حدود 8 سالی است که در مدارس مختلف تدریس میکنم . یکی از مواردی که بارها شاهد آن بودهام، بحث بر سر طریقهی اصلاح موی سر دانشآموزان و اخیراً لباس فرم دانشآموزان بوده است .
بارها دیدهام که به دلیل اینکه دانشآموزی باب طبع مدیر مدرسه موهای سر خود را اصلاح نکرده و یا لباس فرم و یا لباسی که در شان مدرسه و دانشآموز نیست! را نپوشیده است، جلوی ورودش را به کلاس درس گرفتهاند و حتی گاها دیدهام که موی سر دانشآموز را در مدرسه ناقص کردهاند تا دانشآموز را مجبور به اصلاح مجدد سر خود نمایند. این موارد بهانهای برای تقریر این نوشته شد.
بدون شک عدهای از همکاران استدلال میکنند که همهجا باید نظم وجود داشته باشد که البته بنده با آن صد درصد موافقم اما اصلاً با این موافق نیستم که الزام دانشآموزان به یکرنگ پوشیدن و یکرنگ شدن از مصادیق نظم باشد که این الزام و اجبار به یکرنگی، بدآموزی نیز دارد و برخلاف هدف آموزش و پرورش نیز هست.
اگرچه از نظر برخی از افراد عادی جامعه نیز، لباس فرم و شبیه کردن دانشآموزان به یکدیگر در مدارس نظم تلقی میشود، اما از نظر نگارنده، روی دیگر این شباهتها، این آموزش را به دانشآموزان منتقل میکند که :
"مهم نیست که به چه علاقهمندی و از چه رنگی خوشت میآید یا چگونه فکر میکنی، مهم این است که شبیه بقیه باشی البته اگر میخواهی در مدرسه هر روز به تو بیاحترامی نشود و از بقیه همکلاسیهایت جدا و تنبیه نشوی! " در واقع این الزام به یکرنگی و به رسمیت نشناختن حق متفاوت بودن؛ عزتنفس و روحیهی خلاقیت را نیز در دانشآموزان میکشد و چهبسا یکی از دلایل کاهش علاقهی دانشآموزان به مدرسه نیز همین موارد بهظاهر جزئی و ساده باشند.
از نظر نگارنده شکی نیست که انسانها متفاوتاند و دانشآموزان نیز مستثنا نیستند و صدالبته پذیرش انسان با تفاوتهایش پیش شرط اصلی مداراست، مدارایی که امروزه متأسفانه در جامعه خیلی کمرنگ است، تکصدایی و "من" "من" غوغا میکند، من خودم را حق مطلق و آنهایی که شبیه من نیستند و مانند من فکر نمیکنند، مانند من حرف نمیزنند و مانند من نمیپوشند و ... را بر راه راست نمیبینم، میپندارم که همه باید مثل من باشند و ملاک حق خودم هستم و این رویه در سطوح مختلف در جامعه وجود دارد و قابل انکار هم نیست. لذا به نظر نگارنده الزام به یکرنگی دانشآموزان نهتنها مصداق نظم و مطلوب نیست بلکه مضر بوده و بدآموزی دارد.
به نظر میرسد ظاهر دانشآموزان اگر هم مثل هم نباشد نهتنها مشکلی برای نظم و آموزش و تربیت دانشآموزان ایجاد نمیکند بلکه زمینهساز دگرپذیری و مدارا برای دانشآموزان و در نهایت در جامعه خواهد بود.
به نظر میرسد مسئولان دلسوز آموزش و پرورش بهجای اینکه انرژی خود را جهت پرداختن به ظواهر امور تلف کنند بهتر است به فکر معضلات واقعی آموزش و پرورش باشند که از آن جمله میتوان به تراکم بالای 35 نفر حتی تا 40 نفر در یک کلاس درس حتی در مقطع ابتدایی، راههای بهتر پرورش دادن کودکان، غنیتر کردن منابع درسی و در یک کلام آمادهکردن دانشآموزان برای زندگی، اشاره کرد.
لازم به ذکر است پاسخگو و پذیرای انتقادات خوانندگان مطلب در همین صفحه خواهم بود، امید است خوانندگان هر آنچه به نظرشان میرسد را بیان فرمایند تا اشکالات بنده برطرف شده و چیزهای جدیدی از بزرگواران یاد بگیرم.
با تشکر فراوان از همهی اساتیدی که وقت گذاشته و مطلب بنده را مطالعه نمودند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
به گزارش پانا جلسه ساماندهی مد و لباس در دفتر معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش برگزار شد.
در این جلسه علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی؛ رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی؛ علی رمضانی، مدیرکل فرهنگی هنری؛ اردوها و فضای پرورشی آموزش و پرورش؛ محمد روشنی، قائم مقام سازمان دانشآموزی؛ نورعلی عباسپور، مدیرکل اولیا و مربیان؛ سیدمجتبی هاشمی، معاون پرورشی و فرهنگی آموزشپرورش شهرستانهای استان تهران؛ اسماعیل بحریزاده، مشاور فرهنگی معاونت و اقدس باغستانی، معاون دفتر امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند.
علی رمضانی، مدیرکل فرهنگی هنری، اردوها و فضای پرورشی آموزش و پرورش، در ابتدای این جلسه گفت: «در بهمن سال ۹۵ قانونی تحت عنوان قانون ساماندهی مد و لباس وزارت ارشاد را مصمم کرد که آییننامه اجرایی برای این موضوع داشته باشد. در کارگروهی موضوع این قانون که مسئولیت آن بر عهده معاونت هنری وزارت ارشاد است، نمایندگانی از چند وزارتخانه حضور دارند و معاونت پرورشی و فرهنگی به عنوان نماینده تامالاختیار وزارت آموزش و پرورش در جلسات حضور مییابد. همچنین شرح وظایفی برای وزارتخانههای عضو کارگروه از جمله وزارت آموزش و پرورش نیز تعیین شده است.»
علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش نیز در این جلسه گفت: «قانون ساماندهی مد و لباس مصوب مجلس شورای اسلامی است و آییننامه آن از طریق هیئت وزیران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ابلاغ شده است. در این کارگروه برای هر یک از دستگاهها شرح وظایفی تهیه شده است که آموزش و پرورش هفت وظیفه دارد و از ما خواستند عملکرد خود را در این بخشها ابلاغ کنیم.»
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش افزود: «از این هفت برنامه و شرح وظیفه، ۵ وظیفه جنبه تبلیغی، ترویجی و معرفتی و دو برنامه جنبه اجرایی دارد. در جنبههای بحث حجاب که یکی از دغدغههای مهم حوزه اجتماعی کشور است نیز بسته کاملی را برای توسعه فرهنگ این موضوع آماده خواهیم کرد.»
رئیس سازمان دانشآموزی گفت: «امسال وزیر آموزش و پرورش لباس فرم مدارس را در یک نامه به سازمان دانشآموزی واگذار کرده است بنابراین باید سیاستها را برای اجرای این موضوع تعیین کنیم. سرویس مدارس هم به سازمان دانشآموزی واگذار و در قالب تفاهمنامهای سازمان مکلف به نظارت بر این موضوع شده است.»
کاظمی در ادامه به دستور جلسه یعنی مد و لباس فرم دانشآموزان اشاره کرد و افزود: «بنا داریم به این موضوع ورود حداقلی بر مبنای سیاستگذاری با چارچوب نگاه کلی داشته باشیم. قطعاً باید رنگ، نوع و مد را به سلیقه دانشآموزان واگذار کنیم تا براساس اقتضائات کلی، چارچوبها و رویکرد مدرسهمحوری باشد.»
کاظمی گفت: «باید بحث لباس فرم مدارس را با حضور نمایندگان معاونتها آسیبشناسی کنیم و بر مبنای آن و کارهای پژوهشی، ورود حداقلی، بیان چارچوب کلی، مشارکت دانشآموزان و اولیا، منطبق با آییننامه اجرایی مدارس داشته باشیم. لازم است مدرسان ویژه خانم را در بحث عفاف و حجاب داشته باشیم بنابراین شبکه این مدرسان را در سطح کشور تربیت خواهیم کرد.»
نورعلی عباسپور، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان هم در ادامه گفت: «لباس فرم مدارس در اولویت سیاستهای کلان کشور است. آموزش و پرورش باید ورود حداقلی به این موضوع داشته باشد، کلیاتی برای آن تعیین شود و بخش تصمیمگیری آن به مدرسه برود. به نظر بنده لازم است یک چارچوب کلی به مدارس ابلاغ شود تا مدرسه برای این موضوع تصمیمگیری کند و بحث اجرای این موضوع به دانشآموزان و خانوادهها واگذار شود.»
رضوان حکیمزاده، معاون ابتدایی آموزش و پرورش نیز در ادامه این جلسه به برخی از وظایف آموزش و پرورش در قانون ساماندهی مد و لباس و سیاستگذاری موضوع عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت: «باید ۴۰ سال بعد از انقلاب بنشینیم و از تجربههای گذشته درس بگیریم در حقیقت یک واکاوی برای فعالیتها داشته باشیم. لازم است به بحثهای رشد و روانشناسی توجه کنیم. هرجا به سمت اشباعزدگی در بحث فرهنگ و ارزشها برویم نتیجه عکس میگیریم.»
حکیمزاده در ادامه بر شنیده شدن صدای دانشآموز تاکید کرد و خطاب به معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش گفت: «تبلیغ فرهنگ عفاف و حجاب بسیار مهم است و خواهش دارم حضور آقایان را در مدارس برای ترویج مسایل دینی کم و از مشاوران و مربیان پرورشی خانم در مدارس استفاده کنید.»
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: «کارگروهی در مدارس تشکیل شود و براساس اقتضائات محلی و چارچوبی که ما به آنان میدهیم به دانشآموزان اجازه دهیم رنگهای لباس فرم خود را انتخاب کنند.»
اقدس باغستانی، معاون دفتر امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش نیز بر احترام به لباسهای محلی و استفاده از آن در مدارس تاکید کرد و گفت: «سیر رشدی پوشش را از دوره ابتدایی تا متوسطه رعایت کنیم زیرا لباسها بهلحاظ نوع و رنگ باید حاوی پیام باشند. اختیار انتخابکردن لباسها در مدارس از سوی دانشآموزان نیز مهم است لازم است برای تبلیغ فرهنگ عفاف و حجاب خانمها به مدارس ورود پیدا کنند و ویژگیهای سنی، روحی و روانی دانشآموزان را در این مسایل لحاظ کنیم.»
محمد روشنی، قائم مقام سازمان دانشآموزی هم در این جلسه بر اجرایی شدن تمام بحثهای تعلیم و تربیت به صورت پلهپله تاکید کرد و گفت: «مد لباس آمدنی است و آموختنی نیست. لازم است پلهپله وارد این مسائل و شرح وظایف شویم.»
سیدمجتبی هاشمی معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران هم در ادامه جلسه به آسیبشناسی مسائل مد و لباس اشاره کرد و افزود: «بهدلیل شرایط آداب و رسوم متفاوت استانها لازم است پیشنهادهای استانها نیز برای تصمیمگیری دیده شود.»
او گفت: «در این زمینه استفاده از نمادهای بومی را که پذیرش عرفی و شرعی دارد باید ترویج دهیم و مواردی را که باعث میشود مدارس شاد شوند، باید تعیین کنیم تا بسیاری از مسائل در مدارس بهبود پیدا کند.»
اسماعیل بحریزاده، مشاور فرهنگی معاونت پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش، هم بر تعریف یک نقشه راه برای این موضوع تأکید کرد که بتوان در آن سهمها و نقشها را مشخص کرد.
پایان پیام/
شاید شما هم به تکرار، با جمله هایی مواجه شده باشید که با «ملتی که کتاب نخواند....» آغاز می شوند و در ادامه هر نوع عقب ماندگی، فرومایگی و توسعه نیافتگی به نخواندن کتاب ربط داده می شود. در این نوع جمله ها در یک طرف یک ایکس بزرگ به نام کتاب قرار دارد که در واقع معجزه می کند و در طرف دیگر هم چند ایگرگ، که در ظاهر همه آنها از عواقب کتاب نخواندن و به بیان بهتر قهر یک ملت با کتاب است.
آیا واقعا این گونه است؟
آیا به راستی اگر ملتی کتاب بخواند همه مشکلات ریز و درشتش حل خواهد شد؟ آیا مسیر ساده ای بین خواندن کتاب و حل مشکلات رفتاری در زندگی روزمره و مشکلات ساختاری بزرگ تر در جامعه وجود دارد؟
اگر من در اینجا بگویم کسانی که کتاب می خوانند در مقایسه با کسانی که کمتر کتاب می خوانند و یا اصلا کتاب نمی خوانند مشکلات رفتاری کمتری دارند شما موافق خواهید بود؟
اساسا آیا بی شعوری آدمها با کتاب نخوانی ارتباط معناداری دارد؟
بدون شک پاسخ قطعی به این سوالات نیازمند تحقیقات علمی است و جواب آماده ای برای آنها وجود ندارد ولی حداقل طبق تجارب روزمره نمی توانم در پاسخ به این پرسش ها بگویم بله قطعا! بیایید پرسش را در سطحی کلان تر طرح کنیم.
آیا به نظر شما برای مثال توسعه در کشوری مانند ژاپن با کتابخوانی آغاز شد؟ یعنی ژاپنی ها ابتدا میلیون ها جلد کتاب تولید کردند و بعد مردم ژاپن خواندن کتابها را آغاز کردند و پس از مدتی توسعه یافته شدند؟
به نظر این پرسش مهم است.
توسعه یافتگی وضعیتی نیست که صرفا با رشد آگاهی عمومی تحقق یابد. توسعه یافتگی مرهون همکاری بخش های مختلف جامعه و به عبارتی همکاری های بینِ بخشی و گسترش روابط بین المللی، تولید یا وارد کردن دانش و البته گسترش آگاهی های عمومی است.
به علاوه باید توجه داشت که مورد اخیر، یعنی رشد آگاهی های عمومی نیز صرفا با خواندن کتاب رخ نمی دهد. در واقع ابزارهای ارتباطی مختلفی می توانند به رشد آگاهی های عمومی و گسترش افق دید مردم کمک کنند که تنها یکی از آنها کتاب است.
همین پرسش را درباره کشور آلمان نیز می توان طرح کرد. آیا پیشرفت کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم مرهون مطالعه کتاب توسط آلمانی ها بود؟ کتاب خواندند و توسعه یافته شدند؟
بیایید پرسش مان را کمی به زمان های عقب تر سوق دهیم.
آیا یکی از دلایل رشد فاشیسم در قبل از جنگ جهانی دوم در آلمان و به قدرت رسیدن هیتلر و تحمیل آن همه ویرانی به جامعه بین المللی به آن دلیل بود که مردم آلمان کتاب نمی خواندند؟ و آیا در صورتی که آلمانی ها کتاب می خواندند فاشیسم در آلمان رشد نمی کرد؟
بدون تردید نمی توان گفت که مردم آلمان در دوران هیتلر کتاب خوان نبودند و اگر کتاب می خواندند هیتلر به قدرت نمی رسید. مهم آن است که در آن دوران آلمانی ها چه کتابی می خواندند.
پرسش اخیر بیانگر نکته ای دیگر است. علاوه بر خواندن یا نخواندن کتاب، ظاهرا پرسش مهم دیگر، چه کتاب هایی خواندن است.
گاهی اوقات علاوه بر قفسه کتاب های مورد علاقه تان، در سایر قفسه های کتابفروشی های شهر هم گشتی بزنید. کتاب هایی در مقابل چشمانتان قرار می گیرند که حتی عنوان شان شما را صدها سال به عقب پرتاب می کند و وقتی آنها را در دست می گیرید با تعجب متوجه می شوید که دهها بار در تیراژهای بالا چاپ شده اند و خواننده هم دارند. این گروه از مردم هم کتاب می خوانند ولی چه کتابی؟ این نکته را به این دلیل می گویم که نشان دهم موضوع کتابخوانی پیچیدگی های خاص خود را دارد و کتاب همچون قرص معجزه گری نیست که پس از خوردن آن تبدیل به انسان هایی متمدن شویم. نتیجه کتاب خواندن هم می تواند جهالت باشد.
امیدوارم این پرسش های مرا به منزلۀ مخالفت با کتاب خواندن یا کم شماری اهمیت کتابخوانی تلقی نکنید. هنوز هم تنها زمانی هیجان زده می شوم که سطری درخشان در کتابی می یابم. هنوز هم «یافتم یافتم هایم» تنها با خواندن کتاب و مواجهه با سطری اثرگذار رخ می دهد. ولی واقعیت آن است که من معتقد نیستم ملتی که کتاب بخواند همه مشکلاتش حل خواهد شد.
خلاصه کردن توسعه یافتگی در کتاب را کمی ساده انگارانه می دانم. از کتاب نباید بیشتر از توانش انتظار داشت. جامعه پیچیدگی های خاص خود را دارد. آگاه شدن افراد تنها به ترمیم بخشی از امور کمک می کند و نه همه آنها.
شاید خواندن یک کتاب خوب گاهی اوقات حالمان را خوب کند ولی خوب شدن حال جامعه به هزار اما و اگر بستگی دارد.
نکته پایانی
کتاب خواندن برای لایه هایی از جامعه (نظیر استادان، پزشکان، سیاستمداران و غیره) نه تفنن، بلکه ضرورت است. پرسش آن است که این لایه ها چقدر کتاب می خوانند و چه کتابهایی می خوانند؟ اساسا کتاب می خوانند؟
کانال فردین علیخواه
انسان ، انسانیت ، تکنولوژی ، فرهنگ و.... واژگانی که چون پتک بر تارو پود بشر فرود می آید و هر یک در حال برتری جویی از دیگری است. ملل مختلف ، به قدر شعور و توانایی های سیاست مداران و همّت و ارادۀ خود از هر یک ، بهره های متفاوتی می برند. شرایطی که گاه از افراط تبعیت می کند و گاه از تفریط ، و وقتی همان سیاستمداران تفکر و ایده و آرمانِ برجسته شان رفاه و برتری ملت و کشورشان در حد تعادل از هر یک از این واژگان در جهت رشد و توسعه می باشد ، آنان شاگردانی ممتاز برای برتری در جهان می گردند و رتبه های برتر در صنعت و آموزش و تولید و .... را به خود اختصاص می دهند. برخی از این کشورها از سویی ، روزگاری استعمارگر بودند و مخازن و تجارب بسیاری اندوخته اند و از سوی دیگر دائم در حال حرکت و شدن بوده اند یعنی اصل صیرورت را رعایت کرده اند. معرفت آنها به آنچه که هست خطاناپذیر تعلق گرفته است و برای همین پیشتاز شده اند و هستند و یا یاد گرفته اند که از خطاها ، درس استواری و استقامت بگیرند و مسیر رشد و توسعه را با عزت و سربلندی طی نمایند.
از آنجا که خمیرمایۀ هر فعالیتی ، فرهنگ است به تعریفی نسبتا جامع از این مفهوم می پردازم . لازم به ذکر است که در مصادیق تعریف فرهنگ ، نظرات گوناگونی وجود دارد و وفاق کلی در آن کمتر دیده می شود.
" فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای زدودنِ هر گونه نیاز راستین یا ناراستین . به عبارتی ساده تر ، فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند . فرهنگ از آنِ مردم است. ادوارد تیلور ( Edward Burnett Tylor ) فرهنگ را ، مجموعه پیچیدهای از دانشها ، باورها ، هنرها ، قوانین ، اخلاقیات ، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرا می گیرد تعریف می کند. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش ، به نسل بعدی منتقل میشود. فرهنگ ، راه مشترک زندگی ، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. " (1)
تعریفی ساده و گویا از مفهوم فرهنگ ، که حداقل ما فرهنگیان می بایست دغدغۀ ایجاد و رشد آن را داشته باشیم . شاید برای همین ، معلمان اصولا در جامعه ما به " فرهنگیان " معروفند . اما جای افسوس دارد که عمده شاغلین کشور ، در این خصوص اهمیت توانایی های خود را همگی باور ندارند . چون محل تولد و رشد فرهنگ هر جامعه ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه ، انجام می گیرد پس ما باید به باور توانایی ها و پتانسیل های فرهنگ عمومی و رسمی خود ایمان داشته باشیم . شروع هر باور فرهنگی نه در گفته که باید در عمل آحاد جامعه ، نمود عینی بیابد.
شاید فقط داستان مرغ و تخم مرغ تابع تقدّم و تأخری بی حاصل از سوی ما انسانها نیست ، اگر قدری تأمل و تفکر کنیم ، مصداق های دیگری نیز برای این مهم می یابیم . مثل تقدّم و تأخر انسان و انسانیت ! ما اول انسان متولد می شویم و ضمن بزرگ شدن ، قابلیت های انسانیت در وجود ما درک و تعبیه می شود و هم زمان با ما بزرگ می شود و یا انسانیت ، قبل از تولد من و شما ، واقعیتی ممکن و موجود می باشد ؟
شاید معتقد باشید که این دو توأمان هستند و تفکیک ناپذیر ، پس چرا تمامی انسانها از انسانیت ، بهره نبرده اند ؟! پاسخی که می توان برای این سئوال داد ، در جملۀ انیشتین ، نهفته است. ما انسان متولد می شویم و الفبای انسانیت ، واقعیتی ممکن و موجود است ، اما با دخالت بسیاری از عوامل و متغیرهای مستقل و وابسته ، آن را در جریان زندگی ، فراموش و یا به قتل می رسانیم و یا با خوی غیرانسانی آن را خدشه دار می سازیم .
پس کمیت و کیفیت انسانیت انسانها ، با سه مقولۀ شعور و آگاهی و معرفت ، هدایت می شود. اگر بهرۀ فرد از این سه مفهوم بیشتر باشد در خدمت بشریت ، تلاش می کند مثل خیلی از اندیشمندان و دانشمندان که شبانه روز ، تمام عمر خود را وقف تولید علم و ارزش و معنویت ، کرده اند و اگر بهرۀ فرد از این سه در سایۀ عدم تعلیم و تربیت و بی نصیبی از گسترۀ دانش ، کم باشد ، ویژگی ها و رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی در او و در جامعه ، بیشتر می گردد. همان بد تربیت شدن انسانها.
انسانها با مضروب خوبی ها و بدی ها ، باعث تزاید آن می گردند. البته هر یک در مسیر خود . شما تصور کنید زن و مرد بیسواد فقیری که به تبعیت هم کفو بودن با یکدیگر ازدواج می کنند ، محیط و فضایی که آنها در آن با هم زندگی می کنند مساعد تولد نوزاد نیست اما به دلیل فقر و جهل ، متأسفانه تعداد کودکان آنها بیشتر از انتظار نیز هست. ( نظریه تأیید نشدۀ ژوزئه دوکاسترو برزیلی ، فردی مبارز علیه گرسنگی در جهان ، که معتقد بود فقرا زیاد می زایند چون که میزان مصرف گوشت و پروتئین آنها کمتر است و نتیجۀ این کمبود افزایش غرایز جنسی و زاد و ولد بیشتر است. ) به نظر می رسد نقش بیسوادی و عدم آگاهی و نداشتن دوراندیشی و آینده نگری ، عمده ویژگی فُقراست که هیچ برنامه ریزی برای فردای گنگ خود ندارند. آنان فراتر از چند متر مساحت زندگی خود را نمی توانند ببینند و تاریکی جهلی که در آن قرار گرفته اند ، قدرت اندیشیدن و عمل درست را از آنان سلب می نماید.
انیشتین ، معتقد است که به طرز وحشتناکی تکنولوژی ما از انسانیت ما فراتر رفته است. شاید چون تکنولوژی هم همانند خیلی از واقعیت های پیرامون انسانها ، پدیده ای دو وجهی است ، هم عامل رونق و رفاه زندگی بشر است و هم فزایندۀ نیاز و مصرف زدگی مرضی و وابستگی به کشورهای تولیدکننده و ایجاد تغییرات نه چندان مطلوب در روابط اجتماعی افراد. خلق تکنولوژی در هر حیطه ای باعث افزایش قدرت و برتری کس و یا گروه و یا کشور و قاره ای نسبت به سایرین می گردد و به عنوان تهدیدی جدّی برای گرفتن امتیازاتی از کشورهای رقیب و یا تحدید کنندۀ حدود و ثغور جغرافیایی محسوب می شود.
کشف اورانیوم توسط مادام کوری و همسرش که منجر به استفادۀ تهدید آمیز کشورها علیه یکدیگر برای پیشگیری از تجاوزات نظامی ، تبدیل گردید. سلاح هسته ای که امروزه کره شمالی و یا پاکستان و هند را به عنوان تهدیدی جدّی برای امنیت جهان و قدرتمندی برخی از کشورها از جمله کشورهای عضو پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای یعنی چین ، فرانسه ، روسیه، بریتانیا و آمریکا می نماید.
یا دینامیت توسط نوبل که استفادۀ مرگبار از آن توسط قدرت های سیاسی جهان ، میراث بزرگی از آلفرد نوبل باقی گذاشت ، بنیاد صلح نوبل و جایزۀ آن که هر ساله به دانشمندان علوم مختلف ، ادیبان و فعالان صلح جهانی اهدا می شود تا شاید وجدان نوبل تزکیه شود.( البته چینی ها خیلی قبل از نوبل ، از دینامیت استفاده می کردند .)
ذهن خلّاق و هوش سرشار بشر ، سازندۀ همان تکنولوژی است که سرعت آن از ماهیت انسانیت انسانها فراتر رفته است. شاید چون بشر فراموش می کند که او خود سازندۀ تکنولوژی است ، نه تکنولوژی قدرت مافوق تصور بشر. اما چون همه فیزیکدان و شیمی دان و دانشمند نیستند ، لذا افراد عادی جامعه چنین تصور می کنند که تکنولوژی برتر از انسان است و برای همین تکنولوژی نسبت به انسانیت ، برتری و پیشی جسته است. البته افراد تحصیل کرده هم برحسب عادت این مهم را فراموش می کنند . به تعبیری همان داستان دهکدۀ جهانی مَک لُوهان .
"دهکدهٔ جهانی : Global Village اصطلاحی است که مارشال مک لوهان در توصیف آیندهٔ جهان ، تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی به کار برد. در کهکشان گوتنبرگ (بخش ساختن انسان تایپوگرافی شده) مارشال مک لوهان اینترنت را (سی سال قبل از تجاری شدنش) ، به عنوان " گسترش خودآگاهی" پیشبینی کرد.
او می گفت : رسانه بعدی ، هر چه که باشد ، می تواند گسترش خودآگاهی باشد ، تلویزیون به عنوان محتوای آن ، نه به عنوان محیط ، آن را هم شامل خواهد شد و تلویزیون به "یک هنر" تبدیل خواهد شد.
در اینترنت ، فاصلهٔ فیزیکی ، حتی کمتر از فعالیتهای ارتباطی افراد در زمان واقعی است و بنابر این ، گروههای اجتماعی به وضوح با گشودگی وب و سادگی ویژه ای که مردم میتوانند به جست و جو بپردازند پیوسته گسترش مییابند و این که مردم میتوانند جوامع آنلاین را به آسانی و سادگی ویژهای جست و جو کنند و با دیگران ارتباط برقرار سازند ، کسانی که منافع و نگرانیهای مشابه دارند ، بنا بر این ، این تکنولوژی ، ایدهٔ یک جامعهٔ جهانی همگام را یکپارچه می کند." (2)
و در قرن بیستم ، تکنولوژی ارتباطات در تعقیب عصر سیبرنتیک ، با چنان سرعتی پیش رفت که انسان را اسیر و مغلوب خویش ساخت. یک اسارتی بی سر و صدا که هر چقدر می خواهی بیشتر مقاومت کنی ، در برابر خیرگی و عظمت تغییرات روز به روز ابزار و اطلاعات آن چون فضای مجازی و سرعت و حجم اطلاع رسانی و یا گوشی های هوشمند که هر روز در حال افزایش دخالت بیشتر هوش انسانی در ایجاد تنوع تولید آن است ، بیشتر تسلیم می شوید.
"در زمینهٔ گستردهٔ سیبرنتیک به صورت مطالعات بین رشتهها و از طریق به هم وصل کردن زمینههای متعدد و گوناگونی همچون سیستمهای کنترل ، نظریهٔ شبکههای الکتریکی ، منطق ریاضی ، پایداری سیستمهای زیستشناسی ، پایداری سیستمهای مهندسی ، و علوم اعصاب در طی سالهای دههٔ ۱۹۴۰ آغاز گردید. با گسترشهای بعدی ، میدانهای علمی دیگری نظیر سیستمهای اجتماعی ، مردمشناسی ، نظریۀ عمومی سیستمها ، روان شناسی و معماری و طراحی نیز به آغوش سیبرنتیک درآمدند." (3)
به قول لوئیس نویسندۀ ایرلندی (1963 - 1898 ) " تحصیلات بدون ارزشها ، با این که بسیار مفید است ، به نظر می رسد که انسان را بیشتر تبدیل به شیطانی مستعد می کند. " (4)
امروز چیزی که در جامعۀ ما فوق العاده زیاد است افراد تحصیل کرده هست تا حدی که سطح لیسانس جهت دسترسی و استفاده از دانش جهان ، پاسخ کافی نمی دهد ، اما چون در جامعۀ ما این تحصیلات بیشتر برای رسیدن به موقعیت ممتاز شغلی ، بدون حس خدمت به وطن و هموطنان ، انجام می گیرد ، لذا تبدیل به تحصیلات بدون ارزشی گردیده است که به عنوان ابزاری خطرناک برای نیل به اهداف فردی عمل می کند. البته توهّم دانایی استفاده کنندگان فضای مجازی هم هست و همچنین بیسوادی سفید اغلب تحصیل کنندگان .
"طبق آخرین آمارهای منتشر شده ، هم اکنون بیش از 45 میلیون و 800 هزار نفر کاربر ایرانی در تلگرام عضو هستند و در واقع حدود نیمی از جمعیت کشور در Telegram فعالیت میکنند که در نوع خود آمار بینظیری است و درآمد بسیاری را نصیب صاحبان این اپ روسی میکند. این پیام رسان محبوب در تمامی سیستمعاملهای روز شامل اندروید، آی او اس، ویندوز فون، لینوکس و ویندوز اجرا میشود. کاربران میتوانند به راحتی پیامها ، تصاویر ، ویدیوها و انواع اسناد را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
جالب اینجاست که ایرانیها بیشترین کاربران حاضر در تلگرام را تشکیل می دهند. برخی از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که فیلتر شدن و محدودیت دسترسی به شبکههای دیگر مانند فیس بوک ، وایبر و لاین باعث هدایت مردم به تلگرام شده است.
در حال حاضر پرطرفدارترین اپلیکیشن اشتراک تصویر یعنی اینستاگرام پس از تلگرام ، این اپ پرطرفدار آمریکایی ، دومین شبکه در لیست محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران است. " (5)
عده ای از افراد با هوش در این میان به تبعیت از اصل دو وجهی بودن هر اشیا و پدیده ای ، به جای استفاده مفید و مؤثر از این فضا ، به ترویج فساد و رفتارهای ناشایست غیراخلاقی دست می زنند که در واقع انسانیت را به اسارت تکنولوژی در می آورند. یعنی گفتۀ انیشتین دقیقا در هر برهه ای از زمان و در هر قرنی مصداقی آشکار دارد. شاید بهتر است بگوییم سرعت ایجاد و رشد تکنولوژی بر انسانیت انسانها پیشی جسته است و ما انسانها علیرغم این که خود ایجادگر و مبدّع آن هستیم اما از کنترل و هدایت بشر برای رفع نیاز و ایجاد رفاه در زندگی خارج شده و تبدیل به انرژی و قدرتی ، تسخیرناپذیر گردیده است.
1) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، تعریف فرهنگ .
2) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، دهکدۀ جهانی.
3) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، سایبرنتیک .
4) کلایو استیپلز لوئیس ، ( Clive Staples Lewis) (1898 - 1963) نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا.
5) سایت فالوجت ، محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران کدامند؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز 28 اردیبهشت ماه زادروز تولد عمر خیام نیشابوری شاعر، ریاضیدان و ستاره شناس ایرانی است .
« صدای معلم » این روز را گرامی می دارد .
یادداشتی از « سیدرسول نوری » تقدیم شما می گردد .
« موزه » کلمه ای فرانسوی است که در اصل از کلمه یونانی « موزه یون » به معنی جایگاه پرستش موزها ( فرشتگان ) گرفته شده . در یونان باستان «موزها» نام فرشتگانی بودند که هنرهایی مثل موسیقی ، شعر و نقاشی را به آنان نسبت می دادند . در آتن نیز تپه ای به نام « موزه » بود که در آنجا عبادتگاهی وجود داشت . اولین موزه هایی که در دنیا شکل گرفته اند ، جایگاه مقدسی مثل معابد و پرستشگاه ها بودند . در آن زمان موزه ها ، اهداف موزه های امروزی را نداشتند .
امروزه موزه به مکانی گفته می شود که در آنجا آثار باستانی و اشیا گرانبها را به نمایش می گذارند . این آثار از جهت تاریخی ، فرهنگی و مردم شناسی اهمّیّت دارند .آثار موجود در موزه ها ، سیر تمدّن مردمی را نشان می دهد که هرچند بایگانی و پوشه ای برای ذخیره و انتقال اطّلاعات نداشته اند ، آثارشان در دل خاک و تپه ها بایگانی شده و امروز منشا اطّلاعاتی مفید برای عموم هستند .
قدیمی ترین موزه جهان « موزه اسکندریه » در شهر اسکندریه مصر بود که در آنجا ابزار ستاره شناسی ، استخوانها ، پوست جانوران کمیاب و.... نگهداری می شد .
در سال 1683 میلادی در دانشگاه آکسفورد انگلستان تاسیس شد و سال 1753 میلادی موزه بریتانیا و در نیمه دوم قرن هیجدهم میلادی موزه لوور در فرانسه تاسیس شدند . از قرن نوزدهم میلادی موزه ها در کشورهای غربی به خصوص امریکا گسترش یافتند .
آشنایی ایرانیان با موزه به دوره قاجار برمی گردد . ناصرالدین شاه در سفرهای خود به اروپا و دیدن موزه های آنجا تصمیم گرفت که در کاخ گلستان موزه ای تاسیس کند .
اولین موزه که به طور علمی در ایران شکل گرفت ، موزه ایران باستان ( ملّی ) بود که در سال 1314 تاسیس شد .
این موزه دارای آثار ارزشمندی است که تمدّن ایران را از هزاران سال قبل از میلاد مسیح تا دوران معاصر به نمایش گذاشته است .
از موزه های معروف دیگر ، موزه آستان قدس رضوی است که از محل درآمد آستان قدس و از سال 1316 تا 1324 ساخته شد .این موزه آثار با ارزشی دارد و دارای یک کتابخانه مجهز با نسخ خطّی است .
امروزه علاوه بر موزه های تاریخی ، نگارخانه ها ، نمایشگاه های هنری و جانوری نیز نوعی موزه به حساب می آیند. اگر امروز نوجوانان با میراث فرهنگی ، تاریخی و معنوی کشور خود بیگانه بمانند در آینده جایگاه و هویت فرهنگی خود را هم نمی شناسند
موزه ها انواع گوناگونی دارند :
موزه باستان شناسی ( تاریخی ) : آثار موجود در این موزه ها بیشتر به وسیله کاوش های باستانی به دست آمده اند که تمدن و دانش اقوام گذشته را به تصویر می کشند . این موزه ها را موزه مادر می گویند . موزه ایران باستان از این نوع است . اطلاعاتی مربوط به دوره های تاریخی ، شکل گیری تمدن و سبک زندگی انسان ها را در دوران های قدیم از این موزه ها می توان کسب کرد .
موزه فضای باز : مکان هایی هستند که در فضایی باز ، آثار ارزشمند و معمولأ غیرمنقول را به معرض تماشا گذاشته اند مثل تخت جمشید در شیراز . چغازنبیل در خوزستان .
موزه مردم شناسی : در این نوع موزه ها آثار به نمایش گذاشته معمولأ فرهنگ ، آداب و رسوم ، اعتقادات و سنت های اجتماعی را نشان می دهند . در این مکان شاخصه های فرهنگی دوران خاصی به معرض نمایش گذاشته می شود . این موزه ها با نمایش دادن آثار هنری ، ابزارهای سنتی ، آیین ها و معرفی مشاغل ، فرهنگ یک دوره را معرفی می کنند
موزه های هنری : بعضی از نمایشگاه ها و نگارخانه ها که آثار برجسته هنری را به نمایش می گذارند ، به عنوان موزه های هنری شناخته می شوند . مانند موزه هنرهای زیبا در تهران .
موزه های منطقه ای : این موزه ها توصیف گر فرهنگ یک منطقه خاص هستند و فقط اشیا تاریخی همان منطقه را به نمایش می گذارند . مثل موزه شوش .
موزه اندیشمندان ( خانه هنرمندان ) : این موزه ها در واقع برای ارج نهادن و بزرگداشت چهره های سرشناس علمی یا هنری ایجاد می شوند . در این موزه ها تالیفات ، وسایل شخصی ، وسایل کار و آثار هنری یا اختراعات شخص مبتکر و یا هنرمند به نمایش گذاشته می شود . خانه ادیسون ، مخترع برق در امریکا از این نوع موزه هاست . در ایران هم خانه استاد ابوالحسن صبا ، از بزرگان موسیقی ایران به موزه تبدیل گشته است که تابلوهای نقّاشی ، تالیفات و اموال شخصی وی در آنجا نگهداری می شود .
موزه علوم تاریخی و طبیعی : این موزه ها گونه های مختلف گیاهی و یا جانوری را به نمایش می گذارند . مثل موزه حیات وحش و موزه تاریخ طبیعی اصفهان .
امروزه وظیفه موزه ها فقط نگهداری اشیای نفیس تاریخی نیست بلکه مکانی برای تبادل فرهنگ ها و غنای فرهنگی ملتها به شمار می آیند. ارتباط موزه با سازمان هایی چون میراث فرهنگی ، زمینه توسعه فرهنگی را در جامعه فراهم کرده است. کارشناسان موزه ، با همکاری نهادهای فرهنگی ، اطّلاعات گوناگونی را در زمینه تاریخ ، فرهنگ و هنر اقوام مختلف در اختیار علاقه مندان قرار می دهند .
نوجوانان برای آگاهی از پیشینه فرهنگی میهن خود نیاز دارند که با آثار هنری و فرهنگی آشنا شوند .
کم توجهی به معرفی موزه ها در برنامه های صدا و سیما ، مطبوعات و حتی در کتاب های درسی باعث شده است که امروز بسیاری از نوجوانان ، اطّلاعات کافی راجع به میراث فرهنگی زادگاه خود نداشته باشند .
در مدارس ما جایگاه موضوعاتی در زمینه موزه و میراث فرهنگی خالی است . در کتاب های درسی ، برنامه های پرورشی و در گردش های علمی به معرفی موزه ها توجه چندانی نمی شود ، فوق برنامه های مدارس معمولا در زمینه برپایی مراسم روضه خوانی ، سخنرانی به مناسبت های مذهبی ، اردوهای راهیان نور و موضوعاتی از این قبیل است . در بسیاری از موزه ها حتی ابزار و آلات موسیقی گذشتگان به نمایش گذاشته شده اند . این ابزار نشان می دهند که از دیرباز موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم بوده است
آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخی و بازدید از موزه ها ، می تواند بخشی از برنامه های پرورشی در مدارس باشد . به جای برنامه های تکراری ملال آور می توان گردش های علمی ، مسابقه و فعالیت های ابتکاری با موضوعات مربوط به موزه و میراث فرهنگی را در مدارس برگزار کرد .
موسیقی محلی ، بخشی از فرهنگ بومی هر منطقه است که ریشه در تاریخ و تمدن اقوام دارد امروزه این آثار هنری را بخشی از میراث غیرملموس فرهنگی به شمار می آورند و هنرمندان و پژوهشگران حوزه هنر در صدد ثبت ملی آنها هستند برای حفظ و تداوم این میراث هنری ، نوجوانان باید با موسیقی های بومی مناطق خود آشنا شوند .
در بسیاری از موزه ها حتی ابزار و آلات موسیقی گذشتگان به نمایش گذاشته شده اند . این ابزار نشان می دهند که از دیرباز موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم بوده است . موسیقی بومی ، ابزار آن ، سروده های محلی و.... می توانند موضوعات خوبی برای کارهای پژوهشی دانش آموزان باشند .
در درس هایی مثل نگارش که دانش آموزان با مقاله نویسی و گزارش نویسی آشنا می شوند . می توان بخشی از این تکالیف را به بازدید از موزه اختصاص داد تا هم اطلاعات عمومی دانش آموزان افزایش یابد و هم حاصل این بازدیدها را در قالب گزارش به رشته تحریر درآورند .
در کتاب های درسی ، بخشی از تکالیف به صورت فعالیت های گروهی برای دانش آموزان تعیین شده است تا دانش آموزان به صورت گروه های سه چهار نفری در باره یک موضوع تحقیق کنند . در دروسی مثل ادبیات ، تاریخ ، علوم اجتماعی و... می توان فعالیت هایی را برای گروه های دانش آموزی تعیین کرد که محتوای آنها موضوعاتی چون معرفی انواع موزه ، معرفی میراث فرهنگی و تاریخی ، موزه های اندیشمندان و.... باشد.
بدیهی است این گونه کارهای پژوهشی زیر نظر و با راهنمایی دبیر انجام می شود و از دانش آموزان انتظار کار پژوهشی در سطح دانشجویی نداریم . اگر از اینترنت هم با ذکر منبع استفاده کنند ، اشکالی ندارد اما باید بتوانند در باره آنچه انجام داده اند در کلاس گفت و گو کنند .
موضوعات زیر می تواند برای کار پژوهش و تحقیق معرفی شوند :
چه نوع موزه هایی در شهر یا استان خود می شناسید ؟
جای چه موزه هایی در شهر یا استان محل سکونت شما خالیست ؟
از موزه کدام شاعر یا نویسنده یا هنرمند معاصر دیدن کرده اید ؟
از یک موزه مردم شناسی چه اطلاعاتی می توان به دست آورد ؟
در موسیقی بومی منطقه شما به چه موضوعاتی توجه شده است ؟ کم توجهی به معرفی موزه ها در برنامه های صدا و سیما ، مطبوعات و حتی در کتاب های درسی باعث شده است که امروز بسیاری از نوجوانان ، اطّلاعات کافی راجع به میراث فرهنگی زادگاه خود نداشته باشند
و......
انجام این فعالیت های پژوهشی به صورت گروهی ، هم تجربه یک کار مشارکتی را برای دانش آموزان فراهم می کند و هم باعث افزایش اطلاعات عمومی آنها می گردد.
در هفته آشنایی با مشاغل ، می توان یک کارشناس موزه یا کارشناس میراث فرهنگی را به آموزشگاه دعوت کرد تا نوجوانان با این رشته های دانشگاهی هم آشنا شوند. دانش آموزان رشته های علوم انسانی معمولا در انتخاب رشته دانشگاهی سردرگم هستند ، شاید آشنایی با موضوعاتی چون موزه و میراث فرهنگی باعث شود در انتخاب رشته دانشگاهی ، به این رشته ها علاقه مند شوند .
معاون پرورشی و دبیران متناسب با رشته تدریس خود می توانند زمینه مناسبی را برای دانش آموزان فراهم سازند تا با فرهنگ بومی ، موزه ها ، میراث فرهنگی و تاریخ سرزمین خود آشنا شوند .
علاوه بر اینها وسایل ارتباط جمعی نیز در زمینه معرفی و پاسداشت میراث فرهنگی و تاریخی ، نقش مهمّی دارند . مدیران موزه ها هم اگر از تخصص کافی برخوردار باشند ، با ایجاد تنوع در فضای موزه ها ، اجرای برنامه های ویژه و ارتباط با مدارس می توانند در جذب بازدیدکننده و ارتقای فرهنگ جوانان مؤثر باشند..
زبان هنر همیشه تاثیرگذار است . چه بسیار موضوعات به ظاهر خشک و بی روح که در پوشش یک اثر هنری به شکلی دلنشین بازتاب یافته اند و توجه مخاطبان را به خود جلب کرده اند .
هنرمندان در قالب ساخت فیلم ، موسیقی ، نقاشی ، نمایش و.... می توانند توجه ها را به سمت آثار تاریخی و میراث فرهنگی معطوف کنند و ضرورت حفظ آنها را هنرمندانه به تصویر بکشند . حتی در ادبیات کودکان هم می توان تا حدودی به این اهداف دست یافت .
اگر امروز نوجوانان با میراث فرهنگی ، تاریخی و معنوی کشور خود بیگانه بمانند در آینده جایگاه و هویت فرهنگی خود را هم نمی شناسند .
برای حفظ ارزش های فرهنگی یک ملت ، باید نوجوانانی فرهنگ دوست تربیت کنیم .
منابع : 1- فرهنگ دهخدا 2- دایرةالمعارف نو – جلد 5 – عبدالحسین سعیدیان
به یک نافذ نگه کردی اسیرم ای گل نازم
بیا رحمی کن از غیرت به دیدارت که جان بازم
اسیر خط و خالت شد گرفتار چه زندان
زلیخا حیله ها بافد منم یعقوب در رازم
ره تاریک را رفتن به آب خصر پیوستن
نه کار من بُود ای دل چو اسکندر در آن آزم
نگین تخت سلطانی که اعظم نام گشت دیدم
سلیمان اَبَر قدرت به تخت سلطنت تازم
نه کار ماست راهی شو که یابی حکم یزدانی
به دل شاهی بکن جانا که باشی یار طنّازم
نه من در بی کسی ماندم نه تو در کس کسی داری
تو همتایی نداری جان به تنهایی نوا سازم
در عشرت عقل گشت مجنون بیابانی گرفت بی چون
که سلطانی همان لایق نثار آن گل نازم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
علی رمضانی مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، درباره کلیپهای جنجالی منتشر شده از مدارس، اظهار کرد: دستورالعملی را سال گذشته برای سرود مدارس ارسال کردهایم و نکاتی که دغدغه به حساب میآید در آن دستورالعمل ذکر شده است.
وی با بیان اینکه در فعالیت سرود دختران، اجرای تکخوانی ممنوع است، افزود: تأکید کردیم در تولید و ساخت سرود مدارس به منظور نیل به اهداف آموزشی و تربیتی و درک بهتر مفاهیم و محتوا، اشعار کتب درسی ملاک کار قرار گیرد.
رمضانی ادامه داد: در دستورالعمل ذکر شده است که مسؤولیت تهیه سرود از اشعار کتابهای درسی با معلمان باشد؛ همچنین ما تأکید کردهایم همکاری آقایان به عنوان مربی فنی، رهبر گروه، مشاور و… در مدارس دخترانه اکیداً ممنوع است و اعلام شد اگر با چنین موردی مواجه شویم شدیداً با آن برخورد خواهیم کرد.
وی گفت: بهکارگیری نیروی آزاد در بخش سرود حتماً باید با مجوز و تأیید حراست آموزش و پرورش باشد همچنین اعلام کردیم باید در اشعار و سرودهها به مسائل فرهنگی، تاریخی، حماسی، آداب، سنن، مشاهیر و مفاخر پرداخته شود.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه باید از پخش و اجرای سرودها و ترانههای نامناسب با سن دانشآموزان پرهیز شود، افزود: شعار ما این است که محیط شادابی در مدارس مطابق با فرهنگ غنی اسلامی ایجاد شود.
وی اضافه کرد: در سال بیش از ۳ میلیون دانشآموز در مسابقات سرود شرکت میکنند و ما امسال یک هفته را به عنوان هفته تئاتر و سرود در نظر گرفتیم؛ یعنی در هر ۱۰۰ هزار واحد آموزشی در آموزش و پرورش، تئاتر و سرود با مفاهیم غنی ایرانی و اسلامی اجرا شد و تمام تاکید ما این است تا دانشآموزانی تربیت کنیم که در تراز نظام جمهوری اسلامی باشند و برای این امر فضا را نیز فراهم کردیم.
رمضانی ادامه داد: یکی از ساحتهای سند تحول بنیادین، ساحت زیباشناختی است و سرود در این بحث میگنجد؛ هر ساله آموزش مربیان سرود را در راستای سیاست وزارت آموزش و پرورش در دستورکار داریم تا بتوانند اهداف نظام تعلیم و تربیت را محقق کنند.
وی گفت: در سال گذشته بیش از ۳ میلیون نفر به صورت رسمی در سایت همگام در مسابقات سرود شرکت کردند؛ همچنین ۱۰ میلیون و ۸۳۵ هزار نفر در مسابقات فرهنگی ـ هنری به صورت رسمی ثبتنام و شرکت داشتند و در هفته سرود و تئاتر در هر مدرسه؛ مراسم سرود یا تئاتر برگزار شد؛ همچنین در حوزه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کانونهای فرهنگی ـ تربیتی ۳ میلیون نفر عضو و فعال هستند.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برخی معتقدند چون اقدامات آموزش و پرورش شادیآفرین نیست شاهد کلیپهای منتشر شده هستیم، افزود: مسیر آموزش و پرورش به خوبی و با قدرت در حال ادامه است و همانطور که وزیر آموزش و پرورش گفت احساس میکنیم عدهای از بدخواهان سیاسی که نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی زاویه دارند، اقدام به پخش کلیپهایی در فضای مجازی کردند.
وی افزود: اگرچه هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که کلیپهای پخش شده در مدارس ما ساخته شده است ولی وزیر آموزش و پرورش ۳ نفر را مأمور کرده است تا موضوع را پیگیری کنند تا اگر خدایناکرده فرهنگی در این مورد قصوری کرده باشد، با وی برخورد شود؛ ما هیچگاه اجازه نمیدهیم به اهداف متعالی تعلیم و تربیت و تعهدی که ما نسبت به شهدا داریم خدای ناکرده خدشهای وارد شود.
رمضانی با بیان اینکه باید در جهت ایجاد شادی و امید به دانشآموزان بیشتر تلاش کنیم، گفت: وزیر آموزش و پرورش نگاه مناسب و شایستهای به موضوعات مختلف دارند بهطور مثال اقداماتی نظیر برداشتن آزمونهای زائد در مدارس باعث شد تا فضا برای اقدامات در حوزه پرورشی مناسبتر شود.
وی افزود: جشنواره دانشآموزی گلدسته سبز و همچنین جشنواره آینه زمان در مورد زندگی امام زمان(عج) را داشتهایم و از دیگر مواردی که سال ۹۸ اجرایی میشود، سینمای مدارس است.
مدیرکل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی وزارت آموزش و پرورش گفت: این حجم از فعالیتهای فرهنگی در مدارس نشان از توجه ویژهای به نیازهای دانشآموزان بهویژه در حوزه پرورشی دارد؛ ما به خوبی در حال طی مسیر هستیم و در مقابل کجسلیقگی که در هر ناحیه صورت بگیرد، برخورد خواهیم کرد.
پایان پیام/
الا يا ايها الساقي توقف كن نگرد آنرا
كه اندر باء بسم الله خواندم نون رحمانرا
به آن ماند كه ديگر هيچ گه ما را بهاري نيست
دگر كي ميرسد دل مژده اي مرغ خوش الحانرا
گلستان مي شود اين كلبه احزان به يك روزي
وليكن تا شود با كي بگويم درد و احزانرا
((دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد))
ولي بي غم نبايد كرد فردا شام هجرانرا
كجايي تا ببيني عشق مجنونان عاقل را
كجايي بنگري معشوقه ات تر كرد دامانرا
دگر بر بيستون فرهاد ردّ از تيشه هايت نيست
به استحمام ديدش خسرويي شيرين عريانرا
به مي بفروش هر چيزي كه داري ليك بر سر دار
كلاهت را و بر تن پاره پاره دلق ايمانرا
سر و سامان نميگيرد روياهاي پيچاپيچ
كه از سر زد رويا را و چونان كرد سامانرا
چرا بلبل نميخواند دگر تقصير او هم نيست
كه تا گل كاغذي باشد كه دارد شوق بستانرا
الا اي حافظ ار بر صدر رفتي ياد ما هم كن
به شبگردي و مستي بركشان اين نيمه سبحانرا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چون که وارد قصر شد بهلول ما
مسندی را دید خالی شاه لا
رفت نشستش روی تختی پادشاه
دید خود را در مقامی جایگاه
چون نگهبانان بدیدند ماجرا
دور بهلول از مکان شد جا به جا
چون که هارون از درون آمد برون
دید بهلولی چه محزون رو فزون
گوشه ای بنشسته نالان گریه ای
دور از جمعی نشستی گوشه ای
خادمی گفتش امیرا رخصتی
بازگویی ماجرایی را همی
چون بیان علت بشد توبیخ را
خادمان را هر یکی توبیخ ها
من به حالت می کنم بس گریه ای
سال ها در مسندی بنشسته ای
با نشستن لحظه ای بر جایگاه
این چنین محزون شدم کردم نگاه
مسندی این جایگاهی را نگاه
عاقبت کیفر شود بر پادشاه
عدل گستر در جهانی برملا
همچو مهری بازتابی نور را
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید