برخي جريانات براي تسويهحسابهاي جناحي با دولت از استيضاح وزير به عنوان يك اهرم استفاده ميكنند در حالي كه همگان ميدانند مشكل آموزش و پرورش ايران ساختاري بوده و وزير سهم كوچكي در ايجاد بحران داشته است.
در خبرها آمده بود : " نامهای درخصوص عفو این عزیزان نوشته شده و این نامه از طرف وزیر به قوه قضاییه ارسال شده است. "
این برای بار دوم است که آقای فانی در مورد معلمانی که به خاطر « فعالیت های صنفی » در زندان هستند به ریاست قوه قضائیه نامه می نویسد . در این زمینه ، معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش گفته است : " این معلمان از سالهای قبل حکم داشتهاند و در حال حاضر اجرا شده اما باید دوستان تدبیر میکردند و وقت دیگری را برای بازداشتها انتخاب میکردند .
آقای ناصری زنجانی تاکید کرده است : " وزیر آموزش و پرورش و همکاران در حال تلاش هستند که اقدامی در راستای آزادی معلمان عزیز انجام شود ."
هر چند نامه اول پاسخی نداشت و اقدامی هم صورت نگرفت اما همین که بالاترین مقام وزارت آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید برای " معلمان دربند " نامه نگاری می کند در خور توجه و قابل ستایش است ، کاری که وزرایی چون فرشیدی ، علی احمدی و حاجی بابایی می توانستند انجام دهند ولی از انجام آن امتناع ورزیدند .
در دولت های نهم و دهم ، معلمان منتقد و فعالان صنفی تشکل ها برای احقاق حقوق صنفی خود علاوه بر این که از سوی نهادهای خارج از آموزش و پرورش تحت فشار بودند در درون وزارت آموزش و پرورش و در هیات های تخلفات اداری ، حراست ها و... پرونده های مختلفی برای آن ها تشکیل می شد و این به هیچ وجه عادلانه و منصفانه نبود .
اما اکنون و به مدد دولت تدبیر و امید ، این گونه مسائل در وزارت آموزش و پرورش بسیار کم رنگ شده است و « گروه سخن معلم » از این جهت از مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش به ویژه حراست ها و هیات های تخلفات اداری که در جهت " امنیت فرهنگی " بیشتر گام برداشته اند تشکر و قدردانی می کند .
متاسفانه در روزهای اخیر شاهد اجرای حکم آقای علی اکبر باغانی ، نایب رئیس کانون صنفی معلمان تهران و دبیر شورای هماهنگی تشکل های سراسر کشور بودیم و اجرای حکم آقای علیرضا هاشمی سنجانی ، دبیر کل سازمان معلمان ایران که اندکی قبل از آن صورت گرفت ، موجبات نگرانی و ناراحتی جامعه فرهنگیان را فراهم ساخت .
انتظار می رود تا بر اساس سیاست های کلان مسئولان نظام و نیز عمل به فرموده رهبر معظم انقلاب ؛ " همدلی و هم زبانی " اساس کار همه مسئولان محترم باشد و با تدبیر و سعه صدر و کمک به پیشبرد برنامه های دولت تدبیر و امید ، گامی به پیش در جهت پیشرفت و آبادانی کشور عزیزمان برداشته شود .
پایان پیام/
فصل داغ امتحان فرصت مناسبی است ؛جهت بررسی و بازخورد آنچه که در یک سال تحصیل حاصل کردیم.
سنجش و اندازه گیری ،مهمترین ابزار ارزشیابی است.
در این یادداشت ، سعی شده نمونه ای عینی از مشاهدات نگارنده آورده شود.
به نظر می رسد.آنچه که در پروسه ی یاددهی و یادگیری باید در سطح کلان برنامه ریزی شود - طرح آن در اینحا محلی از اعراب ندارد و شاید از حوصله ی بحث خارج باشد - هر چند اشاره ی اجمالی به آن خالی از لطف نیست .
۱-پدیده ی حجم خوانی
معضلی که گریبانگیر دروس علوم انسانی است و جز انباشت حافظه ی کوتاه مدت ارزش علمی دیگری ندارد.
طراحی سوالات در این دروس خالی از اشکال نبوده و نیست زیرا این دروس شب امتحانی ، بنا به تجارب نویسنده ،جایگاه ویژه ای در حیطه های شناختی که مد نظر صاحبان تعلیم و تربیت است ندارد و دانش آموزان از این دروس تا پایان سال تحصیلی آنچه که ارزش اندوختن داشته باشد بر نمی گیرند ، نظیر دروسی چون تاریخ ادبیات .
۲-برگزاری آزمون های غیر استاندارد
آزمون ها معمولا در سطوح یکسانی برگزار نمی شود ، به عنوان نمونه سطح دشواری سوالات یکسان نیست.
نرم سوالات ،گزینشی از سوالات ساده، بینابین و دشوار است.
از این نظر طراحی سوالات استاندارد ،جایگاه خود را به خوبی نشان می دهد.
با نگاهی اجمالی به صورت سوالات طراحی شده ،در می یابیم که طراحان برای طرح سوالات ،از ساده تا پیچیده وقت کمتری صرف می کنند و گاه متناسب با سطح کلاس و مدرسه ،شاکله ی سوالات متفاوت می شود.
تا اینجا روند ارزشیابی کاملا طبیعی به نظر می رسد.
این مشکل وقتی نمود می یابد که امتحان به صورت هماهنگ کشوری برگزار شود.
طراح سوال ،الزامی نمی بیند که متناسب با سطح کلاس و مدرسه و یا حتی شهر سوالات را طراحی کند و تفاوتی بین مدارس خاص و عادی وجود ندارد.
در نگاه اول چنین تصور می شود که کتاب درسی ، برای همه مناطق و مدارس کشور یکسان است ، پس طراحی سوالات هماهنگ نمی تواند مشکلی باشد ، اما با بررسی سوالات هماهنگ درمی یابیم که: در طراحی سوالات هماهنگ ،دست طراحان برای طرح سوالات در حیطه های کاربردی و تجزیه و تحلیل و... باز است ، به خصوص که ارزش طراحی سوالات در این سطوح بیشتر است و حال آن که ارزش طراحی سوال در سطوحی چون دانش ، ارزش کمتری دارد.
بنابراین در مدارس عادی و یا کلاس هایی که دانش آموزان یک دست ضعف پایه دارند؛ معمولا یادگیری از سطح دانش فراتر نمی رود و در نتیجه برگزاری آزمون های هماهنگ با این نوع سوالات باعث افت آمار قبولی در مدارس عادی می شود.
با اینکه به کرار اعلام می شود که سوالات طراحی شده برای مدارس خاص و عادی یکسان نیست اما این نگارنده شاهد بوده است که نمونه سوال ارسالی برای مدرسه خاص و عادی یکسان بوده است.
البته شایان ذکر است؛از آن جایی که سازمان سنجش در برگزاری سوالات کنکور برای سراسر کشور یکسان عمل می کند شاید از این رهگذار برگزاری سوالات هماهنگ توجیه پذیر باشد، اما قدر مسلم آنچه نگارنده را به این مقال کشاند ؛ طراحی سوالات استاندارد و هماهنگ با بنیه علمی دانش آموزان در مقطعی خاص است ؛تصور می کنم بحث ارزشیابی و اهداف آن در آموزش و پرورش ،باید مجزا از دیگر سازمان ها مد نظر گرفته شود؛ تا نتایجی که حاصل می شود عینی؛ملموس و منطبق با آنچه هست باشد؛ و نه آنچه باید باشد.
3-تصحیح اوراق در ادامه روند ارزشیابی بحث تصحیح اوراق نیز حایز اهمیت است.
حوزه های تصحیح اوراق ،معمولا با دعوت مستقیم سرگروه ها ،به تصحیح اوراق می پردازند؛ و با وجود آنکه بعد از طراحی سوال ،کلید و برگه بارم بندی نیز در پاکت طراحان سوال موجود است؛اما برخی مصححان به تجارب خود بیش از نظر طراح اتکا می کنند و این سلایق گونه گون، در دروس علوم انسانی منجر به نوعی آشفتگی در تصحیح اوراق است. اگررعایت مواردی که در کلید سوال مطرح است ؛الزام آور است ؛باید با جدیت بررسی شود ؛و در غیر این صورت،صرف نظر از وجود کلید ،باید به راهکاری دیگر اندیشید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« سخن معلم » تریبونی برای همه فرهنگیان و معلمان است تا فارغ از نگرش های سیاسی و یا جناحی ، نظرات و انتقادات خود را بیان نمایند .
مطالب مطرح شده لزوما دیدگاه مدیر مسئول و دست اندرکاران گروه سخن معلم نیست و ما بر اساس دکترین خود که نهادینه ساختن « تفکر انتقادی »و « گفت و گو » است آن را منتشر می کنیم .
دو خلبان نابینا با عینکهای تیره ای که به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب، دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند. در همین حال، زمزمههای توأم با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است. اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، میرود. هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد. در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت: «یکی از همین روزها بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن میکنند و اون وقت کار همهمون تمومه! »
* * *
در مدیریت، خلبانی تحت عنوان مدیر، هواپیمایی به نام سیستم را با علم و هنر خود هدایت می کند. او در این راه با به کارگیری اصول برنامه ریزی، سازماندهی، ارتباطات، هدایت و کنترل امکانات و فعالیت های افراد، هواپیما را برای رسیدن به مقصدهای خاصی و هدف های مشخصی به پرواز در می آورد. همواره مدیریت با تصمیم گیری همراه بوده است و بدون تصمیم گیری هیچ ایده و برنامه ای قابلیت اجرا پیدا نمی کند. مدیریت توانایی می خواهد و شخص مدیر، بدون داشتن توانایی نخواهد توانست مدیریتی قابل قبول انجام دهد.
گفتار یکی از بزرگان است که: "تلخ ترین اندوهی که انسان می تواند بشناسد، این است که آرزو و دانایی عمل، داشته باشد، اما توانایی نداشته باشد". هدایت هواپیمای تعلیم و تربیت، با قریب چهارده میلیون مسافر دانش آموز و خدمه همکار، تنها با داشتن آرزو و علم، کاری بس مخاطره آمیز می باشد. این کار به هدایت کننده ای توانا و قابل، نیاز دارد.
وزیر به عنوان هدایت کننده اصلی وزارت باید توانایی اجرای مهارت ها و اصول و قوانین مرتبط با تعلیم و تربیت را داشته باشد. به عنوان مثال، مدیر در رده های عالی مدیریت (مثلاً وزارت) باید مهارت ادارکی داشته باشد، یعنی توانایی درک پیچیدگی های کل سازمان و تصور همه عناصر و اجزای تشکیل دهنده کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد. مدیر باید بداند در این کل واحد، تأثیر گذارترین عنصر بر فعالیت سازمان، معلم می باشد.
عدم توجه از طرف مدیر به معلم، به عنوان عنصر بنیادین و اساسی سازمان و عدم استفاده صحیح و مطلوب و صد البته به جا از ظرفیت های قانونی خود به نفع معلمان، قطعاً هواپیما را در هوا دچار سرگردانی کرده و یا سقوطی فاجعه بار را رقم خواهد زد.
ما به عنوان سرنشینان و خدمه این هواپیما هر آنچه را که در توان داریم انجام داده و خواهیم داد. تا دیر نشده، جیغ و فریاد اعتراضی خود را بلندتر سر داده و خواهیم داد، باشد که رده های بالایی حکومت، خصوصاً نمایندگان امین! سیزده میلیون سرنشین کوچک و معصوم هواپیما، پنبه را از گوش خود دربیاورند و از به قهقرا رفتن هواپیمای تعلیم و تربیت جلوگیری کنند.
هر چند که قبلاً خلبانانی بینا و توانا را از هدایتگری این هواپیما محروم کرده اند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اهداف اين استيضاح به ظاهر حل نابه سامانيهاي آموزش و پرورش است امابه نظر ميرسد همان نمايندگان و جريانات سياسي كه از انتخاب جناب روحاني در سال ٩٢ راضي نبودند دنبال ضربه زدن به دولتند و تلاش ميكنند همه مشكلات آموزش و پرورش را ناشي از عملكرد فاني و تيمش بدانند. غافلند كه معلمان با چشماني باز حوادث را پيگيري ميكنند و معتقدند مسبب بخشي از مشكلات آموزش و پرورش عملكرد مجلس و بيتوجهي آنها در سالهاي اخير در ارتباط با اين حوزه است. ضمنا ميخواهند خود را حامي فرهنگيان قلمدادكنند و براي انتخابات مجلس آينده محبوبيتي بين معلمان به دست آورند.
طاهره نقييي، قائممقام سازمان معلمان ايران در پاسخ به پرسشهاي «اعتماد» ضمن بيان اين مطلب افزود: عدم راي مجلس به نجفي در اذهان فرهنگيان و معلمان مانده و هيچوقت فراموش نخواهد شد، مجلس تحمل انسانهاي شجاع و صريح را ندارد. نمايندگان اين جريان فكري در مجلس براي ناكارآمد نشان دادن دولت دنبال استيضاح فانياند، آنها اگر دلسوز معلمان بودند و بهدنبال حل مسائل آموزش وپرورش هستند بايد به اين پرسش پاسخ بدهند كه چرا براي تخريب نجفي وراي نياوردن ايشان دست به هر اقدام حتي غيرمدني هم زدند.
اين فعال صنفي وسياسي معلمان در بخش ديگري در گفتوگو با «اعتماد» پيرامون اينكه سرانجام استيضاح چه خواهد شد؟ گفت: به نظر ميرسد عقلاي مجلس مانع استيضاح وزير آموزش و پرورش خواهند شد. در صورت مطرح شدن استيضاح به نظرم اكثريت مجلس با استيضاح همراهي نخواهند كرد، چرا كه با وضعيتي كه دولت از لحاظ بودجه دارد نه فاني كه هيچ وزير ديگري نخواهد توانست به خواستههاي صنفي و رفاهي به حق فرهنگيان پاسخ دهد. در واقع اين نوعيآدرس غلط دادن است كه مجلس جوري عمل كند كه گويا امكاناتي هست ولي فاني در جذب آنها عاجز است. استيضاح بهطور دايم روي سر وزير بوده، چند بار ديگر هم خواستند استيضاح كنند اما به سرانجام نرسيد. اگر مجلس دوباره استيضاح را مطرح كند نوعي موج سواري و اظهار همسويي با اعتراضات فرهنگيان است در حالي كه خود مجلس نيز در سالهاي اخير به آموزش و پرورش بيتوجهي كرده است.
طاهره نقييي در پاسخ به اين پرسش كه دولت چگونه بايد با استيضاح برخورد كند، گفت: آقاي فاني بايد از طريق رسانهها با فرهنگيان سخن بگويد، مشكلات را باز كند، تنگناها را نشان دهد. عدم ارتباط جدي با فرهنگيان بيتوجهي و بياعتنايي تفسير ميشود. اگر وزير در ارتباطي دو سويه با فرهنگيان از طريق ارتباط با فعالان صنفي فرهنگيان مشكلات را مطرح كند اين تشكلها با دست پر از وزير دفاع خواهند كرد. تصميم پشت درهاي بسته و عمل در فضايي بيتعامل شايسته وزير وزارتخانهاي با اين ميزان حساسيت نيست. وزير بايد با قدرت، بدون پوشاندن مشكلات آنها را با افكار عمومي در ميان بگذارد. در غير اين صورت از ناحيه بدنه فرهنگيان به عنوان وزيري كه توان پيگيري مطالبات را ندارد معرفي خواهد شد.
ايشان در ادامه افزود: دولت بايد تمام قد از وزيرش دفاع كند، او را حمايت كند وگرنه با اين حجم از مشكلات روي هم انباشته شده كاركردن نهتنها براي فاني بلكه هر جايگزين ديگر نيز بهشدت سخت است.
قائممقام سازمان معلمان ايران در مورد نقش تشكلها و معلمان هم گفت: معلمان و تشكلهاي آنها بايد از رفتارهاي پوپوليستي فاصله بگيرند. پيشنهاد تغيير سريع مديران و تهديد همه روزه آنان به بركناري از ناحيه مجلس يا تشكلها به مشكلات خواهد افزود. آقاي فاني آموزش و پرورش را خوب ميشناسد. تصميمگيريهاي آني و بدون كارشناسي دولت نهم و دهم ضربه سنگيني به آموزش و پرورش زده است. تشكلها بايد راه درست را كه زمانبر است با شجاعت تبليغ كنند و در دام عوامفريبان نيفتند. بايد منافع جمعي جامعه فرهنگيان را در نظر گرفت. ميدانيم با رفتن يك وزير و آمدن ديگري حل مسائل باز هم به تاخير خواهد افتاد. ما به جاي تغيير مديران و مسوولان بايد خواستار تغيير رويكردها به آموزش وپرورش شويم. ريشه مشكلات اين دستگاه در خارج آن است، نبايد با آدرسهاي اشتباه خود و ديگران را سرگردان كنيم. همه ميدانيم كه اقتصاد آموزش وپرورش با تصميم داخلي حل نميشود بلكه نيازمند تصميم حاكميت است تا مثل بهداشت و درمان تحولي اساسي در آن ايجاد شود، هر چند نميتوان نقش مديران ارشد به ويژه وزير را ناديده گرفت.
طاهره نقييي درپايان به اين مساله پرداخت كه اگر استيضاح راي آورد براي گزينه وزارت بهتر است تشكلهاي منتخب فرهنگيان با همانديشي فردي را انتخاب و پيشنهاد كنند كه با جهتگيري دولت تدبير و اميد هماهنگ باشد، شجاعت و صراحت داشته باشد، مسائل آموزش و پرورش را خوب بفهمد و برنامه داشته باشد، در هر صورت حضور پررنگ، شفاف، قاطع معلمان و تشكلها در عرصه ميتواند به قرار گرفتن قطار آموزش وپرورش در مسير واقعي خود ياري رساند.
عوامل زیادی در این موضوع دخیل هستند از جمله : اقتصاد، فرهنگ، کتاب های درسی،انگیزه، محیط خانواده،مدرسه
اما مهمتر از همه عوامل ذکر شده ،بحث انگیزه از بقیه عوامل تاثیر گذارتر است.همه ما شنیده ایم که موفق ترین افراد در زمینه های مختلف مانند پزشکی،سیاست،فن آوری و سایر رشته ها معمولا در زمان کودکی در رنج و سختی زندگی می کردند، ولی با انگیزه و پشتکار توانستند پله های ترقی را طی کنند.
چرا در گذشته دانش آموزان با جدیت و با علاقه بیشتری به مدرسه می رفتند و درس می خواندند و چرا امروز دانش آموزان فقط به فکر نمره و قبولی هستند و معمولا در غیر از ایام زحمات زیادی برای درس نمی کشند؟
برای پاسخ به این سوآل لازم است موارد را به صورت زیر بیان نمایم:
1-حذف تنبیه و دانش آموز سالاری بزرگترین اشتباه مسئولان آموزش و پرورش در چندین سال گذشته بود.البته تنبیه به معنی آگاه کردن است نه اینکه کسی را به شدت کتک بزنیم، بلکه می توان تنبیه را صورت محدود و متعارف توسط معاونین و مدیران مدارس در شرایط های مختلف انجام داد.نه از آن شوری شور گذشته نه از آن بی نمکی امروز.
پس تنبیه در حد قابل قبول برای ایجاد مسئولیت دانش آموز در برابر مدرسه و معلم ضروری است.اگر دانش آموزی آزاد و بی انگیزه به مدرسه رفت و آمد کند،مثل این است که انتظار داشته باشیم سربازی بدون اجازه مافوق خود به پادگان رفت و آمد داشته باشد.
2-نظام ارزشیابی توصیفی یاقبول شدن بدون دردسر دانش آموزان به مقاطع بالاتر تا پایان متوسطه اول،به نوعی باعث از بین بردن رقابت بین دانش آموزان در مقایسه با نظام ارزشیابی با نمره می شود.وقتی مردود شدن دانش آموز تا مقطع ذکر شده تعریف نشده است و معلمان برای بالا بردن رضایت مدیران شان، به ناحق نمرات غیر واقعی به دانش آموزان می دهند،توقف ادامه این روند در مقطع متوسطه دوم و حتی دانشگاه مشکل و غیر قابل کنترل است.امروزه می بینیم که در اکثر دانشگاه ها،دانشجو به دانش آموز مبدل می شود و توان علمی تحقیق و نوشتن پایان نامه را ندارد،شب امتحان درس می خواند و فقط به فکر مدرک است.این روند در آینده ای نه چندان دور ضربه مهلکی به بنیه علمی کشور خواهد زد.
3-مشکلات اقتصادی خانواده ها ،با توجه به اوضاع اجتماعی و فرهنگی امروز،توان نظارتی پدر و مادر ها را بر فرزندان خود کاهش داده است و با توجه به امکاناتی مانند تلفن همراه هوشمند، تلویزیون، ماهواره، اینترنت،رایانه معمولا دانش آموزان امروز ،وقت های مفید روزانه خود تلف کرده و با این وسایل کار می کنند و وقت چندانی برای درس نمی گذارند.
البته لازم به ذکر است این مورد و موارد مطرح شده شامل عده زیادی از دانش آموزان می شود و دانش آموزان درس خوان در یک کلاس به تعداد محدودی هستند که به مرور زمان ،عادت های سایرین روی آنها تاثیر منفی می گذارد.
4-کتاب های درسی،بدون توجه به نیاز های ضروری دانش آموزان تالیف می شوند و بدتر از آن نظر خواهی نکردن معلمان سراسر کشور از محتوای کتاب های تالیف شده است.بهتر است کتاب های درسی با توجه به نیاز زمان و خرد جمعی همه کارشناسان و معلمان مربوطه تالیف شود که خوشبختانه تا حدودی برخی کتاب ها مانند تفکر و سبک زندگی،فن آوری به مجموعه کتاب های درسی افزوده شده است.
مسئله دیگر چاپ کتاب های درسی توسط مولفان انتشارات غیر دولتی است که خالی از اشکال نمی باشد و مشکل برخی از آنها، حجم بالای محتوای و در نظر نگرفتن توانایی دانش آموزان است. بیشتر این کتاب ها برای هنرجویان فنی و حرفه ای و کاردانش استفاده می شوند.
5-نیروی انسانی با تجربه در مدیریت ها، معلمان با انگیزه بالا،بودجه کافی در تجهیز مدارس شامل امکانات آزمایشگاه ،تجهیز کتابخانه،امکانات ورزشی،تفریحات سالم و سایر موارد برای تقویت انگیزه دانش آموزان بسیار مهم هستند .
در پایان امیدوارم مدیران ارشد آموزش و پرورش، با توجه به امکانات موجود کشور و برنامه ریزی مناسب،برای حل مشکلات آموزش و پرورش اقدامات لازم را انجام دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه مدرسه| با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد، معلمان كه از جمله حاميان روحاني در انتخابات بودند اميدوارانه چشم به تدابير دولت در عرصه آموزش و پرورش دوختند؛ اميدي كه خيلي زود با معرفي چهره محبوب معلمان دكتر محمدعلي نجفي براي تصدي پست وزارت شعلهور شد و شور و شوق را به دورترين نقاط كشور برد؛شور و شوقي كه چندان دوام نياورد و مجلس اصولگراي دهم كه مصمم شده بود چند نفر از ليست پيشنهادي دولت را از گردونه خارج كند علاوه بر گزينههاي وزارت علوم و ورزش و جوانان، آموزش و پرورش را هم در ليست حذف شدهها قرار داد تا سه وزارتخانهاي را كه با نسل جوان و نوجوان سروكار دارند خط قرمز خود تلقي كند و به جريان پيروز انتخابات هشدار بدهد كه هرچند دولت را در اختيار دارد اما اختيار هر كاري را به ويژه در اين سه وزارتخانه جوان نخواهد داشت. معلمان سرخورده از راي عدم اعتماد به نجفي مات و مبهوت مانده بودند چراكه در ذهن آنها گزينهاي جايگزين كه بتواند بخش قابل توجهي از انتظارات را برآورده سازد، وجود نداشت گويا براي آموزش و پرورش قحطالرجال شده است.
مطرح شدن نام علياصغر فاني تكاني به بدنه مات شده معلمان نداد و كسي از اين انتصاب استقبال نكرد فقط جمع معدودي از فعالان تشكلها آن هم از سر ناچاري و به اميد اينكه فاني با عزل و نصبهاي مناسب ضعف خود را جبران كند از او حمايت كردند.
مجلس اصولگرا كه از روحيه محافظهكاري فاني خبر داشت و بدون دغدغه به او راي اعتماد داده بود نيز مراقب بود تا فاني اسير به قول مجلسيها تندروهاي اصلاحطلب نشود و مرتبط به او هشدار ميدادند و نمايندگان در استانها مراقب بودند تا مديران كل از نيروهاي مورد نظرشان انتخاب شوند.
علياصغر فاني كه تمام سطوح مديريتي را در آموزش و پرورش طي كرده بود و با جريانهاي مختلف تجربه كار داشت اين بار در شرايط سختي قرار گرفته بود؛ از يك سو انتظارات حاميان دولت خواستار يك خانهتكاني گسترده در مجموعه مديران بود كه در هشت سال دولتهاي نهم و دهم نارضايتيهاي فراواني را ايجاد كرده بودند و از سويي با هشدارهاي اصولگرايانه آن هم از نوع تندروانه آن بود؛ دوگانهاي كه در همان ماههاي اول موجب شد خيلي زود استيضاح او مطرح شود هنوز چند ماه از راي اعتماد نگذشته بود كه تعدادي از نمايندگان نارضايتي خود را علني كردند و با جمعآوري امضا قصد استيضاح را داشتند كه عملي نشد. تهديد به استيضاح روند تحولات مورد انتظار حاميان دولت را كند كرد و نارضايتيها را افزايش داد اما بهرغم اين كندي نمايندگان اصولگرا باز هم رضايت ندادند و با طرح سوالاتي وزير را به مجلس كشاندند. سوالاتي كه پرسشهاي وزير آنها را قانع نكرد و حاصلش دو كارت زرد براي وزير محافظهكار آموزش و پرورش بود.
سال دوم نظارت فاني در حالي آغاز شد كه زمزمه اعتراضات معلمان با محوريت مطالبات معيشتي خبر از سال سختي ميداد. اعلام بودجه سال ٩٤ اعتراضات را شعلهور ساخت و بهمن و اسفند ٩٣ معلمان در بسياري از شهرها خواستار افزايش بودجه آموزش و پرورش و رفع تبعيض حقوق و مزاياي دريافتي خود با ساير كاركنان دولت شدند. هرچند اين اعتراضات مجلس را نشانه گرفته بود اما ناتواني وزير و تيم او را هم در بستن بودجه دور از چشم نداشتند و ميگفتند اين تيم نتوانسته در دولت چانهزني كند و سهم بيشتري از بودجه عمومي را به خود اختصاص دهد.
افزايش سه هزار ميليارد توماني به رقم پيشنهادي دولت در مجلس عددي نبود كه معلمان را راضي كند چراكه آنها انتظار داشتند بودجه آموزش و پرورش حداقل تا مرز ٣٠ هزار ميليارد تومان افزايش يابد به همين دليل اعتراضات ادامه يافت. فروردين و ارديبهشت ٩٤هم جو ملتهبي بود معلمان منتظر صدور احكام جديد حقوقي بودند هرچند ميدانستند افزايش ١٤ درصدي به علاوه عدد مربوط به فوقالعاده شغل دردي از معيشت آنها را دعوا نخواهد كرد، كسر مقرري ماه اول بنزيني بود بر آتش خشم معلمان و فرياد سكوت آنها را فراگيرتر كرد.
اعلام خبر اجراي طرح رتبهبندي معلمان و اينكه بين ١٥٠ تا ٥٠٠ هزار تومان به حقوق معلمان افزوده خواهد شد چيزي از ماجرا را تغيير نداد از اين طرح كه قرار است مهرماه اجرايي شود معلمان استقبال نكردند و گفتند ما خواستار رفع تبعيض با ساير كاركنان هستيم حالا ميخواهند با اين طرح بين خود ما هم تبعيض بگذارند.
مجلسيان كه سال آخر خود را سپري ميكنند آب گلآلود شده را فرصتي تلقي كردند و به همنوايي با معلمان پرداختند و براي اثبات اين همراهي برخي سخن از استيضاح راندند و در روزهاي اخير با جديتر شدن از ارايه اين طرح به هيات رييسه مجلس خبر دادند؛ خبري كه دوباره همه را متوجه اين موضوع كرده است كه آيا گره كور مسائل آموزش و پرورش با استيضاح وزير گشوده خواهد شد؟ گروه مدرسه در گفتوگو با مسوولان آموزش و پرورش، نمايندگان مجلس و فعالان تشكلهاي معلمي اين موضوع را بررسي كرده است و اميد دارد گامي در راستاي تبيين مسائل آموزش و پرورش برداشته شود.