اواخر بهمن ماه بود که برای روز مادر دنبال متنی برای تبریک روز مادر بودم که به داستان واقعی مادر ادیسون و خدمت بزرگ او به بشریت برخوردم. شرح واقعه از این قرار است که ادیسون در پایه دوم دبستان بود که روزی به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد و گفت :
این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند. مادر در حالی که اشک در چشمان داشت یادداشت برای کودکش خواند:
"فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید".
مدتی پس از فوت مادر، روزی ادیسون برای خود جشن تولد می گیرد و در آن جشن، صندوق خاطرات مادرش را آورده، نامه را در جمع باز کرده تا به همه بگوید که من از بچگی نابغه بودم اما با دیدن اصل نامه شروع به گریه می کند. در نامه این گونه نوشته شده بود:
" کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. "
ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت: «چطور مادرم از ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت».
موضوع مورد بحث در این نوشتار این است که مادر اديسون چگونه و بر چه اصلی توانست کودکی که نظام آموزشی روی او برچسب «کودن» زد را به نابغه قرن تبدیل کند؟
بررسی ادبیات تعلیم و تربیت و علم روانشناسی نشان می دهد مادر ادیسون آگاهانه یا نا آگاهانه از اصلی به نام اثر پیگمالیون استفاده کرده است. عبارت پیگمالیون () برگرفته از نام یکی از نمایشنامههای جرج برنارد شاو است. پیگمالیون، مجسمهسازی بود که به یکی از مجسمههای خود علاقه مند شد و آنقدر عشق و تحسین نثار او کرد که در نهایت، مجسمه جان گرفت. به عبارت دیگر موضوعی که نمایشنامه پیگمالیون به آن میپردازد این است که رفتاری که یک شخص با شخصی دیگر دارد، چه خوب و چه بد، کاملاً قابل انتقال است و میتواند به حقیقت بپیوندد. بر اساس این اصل یک فرد به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، انتظاراتی که از او میرود را آموخته و در راستای برآورده کردن آن انتظارات رفتار میکند.
اثر پیگمالیون اولین بار در پژوهشی با موضوع اثر آموزگاران بر دانشآموزان، توسط روزنتال و یاکوبسن در سال 1968 مطرح شد. در این آزمایش از دانشآموزان متعدد تست IQ گرفته شد و تعدادی از دانشآموزان بهطور تصادفی به عنوان برندگان این تست به معلمانشان معرفی شدند. پس از مدتی افزایش محسوسی در ارتقای تحصیلی این دانشآموزان پدید آمد؛ درحالیکه دانشآموزانی که برندگان حقیقی این آزمون بودند در پیشرفت شان هیچ تغییری حاصل نشد. در واقع، از آنجایی که این کودکان به عنوان دانش آموزان نخبه به معلمان معرفی شده بودند، معلمان انتظار عملکرد خوبی از این کودکان داشتند. همین موضوع سبب شد تا کودکان در راستای این انتظارات عمل کنند.
این پدیده در علم طب و پزشکی نیز بارها و بارها خود را نشان داده است. بارها دیدهایم که پیش بینی بدبینانه یک پزشک چه اثر مخربی بر بیمار گذاشته است. باز همه به خوبی میدانیم که انتظارهای مثبت یک پزشک بر اثربخشی یک دارو یا درمان جدید به شدت تاثیر میگذارند؛ این تاثیر در حرفه پزشکی به اثر دارونما (Placebo) معروف است.
برآورده کردن انتظارات، چیزی است که کودک دائماً در تلاش برای انجام آن است؛ در مدرسه تلاش میکند انتظارات معلمانش را به واقعیت بدل کند. حتی ثابت شده اگر معلمان تصورات منفی از یک شاگرد داشته باشند، رفتار خودشان و رفتار دانشآموز به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه بهگونهای هدایت میشود و جهت میگیرد که این انتظارات منفی واقعاً برآورده شود. بنابراین معلمان میتوانند با اعمال انتظار در نحوه عملکرد دانش آموزان بهطور مستقیم بر آینده آنان اثر بگذارند. اگر معلمی براین باور باشد که دانش آموزی کند ذهن است، خود کودک هم باور میکند و واقعاً دیر یاد میگیرد. همچنین دانش آموز خوش اقبالی که در چشم معلم، تیزهوش جلوه کند، در راه دستیابی به انتظارها موفق خواهد بود. بالا بودن سطح انتظار والدین از فرزندان خود نیز به افزایش میزان عملکرد آنها در ادامه زندگیشان کمک میکند (البته باید توجه کرد که انتظارات نابجا یا خیالپردازانه اثرات منفی شدیدی بر کودک میگذارد). این یافته، همچنان که به نمونه هایی از آن ها اشاره شد بارها و بارها تایید شده، حتی در بسیاری از موارد به عنوان یک امر بدیهی پذیرفته شده است.
به یاد داشته باشیم ادیسون که به اعتقاد معلمش کودن بود فقط با دروغ مادری که باعث شد باورهای محدود کنندهای در ذهن او شکل نگیرد تبدیل به نابغه قرن و بزرگترین مخترع تاریخ شد!
بنابراین نه نتها مادران بلکه ما آموزگاران نیز می توانیم در راه تلاش به سوی موفقیت، پشتوانهی یک دانش آموز به ظاهر کند ذهن باشیم. و از آن ها نوابغی بسازیم که دنیا را متحول نمایند.
کانال دکتر سعید صفایی موحد
یکی از دشواری های والدین در خانواده، از دست رفتن فرصت های گفتوگو با فرزندان است. این مشکل در خانواده ها یا به سبب والدین است که مایل نیستند همراه و همپای فرزندانشان بزرگ شوند و فکر می کنند کودکان باید دربست و تمام و کمال حرف های آنها را بپذیرند و یا به سبب کودکان است که آرام آرام اعتمادشان را به تسلط و همه چیز دانیِ والدین از دست می دهند.
در این یادداشت، روی سخن با والدین است.
ابتدا لازم است بدانیم گفتوگو یک مهارت بنیادی در انسان است و به دلیل برخورداری از این مهارت است که ما از سایر موجودات متمایز می شویم.
گپ های روزمره اگرچه برخی ارتباط های معمولی را برقرار می کند، اما گفتوگو نیست!
عمده مشکلات ارتباطی والدین با فرزندانشان ناشی از نداشتن گفت و گوی صحیح است. ما در خانه به دلیل عدم گفتوگو یا گفتوگوی ناقص، پیش داوری های خود را به فرزندانمان نسبت می دهیم و بر همان اساس آنها را مورد قضاوت قرار داده و با آن ها رفتار می کنیم. یعنی نه تنها ما از برداشت ها، تصورات و افکار فرزند خود مطلع نیستیم، بلکه حس واژگونه ما از آن ها نیز سربار این بی اطلاعی می شود که در نهایت باعث ایجاد احساس بدی در ما نسبت به آنها شده و به افزایش چاله های ارتباطی بین ما و کودک و نوجوان مان منجر می شود.
اما برای یک گفتوگوی مؤثر چه مهارت هایی لازم داریم؟
* مهارتِ خوب و دقیق گوش دادن:
آغاز همه مهارت های گفتوگو، گوش دادن است. بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی افراد به دلیل گوش ندادن است. وقتی فرزندتان با شما صحبت می کند، شما دقیقا چه می کنید؟ آیا به این فکر هستید که چگونه به آن جواب دهید یا ابتدا دقیق گوش می دهید؟
گوش ندادن، سرآغاز سوء تفاهم است. وقتی به حرف فرزندانمان خوب گوش می دهیم، آنها درک می کنند که ما داریم به آنها احترام می گذاریم. در این صورت آنها احساس هویت و شخصیت می کنند.
* مهارتِ دقیق و درست و به موقع پرسیدن و مرتبط و کوتاه پاسخ دادن:
آیا ما به عنوان پدر و مادر دقیقا می دانیم چه پرسشی از فرزندمان داریم؟ چرا برای بیان یک پرسش یا ادعای ساده سخن فرسایی می کنیم؟ چرا در ارتباط با یک چیز پاسخ های نامربوط می دهیم؟ آیا قصد داریم به فرد پاسخ ندهیم یا او را از پاسخ اصلی منحرف کنیم؟ چرا سر راست به او پاسخ نمی دهیم یا به او نمی گوییم که مایل نیستیم پاسخ بدهیم؟
* مهارت استدلال کردن، مخالفت و موافقت کردن و به توافق رسیدن:
آیا برای اثبات ادعای خود به هر چیزی متوسل می شویم تا طرف مقابل را قانع کنیم حتی با دلایل و شواهد نادرست؟ آیا می شود در محیط خانواده طوری با فرزندمان موافقت و مخالفت کنیم که آسیب نبیند؟
* مهارتِ برداشت کردن:
آیا تصور می کنید همواره درست و دقیق حرف طرف دیگر را می فهمید؟ آیا تصور می کنید همیشه یک برداشت وجود دارد؟ آیا شما می دانید که چه می خواهید بگویید؟
*مهارت کمک کردن به شرکت کنندگان در تولد ایده هایشان (تفکر مسئولانه و خلاق): چگونه می توانیم به خود و دیگران کمک کنیم تا ایده و حرف ها و برداشت هایی که دارند، متولد شود؟ وقتی شما می دانید کسی می خواهد چیزی بگوید اما نمی تواند، چه می کنید؟
*مهارت تمرین فرایند دموکراتیک:
آیا ما برای رسیدن به توافق و تصمیمی جمعی به نظرات سایر افراد و مثلاً اعضای خانواده توجه می کنیم؟ این کار را می توانید سر میز نهار یا شام انجام داد. فرصت گفتوگو هنگام میل کردن غذا را از دست ندهید. غذا را به آرامی میل کنید و همه را در گفتوگو شرکت دهید. سعی نکنید به عنوان بزرگتر، حرف خود را به کرسی بنشانید. شما می توانید درباره فیلمی که دیده اید یا کتابی که خوانده اید با دیگران گفتگو کنید.
* مهارت خود اصلاحی و تغییر:
آیا شما در گفتوگوها آماده تغییر نظرتان هستید؟
اگر مایلید کودک و نوجوان شما همواره با شما وارد گفتوگوی صمیمی و موثر بشوند و اعتمادشان به شما را از دست ندهند به نکات زیر توجه کنید:
هنگام گفتوگو نگویید که شما بهتر از آنها می دانید. بپذیرید که کودکان شما ممکن است دلایل بهتری از شما داشته باشند. حرف نادرست فرزند خود را با استدلال به آنها نشان دهید چون حتی اگر بر سر چیزی قانع نشوند، اما مدت ها به جریان گفتوگو فکر می کنند.
تربیت و توسعه | گفتوگو با خانواده
برای نوشتن و تقویت حس و مهارت نویسندگی در فراگیران در هر قالبی ، حتما و الزاما باید آثار نویسندگان دیگر ، به خصوص نویسندگان خوب و شاخص چهان و خودمان را مطالعه کنیم .
برای همین منظور به خود و دانش آموزان مان تاکید کنیم که رمان و آثار شاهکار ادبی جهان را بخوانند و از مطالعه و گشت و گذار در سایت های بی محتوا و مخرب با سوژه های تکراری و کلیشه ای ، دوری کنند.
استعداد و توانایی یک طرف قضیه است و آموزش و مهارت مسئله ی مهم تر .
- معلم خوب کسی هست که با انتخاب کتاب های مناسب هم اطلاعات را منتقل کند و هم حس مخاطب را تحریک کند .
برای قوی شدن متن باید اطلاعاتی که می خواهیم منتقل کنیم را به حس و طبیعت آنان مرتبط کنیم. این گونه هم خیال انگیز خواهد بود و هم واقع بینانه. ذوق و شوق نوشتن را باید به دل فراگیران مان تزریق کنیم که باز هم متاسفانه معدود همکارانی هستند که با جان و دل و انگیزه این درس را به معنای واقعی خود نگارش ، آموزش بدهند .
- باید نوشت و به سادگی نوشت تا این انگیزه ی نوشتن را هم در وجود خودمان و بعد دانش آموزان تقویت کنیم .
رسالتی که ما معلمان از خود دریغ کرده ایم و تنها وظیفه ی ما در تدریس نگارش همین است که حتی محتوای درسی را نادیده بگیریم و فقط روخوانی از متن و گذری ساده از درس و یا رفع تکلیف را به عهده داشته و به دنبال فرصتی باشیم که نگارش را خلاصه کنیم و از باقی ساعت درس ، به آرایه های عقب افتاده و نکات دستوری فراموش شده ی فارسی بپردازیم و کمبود ساعت فارسی را از ساعت نگارش کش برویم و از این کار هم خیال مان آسوده ... اما نمی دانیم که چه ظلم و چه بی انصافی در حق فراگیران وحتی خودمان نموده ایم ؛ این در حالی است که رویکرد کتاب نگارش متاسفانه از طرف خود ما کمرنگ و نادیده گرفته شده است و فراگیران مان قصوری ندارند .
- اگر خودمان بنویسیم و با دانش آموزان مان همراه باشیم دیگر کلاس نگارش خشک و شاید خسته کننده نباشد.
- وقتی خود ما با نوشتن بیگانه ایم و به طور جدی به آن نپرداخته ایم چطور انتظار و توقع خوب نوشتن را از فراگیران مان داریم ؟
گاه از حد آشنایی با عناصر نویسندگی که هیچ ، از نوشته های ساده و آسان هم می گذرد و تنها چاره به وقت نیاز ، سریع و آسان از سایت های ادبی یا سایت های مجازی و ... استفاده ی بهینه شده است .
برای این مهم هم نیاز به مطالعه و اطلاع رسانی عمیقی است که کمتر به آن توجه می شود . اگر خودمان بنویسیم و با دانش آموزان مان همراه باشیم دیگر کلاس نگارش خشک و شاید خسته کننده نباشد.
- ذوق و شوق نوشتن را باید به دل فراگیران مان تزریق کنیم که باز هم متاسفانه معدود همکارانی هستند که با جان و دل و انگیزه این درس را به معنای واقعی خود نگارش ، آموزش بدهند .
- یکی از دغدغه ی من این سالها هم بیشتر همین موضوع بوده که مخصوصا ساعات تدریسم را نگارش انتخاب کرده ام که شاید کوچکترین مسئولیتی که بر عهده است را تا حدی که علاقه و مهارتی ناچیز اگر دارم به خوبی به انجام برسانم . و اما هنوز که هنوز است به خاطر نگاه ضعیف خود همکاران به این درس همچنان بی اهمیت است و آن چنان که باید شآن و ارزشی در نظام آموزشی ندارد .
- برای رشد چنین هدفی باید ابتدا از خودمان شروع کنیم . نگاه مان را تغییر بدهیم تا شاید بشود راهکاری یافت برای بالا بردن سطح فکری و رفتاری فراگیران مان و این مهم نیاز به فرهنگ سازی ادیبانه و ملی دارد تا کی چنین شود خدا داند !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وقتی میگوییم سخنی مبهم است منظورمان این است که از دقت یا وضوح کافی برخوردار نیست.
ابهام را نباید با چندپهلویی (یا ایهام) اشتباه گرفت. چندپهلویی زمانی رخ میدهد که یک واژه یا عبارت دارای دو یا بیش از دو معنای ممکن باشد؛ یعنی دو، یا بیش از دو، معنا را بتوان برای آن واژه یا عبارت در نظر گرفت.
مثالی میزنم. فرض کنید میخواهید فرم درخواست گذرنامه را پر کنید. اگر در بخش مربوط به سن خودتان بنویسید «بالای 18 سال» پاسختان بسیار مبهم است. اما همین پاسخ ممکن است در جایی دیگر مبهم نباشد. برای مثال، اگر سن شما را بپرسند تا معلوم شود که مجاز به شرکت در انتخابات هستید یا خیر و شما پاسخ دهید «بالای 18 سال»، هیچ کس نمیتواند بگوید که پاسختان مبهم است. درست است که سن خودتان را کاملاً دقیق بیان نکردهاید، اما پاسختان در اینجا (در این بافتار) از دقت کافی برخوردار است.
مثالی دیگر: فرض کنید شما اهل اصفهانید و معمولاً چند ماه یک بار هم از اصفهان بیرون نمیروید. اگر چند ساعت بعد از پایان ساعت کاریتان به خانه برنگردید و همسرتان به شما تلفن کند و از شما بپرسد «کجایی؟» و شما بگویید «اصفهانم»، مسلماً پاسختان بسیار مبهم است؛ ابهامی که ممکن است عواقبی هم برایتان داشته باشد! وقتی میگویید «اصفهانم» پاسختان چندپهلو نیست؛ ایراد این است که اطلاعاتی که دربارهی محل حضور خودتان میدهید به اندازهی کافی دقیق نیست. اما حالا بیایید فرض کنیم که شما اهل تهرانید و برای یک مأموریت کاری راهی شیراز شدهاید. در این صورت، اگر همسرتان وسط راه تلفن کند و بپرسد «کجایی؟» و شما بگویید «اصفهانم»، این بار پاسختان مبهم نیست، زیرا در این بافتار از دقتی که باید داشته باشد برخوردار است.
ابهام یکی از مانعهای بزرگ در راه گفتوگوی مؤثر و مفید است. بعضی وقتها، افرادی که نمیخواهند خودشان را به کار خاصی متعهد کنند از ابهام به عنوان یک ترفند استفاده میکنند. برای نمونه، اگر هنگام انتخابات از سیاستمداری که مدعیِ صرفهجویی در بودجهی بخش عمومی است بپرسید که «چگونه میخواهید این صرفهجویی را عملی کنید؟» ممکن است شروع کند به کلیگوییهایی مبهم دربارهی لزوم افزایش بهرهوری (یا موضوعی دیگر).
البته شکی نیست که افزایش بهرهوری معمولاً کار خوبی است، اما اشاره به لزوم افزایش بهرهوری، سیاستمدار مورد نظر را به هیچ شیوه و سیاست خاصی برای افزایش بهرهوری یا صرفهجویی در بودجهی بخش عمومی متعهد نمیکند. در این صورت، اگر زرنگ باشید، به او فشار میآورید تا از پشت نقاب ابهام بیرون آمده و بگوید که دقیقاً چگونه باید به این بهرهوری یا صرفهجویی دست یافت.
نمونهی دیگری که همهی ما با آن آشنا هستیم توضیحی است که افراد دربارهی دلیل دیررسیدن سر قرار میدهند. وقتی دلیل تأخیر کسی که دیر کرده را میپرسید، ممکن است نگاهش را بدزدد و بگوید «متأسفانه دیر شد؛ سر راه کاری داشتم که کمی بیش از انتظارم طول کشید». حالا داستان چیست؟ داستان ممکن است این باشد که آقا یا خانم برای خوردن بستنی توقف کرده و در بستنیفروشی هم مشغول تماشای تکرار یک سریال تلویزیونی یا یک بازی فوتبال از تلویزیون مغازه شده، اما با مبهمگذاشتن دلیل تأخیرش میخواهد از سرزنش شما فرار کند.
برگرفته از کتاب «اندیشیدن؛ گام نخست در تفکر نقادانه»، نوشتهی نایجل واربرتن، بازنویسی مهدی خسروانی .
کانال سنجشگرانهاندیشی
کاواساکی مشاور مدیریت و از مشاوران شرکت Apple، پدیدهای را در سازمان های اداری و صنعتی عنوان میکند که استیو جابز از آن به عنوان «انفجار نادانی» نام می برد!
مدیران درجه یک، کسانی را استخدام میکنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند؛ اما افراد درجه دو و پایینتر، با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام می کنند و همین طور نفرات ردههای پایینتر نیز همین چرخه باطل را ادامه میدهند (چون مسلماً آنها هم نفرات درجه یک نیستند).
لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از افراد ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه میشوید که معدود افراد توانمند را نیز ناامید و فلج می کنند! این نظریه را میشود هم در زندگی شخصی به کار برد، هم در راهبری سازمانی و هم در عرصه های دیگر.
از خودتان بپرسید آیا با کسانی دوست هستم، که از من باهوشترند و مرا به نقد میکشند یا کسانی هستند که همرده من یا پایینترند و بیشتر مرا تأیید می کنند؟
در سازمان، از خودتان بپرسید آیا از استخدام و به کارگیری کسانی که از من باهوشتر، مطلعتر و کاربلدتر هستند ترس دارم؟ آیا تعداد کسانی که از من باهوشتر هستند در سازمان من به تعداد انگشتان یک دست می رسد؟
سوال این است که بعد از اینکه شخص آلوده به ویروس جدید کرونا سطوحی مانند دستگیره در را با انگشتان نشسته لمس کرد چه مدت زمانی ویروس میتواند روی این سطح به حیات ادامه دهد؟ پژوهشی که در هفته جاری منتشر شد نشان میدهد که این ویروس میتواند روی سطوح سخت مانند پلاستیک و استیل تا 72 ساعت و روی سطوح مقوایی و کارتن تا 24 ساعت زنده بماند.
( وقتی شخصی آلوده به ویروس به سطوحی مانند دستگیره در دست می زند این خطر هست که ویروسهایی از دست این شخص به دستگیره بچسبند که میتوانند دو تا سه روز به حیات ادامه دهند. )
جیمز لوید-اسمیت استادیار اکولوژی و زیست شناسی تکاملی دانشگاه کالیفرنیا در لسن آنجلس (UCLA) که روی چگونگی به وجود آمدن عوامل بیماریزا تحقیق میکند میگوید: «این ویروس قدرت این را دارد که برای چندین روز به حیات ادامه داده و توانایی بقای خود را حفظ کند.»
با وجودی که سازمان بهداشت جهانی قبلا بر اساس تحقیقات انجام گرفته روی انواع دیگر ویروس های تاجدار (کرونایی) مدت زمان زنده ماندن آنها را روی سطوح، بین چند ساعت تا چند روز تخمین زده بود اما این اولین پژوهشی است که در آن آزمایش دقیقا روی این نوع ویروس که در حال حاضر باعث همه گیر و جهانگیر شدن (پاندمیک) بیماری شده و نام واقعی اش SARS-CoV-2 است انجام گرفته است.
نسخه پیشنویس این پژوهش چاپ شده و انتظار می رود به زودی منتشر و در اختیار عموم قرار گیرد.
جالب توجه اینکه بعضی سطوح برای ویروس SARS-CoV-2 محیط نامساعدی است و ویروس نمی تواند زیاد در این سطوح زنده بماند. برای مثال این ویروس روی سطوح مسی تنها می تواند 4 ساعت دوام بیاورد.
البته ضروری است که ما اطلاعاتی درباره طول زمان زنده ماندن این ویروس داشته باشیم. چرا که وقتی شخصی آلوده به ویروس عطسه یا سرفه می کند سطوح آلوده میشوند. قطرات تنفسی خارج شده حاوی ویروس، میتواند روی دستگیرهها، دگمههای آسانسور، نرده پلهها، میز کار و کابینتها بنشیند و باعث انتشار و انتقال ویروس به کسانی شود که به این سطوح دست می زنند.
برای آزمایش مدت زمان بقای ویروس دانشمندان در آزمایشگاههای راکی مانتین در ایالت مونتانا که بخشی از انستیتوی ملی بهداشت است یک سری آزمایشاتی را انجام دادند تا ویروس نوع جدید (کرونا) را با ویروس SARS (یک ویروس تاجدار مشابه که در سال 2003 شیوع پیدا کرد) مقایسه کنند.
او توضیح می دهد که آنها در آزمایشگاه ویروس را از روی سطوحی که آلوده شدهاند برداشته و سپس آن را در داخل بافتهای (کشت های) سلولی قرار می دهند. در مرحله بعد محققان این نکته را که آیا ویروس میتواند سلول های موجود در ظرف را آلوده کند یا نه یادداشت میکنند. آنها این آزمایش را چندین بار بر روی هر دو نوع ویروس در فواصل زمانی متفاوت انجام دادند.
لوید-اسمیت میگوید: «به طور کلی از نقطه نظر دوام و بقا در این محیط ها این دو نوع ویروس بسیار شبیه هم هستند.»
لوید-اسمیت می گوید که این یافتهها تخمین تقریبی خوبی درباره قابلیت زنده ماندن این ویروس روی این سطوح به دست میدهد. او میگوید: «در یک آزمایش که در آزمایشگاه انجام می گیرد شرایط تا حدودی کنترل شده و ثابت است. در مقایسه با شرایط آزمایشگاهی، شرایط در دنیای واقعی و چهان خارج ثابت نیست و در نوسان و تغییر است، شرایطی مانند درجه حرارت، رطوبت و نور مدام در حال تغییر هستند. بنابراین قابلیت و قدرت زنده ماندن نیز با توجه به شرایط متغیر است.»
برای مثال اگر ویروس لبه آفتابی یک پنجره یا میز کار را آلوده کند شاید مدت زمان زیادی نتواند زنده بماند.
دانیل کوریتزکس، متخصص بیماری عفونی در بیمارستان زنان و بریگام میگوید: «نور ماورا بنفش واقعا میتواند به عنوان یک ضدعفونی کننده قوی عمل کند و ما مقدار زیادی نور ماورا بنفش از خورشید می گیریم. اشعه مستقیم آفتاب می تواند به کاهش سریع آلودگی ویروسی سطوح کمک کند.» این متخصص در تحقیقات جدید نقشی نداشت.
هنوز مسایل زیادی درباره قابلیت زنده ماندن ویروس ها روی انواع دیگر سطوح مانند لباس یا فرش مجهول مانده است. کوریتزکس میگوید: «بر اساس پژوهش های قبلی به نظر می رسد سطوح سخت و سطوح صاف نسبت به سطوح پارچهای و یا سطوح زبر و ناصاف فضای مساعدتری را برای رشد آنها فراهم می کند. »
اما درباره غذا چی؟ شاید غذا اینجا عامل خطر عمدهای محسوب نشود. چرا که بیشتر عفونت ناشی از ویروس نوع جدید تاجدار با درگیر شدن دستگاه تنفسی شروع می شود نه با دستگاه گوارش. بنابراین ابتلا به بیماری از طریق انتقال ویروس به دستها و سپس تماس دستها با چشمها و بینی و دهان صورت می گیرد. او می گوید: «نگرانی بیشتر، از لوازم آشپزخانه و بشقابها و فنجانها است که ممکن است در جاهایی مانند رستورانها یا کافهها تعداد زیادی از افراد این لوازم و وسایل را لمس کنند.
پس چه طور می توانید از خودتان در برابر این بیماری محافظت کنید؟ خوب، احتمالا قبلا توصیههایی مانند اینها را شنیده اید: «دستهایتان را بشویید» و «سطوح را ضدعفونی کنید»
راهکارها و توصیههای زیر را برای پاک کردن و ضدعفونی کردن سطوح شخصی خودتان و سطوح عمومی بکار ببندبد.
به روش صحیح تمیز کنید: از آمونیاک یا محصولات پایه الکل استفاده کنید. از دستمال تر نوزاد صرف نظر کنید
( آگاهی داشتن از سطوح متعددی که در طول روز دست می زنید و تمیز کردن آنها با محصولات تایید شده به کنترل و محدود کردن انتشار ویروس کمک میکند. )
اندرو یانوفسکی متخصص بیماریها عفونی در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن و بیمارستان کودکان سنلویی میگوید: «یک نکته خوب درباره COVID-19 این است که برای ضدعفونی کردن دستها و سطوح از این ویروس نیاز به ماده شیمیایی پاککننده خاصی نیست.» COVID-19 بیماری است که عامل بروزش ویروس کرونای جدید است.
روش قدیمی و خوب آب و صابون موثر است.
می توانید از دستمال تر استفاده کنید. اما اطمینان حاصل کنید که دستمال تر پایه الکل باشد نه دستمال تر نوزاد. چرا که دستمال تر نوزاد ممکن است بیتاثیر باشد.
اگر در حال حاضر دستمال تر در بیشتر سوپرمارکتها و داروخانهها به سختی پیدا میشود به جایش میتوانید از اسپری های ضدعفونی کننده استفاده کنید.
یا می توانید خودتان یک اسپری پایه وایتکس درست کنید. می توانید با مخلوط کردن چهار قاشق چایخوری وایتکس در یک لیتر آب یک اسپری پاک کننده درست کنید.
حتما دست هایتان را به طور جد بشویید!
درست است! صدها بار این را شنیدهاید. پس همین کار را ادامه دهید. مخصوصا وقتی به بیرون و مکانهای عمومی میروید و سطوح زیادی را لمس می کنید. به مدت 20 ثانیه دست هایتان را با آب و صابون و کف بمالید. (به مدت دو برابر خواندن آهنگ Happy Birthday)
دست ها را کامل و دقیق بشویید. مقداری از زمان را صرف شستن و مالیدن پشت و نیز جلوی دست بکنید، انگشتها را به هم قفل کنید و بکشید، انگشت شست هر دست را با دست دیگر صابون بزنید و در آخر ناخن هایتان را عاری از ویروس نگه داشته و آنها را اندکی به کف دستها بکشید. شستن دست ها آنقدر مهم و حیاتی است که اگر مردم بهداشت درست دست ها را رعایت کنند این تقریبا می تواند به نسبت 1 در 5 مورد از عفونت های تنفسی جلوگیری کند. این نسبت تقریبا معادل 6 میلیون مورد از آنفلونزای امسال میشود.
ضدعفونی کنندههای دست: آیا در مواقع اضطراری خودتان باید درست کنید؟
ضدعفونی کنندههای دست نیز در کشتن ویروسها موثر هستند، اگرچه شستن دست ها را توصیه می کنند. اگر به سینک و روشویی دسترسی ندارید ضدعفونی کننده دست جایگزین مناسبی است. فقط اطمینان حاصل کنید که ضدعفونی کنندهای که استفاده میکنید حداقل 60 درصد الکل داشته باشد.
با توجه به کمبود ضدعفونی کنندههای دست در بعضی فروشگاه ها درست کردن ضدعفونی کننده دست بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. ما تعداد زیادی از روش های تهیه را که در آنها از ترکیب الکل پژشکی و ژل آلوورا استفاده شده دیدهایم.
اندرو یانوفسکی میگوید: «اگر روی کاغذ و برچسب در ترکیباتش غلظت الکل 60 درصد قید شده است باید در مقابل SARS-COV-2 موثر باشد.» او می گوید اما درست کردن آن برای بار اول ممکن است مشکلتر از آنی باشد که فکر میکنید. اگر هنگام درست کردن این نوع ضدعفونی کننده ها شک و تردید دارید، آب و صابون همچنان در برابر ویروس موثر هستند.
موبایل شما مانند دست سوم شماست. آن را با یک پارچه تمیز کنید
( یک روش مقابله با میکروبها: موبایلتان را تمیز کنید. موبایل «دست سوم» شماست. موبایل شما میزبان انواع میکروبهاست و ما هر روز با آن تماس داریم و آن را در دست می گیریم. )
پس همین الان دست هایتان را کاملا شسته و ضدعفونی کردهاید و احساس می کنید کاملا ترو تمیز هستید. بعد موبایلتان را بر می دارید و حدس بزنید چه اتفاقی می افتد؟ موبایل بالقوه پر است از عوامل بیماریزا.
جودی گوزمن-کاتریل متخصص بیماریهای عفونی در دانشگاه علوم و بهداشت ارگن (Oregon) می گوید: «تحقیقات نشان داده است که سطوح موبایلها پوشیده از باکتری است. باکتریهایی که باعث عفونتهای جدی مانند انواع استافیلوکوکوس میشود.
و موبایلها اغلب نزدیک چشم ها، بینی و دهان نگه داشته می شوند، جاهایی که میکروب ها از آنها وارد بدن می شود. پس هر از چندی موبایلتان را تکه پارچهای تمیز کنید.
و در صورتی که برای تمیز کزدن موبایلتان از یک ضدعفونی کننده با پایه الکل استفاده می کنید نیازی نیست که آن را به مدت طولانی با پارچهای خیس بمالید. یانوفسکی می گوید: «چند ثانیه برای ضدعفونی کردن آن کفایت می کند.»
از این ترفند «بودار» برای نزدن دست به صورتتان استفاد کنید.
( آیا در به خاطر آوردن اینکه نباید به صورتتان دست بزنید مشکل دارید؟ مالیدن یک پیاز خام به دست هایتان را بعد از شستن امتحان کنید. )
صورت شما جایی است که برای ویروس نقاط ورودی متعددی به بدن را فراهم می آورد. بنابراین هر بار که دست های کثیفتان را به چشم ها،بینی و دهانتان می زنید ریسک آلوده شدن شما به ویروس وجود دارد.
کوریتزکس می گوید: «اگر به میز یا دستگیره در دست زدهاید یا سطح آلوده به ویروسی را لمس کرده اید و سپس به چشم ها، بینی و دهانتان دست زدهاید احتمال بسیار بالایی است که خودتان را به ویروس آلوده کنید.»
اما بیشتر ما از روی عادت بدون اینکه حتی خود متوجه باشیم چندین بار در ساعت به صورتمان دست میزنیم.
پس ما یک ایده به شما م یدهیم. کاترین بلینگ از دانشکده پزشکی فینبرگ دانشگاه نورثوست میگوید: «بعد از اینکه واقعا خوب دستهایتان را شستید به تکهای پیاز خام دست بزنید. با این بوی تند در انگشتانتان وقتی دست به صورتتان میزنید متوجه میشوید.» این ممکن است در جمع اندکی غیرمودبانه باشد اما میتواند یک روش خوب برای دست زدن کمتر به صورت باشد
منبع:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شنیدیم که وزیر آموزش و پرورش به احترام معلم زحمتکش بازنشسته گفته برپا، که این روزها به دلیل اینکه کلمه آنلاین را درست تلفظ نکرده و گفته آیلاند وایرال شده و دلخور و ظاهرا و به حق حاضر نشده با خبرنگاران و حتی مسئولین آموزش و پرورش صحبت کند.
آقای وزیر!
به نظر بنده تمامی ما به احترام معلمانی که این روزها بدون دانش فناوری و برای ادای تکلیف با ابزارهای نامناسب، بدون امکانات و با هزینه خود و اینترنت ضعیف وارد عرصه تدریس آنلاین شدند، باید تمام قد بایستیم. بیش از بیست سال از شعار هوشمند سازی مدارس در ایران می گذرد اما معلمان ما نه در دانشگاه فرهنگیان و نه در دوره های ضمن خدمت هرگز یک دوره آنلاین را تمرین و تجربه نکرده اند.
قاعدتا تدریس آنلاین متفاوت با تدریس زنده است و ارتباط، تعامل، بازخورد، یادگیری، یاددهی، ارزشیابی و مدیریت کلاس درس در فضای اینترنت نیاز به سیستم های مدیریت یادگیری تخصصی و ابزارهای تدریس خاص دارد.
بیست سال است که مدیران آموزش و پرورش یک ال ام اس فارسی مناسب برای معلمان نساخته اند؟ چگونه مدیران زیر مجموعه شما در زمان بحران کرونا به اهمیت یاددهی یادگیری در فضای مجازی پی برده اند و معلمان و دانش آموزان را وادار به آموزش از طریق واتسآپ و تلگرام می کنند؟ این دقیقا شبیه این است که از بانک ها بخواهیم با تلگرام و واتساپ حسابهای مشتریان را مدیریت کنند، در حالی که بانکها پیشرو تر از مدارس اتوماسیون های خدمات مالی، برنامه های حسابداری آنلاین و همراه بانکها را در اختیار کارکنان و مشتریان خود قرار داده اند.
آقای وزیر!
مدارس ما این روزها شبیه ماشین زمان هستند. وقتی صبح معلمان و دانش آموزان وارد مدارس بدون فناوری می شوند وارد ماشین زمان می شوند، اما به سمت آینده نمی روند، بلکه به پنجاه سال گذشته بر می گردند. چون هرجایی به غیر از کلاسهای درس، مجهز به ابزارها و فناوری های هوشمند است. بانکها، فروشگاهها، حتی منازل دانش آموزان از کلاس های درس و مدرسه ها به روز تر و در این محیطها مردم با تکنولوژی های ارتباطی آشناتر هستند. امروزه دانش فناوری خود دانش آموزان از معلمان پیشی گرفته و تعجبی ندارد که نسل جدید در محیطهای آموزشی عقب افتاده، به سواد فناوری ما بخندد.
آقای وزیر!
واقعا برپا! لطفا تا ساخت چند ال ام اس فارسی قوی، آموزش عملی تدریس آنلاین به دانشجو -معلمان در دانشگاه فرهنگیان، توسعه دانش فناوری معلمان، افزایش سرعت اینترنت در مدارس و دانشگاه فرهنگیان برپا! اینگونه است که می فهمیم که شما واقعا به شأن و مقام معلمان پای بند هستید. بیش از بیست سال از شعار هوشمند سازی مدارس در ایران می گذرد اما معلمان ما نه در دانشگاه فرهنگیان و نه در دوره های ضمن خدمت هرگز یک دوره آنلاین را تمرین و تجربه نکرده اند.
آقای وزیر!
معلمان کارگر فرهنگی نیستند که دستورات نادرست و ناقص و ناآزموده را اجرا کنند. لطفا ورق را برگردانید و بیشتر اجازه ندهید که در ساختار خشن اداری آموزش و پرورش به کارگران بله قربانگو تبدیل شوند. به آنها شأن روشنفکر و عامل آگاه را بدهید. تربیت نسل های آینده ما بالاخره در دست معلمان است، اما بحران کرونا ثابت کرد که آنها تا چه حد تنها، بی امکانات و مورد بی مهری ساختار بوروکراتیک آموزش و پرورش قرار گرفته اند و شأن و آینده معلمان در کشور ما به دلیل سیاستهای ناکارآمد و ضعف توسعه حرفه ای معلمان تا چه حد نزول کرده است.
کانال نوفهمی در مطالعات برنامه درسی
این روزها صدای گرم خانم معلم بازنشسته ای در فضای مجازی دست به دست می شود که به واسطه خانه نشینی دانش آموزانش به جهت جلوگیری از شیوع کرونا ویروس ، سعی می کند از طریق فضای مجازی ارتباط آنلاین با آنان ایجاد کند و در منزلِ خود و با امکانات محدودِ معلمی آموزش های کلاسی را به آنان بدهد
مسئولین آموزش و پرورش هم از این خانم معلم و امثال او که علی رغم محدودیت امکانات ، فعال تر از کلاس درس در منزل خود مبادرت به آموزش دانش آموزان می کنند ، تقدیر و تشکر کردند.
بنده هم به عنوان یک معلم بازنشسته،ضمن احترام به همه معلمین سخت کوش و تلاشگر ، ذکر چند نکته را لازم دانستم ، بنویسم.
مقام والای معلم، مقامی است که تربیت کننده نسل آینده کشور است ؛ هر کدام ازاین افراد در آینده در هر شغل و مقامی باشند ، اداره کننده جامعه خواهند بود .
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران چه زیبا فرمودند که :
کلید سعادت و شقاوت ملت ها به دست معلمین است.
پس نقش معلم بسیار سنگین است و قابل مقایسه با هیچ شغل و مقامی نیست .
هر چقدر معلم از نظر علمی توانا باشد و خود راستگو و درستکار باشد ، این بینش و منش به دانش آموزانش انتقال خواهد یافت و در آن صورت است که می توان آینده کشور را تضمین کرد اما عکس این قضیه هم تبعات جبران ناپذیر زیادی خواهد داشت.
شخصی که می خواهد معلم بشود باید عشق و علاقه به تربیت صحیح دانش آموزان داشته باشد و صبر و حوصله داشته باشد و علاوه بر مدرک قابل قبول دانشگاهی ، خود را همیشه و در هر زمان به روز نگه دارد و از مطالعه غافل نشود و آگاهی های لازم را داشته باشد. همه معلم ها در ضمن خدمت دوره مهارت های هفت گانه ( اینترنت و..) را دیده اند ، اما در عمل چیزی برای مَحَک زدن ندارند!
معلم کارمند نیست که روزانه با چند نفر ارباب رجوع سَر و کار داشته باشد و در ساعات اداری همیشه کامپیوتر یا لپ تاپ روی میزش روشن باشد!
معلم با انسان هایی سَر و کار دارد که در هر لحظه حداقل سی نفر جلوی او نشسته اند و او را نظاره می کنند و می بینند و می شنوند و از او الگو برداری می کنند، بنابراین از کفش گرفته تا لباس و ظاهر معلم باید آراسته و تمیز باشد و در اعمال و رفتارش ، صداقت و پاکی و درستکاری نمود پیدا کند ، معلم باید هر ثانیه حواسش سَرِ جای خود باشد و یک لحظه از کلاس غفلت نکند، در غیر این صورت خسارت جبران ناپذیری به خود و دانش آموزانش خواهد زد.
کارمند یک اداره اگر اشتباه از او سَر بزند می تواند دوباره آن را اصلاح کند و از ارباب رجوع معذرت خواهی بکند ، اما اشتباه یک معلم قابل برگشت نیست و ممکن است در آینده جامعه ای را به فلاکت ببرد!
پس حرفه ی معلمی قابل قیاس با شغل کارمندی نیست و شرایط خاص خود را دارد.
در دنیای کنونی که عصر ارتباطات و فن آوریهای نوین هم هست و هر روز که از خواب بیدار می شویم ، می بینیم بشر به پیشرفت های چشمگیری نائل شده است ، معلمِ متعهد هم باید خود را با پیشرفت های ارتباطی و فن آوری ، برابر کند و اطلاعات و دانش خود را به روز رسانی نماید.
اینکه امروز یک معلم در الفبای کامپیوتر در جا بزند و نتواند ارتباط ساده و آنلاین با مخاطبان خود داشته باشد، قابل پذیرش نیست
معلمانی هستند که از باز کردن حتی یک ایمیل برای خود عاجز هستند و متاسفانه حتی فیش حقوقی خود را نمی توانند از سایت بگیرند.
فارغ از حقوق و مزایای معلمی که در اینجا فرصت پرداختن به آن نیست و در متن های مختلف به این موضوع هم پرداخته ام ، یک معلم بایستی یک سَر و گردن خود را بالاتر از دانش آموزان خود قرار بدهد نه اینکه دانش آموز از معلم بالاتر باشد!
معلم های توانمندی داریم که علاوه بر شیوه سنتی کلاسی از طرق سایت های الکترونیکی اقدام به ارائه آموزش های لازم می نمایند و خود تولید محتوا می نمایند.
متاسفانه معلم های زیادی را هم داریم که در دوران خدمت رسمی خود فاقد توانایی های لازم هستند و علی رغم خوش بینی مقامات وزارت آموزش و پرورش که این روزها بر توانایی همکاران در ارائه آموزش های نوین تاکید می کنند باید قبول کنیم با توجه به کثرت فرهنگیان این قابلیت ها چندان هم جای تعریف ندارد!
همه معلم ها در ضمن خدمت دوره مهارت های هفت گانه ( اینترنت و..) را دیده اند ، اما در عمل چیزی برای مَحَک زدن ندارند!
از طرف دیگر خیلِ عظیم همکاران بازنشسته را می بینیم که در کمبود نیروی انسانی ، باز هم در مدرسه ها حاضر می شوند و به تدریس مشغول هستند ، بازنشستگان محترمی که با دور زدن قانون حتی سی ساعت در هفته به تدریس می پردازند ! دوران طلائی که بعد از سی سال تدریس باید در منزل استراحت بنمایند و به تفریح بروند ، در کلاس درس خستگی خود را به دانش آموزان منتقل می کنند!
شما که فرزند دارید ؛ آیا حاضرید یک معلم بازنشسته با ۴۰ سال سابقه تدریس ، معلمِ فرزندتان بشود؟!
حال آپدیت بودن این عزیزان به علم و فن آوری های روز هم جای بحثِ خود را دارد!
با کمال احترام و تعظیم به همه بازنشستگان عزیز ، این نکته را خاطر نشان می کنم که سی سال سابقه برای معلمی که فقط در کلاس درس بوده ، باز هم زیاد است و مثل کارهای سخت ؛ حرفه معلمی هم خوب بود ۲۰ سال باشد.
یک معلم دیگر توان تدریس بیش از سی سال را ندارد چون خروجی مورد نظر به دست نمی آید .
کارمند یک اداره تا ۵۰ سال سابقه و بیشتر هم می تواند کار کند ، اما معلمی غیر از شغل کارمندی است.
نتیجه :
استخدام معلم باید دارای شرایط حساس باشد و جایگاه معلم به حدی برسد که نخبگان این حرفه را انتخاب کنند.
از معلم ها در دوران خدمت، به صورت سَر زده تست ها و آزمون های مختلف بگیرند تا توانایی آنان را در مطالعه و فن آوریهای نوین بسنجند و از این طریق اقدام به افزایش حقوق و رتبه آنان بنمایند.( آزمون های ضمن خدمت نمی تواند ملاک باشد).
با بهینه سازی نیروی انسانی کنونی ، می توان مدارس را طوری اداره کرد که نیاز به استفاده از خدمات بازنشستگان محترم و معلم تمام وقت! نباشد.
اگر در صورت لزوم به خدمات ارزشمند بازنشستگان احساس نیاز شد ، با تغییر قوانین ، آنان را در پُست های اداری و مدیریتی و مشاور در امورات آموزشی و تدوین کتب درسی به کار گرفت .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سیاره زمین لبریز از زندگیست؛ قلمرو زندگی بر روی این سیاره، از اعماق اقیانوسها تا مرتفع ترین قلل یخی و منجمد آن گسترده است. به جز ما هزاران گونه گیاهی و جانوری در زیستگاه های مخصوص به خودشان در تلاش برای ادامه حیات اند. به جز آنها ، آغازیان و باکتریها و قارچها سه گروه بزرگ از جانداران روی زمین اند که قلمروهای متنوعی برای زندگی دارند. شبکه حیات از آن جهت بر روی این گوی سنگی پایدار است که تنوع حیات در آن برقرار است. اگر درک و تجزیه و تحلیل این موضوع برای بعضی از ما سخت باشد، درک وابستگی زندگی مان به گونه های گیاهی و جانوری دست آموز و اهلی بسیار آسان است. ما بدون مراتع و مزارع مان که انواع گوناگونی از جانوران را هم در آنها به چرا مشغول کرده ایم، محکوم به مرگیم. ما برای تأمین ماده و انرژی مورد نیاز یاخته های بدن خود، به شدت به کار و فعالیت یاخته های مستقر در پیکر گیاهان و جانوران وابسته ایم. آنها به طور شبانه روزی در زنجیره ها و شبکه هایی از صنایع تبدیلی به گستردگی زمین به کار و تولید و بسته بندی انرژی در قالب غذا مشغولند و ما با حرص و ولع مصرف میکنیم. اما این فقط جنبه ظاهری و بخش قابل مشاهده ماجراست. خدمات بی وقفه ماهیها و دوزیستان و خزندگان و پرندگانی که برای ما اهلیت ندارند و دنیای وحوش را تشکیل میدهند، از دید ما پنهان است. اهمیت نباتات خودرو که ما آنها را اصطلاحاً علف هرز مینامیم هم همین طور. ناشناخته تر از همه اینها، خدمات شایان حشرات و باکتری ها و قارچها به شبکه جهانی زندگیست.
در شبکه جهانی حیات، که متشکل از اکوسیستم های متصل به هم با زنجیره های غذایی در هم تنیده است، ضیافتی بزرگ و دائمی برپاست که در آن هر جانداری جای خود دارد و نقش بی بدیل خود را ایفا میکند. ما در هر کجا که باشیم، صدر نشین این ضیافت طبیعی هستیم اما از جزئیات رخدادهای منجر به شکل گیری این ضیافت عظیم بی خبریم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید" />
لازم است بدانیم که موجودات ذره بینی فراوانی در برقراری این ضیافت عظیم جهانی فعالند و هر کدام به طریقی در فراهم کردن زمینه های این ضیافت بزرگ مشارکت دارند. اما برای خودشان هم در مقیاس کشوری تأمین این امنیت بر عهده حاکمیت است. پیش بینی روزهای این چنینی و روز مباداهای مشابه بر عهده سران و صدر نشینان کشور است. پیشگیری از وقوع اپیدمی ها، ضد عفونی کردن مکانهای عمومی، تأمین اقلامی بهداشتی و درمانی، وضع قوانین عام المنفعه، تأمین ضمانت اجرایی برای قوانین موضوعه، تدارک تجهیزات و امکانات و تأمین پشتوانه مالی برای اجرای طرح های استراتژیک، اطلاع رسانی درست و شفاف و بدون لفافه و آگاهی بخشی همگانی، ترویج حقایق علمی و تکریم نگاه علمی-تجربی نسبت به حقیقت زندگی، پاسداشت حرمت علم و جلوگیری از ورود شبه علم به حوزه علم و دانش راستین، تکریم تخصص و جلوگیری از دخالت شیادان در مسائل مربوط به حوزه سلامت، آینده نگری و پس انداز و برنامه ریزی به سبک پدران و مادران دلسوز و خردمند برای آینده فرزندان و برای مقابله با روزهای بحرانی و ... از وظایف اولیه دولت و حاکمیت است.زیستگاه و قلمرو زندگی دارند و برای حفظ و توسعه قلمرو زندگی خود نیز تلاش میکنند. آنها چه برای ما مفید باشند چه زیانبار، مثل همه جانداران دیگر، بخشی از واقعیت اند. لابد همه ما با پدیده تنازع بقاء آشنایی داریم و مفهوم آن را میدانیم. از این قانون نانوشته طبیعت هم باخبریم که می گوید: "بخور تا خورده نشوی"! ما انواع متعددی از گیاهان و جانوران را میخوریم تا زنده و قوی بمانیم و طعمه میکرو ارگانیسم هایی که ۳۷ تریلیون بار از خودمان کوچکترند، نشویم. هر گروه و گونه ای از این جانداران ذره بینی هم مثل همه ما روش و منش و علاقه و سلیقه و دلبستگی های خاص خود را دارند و همه جای زمین و جای جای بدن جانداران را به عنوان زیستگاه خود انتخاب میکنند؛ آنها در آب، در هوا، بر روی خاک و سنگ، بر تنه درختان، بر روی اجساد گیاهان و جانوران، بر سنگ فرش خیابان، در کنج خانه های ما، بر روی لباسها و رختخوابهای مان، بر روی پوست و موی مان، حتی درون دهان و روده های مان زندگی میکنند. پیشینه زندگی این ریزسازواره ها، بر روی سیاره زمین بسیار قبل تر و طولانی تر از ماست؛ آنها تقریباً سابقه زندگی چهار و نیم میلیارد ساله در زمین دارند. برخی از آنها زندگی مسالمت آمیز با ما و سایر جانداران دارند و برخی دیگر برای ما زیانبارند. اما این زیانباری نه از ره کین است بلکه آنها طبیعت شان این است. بسیاری از گونههای این موجودات ریز، بیآزارند و در سطح پوست و مخاط بدن ما و سایر جانداران زندگی میکنند. بعضی از آنها حتی چنان سر به زیر و متواضع و زحمتکش اند که مکان های فرودستی مثل روده ها را برای زندگی انتخاب میکنند و در آنجا مشغول به کار می شوند و ویتامین های مورد نیاز ما را تولید میکنند. حتی بعضی های شان همچون حیوانات دست آموز، از ما فرمان میبرند و برای مان کار میکنند؛ مثلاً مشغول "ماست بندی" و "پنیر سازی" می شوند و یا در "عمل آوری خمیر" کمک مان میکنند. برخی باكتريها حتی از رشد باكتريهای مضر در روده های ما جلوگيري مي كنند و با تولید نوعی آنتی بیوتیک، ميكروارگانيسم های نامطلوب و ناخواسته را از بين مي برند. آنها همچنين باعث هضم بهتر غذاها، بالا بردن عملكرد سيستم ايمنی بدن و افزايش پايداری و مقاومت در برابر عفونت و سرايت بيماريها مي شوند. بعضی های شان فرصت طلب اند؛ یعنی به صورت همزیست بر روی پوست و یا در مخاط دهان ما زندگی میکنند و اگر سیستم ایمنی بدن مان تضعیف شود، از فرصت استفاده میکنند و موجب عفونتهای شدید پوستی یا گلودرد چرکی میشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید" />
عفونتهای پوستی و آبسهها و مسمومیتها و مننژیت و سینه پهلو و قانقاریا و ... از جمله شاهکارهای این ریزاندامگان هستند که ما آنها را نمیبینیم و خوار و حقیر میشماریم! اما دسته ای از این ریزاندامگان هم هستند که به شدت به دیگران وابسته اند و نمیتوانند زندگی مستقل داشته باشند و حتی بدتر از انگلها با جانداران رفتار می کنند. این دسته از میکروارگانیسم ها، خانواده ویروس ها را تشکیل می دهند که اغلب بیماریزا هستند و فقط در درون سلولهای زنده تکثیر میشوند. اینها میتوانند تمام اشکال گوناگون حیات را آلوده کنند. نه فقط حیوانات و گیاهان بلکه باکتریها هم از دست این موجودات ریز در امان نیستند. این موجودات حتماً باید سربار یکی دیگر بشوند تا روزگار بگذرانند. آنها با استفاده از امکانات سلولی میزبان تکثیر میشوند و فعالیت اصلی یاختههای میزبان را مختل میکنند. ویروسها نیز مانند سایر میکروارگانیسم ها متنوع اند و سبکهای زندگی گوناگونی دارند؛ برخی از آنها به بچه ها علاقه مندند و با ورود به یاخته های دستگاه گوارشی آنان می توانند اطفال معصوم را دچار اسهال کنند. برخی باعث نفخ و دل درد می شوند. راه اندازی آب دماغ و سرفه هم از شاهکارهای برخی دیگر از ویروسهاست. برخی از این میکروارگانیسمها هم مثل باکتریها به مکانهای فرودست بدن علاقه مندند و خود را به آن نقاط می رسانند و دردسرهایی برای میزبانان خود درست میکنند. اما برخی دیگر نقاط بالادست و با کلاس بدن مانند ریه ها را به عنوان محل استقرار انتخاب می کنند. کروناویروسها که خانواده بزرگی از ویروسها و زیرمجموعهٔ کروناویریده هستند از این جمله اند که از ویروس سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماریهای شدیدتری همچون سارس و مرس و کووید ۱۹ را شامل میشوند. کروناویروسها در سال ۱۹۶۵ کشف شدند. پس پدیده امسال و پارسال نیستند. این ویروسها به طور طبیعی در بین پستانداران و پرندگان شیوع پیدا میکنند. با این حال تاکنون هفت نوع کروناویروس انسانی کشف شده است. آخرین نوع آنها، در دسامبر ۲۰۱۹ در شهر ووهان چین با همهگیری در انسان شیوع پیدا کرد و تاکنون قدرت خود را در بیش از ۱۲۰ کشور جهان به رخ کشیده است. کروناویروس جدید که یک بیماری تنفسی مرگبار است، علاوه بر ریهها، کبد، کلیهها، دستگاه گوارش و گردش خون افراد مبتلا را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. مسئله قابل توجه این است که ویروسها با هر منشاء و خاستگاهی، بخشی از واقیعت جهان ما را تشکیل می دهند و قلمرو زندگی خود را دارند. اگر بخواهیم از صدمات ناشی از فعالیت زیستی آنان در امان بمانیم، بایستی آمادگی مقابله با آن را در خود ایجاد و خود را در معرض حمله آنها قرار ندهیم همچنان که خود را از دسترس درندگان دور نگه می داریم و تدابیری برای در امان ماندن از سیل و طوفان می اندیشیم.
اما در مقیاس کشوری تأمین این امنیت بر عهده حاکمیت است. پیش بینی روزهای این چنینی و روز مباداهای مشابه بر عهده سران و صدر نشینان کشور است. پیشگیری از وقوع اپیدمی ها، ضد عفونی کردن مکانهای عمومی، تأمین اقلامی بهداشتی و درمانی، وضع قوانین عام المنفعه، تأمین ضمانت اجرایی برای قوانین موضوعه، تدارک تجهیزات و امکانات و تأمین پشتوانه مالی برای اجرای طرح های استراتژیک، اطلاع رسانی درست و شفاف و بدون لفافه و آگاهی بخشی همگانی، ترویج حقایق علمی و تکریم نگاه علمی-تجربی نسبت به حقیقت زندگی، پاسداشت حرمت علم و جلوگیری از ورود شبه علم به حوزه علم و دانش راستین، تکریم تخصص و جلوگیری از دخالت شیادان در مسائل مربوط به حوزه سلامت، آینده نگری و پس انداز و برنامه ریزی به سبک پدران و مادران دلسوز و خردمند برای آینده فرزندان و برای مقابله با روزهای بحرانی و ... از وظایف اولیه دولت و حاکمیت است.
باکتری و ویروس دشمن نیستند. همچنان که سیل و طوفان و زلزله دشمن نیستند. تنها دشمن انسان جهل و نادانی و بی خردی و بی تدبیری ست. تنها محل ترس و وحشت، نظام تصمیم گیری معیوب است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید" />