بسم الله الرّحمن الرّحيم
اشاره
ماده 63 قانون برنامه ششم توسعه، وزارت آموزش و پرورش را مكلف به اجراي سند تحول بنيادين كرده است :
« الف - دولت مكلف است براي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت اقدامات زير را انجام دهد : 1- اجراي سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به نحوي كه كليه اقدامات وزارت آموزش و پرورش بر اساس اين سند انجام شود و اقدامي مغاير با قانون و سند صورت نگيرد.»
آنچه باعث نوشتن اين مقاله شد تصميمات اخير سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي در تغييرات بنيادين اسناد تحولی نظام است. تصميماتی که علی القاعده، پيش از عملي شدن بايد به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش مي رسيد. چرا که سند برنامه درسي ملي اولين و مهمترين زير نظام سند تحول بنيادين است و هرگونه انحراف از اسناد ملي به جای آنکه « تحول بنيادين » باشند، « تحول بنيانکن » خواهند بود و باعث بروز مسائل عديده اي خواهد بود. لذا از سازمان پژوهش انتظار مي رود به جاي « خلق قانونو جعل قانون»، خود را امانتدار و مجري تمام قد قوانين مصوب بداند. و كوچك ترن تغيير را منوط به مصوبه شوراي عالي بداند.
يكي از دلايل اصلي استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم در اسناد تحولی، توجه به دلالت هاي قرآني و روايي و سيره و سنت است. پيشينه تاريخي تعليم قرآن کريم نشان از استقلال هميشگي اين حوزه از صدر اسلام تا كنون دارد.
منبع مقاله : سايت سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي ( نقد و بررسي )http://oerp.ir/baztab/1398/9792
مقدمه
علم قرائت قرآن كريم و « تعليم قرآن » اولين و معتبرترين علم از علوم اسلامي است كه همزمان با نزول قرآن كريم، توسط پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله پايه گذاري شد. بررسي استقلال جايگاه آموزش قرآن كريم در كتاب و سنت، از آن جهت اهميت دارد كه مي تواند :
1 - در صيانت از سنت اصيل تعليم قرآن كريم، در مقابله با هجمه هاي فرهنگي غرب كه در قالب مكاتب تربيتي جديد، آن را مورد استحاله و تخريب قرار مي دهد، نقش آفرين باشد.
2 - در حفظ هويت « حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم» به عنوان يكي از حوزه هاي 11 گانه مصوب شوراي عالي آموزش و پرورش در سازمان پژوهش و برنامه ريزي، به عنوان تجلي گاه مباني نظري آموزش عمومي قرآن كشور نقش ايفا نمايد و زمينه ارتقاء و اصلاح منطقي اين حوزه از تربيت و يادگيري را فراهم آورد.
3 - در رفع و دفع بد فهمي ها و كژتابي هاي فكري و روشي آموزش قرآن كه دامنگير بسياري از فعاليت هاي قرآني كشور است، مؤثر واقع شود.
4 - به عنوان يكي از الگوهاي مناسب تربيت اسلامي، الهام بخش اصلاح و رشد ساير حوزه هاي تربيت و يادگيري قرار گيرد.
در حالي كه توجه به اين اصل مهم كه آموزش و ترويج قرآن كريم در سنت نبوي و سيره علوي همواره مطرح بوده است، ميتواند گرههاي كوري كه از دير باز درارتباط با قرائت و كتابت قرآن وجود دارد را بگشايد. روايات متعدد « قراء سبعه» نيز نشان ميدهد كه پيامبراكرم صلي الله عليه و آله پيوسته در صدد تبيين ماهيت قرآن و آسانگيري آموزش آن بوده اند. (رجبي، سال 1381 )
الف - استقلال تعليم قرآن، در قرآن كريم
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ اين سوال مهم و مبنايي مي تواند خط سير بحث را در مسير صحيح تري هدايت كند :
- جايگاه تعليم قرآن, در قرآن کريم چيست؟
اين كه قرآن کريم درباره خودش چه انتظاراتي از مسلمانان دارد و مسلمانان چه وظايفي نسبت به قرآن كريم دارند؟ از پرسش هاي اساسي است كه مي تواند مبناي برنامه ريزي آموزشي و درسي در تعليم قرآن كريم قرار گيرد. ( فصل نامه رشد آموزش قرآن كريم، ش23 ) توجه به دانشِ روشي آيات در كنار تبيين دانش مفهومي آن ها، انتظارات قرآن کريم در زمينه تعليم قرآن را تا حدودي مشخص مي کند که در اين جا به صورت اجمال و با اشاره به برخي از آيات، به تعدادي از اين انتظارات اشاره مي شود :
1-قرائت1 : قرائت قرآن يک مفهوم عام و کلي است و در عين حال اوّلين و مهم ترين مرتبه و حداقل انس با قرآن کريم است.(موسوي بلده، سيدمحسن، 1378, ص17) در آيه 20 سوره مزمل تأكيد دوباره بر خواندن قرآن و عمل به آنچه بيان شده آنقدر واضح و مشخص است كه نياز چنداني به تفسير و توضيح و تبيين ندارد. و كاملاً بر استقلال خواندن قرآن دلالت دارد.
2- تلاوت 2 : يعني رعايت آداب ظاهري و باطني هنگام خواندن قرآن كريم ( مانند احترام و عمل به قرآن )؛ اين اصطلاح براي خواندن متون مقدس به کار مي رود. ( دانشنامه قرآن، ج1 ص 261 ) در اين جا نيز خواندن و فهميدن قرآن و عمل به آن كاملاً موضوعيت دارد.
3- تدبر 3 : تفکر در آيات و عبارات قرآن کريم، با توجه به نتايج و عواقب آن را شامل مي شود. همان طور كه از بررسي آيات مربوط به تدبر در قرآن به دست مي آيد در زمينه تدبر نيز حوزه تعليم قرآن كريم، كاملاً استقلال و موضوعيت دارد.
4- خشوع 4 : به دنبال هدايت باطني و تأثير پذيري از آيات شريفه قرآن كريم است.
5- تأثيرپذيري 1: متجلي شدن آيات قرآن در رفتار و گفتار و افکار انسان، در اثر خواندن و فهم آيات شريفه
6- عمل به آيات قرآن 2: عمل به دستورات قرآن کريم در کليه شئون زندگي. در اين زمينه اغلب آيات از محكمات بوده و لذا خواندن و فهميدن و تفكر و تدبر در آن كفايت مي كند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 – سوره مزمل /20
2 – سوره بقره /121
3 – سوره محمد / 24
4– سوره حشر /21
1– سوره حديد/ 16
2 – سوره بقره /44
7- آموزش قرآن به ديگران 3 : به عنوان يکي از وظايف پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله در اين زمينه نيز اولين و اصلي ترين وظيفه پيامبر، خواندن ( تلاوت ) قرآن براي مردم است. و مراتب ديگري مانند تزكيه و حكمت آموزي در درجات بعدي قرار مي گيرند.
همان طور كه ملاحظه مي شود با نگاهي گذرا به آيات شريف قرآن كريم، شيوه ها و راهكارهاي متعددي براي « تعليم كتاب الله » مطرح گرديده، كه هريك به تنهايي نيز كاملاً موضوعيت و استقلال معنايي دارد. لذا از تحميل معارف اسلامي به اين بخش هاي مستقل بايد پرهيز نمود؛ مگر در مواردي كه تبيين آن مي تواند مفيدتر و سازنده تر باشد. به عنوان نمونه، به چند مورد اشاره مي شود :
1- وَ قُرآنًا فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَى النّاسِ عَلَى مُكثٍ وَ نَزَّلناهُ تَنزيلًا ﴿106﴾ سوره اسراء
و قرآن را بخش بخش كرديم تا آن را با تأنّي و درنگ بر مردم بخواني و آن را آنگونه كه بايد، به تدريج نازل كرديم .
2-وَ قالَ الَّذينَ كَفَروا لَو لا نُزِّلَ عَـلَيـهِ القُرآنُ جُمـلَةً واحِـدَةً، كَـذالِـكَ لِـنُـثَبِّـتَ بِـهِ فُـؤادَكَ، وَ رَتَّلـناهُ تَرتيـلًا ﴿۳۲﴾
و كسانى كه كافر شدند گفتند : چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟
اين گونه [ما آن را به تدريج نازل كرديم] تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم و آن را به آرامى [بر تو] خوانديم.
3- وَ لا يَأتونَـكَ بِـمَـثَـلٍ إِلَّا جِئـناكَ بِالـحَقِّ، وَ اَحـسَنَ تَفـسيـرًا ﴿۳۳﴾ سوره فرقان
و براى تو مثلى نياوردند، مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم.
4- لا تُـحَرِّك بِـهِ لِـسانَـكَ لِـتَعـجَـلَ بِـهِ ﴿16﴾
(اي پيامبر ! ) زبانت را بخاطر عجله براي خواندن آن [ قرآن ] حرکت مده.
5- اِنَّ عَـلَيـنا جَمـعَـهُ وَ قُرآنَـهُ ﴿17﴾
زيرا كه بر عهده ماست جمع كردن و حفظ آن در سينه تو و خواندن آن براي تو
6- فَـاِذا قَـرَأناهُ، فَاتَّـبِع قُرآنَـهُ (18) سوره قيامه
پس چون آن را خوانديم، از آن پيروي كن.
اين آيات و مجموعه زيادي از آيات و روايات شريف بر شيوه صحيح و بايسته تعليم كتاب الله تاكيد و دلالت دارد؛ تحقق اين آيات و روايات مستلزم خواندن همراه با فهم و درك آن ها و سپس داشتن عزم راسخ براي انجام تغيير در شرايط موجود است. اما گره زدن خواندن و فهميدن و تدبر اوليه با معارف اسلامي هيچگاه مورد تأكيد نبوده و بلكه در مراتب و مراحل بعدي مي تواند راهگشا باشد.
نكته مهم :دانستن اين مطلب جالب و در عين حال مهم است كه اغلب نكات و انتظارات ياد شده، در متن سند تحول بنيادين ( راهكار 3-1) و سند برنامه درسي ملي ( حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم و عربي )
3– سوره جمعه
و نيز اهداف آموزش عمومي قرآن ( مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي ) مورد توجه قرار گرفته و لحاظ شده است.اكنون اين وظيفه حوزه مستقل تربيت و يادگيري قرآن كريم در سازمان پژوهش و برنامه ريزي است كه به تبيين اين اسناد و تبديل آن به نظريه هاي تربيت و يادگيري بپردازد.
ب- استقلال تعليم قرآن در سنت
اين آيات و آيات مشابه ديگر، مبناي تفكري سنت نبوي و سيره علوي در اين مسير، محسوب مي شوند. لذا طرح سوال دوم را مي توان بر اساس آن مطرح و پيگيري نمود :
- تعريف آموزش قرآن در سنت پيامبراكرم صلي الله عليه وآله چيست؟
تعليم قرآن در مكتب پيامبراكرم صلي الله عليه و آله عبارت است از : خواندن آيات توسط معلّم و شنيدن و تكرار آنها توسط قرآن آموز تا جاييكه اين امرمنجر به انتقال آيات قرآن از قلب معلّم به قلب متعلّم گردد و متعلّم قرآن نيز چونان معلّم خود،حامل آيات الهي گردد.4
پيامبراكرم صلي الله عليه و آلهدر تعريف « قرآن آموز » ميفرمايند: « مَن جَمِعَ القُرآنَ، فَكَاَنَّما اُدرِجَتُ النُّبوةَ بَينَ جَنبَيهِ اِلاَّنَّـهُ لايوحي اِلَيهِ» يعني «كسي كه قرآن را در قلب خود جمع كند، گويي نبوت در درون سينه او جاي گرفته است، با اين تفاوت كه به او وحي نميشود.»5 و نيزميفرمايند : « خَيرُكُم مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ» يعني « بهترين شما كساني هستند كه به دنبال اين باشند كه قرآن را بياموزند و به ديگران آموزش دهند. »6 و هم چنين ميفرمايند : « خَيرُكُم مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ أَقرَأهُ» يعني « بهترين شما كسي است كه قرآن را بخواند و آن را به ديگران « اقراء» كند.»7
سير تطوّر آموزش قرآن در صدر اسلام
استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم در بررسي سير تطور آموزش قرآن كريم در صدر اسلام و دوران زندگي ائمه معصومين عليهم السلام از چنان شفافيتي برخوردار است كه نيازي به تبيين ندارد. چه « سيره اقوالي » و چه « سيره افعالي » حضرات معصومين عليهم السلام همه دال بر استقلال تعليم قرآن از ساير آموزش هاي ديني و اسلامي بوده است.
مراحل هفت گانه تعليم قرآن كريم، پس از بعثت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله
تعليم قرآن كريم و تطوّر آن در دوران رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله را مي توان در هفت مرحله به صورت خلاصه چنين بيان كرد :
مرحله اوّل :نقطه آغازين آموزش قرآن كريم را مي توان تعليم آيات قرآن به نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله ازسوي جبرئيل امين عليه السلام دانست؛ طليعه اين مرحله در آغاز نزول آيات شريف اوّل تا پنجم سوره علق است كه مي فرماييد: « اِقرَء بِاسمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ ...» خداوند در آيات اوّل تا چهارم سوره الرّحمن نيز به اين مسأله اشاره مي كند و خود را
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
4 - گزارش نهايي طرح پژوهشي آموزش زبا نقرآن. بخش دوم، فصل سوم
5 - اصول كافي، ج 2، كتاب القرآن
6- همان، خ 2351
7 - همان، خ 2354 7
اوّل معلم قرآن معرفي مي نمايد و چنين مي فرمايد : « الرَّحمنُ، عَلَّمَ القُرآنَ». طبق اقوال و آراء مفسرين، پيامبراكرم صلي الله عليه و آله پس از شنيدن آيات شريف از زبان جبرئيل عليه السلام، آن ها را به خاطر مي سپردند.
مرحله دوم :پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پس از دريافت آيات شريفه قرآن از جبرئيل و حفظ آن، موظّف شدند تا آن آيات را به مسلمانان بياموزند. آيه 106 سوره اسراءبه موضوع تعليم قرآن به مسلمين توسط پيامبر صلي الله عليه و آله اشاره دارد : « وَ قُرآنًا فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَي النّاسِ عَلي مُكثٍ وَ نَزَّلناهُ تَنزيلًا» ( و قرآني كه در يك جا قرار داشت، قسمت قسمت كرديم تا آن را با درنگ بر مردم بخواني [ و لذا ] آن را به تدريج برتو نازل كرديم. )
از قرائن تاريخي به دست مي آيد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در اجراي اين وظيفه, به تناسب مخاطبان قرآن، از دو شيوه « اسماع» و« اِقراء» استفاده كرده اند :
الف- اِسماع قرآن : « اِسماع» در لغت به معناي « شنواندن» است و اين كار به همين معنا در قرآن به كار رفته است. (روم/ 52) مراد از اسماع، شنواندن قرآن به گوش مردم است كه معمولاً در مكه و نسبت به مشركان قريش، حاجيان و رهگذران صورت مي پذيرفت. طبق شواهد تاريخي، در سال هاي ابتداي رسالت، رسول خدا صلي الله عليه و آله در مسجد الحرام مي نشست و به تلاوت قرآن مي پرداخت و يا به نماز مي ايستاد و سوره هايي را قرائت مي كرد و به اين ترتيب آيات قرآن را به گوش رهگذران مي رساند. به عبارت ديگر، رسول خدا(ص) در قالب عبادات روزانه خود، رسالت تبليغي خويش را نيز دنبال مي كرد.
از آن جا كه استماع قرآن به تدريج موجب جذب مردم به قرآن مي شد، مشركان تصميم گرفتند، علاوه برخودداري از استماع قرآن (لقمان/7 )، مانع نمازخواني يا تلاوت قرآن رسول خدا شوند.
ب- اِقراء قرآن :آن چه مشهور است اين است كه اساس و اسلوب تعليم قرآن توسط پيامبر صلي الله عليه و آله « اقراء» بوده است. در تبيين معناي اقراء و بيان كيفيت و شيوه آن گفته اند : « قرائت بر كسي»يا « تلاوت بر كسي» به معناي اقراء است، يعني اگر آيات الهي بركسي خوانده شود، به قصد اين كه او نيز آنها را بشنود و تكرار كند ، اين عمل « اقراء » ناميده ميشود .
در سال هاي ابتداي بعثت، رسول خدا(ص) در خانه ارقم بن ابي ارقم - واقع در كوه صفا- سكني گزيد. حضرت در همين مكان، نومسلمانان را به حضور مي طلبيد و به آنان قرآن را آموزش مي داد ( عسكري، 1-133 ) علاوه بر اين، مراكز ديگري نيز وجود داشت كه در آن مؤمنان دور از چشم مشركان به تعليم قرآن مي پرداختند و در واقع مطالبي را كه از رسول خداصلي الله عليه و آلهفرا مي گرفتند، به يكديگر آموزش مي دادند. ( ابن هشام، ج1ص366 ). آموزش قرآن نه تنها در مسجد پيامبر، بلکه در فرصت هاي مختلف از ميدان جنگ گرفته تا درون خانه ها مورد توجه قرار مي گرفت. در اين باره احاديث فراواني وجود دارد :
1- از عثمان بن مظعون و عبدالله بن مسعود و ابي بن كعب روايت شده است كه : « رسول اكرم صلي الله عليه و آله آيات قرآن را ده آيه، ده آيه به آنان مي آموختند. »1
2- در تفسير نورالثّقلين آمده است كه حضرت علي(عليه السّلام) درباره روش قرآن آموختن خود نزد پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد : « هيچ آيهاي نازل نمي شد مگر آن كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله آن را بر من اقراء مي فرمود و مي خواند و من مي شنيدم و تكرار مي كردم و پس از آن، همان آيه يا آيات را بر من املاء مي فرمودند و من مي نوشتم. »3
مرحله سوم :در اين مرحله عده اي از مسلمين آيات و سُوَر قرآن كريم را به عده ديگر تعليم مي دادند و به اقراء يكديگر مي پرداختند. در كتاب مَناهِلُ العِرفان آمده است: « پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي آموزش قرآن به كساني كه ازجامعه مسلمين دور بوده اند، كساني را مي فرستاد تا قرآن را به ايشان آموزش دهند، چنان كه مُصعَبِ بن عُمَير و اِبن اُم مَكتوم را، قبل ازهجرت به مدينه و مَعاذِ بن جَبل را نيز پس از هجرت براي آموزش قرآن به مكه فرستادند. » (غفاري،1385) از عِبادَه بن صامت نقل شده است كه : « هنگامي كه فردي به مدينه مهاجرت مي نمود و به جمع مسلمانان وارد مي شد، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله او را به يكي از ما مي سپرد تا به وي قرآن را آموزش دهيم.4 »
مرحله چهارم :اين مرحله با پديد آمدن گروهي به ثمر رسيد كه تلاوت قرآن كريم و تدريس آيات و سُوَر آن به صورت اشتغالات عمده زندگي آنان درآمد؛ اينان به « قُرّاء » مرسوم بودند2. اين مرحله را بايد مرحله آغاز آموزش رسمي آموزش قرآن درجامعه اسلامي دانست؛ مرحله اي كه دور نمايي از گستره انتشار آموزش تعاليم قرآني و اسلامي را در اقصي نقاط عالم در پي داشت .
در كتاب « المغازيِ واقدي » چنين آمده است : « در ميان انصار، هفتاد مرد جوان ديده مي شدند كه موسوم به« قُرّاء » بودند و به هنگام در آمدن شب به ناحيه مدينه مي آمدند و به تعليم قرائت قرآن مي پرداختند و اقامه نماز مي كردند » 3.
مرحله پنجم:عده اي ازصحابه كه حافظ قرآن بودند، آموزش حفظ آن را بر عهده گرفتند و به اين كار قيام كردند. اينان عبارت بودند از : عليّ بن ابي طالب, اُبيِّ بن كَعب, عبدالله بن مسعود, زيد بن ثابت, عُوَيمِر بن زيد, ابو موسي اشعري, عثمان ابن عَفّان.
مرحله ششم:اعزام قاريان و حافظان قرآن كريم به بلاد اسلامي, دوره جديدي از آموزش قرآن به مسلمانان تلقي مي شود. از آن جمله مي توان به رفتن عبدالله بن مسعود (صحابي پيامبر) به شهر كوفه ياد كرد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
1 – البيان في تفسير القرآن، آيه الله خويي ، ص38 ، به نقل از تاريخ قرائات قرآن ، ص 24
3- همان مأخذ و همان صفحه
4 – البيان في تفسير القرآن، آيه الله خويي ، ص38 ، به نقل از تاريخ قرائات قرآن ، ص 26
2 – حجتي كرماني، سيد محمد باقر ، تاريخ قرائات قرآن ، ص 27
3 – همان مأخذ ، ص 28
او باعث شد كه مردم كوفه بعد از مدينه, در زمينه قرائت قرآن کريم, شهره شوند4.
مرحله هفتم:از اين زمان يعني نيمه دوم قرن اوّل هجري قمري, آموزش قرآن به عنوان يك ماده درسي در مساجد شهرهاي مختلف کشورهاي اسلامي استقرار يافت. 5
براي تکميل اين بحث شايسته است که به جايگاه آموزش قرآن به کودکان در مکتب پيامبراکرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام نيز اشاره کنيم.
استقلال آموزش قرآن به کودکان در سنت نبوي و سيره علوي
1- آموزش قرآن از ديدگاه پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله
شيخ طبرسي در كتاب مجمع البيان از مَعاذ نقل مي كند، كه گفت: « شنيدم از رسول خدا (ص) كه مي فرمود: هيچ مردي نيست كه به فرزندش قرآن آموخته شود، مگر آن كه خداوند، روز قيامت پدر و مادر آن فرزند را به تاج فرشتگان مفتخرگرداند و دو زيور از زيورهاي بهشتي كه مردمان هرگز مثل آن را نديده اند بر اندام آنها بپوشاند.»1
از پيامبراكرم (ص) نقل شده است كه فرمود: « هنگامي كه معلّم به کودکي خطاب كند كه بگو بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و کودک بگويد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، خداوند تعالي برائت از آتش جهنم را براي فرزند، پدر ومادر ومعلمش خواهد نوشت. »2
2- آموزش قرآن از ديدگاه امير المؤمنين امام علي عليهالسلام
امام علي عليه السلام در نامه تربيتي خود به فرزندش امام حسن مجتبيعليهالسلام بعداز آن كه بر اهميت تربيت و تسريع در آن تأكيد مي کنند،نخستين اقدام خود را آموزش قرآن و معارف و احكام حلال و حرام آن بيان مي كند : «... وَ اَن اِبـتَـدَئَـكَ بِـتَعـليـمِ كِـتابِاللّهِ» يعني « نخست تو را كتاب خدا بياموزم ... و ( در آغاز ) به چيزي غير از قرآن نپردازم.» 3
هم چنين در توصيه به فرزندش محمدبن حنيفه فرمود: « ... برتو باد به خواندن قرآن و عمل كردن به آنچه در آن است. خواندن قرآن را در شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدان چرا كه قرآن عهد نامهاي است از سوي خداوند تبارك و تعالي به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلماني كه درهر روز به عهد نامه خود بنگرد ولو پنجاه آيه باشد.4»
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
4 – حجتي كرماني، سيد محمد باقر ، تاريخ قرائات قرآن ، ص 31
5 – همان مأخذ و صفحه 32
1- وسايل. ج4، ابواب قرائت قرآن، ح 323
2 - همان، ح328
3- نهج البلاغه ، نامه 31
4 – راجي قمي،محمد،پندهاي پدران به فرزندان، ص162 و 163.
همچنين از اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند : « حَقُّ الـوَلَـدِ عَـلَي الـوالِـدِ اَن يُـحَسِّنُ اَدَبُـهُ وَ يُـعَلِّـمَـهُ القُـرآن »، « حقِ فرزند بر پدر آن است كه فرزند را نيكو ادب كند و به او قرآن بياموزد.1 »
3- آموزش قرآن در سيره امام حسين عليه السلام
مردي به نام عبدالرحمن سلمي، سوره « حمد » را به فرزند امام حسين عليه السلام آموخت، وقتي كه آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسين عليه السلام به خوبي خواند، امام هزار دينار و هزار حلّة گرانبها به آن معلمجايزه داد و دهانش را پر از جواهر ساخت.3وقتي خواستند دراين باره با آن حضرت بحث و گفت وگو كنند ، فرمود : بخشش من كجا ميتواند با عطاي او يعني آموزش قرآن برابري كند. » 4
4- حضرت زينب سلام الله عليها ،معلمقرآن
« يک سال پس از استقرار علي عليه السلام در شهرکوفه، زنان و دختران، به آن حضرت پيام فرستادند و گفتند : ما شنيده ايم که دختر شما « زينب » همانند مادرشفاطمهسلام الله عليها منبع سرشار دانش و داراي علوم و کمالات است. اگر اجازه دهيد از آن سرچشمه دانش بهره مند شويم. امام اجازه دادند تا زينب کبري سلام الله عليها، بانوان مسلمان کوفه را قرآن آموزش دهند. 5
روزي در يکي از جلساتي که حضرت زينب سلام الله عليها براي زنان کوفي قرآن ميگفت،امير مؤمنان عليه السلام وارد جلسه شدند. آنروز حضرت زينب عليها السلام آيه اوّل سوره مريم - « کهيعص » - را آموزش مي داد و درباره آن سخن ميگفت. » 6
همان طور كه ملاحظه مي شود، تعليم كتاب الله در سنت و سيره قولي و فعلي پيامبر اكرم و خاندان طاهرينش همواره به صورت مستقل موضوعيت داشته است. سير تاريخي دوران اسلامي نيز نشان از وفاداري مسلمين به اين سنت و سيره را نشان مي دهد.
سير تطوّر آموزش قرآن در دوران اسلامي
استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم را با توجه به جايگاه مهم آموزش آن, در طول دوران اسلامي مي توان به وضوح مورد مطالعه قرار داد. اين دوران، داراي فراز و فرودهاي فراواني بوده است. اما رشد و تعالي و نيز جايگاه آن در حفظ اسلام اصيل و راستين بر كسي پوشيده نيست. برخي از شواهد اين موضوع را مي توان در الگوهاي آموزشي زير ملاحظه نمود :
1- مساجد :قديمي ترين و معتبرترين جايگاه تعليم قرآن كريم در مساجد بوده است. استقلال تعليم قرآن در مساجد از گذشته تا كنون بر كسي پوشيده نيست. مديراني كه طبق قانون برنامه ششم توسعه بايد مجري تمام قد سند تحول بنيادين باشند، بايد براي هر تغييري در اسناد تحولي « پيوست پژوهشي» ارائه نمايند. از شوراي عالي آموزش و پرورش انتظار مي رود به وظيفه خود در قبال نظارت برحسن اجراي سند تحول بنيادين و زيرنظام هاي مربوطه نظارت دقيق داشته باشد؛ و الا بايد به جای تحول بنيادين، شاهد تحول بنيانکن در نظام تعليم و تربيت اسلامی باشيم.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 - نهج البلاغه، حكم 399؛ ميزان الحكمة، ج8، ص.
3- بحار الانوار، ج 44، ص 191، علامه مجلسي، بيروت، 1403 ق
4 - مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص66
5 - رياحين الشريعه، ج3، ص57 .
6 - خصائص الزينبيه، ص27
2- مكتب خانه ها :پس از مساجد، مكتب خانه ها از قديمي ترين و معتبرترين جايگاه هاي مستقل آموزش قرآن كريم در كشورهاي اسلامي بوده اند.
3- جلسات قرآن هفتگي :جلسات سنتي و خانگي قرآن از گذشته تا كنون از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و نقش اساسي در حفظ سنت نبوي و سيره علوي در حوزه يادگيري قرآن كريم را بر عهده داشته است.
4- خانواده : خانواده هاي مسلمان مهم ترين نقش را در تربيت قرآني فرزندان خانواده بر عهده داشته اند. نقش الگويي ايشان را بايد از برجسته ترين ترين اين روش ها دانست.
5- نظام رسمي :نظام رسمي هم همواره به حوزه يادگيري قرآن به چشم مستقل نگريسته و براي آن، برنامه، محتوا، روش و ... قائل بوده است.
6- اسناد تحولي :كليه اسناد تحولي توجه ويژه به استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم داشته و آن را مجزاي از آموزش احكام، اعتقادات و اخلاق اسلامي معرفي كرده اند.
راز استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم
راز استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم در كتاب و سنت و تاريخ اسلام را بايد در « آيه 9 سوره حِجر » جست و جو كرد :
« اِنّا نَحـنُ نَزَّلـنَا الذِّكـرَ وَ اِنّا لَـهو لَحافِـظونَ »، « بدرستی که ما قرآن را نازل کرده ايم و بطور قطع از آن محافظت خواهيم کرد.»
- منظور از « اِنّا لَـهُ لَـحافِـظونَ » چه كساني هستند؟
حفظ و صيانت از آيات الهی، حق نخست قرآن كريم بر امت اسلام است. طبق آيه شريفه بي شك اراده و قدرت الهي ضامن حفظ قرآن كريم از حذف و تحريف است. چرا كه خداوند متعال از مصونيت قرآن از هر گونه تحريفي خبر داده و حفاظت از آن را خود بر عهده گرفته است. ( چه تحريف لفظي و چه تحريف معنوي ) اما اينكه اراده الهي به چه شكلي بروز و ظهور مي يابد قطعاً به اراده و خواست مسلمانان در حفظ و صيانت از قرآن كريم هم بستگي دارد. امام صادق عليه السلام : « اَبَي اللهُ اَن يُجـرِيَ الاَشـياءَ اِلاّ بِـاَسبابٍ، فَـجَـعَـلَ لِـكُلِّ شَيءٍ سَـبَـبا ...»، « خداوند ابا دارد از اين كه چيزها ( امور ) را جز از طريق اسباب فراهم آورد. از اين رو ، براى هر چيزى ، سببى قرار داده ... » [الكافي : 1/183/7.]
نمونه هاي متعددي از حساسيت ويژه مسلمانان در طول تاريخ نسبت به حفاظت از هرگونه تغيير در قرآن کريم وجود دارد، به گونهاي که حتي نسبت به حذف يک « واو » از قرآن کريم، شديدترين عکس العملها را نشان ميدادند و شمشير را از نيام بيرون ميکشيدند. اين حساسيت، با توجه به دستورات قرآن كريم و توصيههاي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله منجر به اهتمام مسلمانان نسبت به اين حوزه از يادگيري قرآن و انس هر چه بيشتر ايشان با تلاوت، حفظ و کتابت قرآن کريم شده و نيز تقدس و احترام ويژهاي براي قرآن کريم به دنبال داشته است.
نتيجه بحث :
1- « قرآن»، « سنت»، « اجماع» و « عقل» ( ادلّه اربعه ) منابع ديني و مباني تفكري مكتب اسلام و مذهب تشيع است. از اين رو با توجه به حساسيت موضوع تعليم قرآن كريم در جامعه اسلامي، از متوليان نظام تعليم و تربيت کشور انتظار مي رود تا در تصميم سازي ها و تصميم گيري ها، علاوه بر اين که دو بخش « قرآن» و « سنت» و نيز پيشينه تاريخي اين موضوع در جهان اسلام را مورد دقت و توجه قرار دهند؛ در اين موقعيت سرنوشت ساز، با حفظ استقلال جايگاه تعليم قرآن کريم ( به عنوان اصيل ترين برنامه و شيوه تعليم و تعلم در جهان اسلام ) مصالح مکتب اسلام و قرآن و کشور را دستخوش تغييرات شتابزده و سطحی نگرانه نکنند. هر چند در دو بخش « عقل » و « اجماع» نيز دلالت هاي بسيار قوي براي حفظ استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم وجود دارد. ( كه در مقالات بعدي مورد توجه قرار خواهد گرفت. )
2- اسلام، تنها ديني است كه معجزه اش « كتاب » ( قرآن) و اولين دستورش « بخوان » ( اقرأ) است. و قرآن كريم تنها معجزه به جاي مانده از 124 هزار پيامبر الهي است كه به واسطه آن، ارسال رُسل و انزال كتب، ختم شد. كتابي كه پيامبر خاتم صلّي الله عليه و آله در عظمت آنفرمودند: « فَضـلُ الـقُرآنِ عَـلي سـائِـرِ الـكَـلامِ، كَـفَضـلِ اللهِ عَـلي خَلـقِـهِ» « برتری قرآن كريم بر ساير سخنان، مانند برتری خداوند است بر بندگانش » ( اصول كافي، ج ۱، ص ۶۳ ) لذا بايد اين موقعيت و برتری را حفظ کرد و آن را افزايش داد.
اما مطالعه سير تطور آموزش قرآن کريم در ايران، نشان از وجود شكاف فرهنگي جامعه و فاصله تدريجي از سنت اصيل تعليم قرآن كريم دارد. خطر غربزدگي، تنها در انتخاب پوشش غربي و يا رفاه زدگي و تجمل گرايي نيست. بلكه خطرناك ترين شكل غربزدگي در « التقاط فرهنگي» است. از اصلي ترين دلايل بي سوادي قرآني جامعه، دوري از اسلام اصيل و حركت تدريجي به سمت اسلام ليبراليستي است كه محور آن « انسان مداري» به جاي « توحيد محوري» است. فقدان سرمايه گذاري لازم در زمينه انس و ارتباط مستمر و مستقيم آحاد مردم جامعه با قرآن كريم، به عنوان محوری ترين اصل در تعليم قرآن و در مقابل شکاف تدريجي از مباني و مبادي شيوه هاي اصيل آموزش قرآن به نام الگوهاي نوين آموزش، از مهمترين دلايل و عوامل مهجوريت قرآن در ايران است. حاصل چنين تفكري، به سطحي نگري و ساده انديشي در اين حوزه از تربيت و يادگيري منجر شده است.
از اين رو حفظ استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم، در ميان 11 حوزه تربيت و يادگيري در سازمان پژوهش، نه تنها طبق قوانين و ضوابط، ضروري است، بلكه منطق عقلی و مصالح اسلامی ايجاب می کند که استقلال حوزه يادگيری قرآن كريم محترم شمرده شود. اين موضوع از چند جنبه حائز اهميت است :
اولاً -در حفظ هويت « حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم» به عنوان يكي از حوزه هاي 11 گانه مصوب شوراي عالي آموزش و پرورش در سازمان پژوهش و برنامه ريزي به عنوان تجلي گاه مباني نظري و مبادي عملي تعليم و تربيت اسلامي نقش ايفا نمايد.
چرا كه بزرگ ترين ضعف آموزش قرآن در كشور را بايد در نپرداختن به مباني و مبادي تعليم قرآن كريم دانست؛ رسالت ذاتي و حقيقي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي نيز پرداختن به همين مطلب است که تحقق آن، در لواي حفظ استقلال « حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم » امکان پذير خواهد بود.
و بالعکس، ادغام اين حوزه با هر حوزه ديگري، باعث « حضور خنثي آموزش قرآن كريم در سازمان پژوهش » و بالتبع آن در نظام تعليم و تربيت فردا و فرداهای کشور خواهد شد. تنها حوزه اي كه بر خلاف كليه اسناد تحولي، در آستانه حذف و انحلال قرار دارد.
ثانياً- مديراني كه طبق قانون برنامه ششم توسعه بايد مجري تمام قد سند تحول بنيادين باشند، بايد براي هر تغييري در اسناد تحولي « پيوست پژوهشي» ارائه نمايند. از شوراي عالي آموزش و پرورش انتظار مي رود به وظيفه خود در قبال نظارت برحسن اجراي سند تحول بنيادين و زيرنظام هاي مربوطه نظارت دقيق داشته باشد؛ و الا بايد به جای تحول بنيادين، شاهد تحول بنيانکن در نظام تعليم و تربيت اسلامی باشيم.
ثالثاً- صيانت از اين سنت اصيل، با حفظ استقلال حوزه يادگيري قرآن كريم، ( طبق سند برنامه درسي ملي ) مي تواند به عنوان يكي از مهم ترين سنگرهاي مقابله با هجمه هاي فرهنگي غرب به شمار آيد. فرهنگ ويرانگر غربي در شكل هاي مختلف از جمله در قالب مكاتب تربيتي جديد، در صدد استحاله و تخريب اين سنت هاي اصيل و اسلامي است. لذا نبايد اجازه داد كه اين حوزه از تعليم و تربيت كه مي تواند الهام بخش ساير حوزه هاي تربيتي در اصلاح الگوهاي تربيتي و يادگيري باشد، دستخوش تخريب و انحلال شود.
اين كه پيامبر خاتم صلي الله عليه و آلهفرمودند : « فَـاِذَا الـتَـبَـسَت عَـلَيـكُـمُ الـفِـتَـن، كَـقِـطَـعِ اللَـيـلِ الـمُظـلِم, فَـعَـلَيـكُم بِالـقُرآنِ»، « هنگامي که فتنههاي زمانه، مانند پاره هاي شب تار، شما را در برگرفت، بر شما باد که به قرآن کريم مراجعه و از آن کمک بگيريد.». ( الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 599) از جهتي تأكيدي است بر توجه به همين هشدار مهم. زنگ خطر حذف آموزش قرآن كريم، در آموزش و پرورش، سالهاست كه به گوش مي رسد. مديران دلسوز و با بصيرت و انقلابي به ويژه اعضاي محترم شوراي عالي آموزش و پرورش، بايد مراقب باشند كه اصيل ترين حوزه تربيت و يادگيري در تعليم و تربيت اسلامي ( آموزش قرآن كريم ) دستخوش افراط و تفريط نشود.
درخواست :
با توجه به مقاله « استقلال تعليم قرآن در كتاب و سنت» ( مقاله اول )؛از سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي انتظار مي رود در بازآرايي تشكيلاتي سازمان و تصميم هاي مديريتي، عنايت لازم را به اين درخواست مبذول فرمايد :
« استقلالِ حوزه تربيت و يادگيري قرآن كريم و عربي ( طبق سند برنامه درسي ملي )به رسميت شناخته شود. »
اميد است با وجود اسناد ملي متعدد و تصريح قوانين مصوب، فصل الخطاب عمل به سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري و اسناد تحولي باشد. در اين صورت است كه منويات مقام معظم رهبري در تحقق سند تحول بنيادين، امكان پذير خواهد بود. ان شاء االله
« وَ ما تَوفيـقي اِلّا بِاللهِ ، عَـلَيـهِ تَـوَكَّلـتُ وَ اِلَيـهِ اُنيـبُ»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پس انتظار مي رود تصميمات مصوب كه حاصل خرد جمعي قانونگذاران نظام تعليم و تربيت است پاس داشته شود.
آنگاه پي به اشكال كار خواهند برد و خواهند ديد كه حذف حوزه آموزش قرآن كريم تا چه اندازه زمينه مهجوريت بيشتر قرآن را در كشور را فراهم خواهد كرد.
و هر کس از یاد من اعراض کند = همانا در دنیا معیشتش تنگ شود + و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
در فصل چهارم اين قانون ( ساختار سازمانی ) ماده ۳۴ آمده است :
« تنظیم شرح وظایف و ایجاد هرگونه واحد و پست سازمانی در دستگاههای اجرائی، صرفاً در چهارچوب وظایف قانونی مصوب آنها مجاز میباشد. سازمان مکلف به نظارت بر حسن انجام این کار میباشد. »
قاعدتاً سازمان امور اداري و استخدامي با حذف يا دغام حوزه يادگيري قرآن و نيز تاسيس حوزه جديد تفكر كه هر دو بر خلاف سند برنامه درسي ملي موافقت نخواهد كرد. ( انشاءالله )
‹‹ واقعيت ها را بنويسيد، هر چند به ضرر خودتان يا به ضرر کساني باشد که به آنان علاقمنديد.
من هم ممکن است اشتباه کنم. شما نبايد از کنار اشتباهاتم
يا آن چه به نظر شما اشتباه مي آيد، بي سرو صدا بگذريد؛
اين کار خلاف وظيفه اي است که بر عهده گرفته ايد.
كسي که براي خدا قلم مي زند، نه گزاف مي گويد و نه کتمان حقايق مي کند. سعي کنيد مورخ بي غرضي باشيد،
مسائل و حوادث را آن طور که واقع شده است، شرح دهيد.
نوشته شما مبالغه آميز نباشد،
پرده پوشي هم در آن نشده باشد،
نه اغراق کنيد و نه انکار؛
در قدم اول
با زبان ملايم،
با زبان پند و اندرز
با افراد مواجه شويم،
خواه شاه باشد يا شبان.
وظيفه در قدم اول ارشاد است
و در اين وظيفه نبايد ميان انسان ها، از نظر مقام، موقعيت و منصب فرق بگذارند. ››
(صحيفه نور ، ج۶، ص ۱۵)
الناس علي دين ملوكهم
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی،
بر آورند غلامان او درخت از بیخ
این شیوه از مدیریت منهدم کننده، نیازمند مطالعات و پژوهش های عمیق و وسیع و دقیق است. و الا باید هر روز شاهد تکرار اینگونه برنامه روزی ها باشیم.
تا كنون مي پنداشتم درس قرآن فقط در مدرسه محكوم به حذف است.
امروز ريشه اين تفكر را يافتم.
« قل كل يعمل علي شاكلته » ( سوره اسراء 84 )
از كوزه همان تراود كه در اوست.
اين كه مي گو يند :
« بيرون مردم، داخل مسئولان است. »
ظاهرا حرف گزافي نيست.
مثلا وقتي مي خواهند نام اتوبان و خياباني را به نام آيته الله هاشمي رفسنجاني بگذارند، نام اتوبان « نيايش » را تغيير مي دهند.
چون مي دانند كسي اعتراض نمي كند.
اصولا ديوار خدا و قرآن كوتاه است.
در مدرسه هم از ساعت قرآن براي دروسي چون رياضي استفاده مي كنند. چون مي دانند خانواده ها هرگز اعتراض نمي كنند. ( اصلا متوجه نمي شوند كه اعتراض كنند. )
الان هم مي خواهند حوزه تفكر را جايگزين قرآن كنند،
اگر كسي جز همين بنده خدا اعتراض كرد؟!!!
قرآن كجاي تعليم و تربيت ماست؟!
ان الانسان لفی خسر
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند = حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد + نور خود را كامل خواهد گردانيد.
« قرآن در آموزش و پرورش حقيقتاً مهجور واقع شده است.
علّت اين است كه در دوراني طولاني، قرآن در آموزش و پرورش ما، به خصوص در آن سنين يادگيري مهجور بوده يا اصلاً وجود نداشته است.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، توقع اين بود كه يك كارِ كارستاني انجام بگيرد.
كارهايي هم شده است، ليكن جاي حضور قرآن در دورههاي گوناگون واقعاً خالي است.
بايد فكر بشود.
امروز خوشبختانه حركت قرآني در كشور خيلي خوب است؛
ليكن در آموزش و پرورش بايد نهادينه شود.»
روز معلم 1385
ظاهرا استحاله سند تحول و برنامه درسي ملي از همين ابتدا شروع شده است.
آن هم با درس قرآن.
اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا
راستي درس آموزش قرآن در حوزه هاي علميه وجود دارد ؟!!
تازه تر از تازه تري مي رسد.
سند تحول بنيادين را از تغيير بنيادهاي تربيت ديني يعني قرآن آغاز كرده اند.
علي بركت الله
و نيز نشانه وجود نگاه التقاط علمی که خاستگاه آن باورهای حیرتزده شبهعلمی است.
و نيز نشانه وجود نگاه التقاط در عمل که خاستگاه آن تجربههای فردی است.
مدیریت اسلامی هنگامی مجال تعریف مییابد که از این التقاط سه پیراسته باشد.
پس اين مسائل براي چيست؟
اين منطق درستي نيست.
همين باعث شده تا سنگ بر روي سنگ بند نشود.
با كمال تاسف اين اصل، در سازمان پژوهش درباره خود قرآن رعايت نمي شود.
سلام بر کربلایی کاظم کریمی ساروقی بی دندان
" ما استاد از دست دادن فرصت ها هستیم"
تنها نه ز سستی هنری سر نزد از ما
در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم.
امروز هم با حذف حوزه قرآن در سازمان پژوهش
ظاهرا درس قرآن اشتباهي وارد وزارت آموزش و پرورش شده است.
و ... همه اينها از نتايج سحر است.
با سلام و درود
شما معاون پژوهشي شده ايد كه سند تحول بنيادين را اجرا كنيد نه آن كه در آن اعمال نظر كنيد.
لطفا روال قانوني را پيش بگيريد.
ممنون از شما
در مقابل از دست دادن تعمدي چنين ظرفيت گرانبهايي، تصميم حكيمانه اي نيست و بلكه به نوعي، ناسپاسي در قبال قرآن و نظام جمهوري اسلامي است.
يقينا اين نوع تصميم ها پشيماني عاملان چنين پيشامدي را در آينده به دنبال خواهد داشت؛ و اين شايد مصداق آيه ي شريفه « لا تُلـقوا بِـاَيـديـکُم اِلَي التَّهـلُـکَـةِ » باشد.
دبيركل محترم شوراي عالي
با سلام و احترام
ظاهرا ساز و كار مناسبي براي نظارت بر حسن اجراي اسناد تحولي وجود ندارد.
در اين صورت بايد شاهد اعمال سلايق مديران باشيم.
لطفاً بفرماييد شوراي عالي چه ساز و كاري براي نظارت بر سازمان پژوهش دارد؟
تشكر از پاسخ حضرتعالي
الان سكوت مي كند و بعداً هم مجبور مي شود تصويب كند.
آنگاه پي به اشكال كار خواهند برد و خواهند ديد كه حذف حوزه آموزش قرآن كريم تا چه اندازه زمينه مهجوريت بيشتر قرآن را در كشور را فراهم خواهد كرد.
زيرا اين تصميم سازمان پژوهش بر خلاف ماده 34 قانون مدیریت خدمات کشوری ( مصوب ۸ /۷ /۱۳۸۶ ) است.
در فصل چهارم اين قانون ( ساختار سازمانی ) ماده ۳۴ آمده است :
« تنظیم شرح وظایف و ایجاد هرگونه واحد و پست سازمانی در دستگاههای اجرائی، صرفاً در چهارچوب وظایف قانونی مصوب آنها مجاز میباشد. سازمان مکلف به نظارت بر حسن انجام این کار میباشد. »
کسانی که جزمیت دارند راهی جز هلاکت ندارند و کسی که در وهم جازم به سر میبرد و توانایی گوش دادن ندارد هلاک میشود.
از مدرسه ای عکس دارم که یکی از کانونهای فرهنگی مساجد در آن مدرسه در تابستان حدود یکصد دانش آموز را تحت طرح "آسمانی ها" آموزش می داد
سپس دستور دادند که آن کلاسها برگزار نشود شاید فردا روزی ادعای استخدام شدن نمایید، اکنون 9 سال می گذرد دریغ از یک دانش آموز !
آنها شاگرد مقام آور تربیت میکردند و معلم مدرسه افتخارش را می ربود
این رفتار یعنی اولاً نردبان نباش و ثانیاً اگر بودی برای ما باش و رقیب ما نباش و با حضورت ضعف ما را افشاء نکن
و قال امیرالمومنین(ع) : طمع به هلاکت می کشاند
لا رأی، لمن انفرد برأیه
کسی که خود رأی است، رأی ندارد.
به درسی می گویند که سر نخواستنش دعواست.
و مصداق اتم آن درس قرآن است.
پرورشی یک نوع ضربه و آسیب می زند.
آموزشی با بی تفاوتی
و معاونت پژوهشی با انحلال آن
اما چرا درس نمی گیرد؟ ... !!!
چرا ساز و کار نظارت مستمر وجود ندارد؟ ... !!!
چرا برخورد نمی کند؟ ... ؟
حال اين برنامه استعماري از سوي حكومت ها و دولت هاي داخلي باشد و يا فتنه هاي خارجي
و الا نه تنها كمي به يكديگر نخواهند كرد بلكه حوزه معارف اسلامي به دليل گستردگي تعليم قرآن را كه از مهارت هاي كمي زبان است را به شدت تحت تأثير قرار خواهد داد.
لذا حفظ استقلال حوزه قرآن كاملا عقلاني و درست است.
شايد ايشان نمي دانند كه توجه خاص ولي بر خلاف قانون و مصوبات، نه به نفع قرآن و نه به نفع نظام تعليم و تربيت است. بلكه چنين تصميات فردي مسأله اي زود گذر است كه پس از مدتي بر عليه خودش مورد استفاده قرار مي گيرد.
تفسير قرآن به قرآن ايشان در الميزان نيز حاصل همين نظريه است.
قرآن از هر حيث استقلال دارد حتي در تعليم
آنچه ما از آن در فهم بيشتر قرآن استفاده مي كنيم در مصاديق و نطبيق آن است و نه خود قرآن
در حوزه تعليم قرآن كريم هم چون هدف تعليم خود قرآن است، اين قاعده كاملا حاكم است.
لذا درگير كردن حوزه تعليم قرآن با معارف اسلامي به فاصله گرفتن از خود قرآن منجر مي شود.
( علاقمندان نظريه استقلال قرآن در بیان علامه را مطالعه فرمايند. )
1- قرآن كريم کلام است و به حکم کلام بودن، از معنای مراد خود پرده برمیدارد و به غیر نیازی ندارد.
2- هیچ دلیل دیگری وجود ندارد که مراد قرآن از این الفاظ، چیزی جز همین مراد تحتاللفظی آن است و دلیلی بر نفی حجیت ظواهر قرآن در دست نیست.
3. قرآن اقوام خاصی چون بنیاسرائیل، مؤمنان، و کفار را مورد خطاب قرار میدهد که لازمة آن، استقلال قرآن در ادای مفاهیم الفاظش است.
4. لازمة تحدی، قابل فهم بودن قرآن است.
5. دعوت قرآن به تدبر در آیات، دلیل روشنی است بر اینکه قرآن مستقلاً قابل فهم است و برای رساندن مرادات الفاظ خویش به غیر نیازی ندارد.
اغلب موارد در زمينه ضرورت حفظ استقلال حوزه تعليم قرآن نيز صدق مي كند. چرا كه بزنگاه و نقطه حركت ورود به قرآن تعليم آن است. ...
« تعلیم کتاب الله که در شمار وظایف پیامبر آمده با القای معانی و مفاهیمی تعبدی به مخاطب بدون آنکه برای او فهم پذیر و تحلیل شدنی باشد، تفاوت می کند. روایات تفسیری در مقام تفسیر ظاهر آیات سخنی نمی گویند، بلکه فراتر از فهم و قدرت تحلیل مخاطب است. »
« بیانات پیامبر صل الله علیه و آله در مقام تعلیم ظاهر آیات ضرورتاً با دلالتِ خودِ آیات، نسبتی ظاهری و قابل درک و تحلیل دارد؛ زیرا خداوند آن آیات را برای القای معانی خاص فرو فرستاده؛
از مقاله : استقلال قرآن در بيان
« بیانات پیامبر صل الله علیه و آله در مقام تعلیم ظاهر آیات ضرورتاً با دلالتِ خودِ آیات، نسبتی ظاهری و قابل درک و تحلیل دارد؛ زیرا خداوند آن آیات را برای القای معانی خاص فرو فرستاده؛
ازاین رو، عموم بیانات تفسیری ایشان مؤید فهم پذیری و تفسیرپذیری قرآن است. البته تأکید می شود که مرحوم علامه تفاصیل ذیلِ آیات، اعم از حوزه احکام و معارف را در شمار تفسیر ظاهری، و به عبارتی «تعلیم کتاب الله تلقی نمی کنند.
ایشان شأن پیامبر و امامان را در بیان تفاصیل احکام و معارف فراتر از شأن تعلیم و تفسیر قرآن به حسب اصطلاح می شمارند.
هرچند این نوع تلقی ممکن است با نگاه جزئی و ناظر به مفاهیم و اصطلاحات رایج از واژه تفسیر و تعلیم قابل مناقشه باشد، اما به نظر می رسد در دستگاه فکری علامه و در کلیت نظریه تفسیری ایشان از انسجام برخوردار است.
از مقاله : استقلال قرآن در بيان
به نظر مي رسد بي توجهي به اين استقلال بياني قرآن نيز باعث بروز مشكلات و كج فهمي هايي شده و بايد مورد توجه متوليان فرهنگ قرآني جامعه قرار گيرد.
در آیه دو سوره جمعه هدف از بعثت را در سه امر خلاصه کرده :
یکى جنبه مقدماتى دارد و آن تلاوت آیات الهى است،
دو قسمت دیگر یعنى «تهذیب و تزکیه نفوس » و
« تعلیم کتاب و حکمت » دو هدف بزرگ نهائى را تشکیل مى دهد.
تفسير الميزان
هرگونه انحراف از اسناد ملی به جای آنکه «تحول بنیادین» باشند، «تحول بنیانکن» خواهند بود و باعث بروز مسائل عدیدهای خواهد شد.
لذا از سازمان پژوهش انتظار میرود به جای « خلق قانون و جعل قانون »، خود را امانتدار و مجری تمامقد قوانین مصوب دانسته و کوچکترین تغییر را منوط به مصوبه شورای عالی بداند.
دست کم باید مدیرانی که به هر دلیلی قانون را قبول ندارند، یا استعفا دهند و یا برکنار شوند.
هرگونه ملاحظه ای نه تنها خیانت محسوب می شود بلکه باعث بروز مشکلات جدی در مراحل و مراتب بعدی می شود. که کمترین آن تحمیل هزینه های سنگین است.
جمهوريت نظام اسلامي به اندازه اسلاميت آن مهم و اصيل است. به همين دليل وقتي قانوني تصويب مي شود، همه بايد خود را ملزم به رعايت آن بدانند.
حتي اگر به درجه اجتهاد رسيده باشند.
اول تصمیم دلخواه خود را اعمال می کنند و بعد نهادهای قانونی را مجبور به تصویب می کنند.
البته این شیوه تنها یک اشکال دارد و آن مغالطه آمیز و غیرمنطقی بودن آن است.
اما در کشورهای پیشرفته رعایت شرح وظایف شغلی برای قانونمندی حرف اول را می زند، جاي بررسي و بحث و گفت و گوي فراوان دارد.
امام علي عليه السلام فرمودند :
اوصيــكُـما وَ جَـميـعَ وُلـدي وَ اَهـلي وَ مَن بَـلَـغَ كِـتابي بـتَقـوَا الله وَ « نَـظـمِ اَمـرِكُـم »
نهج البلاغه / نامه 47
اين كه تعليم قرآن را با تعليم معارف اسلامي يك مطلب بدانيم چه سودي براي هر يك دارد؟!!
جز حجيم كردن محتوا و سردرگمي دانش آموزان فايده ديگري هم دارد؟
جاي تاسف است.
از ناحيه هر كسي كه باشد. رئيس اداره يا آبدارچي
با اين تفاوت كه رفتار غير قانوني مديران، تبعات و هزينه هاي سنگيني در پي دارد.
پس با کوچک شمردن جرم، یا نادیده گرفتن خطای مجرمان، قانون شکنی به یک رفتار عادی بدون نیاز به پیگیری و مجازات تبدیل می شود.
بنابراين نبايد در بر خورد با قانون شكنان كوتاهي كرد.
و ادغام حوزه ها، مانع از پرداختن به اين حوزه خواهد شد. و در نتيجه تغييري در حوزه عمل پيش نخواهد آمد.
لذا استقلال اين حوزه ضرورت دارد.
خواهشمندم گوشه چشمي هم به جايگاه و ميزان توجه ساير كشورهاي اسلامي به يادگيري و توجه به قرآن كريم بياندازيد.
يقيناً پي به اشكال كار خود خواهيد برد و خواهيد ديد كه حذف حوزه آموزش قرآن كريم تا چه اندازه زمينه مهجوريت بيشتر قرآن را در تنها كشور شيعي را فراهم خواهد كرد.
معلوم است که مافیای سند ۲۰۳۰ هنوز در وزارت آموزش و پرورش فعال است.
چه عقلانيت فطري و چه عقلانيت وحياني چنين اجازه تخلف از قوانين رسمي نظام را به هيچ مديري نمي دهد.
قدر این نظام مقدس را بدانید که چنین فرصتی ایجاد کرده است.
اما اين كه شوراي عالي آموزش و پرورش چنين ظرفيت ارزشمندي را در سند برنامه درسي ملي پيش بيني و تصويب و ابلاغ كرده، بسيار ارزشمند و جاي شكر گذاري دارد.
در مقابل از دست دادن تعمدي چنين ظرفيت گرانبهايي، تصميم حكيمانه اي نيست و بلكه به نوعي، ناسپاسي درباره تنها معجزه به جا مانده از انبياي الهي يعني قرآن كريم است؛ كه در اين صورت پشيماني عاملان چنين پيشامدي را در آينده به دنبال خواهد داشت؛
و اين شايد مصداق آيه ي شريفه « لا تُلـقوا بِـاَيـديـکُم اِلَي التَّهـلُـکَـةِ » باشد.
اما قرآن کریم و جو ه یادگیری آن باید باقی بماند.
همچنان که تا کنون باقی مانده است.
پس بر کارشناسان این حوزه واجب عینی است که بر حفظ حوزه یادگیری قرآن کریم طبق ضوابط و اسناد تحولی مصوب بایستند.
قطعا خدا یاورشان خواهد بود.
ان شاءالله
شیر بیدم و سر و اشکم کی دید
اینچنین شیری خدا خود نافرید
مایه شرم و خجالت است که با اسناد رسمی اینگونه رفتار می شود.
دست کم باید مدیرانی که به هر دلیلی قانون را قبول ندارند، یا استعفا دهند و یا برکنار شوند.
هرگونه ملاحظه ای نه تنها خیانت محسوب می شود بلکه باعث بروز مشکلات جدی در مراحل و مراتب بعدی می شود. که کمترین آن تحمیل هزینه های سنگین است.
و بايد گفت حتي تصور چنين عملكردي از آقاي حجه الاسلام و المسلمين ذوعلم به عنوان يك روحاني منتسب به مقام معظم رهبري آن هم در گام دوم انقلاب اسلامي، نه تنها انقلابي نيست، بلكه چهره اي تيره و تاريك و نيز محيطي نا امن و ترسناك را براي اين سازمان به وجود مي آورد.
جبران چنين شرايط دلهره آوري پرهزينه و طولاني مدت خواهد بود.
تحقير و حذف قرآن و قرآنيان هميشه تاريخ تكرار مي شود.
زيرا حاكمان از گسترش فرهنگ حقيقي قرآن مي ترسند.
به ويژه آنان كه داعيه دار آن هستند.
و اتفاقا همين نشانه اضمحلال است.
چرا كه قرآن مي ماند.
و حاكماني كه مرود درگاه الهي هستند،
بايد بروند و مي روند.
و نيز نشانه وجود نگاه التقاط علمی که خاستگاه آن باورهای حیرتزده شبهعلمی است.
و نيز نشانه وجود نگاه التقاط در عمل که خاستگاه آن تجربههای فردی است.
مدیریت اسلامی هنگامی مجال تعریف مییابد که از این التقاط سه پیراسته باشد.
در مقابل از دست دادن تعمدي چنين ظرفيت گرانبهايي، تصميم حكيمانه اي نيست و بلكه به نوعي، ناسپاسي در قبال قرآن و نظام جمهوري اسلامي است.
يقينا اين نوع تصميم ها پشيماني عاملان چنين پيشامدي را در آينده به دنبال خواهد داشت؛ و اين شايد مصداق آيه ي شريفه « لا تُلـقوا بِـاَيـديـکُم اِلَي التَّهـلُـکَـةِ » باشد.
حال پس از هشت سال كه قرار است سند برنامه درسي ملي اجرا شود، به یکباره و در تلاطم توفان تصمیمات ناپخته، عجولانه و ناشیانه، از شوربختی حوزه يادگيري قرآن كريم در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، اين حوزه توسط اولين و آخرين مخالف استقلال تعليم قرآن در اين سازمان مورد بي مهري و تعرض قرار مي گيرد و عملاً بر خلاف مصوبه شوراي عالي عمل مي شود.
در چنين بستري فقط مي توان گفت :
تنها نه ز سستي هنري سر نزد از ما
در بي هنري نيز به جايي نرسيديم.
دبير محترم شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور
سلام عليكم
حضرتعالي به عنوان مدير شوراي توسعه و معاون سازمان پژوهش، نه تنها طبق قانون نتوانستيد مركز آموزش عمومي قرآن را در سازمان پژوهش تاسيس كنيد. بلكه حوزه مستقل آموزش عمومي قرآن كريم را نيز به تعطيلي كشانديد.
آيا اين بود نتيجه فعاليت هاي شوراي توسعه فعاليت هاي قرآني كشور ؟!!!!
علي بركت الله
تصميمي كه بيش تر به دنبال تطهير و توجيه برنامه درسي حوزه معارف اسلامي است، تا توجه به آموزش قرآن كريم.
اتفاقي كه سال هاست در بخش قرائت قرآن دوره متوسطه دوم و « كتاب هاي دين و زندگي » پيش آمده و آن را به كلي مورد استحاله و بلكه بي توجهي در مدارس قرار داده است.
در طي سه سال آخر تحصيلات عمومي در اثر سوء مديريت در تأليف و يا عدم اجراي كامل برنامه درسي در اغلب مدارس، باعث بي سوادي قرآني بسياري از دانش آموزان هنگام اخذ ديپلم مي شود.
اما از آنجا كه خداوند خود فرموده : « انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون » اين جوجه اردك زشت، تبديل به يك قوي زيبا خواهد شد و بال خود را بر سر همه 11 حوزه خواهد گسترانيد.
تا كور شود هر آنكه نتواند ديد.
ان شاء الله
داستان سعدی که می گه :
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
متشكريم.
« و بدانید که تا واگذارنده قرآن را به جای نیارید، در قرآن چنگ نتوانید انداخت. »
طرح ضرورت تأسيس يك حوزه جديد، دليل نمي شود كه حوزه تربيت و يادگيري قرآن در حوزه معارف اسلامي ادغام شود و از خلع اين تلفيق، براي تأسيس حوزه جديد استفاده گردد.
« و زود است كه پس از من بر شما روزگاری آید، که نزد مردم آن زمان، کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند؛
و باز کالایی پرسودتر از قرآن نخواهد بود، اگر معنیش را تحریف کنند.
حاملان قرآن آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشی بسپارند.
پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور.
هر دو با هم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند. پس در این زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان،
با مردمند نه با ایشان.
چه، گمراهی و رستگاری سازوار نیایند، هرچند با هم در یکجا بپایند.
پس آن مردم در جدایی متّفقند، و از جمع گریزان.
گویی آنان پیشوای قرآن اند، نه قرآن پیشوای آنان.
جز نامی از قرآن نزدشان نماند، و نشناسند جز خطّ و نوشته آن. »
و چقدر اين سخن روزگار امروز ماست.
اما كجايند پندگيرندگان ؟!!!!
متاسفانه آقای ذوعلم تلاش دارد با اعمال نظر و تغییر مصوبه عملا شورای عالی آموزش و پرورش را در کار انجام شده قرار دهد.
معمولا شورای عالی آموزش و پرورش در چنین شرایطی ترجیح می دهد تابع نظر و عمل مدیران آموزش و پرورش باشد.
و قطعا این روال غلط باعث استحاله سند تحول بنیادین می شود.
سند تحولی که از همین اول ریشه قرانش را بخشکانند، عاقبتش معلوم است.
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
اما در عين حال مي تواند با ساير حوزه هاي يادگيري هماهنگ و همراه باشد. ( و نه بخشي از حوزه حكمت و معارف اسلامي )
دست کم باید مدیرانی که به هر دلیلی قانون را قبول ندارند، یا استعفا دهند و یا برکنار شوند.
هرگونه ملاحظه ای نه تنها خیانت محسوب می شود بلکه باعث بروز مشکلات جدی در مراحل و مراتب بعدی می شود. که کمترین آن تحمیل هزینه های سنگین است.
متاسفانه آقای ذوعلم تلاش دارد با اعمال نظر و تغییر مصوبه عملا شورای عالی آموزش و پرورش را در کار انجام شده قرار دهد.
معمولا شورای عالی آموزش و پرورش در چنین شرایطی ترجیح می دهد تابع نظر و عمل مدیران آموزش و پرورش باشد.
و قطعا این روال غلط باعث استحاله سند تحول بنیادین می شود.
دلیل وقوع چنین فرضی نبود نظارت مستمر و مقتدر از سوی شورای عالی آ.پ بر نحوی اجرای قوانین است. شورای عالی نباید منفعل باشد.
همچنین مدیران نظام تعلیم و تربیت باید خود را مقید و ملتزم به رعایت قوانین و ضوابط و مقررات کنند.
خود رایی آفت مدیریت است.
شورای عالی آموزش و پرورش نباید از این قاعده سفسطه آمیز و مغالطه گونه متاثر شود.
تا زمانی که وزارت آموزش و پرورش، قلب نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد،
و تا زمانی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، قلب وزارت آموزش و پرورش نباشد،
و تا زمانی که حوزه تربیت و یادگیری قرآن کریم، قلب سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نباشد،
تحول بنیادین تنها در مقام حرف و سخن باقی خواهد ماند.
مگر در در ۴۰ سال گذشته غیر از این بوده است؟!
مو از پایان قرآن، چون ننالم؟
یکی ایران و یک قرآن تنها
مو از ایمان اینان چون ننالم؟
چرا كه ادغام و يا تأسيس حوزه جديد مي تواند تبعات متعدد و هزينه هاي زيادي داشته باشد. و نيز فرصت هاي فراواني را از بين ببرد.
به همين دليل شوراي عالي نيز بايد نسبت به اين نوع تغييرات حساس بوده و ضمن نظارت بر حسن اجراي آن، تذكرات لازم را ارائه كند.
زيرا كه تخلف از قانون، بي شك تخلفات بعدي را در پي خواهد داشت؛ تا آنجا كه زمينه هاي انحراف برنامه درسي و سند تحول بنيادين را فراهم خواهد كرد.
با اختصاص ساعت درسی قرآن برنامه رسمی به حفظ اجباری و بدون درک و فهم جزء ۳۰ قرآن و مخالف کلیه اسناد رسمی از سوی معاونت پرورشی از یک سو
و حذف حوزه یادگیری قرآن کریم در سازمان پژوهش و برنامه ریزی از سوی دیگر
آغاز می کنیم همه و همه پیام های متعددی دارد.
حال اين برنامه استعماري از سوي حكومت ها و دولت هاي داخلي باشد و يا فتنه هاي خارجي
نگاه سياسي و گزينشي به قرآن و استفاده ابزاري از آن، مراد گام دوم انقلاب اسلامي نيست.
دفاع از حضور قرآن در مهم ترين نهاد تربيتي امروز و فرداي جامعه را جدي بگيريد.
اذا تَـرَحَّلـتَ عَن قَومٍ وَقَد قَـدَروا
اَن لا تُـفارِقَـهُم، فَارّاجِـلونَ هُم
چون از نزد قومی کناره بگیری و آنان بتوانند تو را راضی کنند و از ترک آنان باز دارند؛ اما چنین نکنند، پس در حقیقت آنانند که تو را ترک میگویند (نه تو).
از شوراي محترم توسعه فرهنگ قرآني گشور انتظار مي رود چشم خود را بر حذف حوزه يادگيري قرآن كريم نبندد.
هر چند انتظار اين بود كه طبق قانون پيگير تاسيس مركز مستقل آموزش عمومي قرآن باشد.
احتمالا شما هم قبول دارید که تحول فقط شعار و حرف نیست؟
پس الگوی سبک مدرسه زندگی تان را با بی انضباطی، بی نظمی و قانون شکنی توام نفرمایید.
کمی قانونمداری برای جنابعالی هم می تواند مفید باشد.
متشکر از همدلی و همراهی شما
حجت الاسلام و المسلمين سيد ابراهيم رئيسي در مراسم معارفه خود گفت : هيچكس در هيچ شرايطي و هيچ جايگاهي حق دور زدن قانون و تخلف را نخواهد داشت.
گرفتاري در دام بروكراسي اداري و اسارت در حلقه هاي متعدد مديريتي، چالاكي و ابتكار عمل را سلب مي كند و ارتباط مستقيم و به موقع با مديران ارشد سازمان را به صورت چشمگيري كاهش مي دهد.
اگر بخواهيم بر يك اصلي تفاهم و توافق كنيم بايد همه بر مبناي قانون عمل كنند و نزديكترين اساس به اجراي عدالت اجراي قانون است.
در كشور همه موظف اند اجراي قانون كنند و هيچكس در هيچ شرايطي و هيچ جايگاهي حق دور زدن قانون و تخلف را نخواهد داشت.
اجراي قانون را در همه سطوح كشور بايد جدي گرفت و براي تحول ما نيازمند نيروي انساني تحول خواه هستيم.
همین امر باعث شده این همه اسناد تحولی مغایر هم و بدون صاحب رها شوند و هر کس گوشه ای از این سندها را برای حفظ موقعیت و صدارتش به دست گیرد و پشت الفاظ آن پنهان شود.
این مقدار از سطحی نگری شگفت آور است.
نمونه آن را باید در همین تصمیم خلاف قانون معاون وزیر مشاهده کرد.
مرگ عمل برنامه درسی در ایران، با همان تعبیری که شوآب از آن یاد می کند، در دوره های مختلف حیات سازما
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
سعدی
به نظر میرسد ریشه تمام این بی تدبیریها به خاطر دوری و عدم ارتباط داعیه داران اجرای سند تحول بنیادین از همین کتابی است که امروز در پی حذف آن در آموزش و پرورش هستند و با این اتفاق حقیقتا تحولشان تحولی بنیانکن خواهد بود..
و ... همه اينها از نتايج سحر است.
چرا که " و من تعرض عن ذکری فان له معیشت ضنکی
و نحشره یوم القیامه اعمی "
مسلما خداوند متعال قرآن کریم را حفظ خواهد کرد.
و برای مخالفان جز پشیمانی سودی نخواهد بود.
این وعده الهی است که قطعا محقق خواهد شد.
سؤال اينجاست كه آيا حوزه تفكر واقعاً يك حوزه تربيت و يادگيري است؟!
در مقايسه با مأموريت و وظايف ذاتي و تعريف هر يك از حوزه هاي يادگيري، پاسخ به سؤال فوق، « منفي » است.
زيرا طبق سند برنامه درسي ملي عنصر تفكر يكي از پنج عنصر الگوي هدفگذاري در برنامه درسي است. لذا براي عنصر تفكر، حوزه اي مستقل قائل شدن، جاي ترديد و تأمل جدي است.
به نظر مي رسد شوراي عالي آموزش و پرورش با حوزه شدن عنصر تفكر كه خود جزئي از الگوي هدفگذاري سند برنامه درسي ملي است، موافقت نمي كند
در نتيجه ايشان با توجه به امكان عدم موافقت شوراي عالي با حوزه شدن تفكر؛ اقدام به ادغام دو حوزه مصوب نموده اند.
فرصتي مغتنم و بي بديل در تربيت قرآني دانش آموزان در همه مدارس و همه پايه هايث تحصيلي كه در صورت تضييع، قطعاً جبران ناپذير خواهد بود.
از اين رو به نظر مي رسد شوراي عالي آموزش و پرورش با حوزه شدن عنصر تفكر كه خود جزئي از الگوي هدفگذاري سند برنامه درسي ملي است، موافقت نمي كند.
( عنصر ايمان، عنصر علم، عنصر عمل و عنصر اخلاق )
با وجود اين، برخي از افراد روي از قانون بر مي گردانند و قانون شکني مي کنند.
براي تبيين دلايل قانون گريزي همانند هر پديده اجتماعي ديگر بايد از زواياي مختلف به آن نگاه کرد.
اين که چه عواملي (سياسي، مديريتي، اقتصادي، قانوني و اجتماعي – فرهنگي)، قانون پذيري يا قانون گريزي در ايران را موجب مي شوند؟ نيازمند پژوهش است.
اين مورد كه در مقاله ذكر شده مورد مناسبي براي يك پژوهش علمي در پژوهشگاه تعليم و تربيت است.
بدین معنا که فرد قانونگریز اغلب یک ماده یا یک قانون را به هیچ وجه به عنوان قانون قبول ندارد و در واقع معتقد است در انتشار و تصویب قانون، قانوننویسان دچار اشتباه شدهاند.
بنابراین قانون برای وی الزام و تکلیف نیست و با این استدلال به خودش اجازه میدهد، قانون را عمل نکند و قانونگریزی داشته باشد.
اينكه علي رغم مصوبه برنامه درسي ملي بازهم تصور داشته باشيم دو حوزه قرآن و عربي و حكمت و معارف اسلامي، به دليل داشتن اشتراكاتي، يك حوزه يادگيري محسوب مي شوند؛ مي تواند به دليل خطاي هاله اي باشد.
در روان شناسي و علوم شناختي خطاي هالهاي به نوعي خطا در شناخت و تصميمگيري گفته ميشود که تحت تأثير ذهنيت قبلي قضاوتکننده شکل ميگيرد و ميتواند از حقيقت و انصاف به دور باشد. تأثير خطاي هالهاي ميتواند در قضاوتکننده بسته به تصوير ذهني قبلي مثبت يا منفي باشد.
اما اين كه شوراي عالي آموزش و پرورش چنين ظرفيت ارزشمندي را در سند برنامه درسي ملي پيش بيني و تصويب و ابلاغ كرده، بسيار ارزشمند و جاي شكر گذاري دارد.
در مقابل از دست دادن تعمدي چنين ظرفيت گرانبهايي، تصميم حكيمانه اي نيست و بلكه به نوعي، ناسپاسي درباره تنها معجزه به جا مانده از انبياي الهي يعني قرآن كريم است؛ كه در اين صورت پشيماني عاملان چنين پيشامدي را در آينده به دنبال خواهد داشت؛
و اين شايد مصداق آيه ي شريفه « لا تُلـقوا بِـاَيـديـکُم اِلَي التَّهـلُـکَـةِ » باشد.
تصميمي كه بيش تر به دنبال تطهير و توجيه برنامه درسي حوزه معارف اسلامي است، تا توجه به آموزش قرآن كريم.
اتفاقي كه سال هاست در بخش قرائت قرآن دوره متوسطه دوم و « كتاب هاي دين و زندگي » پيش آمده و آن را به كلي مورد استحاله و بلكه بي توجهي در مدارس قرار داده است.
در طي سه سال آخر تحصيلات عمومي در اثر سوء مديريت در تأليف و يا عدم اجراي كامل برنامه درسي در اغلب مدارس، باعث بي سوادي قرآني بسياري از دانش آموزان هنگام اخذ ديپلم مي شود.
ناله ی شام و سحر را به که باید گفتن؟
سالها رفت و غم از سینه من پا نکشید
این غم دیر گذر را به که باید گفتن؟
از تو پنهان چه کنم؟
اوج این اشک وشرر را به که باید گفتن؟
رنج این دیده ی تر را به که باید گفتن؟
به من ای همدمِ همدرد بگو:
این همه درد بشر را به که باید گفتن؟
سینه ام می سوزد
و همه بی خبرند
تو بگو
این خبر را به که باید گفتن ؟
اين که به دست خود مبادي حوزه تربيت قرآني و ديني نسل آينده انقلاب اسلامي را به نام تجميع يا ادغام و يا تلفيق، محدود کنيم و شاهراه هاي حياتي تربيت اسلامي متعدد و متنوع را تركيب كنيم، بر خلاف منطق عقلي و مصالح ديني و انقلابي است.
تجميع فعاليت هاي ديني و مذهبي به ويژه در عرصه توليد فکر و تبيين مبادي علمي و ديني مانند آموزش قرآن و معارف اسلامي از اهداف ليبراليسم دولتي است. ( رجوع شود به بند س – كمّي نگري، به جاي افزايش كيفيت )
39- تساهل و تسامح در ارزش هاي ديني از اهداف ليبراليسم اسلامي است. اين که دامنه تصميم گيري در حوزه قرآن و معارف را به جاي تطبيق با قرآن، بالعکس کنيم و آن را با افکار بشري محدود کنيم، خطري جدي است که ارزش هاي ديني را دچار کج تابي و استحاله تدريجي مي کند. نمونه آن را در ترکيه و بسياري از کشورهاي به ظاهر اسلامي مي توان ديد. ...
طرح ضرورت تأسيس يك حوزه جديد، دليل نمي شود كه حوزه تربيت و يادگيري قرآن در حوزه معارف اسلامي ادغام شود و از خلع اين تلفيق، براي تأسيس حوزه جديد استفاده گردد.
با توجه به گام های مثبتی که در حوزه آموزش قرآن در تعلیم و تربیت در سال های گذشته برداشته شده است و تلاش های بیدریغ حوزه قرآن ،دفتر پژوهش که انصافا در کنار نقطه ضعف هایی موجود بسیار خوب به وظیفه خود عمل نموده اند.شاهد تحرک در آموزش و نهادینه کردن و ورود مفاهیم قرآنی به زندگی کودکان و عامل شدن به آن در زندگی در مدارس بوده ایم . اما این حرکت به انرژی زیادی نیازمند است . حال اگر با ادغام حوزه ها و دچار روزمرگی شدن پژوهش های این حوزه شویم. انچه بر سر هدیه های آسمان و دین باوری در کودکان آمده ،بر سر قرآن هم خواهد آمد. تقاضا مندیم متولیان امر از عجله کردن در تصمیم گیری پرهیز کنند .و با دیدی پژوهشی و تحقیقی برنامه ریزی کنند. تا شرمنده قرآن نشویم. بگذارید حوزه قرآن با تفکر آموزشی به حرکت خود ادامه دهد.
صِنفانِ مِن أُمَّتِي إِذا صَلَحا صَلَحَ النّاسُ
وَ إِذا فَسَدا فَسَدَ النّاسُ: اَلْأُمَرَاءُ وَ العُلَماءُ
دو گروه از امت من، اگر صالح باشند، مردم صالح می شوند؛ و اگر فاسد شوند، مردم هم فاسد می شوند : امیران و عالمان
حال اگر عالمی امیر شود و صالح نباشد چه خواهد شد ؟!!!
انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون
و هر كس با قرآن در افتد، شكستش حتمي است.
و من اعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكي
و نحشره يوم القيامه اعمي
« وَ لَن یَجعَل الله لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلًا
و خداوند هرگز بر (زیـان) مؤمنان برای کافران راه (تسلطی) قرار نداده است.
امروز هم خدا همان است، قرآن همان و آن ها هم همان
كافي است به تكليف عمل شود.
ان تنصروا الله ينصركم
اگر قرآن به معنی واقعی خوانده و فهمیده شود و ملت ۶ا بدانند در قرآن چه سخنانی گفته شده طومار سلاطین و حاکمان ظلم در هر جایگاه و رتبه ای باشند برچیده خواهد شد.
در طول تاریخ هم نگذاشتند قرآن، آنچنان که هست خوانده و فهمیده و دیده شود.
در نتیجه همیشه قرآن را مانند اهلبیت علیهم السلام مهجور و زندانی و تحت نظر داشتند و دارند.
یا از این طرف پشت بام می افتیم و می شود سند ۲۰۳
یا از آن طرف پشت بام و می شود سند تحول منهای قرآن
فاین تذهبون ؟!!!
و هر کس از یاد من اعراض کند = همانا در دنیا معیشتش تنگ شود + و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
یا از این طرف پشت بام می افتیم و می شود سند ۲۰۳
یا از آن طرف پشت بام و می شود سند تحول بنیادین، منهای قرآن
فاین تذهبون ؟!!!
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا
قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ
بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
آنها بر تو به مسلمان شدن خود منّت میگذارند،
بگو: شما به اسلام خود بر من منّت منهید
بلکه اگر راست میگویید (و ایمان حقیقی دارید) خدا بر شما منّت دارد که شما را به سوی ایمان هدایت فرموده است.
امروز هم نباید اجازه داد برخی با لباس روحانیت اما بر خلاف قوانین جمهوری اسلامی عمل کنند.
ایشان فرمودند :
وَ كُلُّ اُمّةٍ قد رَفَعَ اللّه ُ عَنهُم عِلمَ الكتابِ
حِينَ نَبَذُوهُ وَ وَلاّهُم عَدُوَّهُم حينَ تَوَلَّوهُ،
هر امّتى، آنگاه كه كتاب آسمانى خود را رها كرد و كنار افكند، خداوند علم آن را از آنان گرفت و آن گاه كه دشمنان خود را به دوستى و سرپرستى گرفتند، خداوند آن دشمنان را بر ايشان ولايت و حكومت داد.
لكافي : 8/53/16
تند روی های مذهبی را نباید با روحیه انقلابی یکی دانست. فرقش در وفاداری با آرمان های انقلاب اسلام، امام خمینی و رهبری و قانون اساسی است.
افراد تند رو اول آرمان ها را می کوبند، چرا که مسئله و مانع اصلی تندروی های غیر انقلابی را قوانین و ضوابط که منشور نظام اسلامی را تشکیل می دهند می دانند.
لذا اجازه اجرای سند تحول بنیادین در خارج از مصوبات نه جایز است و نه عقلانی بلکه انحراف است.
چاره کار قبل از وقوع باید کرد.
از درد کهنه ای که مداوا نمی شود
یا می شود گلایه کنم یا نمی شود.
بیان این درد از زبان طلایه دار تمسک به قرآن در کشور یعنی مقام معظم رهبری در سال 1385 به این صورت بوده است: «قرآن در آموزش و پرورش حقیقتاً مهجور واقع شده است.» معظم له در تبیین آن فرموده اند: «علت این است که در دورانى طولانى، قرآن در آموزش و پرورش ما، به خصوص در آن سنین یادگیرى مهجور بوده یا اصلاً وجود نداشته است. آن قدیم - زمان کودکى ما - یک چیزهاى مختصرى بود و بعد به تدریج همینطور کمرنگ شد و بالأخره حذف شد. بعد از پیروزى انقلاب، توقع این بود که یک کارِ کارستانى انجام بگیرد. کارهایى هم شده است، لیکن جاى حضور قرآن در دوره هاى گوناگون - چه دبستان، چه دبیرستان و چه راهنمایى - واقعاً خالى است. باید فکر بشود. نه به شکل تحمیلى، نه به شکل بیزارکننده و دورکننده. بلکه به شکل صحیح.»
فقط می توان گفت : ما عشت اراك الدهر عجبا
هر دم از این باغ بری می رسد. تازه تر از تازه تری می رسد
مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند = حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد + نور خود را كامل خواهد گردانيد.
انا نحن نزلنا الذکر وانا له الحافظون
به کجا چنین شتابان .کمی اهسته تر بران .
هر که با قراندر افتد ور افتد
ومکرو ومکرالله والله خیر الماکرین
التماس تفکر
أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ ...
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ
لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مى رسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى ... سفارش مى كنم.
خدا را خدا را در باره قرآن،
نيايد كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى جويند.
در زماني كه ساير كشورهاي اسلامي تا اين اندازه به قرآن توجه و اهتمام دارند، در تنها كشور شيعي قرآن را مورد كم توجهي قرار دادن چه توجيهي دارد؟!!
آنگاه پي به اشكال كار خواهند برد و خواهند ديد كه حذف حوزه آموزش قرآن كريم تا چه اندازه زمينه مهجوريت بيشتر قرآن را در كشور را فراهم خواهد كرد.
کسانی که بر مسند قدرت هستند، اگر بر خلاف ضوابط عمل کنند، نه تنها انقلابی نیستند؛ بلکه زمینه " افراطی گری " و " دیکتاتوری " در سازمان اداری و جامعه را فراهم می کنند.
آيا انصافا و شرعا اين مفهوم حركت انقلابي است؟
امام خميني در اينباره فرمودند :
« این قرآن کریم که در بین دست مسلمین هست و از صدر اسلام تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است ... نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد و همانطوری که در زمان رسول الله وارد شد، الآن هم همان است، به غیر او نیست.»
(صحیفه امام، ج 18، ص 422ـ 423)
سوال اينجاست كه اين قرآن چگونه از هر تحريفي مصون ماند؟
قطعاً پس از خواست الهي، همين موضوع استقلال تعليم قرآن در جوامع اسلامي بوده است.
در فصل چهارم اين قانون ( ساختار سازمانی ) ماده ۳۴ آمده است :
« تنظیم شرح وظایف و ایجاد هرگونه واحد و پست سازمانی در دستگاههای اجرائی، صرفاً در چهارچوب وظایف قانونی مصوب آنها مجاز میباشد. سازمان مکلف به نظارت بر حسن انجام این کار میباشد. »
قاعدتاً سازمان امور اداري و استخدامي با حذف يا دغام حوزه يادگيري قرآن و نيز تاسيس حوزه جديد تفكر كه هر دو بر خلاف سند برنامه درسي ملي موافقت نخواهد كرد. ( انشاءالله )
امروز هم خدا همان است، قرآن همان و آن ها هم همان
كافي است به تكليف عمل شود.
ان تنصروا الله ينصركم
" کارکرد قانون چیست ؟
کارکرد قانون نظم دادن به جامعه است .
عدالت به چه معناست ؟
عدالت به این معناست که آن توازن و آن نظام مستقر و پایدار تحقق پیدا کرده باشد .
ظلم در واقع به خاطر اینکه یک نوع حرکت ضد نظم است محکوم به فناست. گناه به خاطر این که یک حرکت ضد نظم تکوینی انسان است بد است،
پس بنابراین تامل روی این مفهوم نظم و نظام واره بسیار مهم است و این نظام هستی بر مبنای حق پایه گذاری شده و کسی که با این نظام حق هماهنگ و همسو باشد به فلاح می رسد به سعادت می رسد، به کامیابی می رسد
و آن کسی که بخواهد مواجهه و مقابله بکند و نپذیرد ، خود به خود ضربه خواهد دید. "
امید است ایشان امروز که بر مسند قدرت هستند بر سخنان دیروزشان و قانون پایبند باشند.
« از دوریِ ما از قرآن كريم، دشمن استفاده می کند.
دشمن روزبهروز در ما بیایمانی را تزریق می کند،
لاابالیگری را تزریق میکند، وابستگی به خود را تزریق می کند.
نگاه کنید به دولت های اسلامی،
نگاه کنید به کشورهای اسلامی،
ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم،
در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند!
این ناشی از دوری از قرآن است.
اگر به قرآن نزدیک بشویم، همه این حفرهها پُر خواهد شد؛
همه این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛
هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد.
معنای اینکه ما می گوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم،
زندگی درست خواهد شد، این است.
باید اینجور دنبال قرآن كريم رفت.
حدید ۱۶
با حلوا حلوا و نخبه گزینی و همایش و نمایش دهانی شیرین و قرآنی آموخته نمی شود.
باید از ساده اندیشی و سطحی نگری و شعار زدگی دوری کرد.
چرا كسي جلوي اين نوع هرج و مرج ها را نمي گيرد؟!!!
واقعاً جاي تاسف است.
چاره كار قبل از وقوع بايد كرد.
مصلح عالم ولی حیّ سبحان می رسد
تکیه بر دیوار کعبه می دهد محبوب حق
از دهان در فشانش صوت قرآن می رسد
چون نمی گردد عمل دستور قرآن در جهان
بهر اجرای مجری احکام قرآن می رسد
" ما استاد از دست دادن فرصت ها هستیم"
يك سال با اعتبارات آموزش عمومي قرآن، ده هزار مدرسه قرآني راه اندازي مي شود؛ اما با تغيير وزير، يكجا تعطيل مي شود.
يك سال 1300 مدارس تخصصي قرآن راه اندازي مي كنند، اما بعد از دو سال تعطيل مي شود.
يك سال با طرح ملي حفظ قرآن يك ساعت از ساعات درسي دوره ابتدايي را ضايع مي كنند، و سال بعدش تعطيل مي شود.
و امسال هم با حذف حوزه قرآن، ريشه درخت آموزش قرآن را مي خشكانند.
و در تمامي مراحل هيچ مسئولي حرفي نمي زند، اقدامي نمي كند. و هرگز كسي پاسخگو نيست.
‹‹ واقعيت ها را بنويسيد،
هر چند به ضرر خودتان يا به ضرر کساني باشد که به آنان علاقمنديد.
من هم ممکن است اشتباه کنم.
شما نبايد از کنار اشتباهاتم
يا آن چه به نظر شما اشتباه مي آيد،
بي سرو صدا بگذريد؛
اين کار خلاف وظيفه اي است که بر عهده گرفته ايد.
كسي که براي خدا قلم مي زند،
نه گزاف مي گويد و نه کتمان حقايق مي کند.
سعي کنيد مورخ بي غرضي باشيد،
مسائل و حوادث را آن طور که واقع شده است، شرح دهيد.
نوشته شما مبالغه آميز نباشد،
پرده پوشي هم در آن نشده باشد،
نه اغراق کنيد و نه انکار؛
در قدم اول
با زبان ملايم،
با زبان پند و اندرز
با افراد مواجه شويم،
خواه شاه باشد يا شبان.
وظيفه در قدم اول ارشاد است
و در اين وظيفه نبايد ميان انسان ها، از نظر مقام، موقعيت و منصب فرق بگذارند. ››
(صحيفه نور ، ج۶، ص ۱۵)
آقاي دكتر سيد جواد حسيني
سرپرست محترم وزارت آموزش و پرورش
سلام عليكم
با احترام و تبريك دهه ولايت و امامت
با عنايت به مطالب مقاله « تحول بنيادين يا تحول بنيانكن » از سوي يكي از مولفين كتاب هاي درسي قرآن ( مندرج در وب سايت صداي معلم ) مراتب نگراني خود را از چنين پيشامدي ابراز داشته، اميدواريم لكه ننگ حذف حوزه قرآن كريم در سازمان پژوهش و برنامه ريزي درسي بر پيشاني دولت تدبير و اميد نقش نبندد كه اين اقدام بر خلاف سند تحول بنيادين و منويات و سياست هاي ابلاغي امام خامنه اي است.
بديهي است در صورت عملي شدن چنين تصميمي پيامدهاي شديد آن دامنگير حضرتعالي و دولت محترم خواهد بود.
ياوران گمنام انقلاب اسلامي
خود کرده را تدبیر نیست.
پس انتظار از آقاي سرپرست و معاونان وزير و حتي شوراي عالي آموزش و پرورش بيهوده است.
اينها با اشارات ديگري و با اهداف خاص به چنين اعمالي دست مي زنند. و تا قرآن را از آموزش و پروش حذف نكنند دست بردار نيستند.
و نيز سرپيچي از مقررات علمی وفنی مصداق کامل بیمبالاتی اخلاقی و نمونهای از تمامیتخواهی خام است.
یکهتازی و از میدان به درد کردن متخصصان با بهانههای مختلف و بهره جستن از حضور همفکران برون سازمانی خود که غالباً کارشناسان کارآمدی ارزیابی نمیشوند، تلاشي است به سوی تمامیتخواهی ایدئولوژیک در سازمان پژوهش
گلستان سعدي :
آوردهاند که انوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد،
انوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.
گفتند : از این قدر چه خلل آید؟
گفت : بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است، هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
اگر ز باغ رعیت، ملک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ
آري اينچنين است اي برادر !
و اموزش قران فراموش شود
کفر و گناه همه جا را پر خواهد کرد
دلمون به خواندن قران بچه هامون تو مدارس خوش بود که
اونم دارن از ما میگیرن
این واقعا اوج ظلم به
قران هست
يك سال با اعتبارات آموزش عمومي قرآن، ده هزار مدرسه قرآني راه اندازي مي شود؛ اما با تغيير وزير، يكجا تعطيل مي شود.
يك سال 1300 مدارس تخصصي قرآن راه اندازي مي كنند، اما بعد از دو سال تعطيل مي شود.
يك سال با طرح ملي حفظ قرآن يك ساعت از ساعات درسي دوره ابتدايي را ضايع مي كنند، و سال بعدش تعطيل مي شود.
و امسال هم با حذف حوزه قرآن، ريشه درخت آموزش قرآن را مي خشكانند.
و در تمامي مراحل هيچ مسئولي حرفي نمي زند، اقدامي نمي كند.
واقعا چرا كسي پاسخگو نيست؟!
این اندازه سماجت در اعمال نظر شخصی نه تنها مدیریت سازمانی نیست بلکه نشانه تمامیت خواهی و توتالیتاریسم است.
خداوند قرآن و اسلام را از دست ما مدعیان دین و اسلام مصون و محفوظ دارد.
آمین
فصل الخطاب قانون است.
پس چرا اين اصل در سازمان پژوهش درباره خود قرآن رعايت نمي شود؟!!!!!!!!!!!!!!
چرا باید ایشان فقط ۴ ماه در سازمان پژوهش بود؟
آقای ذوعلم بارها صراحتا بیان داشته اند که نگاشت چهارم را قبول دارند. و می خواهند آن را اجرا کنند.
العاقل یکی به الاشاره
اگر خوب نبودند، چرا انتخاب شدند؟
اگر خوب بودند، چرا رفتند؟
زیرا تبدیل عتصر تفکر به حوزه یادگیری یعنی انحلال جدول الگوی هدفگذاری آن هم به قیمت انحلال حوزه قرآن کریم
هنوز خطر ۲۰۳۰ رفع نشده است.
لطفا قرآن کریم را حذف نکنید.
در مدیریت و دنیای فرهنگی و سیاسی، در توصیف رفتار شخصی که به امور فردی خود چنان گرفتار شده که کلیت و اولویتهای اصلی را فراموش کرده است، اصطلاحا می گویند گرفتار سندروم باکستر شده است.
صحنهای از فیلم کشتی تایتانیک و بخشی از کتاب معروف قلعه حیوانات، اثر جورج اورول؛ دو مثال معروف برای توصیف این سندروم است که دومین دلیل نامگذاری این پدیده شده است:
در صحنهای از فیلم تایتانیک در حالیکه کشتی در اثر برخورد با کوه یخ بشدت آسیب دیده و درحال غرق شدن است، گروهی از نوازندهها در عرشه کشتی همچنان سرگرم اجرای قطعات برگزیده از موسیقی کلاسیک هستند و با دقت و وسواس بسیار آنرا اجرا میکنند و تمام تلاششان این است که کیفیت کارشان تحت تأثیر شرایط نامناسب موجود قرار نگیرد!
این حیوانات در اولین اقدام خود پیمانی را تنظیم میکنند که به موجب آن همه حیوانات باهم برابرند و هیچکس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند.
مدتی نمیگذرد، خوک سیاهی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته بود، آرامآرام مفاد عهدنامه را تغییر داده و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژهای وضع میکند.
گر چه باکستر میتوانست از اتفاقات وحشتناکی که در مزرعه حیوانات رخ میداد جلوگیری کند، لیکن چنان با وجدان و شرافتمندانه سرش به کار خود گرم بود که تنها زمانی از تغییرات باخبر شد که بدلیل از کار افتادگی، خوکها او را به سلاخی فروختند که کارش تهیه و فروش گوشت اسب پیر به عنوان خوراک سگ بود. ...
قل کل یعمل علی شاکته = از کوزه همان برون تراود که در اوست.
زیرا
ذات نارفته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش؟
درباره تحول بنیادین = تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
متاسفانه برخی متخصصان این ساختمان چنان سرشان به توصیف قد و بالا و ناز و کرشمه این یا آن مسئول سرگرم است که فراموش میکنند جامعه و کشور به کدام سو حرکت میکند و وظیفه و رسالت واقعی سازمان در این بین چیست؟!!
همه انقلابيون اول كار با نام عدالت و آزادي مردم را با خود همراه مي كنند، اما بعد از پيروزي جايگزين مستكبران مي شوند.
زيرا به تجربه راز بقاي حكومت و سلطه را در زر زور و تزوير مي يابند. و اين اولين قدم به سوي نابودي است.
جمهوري اسلامي ايران نبايد اجازه افتادن انقلاب به زر و زور و تزوير را ندهد. زيرا تنها پايگاهش مردم است.
پس بايد با قانون شكنان سخت برخورد كرد.
هيچ چيز نبايد مانع تاييد ظلم و بي عدالتي و تخلف عده اي از مديران شود.
حضرت علی علیهالسلام :
« فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها
آنچه كه براى خود دوست میداری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران هم مپسند.
نهج البلاغه نامه ۳۱
تسنیم : مخاطب آتش به اختیار چه کسانی هستند؟
ذوعلم : در این زمینه مراکزِ سیاستگذار و قرارگاههای فرهنگی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی باید طراحی و زمینهسازی کنند.
اگر آنها امتناع کردند؛ نخبگانِ فرهنگیِ حوزوی و دانشگاهیِ ما باید با رویکرد «آتش به اختیار» در این جهت عمل کنند. یعنی مخاطب آتش به اختیاری که رهبر فرمودند؛ در درجه اول نخبگان جامعه، حوزه، دانشگاه و تشکلهای فرهنگی، هنری علمی و انقلابی ما هستند. آنها باید با این رویکرد نگاه کنند که از خود باید آغاز کرد؛ خودِ جمعی و خودِ فردی تا این حرکت، خودبهخود به جامعه تسری پیدا کند.
حال اگر کسی در برابر بی قانونی ایشان آتش به اختیار عمل کند آیا تحمل انقلابی بودن ایشان را دارند یا ترجیح می دهند از سیاست حذف استفاده کنند؟!!!
همه منتظر هستند تا معجزه اي قرآن را نجات دهد.
كاري براي قرآن نخواهند كرد، تا نوبت خودشان برسد.
آتش به اختيار بودن هزينه دارد.
ديروز آتش به اختيار و انقلابي
امروز آتش نشان و كم ظرفيت
ديروز به نام دين ديگران، را بي دين مي دانست.
امروز هم به نام مدير انقلابي، ديگران را ضد انقلاب ...
وقتي خط كش اندازه گيري « من » باشد، نتيجه اش مي شود : « خود محوري »
پروفسور محمود حسابی نقل می کند :
« روزی در آخر ساعت درس، یک دانشجوی دوره دکترای نروژی سوالی مطرح کرد :
استاد ! شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟!!
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود. من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم. به آن دانشجو گفتم:
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد. »
تا كي و كجا اين رويه ادامه دارد؟!!!!
( فقط خدا عالم است. »
با كمال تاسف اين اصل، در سازمان پژوهش درباره خود قرآن رعايت نمي شود.
شما خودتان روحاني هستيد.
آيا اين بود لبيك شما به منويات مقام معظم رهبري ؟!!
امام خامنه اي در روز معلم ۱۳۸۵ در بيانی کاملاً صريح درباره ضرورت توجه متوليان وزارت آموزش وپرورش به قرآن کريم و جايگاه آن فرمودند:
« قرآن در آموزش و پرورش حقيقتاً مهجور واقع شده است.
علّت اين است كه در دوراني طولاني، قرآن در آموزش و پرورش ما، به خصوص در آن سنين يادگيري مهجور بوده يا اصلاً وجود نداشته است.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، توقع اين بود كه يك كارِ كارستاني انجام بگيرد.
كارهايي هم شده است، ليكن جاي حضور قرآن در دوره هاي گوناگون واقعاً خالي است.
بايد فكر بشود.
امروز خوشبختانه حركت قرآني در كشور خيلي خوب است؛
ليكن در آموزش و پرورش بايد نهادينه شود.»
اين بود مهجوريت زدايي؟!!
اين بود كارِ كارستان؟!!
اين بود معني نهادينه شدن قران در آموزش و پرورش ؟!!
آيا شما با اين تصميم تحقير آميز، جاي خالي حضور قرآن كريم در آموزش و پرورش را پر كرديد؟!!!
بايد به اسناد تحولي برگرديد.
که از ماست که بر ماست.
1- ديدگاه آقاي ذوعلم
2- ديدگاه قانون
از مدارس چه انتظاری می توان داشت؟؟؟؟؟
اما کنار گوش ایشون دارن به نام سند تحول بنیادین، ریشه قرآن رو تو سازمان پژوهس می کنن، حتما جزء قلمرو وزارت ایشون نیست که دخالت نمی کنن.
اما آقای دکتر حسینی !
فردا نگید چرا تو کارنامه سرپرستی حضرتعالی و دولت اصلاحات و تدبیر لکه ننگ حذف قرآن ثبت و ضبط شد؟
جنابعالی حتما می دانید که چه حادثه ای در حال وقوع هست.
شما مسئول هستید. چه بدانید و چه ندانید.
نه حكمت است،
نه عزت است،
و نه مصلحت
بلكه غربت قرآن است.
اَلسَّلامُ عَلَی المَهدیّ
سلام بر امام مهدى عج
اَلَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الاُمَمَ
آن كسى كه خداى عز و جل به امتها وعده داده
اَن يَجمَعَ بِهِ الکَلِمَ
كه عقايد مختلف مردم را به وجود او جمع كند
وَ يُلِمَّ بِهِ الشَّعثَ
و خلق را از تفرقه برهاند
وَ يَملَاَ بِهِ الاَرضَ قِسطًا وَ عَدلًا
و خلق را از تفرقه برهاند
وَ يُمَکِّنَ لَهُ
و همه قواى عالم از او تمكين كنند.
وَ يُنَجِّزَ بِهِ وَعدَ المُؤمِنينَ
و وعده خدا به عزت اهل ايمان به وقوع پيوندد.
بحار الانوار، ج 102، ص 101;
مفاتیح الجنان، ص 530
(زیارت حضرت صاحب الامر، آداب سرداب).
اما وقتي به پيروزي نسبي رسيدند
يا به علت خيانت نفوذي ها فرصت ها را از دست دادند؛
يا اساسا حكومت كردن نمي دانستند؛
و يا دچار تفرقه شدند.
انقلاب مشروطه تنها يكي از آن هاست.
شيطان همواره در كمين اسلام و مسلمين است
نبايد دچار خدعه و نيرنگ شياطين انس و جن شد.
فصل الخطاب، تبعيت از فرمايش قاطع رهبري و قوانين حاكم است.
به دست خودتان خود را به هلاکت نیاندازید.
بقره ۱۹۵
چرا
هر چند مقام معظم رهبري راجع به روشنفكراني چون سيد حسن تقي زاده و تقي زاده ها كه هم در خانواده روحانيت و حوزه به دنيا آمدند و هم خودش روحاني و ملبس بود ولي بعدها معلوم شد كه چه فرقه اي را رهبري مي كند و به دنبال چه جريان هاي انحرافي در اسلام هستند هشدار دادند.
ظاهرا بايد منتظر باشيم و ببينيم به نام تحول بنيادين با بنيان هاي نظري نظام و انقلاب اسلامي و با قرآن كريم در نطام تعليم و تربيت چه مي كنند.
ماده 63 : الف - دولت مكلف است براي ايجاد تحول در نظام تعليم و تربيت اقدامات زير را انجام دهد :
1- اجراي سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به نحوي كه كليه اقدامات وزارت آموزش و پرورش بر اساس اين سند انجام شود و اقدامي مغاير با قانون و سند صورت نگيرد.
از شوراي عالي آموزش و پرورش انتظار مي رود به وظيفه خود در قبال نظارت برحسن اجراي سند تحول بنيادين و زيرنظام هاي مربوطه نظارت دقيق داشته باشد؛ و الا بايد به جای تحول بنيادين، شاهد تحول بنيانکن در نظام تعليم و تربيت اسلامی باشيم.
ایشان چه چیز را از دست می دهند؟
در سازمانی که کارشناسی بسیار تعیین کننده است. این ادغام به درصد کارشناسان و متخصصان می انجامد.
این تصمیم چه در کوتاه مدت و چه بلند مدت به ضرر آموزش عمومی قرآن کشور است.
در سازمانی که کارشناسی بسیار تعیین کننده است. این ادغام به درصد کارشناسان و متخصصان می انجامد.
این تصمیم چه در کوتاه مدت و چه بلند مدت به ضرر آموزش عمومی قرآن کشور است.
اگر هواپیما علی رغم تایید کارشناسان و به دستور رئیس و مدیر هواپیمایی پرواز کند می شود وضعیت کشور عزیز ما.
این شیوه از مدیریت منهدم کننده نیازمند مطالعات و پژوهش های عمیق و وسیع و دقیق است.
فکر کنید کتاب هدیه های آسمان است و شهید حسین فهمیده حرف !
در شرایط فعلی هم با لحاظ قانونی و هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ نیروی انسانی دچار مشکل می شود.
این همه اصرار واقعا برای جیست؟
و این کارشناسان و دلسوزان سازمان هستند که باید سال ها تلاش کنند تا خرابی ها را بازسازی کنند.
این رویه همیشگی است.
در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم
اولا _ سند معتبر و قانونی ارائه کنند.
ثانیا _ کتاب های درسی معتبرین و رسمی ترین سند در پاکی و پایبندی مولفان و کارشناسان فعلی و قبلی سازمان پژوهش به مبانی ااسلام و نقلاب و نظام اسلامی است.
با تهمت و تهدید نمی توان سند تحول بنیادین اجرا کرد.
یا ایها الذین آمنوا ! اتقوا الله ؟!!!
جمهوری اسلامی ایران نباید برای رسیدن به اهداف والای خود (سند تحول بنیادین) به هر شیوه ای دست یازد .
معلفین کتابهای درسی وفاداری خود به نظام وارزشهای انسانی و اسلامی و الهی را به کرات ثابت کرده اند و مردم و جامعه به این موضوع اذعان دارد .
آنهایی که سازمان پژوهش را متهم به اجرای سند ۲۰۳۰ می کنند یا تحت تاثیر شرایط سیاسی هستند و یا به آخرت ایمان نداشته به دنبال کسب قدرت هستند .
اما خدای متعال یاور مظلومان و مومنان و مجاهدان هست
سند 2030 را چه كساني به ايران آوردند؟
جز آقاي ذوعلم ؟
كتاب هاي درسي دليل بر پاكي و وفاداري سازمان پژوهش به انقلاب اسلامي در گذشته است.
هم او بود كه در 12 ارديبهشت 85 فرمود :
« قرآن در آموزش و پرورش حقيقتاً مهجور واقع شده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، توقع اين بود كه يك كارِ كارستاني انجام بگيرد. كارهايي هم شده است، ليكن جاي حضور قرآن در دورههاي گوناگون واقعاً خالي است. بايد فكر بشود. حركت قرآني در آموزش و پرورش بايد نهادينه شود. »
و امروز پس از 13 سال آقايان بگويند براي آموزش عمومي قرآن در اين وزارت چه كرده اند؟!
جز همين نوع اقدامات بنيانكن؟!
فَـاعـتَـبِـروا يـــا اُولِي الاَبـصـــار
يا نمي بينيد.
يا نمي خواهيد ببينيد.
يك نمونه اش اسنحاله سند تحول بنيادين است.
هر چه دلشان خواست را به نام سند تحول اجرا مي كنند.
همان طور كه به نام دين اجرا مي كنند.
در شرايط فعلي سنذ تحول بنيادين قابل اجرا نيست.
و بلكه عليه خودش در حال انجام است.
چرا در جمهوري اسلامي كه مدعي احياي قرآن كريم است، با قرآن اينگونه برخورد مي شود؟
حداقل اگر حرمت قرآن را نگه نمي داريد، حرمت سند تحول و قوانين مصوب خودتان را نگه داريد.
آيا اين مصداق « خَسَر الدُّنيا وَ الآخِرَه » بودن مديريت هاي ديكتاتوري نيست؟