سیاه نمایی یعنی چه؟ این واژه را نخستین بار چه کسی ساخته است؟ ساخته و برآمده کدام فرهنگستان است؟ گویی این واژه برساخته، دهان بندی است بر چشم های بینا و واقع بین!
سیاه نمایی نخستین بار از خودنویس چه کسی قطره قطره بر دفتر و کاغذ چکید تا بینایی را جرم انگاری کند؟
آیا کسی می تواند سفید را سیاه نشان بدهد؟
آیا می توان به پیاله ای شیر سفید نگاه کرد و آن را سیاه دید؟ یا با گفتن اینکه شیر سیاه است، سفیدی شیر از دست می رود؟
آیا اگر به کبوتران سفید بگوییم کلاغان سیاه، کبوتران کلاغ می شوند؟
با گفتن از سیاهی، سفید، سیاه نخواهد شد. مگر آنکه واقعاً سفید، سیاه شده باشد.
بین سیاهی و سفیدی فاصله بسیار است، هیچ کس نمی تواند سفید را سیاه جلوه دهد. مگر آنکه آن سفیدی رفته رفته آلوده شده باشد. سفیدی که هر روز چرک تر شود کم کم به سیاهی می زند. وگرنه هیچ کس نمی تواند سفیدِ پاکِ نیالوده را سیاه نمایی کند. سیاهیِ نبوده، نموده نخواهد شد.
سفید نمایی هم ممکن نیست. نمی توان کنار قیر سیاهی که بر سطح خیابان ها و بر پشت بام ها می غلتد، کنار مایعی غلیظ و تیره و داغ و مذاب ایستاد و گفت: این ماده ای سرد و سفید است، شفاف و خوردنی.
نمی توان چادری سیاه بر سر کشید و گفت که این ملحفه ای سفید است.
نمی شود…
هیچ قیری با بخشنامه سفید نمی شود و هیچ شبی به امضا و دستور، روز نخواهد شد.
بینایی جرم نیست. واقع بینی گناه نیست. فهمیدن حقیقت، عناد نیست.
اما تماشای زندگی با چشم های مصنوعی و دیدن های فرمایشی و کوری سفید، ترسناک و بیمارگونه و خسارت بار است.
کانال عکس نگار
نظرات بینندگان