در پژوهشی، یک کتاب را یک بار به صورت چاپی به یک گروه و بار دیگر همان را به صورت الکترونیکی به گروهی دیگر دادند. در نسخه الکترونیکی البته لینکهایی بر روی برخی جملات و واژهها برای مطالعات بیشتر قرار داده شده بود (چیزی مثل ویکیپدیا).
پرسش آن بود که کدام کتاب تاثیر بهتری برای آموزش دارد؟
پاسخ البته به صورت یکطرفهای نشان داد که کتاب چاپی!
این آزمایش چندین بار دیگر تکرار شد و نتایج همان بود! پس لطفا برای فرزندانتان که این روزها با ابزار الکترونیکی مشغول آموزش هستند، کتابهای چاپی را برگردانید!
حافظه کارگر
حافظه آدمی دو نوع حافظه کوتاهمدت و بلندمدت دارد؛ و البته یک حافظه سوم به نام «حافظه کارگر» (Working Memory). حافظه کوتاهمدت احساسات و افکار ما برای چند ثانیه است؛ و بلندمدت انبار خاطرات و دانش ما.
اما حافظه کارگر است که آگاهی ما را در هر لحظه شکل میدهد و البته این آگاهی را برای انبار به سمت حافظه بلندمدت میفرستد. این حافظه کارگر اگر همزمان درگیر چند مساله مختلف باشد یا از این شاخه به آن شاخه بپرد؛ در عمل نمیتواند چیزی برای ذخیرهسازی و انبارشدن به حافظه بلندمدت بفرستد.
همین « تقسیم کردن توجه به موضوعات مختلف»، نتیجهاش در ذهن ما میشود: هیچ! پس کافی است کتاب الکترونیک یا ویکیپدیایی علمی را در نظر بگیرید که ما یا کودک ما مشغول مطالعهاش است. اگر حواس خود را به موضوعات مختلف پرت نکنیم و بر آن تمرکز نیابیم؛ قدرت حافظهمان تحلیل میرود. خوبی کتاب چاپی همان است که حواس ما را به چیزهای دیگر پرت نمیکند.
این مساله برای بزرگسالان و کودکان هر دو مشترک است؛ اما برای کودکان چالش آن مساله دیگری نیز هست:
کارآیی مغز ما بر اساس پیوندهای سیناپسی است که مسیرهای عصبیاش را شکل میدهد. مسیرهایی که احتمالا تا ۲۰ سالگی به مرور تکمیل میشود. مشکل عدم تمرکزی که به واسطه ابزارهای دیجیتالی پدید آمده است، در حقیقت فرصت شکلگیری این مسیرهای حیاتی در مغز را کاهش میدهد.
آزمایشهای دیگر
در آزمایشی دیگر یک مقاله در خصوص مقایسه دو نظریه یک بار چاپی و بار دیگر به صورت ویکیپدیایی و با امکان کلیک کردن روی موضوعات مرتبط فراهم شد.
فرض پژوهشگران آن بود که در این حالت افرادی که مقاله را الکترونیکی میخوانند؛ از آنجایی که امکان کنکاش و جست و جو در خصوص آن موضوع را دارند؛ آن را عمیقتر درک خواهند کرد.
اما این انتظار درستی نبود!
در آزمایش دیگری در کنار متن مقاله، یک فیلم یا فایل صوتی در خصوص آن متن نیز گذاشته شده بود. اما افزوده شدن فیلم میزان درک مطلب را کاهش داده بود!
در حقیقت مغز ما یک «بار شناختی» (Cognitive Load) مشخص دارد؛ یعنی ظرفیتی که «حافظه کارگر» برای انتقال فهم یا احساسات یا یادگیریش به آن حافظه بلندمدت دارد. در صورتی که ما مدام به کنکاش بیشتر بپردازیم و مدام با کلیک کردن بر روی موضوعات مرتبط از صفحهای به صفحهای دیگر برویم؛ از متن اصلی دور میافتیم؛ و این امر بیشتر از «بار شناختی» ما خواهد بود. همانطور که فیلم کمکآموزشی چنین میکند؛ و نتیجه میشود: یادگیری بیکیفیت!
گاهی بگذاریم چایی دم بکشد!
یادگیری مثل دم کشیدن چایی زمان میخواهد. ابزارهای متصل به اینترنت اگرچه امکان زیادی را برای دانشآموز ایجاد میکنند؛ اما دانشی در ذهن او نمینشیند. باید فرصت دم کشیدن چایی را بدهیم. این دم کشیدن نیاز به زمان دارد؛ زمانی با توجه کامل؛ و این همان چیزی است که ابزارهای دیجیتال از دانشآموزان دریغ کردهاند.
آموزش الکترونیکی هنوز نوظهور است و برای شناختن ابعاد آن نیاز داریم به مراقبت زیاد. حتما در روز در زمانی مشخص دانشآموز را به خواندن کتابهای چاپی تشویق کنید؛ ابزارهای هوشمند جانشین آنها نیستند؛ بلکه مکمل آنها هستند.
* برای مطالعه بیشتر در خصوص ویژگیهای مغز و تاثیر آن بر ذهن کتاب «کمعمقها: اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نوشته «نیکلاس کار» پیشنهاد میشود.
کانال شبکه توسعه
وزیر آموزش و پرورش:
« شبکه شاد در حال ارتقا و بهروزآوری است، به نحوی که برنامههای آموزشی شبکه شاد و تلویزیون یکسان باشد تا اگر دانش آموزی دسترسی به ابزار هوشمند یا اینترنت نداشت، از آموزش محروم نشود. اینترنت شبکه شاد رایگان است و باید از ظرفیت های این سامانه به درستی استفاده شود. »
▫️دیشب ساعت ده و نیم استاد فرهیخته دبیر محتشم علوم اجتماعی در حال اعلام نمرات آزمون ماهانه بودند که به ناگاه کل کلاسهای شاد ایشان ناشاد شدند و در بررسی های بعدی فهمیدیم که برخی از کلاسهای مدارس کرج حذف و اضافه شدهاند.
هفته پیش در به روز رسانی شاد کلاسبندیهای قبلی به هم ریخته و برخی از دانشآموزان، ناخواسته جابه جا شدند و دو هفته پیش داستانی دیگر...
این در حالیست که وزیر محترم هفته اول شهریور وعده تحویل نهایی شبکه ارتقا یافته شاد را به مدیران و معلمان داده بودند.
خلاصه ؛ سریال n قسمتی (سوژه ها و مشکلات کاربران پرشمار شبکه شاد) همچنان برقرار و بردوام است!
به عنوان یکی از منتقدین جدی شاد جلسات نقد استانی و ملی در این خصوص برگزار کردیم و گفتنیها را بیواهمه گفتند و گفتیم، حال از زاویهای دیگر به شاد بنگریم.
اینک که دولت توانسته است با ترفند ، آموزش رسمی مجازی افزون بر ده میلیون نفر را در پیامرسانی ایرانی مستقر نماید (که البته موفقیتی چشمگیر برای دولت است) بهتر است در بهروزرسانی و روزآمدی چنین شبکه گستردهای همت گماشته و مدیران و معلمان را بیش از این در آماج بیامان انتقادات جامعه و حملات خانوادهها تنها نگذارد.
به عنوان یک مسئول نازل روزانه مورد عتاب و خطاب صدها پیام و دهها تماس انتقادی از شبکه شاد هستم و البته هر روز خدا متهم به بیتوجهی، اهمال و ناکارآمدی در این خصوص میشویم، مسئلهای که در آن هیچگونه دخل و تصرفی نداشته و تنها سعی میکنیم با سعه صدر و دعوت به آرامش مخاطبانمان را آرام نماییم.
مشکلات آموزش مجازی و شبکه شاد را میتوان در چند مورد دستهبندی نمود:
1. پایین بودن سرعت اینترنت و کندی شاد
2. فقدان زیرساختهای متناسب با حجم کاربران مثبت ده میلیونی شاد
3. عدم احراز هویت بخش قابل توجهی از همکاران و دانشآموزان در شاد
4. فقدان امکانات لازم برای الحاق حدود چهارمیلیون نفر از دانشآموزان و معلمان در شاد
5. عدم وجود امکانات و قابلیت پیامرسانهایی چون تلگرام و واتساپ در شاد
6. عدم نصب شاد در برخی از گوشیهای مانند آیفون و ...
7. پاسخگو نبودن پشتیبانی شاد به سؤالات و انتقادات
8.عدم دسترسی مسئولین مدارس و ادارات به مدیریت شاد
انصاف حکم میکند چون عیبش بگفتیم مزایایش را نیز قید کنیم.
مزایای شبکه دانش آموزی شاد:
1. رایگان بودن اینترنت در شبکه شاد (البته بنا بر ادعای مسئولین محترم)
2. پاک، قابل کنترل و نظارت بودن شبکه شاد
3. به روز رسانی ممتد و افزایش تدریجی امکانات شاد
4. اعتماد تدریجی کاربران به پیامرسانی ایرانی
پیشنهادات
از وزیر محترم آموزش و پرورش خواهشمندیم:
- در به روز رسانی و تقویت و تکمیل زیر ساختهای شاد تعجیل نموده و مدیران و معلمان را در مشکلات بیپایان شاد یاری دهند.
- در صورت امکان سرورها و دیتابیس های شاد را استانی و منطقهای تعریف کرده و از انباشت کار و ایجاد ترافیک در پایتخت بپرهیزند.
- اقدام به آموزش کاربران (مدیران، معلمان و دانشآموزان) از طرق مختلف در استفاده از آموزش مجازی نمایند.
- فکری عاجل و تدبیری بهنگام برای چهارمیلیون نفری که از آموزش مجازی محروم هستند اندیشیده شود.
- برای لوث نشدن آموزش مجازی با الحاق ظرفیتهای لازم به شاد امکان تقلب در آزمون ها را پایین بیاورند.
- برای تحقق عدالت آموزشی و پرهیز از دوگانگی در عمل، تنها مدارس دولتی عادی را مجبور به استفاده از شبکه شاد نکنیم. اگر شاد خوب است همگان از آبشخور آن بهرهمند شوند و ما بیش از این مورد تمسخر مدارس خاص و غیر دولتی در پایبندی به شاد نباشیم.
- شاد یک پیامرسان میباشد و البته با امکانات فعلی قابلیت مطلوبی برای تدریس دروس پایه ریاضی و فنی را ندارد، بهتر است برای این موضوع نیز تدبیری اندیشیده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
والدین و مربیان نباید کاری کنند که کودک کمتر حرف بزند
با وجود بمباران تصویری که امروزه در زندگی ما وجود دارد، باز هم زبان مهمترین وسیله ارتباطی به شمار میرود. بنابراین اگر در این حوزه آسیبی وجود داشته باشد حتماً ارتباط فردی دچار اختلال میشود. صحبت کردن با یکدیگر و در میان گذاشتن افکار، جزء نیازهای اساسی انسان است. زبان به کودک این امکان را میدهد که نگرانیها و احتیاجات خود را بیان کند، شادیهایش را در میان بگذارد و با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کند. برای کسی که میتواند بدون اشکال صحبت کند، صحبت کردن امری عادی است. به هر حال اگر رشد زبانی حاصل نشود یا بسیار کند پیش رود، جای تأمل دارد (انله،۱۳۸۳، ص ۴۲ و ۴۳) یکی از پیچیدهترین پدیدههای اختلالات گفتاری، عارضه لکنت است که اصولادر دوران کودکی، به ویژه در دوران پیش از دبستان، به علل متعدد و ناشناختهای به وجود میآید.
لکنت چیست؟
در این زمینه محققان تعاریف و تعابیر گوناگونی ذکر کردهاند، اما در اینجا به تعبیر دکتر (وان رایپر) که متداولترین و جامعترین تعریف راجع به لکنت است، اکتفا میکنیم. وی بر این باور است که لکنت زمانی پدید میآید که در جریان طبیعی گفتار، وقفهای ناگهانی و غیر طبیعی به واسطه تکرار صداها، هجاها، کلمات و حتی عبارات، کشیده گویی صداها و نیز میان پرانی صداها، هجاها، کلمات و گیر یا قفل شدن دهان ایجاد شود که بعضاً با رفتارهایی همراه است. بنابراین لکنت یک پدیده فوق العاده پیچیده روانی - حرکتی است که در روند طبیعی گفتار فرد بر اثر تکرار، گیر، کشیده گویی و... بروز مییابد و به شکلهای خفیف، متوسط و شدید ظاهر میگردد. در یک جمله میتوان گفت: لکنت، اختلال در گفتار است که به صورت لحظهای و موقتی در جریان گفتار پیش میآید و لحظاتی بعد، گفتار به شکل روان و سلیس ادا میشود. ناگفته نماند که در برخی از کتابها دو نوع لکنت به شرح زیر مطرح شده است:
۱- لکنت آغازین (اولیه)
این نوع لکنت به حالتی اطلاق میشود که در آن فرد، تنش و اضطراب ندارد و نسبت به مشکل خود ناآگاه است. در این نوع لکنت، فراوانی و شدت لکنت فرد و نیز رفتارهای وابسته به آن بسیار کم میباشد.
۲- لکنت پیشرفته (ثانویه)
به حالتی اطلاق میشود که فرد از مشکل خود آگاه است و دارای اضطراب و رفتارهای وابسته میباشد هم چنین فراوانی و شدت لکنت وی در سطح بالاست. (فرازی،۱۳۷۶، ص ۵) لکنت زبان شایعترین نوع اختلال کلامی کودکان است، اما در سنین بالاتر هم ممکن است به وجود بیاید که بیشتر وقتها این مشکل ناشی از تصویری منفی از یک تجربه شخصی است. بر اساس تحقیقات انجام شده لکنت معمولا قبل از سنین ۷-۸ سالگی شروع میشود ؛ ۵۸(% موارد) و به ندرت در سنین بالاتر اتفاق می افتد. گاهی وقتها لکنت زبان کودکان ۲-۵ ساله در اثر ترس کودک از صدایی خاص و حیواناتی مثل: سگ، گربه یا تهدید و کتک خوردن و غیره اتفاق می افتد. اما پدید آمدن لکنت در سنین بالاتر در اثر عوامل فیزیکی مانند: صدمات مغزی و آسیب روانی- اجتماعی است. (فرازی،۱۳۷۶ ص ۵)
افرادی که دچار لکنتاند مشخصه ظاهری ندارند و تنها با صحبت کردن نمایان میشود که آنها لکنت دارند. به همین علت این قبیل افراد از صحبت کردن با افراد غریبه خودداری میکنند، چون میترسند لکنت شان هنگام صحبت کردن با دیگران آشکار شود. فرد مبتلابه لکنت زبان برای رهایی از لکنت، نهایت سعی خود را میکند که در صحبتهایش دچار لکنت نشود، ولی با این حال باز هم دچار لکنت خواهد شد. بنابراین نباید به او تذکر داد که تمام سعی خود را به بکند تا هنگام صحبت، لکنت نداشته باشد.
کودک لکنتی در دوست شدن با دیگران دچار مشکل میشود و این مسئله او را پریشان خاطر میکند، کودکی که دچار لکنت زبان است میخواهد دیگران به جای او صحبت کنند، زیرا در هنگام صحبت کردن احساس شکست میکند. او نمیخواهد به تلفن پاسخ دهد، زیرا میترسد طرف دیگر او را مسخره کند.
والدین اظهار میدارند که فرزندمان وقتی نزد ماست زیاد صحبت نمیکند، همچنین علاقه زیادی به تنهایی دارد. در حقیقت کودک سعی میکند از موقعیتهایی که مجبور به صحبت کردن میشود اجتناب کند و به تنهایی پناه میبرد، زیرا از دچار شدن به لکنت میترسد. احساس میکند که دیگران درک نمیکنند او چه احساسی دارد، زیرا خودشان در چنان موقعیتی نبودهاند. گاهی مواقع کودک لکنتی مایل به صحبت کردن نیست، با اینکه میداند چه میخواهد بگوید. گاه ممکن است در موقعیتهای خاص از صحبت کردن اجتناب کند.
اما در بیشتر مواقع دلیل ترس او از صحبت کردن، عکس العمل های طبیعی افراد است که در مقابل وقایع غیر طبیعی از خود نشان میدهند.
دیگران باید درک کنند که این مسائل جنبههای خاصی از لکنتاند که کودک نباید به خاطر آنها خجالت بکشد یا درصدد پنهان کردن آن باشد. همچنین این موضوع را باید در نظر داشت که لکنتی بودن همراه با مسائل آن بدین معنا نیست که فرد لکنتی، آدمی غیرطبیعی است، زیرا کودک، عکس العمل هایی از خود نشان میدهد که در شرایط خاص طبیعیاند.
کودک لکنتی در مدرسه
لکنت کودک در محیط مدرسه در مقابل دوستان، معلمان، مدیر و دیگر افرادی که در مدرسه حضور دارند او را عذاب میدهد و به همین دلیل گاهی او سعی میکند خود را از دید آنها پنهان کند، از این رو باید به او کمک کرد تا با این مشکل کنار بیاید. به کودک بگویید درصدد آن نباشد تا لکنت زبان خود را در مقابل دیگران پنهان کند. باید به او آموزش داد که چگونه با مشکل خود کنار بیاید، آن را بپذیرد و برای رفع آن تمام سعی خود را بکند.
درس جواب دادن در کلاس
به طور تقریبی همه کسانی که لکنت دارند به جای اینکه در کلاس به سؤالات جواب بدهند، می گویند: (نمیدانم)، در حالی که جواب سؤال را میدانند. در آن لحظه کودک از ترس لکنت رها میشود، اما بعد احساس کسالت میکند، زیرا توانایی واقعی خود را ظاهر نساخته است. دانش آموز لکنتی معمولا به هنگام خواندن کتاب، برای پیشگیری از لکنت به خطهای بالا و پایین توجه میکند، چون او نگران است که در خواندن دچار لکنت شود. در واقع دانش آموز لکنتی خواندن خود را پیش بینی میکند. علت قفل یا لکنت او هم از یک طرف ترس از لکنت و از طرف دیگر تجربیات تلخ گذشته است که به نحوی او را تهدید میکند.
اگر در هنگام خواندن دچار مشکل شود و دانش آموزان دیگر به او بخندند، این تجربه تلخ در روند خواندن کودک از روی مطلب اثر نامطلوب به جا میگذارد و احساس ترس و تشویش بیشتری در او به وجود میآورد. دانش آموز لکنتی در هنگام خواندن مطلب در مقابل دانش آموزان دیگر، چون فکر میکند در هنگام مکث کردن و لکنت، شنونده خود را در انتظار گذاشته است، سعی میکند برای رفع این مشکل و فشار زمانی موجود سریعتر صحبت کند یا مطلب را بخواند به همین دلیل بیشتر دچار لکنت و مکث میشود. کودکانی که لکنت دارند برای رهایی از مشکل خود سعی میکنند کودکان و همکلاسیهای خود را به نحوی مورد تمسخر قرار دهند. مثلاهمکلاسی چاق خود را مسخره میکنند.
ارتباط لکنت با وراثت
هیچ کس به طور قطع نمیتواند بگوید که لکنت ارثی است یا نه؟ نقش وراثت کاملا پیچیده است ولی دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که مشکلات گفتار و زبان به نوعی ژنتیکی است. با این حال اگر وراثت عاملی در به وجود آمدن لکنت باشد نقش آن کاملا مبهم است، مانند رنگ چشم و مو که قابل پیش بینی نیست. (فرازی، مرتضی ۱۳۷۶، ص ۱۲)
احتمال بروز لکنت در کودکان چپ دست
افراد چپ دست بیشتر از افراد دیگر ممکن است دچار لکنت شوند. طبق یافتههای موجود، حدود ۳۰% افراد لکنتی را چپ دستان تشکیل میدهند، زیرا مرکز گفتار در افراد چپ دست در نیمکره چپ مغز است که الگوی بسیار پیچیدهای دارد و بنابراین، این حالت سبب ناهماهنگیهایی در ساماندهی و برنامه ریزی و اجرای گفتار میشود و گاهی به صورت لکنت قابل مشاهده است.
تظاهرات و حالات گفتار فرد لکنتی
۱- تکرار: بارزترین و مهمترین ویژگی گفتار فرد لکنتی تکرار است. فرد لکنتی به طور ناگهانی و غیر ارادی صداها، کلمات و عبارات را تکرار میکند.
۲- کشیده گویی: یکی از مواردی که در افراد لکنتی فراوان دیده میشود (کشیده گویی) یا طولانی ادا کردن است. کشیده گویی عبارت است از طولانی ادا کردن کلمات، هجاها، صداها (به ویژه واژهها)
۳- گیر یا قفل: گاهی اوقات فرد لکنتی در اثر انقباضهای ناگهانی و غیر ارادی دستگاه متولی گفتار، به ویژه حنجره و لبها، برای لحظاتی کوتاه از گفتن کلمه یا عبارت باز میماند و وقفهای در استمرار گفتار پیش میآید (دهان قفل میشود) و پس از رفع انقباض اندام گفتاری، کلمه مورد نظر به تندی و با شتاب بیان میشود. این حالت به درجه و شدت لکنت بستگی دارد.
۴- تغییر صدا: وقتی یکی از علائم لکنت در فرد ظاهر میشود، صدایش هم از نظر بلندی، شدت، ارتفاع (زیر و بمی) و کیفیت، دستخوش اختلال میشود. این تغییرات در افراد لکنتی فقط در زمان وقوع لکنت رخ میدهد.
۵- سرعت ناموزون: سرعت گفتار فرد لکنتی اغلب آهسته است و ریتم منظمی ندارد (به صورت نامنظم و آهسته) این حالت زمانی است که فرد در جریان گفتار مبتلابه لکنت شود و در بقیه موارد احتمال دارد که معمولی یا اندکی سریعتر از حد معمول باشد.
۶- میان پرانی یا میان اندازی: در افراد لکنتی زیاد دیده میشود که صداها، هجاها، کلمات یا عبارتی را به میان صحبت خود میآورند تا فاصله بین کلمات و جملاتشان را پر کنند و به عبارتی لکنت خود را پنهان سازند.
۷- مکث یا توقف: تنفس افراد لکنتی با افراد غیر لکنتی تفاوت دارد، افراد لکنتی تفاوتهای قابل ملاحظهای در الگوهای دم و بازدم از خود نشان میدهند. البته ظرفیت دم و بازدم افراد لکنتی در حالت غیر گفتاری فرقی با افراد غیر لکنتی ندارد. توقف یا مکث در فرد لکنتی ممکن است جنبه فیزیولوژیک نداشته باشد و بر اثر عادتهای غلط ایجاد شده باشد و ممکن است فیزیولوژیک باشد (مکث تنفسی) خود به حالت دم صدادار (صحبتش همراه با صداست) و بازدم بیش از حد (بین جملات هنگام صحبت فاصله کوتاه می افتد) میباشد (فرازی،۱۳۷۶ ص ۱۷)
عواملی که سبب افزایش لکنت میشود عبارتند از:
الف) اعتماد به نفس پایین
ب) احساس عدم امنیت
ج) ترس از لکنت در مقابل دیگران
د) صحبت کردن در مقابل غریبهها
ه) ضعف و ناامیدی در رسیدن به هدف
و) هیجان زدگی هنگام صحبت کردن
ز) خستگی یا فشار روانی زیاد
ح) تند و سریع صحبت کردن
ط) مشاهده عکس العمل های دیگران در مورد لکنت
پیشنهادهایی برای درمان لکنت
هیچ کس علاج قطعی برای لکنت پیدا نکرده است. البته گاهی اتفاقهایی می افتد که استثناء هستند، نه قاعده. پدر و مادری که در درمان فرزندشان بیش از حد نگرانی نشان دهند، کودک را نسبت به مشکل خود آگاه میکنند و در نهایت کودک نسبت به گفتار خویش بیش از پیش حساس شده، ممکن است مقاومت منفی نیز نشان دهد. در حقیقت دیدگاه مثبت یا منفی دیگران در مورد لکنت میتواند در فرد لکنتی هم همان دیدگاه را ایجاد کند. عکس العمل های دیگران نسبت به لکنت کودک است که او را بیزار میکند. در این زمینه معمولا مشاهده شده است که والدین مرتکب عکس العمل های مختلفی از قبیل: احساس نگرانی، اعتراض، تنبیه، تحقیر، تعجیل و تجویز میشوند که این موارد میتواند تاثیرات جبران ناپذیری بر گفتار کودکان داشته باشد.
به عبارت سادهتر، عکس العمل های والدین به گونههای زیر است:
- چرا بچه من این طور حرف می زند؟ (نگرانی)
- بچه، چرا این طور حرف میزنی؟ (اعتراض)
- حرف نزن بچه. (تنبیه)
- خجالت نمیکشی این طور حرف میزنی؟ (تحقیر)
- زودباش حرف بزن، کار دارم. (تعجیل)
- آرامتر صحبت کن. (تجویز)
برای اکثر افراد لکنتی مسائل و مشکلاتی پیش میآید که بر احساسات و رفتار آنها تأثیر میگذارد. برخی والدین اظهار میدارند که بیشتر از آنکه از لکنت فرزندانشان ناراحت شوند، عصبانیت، برخورد تند و بی ادبانه کودک به هنگام لکنت آنها را ناراحت میکند.
کودک دچار لکنت هنگام تلفظ کلمات سخت به گلو، سینه و دهان خود فشار وارد میکند. بهترین کمک به افراد لکنتی این است که به آنها اجازه دهیم جملات ناتمام خود را تمام کنند. کودک دچار لکنت را نباید از انجام کارهایی که نیاز به صحبت کردن دارد (خرید کردن) منع کرد. اجازه بدهید او در جمع و گروهها شرکت کند و به او مسئولیت برخی کارها را بسپارید، به طوری که به کودک از نظر روانی لطمهای وارد نشود. افراد لکنتی با تحت درمان قرار گرفتن توسط یک گفتار درمانگر و امید به بهبود داشتن، راحتتر و با دید بازتری میتوانند با لکنت خود برخورد کنند. وقتی کودک میتواند بر لکنت خود غالب شود که باورهای خود را تغییر دهد. فرد لکنتی با کار و تلاش خودش و شاید هم کمک گرفتن از دیگران میتواند به مرحلهای برسد که نیاز نباشد از موقعیتهایی که میترسد در آن دچار لکنت شود، اجتناب کند یا لکنت خود را مخفی سازد، بلکه میتواند نحوه صحبت کردن خود را تغییر دهد.
نتیجه گیری
زبان در کودکان به تدریج بین سه تا پنج سالگی رشد مییابد. شتاب در حرف زدن، جابه جایی کلمات و حروف الفبا یا لکنت زبان هم میتواند در این مرحله به طور عادی بروز کند. فردی که دچار لکنت زبان است بیشتر از نوعی تعارض نا خودآگاه رنج میبرد. او از یک طرف نیاز دارد که حرفی را با کسی در میان بگذارد و از طرف دیگر میترسد که هنگام حرف زدن، اصول صحیح حرف زدن را رعایت نکند و اشتباهی مرتکب شود. کودکان خیلی زود به اشتباهات خود پی میبرند. برای اینکه آنها را برای اشتباهات کلامیشان خجالت زده نکنیم باید بگذاریم همان طور که میتوانند، صحبت کنند. همیشه خودمان به عنوان الگو با آنها درست و واضح صحبت کنیم. لکنت زبان هم مانند دیگر اختلالات گفتاری باید هر چه زودتر توسط متخصص گفتار درمانی، درمان شود. برای اینکه ترس کودک از حرف زدن از بین برود، تا جای ممکن نباید غلطهای گفتاری او را به رخش کشید. در عوض، گوش دادن با صبر و حوصله به حرفهای کودک مهم است. بنابراین پدر و مادر و مربیان او نباید کاری کنند که کودک کمتر حرف بزند.
منابع و مآخذ:
- آسیب شناسی ناروانی گفتارها - انله، ایزولده- ترجمه سپیده خلیلی- انتشارات پیدایش
- مجله پیوند “تابستان ۱۳۸۴ - شمارههای ۳۰۹ -۳۱۱-۳۱۰ ”
- مجله رشد آموزش ابتدایی “فروردین ۱۳۸۲ - شماره ۴۹ ”
***
صدای معلم :
کلیپ زیر را مشاهده فرمایید .
فرد زیر دارای لکنت زبان است اما در حال سخنرانی برای دیگران است است .
به واکنش حاضران توجه کنید .
اگر این اتفاق در ایران می افتاد ؛ چه می شد ؟!
در مدارس ایران تا چه میزان به تفاوت های فردی و تربیت طبیعی توجه می شود ؟ آیا جداسازی دانش آموزان به تربیت اجتماعی آنان کمک می کند ؟
آیا معلمان در این زمینه خود آموزش های لازم را دیده و با " نگاه علمی " با مسائل مواجه می شوند ؟
آیا در مدرسه به ما می آموزند که کاستی ها و نقائص ظاهری و جسمی افراد را نادیده بگیریم و بر اساس اندیشه و منطق با یکدیگر مواجه شویم؟
در متون مختلف سایت ها، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی به کرات به اشتباه افراد در نوشتن املای صحیح واژگانی بر می خوریم که به «گذار» و یا «گزار» ختم شده اند.
«گزار» از مصدر «گزاردن» و «گذار» از مصدر «گذاشتن» است.
معنی مصدر «گزاردن» در فرهنگ دهخدا:
ادا کردن، انجام دادن، به جا آوردن چنان که در نماز، طاعت، حق، شکر، شغل ، کار، مقصود، فرض ، فریضه ، حج
معنی مصدر «گذاشتن» در فرهنگ دهخدا:
نهادن، هشتن، قرار دادن، وضع کردن، برجای نهادن
نتیجه می گیریم که «گذار» از ریشه «گذاشتن» است. این فعل به معنی قرار دادن و وضع کردن چیزی است. مثل گذاشتن کتاب در قفسه یا گذاشتن پول در جیب و ...
مثال: قانون گذار، بنیان گذار، نام گذاری و ...
اما «گزار» از ریشه «گزاردن» است و از انجام عملی فیزیکی خبر نمی دهد. بلکه به معنی انجام دادن و به جا آوردن و ادا کردن است.
مثال: نمازگزار، کارگزار، خدمت گزار و...
نکته در باب مصدر «گزاردن»
مصدر «گزاردن» معنای دیگری نیز دارد: "برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر، یا از نظامی به نظام دیگر" ؛ بنابراین گزاردن برابر است با ترجمه کردن و گزارنده و گزارش، به معنای مترجم و ترجمه است.
خواب گزاری نیز یعنی "تعبیر خواب" و خواب گزار یعنی تعبیرکننده خواب (معبر) و اصطلاحات دیگری همچون گزارشگر.
حالا که با تفاوت گذار و گزار آشنا شده اید به بررسی چند مثال از اشتباهات رایج در املای کلماتی می پردازیم که به «گذار» و یا «گزار» ختم می شوند، قبل از مطالعه جواب ها سعی کنید با توجّه به مطالبی که در این مقاله خواندید خودتان را بیازمایید:
شکرگذاری یا شکرگزاری؟
همان طور که گفتیم «گزار» از مصدر «گزاردن» و به معنای انجام دادن و ادا کردن و به جا آوردن است، پس شکل صحیح واژه «شکرگزاری» است.
نام گزاری یا نام گذاری؟
همان طور گفته شد «گذار» از مصدر «گذاشتن» و معنای قرار دادن و وضع کردن است. پس شکل صحیح واژه «نام گذاری» است.
کارگذاران یا کارگزاران؟
کارگزار کسی است که کاری که مسئولیتی را که مشتری بر عهده او قرار داده است "انجام می دهد". طبق آنچه گفته شد «انجام دادن» از معانی مصدر «گزاردن» بود. پس شکل صحیح واژه "کارگزار" است.
نمازگزار یا نمازگذار؟
یکی از معانی «گزاردن»، به جا آوردن و ادا کردن بود. پس شکل صحیح واژه «نمازگزار» است.
شکرگذاری یا شکرگزاری؟
شکرگزاری به معنای به جا آوردن قدردانی و تشکّر است، پس شکل صحیح واژه «شکرگزاری» است.
امانت گزار یا امانت گذار ؟
املای هر دو واژه صحیح است. گفتیم که «گزار» از مصدر «گزاردن» به معنای "انجام دادن، ادا کردن و به جا آوردن" است. پس امانت گزار به معنای کسی است که شرط امانت داری را به جا می آورد. گفتیم که «گذار» از مصدر «گذاشتن» به معنای "قرار دادن" است. پس امانت گذار کسی است که که چیزی را به عنوان امانت نزد شخص دیگری قرار می دهد. املای هر دو واژه صحیح است، امّا دقت داشته باشید که معانی آنها متفاوت است و نباید به جای یکدیگر استفاده شوند.
خدمت گزار یا خدمت گذار؟
طبق آنچه گفتیم و تکرار کردیم، «گزار» از مصدر «گزاردن» به معنای "انجام دادن، ادا کردن و به جا آوردن" است ولیکن «گذار» از مصدر «گذاشتن» و به معنای "قرار دادن و وضع کردن" است. پس املای صحیح کلمه «خدمت گزار» است. یعنی کسی که به دیگران خدمت می کند.
مناقصه گزار یا مناقصه گذار؟
همان طور که گفته شد، یکی از معانی مصدر «گزاردن»، انجام دادن است، بنابراین شکل صحیح این واژه «مناقصه گزار» است، یعنی کسی که مناقصه را برگزار می کند.
برگزار یا برگذار؟
در پاسخ به این بخش، شما را ارجاع میدهم به نوشته و مقاله در خور توجهی که در گروه تلگرامی «ویرِ ویرایش» از آقای محمد یوسفی بارگذاری شده است:
امروزه فعل «برگزارکردن» را همهجا به همین شکل، یعنی با «ز»، مینویسیم؛ اما در میان استادان و صاحبنظران زبان فارسی، هستند کسانی که این املا را صحیح نداستهاند و گفتهاند که املای درستِ این فعل، «برگذارکردن»، یعنی با «ذ» ، است. بعضی از این بزرگان که در نوشتههای خود کمابیش به این نظر پایبند بودهاند، عبارتاند از: مجتبی مینوی، سعید نفیسی، عبدالحسین زرینکوب، محمد معین، ابوالحسن نجفی. از این میان، ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسیم» دلایلی برای این گزینش ذکر کرده است.
ظاهراً به همین علت است که یکی از ناشرانِ بنام کشور، یعنی نشر نو، در همۀ کتابهایش برخلاف شیوۀ مرسوم، املای «برگذار» را رعایت میکند. اما این املا یک سره نادرست است. علیاشرف صادقی، استاد نامدار زبانشناسی، در مقالۀ «برگزار یا برگذار؟» بهتفصیل این نکته را بررسیده و نادرستیِ نظر بزرگان یادشده را با شواهد و دلایل متعدد نشان داده و ثابت کرده است که املای صحیح، همان «برگزارکردن»است .
دانلود مقاله «برگزار یا برگذار؟»
از اینکه به نوشتار صحیح در زبان فارسی اهمّیت می دهید به عنوان یک عاشق زبان و ادبیات ایران «سپاسگزارم ».
تکرار معانی واژگان در این مقاله تعمّدی و به منظور نهادینه شدن موضوع در ذهن مخاطب است.
برگرفته از سایت https://tarjome.ir
بارگذاری یا بارگزاری؟
مسلّماً قرار است بار را در جایی قرار دهیم. "قرار دادن" از معانی مصدر «گذاشتن» است. پس املای صحیح واژه «بارگذاری» است.
فایل pdf را سایت سنجش برای داوطلبان کنکور سراسری و انتخاب رشته بدون آزمون منتشر نموده بود که در آن کلمه بارگذاری چندین بار به غلط بارگزاری نوشته شده بود و بنده برایشان در قسمت نظر سنجی نوشتم که این کلمه را ویرایش نمایید. اما متأسفانه برخورد برخی سایت ها و افراد در مقابل یادآوری کردن غلط های املایی چون سازمان سنجش قابل تأمل است .
سازمان سنجش اگر چه برای معلمان سایت مرجع محسوب نمی شود ولی متأسفانه به دلیل استفاده داوطلبان از این سایت ، می باید نسبت به ارسال مطالب حساس باشد.
در قسمت نظر سنجی و گزارشات ltms هم قسمتی وجود ندارد که بتوان این گونه موارد را یادآوری کرد.
هر چند این سایت به طور کلی هیچ قسمتی را برای هیچ نوع نقد و پیشنهاد فعال نکرده است.
به نظرم بد نباشد که همان گونه که شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان امور اداری و استخدامی به خاطر یک غلط املایی یا نامه ای از سوز دل یک مشمول تبصره 10 ماده 17 – که احتمالا در تایپ با گوشی حروفی را خطا تایپ کرده است- تا سر حد حذف آنان را به زیر می کشید به همه دستگاه های کشور بخشنامه شود که لااقل برای حفظ آبروی ادبیات فارسی کشور ، کسانی پشت سیستم ها بنشینند که ادبیات فارسی را در حد کارشناسی مسلط باشند و غلط ننویسند.
با رشد روز افزون تکنولوژی و بالاخص مجازی شدن آموزش ، دانش آموزان و حتی برخی معلمان با دیدن این اشتباهات رایج ، ممکن است به این ذهنیت برسند که این شکل از نوشتن صحیح است.
حتی غلط های تایپی و املایی که در سایت وزارتخانه هست ، به مرور زمان بی تفاوتی را در نوشتن غلط ها رواج می دهد.
منابعی که به خصوص با قشر دانش آموز در ارتباط هستند در این موارد دقت نظر بیشتری به خرج دهند.
گروه گزارش/
« کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش » تاکنون دو گزارش در قالب « توصیه های سیاستی » در مورد « فعاليت مدارس در دوره كرونا » منتشر کرده است .
در گزارش های پیشین چنین آمده بود :
« این که صنایع و خودروها موجب آلودگی هوا میشوند و به تبع آن درب مدارس بسته و غیرفعال میشوند، مایه شرمساری است.
متاسفانه اولین چیزی که در ذهن و مخیله تصمیمگیران در این گونه مواقع رخ مینماید راحتترین راه حل به جای بهترین و مناسبترین راه حل است. در حالیکه مدارس باید در همه شرایط و موقعیتها همچون اماکن و موسسات بهداشتی، درمانی و امنیتی فعال باشند. معنی و مفهوم فعال بودن هم تنها در تشکیل کلاسهای درس در داخل مدارس نیست، بلکه آنچه باید فعال و فعال تر گردد، جریان یادگیری ترکیبی ( بر خط و برون خط) در همه وقت و همه جاست.
يكي از مهمترين چالشها در فضاي مجازي ارزشيابي الكترونيكي از آموختههاي دانشآموزان نمايش يادگيري است. در نمايش يادگيري، نتيجه ارزشيابي نماينده عملكرد خود دانشآموز نيست ولي به او نسبت داده ميشود. اين كار نوعي تقلب و سرقت علمي است.
بايد توجه داشت كه سنجش از راه دور، از جمله سنجش الكترونيكي، براي همه دروس برازنده نيست. بنابراين، اگر معلم ناچار نباشد نبايد به سنجش از راه دور بسنده كند. با وجود اين، اگر هدف سنجش تكويني و هدايت يادگيري باشد، معلم ميتواند با استفاده از بازخوردهاي سنجيده و هوشمندانه به هدايت يادگيري دانشآموزان بپردازد. با ملاحظه شرايط كنوني در مدارس ايران، براي سنجش تراكمي برخي از دروس مانند دروس علوم پايه، زبان و ادبيات نبايد به آزمون الكترونيكي بسنده كرد.
لازم است تدابيري اتخاذ شود كه شرايط براي برگزاري آزمون حضوري فراهم شود. مدارس ميتوانند متناسب با شرايط خود (تعداد دانشآموز، فضاي برگزاري آزمون و امكان توزيع دانشآموزان در زمانهاي مختلف) به برگزاري آزمون حضوري اقدام كنند.
مدرسه به عنوان بازوي اجرايي نهاد تعليم و تربيت، خدمات مهم و بيبديلي را در حوزههای مختلف تربيت (جسمی، عاطفي، اجتماعي، رواني و شناختي) کودکان و نوجوانان ارائه میکند. روشن است که اختلال در كاركرد مدرسه ميتواند به پيامدهايي زيان بار و جبران ناپذير منجر شود. بنابراين، براي مواجهه مؤثر با محدوديتهاي ناشي از شيوع ويروس كرونا، استفاده از همه فرصتهاي آموزشي ضروري است.
بسنده كردن به آموزش مجازي پاسخگوی کارکردهای مختلف نظام آموزش و پرورش نیست، به ويژه زماني كه زیرساختها و پلتفرمهای مطلوب برای آموزش مجازي فراهم نشده باشد.
بررسی ها بر روی موارد شناسایی شده در محیط های مدارس نشان میدهند که انتشار ويروس از کودک به کودک در مدارس شایع نیست و عامل اصلی عفونتهای COVID-19 در کودکان، حضور آنان در مدرسه نيست. این امر به ویژه در موردکودکان دبستاني و پیش دبستاني صادق است .
مطالعات انجام شده در کشورهای اروپایی (ECDC ) نشان میدهند که بازگشایی مدارس با افزایش قابل توجهي در انتشار اجتماعی COVID-19 همراه نیست و بعید است که تعطیلی مؤسسات آموزشی و مراکز مراقبت از کودکان سهم اختصاصي در انتشار COVID-19 داشته باشد، زیرا اغلب کودکان، حتی در محیط خانه، به درجات بسیار خفیفی ازاین ویروس مبتلا میشوند. انتشار ثانویه درمدارس، از کودک به کودک یا از کودک به بزرگسال نادر بوده است. کشورهایی که مدارس آنها بازگشایی شده، شاهد افزایش موارد ابتلا در محیط های مدارس نبودهاند .در مواردی که COVID-19 در کودکان شناسایی شده است و تماس ها مورد پیگیری قرار گرفتهاند، هیچ بزرگسالی در نتیجۀ تماس با كودكان مبتلا نشده است. بنابراين، کودکان عامل اولیۀ انتشار و انتقال ويروس به بزرگسالان در محیط مدارس نیستند. »
این کارگروه تخصصی - پژوهشی در گزارش جدید چنین آورده است :
« به طور قطع ملاحظات مربوط به ارزشیابی مناسب از دانش آموزان از جملۀ این سیاست های مؤثر هستند. از طرف دیگر، فقدان شکل گیری مهارت های خودمختاری در دانش آموزان دورۀ ابتدایی برای بهره مندی بیشتر از برنامه های آموزش مجازی و از راه دور و همین طور عدم برخورداری این نوع آموزش ها از ساز و کارهای بازخورد دهی و ارزشیابی تکوینی قابل اعتناء، بر دشواری های موجود افزوده اند. يكي از مهمترين نگرانيها در ارزشيابي مجازی و از راه دور، اعتبار شاخصهاي عملكرد تحصيلي است. يعني ممكن است بنا به روش های معیوب سنجش و یا اقدامات خواسته و ناخواستۀ معلمان شاهد تورم نمرۀ دانش آموزان باشیم. این پدیده وقتی روی می دهد که افزایش نمرات دانش آموزان در آزمونها یا سنجش های مختلف، بازتاب پیشرفت واقعی آنها در یادگیری نیست.
متن کامل این گزارش که توسط دکتر احد نویدی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برای صدای معلم ارسال گردیده است به شرح زیر است.
«زیگموند فروید» پایهگذار روانکاوی، رفتار بشری را عمدتأ ذاتی و غریزی میدانست و نتیجه میگرفت که انتخابهای آگاهانه ما نقش اندکی در رفتارهایمان دارند.
«جبرگرایی زیستی» (Biological Determinism) فرویدی ما را محدود و محصور در چارچوب الگوهایی میداند که ژنهای ما به ما منتقل کردهاند.
نظریه فروید به سرعت مورد نقد قرار گرفت.
«کارن هورنای» یکی از اولین شاگردان فروید، فروید را به «سوگیری نظری» (Theorical Bias) متهم کرد و «مارگارت مید» در پژوهشهای میدانی مردمشناسی نشان داد که بسیاری از رفتارهایی که فروید ذاتی گونه بشری میدانست، همچون رفتار جنسی و خشونت، بیش از آنکه محصول ژنها باشند محصول فرهنگ هستند.
تحقیقات رفتارگرایان (Behaviorists) که «موج دوم روانشناسی» راساختند نیز نشان داد که حیوانات و انسان توانایی شگرفی برای تغییر رفتار از طریق یادگیری دارند تا حدی که «اسکینر» روان را «یک دستگاه یادگیری» دانست.
در واقع، ژنها، الگوهای رفتاری را در ما تعیین نمیکنند بلکه میزان توانایی یادگیری ما را تعیین میکنند. افرادی که هوش (IQ) بالاتر یا هوش هیجانی (EQ) بالاتری دارند در «تغییر رفتار براساس اقتضای محیط» توانمندترند. این افراد زودتر متوجه ضرورت تغییر رفتار میشوند و آسانتر الگوهای کارآمد جدید را جایگزین الگوهای ناکارآمد میکنند.
با این تعاریف، بیتفاوتی و فرار از مسئولیت در یک قوم و ملت نمیتواند ناشی از «آرایش ژنی» آنها باشد بلکه باید ریشه آن را در «طرحوارهها» (Schema) جست و جو کنیم.
رفتار انسانها به شدت تحت تأثیر «طرحوارههایی» است که آموختهاند. روانشناسان شناختی همچون آلبرت الیس و آئورن بک توصیه کرده گاند که برای تغییر دادن رفتار و احساس انسانها باید طرحوارههای آنها را بشناسیم.
به طرحوارههای فرهنگیمان نظری بیاندازیم. ضرب المثل های زیر را مرور کنید:
«خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!»
«آسه برو آسه بیا، تا گربه شاخت نزنه!»
«سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند!»
«مگه پیغمبری که غم امت بخوری؟!»
«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!»
«مانه سر پیازیم، نه ته پیاز!»
«صلاح مملکت خویش خسروان دانند!»
آیا ثمره چنین طرحوارههایی بیتفاوتی و شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجتماعیمان نیست؟
اگر قرار است جامعه متفاوتی داشته باشیم چارهای نداریم جز این که پایهایترین گزارههای فرهنگیمان را مورد نقد قرار دهیم و البته به خاطر داشته باشیم که اگر قرار است از نقد ویترینی به نقد مؤثر برسیم ضروری است که خط قرمزها را نیز نقد کنیم.
( کانال دکتر محمدرضا سرگلزایی - روان پزشک )
گروه گزارش/
همان گونه که پیش نیز آمد( این جا ) ؛ نشست خبری با موضوع " امکانات و مسایل مربوط به شبکه شاد " یکشنبه 13 مهر با حضور الحسینی مشاور وزیر و مسئول برنامه شبکه آموزشی دانش آموز و حبیبی مدیر کل دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات برگزار گردید .
در این نشست رسانه ها به ترتیب پرسش های خویش را مطرح کردند و مسئولان نیز به آن ها پاسخ دادند .
آن چه در زیر می آید ؛ پرسش های مدیر صدای معلم در این نشست خطاب به مسئول شبکه شاد است که می خوانیم .
از آنجا که کووید 19 توانست بسیاری از محاسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بسیاری از فرهنگ ها و سنت ها را تغییر دهد مسلماً آموزش هم تحت تأثیر این تغییرات قرار خواهد گرفت. لزوم توجه به آموزش های مجازی و غیر حضوری سالهاست که مورد بحث است ولی ماههاست که این روش آموزش به علت شیوع بیماری کرونا به صورت جدی مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از راهکارهای مهم برای پرداختن به آموزشهای غیر حضوری داشتن مدارس هوشمند است، مدارسی که هدف آن :
رشد همه جانبه دانشآموزان (ذهنی ، جسمی ، عاطفی و روانی)
ارتقاء تواناییها و قابلیتهای فردی
تربیت نیروی انسانی متفکر و آشنا به فنآوری
افزایش ارتقاء و مشارکت مردمی
می باشد. در مدرسه هوشمند فلسفه آموزشی بر این موضوع تأكید دارد كه هر كس بیشتر توانایی دارد می تواند بیشتر یاد بگیرد و برنامه آموزشی طوری طراحی می گردد كه تمامی نیازهای متفاوت و توانایی های دانش آموزان را پوشش دهد.
تحولات علمی در سال های اخیر به خصوص در زمینه فناوری اطلاعات و همچنین لزوم توجه به آموزش های مجازی و غیر حضوری در دوران بیماری کووید 19 و شیوع آن، لزوم تجدید نظر در امر آموزش و پرورش را صد چندان نموده است تا بتوان از این طریق همگام با تحولات علمی و اطلاعات هزاره جدید حركت نمود.
براساس تحقیق ارائه شده توسط آقای دیوید پركینز ( David perkins ) از دانشگاه هاروارد كه نقش اولیه را در طراحی و توسعه مدارس ( smart school ) ایفا كرده، یادگیری در مدارس هوشمند به شكل سنتی و خواندن طوطی وار نیست بلكه یادگیری اكتشافی - معنی دار و شناختی مطرح است. دیدگاه برنامه درسی مبتنی برمعنی دار بودن ، مسوولیت پذیری فرد در جامعه است. وظیفه مدارس پیشرو و هوشمند آن است كه مهارت های زندگی را به دانش آموز بیاموزد و فرصت تمرین آن ها را نیز در كلاس و مدرسه به وجود آورد.
در مدارس پیشرو و هوشمند، مسائلی از قبیل افت تحصیلی، ترك تحصیل، گریز و بیزاری از مدرسه در بین دانش آموزان كم تر به چشم می آید.
استفاده از نرم افزار های مناسب برای مدرسه، استفاده از انواع تخته ها و بردهای هوشمند، استفاده از کامپوتر، لپ تاپ، تبلت، استفاده از کیت ها و میکروسکوپ های هوشمند، نمونه هایی از ابزارها و فناوری هایی هستند که در مدارس هوشمندکاربرد دارند. علاوه بر امکانات و تجهیزات ضروری لازم است که معلمان هم آموزش های لازم را در این زمینه ببینند و نگرش مثبتی نسبت به آموزش های مجازی داشته باشند و ضرورت مدارس هوشمند را درک نمایند.
مدارس هوشمند از دستاوردهای مهم توسعه فناوری اطلاعات در برنامه های آموزش و پرورش می باشد كه فوائد و آثار و نتایج آن نه تنها در محیط آموزشی تأثیرات خود را خواهد داشت بلكه تحولی نوین همراه با تجارب واقعی محیط زندگی دانش آموزان و فردای آن ها خواهد بود . در قرن بیست و یكم تصور آن است كه دانش آموزان به جای كیف های مملو از كتاب های درسی حجیم، با كامپیوترهای كیفی ( لپ تاپ) سركلاس درس حاضر خواهند شد.
مدارس هوشمند امكان دسترسی دانش آموزان را به اطلاعات نامحدود را فراهم خواهد ساخت. امتحانات از طریق رایانه انجام خواهد شد و دانش آموزانی كه به علت بیماری نتوانند در كلاس درس حاضرشوند، قادر خواهند بود در منزل از طریق رایانه ها درس های خود را دنبال كنند.
هدف مدارس هوشمند تربیت شهروندانی مطلوب و آشنا با سواد علمی و سواد رسانه ای است که بتوانند در جامعه ای هوشمند زندگی کنند و نیازهای خود را بر طرف ساخته و زندگی آرامی را در عصر اطلاعات و ارتباطات داشته باشند. از دیگر اصول یادگیری در مدارس هوشمند ، استفاده از فنون و روش های تدریسی است كه ضمن تقویت انگیزه دانش آموزان شرایط و عوامل یادگیری شبیه سازی و الگو گیری از آن برای دانش آموزان فراهم گردد و این امر موجب می شود كه آنان نسبت به انتقال این مهارت به دیگران به طور خودكار ا قدام نمایند. این نكته در فرایند یادگیری نقش بسیار مفید و موثری را ایفا می كنند.
در مدارس هوشمند برنامه های آموزشی، ارزیابی تحصیلی، مطالب آموزشی و سیستم های کنترلی متفاوت خواهد بود و همگی باید بر اساس تکنولوژی و فناوری های روز دنیا اصلاح و تجهیز شوند. در مدارس هوشمند همه چیز از جمله ارائه محتوی، انجام تکالیف، حضور و غیاب، سیستم های حرارتی و برودتی، و .... به صورت الکترونیکی کنترل می شوند . در واقع کلاس درس یک اتاق شیشه ای است که هم مدیر مدرسه و هم اولیاء و هم دانش آموزان می توانند بر فعالیت های کلاسی نظارت و کنترل داشته باشند لذا مدرسه نه فقط برای دانش آموزان بلكه برای معلمان، مدیران و حتی اولیای دانش آموزان نیز محیط یادگیری است و مدرسه هوشمند به عنوان سازمان یادگیری خواهد بود.
در مدارس هوشمند با ارائه محتوای مناسب بیش ترین تأثیر را بر رشد فكری و عملی دانش آموزان می گذارد و به جای مصرف اطلاعات و دانش توسط دانش آموزان به توانایی تولید دانایی نیز مجهز می شوند و یک نوع دانش زایشی را به وجود می آورد. در این رویكرد نقش معلم به عنوان راهنما و تسهیل کننده و نه انتقال دهنده دانش است و نقش دانش آموز به عنوان عضو فعال، خلاق، نقاد و مشاركت جو، به جای عضوی منفعل و مصرف كننده دانش خواهد بود و نظام ارزشیابی به صورت فرایند محور نه نتیجه محور، تغییرخواهد نمود.
همان طور که شرایط باید برای همزیستی با بیماری کرونا فراهم شود، آموزش و پرورش نیز باید زیر ساختها، محتوی ها و حتی فرهنگ های برنامه درسی را نیز تغییر دهد و کلیه شرایط را برای آموزش های مجازی و غیر حضوری در مدارس هوشمند محقق سازد و حتی توجه به برنامه های دانشگاه فرهنگیان برای تربیت نیروهای خبره و آشنا به فناوری ها را در دستور کار خود قرار دهد.
حرکت به سوی مدارس هوشمند باعث می شود که بسیاری از مشکلات کنونی آموزش و پرورش از جمله تأمین نیروی انسانی، تأمین فضاهای آموزشی، تأمین بودجه های کلان آموزشی و پرورشی را تا اندازه ای کاهش دهد و با اصلاح برنامه ها به اهداف علمی کشور نزدیکتر شویم.
حرکت به سوی هوشمند سازی جامعه و مخصوصاً مدارس، می تواند کشور عزیزمان را در افق های پیش رو بیش از پیش موفق سازد و سریعتر پله های رشد و تعالی را طی کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید