صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار/

این نماینده مجلس با انتقاد از پاداش های هنگفتی که هیات مدیره شرکت های دولتی دریافت می کنند، گفت: باوجود اینکه شرکت های دولتی زیان ده هستند اما هیات مدیره آنها بدون توجه به بازدهی شرکت پاداش های پایان سال هنگفتی دریافت می کنند این موارد باعث دلخوری و نارضایتی مردم از وضعیت بودجه شرکت های دولتی شده است

تربیت دانش آموز غیرانقلابی در مدارس و آموزش و پرورش  حجت الاسلام و المسلمین علی ذوعلم فرموده اند؛ " همان گونه که در قبل از انقلاب برخی مدارس سعی می کردند که دانش آموز انقلابی تربیت کنند، امروز برخی مدارس می کوشند دانش آموز غیر انقلابی تربیت کنند".

بخش اول صحبت رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش درست است. در دوران پیش از انقلاب (دهه پنجاه) رشد فزاینده ارزش های دینی همچون اقبال به مساجد، تمایل به حجاب، نمایش آشکار فرایض دینی همچون نماز و روزه و نام گذاری مذهبی فرزندان از تحولی نوین زیر پوست جامعه خبر می داد ( صدایی که شنیده نشد، نشر نی). در چنین فضایی و به ویژه در سال های ۵۶ و ۵۷ مدارس هم به کانون تبلیغ انقلاب مبدل شده بودند. هژمونی انقلاب و تاثیر گذاری شگفت معلمان هم کار را به جایی رسانده بود که می شد به آن " تربیت دانش آموز انقلابی" در مدارس اطلاق کرد. پرواضح است که حتی در آن شرایط هم تاثیرات محیطی از جمله نارضایتی گسترده مردم از رژیم شاه عامل اصلی گرایش معلمان و دانش آموزان به سمت و سوی انقلاب بود.

به عبارت دیگر اگر شرایط غیر انقلابی بود امکان تربیت انقلابی دانش آموزان در سطح وسیع وجود نداشت. حال به دوران پس از انقلاب می رسیم که به مثابه یک تز به ناگزیر آنتی تز خود را در بطن خویش پروراند. بر اساس این منطق حکومت های سکولار نوعی نگرش دینی را درون خود پرورش می دهند و بر عکس حکومت های دینی هم به سکولاریسم مجالی برای رویش و آشکار شدن می دهند. ب

به تجربه در سال های بعد از انقلاب دریافته ایم که هر زمان حکومت کوشیده است که با مداخله در منطق حاکم بر جامعه آن را پیش بینی پذیر و قابل کنترل سازد نتیجه ای متفاوت حاصل آمده است.

به حذف مظاهر ایران باستان از کتاب های درسی و اماکن عمومی بنگرید تا بتوانید علت تجلی شگفت انگیز آن ها را در سایر ساحت های خصوصی و به دورمانده از دخالت دولت فهم کنید.

به همان نسبت سلوک معلمان نیز بر رفتار دانش آموزان تاثیر گذار بوده است.

تربیت دانش آموز غیرانقلابی در مدارس و آموزش و پرورش

منش های تک بعدی که سعی در تحمیل نوعی خشونت انقلابی به عرصه مدارس داشته اند عمدتا با واکنش منفی دانش آموزان مواجه شده اند و به عکس معلمانی که کوشیده اند با برخوردی انسانی و محبت آمیز با مخاطبان خود روبه رو شوند برای همیشه به عنوان معلمان الهام بخش در اذهان نسل های بعد به یادگار مانده اند.

از سوی دیگر حجم عظیمی از ناکارآمدی ها که حاصل تداوم مسائل حل نشده، همزمانی بحران ها، فقدان نوآوری سیاسی، به محاق رفتن آزادی های اجتماعی و تیره شدن افق های آینده می باشد نسل جوان را به شدت ناامید و سرخورده کرده است.

تربیت دانش آموز غیرانقلابی در مدارس و آموزش و پرورش

نسل آینده در چنین شرایطی بیش از شنیدن، نیازمند گوش هایی است که همدلانه دردها و ناکامی های او را بشنوند و خودبیانگری او را به رسمیت بشناسند. بنابراین هر گونه برخورد شعاری مدارس در زمینه دستاوردهای چهل سال گذشته به دیوار ستبر بی اعتنایی نسل آینده برخورد می کند. در چنین شرایطی است که هر گونه واکنش سرد دانش آموزان به بمباران تبلیغاتی و یک سویه آموزه های ایدئولوژیک چهاردهه گذشته در نگاه افرادی همچون حجت الاسلام ذوعلم به پرورش نسلی غیر انقلابی در مدارس تعبیر می شود.

متاسفانه هم اکنون به دلیل بی اعتنایی حکومت به نقش ممتاز معلمان در مدارس شاهد افول بی سابقه نقش آفرینی این اندک سرمایه های انسانی موجود در مدارس هستیم. منش های تک بعدی که سعی در تحمیل نوعی خشونت انقلابی به عرصه مدارس داشته اند عمدتا با واکنش منفی دانش آموزان مواجه شده اند و به عکس معلمانی که کوشیده اند با برخوردی انسانی و محبت آمیز با مخاطبان خود روبه رو شوند برای همیشه به عنوان معلمان الهام بخش در اذهان نسل های بعد به یادگار مانده اند

بیراه نیست اگر بگوییم در چنین مدارسی  معلمان حتی اگر هم بخواهند نمی توانند با ذهنیت منفی شکل گرفته دانش آموزان در اثر نارسایی های موجود مبارزه کنند.

بنابراین سخن از نقش مدارس در تربیت دانش آموزان غیر انقلابی در روزگاری که معلمان مرجعیت فکری خود را به دنبال بی اعتنایی های نظام تصمیم سازی از کف داده اند بیش از همیشه فانتزی و غیر واقعی به نظر می رسد. به قول سهراب؛ چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...

کانال مهران صولتی

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

به مناسبت فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ؛ انجمن اسلامی معلمان ایران از تشکل های فرهنگیان بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است .

گروه رسانه/

قرار بود  " فرهنگ امنیتی " به جای مانده از دولت های نهم و دهم جای خودش را به " امنیت فرهنگی " بدهد .

 فانی و دانش آشتیانی تا حد قابل قبولی در این زمینه کارنامه موفقی داشتند اما شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه در آذربایجان شرقی ، خوزستان ، قم ، البرز و... در وزارت سیدمحمد بطحایی ، پرسش های فراوانی را ایجاد کرده است و به تدریج دارد به یک " فرهنگ سازمانی " در نظام تعلیم و تربیت تبدیل می شود .

اخیرا هم  علیه رسانه « صدای معلم » شکایت شده است.

اخیرا برخی از فعالان صنفی معلمان به هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش احضار شده اند ؛ چیزی که در وزارت فانی و دانش آشتیانی سابقه نداشته است .

بطحایی چه می کند ؟

چرا وزیر آموزش و پرورش در مورد این وقایع تلخ و قابل تامل سکوت کرده است ؟

چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و حداقل اعضای فراکسیون امید آن در برابر این مسائل حرفی نمی زنند ؟

تشکل هایی که نام " معلم " و " فرهنگیان " را با خود یدک می کشند قرار است در آینده چگونه از عملکرد خویش در برابر افکار عمومی دفاع کنند ؟

آیا برپایی چند نشست با بطحایی که برون داد و یا دستاورد خاصی برای جامعه معلمان نداشته است می تواند فلسفه وجودی آن ها را به اثبات برساند ؟

برگزاری نشست مخفیانه با " سعید جلیلی " بر اساس کدامین اصول و مانیفست مدنی و صنفی صورت گرفته است ؟

آیا قرار است آقای جلیلی مشکل آزادی بیان را در جامعه آموزش و پرورش حل کند ؟

« منشور حقوق شهروندی » مصوب توسط دولت تدبیر و امید تاکنون چه کاربرد و فایده ای در آموزش و پرورش و برای معلمان داشته است ؟

معاون رئیس جمهور  و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور می گوید: ( این جا )

" برخی کارگزاران، مدیران و کارکنان دولت به مفهوم حقوق شهروندی آشنا و مسلط نیستند .

آموزش حقوق شهروندی در نظام اداری به کارکنان بر اساس برنامه ای که از سوی سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ شده است باید در دستور کار مدیران باشد.
مردم باید مطالبه گری کنند و مدیران ملزم به پاسخ گویی هستند ... "

اما هنوز بسیاری از مدیران آموزش و پرورش پاسخ گو نبوده و یا خود را موظف به پاسخ گویی نمی دانند .

کسی هم آن  ها را به این علت بازخواست نمی کند .

تاکنون سیدمحمد بطحایی نشست های مختلفی را با عنوان گفت و گو و ترویج فرهنگ گفت و گو و نقادی با دانش آموزان و اولیاء دانش آموزان برگزار کرده است .

اگر گفت و گو خوب است و راه گشا ؛ پس چرا زیرمجموعه مدیریتی ایشان وقعی به سخنان وزیر نمی گذارند و اولین و آخرین راه و مسیر را " شکایت " در مجامع قضایی دانسته و ادامه می دهند ؟

آیا قرار است در محافل و مجامع یک چیزی گفته شود اما در عمل چیز دیگری را شاهد باشیم ؟

مجموعه ای که نمی تواند در داخل خودش گفت و گو و نقد داشته باشد و همدیگر را تحمل نمی کنند ؛ قرار است چه چیزی را به دانش آموزان و جامعه آموزش دهند ؟

« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد که با این مسائل واقع بینانه و صادقانه برخورد کرده و زمینه باروری و رشد حرفه ای معلمان را با نقادی و گفت و گو فراهم کند .

اگر بطحایی واقعا آن گونه که در نشست با مشاوران زنان در ادارات کل سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان بیان کرد ( این جا )  "نوکر مدرسه " است و باور دارد که همه چیز روال طبیعی خود را طی کند باید در عمل آن را نشان دهد .

مجموعه ای که بخواهد دهان منتقدان را ببندد و یا جو ارعاب و تهدید را نهادینه کند پایدار و پویا نخواهد بود و فرجام خوبی نخواهد داشت .

« علیرضا هاشمی دبیر کل سابق سازمان معلمان ایران  متن سخنان ایراد شده توسط خویش در نشست با " سعید جلیلی " را برای صدای معلم ارسال کرده است که از ایشان تشکر می شود .

متن سخنان علیرضا هاشمی سنجانی دبیر کل سابق سازمان معلمان ایران در نشست با سعید جلیلی

سیاست زدگی ،ایدئولوژی زدگی و تمرکزگرایی دلایل اصلی ناکارآمدی آموزش و پرورش است .

سازمان معلمان ایران در راستای احترام به افکار عمومی و شفاف سازی و پیرو مصوبه شورای مرکزی و اعلام دبیرکل و سخنگوی این تشکل متن سخنان علیرضا هاشمی عضو و دبیرکل سابق و مشاور دبیرکل فعلی را که در دیدار تشکل ها با سعید جلیلی ایراد نموده بود را منتشر می کند و به زودی متن سخنان دو تن دیگر از نمایندگان سازمان در این دیدار را هم رسانه ای خواهد نمود.

متن کامل سخنان علیرضا هاشمی در دیدار تشکل ها با سعید جلیلی به این شرح است:

در شروع، وضعیت کلی آموزش و پرورش را می شود در یک بیت خلاصه کرد :

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

علت وجودی تشکل ها، نارضایتی از وضع موجود آموزش و پرورش است و البته تنوع و تفاوت در نگاه به نارضایتی ها و تحلیل آن باعث به وجود آمدن تشکل های متنوع معلمی شده است که قاعدتا روش های متفاوتی را هم در عمل دارند.

بحث من شامل توصیف و تبیین و تجویز خواهد بود.

در بخش توصیف، ناخشنودی و نارضایتی ما خودنمایی می کند. نیازهای اولیه معلمان (خوراک، پوشاک، مسکن، استراحت، تفریح ... ) که تحت عنوان نیازهای معیشتی می شناسیم برآورده نمی شود و معلمان برای جبران دست به فعالیتهای دیگری می زنند که زیبنده حرفه معلمی نیست!

معلمان دیگر شاد نیستند، امید در آنها کم رنگ است، بی معنایی تدریس و زندگی زنگ خطر است که باید به آنها توجه کرد.نیازهای فردی، اجتماعی مانند ثروت، قدرت، شهرت و احترام ... به شدت بی پاسخ مانده و حتی آموزش و پرورش نیازهای اجتماعی جامعه را هم جواب نمی دهد.

برونداد آموزش و پرورش، فارغ التحصیلان آن در مسیر توسعه، آزادی، عدالت قرار ندارند، بچه ها اهل گفت و گو، تحمل مخالف نبوده و برای زندگی اجتماعی آماده نمی شوند.

خلاصه آموزش و پرورش فقط هست ولی فراموش شده و فاقد کارکرد!

در تبیین و چرایی این وضعیت به علل و دلایل عمده اشاره می کنم.

اولین و اصلی ترین موضوع "سیاست زدگی" آموزش و پرورش است. به این معنی که قدرت سیاسی بر آن سیطره تام دارد. از عزل و نصب ها تا راهبردهای کلان و برنامه ریزش! این سیطره شایسته سالاری را حذف و ارادت را جایگزین کرده است.

تاثیر دیگر حاکمیتی دیدن آموزش و پرورش، ایدئولوژی زدگی آن است، روند علمی در این وزارتخانه با اختلال روبه روست.

علت دوم "تمرکز گرایی" شدید در این نهاد است، مشارکت گریز است، نه اولیاء، نه معلمان، نه دانش آموزان نقشی تاثیر گذار ندارند.اولیاء فقط به عنوان تامین کننده مالی مطرحند نه سیاست گذار و تعیین کننده خط مشی ها، دانش آموزان که اصلا دیده نمی شوند!

ما معلمان هم که با نگاه ابزاری به اجرایی کردن تصمیمات دعوت می شویم!- در این راستا مساله خصوصی سازی هم جالب است.

از نگاه ما خصوصی باید شامل مشارکت جامعه در کل فرایند آموزش و پرورش باشد هم در اهداف هم در خط مشی ها و سیاست گذاری ها، نه اینکه همه چیز در اختیار حاکمیت باشد و جامعه (خانواده) فقط پول (هزینه های مالی) آن را تامین کند.در قسمت تجویز و توصیه هم یک نکته بگویم.

کلید حل مشکلات "مشارکت" است، مشارکت در صفر تا صد مسائل آموزش و پرورش، نباید فقط خواستار حضور بود باید حضور به مشارکت واقعی  تبدیل شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

در سالروز فراسیدن پیروزی انقلاب اسلامی ؛ انجمن اسلامی معلمان رباط کریم بیانیه ای صادر کرد .

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است .

مرخصی اجباری و تهدید منتقدان توسط وزیر آموزش و پرورش

لطفاً بیانیه ندهید! (بدهید)

(نقدی بر کارکرد و فعالیت های انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان)

اعتصاب معلمان در چند ماه اخیر و حضور در دفتر مدرسه به جای کلاس درس، موجب واکنش وزارت نشینان گردید و از معلمان درخواست شد، این اعتصاب ها و تجمعات خارج از جریان و زمان مدرسه صورت گرفته تا حق دانش آموزان در بهره مندی از فعالیت های آموزشی و فرهنگی، تضییع نگردد و حقوق شهروندی آنان رعایت گردد .

مرخصی اجباری و تهدید منتقدان توسط وزیر آموزش و پرورش

در پی سفر مقام علی وزارت به اصفهان در تاریخ پانزدهم بهمن 97، و در تازه ترین اظهارات، ایشان اظهار داشتند:"دشمن به دنبال ایجاد نارضایتی از نظام و مسوولان در اقشار مختلف به ویژه معلمان است، و در ادامه تصریح کرد:

" کسانی که شرایط حساس امروز کشور را درک نمی کنند باید حداقل یک سال به مرخصی اجباری بروند."

اکثر فرهنگیان کشور، این نوع ادبیات را نوعی تهدید مودبانه تعبیر کرده اند.در واقع هر روز از امنیت شغلی فرهنگیان کشور و منتقدان به وضع موجود کاسته می گردد.

یک روز با ارائه طرح "خرید خدمت خدمات آموزشی" به یک چهارم قیمت تمام شده دولتی، این پالس را به معلمان رسمی و پیمانی مخابره می کنند که :

"در صورت ادامه اعتراضات، جوانانی با مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند که بخواهند با یک چهارم حقوق معلمان در مدارس مشغول به کار شوند " و روز دیگر با به کاربردن عباراتی همچون مرخصی اجباری....

پرسشی که اینجا مطرح است این است که کارکرد تشکل های صنفی شکل گرفته فرهنگیان در این وضعیت چیست؟ به جا و شایسته است مجمع نمایندگان انجمن اسلامی فرهنگیان به مرام نامه و اساس نامه موجود و ذیل آن اهداف تشکیل انجمن رجوع کرده و ضمن "بازگشت به خویشتن" با حساسیت تمام عملکرد وزارت آموزش و پرورش را در تمامی جنبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

"آیا انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان، پس از اظهارات وزیر، حداقل بیانیه ای خواهد داد؟

بهتر است نقدی بر بیانیه چند ماه پیش "انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان" داشته باشیم:

در پی تجمع فرهنگیان استان اصفهان در برابر اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در روز پنجشنبه مورخ ششم دی ماه– با توجه به رهنمودهای وزارت در مورد اعتصابات- برای دومین هفته متوالی، و برخورد قهری صورت گرفته با این تجمع، انجمن اسلامی معلمان استان اصفهان، با انتشار بیانیه ای این اقدام را محکوم کرد.

متاسفانه در بیانیه منتشر شده ابهامات و ایهاماتی وجود دارد که می بایست به نقد آورد.

در ابتدای بیانیه، اعتراضات مدنی معلمان در دو دهه اخیر را امری معمول دانسته اند.

سئوال اینجاست ؛ نقش و جایگاه انجمن اسلامی معلمان ایران و به ویژه مجمع نمایندگان آن ، کجای این مطالبات به حق مدنی (و نه اعتراضات مدنی) تعریف می گردد؟ آیا این انجمن در مسیر اهداف اساس نامه خود قدم بر می دارد؟

در قسمت دیگر به نیروهای امنیتی و انتظامی یادآوری شده که شکستن حرمت معلم، غیر قابل جبران است.

مرخصی اجباری و تهدید منتقدان توسط وزیر آموزش و پرورش

ولی آیا فقط برخورد قهری با فرهنگیان محترم موجب شکستن حرمت معلم در چند سال اخیر شده است؟

بیمه تکمیلی فرهنگیان ؛ حذف فوق العاده سختی کار و...

اصلا آیا از ترکیب موجود شکل گرفته در وزارت آموزش و پرورش- که اکثر قریب به اتفاق آن ها معلم و فرهنگی نبوده اند- می توان انتظار پاسداشت از منزلت اجتماعی معلمان داشت؟

در قسمت دیگر این بیانیه، این چنین وانمود شده است که تجمعات صورت گرفته، در حد مطالبات استانی و محلی بوده است و استاندار و مسئولین آموزش و پرورش استان را جهت پیگیری مطالبات مأمور کرده اند.

در صورتی که تجمعات صورت گرفته، بر اساس عناوین پلاکارد ها و نوشته ها و شعارها، مطالبات عمومی فرهنگیان کل کشور است و متوجه مقام عالی وزارت و معاونین وزارتخانه می باشد، که متاسفانه در بیانیه منتشر شده بنا به برخی مصلحت اندیشی ها، از مورد خطاب قرار دادن ایشان، صرف نظر گردیده است.

در قسمت پایانی بیانیه، و با ادبیاتی پدرانه و توصیه ای با فرهنگیان و با نگاه از بالا، خود را دوشادوش آنها مفروض کرده و با تناقض گویی آشکار، یک جا سخن از شفاف نبودن هویت دعوت کنندگان دارد و در جای دیگر فرهنگیان را ابزار و آلت هیچ گروه و جمعیتی در داخل و خارج کشور نمی داند!

و در پایان با مغلطه گری خاص، فرهنگیان را از تجمعات پی در پی و حساب نشده، منع کرده است.

و جالب آنجا که در خط آخر می نگارد: 

"به امید بهبود شرايط فرهنگيان ايران و بالندگي هر چه بيشتر آموزش و پرورش كشور" که خود گویای دور شدن این انجمن از اهداف اساس نامه و مرام نامه خود می باشد.

مرخصی اجباری و تهدید منتقدان توسط وزیر آموزش و پرورش

اگر تشکل های صنفی شکل گرفته فرهنگیان کارکرد مطلوب خود را در جهت اهداف ترسیم شده، به خوبی ایفا می کرد، هیچ گاه شاهد این گونه مسائل نمی شدیم.

متاسفانه مجمع نمایندگان استانی و کشوری تشکل های صنفی شکل گرفته، در چند سال اخیر و به ویژه در دولت اعتدال و امید، بیشتر از آن که متوجه اهداف و مسئولیت های اجتماعی، مدنی و فرهنگی موجود در اساسنامه تشکیل خود باشند، و از این مسیر موجبات ارتقای منزلت اجتماعی معلمان را فراهم آورده، و در جهت تحقق عدالت و رفع تبعیض های ناروا در جامعه فرهنگیان، قدم بردارند، بیشتر سمت و سوی سهم خواهی و باج خواهی پست های مدیریتی در سطح ستاد وزارت خانه و استان ها به خود گرفته اند.

به جا و شایسته است مجمع نمایندگان انجمن اسلامی فرهنگیان به مرام نامه و اساس نامه موجود و ذیل آن اهداف تشکیل انجمن رجوع کرده و ضمن "بازگشت به خویشتن" با حساسیت تمام عملکرد وزارت آموزش و پرورش را در تمامی جنبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

آن گاه این انجمن با انتشار بیانیه مواضع خود را نسبت به اتفاقات اخیر وزارت خانه (مانند دخالت و نقش پر رنگ نهاد ها و فراد غیر در مسائل و تصمیمات وزارت خانه و به تبع آن انتصابات صورت گرفته) و دیگر موارد مهم جاری نظیر  طرح معلم تمام وقت ، بیمه تکمیلی فرهنگیان ،طرح خرید خدمات آموزشی و اخیرا مرخصی اجباری به صراحت و با جسارت و شجاعانه مشخص نماید.

در این صورت می توان به بهبود شرايط فرهنگيان ايران و بالندگي هرچه بيشتر آموزش و پرورش كشور امید داشت.

پس : لطفاً بیانیه بدهید!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر سخنان علی ذوعلم و هویت ایرانی

به گزارش صدای معلم ، حجت الاسلام ذوعلم رییس سازمان پژوهش و تالیف کتاب های درسی در نشست خبری روز سه شنبه 16 بهمن 97 گفته :

"  3 ضلع هویت دانش آموزان ما یعنی ضلع ایرانی و تاریخی هویت ما/ ضلع اسلامی و دینی هویت ما و ضلع انقلابی و اجتماعی هویت  دانش آموزان ما و هویت ایرانی و اسلامی و انقلابی دانش آموزان ما نیاز به کار بیشتر و تعمیق دارد."

ظاهرا آقای ذوعلم ، ضلع انقلابی و اجتماعی را به جای وجه مدرن و متجدد هویت ایرانی گذاشته است.

در یک نگاه واقع بینانه " اضلاع اصلی هویت فرهنگی ایران مثلثی است که عنصر ایران زرتشتی و عنصر اسلامی شیعی ، اضلاع بلندتر آن و عنصر غربی و تجدد خواهانه  ضلع کوتاه تر آن است .

" اغلب ایرانی ها مسلمانند اما قبل از اینکه مسلمان شوند فرهنگ و تاریخ داشته اند و برخلاف ملت هایی مانند مصر در فرهنگ قوم غالب  کاملا ذوب نشدند و  عناصر اصلی فرهنگی خود از زبان تا اساطیر ایرانی را حفظ کردند. علاوه بر همه اینها ایرانی ها از سنت عبور کرده و دنبال تجدد هستند.

آقای ذوعلم خوشبختانه  وجه ایرانی تاریخی هویت ما را تایید کرده اند. اما هویت ایرانی یک ضلع دیگر هم دارد که آقای ذوعلم به دلایل سیاسی  نادیده گرفته است. آن ضلع دیگر ، ضلع مدرن و تجدد خواهانه فرهنگ ایرانی است.

نقدی بر سخنان علی ذوعلم و هویت ایرانی

اگر بدون دخالت سیاست ، هویت ایرانی را توضیح دهیم .  سه عنصر  ایرانی بودن ، مسلمان بودن و متجدد بودن را به وضوح در آن می بینیم.

غلظت  این عناصر هویتی در افراد، خانواده ها  و اقشارمختلف البته متفاوت است. اما وجه مدرن و تجدد خواهانه هویت ایرانی رو به رشد است. ایرانی ها عطش و استعداد شگفتی برای نوشدن و جذب جنبه های مثبت تمدن های دیگر به خصوص تمدن و فرهنگ غرب را دارند. ضمن اینکه در مجموع  به هویت ملی و اسلامی خود هم پای بندند. به عبارتی می توان هم ایرانی و هم مسلمان و هم متجدد بود.

ما در خانواده گسترده خود حاملان این سه وجه از هویت ایرانی امروزی را می بینیم. در میان خانواده و دوستان  خود با حجاب ، بی حجاب و  شل حجاب داریم. نمازخوان و بی نماز داریم. طرفدار اسلام سیاسی و مخالف دخالت دین در سیاست را داریم. افرادی باستانگرا و طرفدار کورش و داریوش داریم. هر وقت که مقامات و کله گنده ها به این نتیجه برسند که ایران ملک مشاع همه ایرانی ها است ، پلورالیسم عقیدتی به رسمیت شناخته می شود.  

ضدیت با غرب ربطی  چندانی  به اسلام و انقلاب  بهمن 57 ندارد. ضدیت با غرب یک پدیده سیاسی است و  از زمان تسخیر سفارت امریکا در سال 58  به دلیل فایده مندی آن شروع و  باعث ایجا تضییقات فراوان برای اقشار مدرن فرهنگی ایران شده است. اسلامی ها شعار مرگ بر آمریکا  را از چپی ها گرفتند! 

نقدی بر سخنان علی ذوعلم و هویت ایرانی

اگر ملاک ما برای ضدیت ، سوابق تاریخی کشورها باشد ،پرنده روسیه که در شرق اروپا اقع شده از همه مداخله گران و استعمار گران غربی  سنگین تر است.

تجربه 40 ساله نشان داده که وجه مدرن و غربگرای هویت ایرانی را نمی شود با فشار و یا نادیده گرفتن  حذف کرد. ایران متعلق به همه ایرانی ها است. یک گرایش با هر توجیهی ، حق ندارد که گرایش های دیگر را حذف کند یا نادیده بگیرد.  ما ایرانی هستیم / مسلمان هستیم /  مدرن هستیم ... هیچ یک از این عناصر حذف شدنی نیست. ما متاسفانه گرفتار افراط و تفریط تاریخی شده ایم.

آموزگاران اندیشمند

منتشرشده در یادداشت

حرمت وزارت آموزش و پرورش و دخالت نمایندگان مجلس

آقای وزیر
با سلام و تحیات ما گلادیاتور و بردگان انتخاباتی  نیستیم !

اگر سیری در تاریخ و تمدن بشری داشته باشید ؛ "کولوسئوم" بزرگترین تماشاخانه یا آمفی تئاتر در مرکز روم باستان را می بینیدکه برای سرگرمی و تفریح روزمره امپراطوران و اشراف زادگان ساخته شده بود تا در این بنای عظیم نبرد بین گلادیاتورها را تماشا کنند . گلادیاتورها به عنوان برده ی خوار و خفیف شمرده می شدند و اغلب مردان و زنانی بودند که در این میدان با یکدیگر می جنگیدند تا یکی کشته می شد و دیگری به مرحله بعد می رسید و.... در هر صورت فجیع ترین جنایات رخ می داد و هزاران انسان بی گناه کشته و خونشان پایمال می شد .

حرمت وزارت آموزش و پرورش و دخالت نمایندگان مجلس

جناب وزیر !
ظاهرا برخی از نمایندگان محترم، وزارت آموزش و پرورش را به عنوان بزرگترین سالن آمفی تئاتر و تماشاخانه برای" تماشای مرگ الفبا و کودکان و آموزش آنان " و نیزمعلمین را گلادیاتورهایی می دانند که به جان هم انداخته اند تا بتوانند اسباب تفریح و سرگرمی خویش و نمایش قدرت و اقتدار خود را در میدان زورآزمایی انتخاباتی آتی نشان دهند !

همه شاهدیم که بدون ادله و بی جهت و به خاطر فوبیای آقایان  طی  مدت 3 سال گذشته" چهار مدیر کل و سرپرست را برای آموزش و پرورش لرستان بنا بر  پیشنهاد و مداخله هوس خواهانه این وکلای محترم عزل و نصب نمودید" تا جائی که که آموزش و پرورش لرستان انگشت نمای کشور و حتی جهانی شد  .

حرمت وزارت آموزش و پرورش و دخالت نمایندگان مجلس

نگاه نمایندگان محترم لرستان به فرهنگیان این استان ظاهرا نگاهی گلادیاتوری است که باید در این تماشاخانه و آمفی تئاتر فرهنگی با یکدیگر بجنگند تا بتوانند رقیب را شکست دهند و در مرحله بعد به عنوان "بردگان انتخاباتی "وارد کارزار کاندیداتوری و عمله های جمع آوری  رای انجام وظیفه کنند .

حرمت وزارت آموزش و پرورش و دخالت نمایندگان مجلس

به عنوان یک معلم برخود  لازم می دانم که به حضرتعالی متذکر شوم انتصاب هر 8 ماه یک مدیر کل برای مدیریت اداره کل آموزش و پرورش لرستان نه بر مبنای علم مدیریت است و نه بر اساس  فلسفه تعلیم تربیت و سند چشم انداز تحول بنیادین ؛ تنها دلیلی که می تواند توجیه کننده این تصمیم تحمیلی باشد تعبد شما در برابر ایده نمایندگان لرستان که معلمان را (بردگان انتخاباتی )و آموزش و پرورش را آمفی تئاتری را برای تماشای مرگ تعلیم و تربیت می دانند در حالی که ما گلادیاتور نیستیم !


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور