صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 07 خرداد 1401 06:50

حکایت پیرزن و سلطان سنجر

حکایت پیرزن و سلطان سنجر در صدای معلم

خواستم از بی عدالتی در جامعه و سیاست زدگی آن بنویسم . خواستم از فشار اقتصادی بگویم . خواستم از حقوق ناچیز معلمی گله سر دهم . خواستم از هزاران رنج و مشقتی که به شدت پا بر گلوی اقشار متعدد جامعه گذاشته و در صدد نابودی آنهاست، بنگارم ؛ دیدم شاعران بزرگ و سترگ ما در پهنه ی ادبیات تعلیمی ، عرفانی و اجتماعی و سیاسی به بهترین وجهی به این مقولات پرداختند. لذا می خواهم با تکیه بر حکایات و روایات آنان از دل های زخم دیده و مکدر مردمم بگویم تا باشد که مدیران و مسئولان کشورمان را از خواب زدگی برهاند و آنها را نسبت به فرجام نامیمونِ حق شکنان و بیدادطلبان آگاه کند.

یکی از آثاری که موجب تنبیه و تنبه ما می شود ، منظومه ی شیرین و نوشین مخزن الاسرار حکیم نظامی گنجه ای است. داستان پیرزن و سنجر ،یکی از داستان های دلاویز این اثر نظامی ست که بنده آن را به اختصار به نثر درآوردم تا توجه همگان به ویژه مسئولان و مدیران کشور را به آن جلب می کنم.

روزی از طرف گزمگانِ سلطان سنجر به پیرزنی ظلم و ستم رسید. پیرزن به سلطان متوسل شد و گفت : ای شاه ! من هیچ انصاف و ملایمتی از تو ندیده ام .

همواره در حق من ظلم رواداشته ای. پاسبان تو مست و بیخود به محله ما آمد و بر سر و روی من کوفت و بدون هیچ تقصیر و گناهی مرا موی کشان به کوچه کشید. به من تهمت زد و دشنام داد و نام مرا به ناحق بر سرِ زبان ها انداخت و گفت: ای پیرزن کوژپشت ! آن شب چه کسی فلانی را در محله تان کشت .

پاسبان تو تمام اثاثِ خانه ام را بُرد و گفت که آن قاتل کجاست؟

ای شاه ! بیش از این خواری و خفت جایز نیست. قاتل وقتی می تواند آدم بکشد ، که پاسبان شبگرد به عیش و مستی بپردازد ؛ او چگونه می تواند با پیرزنی عربده‌کشی کند؟ آنان رطل زنان، حاصل و درآمد ولایت را به سرقت می‌برند .آنگاه پیر زنان را به تهمتِ جنایت دستگیر می کنند .سینه ام از تو و گزمگانت خونین و مجروح است. چیزی از روح و روانم نماند. ای شهریار ! اگر داد و انصاف مرا نستانی ، در روز قیامت مورد بازخواست قرار خواهی گرفت . من داد و داوریِ درستی در تو نمی بینم. همواره به زیردستان ظلم می کنی. از دیگر پادشاهان به ماقوت و یاری می رسد ،در حالی که از تو جز خواری به ما نمی رسد.

حکایت پیرزن و سلطان سنجر در صدای معلم

اصلاً شیوه و راه درستی نیست که مال یتیمان را بگیری. بنابراین از مال مردم تنگدست در گذر که این چپاول، مال سرزمین قوم ابخاز نیست. مال اندک و ناچیز ضعیفان را غارت نکن و دست از مال ناچیز من بر دار . تو یکی از بندگان خدا هستی و ادعای پادشاهی می کنی در حالی که پادشاه نیستی چون که فقط فساد و تباهی می کنی. تو با ظلم و ستم خود جهان را زیر و رو کردی . پس هیچ هنر و فضیلتی نداری. اگر دولت ترکان به رفعت بلندی رسید، درصدد داد و انصاف در مملکت بود. پس ای سنجر! اگر تو از بیدادگری و ستم حمایت کنی ، از تبار ترکان و فرزند ملکشاه و آلب ارسلان نیستی ، بلکه هندوی راهزن هستی. از ظلم و بیداد تو یک سرزمین به ویرانه تبدیل شد و خرمن دهقان و رعیت بر باد رفت . حسابِ فرا رسیدنِ مرگ را داشته باش .هم اینک که زنده ای و دستت بر می آید با اعمال نیک در مقابل حمله ی مرگ برای خود پناهگاهی آماده ساز. داد و انصاف برای تو چراغ شب افروزیست. عدل تو اکنون می تواند همدم و یار فردای قیامت باشد. پس به کوش که ما ضعیفان را شاد کنی . این سخنان را از این پیرزن به یاد داشته باش. دست از سرِ بیچارگان بردار تا یک روز مورد هدفِ تیر این دردمندان قرار نگیری. تو را به این دلیل به پادشاهی رساندند که ظلم و ستم را تخفیف و تقلیل دهی. اگر دیگران زخم می زنند، تو مرهم آن زخم باشی. رسم و آیین ضعیفان آن است که به تو افتخار کنند اما رسم تو باید نوازش و رحمت باشد‌. مدتی گوشه‌نشینی اختیار کن و به مراقبه بپرداز .

سلطان سنجر چون نصایح پیرزن را خوار شمرد و اهمیتی بدان نداد با آن همه قدرت و شوکت در برابر ترکان غُز شکست خورد و خراسان را از دست داد.

در این روزگار ، عدالت از میان رفته و از دیدگان پنهان شده است. در زیر این آسمان نیلگون ،شرم و انصافی نمانده و در زمین هیچ رونق و اعتباری ندارد.

بنابراین ای نظامی! جای آن است که به شدت گریه سر دهی و بر دل سوخته و خونینت اشک بریزی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

حکایت پیرزن و سلطان سنجر در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

سیاست های تشویق افزایش جمعیت و فرزندآوری و پرسش در مورد چشم انداز روشن برای آینده

  در سال های اخیر شعارهایی مبنی بر افزایش جمعیت و ترغیب خانواده ها به زاد و ولد بیشتر با توجیهات مختلف از قبیل کاهش نیروی جوان در آینده، کمبود متخصص، افسردگی کودکان در خانواده های تک فرزندی و امثالهم به گوش می رسد.

حال به خبری که از چند روز پیش در خروجی خبرگزاری ها مشاهده می شود نگاه کنیم:

«نماینده وزارت فرهنگ عمان در نمایشگاه کتاب: امسال اکثر کسانی که می‌آیند از اقامت در عمان می‌پرسند . »

سیاست های تشویق افزایش جمعیت و فرزندآوری و پرسش در مورد چشم انداز روشن برای آینده

واقعیت است که به درست یا غلط بخش بزرگی از جامعه ایران که دستش به دهانش می رسد و اندک تخصصی در زمینه علمی و یا مهارت ها برخی خدمات اجتماعی [لوله کشی و کاشی کاری و...] دارد به مهاجرت از ایران می اندیشید و در این زمینه حتی کشورهایی مانند امارات و عمان و ترکیه را نیز مقصدی خوب برای مهاجرت می داند. با توجه به چنین شرایطی سیاست گذار باید به جای تاکید بدون مبنا بر افزایش جمعیت، به دنبال راه حلی برای ایجاد امید و انگیزه برای حفظ جمعیتی باشد که هر روز کوله بار خویش را بسته و آواره کشورهای دیگر می شوند.

نگاهی به میزان مهاجرت به کشورهای دیگر و درخواست مردم برای مهاجرت نشان می دهد که نگرانی اصلی در خصوص جمعیت متخصص و نیروی کار جوان نه در کاهش زاد و ولد بلکه مهاجرت فزاینده نخبگان و نبود چشم انداز روشن پیش روی بخش بزرگی از جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی است.

در سالهای اخیر از سفارت کشورهای اروپایی و کانادا گرفته تا زلاندنو و استرالیا و ترکیه و امارات و.. روزانه میزبان صدها ایرانی است که درخواست اقامت و پناهندگی و دریافت ویزای تحصیلی دارند.

طبق اعلام رسانه های خبری سال ۲۰۱۸ نزدیک به ششصد هزار ایرانی درخواست مهاجرت از کشور را ثبت کرده اند. با این حساب اگر جمعیت ایران را هشتاد میلیون نفر در نظر بگیریم از هر صد و بیست و پنج ایرانی یک نفر به صورت جدی به دنبال مهاجرت از کشور بوده است. در کنار این میلیون ها خانواده و جوان دیگر هم در آرزوی مهاجرت از ایران هستند و خود را به هر در و دیواری می زنند تا به طریقی چمدان خود را برداشته و بخت خود را در آسمان دیگری بجویند.‌

سیاست های تشویق افزایش جمعیت و فرزندآوری و پرسش در مورد چشم انداز روشن برای آینده

( سال ۱۴۰۰ کمترین میزان تولد پس از انقلاب اسلامی ثبت شد)

 

اغلب مهاجرین ایرانی تفاوت عمده ای با مهاجرین سایر کشورهای خاورمیانه و آفریقا دارند. اکثریت مهاجرین افعانستان، عراق، یمن، سوریه و کشورهای شمال و مرکز آفریقا را جنگ زدگان و بی خانمانانی که برای سیر کردن شکم خود و خانواده هایشان دل به کوه و دریا سپرده اند یا قحطی زدگانی هستند که سفر را آخرین راه فرار از گرسنگی می بینند. اما عمده مهاجران ايرانی یا تحصيل كرده رشته های مختلف دانشگاهی هستند یا افراد صاحب سرمایه و مهارتی که زمانی نه چندان دور صاحب كارخانه و کارگاه و دفتر بازرگانی و... بوده اند. (افرادی که برای تربیت و دریافت تخصص آنها سالها از خزانه عمومی کشور هزینه شده است تا به پزشک و مهندس و متخصص تبدیل شوند و حالا که به سن بازدهی رسیده اند، راهی این کشور و آن کشور می شوند آن هم با کلی التماس و خواهش از کشور میهمان)  تا به عنوان نیروی آماده به کار به خدمت گرفته شوند.

واقعیت این است که بخش بزرگی از جامعه چه از لحاظ زیست محیطی و بحران های اجتماعی متعدد و چه از لحاظ سیاسی و اقتصادی هیچ چشم انداز روشنی پیش روی خود نمی بینند و مهاجرت و رفتن از ایران را بهترین تصمیم ممکن می داند.

با توجه به چنین شرایطی سیاست گذار باید به جای تاکید بدون مبنا بر افزایش جمعیت، به دنبال راه حلی برای ایجاد امید و انگیزه برای حفظ جمعیتی باشد که هر روز کوله بار خویش را بسته و آواره کشورهای دیگر می شوند.

کانال خرمگس


سیاست های تشویق افزایش جمعیت و فرزندآوری و پرسش در مورد چشم انداز روشن برای آینده

منتشرشده در یادداشت

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

« مبل آبنوس » یکی از برندهای ملی و استانی در صنعت مبل ایران بوده و برادران ضیائی فر چهار دهه از عمر خود را صرف پایه گذاری، تجهیز، تکمیل و توسعه این برند کرده اند . حدود صد نفر در این واحد تولیدی و فروش مشغولند . برادران مطالبه گر ضیائی فر، سردسته مطالبه گران جاده پرنشیب و فراز قزل حصار بوده و در تمام مسائل و مصائب منطقه ردی از مطالبه گری و پیگیری های پیوسته شان مشهود و ملموس است. در بازدید از بخش تولید مبل آبنوس، علی ضیائی فر پیشنهاد جالب و قابل تاملی ارائه می کند. وی مدعیست که قابلیت، اهلیت و صلاحیت تربیت صفر تا صدی هنرجویان صنعت مبل در استان البرز را داشته و آماده است تا در صورت استقبال فنی و حرفه ای و آموزش و پرورش « رشته ساخت و تولید مبل » را با امکانات و سرمایه خود راه اندازی نماید.

 مالکیت چندگانه و نظارت بلاتکلیف

از مبل آبنوس بیرون می زنیم.جاده دو و نیم کیلومتری قزل حصار جاده ای استراتژیک و ظاهرن بین المللی، پیش روی ماست. این جاده در مسیر خود سر از فرودگاه پیام درمی آورد . متاسفانه جاده متولی واحد و مشخصی ندارد ، بخشی از آن در حوزه استحفاظی کمالشهر، سمت راست مربوط به شهرستان چهارباغ، سمت چپ مربوط به شهرداری های ۳ و ۴ و...مهرشهر است جالب تر آن که خط آهن عبوری در انحصار راه آهن سراسری و بخش هایی از جاده مربوط به راهداری تهران می باشد ؛ خلاصه ملغمه ای از مالکیت چندگانه و نظارت رها بر این ۲/۵ کیلومتر حاکم بوده و عملا طفل بی صاحبی است که در زمان مشکلات فاقد متولی و در زمان میراث خواری ده‌ها مدعی گردن کلفت دارد.

زندان، پسماند و مدارس بی دفاع

وجود زندان و مراکز ندامتگاه و نظامی و البته انباشت پسماند نیز بخشی از پلشتی های این منطقه می باشد.

ناامنی جاده قزل حصار ، باریک و تاریک بودن آن باعث رخداد تصادفات مسلسل روزانه در این مسیر است ؛ روگذری که پس از پل ناتمام کمالشهر برای تردد دانش آموزان نصب شده ناقص مانده و فقط با چهره کریه خود جا اشغال کرده است. بخشی از پل روی خط آهن تعریض شده و در گذر ایام ناقص رها شده است. سمت کمالشهر اطراف جاده مملو از زباله های دپو شده شهرداری است که ظاهرن شبها دور از چشم مردم طعمه حریق می شود. چند مرکز پرورش و فروش گوسفند نیز زینت بخش این جاده ترانزیت است. کنار پل بوی نامطبوع پسماند شهرداری کمالشهر سکنه بومی و مدارس اطراف را مست رایحه زباله ها کرده است. خلاصه اطراف این جاده کوتاه کلکسیونی از آسیب های اجتماعی، زشتی ها و پلشتی های تهران کرج خبردار ایستاده اند.

حاشیه نشینی، بمب ساعتی برای پایتخت

مناطق حاشیه جاده قزل حصار خود داستانی تراژیک دارند . مناطق شهر - روستای اخترآباد، سهرابیه، حسین آباد و...مرکز انباشت پسماند و زباله کلانشهر کرج و البته زمین های کشاورزی هستند . نگه داری غیر مکانیزه و انباشت سنتی زباله ها در این مناطق علاوه بر چهره ای نازیبا باعث مشکلات بهداشتی، تنفسی و امنیتی برای سکنه بومی منطقه شده است. رها شدن فاضلاب های خانگی و صنعتی در کوچه پس کوچه های منطقه و آبیاری محصولات کشاورزی با این روان آب‌های آلوده در واقع پمپاژ انواع بیماری ها به کلانشهر کرج است.

سیل مهاجران و انباشت حاشیه نشینی در اطرافات تهران کرج به سان بمب ساعتی بوده و می تواند پاشنه آشیل پایتخت تلقی گردد.

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

عدم حمایت از اختراع زباله سوز

در ادامه بازید از منطقه به کارخانه کوشا می رویم . در این واحد تولیدی - صنعتی ، مهندسی خوش فکر و خلاق دستگاه زباله سوزی طراحی و اختراع کرده است. مهندس مسگر فارغ التحصیل دانشگاه شریف کارآفرین بوده و بین ماندن و رفتن به آن سوی آبها، ماندن در وطن را انتخاب کرده است ؛ وی در خصوص اختراعش با شور و حرارتی وصف ناپذیر توضیح می دهد  ؛پایان حرفهایش تلخ و ناامید کننده است. می گوید کشورهای همسایه طالب امتیاز دستگاه زباله سوزش هستند ؛ ایران فقط مقامات ریز و درشت استانی و ملی آمدند عکس و ژست گرفته و وعده حمایت داده و رفتند و البته جاده های ارتباطی پشت سرشان را منفجر نمودند.

وی می گوید که دستگاه زباله سوزش همه فن حریف بوده و برای هر نوع زباله ای کارآمد دارد ، زباله غذای دستگاه بوده و خروجی آن انواع کودهای شیمیایی و گاز شهری قابل مصرف است.

مسگر می گوید قیمت دستگاه یک تنی حدود دو میلیارد بوده و در صورت حمایت مسئولین می تواند مشکلات دپوی پسماند و زباله شهرها به ویژه شهرهای شمالی و پایتخت را به سرعت حل و فصل نماید.

مطالبه گری ؛ حلقه مفقود حقوق شهروندی

محصول پنج ساعت بازید حامیان حقوق شهروندی البرز از منطقه ، ده ها کلیپ میدانی و گزارشات مستندی است که خانم ختایی (خبرنگار و مدیر عامل کانون حامیان حقوق شهروندی)، آقای محمدی (بازرس حقوق شهروندی، مدیرمسئول خبرگزاری و هفته نامه موج نو) در فضای خبری استان پراکنده اند.خانم دکتر رشتچی (مسئول کمیته محیط زیستی کانون حقوق شهروندی) و آقایان آل صفر (روابط عمومی حقوق شهروندی) و مهدی توسلی نیز همراهان صبور و دغدغه مند این بازدید چالشی هستند.

انتظار معقول و منطقی آن است که مردم با مطالبه گری مداوم، مستدل و میدانی خود مسئولین را به چالش و تکاپو کشیده و از حجم نابه سامانی های فزاینده و آسیب های اجتماعی روزافزون بکاهند.

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

 

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

( پل عابر پیاده بدون راه پله اما همچنان کاربری تجاری خود را حفظ کرده است ! )

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از جاده فاجعه آمیز قرل حصار و درخشش مبل آبنوس و بی اعتنایی مسئولان به یک مخترع ایرانی در حوزه محیط زیست و زباله سوز

منتشرشده در محیط زیست

داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است و نگاهی به رفتار ایرانی ها

مگر یونان باستان روی تاریخ کم اثر گذاشت؟ سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و ... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند بخشی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!

مصر هم تمدنی شگفت انگیز دارد اما این روزها گرفتار چند دستگی سیاسی، فساد اقتصادی و تنش های قومی شده است و اوضاعی رقت انگیز را بعد از یک انقلاب تجربه می کند.

گذشته گرایی با گذشته پرستی تفاوت دارد. «داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حساب است»! افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.

باید بپذیریم که روزگار خوبی را نمی گذرانیم، نگاهی به گله و شکایت های پیرامون مان بیندازیم، این همه زباله در خیابان و دریا و بیابان را شب ها که ما خواب هستیم چه کسی می آید و می ریزد؟

این همه قتل و عام جاده ای نتیجه مداخله اسرائیل است؟ این تلاطم بازار و بی نظمی اقتصادی و دلال مسلکی کار عربستان است؟ آن آقایی که دیروز در اتوبان پیش چشم من بطری شیشه ای دلستر را از ماشین بیرون پرت کرد و هزار تکه شد و نزدیک بود سرنشینان چند ماشین را به کُشتن بدهد، داماد صدام بود؟

داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است و نگاهی به رفتار ایرانی ها

نخست وزیر انگلیس هر سال نوروز می آید و برای یک جوجه کباب و یک چای آتشی هکتارها جنگل چند هزارساله را آتش می زند؟

باور کنیم که باید تعارف و تحسین های اغراق آمیز را کنار بگذاریم و بپذیریم جماعتی در این کشور زندگی می کنند که نه تنها نادان هستند، بلکه در مقابل دانستن جانانه مقاومت می کنند. تلاش کنیم در این دسته قرار نگیریم.

این نوشتار در پی خودزنی و سرقت اعتماد به نفس ملی نیست، بلکه یک یادآوری به خودمان است که باید دست از اغراق های معمول برداریم و با واقعیت های پیرامون مان مثل یک بیماری روبه رو شویم. انکار و حاشا کردن بیماری نتیجه ای به مراتب دردناک تر از درمان دارد... ما باید به مردم بهتری تبدیل شویم.

کانال شخصی


داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است و نگاهی به رفتار ایرانی ها

منتشرشده در یادداشت

اهمیت مدرسه سازی و مدرسه یاری

إنَّ اللَّهَ يأمُرُ بِالعَدلِ و الإحسانِ
( خداوند به عدل و احسان فرمان مي ‏دهد )
نحل ، آيه ۹۰

به نظر من نزدیک ترین آیه ای که می توان از طریق آن به موضوع فعالیت های نیکوکارانه و یا انفاق اشاره نمود آیه ای است از قرآن کریم که در ابتدا بدان اشاره کردم زیرا که نیکوکاری و انفاق در عمل با کمک به پر کردن شکاف ها و نزدیک کردن نرخ برخورداری مردم باعث می شوند که :

اولا عدالت جاری شود همان عدالتی که در همه تاریخ آرزو و خواست تمام انسان ها بوده است و بر اثر عدم تحقق آن خداوند پیامبران را برای هدایت انسان مبعوث ساخته است و دوم اینکه با نیکوکاری و انفاق انسان ها به هم دیگر نزدیک می شوند و کینه و عداوت تولید شده از محل فقر و محرومیت از میان آنها رخت بر می بندد و به حق که در میان همه اعمالی که می تواند نمایه ای از انفاق داشته باشد و یا حکم نیکو کاری بگیرد کار خیر است که چون با اجتماع خیرین منتهی به اقدامی عملی و بزرگی شود که می تواند تاثیرات بسیار عمیقی در زندگی انسان داشته باشد .

و در میان همه اعمال خیر مطمئنا مدرسه سازی و یا کمک به تامین امکانات مختلف آموزشی و کمک آموزشی از بالاترین و مهمترین کارهای نیکی می باشد که هر انسان دل داده مکتب و مومن به عدالت می تواند بدان دست یازد و از فیض این عمل بزرگ خود را بهرمند نماید زیرا که :

اولا کار تعلیم و تعلم کار انبیاست و هر کسی که بخواهد با دایر کردن مدرسه ای و یا خرید و توزیع امکانات آموزشی تسهیلاتی را در بحث تحقق وظبفه ی انبیاء فراهم آورد مسلما محبوب نبی گرامی اسلام (ص) خواهد بود.

ثانیا با فراهم شدن محلی برای تحصیل و امکاناتی برای بهتر فرا گرفتن علوم، استعدادهای واقعی کشف و تربیت خواهند گردید و از این محل استعدادی سوخت نخواهد شد.

ثالثا با هر مدرسه ای که ساخته و تجهیز شود به قطع موقعیت و فرصتی از نابه هنجاری ها گرفته می شود که برای از بین بردن انسان و انسانیت خیز برداشته است.

اهمیت مدرسه سازی و مدرسه یاری

و در نهایت اینکه مکانی چون مدرسه چشمه جاری و ساری می باشد که همیشه جوشان و پرخروش برای پیشرفت و توسعه دست به تولید نیروی انسانی توسعه یافته می زند و از این محل نیازهای جامعه را تامین می کند.

جامعه ای که در آن پزشک، مهندس، قاضی ، وکیل و پدر و مادری باسواد تربیت شده باشند و همه آنها دست به دست هم بدهند تا زمینه های انحراف را از بین ببرند باید مطمئن شد که دست هیچ مخالف و معاندی بر همه ی داشته های آن جامعه نخواهد رسید و خداوند به حرمت گام هایی که برای خیر برداشته شده است همه بلایا و مشکلات را از آن جامعه دور خواهد داشت.

ضمن گرامی داشت همه قدم هایی که برای برطرف کردن محدودیت ها و محرومیت های آموزشی در کشور برداشته شده است اعم از بودجه های دولتی و یا نیکو کاری خیرین محترم این آرزو را دارم که تا شروع سال تحصیلی پیش روی اقدامات بزرگتر و قدم ها بلندتر از گذشته باشد زیرا که هر اقدامی در صحن تعلیم و تعلم به هر اندازه که باشد وهر مقدار که رضایت خداوند را بر انگیزاند باز نیاز به ادامه و حمایت دارد زیرا که علم تغییرات روز آمدی دارد و بر مبنای آن امکانات و فضا ها باید روزآمد گردد.

همه مجامع خیری در کشور، برای رفع مشکلات قشری از جامعه تلاش می کنند اما مادر تمامی مجامع خیری، مدرسه سازی و مدرسه یاری است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اهمیت مدرسه سازی و مدرسه یاری

منتشرشده در یادداشت

گزارش صدای معلم از صدور حکم تخریب برای مدرسه میثم تمار و پرورش در محمد شهر کرج

صدور حکم تخریب برای مدرسه میثم تمار و پرورش در محمدشهر کرج با ۲۴۰۰ دانش آموز (در دوشیفت) در میانه ی سال تحصیلی، خبری فاجعه آمیز برای آموزش و پرورش استان و کشور است.

ظاهرن تلاش های مسئولین ماضی و فعلی در اقناع وراث به جایی نرسیده و هر آن امکان اجرای حکم تخریب وجود داشته و چماق تهدید وراث بر سر دانش آموزان محروم منطقه سایه افکنده است.

 قضیه از زبان فلاح نژاد رئیس سابق ناحیه ۳ از این قرار است:

« ورثه حکم تخریب ۲ مدرسه ابتدایی میثم تمار و پرورش را در محمد شهر کرج گرفتند اما اجرای حکم با دستور دادستان یک سال به تاخیر افتاد.

در مدارس ابتدایی میثم تمار و پرورش واقع در خیابان گلستانک محمد شهر کرج ۲ هزار و ۴۰۰ دانش آموز تحصیل می کند که یک هزار و ۲۰۰ نفر آن دانش آموز دختر و مابقی پسر هستند .

ماجرا از این قرار است که ۴۰ سال قبل ۲ هزار متر زمین به آموزش و پرورش به صورت دست نویس از سوی پیرمردی نیک اندیش اهدا شده است. ساختمان مدرسه نیز با قلک های دانش آموزان و کمک های مردم ساخته شد اما ورثه بعد از ۳۵ سال اقدام به شکایت علیه آموزش و پرورش به منظور بازپس گیری زمین کردند.

گزارش صدای معلم از صدور حکم تخریب برای مدرسه میثم تمار و پرورش در محمد شهر کرج

با وجود نشست های مختلف با وراث مبنی بر نیاز فضای آموزشی در محل سکونت دانش آموزان و همچنین کمبود فضای آموزشی در محمد شهر و سایر مناطق پرجمعیت حوزه آموزش و پرورش ناحیه سه کرج متاسفانه ۲ نفر از وراث اقدام به پیگیری شکایت خود کردند و در نهایت حکم تخریب صادر شده است.

ورثه حکم تخریب مدرسه را از دادگاه گرفته اند که این موضوع مهم موجب نگرانی اولیا و اضطراب دانش آموزان شده است.

متاسفانه فضای آموزشی دیگری در محمد شهر کرج برای جا دادن ۲ هزار و ۴۰۰ دانش آموز موجود نیست و ۲ مدرسه میثم تمار و پرورش دارای متراکم ترین جمعیت دانش آموزی آموزش و پرورش ناحیه سه کرج است که اکنون دانش آموزانش در سرگردانی به سر می برند.

خارج شدن حتی یک مدرسه از چرخه آموزشی با توجه به کمبود فضای آموزشی که وجود دارد، چالشی جدی برای محمد شهر محسوب می شود.

وراث تا کنون بارها با نیروی انتظامی برای اجرای حکم به ۲ مدرسه میثم تمار و پرورش مراجعه کرده اند.

اکنون ورثه حکم دادگاه مبنی بر قلع و قم و خلع ید مدرسه را در دست دارند که با طرح موضوع در شورای تامین و با دستور دادستان یک سال مهلت گرفته شد » .

گزارش صدای معلم از صدور حکم تخریب برای مدرسه میثم تمار و پرورش در محمد شهر کرج

با توجه به حساسیت روسای قدیم و جدید و همچنین رسالت معلم خبرنگاری  با حضور در حوالی مدرسه و تحقیقات میدانی متوجه شدم که با توجه به شواهد و دلایل مستدل، وراث مدعی نهایتا پای میز مذاکره برای حل و فصل منصفانه و منطقی دعاوی خواهند نشست و راضی به تهاتر زمین معوض و همسنگ خواهند بود.

اگرچه در کرج با مسئله کمبود زمین مواجهیم ولی سرنوشت ۲۴۰۰ دانش آموز مظلوم و محروم آن قدر برای دولت مستقر مهم است که حکم تخریب مدارس یاد شده با پا درمیانی بزرگانی چون استاندار، امام جمعه، نمایندگان کرج، فرماندار، مدیرکل، رئیس ناحیه، شهردار و شورای شهر محمد شهر و خیرین احتمالی قابل حل خواهد بود.

بنابر اذعان مسئولین آموزش و پرورش البرز، حداقل ۱۰ ملک دارای حکم خلع ید و قلع و قمع (که از سنوات گذشته برایشان رای صادر شده ولی با پیگیری های واحدهای حقوقی به تاخیر افتاده است)  وجود دارند .

مدرسه « بهار آزادی فردیس » یکی از مدارسی است که در شعبه ۲ دیوان عالی کشور از طریق اعمال ماده ۴۷۷ نقض قانون آئین دادرسی کیفری از چنگ‌ مدعیان خارج شده است. بخشی از محوطه شهیدستان کرج نیز دارای معارض بوده و حکم بازپس‌گیری آن در حال پیگیری حقوقی و قضایی است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از صدور حکم تخریب برای مدرسه میثم تمار و پرورش در محمد شهر کرج

منتشرشده در دانش آموز

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

« سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد.

در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود.

وقتی سقف کوتاه باشد، آدم های بزرگ سرشان آن قدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند.

مردمِ عوام هم برای بقا آن قدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز می کنند تا اینکه کمر خم می شود و دیگر نمی توانند قد راست کنند »

فیودور داستایوفسکی  - بیچارگان

***

از سال 1397 و تقریبا با شکایت آقای مهدی بهرامی اقدم به بهانه انتشار گزارشی در صدای معلم ( این جا ) هم زمان درگیر پرونده ای شدم که در آن برخی کلاهبرداران مقداری پول از حسابم را خالی کردند و من این بار در نقش « شاکی » پرونده کلاهبرداری بارها به پلیس فتا برای تکمیل پرونده مراجعه کردم .

به جز چند پیامک از سوی واحد قضایی مربوطه و این که این پرونده چند بار بین شعب مختلف دست به دست شده  تاکنون مورد خاص دیگری مشاهده نکرده ام و هنوز هم پرونده کاملا بلاتکلیف است .

هر چند با گذشت حدود 4 سال و سقوط ارزش پول ، دیگر استرداد آن مبلغ هم دیگر فایده و ارزشی برای من نخواهد داشت .

اما در پرونده ای که با عنوان « نشر اکاذیب » علیه من به عنوان مدیر رسانه صدای معلم جریان داشته و به صدور حکم از سوی شعبه 9 دادگاه کیفری یک  مجتمع دادگاه های کیفری 1 تهران ( شعبه 79 دادگاه کیفری استان سابق ) ( این جا ) انجامیده شخصا حداقل دو بار به شهرستان بناب و یک باز هم به تبریز رفت و آمد داشته ام اما شاکی پرونده فقط یک بار در شهرستانی که خودش در آن سکونت دارد حاضر شده است .

دوستی که قبلا در کسوت آموزگار در ایران بود و اکنون حدود سه سال است که برای تحصیل به کشور کانادا سفر کرده برایم تعریف می کرد که اگر شخصی در شرایط من و با اداره رسانه ای که هدفش کمک به ارتقای جامعه و بهبود آموزش است در کشوری چون کانادا فعالیت می کرد بسته به کیفیت کار ، اثرگذاری و میزان بازدیدکنندگان رسانه از سوی دولت محلی و حتا مراجع بالاتر مورد توجه ویژه قرار می گرفت و دولت از محل و ردیف هایی که به این منظور پیش بینی شده مقرری خاص و قابل توجهی برای این گونه فعالیت ها و « تحرک اجتماعی » ( Social Mobility ) در نظر می گرفت .

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

این که کشوری توسعه یافته می شود و به شاخص های قابل قبول جهانی دست می یازد و برای شهروندانش رفاه و شادی به ارمغان می آورد بدون دلیل و تصادفی نیست . در سوی مقابل ، کشوری هم مانند ایران که هنوز فرسنگ ها با الفبای توسعه پایدار فاصله دارد و حتا در معیشت روزانه و معمولی مردمانش هم درمانده و روز به روز « امید » در ادبیات عمومی آن جامعه کم رنگ تر می شود هم متکی بر دلایل و ریشه هایی است .

در این وانفسای شرایط سخت و تنگ معیشتی ، تصور اکثریت و شاید غالب جامعه بر این است که شاه کلید حلال مشکلات جامعه ، اقتصاد است و اگر آن حل شود دیگر مشکلی نخواهد بود اما به باور من ، تا مشکل و گره « دموکراسی » در این کشور به سرانجامی نرسد ، محکوم به در جا زدن و حتا پسرفت های غیر قابل باور خواهیم بود و البته در این پروسه دموکراتیزاسیون جامعه ، « رسانه » رکن چهارم دموکراسی و البته بی بدیلی داشته و خواهد داشت .

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

( این که آموزش در جامعه ی ما در اولویت های دست چندم قرار گرفته و افکار عمومی خیلی توجهی به آن ندارد باز هم به ضعف رسانه و کارکردهای آن در این حوزه باز می گردد . جامعه ی آن زمان ایران به ویژه نخبگان و روشنفکران آن زمان تاسیس عدالت خانه و اهمیت آن را در معادلات سیاسی مقدم بر تاسیس مدرسه و آموزش دانسته است و بین این دو زمانی به اندازه قریب نیم قرن فاصله است .

نگاهی گذرا به وضعیت روابط عمومی ها در آموزش و پرورش و سطح دانش و تجربه ی خبرنگاران درگیر آن گویای مساله و مزه تلخ واقعیت است )

در طول این مدت ، دو بار در برابر « هیات منصفه » که به دادگاه های مرتبط با رسیدگی به امور « رسانه » الصاق شده و جایگاه قانونی دارد حضور یافتم .

تصور من پیش از این در مورد « هیات منصفه » آن بود که این جمع به نوعی نمایندگی افکار عمومی را بر عهده دارند و می توانند « قاضی » را در « تشخیص » و اتخاذ تصمیم نزدیک به « عدالت » یاری دهند اما نوع برخورد آنان و مشاهده رفتار آنان در جلسه رسیدگی نشان داد که هنوز جامعه توسعه نایافته ایران درگیر مساله « تعارف » و « فرهنگ روابط قبیلگی » است و به علت همان ضعف اصلی که در مفهوم و فهم « دموکراسی » به آن اشاره گردید ؛ بودن و یا نبودن جمعی به نام « هیات منصفه » نیز کمک چندانی برای « حل مساله » نخواهد کرد و ممکن است فقط ظاهر کار را زیباتر و فریبنده تر نماید .

البته این موضوع فقط محدود به این جمع نمی شود .

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

- افرادی که تحت عنوان « نماینده » در پارلمان و قوه تقنین و نظارت حضور می یابند .

- انواع و اقسام شوراهای مختلفی که در حوزه های مختلف درست شده اند اما جز اتلاف وقت و بودجه آورده دیگری ندارند . تا مشکل و گره « دموکراسی » در این کشور به سرانجامی نرسد ، محکوم به در جا زدن و حتا پسرفت های غیر قابل باور خواهیم بود و البته در این پروسه دموکراتیزاسیون جامعه ، « رسانه » رکن چهارم دموکراسی و البته بی بدیلی داشته و خواهد داشت .

و در مقیاس « مدرسه » هم ارکانی مانند « شورای معلمان » و... هم کارایی خاصی برای نظام آموزشی ندارند .

آیا کسی به این گونه « گره ها » می اندیشد و این که چرا تشکیل جمع و گروه و... نقش چندانی در هم افزایی جامعه و تصحیح خطاها ندارد و حتا ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد ؟

ابوالفضل ابوترابی عضو کمیسیون امور داخلی مجلس 26 دی 1400 اعلام می کند : « کل پرونده‌های ورودی به قوه قضائیه برابر با کل پرونده‌های ورودی کشور یک میلیارد نفری هندوستان است » . ( این جا )

4 بهمن 1394 رئیس دانشگاه آزاد خراسان رضوی چنین بیان می کند : ( این جا ) «  ایران با دارا بودن ۸۰ میلیون جمعیت، حدود ۱۵ میلیون پرونده قضایی و ۲۰۰۰ عنوان مجرمانه داراست، در حالی که هند با دارا بودن یک میلیارد جمعیت تنها دارای دو میلیون پرونده قضایی و ۷۰۰ تا ۸۰۰ عنوان مجرمانه است . »

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

( دموکراسی : از مردم - توسط مردم - برای مردم )

 

زمانی که این موضوع را خطاب به قاضی شعبه 9 دادگاه کیفری یک  مجتمع دادگاه های کیفری 1 تهران ( شعبه 79 دادگاه کیفری استان سابق ) بیان کردم و عنوان کردم که شاکی پرونده هیچ گونه جوابیه و یا پاسخی برای رسانه ارسال نکرده و حتا حاضر به گفت و گو برای شفاف سازی و تنویر افکار عمومی نشده احساسم این بود که خیلی سخن من را جدی نگرفت و یا سطح اشتغال و درگیری با پرونده های مختلف فرصتی برای خارج شدن از پوسته روزمرگی و اندیشیدن و تفحص در مورد موضوع برای وی و هیات منصفه باقی نگذاشته است .

(آیا پذیرفتنی است که در جلسه رسیدگی به پرونده فردی در هیات منصفه در حال چرت زدن باشد و یا برخی با گوش های همراه خود مشغول باشند ؟ )

واقعا این پرسش مطرح است که چرا حداقل در جلسات رسیدگی به موضوعات مطبوعاتی ، « رسانه ها » ( 1 ) امکان ثبت و ضبط جریان دادگاه را برای تنویر افکار عمومی ندارند و اگر این مهم صورت پذیرد و شفافیت در قوه قضائیه تعریف و تبیین گردد ، گامی به سوی « عدالت قضایی » برنخواهیم داشت ؟

« نخستین گام عملی در اصلاحات نظام قضائی ایران را عباس‌میرزا برداشت و در میان تغییرات نوسازی متعددی که او بنیان گذاشت، مشاهده می‌کنیم که در حوزه قضائی سعی کرده است از انتصاب قضات صالح و توانا در محاکم شرع اطمینان خاطر حاصل کند. همچنین دیوان‌خانه جدیدی در تبریز، محل حکومتی خودش، تشکیل داد تا مراقب قضاتی باشد که برای سایر شهرهای آذربایجان به کار گمارده می‌شدند . » ( این جا )

این واقعه به حدود 200 سال قبل باز می گردد.

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

این در حالی است که جرقه « آموزش عمومی » به شکل نوین توسط میرزاحسن رشدیه زده شد و اولین مدرسه به سبک نوین در ایران حدود 150 سال پیش در محله ی ششگلان تبریز بنا نهاده شد که به دلیل تحریک عوام کاملاً تخریب شد . ( این جا )

در سال ۱۲۷۶ هجری شمسی اولین دبستان تهران تاسیس شد . ( این جا )

بین تاسیس نخستین مدرسه در تبریز و نخستین مدرسه در تهران 25 سال فاصله وجود دارد .

این به آن معناست که جامعه ی آن زمان ایران به ویژه نخبگان و روشنفکران آن زمان تاسیس عدالت خانه و اهمیت آن را در معادلات سیاسی مقدم بر تاسیس مدرسه و آموزش دانسته است و بین این دو زمانی به اندازه قریب نیم قرن فاصله است .

نقدی بر عملکرد قوه قضاییه یا عدلیه جمهوری اسلامی ایران و جایگاه هیات منصفه در دادگاه های مطبوعات و مساله دموکراسی در ایران

( دیوار دارالفنون - تهران )

 

برخوردی که ابتدا با تاسیس مدارس نوین در ایران شد هیچ گاه با سیستم قضایی نوین صورت نگرفت .

از همین جا می توان به گره اصلی در بسیاری از بن بست ها و چالش های جامعه ی کنونی و از جمله ساختار قضایی ایران پی برد و این که « آموزش » و « تربیت » سرآغاز رویش توسعه و کلید پیشرفت هر جامعه ای از جمله ایران بوده و هنوز و پس از گذشت حدود دو سده محل مناقشه جدی است و شواهد و مستندات چندانی هم برای ترمیم و اصلاح آن  مشاهده نمی گردد .

( 1 ) رسانه های آزاد ، مستقل و منتقد

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

وزیر آموزش و پرورش در نخستین جلسه شورای سیاست گذاری اجرایی سند نظام جامع راهنمایی و مشاوره و کمیته ملی پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی دانش آموزان که در وزارت آموزش و پرورش برگزار شد چنین می گوید : ( این جا )

« ما انسجام از درون و هم گرایی از درون را نداریم که باید حتما به آن توجه کنیم .

 ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم و سپس از کمک سایر دستگاه‌ها نیز بهره ببریم. به عنوان مثال دانشجو معلمانی داریم که هرکدام می‌توانند به عنوان معین مناطق و استان‌ها وارد این حیطه شوند، همچنین ۴۰۰۰ دکترمعلم داریم که می‌توانیم از ظرفیت آنها استفاده کنیم .

وی با بیان اینکه ظرفیت‌های بسیار خوبی داریم که باید فعال شوند اظهار کرد: یکی از اقداماتی که رسانه ملی در دوران کرونا برای ما انجام داد مدرسه تلویزیونی بود که جای قدردانی دارد اما به طور کلی رسانه ملی قدرت ارتباطش در نظام آموزش و پرورش جز علیه حکمرانی آموزش و پرورش چیز دیگری نیست

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

البته یادداشتی به آقای جبلی، رئیس صدا و سیما دادم و خواستم دست از سر ما معلمان بردارید، چه کار به رتبه بندی و افزایش حقوق معلم‌ها دارید، برای دستگاه خودتان چرا نمی‌گویید؟ دفعه دیگر کسی اجازه ندارد چنین کاری را انجام دهد. من وزیر آموزش و پرورش هستم و این را عرض می‌کنم .

وی با بیان اینکه مسائل معطل زیاد داریم، گفت: کنکور را که برجسته کرده است، مگر غیر صدا و سیما و جاهای دیگر در تبلیغاتش بوده؟ دستگاه‌های دیگر هم همین طور هستند مثلا وزارت علوم. به ما حوزه کنکور می دهند، در مدرسه تبلیغات دست همه بچه ها می‌دهند که بیایید کلاس کنکور و تعیین رشته. امروز در شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام می‌کنم که اجازه ندارند در مدارس ما کنکور برگزار کنند. زیر میز نمی زنیم، واقعیت‌ها را بیان می کنیم. به مدیران استان ها اعلام می‌کنم از این پس حوزه برای کنکور در مدرسه نپذیرید. دانشگاه وظیفه‌اش است .

اینها کارهای جدی هستند و انتظار داریم نهاد رسانه و دانشگاه و... که هرکدام از ارکان تربیت هستند به ما کمک کنند. بیش از ۵۰ نامه از گروه معلمین داشتم که به رسانه بگویید دست از سر ما بردارند. من خادم و زیان معلم‌ها هستم. معلم خط مقدم و در نوک هرم است . » « حکمرانی خوب » در آموزش و پرورش با تقویت « حوزه عمومی » به دست می آید و البته در کنار تقویت رسانه های مستقل و منتقد سوی دیگر آن به توجه به تشکل ها و انجمن های علمی و صنفی معلمان است .

اینکه وزیر آموزش و پرورش اعلام می کند ظرفیت زیادی داریم ولی  انسجام درونی نداریم  اعتراف به یک واقعیت مهم است و آن ضعف مدیریت است .

« صدای معلم » در گزارش های متعددی به شیوه و ماهیت عزل و نصب مدیران در آموزش و پرورش انتقاد کرده و حداقل خواهان شفاف سازی در مورد کمیته ای شد که یوسف نوری آن را « کمیته انتصابات » نامیده بود . ( این جا )

در بخشی از این گزارش آمده بود :

« نخستین درخواست « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که بر اساس اصل صداقت و اعتماد سازی که در نخستین نشست رسانه ای خود به آن اشاره و تاکید کرد آن است که به طور دقیق و شفاف اعضای کمیته انتصابات خود را به افکار عمومی و جامعه فرهنگیان اعلان کند .

یوسف نوری به عنوان مقام مسئول مشخص کند که معیارها و شاخص های مدیریتی مورد نظر این کمیته چه هستند و مقرّ این کمیته در کجا قرار دارد ؟

پرسش صدای معلم آن است که آیا کمیته انتصابات وزیر آموزش و پرورش حاضر است با رسانه ها و خبرنگاران نشستی بگذارد و در مورد عملکرد خود پاسخ گو باشد ؟

آقای نوری در انتصاباتی که در این زمان کوتاه انجام داده است به استناد رئیس دولت سیزدهم به صورت دقیق مشخص کند که کدام یک از مدیران معزول تاکنون نتوانسته اند وظایف شان را انجام دهند تا حداقل مدیران بعدی آن اشتباهات و خطاهای مدیریتی و عملکردی را تکرار نکنند و مهم تر از آن بر اساس اصل اعتماد سازی ، اعتماد معلمان به اقدامات وزیر آموزش و پرورش جلب شود .

وزیر آموزش و پرورش توضیح دهد که تاکنون به چه میزان از « توان معلمان » در امر عزل و نصب مدیران استفاده شده است ؟ »

یوسف نوری پس از این مدت حداقل بررسی کند که مدیران منصب وی اساسا تا چه میزان در جهت پیاده کردن برنامه هایش حرکت کرده و اثربخشی و کارایی داشته اند .

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

این که وزیر آموزش و پرورش شاید برای نخستین بار این چنین از عملکرد صدا و سیما انتقاد می کند نشان از « صداقت » داشته و جای تشکر و قدردانی دارد .

رسانه ای که خود را متصف به صفت « ملی » می کند و از « بودجه عمومی » کشور ارتزاق می کند باید که در برابر عملکرد و سیاست های خود در برابر موضوع مهم « آموزش » رویکرد « مسئولانه » ای داشته و در برابر آن پاسخ گو باشد .

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

اقتدار وزیر آموزش و پرورش در واقع اقتدار آموزش و ارکان آن است .

اما باید توجه داشت که این حالت طلبلکارانه و غیرپاسخ گو بودن نهادها و دستگاه ها و از جمله صدا و سیما در برابر آموزش و پرورش یک شبه ایجاد نشده  و محصول یک فرایند و تابع « اصل علیت » و نوع رفتار همان مدیرانی بوده که موجب بحران انسجام و هم گرایی درونی و شکاف میان « صف » و « ستاد » بوده اند .

در یک نمونه آشکار می توان به تعطیلی « نشست های رسانه ای » در آموزش و پرورش در چند ماه اخیر اشاره کرد و این که مدیران زیر مجموعه ایشان به جای برگزاری چنین نشست هایی با همه « خبرنگاران » حوزه آموزش برای حضور در استودیوهای مختلف صدا و سیما به خط شده بودند و البته این وضعیت استمرار هم داشته است .

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

« آپارتاید رسانه ای » موضوع و آسیبی است که همواره « صدای معلم » در گزارش های خود به آن پرداخته اما گوش شنوا و چشم بینا برای جامه ی عمل پوشاندن به آن نیافته است . یوسف نوری پس از این مدت حداقل بررسی کند که مدیران منصب وی اساسا تا چه میزان در جهت پیاده کردن برنامه هایش حرکت کرده و اثربخشی و کارایی داشته اند .

« حکمرانی خوب » در آموزش و پرورش با تقویت « حوزه عمومی » به دست می آید و البته در کنار تقویت رسانه های مستقل و منتقد سوی دیگر آن به توجه به تشکل ها و انجمن های علمی و صنفی معلمان است . موضوعی که در وزارت تقریبا 7 ماهه آقای نوری همواره مغفول بوده است .

این که وزیر آموزش و پرورش به مدیران استان ها اعلام می کند از این پس حوزه برای کنکور در مدرسه نپذیرید سخنی غیرمسئولانه و فاقد منطق است .

وزیر آموزش و پرورش بر اساس برخی کارها و سیاست ها که در زمان وزارت محمد بطحایی صورت گرفت و ناکام ماند می باید نهایت اهتمام خود را برای اخراج « مافیای کنکور » از مدارس و پاک کردن زمینه های فرهنگی موسسات آموزشی – تجاری در واحدهای آموزشی انجام دهد .

این اقدام بدون تردید در راستای منافع آموزش و کمک به تصحیح و تعدیل جریان آموزش و ارتقای کیفیت آن خواهد بود .

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

وزارت آموزش و پرورش اگر اراده ای جدی در این زمینه دارد به بخشنامه 168303 / 110 مورخ 20 / 8 / 1397 خود پای بند باشد و آن را پی گیری کند . ( این جا )

اداره کل ارزیابی و عملکرد وزارت آموزش و پرورش 12 تیرماه سال 1397 در بخشنامه ای سراسری اعلام کرد :

«  نظر به اینکه در سال‌های اخیر شیوع تبلیغات نامناسب در فضای رسانه‌ای به‌ویژه رسانه ملی درزمینه برگزاری آزمون‌های متعدد و تهییج جامعه به لزوم استفاده از کتاب‌های کمک‌ درسی، نگرانی‌هایی برای جامعه تعلیم و تربیت به وجود آورده است و بعضی مدارس تحت تأثیر فضای رسانه‌ای و رویکردهای تجاری آموزشی به رقابتی ناخوشایند در استفاده از آزمون‌های مذکور و کتاب‌های غیرضروری روی آورده‌اند.

لذا وزارت آموزش‌ و پرورش در جهت صیانت از حقوق مردم و عمل به وظایف ذاتی و تعهدات حرفه‌ای خویش در مراقبت از اهداف تربیتی و برنامه درسی ملی و هماهنگ با تمایل خانواده‌ها، دانش‌آموزان و دلسوزان تعلیم و تربیت کشور به پالایش محیط یادگیری و مدرسه از عوامل مزاحم در جریان تربیت صحیح و واقعی، در اراده‌ای قطعی، مخالفت صریح خود را با آزمون‌های زائد و شیوع استفاده از کتاب‌های کمک‌آموزشی که در اغلب موارد با اهداف تعلیم و تربیت رسمی کشور ناسازگار است اعلام می‌دارد و بر همین اساس وجود هرگونه رابطه مالی مدارس، عقد قرارداد و سازمان‌دهی و همکاری در موضوع مذکور برای مدیران در سطوح مختلف را تخلف از مقررات تلقی می‌نماید و لازم است مدیران محترم اجرای دقیق و صحیح آن را در دستور کار قرار دهند و در سال تحصیلی آتی با توجه به مفاد این بخشنامه از انعقاد هرگونه قراردادی با مؤسسات مذکور خودداری نمایند » . ( این جا )

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پرسش های صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش در مورد صدا و سیما و کنکور

منتشرشده در گفت و شنود

پیشنهاد صدای معلم به مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد امتحانات نهایی

جناب دکتر محسن زارعی
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش

مشکلی در حوزه های اجرا حادث شده به نام : « تحویل دقیقه نودی پاسخ نامه امتحانات نهایی به حوزه های اجرا » . این مشکل به ظاهر ساده تاکنون تمام حوزه های اجرا در سراسر کشور را به چالش جدی کشیده است.

به عنوان نماینده مدیران ناحیه ۳ کرج نتوانستم جواب متقن و مستدلی برای توصیح، توجیه و یا حل و فصل مشکل پاسخنامه ها در داخل استان پیدا کنم لذا توپ را زمین شما می اندازیم و انتظار داریم راهی معقول و یا توضیحی مبسوط از شما بشنویم تا بتوانیم همکاران خود را که به سختی و با خواهش و التماس حاضر به همکاری در حوزه های اجرا شده اند را قانع کرده و همچنان پای کار نگه داریم.

پیشنهاد صدای معلم به مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد امتحانات نهایی

ماجرای تحویل دقیقه نودی پاسخ نامه ها:

از سال های قبل روال بر این است که پاسخ نامه های امتحانات نهایی دو سه روز قبل به صورت پکِ هفته گی و یا کمتر و بیشتر تحویل حوزه های اجرا می شد ؛ رییس، منشی و ناظر حوزه با فراغ بال ، پاسخ نامه ها را دریافت و شماره گذاری کرده و برای روزهای بعدی آماده می کردند و...

روز شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ تا ظهر سه بار برای دریافت پاسخ نامه اسنپ گرفته و البته دست از پا درازتر به شهیدستان کرج برگشتیم . بالاخره پایان وقت اداری موفق به دریافت پاسخ نامه روز یکشنبه شدیم . یکشنبه از ساعت ۵ صبح آواره شماره زنی و آماده کردن پاسخ نامه های تاخیری برای اولین امتحان نهایی بودیم و....

این داستان با اندکی تفاوت در کل حوزه‌ های سراسر کشور جاری و ساری بود. اگر روند فوق تداوم یاید با توجه به حق الزحمه های نازل تخصیص داده شده به عوامل اجرایی حوزه ها، عملا کار در حوزه اجرا طاقت فرسا و با تداوم روند فوق فرسایشی خواهد بود.

در صحبتی که با مسئولین سنجش ناحیه داشتم ضمن پوزش از مسئولین حوزه های اجرا گفتند که:

« سلام . خدمت همکاران محترم و روسای محترم حوزه‌های اجرا

موضوع پاسخ نامه ها از طریق استان و مرکز سنجش آموزش و پرورش پیگیری گردید.  با توجه به اینکه امسال فرایند طراحی سوالات امتحانات نهایی یک روز قبل از امتحان هردرس صورت می گیرد امکان تحویل پاسخ برگ چند روز قبل از امتحان وجود ندارد و پاسخ برگ ها ساعت سیزده یک روز قبل از برگزاری امتحان اماده تحویل به حوزه ها می باشد .

باعرض پوزش تدابیر لازم جهت تحویل گرفتن وشماره زدن پاسخ نامه ها اتخاذ گردد.

با تشکر »

پیشنهاد صدای معلم به مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد امتحانات نهایی

جناب محسن زارعی

سالهای قبل سوالات امتحانات نهایی از آرشیو و بانک سوالات انتخاب می شد و یا دبیران مربوطه با طرح سوال زود هنگام یک هفته در قرنطینه می‌ماندند و از پنج سری سوال طراحی شده یکی انتخاب می شد و...

ولی الان دبیر یک روز قبل از امتحان طرح سوال کرده و پاسخ نامه متناسب با سوال آماده می شود ، این پاسخ نامه تا حوالی ۱۰ صبح روز قبل از امتحان به دست ادارات و نواحی می رسد . پاسخ نامه ها تا پایان وقت اداری تکثیر شده و آماده تحویل به نمایندگان حوزه های اجرا می شود. با توجه به اینکه منشی، ناظر و سایر عوامل اجرا عموما برای حضور در شیفت عصر برای آماده کردن پاسخ نامه ها تمکین نکرده و یا انتظار دریافت حق الزحمه ویژه از مدیران اجرا خواهند داشت. حال مسئول حوزه اجرا می ماند و آماده کردن دویست سیصد پاسخنامه پنج شش برگی برای روز بعد و....

جناب زارعی

ضمن درک و احترام به حساسیت‌ها و تمهیدات شما در خصوص پاسداری از ناموس آموزش و پرورش و به حداقل رساندن  « لو رفتن سؤالات امتحانات نهایی » ؛ یادآوری یک نکته خالی از لطف نیست که بنابر تجربیات مکتسبه، لو رفتن سؤالات امتحانات نهایی از مسیر طراحان در قرنطینه احتمالی نزدیک به صفر دارد.  اکثرا سوالات لو رفته مربوط به پس از پخش سوالات بین دانش آموزان و ارسال تصویر سوالات از داخل حوزه های اجراست ؛

لذا پیشنهاد می شود :

اولا: حداقل دو سه روز قبل فرایند طراحی سوال و پاسخ نامه صورت گیرد.

در ثانی پاسخ نامه ها به جای تکثیر در ادارات در سامانه آنلاین مدارس بارگذاری شده و مدارس با دریافت امکانات از اداره، خود بدون واسطه اقدام به تکثیر پاسخنامه نمایند . این حداقل انتظار مدیران حوزه های اجرا برای کاستن از رفت آمدهای زائد و به سامان شدن امورات امتحانات نهایی در حال اجرا می باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پیشنهاد صدای معلم به مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد امتحانات نهایی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور