گروه رسانه /
تسنیم نوشت :
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی امشب در جمع دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان کرمان که با حضور حجتالاسلام والمسلمین حسن علیدادی سلیمانی نماینده، ولی فقیه در استان کرمان برگزار شد، با تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س) اظهار داشت: معلمی شغل نیست بلکه یک عبادت است. اگر انسان توانست علم را از یک فلش کامپیوتر که یک قطعه فلزی است به کامپیوتر دیگری منتقل کند، خداوند هم میتواند علم را از امام حسن عسکری (ع) به یک کودک مانند امام زمان (عج) منتقل کند.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به اینکه امام علی (ع) در نهجالبلاغه میفرماید : « هر جا کمبود داشتید، ببینید کجا قوت دارید و فقط به عیبها نگاه نکنید »، گفت: حضرت زینب (س) در کربلا با تمام سختیهایی که متحمل شد فرمود : » ما رایت الا جمیلا » جز زیبایی چیزی ندیدم.
وی با بیان اینکه هر فردی یک مهارتی دارد، ادامه داد: متاسفانه دانشگاههای ما فقط مدرکهایی مانند لیسانس میدهند و متاسفانه از مهارتآموزی در دانشگاههای ما غفلت شده است.
قرائتی با اشاره به اینکه فردی میخواست ازدواج کند به او گفتند : « چه داری » ، گفت : « چیزی ندارم به جز آمادگی » ؛ افزود: برای پیدا کردن شغل درست است که باید آمادگی داشته باشیم، اما مهارت هم لازم است.
وی با توصیه به دانشجویان که درس دانشگاه را بخوانید، اما بدانید که علم فقط در دانشگاه نیست، بیان کرد: نسل آینده باید مهارت داشته باشد تا بتواند موفق شود و پدر و مادرها باید استعداد بچههای خود را کشف کنند و این نکته توجه داشته باشند که خیلی از افراد دانشگاه رفتنشان الکی است در حالیکه استعدادهای خیلی بهتری در آنها وجود دارد.
این مفسر قرآن کریم، با بیان اینکه رگبار شبهات در کشور از سوی دشمن وجود دارد و شبهات نسل جوان باید پاسخ داده شود، گفت: توجیه کردن حماقت است و متاسفانه خیلی از مسئولان ما سعی میکنند، توجیه کنند.
وی با اشاره به اینکه تضعیف نظام جنایت است و نباید با یک حرف و سخنرانی که اصالت هم ندارد، نظام اسلامی را تضعیف کرد، افزود: تکمیل رسالت ما در نظام است و همه ما با هر توانی که داریم، وظیفه داریم در جهت تکمیل نظام مقدس اسلامی تلاش کنیم.
قرائتی با بیان اینکه خدا به ما نیازی ندارد و این ما هستیم که در هر شرایطی به خداوند نیازمند هستیم، ادامه داد: دانشجویان، دانشمندان و اساتید؛ در هر سطحی که هستید، خودتان را باسواد ندانید و بدانید که قرآن میفرماید : « همه شما با هم در مقابل خداوند یک ذره سواد دارید » .
وی با توصیه به اینکه خودتان را برای تربیت یک نسل بزرگ آماده کنید و در این راه اطلاعات خود را برای پاسخگویی به شبهات دینی این نسل تکمیل کنید، گفت: معلم کار پخش علم به مغز انسانها را در برعهده دارد و معلم باید هم علم یاد بگیرد و هم تولیدکننده و هم توزیع کننده علم باشد.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور، با بیان اینکه اگر کار خوب یاد یک دانش آموز بدهید تا زمانی که آن فرد در دنیا آن کار خیر انجام میدهد معلم نیز در ثوابش شریک است، افزود: اگر کار بدی را آموزش بدهید تا زمانی که آن گناه انجام میشود، شما نیز در آن گناه شریک هستید و بدانید که معلم انسانساز است.
وی با اشاره به اینکه در حوادث اخیر شاهد حضور برخی از نوجوانان بودیم؛ یعنی نسلی که توسط معلمان جمهوری اسلامی تربیت شدند و این نشان میدهد که برخی از معلمان ما در تربیت صحیح دانش آموزان موفق نبودند، گفت: معلمان باید بچهها را نمازخوان تربیت کنند و بدانند که دیپلم و لیسانس تارکالصلوه به هیچ دردی نمیخورد.
قرائتی با بیان اینکه اشتباه من این بود که به تلویزیون رفتم، چرا که اثر گفتوگوی چهره به چهره خیلی بیشتر است، افزود: معلم باید با بچهها چهره به چهره حرف بزند، آموزش بدهد و با آنها انس بگیرد.
وی با اشاره به اینکه باید با بچهها با محبت برخورد کنید و بدانید نسل آینده ما به محبت نیاز دارد، ادامه دارد، گفت: ما در دنیا مشکل علم نداریم و مشکل ما اخلاق است؛ آمریکا این همه علم دارد، اما اخلاق ندارد به همین علت در دنیا از او نفرت دارند.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور، با بیان اینکه علم باید انسان را به تکامل برساند و هر علمی مفید نیست، افزود: متاسفانه بسیاری از روزنامهها و فیلمهایی که وجود دارد، هیچ اثری در رشد و تعالی انسان ندارد.
وی با تاکید بر اینکه معلمان باید چیزهایی را یاد بچهها بدهند که مشکلی از جامعه را برطرف کند و علم باید مفید باشد، گفت: دانستن علم باید یا واجب باشد یا مستحب و یا اینکه مشکلی از مشکلات جامعه را برطرف کند و دانستن هر چیزی واجب نیست.
قرائتی با بیان اینکه مزه قرآن را بچشید و به نسل جوان بچشانید و فرزندان خود را با قرآن مأنوس کنید، افزود: لغزش نسل نو از غفلت معلمان است و خیلی بد است در کشور ما فردی دیپلم بگیرد، لیسانس بگیرد، اما نتواند قرآن بخواند.
پایان پیام/
نظرات بینندگان
علم حوادثی نادر یا توفیقی یا ... برای برخی مردم مثل حفظ معجزه وار قرآن توسط کربلایی کاظم ساروقی یا دسترسی به دانش یا اطلاعاتی در عالم رؤیای صادق یا ... را چه نامیده و در کدام دسته اکتساب یا انتساب یا ... باید قرار داد؟
سلام
اولا مگر کربلایی کاظم ساروقی از شخض پیغمبر(ص) بالاتر بوده که برایش این اتفاق افتاده است.همان پیامبر که سعی در حفظ قرآن می نمود خدا به اوعرض می کند :لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ .پس خداوند ایشان را بدون تلاش حافظ می نمود.در صورتیکه اینچنین نکرد و پیامبر کلام وحی را اکتساب و بسیار تلاش برحفظ نمود و دیگران هم همینطور.و بنده ماجرای ساروقی را اگر حافظ شده، بدون تلاش قبلیش قبول ندارم مگراینکه تدریجا مخفیانه باتلاش حفظ کرده باشد و به صورت دفعی علنی نموده باشد.عوالم رویای صادقی را هم که جنابعالی بیان نمودید چیزی جز درگیری های مقولات 6 گانهء ذهن در طول مدت بیداری که آن درگیریها و مناوی درون ذهنی،در خوابی قصیر اما درگیر و متصل به تحرک آن قوا، نمود می یابد،نمی دانم .انتساب مربوط به استعداد ژنتیکی است اما فعلیت آن تلاش وآموزش می خواهد و علم نادر و توفیقی به قول شما، هرگز یافت نشده مگر به خدعهء نیرنگ بازان در باور ساده لوحان سادهء تنبل.
با توجه به ظرفیت اجتماع، هر سخنی نمی توان گفت چرا که اجتماع باید به جنبه برسد. مراد از جنبه داشتن،یعنی به سطحی از علم برسد که معنای خدا و امور متافیزیک را به گونه ای با امور فیزیکی ،تطابق دهد که نه از هوا وابماند و نه از زمین.من مسائل دیگر را نیاوردم که مبادا به لحاظ کمی دانش و علم بسیاری از افراد منجر به دین گریزی گردد.معنای واقعی دین هم از تونل علم می گذرد که در حال حاضر این تونل در بسیاری جوامع هنوز ساخنه و پرداخته نشده است.سخن فلاسفه و کلام معصوم است که بال پرواز آدمی همانا علم و تقواست.این دو باید توام باشد تا ظرفیت دین پذیری علمی و معرفت شناختی ،حاصل گردد.فلاسفه و اندیشمندان بسیاری از جانب ظاهربینان به ظاهر دین دار، مهر ملحد خورده و تبعید و اعدام شده اند.خرافه زدایی زمان می برد.
البته هر انسانی بر اساس عقل و علم و تجربیات و توفیقات و باورهای خویش یا افراد موثق مطالبی را قبول و یا رد می کند و آمده است که: الناس اعداء ماجهلوا
من می خواستم نظر شما را بدانم، از اینکه پاسخ دادید ممنون.
البته پاسخ خوب و جالبی دادید ولیکن آیا کاربرد لا تُحَرِّكْ ... صرفاً مرتبط با حفظ است؟ یا به درستی تفسیر کردید؟ من نگفتم که کربلایی کاظم بالاتر از پیامبر(ص) است ولیکن قدرت خدا بالاتر است.
البته بنده حفظ معجزه وار ایشان را به دلایلی قبول دارم.
همچنین مکاشفه و رؤیای صادق را قبول دارم که در آن آگاهی یا خبر یا علمی بدست آید.
طلب المعارف من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق للانکارنا
حدیث پایانی که نقل کردید مضمونا و به لحاظ عقلی درست است و مراد از معرفت شناختی در آن صرفا خداشناسی تعقلی است و نه تصوّری. و سایر معارف راشامل نمی شود. لاکن اگر جنابعالی هم بر اعتقاد بسیاری از اشخاص هستید که ادعای تشرف به محضر امام زمان را داشته اند من هیچ حرفی ندارم جز اینکه بگویم :فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا.ایضا کلمات صریح فهو کذاب مفتر هیچ راهی را بر ادعاگران تشرف باز نمی گذارد.ثالثا همانطور که اسرائیلیات تا به امروز در متون ریشه دوانیده است نمی توان منکر سنیّات یا شیعیّات یا مسیحیّات و بودائیات و غیر ذالک شد.جنگ فرهنگی همیشه درتمام مسائل بوده است.نمونه بگویم:تغییر قبله-تعطیلی جمعه در اسلام و شنبه در یهود و یکشنبه در مسیح-قرار نیست انسان عاقل ،بدون تحقیق و علم ،مجذوب هر سخن و رفتار و شاکله ای شود.عصر ادعاگران اینچنینی با رخ نمودن تکنولوژی اعجاز گونه ،به سر آمده است.آنانی هم که سعی دارند به اعجازهای امروزی جنبهء دینی دهند ،معنای دین را فهم نکرده اند.طریقهء اهل بیت ،طریقهء علم و عقل و تحقیق است نه باورهای خرافی و ادعاهای واهی.
شما از کجا فهمیدید سایر معارف را شامل نمی شود؟ قطعا معارفی را شامل نمی شود.
البته بحث ما تشرف نبود و لیکن در مورد تشرف، هم دروغ گفته اند و هم راست و ... و آنچه که صریحاً بیان شده، خورشید پشت ابر است. اختصاراً خورشید پشت ابر بر هر کس که بخواهد و در هر موردی که بخواهد و به هر اندازه که بخواهد، می تابد و این یک توفیق است؛ مثال آن توسّلهای شگفت انگیزی است که پاسخهای شگفت انگیزی را دریافت کرده است. در ضمن افرادی هستند که تشرف داشته اند ولی هیچ غرور و تکبّر و ادعایی نداشته اند و عاشقانه به سختی آنچه در تشرف اشاره شده اند عمل کرده اند.
آری، اسرائیلیات و ... همگی به وقوع پیوستهاند و لیکن به نظر میرسد جنابعالی فعلاً مجذوب نفی حقایقی هستید؛ اجابت دیر یا زودِ دعای یک پاک نیّتِ ساعیِ ستمدیدۀ ستمکشیدۀ ستمنکرده، گاه در حدّ یک درگاه اثبات اعجاز یا توفیق است.
آری، طریقهء اهل بیت ،طریقهء علم و عقل و تحقیق است نه باورهای خرافی و ادعاهای واهی. و همچنین اینکه: طلب المعارف من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق للانکارنا
مگرمعارف اهل بیت شامل علوم امروزی می شود؟شما سری به نهج البلاغه و صحیفه و دعای عرفه و تمام ادعیه که از معصومین آمده و تمام احادیث و تفاسیر و وروایات معصومین بیندازید تا ادعای ما بر شما از همان مباحث خودشان ثابت شود.ثانیا اگر جنابعالی نمی دانید ، در مورد مصدر و جریان حدیت که آوردید ،مطالعه کنید و آن از شخصی بیان شده که ادعای تشرف کرده و از امام زمان حدیث کرده است .ثالثا:روش امام باقر و امام صادق در تالیف و تحقیق خودم با عنوان سره و ناسره آورده ام که علم و عقل و تحقیق روش ایشان و حوزهء معارف، گسترده تر شده است.رابعا هیچ توفیقی دفعی حاصل نیاید چرا که شانس جزء موارد متغیر و بلا تبات بیرونی است و ایضا :لیس للانسان الا ما سعی.خامسا امراعجاز شخصی نیست و مختص فقط به رسولانی است که باید بر اجتماع نمایان شود.سادسا:تشرف چه چیزی را درمان می کند جایی که :مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا.باشد.شما علم الحدیث و درایه الحدث مرحوم شانه چی را بخوانید تا فهم حدیث برایتان آسانتر شود.
7-خورشید پشت ابر فقط بر پشت ابر می تابد نه برحیطه های ذیل آن. این مصداق تعقلی نیست8-توسل شگفت انگیز که می گویید جواب داده است، مربوط به تجارب شخصی و ادعای انفرادی است که بیشتر باید از جنبه های روانشناختی ،رفتار و روان و بیان آن ادعاگر مورد مطالعهء علمی قرار گیرد.9-اجابت دعا مختص به شیعه و سایر مذاهب و ادیان نیست در بسیاری جوامع لائیک بسیار افرادی بوده اند که بدون توسل و دعا و گریه و ذکر ،تنگناهایشان به طور غیر معمول برطرف و مشکلشان حل گردیده شده است و خودشان آنرا به عوالم دیگر نسبت داده اند(فیلمهای مستند زیاد است).10-معنای حقایق چیست؟شما اگر دسترسی پیدا کرده اید بگویید؟11-سعی کنید سخنی را که فرا می گیرید فقط برای تکرار نباشد .معنی علم و تعقل و تحقیق که گفته ام در نزد شما مثل اینکه امری ساده و بدون اصطلاح معناست اگر نمی بود دوباره بر همان برداشت خودتان تاکید نمی کردید.علم یک شبه پدید ناید.بیرق خرافه گرایان (تنبلهای بیکار و ناکاربلد) در طول زمان قصد افتادن نداشته است.
رحمت خدا بر شما و شیبانی های طبس و ... و دکتر عباس شیبانی!
مگرمعارف اهل بیت شامل علوم امروزی نشده است؟
می دانستم که کسی است برای هدایت یافتن به دنبال عرفان و فلسفه و ... بوده تا در تشرّفی گفته شده که معارف را از طریق معارف ما جستجو کنید و این علمی، عقلانی و حقیقی است و من چون شما سخن از فلسفه زدید عمداً نوشتم.
رابعاً آری، هیچ توفیقی بدون پیشینۀ شایستگی ندیده ام. سعی کرده که توفیق یافته و خداوند ناظر سعی او بوده است.
خامسا بله من هم می دانم که اعجاز به معنای خاص برای رسولان و نمایان کردن قدرت خداوند بوده است. ولی خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند ولو با اعجاز شخصی!
هرچند که منظور از آوردن این آیه چیز دیگریست و لیکن اتّفاقاً تشرّف برای کسانی، همین طلب هدایت یافتن از سوی امام هدایتگر(عج) است.
علم و درایت و نقد حدیث محتاج به حاشیه نویسی است
درود و رحمت خدا بر جنابعالی
قطعا علوم امروزی در معارف اهل بیت نبوده است. چند صد رشتهء دانشگاهی امروز در کجای معارف اهل بیت بوده است و دستی در آن داشته اند؟.حتی علوم تعقلی هم طبق سخن پیامبر(ص) صحه بر روش ارسطویی داشته است.(لوکان ارسطو فی زمانی،آمن بی).این حدیت توسط بابا افضل کاشانی عارف در شرح رسالهء تفاحیهء ارسطو آمده و طبق نظر استاد جوادی عاملی ،علمای بزرگ اسلامی هر شب جمعه ،برای شادی روح ارسطومجلس فاتحه خوانی و خیرات برپا می نموده اند. علم و درایت و نقد حدیث نیاز به حاشیه نویسی ندارد بلکه نیاز به سطح علم و فهم و نکته سنجی و تطبیق تاریخی -فکری دارد.حاشیه نویسی های بی مفهوم و تفاسیرنه چندان عقل پسند، زیاد دیده ایم.تفسیر آیه هایی هم که گفتم دقیق است.واعتصموا بحبل الله(کلام خدا).این همه تفاریق از تفاسیر و برداشتهای ناصواب است که گریبانگیر جوامع انسانی شده وتاسطح وهم ،نزول یافته که محصولش چیزی جز غرور و دشمنی و نفاق و فرهنگ منیّت،نیست.وهم ،انسان سالک را از مسیرش باز داشته و به قهقرا می برد.
چرا مغالطه می فرمایید! قطعا علم دامنه ای از اشتراک و اجتماع دارد؛ و ممکن است علومی از علوم امروزی در معارف اهل بیت نبوده باشد.
و اما معارف اهل بیت؛ معرفتی که داشته اند با معرفتی که بیان کرده اند فرق می کند. چه بسا این صد رشته دانشگاهی و چند هزار مقاله و ... حداکثر همان دو حرف علمی باشد که تا ظهور حضرت(عج) بیان می شود و حضور علنی ایشان انقلاب علمی بزرگتری ایجاد می کند.
و اینکه فرموده اید پیامبر فرموده اند که ارسطو در زمان من به من ایمان می آورد خود نشانه اینست که تایید بر علوم عقلیست و من هم تایید و یادآور می شوم که آنچه را که عقل حکم می کند شرع نیز حکم می کند و بالعکس. ولیکن منظور و مقصود تایید فلسفه بافی و انکار و قبول نکردن آنچه که با کاسه سر مشاهده نشده است و ... نیست و این جمله نهایتی از عقلانیت است که: طلب المعارف من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق للانکارنا
در ضمن علم و درایت و نقد حدیث قابلیت حاشیه نویسی دارد
خواهشا بیایید بی خیال شویم من امتحان دارم، نمی گذارید درسم را بخوانم !
1. حدیثی که با این متن مشهور شده: «طلب المعارف من غیر طریقنا مساوق لانکارنا»، سند معتبری ندارد و در منابع روایی معتبر موجود نیست.2. البته روایاتی وجود دارد که اهل بیت(ع) را مرجع منحصر به فرد علمی میداند: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) یَقُولُ وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ یُقَالُ لَهُ عُثْمَانُ الْأَعْمَى وَ هُوَ یَقُولُ إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِیَّ یَزْعُمُ أَنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ الْعِلْمَ یُؤْذِی رِیحُ بُطُونِهِمْ أَهْلَ النَّارِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) فَهَلَکَ إِذَنْ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مَا زَالَ الْعِلْمُ مَکْتُوماً مُنْذُ بَعَثَ اللَّهُ نُوحاً (ع) فَلْیَذْهَبِ الْحَسَنُ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَوَ اللَّهِ مَا یُوجَدُ الْعِلْمُ إِلَّا هَاهُنَا»؛دنباله دارد.....
3. در مقابل روایاتی وجود دارد که مؤمنان و مسلمانان را به دریافت علم و دانش حکمت، به طور خاص و مطلق دانش به طور عام تشویق و ترغیب میکند؛ مانند:
3-2. «خُذِ الْحِکْمَةَ مِمَّنْ أَتَاکَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ»؛[3] حکمت را فرا گیر از هر کسی که باشد، به سخن نگاه کن، نه به گوینده آن.
3-3. «خذ الحکمة أنّى کانت فإنّ الحکمة ضالّة کلّ مؤمن»؛[4] حکمت را فرا گیر هر جا که باشد؛ چراکه حکمت گم شده مؤمن است.
3-4. «ضَالَّةُ الْعَاقِلِ الْحِکْمَةُ فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا حَیْثُ کَانَت»؛[5] حکمت گم شده عاقل است، پس او مستحقتر به دریافت آن است هر کجا که باشد.
این روایات و روایاتی از این دست، به روشنی بیانگر آن است که انسان میتواند با استفاده از قدرت عقل خود، حکمت و دانش را از هر فردی که سخن حکیمانهای بر زبان میآورد، بیاموزد.
4. با توجه به مطالب ارائه شده، در مجموع میتوان گفت؛ جمع میان این احادیث(احادیثی که میگوید مرجع علمی باید ائمه باشند و روایاتی که میگوید علم را از هر شخصی میتوان دریافت نمود) آن است که با در دسترس بودن امام معصوم و در اختیار داشتن خزائن و منابع تعالیم ائمه(ع)، به سراغ دیگران رفتن رسم انصاف نیست.
5. این ادعا نیز پذیرفته نیست که علومی؛ مانند فلسفه و عرفان هیچ ارتباطی با اهل بیت نداشته باشند، بلکه برعکس اگر کسی اندک تأملی در تعالیم اهل بیت داشته باشد درخواهد یافت که آن بزرگوران منبع مسائل فلسفی و عرفانی بودند، و تعالیم به یادگار مانده از آنان سرشار از موضوعات دقیق فلسفی و عمیق عرفانی است
وقتی طرف با داشتن دو دکترای فلسفه و عرفان و با داشتن 62 مقاله نتوانسته پاسخی در خور به شما بدهد یعنی طلب المعارف من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق للانکارنا
کامنتها را خوب مطالعه فرمایید.1-چنگ زدن به یک روایت فاقد اعتبار که شما هم همان را گفته اید اولین اشتباه بزرگ است و مابقی اشتباهات نیز بیشتر می شود.2-طرق من و استادم اهل بیتی است نه احتجاجات بر اساس اصل یک روایت داستانگونهء بی اعتبار.که قبلا رد شد.3-برود از آقای قرائتی بپرسد.شاید مصادیق ایشان سخنش را تایید کند.من چنین سخنان و ادله ای را نه تایید می کنم و نه تعصب ایدئولوژیکی دارم.تا ریشهء کلامی را هم به جهت دانش تضمنی و هم مراجعه به نظرات دیگران در نیاورم قضاوت نمی کنم و سخنی نمی آورم.رسالت ما حکومتی نیست بلکه تعلیمی و تربیتی است.
و امام زمان(عج) هم کلام غیر عاقلانه نمی فرمایند، اگر این جمله را هم امام زمان(عج) نگفته باشند پس مردود نبوده و می فرمودند یا تایید میکردند
شمولگرایی حسابش از بی اخلاقی علمی جداست.این از اخلاق علمی و انسانی و دینی نیست که مضمون هر کلامی راهرچند خوب و عالی هم باشد به یک پیامبر یا امام یا اولیاء نسبت دهیم تا سرعت قبول آن را در نزد مخاطبین بالا ببریم.کاری که زیاد شاهدش بوده ایم و از منابر با مبدا قال الرسول و قال المعصوم و قال الباقر و قال الصادق و قال الحجه و دیگران اعم قال ابوحنیفه و قال عمرو عاص و قال عبدالله بن عمر و قال ابوهریره و غیره.. زیاد شنیده ایم و با اینهمه حال و روزمان وضع موجود شده است.خدا خودش به داد آنانی برسد که بر خدا افتراء می بندند و سخن خویش را به اولیا نسبت می دهند و هدفشان حرمت خواهی و تصدیق بزرگی واعمالشان در این چند صباح عمر است.
آنچه نوشتید درست است چه بسا کسانی دروغ بگویند و نیت هایی در سر داشته باشند و عامداً سوء استفاده هایی کنند و یا نه، موضوعی برایشان مشتبه شده باشد و تفسیر اشتباه کنند.
ولی همه اینطور نیستند، هستند کسانی که راست بگویند و هستند کسانی که چون تجربه نکرده اند به نعمت راستگویان اتهام دروغگویی ببندند و هستند کسانی که چون کمی تجربه کرده اند، تجربه بیشتر دیگران را غیرممکن نمی دانند، نه زود ردّ می کنند و نه زود تایید می کنند بلکه عقلانیت یا نقلی بودن یا واثق بودن آن را برای ردّ یا قبول بررسی می کنند.
مثلاً اگر فلانی در عالم رؤیا یا مکاشفه یا دیدار گفت و شنودی داشته است، آیا بیان آن گفت و شنودها، نسبت دادن است؟
1-تاریخ جهانگشای جوینی(3جلد.گزاره ها مشکل است و نیاز به فرهنگ لغت خواهید داشت)
2-خداوند الموت.الامام حسن صباح.(پل آمیر فرانسوی-ترجمه ذبیح الله منصوری)
3-فرقهءاسماعیلیه(دکتر فرهادی)
4-خواجهء تاجدار
5-حلیه المتقین(محمد باقر مجلسی-چاپهای قبل 1360)
6-نهج البلاغه.صرفا ترجمه دکتر اسدالله مبشری.ترجمه و برداشتهای جدید را چندان قبول ندارم و نامشان را هم نمی آورم)
7-داستانهای شاهنامه(دکتر حشمت الله ریاضی-از نظر من واقعیات شاهنامه و ایران باستان است.نقشه ها دقیق است)
8-تصوف در هند(حشمت الله ریاضی)
9-عمر فاروق خلیفه دوم-(محمد حسین هیکل مصری-فکر کنم چاپ الازهرمصر بود یا موسسه ای پاکستانی که ترجمه شده بود و مترجم را بیاد ندارم)
این کتابها تا حدود زیادی،تاریخ فکری -خرافی-واقعیات و باورها در اعصار را نمایان می سازد.رشحه ای از خوانشهای گذشته ام را بیان داشتم و فکر کنم برای ایجاد یک باور درست و تطابق تاریخ فعلی و گذشته کفایت کند.
1 - همه چیز را نمی دانم و غرور علمی ندارم
2- باور دارم که گاه ممکن است کسی چیزی بداند که هیچکس نداند.
3- اینکه می گویید سوء استفاده هایی از باورهای غلط و خرافی شده است و مثالهایی زده اید و کتابهایی معرفی کرده اید بعضی از آنها را می دانم و باور دارم که سوء استفاده شده است.
4- به جانم قسم به رؤیای صادق و ... و دیدار موردی (نه اختیاری) افرادی باور دارم.
ادامه دارد ....
برادر شیبانی، منکر توفیقات افشا شده برخی از افراد نشوید، چه بسا باشند کسانی که گوشه ای را افشا کرده اند و میمیرند و قسمت زیادی را افشا نمی کنند.
رویای صادق یک حقیقت غیر قابل انکاراست
شیطان در قالب پیامبر امکان ظهور در خواب را ندارد پس در مورد بقیه معصومین می تواند؟
توفیق در تلاش است ولیکن کسانی بسیارتلاش کرده و می کنند ولیکن شرایط آنها را بسیار مظلوم می کند و مظلومینی مورد عنایت ویژه خداوند قرار میگیرند، معلوم است که انسان باید ابتدا سعی و تلاش کند.
چقدر شما و 92 بر رویای صادق تاکید دارید.عزیزم قدرت تخیل انسان در بیداری زیاد است و قدرت واهمه اش زیادتر.در هنگام خواب هم، ذهن ذخیره ای از تمام آن مخیلات و وهمیات است.یک فیلمساز تخیلی هم هزاران فیلم می سازد و امکان اینکه چند فیلمش روزی به واقعیت برسد هست.دقیقا خواب هم همینطور است.گذر از زمان و رفتن به قبل و رفتن به آینده ،متعلق به قوهء مخیله و واهمه است.در خواب تصویری از آنها رخ می نماید و درآرشیو حافظه ،جای می گیرد.وقوع برخی از آنها هم بلا احتمال نیست.طبق نظر شما پس فرعون یا نبی یا امام یا مومن بوده که آن خواب را دیده است؟نه عزیزم ،خواب همگانی است و مومن و غیر مومن نمی شناسد، چون مخیله و واهمه انسانی است.در حیوانات هم هست اما بلا تصویر.چون صاحب واهمه و مخیله نیستند.و اگر باشند تصویری نامفهوم را رویت می کنند.والسلام
مشکل از سوی شماست و نه از سوی من و ناشناس
من منکر کثرت و وجود رؤیای غیر صادق نیستم ولی شما منکر وجود رؤیای صادق هستید
حتی در سفر بعدی که از آن محل ردّ شدم به همان مسجد رفته و باز همان فرد را دیدم و در این باب و احتمال تشکیک در آن از سوی دیگران، با او گفتگو کردم ولی در کمال حیرت، مزید بر استخراج دلیل و استدلال بی نظیر که تا کنون در هیچ جا نشنیده و ندیده ام با نشان دادن و بیان مطالبی از درون کتب احادیث موجود در کتابخانه مسجد با من سخنانی گفت که آنها را هم در هیچ مجلس و محفلی نشنیده ام و یقینم به رؤیای صادقی که دیدم بیشتر شد.
ایراد گرفتید که چرا به رؤیای صادق توجه دارم، شما وقتی منکر رویای صادق که وجودش انکار ناپذیر است می شوید. آیا مطالب دیگری غیر از رؤیای صادق را بیان می کردم که آنها را هم منکر شوید؟ در متون فوق به نظر رسید شما کربلایی کاظم ساروقی را هم منکر شدید.
اگر یوسف(ع) که شایستگی رویای صادقش بیشتر است به تنهایی خواب می دید و به تنهایی تعبیر می کرد و ... و مصر دچار قــحـــطــــی می شد، مردم زمانه اش از چشم چه کسی میدیدند؟ در حالی که حکم و مشیت الهی بود و چه بسا رازی از رازهای یوسف(ع)
اگر یوسف (ع) خواب می دید، در آن زمان که در زندان بود آیا به خوابش، کمر همّت می بستند؟ و اگر می بستند ناقص می بستند و نتیجه ناقص می گرفتند و عیوبی پیش می آمد.
خواب دیدن برخی از افراد برای اینست که خبری را برسانند نه اینکه علمی را می دانند.
در کشور ما ...
آری از نظر من اینها چرت است."حکمتی که در علن رخ ننماید در سِر(نهان) ،غباری از آن برنخیزد"( شیبانی). امروز آنروز نیست.دورهء خرافی به سر آید هر چند قصد محو شدن نداشته باشد.
"پس کیست ستمکارتر از آنکه به ستمدیدگی خویش معترف باشد و راه خلاصی از آن را نجوید"(شیبانی)
حالا شما هر طور که دوست دارید فکر کنید و ...
"پس کیست ستمکارتر از آنکه به ستمدیدگی خویش معترف باشد و راه خلاصی از آن را نجوید" آیه 17 سوره یونس است آن چیز دیگریست و نه این
اولا جناب قرائتی از وقت بازنشستگی شما خیلی وقت است که گذشته است. قانون بازنشستگی ظاهرا برای روحانیون شامل نیست. اگر چنین است پس قانون ناقص است و مشمولیت کلی ندارد.
ثانیا نظام آموزشی و دانشگاه فرهنگیان و همه وزرای آموزش و پروش در تربیت صحیح معلمان ، هیچ موفقیتی نداشته اند.
باز جای شکر دارد که فقط برخی از معلمان موفق نبوده اند. یعنی چیزی حدود ۱۰ تا ۳۰ درصد.
ثالثا تربیت صحیح دانش آموزان فقط با توانایی قرآن خواندن، محقق نمی شود. نوک حمله را به سوی خانواده و رسانه های جمعی و طلاب محترم اشاره روید که در تربیت انسان کوتاهی کرده اند.
چقدر ساده و راحت متهم می کنید و افاضه فضل.
اولا ما در اسلام بازنشستگی به این معنا نداریم بلکه در قوانین داریم و ....
ثانیا الحق که درست تر فرمودید چون اکثر معلمان، نظام آموزشی و وزرا و دانشگاه ها در تربیت صحیح معلمان و دانش آموزان، موفقیت مطلوبی نداشته اند.
ثالثا صحیح و فقط نوک حمله محدود به اینها نیست
رابعا...
البته آقای فرائتی فردی نیکو کار و نیکو گفتار و فهیم و عموما فاضل و دارای نمونه هایی از بینش عمیق و مفید هستند و خداوند ایشان را نگه دارد. آنچه درد است حمایت ناخواسته ایشان از عامه روحانیون است که متاسفانه در میانشان روحانی نما و غاصب بسیار است. فردا خواهند گفت آموزش و فهم و عمل و رغبت انگیزی به قرآن در آزمونهای استخدامی وزارتخانه ها و سازمانها منحصر به لباس روحانیت است همانطور که پیش از این گفته اند. مثل سازمان تبلیغات اسلامی که از سال 95 به بعد برای شرکت در آزمون استخدامی در رشته کارشاس فرهنگی فقط روحانی میگیرد، حیف که عمری در میادین فلسطین تهران و ... تلف و پیر شد و پیر در تمامی آزمونهای استخدامی وزارتخانه ها و سازمانها به جرم پیر بودن با وجود رتبه های یک و تک رقمی کرارا ردّ شد.
ایشان در اسلام خیر، در یک جامعه تدریس می کنند و چون ۴۴ سال و شاید بیشتر معلمی کرده اند برای همین انتظار بازنشستگی می رود.
حضور جوانان در هر عرصه ای باعث طراوت جامعه می شود.
سالخوردگان می بایست کانون مراجعه باشند برای رفع ابهامات و شکافتن نادانسته ها جهت کسب تجربه بیشتر جوانان.
در مورد نکته سوم، انتظار داشتید که تحلیل همه جانبه را فقط در یک کامنت چند سطری بگنجانم؟
در کشور ایران، انسان های خوب و نیکوکار بسیار زیاد هستند قرار نیست آنان به دلیل دارا بودن فقط این صفت، تا آخر عمر جا برای جوانان تنگ کنند. و یا چون انسان نیکوکارند حق دارند در مورد هر مقوله ای، بدون تحقیق و پژوهش و چند جانبه نگری، حکم نسبتا کلی بدهند.
اگر وزیر محترم جسارت اعتراف دارند بفرمایند که معلمان، دانش آموزان را صحیح تربیت نمی کنند. اما در آن صورت نوک حمله به کلی فاکتور دیگر اشاره می رود که روی این اصل، هیچ وزیری چنین اعترافی نمی کند.
پس تا ابد بنشینیم و بگوئیم جناب ایکس فردی شریف و والایی هستند. اما سهم و حق من در دارا بودن و یا ایجاد کردن شایستگی و توانمندی و پرداختن به واقعیت ها، چقدر است؟ هیچ مهم نیست.
آدم های خوب و نیکوکار نیاز ندارد. زیاد بودن این انسانها زیاد هم به نفع جامعه نیست. چون بسیاری از افراد جاهل خود را به موش مردگی زده و بجای تلاش برای معاش، در انتظار سخاوت این افراد می نشینند. و معتاد دریافت بسته های حمایتی و یارانه نقدی و یلدایی
می شوند. پس تعداد جمعیت بیکار نسبت به شاغل بیشتر می شود و بارتکفل در جامعه افزایش می یابد.
کاش جناب قرائتی همانند الگوهای دینی
پیشتاز کارگری و کشاورزی می شدند تا آن بینوا بجای بهره مندی از نیکوکاری ایشان، دنبال کار و تلاش می رفت. گره کور جامعه ما تلاش نکردن گره کثیری از مردم و تبعیت از یک شبه پولدار شدن است. که بارها در صف های گوناگون آن را تجربه کرده ایم. ما عقب می مانیم یا صحیح تربیت نمی شویم و یا نمی کنیم چون تلاش نمی کنیم و راه های میانبر
ما را به هدف غایی پول می رساند.
چون تلاش نمی کنیم از محتوا و کیفیت نیز خبری نیست، حتی در بطن زندگی روزمره.
ارزش صرف وقق نداشت.
علم پیش عالم است و نه پیش پیر و جوان
علم پیشعالم است و نه سابقهداربیمهشده یا بیسابقهبیمهنشده
علم پیش عالم است و نه فرزند شهید یا شهید نشده
علم پیش عالم است و نه ...