حضرت آیتالله رییسی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با اهدای سلام و تحیات الهی
به استحضار عالی می رساند :
اینجانب مجیدشاهی بازنشسته آموزش و پرورش استان یزد ، خبرنگار حوزه رسانه و فعال اجتماعی ، آن روزگارانی که ایران و نظام نوپای جمهوری اسلامی آماج سهمگین ترین حملات نظامی ددمنشانه دشمن بعثی قرار گرفته بود به همراهی تعدادی از همکلاسی های ( سوم راهنمایی) خود احساس تکلیف شرعی نمودیم و در لبیک به ندای امام امت در دفاع از کیان اسلامی ، با توجه به صغر سن ، با دست بردن در شناسنامه به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدیم .
۱۴ساله بودم که در عملیات بزرگ کربلای پنج شرکت نمودم و تا حد توان ادای دین نمودم .
بعد از اتمام جنگ نیز ، تمام سعی و تلاشم این بود که در تمامی عرصه های سیاسی - اجتماعی و شرکت در تمامی مراسم انقلابی و اجتماعی و انتخاباتی حضوری فعال داشته باشم...
سی سال در کلاس درس از مدافعین قسم خورده نظام اسلامی و از مشوقان دانش آموزان و آینده سازان این مرز و بوم در جهت حفظ و ارتقای دست آوردهای انقلاب مردمی و ایران و همرزمان شهیدم بودم .
به طور کلی ۳۷سال از عمرم ، همراه و همگام با سیاست های نظام گام برداشتم و با صراحت می گویم یک بسیجی فعال بوده ام ... بی منت و بدون هیچ گونه چشم داشتی .
در ایام تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری اخیر ، مغازه محل کارم را که در آن روزهای سخت معیشتی کمکی برای کسب رزق حلال بود بدور از ذره ای توقع ، محلی برای تبلیغات تیم انتخاباتی حضرتعالی نمودم ، چراکه شعارهای تبلیغاتی جنابعالی را منطبق بر آرمانهای نظام و رهبری معظم انقلاب یافتم و متعهد شدم قدمی هر چند کوچک برای اصلاح امور و بهبود وضع موجود کشور برداشته باشم.
اما بعد از تشکیل دولت و انتخاب استاندار به اصطلاح انقلابی توسط دولت شما برای استان یزد و متعاقب آن انتخاب برخی مدیران و مشاهده عملکردشان و مشاهده تبعیض ها و بی عدالتی ها ، بی توجهی به نقدهای دلسوزانه و مشاهده رانتهای فامیلی در برخی ادارات ، از جمله آموزش و پرورش استان ، متوجه اشتباه خود شدم اما باز سکوت کردم به امید اصلاح امور و پختگی مدیران کارنابلد و ناپخته نشستم .
در راستای ادای دین ، در جلسه ای با حضور خبرنگاران که در ماه رمضان سال گذشته تشکیل شد رسما اعتراض خودم را به عملکرد استاندار مستقر اعلام نموده و باز نتیجه ای جز چند پیامک استاندار که با مضمون در اسرع وقت نشستی خواهیم داشت و درد دل ها را گوش می کنیم دست آوردی نداشتیم و هیچ وقت هم چنین جلسه ای تشکیل نشد و زخم ها با همان پیامک های بدون عمل تازه ماند .
حقیری که روزگاری با صغر سن به لباس رزم ملبس شده و برای حفظ آرمانهای این نظام از جان مایه گذاشته و جلای راحتی ها و خانواده نمودم در این روزها به دلیل مشاهده تبعیض ها و بی عدالتی های برخی دولتمردان شما از جمله استاندار از همه ی آنچه در گذشته انجام داده ، نوشته و به زبان جاری کرده ام به شدت نادم و سرخورده ام .
امروز وقتی دانش آموزان خودم را در جای جای شهر می بینم که یا بیکارند و یا در شرایط سخت کاری مشغولند و در مقابل فرزندان برخی مسئولین بدون داشتن هیچ گونه سابقه ای ، استخدام می شوند و سریعا صاحب کرسی ها و مناصب ، شرمسار از وصایایم در کلاسهای درس می شوم که به دانش آموزان در همه سالها آموخته و متذکر شده ام ما برای نهادینه کردن عدالت و رفع تبعیض های متعدد انقلاب کردیم و این همه شهید و جانبار و ایثارگر نثار این نهال امید بخش ، تا این شعارها با شور و قوت به تحقق بپیوندد.
حال که آنها شاهد این همه تبعیض ، رانت و دوگانگی ها در اطراف خود هستند و مرا به عنوان معلم و راهنمای دروغگو خطاب می کنند، از خودم شرمنده و خجالت زده ام .
آقای رییس جمهور
من بسیجی بودم ، و به سبب مشاهده چنین برخوردهایی تبدیل به یک معترض شده ام اما به مقتدای میثاقی که با شهیدان و همرزمانم بسته ام هرگز به خودم اجازه نداده ام تحت تاثیر انواع القائات و همچنین هواهای نفسانی ام در کشور اخلال ایجاد کنم و دائما اطرافیان را به سعه صدر دعوت کرده ام .
اما امروز معترضم به عملکرد برخی مدیران نالایق شما در استان ؛ لیکن درمانده و مستاصل هستم و نمی دانم کجا باید اعتراض خود را بیان کنم؟
نزد چه کسی بروم؟
استاندار، نماینده، مدیر کل و.... اینها که خود با عملکردهایشان باعث ریزش و نارضایتی جمع کثیری از دلسوزان و رزمندگان و جانبازان و خانوادهای شهید شدند.
آیا به نظرتان مسئولین نباید برای این ریزش ها احساس خطر کنند؟
همان هایی که با نثار جان و آسایش و سلامتی خود ، این انقلاب را حفظ کردند تا امروز در استان برخی مسئولین بی مسئولیت بر ما حکمرانی کنند .
نمی دانم چرا اولین فراموش شده همین مسئولین ؛ بسیجیان و جانبازان و خانواده های شهدا شدند .
جناب آقای رییس جمهور
من بازنشسته ام .
با تورم و بی توجهی دولت شما و عدم اجرای قانون همسان سازی حقوق در شرایطی نامساعد امورات زندگی را می گذرانم و صورتم را با سیلی سرخ نگه می دارم اما دم نزده ، سکوت می کنم . سکوتی سرشار از ناگفته ها و غوغای درون ؛ تا مرا به جای شنیدن دردهایم ، اغتشاشگر خطابم نکنند؛ ولی رفتار چند گانه مدیران شما در استان روح و روانم را پریشان ، متزلزل و به هم ریخته است .
من معترضم به هر آنچه گفتید و عمل نکردید؟
معترضم به وضع موجود .
معترضم به تورم افسار گسیخته، معترضم به تبعیض های علنی ، معترضم به بی عدالتی ها .
معترضم به انتصاب های رانتی ، فامیلی و ...
معترض به هر آنچه دیگران هم به آن معترضند.
بفرمایید برای اعتراض به کجا مراجعه و پناه ببرم که هم صدایم شنیده شود و هم درکم کند و خودش جزء مدیران رانتی و مسببان وضع موجود نباشد؟
امروز مردم ما حالشان خوب نیست و آیا دلیل عمده آن بی کفایتی و ناکارآمدی برخی مسئولین بی مسئولیت دولت شما نیست ؟
استدعا دارم امروز که مدافعان انقلاب و یادگاران شهدای وطن به مامن و یاری رسان نیاز دارند برای حفظ آبروی مردم و نظام چاره ای بیندیشید.
نمی دانم دردنامه ی من به دست حضرتعالی می رسد یا خیر؟
اما اگر مدیر دلسوزی وجود داشت که طالب شنیدن صحبتهایم بود من درخدمت ایشان در هر نقطه ایی از ایران که بفرمایند ، هستم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی تعدادی از دولت مردان و نمایندگان مجلس و مسئولان زندگی شاهانه ای دارند هرگز درد قشر پایین جامعه را احساس نخواهند کرد .