گروه اخبار/
از قرار معلوم ، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش به عنوان رئیس هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان قصد دارد سه عضو جدید برای هیات مدیره ی این صندوق انتخاب نماید .
آیا سه نفر منتخب اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان موافق این تصمیم وزیر آموزش و پرورش هستند ؟ و این در حالی است که هنوز وضعیت ورود صندوق به بورس و تخصیص ارزش مالکانه در هاله ای از ابهام مانده است .
« صدای معلم » بارها و بارها خواهان شفاف سازی در مورد عملکرد صندوق ذخیره فرهنگیان و پاسخ گویی مدیران آن به رسانه ها در جهت اعتماد سازی اعضا و مالکان اصلی صندوق بوده که تاکنون این مهم جامه عمل به خود نپوشیده است .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
تصویری که مشاهده می کنید بازدید وزیر آموزش و پرورش از خوابگاه دانشجو معلمان دانشگاه شهید رجایی ( تهران ) می باشد که امروز صورت گرفته است . ( این جا )
می توان گفت تقریبا رعایت پروتکل های بهداشتی به فراموشی سپرده شده است و این در حالی است که ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا به تاریخ 27 فروردین 1401 بر استمرار رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی تاکید کرده و گفته است : گذشت زمان و کاهش شدت بیماری کرونا نباید موجب عادی انگاری و سستی در رعایت دستورالعملهای بهداشتی شود. ( این جا )
پرسش « صدای معلم » این است که اگر واقعا وضعیت این گونه عادی به نظر می رسد پس چرا مدارس از بهمن ماه سال گذشته بازگشایی نشدند تا ضایعات آموزش و تربیت بیشتر نشود ؟
چرا نشست های رسانه ای حضوری با خبرنگاران مدت هاست که تعطیل شده و در اعزام مسئولان این وزارتخانه به صدا و سیما ، رقابت و ترافیک است ؟
یوسف نوری در این نشست می گوید : « معلمان سرمایه های انسانی جامعه هستند و تلاش های آنان می تواند زیربنای توسعه کشور را ترسیم کند و هفته معلم فرصت خوبی برای بزرگداشت مقام آن ها است.
آینده آموزش و پرورش و تربیت و توسعه نیروی انسانی کشور توسط شما دانشجو معلمان تعیین خواهد شد لذا این دوران را قدر بدانید و بر آموختن دانش های مختلف تاکید داشته باشید تا بتوانید دانش آموزان خود را در ساحت های مختلف آموزشی و تربیتی، پرورش نمایید. »
اگر واقعا دانشجو معلمان چنین مقامی و مرتبه ای دارند ؛ آیا بهتر نبود به جای اشارات تلگرافی به مطالبات دانشجو معلمان ، حداقل مانند دوران وزارت محمد بطحایی این نشست جدی تر برگزار می شد و جلسه پرسش و پاسخ با تشکل های دانشجویی این دانشگاه انجام می شد و خبرنگاران هم حضور می داشتند ؟ ( این جا ) و ( این جا )
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
دیروز خبری در مورد ضیافت افطاری برای مدیران مقطع ابتدایی آموزش و پرورش منطقه 9 تهران منتشر گردید . ( این جا )
اخبار رسیده حاکی است که مدیر یکی از دبیرستان های این منطقه به علت تنبیه دانش آموزان با شیلنگ در کلاس درس از سمت خود عزل شده است .
در کلیپی که برای صدای معلم ارسال شده مدیر مدرسه در کلاس درس با خشونت تمام در حالی که دانش آموز در کف کلاس نشسته و التماس می کند او را مورد خشونت کلامی قرار می دهد .
مدیر مدرسه به دانش آموز می گوید که کله ات را برای چه روغن کرده ای ؟
سپس به دانش آموز دیگری که در جلوی کلاس ایستاده است با شیلنگ به او حمله می کند و سپس به دانش آموز چنین می گوید : « دستت را گفتم از جیبت چی ؟ چی ؟ دربیار ! دستت را تو جیبت نکن . این عادت را از خودت ترک کن . پدرت یک سال است که می آید به مدرسه . درسته ؟ تو مگر همان دانش آموز نیستی ؟ بزنم کله ات را به تخته ... »
یکی از اولیای دانش آموزان به « صدای معلم » گفت : « در مورد رفتارهای این مدیر مدرسه چندین بار به اداره آموزش و پرورش منطقه 9 مراجعه کردیم . اما کسی پاسخ گو نبود ! چند سال پیش فقط مدرسه این آقا را جا به جا کردند . چرا باید محیط آموزش و پرورش و مدرسه این گونه باشد و دانش آموزان احساس امنیت روانی نکنند ؟ »
در روزهای گذشته خبر بریدن موی دانش آموزان در حیاط یک مدرسه ، خبرساز شده و واکنش های بسیار وسیعی را در داخل و خارج کشور برانگیخت .
حال پرسش « صدای معلم » از مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران و سایر مسئولان آن است که این همه دوایر و بخش های مختلف اداری به چه کاری مشغول هستند ؟ آیا حتمن باید چنین صحنه هایی در فضای عمومی منتشر شوند و آبروی دستگاه و تعلیم و تربیت و معلمان و .... برود تا مسئولان به خود آیند و قانون را مد نظر قرار دهند ؟
پرسش این است که کدام افراد و نهادهایی به چنین کسانی سمت می دهند و سپس در برابر اعمال خلاف قانون و اخلاق آنان سکوت می کنند ؟
این رسانه آمادگی خود را برای توضیح و شفاف سازی مسئولان ذی ربط اعلام می نماید .
پایان پیام /
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
فاصله فیزیکی، مفهومیست که با آمدن کووید۱۹، بیشتر بر سر زبانها افتاد و رابطهی آن با سرعت و وسعت سرایت بیماری مورد توجه قرار گرفت ؛ طوری که رعایت فاصلهی فیزیکی با رویکرد فاصلهگیری از دیگران به عنوان یکی از مهمترین راههای پیشگیری از ابتلاء به بیماری، وارد متن پروتکلهای بهداشتی شد.
تدابیری مثل قرنطینهی خانگی و شهری و استانی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و مساجد و تکایا و زیارتگاهها و ورزشگاهها و مراسم سنتی و مناسک مذهبی، دورکاری کارمندان ادارات و سازمانها، محدویتهای مسافرتی و... نیز به منظور عمل به همین بند از پروتوکلهای کرونایی و ایمنی از این بلا به اجرا درآمد.
گروهبندی دانشآموزان کلاسهای پر جمعیت و تشکیل کلاسهای کم تراکم در ایام آموزش تلفیقی (حضوری-مجازی) نیز به منظور رعایت فاصلهی ایمن در فضای کوچک کلاسهای درسی انجام میگرفت.
فاصلهی فیزیکی به مفهوم واقعی، تعیین کنندهی « تراکم » است. همان چیزی که مرزهای آن سالهاست در آموزش و پرورش ایران جابهجا شده و تعریف آن تحت تأثیر سیاستهای بودجهای ناعادلانه، توسط متولیان بدخواه یا کارنابلد، دستکاری و مخدوش شده است. انباشت ۳۵ الی ۴۰ دانشآموز در کلاسهای سی-سیوپنج متری موید این رخداد فاجعه گونه است.
ناگفته پیداست که کیفیتِ کارکرد هر سیستم یا مجموعهای، علاوه بر کارآیی اعضاء و اجزاء آن، تابعی از چیدمان و تراکم اجزای تشکیل دهندهی آن نیز هست؛ چه آن مجموعه یا سیستم، طرح و نقش روی پارچه باشد، یا کلکسیونی از اشیای تزیینی در یک ویترین. چه سیستم حمل و نقل و مبلمان شهری و سیل خودروهای در حال تردد در کف خیابانها و ردیف ساختمانهای متراکم در طرفین یک کوچهی بنبست باشد یا انبوه بوتههای خیار و گوجه در یک جالیز و درختان میوه در یک باغ. چه تعداد قطعات طیور در واحد سطح در مزرعهی پرورش طیور باشد، چه ازدحام دانشآموز در کلاس درسی یا جمعیت کارآموزان در یک کارگاه مهارتآموزی.
آنچه پیشبینی فاصله گذاری مطلوب و تعیین تراکم مناسب در یک مجموعه را میسر میسازد، نگاه شفاف و عالمانه و دور اندیشانه نسبت به اهداف، رسالت و فلسفهی وجودی آن مجموعه است؛ یک باغبان دانا و دوراندیش، نهالهای مورد نظر خود را با این تصور که از پهنهی زمین خود سود بیشتری ببرد، چنان متراکم نمیکارد که شاخ و برگشان به اسارت هم درآیند و در سایهی سیاه هم فرو روند. بلکه آنها را چندان تُنُک مینشاند که بتوانند آزادانه بال و پر بگشایند و سر بر پرتوهای طلایی خورشید بسایند و از امواج حیاتبخش آن، نور و گرما بستانند.
مدارس ما متأسفانه در شهرها و محلات و مناطق پر جمعیت، سالهاست که در غلغله و ازدحام شدید دانشآموزان خود سردرگم شده و از انجام رسالت خطیر خود باز ماندهاند. بار تراکم سنگین و همهمه و هیاهوی نامتعارف جمعیتِ متراکمِ سرشار از انرژی، مدیریت علمی و اصولی مدارس را ناممکن و فرصتهای آموزشی را به تهدید تبدیل کرده است. باید توجه داشت که تمام اجزا و عناصر کلاس و جمیع رخدادهای آن ارتباط ارگانیکی تنگاتنگی با مغز دارند و کارآیی و مواضع آن را تحت تأثیر قرار میدهند.
به صفر رساندن فاصلهی فیزیکی میان دانشآموزان و تقلیل سرانهی فضای آموزشی تا حد و اندازهی یک صندلی، تمام شاخصهای کمّی و کیفیِ تابع تراکم از قبیل سرانهی زمان، سهم برخورداری دانشآموزان از توجهات و رهنمودهای معلمان، مدیریت تعاملات و تعارضات میان دانشآموزان توسط آموزگاران، تمرکز دانشآموزان و معلمان بر مباحث درسی، خلق فرصتهای یادگیری مهارتمحور، پرداختن به فعالیتهای خلاقانه و نوآورانه، تکرار و تمرین آموزهها برای تحقق تربیت، مراقبتهای روانی و خدمات مشاورهای، بهداشت و نظافت فردی و عمومی و حتی سرانهی هوای تنفسی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و مختل میسازد. طوری که عوارض ظاهری و شایع این همه اختلال، به صورت افزایش ضریب ناسازگاری و اصطکاک و تنش و درگیری فزاینده، حواس پرتی و عدم دریافت دستورالعملهای آموزشی، مسئولیتگریزی و کاهلی در انجام تکالیف و وظایف روزانه، برچیده شدن زمینههای ظهور و شکلگیری ارتباطات عاطفی و روابط دوستانه، بیاعتنایی به جریان آموزش و افت محسوس سطح سواد و مهارت خواندن و نوشتن، حتی گستاخی بعضی از دانشآموزان در برابر تدابیر مدیریتی و تربیتی عوامل آموزشی و اداری مدارس و دلسردی و خستگی روحی و روانی معلمان و... به وضوح در تمامی مدارس شلوغ و پر ازدحام قابل مشاهده است و همه روزه در گلایههای کادر آموزشی و اداری مدارس بازتاب دارد.
اما خسارتبارترین پیامد تشکیل کلاسهای درسی پر تراکم که اغلب به حذف مطلق فاصلهی فیزیکی میان دانشآموزان و حصر آنان در سطحی محدود به یک صندلی یا نیمی از یک نیمکت چوبی منجر میشود، عملاً به آشوب کشیدن همهروزهی جلسات درسی و سلب آرامش از فضای کلاس و ایجاد تشویش برای همگان و قطع امید و انگیزهی دانشآموزان علاقهمند به درس و تحصیل و محو احترام متقابل و تقلیل نقش راهبردی معلمان از رهبری آموزشی به مبصری کلاس و نابود کردن « اخلاق آموزشی »ست.
اکنون بعد از پشت سر گذاشتن دو سال پر استرس کرونایی و معرفی فاصلهگذاری اجتماعی به عنوان رکن رکین ایمنی و سلامت، مشاهدهی مجدد انبوه جمعیت دانشآموزی در محوطهی مدارس و کلاسهای درسی، بیش از پیش مایهی تعجب و وحشت است. در این میان، آنچه بیش از هر چیز دیگری، مضحک و تأسفانگیز و حیرتآور است، گنجاندن جملهی « رعایت فاصلهی فیزیکی لازم نیست » ، در بخشنامهی بازگشایی مدارس بعد از تعطیلات نوروزی هست. کووید آمد و کراهت و مخاطرات نفس کشیدن در چاردیواریهای تنگ و پر ازدحام و بدون تهویه را یادآور شد و به ما فهماند که حفظ نشاط و سلامتی در گرو تنفس هوای سالم و آن نیز در گرو حفظ فاصلهی فیزیکی آدمها با یکدیگر است .
هر چند نمیتوان در این دو ماه پایانی سالتحصیلی شرایط فیزیکی و تراکم دانشآموز و شئونات کلاسهای درسی را تغییر داد، اما میتوان برای بهبود شرایط در میانمدت و بلندمدت برنامهریزی کرد. فقط باید بپذیریم که؛ به همان میزان که آویزان شدن از میلههای متصل به سقف اتوبوس و قطار در یک سیستم حمل و نقل معیوب برای مسافرانِ مجبور به تردد در مسیرهای پر مسافرِ بیوسیله، سخت و آزاردهنده و تحقیر کننده است، نشستن تنگاتنگ بر روی نیمکتهای زبر و خشن و کوچک در کلاسهای درسی مملو از جمعیت نیز آزار دهنده و تحقیر کننده و غیرقابل تحمل است. با این تفاوت که بد اقبالترین مسافران ممکن است هر روز فقط دقایقی را در حدفاصل چند ایستگاه، در چنین وضعیتی به سر برند اما فرزندان ۶ تا ۱۸ سالهی ما بهترین دوران عمر خود را به مدت ۱۲ سال، همه روزه باید این فشار و تحقیر را تجربه و هوای بازدم یکدیگر را از فاصلهی چند سانتیمتری تنفس کنند!
واپسین سخن این درد گفتار اینکه؛
کیفیت آموزشی و اهداف پرورشی در فضای پر آشوب و جدال انگیز و تحقیر کننده و هوای ناسالم و آلوده محقق نمیشود.
اگر در جستوجوی کیفیت آموزشی هستیم، و اگر به تربیت نسلهای سرزنده و توانمند و متعادل و اخلاقمدار و درستکار و قانونگرا و وظیفهشناس و خیرخواه و نوعدوست و خشونتپرهیز و مهرپرور میاندیشیم، باید برنامهی ملی توسعهی فضاهای آموزشی را بی هیچ درنگ و تعللی در دستور کار قرار دهیم و تراکم کلاسهای درسی را به رقم معقول برسانیم. به بیان سادهتر؛ باید جهاد مدرسه سازی هر چه سریعتر در کشور شروع شود و تعداد آنها در مناطق پر جمعیت به سه برابر آمار فعلی برسد تا فرزندانمان در این مناطق از حصر و حبس در چاردیواریهای پر تراکم رها شوند.
اهمیت آزادی از چنین حصری، زمانی دو چندان میشود که علاوه بر برنامهی کاری و محتوای درسی و امکانات آموزشی و تدریس معلم، کارکرد زیستی و ارگانیکی فضای آموزشی را نیز در تحقق یا عدم تحقق اهداف آموزشی و پرورشی مورد توجه قرار دهیم. اگر عینک تعصب یا بدبینی را کنار بگذاریم، حتماً در مورد نامطبوع بودن هوای کلاسهای درسی اتفاق نظر خواهیم داشت که البته چنین چیزی کاملاً طبیعیست؛ متابولیسم یاختههای بدن ما همیشه با تولید گاز سمی کربن دیاکسید همراه است که با عمل دم، به طور پیوسته و بیوقفه وارد هوا میشود. به همین ترتیب بوی متصاعد شده از پوست و مو و کیف و کفش و لباس دانشآموزان را نیز میتوان به ترکیبات هوای کلاس اضافه کرد. با توجه به این واقعیات، قابل درک است که با تعریف تراکم ۳۰، ۳۵ و حتی ۴۰ نفره برای کلاسهای ۳۰-۳۵ متری چه شرایط نامصاعدی را برای دانشآموزان بیچاره ایجاد میکتیم. با این وصف، آیا آنها را عملاً در معرض هیپوکسی و خفگی و مسمویت با کربن دی اکسید و سایر مواد متصاعد شده از وسایل و تنپوشها و بدنها قرار نمیدهیم؟
وقتی یافتههای علمی آشکارا میگویند که « غلظت زیاد کربن دی اکسید میتواند با سلامت شغلی، آرامش و میزان کارایی در ارتباط باشد ، آیا تشکیل کلاسهای پر تراکم با هدف صرفهجویی در هزینهها، به معنی تهدید کارآیی مغز و تقلیل سطح هوشیاری و بر هم زدن آرامش دانشآموزان و تضعیف آنان و دامن زدن بر بیقراریها و ناسازگاریهای آنان نیست؟! »
باید توجه داشت که تمام اجزا و عناصر کلاس و جمیع رخدادهای آن ارتباط ارگانیکی تنگاتنگی با مغز دارند و کارآیی و مواضع آن را تحت تأثیر قرار میدهند. چه آن رخدادها حاصل تعاملات و ارتباطات تنشزای دانشآموزان باشد یا حاصل فعالیتهای متابولیکی یاختههای بدن آنان.
یادمان نرود؛
«کووید آمد و کراهت و مخاطرات نفس کشیدن در چاردیواریهای تنگ و پر ازدحام و بدون تهویه را یادآور شد و به ما فهماند که حفظ نشاط و سلامتی در گرو تنفس هوای سالم و آن نیز در گرو حفظ فاصلهی فیزیکی آدمها با یکدیگر است». ( این جا )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
امروز شنبه 27 فروردین ، معاونت ابتدایی اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران ، مدیران مدارس این مقطع را به ضیافت افطاری در منطقه ای واقع در چیتگر دعوت کرد .
یکی از فرهنگیان به « صدای معلم » گفت که هزینه این مراسم از برخی مدارس منطقه اخذ شده است .
حال پرسش این است که آیا خرج کردن از جیب مدارس برای چنین مراسمی وجه قانونی و شرعی دارد و آیا اولیای دانش آموزان مدارس رضایت دارند که به حساب آنان چنین هزینه هایی صورت گیرد ؟
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سازمان های جهانی هشدار دادند که امنیت غذایی جهان در خطر است. این خطر برای کشور خشک و نیمهخشکی مانند ایران بیشتر است. با این حال ایران میتواند به راحتی از عهده تامین غذای خود برآید به شرطی که بتواند سرزمین های مستعد خود را دریابد و به خوبی آنها را مدیریت کند.
با یک بررسی میدانی در مییابیم که شمال کشور که مستعدترین منطقه ایران است، در دست تخریب جدیست.
(گلستان، مازندران و گیلان)
سه استان شمالی به اضافه استان خوزستان، مناطقی هستند که تامین امنیت غذایی کشور در گرو حفاظت از ساختار آبی و خاکی آنهاست. استان خوزستان که روزی به تنهایی میتوانست بار امنیت غذایی کشور را به دوش بکشد، با آن کاری کردند که اینک یکی از بدترین وضعیت آب و هوایی در آن حاکم شده است. استان گلستان نیز به مراتب نسبت به سه دهه قبل پتانسیلهای محیطی خود را از داده است. استان گلستان به خاطر هم مرز بودن با مناطق کویری آسیبهای زیادی دیده است به طوری که میتوان گفت این استان را کویر بلعیده است.
استان مازندران که پرتوان ترین و مستعدترین منطقه آبی و خاکی کشور بود نیز در حال از دست دادن توان های محیطی خود است. بر اساس نقشههای منتشره ، آب های زیر زمینی این استان از چند سال پیش در حالت هشدار قرار گرفته است. با این حال هر ساله فشار سرمایهداران بر این استان بیشتر میشود و هر روز کشاورزان بیشتری زمین های خود را به دلیل فقر آبی و مالی و نبود حمایتهای مناسب دولتی از دست میدهند. ایران بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد. این تعداد جمعیت با توجه به منابع موجود در کشور جمعیت زیادیست
استان گیلان که مرکز کشت برنج ایران است نیز با مشکلات آبی دست و پنجه نرم میکند، اما میتوان با مدیریت درست این منطقه کشاورزی را پررونق نگهداشت.
ایران بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد. این تعداد جمعیت با توجه به منابع موجود در کشور جمعیت زیادیست. بنابراین اگر در بخش امنیت غذایی مدیریت درستی انجام نشود ممکن است کشور با خطر جدی گرسنگی روبه رو شود و این موضوع را نمیتوان سرسری گرفت و از آن رد شد. در این این بین مسئولیت وزارت کشاورزی که مسئول تامین غذا و امنیت غذایی کشور است از همه بیشتر است. این وزارتخانه باید به دور از هر گونه مسایل سیاسی و ایدئولوژیکی اداره شود تا بتواند از توان های موجود آبی و خاکی و انسانی به درستی بهرهبرداری کند.
با توجه به اینکه سازمانهای جهانی اعلام کردند که امنیت غذایی جهان در خطر است، (یعنی با توجه به جنگ پوتین علیه اوکراین و ادامه آن، ممکن است جهان با قحطی بزرگی روبه رو شود) . بنابراین لازم است دولت و مجلس ایران به جای پرداختن به حواشی و سرگرم کردن مردم به مسایل دم دستی مانند صیانت از فضای مجازی و دیگر موارد حاشیهای فکری به حال امنیت غذایی کشور بکنند. چرا که از قدیم گفتهاند، شکم گرسنه ایمان ندارد. در آموزههای دینی نیز آمده است: اول معاش؛ بعدا معاد.
کانال دکتر خدیجه گلین مقدم
پیش از آن که ویروس کوچک کرونا زندگی همه در ابعاد و شئون مختلف را تحت تاثیر و حتا تهدید قرار دهد و در حوزه آموزش ، مدارس را مدیریت کند کم تر کسی فکر می کرد روزی برسد که قبح و ممنوعیت ورود موبایل و یا تبلت به مدارس شکسته شود .
هنوز یادمان نرفته است که در بسیاری از مدارس پیش از کرونا ، اگر در کیف دانش آموزی موبایل یافت می شد با آن دانش آموز مانند " مجرمان و خطاکاران حرفه ای " برخورد می کردند و چه بسا ممکن بود عواقب زیان باری برای دانش آموز حامل موبایل به همراه داشته باشد .
اما در کنار مشکلات ، چالش ها و بحران های ریز و درشتی که این ویروس برای نظام آموزشی ما به ارمغان آورد و مهم ترین عارضه آن ، تعطیلی مدارس و لوث شدن آموزش خاصه در نظام آموزشی ایران بود اما همان گونه که ذکر شد ، موبایل از خط قرمز خودخوانده بسیاری از عوامل اجرایی مدارس رها شد .
( طبق گزاره های آماری و پژوهشی و آن چیزی که توسط یونسکو منتشر شده، بیانگر آن است که در بازه زمانی پاندمی جهانی کرونا ویروس؛ فقط ۷.۳٪ از جمعیت آماری؛ گزینه تعطیلی بلند مدت آموزش حضوری مدارس را ، اولین گزینه ی انتخابی خود در برابر والدین و دانش آموزان قرار داده اند و در این میان یکی از بیشترین آمار روز های تعطیلی آموزش حضوری متعلق به کشور ما می باشد . این جا )
در روزهای گذشته ، قیچی کردن موی دانش آموزان در حیاط یک مدرسه توسط ناظم ( معاون ) آن مورد توجه بسیاری قرار گرفت .
هر چند این گونه رفتارها ممکن است به کرات در سایر مدارس و محیط های آموزشی تکرار شوند اما این بار به مدد تکنولوژی عصر ارتباطات از تاریک خانه مدرسه و کلاس به بیرون درز کرد و بخشی از واقعیت های نظام آموزشی ما را نمایان ساخت .
شاید برای نخستین بار یک تشکل صنفی ( کانون صنفی معلمان تهران ) که اکثرا به داشتن مواضع پوپولیستی متصف است اما این بار در برابر عملکرد فرد خاطی موضع گرفت . کاش به جای تولید مدرسه پادگانی که ساخته ی دست خود ما معلمان است و البته ساختار آن را تشدید می کند کمی « تفکر انتقادی » را اول خود می آموختیم و تمرین می کردیم و با رفتار خود الگوی دیگران می شدیم .
این تشکل صنفی در پایان بیانیه ی خود چنین می نویسد :
« کانون صنفی معلمان ایران ( تهران) ضمن محکومیت مجدد رفتارهای غیر فرهنگی با دانش آموزان و به ویژه رفتار غیر انسانی اخیر ، خواستار برخورد جدی با فرد خاطی شده و یادآوری می کند که مشکل اصلی بروز چنین حوادثی در ساختار معیوب آموزشی ایران است و بدون تحول در چنین ساختاری، متاسفانه در آینده همچنان شاهد تکرار موارد مشابه خواهیم بود . »
هر چه فکر کردم متوجه ارتباط منطقی میان ساختار نظام آموزشی با عملکرد سلیقه ای یک ناظم مدرسه نشدم . هر چند قاطبه ایرانی ها عادت کرده اند در این موارد بدون قبول مسئولیت های فردی و تکالیف شهروندی سریعا بار همه خطاها و اشتباهات را به « ساختار » پاسکاری کنند بدون آن به این نکته اساسی تامل و تفکر کنند که ساختار محصول و نتیجه نوع و جنس ارتباطات ، کنش ها و تعاملات میان افراد یک جامعه است که در مناسبت های گوناگون یکدیگر را هم پوشانی کرده و خود را بازتولید می کنند .
نرم ها ، هنجارها و باید و نبایدها توسط افراد جامعه تحت پوشش « فرهنگ » ساخته و پرداخته می شوند و اگر قرار باشد تغییری در ساختار حاصل آید ، پیش از همه باید این فرهنگ و مواد تشکیل دهنده و قوام بخش آن مورد بازخوانی دقیق و جدی قرار گیرد .
سال هاست که موضوع « تنبیه » در مدارس در اشکال مختلف آن مورد توجه و بحث بوده است .
این که یک فرد فرهنگی در انظار عمومی ، موی دانش آموزان را با قیچی می برد و آن را حواله سطل زباله می کند قرار است چه پیامی برای آن دانش آموز و تغییر رفتار و نگرش او و سایرین داشته باشد جز این که این کنش که مرادف با تحقیر شخصیت آن دانش آموز است به صورت یک « عقده » در روان آن فرد و تا پایان عمر ذخیره شده و به انحا مختلف و در جاهای دیگر ، « عقده گشایی » خواهد شد .
بسیاری اوقات که در محیط مدارس دقت کرده ام و در رفتارهای دانش آموزان که فکر کرده ام به یقین رسیده ام که بسیاری از این دانش آموزان با مهارت های زندگی آشنا نیستند و قواعد و حقوق شهروندی را نمی دانند چه بسا خانواده های این دانش آموزان هم وضعیت بهتری نسبت به « تولیدات » و « آورده های » خود نداشته باشند .
- بسیاری اوقات حیاط مدرسه مملو از زباله است و با آن که سطل زباله در نقاط مختلف آن تعبیه شده است اما دانش آموز نمی داند و یاد نگرفته است که جای زباله در درون سطل زباله است نه داخل باغچه ، آبخوری ، دستشویی و...
- بسیاری از دانش آموزان سلام کردن ، عذرخواهی و تشکر کردن را بلد نیستند .
- بسیاری از آن ها هنوز روش و طریقه راه رفتن را نمی دانند . این که در پیاده رو باید از سمت راست حرکت کنند نه هر جهت که می خواهند . در خیابان و در امتداد آن نباید راه بروند . به عنوان عابر پیاده مانند سایرین باید به قوانین ترافیکی و مقررات راهنمایی و رانندگی احترام بگذارند . حتمن پشت چراغ قرمز توقف کنند . حتمن از محل های خط کشی شده حرکت کنند .
- هنوز نمی دانند که در معابر عمومی نباید ترشحات بینی و دهان خود را رها کنند .
- هنوز نمی دانند که با طبیعت چگونه باید برخورد کنند . نباید هر جا که برسند آتش بر پا کنند . آلودگی صوتی ایجاد کنند و مزاحم روان و آرامش دیگران شوند . بسیاری از این دانش آموزان با مهارت های زندگی آشنا نیستند و قواعد و حقوق شهروندی را نمی دانند چه بسا خانواده های این دانش آموزان هم وضعیت بهتری نسبت به « تولیدات » و « آورده های » خود نداشته باشند .
- هنوز یاد نگرفته اند که در صف چگونه بایستند و نوبت را رعایت کنند و زرنگ بازی درنیاورند .
- هنوز نمی دانند و یاد نگرفته اند که سبقت گرفتن برای گرفتن نمره به هر قیمتی صحیح و اخلاقی نیست و هدف وسیله را توجیه نمی کند .
این را می شود به وضوح در نوع رانندگی ایرانیان هم مشاهده کرد .
- هنوز « مفهوم گروه » و کارکردهای آن را نمی دانند و این که موفقیت های گروهی بهتر و پایدارتر از درخشش های شخصی است . چون همیشه منافع فردی بر مصالح جمعی غالب است ، به تبع آن مفهوم « منافع ملی » را درک نمی کنند و هر فردی سعی می کند به هر قیمتی به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون بکشد و نتیجه اش همین جنگلی می شود که شاهدش هستیم .
- هنوز مفهوم « حریم شخصی » را نمی دانند و یاد نگرفته اند که نباید در موضوعات شخصی دیگران سرک بکشند و فضولی کنند . در عوض در مورد مشکلات دیگران و وضعیت خود و مدرسه حساس باشند و خود را به بی تفاوتی و ندیدن و نشنیدن نزنند .
و هنوز نمی دانند و یاد نگرفته اند و نمی فهمند که باید به عقاید و نظرات دیگران احترام گذاشت و با شیوه « نقد » و « گفت و گو » با مخالفان و منتقدان برخورد کرد نه با حذف و ترور و تحقیر و تهدید .
و در یک کلام ؛
کاش به جای تولید مدرسه پادگانی که ساخته ی دست خود ما معلمان است و البته ساختار آن را تشدید می کند کمی « تفکر انتقادی » را اول خود می آموختیم و تمرین می کردیم و با رفتار خود الگوی دیگران می شدیم .
***
( احترام به قانون، حتی در زمان جنگ!
صبر، خونسردی و قانون مداری این شهروند اوکراینی در کییف خلوت و جنگزده برای سبز شدن چراغ عابر پیاده... )
ترویج و آموزش تشریفات، همواره آسیب های زیادی را به جامعه ی ما زده است.
اگر متولیان روزه داری در اصفهان، هدفشان رسیدن به جایگاه ارزش روزه در میان نسل فرداست، باید این نکته را در نظر داشته باشد که چشم و هم چشمی هایی که با این قبیل مراسم ها به مرور زمان در جامعه رواج پیدا کرده است، باورهای دینی نسل قبل را هم دچار تردید کرده است و این در تربیت نسل جدید بی تاثیر نخواهد بود.
شواهد موجود نسبت به برگزاری بیش از اندازه نمازهای جماعت، مراسم های مذهبی و محافل قرآنی خارج از مساجد و حسینیه ها طی سال های اخیر در فضای باز، کف رودخانه، وسط خیابان چهارباغ عباسی، میدان نقش جهان و متوسل شدن به پایه های پل های خواجو و سی و سه پل گویای آن است که با آموزش های مبلغان و حتی حوزه ی پرورشی جو زده ی آموزش و پرورش، به جای جاذبه در میان مردم و به خصوص جوانان، دافعه از محیط های به اصطلاح معنوی و کم رنگ شدن حضور آنان را در مکان های مذهبی شاهد هستیم.
همگان مطلعیم که زیر پوسته شهر، تعریف دین و دیانت برای مردم تغییر کرده است.
لیکن به جهت آن که این قبیل توجهات خانواده ها را معذب تر و فهرستی از هزینه های مازاد را چون انواع جشن های حاضر در برخواهد داشت، این فریضه را هم به مرور زمان میان نسل آینده کم رنگ خواهد کرد. آدمی چیزی که برایش دست و پا گیر باشد را طرد می کند و چنان چه به واسطه آن تحت فشار قرار گیرد، یا به انزوا کشیده می شود و یا دچار ناهنجاری می شود.
با ترویج اجبار آن هم در خلاقیت های نپخته و افراطی از این دست، نمی توانیم فرزندانمان را وادار به اطاعت از فرمان و احکام الهی کنیم. جشن تکلیف های پر هزینه، با جزییات بی فایده و خسته کننده، عایدش جوانانی در ظاهر اهل نماز و در باطن دل زده از آن و ناامید از همه چیز خواهد بود .
شرایط نامساعد اقتصادی مشکلات بسیاری را در جامعه و در خانواده ها ایجاد کرده است. ملاحظه حال مردم را داشته باشیم و با ایده های بیهوده، تیشه به ریشه ها نزنید.
لطافت مهربانی خدا و رسیدن به او را منوط به رفتن به بهشت زوری نکنید.
دوران بلوغ به حد کافی برای کودکان ما بالاخص با بیش از دو سال دوری از مدارس و تمامیت آموزش مجازی، بحرانی شده است.
اگر انگ بی دینی نمی چسبانید و هزاران پیرهن بر تنمان نمی کنید، لطفا برای ورود دانش آموزان به دنیای نوجوانی و نقاط عطفی که در زندگی آنان پدید خواهد آمد، این مرحله را با بلوغ فکری بیشتری مدیریت کنید. شناخت خدا و خودشناسی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. کمک کنید کودکانمان اول خودشان و توانمندی هایشان را بشناسند و بعد کوله باری از مسئولیت ها را بر دوششان بدون لحاظ ظرفیت تحملشان قرار دهیم. نداشتن استقلال در آموزش و پرورش همواره مشهود بوده است.
بودجه این قبیل جشن ها را می توانید برای بچه های فقیر و بی سرپرست و بیرون کشیدن آن ها از سطل زباله ها صرف کنید. با هزینه ی این جشن ها، به بچه ها مهارت یاد بدهیم تا زندگی محترمانه تری داشته باشند.
نگاه متولیان باید به ریخت و پاش های بیهوده حساس باشد. نه اینکه آن را مستقیم و غیرمستقیم به اسم تکلیف و پایداری یک عقیده رواج دهند.
از ظرفیت بازگشایی مدارس به صورت حضوری در زمان باقی مانده تا پایان سال تحصیلی به نحو مطلوب استفاده کنیم.
هر چند مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان در یکصد و پنجاه و هفتمین جلسه شورای آموزش و پرورش استان به نقل از روابط عمومی این اداره کل گفت: « همه باید در خدمت آموزش پرورش باشند تا زمانی که این اتفاق افتد جامعهای سالم و با نشاط خواهیم داشت » .
نداشتن استقلال در آموزش و پرورش همواره مشهود بوده است. اینکه آموزش و پرورش هنوز آسیب های اجتماعی ناشی از آموزش مجازی را درک نکرده است و مدیریت بحران ندارد و علی رغم آگاهی از مشکلات جدی دوری دانش آموزان از مدرسه، تابع ستاد کرونا آموزش حضوری را تعطیل کرده بود، آنقدر عجیب نیست که از هر کجا تصمیماتی نسبت به دانش آموزان و جامعه دانش آموزی گرفته شود، بی پروا بپذیرد. صدای آژیر خطر را می شنود و اتفاقات را به چشم می بیند ولی اراده ای در بهبود شرایط ندارد. مهارت نه گفتن به خواسته های افراطی را نداشته و ندارد و با وجود بی توجهی های بسیار به محتوای کتب درسی، این گونه قلمداد می شود که گرایشش به تلف کردن وقت و زمان جامعه هدف بیشتر باشد.
این روزها در اصفهان سفره های رنگین به عناوین مختلف و به کام عهده ای خاص به اسم افطار و روزه داری پهن می شود، ولی مرفهان بر سر آن می نشینند و خنده کنان از سودآوری معاملاتشان در این دورهمی، محفل را با شادمانی ترک می کنند.
از کودکانمان در برابر آسیب های تحریف محافظت کنیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
سرانجام و پس از کش و قوس فراوان ، «آیین نامه مرتبط با قانون رتبه بندی معلمان » توسط وزارت آموزش و پرورش در تاریخ ۲۴ فروردین برای تصویب به هیئت دولت تحویل گردید. به نظر می رسد « عذرخواهی » بابت دروغ گفته شده به معلمان ، جایگاهی در قاموس و شخصیت سرپرست مرکز برنامهریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش همچون بسیاری از مقامات و مدیران ندارد .
انتشار این آیین نامه واکنش های متفاوت و وسیعی و البته از جنس « مخالفت و اعتراض » را در میان بخش قابل توجهی از معلمان و کنش گران آموزشی برانگیخته است .
رامین کریمی نیا نماینده سازمان معلمان ایران در طرح رتبه بندی معلمان چنین می نویسد : « آیین نامه ای که از ماه ها قبل گروه های مختلفی از جمله امور اداری وزارت؛ شورایعالی آموزش و پرورش و... روی آن کار کرده بودند منتشر شد ؛ با وجود اینکه نظرات نمایندگان معلمان را نیز دریافت کرده بودند و این آیین نامه در کمیته مربوطه ۲۴ بار ویرایش شد؛ اما با توجه به مفاد آن و نقایص بسیاری که حاکی از بی توجهی به خواسته های معلمان بود؛ نارضایتی و اعتراضات آنها را فراهم آورد.
این عضو سازمان معلمان ایران می افزاید : « وزیر آموزش و پرورش پس از تحویل آیین نامه به دولت اعلام کرد که تعداد کمی از فرهنگیان با این آیین نامه مخالفند حال آن که نتایج نظرسنجی های گروه های مختلف معلمان حاکی از نارضایتی بالای ۹۶ درصدی فرهنگیان است !
البته ایشان اضافه کرد که این قانون جای تغییر مجدد در هیئت دولت دارد.
کریمی نیا می پرسد : قابل درک نیست که چرا آقایان از ما نظر خواهی می کنند ولی در عمل به آن توجهی نمیکنند !
طاهره نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان ایران هم در توئیتی می نویسد : « بیش از ده سال ، معلم ها را با موضوع رتبه بندی آزار دادند و نهایتا سرهم بندی شد . اینک آموزش و پرورش آیین نامه ای پر نقص برای اجرایی کردن آن تدارک دیده ، از دبیر هیات دولت و اعضای کمیسیون آموزش می خواهیم مانع تصویب این آیین نامه شوند و بیش از این با روح و روان یک میلیون معلم شریف بازی نکنند !! »
فرج کمیجانی دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در توئیتی می نویسد : « نکته خنده دار ؛ در آیین نامه رتبه بندی معلمان برای ۳۰ سال سابقه تدریس در مدارس ۱۵ امتیاز ولی برای تدریس در دانشگاه ۲۰ امتیاز در نظر گرفته اند . ای تدوین کنندگان باهوش ، منظور از این رتبه بندی معلمان آموزش و پرورش است نه اساتید دانشگاه ۰ چرا این همه خرابکاری ؟ چرا ناراضی تراشی ؟؟ »
این وضعیت بیش از پیش جای خالی تشکیلات حرفه ای ، مستقل و فراگیر « سازمان نظام معلمی » را در پرداختن به چنین موضوعاتی عیان ساخت و به وضوح نشان داد تا معلمان صاحب چنین تشکیلات تخصصی نشوند « صدای معلمان » را هیچ فرد و نهادی نخواهد شنید و همچنان منزلت اجتماعی و امنیت روانی آنان تابع سلایق آنی مدیران و مقاماتی خواهد بود که نه درک صحیحی از حرفه معلمی دارند و نه تاکنون معلمی را به صورت عملیاتی در کلاس درس تجربه کرده اند .
البته اگر معلمان و خرد جمعی آنان به این سطح از ادراک و تشخیص شرایط برسد و تاسیس سازمان نظام معلمی به یک گفتمان غالب و یک مطالبه عمومی تبدیل شود .
و اما روی دیگر سخن ما متوجه نهادی در وزارت آموزش و پرورش به نام « مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش » است که مسئولیت آن بر عهده فردی به نام « عباس نجار » است .
هنوز ایشان و نهاد مربوطه به آخرین گزارش صدای معلم خطاب به عملکرد با عنوان « سرپرست مرکز برنامهریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش به جای اظهار نظرهای غیرمرتبط پاسخ گوی وظایف سازمانی خویش باشد ! » ایشان پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
نجار آن زمان گفته بود : « به معلمان قول میدهم نظام رتبهبندی در حقوق اسفند ماه اعمال میشود . »
نه تنها احکامی صادر نشد بلکه تازه در صورت تصویب در هیات وزیران تا سه ماه دیگر ، این احکام به دست معلمان خواهد رسید . پرسش و درخواست « صدای معلم » از آقای نجار آن است که در جهت شفاف سازی و اقناع افکار عمومی ؛ اسامی آن اقشار موثر و نخبگان حوزه تعلیم و تربیت که در بررسی و تدوین طرح رتبه بندی فرهنگیان نقش داشته اند را منتشر کنند .
به نظر می رسد « عذرخواهی » بابت دروغ گفته شده به معلمان ، جایگاهی در قاموس و شخصیت سرپرست مرکز برنامهریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش همچون بسیاری از مقامات و مدیران ندارد .
در همان گزارش نوشتیم :
« نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که چرا آقای نجار در تریبون رسمی یک چیزی می گوید اما در مصاحبه با خبرنگار چیزی دیگر ؟
آیا سرپرست مرکز برنامهریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش از گردش کار اداری این وزارتخانه و البته فشل بودن و ناکارآمدی آن اطلاعی ندارد ؟
آیا ایشان از ظرفیت کار هیات های من درآوردی ممیزی که هیچ گونه مشابهی در مطابقت با نظام های آموزشی توسعه یافته نداشته و ماهیتی کاملا اداری دارند و « معلمان متخصص و کارآمد » هم هیچ نقشی در ارزیابی صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای همکارانشان ندارند اطلاعی ندارد ؟
آیا آقای نجار آخرین گزارش صدای معلم را در مورد « رتبه بندی معلمان » مطالعه کرده است ؟ ( این جا )
اگر واقعا ایشان و سایر افرادی که در هیات کارشناس در آن وزارتخانه فعالیت می کنند به ابعاد و جنبه های قانونی و کارشناسی مساله رتبه بندی معلمان اشراف داشتند دیگر چه نیازی بود که شورای نگهبان که مرجع کارشناسی و تخصصی برای بررسی مسائل و چالش های آموزش و پرورش به شمار نمی آید ؛ آن همه ایراد را متوجه این لایحه معیوب نماید ؟ و اجرای این قانون به دقایق و لحظات پایانی موکول شود ؟
پیشنهاد و توصیه « صدای معلم » به ایشان و سایر همکاران شان آن است که به جای این همه دلسوزی برای مقام و کرامت معلم و اظهار نگرانی برای خدشه دار شدن شان و منزلت معلمان ، فکر و تدبیری برای سایر وظایف سازمانی و تخصصی خود نمایند که اگر کرونا نبود آموزش و پرورش در این دو سال از پای درآمده بود !
این مسئولان بهتر است به جای ایراد سخنرانی در تریبون های یک طرفه ، پاسخ گوی پرسش های رسانه های مستقل و منتقد در نشست های رسانه ای باشند . »
به تازگی و در تاریخ 25 فروردین سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش اظهاراتی را در گردهمایی مدیران مناطق 21 گانه شهرستانهای استان تهران داشته است . ( این جا )
پرتال اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران می نویسد :
« سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به تاثیر طرح رتبه بندی در میزان حقوق افرادی که مشمول بازنشستگی می شوند، افزود: افرادی که مشمول بازنشستگی می شوند و به لحاظ قانونی امکان ادامه خدمت شان بعد از خدمت سی ساله وجود دارد دعوت می کنم فعالیت کاری خود را ادامه داده و علاوه بر کمک در بخش ساماندهی نیرو بتوانند از مزایای رتبه بندی در دوران خدمت و ایام بازنشستگی استفاده نمایند. این مسئولان بهتر است به جای ایراد سخنرانی در تریبون های یک طرفه ، پاسخ گوی پرسش های رسانه های مستقل و منتقد در نشست های رسانه ای باشند .
وی در خصوص بحث رتبه بندی ادامه داد: آخرین نسخه تدوین شده یعنی نگارش بیست و پنجم طرح رتبه بندی فرهنگیان، جهت عملیاتی شدن به هیئت دولت تقدیم شد.
این مقام مسئول، از برگزاری جلسات متعدد جهت بررسی و تدوین طرح رتبه بندی فرهنگیان با حضور همه اقشار موثر و نخبگان حوزه تعلیم و تربیت خبر داده و در خصوص جزئیات این طرح گفت: با توجه به ذینفع بودن 970 هزار نفر در طرح رتبه بندی فرهنگیان چیزی که در این طرح دیده شد، این بود که یک شمولیت عام داشته باشد و همه فرهنگیان بتوانند از مزایای این طرح استفاده کنند.
نجار، هدف از اجرای طرح رتبه بندی را کیفیت بخشی به نظام تعلیم و تربیت اعلام کرد و افزود: نگاه باید در آموزش و پرورش به سمتی پیش برود که یک همکار برای ارتقاء از رتبه ای به رتبه بعدی، برخی از صلاحیت های لازم را به دست آورد و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن جایگاه به کار بگیرد و در کنار این رتبه بندی به مراتب بحث معیشتی همکاران نیز دنبال خواهد شد.
وی در این خصوص گفت: کمترین میزان افزایش حقوق در این طرح یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان و بیشترین میزان افزایش مبلغ ۹ میلیون تومان، در آخرین رتبه خواهد بود.
این مقام مسئول ادامه داد: این طرح از ۳۱ شهریور سال ۱۴۰۰ اعمال می شود و معوقه چند ماه گذشته در فواصل زمانی پیش رو پرداخت خواهد شد و در ضمن اثر آن مشمول پاداش و حقوق بازنشستگی نیز خواهد شد.
وی با اشاره به شامل شدن طرح رتبه بندی به نیروهای اداری شاغل در ادارات آموزش و پرورش، عنوان کرد: کارکنان اداری که رسته آنان آموزشی و فرهنگی شاغل در پست اداری است مشمول این طرح می شوند.
سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و اموراداری وزارت آموزش و پرورش، در پایان گفت: دانشجویان متعهد خدمت، نیروهای خدماتی و نیروهای استخدام در رسته اداری، سه گروهی هستند که مشمول طرح رتبه بندی معلمان نخواهند شد.»
پرسش و درخواست « صدای معلم » از آقای نجار آن است که در جهت شفاف سازی و اقناع افکار عمومی ؛ اسامی آن اقشار موثر و نخبگان حوزه تعلیم و تربیت که در بررسی و تدوین طرح رتبه بندی فرهنگیان نقش داشته اند را منتشر کنند .
و اما درخواست دیگر این رسانه از سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و اموراداری وزارت آموزش و پرورش آن است که با توجه به ارائه اخبار خلاف واقع و این که معلمان دیگر به سخنان ایشان اعتمادی ندارند و سخنان ایشان ، آتش خشم معلمان را بیش از پیش شعله ور خواهد کرد ؛ از اظهار نظر در این موارد اجتناب کرده و اگر ترس و واهمه ای از رسانه ها و خبرنگاران ندارند پاسخ گوی پرسش ها و دغدغه های اهل رسانه در مورد عملکرد خود و مرکز خویش باشند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سلسله مراتب قوانین در کشور ما به صورت زیر است:
- قانون اساسی
- قوانین عادی
نظام نامه های قوه مجریه در عرف اداری ما آیین نامه نامیده می شود. بنابراین آیین نامه رتبه بندی معلمان طبق این طبقه بندی قانون محسوب می شود.
یکی از عوامل قانون گریزی ،گریز از قانون با توسل به حیل قانونی است. به عبارتی یکی از عوامل قانون شکنی در جامعه استفاده از موضوعی به نام حیل قانونی است.
وقتی افراد نمی توانند از اجرای قانون شانه خالی کنند دست به حیله می زنند و برای بی اثر کردن قانون ، راه گریزی ایجاد میک نند.این شیوه را در اصطلاح حقوق ، پدیده تقلب نسبت به قانون یا حیل قانونی می گویند، و اگر متوسل به چنین شگردی در مقابل محدودیت های ناشی از مقررات مذهبی بشوند، در عرف ما به کلاه شرعی معروف می باشد.
آیا می توان گفت آیین نامه پیشنهادی برای رتبه بندی معلمان یکی از موارد حیل قانونی است؟
امام خمینی که تئورئیسن بزرگی در حکومت دینی است با شفافیت بر این باور است که : دولت اسلامی باید مردم را مطمئن کند تا در همه چیزشان در آرامش باشند، دولت ابداً نمیتواند تاذی کند.(صحیفه ۱۶۱/۱۷)
متاسفانه اقدامات وزیر آموزش و پرورش موجی از ناامیدی و تنش و اضطراب است.
و سؤال این است :
آیا امنیت روانی جامعه فرهنگیان مورد احترام است؟
به گفته برخی کانال های خبری، رئیس مرکز برنامه ریزی نیروی انسانی وزارتخانه، مسئول تدوین آییننامه رتبهبندی بوده است.
آیا دولت انقلابی قرار نیست مسئله تعارض منافع را مد نظر قرار دهد؟ تا کی باید فعالان فرهنگی داد بزنند که افراد دارای مدرسه غیر دولتی و به فرموده امام مرفهان بی درد را در پستهای کلیدی قرار ندهید؟
شخصی که هشت سال گذشته در بنیاد سعدی شناسی بوده است، مشخص است که امتیازات سنوات معلمی را در آیین نامه بی اثر می کند.
سرهم بندی و آیین نامه مفتضح آن جز تنفر از مسئولین و بی انگیزگی بیشتر در بین فرهنگیان حاصلی نخواهد داشت.
تمامی ارگانهای دیگر از فوق العاده های خاص برخوردار شدند، بدون اینکه این همه ایراد های بنی اسرائیلی گرفته شود. متاسفانه به نظر میرسد آموزش و پرورش قصد جنگ با فرهنگیان را دارد و شخص وزیر خواسته یا ناخواسته قصد تحریک فرهنگیان و به خیابان کشاندن و اعتراض آنها را دارد.
یکی از پیش شرط های قانون مطلوب ، منطبق با نیازها و خواست اکثریت جامعه بودن است و دایره شمول قانون باید وسیع باشد و همه را به نحوه یکسان موردخطاب قرار دهد.
* چند درصد از فرهنگیان در کارگروه ها و شوراها عضویت داشته یا چند درصد از آنها در کارگاه ها تدریس داشتهاند؟
* کسب رتبه در مسابقات و جشنواره ها چند نفر را شامل می شود؟
* و اصولاً این آیتم های بی ارزش بی محتوا چه تاثیری بر روند آموزش دارند ؟
جدول شایستگی های عمومی را نگاه می کنی ... انگاری قرار است معلمان یک بار دیگر چون ابتدای خدمت گزینش شوند نا خودآگاه چنین به ذهن خطور می کند:
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
کلام آخر اینکه :
مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار رفت که دوا کن .....
ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر
بوریاباف اگرچه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید