گروه استان ها و شهرستان ها/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ؛ صدای معلم همه فرهنگیان کشور را برای نقد عملکرد نمایندگان مجلس فرا می خواند .
« عثمان عباسی » در یادداشت پیشین عملکرد رسول خضری نماینده دو دوره شهرستان های پیرانشهر و سردشت در مجلس شورای اسلامی را مورد نقد و ارزیابی قرار داد . ( این جا )
« مزبان حبیبی » از معلمان شیراز عملکرد « مسعود رضایی » را مورد نقد قرار داده است .
لازم به توضیح است آقای رضایی از کسانی است که " میثاق نامه معلمی " را قبل از انتخابات مجلس امضا و تشکل های فرهنگیان هم از وی حمایت کردند ( این جا ) اما در 3 سال گذشته نه عبارتی در مورد میثاق نامه بر زبان راند و نه تشکل ها در این مورد مطالبه گر بودند ...
« مسعود رضایی » علی رغم معلم بودن از افرادی بود که از عضویت در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خودداری کرد . ( این جا )
گروه استان ها و شهرستان ها/
سال 98 آخرین دوره فعالیت مجلس دهم است .
در راستای مطالبه گری و کنش گری مدنی معلمان ؛ « صدای معلم » از همه فرهنگیان کشور دعوت می کند تا عملکرد نماینده منطقه و یا استان خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دهند .
گروه گزارش/
پس از کنار گذاشتن « نجات بهرامی » معاون مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ؛« مرتضی نظری » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در مورد دخالت نمایندگان مجلس در توئیتی نوشت : ( این جا )
" دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استان ها و شهرستان ها به حد غیرقابل تحمل رسیده . مدیران تحول گرای آموزش و پرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند .آموزش و پرورش سازمان رای کسی نیست . "
این موضوع واکنش تند « جبار کوچکی نژاد » نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را در پی داشت که خواهان عزل مرتضی نظری توسط وزیر آموزش و پرورش گردیده بود .
سرانجام این درخواست نماینده مجلس اجابت گردید و در قالب ادغام دوایر سازمانی و کوچک سازی ساختار ، نظری کنار گذاشته شد .
امروز چهارشنبه خبرگزاری پانا خبر داد « سیدمحمد بطحایی » امیرعلی نعمتاللهی را به سمت «قائممقام وزیر و سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی» وزارت آموزش و پرورش منصوب کرده است .
متن حکم وزیر آموزش و پرورش چنین است :
" «برادر گرامی
جناب آقای امیرعلی نعمت اللهی
با سلام
در راستای اجرای تکالیف قانونی وزارت متبوع مبنی بر کاهش واحدهای سازمانی عمومی و با توجه به ادغام دفتر وزارتی و مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی و ایجاد یک واحد سازمانی جدید با عنوان مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی و نظر به مراتب تعهد، سوابق مدیریتی و تجربیات ارزشمند جنابعالی، به موجب این ابلاغ با حفظ سمت به عنوان "قائم مقام اینجانب و سرپرست مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی" منصوب میشوید.
امید است با اتکال به خداوند متعال، پیروی از منویات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، سیاستهای رئیسجمهور محترم و همچنین مدنظر قرار دادن استاد بالادستی در جهت تحقق اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی ایران و انجام وظایف و مسئولیتهای محوله موفق و موید باشید.»
امیرعلی نعمتاللهی در حال حاضر مسئولیت معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش را نیز بر عهده دارد.
ایشان متولد 1359 و دانشآموخته رشته حقوق است. در سوابقش رئیس اداره امور حقوقی و قوانین سازمان اداری و استخدامی، مشاور رئیس دانشگاه هنر و عضو هیأت امنای موسسه فرهنگ و هنر همچنین در سوابق سیاسی نعمت الهی عضویت در شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در سال ۱۳۸۶ دیده می شود .
پرسش صدای معلم این است که این گونه انتصاب ها بر چه اساس و معیار مدیریتی و علمی صورت گرفته است و به غنی سازی سازمانی منجر خواهد گردید و آیا دامنه دخالت نهادها و افرادهای غیرمسئول تا کجا ادامه خواهد داشت ؟
در لحظه انتشار این گزارش ، پرتال وزارت آموزش و پرورش قابل دسترس نبود .
پایان گزارش/
امیر علی نعمتالهی متولد 1359 و دانشآموخته رشته حقوق است. در سوابقش رئیس اداره امور حقوقی و قوانین سازمان اداری و استخدامی، مشاور رئیس دانشگاه هنر و عضو هیأت امنای موسسه فرهنگ و هنر همچنین در سوابق سیاسی نعمت الهی عضویت در شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در سال ۱۳۸۶ دیده می شود.
نعمت الهی شهریور امسال بدون هیچ سابقه ی کاری در آموزش و پرورش به عنوان معاون پارلمانی و حقوقی وزارت آموزش و پرورش منتصب شد! حال بعد از ۴ ماه خبرهای موثق حاکی از آن است که احتمالا در روزهای آتی او جایگزین شاپور محمدزاده در دفتر وزارتی خواهد شد.
قطعا به جز خود بطحایی و تیمش کسی دلیل این انتصاب و جابه جایی ها را نمی داند! نگاهی به عزل و نصب های بطحایی در موارد مختلف نشان از بی برنامگی و تلاش مضاعفش برای حفظ صندلی و بهره ی حداکثری از مواهب وزارت دارد.
عزل مرضیه گرد از سمت معاونت وزیر و انتصابش به عنوان مشاور ویژه بعد از چند ماه و عزل دوباره ی وی، انتصاب فاطمه مهاجرانی به عنوان رئیس مرکز استعداد های درخشان بدون هیچ سابقه در آموزش و پرورش، انتصاب حسین خنیفر به عنوان رئیس دانشگاه فرهنگیان که با اعتراض گسترده ی اهالی این حوزه مواجه شد. او می خواهد همه را راضی نگه دارد. آنچه که مشخص است بطحایی برنامه اصلی اش حفظ صندلی اش و استفاده ی حداکثری از نعمات دوره ی وزارت است و مابقی پوششی برای گذر زمان است
الهیار ترکمن،فاضل نظری، رخشانی مهر، مریم جمشیدی، دزفولی و اسماعیلی که سابقه آموزش و پرورشی نداشتند از جمله افرادی بودند که از وزیر حکم گرفتند!
به نظر می رسد این نوع انتصابات بیشتر، از جنس بده بستان سیاسی و تقسیم غنایم بین دوستان و آشنایان می باشد.
عزل و نصب های بطحایی در مدیران کل استانی هم تابع الگوی خاصی نیست و بیشتر تحت تاثیر عوامل برون سازمانی و توام با سردرگمی می باشد.
نکته قابل توجه اینکه بطحایی چند تن از مدیرانی که خود در سال گذشته منتصب کرد مانند مدیران کل اصفهان و زنجان و مشاورش را پس از چند ماه عزل کرد. یا در خصوص تغییر مدیر کل شهر تهران که دلیل عزلش غیر مدیریتی می نمود ؛ آیا بطحایی عملکرد باقری را ضعیف تر از بقیه مدیران کل می دید که او را عزل کرد؟ یا فولادوند در همدان و شهرستان های تهران عملکرد بسیار عالی و درخشانی داشت که به عنوان مدیر کل تهران منتصب کرد تا آنجا را متحول کند؟
این رفتارها بیشتر نشان از دخالت و تصمیمات غیر منطقی و سیاسی دارد.
نکته قابل تامل در دوره ی بطحایی دخالت و نقش پر رنگ نهادها و افراد غیر در مسایل و تصمیمات وزارت خانه است.
بازداشت و مرخصی اجباری معاون رسانه ای وزارت خانه و درخواست عزل رئیس مرکز روابط عمومی توسط نمایندگان مجلس از این موارد است!
مرتضی نظری رئیس روابط عمومی آموزش و پرورش در کانال شخصی خود پستی درباره ی دخالت نمایندگان منتشر کرد. بعد از آن نماینده ای به صورت علنی درخواست عزل وی را داد و نظری از جلو چشم ها دور شد!
صندلی های مدیریتی در آموزش و پرورش بیشتر از آن که فرصتی برای بهبود کارها باشند محلی برای بهره مندی از امکانات دولتی و قدرت هستند ؛ هر چه موقعیت مدیریتی فرد بالا برود مواهب مدیریتی بیشتری نصیبش خواهد شد، از همین روی افرادی که سودای سِمت دارند با حضور در ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری و مجلس سعی می کنند در تقسیم صندلی های بعد از انتخابات سهمی نصیب خود کنند.
طبیعتا از افرادی که این گونه به صندلی مدیریت می رسند انتظار مدیریت علمی هم نمی توان داشت.
مدیران ارشد و وزرای آموزش و پرورش مثل بطحایی تا زمانی که بر صندلی که دنبالش هستند تکیه ندادند، کلی شعار و ایده برای آن حوزه دارند و بعد از تلاش فراوان با کلی شور و رویا به صندلی مدیریت تکیه می زند، آنها معتقدند قبلی ها بلد نبودند ولی من می توانم بعد از مدتی درمانده می شوند و در خفا به یاران خود می گویند هیچ کس در این آموزش و پرورش نمی تواند کاری بکند، به آن بودجه نمی دهند، به آن توجه نمی کنند، اولویت دولت نیست ... و بعد از آن شروع به گذران روزها می کنند تا صندلی خود را حفظ کنند و از منافع آن صندلی بهره مند باشند.
البته من گمان می کنم شعار و وعده های قبل از مدیریت هم نوعی فریب عمومی برای رسیدن به غنایم و مواهب مدیریتی است و اکثر افراد با سیستم اداری و مدیریت آشنایی دارند و میزان تاثیرگذاری خود را می دانند.
چند روز پیش نزد یکی از نزدیکان بطحایی بودم . می گفت بطحایی هم همین حرفها را می زند! از نظر من تفاوت بطحایی با وزرای سلف خود این است که او تقسیم غنایم را بهتر و عیان تر اجرا می کند، در حالی که ژست قدرت می گیرد مرعوب افراد و سیاسیون می شود و امتیاز می دهد، چراغ چپ می زند به راست می پیچد ، به اینوری ها سلام می کند با آن وری ها ناهار می خورد و تصمیماتش را هماهنگ می کند، پیش معلمان و تشکل ها وعده ای می دهد به دولت و نمایندگان وعده های دیگر می دهد.
او می خواهد همه را راضی نگه دارد. آنچه که مشخص است بطحایی برنامه اصلی اش حفظ صندلی اش و استفاده ی حداکثری از نعمات دوره ی وزارت است و مابقی پوششی برای گذر زمان است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سه رویداد متفاوت در طول دو هفته اخیر رخ داده اند که در ظاهر به یکدیگر بی ارتباطند ولی می توان هرکدام را به مثابه پنجره ای برای فهم درون آموزش و پرورش و آنچه برای این نهاد می گذرد تلقی نمود :
- اولین رخداد دیدار جمعی از فعالان اقتصادی چند موسسه مرتبط با فعالیت های آموزشی با مراجع تقلید در مورد تکلیف شب و تلاش برای ترغیب مراجع تقلید به واکنش دربرابربرنامه آموزش و پرورش درمینه فوق است .
- رخداد دوم توئیت مرتضی نظری رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در مورد دخالت بیش از حد نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش که واکنش های متفاوتی داشت وحتی با تهدید وزیر آموزش و پرورش از سوی برخی نمایندگان مجلس همراه بود .
- و سومین اتفاق هم آتش سوزی دلخراش در یک مدرسه پیش دبستانی در چابهار و درگذشت جانسوز چهار کودک که در این آتش سوزی اسیر شده بودند . این ها رویداد هایی جدا از همند اما برای فهم آن اتفاق ها ابزاری برای درک شرایط امروز آموزش و پرورش می باشند .
از مجموع این اتفاق ها می توان چند نتیجه گرفت:
1) موسساتی وجود دارند که آن چنان از قدرت برخوردار شده اند که می توانند به راحتی در برابر برنامه های آموزش و پرورش قد علم کنند و با توان توان در جهت تغییر آن بکوشند . این موسسات معظم از قدرت بازدارندگی و تاثیرگذاری برخوردارند و در طول یک سال اخیر در مورد برنامه وزیر برای مدارس تیزهوشان و همچنین برنامه تکلیف شب ایستادگی کرده اند و موفق هم بوده اند . این روند نشان می دهد به زودی شاهد ابتکار عمل های تازه ای از این موسسات شاهد خواهیم بود .
2) قدرت های موجود در عرصه سیاست به شدت می کوشند تا مدیریت آموزش و پرورش را در اختیار بگیرند و درصددند کرسی های بیشتری برای اطرافیان خود کسب کنند . این روزها اگر دخالت نمایندگان مجلس برای کسب کرسی های مدیریتی شهرستان ها به شدت رواج دارد، در سطح ملی و شهرهای بزرگ هم تشکل های مختلف برای نشاندن اعضا و نزدیکان خود بر صندلی مدیرت های کل و معاونت ها تلاش وافری دارند .
دخالت در نصب و عزل ها فقط از سوی نمایندگان صورت نمی گیرد . اگر برخی نمایندگان مجلس درب دفتر وزارت آموزش و پرورش را برای انتصاب نزدیکان خوداز پاشنه درآورده اند ، تشکل های فرهنگیان نیز در این راه تلاش گسترده ای انجام می دهند و به نسبت نزدیکی خود با دولت و وزرات آموزش و پرورش توفیقاتی کسب می کنند . برخی تشکل ها و شاخه های برخی احزاب که در خواب خوش دولت آینده هستند این روزها یادشان رفته که در قبال جامعه و آموزش و پروش چه مسئولیتی دارند و نمایندگانی که پاشنه دفتر وزیر آموزش و پرورش را از جا درمی آورند تا فلان مدیرکل و رئیس اداره را جابه جا کنند و ابزار استیضاح را به جای به کاربردن در جهت استیفای حقوق مردم بازیچه دستیابی اطرافیان خود به ریاست ادارات نموده اند تا شاید در دوره آینده هم بر کرسی های سبز بهارستان بنشینند سوگند خود را فراموش نموده اند.
3) اولیای دانش آموزان از هر وسیله ای برای رشد فرزندان خود استفاده می کنند و این تلاش اگر در شمال شهر تهران با ثبت نام در مدارسی با شهریه های کلان انجام می شود در زاهدان از طریق ثبت نام در یک مرکز یا مدرسه با کمترین امکانات صورت می گیرد و هر دوی این ها نشانه بارز احساس نیاز جامعه و اولیای دانش آموزان به دستیابی به امکانات بهتر آموزشی است .
سه نتیجه فوق را می توان به اختصار در شکل زیر صورت بندی کرد:
ردیف |
رویکرد |
حاملان رویکرد |
1 |
آموزش و پروش به مثابه صندوق رای |
نمایندگان مجلس و تشکل های فرهنگیان |
2 |
آموزش و پرورش به مثابه بازار سود آور |
موسسات کنکور و آموزشی و کمک درسی و انشتارات ها |
3 |
آموزش و پرورش به مثابه نیاز |
اولیای دانش آموزان |
این سه رویکرد به آموزش و پرورش، همزمان شیرازه این نهاد را از هم پاشانده اند و برنامه ای هم برای رویارویی با آن ها وجود ندارد.
از یک سو نمایندگان و برخی تشکل های فرهنگیان می کوشند کرسی های مدیریتی را کسب کنند و هیچ برنامه ای برای قاعده مند کردن سمت های مدیریتی و انتخابی نمودن آن ها نیست و از سوی دیگر موسسات خصوصی فعال در عرصه کمک آموزشی ، کمک درسی ، تقویتی و کنکور از بازار پرسود آموزش و پرورش بهره می برند و در واقع از نقطه ضعف آموزش و پرورش برای تاخت و تاز کردن دراین عرصه استفاده می کنند و نیاز روز فزون جامعه و خانواده ها به امر آموزش و پرورش نیز که برنامه ای برای پاسخگویی مناسب به آن وجود ندارد پیش از پیش بر ساختار ناکارآمد آموزش و پرورش فشار وارد می کند .
در برابر این فضا برنامه ای از سوی ساختار اداری آموزش و پرورش ، نهادهای پژوهشی مرتبط با آموزش و پرورش و معلمان و تشکل های فرهنگیان ارائه نشده است .
این سه رویکرد درقالب سه اتفاق در طول دو هفته به صدا درآمده اند و زنگهایی هستند که از دیگ جوشان آموزش و پرورش خبر میدهند . شاید حاکمیت و حکومت رها کردن آموزش و پرورش را با جمله های زیبا در وصف جایگاه تعلیم تربیت و معلم پنهان کنند و ساخت و ساز مدارس را به خیرین و تامین بودجه مدارس را برگردن اولیا بیندازند و گمان کننند با زیرکی از زیر بار تعهد خود در قبال آموزش و پرورش فرار کرده اند و شاید معلمان در زیربار تنگنای معیشت با ادامه دادن به فشار از طریق ابزار بی مصرف و بیهوده اعتصاب خود را در برابر روند فعلی آموزش و پرورش مقصر ندانند و شاید جامعه گمان کند که همه چیز عالیست و فعلا اتفاق خاصی نمی افتد؛ اما زنگها به صدا درآمده اند روزی در قالب حضور سودگرایانه و غیر مسئولانه مسئولان موسسات خصوصی، روزی در قالب فشار به رئیس مرکز اطلاع رسانی یا هر مسئول دیگری در قبال گفتن حرف حق و روزی با قربانی شدن کودکان مظلو م این مرزو وبوم در شعله های آتش در شین آباد یا زاهدان یا جای دیگر.....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
پنج شنبه 6 دی ماه دومین تجمع فرهنگیان اصفهانی در برابر اداره کل آموزش و پرورش اصفهان برگزار گردید .
نخستین تجمع 29 آذرماه در برابر اداره کل آموزش و پرورش اصفهان برگزار شد . ( این جا )
« صدای معلم » در گزارشی نوشت :
" این فرهنگیان در پلاکاردها و بنرهایی که به همراه داشتند خواهان لغو طرح معلم تمام وقت ، امنیت اقتصادی و درمانی بازنشستگان ، افزایش بودجه آموزش و پرورش ، افزایش حقوق فرهنگیان و آزادی معلمان زندانی شدند . فرهنگیان در این تجمع همچنین به عملکرد یک سویه و غیرحرفه ای صدا و سیما اعتراض کردند .
برخی مسئولان اداری آموزش و پرورش در این تجمع با معلمان گفت و گو کرده و مورد خاصی از برخورد گزارش نشده است .در ساعت 13 فرهنگیان معترض به سمت استانداری حرکت کردند .در تجمع امروز « محمد اعتدادی» مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان به همراه سایر معاونین اداره کل حضور نداشته و وزیر آموزش و پرورش را در سفر کاشان آران و بیدگل همراهی می کردند ... "
متاسفانه تجمع دوم به خشونت کشیده شد و تعدادی از معلمان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تعدادی هم بازداشت شدند .
در این تجمع مسئولان آموزش و پرورش اصفهان حضور نداشتند .
« صدای معلم » ضمن ابزار تاسف از این واقعه و نیز دعوت همه مسئولان به حرکت در " خط قانون و مدارا " از انجمن اسلامی معلمان اصفهان در این مورد تشکر و قدردانی می کند .
متاسفانه حادثه آتش سوزی در یکی از مدارس شهر زاهدان منجر به مرگ ۴ فرزند عزیزمان شد. این فاجعه به واسطه قصور عوامل انسانی که از مسئولین دیگر دستگاه های خارج از آموزش و پرورش و درون آموزش و پرورش تا مربی و مدیر مدرسه رخ داد ولی فقط به جهت دیوار کوتاه آموزش و پرورش ، برای معلم و مدیر مدرسه بیشترین مواخذه و محاکمه را در پی داشته و در پیش خواهند داشت !
ذکر این موارد به معنای نادیده گرفتن قصور این عزیزان نیست اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا در حوادث این چنین در ارگانها و مراکز دیگر کشور که نه اولین حادثه بوده و نه آخرین خواهد بود ، نیز افراد مقصر ، این چنین مورد غضب رسانه ها به ویژه صدا و سیما قرار می گیرند ?
آیا در مورد حدوث چنین اتفاقهایی با اینکه بالاترین مقام یک وزارتخانه که وزیر محترم می باشد و دراسرع وقت در محل حادثه به همراه معاونین و مشاورین به جهت همدردی ، پیگیری و... حاضر می شوند و پاسخگو و پیگیر می باشند ، این حرکت به جا به تصویر کشانده شده است !!؟
لذا حال که مسئولین رده بالای آموزش و پرورش سریعترین برخورد را انجام دادند و همچنان پیگیر هستند تا خون این عزیزان ازدست رفته پایمال نگردد، پس چرا این همه هجمه فقط نسبت به آموزش وپرورش ایجاد می گردد !
آیا این شائبه ی تخریب آموزش و پرورش و به ویژه معلمین در اذهان عمومی به وجود نمی آورد !!؟
در حالی که خیلی از مناطق شهر زاهدان و نیز شهرهایی دیگر در ایام سرد سال با بخاری های نفتی و هیزمی و گازی گذران زندگی می کنند ، در استان محروم سیستان و بلوچستان و در یکی از مدارس غیر دولتی اتفاقی ناگوار رخ می دهد ، هجمه ها از هر طرف به ساختار و بدنه آموزش و پرورش وارد می شود .
وزیر محترم در راس هیئتی از معاونین و مشاورین جهت پیگیری و همدردی در صحنه حاضر می شوند، برخی به جهت قصور استعفا داده و برخی از مسئولین ذیربط بازداشت می شوند. ولی در زمانی که حادثه ای دیگر در کشور آن هم در شهر تهران که برخوردارترین شهر کشور می باشد و نیز دریکی از بزرگترین دانشگاههای کشور که جزو مراکز دانشگاهی خصوصی و پرثروت و از دانشگاههای آزاد اسلامی بوده ،اتفاق افتاد و دراین حادثه ۱۰ نفر از سرمایه های دانشجویی عزیز کشورمان به دیار باقی شتافتند و بیش از ۲۸ نفر مجروح شدند و عمق غم انگیز بودن حادثه ی فوق در حدی بود که مقام معظم رهبری نیز با بیانیه ای پدرانه ابراز همدردی وحزن خود را اعلام نمودند .
حال در حدوث این اتفاق در پایتخت آنهم در متمول ترین دانشگاه کشور که خود نوعی خصوصی می باشد ،نیروی انسانی مهمترین عامل قصور بوده است یا خیر ؟!!
آیا برخورد بعضی از مسئولین و رسانه ها به ویژه صدا و سیما با حادثه دانشگاه آزاد تهران نسبت به برخورد مدرسه در زاهدان یکسان بود ؟!!
آیا از عالی ترین مقام های دانشگاه آزاد و روسای دانشگاه جهت اظهار همدردی و ... چون مسئولین آموزش و پرورش در محل حادثه و در جمع خانواده هاحاضر شدند !
آیا مسئولین بزرگوار سریعا نسبت به معرفی ، پیگرد و مواخذه و محاکمه مقصرین دانشگاه آزاد چون مربی و معلم مدرسه اقدام نمودند ؟!
و صدا وسیما به همان میزان که در مورد مدرسه در زاهدان اخبار منتشر نمود دراین مورد نیز برخورد یکسان داشت ؟!
آیا رئیس دانشگاه فوق همچون مدیر اداره آموزش و پرورش منطقه مدرسه دیده در زاهدان درجهت ابراز همدردی بلافاصله استعفا نمود ؟!
و آیاهای های دیگر ؟!
لازم است باز هم تاکید نماییم که برای ما حادث شدن اتفاقهایی چنین در هر جای کشورمان و برای هرعزیزی باشد مصیبت وار و اندوهگین است و اینکه اینها باعث نمیشود ما از حقوق عزیزان از دست رفته و آسیب دیده در هر مکانی با هر شرایط سنی بخواهیم گذشت نماییم .
اما روی صحبت با بعضی مسئولین محترم و نیز مسئولین صدا وسیما است که چرا فقط دیوار آموزش و پرورش “”به ویژه معلم”” کوتاه است !
چرا جان فشانی های معلمین عزیز نیز چون قصور شان به صورت موازی و یکسان مورد بررسی و اطلاع رسانی قرار نمی گیرد !
همچنین سوالی دیگر از مسئولین صدا و سیما که متاسفانه در موارد تخلفات آموزش و پرورش و معلمین عینک های شفاف و تیزبین دارند این است که در مورد نشان دادن شان ،منزلت ومعیشت معلمین چه میزان تلاش نموده اید و چه میزان از زحمات این قشر زحمت کش زیاد ولی نه زیادی ، را به تصویر کشانده اید .
همچنین در مورد میزان حقوق ، امکانات رفاهی ،معیشتی معلمین نسبت به دیگر کارکنان دولت و دستگاههای دیگر این عینک چرا شفاف و تیز بین نیست وح تی خیلی مواقع تیره و تار است .
و روی دیگری از صحبتمان خطاب به مسئولین محترم خاصه نمایندگان مجلس می باشد .
همان طور که پیگیری اهانت به یک نماینده برایشان مهم هست و موجبات تشکیل یک جلسه غیر علنی را فراهم می نماید و خواستار احقاق حق همکار خود می باشند ، اکنون که زمان تصویب بودجه می باشد آیا زمان اقدامی شجاعانه و غیر نمادین و سریع برای معلمین -که به واسطه آنها اکنون در این مسند قرارگرفته اند- نیست!!؟
اینکه اکنون در این مقطع زمانی حساس یکبار برای همیشه بعداز انقلاب ، نشان دهند که آمادگی دارند تا بیایند این فاصله طبقاتی حقوق را در بین معلمین و سایر کارکنان دولت با همسان سازی حقوق تمامی دستگاههای کشوری و لشکری از بین ببرند تا معلمین که مهم ترین وظیفه شان انسان سازی می باشد و این انسانها مهمترین سرمایه ای برای تمامی دستگاههای کشورمی باشند بتوانند با فراغ بال و بدون دغدغه وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند .
امیدواریم اکنون که حفظ سرمایه کشور یعنی نیروی انسانی بسیار مهم می باشد ، لذا تمامی عزیزان دست اندرکار به وظایف ذاتی خود چون معلمین شریف عمل نمایند.
در خاتمه ضمن ابراز همدردی با تمامی خانواده های فرزندانمان در مدرسه در زاهدان و دانشجویان دانشگاه آزاد ، از خداوند متعال خواستاریم دیگر چنین حوادثی درهیچ جایی از جهان و برای هیچ فرد یا افرادی حادث نگردد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
رییس جمهور در نطق تقدیم لایحه بودجه به مجلس گفت : "نمایندگان محترم ، ما یعنی دولت خدمات را گران به مردم می دهیم. ما برای هر دانشآموزی به طور متوسط در سال آینده ۴ میلیون تومان از خزانه مردم و بیتالمال هزینه میکنیم. البته به طور متوسط. در حالی که اگر دولت بخواهد این خدمت را از مردم بخرد و مردم خودشان این کار را انجام دهند، حداکثر یک میلیون تومان میشود. چهار برابر بیشتر، از پول بیتالمال برای یک دانشآموز هزینه میکنیم در حالی که میتوانیم این را ارزان کنیم. البته این کار ممکن است 5 سال 10 سال طول بکشد ما امسال در بودجه این پیشنهاد را دادیم که سال آینده حداقل ده درصد به صورت خرید خدمات باشدو این می تواند بعدا ادامه پیدا کند." آقای بطحایی در ابتدای وزارت به روحانی می گوید که بهروه وری در آموزش و پرورش 30 درصد است و می توان به جای 3 میلیون تومان ، با 800 هزار تومان سرانه دانش آموزی ، وزارتخانه را اداره کرد (نظری که در سازمان برنامه غالب است) و هم بلافاصله در پیامی به معلمان خود را به عنوان نماینده معیشتی یک میلیون و 700 هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته معرفی کرد
برخی از معلمانی که نگران امنیت شغلی خود هستند تا فعالان صنفی و رسانه ای واکنش نشان دادند ، اما برخی سیاستمداران پوپولیست هم کوشیدند از این تنور برای خود نانی بپزند و سوار موج بشوند.
در لایحه بودجه سال 98 تقدیمی دولت به مجلس آمده است : " دولت مکلف است از ابتدای سال تحصیلی 98-99 سالانه 10 درصد از دانشآموزان تحت پوشش وزارت آموزش و پرورش را به صورت خرید خدمات از بخش غیردولتی واجد شرایط و ذیصلاح و به صورت آموزش رایگان علاوه بر تعداد دانشآموزان مشمول فعلی اداره کند. آییننامه اجرایی این بند به پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید."
لایحه بودجه دولت چگونه تهیه می شود؟
بودجه هر دستگاهی توسط مسئولان همان دستگاه در چهارچوب سیاستهای کلی دولت تهیه و به سازمان برنامه ارائه می شود . بنابر این بودجه آموزش و پرورش و بحث خرید خدمات آموزشی در لایحه بودجه فطعا پیشنهاد وزارتخانه و البته در چارچوب سیاستهای دولت بوده است.
آقای حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و نماینده فعلی مجلس در یک برنامه تلویزیونی خرید خدمات را که مصوبه مجالس گذشته است را معادل خصوصی سازی آموزش و پرورش اعلام کرده و گفته :
"در کشور ما در ۵ سال اخیر بیشتر مدارس فروخته شده است."
و از قول رهبر انقلاب نقل کرده که : "برای آموزش وپرورش صرفه جویی در منابع مالی و نیروی انسانی معنا ندارد." در حالی که نماینده دیگری می گوید : " مصوب شد سه میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی برای آموزش و پرورش برداشت شود ولی انجام نشد ."
گفته است که "خرید خدمات به معنای این است که ما در شهرهای کوچک و روستاها هم مدرسه دولتی نداشته باشیم." گفته است " خرید خدمات یعنی معلم 200-300 هزار تومانی" و...
چه کسی باید از لایحه بودجه دولت دفاع کند؟ وزیر آموزش و پرورش به عنوان عضو هیات دولت باید
در توئیتر ، در صدا و سیما و همه تریبون ها از بودجه دفاع کند. امااگر خود وزیر هم معتقد است که خرید خدمات مخالف اصل 30 قانون اساسی و به معنای خصوصی سازی آموزش و پرورش است و وزیر و تیم او با خرید خدمات مخالفند، قاعدتا باید با برنامه دولت و نظر رییس جمهور علنی مخالفت کند و در چنین شرایطی باید از هیات دولت کنار برود تا فردی هماهنگ با دولت و مدافع نظرات رییس جمهور روی کار بیاید.
من فکر می کنم شگرد دوگانه گفتاری و دوگانه رفتاری وزیر برای معلمان فاش شده است. همچنان که ایفای نقش فعال صنفی از جانب حاجی بابایی که 20 سال نماینده و 4 سال وزیر آموزش و پرورش بوده عوام فریبانه است.
آقای بطحایی در ابتدای وزارت به روحانی می گوید که بهروه وری در آموزش و پرورش 30 درصد است و می توان به جای 3 میلیون تومان ، با 800 هزار تومان سرانه دانش آموزی ، وزارتخانه را اداره کرد (نظری که در سازمان برنامه غالب است) و هم بلافاصله در پیامی به معلمان خود را به عنوان نماینده معیشتی یک میلیون و 700 هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته معرفی کرد.
آقای بطحایی و معاون پشتیبانی مرموز او باید بندبازی و سیاست فریب معلمان و افکار عمومی را کنار بگذارند و رو راست با معلمان حرف بزنند.
برای رئیس جمهور هم خوب نیست که وزیرش در جلسات رسمی یک جور حرف بزند و پیشنهاد بدهد اما در تریبونها چیز دیگری بگوید.
ضعف و استیصال وزیر و تیم او فرصت طلایی برای عوام فریبی در اختیار امثال حاجی بابایی قرار داده است.
گروه تلگرامی
خلاصه از قبل
ریچاد نیفیو طراح تحریم های دولت اوباما گفته بود :
اگر اصلاح اقتصادی در ایران صورت بگیرد تحریم ها بی اثر یا کم اثر میشود !
معضلات زیست محیطی ، اصلاح ِ ساختار بانکی ، صندوق های بازنشستگی ، معضل کم آبی، .... و بودجه های سمی از ابر چالش های اقتصاد ایران است .
از حقیر بپذیرید که تاکنون ( نگارش اين گفت و گو ) تبلیغ ِ تحریم موثرتر از خود تحریم ها بوده است !
دستیار ویژه سابق ِ رئیسجمهوری در امور اقتصادی معتقد است که اقتصاد ایران اسیر یک توهم در سطح سیاستگذار و جامعه شده است. توهمی که دولت خود را متصدی تمام امور اقتصادی میداند و جامعه ارائه منابع ارزان از سمت دولت را یک وظیفه بدیهی میداند؛ غافل از اینکه همین رویکرد سبب مخارج افراطی دولت و مصرف بیرویه جامعه شده است. مسعود نیلی رفع این تمرین اجتماعی غلط ۷۰ ساله را از ضروریات اقتصاد کشور میداند.
آنچه عمیقاً به آن نیاز داریم تداوم عقلانیت اما با اراده قوی برای « تغییر ساختارهای موجود » اقتصاد کشور است. دستیابی به نتایج ارزشمند موجود نوید آن را می دهد که می توان از زمان باقیمانده حسن استفاده کرد و آینده بهتر را رقم زد و کاری کرد که سال ۱۴۰۰ آغازی مبارک بر قرنی جدید با خطاهای کمتر برای اقتصاد ایران باشد.
همان طور که در بالا اشاره شد ، میزان تأثیر گذاری تحریمها به میزان بیماری اقتصاد ایران بستگی دارد .
برای کاهش اثرات تحریمها باید اصلاحات اقتصادی را دنبال کنیم .
اجرای این اصلاحات با بیم و امیدها همراه است .
از برخی سیاستمداران تصمیم ساز و تصمیمگیر ِ پوپولیست که میخواهند به زور پل بسازند ! بايد ترسيد !
کسري بودجه و عدم توجه ِ سياستمداران به محدوديت منابع ، مهمترین چالش اقتصادی ایران است .
تلاش نافرجام روحاني براي پائين نگهداشتن قيمت ارز همچون دولت ِ " معجزه هزاره سوم " خطاي استراتژيک بود که نتايج يکساني داشت !
به زور پائين نگهداشتن نرخ ارز ، جهت کنترل تورم ، يک سياست مختوم به شکست است .
واقعیت اقتصاد ایران از رشدهای بالای نقدینگی فراتر از نیاز اقتصاد حکایت دارد و به همین دلیل نیز ایران جزو معدود کشورهایی است که برای مدت طولانی تورمهای بالا را تداوم بخشیده است. با توجه به مبهم بودن آینده اقتصاد، دولت باید نسبت به نتایج سیاستهایی که اتخاذ میکند، بسیار دقت کند. در شرایطی که اعمال مجدد تحریمها باعث شده است نرخ ارز افزایش قابل توجهی داشته باشد و این انتظار وجود دارد کاهش صادرات نفت به کاهش رشد اقتصادی و محدودیت بیشتر بر بودجه دولت منجر شود، اجرای یک سیاست پولی انبساطی تنها به آشفتهتر شدن محیط کلان اقتصادی منجر میشود
قسمت دوم :
پرسش کننده :
مسعود نیلی ، "رفع این تمرین اجتماعی غلط ۷۰ ساله را از ضروریات اقتصاد کشور میداند. "
تيمور رحماني از 58 سال نرخ تورم حدود ۹۵/ ۱۴ درصد پرده بر مي دارد و مي گويد :
"بنابراین واقعیت اقتصاد ایران از رشدهای بالای نقدینگی فراتر از نیاز اقتصاد حکایت دارد و به همین دلیل نیز ایران جزو معدود کشورهایی است که برای مدت طولانی تورمهای بالا را تداوم بخشیده است."
رابطه بين کسري بودجه و تورم کمر شکن چيست؟
پاسخ دهنده :
بهتر از قبل از بررسي رابطه بين کسري بودجه و افزايش نقدينگي ، به :
الف - ويژگي هاي هزينه دولت ها
ب - عوامل افزايش نقدينگي ( صندوق هاي بازنشستگي ، موسسات مالي و اعتباري غير مجاز و پرداخت يارانه نقدي و غير نقدي)
بپردازيم .
پرسش کننده :
ويژگي هاي هزينه دولت ها چيست ؟
پاسخ دهنده :
در ویکیپدیا، دانشنامه ي آزاد آمده است :
اقتصاد بخش عمومی شامل ۲ قسمت عمده است:
مخارج عمومی در اقتصاد بخش عمومی، شامل کلیه مخارج دولت در خصوص فعالیتها، در سطوح مختلف (مرکزی، ایالتی و محلی) میشود.
در مورد هزینههای بخش عمومی چند نکته قابل تأمل است:
اول داشتن توجیه اقتصادی است، این هزینهها باید در راستای گسترش رفاه، کارایی و توانمندی شهروندان مصرف شده باشند.
دوم آنکه تلاش دولتها در اجرای هزینههای مربوطه باید حفظ توازن بین کارایی و عدالت اجتماعی باشد.
سوم آنکه اولویت دادن به هزینه سرمایهگذاری و عمرانی نسبت به هزینههای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است.
چهارم؛ چگونگی تأمین مالی هزینهها، به ویژه تأمین کسری احتمالی آن، از حساسیت قابل توجهی برخوردار است. استقراض از بانک مرکزی برای تأمین کسری بودجه بهطور جدی مشکل آفرین است.
پرسش کننده :
درسايه حمايت از صندوق هاي بازنشستگي ، ميزان ِنقدينگي چگونه افزايش يافته است ؟
پاسخ دهنده ( 3 ) :
رقم كمك دولت به صندوقهاي بازنشستگي و بيمههاي اجتماعي نيز هر سال بيشتر ميشود به طوري كه در بودجه سال 96 مبلغ ِ ٤١ هزار ميليارد تومان كمك با ١٠ درصد افزايش در بودجه ٩٦ پيشبيني شده بود .
واكاوي چگونگي تحميل ِ بار ٤١ هزار ميليارد توماني صندوقها ، از ماجرايي حكايت دارد كه يك سر تقصيرها را به دولت و سر ديگر را به مجلس وصل ميكند.در چهار دهه گذشته بيش از ٢٨ قانون و اصلاحيه براي خدمات بازنشستگي در دولت و مجلسهاي مختلف تصويب شده كه سرجمع ٤٠٠ هزار ميليارد تومان بار مالي بر دوش صندوقها گذاشته است، بدون آنكه براي اين قوانين، محلي جهت جبران بار تحميل شده پيشبيني شود.
پرسش کننده :
خط اعتباری دولت برای بازپرداخت بدهی موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز چقدر بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 4 )
ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز از مشهد، با آغاز بحران موسسه میزان آغاز شد. این موسسه تسهیلات کلانی را به شرکت پدیده شاندیز پرداخت کرده بود، شرکتی که خود با فروش خارج از بورس سهام، بحرانی جدی را برای سهامدارانش رقم زد.
سایت خبرآنلاین در مطلبی به موضوع موسسات مالی و اعتباری پرداخته و نوشته است ۸۰ میلیون ایرانی هر یک،۱۴۳ هزار و ۷۵۰ تومان از بدهی موسسات مالی غیرمجاز را میپردازند.
در این مطلب به قلم زهرا علیاکبری آمده است: بر اساس اعلام رئیس جمهوری، دولت تاکنون ۱۱ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان خط اعتباری برای بازپرداخت بدهی موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز هزینه کرده است؛ اما بررسیها نشان میدهد این رقم هنوز تکافوی تمامی بدهیها را نداده و این روند ادامه دار خواهد بود.
پرسش کننده :
پاسخ دهنده : ( 5 )
دولت سالانه بيش از 42 هزار ميليارد تومان صرف ِ پرداخت ِ يارانه نقدی و غیرنقدی مي کند .
پرسش کننده :
اين سه قلم کمي کمتر از 100 هزار ميليارد تومان مي شود ! اين رقم چند درصد بودجه عمومي دولت در قانون بودجه 1397 است ؟
پاسخ دهنده ( 6 ) :
در تار نماي دارايان ، سه شنبه 14 فرودين 1397، متن کامل قانون بودجه ۱۳۹۷ کل کشور بودجه عمومي دولت کمي بيشتر از 443 هزار ميليارد تومان ذکر شده است .
که جمع سه قلم حاتم بخشي دولت ، بيش از 21 درصد بودجه عمومي دولت در سال 97 مي شود !
اين حجم بزرگ ِ نقدينگي ، تورم زا بوده دودش به چشم اقشار آسيب پذير مي رود .
پرسش کننده :
با مفهوم افزايش نقدينگي واثر تورمي آن آشنا شديم. تعريف کسر بودجه چيست ؟ راه هاي تأمين کسر بودجه چيست ؟
پاسخ دهنده (7 ) :
کسری بودجه (به انگلیسی: Deficit) هنگامی رخ میدهد که دولت (و یا هر نهاد دیگری) بیش از درآمد خود پول خرج کند. در برابر کسری بودجه، مازاد بودجه وجود دارد. به کسری بودجه انباشته شده طی چند سال بدهی دولت گفته میشود. تأمین کسری بودجه معمولاً از طریق استقراض داخلی یا خارجی انجام میشود.
عدم کنترل و ساماندهی صحیح هزینهها و درامدهایی دولت منجر به ایجاد کسری بودجه میشود. برای محاسبه میزان کسری بودجه در اقتصاد ایران، اختلاف بین درآمدها و پرداختهای دولت اندازهگیری میشود. درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز، مالیاتها، فروش ارز، انحصارها و مالکیت دولت، فروش کالاها و خدمات، بهره دریافتی بابت وامهای پرداختی دولت به خارج و غیره جزء درآمدهای دولت محسوب میشود.
راههای تأمین کسری بودجه
تأمین کسری بودجه از طریق استقراض از نظام بانکی به معنای افزایش نقدینگی و به دنبال آن افزایش نرخ تورم خواهد بود. در ایران عمدهترین راه تأمین کسری بودجه، استقراض از نظام بانکی است.
روی آوردن دولت به چاپ و انتشار اوراق بهادار (استقراض داخلی) به معنای افزایش تقاضای دولت برای اعتبارات است که اولین تأثیر آن در بازار پولی، افزایش نرخ بهره و به دنبال آن کاهش سرمایهگذاری بخش خصوصی است. اما کاهش سرمایهگذاری در کشور ما بیشتر به دلیل استقراض دولت از بانکها و کاهش قدرت استقراض بانک ها به بخش خصوصی جهت سرمایهگذاری میباشد. روند نرخ بهره در ایران بیشتر حالت دستوری است.
تأمین کسری بودجه از طریق منابع خارجی میتواند منجر به کسری در حساب جاری شود.
پرسش کننده :
چرا دولت ها مجبور به انتشار پول بدون پشتوانه مي شوند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
در طول چند دهه گذشته وقتي که دولتها نتوانند سقف معینی از فروش نفت به دست آورند، يا وصول مالیات با مشکل مواجه شود و تحرک اقتصاد کمتر شود، دولتها به ناچار به سمت و سوی چاپ پول رفتهاند. راهکاری قدیمی که همه دولتها به خوبی میدانستند تبعات منفی بسیاری برای اقتصاد به ارمغان خواهد آورد، اما به ناچار در روزهای بیپولی اقتصاد، چاپ پول را تجربه کردهاند.
از قدیم گفتهاند که کمتر دولتی بر سر کار بوده که قدرت چاپ اسکناس را در اختیار داشته و از آن سوءاستفاده نکرده باشد. سوءاستفاده دولت از قدرت چاپ پول به عنوان ابزاری برای تامین مالی هزینههای خود، نتیجهای جز تورم بالا و بیثباتی اقتصاد نداشته است.
پرسش کننده :
نقش استقلال بانک مرکزی به عنوان اداره کننده ساسيت پولي کشور چيست ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
اصول دموکراتیک به عنوان یک کارگزار از حاکمیت، از بانک مرکزی میخواهد که در تعقیب اهداف تعیینشدهاش پاسخگو باشد، به مردم و نمایندگان آنها پاسخگو بوده و سیاستهای خود را به صورت شفاف ارائه دهد. بانک مرکزی نهادی ملی و مستقل است که ادارهکننده سیاستهای پولی یک کشور است، سیستم بانکی یا بازار پول را تنظیم میکند و خدمات مالی ارائه میدهد. اهداف آن تثبیت پول ملی، کاهش نرخ بیکاری و کنترل تورم است. بدین جهت استقلال بانک مرکزی در دل آن آمده است. به عبارتی، اگر بانکی که قرار است وظایف بانک مرکزی را انجام دهد که شامل تثبیت پول ملی یا همان کنترل تورم و کاهش بیکاری و اجراکننده سیاستهای پولی است، استقلال لازم را نداشته باشد، از حوزه تعریف جامع یک بانک مرکزی خارج میشود.
به این مفهوم که اگر بانک مرکزی استقلال کافی را نداشته باشد، دیگر بانک مرکزی واقعی نیست و به نوعی قلک دولت خواهد بود. دولت تدبیر و امید بارها اعلام کرده بود که به بانک مرکزی به چشم قلک نگاه نخواهد کرد، اما این روزها زیاد شنیده میشود که دولت از این خط قرمز عبور کرده است. برخی کارشناسان میگویند بانک مرکزی طی سه، چهار سال اخیر اقدام به افزایش پایه پولی کرده است.
پرسش کننده :
آيا دولت روحاني هم پول بدون پشتوانه چاپ کرده است ؟ رقم كمك دولت به صندوقهاي بازنشستگي و بيمههاي اجتماعي نيز هر سال بيشتر ميشود به طوري كه در بودجه سال 96 مبلغ ِ ٤١ هزار ميليارد تومان كمك با ١٠ درصد افزايش در بودجه ٩٦ پيشبيني شده بود
پاسخ دهنده ( 8 ) :
ظاهرا دولت در سال گذشته 20 درصد پول جدید منتشر کرده که یا به خواسته دولت بوده یا از سر اجبار برای جبران کسری ذخیره بانکها و یا جمع و جور کردن مشکلات موسسات مالی و اعتباری. اما اینها همه ماجرا نیست. نگرانی بزرگ دیگری در راه است و آن، دور جدید تحریمهای بینالمللی است. تحریمهایی که بسیاری معتقدند سختتر از گذشته خواهد بود.
پرسش کننده :
چرا بايد سياست مداران در اتخاذ سیاستها دقت کنند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
با توجه به مبهم بودن آینده اقتصاد، دولت باید نسبت به نتایج سیاستهایی که اتخاذ میکند، بسیار دقت کند. در شرایطی که اعمال مجدد تحریمها باعث شده است نرخ ارز افزایش قابل توجهی داشته باشد و این انتظار وجود دارد کاهش صادرات نفت به کاهش رشد اقتصادی و محدودیت بیشتر بر بودجه دولت منجر شود، اجرای یک سیاست پولی انبساطی تنها به آشفتهتر شدن محیط کلان اقتصادی منجر میشود.
پرسش کننده :
چه خطري توليد کشور را تهديد کنند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
محدود شدن صادرات نفت از کانالهای مختلف بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارد. از یکسو کاهش صادرات و تولید نفت باعث کاهش ارزش افزوده بخش نفت و کاهش رشد اقتصاد میشود که البته این کانال اثر مستقیمی بر رفاه خانوارها ندارد و از سوی دیگر، کاهش صادرات نفت باعث میشود درآمدهای دولت محدود شود. به این ترتیب، چه دولت هزینههای خود را کاهش دهد و چه درآمدهای مالیاتی بیشتری را اخذ کند، در هر دو صورت باعث انقباض سمت تقاضا در اقتصاد میشود و تولید مسیر نزول را طی خواهد کرد.
پرسش کننده :
با توجه به تجارب گذشته با اعمال تحریمهاي جديد ،چه خطري اقتصاد کشور را تهديد کنند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
با توجه به تجارب گذشته با اعمال تحریمها به احتمال زیاد اقتصاد کشور درگیر یک رکود تورمی دیگر خواهد شد. در دوره رکود تورمی، سیاستهای متعارف مدیریت تقاضا نمیتواند به طور همزمان باعث بهبود رشد اقتصادی و تورم شوند.
در این اوضاع و احوال دست درازی به منابع بانک مرکزی تنها به افزایش تورم منجر خواهد شد. در ادامه نیز تورم باعث کاهش کارایی مدیریت دولتی خواهد شد. دولتها به طور معمول علاقهمند هستند در دورههای تورمی مداخلات بیشتر در اقتصاد داشته باشند. قیمتگذاری یا سهمیهبندی از نمونههای این مداخلات هستند که تنها به اختلال بیشتر در اقتصاد منتهی خواهد شد.
پرسش کننده :
راهحل مشکلات اقتصاد ایران چيست ؟
پاسخ دهنده ( 8 ):
راهحل مشکلات اقتصاد ایران، اجرای اصلاحات اساسی در آن است. سرمایهگذاری نیازمند محیطی امن و سیستم مالی کارآمد است. دولت برای رفع کسری بودجه فعلی، چارهای جز کاهش هزینههای خود و افزایش پایه مالیاتی ندارد. پرداخت یارانه به صورت فعلی همچنان بار سنگینی را به دولت تحمیل خواهد کرد. دولتمردان باید از تجربیات ناموفق قبل درس بگیرند. استفاده غیرعلمی از منابع بانک مرکزی، نتیجهای جز افزایش تورم به دنبال نخواهد داشت. اقتصاد ایران برای رشد، نیاز به ثبات و امنیت دارد.
پرسش کننده :
آيا در تنظم بودجه بايد مراقبت در رشد نقدینگی باشيم ؟
آيا تبعات انتشار پول در این دوره بیشتر از گذشته خواهد بود ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
اکنون نرخ تورم در حال افزایش است و انتشار پول به افزایش بیشتر این تورم دامن خواهد زد. باید حواسمان باشد که تبعات انتشار پول در این دوره بیشتر از گذشته خواهد بود، چون میزان نقدینگی در مقایسه با گذشته افزایش یافته است. زمانی که پول منتشر میکنیم، به صورت تکاثری نقدینگی گسترش پیدا میکند و افزایش نقدینگی به معنای افزایش بیثباتی در اقتصاد کلان است. نقدینگی بالا اقتصاد را از ثبات خارج خواهد کرد و در شرایط متلاطم و بیثبات اقتصادی، اساسا نقدینگی به سمت بخش تولید نمیشود.
رشد نقدینگی باید متناسب با رشد اقتصاد باشد. نقدینگی سالهاست در کشور ما رشد کرده و این نقدینگی بالا حتما بانک مرکزی را مجبور میکند که پول بیشتری منتشر کند.
پرسش کننده :
نظر نهادهاي بين المللي در رابطه با احتمال بروز بيماري سخت و صعب العلاج رکود تورمي چيست ؟
گفت و گو ادامه دارد
منابع :
( 3 ) تارنماي سرپوش اقتصادي ، دوم مهر 1396 ،بحران ٤١ هزار ميليارد تومانی صندوقهای ورشكسته
( 4 ) تار نماي تابناک ، 8 بهمن 1396 ، هر ایرانی چقدر بابت بدهی موسسات پرداخت کرد؟
( 5 ) تارنماي مشرق ، 14 مهر 1395 ، میزان یارانه پرداختی سالانه در کشور چقدر است؟
( 6 ) تارنماي دارايان ، سه شنبه 14 فرودين 1397، متن کامل قانون بودجه ۱۳۹۷ کل کشور
( 7 ) دانشنامه آزاد ويکي پديا
( 8 ) تارنماي خبر آنلاين ، 4 مرداد 97 ، کسری بودجه چگونه جبران خواهد شد؟
گروه تشکل ها/
مظفر مظاهری رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش در نشست با نمایندگان کانون های صنفی معلمان گفت : در کنار شما بهعنوان مطالبه گر، مشاور و راهنما هستم .