یکی از مسائلی که دائما توسط معلمان در قالب اعتراض و یا گلایه مطرح می شود " رسانه ای شدن پرداخت مطالبات و یا معوقات " است .
معلمان عنوان می کنند که چرا در دستگاه ها و نهادهای دیگر ، اخبار افزایش ها و یا پرداخت ها به رسانه راه پیدا نمی کنند اما در جامعه آموزش و پرورش هر گونه تغییر حتی در مقیاس کوچک ، بزرگ نمایی می شود ؟
سال قبل و هم زمان با بحث افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی دستور العمل وزارتی بر منع مسئولان وزارت آموزش و پرورش از رسانه ای کردن پرداخت ها تاکید داشت .
اما مدیر کل دفتر وزارتی در هفدهم دی ماه سال 93 در مصاحبه با خبرگزاری فارس این دستور العمل را زیر پا گذاشت .
فاضل متولی ضمن بیان افزایش حقوق مربوط به آموزگاران مقطع ابتدایی در پایان چنین گفته بود : « سیاست وزارت آموزش و پرورش این نیست که این گونه مسائل را خبری کند و به همین دلیل به دنبال اعلام این مطالب نیست؛ اما فرهنگیان بدانند آموزش و پرورش در تمام موارد به دنبال استیفای حقوق معلمان است.»
این که چرا مسئولان و حتی سایر رسانه ها ، پرداخت های آموزش و پرورش را رسانه ای می کنند خود نیازمند بحث جداگانه ای است اما به نظر می رسد که مسئولان وزارت آموزش و پرورش از اهمیت و تاثیر رسانه بر مدیریت افکار عمومی جامعه آگاه هستند و به خوبی و در جای خویش از آن بهره گیرند .
از این منظر نمی توان اشکالی بر این گونه مدیریت مطالبات وارد نمود .
اما نکته مهم و قابل ذکر آن است که به همان میزان که مسئولان و حتی افراد خارج از حوزه آموزش و پرورش به اهمیت و نقش رسانه آگاه هستند متاسفانه اکثریت جامعه فرهنگیان و معلمان به این مهم آگاه نبوده و یا اهمیتی برای آن قائل نیستند .
شاید مهم ترین دلیل برای چنین مساله ای ؛ غلبه فرهنگ شفاهی بر نوشتاری در فرهنگ رایج در سازمان آموزش و پرورش است و این که بسیاری از معلمان تصور می کنند همین که هر روزه با دانش آموزان و یا اولیای آن ها در تماس هستند برای فرآیند آگاه سازی جامعه نسبت به نیازهای این دستگاه بزرگ و مولد کفایت می کند .
باید دانست که اکنون عصر رسانه است و مدیریت کارآمد و اثر بخش این ابزار می تواند در هدف گذاری و مدیریت بر مبنای هدف ، نقش به سزایی را ایفا نماید .
در حال حاضر و با وجود آن که جمعیت فرهنگیان و معلمان کشور بیش از یک میلیون نفر است اما ارتباط این جمعیت با رسانه در حد بسیار ناچیز ونزدیک به صفر است .
تعداد معلمانی که در این حوزه قلم می زنند خود گویای تراژدی عقب بودن جامعه معلمان از تاثیر آن ها بر کارکرد رسانه است .
نفی کارکرد این ابزار و متهم نمودن دیگران به سوء استفاده از کارکرد رسانه ، نوعی فرافکنی ، فرار از واقعیات و نیز " درجا زدن " است .
اینکه فرضا چرا اکثریت جامعه با مطالبات معلمان همراهی نمی کند نیاز به تامل و آسیب شناسی دارد و شاید کلید حل این مساله گفت و گو ی سازنده و موثر با جامعه و مسئولان از طریق «رسانه» و استفاده از پتانسیل این ابزار جادویی برای مدیریت افکار عمومی و ارائه " اندیشه برتر " است .
باید جامعه و مسئولان نسبت به مطالبات معلمان و آموزش و پرورش در سه سطح «معیشت، منزلت و معرفت» آگاه شوند.
تنها از این طریق است که می توان در عرصه پی گیری حقوق و مطالبات حرفی برای گفتن داشت .
گروه اخبار /
با هم به مرور بخش هایی از آمار تکان دهنده محمود عسگری آزاد معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی سابق خواهیم پرداخت. اینها خلاصه این گفت و گو است.
گروه اخبار /
ضریب حقوق سال ۹۳ کارمندان دولت : شماره ۱۸۵۷۵۱/ت ۵۰۲۸۶هـ تاریخ ۱۷/ ۱۲/ ۱۳۹۲
بسمه تعالی
“با صلوات بر محمد و آل محمد”
معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور هیئت وزیران در جلسه ۱۴/ ۱۲/ ۱۳۹۲ به پیشنهاد مشترک معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ماده (۷۶) قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب ۱۳۸۶ – و بند (الف) ماده (۵۰) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب ۱۳۸۹ – تصویب کرد:
۱- ضریب حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و قضات برای سال ۱۳۹۳ به میزان هفده هزار و یکصد و نود (۱۹۰/ ۱۷) ریال تعیین می شود.
۲- ضریب حقوق شاغلین مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری برای سال ۱۳۹۳ به میزان یکهزار و دویست و هفت (۲۰۷/ ۱) ریال تعیین می شود.
۳- ضریب حقوق کارمندان مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت ( از جمله کارمندان وزارت اطلاعات و شاغلین پست های سیاسی وزارت امور خارجه) برای سال ۱۳۹۳ به میزان یکهزار و دویست و هفت (۲۰۷/ ۱) ریال تعیین می شود.
۴- ضریب حقوق بازنشستگان موضوع بند (ج) ماده (۵۰) قانون برنامه پنجم توسعه برای سال ۱۳۹۳ به میزان هزار و دویست و هفت (۲۰۷/ ۱) ریال تعیین می شود.
۵- حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران و مشترکان صندوق های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح و سایر صندوق های وابسته به دستگاه های اجرایی، موسسات انتفاعی وابسته به دولت، نهادها و موسسات عمومی غیردولتی در سال ۱۳۹۳ به میزان بیست درصد نسبت به سال ۱۳۹۳ افزایش می یابد.
۶- سقف افزایش حقوق کارکنان موسسات انتفاعی وابسته به دولت، نهادها و موسسات عمومی غیردولتی، بانکهای دولتی، بیمه ها و شرکت های دولتی که قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا ننموده اند، در سال ۱۳۹۳ بیست درصد تعیین می شود.
۷- حداقل حقوق و فوق العاده های مستمر (شاغلین) موضوع تبصره ماده (۷۶) قانون مدیریت خدمات کشوری برای کارمندان دستگاه های اجرایی مشمول این قانون و سایر مشمولین ماده مذکور به استثنای مشمولین بند (۹) این تصویب نامه در سال ۱۳۹۳ به میزان شش میلیون (۰۰۰/ ۰۰۰/ ۶) ریال و حداکثر حقوق و فوق العاده های مستمر این قبیل کارمندان هفت برابر حداقل حقوق مذکور در این بند تعیین می شود.
۸- حداقل حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران و مشترکان صندوق های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح و سایر صندوق های وابسته به دستگاههای اجرایی به میزان شش میلیون (۰۰۰/ ۰۰۰/ ۶) ریال و حداکثر حقوق آنان نیز هفت برابر حداقل حقوق بازنشستگی تعیین می شود.
۹- حداقل حقوق کارمندان مشمول بند (۳) این تصویب نامه در سال ۱۳۹۳ با احتساب فوق العاده ویژه و فوق العاده جذب به میزان شش میلیون (۰۰۰/ ۰۰۰/ ۶) ریال و حداکثر هفت برابر حداقل مذکور در این بند تعیین می شود.
۱۰- پرداخت فوق العاده اضافه کار ساعتی به کارمندان دستگاه های اجرایی مشمول این تصویب نامه با رعایت بند (ز) ماده (۵۰) قانون برنامه پنجم توسعه در سقف اعتبار مصوب دستگاه مجاز است. تشخیص کارکنانی که به اقتضای شغلی مطابق با بند (۹) ماده (۶۸) قانون مدیریت خدمات کشوری اضافه کار بیشتری دریافت می نمایند با بالاترین مقام دستگاه اجرایی یا مقامات مجاز موضوع ماده (۵۳) قانون محاسبات عمومی کشور خواهد بود.
اسحاق جهانگیری / معاون اول رییس جمهور
پاراف
صدای معلمان هر روز بلندتر می شود ، آن سوی میز گوش هایی که تمایل به خارج کردن پنبه ها از آن نیستند.طرح های فانی یکی پس از دیگری به فنا می رود ولی همچنان دولت و مجلس تمام تلاش خود را می کنند که ایشان بر مسند وزارت باقی بماند .دولتی که در تلاش است بگوید انتخابش درست بوده و مجلسی که در صدد است تا بیشترین استفاده سیاسی را از فانی به عمل بیاورد ؛ این وسط کلاهی است که مدام از سر معلم برداشته می شود و دوباره بر سرش گذاشته می شود .
در اقدامی جالب روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش "طرح رتبه بندی معلمان" را به فراخوان گذاشته است و از طرفی وزیر اعلام کرده که از مهر ماه این طرح را به اجرا در خواهد آورد .به واقع پیدا کردن پرتقال فروش داستان آن قدرها سخت نیست و با یک نگاه مختصر می توان حدس زد این آشفتگی از کجا آب می خورد . از شواهد این گونه بر می آید که به این فراخوان ، معلمان چه پاسخ بگویند و چه پاسخ نگویند وزیر قصد دارد با جدیت آن را به اجرا در آورد.
شاهد این حرفم آن است که فانی به یک باره همه چیز را وتو می کند و می گوید این طرح در مهر ماه به اجرا درخواهد آمد ؟ این جمله بدان معناست که فانی گمان می کند همه چیز با این طرح پایان خواهد یافت و معلمان با اجرایی شدن این طرح سکوت اختیار خواهند کرد .
اما باید گفت این طرح نیز دیر یا زود به فنا خواهد رفت مثل تمام طرح هایی که آقای فانی در این مدت به اجرا در آورده است " بیمه فرهنگیان ، فروش دیوارهای مدارس به بخش خصوصی برای تبلیغات ، واگذاری مدارس به بخش خصوصی ؛ تغیر سیستم آموزشی و دست آخر طرح رتبه بندی معلمان و...
جای سوال اینجاست چرا دولت همچنان اجازه می دهد که وزیرش پاس گل به حریف سیاسی خود بدهد و یا حتی گل به خودی بزند؟ و چرا مجلس همچنان فانی را بر مسند وزارت نگاه داشته و مرتب وقت کشی می کند ؟ مگر برای مجلس این مهم محقق نشده که وزیر توانایی لازم را برای اداره این وزارت خانه را ندارد ؟
سوال مهم تر این اینکه این طرح را حتی اگر معلمان بپذیرند ، که نخواهند پذیرفت چگونه وزارت آموزش و پرورش از پس مشکلات پیش روی آن بر خواهند آمد .
در بهترین حالت این طرح بنا به گفته وزیر آموزش و پرورش بین 160 تا 600 هزار تومان افزایش حقوق به همراه خواهد داشت که این مبلغ با شرایطی که در طرح آمده دردی از زخم معلمان را درمان نخواهد کرد ؛ از این جهت این موضوع را می گویم که چالش پیش روی معلمان اختلاف حقوق شان با سایر دستگاه های دولتی است .اما حتی اگر بپذیریم که این طرح اجرایی شود باز موانع بی شماری پیش رویش می باشد که به برخی از آنها در ذیل این نوشته اشاره خواهد شد :
1- این طرح نیازمند به سیستم بسیار دقیق ارزشیابی می باشد که با توانمندیی که از آموزش و پرورش سراغ داریم میسر نخواهد شد ؛ چرا که ارزشیابی پایان سال تحصیلی که همه ساله در مدارس انجام می شود نیز با مشکلات فراوانی مواجه است که همه ساله معلمان با آن دست به گریبان هستند و در این ارزشیابی اغلب علاقه و نظر مدیران در آن نقثش اساسی دارد و همین موضوع موجب می شود شکایات زیادی به ادارت ارجاع داده شود ؛اساساً همین ارزشیابی ساده نیز بیشتر میلی بوده و از مکانیزم دقیقی برخوردار نیست .
مثلاً هیچ نظارت جامعی بر جابه جایی یک معلم در آموزش و پرورش وجود ندارد اما بنا به گفته آقای چهار بند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران بایستی از "فرم یک آموز" استفاده شود در حالی که در بیشتر موارد حتی مدیران اصلا از چنین فرمی خبر هم ندارند و بی دلیل نیروی خود را جابه جا می کنند ؛حال جای سئوال اینجاست که وزرات آموزش و پرورش چگونه قصد دارد مهم ترین قسمت این طرح که ارزشیابی است به اجرا در آورد . آیا با فرض اینکه معلمان اقدام به خلق آثار خود کردند و کتابی را منتشر نمودند واقعا نیروی متخصص در بدنه آموزش وجود دارد که بتواند این آثار را از هم تفکیک کند و به آن نمره بدهد ؟ نیروی که مورد وثوق معلمان نیز باشد؟
2- آنچه که در طرح آمده معلمان بر اساس تالیفات و مقالات و کتاب های منتشر شده رتبه بندی می شوند که این نکته نیز به نظر در صد بسیار کمی از معلمان را می تواند شامل شود که عمدتاً به منابع مالی و علمی دسترسی دارند مثلا بخشی از اعضای وزارت خانه و یا مدیران سطوح بالا .در حالی که هدف از اجرایی شدن این طرح کمک مالی به بخش میانی و سطوح پایین آموزش و پرورش است به تعبیری اگر بخواهیم واقع بینانه به این طرح نگاه کنیم بخش زیادی از معلمان ترجیح می دهند حداقل حقوقی که می گیرند به امور معیشتی خود اختصاص دهند تا تالیف کتاب . مگر آنکه فرض بگیریم هدف وزیر از تالیف کتاب و مقاله همان مقالات دانش آموزی است که عمدتاً دانش آموزان از کافی نت ها و یا اینترنت کپی می کنند .
لذا اگر مراد وزیر به جد خلق آثار سودمند و کار آمد است توصیه می کنم طرح افزایش حقوق خود را بدون هیچ پیش شرطی ارائه نماید و پس از آن مراکزی را درست کند که در آن منابع علمی و اینترنتی رایگان وجود داشته باشد و از معلمان بخواهد برای آنکه از منابع مالی بیشتری برخوردار شوند در ایام فراغت خود در این مراکز عضو شوند و با بهره گیری از امکانات به خلق کتاب و مقالات کار آمد اقدام نمایند .
3- در پی این طرح به نظر می رسد که خود آموزش و پرورش باید اقدام به انتشار کتاب و مقالات معلمان نماید چرا که آنهایی که دستی در چاپ و نشر دارند می دانند که ناشران عموماً بایستی دلیل موجهی برای انتشار یک اثر داشته باشند که این دلیل ارتباط زیادی با سود آوری دارد ؛لذا به فرض که معلمان اقدام به خلق یک اثر کردند ؛اگر این اثر از طرف ناشری مورد حمایت قرار نگیرد جز اتلاف وقت و هزینه چه سودی برای معلم خواهد داشت ؟ لذا اگر آموزش و پرورش اهتمام جدی در این زمینه دارد بایستی آثار معلمان را مورد حمایت قرار دهد و آنها را منتشر نماید .
4- فارق از تمام مواردی که گفته شد گویا وزیر آموزش و پرورش هنوز باور ندارد که اختلاف قابل توجهی بین دستمزد معلمان با سایر دستگاه های دولتی وجود دارد و برای آن که این اختلاف را جبران نماید دنبال بهانه می گردد. حال آنکه بهانه های بی شمار و بهتری می توانست در این زمینه وجود داشته باشد.
اگر وزیر محترم صدای معلمان را گوش کند؛ می شنود که معلمان مدام می گویند " مگر سایر دستگاه ها برای افزایش طبیعی حقوق شان کتابی تالیف می کنند و یا مقاله ای را به چاپ می رسانند که وزیر آموزش و پرورش برای افزایش حداقلی حقوق این را از نیروهای خود می خواهد؟"
5- اگر به مواردی که در بالا اشاره شد دقت نمایید متوجه خواهیم شد این طرح برای اجرایی شدن به حالات مختلفی در خواهد آمد که فقط در یک حالت مبلغ حداکثری به معلم اختصاص خواهد یافت و من فقط قصدم آن است که به چند حالت اکتفا نمایم و باقی را به عهده خواننده محترم بگذارم .
حالت اول: معلم منابع مالی و منابع علمی کافی برای چاپ و نشر یک کتاب را ندارد ، پس این طرح در مورد او اجرایی نمی شود .
حالت دوم : معلم منابع مالی دارد ولی منابع علمی کافی برای چاپ و نشر کتاب ندارد پس این طرح در مورد او اجرایی نمی شود .
حالت سوم : معلم منابع مالی ندارد ولی منابع علمی کافی برای چاپ و نشر کتاب دارد پس این طرح در مورد او اجرایی نمی شود .
حالت چهارم: معلم منابع مالی و منابع علمی لازم را دارد ولی ناشری که اثر او را منتشر کند وجود ندارد پس این طرح در مورد او اجرایی نمی شود .
حالت پنجم : معلم منابع علمی و مالی لازم را دارد و ناشر هم اثر او را منتشر کرده است اما این اثر مورد تایید آموزش و پرورش نیست پس این طرح در مورد او اجرایی نمی شود .
حالت ششم : معلم همه شرایط را احراز نموده و اثرش مورد تایبد قرار گرفته و مشمول طرح رتبه بندی قرار گرفته جای سوال اینجاست چقدر این طرح در کیفیت معیشت و منزلت او نقش خواهد داشت که چنین رنجی را متحمل شود؟
نتیجه اینکه وزرات آموزش و پرورش طرحی را قصد دارد به اجرا در آورد که هدف را آن قدر در دور دست قرار دهد که کمتر کسی به آن دست رسی داشته باشند اما در رسانه ها مدام می گوید با اجرای این طرح حقوق معلمان 600 هزار تومان افزایش خواهد یافت و این در حالی است که کف افزایش حقوق معلمان می تواند این باشد نه سقف آن آن هم بدون پیش شرط مشروط بر آنکه وزیر محترم در پی آن باشد که قانون را بدون هیچ کم و کاست در مورد معلمان به اجرا در آورد .
گروه اخبار /
امیرحسین حدیدی با اشاره به طرح رتبه بندی معلمان اظهار داشت: جزییات رتبه بندی هنوز مشخص نیست و فرهنگیان سوالات زیادی در این رابطه دارند. در گذشته که طرح رتبه بندی تدوین شده بود کتابچههایی نیز تهیه شد و در اختیار فرهنگیان قرار گرفت تا با جزییات این طرح آشنا شوند.
وی افزود: افزایش 160 تا 600 هزار تومانی حقوق فرهنگیان نقاط ابهامی دارد. زمانی که فیش حقوقی فرهنگیان را مشاهده میکنیم حق شغلی بیشتر از 800 تا 900 هزار تومان وجود ندارد پس چگونه 50 درصد حق شغل 600 هزار تومان میشود؟
این کارشناس آموزشی ادامه داد:فوق العاده شغل فرهنگیان نیز که باعث شکایت تعداد زیادی از آنها به دیوان عدالت اداری شد، به درستی اجرایی نشد.
حدیدی گفت: به نظر میرسد افزایش 600 هزار تومانی حقوق در اول مهر امسال تعداد کمی از فرهنگیان را شامل شود و منطقیتر این گونه به نظر میرسد که اغلب فرهنگیان مشمول افزایش 150 تا 400 هزار تومانی حقوق شوند.
وی با اشاره به اینکه هنوز نحوه رتبه بندی فرهنگیان مشخص نیست، عنوان کرد: یکی از خواستههای اصلی فرهنگیان این است که شاخصهای رتبه بندی با نظرخواهی از آنها تدوین شود. هماکنون یکی از شاخصهایی که برای رتبه بندی معلمان در نظر گرفته شده ارائه مقاله و پژوهش است اما چند درصد معلمان شرایط لازم را برای تحقیق و پژوهش دارند.
این کارشناس آموزشی ادامه داد: زمانی که یک معلم برای گذراندن زندگی مجبور است که چند شغل داشته باشد، دیگر زمانی برای تحقیق و پژوهش ندارد از سوی دیگر محیطی که معلمان در آن کار میکنند محیطی نیست که بتوانند کارهای باکیفیت پژوهشی انجام دهند.
حدیدی تصریح کرد:موضوع افزایش حقوق معلمان به عنوان یک اصل باید اجرایی شود تا تفاوت و فاصله حقوق میان معلمان با سایر کارمندان دولت برطرف شود. یکی از درخواستهای جدی معلمان در اعتراضات اخیر این است که فرق بین معلمان و کارمندان دیگر از میان برود در صورتی که طرح رتبه بندی به این تفاوتها پاسخی نمی دهد.
وی با اشاره به اینکه حتی اگر با اجرای رتبه بندی از مهر امسال به حقوق معلمان 400 تا 500 هزار تومان اضافه شود باز هم تفاوت دریافتی میان معلمان با کارمندان هم پایه در سایر ادارات بسیار زیاد است، بیان کرد: اصل خواسته معلمان این است که فاصله دریافتی معلمان با کارکنان سایر ادارات جبران شود و رتبه بندی نمیتواند این تفاوت را جبران کند.
این کارشناس آموزشی افزود:در طرح رتبه بندی که در گذشته تدوین شده بود حقوق هر معلمی 70 درصد حقوق هم پایه او در دانشگاهها میشد به عنوان مثال مربی معلم 70 درصد حقوق مربی دانشگاه را دریافت میکرد و برای جبران 30 درصد باقی مانده به تحقیق و پژوهش روی میآورد.
حدیدی گفت:هماکنون پایه حقوقی فرهنگیان ضعیف است و فاصله میان آنها با کارمندان سایر ادارات هر روز بیشتر میشود.خواسته اصلی آنها جبران این تفاوتهاست از سوی دیگر چرا در طرح رتبه بندی که توسط دولت مصوب شده است عناوین مربی معلم، استادیار معلم،دانشیار معلم و استاد معلم حذف شده است و عناوین پایه، ارشد،خبره و عالی جایگزین آن شده است. در حالی که عناوین مربی معلم و استاد معلم میتوانست به افزایش شأن و جایگاه معلمان در جامعه کمک کند.
وی بیان کرد: معلمان چندان به طرح رتبه بندی خوش بین نیستند اما نمیتوان قضاوت هم کرد بلکه باید منتظر ماند و دید که رتبه بندی چگونه میتواند پاسخگوی خواستههای اصلی معلمان باشد.
تسنیم
گروه اخبار /
برنامه مناظره جمعه شب گذشته که قرار بود، به موضوع رتبهبندی معلمان اختصاص یابد، روی آنتن سیما نرفت.
این برنامه در حالی پخش نشد که روز پنج شنبه یک روز قبل از پخش این برنامه، هزاران معلم در سراسر کشور به تجمع سکوت پرداختند و نسبت به وضعیت معیشتی و حقوق نابرابر با دستگاههای دیگر اعتراض کردند و خواستار افزایش دستمزدها، بهبود وضعیت معیشتی و رفع تبعیض حقوقی بین خود و سایر کارمندان دولت شدند.
خبرنگار ایلنا، در خصوص پخشنشدن این برنامه کسب اطلاع کرده که به دلیل آماده نبودن «دکور» این مناظره روی آنتن سیما نرفته است.
همچنین گفته شده که برنامه مناظره با موضوع «ارتقاء شغلی فرهنگیان» جمعه هفته آینده ۴ اردیبهشت ماه پخش شود.
تغییر احتمالی موضوع مناظره هفته آینده شاید از اهمیت زیادی برخوردار نباشد، اما به طور حتم برگزاری چنین برنامههایی مخصوصا به صورت زنده و با حضور کارشناسان و مسئولان مرتبط میتواند، در شفافسازی عملکرد مسئولان و رفع ابهامات موجود کمک زیادی کند.
در شرایطی که فرهنگیان سوار موج انتقادات شدهاند و در این شرایط راضی کردن شان سخت به نظر بیاید، شاید شفاف سازی مسئولان و گفتن واقعیتها به این جامعه خدوم و زحمتکش نظرشان را جلب کند.
این اصل بیان می کند « 10 درصد زندگی خارج از كنترل ولی 90 درصد آن تحت كنترل ما است و خوب یا بد بودن آن به عكس العمل ما مربوط می شود». تاخیر ساعت پرواز هواپیما ، خراب شدن ماشین یا فوت یكی نزدیكان مان دست ما نیست ، ما روی این 10 درصد كنترلی نداریم ولی 90 درصد باقی متفاوت است! ما می توانیم تصمیم بگیریم كه چطوری باشه. چطوری؟ با عكس العملهامون.
نگذارید مردم روی زندگی شما تاثیر منفی بگذارند هر عكس العمل می تواند بدترین شرایط را به بهترین شرایط تبدیل كند. بگذارید یك مثال بزنم: سر میز صبحانه نشسته اید كه یك دفعه دست دختر كوچك تان به لیوان چای می خوره و همش می ریزه روی لباس شما. چیزی كه اتفاق افتاده ابدا تحت كنترل شما نبوده.
اما كاری كه شما بعد از افتادن این اتفاق می كنید همه چیز را مشخص می كند! شما قاطی می كنید! با عصبانیت سر دخترتان داد می زنید. او شروع به گریه كردن می كند. حالا با خشم همسرتان را به خاطر گذاشتن لیوان چای روی لبه میز دعوا می كنید و با عجله می روید بالا و لباس تان را عوض می كنید و بر می گردید پایین. اما می بینید دخترتان به خاطر گریه كردن نتوانسته صبحانه اش را تمام كند و برای مدرسه رفتن آماده شود. سرویس دخترتان می رود!
همسرتان باید سریع برود سر كار ، شما ماشین را بر می دارید تا دخترتان را به مدرسه برسانید. چون عجله دارید جایی كه باید با سرعت 60 كیلومتر در ساعت حركت كنید با سرعت 90 رانندگی می كنید. شما بعد از هدر دادن 35 هزار تومان برای جریمه سرعت غیرمجاز با 15 دقیقه تاخیر به مدرسه میرسید. دخترتان با عجله بدون خداحافظی به طرف در می دود.
با نیم ساعت تاخیر می رسید به محل كارتان اما می بینید كیف تان را فراموش كرده اید! روز شما به گند كشیده شده! و همین طور بیشتر به گند كشیده می شود! بالاخره با خستگی بر می گردید خانه و بدیهی است كه جو خانه مثل هر روز نیست و همسر و دخترتان از شما دلخور هستند و هر سه تای تان روز بدی داشته اید.
چرا؟ به خاطر عكس العمل شما هنگام صبحانه خوردن.
چرا شما روز افتضاحی داشتید؟
الف) تقصیر چای بود؟
ب) تقصیر دختر تان بود؟
پ) تقصیر پلیس بود؟
ت) تقصیر خودتان بود؟
جواب قطعآ «ت» است. ریختن چای تقصیر شما نبود اما عكس العمل شما به ریختن چای تنها در همان پنج ثانیه روز شما رو خراب كرد.
حالا ببینید این روز می توانست چطوری باشه:چای میریزه روی شما. دخترتان خیلی ناراحت می شود.شما می گویید «عیبی نداره عزیزم ، دفعه بعدی حواستو بیشتر جمع كن»؟حوله را از روی صندلی بر می دارید و سریع می روید بالا ، پیراهن دیگه ای می پوشید و كیف تان را بر می دارید و سریع می آیید پایین ، در همین لحظه دخترتان را از پنجره می بینید كه سوار سرویس شد و برای شما دست تكان داد.
شما پنج دقیقه زود به كارتان می رسید ، به همكاران تان سلام می كنید و با نشاط و انرژی روی كارتان تمركز می كنید.دو سناریو مختلف ، شروع های یكسان ، پایان های خیلی متفاوت! چرا؟ به خاطر عكس العمل شما! اجازه ندهید اتفاق های مختلف روز و زندگی شما را مختل كند چون هر عكس العمل اشتباه می تواند ضرر زیادی به همراه داشته باشد.
به شما می گویند شاید از كارتان اخراج شوید؟
به جای اینكه عزا بگیرید و بی خواب بشید و بگیرید دنبال یك كار تازه باشید. قبول دارم وقتی واقعآ این موضوع پیش بیاد كار سختیه و نمیشه فقط راجع به یه چیزی حرف زد ولی سعی تان را بكنید. خواهید دید كه قوی تر و قوی تر می شوید.
هواپیما تاخیر داره؟ برنامه كاری تان را به هم زده؟
به جای فحش دادن به زمین و زمان و اخم كردن به مهمان دارها از وقت تان برای یاد گرفتن چیزهای تازه یا شناختن بقیه مسافرها استفاده كنید. گاهی این كارها كه به نظر مسخره می آیند (مثلآ شناختن سایر مسافرها هنگام تاخیر هواپیما) زندگی تان را طوری متحول می كنند كه خودتان باورتان نمی شود. فرصت های خوب همیشه آن لحظه كه انتظار دارید سر راه تان نمی آیند گاهی باید خودتان ماجرا جو باشید و آنها را پیدا كنید.
عصبانی بودن و از روی عصبانیت رفتار كردن همه چیز را بدتر می كند. مثالش را به خوبی می دانید!
حالا اصل 90 به 10 را به خوبی شناخته اید ، كاری كه باید بكنید این است كه با بستن این صفحه آن را از یاد نبرید و آن را در موقعیت های واقعی در زندگی تان به كار بگیرید. فقط یك بار امتحان كنید ، مثلآ در یك جر و بحث سعی كنید مثل مثال بالا همه چیز را به طرز مثبت تغییر دهید و اگر همه چیز خوب پیش رفت عین این پست فكر كنید كه اگر این كار را نمی كردید چه اتفاق هایی می توانست بیفتد.
مداد سیاهی كه من دارم می تواند اثرهای چند صد هزار دلاری خلق كند اما من نمی توانم! بستگی داره كی چطوری ازش استفاده كنه.
اصل 90 به 10 و امثال آن می تواند بدترین زندگی ها را به بهترین زندگی ها تبدیل كند. باز هم بستگی داره كی چطوری ازش استفاده كنه.
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
( قیصر امین پور)
همیشه پایدار و موفق باشید.
مردم ایران در طول زندگی خود هرگز آموزش های لازم برای مدیریت و کنترل خشم خود نمی بینند؛ کودکان و نوجوانان و جوانان ما بی انکه با راهکارهای کنترل عصبانیت آشنا شوند هریک به نحوی قربانی خشونت حاصل از این نا آگاهی میشوند.
" اعصاب ندارم" جمله ای که هریک از ما روزانه حداقل یک بار آن را می گوییم یا در خوش بینانه ترین حالت شنونده آن در زمانها و مکان های مختلف هستیم. جمله ای که متاسقانه آن را از زبان اقشار و طبقات مختلف مردم می شنویم. اصطلاحی که معمولا به عنوان اعصاب ندارم بین ایرانیان مرسوم است حالتی را حکایت می کند که شخص قادر به کنترل خشم و عصبانیت نیست و با گفتن این جمله سعی می کند اطرافیان خود را از این موضوع آگاه کند تا بتواند مقداری از بار روانی حاصل از این عدم کنترل را بکاهد.
گاهی این عدم کنترل خشم یا نداشتن اعصاب به جار جنجالی در خانه یا محل کار یا خیابان می انجامد که معمولا با وساطت اطرافیان ختم به خیر می شود و گاهی هم این وساطت ها چاره ساز نمی شوند و این اعصاب نداشتن موجب می شود فرد خود یا دیگری را از زندگی ساقط کند. دادگاه های ایران مملو از پرونده هایی است که مهمترین عامل تشکیل آنها همین داشتن اعصاب است. شاید به جرات بتوان گفت اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در کنار تمام تفاوت هایشان در یک نقطه مشترک هستند و آن نداشتن اعصاب است. راننده تاکسی؛ پرستار بیمارستان؛ منشی پزشکی حاذق؛ فوتبالیست یا ورزشکار معروف یا حتی مجریان تلویزیون و هنر پیشه های به اصلاح الگو هم بسیاری از اوقات روان، آبرو و اعتبار خود را به سبب نداشتن اعصاب و حواله مشت و لگد به اطرافیان از دست می دهند.
دکتر فاطمه امیر آبادی روان شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی می گوید خشم یکی از هیجانات خدادادی است و به منزله رشد انسانی در سیر تکامل بشریت همیشه حضور داشته است. در انسان های بدوی خشم ابزاری در جهت حفظ جان بوده است. اما در این سیر تکامل نحوه بروز خشم، مکان و زمان آن نیز بسیار تغییر کرده است.
امیر آبادی می گوید: افراد در طی رشد خود از کودکی تا بزرگسالی با شرایطی روبرو می شوند که در روان شناسی به آنها ناکامی گفته میشود، شرایطی که به زبان ساده میتوان گفت طبق انتظارات فرد نیست. به عنوان مثال ماشینی می خواهد که توانایی تهیه آن را ندارد یا دوست دارد چیزی را داشته باشد که نمی تواند. در کودکی شرایط ناکامی بسیار کوچک بوده و به راحتی قابل تغییر هستند مثلا کودکی اسباب بازی می خواهد اما در دسترس اش نیست. در این شرایط با کمی سر و صدا می تواند پدر و مادر را راضی کند که برایش اسباب بازی را تهیه کنند. اما این موضوع تا یک زمانی ادامه دارد و بعد از آن در بزرگسالی با سر و صدا راه انداختن نمی توان چیزی را بدست آورد.
این روان شناس می افزاید: نکته ای که در مورد خودتنظیمی های روانی باید به یاد داشت این است که افراد گمان می کنند مدیریت هیجان های آنها در دست دیگران است و می گویند" فلانی عصبانی ام کرد" "تو این شرایط اعصاب برایم نمانده است" "با این مشکلات چطور می توانم آرام باشم".اگر هر کدام از ما مسئولیت خشم ها و پرخاشگری هایمان را به گردن دیگران بیاندازیم، مطمئنا راحت تر است. اما تا چه زمانی می توانیم از آن فرار کنیم.
امیر آبادی ادامه میدهد: متاسفانه آنچه در جامعه ما در حال رخ دادن است آن است که نه تنها در خشم بلکه در ناتوانی ها و عدم انگیزه هایمان نیز به دنبال منبعی خارجی هستیم که ما را کنترل کند و شرایط بهینه ای را برای ما ایجاد کند. اما آیا واقعا مدیریت هیجانات ما دست دیگران است؟
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم ما تا چه اندازه بر خودمان مسلط هستیم؟
شواهد موجود حاکی از آن است که ما به جای مدیریت هیجانات مان و به جای آنکه مسئولیت آنها را بپذیریم به خودمان اجازه می دهیم هر زمان و هر اندازه خواستیم هیجانات را بروز دهیم و سپس دنبال مقصر باشیم. مقصری که بتوانیم از طریق آن بروز بدون افسار هیجانات مان را توجیه کنیم.
کاش یاد بگیریم مدیریت هیجانات بخشی از مهارت های زندگی است و حد فاصل بین انسان و حیوانات است.
اینکه شرایط زندگی به ویژه برای قشر متوسط و ضعیف جامعه ایران روز به روز دشوارتر می شود، نباید دلیلی برای فرو فکندن بار سنگین خشم خود بر محیط باشد. البته نباید از نظر دور داشت که مردم ایران در طول زندگی خود هرگز آموزش های لازم برای مدیریت و کنترل خشم خود نمی بینند؛ کودکان و نوجوانان و جوانان ما بی انکه با راهکارهای کنترل عصبانیت آشنا شوند هریک به نحوی قربانی خشونت حاصل از این نا آگاهی می شوند.
کودکی که والدین اش کنترلی بر خشم خود ندارند قربانی خشونت پنهان و آشکار آنان می شود و نکته تلخ این داستان زمانی است که کودک یاد می گیرد خشمش را مانند والدین خود بروز دهد و این چرخه معیوب همچنان در طول نسل ها ادامه می یابد. نوجوانی که به سبب اقتضائات دوران بلوغ؛ مورد خشم معلم خود قرار می گیرد و از آنجایی که نه دانش آموز و نه متاسفانه معلم هیچک دام مهارت رفتار درست با یکدیگر را کسب نکرده اند فاجعه می آفرینند یا دانش آموز با سلاح سرد به زندگی معلمش خاتمه می دهد یا معلم با لوله پولیکا موجب قطع دست دانش آموز می شود
جوانی که به سبب هیجانات نادرست و القائات جاهلانه پاداش خیانت را مرگ می داند وقتی با چنین اتفاقی روبه رو می شود، از سر نادانی قمه و ساطور به دست می گیرد و مقابل چشم صدها همشهری دوربین به دست هم نوع خود را سلاخی می کند لزوما این جوان را نمی توان داعشی محسوب کرد، اگر جامعه یا خانواده طرز برخورد درست با هیجانات و تلخی ها را به وی آموزش داده بود شاید این خیانت تنها یک زخم کوچک در روحش می شد تا طناب دار دور گردنش.
به گفته دکتر امیر آبادی در کشورهای پیشرفته برای مدیریت خشم کلاس ها و دوره های آموزشی خاصی طراحی شده است که همه آنها بر مهارت خودتنظیمی تکیه می کنند.
مهارت خودتنظیمی نه تنها در خشم بلکه بر هیجانات، انگیزه ها و توانایی های فرد نیز تاثیرگذار است و به معنای توانایی فرد در تنظیم خود است. شاید به همین دلیل است که دادگاه های کشورهای اروپایی به نسبت جمعیت شان بسیار خلوت تر از مراکز دادرسی ایران است.
اما در کنار تمام بحث های انجام شده همان طور که دکتر امیر آبادی تاکید کردند هرگز نباید شرایط بیرونی دلیلی بر به هم ریختگی درونی انسان باشد که اگر چنین شود باید دوباره به عهد جنگل بازگشت.
تا هرکس آزادانه خشمش را روی دیگری خالی کند و سیر این چرخه انسان را از انسانیت دور کند.
بهار نیوز
گروه اخبار /
مدیر آموزش و پرورش کاشان روز پنج شنبه در جمع کثیری از معلمان و فرهنگیان این شهرستان که برای بیان برخی مطالبات خود از جمله تشکیل انجمن صنفی معلمان کاشان در مقابل ساختمان اداری آموزش و پروش تجمع کرده بودند بابیان این مطلب افزود: توانمند سازی تشکیلات نیروی انسانی در آموزش و پرورش بیش از توجه به صنعت و زیرساختها اهمیت دارد چرا که آموزش و پروش بستر ساز توسعه است و در قرآن و احادیث نیز به نقش معلم اشارات زیادی شده.
محمود خدمتی با اشاره به نقش و جایگاه ارزنده معلمان و فرهنگیان در طول سالهای پس از انقلاب آنان را از جملهی قانعترین اقشاری دانست که بدون توجه صرف به مادیات همواره در پی ایفای نقش سازنده خود برای فردای کشور بودهاند، وی افزود: بنده نیز که افتخار فرهنگی بودن را با خود همراه دارم در طی ماههای اخیر که بیان مطالبات معلمان و فرهنگیان با صدای بیشتری به گوش جامعه رسید با بسیاری از خواسته های آنان موافق و هم نظر بودم و تلاش من بر این بود تا در حد توان و جایگاه مسئولیتی خود بتوانم صدای آنان را به گوش مدیرکل آموزش و پرورش استان، فرماندار کاشان و نماینده مردم در مجلس برسانم.
مدیر آموزش و پرورش کاشان خطاب به شرکت کنندگان در این تجمع خاطر نشان کرد: همه واقفیم که در طول سالهای پس از انقلاب کشورمان با چه هجمه هایی از سوی دشمنان خارجی از جمله جنگ تحمیلی روبرو بوده و قابل کتمان نیست که با برخی نارساییهای مدیریتی نیز در طول سالهای پس از جنگ دست به گریبان بودهایم که میتوان بیمهری به حوزه آموزش و پرورش را یکی از دستاوردهای نامیمون این نارسایی ها دانست.
خدمتی تصریح کرد: با اینحال اما نگاه دولت تدبیر و امید به دستگاه آموزش و پرورش نگاه متفاوتی است و سعی و تلاش دارد تا در حد بضاعت خود در راه ارتقای سطح معیشتی معلمان و فرهنگیان تلاش کند که حضور شما در این تجمعات بدون ابراز خواستههای زیاده خواهانه در راستای انتقال همان مطالبات است.
در این تجمع همچنین یکی از فرهنگیان در بیان خواستههای شرکت کنندگان در اجتماع مقابل ساختمان آموزش و پرورش کاشان تشکیل انجمن صنفی معلمان این شهرستان که بتواند همه امور مرتبط به فرهنگیان کاشان از جمله نیاز های معیشتی آنان را مورد رسیدگی قرار دهد، افزایش حقوق و مزایای معلمان و فرهنگیان دارای مدرک تحصیلی بالا و همراستا با سایر کارمندان دولت و رسیدگی به امور معیشتی و ارتقای منزلت اجتماعی و جایگاه شخصیتی و ارزش و اعتبار معلمان بازنشسته آموزش و پرورش را از جمله مهمترین خواستهها و مطالبات آنان ارزیابی و خواستار توجه جدی مسئولین اجرایی کاشان به این خواستهها شد.
کاشان نیوز