مقدمه
موضوع دانش مديريت و به خصوص بحث هدايت و رهبري ، موضوعي است كه همراه با زندگي اجتماعي انسان و حتي قبل از آن مطرح بوده است و نقشي كه رهبران و مديران در تغيير و تحولات تاريخي ، پيروزي ها و شكست ها ، هدايت ها و گمراهي ها ، سازندگي ها و ويرانگري ها و بالاخره رشد و تكامل جامعه انساني داشته اند ، همواره نقشي بسيار مهم و اساسي بوده است به طوري كه برخي آن را تنها عامل تعيين كننده در همه ي اين تغيير و تحولات مي دانند و برخي ديگر آن را كليد پيشرفت جوامع و سازمان ها در قرن اخير معرفي مي نمايند .
سطوح مدیریت و رهبری در سازمان
رهبري و مديريت مي تواند از محدوده يك انسان شروع شود و تا تمامي جهان گسترش يابد . بين اين دو سطح نيز سطوح مختلفي مي تواند مطرح شود و تقسيم بندي هاي متنوعي صورت پذيرد كه افراد ، گروه ها و سازمان ها ، كشورها و جهان ، چهار سطح از اين تقسيم بندي است.به دنبال اين تغيير و تحولات و پيچيدگي و تكامل روز افزون ، مسئوليت مديران سنگين تر، كارشان تخصصي تر و نقش آنان در هماهنگي و اداره سازمان ها حساس تر مي شود، به طوري كه امروز كمبود مديران متعهدي كه بتوانند سازمان ها و موسسات ما را چه دولتي چه غيردولتي اداره كنند، يكي از تنگناها و مشكلات اساسي اجتماع پس از پيروزي انقلاب بوده است.
مدیریت یکی از ارکان زندگی اجتماعی است؛ زیرا در اجتماع، منافع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کنند . ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که به صورت اجتماعی زندگی می کنند براساس فرمان غریزه، مدیری را برمی گزینند . حال انسانها که به صورت اجتماعی زندگی می کنند، بطریق اولی نیازمند سازماندهی، برنامه ریزی ، هدایت، و سیستمی هستند که بتواند آنها را به اهدافشان رهنمون سازد .از طرفی مدیریت و راهکارهای آن و تربیت مدیران لایق از اهم مبانی فکری دینی هم محسوب می شود . انسان نمی تواند به گونه ای ناموزون و همچون وصله ای ناهمرنگ در جهان هستی زندگی کند . او به همان اندازه که از نظام، تشکیلات و مدیریت فاصله گیرد با شکست و ناکامی روبه رو خواهد شد و محکوم به فناست .
مفهوم مدیریت
مفهوم مديريت در فرهنگ لغت (عميد ،1326) كلمه مدير به معناي اداره كننده ، گرداننده ، كسي كه كاري را اداره مي كند آمده است.( صافي ، ص 126)
از نظر سنتی مدیریت عبارت است از: " به کار گرفتن کلیه امکانات موجود در موقعیتی خاص به منظور رسیدن به هدف یا هدف های مشخص ."
تعریف سنتی مدیریت مبتنی بر قبول اصول منطق و اعمال منطقی است . جیمز تامپسون ضمن مطالعات خود در مورد سازمان به این امر اشاره می کند که اصل منطق سبب محدود کردن دامنه عملیات مدیریت می شود و اعمال سازمان منحصرا باید در آن محدوده صورت گیرد.
با توجه به آنچه گذشت، تئوری مدیریت براساس تعریف زیر پایه گذاری می گردد:
" مدیریت دانشی است برای چگونگی اداره و هدایت سازمان جهت رسیدن به نتایج مطلوب" .
میرکمالی:" مدیریت یعنی کار کردن با مردم، میان مردم ، برای مردم و برای رضای خدا"
به تعبیر دیگر مدیریت را می توان متاثر از نظام ارزشی حاکم بر آن سازمان دانست.
به طور خلاصه مدیریت در یک نظام ارزشی عبارت از: فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی و بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد . این تعریف پنج محور دارد:
1- مدیریت یک فرآیند است .
2- مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است .
3- مدیریت مؤثر، تصمیمات مناسب می گیرد و به نتایج مطلوب می رسد .
4- مدیریت کارا، به تخصیص و مصرف مدبرانه منابع گویند .
5- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد .
وظایف مدیریت
1- برنامه ریزی
برنامه ریزی یا طرح ریزی یعنی اندیشیدن از پیش،متخصصان از زوایای متعدد برای برنامه ریزی تعاریف متعددی ارائه کرده اند که برخی از آنها عبارتند از:
- تعیین هدف،یافتن و ساختن راه وصول به آن
- تصمیم گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد.
- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راه ها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند.
- طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه ای که از پیش تعریف شده،تغییر بدهد.
2- سازماندهی
سازماندهی فرآیندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه های کاری و هماهنگی میان آنان به منظور کسب اهداف صورت می گیرد.
3- رهبری
رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان
4- کنترل
کنترل،تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که دربرگیرنده حداکثر کارایی است.
مدیریت در سازمان های بزرگ
مدیریت در سازمان های بزرگ معمولا از سه سطح برخوردار است:
الف) مدیریت عملیاتی
برنامه عملیاتی نوعی برنامه تفصیلی و کوتاه مدت است که موجب مراجعه کمتر زیردستان به مدیران جهت کسب تکلیف و همچنین کم کردن مراجعه مدیران به کارکنان جهت نظارت بر عملکرد آنان می باشد.مدیران رده عملیاتی بیشتر وقتشان را با زیردستان،مقداری از آن را با همکاران و اندک زمانی را با مافوق ها یا خارج از سازمان می گذرانند.
ب) مدیریت میانی
مدیریت میانی به طور مستقیم به مدیران رده بالا گزارش می دهند.کارشان مدیریت بر سرپرستان است و نقش حلقه واسط را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند.بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل داده ها، آماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری،تبدیل تصمیم های مدیریت به پروژه های معین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی اختصاص دارد.
ج) مدیریت عالی
استراتژی های سازمانی توسط رئیس سازمان، مدیرکل و معاونین تدوین می گردند.مدیری که در نقش های عملیاتی و میانی بوده می تواند به مدیریت عالی راه یابد.بخش اعظم کار مدیران عالی از نظر پویایی و مشغله نظیر کار مدیران عملیاتی می باشد
مدير موفق كيست؟
سخن گفتن از مديريت بدين معنا نيست که انسان چگونه بتواند يک اداره و يا سازمان مشخص را اداره نمايد، بلکه مراد از مديريت اين است که ما چه قوانين را برای مديريت داشته باشيم و چگونه بتوانيم در هر شرايط و زمان خود را به آن قوانين پايبند بدانيم و مديريت خود مان را آن طور با قوانين جامعه مورد نظر هماهنگ كنيم كه نه خود ما و نه جامعه از آن ضرر ببيند .
در همه ی تمدن های بشری اين يک امر پذيرفته شده است که اداره کننده ی سالم، راستکار، راستگوی و پای بند به قانون را مردم مي پسندند. همه ی اديان و مکتب های بشری اصولی را در زمينه اي وضع کرده اند تا جامعه را به سوی خير و فلاح بکشانند، اين اشخاص هستند که قانون را زير پای مي گذازند، آن را توجيه غلط مي کنند و مورد استفادهء سوء قرار مي دهند. به عبارت ديگر مشکل اصلی در نبود قانون نيست بلکه مشکل در عدم رعايت و تطبيق قانون است.
بدون شک قوانين در ذات خود برتری ها و بهتری هایی نسبت به يکديگر دارند، اما در مجموع هيچ قانونی انسانها را تشويق به ظلم و تجاوز به حق ديگران نمي کند .
مدير موفق كسي است كه:
1- مسئولیت پذیری در برابر کار ها ، فعاليت ها و شكست ها
2- تمايل براى بهبود انجام كارها و به کار گیری ابتکار عمل
3- قلمداد کردن کارها به عنوان سرگرمی لذت بخش نه به عنوان بارى بر دوش
4- برخورداری از توانايى كافى در زمان بندى مناسب براى انجام فعاليت ها
5- توانايى انجام كارها در فشرده ترين زمان ممكن
6- درک و پذیرش منطقی شرايط و پشتکار فراوان برای انجام فعالیت ها
7- اعتماد وافر نسبت به ساير افراد و مردم
8-ا نجام فعاليت به منظور دستيابى و تحقق موفقيت
9- فراگرفتن ابزارها و روشهاى تقويت حافظه
10- برخورداری از نیروی جسمانی و سلامت بدنی
11- داشتن دیدگاههای روشن و آشکار و اندیشه ی نافذ و بینشی فراگیر
12- داشتن آرزوهایی هدفمند و قابل دستیابی و به عبارتی نزدیک به حقایق
13- انعطاف پذیری در عین استواری و پایداری در رسیدن به اهداف
14- میانه روی وپرهیزاز افراط و تفریط
15- برخورداری از شخصیت پایدار و غیر متزلزل
16- بردباری و صبر در حل مشکلات
17- خويشتن داری در جایگاهها و موقعیتهای سخت و برانگیزاننده
18- آرامش در برابر بحران
19- واقع بینی در برخورد با مسائل
20- رعایت اصول و موازینی ( ارزش ) چون نظم ، ترتيب و احترام به زمان بندیها
21- یکسان نگری به حال و آینده (چرا که نبایستی این دو را فدای یکدیگر کرد)
22- قاطع بودن در تصمیم گیری و درگیر شک و تردید نگشتن
23- پایبندی به تصمیماتی که با اندیشه و مشاوره اتخاذ گردیده اند
24- روحيه هم كارى وهم بستگی در سيستم مديريتى
25- داشتن روحیه انتقاد پذیر
26- سیستم مدیریتی هدف گراو واقع گرا.
27- گوش فرا دادن به صحبت ها و نظرات دیگران و احترام به آنها
را داشته باشد .
مديران براي هدايت نيروي انساني به سمت اهداف از پيش تعيين شده،بايد به يك سلسله اصول در مديريت پايبند باشند. رعايت اين اصول، افزايشكيفيت كاري آنان را در پي داشته، همچنانكه بيتوجّهي به آنها نيز سببشكست مديران در رسيدن به اهداف مورد نظر خواهد شد.
امام علي (ع) يكي از عوامل سقوط و تباهي هر تشكيلاتي را ضايع كردن اصول اساسي آن ميداند. در هر رشته از علوم بشري به ويژه علوم انساني اصولي را شاهديم كه مسائل مربوط به حوزه آن علم بر محور آنها ميچرخد و با آنها معنا مييابد، اين اصول خود شاخههايي دارند كه در گذر زمان و مكان دچار تغيير و تحوّل ميشوند، بدون آن كه اصول تغيير يابند. مديريت چون ساير رشتههاي علوم، از اين قاعده كلّي مستثني نيست و در جايگاه يكي از رشتههاي علوم انساني اصولي دارد كه بايد آنها را شناخت.
با مراجعه بهسخنان امام (ع) و روش و سيره عملي حضرت اصول متعددي براي مديريت كارآمد بهدست ميآيد كه در اين بخش به مواردي از آنها پرداخته ميشود.
1 . صبر و تحمّل
2 . صداقت
3 . امانتداري
4 . آگاهي و تخصص
5 . پرهيزگاري
6 . عدالت
7 . دوري از بدرفتاري
8 . مهرباني
9 . برخورد منصفانه با فرودستان
10 . توجّه به وضع معيشتي كاركنان
11 . مصمم بودن در اجرا
12. توانايي انسجام دهي و حفظ جامعه
13 . نظم
14 . تعهد در برابر هدف
15 . توانايي شناخت خويشتن
16 . آگاهي از تحوّلات اجتماعي
17 . آشنايي به تكليف
18 . پاكسازي محيط از چاپلوسان
19 . رفتار ملايم ،مدارا و انعطافپذيري با افراد در موقعيتهايمقتضي
20 . انتقادپذيري
21 . رعايت اعتدال در امور
22 . تشويق و تنبيه
23 . حفظ اسرار
24 . آيندهنگري
معيارهاي انتخاب مدير
آنچه در سعادت جامعه نقش اساسي دارد، شايستگي و جامع الشرايط بودن مديران و کارگزاران آن جامعه است. در سازمانها نيز موفقيت سازمان در رسيدن به اهداف و مأموريتهاي سازماني منوط به مديراني کاردان و لايق ميباشد. بنابراين انتخاب کارگزاران و مديران اصلح، سزاوار توجه و بررسي فراوان است و بايد معيارهايي براي سنجش افراد و انتخاب ايشان در نظر گرفته شود.
يكی از آفات تمامی جوامع بشری را میتوان بهكارگيری افراد نالايق و نداشتن مهارت كافی در زمينه مورد نظر عنوان نمود. اگر مدیران شایسته و تربیت یافته در رأس سازمانها قرارگیرند، کیفیت فعالیتهای سازمانی به طور فزایندهای بهبود خواهد یافت زیرا مدیریت شایسته، محور اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملتها به شمار میآید.
بنابراین انتخاب و انتصاب افراد در ردههای مختلف سازمانی باید بر اساس معیارها و ملاکهایی باشد تا افراد شایسته جهت تصدی پستهای سازمانی انتخاب و به کار گمارده شوند. معیار شناخت و ارزیابی مدیران توانمند را میتوان در دو بخش انتخاب مدیران و صفات مدیران تعریف نمود. اگر چه خصوصیات و معیارهای بخش انتخاب مدیران لازمه و جز صفات یک مدیر توانمند میباشد اما برای انتخاب و انتصاب یک مدیر، بایستی این ویژگیها ملاک نظر قرار گیرد. بنابراین معیارهای انتخاب یک مدیر را میتوان به عنوان شاخصهای انتخابی مدیران کلان در نظر گرفت تا بر مبنای آن بتوانند یک مدیر لایق و شایسته برای زیر مجموعه خود انتخاب نمود..
بنابراين پس از شرح كوتاهي بر ويژگي هاي مدير موفق ، مدلي براي انتخاب مدير به دست آمده است كه در اين خصوص مطرح مي شود و اين در حاليست که مي بايست به اين نكته توجه شود كه مهارتها و ويژگيهاي مديران با توجه به نوع افراد، اهداف و مأموريتهاي سازمان و جايگاه اجتماعي آن در جامعه متفاوت ميگردد .
معيارهاي انتخاب يك مدير به ترتيب اولويت عبارتند از:
الف - شاخص تشكيلاتي – سياسي
ب- شاخص ارزشي – عمومي
ج - شاخص شخصيتي
د- شاخص تخصصي
الف - مولفه هاي شاخص تشكيلاتي – سياسي :
-
ايمان تشكيلاتي
-
پيروي از خرد جمعي
-
شفافيت در مرام سياسي – حزبي
-
سوابق مناسب حزبي موثر
-
اعتدال گرايي توسعه طلب
-
فعاليت هاي تاثيرگذار و كمك به حزب
ب- مولفه هاي شاخص ارزشي – اخلاقي :
-
ايمان و اعتقادات
-
رعایت اصول و موازین شرعي
-
ولايت مداري
-
صداقت و پاكدامني
-
رازداري و حفظ اسرار
-
عدم سوء پيشينه در فساد هاي اجتماعي و مالي
-
سعه صدر
-
امانتداري
ج - مولفه هاي شاخص شخصيتي
-
تحول خواه
-
خودانگيختگي
-
روحيه كار تيمي
-
تعهد در برابر هدف
-
تحليل گر سياسي اجتماعي
-
مثبت انديشي و خوش بيني
-
خلاق
-
عملگرا
-
سخنور بودن
-
روحيه نقد سازنده و نقد پذير
-
برخوردار از مهارت مذاكره و گفت و گو
د- مولفه هاي شاخص تخصصي
-
داراي مهارت هاي سه گانه مديريتي ( فني ، انساني و اداركي)
-
حسن سابقه در مديريت
-
تجربه كاري و شغلي در حوزه مرتبط
-
سطح تحصيلات
-
تحصيلات و رشته تخصصي دانشگاهي مرتبط با سازمان و مديريت
-
نگاه نو و تخصصي علمي به آموزش و پرورش
-
قدرت تصميم گيري سازماني
-
آشنايي با تكنيك هاي حل مساله و مواجه با بحران در محيط سازماني
-
همگرايي سازماني
-
.....
از کلیه عزیزان و همکاران درخواست دارم که نقطه نظرات و پیشنهادات خود را برای کامل کردن این مجموعه ارائه دهند تا شاید بتوان برای اولین بار در کشورمان برای عزل و نصب مدیران شاخصه های علمی داشته باشیم و شاید بتوان به پرسش نامه یا چک لیست تخصصی در این زمینه برسد تا شاید بتوانیم از این معضلات مدیریتی در کشورمان پیشگیری نمایم و به توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مملکت مان با انتصاب مدیرانی لایق و تاثیر گذار سرعت ببخشیم.
تهیه و تنظیم: دکتر عزیزاله بابلی بهمئی/ مدرس دانشگاه و مشاور خانواده
منابع و ماخذ
-
ایران نژاد، مهدی؛ ساسان گهر، پرویز. سازمان و مدیریت از تئوری تا عمل. انتشارات موسسه بانکداری ایران – بانک مرکزی.
-
بهرنگی ، محمدرضا. مدیریت آموزشی و آموزشگاهی. انتشارات کمال تربیت.
-
جاسبی، عبداله. اصول و مبانی مدیریت. انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.چاپ هفتم.
-
صافی،احمد. سازمان و مدیریت آموزش و پرورش. انتشارات ارسباران.
-
عسگریان،مصطفی. سازمان و مدیریت آموزش و پرورش. انتشارات امیر کبیر.
-
علاقه بند، علی. مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی.نشر روان.
نظرات بینندگان