شاید شما هم به تکرار، با جمله هایی مواجه شده باشید که با «ملتی که کتاب نخواند....» آغاز می شوند و در ادامه هر نوع عقب ماندگی، فرومایگی و توسعه نیافتگی به نخواندن کتاب ربط داده می شود. در این نوع جمله ها در یک طرف یک ایکس بزرگ به نام کتاب قرار دارد که در واقع معجزه می کند و در طرف دیگر هم چند ایگرگ، که در ظاهر همه آنها از عواقب کتاب نخواندن و به بیان بهتر قهر یک ملت با کتاب است.
آیا واقعا این گونه است؟
آیا به راستی اگر ملتی کتاب بخواند همه مشکلات ریز و درشتش حل خواهد شد؟ آیا مسیر ساده ای بین خواندن کتاب و حل مشکلات رفتاری در زندگی روزمره و مشکلات ساختاری بزرگ تر در جامعه وجود دارد؟
اگر من در اینجا بگویم کسانی که کتاب می خوانند در مقایسه با کسانی که کمتر کتاب می خوانند و یا اصلا کتاب نمی خوانند مشکلات رفتاری کمتری دارند شما موافق خواهید بود؟
اساسا آیا بی شعوری آدمها با کتاب نخوانی ارتباط معناداری دارد؟
بدون شک پاسخ قطعی به این سوالات نیازمند تحقیقات علمی است و جواب آماده ای برای آنها وجود ندارد ولی حداقل طبق تجارب روزمره نمی توانم در پاسخ به این پرسش ها بگویم بله قطعا! بیایید پرسش را در سطحی کلان تر طرح کنیم.
آیا به نظر شما برای مثال توسعه در کشوری مانند ژاپن با کتابخوانی آغاز شد؟ یعنی ژاپنی ها ابتدا میلیون ها جلد کتاب تولید کردند و بعد مردم ژاپن خواندن کتابها را آغاز کردند و پس از مدتی توسعه یافته شدند؟
به نظر این پرسش مهم است.
توسعه یافتگی وضعیتی نیست که صرفا با رشد آگاهی عمومی تحقق یابد. توسعه یافتگی مرهون همکاری بخش های مختلف جامعه و به عبارتی همکاری های بینِ بخشی و گسترش روابط بین المللی، تولید یا وارد کردن دانش و البته گسترش آگاهی های عمومی است.
به علاوه باید توجه داشت که مورد اخیر، یعنی رشد آگاهی های عمومی نیز صرفا با خواندن کتاب رخ نمی دهد. در واقع ابزارهای ارتباطی مختلفی می توانند به رشد آگاهی های عمومی و گسترش افق دید مردم کمک کنند که تنها یکی از آنها کتاب است.
همین پرسش را درباره کشور آلمان نیز می توان طرح کرد. آیا پیشرفت کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم مرهون مطالعه کتاب توسط آلمانی ها بود؟ کتاب خواندند و توسعه یافته شدند؟
بیایید پرسش مان را کمی به زمان های عقب تر سوق دهیم.
آیا یکی از دلایل رشد فاشیسم در قبل از جنگ جهانی دوم در آلمان و به قدرت رسیدن هیتلر و تحمیل آن همه ویرانی به جامعه بین المللی به آن دلیل بود که مردم آلمان کتاب نمی خواندند؟ و آیا در صورتی که آلمانی ها کتاب می خواندند فاشیسم در آلمان رشد نمی کرد؟
بدون تردید نمی توان گفت که مردم آلمان در دوران هیتلر کتاب خوان نبودند و اگر کتاب می خواندند هیتلر به قدرت نمی رسید. مهم آن است که در آن دوران آلمانی ها چه کتابی می خواندند.
پرسش اخیر بیانگر نکته ای دیگر است. علاوه بر خواندن یا نخواندن کتاب، ظاهرا پرسش مهم دیگر، چه کتاب هایی خواندن است.
گاهی اوقات علاوه بر قفسه کتاب های مورد علاقه تان، در سایر قفسه های کتابفروشی های شهر هم گشتی بزنید. کتاب هایی در مقابل چشمانتان قرار می گیرند که حتی عنوان شان شما را صدها سال به عقب پرتاب می کند و وقتی آنها را در دست می گیرید با تعجب متوجه می شوید که دهها بار در تیراژهای بالا چاپ شده اند و خواننده هم دارند. این گروه از مردم هم کتاب می خوانند ولی چه کتابی؟ این نکته را به این دلیل می گویم که نشان دهم موضوع کتابخوانی پیچیدگی های خاص خود را دارد و کتاب همچون قرص معجزه گری نیست که پس از خوردن آن تبدیل به انسان هایی متمدن شویم. نتیجه کتاب خواندن هم می تواند جهالت باشد.
امیدوارم این پرسش های مرا به منزلۀ مخالفت با کتاب خواندن یا کم شماری اهمیت کتابخوانی تلقی نکنید. هنوز هم تنها زمانی هیجان زده می شوم که سطری درخشان در کتابی می یابم. هنوز هم «یافتم یافتم هایم» تنها با خواندن کتاب و مواجهه با سطری اثرگذار رخ می دهد. ولی واقعیت آن است که من معتقد نیستم ملتی که کتاب بخواند همه مشکلاتش حل خواهد شد.
خلاصه کردن توسعه یافتگی در کتاب را کمی ساده انگارانه می دانم. از کتاب نباید بیشتر از توانش انتظار داشت. جامعه پیچیدگی های خاص خود را دارد. آگاه شدن افراد تنها به ترمیم بخشی از امور کمک می کند و نه همه آنها.
شاید خواندن یک کتاب خوب گاهی اوقات حالمان را خوب کند ولی خوب شدن حال جامعه به هزار اما و اگر بستگی دارد.
نکته پایانی
کتاب خواندن برای لایه هایی از جامعه (نظیر استادان، پزشکان، سیاستمداران و غیره) نه تفنن، بلکه ضرورت است. پرسش آن است که این لایه ها چقدر کتاب می خوانند و چه کتابهایی می خوانند؟ اساسا کتاب می خوانند؟
کانال فردین علیخواه
انسان ، انسانیت ، تکنولوژی ، فرهنگ و.... واژگانی که چون پتک بر تارو پود بشر فرود می آید و هر یک در حال برتری جویی از دیگری است. ملل مختلف ، به قدر شعور و توانایی های سیاست مداران و همّت و ارادۀ خود از هر یک ، بهره های متفاوتی می برند. شرایطی که گاه از افراط تبعیت می کند و گاه از تفریط ، و وقتی همان سیاستمداران تفکر و ایده و آرمانِ برجسته شان رفاه و برتری ملت و کشورشان در حد تعادل از هر یک از این واژگان در جهت رشد و توسعه می باشد ، آنان شاگردانی ممتاز برای برتری در جهان می گردند و رتبه های برتر در صنعت و آموزش و تولید و .... را به خود اختصاص می دهند. برخی از این کشورها از سویی ، روزگاری استعمارگر بودند و مخازن و تجارب بسیاری اندوخته اند و از سوی دیگر دائم در حال حرکت و شدن بوده اند یعنی اصل صیرورت را رعایت کرده اند. معرفت آنها به آنچه که هست خطاناپذیر تعلق گرفته است و برای همین پیشتاز شده اند و هستند و یا یاد گرفته اند که از خطاها ، درس استواری و استقامت بگیرند و مسیر رشد و توسعه را با عزت و سربلندی طی نمایند.
از آنجا که خمیرمایۀ هر فعالیتی ، فرهنگ است به تعریفی نسبتا جامع از این مفهوم می پردازم . لازم به ذکر است که در مصادیق تعریف فرهنگ ، نظرات گوناگونی وجود دارد و وفاق کلی در آن کمتر دیده می شود.
" فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای زدودنِ هر گونه نیاز راستین یا ناراستین . به عبارتی ساده تر ، فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند . فرهنگ از آنِ مردم است. ادوارد تیلور ( Edward Burnett Tylor ) فرهنگ را ، مجموعه پیچیدهای از دانشها ، باورها ، هنرها ، قوانین ، اخلاقیات ، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرا می گیرد تعریف می کند. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش ، به نسل بعدی منتقل میشود. فرهنگ ، راه مشترک زندگی ، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. " (1)
تعریفی ساده و گویا از مفهوم فرهنگ ، که حداقل ما فرهنگیان می بایست دغدغۀ ایجاد و رشد آن را داشته باشیم . شاید برای همین ، معلمان اصولا در جامعه ما به " فرهنگیان " معروفند . اما جای افسوس دارد که عمده شاغلین کشور ، در این خصوص اهمیت توانایی های خود را همگی باور ندارند . چون محل تولد و رشد فرهنگ هر جامعه ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه ، انجام می گیرد پس ما باید به باور توانایی ها و پتانسیل های فرهنگ عمومی و رسمی خود ایمان داشته باشیم . شروع هر باور فرهنگی نه در گفته که باید در عمل آحاد جامعه ، نمود عینی بیابد.
شاید فقط داستان مرغ و تخم مرغ تابع تقدّم و تأخری بی حاصل از سوی ما انسانها نیست ، اگر قدری تأمل و تفکر کنیم ، مصداق های دیگری نیز برای این مهم می یابیم . مثل تقدّم و تأخر انسان و انسانیت ! ما اول انسان متولد می شویم و ضمن بزرگ شدن ، قابلیت های انسانیت در وجود ما درک و تعبیه می شود و هم زمان با ما بزرگ می شود و یا انسانیت ، قبل از تولد من و شما ، واقعیتی ممکن و موجود می باشد ؟
شاید معتقد باشید که این دو توأمان هستند و تفکیک ناپذیر ، پس چرا تمامی انسانها از انسانیت ، بهره نبرده اند ؟! پاسخی که می توان برای این سئوال داد ، در جملۀ انیشتین ، نهفته است. ما انسان متولد می شویم و الفبای انسانیت ، واقعیتی ممکن و موجود است ، اما با دخالت بسیاری از عوامل و متغیرهای مستقل و وابسته ، آن را در جریان زندگی ، فراموش و یا به قتل می رسانیم و یا با خوی غیرانسانی آن را خدشه دار می سازیم .
پس کمیت و کیفیت انسانیت انسانها ، با سه مقولۀ شعور و آگاهی و معرفت ، هدایت می شود. اگر بهرۀ فرد از این سه مفهوم بیشتر باشد در خدمت بشریت ، تلاش می کند مثل خیلی از اندیشمندان و دانشمندان که شبانه روز ، تمام عمر خود را وقف تولید علم و ارزش و معنویت ، کرده اند و اگر بهرۀ فرد از این سه در سایۀ عدم تعلیم و تربیت و بی نصیبی از گسترۀ دانش ، کم باشد ، ویژگی ها و رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی در او و در جامعه ، بیشتر می گردد. همان بد تربیت شدن انسانها.
انسانها با مضروب خوبی ها و بدی ها ، باعث تزاید آن می گردند. البته هر یک در مسیر خود . شما تصور کنید زن و مرد بیسواد فقیری که به تبعیت هم کفو بودن با یکدیگر ازدواج می کنند ، محیط و فضایی که آنها در آن با هم زندگی می کنند مساعد تولد نوزاد نیست اما به دلیل فقر و جهل ، متأسفانه تعداد کودکان آنها بیشتر از انتظار نیز هست. ( نظریه تأیید نشدۀ ژوزئه دوکاسترو برزیلی ، فردی مبارز علیه گرسنگی در جهان ، که معتقد بود فقرا زیاد می زایند چون که میزان مصرف گوشت و پروتئین آنها کمتر است و نتیجۀ این کمبود افزایش غرایز جنسی و زاد و ولد بیشتر است. ) به نظر می رسد نقش بیسوادی و عدم آگاهی و نداشتن دوراندیشی و آینده نگری ، عمده ویژگی فُقراست که هیچ برنامه ریزی برای فردای گنگ خود ندارند. آنان فراتر از چند متر مساحت زندگی خود را نمی توانند ببینند و تاریکی جهلی که در آن قرار گرفته اند ، قدرت اندیشیدن و عمل درست را از آنان سلب می نماید.
انیشتین ، معتقد است که به طرز وحشتناکی تکنولوژی ما از انسانیت ما فراتر رفته است. شاید چون تکنولوژی هم همانند خیلی از واقعیت های پیرامون انسانها ، پدیده ای دو وجهی است ، هم عامل رونق و رفاه زندگی بشر است و هم فزایندۀ نیاز و مصرف زدگی مرضی و وابستگی به کشورهای تولیدکننده و ایجاد تغییرات نه چندان مطلوب در روابط اجتماعی افراد. خلق تکنولوژی در هر حیطه ای باعث افزایش قدرت و برتری کس و یا گروه و یا کشور و قاره ای نسبت به سایرین می گردد و به عنوان تهدیدی جدّی برای گرفتن امتیازاتی از کشورهای رقیب و یا تحدید کنندۀ حدود و ثغور جغرافیایی محسوب می شود.
کشف اورانیوم توسط مادام کوری و همسرش که منجر به استفادۀ تهدید آمیز کشورها علیه یکدیگر برای پیشگیری از تجاوزات نظامی ، تبدیل گردید. سلاح هسته ای که امروزه کره شمالی و یا پاکستان و هند را به عنوان تهدیدی جدّی برای امنیت جهان و قدرتمندی برخی از کشورها از جمله کشورهای عضو پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای یعنی چین ، فرانسه ، روسیه، بریتانیا و آمریکا می نماید.
یا دینامیت توسط نوبل که استفادۀ مرگبار از آن توسط قدرت های سیاسی جهان ، میراث بزرگی از آلفرد نوبل باقی گذاشت ، بنیاد صلح نوبل و جایزۀ آن که هر ساله به دانشمندان علوم مختلف ، ادیبان و فعالان صلح جهانی اهدا می شود تا شاید وجدان نوبل تزکیه شود.( البته چینی ها خیلی قبل از نوبل ، از دینامیت استفاده می کردند .)
ذهن خلّاق و هوش سرشار بشر ، سازندۀ همان تکنولوژی است که سرعت آن از ماهیت انسانیت انسانها فراتر رفته است. شاید چون بشر فراموش می کند که او خود سازندۀ تکنولوژی است ، نه تکنولوژی قدرت مافوق تصور بشر. اما چون همه فیزیکدان و شیمی دان و دانشمند نیستند ، لذا افراد عادی جامعه چنین تصور می کنند که تکنولوژی برتر از انسان است و برای همین تکنولوژی نسبت به انسانیت ، برتری و پیشی جسته است. البته افراد تحصیل کرده هم برحسب عادت این مهم را فراموش می کنند . به تعبیری همان داستان دهکدۀ جهانی مَک لُوهان .
"دهکدهٔ جهانی : Global Village اصطلاحی است که مارشال مک لوهان در توصیف آیندهٔ جهان ، تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی به کار برد. در کهکشان گوتنبرگ (بخش ساختن انسان تایپوگرافی شده) مارشال مک لوهان اینترنت را (سی سال قبل از تجاری شدنش) ، به عنوان " گسترش خودآگاهی" پیشبینی کرد.
او می گفت : رسانه بعدی ، هر چه که باشد ، می تواند گسترش خودآگاهی باشد ، تلویزیون به عنوان محتوای آن ، نه به عنوان محیط ، آن را هم شامل خواهد شد و تلویزیون به "یک هنر" تبدیل خواهد شد.
در اینترنت ، فاصلهٔ فیزیکی ، حتی کمتر از فعالیتهای ارتباطی افراد در زمان واقعی است و بنابر این ، گروههای اجتماعی به وضوح با گشودگی وب و سادگی ویژه ای که مردم میتوانند به جست و جو بپردازند پیوسته گسترش مییابند و این که مردم میتوانند جوامع آنلاین را به آسانی و سادگی ویژهای جست و جو کنند و با دیگران ارتباط برقرار سازند ، کسانی که منافع و نگرانیهای مشابه دارند ، بنا بر این ، این تکنولوژی ، ایدهٔ یک جامعهٔ جهانی همگام را یکپارچه می کند." (2)
و در قرن بیستم ، تکنولوژی ارتباطات در تعقیب عصر سیبرنتیک ، با چنان سرعتی پیش رفت که انسان را اسیر و مغلوب خویش ساخت. یک اسارتی بی سر و صدا که هر چقدر می خواهی بیشتر مقاومت کنی ، در برابر خیرگی و عظمت تغییرات روز به روز ابزار و اطلاعات آن چون فضای مجازی و سرعت و حجم اطلاع رسانی و یا گوشی های هوشمند که هر روز در حال افزایش دخالت بیشتر هوش انسانی در ایجاد تنوع تولید آن است ، بیشتر تسلیم می شوید.
"در زمینهٔ گستردهٔ سیبرنتیک به صورت مطالعات بین رشتهها و از طریق به هم وصل کردن زمینههای متعدد و گوناگونی همچون سیستمهای کنترل ، نظریهٔ شبکههای الکتریکی ، منطق ریاضی ، پایداری سیستمهای زیستشناسی ، پایداری سیستمهای مهندسی ، و علوم اعصاب در طی سالهای دههٔ ۱۹۴۰ آغاز گردید. با گسترشهای بعدی ، میدانهای علمی دیگری نظیر سیستمهای اجتماعی ، مردمشناسی ، نظریۀ عمومی سیستمها ، روان شناسی و معماری و طراحی نیز به آغوش سیبرنتیک درآمدند." (3)
به قول لوئیس نویسندۀ ایرلندی (1963 - 1898 ) " تحصیلات بدون ارزشها ، با این که بسیار مفید است ، به نظر می رسد که انسان را بیشتر تبدیل به شیطانی مستعد می کند. " (4)
امروز چیزی که در جامعۀ ما فوق العاده زیاد است افراد تحصیل کرده هست تا حدی که سطح لیسانس جهت دسترسی و استفاده از دانش جهان ، پاسخ کافی نمی دهد ، اما چون در جامعۀ ما این تحصیلات بیشتر برای رسیدن به موقعیت ممتاز شغلی ، بدون حس خدمت به وطن و هموطنان ، انجام می گیرد ، لذا تبدیل به تحصیلات بدون ارزشی گردیده است که به عنوان ابزاری خطرناک برای نیل به اهداف فردی عمل می کند. البته توهّم دانایی استفاده کنندگان فضای مجازی هم هست و همچنین بیسوادی سفید اغلب تحصیل کنندگان .
"طبق آخرین آمارهای منتشر شده ، هم اکنون بیش از 45 میلیون و 800 هزار نفر کاربر ایرانی در تلگرام عضو هستند و در واقع حدود نیمی از جمعیت کشور در Telegram فعالیت میکنند که در نوع خود آمار بینظیری است و درآمد بسیاری را نصیب صاحبان این اپ روسی میکند. این پیام رسان محبوب در تمامی سیستمعاملهای روز شامل اندروید، آی او اس، ویندوز فون، لینوکس و ویندوز اجرا میشود. کاربران میتوانند به راحتی پیامها ، تصاویر ، ویدیوها و انواع اسناد را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
جالب اینجاست که ایرانیها بیشترین کاربران حاضر در تلگرام را تشکیل می دهند. برخی از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که فیلتر شدن و محدودیت دسترسی به شبکههای دیگر مانند فیس بوک ، وایبر و لاین باعث هدایت مردم به تلگرام شده است.
در حال حاضر پرطرفدارترین اپلیکیشن اشتراک تصویر یعنی اینستاگرام پس از تلگرام ، این اپ پرطرفدار آمریکایی ، دومین شبکه در لیست محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران است. " (5)
عده ای از افراد با هوش در این میان به تبعیت از اصل دو وجهی بودن هر اشیا و پدیده ای ، به جای استفاده مفید و مؤثر از این فضا ، به ترویج فساد و رفتارهای ناشایست غیراخلاقی دست می زنند که در واقع انسانیت را به اسارت تکنولوژی در می آورند. یعنی گفتۀ انیشتین دقیقا در هر برهه ای از زمان و در هر قرنی مصداقی آشکار دارد. شاید بهتر است بگوییم سرعت ایجاد و رشد تکنولوژی بر انسانیت انسانها پیشی جسته است و ما انسانها علیرغم این که خود ایجادگر و مبدّع آن هستیم اما از کنترل و هدایت بشر برای رفع نیاز و ایجاد رفاه در زندگی خارج شده و تبدیل به انرژی و قدرتی ، تسخیرناپذیر گردیده است.
1) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، تعریف فرهنگ .
2) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، دهکدۀ جهانی.
3) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، سایبرنتیک .
4) کلایو استیپلز لوئیس ، ( Clive Staples Lewis) (1898 - 1963) نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا.
5) سایت فالوجت ، محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران کدامند؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز 28 اردیبهشت ماه زادروز تولد عمر خیام نیشابوری شاعر، ریاضیدان و ستاره شناس ایرانی است .
« صدای معلم » این روز را گرامی می دارد .
یادداشتی از « سیدرسول نوری » تقدیم شما می گردد .
« موزه » کلمه ای فرانسوی است که در اصل از کلمه یونانی « موزه یون » به معنی جایگاه پرستش موزها ( فرشتگان ) گرفته شده . در یونان باستان «موزها» نام فرشتگانی بودند که هنرهایی مثل موسیقی ، شعر و نقاشی را به آنان نسبت می دادند . در آتن نیز تپه ای به نام « موزه » بود که در آنجا عبادتگاهی وجود داشت . اولین موزه هایی که در دنیا شکل گرفته اند ، جایگاه مقدسی مثل معابد و پرستشگاه ها بودند . در آن زمان موزه ها ، اهداف موزه های امروزی را نداشتند .
امروزه موزه به مکانی گفته می شود که در آنجا آثار باستانی و اشیا گرانبها را به نمایش می گذارند . این آثار از جهت تاریخی ، فرهنگی و مردم شناسی اهمّیّت دارند .آثار موجود در موزه ها ، سیر تمدّن مردمی را نشان می دهد که هرچند بایگانی و پوشه ای برای ذخیره و انتقال اطّلاعات نداشته اند ، آثارشان در دل خاک و تپه ها بایگانی شده و امروز منشا اطّلاعاتی مفید برای عموم هستند .
قدیمی ترین موزه جهان « موزه اسکندریه » در شهر اسکندریه مصر بود که در آنجا ابزار ستاره شناسی ، استخوانها ، پوست جانوران کمیاب و.... نگهداری می شد .
در سال 1683 میلادی در دانشگاه آکسفورد انگلستان تاسیس شد و سال 1753 میلادی موزه بریتانیا و در نیمه دوم قرن هیجدهم میلادی موزه لوور در فرانسه تاسیس شدند . از قرن نوزدهم میلادی موزه ها در کشورهای غربی به خصوص امریکا گسترش یافتند .
آشنایی ایرانیان با موزه به دوره قاجار برمی گردد . ناصرالدین شاه در سفرهای خود به اروپا و دیدن موزه های آنجا تصمیم گرفت که در کاخ گلستان موزه ای تاسیس کند .
اولین موزه که به طور علمی در ایران شکل گرفت ، موزه ایران باستان ( ملّی ) بود که در سال 1314 تاسیس شد .
این موزه دارای آثار ارزشمندی است که تمدّن ایران را از هزاران سال قبل از میلاد مسیح تا دوران معاصر به نمایش گذاشته است .
از موزه های معروف دیگر ، موزه آستان قدس رضوی است که از محل درآمد آستان قدس و از سال 1316 تا 1324 ساخته شد .این موزه آثار با ارزشی دارد و دارای یک کتابخانه مجهز با نسخ خطّی است .
امروزه علاوه بر موزه های تاریخی ، نگارخانه ها ، نمایشگاه های هنری و جانوری نیز نوعی موزه به حساب می آیند. اگر امروز نوجوانان با میراث فرهنگی ، تاریخی و معنوی کشور خود بیگانه بمانند در آینده جایگاه و هویت فرهنگی خود را هم نمی شناسند
موزه ها انواع گوناگونی دارند :
موزه باستان شناسی ( تاریخی ) : آثار موجود در این موزه ها بیشتر به وسیله کاوش های باستانی به دست آمده اند که تمدن و دانش اقوام گذشته را به تصویر می کشند . این موزه ها را موزه مادر می گویند . موزه ایران باستان از این نوع است . اطلاعاتی مربوط به دوره های تاریخی ، شکل گیری تمدن و سبک زندگی انسان ها را در دوران های قدیم از این موزه ها می توان کسب کرد .
موزه فضای باز : مکان هایی هستند که در فضایی باز ، آثار ارزشمند و معمولأ غیرمنقول را به معرض تماشا گذاشته اند مثل تخت جمشید در شیراز . چغازنبیل در خوزستان .
موزه مردم شناسی : در این نوع موزه ها آثار به نمایش گذاشته معمولأ فرهنگ ، آداب و رسوم ، اعتقادات و سنت های اجتماعی را نشان می دهند . در این مکان شاخصه های فرهنگی دوران خاصی به معرض نمایش گذاشته می شود . این موزه ها با نمایش دادن آثار هنری ، ابزارهای سنتی ، آیین ها و معرفی مشاغل ، فرهنگ یک دوره را معرفی می کنند
موزه های هنری : بعضی از نمایشگاه ها و نگارخانه ها که آثار برجسته هنری را به نمایش می گذارند ، به عنوان موزه های هنری شناخته می شوند . مانند موزه هنرهای زیبا در تهران .
موزه های منطقه ای : این موزه ها توصیف گر فرهنگ یک منطقه خاص هستند و فقط اشیا تاریخی همان منطقه را به نمایش می گذارند . مثل موزه شوش .
موزه اندیشمندان ( خانه هنرمندان ) : این موزه ها در واقع برای ارج نهادن و بزرگداشت چهره های سرشناس علمی یا هنری ایجاد می شوند . در این موزه ها تالیفات ، وسایل شخصی ، وسایل کار و آثار هنری یا اختراعات شخص مبتکر و یا هنرمند به نمایش گذاشته می شود . خانه ادیسون ، مخترع برق در امریکا از این نوع موزه هاست . در ایران هم خانه استاد ابوالحسن صبا ، از بزرگان موسیقی ایران به موزه تبدیل گشته است که تابلوهای نقّاشی ، تالیفات و اموال شخصی وی در آنجا نگهداری می شود .
موزه علوم تاریخی و طبیعی : این موزه ها گونه های مختلف گیاهی و یا جانوری را به نمایش می گذارند . مثل موزه حیات وحش و موزه تاریخ طبیعی اصفهان .
امروزه وظیفه موزه ها فقط نگهداری اشیای نفیس تاریخی نیست بلکه مکانی برای تبادل فرهنگ ها و غنای فرهنگی ملتها به شمار می آیند. ارتباط موزه با سازمان هایی چون میراث فرهنگی ، زمینه توسعه فرهنگی را در جامعه فراهم کرده است. کارشناسان موزه ، با همکاری نهادهای فرهنگی ، اطّلاعات گوناگونی را در زمینه تاریخ ، فرهنگ و هنر اقوام مختلف در اختیار علاقه مندان قرار می دهند .
نوجوانان برای آگاهی از پیشینه فرهنگی میهن خود نیاز دارند که با آثار هنری و فرهنگی آشنا شوند .
کم توجهی به معرفی موزه ها در برنامه های صدا و سیما ، مطبوعات و حتی در کتاب های درسی باعث شده است که امروز بسیاری از نوجوانان ، اطّلاعات کافی راجع به میراث فرهنگی زادگاه خود نداشته باشند .
در مدارس ما جایگاه موضوعاتی در زمینه موزه و میراث فرهنگی خالی است . در کتاب های درسی ، برنامه های پرورشی و در گردش های علمی به معرفی موزه ها توجه چندانی نمی شود ، فوق برنامه های مدارس معمولا در زمینه برپایی مراسم روضه خوانی ، سخنرانی به مناسبت های مذهبی ، اردوهای راهیان نور و موضوعاتی از این قبیل است . در بسیاری از موزه ها حتی ابزار و آلات موسیقی گذشتگان به نمایش گذاشته شده اند . این ابزار نشان می دهند که از دیرباز موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم بوده است
آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخی و بازدید از موزه ها ، می تواند بخشی از برنامه های پرورشی در مدارس باشد . به جای برنامه های تکراری ملال آور می توان گردش های علمی ، مسابقه و فعالیت های ابتکاری با موضوعات مربوط به موزه و میراث فرهنگی را در مدارس برگزار کرد .
موسیقی محلی ، بخشی از فرهنگ بومی هر منطقه است که ریشه در تاریخ و تمدن اقوام دارد امروزه این آثار هنری را بخشی از میراث غیرملموس فرهنگی به شمار می آورند و هنرمندان و پژوهشگران حوزه هنر در صدد ثبت ملی آنها هستند برای حفظ و تداوم این میراث هنری ، نوجوانان باید با موسیقی های بومی مناطق خود آشنا شوند .
در بسیاری از موزه ها حتی ابزار و آلات موسیقی گذشتگان به نمایش گذاشته شده اند . این ابزار نشان می دهند که از دیرباز موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم بوده است . موسیقی بومی ، ابزار آن ، سروده های محلی و.... می توانند موضوعات خوبی برای کارهای پژوهشی دانش آموزان باشند .
در درس هایی مثل نگارش که دانش آموزان با مقاله نویسی و گزارش نویسی آشنا می شوند . می توان بخشی از این تکالیف را به بازدید از موزه اختصاص داد تا هم اطلاعات عمومی دانش آموزان افزایش یابد و هم حاصل این بازدیدها را در قالب گزارش به رشته تحریر درآورند .
در کتاب های درسی ، بخشی از تکالیف به صورت فعالیت های گروهی برای دانش آموزان تعیین شده است تا دانش آموزان به صورت گروه های سه چهار نفری در باره یک موضوع تحقیق کنند . در دروسی مثل ادبیات ، تاریخ ، علوم اجتماعی و... می توان فعالیت هایی را برای گروه های دانش آموزی تعیین کرد که محتوای آنها موضوعاتی چون معرفی انواع موزه ، معرفی میراث فرهنگی و تاریخی ، موزه های اندیشمندان و.... باشد.
بدیهی است این گونه کارهای پژوهشی زیر نظر و با راهنمایی دبیر انجام می شود و از دانش آموزان انتظار کار پژوهشی در سطح دانشجویی نداریم . اگر از اینترنت هم با ذکر منبع استفاده کنند ، اشکالی ندارد اما باید بتوانند در باره آنچه انجام داده اند در کلاس گفت و گو کنند .
موضوعات زیر می تواند برای کار پژوهش و تحقیق معرفی شوند :
چه نوع موزه هایی در شهر یا استان خود می شناسید ؟
جای چه موزه هایی در شهر یا استان محل سکونت شما خالیست ؟
از موزه کدام شاعر یا نویسنده یا هنرمند معاصر دیدن کرده اید ؟
از یک موزه مردم شناسی چه اطلاعاتی می توان به دست آورد ؟
در موسیقی بومی منطقه شما به چه موضوعاتی توجه شده است ؟ کم توجهی به معرفی موزه ها در برنامه های صدا و سیما ، مطبوعات و حتی در کتاب های درسی باعث شده است که امروز بسیاری از نوجوانان ، اطّلاعات کافی راجع به میراث فرهنگی زادگاه خود نداشته باشند
و......
انجام این فعالیت های پژوهشی به صورت گروهی ، هم تجربه یک کار مشارکتی را برای دانش آموزان فراهم می کند و هم باعث افزایش اطلاعات عمومی آنها می گردد.
در هفته آشنایی با مشاغل ، می توان یک کارشناس موزه یا کارشناس میراث فرهنگی را به آموزشگاه دعوت کرد تا نوجوانان با این رشته های دانشگاهی هم آشنا شوند. دانش آموزان رشته های علوم انسانی معمولا در انتخاب رشته دانشگاهی سردرگم هستند ، شاید آشنایی با موضوعاتی چون موزه و میراث فرهنگی باعث شود در انتخاب رشته دانشگاهی ، به این رشته ها علاقه مند شوند .
معاون پرورشی و دبیران متناسب با رشته تدریس خود می توانند زمینه مناسبی را برای دانش آموزان فراهم سازند تا با فرهنگ بومی ، موزه ها ، میراث فرهنگی و تاریخ سرزمین خود آشنا شوند .
علاوه بر اینها وسایل ارتباط جمعی نیز در زمینه معرفی و پاسداشت میراث فرهنگی و تاریخی ، نقش مهمّی دارند . مدیران موزه ها هم اگر از تخصص کافی برخوردار باشند ، با ایجاد تنوع در فضای موزه ها ، اجرای برنامه های ویژه و ارتباط با مدارس می توانند در جذب بازدیدکننده و ارتقای فرهنگ جوانان مؤثر باشند..
زبان هنر همیشه تاثیرگذار است . چه بسیار موضوعات به ظاهر خشک و بی روح که در پوشش یک اثر هنری به شکلی دلنشین بازتاب یافته اند و توجه مخاطبان را به خود جلب کرده اند .
هنرمندان در قالب ساخت فیلم ، موسیقی ، نقاشی ، نمایش و.... می توانند توجه ها را به سمت آثار تاریخی و میراث فرهنگی معطوف کنند و ضرورت حفظ آنها را هنرمندانه به تصویر بکشند . حتی در ادبیات کودکان هم می توان تا حدودی به این اهداف دست یافت .
اگر امروز نوجوانان با میراث فرهنگی ، تاریخی و معنوی کشور خود بیگانه بمانند در آینده جایگاه و هویت فرهنگی خود را هم نمی شناسند .
برای حفظ ارزش های فرهنگی یک ملت ، باید نوجوانانی فرهنگ دوست تربیت کنیم .
منابع : 1- فرهنگ دهخدا 2- دایرةالمعارف نو – جلد 5 – عبدالحسین سعیدیان
به یک نافذ نگه کردی اسیرم ای گل نازم
بیا رحمی کن از غیرت به دیدارت که جان بازم
اسیر خط و خالت شد گرفتار چه زندان
زلیخا حیله ها بافد منم یعقوب در رازم
ره تاریک را رفتن به آب خصر پیوستن
نه کار من بُود ای دل چو اسکندر در آن آزم
نگین تخت سلطانی که اعظم نام گشت دیدم
سلیمان اَبَر قدرت به تخت سلطنت تازم
نه کار ماست راهی شو که یابی حکم یزدانی
به دل شاهی بکن جانا که باشی یار طنّازم
نه من در بی کسی ماندم نه تو در کس کسی داری
تو همتایی نداری جان به تنهایی نوا سازم
در عشرت عقل گشت مجنون بیابانی گرفت بی چون
که سلطانی همان لایق نثار آن گل نازم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
علی رمضانی مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، درباره کلیپهای جنجالی منتشر شده از مدارس، اظهار کرد: دستورالعملی را سال گذشته برای سرود مدارس ارسال کردهایم و نکاتی که دغدغه به حساب میآید در آن دستورالعمل ذکر شده است.
وی با بیان اینکه در فعالیت سرود دختران، اجرای تکخوانی ممنوع است، افزود: تأکید کردیم در تولید و ساخت سرود مدارس به منظور نیل به اهداف آموزشی و تربیتی و درک بهتر مفاهیم و محتوا، اشعار کتب درسی ملاک کار قرار گیرد.
رمضانی ادامه داد: در دستورالعمل ذکر شده است که مسؤولیت تهیه سرود از اشعار کتابهای درسی با معلمان باشد؛ همچنین ما تأکید کردهایم همکاری آقایان به عنوان مربی فنی، رهبر گروه، مشاور و… در مدارس دخترانه اکیداً ممنوع است و اعلام شد اگر با چنین موردی مواجه شویم شدیداً با آن برخورد خواهیم کرد.
وی گفت: بهکارگیری نیروی آزاد در بخش سرود حتماً باید با مجوز و تأیید حراست آموزش و پرورش باشد همچنین اعلام کردیم باید در اشعار و سرودهها به مسائل فرهنگی، تاریخی، حماسی، آداب، سنن، مشاهیر و مفاخر پرداخته شود.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه باید از پخش و اجرای سرودها و ترانههای نامناسب با سن دانشآموزان پرهیز شود، افزود: شعار ما این است که محیط شادابی در مدارس مطابق با فرهنگ غنی اسلامی ایجاد شود.
وی اضافه کرد: در سال بیش از ۳ میلیون دانشآموز در مسابقات سرود شرکت میکنند و ما امسال یک هفته را به عنوان هفته تئاتر و سرود در نظر گرفتیم؛ یعنی در هر ۱۰۰ هزار واحد آموزشی در آموزش و پرورش، تئاتر و سرود با مفاهیم غنی ایرانی و اسلامی اجرا شد و تمام تاکید ما این است تا دانشآموزانی تربیت کنیم که در تراز نظام جمهوری اسلامی باشند و برای این امر فضا را نیز فراهم کردیم.
رمضانی ادامه داد: یکی از ساحتهای سند تحول بنیادین، ساحت زیباشناختی است و سرود در این بحث میگنجد؛ هر ساله آموزش مربیان سرود را در راستای سیاست وزارت آموزش و پرورش در دستورکار داریم تا بتوانند اهداف نظام تعلیم و تربیت را محقق کنند.
وی گفت: در سال گذشته بیش از ۳ میلیون نفر به صورت رسمی در سایت همگام در مسابقات سرود شرکت کردند؛ همچنین ۱۰ میلیون و ۸۳۵ هزار نفر در مسابقات فرهنگی ـ هنری به صورت رسمی ثبتنام و شرکت داشتند و در هفته سرود و تئاتر در هر مدرسه؛ مراسم سرود یا تئاتر برگزار شد؛ همچنین در حوزه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کانونهای فرهنگی ـ تربیتی ۳ میلیون نفر عضو و فعال هستند.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برخی معتقدند چون اقدامات آموزش و پرورش شادیآفرین نیست شاهد کلیپهای منتشر شده هستیم، افزود: مسیر آموزش و پرورش به خوبی و با قدرت در حال ادامه است و همانطور که وزیر آموزش و پرورش گفت احساس میکنیم عدهای از بدخواهان سیاسی که نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی زاویه دارند، اقدام به پخش کلیپهایی در فضای مجازی کردند.
وی افزود: اگرچه هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که کلیپهای پخش شده در مدارس ما ساخته شده است ولی وزیر آموزش و پرورش ۳ نفر را مأمور کرده است تا موضوع را پیگیری کنند تا اگر خدایناکرده فرهنگی در این مورد قصوری کرده باشد، با وی برخورد شود؛ ما هیچگاه اجازه نمیدهیم به اهداف متعالی تعلیم و تربیت و تعهدی که ما نسبت به شهدا داریم خدای ناکرده خدشهای وارد شود.
رمضانی با بیان اینکه باید در جهت ایجاد شادی و امید به دانشآموزان بیشتر تلاش کنیم، گفت: وزیر آموزش و پرورش نگاه مناسب و شایستهای به موضوعات مختلف دارند بهطور مثال اقداماتی نظیر برداشتن آزمونهای زائد در مدارس باعث شد تا فضا برای اقدامات در حوزه پرورشی مناسبتر شود.
وی افزود: جشنواره دانشآموزی گلدسته سبز و همچنین جشنواره آینه زمان در مورد زندگی امام زمان(عج) را داشتهایم و از دیگر مواردی که سال ۹۸ اجرایی میشود، سینمای مدارس است.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش گفت: این حجم از فعالیتهای فرهنگی در مدارس نشان از توجه ویژهای به نیازهای دانشآموزان بهویژه در حوزه پرورشی دارد؛ ما به خوبی در حال طی مسیر هستیم و در مقابل کجسلیقگی که در هر ناحیه صورت بگیرد، برخورد خواهیم کرد.
پایان پیام/
الا يا ايها الساقي توقف كن نگرد آنرا
كه اندر باء بسم الله خواندم نون رحمانرا
به آن ماند كه ديگر هيچ گه ما را بهاري نيست
دگر كي ميرسد دل مژده اي مرغ خوش الحانرا
گلستان مي شود اين كلبه احزان به يك روزي
وليكن تا شود با كي بگويم درد و احزانرا
((دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد))
ولي بي غم نبايد كرد فردا شام هجرانرا
كجايي تا ببيني عشق مجنونان عاقل را
كجايي بنگري معشوقه ات تر كرد دامانرا
دگر بر بيستون فرهاد ردّ از تيشه هايت نيست
به استحمام ديدش خسرويي شيرين عريانرا
به مي بفروش هر چيزي كه داري ليك بر سر دار
كلاهت را و بر تن پاره پاره دلق ايمانرا
سر و سامان نميگيرد روياهاي پيچاپيچ
كه از سر زد رويا را و چونان كرد سامانرا
چرا بلبل نميخواند دگر تقصير او هم نيست
كه تا گل كاغذي باشد كه دارد شوق بستانرا
الا اي حافظ ار بر صدر رفتي ياد ما هم كن
به شبگردي و مستي بركشان اين نيمه سبحانرا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چون که وارد قصر شد بهلول ما
مسندی را دید خالی شاه لا
رفت نشستش روی تختی پادشاه
دید خود را در مقامی جایگاه
چون نگهبانان بدیدند ماجرا
دور بهلول از مکان شد جا به جا
چون که هارون از درون آمد برون
دید بهلولی چه محزون رو فزون
گوشه ای بنشسته نالان گریه ای
دور از جمعی نشستی گوشه ای
خادمی گفتش امیرا رخصتی
بازگویی ماجرایی را همی
چون بیان علت بشد توبیخ را
خادمان را هر یکی توبیخ ها
من به حالت می کنم بس گریه ای
سال ها در مسندی بنشسته ای
با نشستن لحظه ای بر جایگاه
این چنین محزون شدم کردم نگاه
مسندی این جایگاهی را نگاه
عاقبت کیفر شود بر پادشاه
عدل گستر در جهانی برملا
همچو مهری بازتابی نور را
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کتاب " خبرنویسی آسان " دومین کتاب علی قلی زاده یکی از فعالان رسانه ای و روابط عمومی با رویکرد آموزش خبرنویسی به علاقه مندان خبرنویسی و توجیه کارشناسان روابط عمومی منتشر شد.
این کتاب با مقدمه ای از علی اصغر افتاده با پرداختن به ضرورت گسترش سواد رسانه ای بین تمامی آحاد مردم آغاز شده است.
پرداختن به تبیین مدل ارتباطی، بیان ارزشها و عناصر خبری ، تجربیات و ارائه مدلی مشخص و آسان برای تنظیم خبر جلسات از جمله محتواهای قابل توجه این کتاب است که توسط انتشار در قلم در خراسان شمالی به تاُلیف رسیده است.
سادگی زبان آموزش ، بیان تجربیات و مصادیق ملموس و سعی در کم کردن فاصله بین خبرنگاران و کارشناسان روابط عمومی از جمله ویژگی های بارز این کتاب است.
تجربه قلی زاده در تدوین جزوات رشته کارو دانش روزنامه نگاری ، تدریس در خانه مطبوعات و دوره های آموزشی ویژه خبرنگاران خبرگزاری پانا و کارشناسان روابط عمومی از جمله پیشینه های علمی نویسنده این کتاب است.
قلی زاده که اولین بار خبرنگاری حرفه ای را از دوره آموزشی شادروان حسین قندی در سال ۱۳۷۸ آموخته است ؛ کتاب خود را به این استاد بزرگ خبرنویسی کشور تقدیم کرده است .
نویسنده کتاب خبر نویسی آسان علاوه بر خبرنگاری سالها در کسوت روابط عمومی سازمانها توانسته است تارو پود اطلاع رسانی را در رویکردهای وظایف کارشناسان روابط عمومی محقق کند.
بر این اساس کتاب خبرنویسی آسان می توانسته است فاصله های بین کارشناسان روابط عمومی و خبرنگاران را مرتفع کند برای همین ادبیات این کتاب ساده و قابل فهم برای همه کسانی است که می خواهند خبرنویسی را از ابتدا آغاز کنند.
طراحی جلد این کتاب را محمد اکبری از هنرمندان خراسان شمالی در قطع رقعی انجام داده است .
کتاب خبرنویسی آسان را می توانید از سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب ، شبستان، انتهای راهرو ۲۳ انتشارات " در قلم" تهیه کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
صد و سیو دومین شمارۀ «مجله رشد آموزش ریاضی» ویژۀ بهار ۱۳۹۸ در حالی منتشر شد که حامل خبر استعفای سردبیر این مجله بود. شمارۀ ۱۳۲، آخرین شمارۀ این مجله است که با سردبیری دکتر زهرا گویا منتشر شده است. وی ۲۳ سال این مجله را سردبیری کرده است.
متن «یادداشت سردبیر» این شماره به نگارش دکتر زهرا گویا به شرح زیر است:
معنای پیشرفت!
از زمانی که افتخار سردبیری مجله رشد آموزش ریاضی را داشتهام، ۲۳ سال گذشته است! سالهای پرهیجانی که سرشار از حسِ خوبِ ساختن، توسعه دادن، مشارکت جمعی، آشناییِ حضوری و غیرحضوری با معلمان شریف ریاضی در سراسر ایران، تولید و تولید، و بسیاری اتفاقهای شیرین دیگر که همگی، «پیشرفت» را معنا میبخشند. بدین سبب لازم دانستم که ترازی از کارنامه مجله را در قالب تنها چند بند، بیان کنم تا با یادآوریِ دستاوردها، حرکت به سوی آینده، مصممتر و فزایندهتر، ادامه یابد.
– از سال ۱۳۷۵ تا به حال و تقریباً بدون استثنا، «یادداشتهای سردبیر» بازتابی بر مسائل روزِ نظام آموزشی بهطور عام و آموزش ریاضی بهطور خاص بوده است. سپس از بین آنها، معمولاً هر یادداشت بر یک مورد مشخص متمرکز شده و «طرح مسئله» کرده است. طبیعی است که طرحِ به موقعِ یک مسئله جدی، بالقوه میتواند مقدمهای برای پیداکردن راهحلهای واقعبینانه، بدیع و غیرتکراری برای آن مسئله باشد. این مجموعه که به نوعی، وقایعنگارِ آموزش ریاضی مدرسهای طی ۲۳ سال گذشته نیز هست، به امید خدا به زودی، وارد بازار نشر میشود.
– در سال ۱۳۷۴، شور و غوغای «اقدامپژوهی» (تحقیق عمل) و «معلمِ پژوهنده» که از دهه ۸۰ میلادی بهطور جدی در سطح نظری در غرب مطرح شده بود، در آموزش و پرورش ایران نیز به منظور ظرفیتی جدید برای آموزشهای ضمن خدمت معلمان، مورد توجه واقع شد. در این زمینه، با توافق اعضای محترم هیئت تحریریه وقتِ مجله، ستونی با عنوان «روایت معلمان» ایجاد شد تا معلمان گرامی، تجربههای متنوع کلاس درس خود را در رابطه با تدریس مفاهیم ریاضی، «روایت» کنند. امید داریم که این روایتها نیز در چند جلد، آماده انتشار شوند و این منبع منحصر به فرد، در اختیار معلمان ریاضی قرار گیرد و در واقع، به خود ایشان بازگردد! بدین جهت این مجموعه که توسط همکاران معلم تولید شده و به اصطلاحِ رایج امروز، برآمده از «کفِ کلاس درس» است، میتواند منبع قابل استفادهای برای دانشجو معلمان در دورههای پیش از خدمت معلمان در دانشگاه فرهنگیان یا همان «کارورزی» و دورههای ضمنخدمت باشد. راز بقای هر مجلهای، تعامل و احترام به مخاطب و شناخت نیازهای عاجل و درازمدت آنان، دانش و عمق و بیطرفی و صداقت، مثله نکردن علم به مصلحت! واقعیتپذیری و پذیرش اشتباه و توانایی «تقاضای پوزش» به وقت خطاست!
– از همان ابتدا که مجله با هدف پیشبرد آموزش معلمان ریاضی در ایران تأسیس شد، یکی از اصلیترین دغدغهها «دانشافزایی» دبیران ریاضی بود. برای تحقق این هدف، مطالب ریاضی توسط ریاضیدانهایی نوشته یا انتخاب و ترجمه میشد که دغدغه آموزشی داشتند و بهعنوان منابعی دقیق و ارزشمند، در اختیار معلمان ریاضی قرار میگرفت. در ادامه و با تأکید بر ضرورت تمرکز بر «آموزش معلمان»، مجله بیشتر و بیشتر به سمت آموزش ریاضی پیش رفت و با تأسیس و توسعه رشته آموزش ریاضی در ایران، وزن مطالب تألیفیِ آموزش ریاضی نسبت به ترجمهای، بیشتر شد و کیفیت مقالههای ترجمهای و تألیفی نیز بهطور مستمر، بالاتر رفته است. البته طبق عادت مألوف، معمولاً در هر شماره، مقاله موضوعی ریاضی هم چاپ میشود.
– کوشش برای یکدست کردن منابع از نظر واژگانی، کاری سترگ بوده که به امید خدا، به زودی به بار مینشیند و صد البته که همیشه، فرصت کامل کردن آن وجود دارد. در توضیح این تلاش، لازم است یادآوری شود که تنوع معادلها برای هر رشته تازهتأسیس، امری طبیعی است، زیرا در نبودِ واژهنامههای تخصصی، معادلهای متفاوتی به سلیقه نویسندگان و مترجمان انتخاب میگردد و این کار، باعث خستگی و سردرگمی خوانندگان میشود. در نتیجه برای کاهش این مشکل، به اجبار در «پینوشتها» یا «یادداشت»های انتهای هر مقاله تألیفی یا ترجمهای، مرسوم است که فهرستی بلند بالا حاوی واژههای انگلیسی معادلها آورده شود که خوشبختانه به تدریج که بر اثر استفاده مکرر یک واژه، معادل آن قوام آمده و مورد پذیرش جامعه آموزش ریاضی واقع شده، از پینوشتها حذف شده است. این حرکتِ تدریجیِ برنامهریزی شده، در راستای تهیه و تکمیل «واژهنامه تخصصی آموزش ریاضی» بوده و امید است که در سال ۱۳۹۸، اولین پیشنویس آن تمام شده و تقدیم مخاطبان مجله شود تا با تأمل بر بازتابهای منتقدانه و منصفانه، واژهنامه کاملتر شود و با چاپ آن، متنها روانتر، خوشخوانتر و از نظر مفهومی، دقیقتر شوند.
– یکی دیگر از دستاوردهای مجله در طول زمان، ایجاد ستونی با عنوان «دیدگاه» بوده تا نظرات خوانندگان- بدون ویرایش و بدون قضاوت- چاپ شود و دیگران فرصت داشته باشند تا در شماره بعد، اگر لازم دیدند، به آنها پاسخ دهند. بدیهی است که نوشتهها، طبق چارچوب و ضوابط مجلات که برای همه یکسان است، قرار میگیرند و برای حفظ محرمیت افراد، اسامی خاص حذف میشوند.
– ظرفیت تاریخیِ دیگری که از ابتدای تأسیس مجله تا کنون وجود داشته، گزارش کنفرانسهای اصلی ریاضی و آموزش ریاضی و اتفاقات مهم دیگر در عرصه ریاضی مدرسهای در ایران و جهان بوده است که از آن میان، لازم است به گزارشهای المپیادهای ریاضی اشاره نمود. این گزارشها، دستمایۀ منحصر به فردی برای تاریخنگاران آموزش ریاضیِ مدرسهای در ایران بوده و خواهد بود.
– طی سالها، اگرچه تعداد میزگردها زیاد نبوده، ولی برای هر کدام، مدتها برنامهریزی شده است و اهمیتشان آنقدر زیاد بوده که تقریباً به مناسبتِ موضوع هر میزگرد، ویژهنامهای تهیه شده است. این ویژهنامهها، عمدتاً موضوعی هستند و هرکدام به تنهایی، قابلیت چاپ مستقل را بهعنوان یک کتاب مرجع برای معلمان ریاضیِ شاغل به تدریس و شاغل به تحصیل و پژوهشگران ریاضی و آموزش ریاضی دارند. از بین اینها و تنها بهعنوان نمونه، میتوان به ویژهنامههای «اثبات»، «آموزش ریاضی در جنوب شرقی آسیا»، «سیر تاریخی تألیف کتابهای درسی ریاضی در ایران» و «توسعه حرفهای معلمان ریاضی» اشاره نمود.
اما بهطور خاص، سه ویژهنامهای که برای سه ستاره آموزش ریاضی ایران در سه ظرفیت تهیه شد، تا همیشه برگهای زرینی بر تارک ۲۳ سال تلاش گذشته هستند! زیرا نکته مهم در هر سه مورد این بود که بعد از آنکه مجله برای چاپ آماده شده بود، آن تصمیمهای جسورانه گرفته شد! برای این سه پروژه، مدیر مسئولِ با درایت مجلات رشد جناب آقای محمد ناصری که یک فرهنگیِ تمام عیار و ظریفبین هستند، از هیچ حمایتی دریغ نکردند و بدون پشتیبانی ایشان، اصلاً فکر تهیه این سه ویژهنامه، به عمل نزدیک هم نمیشد! پس از موافقت و همراهی ایشان، انجام این سه پروژه بدون تیزهوشی، تعهد کاری، ذوق و دقت بالا، پیگیری، سختکوشی و خوشسلوکیِ مدیر محترم داخلی مجله سرکار خانم پری حاجیخانی، بدون هیچ مداهنهای میسر نمیشد. نسل بعدی باید بداند که در جامعه علمی، چه شد که کسی به عرش رسید و دیگری بر فرش ماند!
بعد از مدیر داخلی، نقش مهم را آقای مهدی کریمخانی گرافیست بسیار حرفهای و جدی مجله ایفا کردند که جا دارد بهطور ویژه، از ایشان قدردانی به عمل آید. به دلیل اهمیت این فرایند، به این سه مورد به اجمال، اشاره میشود؛ سه موردی که در عالم نظر، میتوانستند با وقت بیشتر، دقت بالاتر، مطالب عمیقتر و دهها «تر» دیگر، مجموعههایی کم اشتباهتر و بهتر شوند. ولی در عالم عمل، مؤلفه زمان اهمیت زیادی دارد و در دنیای پر سرعت فناوری، اگر زمانِ بهینه از دست برود، معلوم نیست که امکان بازیابی داشته باشد. پس باید قدر «زمان» را دانست و از دستش نداد که چنین شد!
۱٫ مورد اول، معلم و نویسنده و مترجم و محقق بیبدیل تاریخ ریاضی و آموزش ریاضی ایران، زندهیاد پرویز شهریاری بود که وقتی خبر درگذشتشان شنیده شد، از مدیر مسئول محترم درخواست شد تا موافقت کنند که مجله آماده چاپ، با ویژهنامهای برای این بزرگمرد عرصه ریاضی مدرسهای در ایران، جابهجا شود! کسی باور نمیکرد که ظرف ۱۰ روز، چنین اتفاقی بیفتد! ولی اراده جمعی خواست و شد! و چه نیکو این اتفاق افتاد! به لطف فناوری اطلاعات و ارتباطات، تا محدوده وسیعی اطلاعرسانی انجام شد و از جمع زیادی که به پرویز شهریاری و کارهای آموزش ریاضیاش دلبستگی داشتند، درخواست شد که تنها یک مطلب کوتاه یا به اصطلاحِ متداولِ امروزی، یک «دلنوشته» بنویسند تا بتوان جمع بیشتری از مشتاقان را در این کار، مشارکت داد. بعضیها توصیه کردند که کار عجلهای خوب نیست و بهتر است که به مناسبت سالروز درگذشتشان ویژهنامهای تولید شود. ولی تاریخ چیز دیگری را یاد داده است! با تأسی به خیامِ ریاضیدان، به اجماع رسیدیم که اگر این فرصت از دست برود، معلوم نیست که فردا روزی بشود این مشتاقان را گرد هم آورد! پس دست به کار شدیم و همه و همه کمک کردند تا مجموعهای نفیس منتشر شد. سرعت عملِ تمام مسئولان محترم مجله و همراهیشان مثالزدنی و فراموشنشدنی است.
۲٫ وقتی خبر پرواز مریم میرزاخانی به ملکوت اعلی منتشر شد، همه در شوک بودند! کسی نمیخواست خبر را جدی بگیرد. پذیرش این اتفاق، خیلی سخت بود! خیلی! در این شرایط، سرکار خانم آذر کرمیان- دبیر ریاضی قم و آموزشگر ریاضی- پیشنهاد دادند که فوری، تمام مطالبی که در مورد ستاره درخشانِ ریاضی جهان مخابره میشوند، بدون قضاوت جمعآوری شوند تا تصمیم گرفته شود که چه باید کرد. این کار انجام شد و به تدریج که واقعیت خودش را بر همه تحمیل کرد، همه دست به کار شدند! باز هم با پذیرش پیشنهاد برای جایگزین کردن مجله زیر چاپ با یک ویژهنامه توسط مدیر مسئول مجله، بیوقفه و بهطور شبانهروزی، حدود دو هفته همه و همه کار کردند؛ منابع دقیق شده و اخبار درست از نادرست تفکیک گردیدند. سفارشها و درخواستها برای یاری گرفتن از همه انجام شد. چندین نفر دست به کار ترجمه اخبار شدند. با معلمانِ مدرسه و دانشگاهِ اولین زن برنده مدال فیلدز در جهان، تماس گرفته شد. انگار که چرخ زمان از حرکت ایستاده بود تا حال و هوایی که هنگام وقوع این واقعه ناباورانه رخ داده بود، در تاریخ ثبت و ضبط شود. تقدیری که رقم خورده بود، همه ما را فلج کرده بود! ولی باید تاریخ و آیندگان میدانستند که در لحظهای که این اتفاق افتاد، جامعه ریاضیِ جهانی چه حالی داشت! جلوی تقدیر را نمیتوان گرفت! مرگ، بی توضیحترین مرحله زندگی است که چون و چرا ندارد و اجتنابناپذیر است. ولی آموختن از آن، وظیفهای است که بر دوش دیگران است! نسل بعدی باید بداند که در جامعه علمی، چه شد که کسی به عرش رسید و دیگری بر فرش ماند!
آیندگان باید بدانند که تاریخ، با کسی سرِ تعارف یا شوخی ندارد و به هرکس، به اندازه وزن و میزانِ اثرگذاریاش بها میدهد؛ نه کمتر و نه بیشتر!
ویژهنامه زندهیاد مریم میرزاخانی، با تمام کاستیهایی که ممکن است داشته باشد، یک اثر ماندگار با بیشترین تعداد نویسنده و مشارکتکننده است که در لحظه، احساس خود را بیان کردند و ثبت تاریخ نمودند.
۳٫نام شادروان میرزا جلیلی در تاریخ ریاضی مدرسهای در ایران، با «تغییرات برنامه درسی ریاضی»، «تألیف کتابهای درسی ریاضی»، و «مجله رشد آموزش ریاضی» گره خورده است. ایشان همیشه یا مدیر داخلی یا عضو هیئت تحریریه مجله بودند و آخرین جلسه هیئت تحریریه که شرکت کردند، یک ماه قبل از درگذشتشان بود. مرحوم میرزا جلیلی بیمار بودند و میدانستیم که فرصت کم است. به این دلیل، یک گفتوگو با وی انجام شد که بدون آن، تاریخ تحول ریاضیِ مدرسهای در ایران، ناقص میماند! همچنین، بخش جدیِ خاطرههای ایشان از تغییر و تحولات آموزشی در ایران، به همت اعضای محترم تحریریه ثبت و ضبط شده و به عنوان بخشی از تاریخ شفاهی آموزشی در ایران، چاپ شد. مرگ خبر نمیکند! بدین سبب از «جایگزین کردن مجله آماده چاپ با ویژهنامه»، سه بار استفاده شد، زیرا حادثه عین واقعیت بود! ویژهنامه میرزا جلیلی به سرعت و با همان اهتمام جمعی، تهیه و در تاریخ ثبت شد!
به اینجا که رسیدم، اندوه از دست دادنها و شادی ماندگار شدن افراد، دیگر رمقی در تن باقی نگذاشت! این زمان بگذار تا وقت دِگر!
گاهی لازم است که به خود نهیب بزنیم و از گذشته بیاموزیم تا مجبور به تکرار اشتباهها نشویم، و حرکتهای مثبت را واکاوی کنیم تا بتوانیم در آینده، آنها را چراغ راهمان قرار دهیم.
راز بقای هر مجلهای، تعامل و احترام به مخاطب و شناخت نیازهای عاجل و درازمدت آنان، دانش و عمق و بیطرفی و صداقت، مثله نکردن علم به مصلحت! واقعیتپذیری و پذیرش اشتباه و توانایی «تقاضای پوزش» به وقت خطاست!
پایگاه خبری رب نیوز