جناب وزیر
در مطلب پیشین ( این جا ) به دخالت های نمایندگان مجلس در انتخاب مدیران و بالطبع آن جدا شدن عملی مدیریت از سیستم آموزشی و زیر بلیط نماینده رفتن آن نکاتی را اشاره کردم .
در این بخش می خواهم با اشاره به ضرورت ساماندهی ساختار سیستم در شهرستان ها و شهرهایی چون ابهر مطالبی را خدمتتان عرضه بدارم .
جناب وزیر
همان گونه که مستحضرید همه پویایی ساختار اجتماعی متصل محض به ظرفیت های سازمان های آموزشی فعال در شهرستان ها بالاخص آموزش و پرورش می باشد تا جایی که اگر توفیقی در برنامه ریزی و هدایت فرهنگی در سطح شهرستان ها صورت نگیرد باید در عمل اداره آموزش و پرورش در آن شهرستان ها را مقصر دانست .
اجازه بدهید تا کمی در این خصوص توضیح بدهم :
همان گونه که مستحضرید در شهرهای بزرگ عناصر فرهنگی متعددی از جمله سینما ،تئاتر ،موزه ،مراکز مختلف فرهنگی و هنری ، مراکز ورزشی ، پارک ها ،کارهای هنری خیابانی ، رسانه ها و حتی شخصیت های مختلف سیاسی و فرهنگی در فراگیری تحولات و تغییرات فرهنگی موثرند اما در شهرهای کوچک به دلیل فقدان این امکانات ، همه نماد و نمود فرهنگ در ساحت اداره آموزش و پرورش و شخصیت معلمان مستقر می شود و مسئولیت بسیار سنگینی را برعهده می گیرد .
طبیعی است چنین جایگاهی که به دنبال خود انتظارات بی شماری را ایجاد می کند ؛ مدیریتی را در مجموعه سازمانی طلب می کند که بتواند برای : آموزش و پرورش جایگاهی برای سازندگی و بازسازی اعتماد ازدست رفته است ؛ پس به صحنه بیایید .
- جلب مشارکت عمومی
- آموزش والدین
- تعامل با سازمان های مختلف موجود در ساخت اجتماعی شهرستان
- تعامل با متخصصان و نخبگان و به میدان خواندن آنها برای دادن مشورت های فکری و کمک های فنی
و برگزاری کلاس های خانواده جهت ارتقای سطح دانش تربیتی والدین برنامه و طرح ارائه دهد تا با بیرون بردن سازمان از نوعی فسردگی و رخوت روح پویایی و سازندگی را در میان جامعه تزریق کند .
آیا می توان از مدیری که همه تمرکزش براین است که چگونه نماینده مجلس و یا فرماندار را از خود راضی نگه دارد و برای این کار صبح تا شبش را به همراهی و همنشینی با آنها اختصاص می دهد انتظار تحقق چنین اهدافی را می توان داشت ؟
و یا مدیری که همه موجودیت سازمانی خود را در این می بیند که وظایف و اهداف سازمانی چون تبلیغاتی اسلامی را به جا آورد می تواند به اهداف کلان تری فکر کند و دارندگان توان و ظرفیت کمک های بیشتری را جذب مجموعه نماید ؟
جناب وزیر
آیا مدیران تحت هدایت شما از جمله در شهرستانی چون ابهر هدف مشترکی بین معلم و دانش آموز و اولیا در حوزه ماموریت خود تعیین کرده است که غنی تر از برنامه روتین سازمان باشد ؟
آیا سایه ی بزرگان عرصه ی تعلیم و تربیت را بالای سر خود می تواند تحمل کند و به این باور برسد که از راهنمایی های اهالی ایده و نظر در صحن تعلیم و تعلم با گشاده رویی استقبال کند ؟
آیا این مدیران می توانند با اذعان به تمامی وابستگی های وامداری خویش به اربابان قدرت ، باعث ایجاد تغییرات مطلوب در اداره تحت تولیت خویش باشند؟
آیا تحولی مثبت در رفتار و اعمال مدیران در قبال ادای دینی که دارند و می کنند مشاهده خواهد شد ؟
جواب هرچه باشد قانع کننده نیست !
جناب وزیر
آموزش و پرورش جایگاهی برای سازندگی و بازسازی اعتماد ازدست رفته است ؛ پس به صحنه بیایید .
جامه صدارت را اگر لایق خود می دانید چاره ای بیندیشید . به ناصحان و نقادان منصف این جایگاه بهاء دهید.
صرف حرف های قشنگ و برنامه های روتین نمی تواند متضمن بقاء و ارتقاء سطح علمی با مدیران این چنینی در کشور باشد. دلایل عدم توفیق اینان، عدم آگاهی از نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز عوامل درگیر امور آموزشی و پرورشی و عدم برقراری روابط مناسب با ایشان، به دلیل نداشتن قدرت تصمیم گیری بدون اجازه از حلقه ی انتصابی خوداست .
جناب وزیر
به دست خودتان حول وزارت تحت امر خویش حصار نکشید و برای ثبت در تاریخ آموزش و پرورش به فریاد بگویید دخالت قوای دیگر برای انتصابات مدیران تا کجاست ؟
حصار تنگ نظری های آفت زا را بشکنید !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یکی از ارکان مقدس و پایه های انقلابی دانشگاه در کشور ما که به نوعی و به اصطلاح عامیانه پاتوق بچه های ولایی و ارزشی است ، واحد بسیج دانشجویی میباشد . این محل مقدس که به نوعی حافظ آرمان های انقلاب و مجری دستورات رهبر معظم انقلاب است در دانشگاه حاکمیتی و ماموریت گرا یعنی « دانشگاه فرهنگیان » از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است .
من هم به عنوان دانشجو معلم دیروز و معلم و کارشناس امروز در جایگاهی که خادم دانشجو معلمان بودم و با عنایت به اینکه از ۷ سالگی عضو بسیج بوده و هستم ، بچه های انقلابی و جهادی که عملا همیشه به صورت جهادی در صحنه حضور داشتند و شبانه روز ( بسیج دانشجویی) در عرصه های مختلف خدمت می کردند را در تمامی پردیس ها و مراکز این دانشگاه میدیدم آن هم با اخلاص تمام و بدون هیچ گونه چشم داشتی .
مستحضرید که دانشگاه فرهنگیان در حال حاضر و در سال ۱۴۰۱ با بُرد ملی و ۹۸ پردیس ومرکز در ۳۱ استان کشور و در دولت انقلابی آیه الله رییسی باید گام های بلند خود را تکرار کند از جمله مقوله ی ستادی بسیج دانشحویی دانشگاه فرهنگیان و مسئول آن که باید از بدنه ی دانشجویی دانشگاه فرهنگیان باشد
لذا باید فکری به حال آقای سجاد صدیقی به عنوان مسئول بسیج دانشجویی این دانشگاه که یک روز هم سابقه تحصیل در دانشگاه فرهنگیان ندارد و به نوعی غیر بومی دانشگاه فرهنگیان محسوب می شوند و دانشجوی دانشگاه علامه طباطباایی است نمود که بر بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان خیمه زده و این مساله باعث شده همه فکر کنند که در این دانشگاه و از حدود ۱۵۰ هزار دانشجوی آن ، فردی توانمند و باعرضه برای اداره واحد بسیج پیدا نشود تا سجاد صدیقی از دانشگاهی دیگر این سمت را اشغال کرده باشد که این به نظر بنده توهینی آشکار به بچه های مخلص بسیجی کل دانشگاه فرهنگیان است.
به نظرم ایشان (آقای صدیقی مسئول چندن ساله فعلی بسیج دانشجویی) در مقابل نخبگان و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان هیچ مزیت و برتری نداشته و برعکس فقط در کارنمایی و گزارشات مهارت دارد .
دانشگاه فرهنگیان دانشجویان و فارغ التحصیلان بسیار توانمند و انقلابی دارد حال اینکه مسئول ستادی بسیج دانشگاه فرهنگیان باید همانند سایر دانشگاه ها و با احترام به دانشجو معلمان فرهیخته یا حداقل فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان از بین ایشان انتخاب شود.
من این موضوع را محضر سردار معزز آقای دکتر کفعمی فرمانده بسیج دانشجویی کشور کتباً نیز اعلام کرده ام که تا الان بی نتیجه مانده است.
جا دارد فردی که دانشجوی این دانشگاه نبوده جای خود را به فردی از بدنه و جوهر دانشگاه فرهنگیان بدهد و آقای سجاد صدیقی در همان بسیج دانشجویی محل تحصیل اش یعنی دانشگاه علامه طباطبایی خدمت کندتا مجال لازم برای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان گشوده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز سه شنبه بیست و پنجم مرداد نام « صدای معلم » از گروه پوشش خبری خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش حذف شد .
این رسانه پیش از به قدرت رسیدن دولت سیزدهم و استقرار آن در گزارش ها و یادداشت های متعدد نسبت به بروز فرهنگ امنیتی هشدار داده بود .
این رسانه بارها بر این موضوع تاکید کرده بود که مسئولان منصوب در وزارت آموزش و پرورش تحمل شنیدن « صدای منتقد » و نقدهای رسانه های مستقل را ندارند و متاسفانه همان گونه که انتظار می رفت این پیش بینی به واقعیت پیوست .
با این حال « صدای معلم » و با وجود این گونه حرکات ناپخته و غیرمدنی به مطالبه گری مدنی و کارشناسی در حوزه عمومی آموزش و پرورش با قدرت و پیوسته ادامه خواهد داد و این قبیل رفتارها تاثیری در مشی این رسانه مستقل و منتقد در زمینه حق خواهی و انعکاس مطالبات قانونی و به حق معلمان و سایر ارکان تعلیم و تربیت نخواهد داشت .
پایان پیام/
گروه گزارش/
امروز شنبه 22 مرداد مراسم تودیع و معارفه معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این وزارتخانه برگزار گردید .
این نشست بر خلاف عرف مرسوم به جای آن که در محل معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش انجام شود در نشست شورای معاونین این وزارتخانه برگزار گردید .
فخرالدين دانش آشتيانی وزیر پیشین آموزش و پرورش در دوره نخست دولت حسن روحانی ، « رضوان حکیم زاده » را در سیزدهم دی ماه 1395 به سمت معاون آموزش ابتدایی منصوب کرد .
حکیم زاده دارای دکترای برنامه ریزی درسی و عضو هيات علمي دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه تهران است .
تحصیلات « معصومه نجفی پازوکی » که جایگزین ایشان شده است ارتباطی با حوزه تعلیم و تربیت ندارد . وی دارای دﻛﺘﺮاي ﺗﺨﺼﺼﻲ زﺑﺎﻧ ﺸﻨﺎﺳﻲ از داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان و عضو هیئت علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، گروه زبان و ادب فارسی دفتر تالیف کتاب های درسی است .
نجفی پازوکی در زمان ریاست « حسن ملکی » رئیس پیشین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به عنوان مدیرکل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی منصوب شد.
پازوکی در زمره مدیرانی است زمانی که کنش گران و کارشناسان مستقل آموزشی نسبت به «حذفیات کتابهای درسی ادبیات فارسی» و از جمله حذف شعرها و داستانهایی از ادبیات معاصر و کلاسیک و جایگزین کردن آن ها با متنهایی دیگر معترض بودند از این اقدامات حمایت کرده بود .
پازوکی گفته بود : ( این جا )
« مطالب این درسها متناسب با اسناد بالادستی که شامل سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی بوده، تغییر کرده و بر اساس این سند سرفصلها تعیین شده است. همکاران شورای برنامهریزی بر اساس این سرفصلها تصمیم گرفتند چه متنهایی را برای کتابهای درسی انتخاب کنند یا چه درسهایی نباید انتخاب شوند.
سند برنامه درسی ملی به صراحت توضیح میدهد که بچهها بعد از ۱۲ سال درس خواندن باید رابطه با خود، رابطه با خلق، رابطه با خلقت و محیط زیست و رابطه با خدا را یاد بگیرند تا بتوانند در کنار هم با آرامش زندگی کنند. زمانی که در برنامهریزی درسی ملی یک هدف مطرح میشود، سرفصلهایی تعریف میشود، در حالی که در کتابهای قبلی این سرفصلها وجود نداشته است و بعد متناسب با سرفصلها متنها انتخاب میشوند. در کتابهای درسی متوسطه ما هشت سرفصل مانند ادبیات جهان، ادبیات حماسی، ادبیات تعلیمی، ادبیات پایداری و ادبیات معاصر داریم. متناسب با این سرفصلها و ظرفیت محتواییای که کوچک شده از کتابهای قبلی متونی انتخاب شده و یک سری از متون نیز از آن کتابها انتخاب نشده و متون دیگری متناسب با سرفصلها انتخاب شدهاند. مثلاً شعری از استاد شفیعی کدکنی (به کجا چنین شتابان) در کتاب قبلی وجود داشته که آن را حذف کرده و شعر دیگری را بر اساس سرفصلی که داشتیم انتخاب کردهایم. این روند کلی تولید محتوای کتابها بوده است... »
رضوان حکیم زاده آخرین حلقه و فرد از مدیران ستادی وزارت آموزش و پرورش بر جای مانده از دولت پیشین بود که با رفتن ایشان ، حلقه مدیران انقلابی و جهادی تکمیل شد .
« صدای معلم » گفت و گوهای متعددی را با رضوان حکیم زاده در این سال ها برگزار کرد .
می توان گفت حکیم زاده تنها مدیر ستادی بود که با تعطیلی دو ساله مدارس در دوران کرونا مخالف بود و از آن انتقاد کرده بود .
« صدای معلم » در یک سال گذشته در گزارش های خود بارها از روند عزل و نصب های وزارت آموزش و پرورش انتقاد کرده و آن ها را فاقد منطق کارشناسی و آیتم های مدیریت علمی ارزیابی کرده است .
مشخص نیست این عزل و نصب ها در طول یک سال گذشته کدام مشکل از بحران های این وزارتخانه را حل کرده و در راستای کدامین مطالبه معلمان ، دانش آموزان و اولیای آن صورت گرفته است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
به تازگی 69 نفر از نمایندگان طرحی را به ریاست مجلس ارائه داده اند که بر اساس آن صلاحیت اعطای مجوز مشاوره روان شناسی که اکنون در اختیار نظام روانشناسی و مشاوره کشور است در اختیار حوزه های علمیه قرار بگیرد .
« صدای معلم » نخستین و تنها رسانه ای بود که در حوزه آموزش و پرورش به آن واکنش نشان داد . ( این جا )
این رسانه نوشت :
« پرسش « صدای معلم » از اداره کل تدوین قوانین مجلس آن است که آیا « قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران » را مطالعه کرده اند ؟ و این که الحاق این تبصره چگونه با هویت غیردولتی و مستقل این سازمان هم خوانی و تطابق دارد ؟
همچنین پرسش های زیر خطاب به مجلس شورای اسلامی مطرح گردید :
- آیا نهاد « حوزه علمیه » همچنان قصد دخالت در همه امور نهادهای مختلف کشور را دارد ؟
- آیا این گونه دخالت های غیرکارشناسی سرانجام به « لوث کردن تخصص و علم » منتهی نخواهد شد ؟
- آیا فردا هم باید منتظر صدور پروانه اشتغال برای « پزشکان » تحت عناوینی مانند پزشکی اسلامی باشیم ؟
- آیا ورود حوزه علمیه به چنین حوزه ای موجب بدبینی روان شناسان ، دانشگاهیان و حتا جامعه به کارکرد آن نهاد نمی شود و این کار موجب تضعیف آن نخواهد شد ؟
( آیا بهتر نیست « مجلس انقلابی » در راستای وظایف نمایندگی ، ذاتی و کارکردی خود طرحی را هم برای کنترل « تورم کمرشکن » تدوین نماید که نفس حقوق بگیران و اقشار ضعیف را به شماره انداخته است ؟ )
« صدای معلم » بارها از مجلس انقلابی به جد خواسته تا تشکیل « سازمان نظام معلمی » به عنوان ضامن و پشتوانه ی اجرای صحیح نظام رتبه بندی معلمان در دستور کار قرار گیرد .
« عباس حاتمی » کنش گر و استاد دانشگاه به این مساله واکنش نشان داده و چنین می نویسد :
« به نمایندگان طراح صدور مجوز مشاوره توسط حوزه علمیه پیشنهاد می شود به جای صدور مجوز مشاوره روانشناسی به روحانیون، تشکیل سازمان نظام مشاوره دینی را تصویب کنند.
این سازمان همانند سازمان نظام مهندسی و پزشکی برای روحانیون مجوز تاسیس مراکز مشاوره دینی صادر کنند تا مردم با پرداخت پول خدمات مشاوره بگیرند.
در این صورت دیگر نیازی به اختصاص بودجه به حوزه های علمیه، صد او سیما و صدها نهاد مذهبی نخواهد بود و بودجه ای این نهادها مستقیما به مردم پرداخت می شوند تا صرف مراجعه به مراکز مشاوره دینی کنند و برای روحانیون معظم هم شغل مناسب ایجاد میشود.
لازم به ذکر هست روانشناسی علم روز دنیاست و مشاوران بایستی دوره های تخصصی پاس کنند.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
به تازگی 69 نفر از نمایندگان طرحی را به ریاست مجلس ارائه داده اند که بر اساس آن صلاحیت اعطای مجوز مشاوره روان شناسی که اکنون در اختیار نظام روانشناسی و مشاوره کشور است در اختیار حوزه های علمیه قرار بگیرد . پرسش « صدای معلم » از اداره کل تدوین قوانین مجلس آن است که آیا « قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران » را مطالعه کرده اند ؟ و این که الحاق این تبصره چگونه با هویت غیردولتی و مستقل این سازمان هم خوانی و تطابق دارد ؟
در مقدمه ( دلایل توجیهی ) این طرح چنین آمده است :
« همان گونه که مستحضرید به فضل الهی امروز فضای بسیار گسترده ای در عرصه مشاوره و روان شناسی اسلامی در حوزه های علمیه کشور موجود است به طوری که در ۲۵ استان کشور هم اکنون رشته مشاوره اسلامی توسط حوزه های علمیه دایر گردیده است. نیز از جمله مراکز مهم فعال در این زمینه می توان به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با ۴۰ سال سابقه و تربیت دانش پژوهان در مقاطع ارشد و دکتری، موسسه امام خمینی (ره) با بیش از ۲۵ سال سابقه، مرکز تخصصی امام خمینی (ره) وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور با بیش از 10 سال سابقه و موسسات و مراکز گوناگون و معتبر دیگری که از ذکر نام آنها به جهت دوری از اطاله کلام ، صرف نظر می شود، اشاره نمود.
با توجه به مرجعیت دینی حوزه های علمیه و ضرورت استقلال آن ،لازم است صلاحیت اعطای مجوز مشاوره با رویکرد دینی و اسلامی، به صورت مستقل در اختیار مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور قرار گیرد.
این مهم با اضافه شدن یک تبصره، ذیل ماده ۱ قانون تشکیل سازمان روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران محقق می شود . ان شاء الله »
( آیا بهتر نیست « مجلس انقلابی » در راستای وظایف نمایندگی ، ذاتی و کارکردی خود طرحی را هم برای کنترل « تورم کمرشکن » تدوین نماید که نفس حقوق بگیران و اقشار ضعیف را به شماره انداخته است ؟ ) عنوان طرح چنین است :
« طرح اصلاح ماده ۱ قانون تشکیل سازمان روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران
این تبصره ذیل ماده ۱ قانون تشکیل سازمان روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران اضافه می گردد .
تبصره ، مرجع صدور مجوز فعالیت مشاوره ای و مراکز مشاوره بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی، مراکز مدیریت حوزه های علمیه کشور است.آیین نامه اجرایی آن حداکثر ظرف مدت شش ماه پس از ابلاغ این قانون، توسط مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور مطابق با قوانین و مقررات مربوط به حوزه های علمیه کشور، تدوین و به تایید شورای عالی حوزه های علمیه کشور می رسد . »
این طرح با مخالفت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مواجه گردیده است .
به گزارش سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ، محمد حاتمی رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در مورد این طرح مجلس گفت: چندی قبل اطلاع یافتیم ۶۹ نفر از نمایندگان مجلس طرحی تحت عنوان «صلاحیت اعطای مجوز مشاوره با رویکرد دینی و اسلامی به صورت مستقل در اختیار مرکز مدیریت حوزه های علمیه کشور قرار گیرد» به مجلس ارائه داده اند،که این طرح با اضافه شدن یک تبصره ذیل ماده ۱ قانون تشکیل سازمان نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران محقق خواهد شد.
موضوع به مرکز پژوهش های مجلس جهت بررسی احاله شده و مرکز پژوهش های مجلس برای دریافت نظرات کارشناسی طرح را در اختیار بسیاری از ارگان ها، نهادها و اشخاص صاحب نظر قرار داده است.
سازمان به محض اطلاع از مفاد این طرح، رایزنی خود را برای از دستور خارج کردن این موضوع شروع کرد. با نمایندگان مجلس، مسئولان و اشخاصی که این طرح جهت اظهار نظر به آنها داده شده بود جلسه و اشکالات طرح در میان گذاشته شد . »
این طرح به امضای « حمیدرضا حاجی بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس هم رسیده است .
« صدای معلم » قصد وارد شدن به جزئیات این طرح را ندارد اما آن چه مهم است آن است که « اداره کل تدوین قوانین مجلس » این طرح را مغایر با اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشخیص نداده و حتا آن را مطابق با « سند چشم انداز و سیاست های کلی نظام » دانسته است .
ماده 1 از « قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران » چنین می گوید : ( این جا )
« سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران که در این قانون«سازمان» نامیده میشود، یک سازمان غیر دولتی و مستقل است که به منظور تحقق بخشیدن به اهداف و انجام وظایف مقرر در این قانون تشکیل میگردد . » متاسفانه ، مجلس پیشین نتوانست تشکیل سازمان نظام معلمی را به صورت « قانون » تصویب و نهایی کند .
پرسش « صدای معلم » از اداره کل تدوین قوانین مجلس آن است که آیا « قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران » را مطالعه کرده اند ؟ و این که الحاق این تبصره چگونه با هویت غیردولتی و مستقل این سازمان هم خوانی و تطابق دارد ؟
این رسانه بر حسب رویکرد و ماموریت خود در حوزه کنش گری آموزش و تربیت پرسش هایی را به شرح ذیل مطرح می کند :
- آیا نهاد « حوزه علمیه » همچنان قصد دخالت در همه امور نهادهای مختلف کشور را دارد ؟
- آیا این گونه دخالت های غیرکارشناسی سرانجام به « لوث کردن تخصص و علم » منتهی نخواهد شد ؟
- آیا فردا هم باید منتظر صدور پروانه اشتغال برای « پزشکان » تحت عناوینی مانند پزشکی اسلامی باشیم ؟
- آیا ورود حوزه علمیه به چنین حوزه ای موجب بدبینی روان شناسان ، دانشگاهیان و حتا جامعه به کارکرد آن نهاد نمی شود و این کار موجب تضعیف آن نخواهد شد ؟
( آیا بهتر نیست « مجلس انقلابی » در راستای وظایف نمایندگی ، ذاتی و کارکردی خود طرحی را هم برای کنترل « تورم کمرشکن » تدوین نماید که نفس حقوق بگیران و اقشار ضعیف را به شماره انداخته است ؟ )
« صدای معلم » بارها به دخالت نهادهایی خارج از وزارتخانه در حوزه تخصصی آموزش اعتراض کرده است .
این رسانه در 18 اسفند 1399 ، نامه ای را با امضای جمعی از کنش گران حوزه آموزش با عنوان « ورود طلاب و روحانیون در حوزه تعلیم و تربیت عمومی " در راستای پاسخ گویی به کدامیک از مطالبات مردمی و حل کدام یک از مشکلات ساختاری " نهاد آموزش " اتخاذ شده است؟ » منتشر کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« آقای وزیر !
شما به عنوان مقام مسئول یک وزارت خانه وزین، که نبض حیات و ممات یک ملت و فرهنگ و تمدن یک کشور در آن می تپد بر مبنای کدام پژوهش علمی و بررسی های میدانی به این نتیجه رسیدید که « بحران تربیت » در کشور با ورود طلاب و روحانیون در حوزه تعلیم و تربیت عمومی، مرتفع خواهد شد؟
با اینکه مساله تربیت معلم، سال هاست در کشمکش ها و تعارضهای بین وزارت خانه های علوم و وزارت خانه تحت مسئولیت شما، تبدیل به یک بحران جدی شده است؛ چرا به جای اهتمام به حل این بحران و دادن اعتبار و ارزش به معلمان، درصدد جذب نیروهای موازی و بدیل هستید؟
آیا روحانیون مجهز به دانش تعلیم و تربیت به عنوان یک دانش رسمی و علمی و مهارت ها و شایستگی های معلمی هستند؟ اگر برنامه ای برای تجهیز این قشر به منظور ورود در مدارس دارید چرا همین تلاش و انرژی و هزینه را صرف تجهیز هر چه بیشتر معلمان به توانمندی ها و شایستگی های لازم برای حرفه معلمی نمی کنید؟
آیا به نظر شما این موازی کاری به نفع تعلیم و تربیت کشور است ... »
« صدای معلم » سال هاست که در گزارش ها و یادداشت های متعدد خود بر ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » با هویت و رویکرد مستقل و غیردولتی تاکید کرده است .
متاسفانه ، مجلس پیشین نتوانست تشکیل سازمان نظام معلمی را به صورت « قانون » تصویب و نهایی کند .
با وجود تصویب این طرح در « شورای عالی آموزش و پرورش » هنوز مجلس انقلابی به این مهم که ضامن و پشتوانه اجرای صحیح « رتبه بندی معلمان » است نپرداخته است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در تاریخ هر کشور، برخی رویدادها و حوادث به عنوان نقطه عطف و سرآغاز تحول فراگیر ظهور و بروز یافته و تقریباً تمامی مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به هم می ریزند.به همین دلیل چنین رویدادهایی همواره در معرض ارزیابی، اثرسنجی و آسیب شناسی نیروهای اجتماعی و مراکز علمی بوده و از زوایای متعدد روند شکل گیری و دامنه تغییرات مترتب بر آن ها مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
در تاریخ پر فراز و نشیب ایران ، « انقلاب مشروطیت » از این ویژگی برخوردار است.
با به ثمر نشستن تلاش ها و جانفشانی مردم و پیروزی انقلاب مشروطیت، تحولی عمیق در شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران پدیدار شد.
در گام اول ساختاری حقوقی به عنوان میثاق ملی تدوین یافت و بر مبنای آن مناسبات عرصه حاکمیت، نقش مردم در چرخه قدرت، جایگاه قوه مجریه، پارلمان و قوه قضاییه مستقل و حدود اختیارات شخص پادشاه تعریف و تبیین شد.هر چند بر این منشور به عنوان اولین تجربه ملتی استبداد زده، اشکالات و ابهامات بسیاری سایه افکنده بود ولی از ظرفیت مهار قدرت و تضمین نقش آفرینی مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی برخوردار بود. در تکوین هر پدیده و جنبشی مجموعه ای از عوامل به صورت مکانیکی عمل و بستر مناسبی برای بروز و ظهور آن فراهم می آورند که بدون تحلیل این عوامل ماهیت جنبش در ابهام باقی می ماند.
برای درک عوامل بسترساز و مستعد کننده جامعه در گرایش به مشروطیت، بررسی جایگاه متغیرهایی چون: اوضاع بین المللی و نقش رسانه ها و نیروهای اجتماعی به عنوان واضعان، پدیدآورندگان و ناشران افکار نوین و ساختارشکن ضروری است.تغییر در معادلات قدرت جهانی و آشنایی ایرانیان با اندیشه های جدید، درک راز پیشرفت و پیشتازی فراگیر غرب و آگاهی ملی نسبت به عمق فاجعه عقب افتادگی جامعه ایران در مقایسه با جوامع دموکراتیک که از طریق کانال های مختلف حاصل آمد؛جامعه ایران را مستعد انقلاب کرد.
عوامل بسترساز بیداری ایرانیان را می توان در سه محور:
1- نقش رویدادهای خارجی
2- نقش کتاب و مطبوعات
3- نقش نیروهای اجتماعی
مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. تحولات خارجی و تغییر در معادلات قدرت بین الملل در روند بیداری ایرانیان و تسریع در نتیجه دهی جنبش مشروطیت سهم عمده ای بر عهده گرفت.در این میان پیروزی ارتش ژاپن بر ارتش نیرومند روسیه تزاری بازتاب گسترده ای در ایران داشت و نقش ویژه ای در چارچوب حرکت های آزادی خواهانه کشورهای استبداد زده ای چون ایران بر عهده گرفت.از سویی به دنبال ایجاد حکومت مشروطه در ژاپن، این کشور مسیر توسعه را به سرعت پیمود و امور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن دستخوش اصلاحات بنیادینی شد. پیشرفت برق آسای یک کشور آسیایی مایه اعجاب و تحسین ایرانیان شد و مردم این تحول شگرف را نتیجه تشکیل حکومت مشروطه در ژاپن ارزیابی کردند.
فن آوری چاپ و نشر پس از ورود به ایران زمینه ساز تحولات فکری عمیقی شد. انتشار کتب و نشریات با گرایشات متنوع، جامعه بسته و ابتدایی ایران آن روز را با مفاهیم مدرن آشنا و چشم اندازی خیره کننده از پیشرفت همه جانبه غرب در برابر ملت گشود.
مطبوعات چاپ شده در خارج نیز با کمترین محدودیت به دست مردم می رسید. روزنامه هایی چون: اختر استانبول، حکمت و پرورش مصر، قانون لندن، حبل المتین کلکته و ثریای قاهره در آگاهی بخشی و جهت دهی افکار و تبیین توسعه غرب به موازات عقب افتادگی مفرط جامعه ایرانی نقش تعیین کننده ای ایفا کردند. این مطبوعات بسیاری از تابوها را شکسته و واقعیاتی که بیان آن ها عواقب سنگینی در داخل کشور داشت؛ به اطلاع مردم رساندند. انتشار کتاب نیز به مانند روزنامه، بخشی از جامعه را با افکار نوین آشنا و عمق فاجعه عقب افتادگی ایران در تمام عرصه ها را هویدا ساخت.
کتاب های این دوره با شیوایی تمام از پیشتازی اروپا و پسرفت دردآور ایران سخن رانده و با لحنی گزنده و افشاگرانه حاکمیت مستبدانه قاجار را عامل گرفتاری های کشور خواندند. برخی از این کتاب ها که با زبان داستان، فقر، بی سوادی، تحجر، ستمگری حاکمان، بی قانونی، هرج و مرج، عقب ماندگی صنعت و تجارت و فقدان آزادی را بازتاب داده اند؛ نقش مؤثری در فرآیند بیداری ایرانیان بر عهده گرفتند.به طوری که نقش بیدارگرانه روزنامه ها و کتب این دوره در آشناساختن مردم با پاره ای اندیشه های جدید در زمینه قانون خواهی، مشروطه، تفکرات فلسفی و اجتماعی و نوگرایی صنعتی مورد توجه مشروطه پژوهان قرار گرفته است.
در هر جامعه ای نخبگان علمی و فکری ، خالق و پیشاهنگ تحولات اجتماعی و سیاسی اند و در جایگاه ایدئولوگ نظام و مردم در مرکز جنبش قرار می گیرند.
انقلاب مشروطه اولین تحول در تاریخ ایران است که تقریباً تمام اقشار جامعه را درگیر خود ساخت و نیروهای اجتماعی به تدریج به آن پیوستند. روحانیت نواندیش و طبقه روشنفکری دل به دریا زده و با آگاهی از هزینه های سنگین آزادی خواهی، دوای دیکتاتوری، جهل،فقر، بی قانونی، خرافه پرستی، فساد اداری و عقب افتادگی تکنولوژیک را ایجاد حکومت مشروطه اعلام کردند.بی شک اگر تمامی اقشار جامعه در این حرکت مقدس کنار هم قرار نمی گرفتند؛ جنبش ملت بزرگ ایران هرگز ثمره شیرین خود را نمی چید.
به هر حال مظفرالدین شاه قاجار در برابر خواست عمومی و اوج گیری نهضت عقب نشست و در چهاردهم مرداد ماه 1285 خورشیدی فرمان مشروطیت را امضاء و ابلاغ کرد تا ملت ایران اولین تجربه دموکراتیک خود را جشن بگیرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید