چند سالی است که مردم در استان خوزستان و استان های همجوار آن با پدیده ی شوم ریز گردها درگیر هستند . گاهی اوقات غلظت این ریز گردها به ده ها برابر حد استاندارد می ر سد به نحوی که عملا استان را به تعطیلی می کشاند .
در ماه های اخیر این پدیده با شرجی شدن هوا توام شد و باعث شد تا خاک نشسته بر مقره های برق نمناک شده و در پست های فشار قوی باعث اتصالی و قطع گسترده جریان برق و به تبع آن قطع آب در سطح استان و شهر اهواز گردد.
واقعا ناراحت کننده است وقتی می بینم مردم در استان خوزستان که حق بسیار بزرگی برگردن مردم ایران دارند (یادمان باشد بسیاری از منابع نفتی ، پتروشیمی و نیز نیروگاه های آبی و...در خوزستان است ) باید با چنین مشکلات عظیمی درگیر باشند .
طبق نظر کارشناسان محیط زیست بخشی از این ریز گردها منشاء داخلی و بخشی نیز از کشورهای عراق و عربستان به خوزستان وارد می شود . شاید به سادگی نتوان مشکل منشاء خارجی ریز گردها را حل کرد ولی منشاء داخلی ریزگردها را که در اختیار خودمان هست می توانیم چاره کنیم .
اخیرا مسئولان محیط زیست اعلام کردند که حدود 400 هزار هکتار دشت هایی در خوزستان شناسایی شده اند که باعث تولید ریز گردها می شوند . امسال در طی هفته ی درختکاری قرار شده است کمتر از چهل هزار هکتار از این دشت ها بوته کاری و درخت کاری شود یعنی حدود ده درصد !
با این حساب اگر طرح خوب پیش برود حداقل ده سال طول می کشد تا منشا داخلی ریز گردها از بین برود !
به نظر می رسد با این طرح ها سال های سال طول خواهد کشید تا مشکل داخلی ریزگردها حل شود .
سوال اینجاست که آیا مردم خوزستان باید سال ها این مشکلات را تحمل کنند؟ آیا مطمئن هستیم که که صبر آن ها لبریز نخواهد شد ؟! به قول جناب خان خندوانه مگر مردم آنجا خاکشش دارند .
اخیرا در در بودجه ی امسال هم رقمی حدود صد میلیون دلار! بودجه به منظور مقابله با ریز گردها به سازمان محیط زیست اختصاص یافته است . آیا صد میلیون دلار کافیست ؟ آیا مشکل ریزگرد ها تبعات امنیتی ندارد؟!
در زمان جنگ مردم از اقصی نقاط کشور به خوزستان اعزام می شدند تا با دشمن بجنگند . حال دشمن به شکل دیگری به خوزستان عزیز حمله ور شده است . آیا نباید مردم و امکانات را دوباره برای مقابله و شکست چنین دشمنی بسیج کرد ؟ نیروهای بسیاری در پادگان های ارتش و سپاه و نیز پایگاه های بسیج استان خوزستان و استان های همجوار آن حضور دارند که در ایام صلح روزها را به روزمرگی می گذرانند .
با یک هماهنگی بین سازمان محیط زیست و نیروهای مسلح می توان این نیروها را برای عملیات بیانان زدایی و کاشت بوته و درخت و آبیاری و حفاظت از آن ها بسیج نمود.
همچنین سالانه هزاران دانش آموز و دانشجو در قالب اردوهای راهیان نور برای بازدید از یادمان های دفاع مقدس به خوزستان اعزام می شوند ؛ حال چه اشکالی دارد که در کنار این بازدیدها این عزیزان در زمینه ی کاشت نهال و بوته و آبیاری آن ها و دیگر عملیات بیابان زدایی به کار گرفته شوند تا خوزستان را از این وضع فلاکت بار نجات داد ؟
امیدوارم کلیه مسئولان نظام جمهوری اسلامی اعم از دولتی و نظامی ، استراتژیک بودن مسئله را درک کنند و هرچه سریع تر امکانات نظامی و غیر نظامی را برای مقابله با کانون های داخلی ریزگردها بسیج کنند و خوزستان عزیز را از شر این دشمن طبیعی نجات دهند. همچنین با رایزنی با دولت های عراق و عربستان و سازمان های بین المللی کانون های خارجی را نیز مهار کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی بی رویه آبهای کشور رو مصرف کنیم همین میشه.
با چه زبانی بگیم که اقلیم ایران ظرفیت ۵۰ میلیون جمعیت رو داره . حالا اثرات ان ۳۰ میلیون اضافه رو میبینیم. تازه شروع کاره. مطمئنا مشکلات عمیق تر و دهشتناک تر خواهد شد.