در حوزه سیاستگذاریهای اقتصادی نیز نباید از اهمیت اعتماد عمومی غافل شد/ سیاستگذار میتواند با ایجاد نهادهای جدیدی مانند بیمه بیکاری و پرداختهای انتقالی و همچنین شفافسازی نسبت به مشارکت کلیه بخشهای اقتصاد در فرآیند اصلاحات، به شکلگیری و نشر اعتماد اجتماعی کمک کند/ سیاستگذاری که اهمیت اعتماد اجتماعی را درک نکرده باشد و راهکاری برای بهرهبرداری از آن نداشته باشد، بیتردید ناکام خواهد ماند/ ا توانمندی ساختار جاری بسیار محدودتر از سرعت رشد ناکارآمدیها است و به همین دلیل شاهد انباشت مشکلات در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی هستیم/ برنامه اصلاحی دولت که در قالب بودجه سال آینده تهیه شده بود نیز در شرایطی به مجلس شورای اسلامی ارائه شد که اعتماد جامعه نسبت به کارآیی بودجه مخدوش شده بود/ گسترش این باور عمومی که بخشهایی از جامعه به روشهای مختلف از پرداخت مالیات طفره میروند و مشارکتی در تامین مالی اصلاحات ندارند و همچنین بیاعتمادی نسبت به کارآیی توزیع منابع (مخارج)، به موانعی در مسیر اعتمادسازی تبدیل شدند و این باور را در افکار عمومی نشاندند که سهم اقشار مختلف در اصلاحات اقتصادی ناعادلانه است/ علاج زلزله قبل از وقوع باید کرد...
فرشاد مومنی، اقتصاددادن و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در نشست «بودجه ١٣٩٧، تشدید یا کاهش فقر؟» گفته راه نجات ایران از توسعه عادلانه میگذرد. اگر عدالت اجتماعی در مرکز سیاستهای دولت نباشد، هم خود بدنام خواهند شد و خاطرهای بد از خود بهجا میگذارند، هم اوضاع کشور ناهنجارتر خواهد شد.
مومنی با اطمینان گفته موتور بسط دهنده فقر در سال ٩٧، فعالتر از پنج سال قبل خواهد بود. به اعتقاد او خطاهای راهبردی سه دهه گذشته کشور را دچار ورشکستگی مالی در همه سطوح کرده و مردم را به فلاکت و فقر دچار کرده و همچنین تولیدکننده را به بدترین شرایط تاریخی خود رسانده است.
این اقتصاد دان با اشاره به اینکه کانون اصلی بحران، جهتگیریهای سیاسی دولت است گفته این یک بحث نظری نیست که دستکاری قیمتها روی زندگی مردم تأثیر دارد؛ بلکه واقعیت محرزشدهای است که نشان میدهد در سه دهه گذشته دستکاری قیمتهای کلیدی، بهمثابه ابزاری برای کسب درآمد، یک توهم فاجعهساز بوده است.
به گفته او مشکل اقتصاد ایران روی اصل رانتیبودن مناسبات نیست. مشکل سر کانونهای اصابت رانت است. وقتی قدرمطلق قیمتها افزایش مییابد، فقرا فشارهای کمرشکنتری را دریافت میکنند. اگرچه نرخ تورم کاهش چشمگیر یافته؛ اما وقتی افزایش شکنندگی قیمتها با تعمیق رکود و کاهش تعداد شاغلان خانوارها همراه میشود، معلوم است که آنها را به عصیان میکشد.
مومنی به دولت توصیه کرده اگر میخواهد نیروی محرکه توسعه باشد، باید از سیاستهای ناامنکننده حقوق و سیاستهای بیثباتکننده اقتصاد کلان دست بردارد تا رونق اقتصادی ایجاد شود و دولت عایدی خود را از راه مالیات تأمین کند.
افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، افزایش هزینههای زندگی، کاهش دستمزدها، افزایش قیمت کالاهای اساسی، فساد گسترده و فقر و بیکار این روزها باعث نارضایتی عمیق و گسترده جامعه ایران شده است.
بسیاری از اقتصاددانان و جامعهشناسان اعتراضات خیابانی این روزهای ایران را نتیجه سیاستهای ناعادلانه دولتها میدانند.
روزنامه شرق
گروه اخبار/
سیدمحمد بطحایی ؛ وزیر آموزش و پرورش در توئیتی از کشته شدن 2 دانش آموز در ناآرامیهای اخیر خبر داد .
پایان پیام/
مؤسسه آموزشى و پژوهشى امامخمینى به ریاست آیتالله مصباحیزدی با رویکارآمدن احمدینژاد به افزایش ١٠برابری بودجه دست یافت و کماکان در دولت حسن روحانی نیز مسیر خوشایندی در ردیف اعتباری سالانه دارد/ گرچه این روزها آیتالله مصباح هم به جمع منتقدان احمدینژاد پیوسته، اما مرور بودجهای مؤسسه امامخمینی نشان میدهد که احمدینژاد در دوران صدارتش در کمک مالی به اين مؤسسه هیچ کم نگذاشت. حتی بودجه در دوره ریاستجمهوری احمدینژاد بهیکباره از ٣٥٠ میلیون تومان (سال ٨٤ و آخرین سال دوره خاتمی) به ٥/٣ میلیارد تومان در سال ٨٥ رسید؛ یعنی افزایش ١٠برابری/ «اگر بودجه بر مبنای عملکرد باشد و شفاف و پاسخگو، بسیاری از شبههها حل میشود. مؤسسه پژوهشی امام خمینی از مؤسسههای علمی است که کار پژوهشی میکند. حالا من مصداقی نمیگویم، اما پیشتر هم تأکید داشتم اگر معیارها را برای دریافت منابع و بودجه مشخص نکنیم، لابی به میان میآید. همین حالا خیلی از مؤسسههای فرهنگی فعالیتهای درجهیکی دارند، اما هیچ ردیف بودجهای نمیگیرند»./ در بخش دیگری هم آمده: «رصد آسیبهای اعتقادی، سیاسی، امنیتی و اخلاقی و بررسی راههای پیشگیری از آن و ارائه گزارش به ریاست مؤسسه و تأیید صلاحیت افرادی که قرار است از سوی مؤسسه به سایر نهادهای علمی، فرهنگی و اجرائی معرفی شوند. انجام مأموریت یا پروژههای ویژه ارجاعی از ریاست مؤسسه».
ما مردمی بودیم که بیش از دو هزار سال زیرلوای شاه ، شب را به صبح رساندیم تا اینکه چهل سال پیش که اتفاقا در همین ایام سال بود بود، برای اولین بار سر از چهار راه انقلاب در آوردیم. انگار فصل پائیز و زمستان که زمان خوبی برای انقلاب است ؛ چون مردم ما که اغلب کشاورزند، بیکارترند!
فارغ از شوخی اما انقلاب 57 ناگزیر بود. نه کار خدا بود و نه کار آخوندها و نه کار خمینی.کار خلق الله بود. از همه طیف و همه گروه پای علمش سینه می زدند. بین کشوری با آن همه سابقه تاریخی ، اتفاقی بی سابقه بود. شروعی بود برای حرکت به سمت دموکراسی. مثل انقلاب مشروطه. انقلاب را اقشار تحصیل کرده و دانشجویان و روشنفکران و روحانیون آگاه و بی نوا همراهی کردند و در نهایت به وسیله توده و مذهبیون و به ویژه روحانیون مصادره شد. الان از انصاف به دور است که به پدرانمان درباره انقلاب کردنشان نق بزنیم . اصلا همین حال و حوصله ی نقد و رد انقلاب که اکنون روی ذهن و زبان من و شما افتاده است یکی از دستاوردهای همان انقلاب است.
انقلاب ما اگر از فکر انقلابی برخوردار بود اما ما به چیز مهم تری نیاز داشتیم که آن روزها هیچ در خیالمان نبود و آن انقلاب فکری بود. شاید میوه ی انقلاب هنوز کال بود که چیدیم. شاید احساس و هیجان، جای برای تامل و تفکر لازم تنگ کرده بود. شاید اصلا انقلاب ما از سر گرسنگی و شکم خالی بود. شاید انقلاب ما ترجمه ای و اقتباسی بود. سال های بعد، این جنگ تحمیلی بود که به داد انقلاب نو پای ما رسید و آن را بیمه ی عمر کرد. جنگ کاری کرد که كودكي مان با اعلام وضعیت قرمزگذشت و رفتن ناگهانی برادر و عمو و دایی به جبهه. دوستان همكلاسي مان را جنگ ازما گرفت.پشت سر كاروانهاى جبهه سرود خوانان از حسينيه ى انقلاب تا میدان انقلاب حركت كرديم . پشت تابوت گرم شهدا با دستهاى كوچكمان شعار داديم و خلاصه هزار جور انقلاب را همراهی کردیم.
اکنون و پس چهار دهه، خیزشی خودجوش راه افتاده است که نه بدایتش پیداست و نه نهایتش. هنوز رهبری فکری آن معلوم نیست. هنوز دورنمایی از اهداف آن مشخص نیست. شعارها، از شعور لازم برخوردار نیست. مثلا بیهوده در حمایت از خاندان مرتجع پهلوی حرف زده می شود ، هویت دینی و اسلامی ما به سخره گرفته می شود، بی اعتنا به همسایگی دیرین این همه کرد و عرب و بلوچ، به طور احمقانه ای بر طبل آریایی کوبیده می شود.
حرمت جمعیت زنان نیز نگاه داشته نمی شود و فریاد می شود: «زنا به ما پیوستن بی غیرتا نشستن!» حتی چهره های اصول گرا و اصلاح طلب، هر دو در مواجه با آن سردرگم شده اند. یکی که دلواپس است، از تضعیف دولت ، قند در دلش آب می شود و یکی که اهل تدبیر و امید است، با آینده اصلاح طلبی می اندیشد و یکی که فراتر از طیف بندی ها نشسته است، همچنان به حفظ نظام و خون دل خوردن های چهل ساله می اندیشد.
در این میان اما همه به این سرو صدا ها به مثابه ی یک اعتراض می نگرند و به معترضان حق می دهند که مشکل و دردسر بسیار دارند و الا سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند. و گرنه چرا باید اولین سر و صداهاها از جاهای کمترشناخته شده ای مثل ایذه و ابهر و کاشمر بلند شود؟
چرا اولین معترضان باید جوانان بیکار و کشاورزان و کارگران باشند؟
چرا هنوز حتی برخی از روشنفکران و شاعران و نویسندگان با آنها همراه نشده اند؟
شک نیست که تن وطن، تب دارشده است و لذا در مواجه با این بیماری که گرگرفته و چه بسا هذیان بگوید، باید با احتیاط و خونسردی و دوراندیشی لازم تصمیم گرفت و خلاصه کاری نکرد که پشیمانی باز آورد .
ما ملت آزادی هستیم و طبق قانون اساسی و حقوق شهروندی، مردم در بیان انتقادات و حتی اعتراضشان کاملاً آزاد هستند؛ اما در عین حال باید توجه کنیم که نحوه انتقاد و اعتراض باید به گونهای باشد که پایان آن منتهی به بهتر شدن شرایط کشور و زندگی مردم شود/ اینکه در رسانه همه نقدهای مردم را به دستگاه اجرایی برگردانیم، بیدقتی است/ مردم نسبت به اینکه باید با فساد مبارزه جدیتر شود و اینکه برخی چرا مسایل به خوبی برای آنان تبیین نمیشود، نقد دارند/ انتقاد در همه امور کشور حق مردم است و ما معتقدیم حکومت و کشور متعلق به مردم است و مردم باید آنچه میخواهند را به خوبی بیان کنند/ دستگاههای مسئول کشور باید زمینه را برای انتقاد و اعتراض قانونی مردم، حتی راهپیمایی و اجتماع قانونمند آنها فراهم کنند و این حق مردم است؛ اما در عین حال نباید بگذاریم فضایی ایجاد شود که در آن فضا دوستداران انقلاب و مردم نگرانی برای زندگی و امنیتشان، ایجاد شود/ باید همه احساس کنند در این رسانه ملی حضور دارند و بتوانند نظراتشان را بیان کنند. مردم باید احساس کنند که در رسانهها میتوانند حرفهایشان را بیان کنند/ همه باید تلاش کنیم تا به مردم در مقام عمل نشان دهیم که فضای نقد، انتقاد، اعتراض در چارچوب قانون، کاملاً آزاد است، اما فضای تخریب و اغتشاش حتماً فضایی نیست که مردم ما آن را تحمل کنند
بر اساس قانون بودجه سال ۹۶ کل کشور، تراز عملیاتی بودجه نزدیک به ۸۰0 هزار میلیارد ريال کسری دارد یعنی اگر قرار باشد دولت بدون درآمد حاصل از فروش نفت، اوراق بدهی و اوراق مشارکت اداره شود، ۸۰0 هزار میلیارد ريال(معادل ۲۳ درصد از کل منابع عمومی دولت) کم خواهد آورد/ کسري بودجه حدود 600 هزار ميليارد ريالي سال 95 با حدود 33% رشد به 800 هزار ميليارد ريال رسيده است که اين چالش ِ بودجه هاي سمي تا به امروز مي باشد که از سال 88 به بعد کسري بودجه با سرعت سر سام آوري رشد داشته است/ یکی از مهمترین مشکلات بودجه کشور، کسری (خالص تراز عملیاتی) رو به تزاید آن است که از سال 88 به بعد شيب تندتر به خود گرفته است/ مشکل مهم ديگر بودجه کشور، ناتمام ماندن طرحهای عمرانی است در لایحه بودجه سال 1396 برای اتمام طرحهای عمرانی حداقل به 320 هزار میلیارد تومان اعتبار (به قیمتهای فعلی) نیاز دارد/ از سال 88 به بعد عملکردِ روند ِ تحقق ِ منابع عمومي دولت از مصوب کمتر بوده است/ ادامه طرحهای عمرانی به شیوه فعلی به مصلحت کشور نیست. بسیاری از طرحها نه با منطق کارشناسی بلکه با لابی افراد متنفذ تصویب و در بودجه گنجانده میشود/ نکته دیگر این است که درباره گنجاندن طرحهای عمرانی در بودجه و احداث و تکمیل آنها با منابع عمومی باید تجدیدنظر اساسی شود. اصولاً باید ورود همه طرحهای انتفاعی به بودجه متوقف شود/ «بودجه دولت دچار کسری پایدار و فزاینده است. علت آن هم رشد پایدار مخارج در دوره وفور نفتی با اتکا به منابع ناپایدار بوده است.» در نتیجه «شرایط بودجه -به خصوص پدیده افزایش هزینههای جاری و ناکافی بودن مخارج سرمایهگذاری- محدودیتهایی را بر رشد اقتصادی وارد خواهد کرد» و عملاً چرخه رشد پایین در اقتصاد ایران تداوم پیدا میکند/ رقم ۶۰ هزار میلیاردی پیشبینیشده برای بودجههای عمرانی با توجه به عملکردی که در طول سالهای گذشته اتفاق افتاده واقعیتر به نظر میرسد؛ چرا که عمدتا ارقام کلان تعیینشده برای بودجههای عمرانی طی سال محقق نمیشوند/ از زمان تصویب برنامه چهارم توسعه، استفاده از روش بودجهریزی عملیاتی و بر مبنای عملکرد به دولت تکلیف شده، ولی همچنان نهتنها ادبیات بودجهریزی عملیاتی در نهادهای دولتی ناشناخته است، بلکه بسترهای مورد نیاز برای استقرار آن نیز ایجاد نشده و وجود ندارد/ پس از گذشت بیش از 10 سال از تکلیف قانونی برای اجرای نظام بودجهریزی عملیاتی، هنوز هم طبقهبندیها و سرفصلهای سند بودجه تغییری نکرده و تنها در حد انجام تکالیف، تغییراتی صوری اعمال شده است. استقرار نظام بودجهریزی عملیاتی پس از برقراری نظام مدیریت و نظارت بر مبنای عملکرد امکانپذیر است و مدیریت بر مبنای عملکرد در شرایطی امکانپذیر است که بسیاری از قوانین و مقررات تغییر یافته و دگرگون شوند...
شاید احتمال می دادند که برخی مسائل پشت درهای بسته گفته شود بهتر باشد/ نخستین توصیه من به وزیر آموزش و پرورش آن است که روال قبلی خویش مبنی بر تعامل با اصحاب رسانه را ادامه دهد و اشتباهات استراتژیک دانش آشتیانی را تکرار نکند/ این گونه تغییرات از منطق خاصی پیروی نمی کنند و بیشتر مبتنی بر توازن نیروها ، میزان حرف شنوی و مطیع بودن و هماهنگ بودن ، مناسبات قبیله ای و طایفه ای و... هستند/ در وزارت آموزش و پرورش معیار مشخصی برای تغییر مدیران وجود ندارد و البته این منحصر به فرد و یا جریان خاصی نیست / معمولا نشست های تودیع و معارفه به تعربف و تعارف و صحبت های کلیشه ای و لبخندها و عکس گرفتن های تصنعی و ژست های نمایشی می گذرد اما واقعا کسی توضیح نمی دهد و روشن نمی کند که چرا آن " نه " و این " آری "/ در این گونه عزل و نصب ها ، اراده های بیرونی مانند نمایندگان مجلس ، استاتداران و... هم نقشی اساسی ایفا می کنند/ در پشت پرده خیلی از امضاها برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی رغم مزین بودن به تابلوی معلم پسندانه " مطالبات معلمان " همین یارگیری ها و لابی گری ها نهفته است/ " وزیر ستیزی " در آموزش و پرورش یک فرهنگ است و چون اساسا فرهنگ " مطالبه گری " و " پرسشگری " در آموزش و پرورش و حتی جامعه تعریف و تببین نشده است و اکثریت معلمان ، وزیر را در قامت یک " قهرمان " ورانداز می کنند پس از مدتی وزیر آموزش و پرورش به " دشمن معلمان " مبدل می شود و بر همین اساس اقدام نمایندگان مجلس مستقیم و یا ضمنی مورد تایید و حمایت جمعیت قابل توجهی از معلمان قرار می گیرد/ اگر قرار بود وزیر آموزش و پرورش فعلی بر مبنای " عملکرد " اقدام به تغییر مدیران کند اولویت نخست باید مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی بود/ مدیری که علی رغم اراده جدی در دولت تدبیر و امید برای تحمل نقادی و فرهنگ پرسشگری به راحتی " معلمان منتقد " را به مراجع قضایی می کشاند/ این مدیر محترم به جای آن که به رسانه و افکار عمومی پاسخ گو باشد به دنبال منتقدان و نویسندگان گشته و از آنان شکایت می کند/ خنیفر هم تاکنون جز یک سری حرف های کلی هیچ برنامه مدونی برای حل چالش های این دانشگاه اعلام نکرده است/ بطحایی حتی به خود اجازه نداد از شورای عالی انقلاب فرهنگی دلیل این وضعیت و عدم تایید را پرسش کند/ در مقایسه با سایر معاونت ها » رضوان حکیم زاده » را " کارآمد " می دانم و به او " نمره قبولی " می دهم . حداقل منتقدان خود را " بی سواد " نمی خواند ، آن ها را تحقیر نمی کند ، مدرک جعلی ندارد ، تفکر ایدئولوژیک اش کم رنگ تر است ، با مافیای کنکور و ثروت نیامیخته است / زمانی مهم ترین عملکرد و دستاورد دولت تدبیر و امید را صیانت از " حقوق شهروندی " و " فضای نقد و نقادی " معرفی می شد و آن مهم ترین وجه تمایز آن از دولت های نهم و دهم بود/ وزیر آموزش و پرورش باید به این وضعیت خاتمه داده و پاسخ گو باشد/ قبلا گفته ام و اکنون با صدای " بلندتر " می گویم : " مدیر و مسئولی که پاسخ گو نیست و خود را از مردم و افکار عمومی طلبکار می داند شایستگی و استحقاق مدیریت در هیچ سطحی را ندارد . "/ مهدی فیض غیر از همان عذرخواهی زبانی اقدام دیگری در جهت مطالبات مجلس دانش آموزی انجام نداد و هیچ یک از مسئولان دانش آموزی بازخواست نشدند . حتی کسی که در مجلس دانش آموزی آن توهین را نسبت به من در حضور دانش آموزان انجام داده بود کماکان به کار خویش ادامه داد/ آیا کسی که ردای ارزش ها و دفاع از آن را بر تن کرده است و در برابر ده ها نماینده دانش آموزان از سراسر کشور دروغ می گوید و خلف وعده می کند آیا انتظار دارد تا همان دانش آموزان و معلمان حرف های او را باور کنند/ آن موقع در مجلس دانش آموزی و تربیون های عمومی با سخنرانی های کسل کننده می خواهیم که به دانش آموزان درس " اخلاق " داده و " اعتماد " آن ها را جلب کنبم...
افزایش بودجه در کنار افزایش مهارتهای مدیران و برنامه ریزی و سازماندهی و ارزیابی عملکرد مدیران و وجود سیستم مدیریت علمی می تواند معضل و کاستی های آموزش و پرورش را جبران نماید/ ناتوانی در مدیریت مخصوصا مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش مخصوصا آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی از علل مهم عقب ماندگی و نارضایتی اولیا و دانش آموزان و معلمان و مدیران می باشد/ عدم وجود یک برنامه جامع انتخاب و پرورش و ارزیابی مدیران از سوی وزارتخانه نیز بر این وضعیت دامن می زند/ " اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمی شود" / داستان انتصاب مدیران در ایران و خصوصا آموزش و پرورش استان مثل داستان توصیه عمه و خاله مطلب فوق هست/ برای آموزش و پرورش استان افرادی تصمیم می گیرند که متخصص امور تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش نیستند/ مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی با یک پروسه غلط و معیوب انتخاب شده است/ بعضی نمایندگان استان که سبد رای خود در انتخابات بعدی مد نظرشان بوده نه برنامه های آموزش و پرورش و صرفا بر اساس روابط و نه ضوابط فرد دیگری از کارتابل وزارت به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان بیرون آمد/ تشکل های مربوط به فرهنگیان یکی از ارکان اساسی روند پاسخ گویی هستند که نقش پل ارتباطی بین مدیر کل و بدنه آموزش و پرورش ( فرهنگیان و دانش آموزان ) و کمک کننده به جریان آزاد و سالم اطلاعات و جلوگیری از از زمینه های فساد احتمالی و فضای استبدادی هستند که نتیجه آن تاثیر مستقیم در رشد و توسعه برنامه ها و اهداف آموزش و پرورش دارد