در روزگاری دور که هر از چندگاهی، نگاهم بر صفحهی تلویزیون میلغزید، برنامهای مختص کودکان پخش میشد. مجریاش (یادم نیست کدام خاله یا عمو بود) با لبخندی عظیم و شوق و شعفی دوصدچندان، بالا و پایین میجهید و این سوالها را با شعری آهنگین میپرسید:
« کی از همه خوشگلتره ؟ »
« کی از همه ساکتتره ؟
« کی از همه عزیز تره / »
و... بچهها هم کف بر دهان با مشتهایی گره کرده و چرخان در هوا از ته دل فریاد میکشیدند:
« من، من، من، من ... »
زندگی جنگ نیست. همهجای جهان در بر همین پاشنه میچرخد. موفقیت به عنوان « کالا » در رسانه تبلیغ میشود. موفقیت خرید و فروش میشود. در تبلیغها، همهی افراد خوشحال، تندرست، ثروتمند، زیبا و موفقاند و این پیام را انتقال میدهند که حتما باید از محصولات آنها استفاده کنی تا تو هم تبدیل شوی به یک ستاره و همهی چشمها خیره به درخشش تو باشد. هالیوود پی برده که دیگر دوران ابرقهرمانها سرآمده، بنابراین با فرمولهای کلیشهای و تکراری، آدمهای عادی و سطح پایین جامعه را به عرش اعلا میرساند. جوانی غمگین، فقیر، و مطرود اجتماع، میرود در خلوت خودش و آن قدر تمرین میکند و سختی میکشد و زمین میخورد و برمیخیزد تا بالاخره موفق میشود با درخشش خود همهی چشمها را خیره کند. ستاره شود. قهرمان باشد.
بذر رقابت از کودکی در ذهن بچه کاشته میشود. از لحظهای که مینشیند سر سفره برای غذا خوردن، همان زمان که پدر و مادر فکر میکنند خیلی خلاق و مسلط هستند و با لبخندی احمقانه به بچه میگویند:
« هر کی زودتر غذاش رو تموم کنه اون اول شده » . و کودک مظلوم، لذت غذا خوردن را فدای برنده شدن میکند. در ادامه هم همین وضع حکمفرماست. همهی تلاش افراد برای این است که در رقابتهای مختلف فریاد شادی سر دهند که : بذر رقابت از کودکی در ذهن بچه کاشته میشود.
« اولم. اولم » .
خانمها و آقایان مادر و پدر!
خودتان که معنا و مفهوم زندگی را متوجه نشدید. لطفا این برداشتتان از زیستن را به خورد کودک بیچارهتان ندهید. زندگی جنگ نیست. دنبال برچسب صدآفرین و جایزه و بالاترین جایگاه نباشید و فکر نکنید در این جهان « جا » برای همه وجود ندارد. که اگر اینگونه اندیشیدید منتظر پیامدهایش باشید. منتظر خشونت و این که هر فردی با هر دستاویزی بخواهد از دیگری سبقت بگیرد. منتظر خودرایی و این که روحیهی مشارکت و کار تیمی از بین برود و همکاری کمترین اهمیتی نداشته باشد و فردگرایی رواج یابد. منتظر غرور، خودبزرگبینی، از دست دادن واقعنگری و بالا رفتن سطح توقع افراد باشید و به همان میزان منتظر سرخوردگی در اولین مواجهه با ناکامی و شکست.
حالا دیگر به آنهایی که صبح تا شب در فضای مجازی یا حقیقی به یکدیگر فخر میفروشند که ثروتمندترین، زیباترین، باسوادترین، پرزورترین، نترسترین و همهچیترینهای این دنیا هستند حق بدهید. وقتی « ترین » بودن ارزشی است که از کودکی به آنها آموخته شده، این شیوهی زیست بسیار هم طبیعی است.
پی نوشت 1 : درست در زمانی که مشغول نوشتن این مطلب بودم، بنر بزرگی از طرف مرکزی فرهنگی ورزشی در یکی از میدانهای اصلی شهر قرار گرفته که روی آن نوشته شده بود: مسابقات « قویترین » کودک ایران.
پی نوشت 2 : و دیگر هیچ...
کانال ریشه
نظرات بینندگان
در ضمن حس رقابت و برتری جویی به نظر یک حس غریزی است و اگر کودک هیچ تشویقی هم در این باره دریافت نکند، در درون خودش میل به برتری جویی و برنده شدن وجود دارد.
آنچه بد است، رقابت بیمارگونه و تبدیل رقابت به حسادت و بدخواهی و برنده شدن به هر قیمت است.
حیطه مقایسه کردن را با مفهوم
رقابت یکی قلمداد کرده اند.
رقابت مقوله ای است که می تواند اساس یا تاثیرات مثبت و منفی داشته باشد، اما مقایسه افراد بدون
در نظر گرفتن تفاوت های فردی و
بسترهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی، فعلی عبث و مخرب است.