چرا دانش آموزان به مدرسه می آیند؟ آیا قرار است صرفا رام و کنترل شوند یا تربیت ذهنهایی پرسشگر مورد توجه است؟
عادات و روش های تفکر دانش آموزان ارتباط مستقیم با رویکردهای حاکم در مدرسه دارند. هر رویکردی را که برای تعلیم و تربیت آنها انتخاب کنیم، نتایج و پیامدهای آن را در رفتار دانش آموزان خواهیم دید. احساس نیاز عمومی و روز افزون برای توسعه هر کشوری، با توسعه و رشد شناختی تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش دیده می شود. توجه به این موضوع خاص اجتماعی، نوعی تعهد اخلاقی برای تمام عوامل اجرایی و آموزشی در وزارت آموزش و پرورش، ادارات کل، نواحی و مناطق آموزش و پرورش در استان ها و بالاخص مدارس ایجاد میکند.
علی رغم بی تفاوتی در سنوات قبل به حوزه آموزش و پرورش، هم اکنون با افزایش موج اعتراض های فردی و گروهی به خصوص نوجوانان و جوانان رو به رو هستیم. فرایند اجتماعی کردن یا جامعه پذیری در این ایام بیش از پیش فکر افراد غیرمتخصص و در معرض خطر جامعه را در بر گرفته و شکل گیری ارزش ها، هنجارها و فرصت های اجتماعی را به سمت اهمال مدرسه در تعلیم و تربیت درست نشانه رفته است. به همین دلیل نوع آموزش و تربیت در این سه سال اخیر و تعطیلی مدارس در زمان اپیدمی کرونا بیش از گذشته به چشم میآید.
انسانی که در قالب یک شهروند نمونه در جامعه امروز، معرفی شده است، باب میل آرمان ها و چشماندازهای متصدیان و مسئولین حاکمیت نیست ؛ لذا به جای شفاف سازی، کنکاش و انعکاس حقیقت تأثیرپذیری تصمیمات حاکمیتی بر وضع موجود، حتی در انتخاب گزینشی نیروی انسانی در طی چهار دهه اخیر در تمامی سازمان ها، نهادها و دستگاه های دولتی و غیردولتی، روند فرمایشی آموزشی و سلب اختیار در تولید محتوا و تألیف کتب درسی مناسب، بیان تند و حاشیه ساز تعلیم و تربیت از زبان واعظان بخشنامهای و خرده فرمایشات ستاد مبارزه با کرونا چیزی هویدا نیست که از دید متولیان امر نادیده گرفته شد.
علی رغم مطیع بودن اکثریت فرهنگیان از منویات سند تحول بنیادین و اسناد بالادستی، همچنان اخلال در آموزش شکستخورده، باج گیر و باج دهنده، مستقیم و غیرمستقیم به مدرسه نسبت داده شد. البته حیثیت که یکی از بازوهای قدرت اجتماعی برای هر فرد، گروه یا سازمان در جامعه محسوب میشود، تحت فشار سنت های ناصواب افراد و توده های حاضر در آموزش و پرورش از چهره مدارس شسته شده و اطاعت بی چون و چرا از سلطه مفروضات یک عده معین، با اهمیت ترین نهاد اجتماعی را زیر سوال برده است. با این رویه نمی توان تصویر کلی از الگوی اقتدار یک آموزگار، دبیر یا هنرآموز را به زور به مدل ذهنی دانش آموز، بدون روحیه پاسخ محوری در معلمش القا کرد .
در واقع اِعمال پیاپی از رفتارهای متکی بر فرمان بُرداری محض طی سالیان متوالی، نظر ورزی اندیشمندانه و جرأت پرسشگری را در نسل جدید به معضل تبدیل کرده است. تربیت اخلاقی دانش آموزان به مثابه بسته های فشرده آموزشی در زمان کرونا نمی تواند به درب منازل برود و سواد هیجانی را پوشش دهد.
الگوی غلط آموزش طبق مکانیزم کنترل کیفیت با جداسازی دانش آموزان در چند دسته خیلی خوب، خوب، قابل قبول و نیاز به تلاش بیشتر در راهنمای توصیفی به منصه ظهور رسید. باید پذیرفت که تربیت تا امروز برای دانستن نبوده است بلکه با انباشت مغز دانش آموزان از اطلاعات، معلومات و پاسخ های آبکی به پرسش هایشان، زنجیرهای از تقلید الگوی ثابت به قصد نفوذ بر آحاد جامعه را به سبک سنتی و سرعتی به جای منطقی در روزمرگی به همراه داشته است که هیچ کدام از کتابهای درسی حقایق تربیت یافتگی با محتوای ارزشمند را در ذهن کودکان و نوجوانان ما به تصویر نکشیده است و عایدی جز رخوت، ناامیدی و انزجار از خستگی های ناشی از تکرار روبه رو شدن در برابر موانع و مواجه شدن با سرکوب و محو شدن را ندارد.
پرسشگری دانش آموز در رسیدن به حقیقت از سوی خانواده، مدرسه و جامعه نوع کنجکاوی بیهوده تلقی شده و صرفا تقلید کورکورانه، قلابی، کلیشهای و اطاعت بی چون و چرا، الگوی مناسب فرزند پروری شد. تربیت زده شدن پدران و مادران نسل جدید و جوانان امروز، ناشی از محصور شدن دوازده سال عمر مفید در فضایی بدون پرسشگری ست. پاسخ های طوطی وار و بی مغز و بعضا با نشانه گذاری از منابع دینی و مذهبی در قالب ایدئولوژی موافق تربیت خردمندانه و خلاق،بها دادن به دانش آموزان پاداش بگیر و خود فروخته در قبال فروش ناچیز دانش آموزان منتقد با چاشنی حفظ تمامیت ارضی آن مدیریت، استفاده ابزاری از عوامل به اصطلاح مثبت در هر مدرسه تحت عنوان انجمن اولیا و مربیان، منسوخ شدن دانش موضوعی به دور از تکنولوژی های روز دنیا و عدم توجه به عصر اطلاعات، قدمت فرهنگ و تمدن ایرانیان را زیر سوال برده است. دانشآموزان ما تغییر کردهاند. مسئولین، مدیران و دست اندرکاران آموزش و پرورش چنان غرق در حفظ موجودیت و تغییر ناپذیری خود بوده اند که متوجه بزرگ شدن این کودکان در بستر محیط های یادگیری سنتی، خشک، خشن با روش های قدیمی و نخ نما نشدند.
عادات و روش های تفکر دانش آموزان ارتباط مستقیم با رویکردهای حاکم در مدرسه دارند. رویکردهای جایگزین برای بازاندیشی تأثیرپذیری نظام های تربیتی محدود بدون در نظر گرفتن تحولات و جریان سریع عصر ارتباطات را در سرمایه گذاری اجتماعی تک بعدی و بیهوده دیدند و از شبکه مدیریت پویا در مطالعات و پژوهش حوزه یادگیری برای پرسشگری و تکمیل مهارت های زندگی در یاد دهنده و یادگیرنده مغفول ماندند. وظیفه مداری در تمام سطوح مدیریتی صرفاً به اجرای ساختار یافته بخشنامه های دست و پا گیر، تعریف و تمجید از کارکرد های انجام نشده در حوزه اعتماد عمومی و مرزبندی میان موافق و مخالف، صرف نظرات یک طیف در هر دوره خلاصه شد تا جایی که شیوههای انجام وظایف و تکالیف از بالادست و پاییندست، تأکیدی و با یک شاخص، آن هم تمرکز و کنترل انتظامی و حراستی به جای پرسشگری همگان ابلاغ شد.
به لطف این میزبانی، در گردانه ی مرگ اخلاق و تربیت، معلمان هم جا نماندند و از این حیث مستثنا نبودند. به خیل گسترده ی خفقان پرسشگری پیوستند و این مهم را مهر و موم شده در طاقچه زیر شیروانی گذاشتند. اساساً تمام تلاش خود را نیز کردند این قلمرو از تفکر دانش آموزان دور بماند تا گزندی به خودشان نرسد. معدود معلمانی هم که راه درست برگزیدند شدید شماتت شدند و می شوند. ولی به جهت آنکه ذهن انسان ذاتاً به دنبال جواب سؤالات خویش است، کودکان، نوجوانان و جوانان حاضر که انزوا و خشم نسل های قبلشان را از نرسیدن به ابتدایی ترین پاسخ ها نسبت به نیازهای اجتماعی را به خوبی مشاهده کرده اند، به سبک دیگری مسئله را واکاوی کرده و دست بر قضا در پس بی توجهی ساختاریافته و وفق عادت مسئولین امر در بی اهمیت انگاشتن مطالبات اجتماعی، فرصت را مغتنم شمرده و چاره را در واکنش های روشن دیدند.
ضرورت اجرای مو به مو و رعایت تمام اسناد بالادستی توسط معلمان، بدون توجه به کشش دانش آموزان برای انتخاب فضاهای مجازی ناشناخته، بدون واشکافی سیمای محیطی که جز سیاهی در لحظه ورود ندارد، ترس مبهمی را به جانشان انداخت و در این حین فانوس داران، به نفع ملاحظات سیاسی و اقتصادی صاحبان قدرت، از درماندگی معلمان سوء استفاده کرده و به جای پذیرش خطا، شرایط فرار از دانایی، خوشحالی از تعطیلی و فرو رفتن به خواب غفلت را برای معلمان و دانش آموزان ارمغان آوردند. با افزایش آسیبهای اجتماعی ناشی از حضور ناگهانی دانش آموزان به دنیای ناشناخته ها، عنوان ولنگاری را عمدا به وضعیت موجود نسبت دادند و از معلمان خواستند با همین سرفصل به مرور صورت مسئله را در ذهن اولیا و دانش آموزان پاک کنند.
معلمان هم تحت عناوینی چون جشنواره ها و مسابقات این ننگ را به رقابت نشستند و علی رغم ادعای فرهنگی بودن، معلم نمونه، نخبه بودن، دکتر معلم بودن، روشنگر بودن، ممتاز بودن، استحقاق خود را تنها در همسان سازی حقوقشان با اعضای هیات علمی دانشگاه ها دیدند و از مسئوليت اصلی شانه خالی کردند.
معلمان از همان ابتدا به مشکلات عیان و پنهان این نوع آموزش آن هم در طولانی مدت واقف بودند. تر و خشک هم با هم سوختند. عده ای این تهدید را فرصت شمردند و به جای اعتراض از وضع موجود با تحلیل اگزیستانسیالیستی خود ترجیح دادند که به این موضوع ورود نکنند و در طول مدت آموزش های آنلاین و آفلاین، برای انتقام از سیستم فشل آموزش و پرورش و کمبودهایی که برایشان به جا گذاشت، به جستار شغلی آبرومند تر از آموزگاری، دبیری، هنرآموزی بپردازند تا کمک حالی برای خسران سال های از دست رفته شود.
با این همه اتفاقات روشن و فاجعه باری که روز به روز از لحاظ اجتماعی و فرهنگی شاهد هستیم، افول و تنزل جایگاه آموزش و پرورش و از دست رفتن مرجعیت مدرسه را فارغ از اهمیت وجود این نهاد با ارزش در جامعه می بینیم. هر چند با بیان طعنه آمیز و مستقیم هم، از سکوت غیرمنطقی فرهنگیان برای تعطیلی مدارس تحولی حاصل نشد و هنوز هم با یک روز تعطیلی به خاطر آلودگی هوا احساس رضایت می کنند. مع الاسف سیطره رفتار مطالبه گرانه و پرسش گرانه ایشان سمت و سوی طلبکارانه هم یافته است.
تنها نگرانی و ابراز ناراحتی معلمان نه از وضع نابه سامان، بلکه اجرای ناصحیح رتبه بندی ست که صرفا در چت های گروهی شبکههای اجتماعی مشهود است. متاسفانه اندیشه ها و نوع تفکر معلمان نیز با گذشت سه سال دوری از مدرسه عقب گرد داشته است.
( معلمان معترض : سازمان نظام معلمی خواسته ما نیست )
حال برای پنداری که خود بر آن اهتمام نورزیدند و سرلوحه زندگیشان نبود، توقع کرداری فهیم از دانش آموزان را اولی می دانند و تخطی از هر نوع رفتار عالی را از وی به قضاوت های عجولانه می نشینند و با کوچکترین نقدی، منتقدان را عتاب کرده، بر دانش آموز برچسب بی ادب و بی شعور می زنند و فهمیده بودن را در خود به تعویق می اندازند. اگر سیاهی را نبینیم، در آن محو می شویم. با دستمال کثیف هم نمی توان شیشه ها را تمیز کرد.
معلمی که ساده ترین آداب روزمرگی را نمی داند، شعور سلام کردن در بدو ورود به جمع همکاران و ادای احترام به هم نوع خود را ندارد و انجام این کار را کسر شان می داند، چگونه می تواند نسبت به ادب و تربیت دانش آموزان اظهار نظر کند؟
وقتی ساختار شکنی از اصول اولیه را با شروع تعلیق در اجرای وظیفه شغلی و رسالت باطنی در استفاده فعال در پرسش های انتقادی دانش آموزان در دست یابی ایشان به معرفت تفکر و دریافت پاسخ نمی بینیم، مسلما صلاحیت تجزیه و تحلیل در باب تعیین کفایت لازم برای ارزشیابی ادب و تربیت در اخلاق یک کودک یا نوجوان را با پیش داوری های خشمگینانه نداریم.
با این رویه نمی توان تصویر کلی از الگوی اقتدار یک آموزگار، دبیر یا هنرآموز را به زور به مدل ذهنی دانش آموز، بدون روحیه پاسخ محوری در معلمش القا کرد.
اشتیاق به چیستی و چگونگی نقش تعلیم و تربیت در ترویج دموکراسی مطلوب اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. اگر در ابتدا ادب، شعور، متانت، اخلاق و انسانیت را در پست شغلی خود نشان دهیم تا از برخوردهای شما نگاه های تیزبین دانش آموزان به جای افکار مسموم، هنر معلمی را نظاره کند، شاید جای جبران باقی بماند.
تا وقتی معلمان نتوانند بدون محافظه کاری، با بلاغت و صراحت و نگرانی از امنیت شغلی، ارزش پرسشگری و تاب آوری در برابر پرسشگری را به دانش آموز بیاموزند، شکست تمام حیطه های اخلاقی را روز به روز در جامعه شاهد خواهیم بود و زمانی می رسد که آموزش و پرورش به طاقچه ها گذاشته می شود و جامعه از منابع دیگری به عنوان مرجع یادگیری بهره خواهد بُرد.
اگر سیاهی را نبینیم، در آن محو می شویم. با دستمال کثیف هم نمی توان شیشه ها را تمیز کرد. پس کمی به خود بیایید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
آموزش و پرورش استان البرز در برخی از شاخص ها از آخر اول بوده و در تراکم دانش آموزی و حواشی ناظر بر حاشیه نشینی و آسیب های اجتماعی سرآمد استانهاست.
یکی از مدارس چالشی و مشکل دار کرج ، دبیرستان پسرانه شهید سیدحسن مدرس می باشد. فقر فرهنگی، ترکیب قومیتی و استیلای حاشیه بر متن از چالش های این واحد آموزشی است.
مجازی شدن آموزش به بهانه آلودگی هوا، فرصتی ایجاد کرد تا با طرح یک پرسمان، پای ذی نفعان دستگاه تعلیم و تربیت را به وسط گود بکشانیم تا از مشارکت حداکثری ارکان مدرسه و خیرخواهی اداره و نیک اندیشی خیرین در جهت اصلاحات تدریجی بهره مند شویم.
در این راستا و در جهت حساس کردن شرکای آموزش و پرورش ؛ « پرسمان مدرسه » را منتشر کردیم.
اگر شما مدیر دبیرستان مدرس بودید برای بهبود اوضاع مدرسه و خروج از وضعیت فعلی چه اقداماتی انجام می دادید؟
اقدامات در چهار حوزه:
- دانش آموزان
- دبیران و کادر مدرسه
- اولیای دانش آموزان
- اداره آموزش و پرورش
لطفا پاسخ های تحلیلی و تفصیلی خود را شفاف، بی واهمه و بدون سانسور به پی وی مدیر ارسال کنید.
بهترین و عملیاتی ترین جواب های دانش آموزان و اولیای محترم علاوه بر دریافت جایزه، پیشنهادات با نام و عکس منتخبین محترم منتشر خواهد شد.
آنچه در ذیل می خوانیم نظرات بدون ویرایشِ تعدادی از اولیا، دانش آموزان و همکاران محترم در پاسخ به پرسمان مدرس است.
شورای دانش آموزی، انجمن اولیا و مربیان، شورای دبیران و خیرین را هم به مشارکت در این پرسمان دعوت کردیم .
* آقای محمدی همکار بازنشسته مدرس می گوید:
« هیچ اقدامی موثر نیست زیرا بنده در یک کلاس پرسیدم چند نفر سر کار می روند در جواب دیدم حدود ۱۰ نفر دست بالا بردند .پرسیدم از چند نفر چرا سر کار می روید جواب چند نفر از ایشان کمک به خرج خانه.
واقعا اشک در چشمان من جمع شد و هنگ کردم و مات مبهوت واقعا به بیش از ۵۰ سال قبل برگشتم که اصلا وجود نداشتم که در آن زمان اکثرا تا خواندن و نوشتن یاد میگرفتند و میرفتند دنبال کار که کار بود اما الان غیرتشان بیشتر است ؛ حداقل تا نزدیک دیپلم می روند و همزمان کار می کنند و ....
چون طولانی می شود ؛ معذورم شب خوش» .
*« سلام رییس
جامعه تبعیض آمیز شده و هر کس دنبال راهکار باشد را دشمن می بینند . بچه های قدیم حداقل دین و ایمان داشتند اما در جدیدی ها به باد رفته و تمسخر می کنند . واقعا درها بسته هستند . »
* ابولفضل ربانی از دانش آموزان نهم معتقد است:
« اگه من مدیر مدرسه بودم برای دانش آموزان برنامه های تفریحی و آموزشی و تربیتی فراهم می کردم. نظم ، صمیمیت با دانش آموزان ، انتخاب بهترین دبیرها ، برنامه ریزی های درسی کمک به دانش آموزان نیازمند و مستمند را در اولویت کارهایم قرار می دادم .گهگاهی خودم را به جای دانش آموز و خواسته هایش قرار می دادم که اگر من هم یکی از دانش آموزان این مدرسه بودم آیا امکان مدرسه را قبول می کردم یا نه . »
*خانم نریمانی از اولیای مطالبه گر می نویسد:
« دارم به این مطلب فکر می کنم... نمی دونم شدنیه یا نه ولی فکر میکنم پول خیلی از مشکلات رو حل میکنه... مقرر می کردم ماهانه نفری ۱۰ یا ۲۰ هزار تومن هر دانش آموز پرداخت کنه که هم بهشون فشار نیاد هم اگه مثلا ۱۲تا کلاس هستن ماهانه پنج تا ده میلیون جمع شه و مدرسه یواش یواش رونق بگیره... صندلیای جدید میخریدم و گرد میچیدم تو کلاسا و از بچه ها تو مدیریت مدرسه کمک میگرفتم و کمدای زیاد تو راه میزاشتم تا بچه ها لباس و کیف و کتابشون رو اونجا بزارن و آزمایشگاه و کتابخونه رو تجهیز میکردم و از سخنرانان انگیزشی و قدر استفاده میکردم » .
* غلامرضا جباری سرپرستی روزنامه جام جم در استان البرز معتقد است:
همان طور که مستحضر هستی آرامش روحی و روانی در تمام بخشهای طول زندگی انسانها، بهترین مولفه برای تحمل، سازگاری و همراهی افراد با شرایط موجود محیطی می باشد که توان اشخاص را دو چندان می کند.
لذا با توجه به کاستی های کشوری آموزش و پرورش ایران در زمینه های آموزشی و امکانات محیطی و لوازم مرتبط درسی که نشان از سوء مدیریت کلان کشوری در حوزه مهمترین رکن زندگی مردمان ایران دارد، می بایست در وهله اول و گام نخست ، به آرامش روانی دانش آموزان پرداخته شود تا زمینه ساز همراهی و همگامی آنان در پیشبرد اهداف گردد.
بهره گیری از مشاوران حوزه تربیت و صحبت مداوم در خصوص مسائل موجود در جامعه ، کمبودهای فعلی، شرایط خاص مجموعه مدیریت مدرسه، بودجه های اختصاص یافته از سوی آموزش و پرورش به مدارس، نیاز مدارس در تمام حوزه ها، توان مجموعه مدیریتی مدرسه، جایگاه معاونان و دبیران، علل به وجود آمدن شرایط موجود و در کل تبیین امور با هدف آگاه کردن دانش آموزان ، می تواند بهترین گزینه برای همراه کردن آنان با مدرسه باشد.
تحقق شعار مدرسه - خانه دوم ، از سوی مجموعه مدیریت مدرسه با چنین اقداماتی، بهترین راهکار برای برون رفت از مدیریت سنتی و تنش زا است.
با چنین اقدام مهمی علاوه بر اینکه دانش آموز مدرسه را خانه امن دوم خود دانسته بلکه با امین دانستن مدیر و معاونان و معلمان ، با ایشان همراه شده و در اداره بهتر و سالم مدرسه همراهی مثمری خواهد داشت. دستاورد این اقدامات، حضور آرامش عمومی، رضایت اولیا و دانش آموزان در کنار آرامش و رضایت مجموعه مدیریتی مدرسه خواهد بود.
... اقدام مهم دیگر، بهره گیری از توان مالی اولیای توانمند و خیرین برای رفع نیازهاست. از مهمترین علل عدم همکاری اولیا با مجموعه مدیریت مدرسه و حتی بروز نارضایتی در سطح کلی، وجود کمبودهای فیزیکی در مدرسه است. با برگزاری جلسات صمیمی و به دور از سیاسی کاری ، می توان همراهی اولیا در تامین بخشی از نیازها را به دست آورد و زمینه ی کسب رضایت بیشتر را فراهم نمود.
... ارتباط با موسسه ها و انجمن ها و حتی افرا خیر برای تحقق هدف بالا هم از بهترین گزینه هاست.
...از مهمترین مولفه های برخورداری از یک مدرسه نمونه توام با آرامش روانی و فیزیکی ، آرام کردن ذهن دانش آموزان است . این مهم به کمک پرورش در مدرسه به دست می آید. بهترین راه دست یابی به این دستاورد پر اهمیت، بهره گرفتن از دبیر پرورشی ، روان شناس تحصیلی و کارشناسان حوزه تربیت می باشد. مدیریت مدرسه ای موفق تر است که در این بخش بیشترین تلاش را بکند و به صورت دقیق درباره دانش آموزانی که در خانواده مشکل تربیتی و ... دارند اقدامات روانی و پرورشی انجام دهد.
.... برگزاری اردوهای مختلف هم از دیگر اقدامات مفید در داشتن یک مدرسه با نشاط است.
... به کار گیری دانش آموزان مختلف به صورت چرخشی در مسئولیت های مختلفی مانند انتظامات و امور فرهنگی و اداری هم راهکار مناسبی برای داشتن یک مدرسه منضبط می باشد.
....جلوگیری از رفتارها و گفتارهای نامعقول و مستبدانه برخی از معاونان و دبیران و ایجاد رابطه دوستی و پدرانه ایشان با دانش آموزان هم مهمترین راه برای همراه شدن محصلین با مجموعه عوامل مدرسه محسوب می گردد.
--- گفتمان معقول و علمی بهترین گزینه در برقراری ارتباط با دانش آموزانی است که در سنین حساس نوجوانی قرار دارند، می باشد. در همین راستا همفکری و بیان برخی مسایل رخ داده با اولیا هم می تواند گره گشای امور باشد.
....در پایان آرزوی توفیق برای شما و مجموعه معاونان و دبیران و کادر اداری مدرسه را دارم
ارادتمند شما . غلامرضا جباری .
متین از دیگر دانش آموزان مطالبه گر مدرس می نویسد:
« با سلام
متین انگشبه هستم کلاس ۹/۶
فراهم کردن فضایی جهت تخلیه هیجانات و شنیدن انتقادات دانش آموزان به صورت گفتار محور با حضور خانواده ها و کادر آموزشی
در سن ما، بچه ها یک سری هیجانات دارن که باید تخلیه بشه مثلا یک نفر در مسئله ی فوتبال خوبه یکی صداش خوبه یکی میتونه استند آپ کمدی انجام بده و...... باید مدرسه فضایی برای بروز این استعدادها ایجاد کنه بچه ها باید خودشون رو مطرح کنن نه سرکوب بشن و اینکه بشه انتقاد کرد . یک فضایی ایجاد بشه که دانش آموز حرف بزنه بدون اینکه مشکلی براش به وجود بیاد. مثلا همیشه دانش آموزان شهروند درجه دوم شناخته میشن و باید از دستورات اطاعت کنن یا مثلا به نظر من رفتار های سلیقه ای در مدرسه نباید باشه.
باید حس اعتماد بین مسئولان و دانش آموزان به وجود بیاد . »
* سرکار خانم علیمردانی نایب رئیس انجمن اولیا که در جذب خیرین برای مدرسه پیشتاز بوده معتقد است:
« دانش آموزان . به نظر بنده نظم و مقررات حرف اول و آخر را میزند در این میان پس از برقراری نظم اولیه ، روحیه دوستی و رفاقت کنترل شده ای میتواند بین کادر مدرسه و دانش آموزان به وجود آید در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده .
دبیران و کادر مدرسه . در وهله ی اول باید دبیران و دیگر پرسنل مدرسه از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار باشند تا در کمال آرامش و آسودگی خیال به آموزش و پرورش دانش آموزان بپردازند که از حیطه ی مدیریتی خارج است و دست ریاست محترم آموزش و پرورش دولت را میبوسد .
در وهلهی دوم به هر نحوی شده باید اعتماد اولیا را به مدرسه جلب نماییم که قصد مدیریت بهسازی محیط تحصیل فرزندانشان است نه صرفاً در خواست مبلغی اولیای مدرسه .
باید مدرسه را مانند خانهی دوم فرزندان مان بدانیم و نه در شعار بلکه در عمل پا به پای کادر مدرسه هر کمک مالی و جانی و فکری را دریغ ننماییم و مهمترین سخن این است که فرزند در خانه رشد می یابد و در جامعه نماینده ی ما هستند لذا در تربیت روح و روان آنها بایستی کوتاهی ننماییم ومرتباً توضیحاتی را پیرامون ادب ،احترام، حفظ نظم ، حفظ اموال مدرسه و رعایت بهداشت و نظافت را گوشزد نماییم .
و اما مورد آخر که به نطر من بیشترین انگشت اتهام به طرف آنان است ، کمبود نیروی انسانی است . مدرسه مدرس در حال حاضر با پتانسیل سنی دانش آموزان شدیداً نیازمند به معاون آموزشی به تعداد دو یه سه نفر می باشد تا کاملا کنترل دانش آموزان را داشته باشد و مورد بعدی سرانه ی آموزش و پرورش بسیار ناچیز است که سهم مدارس از آن هم ناچیزتر و در نهایت با دست خالی وجیب تهی کاری به سرانجام نمیرسد و خواسته ها فراوان و توقعات بیشمار .
همکاری و تعامل صفر . »
* مادر امیرعلی مومن کیا می نویسد:
« البته در کشور ما پرورش وجود ندارد و این معضل اصلی می باشد که اگر پرورشی وجود داشت ۸۰ درصد مشکل مدرسه و جامعه حل میشود .
نظافت مدرسه یک مهم دیگر است . دانش آموز موظف است که خود جوش در نظافت خانه دوم که مدرسه می باشد کوشا باشد .
زنگ تفریح دو نفر در کلاس حضور داشته باشند برای جلوگیری از شیطنت بچهها... بابت دانش آموزان مورد دار به هیچ عنوان نباید فیزیکی برخورد بشود (اینجاست که متاسفانه پرورش وجود ندارد که اگر وجود داشت این مشکلات دامن گیر نبود )
ابتدا با تذکر و درخواست دو سه مرحله اولیا به مدرسه اگر جواب نداد اخراج.
اولیا دست به دست هم و همکاری مدرسه ای آباد...
دبیران ؛ آموزش و پرورش اینجا حکم میکند ک متأسفانه ۷۰ درصد دبیران خود معضل اصلی در تربیت و یادگیری میباشند...
والسلام - و من الله توفیق »
* یاسین شهبازی دانش آموزم هفتم می نویسد:
اقدامات من در حوزه ی دانش آموزی: باید حداقل سعی را بکنم که قوانین مدرسه را رعایت نموده و به دبیران ، مدیر ، معاون و کسانی که بزرگتر از سن من هستند احترام بگذارم چون آنها مانند پدر من هستند و هر کاری که مدیر ،معاون ، ناظم می گوید را باید انجام دهیم .
در حوزه ی معلم و کادر مدرسه : من به عنوان یک معلم و دبیر مجبور هستم که به دانش آموزان درس بیاموزم و کاری کنم که دانش دانش آموزان پیشرفت کند (ولی دانش آموزان هم باید سعی کنند که مطالبی که دبیر توضیح میدهد را به خوبی گوش کنند ) . من به عنوان دبیر نباید سر کلاسم حتی یک لحظه هم کار نکنم .
من در حوزه ی اولیاء دانش آموز: من به عنوان اولیاء باید به فرزندم ادب را بیاموزم و باید بگویم که در مدرسه چه کار انجام بده و چه کاری رو انجام نده و باید بگویم که مدرسه جای شلوغی و بازی نیست ؛ مدرسه خانه ی دوم ماست و ما برای درس خواندن به مدرسه میرویم نه برای بازی گوشی .
من به عنوان اداره ی آموزش و پرورش: من به عنوان یک عضو اداره آموزش و پرورش کارم این است که هر ماه از مدرسه های کشور بازدید کنم و هر چی که نیاز به ارتقا یا نیاز به مدرسه هست را خریداری کرده و به مدرسه بدهم (ولی به شرطی که دانش آموزان به وسایل های عمومی آسیب نزنند ) و اگر این کار را انجام ندهم هم به دانش آموزان و هم به مدیر محترم مدرسه ظلم کرده ام .
ولی در هرکاری که چه اولیاء چه مدیر چه دبیر انجام می دهد مهمترین نقش به نظر من دانش آموز است چرا ؟ چون دانش آموز آینده ی مدرسه را می سازد و دانش آموز آینده ی کشور است و باید وظیفه ی خودش را انجام دهد نباید به اموال عمومی مدرسه صدمه بزند ، نباید با دبیران ، مدیر ،معاون ، و.... بد رفتار کند ، به موقع از سر کلاس خارج شود . نباید کسی تهدید و اذیت کند و به بقیه دانش آموزان صدمه بزند . پس اگر مدرسه بد شود یا کسی در آن مدرسه نیاید، تقصیر دانش آموز هست.
* دانش آموز آرش احمدی احتمالا با کمک اولیا می نویسد:
« قبل از هر چیز باید بگم جای مدیر مدرسه مدرس بودن واقعا کار سختی است. متاسفانه در این خاک عزیز تمامی افراد با وجدان، باید قبول کنند که چند برابر آنچه از لحاظ مالی به دست می آورند باید زحمت بکشند.
در دبیرستانی که تعداد دانش آموزان بیش فعال و گریزان از درس در آن بیشتر باشد باید سعی شود آنها را به علم و تحصیل ترغیب کرد تا به بیراهه نرفته و خسارت مالی و معنوی بیشتری به مدرسه وجامعه وارد نشود . این امر جز از طریق مدیر محترم ،سپس معاونین و اولیاو دبیران برنمی آید. (اما وقتی اولیایی در کار نباشد چه ؟ و مشکل و مهارت مدیر همین جاست) .
وقتی دانش آموز یاد بگیرد که در مدرسه باید قوانین را اجرا کند و به حقوق دیگران احترام گذارد (وگرنه تنبیه سختی خواهدشد)، متعاقبا مشکلات کمتر می شود ؛ پس مدیر محترم در این مدرسه باید جدی بوده و بین هیچ دانش آموزی دراین باره فرق نگذارد.
بعد از پرسش از چند دانش آموز این راهکارها را ارائه می دهم :
1- دادن مسئولیت های فردی و گروهی متعدد به دانش آموزان (خصوصا افرادی که نیاز به توجه دارند) بسیار موثر است.
2- ایجاد سرگرمی ها در کنار تحصیل ( در ازای کسب نمرات و اخلاق خوب) مسابقات ورزشی در تمام رشته ها (نه تنها فوتبال) گسترش کتابخانه و آزمایشگاه ، برگزاری جشن های مربوط به ایام خاص (واقعا چرا در دبیرستان کمتر جشن و شادی می بینیم؟)
3- مسئولان مدرسه باید بذر دوستی را در دل دانش آموزان بکارند ،نه اینکه (جسارتا) آنها را به جاسوسی در بین دانش آموزان دیگر ترغیب کنند .برای پیدا کردن دانش آموزان خاطی هرگز نباید به سخنان برخی دانش آموزان بسنده کرد . چه بسا شیطنتی در کار باشد و خود شروع فتنه و درگیری بین آنها شود و این عواقب بدی خواهد داشت. نباید از طرف مدیر ، دبیر و...بین دانش آموزان فرقی احساس شود حال چه از خانواده انجمن باشد چه شورایی باشند و... .
4- استخدام و به کارگیری مشاوران روانشناس و متخصص در امور دانش جویان شرور و مشکل ساز (با همکاری آموزش و پرورش) ؛ نه به عنوان دکور مدرسه به عنوان ارائه دهنده راهنمایی و راهگشایی به این دانش آموزان.
5- برقرار کردن تعادل کلاس ها از لحاظ تعداد نفرات و اینکه در هر کلاس (با توجه به وضعیت سال قبل دانش آموزان) تعداد دانش آموزان نمونه و ضعیف از لحاظ درسی و انضباطی متعادل باشد (یعنی در یک کلاس همه ضعیف یا برعکس نباشن)
6- تشویق دانش آموزان نمونه از لحاظ درسی، انضباطی و...(همان طور که امسال این امر توسط مدیر انجام شد) و تنبیه و توبیخ جدّی دانش آموزان متخلف بعد از نادیده گرفتن تذکر و مهلت به ایشان (آموزش و پرورش باید مدیر را در این امر یاری کند)
7-نکته مهم دیگر ،مدیر مدرسه مدرس باید نظارت جدی بر کار دبیران داشته باشد . بعد از اولیا، دبیران نقش مهمی در رفتار دانش آموزان دارند . وقتی دبیران با صبوری و احترام با دانش آموزان رفتار کنند این امر مسری خواهد شد .(نه با خشم و به کاربردن الفاظ نامناسب و نه منت نهادن براین پایه که درآمدشان کم است و زحمتشان بسیار ). ایجاد انگیزه بین دبیران و انتخاب دبیر نمونه نیز موثر است. اینها اگر عملی شوند سال بعد دبیرستان مدرس از بد نامی درخواهد آمد .
این امر به تنهایی (مدیر) محقق نخواهد شد . مدیر بهتراست از اولیا فعال از لحاظ فکری جسمی و مالی کمک بگیرد.
امیداست جناب مدیر بتواند این سختی را پشت سر گذارد » .
سخن آخر ؛
مطالعه ی نظرات ذی نفعان آموزش و پرورش ضمن مفید بودن موید فقدان درک مشترک از چرایی و چیستی ماهیت و سرمنشا مشکلات چندلایه مدارس عادی دولتی است.
برگزاری جلسات هم اندیشی، آموزش خانواده، تریبون آزاد، راه اندازی تالار گفت و شنود و تضارب آرا در کنار تخصصی کردن پرسمان ها شاید در ایجاد فهم مشترک و همه جانبه نسبت به مسائل و مصائب دستگاه تعلیم و تربیت و البته کند و کاو در راههای برون رفت موثر افتد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که انتظار می رفت ... مدارس در تهران و در برخی شهرهای کشور در ادامه تعطیلات زنجیره ای برای روز چهارشنبه 23 آذر تعطیل شدند .
باید اذعان کرد :
« صدای معلم » تاکنون تنها رسانه ای بوده که به این گونه اقدامات غیرکارشناسی و سیاسی واکنش نشان داده است . ( این جا )
یوسف نوری در گفتوگوی زنده با دانشآموزان و والدین آنها که از طریق شبکه شاد پخش شد چنین می گوید :
« از برگزاری غیر حضوری مدارس متاسفیم، اما خوشحالیم که زمینه استفاده از شبکه شاد فراهم است تا دانشآموزان از درس عقب نمانند.
فرارسیدن هفته پژوهش و فن آوری را تبریک میگویم. دانشآموزان سرزمینم با حمایت و هدایت معلمان، مدیران و اولیای عزیزشان در حوزههای فن آوری و پژوهش اقدامات بایسته و شایستهای انجام دادهاند. در مراسم تقدیر از برترینهای حوزه پژوهش، آثاری از دانشآموزان متوسطه اول به نمایش گذاشته شده بود که بسیار بدیع و نوآورانه بودند.
استخراج آب از رطوبت هوا، ساخت لامپ جدید با فن آوری برتر، کارایی بهتر و مصرف کمتر و ساخت رنگ ضد حریق که برای آتش نشانان قابل استفاده است از جمله ابداعات جالب توجه دانش آموزان بود که در جلسه روز گذشته هیئت دولت نیز به آن اشاره کردم. همینها ما را به قلههای دانایی میرساند.
با تلاش و همت همکاران و مساعی دانشآموزان در حوزههای فن آوری، رتبههای بسیار خوبی داریم. به عنوان مثال در نانو، چهارم جهان هستیم، در فن آوری صلحآمیز انرژیهای اتمی وضعیت بسیار خوبی داریم، در سلولهای بنیادین هم همین طور هستیم .... »
آن چه در این میان قابل فهم نیست آن است که چطور می شود یوسف نوری به دفعات از عملکرد دولت پیشین در حوزه آموزش و پرورش در تعطیل کردن 25 ماهه مدارس در دوران کرونا انتقاد می کند و یکی از دست آوردهای مهم خود و دولتش را مقاومت در برابر تعطیلی مدارس در برابر موضوعاتی مانند کرونا ، آنفلوآنزا و حتا اعتراضات سیاسی دانش آموزان ذکر می کند اما ناگهان و به صورت غیر منتظره ایشان و سایر مقامات آلودگی هوا را بهانه کرده و مدارس را تعطیل می کنند ؟
این گونه برخوردهای دو گانه و سیاسی با موضوع مهم آموزش را چگونه باید تفسیر و هضم کرد ؟
یوسف نوری به عنوان وزیر آموزش و پرورش پیش تر گفته بود که نظام سلطه به دنبال این است که مدارس و دانشگاهها را واقعا تعطیل کند . رتبه آوری در بخش هایی مانند نانو و انرژی هسته ای و... به شما چه ارتباطی دارد ؟
پرسش صریح « صدای معلم » آن است که آیا تعطیل کردن مدارس در حال حاضر کار همان نظام سلطه است و یا آن که شرایط ناگهان تغییر کرده است و باید نام دیگری بر آن اطلاق کرد ؟
تاکید می کنیم :
چطور در دولت قبل تعطیل کردن مدارس که مطابق اظهارات مسئولان وقت آموزش و پرورش به دستور « ستاد ملی مقابله با کرونا » صورت می گرفت بد و غیر قابل دفاع می شود اما در دولت سیزدهم نامش می شود :
« آموزش غیرحضوری و یا مجازی » ؟!
آیا وزیر آموزش و پرورش مخاطبان خود را « نادان » فرض کرده است ؟
پرسش این رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران این است که آیا آقای نوری وزیر آموزش و پرورش است و یا وزیر فن آوری و دفاع و... ؟
رتبه آوری در بخش هایی مانند نانو و انرژی هسته ای و... به شما چه ارتباطی دارد ؟
شما بفرمایید در آموزش و پرورش چه کاره هستید و در جهان در کجا ایستاده ایم ؟
شما بفرمایید در آزمون های تیمز و پرلز در کجا قرار داریم ؟
این تعطیلی های بی حساب و کتاب چه تاثیری بر افت تحصیلی و ترک تحصیل دانش آموزان خواهد داشت ؟
آیا فکری برای آن جمعیت میلیونی دانش آموزان که در آن 25 ماه تعطیلی مدارس ، مدرسه را برای همیشه ترک گفتند کرده اید ؟
آیا تاکنون سری به مدارس زده اید تا متوجه بی سوادی و کم سوادی ناشی از آن 25 ماه که با دستورات ستاد ملی مقابله با کرونا تعطیل شدند بشوید ؟
به کجا چنین شتابان ...
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« معركهگيري با پسر خود ماجرا ميكرد كه تو هيچ كاري نميكني و عمر در بطالت به سر ميبري. چند با تو بگويم كه معلق زدن بياموز، سگ ز چنبر جهانيدن و رسن بازي تعلم كن تا از عمر خود برخوردار شوي. اگر از من نميشنوي، به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ريگ ايشان بياموزي و دانشمند شوي و تا زنده باشي در مذلت و فلاكت و ادبار بماني و يك جو از هيچ جا حاصل نتواني كرد. »(عبید زاکانی)
سالهاست روسای جمهور پرسشهایی از دانش آموزان میپرسند و معلمان و دانش آموزان با ارسال نوشتههای بر اساس پرسش طرح شده به مسائل آموزش و پرورش راه کار میدهند.
پرسش مهر امسال رئیسجمهور این بود:
«برای افزایش بهرهوری در آموزش چه اقداماتی باید انجام شود؟» و «مدرسه خوب دارای چه خصوصیاتی است؟»
این روزها آن علم مرده ريگ مدارس آن قدر اندک است که هرچند دانشمند کس نشود اما ظاهراً مذلت و فلاكت نصیب میشود و دانشآموخته و دانشآموز یک جو از جایی حاصل نمیتوانند داشته باشند!
به راستی چرا چنین است؟
پرورش و آموزش هر دو کم رنگ و نیمهجان در مدارس طی طریق میکنند و دانشآموز پس از روزگاری دراز آموختن همچنان کم بهره از ادب، فرهنگ، علم و به عبارتی دیگر نیاموختن لازمههای زندگی اجتماعی امروز و احترام به قوانین اخلاقی و انسانی است!
معلمان دیدهاند: در اغلب مکانهایی که تدریس میکنند مشکلاتی اساسی در راه تعلیم و تربیت دانش آموزان وجود دارند ؛ این مشکلات میتوانند گاهی شامل عدم مدیریت درست مدرسه، شیوه کلاس داری نامناسب، کمبود فضای فیزیکی، کمبود امکانات آموزشی باشد و گاهی نیز ناکارآمدی کتب درسی، سیاستهای کلی نظام آموزشی یا عدم همراهی خانوادهها باشد که پنجه بر گلوی کیفیت مدارس از سالیانی که دانشآموز بودیم تا اکنون که معلم هستیم انداخته است.
تنها مکان برای آموزش و پرورش استعدادهای دانش آموزان مدرسه است. منطقهای که در آن کتابخانه عمومی، آموزشگاههای فرهنگی و هنری و حتی در برخی از دوردستها اینترنت و تلفن نیز موجود نیست باید به تنها روزنه امید برای رشد و شکوفایی نسل آینده بیشتر توجه نشان داد.
برخی از مشکلات حوزه آموزشی بر اساس تجربه تدریس در مدارس هرمزگان را میتوان به شکل زیر بیان کرد:
عدم استفاده از روشهای نوین تدریس: علاوه بر تجربه و عمل کمرنگ دبیر در این وادی، مدرسه نیز، امکانات کافی در اختیار ندارد برای اینکه نام فنآوری یا هوشمند سازی در مدرسهای به میان بیاید حداقل باید مدرسه به یک سالن و سیستم مناسب دسترسی داشته باشد که متأسفانه این امکان وجود ندارد.
مدرسه گریزی و دلزدگی از کتب و تدریسهای تکراری و مشابه اتفاقی است که شاید بتوان با روش متنوعی که در دنیا امتحان شده است از دانشآموز گرفت و آنان را به درس و یادگیری علاقهمند کرد. سالهاست روسای جمهور پرسشهایی از دانش آموزان میپرسند و معلمان و دانش آموزان با ارسال نوشتههای بر اساس پرسش طرح شده به مسائل آموزش و پرورش راه کار میدهند.
تدریس نامرتبط دبیران که اغلب باعث بیمسئولیتی دبیر و بیانگیزگی دانشآموز میگردد.
دبیرانی هستند با این که رشتهی تحصیلی آنها موردنیاز است اما بنا به دلایلی در پستهایی مشغول به فعالیت میشوند که نه تخصص آنهاست و نه تجربه کافی دارند ؛ شما فرض کنید دبیر ادبیات به دلیل کمبود دبیر زبان، انگلیسی را تدریس کند چون دبیر زبان در همان مدرسه یا همجوار معاون پرورشی است! طبیعتاً نه دبیر ادبیات و نه معاون پرورشی نمیتوانند در این زمینه فعالیت مناسبی ارائه دهند.
کاهش فعالیت گروهی دبیران در شکل گروههای آموزشی: برای هر درس یک سرگروه آموزشی با ساعتی اندک تعیین گردیده است . قطعاً جلسات گروهی و ارائه راهکار و تجربههای دیگر دبیران میتواند راهگشا درزمینهٔ آموزشی آن درس باشد که متأسفانه دبیران چندان علاقه و توجهی به این نشست ها نمیدهند و گروه آموزشی نیز شعاری تکراری و ناکارآمد چون شورای دانشآموزی و تشکلهایی که بر کاغذ و صورت جلسات زنده هستند تبدیل شده است!
کاهش جلسه اولیا و مربیان: جلسه انجمن اولیا با دبیران مدرسه میتواند به امر آموزش کمک مستقیم و غیرقابلانکاری کند و نیازمند این است که تصمیماتی اتخاذ شود که این جلسات مفید و پربارتر شود.
علاوه بر این موارد مسائل رفتوآمد دانش آموزان روستایی مسئله حادی است که گاه با جان دانشآموز ارتباط پیدا میکند.
در این حوالی دانش آموزان دختر با محدودیتهای بیشتری مواجه هستند که آمار ترک تحصیل نیز در مناطقی چون هرمزگان به آن ارتباط پیدا میکند. هر چند بسیاری از دانش آموزان پسر نیز ناچار با موتورسیکلت به تردد میپردازند که همواره با خطرات زیادی نیز همراه بوده است.
مدیران مدارس نیز از دیگر مؤلفههای مهم کیفیتبخشی به برنامههای مدرسه هستند که اگر مهمترین فاکتور نیز عنوان کنیم بیراه نیست.
انتخاب مدیران اگر بر اساس صلاحیت علمی و شایستگیهای باشد چهبسا بتواند با برنامهریزی بر مشکلات موجود غلبه کند و معلمان و دانش آموزان و اولیا را با خود همراه سازد.
ارزیابی و نظارت توسط کارشناسان اداری یکی دیگر از برنامههایی است که میتواند تلاشهای موفق همکاران را موردبررسی و تشویق قرار دهد و همچنین برای کمکاریها و مشکلات به دنبال راهحلی باشد.
تعدد مدارس و تفاوت فراوان در شیوه ثبتنام و آموزش به نظر میرسد بلایی است که نهتنها به رفع مشکلات حوزه آموزش و پرورش کمک نمیکند بلکه باری است بر دوش جامعه و عاملی آشکار برای نارضایتی خانوادههاست.
مدارس نمونه، هیئتامنایی، غیردولتی مدارسی هستند که شیوه کارایی آنها بر اساس شهریه و کلاسهای جبرانی پرهزینه شکل میگیرد . سهم بیشتر مردم مدارس عادی هستند که بسیاری شاخصهای اساسی و مهم مدرسه بودن در آنها نادیده گرفته میشود.
بهصورت اتفاقی چون فرزندان مسئولان آموزش و پرورش در مدارس عادی حضور کمتری دارند پس نظارت و توجه به اینگونه مدارس هم در اولویت قرار نمیگیرد. البته کیفیت دیگر مدارس نیز ارتباطی به مسئولان آموزشو پرورش ندارد و مدیران این آموزشگاهها با دست در جیب اولیا کمبودها را تا حدودی جبران میکنند.
فضای سبز و کتابخانه: فضای مناسب تأثیر فراوانی در فزایش روحیه و علاقهمندی دانش آموزان دارد. فضای سبز و فراهم نمودن محیطی با آرامش در مدرسه یا داشتن کتابخانه یکی از بدیهیات هر آموزشگاه است که باید به آن بهصورت ویژه توجه کرد.
چند سال پیش خبرگزاریها تیتری با عنوان: 450 دانشآموز دختر بندرعباسی در زندان درس میخوانند! را در صفحات خود منتشر نمودند.
خبرگزاری ایسنا در این مورد نوشت: مدرسهای که از یک زندان قدیمی تبدیل به مدرسه دخترانه شده و ساخت آن به سال 1311 برمیگردد و در واقع نخستین زندان این شهر بوده که با تغییر کاربری به مدرسه تبدیل شده و قریب به 500 دانشآموز مقطع راهنمایی و دبیرستان در آن مشغول به تحصیل هستند.
هر چند عدم برخی امکانات برای مدارس جدید و شیوه مدیریت مدرسه را به زندان برای دانش آموزان تبدیل میکند اما باید این واقعیت را بپذیریم که برای رفع مشکلات حوزه آموزش و پرورش همه مسئولان باید نگاه تازهتر و دقیقتری به مسائل داشته باشند تا مدرسهای با افزایش بهرهوری و دارای خصوصیات خوب داشته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در ادامه سلسله نوشتاری درباره برنامه زیر نظام تامین فضا ، تجهیزات و فن آوری نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران در « صدای معلم » به استناد منابع تاکیدی در وزارت آموزش و پرورش به اصول ناظر بر این زیر نظام پرداخته شده است ؛ علاوه بر التزام به رعایت اصول عام و کلی تعلیم و تربیت مانند عدالت آموزشی، پژوهش محوری، مشارکت پذیری، پاسخ گویی و نظارت، تقدم مصالح تربیتی، آینده نگری و انطباق با نظام معیار اسلامی بر این اصول خاص نیز تاکید می نماید.
۱- هماهنگی و تناسب فضا با اهداف و ویژگی های جریان تربیت رسمی و ویژگی های حیات طیبه
۲- متناسب سازی فضا با لوازم تحقق کارکردها و وظایف زیر نظام برنامه درسی ملی
۳- معماری همساز با اقلیم و شرایط اقلیمی و اصول معماری اسلامی - ایرانی
۴- ارتباط منطقی با طبیعت، تنظیم شرایط محیطی و رابطه ادراکی با عناصر طبیعت
۵- هماهنگی و تناسب فضا با ویژگی های روانی ،جسمانی و ابعاد و اندازه های آنتروپومتریکی، جنسیت و مراحل رشد دانش آموزان
۶-زیبایی و نشاط انگیزی فضا و انطباق آن با رویکردهای ساحت های تربیتی
۷- ارتباط و هماهنگی فضا با محیط و عوامل فرهنگی و اجتماعی محله ، شهر و روستا
۸- انعطاف پذیری طراحی و ساخت فضا نسبت به تحولات محیطی جمعیتی
۹-حفظ محیط زیست و جلوگیری از افزایش آلاینده ها در محیط های تربیتی
۱۰- رعایت اصول محرمیت به ویژه در مدارس دخترانه
اصول مدیریت فنی مهندسی در هشت بند
اصول استفاده از فناوری اطلاعات وارتباط در ده بند
اصول تامین لوازم و تجهیزات تربیتی در هشت بند
اصول فن آوری ساخت :
۱- رعایت ضوابط و مقررات ملی ساختمان در ایجاد فضا
۲- رعایت اصول ایمنی و پایداری لازم در فضا و تجهیزات
۳- بهره گیری از فن آوری های نوین در ایجاد فضا و تجهیزات ضمن تاکید بر فن آوری های بومی
۴- تناسب تاسیسات با فضاهای تربیتی و شرایط اقلیمی
۵ - استفاده از انرژی های پاک در طراحی تاسیسات فضا
۶- تقدم استفاده از مصالح بومی متناسب با زیست بوم منطقه
و در نهایت اصول تامین منابع مالی ؛
۱- اقتصادی کردن فرآیند طراحی و ساخت فضا، تجهیزات و فن آوری و بهره برداری بهینه از امکانات و ظرفیت های وجود
۲- انتخاب زمین و مکان یابی فصاهای تربیتی متناسب با ضوابط و معیارهای فضاهای تربیتی و ملاحظات اقتصادی
۳- تقویت مشارکت های مردمی، نهادهای غیردولتی و سایر نهادهای دولتی و عمومی در فرایند طراحی، ساخت فضا، تجهیزات و تولید و استقرار فن آوری ها
۴- مشارکت بهره برداران و متخصصان در فرایند نگهداری و تعمیر فضا ، تجهیزات و فن آوری
۵- گسترش فرهنگ وقف و نیک اندیشی دینی در جامعه و حمایت مادی و معنوی و معنوی از جریان فرهنگی خیرین مدرسه ساز
۶- مدیریت بهینه منابع و مصارف و شفافیت در هزینه ها و عملکرد
با این همه گستردگی وظایف به دور از هر گونه حب و بغض و جانبداری، دغدغه مندان تعلیم و تربیت و آگاهان و خون دل خورندگان عرصه فرهنگی را به داوری می طلبم .
قبل از طرح پرسش کلی ،اذعان به ناتوانی خود مبنی برگرد آوری اطلاعات دقیق در خصوص انتصابات وزیر آموزش وپرورش در حوزه ستادی را بیش از اینکه در این نوشتار آوردم امکان نیافتم ؛ حتما مرکزنشینان بیشتر خواهند نوشت.
پرسش نخست ؛
پس از استقرار دولت سیزدهم طبیعی است دولت مستقر حامیان ،هواداران و مدیران خود را در مناصب مدیریتی به کار گیرد . در این شکی نیست . با این دیدگاه دکتر مهرالله رخشانی مهر دارای دکترای عمران از دانشگاه فردوسی ، استاد عمران دانشگاه الزهرا، مدیرکل عمرانی وزارت علوم و کارمند رسمی دولت از سازمان نوسازی کنار گذاشته می شود. اگر انتساب به دولت قبل جرم برکناریست ، گماردن چند مدیر و مشاور از دولت قبل مانند واعظی نژاد، حسین پور، رمضانی ، صالحانی، راشدی، اربابی ... در بدنه وزارت آموزش و پرورش و سازمان نوسازی مدارس کشور در این دولت نشانه ی چیست؟
پرسش دوم ؛
آیا کسی که کارمند رسمی دولت نبوده و سابقه اجرایی و اداری و مدیریتی نداشته - لیسانس عمران ، دانشجوی دکتری ، مدیر عامل موسسه آل یاسین، رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز سیستان و بلوچستان که خود این استان در بحث فضاهای آموزشی حدیث مفصلی دارد- گماردن به مدیریت یک سازمان مهم کشوری مانند نوسازی مدارس کشور- معنا و مفهومش چه خواهد بود کسی که حتی پیمانی هم نبوده آیا در تراز حکمرانی خوب که دولت مدعی آنست می تواند تعریف شود؟
وزیر محترم آموزش و پرورش ؛
سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک ؛
همتی فر و پارسانیا ...
وضعیت استخدامی شان چگونه است؟
روایات این چنینی زیاد هستند ...
در ابهر استان زنجان ؛ خیری، هزینه ساخت مرکز آموزشی ورزشی را تقبل می کند اما برای افتتاح دعوت نمی شود تا مدیر کوتاه فکر، قهری و سهمی آموزش و پرورش ابهر مصادره به مطلوب می کند تا به کام مدیران اجرایی دولت باشد ! این است رفتار مدیران وزیری که کمر به نابودی آموزش و پرورش بسته اند .
در این کشور با این عقبه ی فرهنگی و علمی بیدادی که در این برهه بر آموزش و پرورش می رود در تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما نرفته است.
دگرباره به فریاد به عنوان دغدغه مند این حوزه می گویم :
کجایند مردان مردی که در اسارت تاریخ ، عرصه فرهنگ را دریابند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست خبری « حمیدرضا نجف پور کردی » مدیرعامل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان با محوریت موضوع « ارزش مالکانه » یکشنبه 13 آذر 1401 برگزار گردید .
« صدای معلم » در گزارش خود چنین نوشت :
آن گونه که این « موسسه اقتصادی متعلق به معلمان » ادعا کرده است این دومین نشست خبری بوده و نخستین آن در مرداد ماه سال جاری برگزار گردیده است .
در اطلاع رسانی که توسط موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان 3 روز پیش انجام شد نوشته شده بود :
« این نشست خبری با حضور خبرنگاران رسانههای مهم و تاثیرگذار کشور برگزار خواهد شد که نقش بی بدیلی در ایجاد امیدآفرینی در بین جامعه به ویژه فرهنگیان عضو موسسه دارند . »
اما به دلایلی که مشخص نیست این خبر از پرتال موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان حذف شده اما خبر آن در جست و جوی « گوگل » باقی مانده است .
موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان با مدیر عامل جدید که از اواخر اردیبهشت 1401سکان مدیریت را به دست گرفته در حالی از رسانه های مورد نظرش تحت عنوان « رسانههای مهم و تاثیرگذار کشور » نام می برد که این رسانه ها در عمر 27 ساله این صندوق حتا یک سطر در رسانه ی خود در انتقاد از عدم برگزاری نشست رسانه ای توسط موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان و پاسخ گویی شفاف به صاحبان اصلی آن یعنی « معلمان » ننوشته و در سایر نشست های رسانه ای نیز کوچک ترین اشاره و یا سخنی به پاسخ گو نبودن برخی بخش های ستادی و اداری وزارت آموزش و پرورش که موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان یکی از آنان است بر زبان نیاورده اند .
این در حالی است که « صدای معلم » هم در گزارش های متعدد خود و هم در نشست های رسانه ای بر این موضوع تاکید کرده و پاسخ گویی به افکار عمومی را جزء لاینفک از وظایف اصلی مدیران بر شمرده است .
این که مدیر عامل جدید صندوق ذخیره فرهنگیان برای نخستین بار نشست رسانه ای برگزار می کند اقدام مثبت و رو به جلویی است اما این نشست ها زمانی موثر و مفید به فایده خواهند بود که دعوت از رسانه ها فقط محدود به رسانه های دولتی و حکومتی نبوده و اولویت برای طرح نقد با رسانه هایی باشد که در این زمینه ها به صورت اختصاصی و تفصیلی و در قالب « کنش گری خردمندانه » پی گیر رویکرد و عملکرد مدیران و مقامات هستند و در نشست ها با طرح پرسش های چالشی و اصلی سعی در شفاف سازی واقعی و پرسشگری آگاهانه داشته و نقش « میرزابنویس » را ایفا نمی کنند .
« صدای معلم » با وجود عدم دعوت اما بر اساس وظیفه ای که برای خود در « حوزه عمومی » آموزش قائل است برخی پرسش ها را خطاب به مدیران موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان و به ویژه مدیر عامل طرح می کند .
در ادامه این گزارش ، این رسانه پرسش های دیگر خود را مطرح می کند .
نمی دانم از کجا شروع کنم و کجا تمام کنم وقتی همه چیز در « روزمرگی » تعریف شده و همه آدم ها فکر می کنند همه چیز را می دانند در حالی که چیزی نمی دانند و مهم تر از همه اراده و یا افقی برای خروج از این مرداب فکری و وارونگی ارزش ها دیده نمی شود .
ضروری ترین و حیاتی ترین عنصر برای ادامه ی چیزی که آن را « زندگی » می نامیم همین هواست اما این روزها در سایه « سیاست زدگی » معانی و مفاهیم این هم رنگ باخته است .
جمعه وضعیت آلودگی هوا را در گوگل که می دانم دروغ نمی گوید چک می کنم .
این وضعیت هوای مورد تنفس ماست :
( Hazardous : خطرناک )
صبح با « دوچرخه » و با این که رفتار آدم های پیرامونی را می دانم و می توانم آن را پیش بینی کنم خود را به پل استاد معین می رسانم .
از تقاطع استاد معین تا زیرگذر آزادی ( یادگار امام ) انبوهی از اتومبیل ها و موتور سیکلت ها را می بینی که پشت سر هم ردیف شده و در حال سبقت های میلیمتری از همدیگر هستند تا خود را به « خط پایان » برسانند .
این بار « مدارس » را در سه پایه تحصیلی تعطیل کرده اند که وضعیت شاید بهتر شود اما ترافیک تغییری نکرده بلکه بدتر هم شده است . این یک تصویر واقعی از کنش های روزمره ماست و نیازی به تصدیق و یا تکذیب این و آن هم ندارد .
برخی هم از این تعطیلی استفاده می کنند تا با وسایل نقلیه شخصی امور و کارهای عقب افتاده ی خویش را سر و سامانی دهند .
هنوز این مقامات و به اصطلاح مدیران نمی دانند و نمی فهمند که تعطیلی مدارس تاثیری در کاهش آلودگی هوا ندارد و حتا باعث تشدید آن می شود . آیا زمان تغییر نرسیده است هم برای آنان که سکان کشور دست آنان است و هم آن هایی که سرنشینان این کشتی هستند و زندگی آنان با کنش ها و عملکرد یکدیگر گره خورده است .
همه چیز این روزها در « شتاب » خلاصه می شود و انسانیت و معنای زندگی در حاشیه گم شده است .
وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات هم برای آن که بگویند بیکار نیستند و کاری کرده اند سریعا بر طبل تعطیلی مدارس می نوازند و البته برای خالی نبودن عریضه ، آدرس ناکجا آباد « آموزش غیرحضوری » را می دهند .
واقعا وزیر آموزش و پرورش و رئیس شورای آموزش و پرورش شهر تهران نمی دانند که از زمان حضوری شدن مدارس پس از کرونا بر خلاف قبل ؛ آوردن وسایلی مانند موبایل و تبلت و... به مدارس ممنوع است و با آن برخورد می شود ؟
( جالب است که برخی کارشناسان و کنش گران آموزشی پس از تعطیلی دو ساله مدارس به خاطر کرونا و در آن مقطع از انقلابی شگرف در آموزش ایران در حوزه مجازی سخن می گفتند و نوید می دادند اما همین که کرونا رفت دوباره همان شد که باید می شد .)
نه خانی آمده و نه خانی رفته .
بارها و بارها در رسانه ی حوزه عمومی آموزش ایران « صدای معلم » خواسته ایم که مقامات و مدیران جمهوری اسلامی ایران قانون « هوای پاک » را اجرا کنند اما گزارش و یافته های دیوان محاسبات که در دی ماه سال 1400 منتشر شده است چنین می گوید : : ( این جا )
« گزارش دیوان محاسبات کشور درباره وضعیت اجرای قانون هوای پاک نشان میدهد که از میان ۲۲۰ حکم قانونی، ۲۰ مورد به صورت کامل اجرا شده، ۱۴۰ حکم ناقص انجام شده و به ۶۰ حکم عمل نشده است.
بر اساس بند دهم سیاست کلی محیط زیست، باید نظام حساب رسی زیست محیطی در کشور ایجاد شود که ارزشها و هزینههای زیستمحیطی تخریب، آلودگی و احیاء در حسابهای ملی استقرار پیدا کند. اما دیوان محاسبات گفته عمده یافتههایش نشان میدهد مسئولان دستگاههای اجرایی در انجام قانون هوای پاک ترک فعل داشتهاند.
کدام نهاد و مقام باید جواب گوی این کوتاهی های جبران ناپذیر و پر هزینه باشد و این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی سالانه هزاران نفر بر اثر استنشاق هوای آلوده جان خود را از دست می دهند ؟
پرسش و دغدغه ی من به عنوان یک « معلم » و « کنش گر حوزه رسانه » آن است آیا در این کشور فرضا فقط « حجاب » قانون است و چرا این همه قوانین معطل شده و مهم تر از همه اجرای قانون اساسی در بخش « حقوق ملت » به فراموشی سپرده شده اند ؟
گفته شده که دولت سالانه برای گشت ارشاد بیش از 1000 میلیارد تومان بودجه تصویب کرده است . همه آدم ها فکر می کنند همه چیز را می دانند در حالی که چیزی نمی دانند و مهم تر از همه اراده و یا افقی برای خروج از این مرداب فکری و وارونگی ارزش ها دیده نمی شود .
بیش از سه ماه است که کشور درگیر اعتراضات گسترده مردم است که البته نقطه شروع آن مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس ارشاد بود .
همان گونه که قبلا هم نوشتم ( این جا ) ؛ آیا با تدبیر و نه با لجبازی نمی شد این مساله را درست مدیریت کرد ؟
حاکمیت مسئولیت خود را در قضیه " مهسا امینی " بپذیرد . در سمت و سوی « عقلانیت » و « خرد ورزی » می ایستم !
تاملی بر اعتراضات ایرانیان از نگاه یک " معلم "
آماری که زیر ارائه می شوند پیش تر توسط « صادق زیبا کلام » در کانال ایشان منتشر شده است :
« بودجه پیشنهادی دولت به مجلس برای سال ۱۴۰۱
- صدا وسیما: ۵۳۰۰ میلیارد تومان
- سازمان بسیج : ۳۱۰۰ میلیارد تومان
- مرکز خدمات حوزههای علمیه: ۲۸۰۰ میلیارد تومان
- وزارت ارشاد:۲۱۰ میلیارد تومان
- شورای عالی حوزه های علمیه:۸۸۰ میلیارد تومان
- سازمان تبلیغات اسلامی :۷۴۰ میلیارد تومان
- جامعه المصطفی العالمیه : ۵۷۰ میلیاردتومان
- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: ۴۹۰میلیارد تومان
- شورای سیاست گذاری حوزه های علمیه خواهران:۴۶۰میلیارد تومان
- کانون پرورش فکری کودکان:۴۵۰ میلیارد تومان
- نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها: ۳۱۰میلیارد تومان
- دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم : ۲۳۰میلیارد تومان
- بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس: ۴۰۰میلیاردتومان
- دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه: ۲۲۰ میلیارد تومان
- خبرگزاری جمهوری اسلامی: ۱۹۰ میلیاردتومان
- شورای برنامه ریزی حوزه های علمیه خراسان:۱۷۰میلیارد تومان
- شورای عالی انقلاب فرهنگی: ۱۶۰ میلیاردتومان
- شورای سیاست گذاری ائمه جمعه: ۱۰۰ میلیارد تومان
- موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی:۹۰ میلیارد تومان
- مجمع جهانی اهل بیت:۹۰ میلیارد تومان
- موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی : ۸۰ میلیارد تومان
- ستاد امر به معروف و نهی از منکر: ۶۰ میلیارد تومان
- پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:۳۶میلیارد تومان
- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی:۳۳ میلیارد تومان
- ستاد اقامه نماز:۳۰ میلیارد تومان
- دانشگاه اهل بیت:۲۷ میلیارد تومان
- مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت :۲۲ میلیارد تومان
- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی: ۹۰میلیارد تومان
- جمع هزینه های "ایدئولوژی": ۱۹۳۰۰ میلیارد تومان
- بودجه دانشگاه تهران: ۲۱۱۰ میلیارد تومان
- بودجه محیط زیست : ۲۱۵۰ میلیارد تومان »
واقعا به این فکر می کنم که مسئولیت گریزی و سوء مدیریت حاکمیت در کنار بی تفاوتی و شتاب شهروندان را چگونه باید جمع جبری زد وقتی که « اعتماد عمومی » و « سرمایه اجتماعی » به آخر خط رسیده است ؟
آیا زمان تغییر نرسیده است هم برای آنان که سکان کشور دست آنان است و هم آن هایی که سرنشینان این کشتی هستند و زندگی آنان با کنش ها و عملکرد یکدیگر گره خورده است .
گروه گزارش/
ظرف چند هفته اخیر این برای سومین بار است که در تهران مدارس تعطیل می شوند .
علت آن هم « آلودگی هوا » بیان می شود .
وزارت آموزش و پرورش و استاندار هم که رئیس شورای آموزش و پرورش این کلان شهر است طبق معمول مدارس را به برگزاری « کلاس های غیرحضوری » احاله می دهند .
آیا تجربه 25 ماه تعطیلی مدارس بر اثر کرونا و برگزاری آموزش غیرحضوری تجربه موفقی بود که دوباره همان آدرس تکرار می شود ؟
آیا اساسا در مدارس و در سال تحصیلی جاری فایل و برنامه ی مستقل و جداگانه ای برای این نوع آموزش طراحی شده است و یا آن که این حرف ها جنبه « رفع تکلیف » دارند ؟
« صدای معلم » بارها و بارها در گزارش های انتقادی خود به بحران آلودگی هوا اشاره و به اهمال و بی خیالی نهادها و مقامات در خصوص عدم اجرای « قانون هوای پاک » اعتراض کرده است . ( این جا )
شنبه 20 فروردین 1401 ( سال جاری ) در فصلی که به بهار مزین شده و باید پاک ترین هوا را در مقایسه با سایر فصول داشته باشد ؛ « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
« روز گذشته تهران پایتخت کشور و ۱۱ استان دیگر شاهد بحران در زمینه آلودگی هوا بود .
نکته ی مهم و قابل تامل آن که دیروز تهران در صدر آلوده ترین شهر جهان قرار گرفت . آن طور که دادههای شرکت کنترل کیفیت هوا نشان میداد ؛ شاخص کیفیت هوای تهران تا ساعت هشت شب روی عدد ۳۷۲ و در شرایط خطرناک قرار داشت. بعد از آن تا پایان شب در وضعیت خیلی ناسالم قرار گرفت.
اگر چه بحران آلودگی هوا مساله ی جدیدی نیست و به نوعی با زندگی شهرنشینان کلان شهرها عجین شده است اما اراده ای هم برای مدیریت آن دیده نمی شود .
مردم هم به سیاق گذشته در بی تفاوتی به سر برده و شب را به صبح و صبح را به شب می رسانند .
( ترافیک سنگین در خیابان آزادی - شنبه 19 آذر ساعت 9 صبح - مدارس به خاطر آلودگی هوا روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل شدند ) آیا اساسا در مدارس و در سال تحصیلی جاری فایل و برنامه ی مستقل و جداگانه ای برای نوع آموزش طراحی شده است و یا آن که این حرف ها جنبه « رفع تکلیف » دارند ؟
پس از این واقعه ، برخی و شاید بسیاری دوباره انگشت نشانه به سوی « مدارس » گرفتند و خواهان تعطیلی آن شدند بی آن که از « خود » و « دیگران » پرسش کنند که عامل و مقصر این وضعیت کیست ؟
واقعا نقش مدارس در شکل گیری و آغاز پیک های مختلف کرونا چه بود که به خاطر آن مدارس 25 ماه تعطیل شدند و تعطیل کردن دوباره مدارس چه نقشی در کاهش و یا رفع آلودگی هوا خواهد داشت ؟
چرا به جای آن که مطالبه عمومی از مقامات و تصمیم گیرندگان مطالباتی مانند « اجرای کامل قانون هوای پاک » باشد به متغیرهایی مانند تعطیلی مدارس فرو می کاهد ... »
چهارشنبه 16 آذر نشست همكاری بين وزارت آموزش و پرورش و شهرداری تهران برگزار گردید . ( این جا )
« علیرضا زاکانی » شهردار تهران در این نشست به موضوعات مختلفی اشاره کرد . توصیه « صدای معلم » به شهردار تهران آن است که به جای ظاهر شدن در نقش یک « فعال سیاسی » و حضور در « میتینگ های سیاسی » به وظایف قانونی خود عمل کرده و در برابر آن پاسخ گو و مسئولیت پذیر هم باشد .
زاکانی گفت :
« نیازمند این هستیم كه نقشه مدارس شهر تهران احصا شود تا پیشنهادی را برای باز طراحی کل مدارس داشته باشیم و بتوانیم یک تفاهم بزرگ منعقد کنیم که در آن ظرفیتهای آموزش و پرورش مولدسازی شود و در خدمت توسعه آموزشی قرار گیرد.
زاکانی خاطر نشان کرد: نکته بعدی قبول مسئولیت مدارس است. ما میتوانیم ۳۵۳ مدرسه را در محلات شهر پشتیبانی کنیم و باری را از دوش آموزش و پرورش برداریم.
شهردار تهران اضافه کرد: پشتیبانی ما در موضوع معلمان میتواند این باشد که به دغدغه فراغت و مسکن آنها توجه کنیم و ظرف چند سال مشکل مسکن آن ها را حل کنیم.
پرسش « صدای معلم » از شهردار تهران آن است نهادی که بی توجه به وظایف مصرح خود در اجرای درست « قانون هوای پاک » و به عنوان مثال اقدام به فروش هوا تحت عنوان مجوز طرح ترافیک و... می کند چگونه و با کدام پشتوانه و ضمانت اجرایی می خواهد برای معلمان مسکن بسازد ؟
آیا بهتر نبود وزیر آموزش و پرورش به جای تکرار عبارات کلیشه ای و خسته کننده مانند اجرای سند تحول بنیادین و... وضعیت اجرای قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش و وظایف شهرداری در این مورد را شفاف سازی می کرد ؟
آیا مولدسازی ظرفیت های آموزش و پرورش از نظر شهردار تهران چیزی مانند فروش هوا برای درآمد زایی است ؟!
توصیه « صدای معلم » به شهردار تهران آن است که به جای ظاهر شدن در نقش یک « فعال سیاسی » و حضور در « میتینگ های سیاسی » به وظایف قانونی خود عمل کرده و در برابر آن پاسخ گو و مسئولیت پذیر هم باشد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید