتید که اشتباه از شماست.

چرا نمی گویید مشکل فرهنگی و پوشش و موی سر از هنرمندان و ورزشکاران و رسانه ای است که هنرمندانش را بزک و ورزشکارانش را به هرقیافه ای خورد جوانان ما می دهد و از آنان الگوسازی می کند.

آیا تنتان نلرزید وقتی دانش آموزی صندلی را بر سر معلم کوبید؟ آیا رگ گردن تان باد نکرد؟ آیا غیرت تان جریحه دار نشد تا این بار به نفع معلم بیانیه بدهید؟ خسته ایم از اینکه هر وزیری آمده باب انتقاد را بسته و با معلمان رودرو نمی شوند

خسته ایم از اینکه دیگر موضوع انشاها یمان چنگی به دل نمی زند ، چون برخلاف گفته هایمان هیچ وقت یک با یک برابر نشد و هیچ چیز سر جای خودش نبود . عدالتی نبود تا درس همه جا به نوبت در ذهن بچه ها بماند، تصمیمی برای حرمت ما نبود تا کبری تصمیمش را یاد بچه ها دهد، دهقان فداکار و پتروس شجاع ما بودیم که به مرور از کتابها و یادهایتان فراموش شدیم و بچه ها به طمع لقمه ای پنیر روباهی شدند برای فریب زاغک ها .

و علم بالاتر از ثروت قرار نگرفت چون دانش آموزمان با ماشین مدل بالای پدرش می آمد و حقوق یک ماهمان پول توجیبی هفتگی اش بود و معلمش شبها نگهبان کارخانه پدرش بود.

ما خسته ایم، از اینکه جوانی مان در لابه لای کتب درسی گم شد و هیچ کس در هیچ کتابی ننوشت که معلم درس داد، معلم عمر داد، معلم جوانی داد، و معلم جان داد.

هیچ کس ننوشت معلمی زیر آوار ماند، معلمی در رودخانه به خاطر کودکان غرق شد، معلمی جهت رسیدن به مدرسه در برف و کولاک مرد، معلمی در کلاس درس برای نسوختن کودکان گرفتار حریق بخاری نفتی شد و سوخت، معلمی در کلاس درس قلبش ایستاد، معلمی با همقطارانش در بین راه مدرسه تصادف کرد و مرد و معلمی کیلومترها راه را به عشق بچه ها پیاده رفت و معلمی بر خلاف تعهدش در شاد درس داد، دنبال اینترنت در کوه و دشت دوید، از جیب مبارکش گوشی خرید و....

اما همه نوشتند معلمی شاگردش را کتک زد! ( تنبیه بدنی را توجیه نمی کنیم ولی شرایط لحظه وقوع اتفاق را می دانید؟ )

معلم خسته است از اینکه هیچ گاه در چهل سال گذشته هیچ معلمی وزیر آموزش و پرورش نشده و سیاست و سهم خواهی از آنِ این وزارتخانه شده است ؛ جایی که حتی نماینده مجلس به خود اجازه می دهد مدیر کل و رئیس آموزش و پرورش انتخاب کند و این می شود وضع نظام تعلیم و تربیت وآموزش و پرورش شده محل جولان سیاستمداران و سیاست پیشگان.

معلم خسته است از قبولی ها و نمره های کیلویی و درصدهای قبولی کذایی به فرزندان این سرزمین .  با اجباری که با دستان شما به رگ گردنش وارد می شود و لشگری از بیسوادان روانه دانشگاه می شوندکه فقط بگویید ما کشوری با تحصیلات عالیه هستیبم. ولی معلم نسلی می خواهد ایستاده برقله های رفیع علم تا در دنیا بدرخشد اگر شما اجازه بدهید.

معلم خسته هست از عدالتی که دم می زنید ولی عادل نیستید ، عدالتی که خدمتگزار بانک به سرمایه دار شهرش تبدیل می شود و معلمی که در فقر مطلق زندگی می کند. در تنگنای معیشت گرفتار می شود و تاوان گناه مرتکب نشده را می دهد. تاوان عشق به میهن و فرزندان این مرز و بوم ؛ آیا جزایی چنین دارد؟

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم

ماخسته ایم از نگاه معنادار اهل و عیالمان که شرمنده ایم از تهیه امکانات اولیه زندگی شان و هر روز شکسته تر می شویم و می دانیم معنی خجل شدن را ، فرزندان ما هم حق حیات، تفریح، کلاسهای فوق برنامه و... را دارند ولی در آموزش و پرورش و جامعه جایی برای آنان نیست.

خسته ایم از اینکه در مدارسی که منتسب به معلمان است برای ثبت نام فرزندانمان باید کروکی بدهیم و سند مالکیت ببریم و کمک های مردمی آن چنانی بدهیم تا ثبت نام کنند و...هر روز بهتر از دیروز .

خسته ایم از مدارسی که چون قارچ با ابتکار اسلافتان رویید ( غیرانتفاعی، هیات امنایی ، سمپاد، نمونه و...) و تبعیض را به فرزندانمان آموخت و ریشه کدورت و دشمنی فقیر و غنی و دارا و ندار را افزون تر کرد.

چرا اجازه داده اید معلم برای گذران زندگی آموزشگاههای علمی و آزاد را بهانه پول در آوردن قرار دهد ؟ مگر قرار است درآموزشگاه شق القمر شود؟ مگر همین درس در کلاس تدریس نمی شود؟

چرا اجازه می دهید کتابهای کمک آموزش انتشارات و موسسات مختلف بلای جان مدارس و اولیا شود؟ آیا مافیا را می شناسید؟ آیا کتاب درسی برای آموزش و تکرار و تمرین کافی نیست؟

کدامین کشور الگوی آموزشی شماست که به خود حق می دهید فرزندان این سرزمین را به چنددسته تقسیم کنید؟ مگر شما از دل کدامین مدارس رشد و وارد کیاست و ریاست شده اید؟ بذر نفرت نکارید ، بگذارید در کلاس درس از هر طیف ذهنی و عقلی « متوسط، باهوش، تیزهوش »  باشد تا جامعه و محیط مدرسه شاداب تر شود .

خسته ایم از اینکه به نام خانه معلم آبروی معلمان را برده اید . کلاسهای فرسوده که نیمی صندلی دانش آموزی و نیمی فرش عهد عتیق رنگ و رو رفته با پتوهایی که بوی مرگ می دهند و با آشپزخانه های خانوادگی باید برای پختن دو تا تخم مرغ ساعتها به صف ایستاد و حسرت ویلاهای و مهمان پذیرهای کارخانجات، جهاد، مخابرات، بانک ها و نیروی انتظامی و...را خورد.

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم

آیا واقعا نمی دانید چه خبراست؟

خسته ایم از اینکه کار سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد را از مدارس می خواهید و بودجه را آنها می برند و نابودی امر آموزش نصیب تعلیم و تربیت می شود.

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم

ماخسته ایم از غارت صندوق ذخیره، که نه از تحقیق و تفحصش خبری شد و نه از عملکردش و معلم نامحرم سرمایه گذاری هاست و نگارنده شاید بیش از بیست بار در طی سالهای متمادی با مدیران عامل آن مکاتبه کرده ام ولی هیچ گاه جوابی نگرفته ام و اکنون نیز کانال ارتباطی معلم با مدیر عامل میسر نیست.

بخورند و بیاشامند ولی اسراف نکنند. کدامین کشور الگوی آموزشی شماست که به خود حق می دهید فرزندان این سرزمین را به چنددسته تقسیم کنید؟

خسته ایم از اینکه هر وزیری آمده باب انتقاد را بسته و با معلمان رودرو نمی شوند، جلساتشان گزینشی ، میهمانانشان بله قربان گو، و کلامشان پر از دروغ و فریب و شبکه خبر میعادگاه پخش دروغ و دغل شان شده است. این همه هیاهو برای هیچ!

بگذارید یکبار هم درطول این چهل سال وزیر نفت از پرداختی ها، پاداش ها، افزایش حقوق ، وام های پرداختی به کارکنانش در رسانه ملی سخن بگوید. نگران نباشید اگر شما سخن نگویید جامعه نگران معلم نمی شود.

خسته ایم از بیمه طلایی تان که خداییش خودتان هم به آن می خندید که که حتی ارزش خشت خام را هم ندارد ؛  شاید بهتر باشد از بانک ها و نیروهای نظامی و سایر نهادها ، روش خدمت به سلامت و بهداشت همکاران تان را یاد بگیرید.

خسته ایم از اینکه معلم برای تامین معیشتش بعد از فراغت درسش سرویس و آژانس دانش آموز خودش هست، شاگرد بنگاه املاکی است و نگهبان گاراژ و.....آیا چهل سال برای این جهالت مسئولان کافی نیست؟

ما تکریم تقویم نخواستیم ؛ بیت المالی را که علی (ع) عادلانه پخش می کرد به عدالت پخش کنید . صدای معلم را بشنوید، برچسب مخالف و معاند نزنید، اینان فرزندان این سرزمین و همان رزمندگان دیروز دفاع مقدس و یادگار شهدای عزیزمان هستند و امروز پیش قراولان عرصه های فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی .

ما خانواده ای به وسعت ایران هستیم و تک روی وزیر و وزارتخانه و مجلس دردی را دوا نخواهد کرد . مشکل را از معلم بشنوید و راهکارش را نیز از او یاد بگیرید.آموزش وپرورش را به قداست برسانید و بگذارید فرزندانمان آرزوی ترک دیار ننمایند.

عمری که از ما رفت برنخواهد گشت ولی بگذارید جوانان آینده با تمام وجود و عشق راغب معلمی باشند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

روز معلم و قطره ای از دغدغه های معلم

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 06 ارديبهشت 1401 13:27

روز کارگر و روز معلم در استان البرز ؟!

روز کارگر و روز معلم در استان البرز و پرسش از استاندار البرز

در خبرها داشتیم که استاندار البرز در حرکتی پسندیده کارگروهی برای بزرگداشت روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت) تشکیل داده و مراسم و برنامه های خود و دستگاه‌های تحت امرش را اینگونه تشریح کرده است.

« کار گروه هماهنگی برنامه های بزرگداشت هفته کارگر استان البرز به ریاست استاندار، و با حضورمعاونین ایشان و فرمانداران شهرستان ها و مدیران کل نهادها و دستگاههای اجرایی استان البرز عصر یکشنبه برگزار شد.

دکتر عبداللهی استاندار البرز با تاکید بر ضرورت پاسداشت مقام کارگر در این هفته گفت: همه ظرفیت های دستگاه های اجرایی به ویژه فضاسازی و رسانه های استان برای تجلیل از کارگران نمونه واحدهای نمونه کارگری به ویژه معرفی آنها در محلات، شهرها و شهرستان های استان با همکاری مجموعه مدیریت شهری ، فرمانداری ها و سایر دستگاه های اجرایی به کار گرفته شود » .

« استاندار البرز از تمامی مدیران کل دستگاه‌های اجرایی و همچنین شهرداران و فرمانداران خواست تا با برنامه‌ریزی‌های لازم شرایط خدمات دهی به کارگران عزیز به خانواده های آنها با استفاده از فضاهای ورزشی، تفریحی و سایر خدمات در خور شان را برنامه ریزی کنند.

روز کارگر و روز معلم در استان البرز و پرسش از استاندار البرز

در این جلسه عبدالله دارایی سرپرست اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان البرز نیز متذکر شد: ثبت نام رایگان مهارت‌های فنی و حرفه‌ای توسط فنی‌وحرفه ای البرز، رزمایش کمک مومنانه و توزیع سبد کالا از سوی سپاه البرز بین کارگران فصلی و ساختمانی، دیدار استاندار البرز از کارگران خط تولید در کارخانه‌ها، دیدار از خانواده شهدای کارگری استان و… از جمله برنامه‌های دیگر در هفته کارگر خواهد بود.

عبدالله دارایی تصریح کرد: دهها برنامه تجلیل از کارگران، گروه های کارگری و واحدهای تولیدی نمونه و همچنین ارائه خدمات درمانی رایگان در راستای پاسداشت از مقام کارگران در استان البرز در هفته کارگر برگزار خواهد شد » .

با توجه به اینکه ۱۲ اردیبهشت نیز روز معلم بوده و دو صنف کارگر و معلم هر دو از اقشار محروم و مظلوم جامعه بوده و هر دو صنف از زحمتکشان و حامیان نظام پر و پا قرص نظام هستند با این اوصاف به عنوان یک معلم خبرنگار دوست دارم بدانم استاندار البرز برای پاسداشت روز معلم ، به جز شعار و پیام خشک و خالی  دقیقا چه برنامه ای در آستین داشته و کارگروه بزرگداشت روز معلم دقیقا چه روزی و با حضور چه کسانی تشکیل خواهد شد؟

روز کارگر و روز معلم در استان البرز و پرسش از استاندار البرز


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

روز کارگر و روز معلم در استان البرز و پرسش از استاندار البرز

کهگیلویه و بویراحمد

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه استان ها و شهرستان ها/

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

محکومین به محرومیت و مظلومیت

آخرین چهارشنبه فروردین ۱۴۰۱ به دعوت برادران ضیائی فر(خیر و کارآفرینان مبل آبنوس جاده قزل حصار) بازدیدی از مدارس محروم خرمدشت سهرابیه و اختر آباد داشتیم در این گزارش سعی می شود بخشی از مشکلات و معضلات مراکز آموزشی حواشی کرج را که به طور میدانی و به عینه مشاهده کرده ام با جادوی کلمات به تصویر کشم تا با تاسی از « اصل پروانه » شاید انتشار همین گزارش ها باعث ایجاد انگیزه برای تجمیع و چاره اندیشی مسئولین متفرق شهری، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و خدماتی کمالشهر، چهارباغ و مهرشهرکرج برای کاستن از مشکلات مردم محروم و دوست داشتنی این مناطق که به‌ فرمایش امام خمینی ولی نعمتان مان هستند باشیم.

استشمام بوی تعفن در مدرسه:

در معیت آقای «علی ضیائی فر » دوری قمری در خرمدشت می زنیم محرومیت و مظلومیت از سرتاپای شهرک موج می زند . در پارک استاد شهریار خرمدشت توقفی می کنیم . ظاهرن این مینی پارک تنها فضای سبز فعلی و سرپای خرمدشت می باشد. از کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک و محصور در آپارتمانهای بی آسانسور رهسپار مدرسه ابتدایی  « یادگار امام» در پایین دست شهرک با ۱۵۰۰ دانش آموز ابتدایی می شویم.ضلع جنوبی مدرسه محل چرای گوسفندان محلی است ، از ضلع غربی بوی تعفن از ضایعات، پسماند و تفکیک زباله شهرداری کمالشهر در مجاورت مدرسه بالا زده است . نزدیک تعطیلی مدرسه بوده و اولیا برای استقبال از دلبندانشان در ضلع جنوبی حیاط مدرسه کیپ کیپ اتراق کرده اند.

مدرسه بی سرایدار با ۱۵۰۰ دانش آموز

حیاط مدرسه آکنده از آشغالهایی است که احتمالا به واسطه باد از سمت ضایعاتی ها به محوطه مدرسه حواله شده است.به عنوان اولیا ، سری به مدرسه سه طبقه می زنیم . متاسفانه ۱۵۰۰ دانش آموز در دو شیفت فاقد سرایدار و نیروی خدماتی است و مدرسه مملو از ضایعات خوراکی دانش آموزان است. ظاهرن پایان هفته و به واسطه کارکنان و یا نیروی آزاد مدرسه هفتگی تمیز می شود. اوضاع عمومی عمرانی مدرسه نامساعد بوده و پنجره های شکسته و دربهای زوار در رفته تداعي گر  « نظریه پنجره شکسته » است. ضیائی فر با مشاهده درب کلاس ها (باعث خجالت و شرمندگی اداره نوسازی مدارس) قول می دهد در عرض یک هفته کاری برای مدرسه انجام دهد.

 دکتر بهمنی؛ دقیقا کجایی؟ کجا

خلاصه در جمع بندی متوجه شدیم که مشکلات مدرسه « یادگار امام » خرمدشت بیشتر معطوف به تفکیک زباله کمالشهر در مجاورت مدرسه است برای پیگیری موضوع تماس ناموفقی با دکتر بهمنی شهردار کمالشهر دارم . انتظار می رود شورا و شهرداری کمالشهر برای استقرار ماشین های مصالح سیما منظر مکان یابی و جانمایی بهتری در چنته داشته باشند. همچنین روشنایی پل شهدای حصارک وضعیت نامطلوبی داشته و روشنایی رپشنای ندارد.

 متولیان متکثر جاده قزلحصار

از مدرسه خارج شده گشتی در اطراف می زنیم . اداره راه و شهرسازی بابت دو خط کردن راه آهن تهران_ تبریز پل روگذر را استارت زده و پس از دو خطه شدن، تجهیز و تعریض پل و عرشه را نصفه نیمه رها کرده است . اهالی می گویند هر از گاهی به خاطر نواقصات این پل، تصادفات قربانی می گیرند ؛ معلوم نیست باید مردم بابت ندانم کاری و سهل انگاری نامسئولان چند نفر دیگر تلفات و قربانی دهند تا بالاخره مشکلات این پل به سامان رسد؟ به راستی چرا تاکنون خبر موثری از مسئولین ملی،استانی و شهری برای پیگیری و تکمیل و تعریض عرشه پل و ساماندهی جاده بین المللی قزلحصار منتهی به فرودگاه پیام با حجم ترافیک بالا نیست؟
بخشی از مشکل بی سامانی جاده ترانزیتی قزلحصار معطوف به نداشتن متولی خاص و بلاتکلیفی حواشی این جاده حیاتی است.سمت راست جاده (پسا پل)مربوط به شهرستان تازه تاسیس چهارباغ،سمت چپ مربوط به شهرستان کرج است.

 روگذر ناایمن روی جاده قزلحصار

روگذری برای تردد دانش آموزان اخترآبادی و سهرابیه روی جاده نصب شده است. این روگذر مستهلک، ناامن و بدون حفاظ های لازم بوده و عابرین و دانش آموزان معمولا ترجیح می دهند خطر عبور از عرض جاده را به جان خریده ولی ریسک عبور از پل معلق را نکنند.

مدرسه ای در محاصره مخاطرات

در ادامه مسیر وارد شهرک سهرابیه می شویم . مدرسه امام خمینی(ره) از دور هویداست ؛ ضلع غربی مدرسه با فاصله ای، مشرف به جاده قزلحصار بوده و محوطه باز غرب مدرسه محلی برای پارک ماشین های سنگین ضایعاتی و همچنین لوله های آب و فاضلاب بسیار قطور است. اهالی می گویند شبها داخل لوله ها مکان امنی برای تردد و استقرار معتادین و مزاحمین محلی است.

مدرسه در حال تعطیلی است. فوج دانش آموزان دختر، محوطه درون و برون مدرسه را عطرآگین کرده است.جوبهای روباز کنار مدرسه منظره زشتی به مدرسه داده و محل تکثیر حیوانات موذی و جولانگاه موشهای گربه صفت ست.

بخشی از حیاط مدرسه نشست کرده و موتور خانه قدیمی در آن مدفن و به زباله دانی مبدل شده است.مجاورت مدرسه نیازمند ساماندهی به همت شهرداری و سایر مسئولین مرتبط شهری است.

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

آقای شهردار منتظریم

با گشت و گذار از کوچه پس کوچه های اخترآباد وارد مجموعه معظم « مبل آبنوس » می شویم. انواع شکلات ها و خوردنی و تنقلات زینت بخش دفتر مدیریت بوده و زبان روزه به ما چشمک می زنند. خلاصه خرما بر نخیل و دست روزه داران کوتاه است.گپ و گفتی با برادران ضیائی فر در چرایی و چگونگی ساماندهی مدارس مناطق محروم حاشیه جاده قزلحصار می زنیم و راههای پیگیری مشکلات مرتبط به ساماندهی حاشیه جاده قزلحصار و تجمع بی حد و حصر ضایعات چی های مستقر در منطقه را مرور می کنیم  . برادران ضیائی فر گزارش مفصلی از پیشینه منطقه و تارخچه پیگیری های انجام شده همراه با نامه نگاری ها و مستندات را ارائه می کنند . با تماس "شمسعلی ضیائی فر" گپی با شهردار منطقه ۳ مهرشهر زده و مشکلات پیرامونی مدرسه سهرابیه را یادآور می شوم .  مهندس عابدینی ظاهرن اهل فن و اهل دل است و تبار من و شهیدستان را بهتر از خودم می شناسد.
شهردار با خوشروئی تمام قول می دهد در اولین فرصت بازدید مجددی از منطقه سهرابیه داشته و مزاحمت‌های بیرونی مدرسه حضرت امام خمینی(ره) را رفع رجوع نماید.

 مشکلات ترکیبی مستلزم راه حل ترکیبی است

هفته پیش مصاحبه ای مفصل با « مراد مالمیر » رئیس ناحیه ۴ کرج داشتم . ایشان به خاطر پیگیری مجدانه مشکلات‌ مدارس حاشیه، اشراف به موضوع داشتند. متاسفانه مشکل سرایدار در آموزش و پرورش بسیار جدی است و مدارس حواشی مناطق محروم مشکلات مضاعفی داشته و حل آنها مستلزم تجمیع و به صف شدن مسولین خدمات شهری، امنیتی،شوراها، نوسازی مدارس و آموزش و پرورش و... است.

آموزش و پرورش البرز سالانه پذیرای بیش از یکصد هزار مهاجر و بیست هزار دانش آموز است ؛ به سیل بی پایان مهاجرین داخلی باید هجوم بی امان افاغنه را نیز بیافزاییم و این چنین آموزش و پرورش البرز با تراکم دانش آموزی بالا در شاخص ها معمولا از آخر اول است.

مقرر گردید پایان بهار دوباره از منطقه دیدن کنیم تا شاهد عمل به وعده مسئولی و پیگیری میدانی مشکلات باشیم.

***

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

( همان گونه که در تصویر مشاهده می فرمایید ؛ دانش آموزان به جای استفاده از پل عابر پیاده که حافظ سلامتی و جان آنان است ، ترجیح می دهند که با وجود مانع های بتونی ، فلزی و... باز هم از عرض خیابان و یا جاده عبور کنند .

شبیه این صحنه ها  را هر روزه در اقصا نقاط مختلف این کشور و این جامعه مشاهده می کنید . می توان گفت که بسیاری به آن عادت کرده و حتا خود آن را انجام می دهند .

وظیفه و کارکرد خانواده ایرانی ، مدرسه ایرانی ، رسانه ها و حکومت چیست ؟ )

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارشی از فقر و محرومیت در مدارس محروم کرج

منتشرشده در گفت و شنود

نقد و ارزیابی رتبه بندی معلمان  رتبه بندی معلمان ، یادگار دوره اصلاحات است که در آواخر آن دولت تصویب و بنا به برخی تنگ نظری ها و اعمال سلیقه ها، اجرایی نشد. اگرچه در اواخر دولت دهم، استارت اجرایی شدن آن زده شد، اما این دولت یازدهم بود که آن را به عنوان بلندگویی برگزید تا با عملی ساختن آن، بر هیبت کابینه بیفزاید. اما واقعیت این است که فکر تدوین و تصویب و حتی اجرایی شدن این لایحه، هنر و همت هیچ یک از دولت ها نیست بلکه بیشتر برآمده از ذهن و زبان معلمانی است که سالهاست قصه نابه سامانی خویش را به هزار زبان فریاد زده اند. با این همه، این قانون تا الان تنها روی کاغذ است و لذا شیرین و جالب است اما باید منتظر آینده و موعد به فرجام رسیدن آن بود که چه اندازه در مسیر اجرا، هموار و همراه خواسته های معلمان خواهد بود.

در این اساسنامه و با خوش بینی تمام، حداکثر انتظارات از معلمان مطرح شده است؛ در حالی که در کلاس و مدرسه، حداقل اختیارات برای آنها وجود دارد. در واقع، نظام آموزشی که به معلم فکور و منتقد و جسور ، روی خوش نشان نمی دهد ، در ارزیابی ها و از جمله این لایحه، موانع و محدودیت هایی برای رتبه بندی آنها در نظر گرفته است تا شاید به این وسیله هم از بار مالی برنامه کاسته شود و هم در انظار دیگران، مهندسی و مواظبت از کار معلمان نشان داده شود.

در لایحه ، مجموعه صلاحیت های معلمی در چهار دسته از شایستگی های؛ عمومی، تخصصی، حرفه ای و تجربی  دیده شده است که معلوم نیست چرا دو محور تخصصی و حرفه ای جدا در نظر گرفته شده است در حالی که می شد آن دو را تحت یک عنوان محاسبه کرد. گفتنی است که پیش از این نیز معلمان به شیوه ارتقای مسیر شغلی و در چهار عنوان ؛عالی ، خبره، ارشد، و پایه، طبقه بندی شدند که البته در اجرا به سمت و سویی مناسب نرفت و با مصایب و مشکلاتی همچون؛ تن ندادن معلمان به ارزشیابی، نبود یک سیستم ارزشیابی عادلانه و کمبود اعتبار مالی، مواجه شد که بعید نیست این فرایند جدید نیز به سرنوشتی شبیه آن دچار شود. شبیه سازی ساختار آموزش و پرورش با ساختار آموزش عالی، تنها هنگامی ممکن و مناسب خواهد بود که نه به واسطه اعتراض ها و تظاهرات خیابانی معلمان که در یک فضای آرام و منطقی صورت گیرد.

  معمولا معلمان با فاکتورهایی مثل سنوات، مدرک تحصیلی، تقدیرنامه ها، ساعات ضمن خدمت و امثال آن که اغلب کمی و قابل اندازه گیری هستند، راحت کنار می آیند اما هضم و فهم فاکتورهای کیفی و آن هم در نظامی که از اساس چندان به تفاوت های فردی و صلاحیت های علمی و اخلاقی پای بند نبوده است، برایشان کمی تا خیلی دشوار است. بنا براین، دور از انتظار نیست که بعد از اجرایی شدن این قانون و در مسیر ارتقا رتبه، به صورت های مختلف و از جمله مستند سازی های صوری و بی پایه، آن را دور بزنند.

در قانون رتبه بندی؛ مواردی مثل؛ افزایش کیفی فرایند تعلیم و تربیت، عملکرد رقابتی معلمان، مهندسی نیروی انسانی، تقویت رضایت مندی شغلی  ، ارتقای تعهد و تقویت هویت حرفه ای معلمان  به عنوان اهداف این برنامه در نظر گرفته شده است . در حالی که این اهداف اگرچه جذاب و جالبند اما تجربه نشان داده است که دستیابی به آنها از این راه ممکن نیست. اصلا فرایند ارزیابی و قضاوت در جایی که ما هستیم تنها در محاکم قضایی و جزایی قابل تعقیب است و در فضاهای دیگر و از جمله در حوزه آموزش، مدتی بعد شکل و شمایلی دیگر و باری به هر جهت می یابد. از این منظر، در حقیقت همه منظور این لایحه، سامان بخشی دستمزد معلمان است و لذا برای اضافه این چندرغاز در فیش حقوقی معلمان، شاید بهتر بود بنا بر میزان دریافت فعلی آنها، درصدی قابل توجه به همگان اضافه شود تا هم حرمت و حیثیت نظام آموزشی با این شعارهای بدون ضمانت اجرایی بیش از این مخدوش نشود و هم ذوق و انگیزه تلاش مضاعف از برخی معلمان دردمند و علاقه مند گرفته نشود.

معمولا معلمان با فاکتورهایی مثل سنوات، مدرک تحصیلی، تقدیرنامه ها، ساعات ضمن خدمت و امثال آن که اغلب کمی و قابل اندازه گیری هستند، راحت کنار می آیند اما هضم و فهم فاکتورهای کیفی و آن هم در نظامی که از اساس چندان به تفاوت های فردی و صلاحیت های علمی و اخلاقی پای بند نبوده است، برایشان کمی تا خیلی دشوار است

گفتن ندارد اما معلمان در چهل سال گذشته، خاطره خوشی از ارزشیابی کارکنان دولت ، طرح برجستگی ، فرآیند انتخاب معلمان نمونه ، اعطای گروه های تشویقی ، افزایش فوق العاده ویژه ، ارتقای مسیر شغلی با رتبه های کذایی خبره ، ارشد و عالی جز تبعیض ، رفیق بازی ، پارتی بازی ، ترویج روحیه تملق ، مجیز گویی از رییس و مدیر یا ویژه خواری و خو کردن به محافظه کاری به سبب گرایش های سیاسی و حزبی، یا حضور در ستاد انتخاباتی این و آن ندارند. و الا، چرا باید رسیدن به رتبه های دانشیار معلمی یا استاد معلمی ، برای معلمی سخت کوش ، فکور و خلاق در یک روستای دور که با دانش آموزانش دوست و همدل است و با هم دنیایی شیرین دارند، آن قدر ممتنع یا دشوار باشد که به سان قله قافی باشد که فقط سیمرغ به گرد آن می رسد. چه بسا معلمی علاقه مند با سه چهار سال سابقه بتواند گوی توفیق را از معلمی خسته و بی انگیزه با بیست و چند سال سابقه، ببرد.

رتبه بندی بر مبنای شایستگی از ابتدای ورود فرد به حرفه معلمی و حتی از ابتدای ورود به دوره تربیت معلم آغاز می شود و به عنوان یک فرآیند به هم پیوسته و غیر قابل تفکیک در هر سال می تواند به شکلی تازه روی دهد. بنابراین، تعیین شرط دو سال برای ورود به رتبه بندی و شش سال توقف برای ارتقا به رتبه بعدی ، ناشی از نگاه غیرصحیح به مفهوم رتبه بندی مبتنی بر شایستگی است. شایستگی بسته به ظرفیت، استعداد و انگیزه می تواند به سرعت طی شود و چه بسا یک فرد در دوره بسیار کوتاهی بتواند به درجات بالایی از شایستگی دست یابد. ضمن این که دانشجو معلمان موضوع قانون متعهدین خدمت تا پایان یافتن سی  سال خدمت، مشکل می توانند به رتبه پنج دست یابند.

 کلام آخر این که یادمان باشد با حلوا حلوا گفتن، کامی شیرین نمی شود. شبیه سازی ساختار آموزش و پرورش با ساختار آموزش عالی، تنها هنگامی ممکن و مناسب خواهد بود که نه به واسطه اعتراض ها و تظاهرات خیابانی معلمان که در یک فضای آرام و منطقی صورت گیرد. مطمئنا اکنون نتیجه امر، بیشتر به بستن دهان معلمان و پاک کردن صورت مسئله منتهی می شود و لذا نام طرح و برنامه هر چقدر هم دهان پرکن و فریبنده باشد، چندان مهم نیست.

معمولا معلمان با فاکتورهایی مثل سنوات، مدرک تحصیلی، تقدیرنامه ها، ساعات ضمن خدمت و امثال آن که اغلب کمی و قابل اندازه گیری هستند، راحت کنار می آیند اما هضم و فهم فاکتورهای کیفی و آن هم در نظامی که از اساس چندان به تفاوت های فردی و صلاحیت های علمی و اخلاقی پای بند نبوده است، برایشان کمی تا خیلی دشوار است

گفته اند که «سنگ بزرگ برداشتن، علامت نزدن است». این طرح به ظاهر عظیم نیز، بیشتر برای ابلاغ و نه اجرا مدون شده است. اصلا وقتی سرانه دانش آموزی نه به موقع و نه به اندازه کافی پرداخت می شود، وقتی فرایند یاد دهی، بدون تجهیزات آموزشی لازم، اسیر روزمرگی شده و مسیرعادی خویش را می پیماید، وقتی مشکل قریب به اتفاق معلمان، تامین معیشت است، وقتی در وادی روابط انسانی آموزش و پرورش، غیر ممکن، ممکن می شود و جا برای ضوابط تنگ می گردد، معلوم است که رتبه بندی فرهنگیان و آن هم به شیوه دانشگاهیان، بیشتر به یک شوخی می ماند و دست مایه ای معمول برای یک مصاحبه مطبوعاتی در پایان عمر کابینه یازدهم که: می خواستیم و نشد!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقد و ارزیابی رتبه بندی معلمان

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 03 ارديبهشت 1401 06:02

بحران کمبود معلم

بحران کمبود معلم و بی برنامگی وزارت آموزش و پرورش

«از دهه 60 بود که نرخ موالید افزایش یافت و جمعیت دانش آموزان تا دهه 70 روند رو به رشدی داشت، همان سالها تعداد زیادی معلم جذب و استخدام کردند، به طوری که چند سال بعد استخدام و ورودی آموزش و پرورش را به علت داشتن نیروی مازاد بستند؛ تغییرات ضریب اشتغال نیروهای استخدام شده و پس از آن محدود کردن استخدام معلمان باعث کمبود شدید معلم در روزگار اخیر شده است.»

متن بالا قسمتی از مصاحبه علی اللهیار ترکمن معاونت سابق برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش است.

اللهیار ترکمن عقیده دارد : «اگر در آن روزها فکر می‌کردند که زمانی، جمعیت دانش‌آموزان کاهش می‌یابد و سراغ استخدام افراطی نمی‌رفتند و راه جذب نیرو را در سال‌های بعد نمی‌بستند، امروز دچار این وضعیت نمی‌شدیم. »

بحران کمبود معلم از سال 97 شروع شد. در آن سال 40 هزار نفر بازنشسته شدند اما تعداد نفرات ورودی به آموزش و پرورش هیچ تناسبی با خروجی آن نداشت و این چنین شد که در حال حاضر بزرگترین مشکل آموزش و پرورش، کمبود نیروی انسانی است.

مشکلی که مسئولین راه های زیادی را برای حل آن در کوتاه مدت عملی کردند. از جمله: جذب از طریق آزمون استخدامي (ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان)، ساعات اضافه كار معلمان رسمي، خريد خدمات آموزشي، تدریس معاونین و مدیران مدارس و ... .

بحران کمبود معلم و بی برنامگی وزارت آموزش و پرورش 

اما براي رفع اين مشكل راه هاي بهتري نيز وجود داشت ؛ به عنوان مثال افزایش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان، كاهش سالهاي تحصيل دانشجويان دانشگاه فرهنگيان از 4 سال به 2-3 سال، به كارگيري دانشجومعلمان سال آخر به عنوان معلم در مدارس، همراهی معلمان بازنشسته و دانشجومعلمان برای تدریس در مدارس، به کارگیری معلمان بازنشسته و ... .

تابستان سال 97 بود که خبری مبنی بر 3 ساله شدن تحصیل دانشجویان کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بیان شد. در این طرح قرار بود که دانشجویان در مدت سه سال تحصیل، ترم های تابستانی داشته باشند تا بتوانند یکسال زودتر مدرک کارشناسی را دریافت کنند. علاوه بر این، مزیت دیگری که داشت با توجه به کمبود معلم در کشور، این افراد زودتر وارد چرخه کار معلمی می شدند و همچنین هزینه دوره های شبانه روزی تربیت معلم نیز بسیار کاهش پیدا می کرد. «اگر در آن روزها فکر می‌کردند که زمانی، جمعیت دانش‌آموزان کاهش می‌یابد و سراغ استخدام افراطی نمی‌رفتند و راه جذب نیرو را در سال‌های بعد نمی‌بستند، امروز دچار این وضعیت نمی‌شدیم. »

این طرح بنابر دلایلی مانند آماده نبودن زیرساخت ها و ... در سال 97 اجرا نشد اما می توان امید داشت با اجرایی شدن آن به تدریج واحد های غیر کاربردی و تکراری حذف می شوند و جای خود را به واحد های مفید تری دهند.

شهریور سال 1400 از دانشجو معلمان سال سوم و چهارم در استان خراسان جنوبی که متقاضی تدریس در مدارس بودند، دعوت شد تا در روز هایی که می توانند به عنوان معلم در مدارس حضور پیدا کنند. این کار علاوه بر اینکه یک راهکار موقت تا جذب کامل نیروهای تخصصی رسمی به میزان کمبودهای موجود است، باعث کسب تجربه دانشجویان می شود. همچنین مبرهن است که کیفیت تدریس دانشجو معلمان بهتر از نیروهای خرید خدمات و ماده 28 است.

با این حال برخی از مسئولین بیان می کنند که وجود دانشجومعلمان در کلاس درس به عنوان معلم آسیب هایی را به همراه دارد که می توانیم برای رفع این آسیب ها یک حلقه ی استاد - شاگردی داشته باشیم و از معلمان بازنشسته دعوت کنیم تا به عنوان مربی، همراه 15 -20 نفر از دانشجومعلمان مدرس باشند و دانشجویان بتوانند در حین تدریس از تجارب آنها بهره بگیرند.

تمامی این راهکارها را می توان تحلیل و بررسی کرد تا نقاط ضعف و قوتشان مشخص شود و از بهترین آنها استفاده کرد.

امید است مسئولین به جای استفاده از مسکن های کوتاه مدت که در بلند مدت عوارض غیر قابل جبرانی دارد، از راهکار هایی استفاده کنند که کمترین آسیب را داشته باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بحران کمبود معلم و بی برنامگی وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور