گروه گزارش/
انتصاب حجت الاسلام علی ذوعلم به عنوان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی واکنش هایی را در پی داشت .
در نشست رسانه ای حجت الاسلام و السلمین علی ذوعلم در 24 بهمن 1397 ( این جا ) ؛ صدای معلم پرسش هایی را از ایشان مطرح کرد .
نخستین پرسش این بود :
" آقای ذوعلم
از سال 1390 تا آذر 1397 رییس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بودید. از این سمت استعفا دادید و قرار بود فقط کار مطالعاتی کنید ."
اما ذوعلم پاسخ شفاف و یا قانع کننده ای در مورد این پرسش به صدای معلم ارائه نکرد .
اقدام ایشان در حذف پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نیز با انتقاداتی همراه بود . ( این جا )
انتصاب حجت الاسلام حمید محمدی، دبیر شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور به عنوان معاون تالیف سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی موجب طرح پرسش هایی در افکار عمومی فرهنگیان شده است .
علیرضا صادقی ، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی مطلبی را در انتقاد از این تصمیمات به رشته تحریر درآورد . ( این جا )
در بخشی آمده است :
" در تاریخ علم برنامه درسی، دوره ای وجود دارد که جوزف شوآب از آن به عنوان مرگ رشته برنامه درسی یاد می کند. دلیل این امر هم حضور نامتخصصان رشته، در جایگاه سیاست گذاری، تهیه و تولید برنامه درسی است.
مرگ عمل برنامه درسی در ایران، با همان تعبیری که شوآب از آن یاد می کند، در دوره های مختلف حیات سازمان پژوهش رخ داده است. اما برهه حاضر، برهه کاملا ویژه ایست که نه رشته تخصصی رئیس و نه معاون ایشان، برنامه درسی و یا دست کم حوزه های نزدیک به برنامه درسی نیست ( همان طور که اطلاع دارید، حجه الاسلام حمید محمدی، دبیر توسعه فعالیت های قرآنی، اخیرا به عنوان معاون تالیف سازمان پژوهش انتخاب شده اند).
اگر در دوره های گذشته این اتفاقات رخ داده است و البته در جای خود قابل بررسی است، اما در این دوران که استادان متخصص، دانشگاه های پیشرو در خصوص تربیت متخصصان رشته وجود دارد، استفاده از یک فرد غیر مرتبط و غیر متخصص با برنامه درسی چه منطقی می تواند داشته باشد؟ اگر این اقدام مصداق مرگ عمل برنامه درسی در ایران نیست، پس مصداق چیست؟"
حجت الاسلام علی ذوعلم در همان نشست رسانه ای در حضور اصحاب رسانه به صدای معلم می گوید :
" تلقی بنده این است که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این زمینه مسئول است . ما خودمان را پاسخ گو بدانیم .ما در جهت رسیدن به پاسخ گویی بیشتر و مشارکت بیشتر و رفع کاستی های کنونی آموزش و پرورش خودمان را مسئول می دانیم ... "
تاکنون آقای ذوعلم و سازمان متبوع ایشان در مورد مطالب مطروحه به صدای معلم پاسخ گو نبوده است .
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
حکایت دخالت نمایندگان مجلس به نام مشورت و ... در امور داخلی آموزش و پرورش در حالی که در قانون اساسی اصل تفکیک قوا به رسمیت شناخته شده است متاسفانه به یک " روند " عادی تبدیل شده است .
دخالت نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش به ویژه موضوع عزل و نصب ها موجب واکنش رئیس سابق مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و در نهایت در سایه ضعف و انفعال وزیر آموزش و پرورش موجب برکناری وی شد .
حتی مرتضی تمجیدی مدیر کل سابق آموزش و پرورش زنجان در گفت و گوی اخیر خویش از این مساله انتقاد کرده است .
نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان شهرستان هریس استان آذربایجان شرقی برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه در جهت تنویر افکار عمومی آمادگی خود را برای توضیح و انتشار پاسخ نماینده و مسئولان آموزش و پرورش اعلام می کند .
در آموزه های سقراط بزرگترین فیلسوف و معلم بشریت ،می بینیم که انسانها را به بزرگ داشتن خودشان و دیگران دعوت می کرد؛ زیرا معتقد بود که آدمی صرفا یک پاره گوشت نیست ،بلکه در او اخگری به نام عقل وجود دارد و آنجا که می گوید :"نفس خود را تیمار بدار "دعوت به صداقت فکری و عقلی است" و یا تذکر به این نکته ، "خود را بشناس "غرض متذکر ساختن ما به نارسائی های فکری و عقلی است !
جناب بطحائی !
متاسفانه آنچه را که امروز جامعه فرهنگیان شاهد آن بوده و هستند ،عدم صداقت فکری جنابعالی و توجه نکردن به نارسائی های فکری و عقلی خود در حوزه آموزش و پرورش است که پیامدهای سنگین و مصیبت باری را برای تعلیم و تربیت به بار آورده است !
پیامد های ناگواری همچون :
1- از بین رفتن ساختار و منزلت و شان وزیر و وزارت تعلیم و تربیت ، از دست رفتن حرمت آموزش و پرورش ، لگدمال شدن وجدان کاری ، اخلاق حرفه ای ، تقوا و ایمان فردی و..
2- با نهایت تاسف و تاثر باید بگوئیم که جنابعالی "هم خود و هم دیگران" را قربانی کردید! روش مدیریت شما "طوق اسارت و بردگی "را بر گردن آموزش و پرورش انداخته و به نوعی سبک مدیریتی غیر مستقل ، لابی گرایانه و غیر علمی فرمانبر و سرسپرده، ترسو ،ضعیف و ناتوان را نهادینه کردید !
3-در تعامل با برخی از نمایندگان محترم مجلس ، مدیریت آموزش و پرورش را واگذار کردید تا به عنوان ابزار و ماشین کسب قدرت و جمع آوری رای و ستادهای تبلیغاتی آنان در آینده عمل کند !
4- فقدان برنامه مدون و مشخص و حرکت بر مبنای فرد محوری و بزرگ انگاری خویش و کوچک نگری همکاران خود در سطوح پائین تر آموزش و پرورش از شاخصه های مهم این دوران است که این نهاد تربیتی را در مسیر انحطاط درونی و استضعاف ،از هم پاشیدگی و گسیختگی و سردرگمی قرار داده است !
5- مهمترین هدف آموزش و پرورش ، توسعه و شکوفایی ، بازسازی و ترویج خلاقیت ، آفرینندگی ، پرورش دانش آموزان مستعد و خلاق و شهروند قانون گرا و نیز تربیت معلمان تحول خواه و اندیشمند، شجاع ،مستقل و ....است در حالی که طی دوران ریاست و وزارت حضرتعالی در آموزش و پرورش افت شدید کیفی آموزش و پرورش ،ایجاد بی ثباتی مدیریتی ،ترویج فرهنگ تملق ،تمکین و تعظیم ،فرمانبری ،عدم اعتماد به مدیران و ... در بسیاری از مناطق اشاعه یافت !
بر این اساس می توان چنین استنباط نمود که ناتوانی شما در این منصب و تعامل جنابعالی با نمایندگان برخی استانها از جمله نمایندگان لرستان ،مسبب اصلی بحران ها و بی ثباتی های آموزش و پرورش این مناطق می باشد؛ چرا که "دلبستگی شما به صندلی وزارت و چشم طمع و هوس بازی قدرت در نفس لوامه برخی وکلا "مهار نشدنی است و لذا نه دانش آموزان مدارس "کپر نشین " و نه "مدیران کل مظلوم "مقصر هستند که شما هر ساله و در آغاز سال نوی خورشیدی برخی از آنان رادر پیش "پای نمایندگان "قربانی می کنید !
از آنجا که ناتوانی شما در مدیریت آموزش و پرورش بر همگان و جامعه فرهنگی کشور اعم از نیروهای ستادی در ساختار وزارت تا مناطق و نیز فرهنگیان حوزه صف و آموزش واضح و آشکار است و صرفا در پی رفع "مطالبات نمایندگان و دغدغه آنها "اتخاذ تصمیم نموده و نه بر مبنای شرح وظایف این حوزه ،تنها راه علاج بیماری مزمن مدیریتی آموزش و پرورش را "استعفا و یا عزل وزیر محترم "می دانیم ولاغیر !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
« سیدمحمد بطحایی » در سفری که به استان فارس داشت با برخی تشکل های سیاسی فرهنگیان دیدار کرد .
خبری از مدیر کل آموزش و پرورش استان فارس به نقل از روابط عمومی آن اداره در صدای معلم منتشر گردید ( این جا ).
در این دیدار « علی عسکر نجفی » از فرهنگ امنیتی در آموزش و پرورش انتقاد کرده بود .
صدای معلم نوشت :
" سیدمحمد بطحایی در دومین سفر به مناطق سیل زده به استان فارس رفته است .
همچنین به همراه مدیر کل آموزش و پرورش فارس دیداری با نمایندگان تشکل های صنفی و سیاسی فرهنگیان استان داشته است .
« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود از شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه های مستقل در زمان وزارت بطحایی انتقاد کرده است .
همچنین این رسانه تاکنون از احضار و پرونده سازی برای فعالان صنفی در هیات های تخفات اداری انتقاد کرده است .
تاکنون تشکل های سیاسی فرهنگیان موضع مشخصی در برابر این وضعیت نداشته اند .
بطحایی تاکنون در این موارد سکوت کرده است .
کانال صنفی معلمان که اخبار کانون های صنفی را منتشر می کند گزارش داده بود که کانون های صنفی را را به این نشست دعوت نکرده اند .
« غفار جلالی » از کنشگران مدنی این استان متن زیر را برای صدای معلم ارسال کرده است .
جستارگشایی:
یکی از مشکلات اساسی معلمان در مسیر احصا حقوق معیشتی و منزلتی خویش، نبود احزاب و تشکلهای واقعی و البته فراگیر خاص خود می باشند
لذا اغلب فرهنگیان معمولا باربران انتخابات ها و نردبان ترقی احزاب و افراد تلقی می شوند.
الف: احزاب و نظارت اجتماعی : تاریخ نشان می دهد که تشخیص ها و تصمیمات اشتباه دولتی و حزبی، حتی جمعی و مردمی همواره به دلیل نبود جریان نظارتی و عدم شفافیت مسائل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی بوده است
شاید بتوان گفت که فارغ از نقش احزاب در تولید قدرت و تلاش برای رسیدن به آن، مهمترین کارکرد احزاب نقش نظارتی آنان است. به عبارتی دیگر نقش نظارتی احزاب، قوی تر از قدرت اجرایی احزاب بوده و عمل می کند. چرا که کارکرد احزاب فقط شرکت در انتخابات و رسیدن به قدرت نیست! به طور و شاید حزبی هیچگاه به قدرت نرسد و یا زمان رسیدن آن به قدرت دهه ها به درازا بینجامد. مثلا حزب کارگر انگلستان ۵۰ سال زمان را سپری کرد تا به قدرت برسد و کرسی های مجلس را به چنگ آورد، بنابراین در این نیم قرن ضمن تلاش برای تربیت نیروی انسانی و نقش آفرینی اجتماعی سیاسی، مهمترین کارکرد حزب نقش نظارتی آن بود. اصولا تعریف نقش نظارتی احزاب به این گونه است که حزب ها در فرایندی متدیک و ساختارمند نظارت فردی اعضای جامعه را در هم اندیشی ای جمعی به نظارتی همگانی و کانالیزه تبدیل می کنند!
ب_ نقش احزاب در افزایش نظارت طبیعی است که علاوه بر حضور عملیاتی احزاب در ایفای نقش نظارتی که از طریق پی گیری های جمعی وحقوقی، استفاده از قدرت چانه زنی و عامل ارتباطی در ورود به مسایل اجتماعی، گسترده ترین و سالم ترین و البته ابتدایی ترین شکل نظارت اجتماعی احزاب، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی عمومی است. اطلاع رسانی که از طریق شبکه های حقیقی و مجازی اجتماعی، رسانه ها و مطبوعات حزبی و همچنین برگزاری میتینگ های سیاسی و غیره صورت می گیرد نه تنها بزرگترین حق آحاد ملت و اعضای جامعه، بلکه اولین قدم و پله در ایجاد انگیزه برای مردم است که با پذیرش مسولیت های اجتماعی، در تعاملات مدنی حضور و مشارکت داشته باشند.
به زبان ساده تر ؛ دانستن بزرگترین سودی است که مردم از نظارت اجتماعی احزاب می برند.
ج: خلاء نظارت اجتماعی احزاب : اصولا نظارت اجتماعی احزاب را در کجا نمی بینیم ؟!
احزاب در تمامی عرصه های اجتماعی حضور دارند. همه مسایل مدنی و اجتماعی از بهداشت و آموزش گرفته تا مسایل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و حتی مذهبی حوزه همه شمول احزاب برای نظارت هستند. احزاب در فرایند نظارتی حتی می توانند به سرزمین های ممنوعه فکری و حقیقی هر جامعه ای سرک بکشند. اصولا یکی از آسیب های حزبی نگاه بخشی نگری به کارکردهای حزبی است. احزاب فقط کارکرد سیاسی ندارند که به طور مثال در نقش نظارتی اشان به مسایل سیاسی بپردازند!
می خواهم از جمعیت اخوان المسلمین یا حتی حزب عدالت و توسعه ترکیه اشاره بکنم که اتفاقا بیشتر از رنگ سیاسی اشان، رنگ فعالیت های اجتماعی فرهنگی و خیریه به خود گرفته اند!
به طور مثال و به زبان ساده تر احزاب همان اندازه که مثلا نقش نظارتی سیاسی در نظارت به سلامت یک انتخابات دارند به همان اندازه وظیفه دارند ببینند که مثلا بنگاه های خیریه مردمی و دولتی چگونه در خدمت اقشار خاص جامعه هستند، به همان اندازه باید به فکر مدرسه یک روستای دور افتاده و یا مثلا وضعیت سینما و موسیقی و ورزش یک کشور باشند!
د: دریافت اطلاعات مردمی :
طبیعی است که جمع آوری داده های اطلاعاتی اولین قدم برای نظارت های اجتماعی و سپس تحلیل و آنالیز آن هاست.
ارتباط نظام مند و دو سویه، ایجاد شبکه های هندسی و زنده ارتباطی بین لایه های مختلف مردم و تعامل دو سویه ارتباطی شکل مدرن، کانالیزه و هدفمند جمع آوری داده های اطلاعاتی از مردم توسط احزاب است.
به بیانی دیگر در دست داشتن نبض فکری و نیز آگاهی به پالس های جمعی ضمایر ناخود آگاه مردم نیز که بحث مهمی در برنامه ریزی های حزبی است از همین طریق انجام می گیرد. به بیانی ملموس تر این داده ها از طریق برگزاری میتینگ های هم اندیشی مردم و اندیشمندان، جمع آوری پرسش نامه های موردی، مطالعات میدانی و نظرسنجی های عمومی، و همچنین تعاملات پایدار دو سویه از طریق ارتباطات مردمی در شعایر ملی دینی مردمی همچنین شبکه های اجتماعی صورت می گیرد .
ر: نقش نظارت در باز تولید سرمایه اجتماعی :
اولا باید به این نکته توجه داشت که بزرگترین سرمایه اجتماعی هر جامعه ای مردم و نیروی انسانی آن و صد البته مردمی با روحیه مشارکت جو، پرسشگر، ذهن نقاد و مسولیت پذیر است. همچنین بزرگترین خطر برای این پتانسیل اجتماعی نفوذ روحیه ناامیدی، فراگیر شدن بی تفاوتی و بی انگیزگی است که یقینا به عدم مشارکت اجتماعی سیاسی و خسارات بزرگ بدل خواهد شد. در این میان طبیعی است که نقش احزاب ایجاد انگیزه برای مشارکت و مسولیت پذیری و حساس بودن مردم است که می توان از آن به باز تولید سرمایه اجتماعی نام برد. همچنین در جوامعی که مردم مشارکت جو هستند، سازمان دادن و کانالیزه کردن حرکت های مردمی، و تعیین و تعریف نقش برای هر نیروی انسانی و نهایتا جلوگیری از هدر رفت توان مدنی مردم همان بازتولید سرمایه های اجتماعی محسوب می شود
به بیانی عملیاتی تر مثلا جلوگیری از فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی یکی از فواید احزاب در باز تولید سرمایه اجتماعی است همچنین اموزش های حزبی و تربیت نیروی انسانی کارآمد اجتماعی از ویژگی های تولیدی ،نظارتی و فرا تولیدی یا همان باز تولیدی احزاب است .
ز_نقش نظارت در شفاف سازی فضای سیاسی :
بدیهی است که عدم ایفای نقش نظارتی احزاب و جریان های مردمی بر رفتارهای سیاسی،اقتصادی دولت مردان و گزاره های اجتماعی آنان ،علاوه بر غبار آلود شدن افق های فکری جامعه و پیچیده شدن مسائل سیاسی و عدم تشخیص سره از ناسره ،موجب پاسخگو به بار نیامدن دولت مردان و همچنین پرسشگر نبودن مردم خواهد شد
مسئولان و دولتهایی که با احزاب پرسشگر مواجه می شوند همواره مجبور به ارائه آمارهای واقعی ،شفاف و گزارشهایی علمی از عملکرد خود خواهند بود
بدیهی است که تصمیمات بزرگ و درست مردم ، به طور مثال در بحث انتخابات بستگی به همین فضای شفاف و یا غبارآلود اجتماعی دارد که در سایه اقدامات احزاب و دول بوجود آمده است
هرچه حوزه نظارت اجتماعی ضعیف تر و محدودتر شود جامعه همان قدر به پرتگاههای اشتباه نزدیکتر خواهد شد
تاریخ نشان می دهد که تشخیص ها و تصمیمات اشتباه دولتی و حزبی، حتی جمعی و مردمی همواره به دلیل نبود جریان نظارتی و عدم شفافیت مسائل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی بوده است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
سیدمحمد بطحایی در دومین سفر به مناطق سیل زده به استان فارس رفته است .
همچنین به همراه مدیر کل آموزش و پرورش فارس دیداری با نمایندگان تشکل های صنفی و سیاسی فرهنگیان استان داشته است .
« صدای معلم » در گزارش های متعدد خود از شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه های مستقل در زمان وزارت بطحایی انتقاد کرده است .
همچنین این رسانه تاکنون از احضار و پرونده سازی برای فعالان صنفی در هیات های تخفات اداری انتقاد کرده است .
تاکنون تشکل های سیاسی فرهنگیان موضع مشخصی در برابر این وضعیت نداشته اند .
بطحایی تاکنون در این موارد سکوت کرده است .
گروه اخبار/
نماینده مردم دماوند و فیروزکوه در مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: از این رو در جریان اصلاح قانون انتخابات مجلس تاکید کردیم کسی حق ندارد علیه نامزدی مطلبی را در رسانه ها منتشر کند، این اقدام در راستای ترویج فرهنگ مثبت گرایی است تا عملکردهای مثبت نامزدها مورد توجه قرار گیرد.
جلسه ی مدیران ارشد آموزش و پرورش با حضور وزیر آموزش و پرورش ، اعضای شورای معاونین و روسای ادارات ستاد و مدیران کل کشور در روزهای آخر اسفند برگزار شد.
برگزاری این گردهمایی در مقایسه با جلسات مشابه قبل تفاوت هایی داشت ، متولی و مدیریت همایش با امیر علی نعمت الهی سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی وزارتخانه بود .
طبق معمول اخبار همایش و سخنان وزیر و سایر مدیران به صورت گزینشی توسط روابط عمومی بازتاب داده شد. جدا از مسایل کلی و عمومی این جلسات و سخنرانی های تکراری، سید محمد بطحایی در سخنرانی خود در جمع مدیران نکاتی را مطرح کرد که قابل تامل می باشند.
وزیر موضوع جدیدی در سخنرانی خود بیان کرد که روابط عمومی آنها را منتشر نکرد و به آن پرداخته نشد.
بطحایی در بخشی از سخنان خود به بازداشت یک فعال معلمی اشاره می کند و مدعی می شود : آیا وزیر به عنوان نماینده اصلی دولت در آموزش و پرورش مجری قانون و پیگیر حقوق این معلمان بوده است ؟
" در هنگام تجمعات صنفی معلمان نیروهای امنیتی به وی اطلاع می دهند که می خواهند یک نفر از فعالین صنفی را بازداشت کنند . بطحایی نیز موافقت خود را با بازداشت اعلام می کند و می گوید بازداشتش کنید ولی به خاطر خانواده ش زودتر آزادش کنید. پس از گذشت مدتی نیروهای امنیتی به وزیر اطلاع می دهند که فرد بازداشت شده به دلایلی که وزیر در جلسه بیان می کند آزاد شده است ! )
سوالاتی که اینجا مطرح می شود این است که نیروهای امنیتی بازداشت معلمان را با هماهنگی وزیر انجام می دهند ؟
آیا بازداشت معلمانی چون نجات بهرامی و محمد حبیبی هم با اطلاع و رضایت وزیر انجام شده است ؟
نظر وزیر نسبت به بازداشت فعالان معلمی چیست ؟ سطح و نوع ارتباط وزیر با نیروهای امنیتی و سایر نیروهای خارج آموزش و پرورش به چه شکل است ؟
آیا وزیر به عنوان نماینده اصلی دولت در آموزش و پرورش مجری قانون و پیگیر حقوق این معلمان بوده است ؟ طبیعی است که وزیر از بازداشت معلمان و مسایل امنیتی این حوزه خبردار باشد ولی وزیر تا چه اندازه مدافع حقوق معلمان است ؟
در دوره ی بطحایی چندین بازداشت برای معلمان اتفاق افتاده است ؛ از سویی احکامی از سوی کمیته های نظارت و ارزیابی تخلفات برای برخی معلمان صادر شده است که برخی از معلمان مدعی سیاسی بودن آنها و نوعی محدود کردن و مجازات فعالین معلمی می دانند !
در دولت های نزدیک به اصلاح طلبان و میانه رو ها به دلیل شعارهای سیاسی که دولت ها می دهند معمولا منتقدین و فعالین مدنی تحمل می شوند. فضای آموزش و پرورش هم تابع فضای کلی کشور است و فعالین رسانه ای و صنفی آزادی عمل بیشتری دارند .
آیا بطحایی به شعارهای دولت در زمینه تحمل منتقدین پای بند است ؟
کانال آموزگاران
گروه استان ها و شهرستان ها/
در ادامه احضار و ابلاغ اتهام به معلمان منتقد این بار « غلامرضا غلامی کندازی » از سوی هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری ( فارس ) تفهیم اتهام شده است .
پیش تر صدای معلم گفت و گویی را با « علی عسکری » معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در مورد تحصن ( اعتصاب معلمان ) ، فعال شدن هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش و غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی در وزارت سید محمد بطحایی انجام داد .
در بخشی از این گفت و گو آمده است :
" صدای معلم :
در ماه های گذشته برای برخی از فرهنگیان و فعالان صنفی معلمان از سوی هیات های تخلفات اداری برگ ابلاغ اتهام صادر گردیده است .
عسکری :
آیا شما مستندشان را دارید ؟
صدای معلم :
بله . همین جا و در صفحه لپ تاپ به شما نشان می دهم .
بر اساس اخبار رسیده ؛ تاکنون این ابلاغیه ها در تعدادی از استان ها مانند خراسان رضوی و خراسان شمالی برای این معلمان صادر گردیده است .
موارد اتهامی عمدتا شامل : " شرکت در تحصن " ، " تجمع " ، " ترک محل خدمت " و برخی موارد سیاسی بوده است .
استناد هیات های تخلفات اداری به موادی مانند بند 33 ، بند 29 و بند 1 از ماده 8 قانون رسیدگی به تخلفات اداری بوده است .
نکته قابل تامل این است که این هیات ها مصادیق سیاسی را از فعالیت معلم متهم از طریق نوشتن متن در فضای مجازی اخذ کرده اند .
بند 1 از ماده 8 قانون مربوطه اشعار می دارد :
" اعمال و رفتار خلاف شئون شغلی یا اداری . "
این گونه موارد ناظر بر فعالیت و رفتار فرد شاغل در محیط کار است و به نظر می رسد هیات های تخلفات اداری از این قانون " تفسیر موسع " و یا حداکثری داشته و گویا قرار است معلمان را در همه جا مورد نظارت و کنترل قرار دهند .
آیا این هیات ها فرضا خود را " پلیس فضای مجازی " فرض کرده اند ؟ .... "
پرسش های صدای معلم و پاسخ های آقای عسکری را می توانید ( این جا ) و ( این جا ) مطالعه کنید .
« صدای معلم » در گزارش های متعدد انتقاد خود را نسبت به عملکرد این هیات ها و نیز سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش اعلام داشته است .
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد تا در راستای عمل به آموزه های دولت تدبیر و امید و عمل به منشور حقوق شهروندی ضمن پایان دادن به این روند زمینه استقرار امنیت فرهنگی را در محیط شریف تعلیم و تربیت فراهم آورد .
اتهام « غلامرضا غلامی کندازی » 1- " اعمال و رفتار خلاف شئون شغلی " ؛ 2- " ایراد تهمت و افترا " ، هتک حیثیت و بی احترامی به مقام معظم رهبری با ارسال پیام در فضای مجازی ؛ 3- تشویق و ترغیب به تحصن در تاریخ 245 / 4 / 97 و 23 / 7 / 97 ؛ 4- طرح موضوعات غیرمرتبط با تدریس در کلاس درس بیان گردیده است .
پایان گزارش/