بده از نوکِ قلم رمز الست چیست پیام
خبرِ عشق ، پراکنده شود، یار ، کدام
زاده یِ عشق شدم ،کلِّ جهان ،عاشق شد
در پس کوچه گذشتم پی معشوقه به کام
من و معشوق ،گرفتارِ خطِ عشق شدیم
که در این خط صراطی است ندارد انجام
سال ها منتظرم ،تا به خطِ نقطه ،رَسم
که نگار از بَرِ من منتظر است اهل کلام
بر من و دوست ،ترحّم کند و ،راه برد
به سَرایی که به زیر شجرش نهر خرام
مرغ از دانه اسارت کشد و روح به خال
دانه یِ خال سیه بین به اسارت در دام
توشه یِ خاطره شد جلوه یِ محبوب ولی
آن زمانی که ،برون کرد ،ز تن جامه حرام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
نظرات بینندگان
سیمرغ جدا ز خود ز هر اسیری، پر و بال
آن خال سیه که ظاهر است در اقوال
بر آل نظر کرده غیاب است در دالّ
هر جمع توهّم زده در فعل و خیال
باشد که شوند غایب هر وصل و وصال