آذربایجان شرقی
بیش از دو سال است که با شیوع بیماری کرونا و تعطیلی مدارس و دانشگاهها آموزشها بهصورت غیرحضوری و مجازی برگزار شده و در ماههای پایانی سال گذشته نیز به صورت ترکیبی (حضوری + غیرحضوری) اجرا میشد. با توجه به افت تحصیلی و کمسوادی دانشآموزان و آسیبهای روحی، روانی و جسمی که برای دانشآموزان در پی داشت، ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیم گرفت که در هر شرایطی، کلاسهای حضوری در مدارس و دانشگاهها برگزار گردد و در مدارس هیچ آموزش مجازی انجام نشود و از 14 فروردین بر اساس برنامههای درسی ملی آموزشها فقط بهصورت حضوری دنبال شود.
به دنبال تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا ، آموزش و پرورش نیز در تعطیلات نوروز دستورالعملی را مبنی بر بازگشایی مدارس و آموزشهای حضوری اجباری ارسال نمود که کوچ آموزشی دانشآموزان از فضای مجازی به آموزش حضوری محسوب میشود.
در بخشنامه بازگشایی مدارس که از 14 فروردین اجرایی عملیاتی شده، ایرادات و تناقض هایی وجود دارند ؛ بهعنوان مثال فاصلهگذاری اجتماعی به علت محدودیت فضایی کلاسهای درس، حذف شده و در بخشی از این بخشنامه، آموزشهای غیرحضوری ممنوع شده ولی در اطلاعیههای بعدی، آموزش مجازی برای دانشآموزان کرونایی و کسانی که بیماری زمینه ای دارند تجویز شده است. بدون درنظرگرفتن ماه مبارک رمضان و تقلیل ساعات کاری معلمان، زمان تشکیل کلاسهای حضوری 90 دقیقه اعلام شد که دوباره و بعد از چند روز ساعت تشکیل کلاسها کاهش یافت.
حرکت از تربیت غیررسمی به تربیت رسمی و برگزاری کلاسها بهصورت کاملاً حضوری بعد از دو سال، چالشها و آسیبهایی را به دنبال دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- در روزهای گذشته و به دنبال دید و بازدیدهای نوروزی، برخی از شهرها در وضعیت قرمز کرونایی قرار گرفتند که مراقبتهای بیشتری را در مدارس برای آموزشهای حضوری، میطلبد.
- حذف فاصلهگذاری اجتماعی به علت کوچک بودن فضای کلاس و ازدحام دانشآموزان از ایرادات مطرح شده است.
- در دستورالعمل جدید ، تجربههای آموزشی بهدستآمده در دوران کرونا از قلم افتاده و فراموش شده و گویا نباید به سمت استفاده از روشهای نوین آموزشی و بهکارگیری فن آوریهای روز دنیا حرکت کنیم.
- با ممنوع بودن آموزشهای غیرحضوری، پس چگونه و به چه شکلی باید دانشآموزان بیمار و کرونایی آموزش ببینند.
- 90 دقیقهای بودن کلاسهای درس در ماه مبارک رمضان و با زدن ماسک در کلاس برای معلم و دانشآموزان، سخت و طاقتفرسا خواهد بود.
- برای پیگیری امور بهداشتی، بسیاری از مدارس مراقب سلامت و مربی بهداشت ندارند.
- مدارسی که دارای خوابگاه دانش آموزی هستند باید دقت بیشتری را در رعایت موارد بهداشتی، به ویژه در انجام سه مرحله واکسیناسیون انجام دهند.
- متأسفانه برخی از مدارس بودجهها و تجهیزات لازم و کافی برای ضدعفونی و رعایت شیوهنامههای بهداشتی را در اختیار ندارند.
- همراه داشتن گوشی موبایل در مدرسه نیز از مواردی است که باید توسط والدین و مسئولین، مدیریت شود.
- عادت کردن به آموزشهای مجازی حتماً مقاومتهایی را از سوی اولیاء و دانشآموزان برای حضور در مدرسه در پی خواهد داشت.
- حساس بودن برخی خانوادهها در رعایت موارد بهداشتی مدارس و ترس از بیمار شدن و نپذیرفتن انجام واکسیناسیون باعث میشود که از حضور فرزندان در مدرسه جلوگیری نمایند.
- نبودن سرویس مدارس و عدم همکاری شرکتهای حمل و نقل در روزهای پایانی سال تحصیلی، برای رفتوآمد دانشآموزان از مشکلات حضوری شدن کلاسها در این موقع از سال تحصیلی است که باعث سردرگمی خانوادهها شده است.
- در روزهای اول اجرای این بخشنامه، باید انعطافپذیری بالایی از سوی عوامل مدرسه صورت پذیرد تا دانش آموزان به این شرایط عادت کنند.
* در راستای کاهش آسیبها و چالشهای کوچ آموزشی دانشآموزان از فضای مجازی به حضور در مدارس، هم والدین و هم آموزش و پرورش باید تمهیدات و اقداماتی را انجام دهند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
نقش والدین:
* تشویق و ترغیب دانشآموزان به حضور در مدرسه و برخورداری از آموزشهای حضوری و انجام فعالیتهای تربیتی و پرورشی و مشارکت در کارهای اجتماعی
* انجام و تکمیل واکسیناسیون فرزندان خود
* مدیریت سرویس دانش آموزان برای رفتوآمد به مدرسه
* دانشآموزانی را که علایم سرماخوردگی دارند و مشکوک به کرونا هستند به مدرسه نفرستند.
* همراهی و کمک به دانشآموزان در منزل جهت انجام فعالیتهای بدنی و انجام برخی از کارهای روزمره در منزل
نقش آموزش و پرورش و مدارس:
* تغییر و اصلاح برنامههای درسی با توجه به تجربیات بهدستآمده در دوران کرونا
* اختصاص و واریز بودجههای کافی برای رعایت مسائل بهداشتی و برگزاری کلاسهای جبرانی و تقویتی ناشی از افت تحصیلی کرونا
* توجیه و آموزش اولیاء در بازگشایی مدارس توسط رسانه ملی، مطبوعات و شبکههای اجتماعی
* تأمین و سازماندهی مربی بهداشت و مراقب سلامت در برخی از مدارس
* برگزاری کلاسها در محیطهای بزرگ و سالنهای ورزشی
* تهویه مناسب کلاسها و تجهیز مدارس به اقلام بهداشتی
* جلوگیری از حضور دانش آموزان علامتدار
* شناسایی و تشویق معلمان و دانشآموزانی که واکسن نزدهاند به انجام و یا تکمیل واکسیناسیون
* برگزاری فعالیتهای ورزشی، تربیتی و پرورشی در مدارس
* کاهش ساعات درسی به یک ساعت در ماه مبارک رمضان
* برگزاری کلاسهای جبرانی و تقویتی برای کسانی که دچار افت تحصیلی شده اند
* استمرار روشهای نوین تدریس در مدارس و استفاده از فن آوریهای جدید آموزشی
* اهمیتدادن بیشتر به امور پرورشی و انجام فعالیتهای فوق برنامه که در آموزش های مجازی مغفول مانده بود
* هماهنگی بیشتر مسئولین در انتشار اخبار مربوط به بازگشایی مدارس و جلوگیری از تصمیمگیریهای شتابزده و غیرکارشناسی
* انعطافپذیری و عدم سختگیری زیاد از سوی مدارس در روزهای اولیه بازگشایی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستاری در سفرهای رئیس جمهور:
پنجشنبه ۱۸ فروردین رئیس جمهور میهمان البرزنشینان است البته جنب و جوش مرسوم برای این دیدار در استان دیده نمی شود.
اکیپ هایی در برخی از ادارات برای دریافت مطالبات مردمی مستقر شده است ؛ قطعا اکثر مطالبات و نامه نگاری ها حول و حوش درخواست های شخصی با رنگ و بوی مالی و شغلی است. ما هنوز عادت نکرده ایم منفعت عمومی را به مطالبات شخصی ترجیح دهیم و دقیقا پاشنه آشیل توسعه نیافتگی جهان سوم ترجیح منافع شخصی بر منفعت عمومی است.
سوالی که همواره بی جواب است اینست که ره آورد این آمد و شد روسای جمهور و سایر مسئولین ریز و درشت به استانها چیست؟
آیا بازدید میدانی رئیس جمهور برای رفو کردن قصورات احتمالی استانداران و مدیران کل و....در بیان، ارسال و پیگیری مطالبات استانهاست؟
هنوز خاطرات تلخ دواندن و دوانیدن مردم پشت سر اتومبیل احمدی نژاد در خاطره هاست. امیدواریم سفرهای رئیسی حداقل دستاورد ملموسی برای استان ها داشته باشد.
نکته قابل تامل دیدار با نخبگان استانهاست.
واقعیت این است که اکثر کسانی که تحت عنوان نخبه در مراسم چینش و گزینش می شوند در واقع حامیان، بستگان مسئولین و بعضا پخمگان استان ها هستند. نخبگان واقعی یا در کنج انزوا بوده و یا جا و تریبونی برای اظهار نظر آزاد ندارند.
البرز به عنوان کوچکترین و جوانترین استان در سال ۸۹ از تهران منفک و با مرکزیت کرج به استان تبدیل شد، ولی به دلیل درهم تنیدگی مسائل تهران_کرج عملا بعد از ده سال هنوز هم در تصمیمات کلان استان تهران و البرز سرنوشت مشترکی دارند.
مشکلات استان البرز را اجمالاً میتوان به شرح زیر دستهبندی نمود:
ترافیک سنگین و آلودگی هوا:
استان البرز با داشتم نیم درصد از جادههای کشور ۱۷ درصد از بار ترافیکی مملکت را به دوش میکشد و مشخصا اتوبان تهران_تبریز حد واسط تهران تا حصارک روزانه میلیونها ساعت از وقت مفید کرجیها و سایر هموطنان عبوری را تلف میکند. اتمام اتوبان همت و افتتاح کمربندی آبیک_اشتهارد میتواند بخشی از این بار فزاینده و آلودگی هوا را کاهش دهد . سوالی که همواره بی جواب است اینست که ره آورد این آمد و شد روسای جمهور و سایر مسئولین ریز و درشت به استانها چیست؟
تراکم، حاشیهنشینی و مشاغل کاذب:
وجود چهار سوپر زندان بزرگ کشور در کرج عملاً این کلانشهر را در محاصره مجرمین و خانوادههای آسیبپذیر آنها قرار داده است. از طرف دیگر مهاجرت فزاینده از چهار گوشه مملکت به کرج باعث میشود که مسئولین نتوانند برنامهریزی دقیقی برای این کلانشهر پیاده نمایند. فردیس به عنوان یکی از متراکمترین شهرستانهای ایران میباشد.
از سه میلیون نفر سکنه البرز بیش از یک میلیون نفر آن حاشیهنشین بوده و از امکانات متوسط زندگی محرومند و میزان جرم و جنایت، بیکاری و آسیبهای اجتماعی در کرج در اوج خود قرار دارند. کرج به عنوان شهر هفتاد و دو ملت به ایران کوچک مشهور است.
در یک کلام به دلیل نزدیکی همسایگی پایتخت،کرج بیشتر شهر خوابگاهی برای کارگران و کارمندان تلقی می شود.
آموزش و پرورش البرز، پاشنه آشیل استان
فارغ از عزل و نصبها سیاسی و جناحی، متاسفانه به دلیل نبود زیرساختهای لازم و همچنین سیل مهاجرین از چهارگوشه مملکت ،رتبه آموزش و پرورش استان البرز را از آخر اول کرده است. شاخص های دستگاه تعلیم و تربیت در کرج و فردیس بعضا بدتر از سیستان و بلوچستان است.سرانه کلاسی در فردیس به عنوان کوچکترین و متراکم ترین شهرستان کشور فاجعه بار بوده و کلا تراکم دانش آموزی در استان البرز بسیار بالاتر از نرم کشوری است.
عدم پرداخت حق آب البرزیها:
یکی از مشکلات استان البرز خروج آبهای جاری و سدهای آن بدون تأمین حق آبه مناسب این استان میباشد. سد کرج و سد طالقان نمونههایی از مشکل یادشده میباشند.
عدم تناسب امکانات با سیل جمعیت:
کرج به عنوان چهارمین کلانشهر کشور از امکانات متناسب با جمعیت در خصوص امکانات بیمارستانی، نیروی پلیس و... محروم بوده و اهالی اکثراً مجبور به مراجعه به پایتخت میباشند. شاخص های دستگاه تعلیم و تربیت در کرج و فردیس بعضا بدتر از سیستان و بلوچستان است.
نمایندگان قلیل استان البرز:
استان زنجان با یک میلیون جمعیت دارای پنج نماینده، و البرز با سه میلیون جمعیت سه نماینده منتخب در مجلس دارد و این موضوع در رأیگیریها و وزنکشیها عموما به ضرر شهروندان البرزی تمام میشود.
فرونشست زمین در البرز:
کرج در گذشته نه چندان دور باغچه باغی در اطراف تهران بوده و از باغات و تفرجگاههای فراوانی برخوردار بود. متاسفانه امروزه رشد قارچی ویلاباغها و حفر چاههای عمیق غیرمجاز و همچنین مکش غیرمنطقی آبهای زیرزمینی باعث نشست تدریجی زمینهای این استان شده است. عمق این فاجعه در اشتهارد مشهودتر بوده و در صورت تداوم آن به زودی مهرشهر و سایر مناطق را در بر خواهد گرفت.
زور آباد کرج؛ الماسی در شب، زگیلی در روز:
در کرج در مجاورت هر منطقه برخوردار یک منطقه به غایت محروم وجود دارد: در کنار مناطق برخوردار مهرشهر (آغتپه)، عظیمیه (زورآباد)، در کنار گوهردشت (حیدر آباد) و.... به طور قارچی رشد کردهاند. از این منظر کرج به عنوان شهر تضادها بوده و شکاف فقر و ثروت بسیار بالاتر از نرم کشوری است.
عرفانها و نحلههای نوظهور فعال در البرز:
در امریکا بیش از ۱۲۰۰ عرفان قدیمی و نوظهور در حال فعالیتاند. به باور کارشناسان این حوزه، در ایران نیز از این تعداد حداقل نصفشان در پایتخت و کلانشهرهایی چون کرج به صورت غیرقانونی و زیر زمینی فعال و نیمه فعال بوده و برای خود حامیانی هر چند انگشتشمار دست و پا کردهاند.
از عرفانهای شناخته شده و فعال در ایران میتوان به شیطانپرستی، عرفان حلقه، مکتب Tsm، سای بابا، گروه مداد رنگی، دالایی لاما، عرفان سرخپوستی، اکنکار، اوشو، یوگا، رامالله و.... اشاره کرد.
مثلث قدرت، ثروت و شهرت:
در دنیای پرهیاهو و آشفته که در آن ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماع به شدت در حال رنگ باختن بوده و قدرت و ثروت هدف نهایی جلوه داده میشود، افرادی جهت کسب شهرت و آوازه و ثروت از شهر و دیار خود دل کنده و راهی کلانشهرهایی مانند کرج میشوند که معمولاً افرادی ریسکپذیر با هوش بالا هستند. تجمع چنین افرادی برای کرج هم تهدیدی بالقوه، و هم در صورت برخورد مناسب فرصتی استثنایی است.
فقدان خانه احزاب ؛ ارتباط نازل نهادهای امنیتی - اطلاعاتی و امام جمعه و مدیریت عالی استان با کنشگران سیاسی _اجتماعی به ویژه اصلاح طلبان و نداشتن مکان مناسب برای اعتراضات کارگری و مدنی نیز بخشی از مشکلات نامحسوس استان البرز می باشد.
همچنین فقدان بیمارستان های تخصصی و سرانه نازل بیمارستانی البرز نسبت به نرم کشوری از دیگر مشکلات البرزنشینان می باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
انگار از نفَس افتادن ابَر چالش هزاره ی سوم میلادی بشر را هم می توان دید و زیست بوم پسا کرونا را هم به تماشا نشست. در این دگردیسی اجباریِ سبک عادات بشر، "آموزش" هم دچار چالش هایی شوک آور و متفاوت از کلیشه های قبل خود شد. حالا پس از فروکش کردن ظاهریِ جولان افعیِ زهر دار ویروسِ مشکوک کرونا ؛ باید به تبیین صحیح و تجربه نگاری نوع مواجهه و تغییر پارادایم های مختلف شئون زندگی نسبت به مصون سازی و حفظِ کلان ساختارهای هویتی و زیستی به ویژه در کشورهایِ ایدئولوژیک محور مانند کشور ما نشست و اکنون باید دید که ارتباط کرونا با دنیای آموزش ؛ پیامدها ،فرصت ها،مزیت ها و چالش ها را می توان چگونه تحلیل کرد؟!
بخش آموزش هر یک از کشورها ، رویه های متفاوتی را در نوع ایمن سازی ساختار آموزشی کشور خود در برابر آسیب های تعطیلیِ آموزش؛ ناشی از کروناویروس در پیش گرفتند. این تجارب در همان زمان فراگیری کرونا ویروس هم ، از سوی کشورها منتشر و در اختیار سایر کشورها قرار داده می شد.
طبق گزاره های آماری و پژوهشی و آن چیزی که توسط یونسکو منتشر شده، بیانگر آن است که در بازه زمانی پاندمی جهانی کرونا ویروس؛ فقط ۷.۳٪ از جمعیت آماری؛ گزینه تعطیلی بلند مدت آموزش حضوری مدارس را ، اولین گزینه ی انتخابی خود در برابر والدین و دانش آموزان قرار داده اند و در این میان یکی از بیشترین آمار روز های تعطیلی آموزش حضوری متعلق به کشور ما می باشد.
( دانش آموزان اوکراینی )
شاید در نگاه اول حق سلامت کودکان ، مهم تر از حق آموزش و تربیت عمومی به نظر می رسید؛ اما چالش های راهبرد قرنطینه ای خیلی زود رخ نمایان ساخت و مولفه های سایرِ حقوق کودکان؛ علاوه بر حفظ سلامت جسمانی، مهم جلوه کرد. خطرات بی سوادی پنهان در کودکان، بروز ناسازگاری های هویتی- تربیتی و افسردگی های ناشی از دوریِ گروه همسالان، تعارضات درون خانوادگی ناشی از پیامدهای معیشتی کرونا و... آموزش مجازی را هم تحت الشعاع قرار داد تا همچنان آموزش حضوری، رقیبی بی بدیل باقی بماند! با قلم لرزان می توان گفت شاید به کودکان کار هم بیش از آنچه گفته می شود اضافه شده باشد!
شاید در ظاهر ، گزاره های مربوط به آموزش های غیر حضوری در تمام قالب و ساختارهای اولیه ی قدیمی و حتی مدرن امروزی ؛ سبک های آموزشی توام با موفقیت به نظر جلوه گر شود؛ ولی مبتنی بر پژوهش های انجام شده و متن های منتشر شده این گونه نیست و کارکرد و اثر بخشی این سبک از یاددهی مبتنی بر روش های غیر حضوری همیشه رضایت بخش و مورد وفاق همه صاحب نظران تعلیم و تربیت نبوده است! اما در نوع مواجهه ی کشورها برای استمرار بخشی آموزش ، به کارگیری ابزارهای تعاملی مجازی و اشتراک گذاری محتواهای درسی در آموزش های غیر حضوری و ترکیبی یکی از گزینه های کاربردی در دوران کرونا ویروس محسوب گردید.
در کشور ما یکی از این ابزارها و بسترهای تعاملی ، رونمایی از شبکه اجتماعی دانش آموزان | ش ا د | بود. از لحاظ ساختار نرم افزاری ملغمه ای کپی شده از قابلیت های پیام رسان های تلگرام، اینستاگرام و اخیراً کلاب هاوس با سرور سنترهای لاک پشتی برای پوشش ارتباط تعاملی معلمان و دانش آموزان کل کشور ؛ البته با عرض پوزش از دارندگان تلفن همراه برند اپل!.
فارغ از تمام قابلیت ها و مزیت ها ؛ |ش ا د| را در چند توانمندی باید مورد بررسی قرار داد؛ به رغم مدعا؛ شاد آمده بود تا سپری در برابر چالش ها و پیامدهای کرونا ویروس در بحث آموزش، مکمل و جانشین آموزش حضوری باشد![ پیش فرض اینکه کُمِیت این گزاره ها در آموزش ، پیش از کرونا ویروس هم لَنگ بود؛ محفوظ می باشد!]:
شاد و توان برقراری عدالت آموزشی
شاد و توان جلوگیری ترک تحصیل
شاد و توان کاهش شکاف دیجیتال
روند سیاست گذاری و رویه های مصوبات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ، اقدامات مافیاگونه ی انحصارگرایانه ی کالای آموزش در کشور توسط برخی اعضای شورای عالی آموزش و پرورش و مدیران رده بالا در تاسیس مدارس غیر انتفاعی، نسبت سرانه های آموزش (مدارس) بهGDP در دهه های اخیر، وضعیت توزیع استانی و نوع مدرسه ی رتبه های برتر کنکور در چند سال اخیر و ... بیانگر وضعیت عدالت آموزشی در کشور می باشد!
از منظر یک تحلیل گر واقع گرا؛ گزاره ی عدالت آموزشی در پی ایجاد و تثبیت گزاره ی عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی،عدالت قضایی، عدالت اجتماعی و عدالت فرهنگی محقق خواهد شد و تا مادامی که عدالت در بخش های فوق محقق نگردد ؛ آموزش با شرایط عادلانه در کشور توزیع نخواهد شد!
طبق آمار رسمی مبتنی بر مصاحبه مسئولان وزارت آموزش و پرورش حدود ۹۷۰ هزار تارک تحصیل رسمی و آمار غیر رسمی از حدود ۳ تا ۵ میلیون دانش آموز به دور از دریافت خدمات آموزشی در دوران کرونا در کشور حکایت دارد!
با قلم لرزان می توان گفت شاید به کودکان کار هم بیش از آنچه گفته می شود اضافه شده باشد! و پدری که یک تلفن همراه را باید به عدالت بین ۴ فرزند تقسیم می کرد!؟
این آمار از یک شکاف طبقاتی دیجیتال هم در اجتماع رونمایی می کند ! اما در دنیای سرمایه داری، هر هزینه تراشی باید یک سود محوری هم داشته باشد! اساساً در پَسِ نظامات فکری طراحان معادلات کلان حاکمیتی در تمام دنیا؛ همیشه پای یک تجارت در میان است و در پوشش آموزش الکترونیک ، تجارت الکترونیک جریان دارد. تشویق و موج سازی دعوت به تولید محتوای الکترونیکی! در بستر | ش ا د | به مثابه هیزم کشی خانواده ها و دانش آموزان،شاید برای گرم کردن تنور درآمد ... بوده باشد!
بر اساس مصاحبه ی تکذیب شده ی! یکی از مدیران بخش فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش سود ماهیانه شاد حدود ( n_100) میلیارد؛ یکی از جنجالی ترین خبرها در مورد شبکه |ش ا د| در طول مدت فعالیت این اپلیکیشن بود!
با تمام چالش ها و نقصان ها؛ روند تحولات، سوگیری و پدیده جهانی شدن و لزوم همراهی با تحولات مثبت جهانی با رویکرد بومی ؛ تجربه به کارگیری شبکه ها و بسترهای آموزشی غیر حضوری از قبیل | ش ا د |در دوران کرونا باید در قالب یک فراخوان ملیِ تجارب زیسته ی معلمان، دانش آموزان، خانواده ها، کارشناسان و مسئولان آموزش و پرورش احصاء؛ ثبت و در یک روند تکاملی ساختاری با اصلاح نواقص و ایجاد زیر ساخت های لازم به سمت جایگاه و کارکرد مطلوب خود حرکت نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
معاون مالی مدیر کل آموزش و پرورش فارس در نامهای به واحد پاسخگویی به شکایات در مورد شکایت یکی از کارمندان اداره کل مبنی بر قطع اضافه کارش می نویسد:
« حقیر اضافه کار ایشان را قطع نکردم بلکه آتش جهنم را به روی ایشان قطع کردم. »
ظاهراً ایشان علاوه بر معاونت مالی ایشان مسئول امور اخروی کارمندان و قاضی القضات دادگاه الهی در اداره کل نیز هستند.
خداوند در آیه ۱۷ سوره یاسین می فرماید: و ما علینا الا البلاغ المبین ( و بر ما جز تبلیغ آشکار و روشن وظیفه دیگری نیست ) .
این آیه توصیه باری تعالی از زبان پیامبران خطاب به مردم است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسد: « کلمه ابلاغ به معنای تبلیغ است و مراد از تبلیغ، رسالت است و معنای جمله این است که ما مامور نشدهایم، مگر تنها به اینکه رسالت خدا را به شما ابلاغ کنیم و حجت را تمام نماییم. »
ه عبارتی هیچ کس حتی پیامبران نیز مسئول بهشت و جهنم مردم نیستند.
اینکه چگونه معاونت مالی خود را دارای این مقام می داند، الله اعلم.
نامبرده با ابلاغ مدیریت مدرسه و حفظ سمت چند ماه است که سرپرست معاونت مالی اداره کل آموزش و پرورش فارس می باشد. آیا این عمل خلاف قانون نیست؟ اگر جلوگیری از ورود کارمندان به جهنم از وظایف معاونین کل می باشد، به طریق اولی، جلوگیری از ورود معاونین کل به جهنم وظیفه مدیرکل است.
جناب معاون !
آیا اضافه کار مشاوران مدیر کل نیز با در نظر گرفتن بهشت و جهنم صادر می شود؟
دوست عزیز !
شما با داشتن مدرک لیسانس و ۳۵ سال خدمت بازنشسته محسوب می شوید. اگر قرار است مدعی قانون مداری شوید بایستی خود دست از قانون شکنی بردارید و ترک پست کنید.
« واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند »
( این یادداشت پیش تر در سایت سازمان معلمان ایران - سخن معلم - منتشر شده است )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر جامعهای به همان اندازه که مردمش دچار رخوت و انفعال هستند، به همان میزان به قهرمان نیاز دارد.
برتولت برشت در نمایشنامهی "زندگی گالیله" مینویسد: « زمانی که گالیله در محکمهی کلیسا، حرف، باور و عقیدهی خودش را کتمان کرد و گفت که نظریاتش اشتباه بوده است، یکی از شاگردانش فریاد سر میدهد که:
_ بیچاره ملتی که قهرمانش را از دست بدهد.
گالیله در پاسخ میگوید:
- بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان داشته باشد. »
میان دو واژهی "چاره خواهی" و "چاره جویی" تفاوت بسیاری است. ما مردمِ چاره خواهی هستیم. ویژگی این دسته از افراد این است که مسئولیتی بر دوش خود احساس نمیکنند و همیشه منتظر یک قهرمان، یک منجی، یک ابرقدرت هستند که بیاید و همهچیز را سامان دهد. این انتظار، نیازِ به قهرمان داشتن را ایجاد میکند. ما قهرمان را میآفرینیم و دنبالهروی آن میشویم. سپس برای تثبیت جایگاه قهرمان در ذهنمان و محق دانستن او، دست به دامن بزرگنمایی میزنیم و با بتسازی و به تبع آن بتپرستی او را به جایگاهی میرسانیم که هم مقبولیت داشته باشد، هم مرجعیت و هم تقدس.
علاوه بر این، مقولهی قهرمان پروری در پس خود مسئلهای دیگر هم به دنبال خواهد داشت و آن، تبدیل شدن رابطهی استاد-شاگردی به رابطهی مراد-مریدی است.
در این نوع رابطه دیگر پرسشگری و نقد از بین میرود و قهرمان دست نیافتنی میشود و بهجای رسیدن به گفتمان، خوشهچین ایدئولوژی خواهیم شد. قهرمان پروری استبداد به بار میآورد و تمامیت خواهی.
قهرمان بودن یا قهرمان شدن سخت است اما آرزوی دیرین ماست. همچنین آدمها سخت خودشان را باور میکنند و به همین خاطر دنبال چیزی هستند که در زندگی دیگران عظمت، زیبایی و اثرش ثابت شده باشد. مجموعهی این عوامل دست به دست هم میدهند تا ما کسانی را به عنوان قهرمان انتخاب کنیم که شبیه شدن به آنها آسان باشد. مثلا در دوران آلمان نازی، قهرمان و الگوی زندگی عدهی زیادی از مردم، "هیتلر" بود. چرا؟ چون شبیه هیتلر شدن آسان بود. تعصب میخواست و غرور به نژاد و عصبیّت. نه خرد، نه ژرف اندیشی، نه نگاه گسترده.
در روزگار ما سه دسته قهرمان وجود دارد: قهرمان پروری استبداد به بار میآورد و تمامیت خواهی.
- سلبریتیها و افراد معروف فضای مجازی
- لاتها
- روشنفکرنماها
رسانه بدون قهرمان و قهرمان بدون تماشاگر معنا ندارد.
همهی کسانی که میخواهند ثابت کنند قهرمان هستند و متفاوت و خاص، باید روی دیدهشدن تمرکز کنند نه روی فعالیت یا دامنهی اثرگذاری. به وسط میدان بیایند. داد و قال و هیاهو بلد باشند. شوآف کنند. ارضا کنندهی خواستِ جمعی باشند و نقش خود را طوری ایفا کنند تا انتظارات را برآورده کند. از احساسات مخاطب استفاده کنند. حرفی را بزنند که تایید و حمایت اکثریت را جلب کنند. و...
من این روزها از قهرمان بازی، سخت هراسان و بیمزدهام. قهرمانهای این عصر که برآمده از خواستهی عامهی مردم هستند، به جای این که مبلغ تساهل و خردورزی باشند، طرفدار خشونت هستند. گویی یگانه وسیلهای که فرد برای تحقق انسانیت خود در اختیار دارد، توسل به خشونت رادیکال و انقلابی است. و این خشونت حاصل غریزهی وحشیانهی انسان نیست بلکه دستاویزی است برای رسیدن به حقیقت. خشونت تجسم حقیقت شده است.
این روزها همه میخواهیم قهرمان شویم. به جای این که بپرسیم "من باید چگونه باشم؟" میپرسیم "منِ مقبول و مطلوب جامعه چگونه است؟ دیگران من را چگونه میپسندند؟ چه تصویری از خودم نشان دهم تا مقبولیت و محبوبیت بیشتری داشته باشم؟"
ما ترس از عدم پذیرش و طرد شدن داریم و با سرعتی حیرتانگیز در حال مغز فروشی و هم رنگ شدن هستیم.
روزی از یک آلمانی میپرسند شما چرا قهرمان کم دارید؟
در پاسخ میگوید: ما دیر گول میخوریم.
کاش ما هم دیر گول میخوردیم.
کانال ریشه
ایران در امر آموزش از ابتدای بروز کرونا دو عملکرد داشته است:
۱-هیجانی ۲-الله بختکی
ما در این دو سال شاهد نگاهی علمی و خردگرایانه نسبت به امر آموزش و مهمتر از آن پرورش نبودیم.
در ابتدای شیوع این بیماری دست اندرکاران امر گویی هدفشان مصاف و رقابت با دنیای فن آورانه ی امروز بود و خودسرانه به ابداع پلتفرم شاد دست زدند و سودای انتقال آن به سایرکشورها را هم داشتند تا اینکه صدا و سیما به داداین مجموعه رسید و توانست بخش زیادی از کاستی های شاد را ترمیم نماید و حداقل فرایند آموزش و تدریس دروس با مشکل مواجه نشود.
با این همه مصائب ولی کارشناسان متوهم این وزارت خانه هرگز اندک فکری نسبت به آموزش حضوری در سال اول بروز کرونا نداشتند و تازه در سال دوم اندک میلی به آن نشان دادند آن هم کاملا محتاطانه و البته صرفا به خاطر نوعی رقابت با برخی کشورهای دیگر دنیا که آن هم نشان از تاری دید و هیجان گرایی بود و عملا چندان تاثیری بر کیفیت آموزش نداشت.
اما در فروردین 1401 وزارت آموزش و پرورش با هم سویی ستاد ملی مبارزه با کرونا، کباده ی بازگشایی حضوری مدارس را - با ظرفیت کامل و بدون رعایت فاصله اجتماعی و شرط واکسن- کشید و به شیوه الله بختکی با دستوری دیکته ای اقدام به حضوری نمودن مدارس کشور نمود.
حال آن که تازه سفرهای متراکم نوروزی تمام شده است، ماه رمضان آغاز گردیده است و گرما در اکثر نقاط بیدادمی کند و علاوه براین ویروس چموش کرونا با سویه های مختلف در حال جولان است!
از دیگر سو وزارت مربوطه بادی در غبغب انداخته است که در همین مدت باقی مانده از سال تحصیلی (یک ماه و نیم) افت تحصیلی دانش آموزان را جبران خواهد کرد و جز این زمزمه ی اضافه شدن یک ماه به سال تحصیلی نیز به گوش می رسد که با توجه به گرمای هوا و خشکسالی و بحران انرژی و کنکور و ... در نوع خود حکایت از این دارد که آموزش و پرورش ایران اکنون به شدت با قحطای عقلانیت و مدیریت کارآمد رو به رو است.
با اینکه هنوز رعایت فاصله فیزیکی و واکسن از الزامات کنترل کرونا است ، آموزش و پرورش بدون برنامه ریزی خاصی در بخش بهداشت و آموزش های مرتبط در بعد سلامت جسمانی عملا دست به قماری بسیار وحشتناکی زده است که صدای این ساز ناکوک در اندک زمانی گوش سلامت ایران را رنجیده خواهد کرد.
متاسفانه در این اقدام نشانی از توجه به دانش و تخصص وجود ندارد و به نظر می رسد آموزش و پرورش خواسته است اولین ارگانی باشد که می خواهد عادی انگاری در برابر کرونا را شروع کند اما با چه قیمتی ، جای درنگ و تامل دارد.
باری پس از سال ها تجربه در این میدان به روشنی می دانیم که این شیوه بازگشایی مدارس، فرستادن سربازان به جنگی نابرابر و بدون حتی سلاح ابتدایی است که مرگ حتمی آنان را به دنبال خواهد داشت.
باید از این وزارت خانه فقط یک سوال پرسید که اگر با این اقدام متهورانه و بدون نگاه حمایتی، کرونا مجددا در کشور قد علم کند آیا دیگر آموزش حضوری به محاق نخواهد رفت؟
یادآوری می شود نگارنده این متن از مدافعان جدی بازگشایی حضوری مدارس است اما نه به شیوه ی آنی، هجومی و دیکته ای. بلکه بر مبنای دانش و طرح های عالمانه که بتواند تا حد امکان سلامت و آموزش و پرورش را توامان پیش ببرد و این دستگاه را در جامعه به عنوان شاهرگ عقلانیت و مدافع حقوق شهروندی معرفی نمود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستار گشایی
« صدای معلم» با مدیریت آقای علی پورسلیمان تنها رسانه مستقلی است که از اولین روز مجازی شدن آموزش در مدارس ( به سبب شیوع و پاندمی کرونا) ضمن نقد علمی و منصفانه شبکه شاد، ضرورت بازگشت به آموزش حضوری و اولویت دادن به آن را علی رغم مقاومتها و بی مهری های زیاد ، مکررا یادآور شده است. به واقع این مدت در بوق و کرنا گذاشت.
سرانجام پس از دو سال و اندی به محاق رفتن آموزش حضوری در مدارس، تصمیم شجاعانه و قاطع دولت باعث برگشت قطار آموزش به ریل اصلی خود گردید. از این منظر باید از تصمیم درست وزارت آموزش و پرورش استقبال نموده و برای بازگشایی قطعی و حضور صد درصدی دانش آموزان در کلاسها تلاش نمود. برخی از اولیای دانش آموزان همچنان بر طبل آموزش مجازی می کوبند .
روز عشق ورزی و آشتی با مدرسه
امروز ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ است و من با معاونین ام از کله سحر برای آماده سازی هرچه بیشتر شهیدستان در مدرسه خبردار ایستاده ایم. انصافا حسرت رویت دانش آموزان و مصافحه و معانقه با همکاران بر دلمان مانده و مشتاقانه منتظر بازگشایی کاملا حضوری مدرسه هستیم.
بالاخره مراسم صبحگاه با حضور بیش از ۳۰۰ نفر از ۵۰۰ دانش آموز شهیدستان استارت می خورد و چشم ما بر جمال دانش آموزانی که دو سال و اندی در کنج آپارتمانهای تنگ و تاریک خزیده اند روشن می شود. پنج دقیقه ای سر صف صحبت می کنم و البته خوشحالی و خرسندی زایدالوصف خود را از بازگشایی کتمان نکرده می گویم:
بچه ها امروز روز آشتی با مدرسه است . از همکاران خواهش کرده ایم پس از حال و احوال پرسی، بیشتر به شعر خوانی، تعریف خاطرات دوره کرونا و آموزش عشق ورزی بپردازند و...راستی امروز کاری با گوشی های شما نداریم و...
جلسه شورای دبیران و تقلیل ساعت ها
زنگ تفریح اول ضمن حضور در جمع همکاران، جلسه شورای دبیران را با زبان روزه برگزار می کنیم. نظرات تک تک همکاران را در خصوص چالش های بازگشایی جویا می شویم . برخی از همکاران معترض طولانی بودن ۸۰ دقیقه کلاس در ماه مبارک رمضان هستند. میرزاآقاتبار نماینده دبیران و همچنین مسعود فرهیخته فعال صنفی و... سخنان کوتاهی در استقبال از بازگشایی حضوری مدرسه ایراد می کنند و نهایتا مصوب می گردد در صورت عدم مخالفت اداره ساعات کلاسی در ماه مبارک رمضان به یک ساعت تقلیل یابد و..
خلاصه روز پرهیجانی برای همه ماست . زنگ تفریح ها را عمدا طولانی کرده ایم. دانش آموزان در کولونی های کلاسی و جرگه های دوستانه در حال تعریف خاطرات دوره کرونا ویروس و زندانی شدن احساسات و رویاهایشان در خانه هستند. خلاصه با اینکه برخی از اولیای دانش آموزان همچنان بر طبل آموزش مجازی می کوبند ولی برآیند بازگشایی حضوری مدارس در مجموع مثبت و سازنده ارزیابی می شود.
مراسم بازگشایی در دبیرستان دخترانه آینده سازان
خانم باجلوند از مدیران ساعی ناحیه ۴ کرج با سلیقه تمام وقایع و اتفاقات روز بازگشایی را در قالب کلیپی کوتاه و زیبا به تصویر کشیده است . تشکیل کمیته بازگشایی، استقبال از دانش آموزان و همکاران و همچنین اجرای برنامه های متنوع و شاد بخشی از برنامه های دبیرستان دخترانه نمونه دولتی آینده سازان ناحیه ۴ کرج می باشد.
وی می گوید: امروز شورای دبیران با حضور خانم بیات از اداره کل و خانم فیاضی معاون آموزش ناحیه ۴ کرج و ابلاغ پیام خداقوت و تبریک مدیر کل و آقای مالمیر رییس ناحیه ۴ برگزار گردید. نکته جالب بازگشایی، حضور بالای ۹۵٪ دآنش آموزی در دبیرستان شاداب آینده سازان در مراسم صبحگاهی در ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ و خوانش سرود همگانی توسط دانش آموزان و….بود.
ما همچنین مراسم جشن و آیین بزرگداشت چهارشنبه سوری سالم و شاد در ۱۴۰۰ با پخت آش رشته و… داشتیم و..."
شش هفته طلایی تا امتحانات
گمانهزنیهای غیر رسمی و اظهارنظرهای اولیه برخی از مسئولین درباره اضافه شدن یک ماه و یا یک ترم به سال تحصیلی دانشآموزان مقطع دبیرستان با واکنش منفی ذی نفعان آموزش و پرورش روبه رو شده و نهایتا مسئولین مجبور به بازپسگیری پیشنهاد خام خود و عقب نشینی می شوند.
واقعیت آن است که ما شش هفته طلایی از سال تحصیلی را در پیش داریم. دو سال آموزش آبکی مجازی آتش به خرمن دستگاه تعلیم و تربیت زده است دانشآموزان عقبماندگی فراوانی از نظر آموزشی و پرورشی دارند .
انتظار می رود معلمان و دانشآموزان از این فرصت طلایی به نحو احسن و بهینه استفاده کرده و بخشی از عقبماندگی دانش آموزان جبران گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید