به تحقیق، پایه و اساس روشهای نظام آموزشی در ایران مستقیم یا غیر مستقیم به رشد تفکر استبدادی کمک کرده است و اگر بپذیریم برای توسعه باید روشهای استبدادی و تمامیت خواهی را کنار گذاشت، میتوان گفت راه توسعه در این کشور میسر نخواهد شد، مگر الگوهای پوسیدهی آموزشی به طور یکجا کنار گذاشته و روشهایی چون روش تدریس فعال (Active Teaching Method) جایگزین آن شود.
از آنجا که فرهنگ، نتیجهی زندگی گروهی و جمع زیستی است و انسان تعریف و هویت خود را در گروه پیدا میکند، روش آموزش فعال یا تعاملی (Interaction) از طریق زندگی جمعی و تبادل دانش و آگاهی تبلور مییابد. همافزایی گروهی، درک کارکردهای گروه و تعامل با یکدیگر، پایههای این روش آموزشی است.
در این روش معلم، یک دانای کل نیست. کلاس درس، ملک خصوصی معلم نیست. معلم یک متکلم وحده و تنها کسی نیست که حرف میزند و آموزش میدهد. فراگیران بردههای آنچه معلم میگوید، نیستند و به زور و جبر برای آموزش جمع نشدهاند و اجباری برای پذیرش آنچه گفته میشود نیز ندارند.
فراگیران قرار نیست یکسان اندیشه کنند و یک شکل بیاموزند. کلاس درس، جامعهی کوچک دموکراتی است که آزادی در اندیشهورزی را تجربه میکند. هیچکس بر دیگری و معلم بر فراگیران برتری ندارد. در چنین روشی، معلم، تنها نقش یک تسهیلگر (Facilitator) در فرایند یادگیری را ایفا میکند. در این روش، تسهیلگر یا همان معلم و استاد سابق، چیزی را دیکته نمیکند. در این روش آموزشی، فراگیری از طریق کارگروهی تحقق پیدا میکند و درک کارکردهای گروه و تعامل با یکدیگر، پایههای این آموزش و پرورش را میسازد. در چنین فرایندی است که روحیه گفتوگو و کار گروهی، رواداری، پرسشگری، تفکرِ انتقادی، جسارت، اعتماد به نفس، خلاقیت و ... شکوفا میشود.
آنچه برای این روش آموزشی مهم است، پرورش دانش به همراه متدولوژی و بینش (Vision) بخشیدن به فراگیران است، به گونهای که بعد از این آموزشها، فراگیران بتوانند، خود طرح مساله کرده و مساله خود را در قالب پروژهای خلاق، تعریف و به نتیجه برسانند.
کانال یادداشت ها
نقشه پراکندگی شیوع ویروس کرونا: نیویورک تایمز
یک نکته مهم: ترس و واهمه به خود راه ندهید. در حالی که شیوع ویروس کرونا به یک نگرانی جدی برای بهداشت عموم تبدیل شده است اما اکثریت قریب به اتفاق آنهایی که به این ویروس آلوده میشوند به طور جدی مریض نمیشوند و تنها درصد کوچکی نیاز به مراقبتهای ویژه پیدا میکنند.
دست هایتان را تمیز نگه دارید و فاصله خود را با افراد مریض حفظ کنید.
دست هایتان را بشویید. دست هایتان را با آب تمیز شیر خیس کنید. سپس همه جای آنها را با کف صابون بپوشانید. از پشت دستها، بین انگشتان و زیر ناخن هایتان غافل نشوید و همه آنها را با کف صابون بشویید. (حداقل 20 ثانیه) با شوینده های بهداشتی با پایه الکل باید 20 ثانیه دستها را هنگام شست و شو به هم بمالید اما ژل باید حداقل 60 درصد دارای الکل باشد.
از لمس چشمها، بینی و دهان خود با دستهای نشسته اجتناب کنید.
از افرادی که علایمی شبیه آنفولانزا دارند دوری کنید. به نظر می رسد ویروس کرونا از طریق قطراتی از سرفه و عطسه که در هوا پخش می شود شیوع پیدا می کند و به فرد سالم منتقل می شود.
اگر خودتان عطسه یا سرفه کردید دهانتان را به طرف آستین تان بگیرید چرا که اگر میکروب ها روی دست بنشینند می توانند به سرعت به روی سطوح دیگر منتقل شوند. همچنین دگمههای آسانسور یا خودپردازها را می توانید به جای فشردن با نوگ انگشتان با بند انگشتان فشار دهید.
اگر مریض هستید در خانه بمانید.
رایجترین علایم ویروس کرونا تب و سرفه خشک است. به دنبال این علایم کوفتگی و بیحالی و تنگی و کم آوردن نفس بروز میکند. اگر یکی از این علایم را دارید حتما در خانه بمانید و بیرون نروید. اگر وضعتان وخیمتر شد به مطب دکتر نروید و دستورات وتوصیه های پزشک را از طریق تلفن یا وسایل ارتباطی دیگر پی گیری کنید. در صورت مراجعه به مطب دکتر احتمال بالایی است که افراد دیگر هم از طریق شما آلوده شوند.
زدن ماسک به صورت کمکی به شما نخواهد کرد مگر اینکه قبلا به ویروس مبتلا شدهاید.
ماسکها کمک چندانی به ما در محافظت از بیماری نمیکنند. اگر به ویروس آلوده شده اید ماسک می تواند از گسترش و انتقال ویروس به افراد دیگر جلوگیری کند. بیشتر ماسک های جراحی به اندازه کافی محکم نیستد که جلوی تنفس هوای ویروس دار به داخل شش ها را بگیرند.
موثرترین ماسک ها اصطلاحا ماسک های N95 نامیده می شوند که می توانند جلوی 95 درصد از ذرات بسیار ریز را بگیرند.
آذوقه و مواد غذایی و دارو و نیازهای اساسی را در خانه ذخیره کنید.
کارشناسان توصیه میکنند که مایحتاج دارویی حداقل به اندازه مصرف یک ماه ذخیره کنید. همچنین باید به همین اندازه اقلام ضروری خانه مانند غذا و مواد شوینده و پوشک بچه (در صورت داشتن نوزاد) ذخیره داشته باشید.
به یاد داشته باشید که الکل یک ضدعفونی کننده خوب برای ویروس کروناست. پس حتما سطوح را در خانه با الکل ضدعفونی کنید. سطوح موبایل و تبلت را هم می توانید ضدعفونی کنید.
اعضای خانواده را آماده کنید و با آن درباره برنامه خود صحبت کنید.
اطمینان حاصل کنید که همه اعضای خانواده از آخرین برنامه شما برای مواقع اضطراری اطلاع دارند. به سخن دیگر اعضا را مدام به روز (روزآمد) کنید.
حتما با کادر مدرسه فرزندتان صحبت کنید. از تغییرات برنامه مدرسه فرزندانتان آگاهی باشید. اگر والدین یا خویشاوند سالمند دارید حتما برنامه ای برای مواظبت از آنها به هنگام ابتلا به ویروس داشته باشید.
در مقابل کودکان خونسرد باشید و آرامش خود را حفظ کنید و به آنها واکسن آنفلوآنزا بزنید.
فرزندان خود را با انجام همان اقداماتی که به هنگام فصل آنفولانزا و سرماخوردگی برای آنها انجام می دادید محافظت کنید. آنها را به شستن دست هایشان و دوری کردن از افرادی که سرفه یا عطسه می کنند تشویق و ترغیب کنید.
از مسافرت اجتناب کنید.
ویروس کرونا در حال پخش و گسترش است. حتی مسافرت در داخل کشور ممکن است یک ریسک بزرگ باشد. اگر مریض الحال هستید مسافرت نکنید. افراد مسن یعنی افرادی با سیستم ایمنی ضعیف و زنان باردار نباید مسافرت کنند.
منبع
https://www.nytimes.com/article/prepare-for-coronavirus.html#link-2f5e933a
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظر مطالبی را در مورد " آموزش های مجازی " بیان کرده است .
پرتال وزارت آموزش و پرورش 20 اسفند 1398 نوشت :
" از آنجا که برگزاری کلاسهای درس به شیوه معمول احتمال شیوع ویروس کرونا را افزایش میدهد لذا بر اساس مصوبه ستاد ملی پیشگیری از بیماری کرونا مدارس تعطیل شد،اما این به این معنا نیست که مسئولیت مدیران، معلمان و کادر آموزشی تعطیل میشود بلکه تنها مدل آموزش تغییر کرده است بنابراین ما در این مدت تلاش کردیم تمهیداتی را بیندیشیم تا نتیجه آن استمرار آموزشها باشد.
عضو کابینه تدبیر و امید اظهار کرد: در روزهای اخیر در فضای مجازی تصاویری از معلمان را مشاهده کردیم که نشان از تلاشهای گسترده معلمان برای ادامه آموزشهاست به طور مثال معلمی که به تخته (وایت برد) دسترسی نداشت و از یخچال خانه خود برای آموزش استفاده میکرد و یا معلمانی که هر کدام به روش خود در فضای مجازی با دانش آموزان خود ارتباط برقرار میکنند.
وی ادامه داد: در این راستا تمهیداتی اندیشیدهایم که هر دانش آموز بتواند از طریق رسانه ملی آموزش لازمه را فراگیرد، بنابراین در ابتدا تدریس دروس را با۱۰نوبت آغاز کردیم و اما هم اکنون آموزشها ۲۸نوبت در سطح ملی ارایه میشود.
وزیر آموزش و پرورش از پوشش 98 درصدی شبکههای ارائه دهنده آموزشها خبر داد و افزود: این روزها شبکههای استانی نیز به میدان آمده و به ما کمک میکنند چنانچه دانش آموزانی در ساعت مقرر نتوانند پای درس بنشینند میتوانند از طریق تلویزیون آن استان آموزشها را ببینند.
وی افزود: در راستای تسهیل امر آموزش و اجرای عدالت آموزشی، شبکهای را هم بر بستر امن اینترنت ایجاد کردهایم که درآن معلمان، دانش آموزان، مدیران و دیگر اعضای کادر آموزشی عضو هستند و دروس نیز همچون برنامه درسی مدرسه از ساعت ۸صبح ارایه میشود به طوری که ارزیابیها، حضور و غیابها، پرسش و پاسخ انجام و آزمون نیزگرفته میشود.
حاجی میرزایی گفت: خانوادهها به ما کمک کنند تا دانش آموزان از ۸صبح فعال باشند، حدود یک ماه است که برنامه تحصیلی را از دست دادهایم و برای اینکه ناگزیر نباشیم پایان دوره تحصیلی را افزایش دهیم باید با ما همکاری شود.
وی از اعلام حضور 80 هزار مدرسه در سامانه خبر داد و اظهار کرد: این مدارس اطلاعات مورد نیاز را به ما دادهاند امیدواریم این امکان فراهم شود که همه به کمک هم اتفاق خوبی را رقم بزنیم و شایستگیهایمان را به نمایش بگذاریم .
عضو کابینه تدبیر و امید ادامه داد: ویروس کرونا اگرچه اتفاقات تلخی را رقم زد و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است، اما فرصتی رابرای ارائه خلاقیتهای ما فراهم کرده است، امیدواریم با استفاده از این نرم افزار و همکاری خانوادهها اختلالی در بحث آموزش به وجود نیاید، الان فرصتی است که ما از نوع دیگری از آموزش استفاده کنیم.
وی در خصوص جزییات این نرم افزار گفت: این نرم افزار که تا پایان هفته کاربردی میشود به گونهای است که معلمان میتوانند محتواهای آموزشی خود را برای دانش آموزان ارایه دهند و محتواهایی هم از طریق آموزش و پرورش به آنها داده میشود. "
« صدای معلم » در زمان وزارت « سیدمحمد بطحایی » وزیر پیشین آموزش و پرورش و در 4 دی ماه 1397 در گزارشی نوشت : ( این جا )
" نشست و یا جلسه ای را نمی بینی که سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در مورد « تلویزیون تعاملی سینا » سخنرانی نکند و یا فرمایشاتی در این زمینه نداشته باشد .
دامنه تبلیغات " این رسانه وزیرپسند " حتی به " سامانه ضمن خدمت فرهنگیان " هم رسیده است طوری که تکمیل فرآیند آموزش دوره آموزشی منوط به « نصب اپلیکیشن سینا » و معرفی آن به والدین دانش آموزان شده است .
این تلویزیون تعاملی سینا چیست و در عصری که رسانه های قدرتمند و فراگیری حضور دارند و مهم تر از آن وضعیت فقیر وزارت آموزش و پرورش در زمینه بودجه و اعتبارات که حتی از پرداخت حق التدریس و معوقات معلمان عاجز است و بیش از یک سوم مدارس آن تخریبی است و دانش آموزان در آتش بی تدبیری و بی کفایتی مسئولان آن می سوزند ؛ چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟
محمدرضا اسماعیلی مشاور وزیر آموزش و پرورش در حوزه فناوری و اطلاعات در نیمه دی ماه 96 در نشست مشترک معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور که در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار شد، اظهار داشت: تلویزیون تعاملی و iptv این وزارتخانه و یا به تعبیری ott به مرحله آزمایشی رسیده است و هدف آن، این است که برنامهها را به طور مستقیم به سطوح مختلف در آموزش و پرورش برساند.
وی با اشاره به اینکه پروژه «سینا»، آموزش و پرورش را صاحب یک رسانه خواهد کرد، گفت: در پروژه سینا ما قادر خواهیم بود که بینندگان برنامه اعم از اولیا، دانشآموزان، معلمان و مدیران را انتخاب کرده و برنامهها را در اختیار آنان قرار دهیم.
او تصریح کرد : علاوه بر تلویزیون تعاملی، بستری برای تمامی ذینفعان آموزش و پرورش تعریف شده است که میتوانند پس از رجیستر شدن، به محتوایی که برای آنان فراهم شده، دسترسی داشته باشند؛ همچنین بخش خصوصی میتواند وارد شود و با نظارت و کنترل بر محتوا به عنوان رگولاتوری، وارد این عرصه شود.
سید محمد بطحایی در نیمه شهریور ماه سال جاری با بیان اینکه این تلویزیون اینترنتی از طریق گوشی تلفن همراه با اپلیکیشن سینا روبیک قابل دریافت است، اظهار داشت: در این شبکه اینترنتی، معلمان مسائل مربوط به دانش آموزان را با والدین در میان می گذارند و از طرف دیگر خانواده ها با رصد برنامه ها، نقطه نظرات خود در خصوص محتواهای آموزشی، محیط مدرسه و مسائل تربیتی را برای مدیر و معلمان ارائه می دهند. "
دومین گزارش صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش در این خصوص در 18 بهمن 1397 منتشر گردید . ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش هیچ گاه به گزارش های صدای معلم پاسخی نداد .
پرسش ما این است که آن همه تبلیغات و هزینه برای این " رسانه اینترنتی " کجا رفت ؟
مطابق گفته مسئولان این وزارتخانه قرار بود که برنامهها را به طور مستقیم به سطوح مختلف در آموزش و پرورش و همه ذی نفعان آموزش و پرورش برساند .
چرا در حال حاضر وزیر آموزش و پرورش و مسئولانی که در آن زمان در این پروژه سهیم بودند سکوت کرده و چیزی نمی گویند ؟
آیا شان وزارت آموزش و پرورش این است که معلمی به خاطر نداشتن یک وایت برد از طریق " یخچال " خانه اش فرآیند آموزش را پی گیری کند ؟
آیا این در شان و منزلت معلمان است ؟
آیا این وضعیت افتخاری برای این وزارتخانه و مسئولان ناکارآمد و غیرپاسخ گوی آن محسوب می شود ؟
« محسن حاجی میرزایی » از ساخت نرم افزار دیگری نام می برد .
این همه دوباره کاری و اتلاف هزینه و منابع چه معنایی دارد ؟
واقعا جایگاه " مدیریت و برنامه ریزی " در این نظام آموزشی و نیز مراتب بالاتر کجاست و چگونه تعریف شده است ؟
این روزها به علت تعطیلی مدارس برخی مدیران و معاونان معلمان را تحت فشار قرار داده اند که به صورت آنلاین و در گروه های تلگرامی تدریس کنند .
و این در حالی است که شبکه تلگرام با بیش از 40 میلیون کاربر ایرانی هنوز در فیلترینگ به سر می برد .
چرا وزیر آموزش و پرورش حداقل به عنوان عضوی از " مرکز ملی فضای مجازی " موضوع رفع فیلترینگ از این شبکه کارآمد را مطرح نمی کند ؟
این گونه " محافظه کاری ها " و " پنهان کاری ها " تاکنون چه مشکل و یا گرهی از نظام آموزشی بیمار و کشور باز کرده است ؟
پرسش این است که این " قهرمان سازی " ها برای معلمان زمانی که آن ها هنوز در چرخه باطل " تبعیض " گرفتارند و صدایشان به جایی نمی رسد ، چه کمکی به ارتقای سیستم و بهره وری آن می تواند بکند ؟
آیا مناطق محروم و کم برخوردار در جغرافیای آموزشی مسئولان جایگاهی دارند ؟
تدریس برخی همکاران در فضای مجازی دست مایه تمسخر و مضحکه برخی افراد " بیکار و بی مایه " شده است .
* خانم معلمی که که سالهای سال باید در مدارس کشور با کمترین امکانات و دستمزد، با سی چهل کودک سر و کله بزند و پس از آن هم در خانه برای کودکان و همسر خود خدمات ارائه دهد توسط این افراد مورد تمسخر قرار می گیرد .
این نتیجه عملکرد مسئولان و دستاورد آنان در حوزه " فرهنگ " است :
جفری جیمز، در راستای مطالعات روانکاوی خود با صدها مدیرعامل و مدیر اجرایی مصاحبه کرده و معتقد است که مدیران ارشد، بهویژه در شرکتهای بزرگ، خصوصیات اخلاقی مشابهی دارند: آنها خودمحور، بی ادراک و خودشیفته هستند و تصور وهمآلودی از نبوغ و دانش خود دارند.
برخی فکر میکنند این خصوصیات اخلاقی، هرچند منفی هستند ولی برای شکلگیری شخصیت مدیر لازماند. اینطور نیست. برای رشد و پیشرفت یک شرکت، مدیران به همدلی (برای کار با دیگران) و فروتنی (برای کنار گذاشتن عقاید خود به نفع ایدههای بهتر دیگران) نیاز دارند.
طبق مطالعات دانشگاه مک مستر انتاریو، اغلب مدیران بعد از اینکه به هدف خود رسیدند، دچار کوتهفکری و تحکم بیمنطق میشوند؛ چراکه اعمال قدرت مداوم و توانایی حکمرانی (چه به لحاظ تجاری و چه به لحاظ سیاسی) آسیب قابل توجهی به مغز میزند که علم پزشکی و بیولوژی آن را نگرانکننده میخواند.
دکتر کلتنر پیش از این گفته بود مغز افرادی که قدرت تحکم بر دیگر انسانها را دارند، مثل مغز افرادی که دچار جراحات فیزیکی مغزی شدهاند دچار نقصان و آسیب میشود. آنها بدون فکر و از روی انگیزههای آنی رفتار میکنند، قدرت تشخیص ریسک خود را از دست میدهند و مهمتر از همه، قادر نیستند مسائل را از دریچه دید دیگری ببینند و نمیتوانند خودشان را با اجتماعات انسانی تطبیق بدهند.
هنگامی که فرد صاحب قدرت توسط افراد متملق و چاپلوس احاطه شده باشد، یعنی افرادی که به احساس توانایی حاکمیت آنها بال و پر میدهند، این آسیبهای مغزی (و متعاقب آن رفتارهای غریب و غیر مأنوس) هم افزایش مییابند. شغلهای مدیریتی باعث آسیب مغزی می شوند .
مجلهی علوم اعصاب Brain، در یک مقاله با رفرنسهای مستند نشان داده است که آسیبهای مغزی به وضعیتی میانجامند که سندرم هوبریس (Hubris) نام دارد و خود را با این علائم رفتاری نشان میدهد:
* میخواهند با استفاده از قدرت، تکریم شخصی به دست بیاورند و فکر میکنند دنیا موظف است به این خواستهی آنها تن بدهد ،حاضر هستند به هر کاری که بتواند تصویر بزرگتر وبرتری از آنها بدهد، دست بزنند .
ادعا میکنند که با ملت، کشور یا سازمانشان گره خوردهاند.
* بیش از حد اعتماد به نفس دارند.
* بهصورت آشکار دیگران را تحقیر میکنند.
* ارتباط با واقعیات را از دست میدهند.
* همیشه احساس بیقراری میکنند، بدون فکر و با انگیزههای آنی و لحظهای دست به عمل میزنند و توانایی تشخیص خطر را از دست میدهند.
* با بیکفایتی، بیاعتنایی و بیخیالی سیاستگذاری میکنند.
البته پیدا کردن نمونههای بارز رفتارهای سوء ناشی از آسیبهای مغزی در مدیرعاملهای معروف کار آسانی نیست. آنها به طرز شگفتآوری تلاش میکنند طوری رفتار خود را مدیریت کنند که نرمال به نظر برسند.
قدرتمندانی که نمیخواهند آسیبهای مغزی را تجربه کنند و به عوارض ناشی از سندروم هوبریس دچار شوند، باید گامهای مثبتی برای اجتناب از این مشکل بردارند.
کارشناسان راههای زیر را برای کمک به این افراد توصیه میکنند:
* مردمی که پیش از رسیدن به قدرت هم شما را میشناختند در اطراف خود نگهدارید. آنها میتوانند حباب خود بزرگبینی و ظلم شما را بترکانند.
* مشاوران و کارمندان خود را به صداقت و راستگویی تشویق کنید و تا جای ممکن خودتان را از تملق و مدیحهگویی زیردستانتان دور کنید.
* از هرگونه امتیازاتی که قدرت به شما میدهد و باعث میشود از اجتماعات و تعاملات عادی انسانی دور شوید پرهیز کنید.
و در آخر، اگر تعریف شما از مدیریت شرکت یا سازمان، موفقیت در زندگی انسانی است؛ باید ریشههای خود را حفظ کنید.
شغلهای مدیریتی باعث آسیب مغزی می شوند .
کانال اکونومیست فارسی
همه مربیان و مدرسان آنلاین مطلع هستند که تدریس آنلاین ابزارها و قواعد خاصی دارد. مثلا تدریس آنلاین رسمی از طریق سیستم LMS امکان پذیر است. ( 1 )
این در حالی است که این روزها به دلیل تعطیلی مدارس به خاطر شیوع کرونا اقدامات عجیب و راه کارهای مضحکی برای یاددهی یادگیری آنلاین در حال انجام است که هر مربی آنلاینی را دچار بهت و حیرت و البته غصه می کند. خانواده ها و معلمان بی شماری هم گرفتار سیاست های عجیب مدارس شده اند. لذا ذکر نکات زیر لازم به تأمل دارند: از مدیران آموزش و پرورش باید پرسید معلمان چگونه در فضای واتساپ از دانش آموزان بازخورد دریافت کنند؟ یا اطلاعات شش یا هفت درس و 30 تا 40 دانش آموز را دریافت کنند یا برخوردهای ارسال کنند؟
* یاددهی یادگیری از طریق فیلم های بی کیفیت شبکه آموزش بدون تعامل و ارتباط با دانش آموزان که راه حل پنجاه سال پیش یعنی آموزش از طریق تلویزیون است.
* یاددهی یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی از جمله واتساپ ؛
باید به مدیران محترم وزارت آموزش و پرورش یادآوری کرد که تدریس آنلاین رسمی فقط از طریق ال ام اس ها ممکن است. چطور شده که بیست سال بیشتر است که شعار هوشمند سازی مدارس سر داده می شود ولی آموزش و پرورش هنوز یک lMS فارسی درست و حسابی برای تدریس آنلاین معلمان طراحی و تدوین نکرده است ؟
بارها در این زمینه به مسئولان آموزش و پرورش در حد التماس، التماس کرده ام.
مشکلات پیش روی تدریس آنلاین که با شیوع کرونا مطرح شده عبارتند از:
* از معلمان درخواست می کنند که در واتساپ و تلگرام کلاس ها را برگزار کنند که ورود به این شبکه ها در ایران جرم و مثلا تلگرام برای 40 میلیون کاربر غیرقانونی اعلام شده است (هر چند همه این چهل میلیون به تلگرام متصل اند). البته به نظر من امروزه نسل جدید یا نسل z بیش از مدرسه از تلگرام و شبکه های اجتماعی چیزهای مفیدی یاد می گیرند ولی در عین حال شبکه های اجتماعی برای یاددهی -یادگیری رسمی مناسب نیستند و برای تدریس آنلاین رسمی حتما نیاز به ال ام اس های قوی داریم. تعدادی از این ال ام اس های فارسی فقط اسم ال ام اس را یدک می کشند.
* برخی مدیران مدارس از معلمان می خواهند گروهها یا کانال های واتساپی تشکیل دهند و از تدریس خودشان فیلم بگیرند و در واتساپ به اشتراک بگذارند. باید از این مدیران که چیزی در مورد تدریس آنلاین نمی دانند و حتی یک ایمیل ساده ندارند باید پرسید آیا ارسال یک فیلم بی کیفیت از تدریس معلمان که تازه با هزار بدبختی و نقصان تهیه می شود به معنای تکمیل فرایند یاددهی، یادگیری و ارزشیابی است؟
* اغلب والدین و دانش آموزان به دلیل سرعت کم، مشکلات فنی توانایی دانلود فیلم ها و برنامه های ارسال شده در واتساپ را ندارند. حتی امکان دریافت بازخورد و اطلاع رسانی همزمان را ندارند.
* از مسئولین آموزش و پرورش باید پرسید که مجبور ساختن معلمان برای انجام حضور و غیاب دانش آموزانشان در ساعت خاصی در واتساپ اصلا امکان پذیر است؟
* از مدیران محترم وزارت آموزش و پرورش باید سوال کرد که آیا ارزیابی و برگزاری آزمون در فضای واتساپ آیا ممکن است؟
* از مدیران آموزش و پرورش باید سوال کرد که آیا نظارت بر تکالیف درسی و فعالیت دانش آموزان اساسا در فضای واتساپ امکان پذیر است؟
* از مدیران آموزش و پرورش باید پرسید معلمان چگونه در فضای واتساپ از دانش آموزان بازخورد دریافت کنند؟ یا اطلاعات شش یا هفت درس و 30 تا 40 دانش آموز را دریافت کنند یا برخوردهای ارسال کنند؟
* از مدیران محترم آموزش و پرورش باید پرسید که ساخت یک ال ام اس قوی برای معلمان ایرانی چقدر هزینه و وقت نیاز دارد که در طول بیست سال گذشته قادر به طراحی و آموزش آن به معلمان نبوده اند؟
پاسخ واضح است، آموزش و پرورش که کاری بسیار تخصصی است، از نیروهای متخصص خالی شده است.
کانال نوفهمی در مطالعات برنامه درسی
( 1 )
صدای معلم :
LMS به معنای سیستم مدیریت یادگیری است که مخفف کلمات Learning Management System است. درحقیقت LMS سامانه یادگیری آنلاین است که در آن میتوان تمامی دورههای آموزشی و سازمانی را به صورت مجازی به مخاطبان ارائه داد. مهمترین ویژگی آموزش آنلاین این است که شخص میتواند در هر مکانی بدون محدودیت زمانی، فقط با امکان داشتن اتصال به اینترنت، کلاس درس را برای خود شبیه سازی کند.
سیستم LMS چگونه کار میکند؟
در سیستم آموزش آنلاین هر شخص با رمز کاربری منحصر به خود وارد صفحه تعریف شده خودش میشود و از این طریق به منابع و محتواهای موجود دسترسی پیدا میکند. بسیاری از هزینههای آموزش سنتی مانند تهیه مکان و سالنهای برگزاری آموزش و … با استفاده از سیستمهای مدیریت آموزشی حذف میشوند. همچنین این کار باعث میشود که کارآموزان و مخاطبان بتوانند در کشورها و شهرهای مختلف از آموزش آنلاین استفاده کنند و در نهایت پس از پایان دوره، گواهی گذراندن دورهها و موفقیت در آن را کسب کنند.اگر تصمیم دارید که از آموزشهای آنلاین استفاده کنید برای این منظور از یک سیستم یکپارچه استفاده کنید که میتواند تمام فعالیتها و نیازهای دورههای آموزشی شما را فراهم کند. سامانه LMS تمام این امکانات را برای شما فراهم میکند.
برای آشنایی بیشتر با این سیستم یادگیری می توانید ادامه را مطالعه کنید . ( این جا )
این یک قانون نانوشته است که اگر انسان به اختیار دست به تغییر نزند ،جبر زمانه ناگزیر به تغییرش می کند.
یادم می آید ده سال پیش و مکرر به مقامات در وزارت خانه (وقتی مدیر کل فرهنگی و هنری بودم ) و در سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی (وقتی که مسئولیت ارتباطات رسانه ای را داشتم)، موضوع ظرفیت رسانه ملی را در قالب طرح توجیهی رسانه آموزشی دادم. و در مناسبت های رسمی و غیر رسمی یادآوری و تأکید نمودم که برای آموزش معلمان ودانش آموزان ،از ظرفیت شبکه های رسانه ملی و به خصوص شبکه آموزش استفاده کنیم. اما ؛ این اتفاق رخ نداد و همه جد و جهد های ما و دوستان، درچند برنامه "فرصت برابر "و "نقطه سرخط" و...محدود گردید.
اما امروز به یمن این میهمان ناخوانده " کرونا" این دو نهاد رسانه ای و عمومی پر مخاطب و دامنه ، این ضرورت را یافتند و فارغ از بحث ها و تفاهمات کم نتیجه ،به کار هم آمدند .
نگارنده وقتی برنامه مدرسه تلويزیون ایران که این روز ها در پیشانی شبکه آموزش پخش می شود را دیدم ؛ خیلی خوشحال شدم که سرانجام این تغییر و استفاده از ظرفیت های ملی موجود ،(نه به اختیار و خواست مدیران ،که به جبر "کرونا") صورت می پذیرد. این وقت گذاری ها و هزینه سازی های زیاد - که باید تأکید کنم ریشه در خودشیفتگی مدیریتی دارد - فرصت رشد و خدمت را از نهادهای همگن در مأموریت گرفته است.
من جای وزیر محترم باشم ،شبکه آموزش را بومی سازی مى كنم و از ظرفیت شبكه آموزش برای آموزش معلمان و دانش آموزان، استفاده خواهم كرد.
شاید یکی از راههای مدیریت ، بهبود ، و توسعه آموزش ،همین شبکه آموزش باشد. 12 ساعت آموزش و 12 ساعت تکرار ،می تواند بخش مهمی از نیازهای آموزش و پرورش را در آموزش ،تبیین ، توجیه و تحلیل مسائل کارساز و مؤثر پوشش دهد.
آموزش و پرورش اگر بخش کمی از هزینه های مربوط به آموزش های ضمن خدمت و نیز هزینه های حاشیه ای ناشی از حق مأموریت ، پذیرائي و جابه جائى ها و...را صرف غنی سازی آموزش کند به بسیاری از خواسته های خود در توانمندسازی و مهارت آموزی معلمان و کارشناسان دست پیدا می کند.
و متقابلا رسانه ملی هم هیچ کجا مثل آموزش و پرورش، مخاطبانِ در اختیاری را که از ضریب نفوذ ، تأثیر و انتقال بالای اجتماعی برخوردار باشند، پیدا نمی کند.
این اتفاق مبارک ، که خدا کند پس از "کرونا" هم عمرش به درازا بكشد، کمکمی کند یک خانه تکانى در آموزش و پرورش ایجاد شود و رسانه های مجازی و ملی بیشتر باور شوند ،و به جای پرداختن به مسائل حاشیه ای وسنتی کم بازده، مدیران به یک مهاجرت جدی در سرعت و دقت پیام دست زنند و لایه های جانبی مؤثر در آموزش را نیز درگیر مسائل آموزش نمایند.
امروز پدران و مادران ،نقش پنهان و دوم پس از معلم ومدرسه را در تعمیق و انتقال محتوای درسی دارند.
دور نباشد اگر بگوییم این خانه تکانی هم برای رسانه ملی لازم است تا درکنار مخاطبان شناور ،به فکر مخاطبان ثابت و پایه باشد؛ چرا که توسعه شبکه ها بدون رصد وشناسائى مخاطبان پایه ،هیچ توجیه اقتصادی و فرهنگی ندارد.
بیگانه شدن رسانه ملی و شبکه های به ظاهر موضوعی با مخاطبان اصلی و محوری خود ،که صرفا در اثر عدم مفاهمه مدیریتی بوده است؛ موجب بلاتکلیفی برنامه سازان و نیز تقسیم شبکه ها به درجه یک و دو شده است.
این وقت گذاری ها و هزینه سازی های زیاد - که باید تأکید کنم ریشه در خودشیفتگی مدیریتی دارد - فرصت رشد و خدمت را از نهادهای همگن در مأموریت گرفته است.
تجربه تلخ ایجاد یا مشارکت رسانه ملی در یک طرح اقتصادی -آموزشی و نیز ورود ناشیانه آموزش و پرورش به ایجاد بخش تلویزیون تعاملی ازهمین جنس، و ناشی از فقدان فهم و زبان مشترک مدیران دو نهاد فرهنگی درعدم استفاده از ظرفیت متقابل بوده است.
امیدوارم این همکاری همپوشانه، مثل عمر"کرونا" کوتاه نباشد، بلکه آغازی برای همکاری و مشارکت عمیق دو نهاد رسانه ای مکتوب و دیداری و شنیداری با دهها میلیون مخاطب ثابت باشد.
انتظار می رود آموزش وپرورش و رسانه ملی ، به دنبال ايجاد "دفتر مشترک آموزش از راه دور" باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نتایج یک مطالعه جدید و گسترده نشان میدهد نوع کتابهای غیر درسی که کودکان و نوجوانان روزانه برای خواندن انتخاب میکنند، بر نمره امتحانات مدرسه آنها مستقیما تاثیر میگذارد.
براساس یک مطالعه جدید و بزرگ که توسط دانشگاه مالاگا و کالیفرنیا لس آنجلس(UCL) انجام شده است، چیزی که کودکان و نوجوانان در خارج از مدرسه می خوانند، مستقیماً بر عملکرد تحصیلی آنها تأثیرگذار است.
این تحقیق شامل بررسی بیش از ۴۳ هزار دانش آموز است که یک بار در سن ۱۰ تا ۱۱ سالگی و سپس دوباره در سن ۱۳ تا ۱۴ سالگی مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی، شواهد قابل توجهی را ارائه می دهد مبنی بر اینکه دانش آموزانی که از خواندن کتاب های با کیفیت بالا به شکل روزانه لذت میبرند، در آزمون های مدرسه نمره بالاتری میگیرند. میانگین نمرات دانش آموزانی که کتاب می خوانند، به طور چشمگیری بالا رفت.
این مطالعه هیچ مزیت مشابهی را برای دانش آموزانی که روزانه روزنامه، کتاب های مصور یا مجلات می خواندند، نشان نداد و تاثیر خواندن کتاب های با کیفیت تنها با خواندن داستان های کوتاه مشابهت هایی داشت.
این یافتهها پیامدهای مهمی برای والدین، معلمان و سیاست گذاران آموزشی دارد و این گروه تحقیقاتی بین المللی توصیه می کند که جوانان وقت مطالعه خود را صرفاً به کتاب اختصاص دهند.
"جان جریم" یکی از محققان این مطالعه می گوید: ما شاهد افزایش بیش از ۱۰ درصدی نمرات این دانش آموزان بودیم. در دنیای دیجیتالی به طور فزاینده ای مهم این است که جوانان تشویق شوند که وقت خود را به خواندن کتاب های خوب اختصاص دهند.
وی افزود: دیگر اشکال خواندن که کمتر پیچیده هستند و ذهن خواننده را کمتر درگیر می کنند، بعید به نظر می رسد که همان مزایا را برای رشد شناختی دانش آموز به ارمغان بیاورد و نباید به عنوان بخشی از زمان مطالعه آنها حساب شود. این امر به ویژه برای دانش آموزانی که نمرات پایینی کسب می کنند، بسیار مهم است.
"لوئیس آلخاندرو لوپز-آگودو" سرپرست این مطالعه از دانشگاه مالاگا گفت: خواندن یک مهارت اساسی است که در کل زندگی ما نقشی اساسی کلیدی دارد. نتایج ما شواهدی را ارائه می دهد که نشان می دهد نه تنها اینکه نوجوانان کتاب می خوانند یا نه مهم است، بلکه اینکه چه چیزی می خوانند نیز مهم است.
قبلاً مشخص شده است که میزان زمانی که کودکان هنگام خواندن می گذرانند به پیشرفت مهارت های سوادآموزی آنها کمک می کند. این توانایی با تمرین و با تلاش بیشتر برای متون طولانی تر و چالش برانگیزتر افزایش می یابد.
اگرچه تاکنون کمتر مطالعه ای بر این مسئله تأکید کرده بود که نوع مطالبی که کودکان برای خواندن انتخاب می کنند بر دستاوردهای آنها در مدرسه تأثیر دارد.
نتایج این مطالعه نشان داد کودکان هرچه بیشتر کتاب بخوانند، در امتحانات مدرسه بهتر عمل می کنند، اما این اثر در مورد کتاب های مصور، روزنامه ها و مجلات صادق نیست.
این در حالی است که مزایایی در خواندن داستان های کوتاه برای کودکانی که حداقل یک بار در ماه آنها را می خوانند، دیده شد، اما محققان به این نتیجه رسیدند که افزایش تعداد این موارد به شکل هفتگی یا روزانه بعید است که فایده بیشتری به همراه داشته باشد.
این مطالعه همچنین الگوهای خوانش را در گروه های مختلف کودکان بررسی کرد:
-به نظر می رسد دختران داستان های کوتاه، کتاب و روزنامه ها را بیشتر از پسران میخوانند، در حالی که پسران کتاب های مصور و مجلات را بیشتر می خوانند.
-نوجوانان دارای پس زمینه و برآمده از یک خانواده مشوق به مطالعه و تحصیل کرده به طور کلی انواع متون را بیشتر از دیگران می خوانند.
-دانش آموزان موفق در امتحانات مدرسه در زمان مطالعه غیر درسی خود به مطالعه قصه ها و رمان های کوتاه و کتاب ها می پردازند.
این مطالعه در مجله Oxford Review of Education منتشر شده است.
ایسنا
مقدمه:
طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از مسائلی که در مقطع ابتدایی و دیگر مقاطع از اهمیت زیادی بر خوردار است، داشتن مهارت اجتماعی دانش آموزان است.مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه موثر داشته و از عکس العمل های نا معقول اجتماعی خودداری کند. ( گرشام و الیوت 1984 )
آموزش مهارت اجتماعی بر پایه این اصل قرار دارد که مشکلات کودکان در مهارت های اجتماعی غالباً به این دلیل است که کودکان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه کار کنند و می توان کودکان را برای غلبه برای این مشکلات آموزش داد.
ویلیام واشر (1993) یك سه قسمتی پیشنهاد می کند:
قسمت اول: به صحبت های مربی درباره ی تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد، هنگام انجام کار معلم باید بر آنچه کودک «باید» انجام بدهد متمرکز می شود نه بر آنچه نباید انجام بدهد.
قسمت دوم: شامل تکرار و تمرین با دیگران است.
قسمت سوم: دادن یک نقش مسئولیتی در کلاس به کودک به افزایش مقبولیتِ او در میان همسالان کمک می کند. (آموزش موثّر. روش تدریس کار آمد)
شکلک های محدثه
همچنین رشد مهارت های اجتماعی کودکان با سبک فرزند پروری والدین مرتبط است. سبک های فرزند پروری والدین را می توان در امتداد دو پیوستار تعریف کرد: صمیمیت (خونگرمی) یا پاسخ دهی از سوی والدین و کنترل یا سخت گیری از سوی والدین (بوویند، 1991)
همچنین والدین می توانند فرصت بازی را با همسالان برای کودک فراهم کنند و یا با کودکان خود بازی کرده و به رشد مهارت های لازم برای بازی با همسالان به فرزندشان کمک کنند.
همچنین صحبت کردن با کودکان درباره ی روابط آن ها با همسالان باعث ارتقای مهارت های اجتماعی آنان می شود (لیرد و همکاران).(آموزش موثر و تدریس کار آمد)
در حال حاضر بسیاری از محققان اعتقاد دارند مهارت های اجتماعی آموختنی هستند، زیرا کودکانی که در محیط های نامناسب و نا معقول هستند و قادر به برقراری هیچ ارتباط صحیحی نمی باشند و باعث می شود فرد در بین دیگران محبوبیت نداشته باشد.
اما می توان به علل و عوامل دیگری اشاره کرد که عبارتند از:
1. علل ارثی: که به همراه ژن و از طریق والدین به آن ها منتقل می شود.
2. علل زیستی: نقص عضو، اختلال بینایی و شنوایی و ...
3. علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از والدین.
4. علل روانی: وجود فشارهای درونی.
5. علل اجتماعی: مانند نا به سامانی، اختلاف و در گیری اعضای خانواده و ...
6. علل تربیتی: عدم یا افراط تربیت، ناهماهنگی بین عاملان تربیت در خانواده و مدرسه و جامعه.
تعریف مهارت اجتماعی:
مجموعه توانمندی هایی است كه موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد می شود. هر فرد برای زندگی موفق در یك جامعه، علاوه بر مهارت های فردی به مهارت های دیگری نیاز داردكه از آن به نام مهارت های اجتماعی یاد می كنند.
مهارت های اجتماعی، مجموعه رفتارهایی است اكتسابی كه از طریق مشاهده، مدل سازی، تمرین و بازخورد آموخته می شود و دارای ویژگی های زیر است و رفتارهای كلامی و غیر كلامی را در بر می گیرند و پاسخ های مناسب و مؤثر را در بر دارند، بیشتر جنبه تعاملی داشته، تقویت اجتماعی را به حداكثر می رسانند و بر اساس ویژگی ها و محیطی كه فرد در آن واقع شده است، توسعه می یابند و از طریق آموزش رشد می كنند (میچلسون 1983 به نقل از كرامتی 1381)
در تعریف مهارت اجتماعی، ویژگی های ذیل مورد قبول اكثر محققان است:
1- ارتباط فرد به فرد كه شامل تبادل و تفسیر پیام هاست.
2- عوامل موثر در یادگیری رشد پیدا می كنند و علاوه بر شخصیت فرد تجارب گذشته و تعامل بین فردی او نیز در رسیدن به هدف موثر است.
3 - به صورت كلامی (سخن، لغات یا جملات) و یا غیر كلامی (استفاده از چشم، تن صدا، بیان چهره ای و ژست ها) می باشد.
4 - از فرهنگ و گروه اجتماعی كه فرد در آن زندگی می كند، تأثیر می پذیرد.
5 - از طریق اجتماعی رشد پیدا می كند. این تقویت در صورتی مؤثر است كه مورد علاقه فرد بوده و برانگیزاننده باشد.
6 - طبیعت دو جانبه دارد و رفتارهای دو سویه را می طلبند. از عوامل محیطی، سن، جنس و موقعیت دیگر افراد، تأثیر می پذیرد (وران، كلی، 2002)
مایكسون و دیگران (1982، به نقل قول از هارجی و همكاران، 1994) در ارزیابی نشانه های مهارت اجتماعی به شش عنصر اصلی اشاره می كنند:
1 - مهارت های اجتماعی به طور معمول آموخته می شوند.
2 - شامل مجموعه ای از رفتارهای كلامی و غیر كلامی گوناگون ویژه اند.
3 - مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخ های مناسب و مؤثرند.
4 - تقویت های اجتماعی دیگران را به حداكثر می رسانند.
5 - ماهیتی تعاملی دارند و به زمان بندی مناسب و تأثیر متقابل برخی از رفتار ها احتیاج دارند.
6 - تحت تأثیر عوامل محیطی همچون سن، جنس و پایگاه طرف مقابل می باشند.
تراور(1980) به نقل از كارتلج و میلبرن (1985) مهارت های اجتماعی را به دو بعد تقسیم می كنند. اجزاء مهارت را فرایندهای واحدی نظیر نگاه، تكان دادن سر، یا رفتارهایی در روابط اجتماعی مانند سلام و خداحافظی تشكیل می دهند فرایندهای اجتماعی به توانایی فرد در ایجاد رفتار ماهرانه بر اساس قواعد و اهداف مربوطه و در پاسخ به باز خورد های اجتماعی اشاره دارد. این تمایز نیاز فرد را به نظارت بر موقعیت ها و تغییر رفتار در برابر واكنش سایر افراد می سنجند.
ایسلر و فردریكسن (1980) به نقل از كارتلج و میلبرن (1985) مهارت های اجتماعی را هم دارای جنبه های مشهود و هم دارای عناصر شناختی نا مشهود می دانند. عناصر شناختی نامشهود افكار و تصمیماتی است كه باید در ارتباطات متقابل بعدی گرفته شود یا انجام گیرد این عناصر همچنین مقاصد و بینش فرد دیگری را شامل می شود كه واكنش در برابر آن احتمالا ً بر اندیشه های طرف مقابل تأثیر می گذارد. رشا و آشر (1991) به نقل قول از دهقان (1385) مهارت های اجتماعی را شامل رفتار های دانسته اند كه در تعامل موفق و مناسب با دیگران به كار می رود واین مهارت ها با داشتن پایه و شناخت اجتماعی از قبیل ادراك اجتماعی و استدلال ظهور می یابد.
(مورگان،1980، به نقل از كارتلج و میلبرن ، 1985) به نكته ای اشاره دارد كه مهارت های اجتماعی نه تنها امكان شروع و تداوم روابط متقابل و مثبت را با دیگران فراهم می آورد بلكه توانایی نیل به اهداف ارتباط را نیز در شخص ایجاد می كند.
لیبرمن (1989) كنش متقابل اجتماعی را به یك فرآیند مرحله ای كه هر مرحله نیازمند یك مجموعه از مهارت های متفاوتی است، تجزیه نموده اند، مرحله اول ارتباط، نیازمند مهارت گیرندگی است كه شامل مهارت هایی است كه برای توجه كردن و درك درست اطلاعات اجتماعی متناسب كه در موقعیت ها وجود دارد لازم می باشد، چون متناسب بودن رفتار میان فردی وابسته به موقعیت هاست، اتفاق رفتار اجتماعی درست بستگی زیادی به شناخت صحیح نشانه های میان فردی و محیطی دارد، كه ما را به پاسخ های مؤثر رهمنمون می شوند. مثال های مهارت های گیرندگی شامل شناخت متناسب اشخاصی است كه با آن ها تعامل می كنیم. شناخت صحیح احساسات و امیالی كه دیگران بیان می كنند.در واقع شنیدن صحیح آنچه دیگران بیان می كنند و دانشتن اهداف شخصی فردی كه با ما تعامل می نماید، می باشد. (ده بزرگی، 1375)
در مرحله بعدی ما نیازمند مهارت های پردازشی می باشیم. برای موفق شدن در رویارویی میان فردی، نیازمند به این هستیم كه بدانیم می خواهیم چه چیزی را به دست آوریم و چگونه می توانیم به بهترین وجه آن را كسب كنیم.
انتخاب مهارت هایی كه برای كسب اهداف نزدیك مؤترند هست مستلزم توانایی حل مشكل به شیوه منظم و سازمان یافته می باشد. بعد از درك صحیح اطلاعات اجتماعی متناسب با موقعیت (مهارت های گیرندگی) و شناخت مهارت های لازم برای تعامل (مهارت های پردازش) می بایستی مهارت ها را به طرز شایسته ای برای تكمیل موفقیت آمیز مبادله های میان فردی به اجرا در آورد.این مرحله سوم از ارتباط، مستلزم مهارت های فرستندگی رفتارهای واقعی درگیر در تبادل اجتماعی می باشد. مهارت های فرستندگی شامل محتوای كلامی یا آنچه كه بیان می شود و همینكه چگونه پیام با دیگران ارتباط پیدا می كند، می باشد. ارتباط خوب مستلزم درك صحیح اجتماعی (مهارت های گیرندگی) و توانایی برنامه ریزی شناختی (مهارت های پردازش) قبل از دادن یك پاسخ (رفتار مؤثر مهارت فرستندگی) می باشند.
در مجموع هارجی و همكاران (1994) بر این نكات تأكید دارند:
1- نخست این كه رفتارهای اجتماعی هدفمندند. ما از این رفتارها برای كسب نتایج مطلوب استفاده می كنیم و بنابراین بر خلاف سایر رفتارها كه اتفاقی یا غیر تعمدی هستند، مهارت های اجتماعی هدف دارند.
2- دومین ویژگی رفتارهای اجتماعی ماهرانه، به هم مرتبط بودن این توانایی هاست. یعنی آنان رفتارهای متفاوتی هستند كه به منظور هدف ویژه مورد استفاده قرار می گیرند و ما به طور همزمان از آن ها استفاده می كنیم.
3- سومین ویژگی مهارت های اجتماعی متناسب بودن آن با وضعیت است. فردی از لحاظ اجتماعی ماهر است كه بتواند رفتارهایش را متناسب با انتظارات دیگران تغییر دهد. به این ترتیب داشتن ارتباط ماهرانه بستگی به استفاده صحیح (از لحاظ بافتی) و تسهیل كننده (از نظر رفتاری) از شیوه های برقراری ارتباط مناسب كار آمد با دیگران دارد.
4- چهارمین ویژگی مهارت های اجتماعی این است كه این مهارت ها در واقع واحدهای رفتاری مجزا هستند. فردی كه از لحاظ اجتماعی مهارت داری قادر است رفتارهای مختلف و مناسبی داشته باشد. این توانایی های اجتماعی را در قالب عملكرد رفتاری پی ریزی می كند. این نكته یكی از ویژگی های بارز ارتباط اجتماعی ماهرانه است.
مهارت های اجتماعی، آموختنی است. در حال حاضر تمامی محققان اختلاف نظر دارند كه اكثر رفتارهای اجتماعی آموختنی هستند.
5- آخرین مورد از ویژگی های مهارت های اجتماعی این است كه افراد بر این مهارت ها كنترل شناختی دارند. بنابراین كسی كه از لحاظ اجتماعی كمبود مهارت دارد، ممكن است عناصر اصلی مهارت اجتماعی را فرا گرفته باشد اما از فرآیندهای فكری لازم برای استفاده از این عناصر در تعاملات خود بی بهره باشد.
تربیت مهارت های اجتماعی:
یكی از دلایل اصلی كه سبب می شود كودكان خاصی محبوبیت نداشته باشند این است كه این كودكان مهارت های اجتماعی مناسبی كه می تواند آن ها را دوست داشتنی جلوه دهد، ندارند. آن ها در یك وضعیت دو سویه گرفتارند. از طرفی، دانش آموزان بی دقت فرصتی برای تمرین مهارت اجتماعی نمی یابند و از طرف دیگر آن هایی كه در مهارت های اجتماعی ضعیف هستند قادر به برقراری دوستی نیستند(لوییس و دورلاگ 1991).
انزوای اجتماعی در دوران كودكی ممكن است عواقب دراز مدت و جدی بر بهداشت روانی فرد در بزرگسالی به جای بگذارد. بنابراین، كمك به افراد طرد شده و منزوی برای غلبه بر این مشكلات، ضروری است. خوشبختانه، شواهد فراوانی وجود دارد كه نشان می دهد می توان رفتارهای اجتماعی را، كه به روابط فردی مثبت با دیگران كمك می كنند، آموزش داد. این آموزش می تواند تاثیرات پابرجایی داشته باشد(هیكسون 1990، لویت 1991).
"مهارت های اجتماعی پایه" چه هستند؟
• ارتباط چشمی: توانایی ایجاد ارتباط چشمی با دیگران هنگام گوش دادن به سخن آن ها و یا هنگامی كه با آن ها حرف می زنید دست كم برای یك دوره ی زمانی كوتاه.
• بیانات چهره ای: خندیدن، ابراز علاقه.
• فاصله ی اجتماعی: دانستن اینكه در چه فاصله ای نسبت به فرد مقابل قرار بگیریم و چه موقع برقراری تماس بدنی است مناسب است.
• چگونگی صدا: حجم صدا، زیری و بمی صدا، میزان گفتار، وضوح، محتوی.
• احوال پرسی با دیگران: آغاز ارتباط یا پاسخ گویی به احوال پرسی، دعوت كردن یك كودك دیگر برای پیوستن به شما در بعضی فعالیت ها.
• گفت و گو كردن: مهارت های محاوره ای مناسب سن، بیان احساسات، سوال كردن، گوش كردن، ابراز علاقه، پاسخ دادن به پرسش دیگران.
• بازی و كار كردن با دیگران: رعایت كردن مقررات، مشاركت، قول دادن، كمك كردن، نوبت گرفتن، تعارف با دیگران، قدردانی، ابراز تأسف.
• جلب توجه و یا درخواست كمك: استفاده از راه های مناسب.
• حل كردن تعارضات درونی: مهار پرخاشگری، فرو نشاندن خشم خود و تحمل خشم دیگران، پذیرش انتقاد، روحیه ی ورزشكاری.
• آراستگی و بهداشت
چگونه مهارتهای اجتماعی را به کودکان آموزش دهیم؟
کودکان برای آنکه بتوانند خودشان را با اجتماعی که در آن زندگی میکنند، سازگارتر کنند، باید مهارتهای اجتماعی گوناگون را بیاموزند.
مهمترین مهارتهای اجتماعی لازم برای کودکان، عبارتند از:
1- سلام کردن: کودکان از طریق تعامل با همسالان شان با آنها ارتباط برقرار میکنند. نخستین گام در برقراری ارتباط، سلام کردن به دیگری است. ما نه تنها با استفاده از واژگانی مثل «سلام» و «حالت چطوره»، بلکه با تغییر حالت چهره، تن صدا، ژست و فرم نشستن و ایستادن نیز با افراد دیگر ارتباط برقرار میکنیم. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، ممکن است به افراد آشنای خود هم سلام نکنند. آنها ممکن است درست کنار دوست شان راه بروند، ولی حتی یک نگاه هم به او نکنند یا اگر حرفی بزنند، احتمالاً تماس چشمی با او برقرار نمیکنند و سرشان را به زیر میاندازند. در مواردی، اگر سلام هم بگویند، ممکن است تن صدای شان چندان دوستانه و صمیمی نباشد. بخش غیرکلامی سلام کردن هم به اندازه بخش کلامی آن اهمیت دارد.
هنگام سلام کردن مهم نیست که کودک از چه عبارت و جملهای استفاده میکند یا با چه لحن و حالتی جملهاش را بیان میکند، مهم آن است که طوری به دوستش سلام کند که او از دیدنش احساس شادی و خوشحالی کند.
2- پیش قدم شدن در گفتوگو: بعد از سلام و احوال پرسی، معمولا گفتوگو شروع میشود. برای ورود به بحث، کودک باید بتواند مکالمهای را آغاز کند، ادامه دهد و به پایان برساند. این مهارت مستلزم خوب گوش دادن و توجه کردن است. برای مثال، او باید اصل «رعایت نوبت» را بداند. منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطههای علت و معلولی و کشف نکتههای مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، میتواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همهی جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.
گاهی کودکان موضوعی برای صحبت کردن با یکدیگر ندارند، در این گونه موارد میتوانند پرسشی را مطرح کنند؛ مثل کارتون خرسها را دیدهای؟ یا میدانی در مدرسه چه اتفاقی افتاده است؟موضوع بحث باید برای هر دو طرف جالب و جذاب باشد تا هر دو را به نوعی درگیر صحبت کند. مکالمه یکطرفه موجب خستگی و کسالت دو طرف میشود و ممکن است موجب قطع همین ارتباط ساده هم شود. حتی ممکن است تأثیری منفی در ذهن آن دو بگذارد و در آینده هم تمایلی برای صحبت کردن با هم نداشته باشند. پس گوش کردن مثل صحبت کردن مهم است. اگر کودک علاقهای به آنچه دوستش میگوید، از خود نشان ندهد، ممکن است از صحبت کردن با او منصرف شود. کودکان کم توجه و پرتحرک، اغلب زمان صحبت کردن و گوش کردن را درست تشخیص نمیدهند.
3- درک احساس شنونده: زمانی که یک گفتوگو آغاز میشود، برای حفظ و ادامه آن لازم است که گوینده به حالتهای عاطفی شنوندهاش توجه داشته باشد. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، اغلب در درک احساس شنونده نیز ناتوان هستند، درحالیکه کودک اجتماعی، سریع و راحت میتواند حالتهای احساسی شنوندهاش را بشناسد و طبقهبندی کند، آنگاه سخنانش را ارزیابی کند و براساس پاسخهایی که از شنونده دریافت میدارد، کلماتش را انتخاب کرده و گفتوگو را ادامه دهد.
4- همدلی کردن: همدلی کردن شبیه درک گفتههای دیگران است، با این تفاوت که شنونده باید سعی کند احساسات سایر افراد را نیز درک کند. همدلی کردن این امکان را به فرد میدهد که بتواند ارتباطی واقعی با دوستانش برقرار کند. برای مثال، اگر دانشآموزی در درس ریاضی نمره 20 گرفته ولی دوستش 11 شده است، بتواند شادی خود را کنترل کرده و با دوستش به ابراز همدردی بپردازد. او میتواند با گفتن جملهای نظیر « اشکال ندارد، سعی کن در امتحان بعدی بیشتر درس بخوانی تا نمره بهتری بگیری»، او را دلداری دهد.
5- یافتن نقاط مشترک: برای حفظ یک مکالمه دوستانه، توجه به نقاط مشترک هر دو طرف اهمیتی خاص دارد. این سرنخها به کودک یا نوجوان کمک میکند تا تمایل بیشتری برای ادامه دوستی و دیدارهای بعدی با هم داشته باشند. بخش مهم شناخت این سرنخها، توجه به لحن و زیر و بم صدای افراد است. برای مثال هر دو از یک ویژگی آموزگارشان خوششان بیاید یا به ورزش فوتبال علاقهمند باشند.
6- پیشبینی کردن: برای حفظ گفتوگو، کودک باید از قبل بتواند تأثیر گفتههای خود را بر شنونده پیشبینی کند و افکار شنونده را درنظر داشته باشد. برای مثال، اگر احساس میکند که جملهاش میتواند موجب ناراحتی، آزردگی، خشم یا اندوه شنونده شود، ممکن است شیوه بیان کلمات یا جملات خود را تغییر دهد. کودکان غیراجتماعی معمولا توجهی به این نکته ندارند و قادر نیستند کلام خود را تغییر دهند.در مورد آنچه قصد دارند بگویند، کمی فکر میکنند و آنگاه به زبان میآورند. برای مثال، وقتی کودکان و نوجوانان در حال صحبت درباره تیم ورزشی مورد علاقهشان هستند و از این گفتوگوی خود لذت میبرند، بدیهی است اگر یک نفر به آنها بگوید «هفته دیگر امتحان ریاضی داریم، آیا شما تمرین کردهاید؟» خوششان نخواهد آمد و او را طرد خواهند کرد. زمانی که فرد کلام دیگران را قطع میکند (وسط حرف دیگران میپرد) و بدون درنظر گرفتن شرایط فعلی جمع، سخنی میگوید، مورد بیمهری سایرین قرار خواهد گرفت.
7- شیوه حل مسئله: بخش دیگری از مهارت اجتماعی افراد مربوط به تشخیص درست اختلافها و مسائل بین افراد است. گاهی ممکن است فردی با گفتههای شما موافق نباشد و از شنیدن سخنان شما خشمگین شود و شروع به پرخاشگری و تندی با شما کند، در اینگونه موارد چگونگی پاسخدهی شما به حالات عاطفی شنونده، تأثیر زیادی بر روند گفتوگو دارد. کودکان و نوجوانانی که توانایی درک اختلاف ضمن گفتوگو را ندارند، معمولا دچار ضعف ارتباطی هستند. آنها خیلی زود عصبانی میشوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدتها صرفنظر کنند. اینگونه کودکان میخواهند همیشه برنده باشند و اصلا برایشان مهم نیست که چه بهایی برای این برنده شدن باید بپردازند (از دست دادن دوست). این گروه مدام در اجتماع لطمه میخورند و برای خودشان دشمن میتراشند.اختلاف داشتن با دیگران اجتنابناپذیر است و اغلب برای شفافسازی موضوع باید به گفتوگو بپردازند. برای یک مکالمه و گفتوگوی دو طرفه و حفظ روابط دوستی نیاز به برنده شدن یکطرفه نیست، بلکه باید هر دوطرف از مکالمه برنده بیرون بیایند.
8- عذرخواهی کردن: هر فردی ممکن است گاهی دچار سوءتفاهم و اشتباه در روابط اجتماعی خود با دیگران شود. فردی که از مهارتهای اجتماعی بالایی برخورد است، با اعتماد به نفس کافی پا پیش میگذارد و بابت اشتباهش عذرخواهی میکند. با این شیوه پسندیده، او سریع و آسان میتواند رفتارش را تصحیح کند. کودکانی که در مهارتهای اجتماعی ضعیف هستند، هنگام بیان عذرخواهی دچار دردسر میشوند و دست و پای خود را گم میکنند. آنها میترسند که دیگران آنها را احمق بدانند درحالیکه مردم معمولا برای کسی که بابت اشتباه خود عذرخواهی میکند، احترام و ارزش بیشتری قائل هستند.
آماده سازی مهارت های اجتماعی : 6 مرحله
1- تعریف: مهارتی را كه می آموزید توصیف كنید. در این زمینه كه چرا این مهارت ویژه مهم است و چگونه كاربرد آن به ایجاد رابطه كمك می كند بحث كنید. مهارت را می توان با استفاده از یك فیلم كوتاه، یك یا كارتون، یك نمایش عروسكی و یا تذكر دادن به كودك و راهنمایی او به فعالیت هایی كه در گروه همسالان در جریان است، شرح داد. معلم می تواند بگوید: «نگاه كن چطور آن دو دختر در ساختن پازل به هم كمك می كنند. به من بگو آن ها به یكدیگر چه می گویند.
2- مهارت را الگو كنید: مهارت را به چند جزء شاده تقسیم كنید و خودتان آن را به روشنی شرح دهید یا یك دانش آموز را انتخاب كنید تا این كار را انجام دهد.
3 - تقلید و تمرین: كودك یك مهارت را در محیطی كه در آن جا آموزش دیده است امتحان می كند. برای این كه این امر موفقیت آمیز باشد باید او را تحریك كرد تا آن مهارت را اجرا نماید و با دقت توجه كند و آن چه را كه معلم شرح می دهد به خاطر بسپارد.
4- بازخورد: این مرحله باید اطلاع دهنده باشد:«شما هنوز آن را كاملاً یاد نگرفته اید. باید هنگام صحبت به او نگاه كنید. دوباره سعی كن»، «این بهتر است. شما نگاه كردید و لبخند زدید. خوب است». باز خورد از راه یك ضبط ویدیویی می تواند در بعضی مواقع سودمند باشد.
5- فرصتی فراهم كنید تا كودك مهارت به كار بندد: معلم می تواند با توجه به مهارتی كه آموزش می دهد كارهای گروهی كوچك یا فعالیت هایكاری دو به دو ترتیب دهد تا مهارت ها در كلاس و یا دیگر مكان های طبیعی اجازه كاربرد پیدا كنند و تعمیم یابند.
6- تقویت متناوب: نمونه هایی را كه در آن كودك مهارت ها را بدون اجبار، در مواقع دیگر روز یا در هفته های بعد به كار می گیرد زیر نظر بگیرید. به او پاداش و تقویتی توصیف كننده بدهید. به پایداری پس از اكتساب توجه كنید. احتمال زیادی وجود دارد كه این رفتارها به محض تثبیت شدن، كه به وسیله یپیامدهایشان مثلاً یك تعامل رضایت بخش تر با همسالان پایدار شوند.
روش ها ی كمك به رشد مهارت های اجتماعی كودكان:
به هنگام تلاش برای بهبود مهارت های اجتماعی نا محبوب نباید تنها بر رفتارهایی مانند شروع دعوا، كه ظاهراً آن ها را در میان سایر كودكان نامحبوب می كند، متمركز شد، بلكه به طور كلی باید بر رشد مهارت های اجتماعی تأكید شود، زیرا علاوه بر این رفتارهای آشكار، ممكن است آن ها فاقد سایر مهارت های اجتماعی باشند و طریقه ی واكنش نشان دادن در موقعیت های اجتماعی را ندانند.
مشكل اول، شناختن كمبودهای مهارت های كودك است؛ مهارت هایی كه كم تر به چشم می خورند.
برای این كار باید كودك را هنگام تعامل با همسالان و بزرگسالان به دقت مشاهده كرد، به طوری كه بتوان تشخیص داد كودك در حال حاضر واجد و فاقد كدام مهارت هاست. مشاهده گر باید موقعیت مورد مشاهده را در نظر بگیرد(آیا كودك برای تداوم گفت و گو، پیوستن به یك گروه یا انجام یك بازی تلاش می كند) و از اتفاقاتی كه رخ می دهد، یادداشت برداری كند تا در صورت لزوم قادر به اقدام اصلاحی باشد. پس می توان این مشاهدات را در یكی از شش مقوله ی ذكر شده در فهرست پذیرش طرد طبقه بندی كرد (لذت بخش بودن، شوخ طبعی، كاردانی/مهارت، مشاركت جویی/زودجوشی، یاری رسانی) به این صورت، هم می توان نقاط قوت وضعف كودك را فهرست كرد و هم برای نقط ضعف تدبیری اندیشید (ویلیام و آشر،1993). بررسی رفتارهای كودكان در جریان بازی های سازمان یافته روشی مناسب برای پی بردن به مهارت های اجتماعی آن هاست (داج و همكاران، 1986).
آموزش مهارت های اجتماعی، روشی برای بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان است. آموزش مهارت های اجتماعی بر پایه ی آن اصل قرار دارد كه مشكلات كودكان در مهارت های اجتماعی غالباً به این دلیل ایجاد می شود كه كودكان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه كار كنند و می توان كودكان را برای غلبه بر این مشكلات آموزش دادو به همین دلیل این روش مستلزم آموزش مستقیم مهارت های اجتماعی ضروری است.
ویلیام و آشر (1993) یك جلسه آموزش سه قسمتی پیشنهاد می كنند. قسمت اول به صحبت مربی (یك بزرگسال پاسخگو، مثلا معلم كودك) درباره ی نحوه ی تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد. هنگام انجام این كار معلم باید بر آنچه كودك «باید» انجام دهد، متمركز شود نه بر آنچه كه «نباید» انجام دهد.
قسمت دوم شامل تكرار و تمرین فعالیت با كودكان دیگر است. در نهایت نیز مربی و كودك می توانند كاربرد مفاهیم اجتماعی را در خلال آن فعالیت مورد بحث قرار دهند. آموزش مهارت های اجتماعی نباید تنها به توصیف مهارت و توجیه اهمیت آن بپردازد، بلكه باید نحوه ی انجام، زمان و دلیل انجام آن را تشریح كند و نمایش دهد. تكرار و تمرین مهارت ضروری است (بروفی،1996). گاهی مفید است كه یك مهارت قبل از اینكه در زندگی واقعی به كار برده شود، به صورت بازی نقش، تكرار و تمرین شود. الگوسازی رفتار مطلوب توسط معلم یا سایر متخصصان در مدرسه می تواند به درك كودك از رفتار جامعه پسند، كمك كند.
به عقیده ویلیام و آشر (1993) در روش آموزش مهارت های اجتماعی چهار مفهوم باید آموزش داده شوند: همكاری (برای مثال نوبت گرفتن، تقسیم مواد و ارائه پیشنهاد در جریان بازی ها)، مشاركت (برای مثال شركت كردن، شروع كردن، توجه كردن در جریان بازی)، ارتباط (برای مثال صحبت كردن با دیگران، پرسیدن، صحبت كردن درباره ی خود، مهارت های گوش دادن، برقراری تماس چشمی و به كار بردن اسم كودكان دیگر) و اعتباریابی (برای مثال، توجه كردن به دیگران، گفتن چیزهای خوب به دیگران، لبخند زدن، ارائه كمك و پیشنهاد).
ممكن است هر یك از كودكان به آموزش اضافی در حوزه های خاص نیز نیاز داشته باشند. مثلا ممكن است برخی از كودكان به دلیل نداشتن مهارت های اساسی مورد نیاز در بازی ها یا ورزش ها، از بازی ها یا فعالیت های گروهی كنار گذاشته شوند. آموزش این مهارت ها می تواند به چنین كودكانی در هماهنگ شدن با گروه های همسال كمك كند.
به غیر از مهارت های ویژه ی اجتماعی، كارهای دیگری نیز وجود دارند كه معلم ها می توانند برای كمك به كودكان نا محبوب كلاس انجام دهند. اولین كار این است كه معلم سعی كند كارهای ذوقی ، علایق یا استعدادهای كودك نامحبوب را پیدا كند و با تشویق وی به آوردن اشیا مربوط به كار ذوقی به كلاس یا دادن اجازه ی معرفی و صحبت كردن درباره ی كار ذوقی اش، آشكارا او را تبلیغ نماید. این اقدام موجب تثبیت موقعیت كودك به عنوان خبره ی یك كار می شود و اعتبار وی را در گروه تقویت خواهد كرد.همچنین دادن یك نقش مسئولیتی در كلاس به كودك به افزایش مقبولیت او در میان همسالان كمك می كند، اما به خصوص در میان نوجوانان باید از عنایت ویژه به فرد (عزیز دردانه معلم شدن) اجتناب شود (لاوُیی، 1997).
در مورد كودكان پیش دبستانی، پذیرش آشكارا كودك توسط معلم ممكن است مفید باشد، زیرا احتمالاً این رفتار توسط دانش آموزان تقلید خواهد شد (لاوُیی، 1997)
كار مشاركتی در گروه اگر چه مستلزم مهارت های اجتماعی مطلوب در دانش آموزان است، می تواند به رشد این مهارت ها نیز كمك كند. وا داشتن كودكِ طرد شده به كار كردن با همسال دارای موقعیت خوب در كارهای دونفری می تواند مقبولیت وی را افزایش دهد، اما معلم ابتدا باید اطمینان یابد كه این كودك توسط همكلاسی ِدارای موقعیت بهتر پذیرفته می شود.
همگروه كردن دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی پایین با دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی بالا، هم در كار مشاركتی گروهی و هم در بازی ها می تواند به آن ها كمك كند كه از طریق مشاهده ی همسالان توانمندتر از لحاظ اجتماعی، مهارت های اجتماعی را فرا گیرند (كمپل، 1992، لاویی، 1997).
برخی از كودكان طرد شده پرخاشگرانه رفتار می كنند، زیرا از مهارت های دیگری برای حل تعارض برخوردار نیستند. این كودكان باید روش های متفاوتی برای مواجهه با تعارض یاد بگیرند (مثل نوبت گرفتن یا مشاركت) كه می توان هم از طریق فعالیت هایی مثل بازی نقش و مباحثه كه در آن ها راههای دیگر ارائه می شود، این كار را انجام داد. وقتی این مهارت ها آموخته شدند، ممكن است هنوز لازم باشد كه معلم در آغاز، هنگام بروز اختلاف در كلاس بلافاصله كودك را راهنمایی كند (كمپل، 1992).
برای اینكه كودك طرد شده همیشه آخرین نفرِ برگزیده برای بازی نباشد، معلم می تواند از روش انتخاب تصادفی برای گروه بندی كودكان استفاده كند.
برخی از پژوهش ها نشان می دهند كه كودكان نامحبوب و طرد شده به خوبی ِ همسالان محبوب قادر به تفسیر هیجان ها و عواطف دیگران نیستند و بنابراین نسبت به عواطف دیگران واكنش نا مناسب نشان می دهند. می توان با دادن نشانه هایی درباره ی هیجان ها و عواطف دیگران به این كودكان (مثلا ً، به سارا نگاه كن، تصور میكنی كه او به چه چیزی فكر می كند؟ به نظر تو آیا به خاطر كاری كه تو انجام داده ای خوشحال است؟) آن ها را یاری كرد.
(آموزش مؤثر)
برخی از مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست:
* مهارت تفکر انتقادی: منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطههای علت و معلولی و کشف نکتههای مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، میتواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همهی جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.
* مهارت تصمیمگیری: این مهارت به مهارت تفکر انتقادی وابسته است که خود به مهارت فردی در تحلیل قضایا وابسته است. تحلیلهای درست، فرد را به شناخت درست نقاط قوت و ضعف رهنمون میشود و این شناخت درست در جای خود به تصمیمگیری صحیح فرد کمک میکند. فرد ماهر در این مرحله کسی است که بتواند با توجه به تحلیل درست موضوعات، رخدادها و پدیدهها و قضایا و در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی مرتبط با موضوع، به تصمیمی منطقی و درست و عقلانی برسد.
* مهارت حل مسأله: مسألهها را از راههای گوناگون میتوان حل کرد. بسیاری از مسألهها را افراد گوناگون یکسان حل میکنند. یعنی از راهی آشنا، یاد گرفته شده و سهلالوصول استفاده میکنند. اما ضرورت آموزش و یادگیری قرن بیست و یکم، این است که افراد برای جستوجوی راههای بِکر و خلاق و منحصر به فرد تربیت شوند. یافتن راهحلهای خلاق برای حل مسائل اجتماعی، موجبات پیشرفتهای اجتماعی را فراهم میکند. جستوجوی راههای بکر و خلاق برای حل مسائل، نشاط و شادی و ارضای فرد را نیز موجب میشود و خود انگیزی برای یادگیریهای بعدی را به وجود میآورد.
* مهارت برقراری ارتباط: زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباط ممکن نیست. اگر ارتباطات اجتماعی درست نباشد، انواع و اقسام مشکلات چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی امکان بروز مییابند. لازمهی تعامل درست و سازنده با دیگر افراد اجتماع، شناخت درست در چند بعد است: 1. شناخت خود؛ 2. شناخت دیگران؛ 3. شناخت پدیدهها و واقعیتهای اجتماعی. شناخت در هر یک از این سه زمینه، نیازمند یادگیری و آموزش درست و ممارست در تمرین آموختههاست. شناخت واقعبینانه از مسئولیتها، وظایف و حقوق خود، شناخت حقوق و مسئولیتهای دیگران، شناخت شرایط، امکانات و پیش زمینهها و پس زمینههای بروز اتفاقات و پدیدهها، لازمهی اساسی و پایهای برقراری ارتباط درست و مناسب است.
دیگر لازمههای برقراری ارتباط درست عبارت اند از:
الف) همراهی و همدلی؛ توجه به دیگران، نظر، افکار و ایدههای آنها، گوش سپردن به گفتههای آنان و نزدیک شدن با آنها از نظر فکر و روش کار، با جمع بودن، کنار جمع بودن و با جمع کار کردن، همه صورتهایی از همدلی و همراهی است. همکاری و اشتراک مساعی در انجام کارها از مهارتهای بایستهی امروزی است. لازمهی همکاری و اشتراک مساعی پیشبینی هیجانات ناشی از کار جمعی، تنشهای احتمالی و کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات است. همدلی حاصل نمیشود، مگر با شناخت آسیبها و آفتهای برقراری آن و پیشبینی راههای مسالمتآمیز و سازنده.
ب) شناخت آفتهای ارتباط. هر نوع ارتباطی سه جزء دارد: برقرار کنندهی ارتباط، فرستنده پیام و گیرنده. هر نوع ارتباط، با ابزاری معین قابل برقراری است. ممکن است گفتوگو ابزار برقراری ارتباط باشد و یا هر رسانهای که محمل ارتباط قرار گیرد. آن چه مهم است، سلامتی برقراری ارتباط است. سلامتی ارتباط همیشه به وسیلهی آفتهایی چند تهدید میشود؛ آفتهایی مثل: خشونت، خشم، حسد، رقابت ناسالم، زیادهخواهی، خودخواهی و خودپسندی، یکجانبهنگری، قدرتطلبی، یکهتازی، نادیده گرفتن افکار، ایدهها و نظرهای مخاطب و نادرست استفاده کردن از ابزارهای ارتباطی. سلامتی ارتباط هم به صبوری و بردباری، سعهی صدر، گذشت، ایثار، رعایت حقوق دیگران، صمیمیت و مهربانی، مشارکت و تشریک مساعی نیاز دارد.
* مهارت رقابت مثبت و سازنده: احساس رقابت در همهی موجودات زنده وجود دارد. رقابت غریزه ای برای اثبات وجود است و میتواند هم نتایج خوب و هم نتایج بد به بار آورد؛ البته تا جایی که به خودنمایی و خودبینی مبدل نشود، مثبت و خوب است. به طور کلی، رقابت عامل مهم در نظامهای آموزشی است، زیرا هر نظام آموزشی مایل است بهترینها را گزینش کند و امتیازاتی را برای آنها قائل شود.
همین تمایل و همین الزام به گزینش، رقابت را برای گرفتن امتیاز بیشتر شدیدتر میکند. گاهی هم وجود شرایطی مثل ظرفیت کم و تقاضای زیاد، رقابت را الزام آور میکند. نوع شدت یافتهی رقابت وقتی است که با زیادهخواهی، رعایت نکردن حقوق دیگران و پرخاشگری همراه شود. صاحبنظران تعلیم و تربیت دربارهی ترغیب یا تکذیب رقابت در مدارس توافق ندارند. بعضی معتقدند که رقابت ضد همکاری گروهی، تعاون، وحدت، یکدلی و یکرنگی و مشارکت و تشریک مساعی است.
اما گروه موافق معتقدند که رقابت بخشی از فرهنگ است و از آن جا که انتقال فرهنگ یکی از وظایف آموزش و پرورش است، بنابراین رقابت هم که جزئی از فرهنگ است، باید مورد توجه قرار بگیرد.
نتیجه گیری:
یكی از مسائلی كه در مقطع ابتدایی و دیگر مقاطع از اهمیت بالایی برخوردار است، داشتن مهارت اجتماعی كه باعث می شود فرد از لحاظ اجتماعی رفتار معقول داشته باشد. این مهارت ها آموختنی هستند.
مدرسه باید با تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطح ملی و بین المللی هم سو و هم جهت باشد در غیر این صورت، منسوخ خواهد شد و آموزش های غیر رسمی و فرا ملی جای آن را خواهد گرفت. آموزش در جهت تقویت رفتارهای عقلانی، حس هم دردی نسبت به انسانیت، تقویت احساس هویت ملی، پرهیز از قضاوت های قالبی و كلیشه ای، كسب تصویری واقعی از دنیای خارج و نهایتاً، آموزش جهانمندی در سه سطح شناختی، مهارتی و نگرشی باید صورت گیرد. تا افراد مهارت ارتباط جهانی را كسب كنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید