با مشاهده برخی چیزها دل آدمی به حال واژهها میسوزد، واژههای بیپناهی که ابزار دست مسئولان خرد و کلان شدهاند برای ایراد به وزیر حق میدهیم که نتواند در حضور رییس جمهورش نقدها به وزارتخانهاش را بشنود و برتابد. وزارتخانهای که بیشتر از آموزش و پرورش به وزارت اطلاعات شبیه شده است و وزیری که کوچکترین ارزشی برای نیروهای آینده خود قائل نیست...سخنرانی.
طبق روال هر سال به هفتهای رسیدیم که صحبت از تکریم معلم است، معلمی که کرامتی برایش باقی نمانده است.
باز هم همان کلید واژهها، معنویت و جست وجوی سعادت در آسمانها .
تا کی به آرمانشهرِ خیالی اندیشیدن؟ بهتر نیست کمی چشمانمان را باز کرده و اوضاع را آن طور که هست ببینیم؟
بیایید کمی نگاهمان را از آسمانها به سمت زمین برگردانیم.
در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت معلمان و با حضور وزیر آموزش و پرورش و رییس جمهور بود کمتر معلمی را میدیدیم و اکثراً مدیرانی را مشاهده میکردیم که با تشریفات و محافظ مشغول رایزنیهای خود و گرفتن عکس یادگاری بودند.
مدیرانی که احتمالاً هیچگاه وضع معیشتی یک معلم در جامعه کنونی را درک نکرده و نخواهند کرد.
در ابتدا وزیر گزارشی ارائه داد که اگر از عنوان مراسم بیخبر بودی هرگز ارتباط آن با آموزش و پرورش را درک نمیکردی.
فاقد ذرهای کلام علمی و فقط روایتی داستان گونه که گویی صرفا به جهت رفع تکلیف نگاشته شده بود.
تنها نقطه مثبت مراسم همخوانی زیبای پسران و دختران منطقه 14 تهران در گروه سرودی هماهنگ بود که اجرای جالبی در کنار هماهنگی ارائه داده و گوشههایی از موسیقیهای محلی ایران را اجرا کردند. از این اجرا که بگذریم به سخنرانی رییس دولت تدبیر و امید میرسیم.
نطق رییس جمهور اگرچه نقد شدیدی به سیستم آموزش کشور داشت و با مثالهای جالبی از سوی ایشان همراه بود ولی با این جمله به پایان رسید که :
"کجای دنیا این چنین است؟"
سوال اینجاست که وقتی رییس دولت و وزیرش هر دو ناقد هستند پس چرا چنین سیستمی اجرا میشود؟
سوالهایی از این دست زیاد است، سوال اینکه چرا در این چنین مراسمی کوچکترین تریبونی به دانشجو معلمان داده نشد؟
چرا در مراسمی که به معلمان اختصاص داشت نباید هیچ تشکلی از مهمترین مرکز تربیت دبیرِ ورارتخانه تریبونی داشته باشد و اجازهی سخنرانی و نقد به آن داده شود؟
چرا وزیر آموزش و پرورش نباید یک بار به دانشگاه شهید رجایی بیاید و با دانشجویان دیدار داشته باشد؟ چرا هر بار نامههای دعوت ایشان بیپاسخ میماند؟
آیا مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران به عنوان تنها تشکل دانشجویی اصلاح طلب و حامی دولت نباید در سالیان اخیر دیدار و تبادل نظری با وزیر داشته باشد؟
آیا جایگاه مدعوین دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران و دانشگاه فرهنگیان که طلایهدار تربیت نیروی آینده وزارتخانه هستند انتهای سالن است؟
با دیدن چنین شرایطی نوای مرحوم آیت الله طالقانی در شهریور 58 در اذهانمان طنین انداز میشود که چه به حق میفرمودند: در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت معلمان و با حضور وزیر آموزش و پرورش و رییس جمهور بود کمتر معلمی را میدیدیم و اکثراً مدیرانی را مشاهده میکردیم که با تشریفات و محافظ مشغول رایزنیهای خود و گرفتن عکس یادگاری بودند
"عده ای می گویند مشورت و شورا می خواهیم چه کار،اگر پای شورا در میان باشد پس ما چه کاره ایم ؟!"
در پایان به وزیر حق میدهیم که نتواند در حضور رییس جمهورش نقدها به وزارتخانهاش را بشنود و برتابد. وزارتخانهای که بیشتر از آموزش و پرورش به وزارت اطلاعات شبیه شده است و وزیری که کوچکترین ارزشی برای نیروهای آینده خود قائل نیست...
وزیری که حتی در پایان مراسم هم به پای صحبت دانشجویان دغدغهمند ننشست و طبق معمول با نمایش وعدههایی پوچ پاسخ را به ملاقات واهی بعد موکول کرد.
وزیری که اصرار دارد با حرفهایش نشان دهد که سخنانش بیاعتبار بوده و تنها در حد یک نمایش در فضای مجازی است...
مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وضعیت تعلیم و تربیت چقدر موضوع صحبت مسئولان طراز اول بوده است ؟
اکثریت جامعه در قالب دانش اموز ، اولیا و معلمان در ارتباط با اموزش و پرورش هستند چرا ا.پ رسانه مستقل و روزنامه ندارد ؟