در روزهای اخیر دو مورد از اعطای پاداشهای بازنشستگی نجومی برخی مدیران بانک مرکزی در رسانهها منتشر شده است. بر اساس اطلاعات موجود، تعداد دیگری از مدیران نیز در وزارتخانههای مهم اقتصادی کشور با پاداشهای درخور توجه در پایان سال ٩۶ بازنشسته شدهاند.
مهرداد لاهوتی نماینده مجلس، با اشاره به اخبار منتشر شده در خصوص پاداش بازنشستگی نجومی چند تن از مدیران بانک مرکزی و برخی دستگاههای اجرایی گفت: با توجه به تصمیم مجلس در قانون بودجه جهت تعیین سقف پاداش پایان خدمت؛ بازنشستگی خودخواسته مدیران با حقوقهای نجومی دور از انتظار نبود.
وی با بیان اینکه خبر دریافت پاداش پایان خدمت میلیاردی یکی از مدیران بانک مرکزی را نه تایید می کنم و نه تکذیب، گفت: در بودجه ۹۷ پاداش پایان خدمت محدود شده و سقف آن ۷ برابر حداقل حقوق است.
سال گذشته حداقل حقوق ۱٫۲ میلیون تومان بوده و طی ۳۰ سال این رقم ۳۶ میلیون تومان شده است و ۷ برابر آن حدود ۲۵۰ میلیون تومان میشود. این در حالی است که در سال ۹۶ سقف دریافتی برای پاداش پایان خدمت لحاظ نشده بود و مدیران میتوانستند با پاداشهای نجومی نیز بازنشست شوند.
لاهوتی ادامه داد، در سال ۹۷، هفت برابر حداقل حقوق حدود ۳۰۰ میلیون تومان است و هر فردی در سال ۹۷ بازنشست شود نمیتواند بیش از این رقم دریافتی داشته باشد. به این ترتیب تعداد زیادی از مدیران تصمیم گرفتند در پایان سال ۹۶ بازنشست شوند تا مشمول حکم قانون بودجه ۹۷ که همان تعیین سقف برای پاداش پایان خدمت است، نشوند.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به اینکه تعداد بازنشستگی های خود خواسته در دستگاههای اجرای در پایان سال ۹۶ محدود نبوده و قاعدتا تعداد زیادی مدیران اجرایی برای اینکه مشمول حکم قانون نشوند، بازنشست شده اند، گفت: هیچ ایرادی به قانون مصوب مجلس وجود ندارد اما وقتی مدیری با حقوقهای ماهیانه بسیار بالا میبیند که بازنشستگی در سال ۹۷ ضرر ۷۰۰ میلیون تومانی برای او به همراه دارد، تصمیم میگیرد در پایان سال ۹۶ بازنشست شود.
درهمینباره، دلیگانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، با بیان اینکه رئیس بانک مرکزی در اواخر سال گذشته یکی از معاونان خود را بازنشسته کرد و به این معاون ٧٠٠ میلیون تومان بهعنوان پاداش پایانخدمت و ۵٠٠ میلیون نیز به عناوین دیگر مانند طلب مرخصیها و… پرداخت کرد، گفت: معاون آقای سیف بالغ بر یک میلیارد و ٢٠٠میلیون تومان پاداش گرفته است؛ اما آقای سیف بلافاصله مجددا او را سر کار برمیگرداند؛ بدون اینکه این مبالغ (پاداش میلیاردی) برگشت داده شود و این معاون دوباره در همان سمت مشغول به کار شد.
او افزود: به نظر میرسد اینجا (بانک مرکزی) انصاف رعایت نشده است. اگر آقای سیف این معاون را نیاز داشت، چرا او را بازنشسته کرد و اگر نیاز نداشت، چرا بعد از یک هفته که پاداش میلیاردی به ایشان داد، او را مجدد در همان سمت مشغول به کار کرد. این نشان میدهد مدیریت در بانک مرکزی وجود ندارد و عمدا مواردی مانند افزایش نرخ دلار را ایجاد کردند.
محمد حسینی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، با اشاره به پرداخت پاداش پایانخدمت نجومی در بانک مرکزی، گفته بود: ارقام نجومی بالای ٨٠٠ میلیون تومان از پاداش پایانخدمت و مانده مرخصی خودشان را دریافت کردند و عجیب این است که در ابتدای سال ٩٧ این افراد مجدد به کار خودشان ادامه دادند.
تسنیم
من یک معلم ساده ام که اصلا نقش سیاسی ندارم . نه خطی و نه ربطی . اما نتوانستم به ماجراهای دوره هشتم مجلس دانش آموزی و اخراج تنها نماینده رسانه صدای معلم بی تفاوت بمانم چون دانشجوی جامعه شناسی هستم . پس بر اساس یک تعهد رشته ای - شغلی دیدگاه خود را بیان می دارم.
احراز بلوغ فکری و جسمی شرط بازی نقش سیاسی
جامعه پذیری افراد طی فرآیندهایی ابتدا در نهاد خانواده و سپس مدرسه شکل می گیرد. کودک و نوجوان با موقعیت سنی مشخص و توانایی هایی با آستانه معین در طی این جریان به فراگیری دانش و مهارت می پردازد. مقتضای سنی او به علاوه پتانسیل انرژی درون ، ایجاب می کند که به کنش و واکنش هایی پرجنب و جوش برای تخلیه انرژی بپردازد.
یک زمان به دلیل جوان بودن جمعیت و برای تحقق امکان شرکت کنندگان بیشتر در هر نوع انتخاباتی ، سن رأی دهنده 15 سال بود. خیلی دیر متوجه شدند که امر رأی دادن کم اهمیت تر از سن دریافت گواهی نامه رانندگی یا ازدواج نیست. هر چند پدیده حساس و رقت آور ازدواج زیر 18 سال هنوز دامن گیر دختران این مرزو بوم همانند خیلی از کشورهای توسعه نیافته هست.
اگر قصد پرورش افرادی ناب را داریم چرا آنان را درگیر بازی نقش های فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی نمی کنیم؟ یک موجود انسانی برای نیل به بلوغ جسمی و فکری می بایست سنین مشخصی را پشت سر بگذارد. باید به مرحله تمیز و تشخیص برسد. باید حق امضاء داشته باشد . باید از کفالت پدر خارج شود. لذا مدتها یعنی تا سال 1388 ، نوجوانان ما با ذوق فرصت اولین شرکت در بازی نقش رأی دهندگان ، برای سرنوشت این کشور تصمیم گرفته اند . جامعه آماری ما با حضور افراد زیر 18 سال در این دوران صلاحیت اجتماعی و عقلانی لازم برای رأی دادن را نداشته اند. آنان بر اساس احساسات نوجوانی خود فعالیت واقعی سیاسی کردند نه بازی نقش سیاسی.
قطع یقین یکی از مشکلات ما افراد بالغ برای شرکت در هر نوع انتخاباتی ، نداشتن شناخت شخصیتی - اخلاقی و نوع مدیریتی است. ما بر اساس شنیده ها و نه دیده ها ، با توجه به نوع و حجم تبلیغات ، ژشت های آنان در بَنرهای رنگی ، یا شرکت در سخنرانی های آنان ، یا توجه به مخالفان و موافقان آنان و شعارهای داده شده ، به انتخاب نامزد مورد نظر مصمم می شویم و امر مهمی که تعهد این انتخاب را حساس تر و شدیدتر می سازد سهیم شدن ما با هر نوع تصمیم یا حرکت فردای آن فرد انتخاب شده است.گناه و خطای او ، گناه و خطای ما نیز محسوب می شود. اما نوجوان قادر به انجام این امور نیست. نوجوان خام اندیش و خام پندار و خام گفتار است ، لذا سختی انتخاب بزرگان برای اعتمادورزی ، عبرتی است برای ناتوانی آنان.
برقراری برخی فعالیت های اجتماعی همانند شرکت دانش آموزان در شوراهای دانش آموزی یا مجلس دانش آموزی ، نیز از این خامی و سرمنشأ بی انتهای احساسات ، بی بهره نیست. ظاهر ماجرا تربیت نیروهایی است که در آینده نقش سیاسی امروز بازی کرده را به فعلیت درآورند اما واقعیت یا باطن مسأله بسیار پیچیده تر از آن است که ما بخواهیم به تربیت نیروهایی در این زمینه بپردازیم.
سیاست امری غیر قابل پیش بینی است . سیاست بازی شطرنج در عرصه اجتماع است. شاه مهره های سیاست هر دَم با حرکت ناباورانه یا غیرقابل پیش بینی می توانند یک ملت یا قاره یا جهان را مات و مبهوت سازند. سیاست گاه نیازمند اتخاذ تدابیری است که شاید به نفع فقط اقلیت است و یا هم فقط بقای سیاستمداران. جهت فلش سیاست همیشه به نفع ملت کار نمی کند. ما با درگیر کردن دانش آموزان در این حیطه پیچیده ، به پرورش افکاری می پردازیم که خود می خواهیم و این یعنی سلب اراده و اختیار آنان. در ضمن ما توقع و انتظار بر عهده گیری حتمی نقش سیاسی در آینده را به این افراد می دهیم ، آیا همه آنان فقط با یک هدف تربیت و هدایت می شوند؟ یعنی طبق اصل تز و آنتی تز و سنتز ، احتمال وقوع نتیجه ای مافوق تصور یا پیش نویس سیاست ما وجود ندارد؟
به جای تربیت سیاسی 150 دانش آموز بهتر است مهارت زندگی کردن در تمامی ابعاد را به کل دانش آموزان کشور هدیه بخشیم.
حقیقتا مجلس دانش آموزی تمرین دموکراسی و آمادگی جهت ایفای نقش و پذیرش مسئولیت در آینده دانش آموزان و یا ایجاد خود باوری در آنان است ؟
اگر قصد پرورش افرادی ناب را داریم چرا آنان را درگیر بازی نقش های فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی نمی کنیم؟ در این صورت هم اراده و اختیار خود را در انتخاب مسیر حفظ می کنند و هم به امر جامعه پذیری آنان کمک می شود و هم نه فقط به 150 نفر که برای تمامی دانش آموزان کشور اندیشیده می شود.
تمرین دموکراسی در مدارس با احترام به حقوق یکدیگر نیز ممکن می گردد. یا با ترویج تفکر انتقادی یا نقدپذیری معلم و دانش آموز. یا با ملموس کردن تنها روح بخش زندگی یعنی فاکتور آزادی . می توان کتب درسی را به جای فصل بندیهای خسته کننده مغز و روح و جسم دانش آموزان ، به نحوی طراحی کرد که آنان را به تفکر و تأمل و بحث واداریم و خودباوری آنان را تثبیت سازیم.
می توانیم با فرهنگ بومی و قومی دانش آموزان مهربانانه برخورد کنیم و همزیستی مسالمت آمیز را فرا دهیم. با این طریق می توان یک کشور را نجات داد. دموکراسی عملی را عینیت بخشید. به جای تهاجم یا تخاصم آنان علیه یکدیگر ، نوعدوستی و مهربانی و صلح را ترویج نمود. آنان بدین طریق می توانند مهارت های لازم برای فعالیت اقتصادی فردای جامعه را فرا بگیرند و کشور را از بحرانهای بسیار یا وابستگی اقتصادی رهایی دهند. تعهد آموزش و پرورش فراگیری اصول زندگی در تمامی ابعاد یعنی ارزشها و هنجارها و آداب و رسوم و قوانین و مقررات به کودکان و نوجوانان است نه فقط بخشی از آن. ما فقط هنر نصفه و نیمه تفکر سیاسی را به آنان آموزش می دهیم آن هم برای 0/000011 جمعیت دانش آموزی کل کشور. کاستی های امروز جامعه ما بهای سنگین بی توجهی ما به توانایی ها و پتانسیل های بالقوه کل دانش آموزان کشور است که هیچ گاه فرصت به فعلیت درآوردن آنها را نمی یابند. ایران برای تمام دانش آموزان آینده ساز است نه عده قلیل و در بُعد محدود.
یک خبرنگار نماینده تام اختیار ملتی است که به سیاست موجود رأی اعتماد داده است.
مسایل حاشیه ای مجلس دانش آموزی در کل ، بر افکار و باور آنان چه تأثیراتی می گذارد؟ صحنه هایی چون برخورد با نمایندگان رسانه ها ؟ تندگویی یا بدگویی به آنان در حضور نوجوانان ، چه ثمرات ارزشمندی دارد که باید به تحسین مجلس دانش آموزی بنشینیم؟ تجربه کردن آنچه که من معلم در سنین 30 - 40 سالگی آنها را کسب کرده ام برای نوجوان خام اندیش ، هیچ مخاطراتی در بر ندارد؟ اصل حیاتی و اولیه بشر تعامل اجتماعی خوشایند است و وقتی به آزار و ناسزا و تحقیر و اخراج فردی آن هم یک خبرنگار در جلسه منجر می شود ، چارچوب آن آسیب نمی بیند؟
در کل دنیا وجود رسانه ها و خبرنگاران در تمامی شرایط امری پذیرفته شده است تا گویای واقعیت ها باشند. آنان نمایندگان یک ملت هستند که از رخدادها بی خبرند یا از آنها به دورند. یک خبرنگار نماینده تام اختیار ملتی است که به سیاست موجود رأی اعتماد داده است. حتی آنان بر نمایندگان مجلس شورای اسلامی که انتخاب شدۀ همین ملت هستند نیز نظارت و کنترل دارند. خبرنگاران افشاگران رازهای سر به مُهرند تا مردم اطمینان خود به نظام سیاسی را از دست ندهند.
حال با اخراج یکی از این نمایندگان در مجلس دانش آموزی ، ما چه درس اخلاقی یا انضباطی به جمع 150 نوجوان داده ایم؟ یا با ادامه محرومیت شرکت همان رسانه در دوره نهم ،ما کدام خودباوری را در اعضای مجلس دانش آموزی احیا کردیم ؟ غیر از این که نحوه برخورد سیاسی را به او آموزش دادیم ، سرد و بی تعهد.
در دوره هشتم مجلس دانش آموزی ، اگر خلاف یا تخلفی صورت گرفته یا طرح وقوع خلاف و تخلفی بوده ؛ با استفاده از امر شهود و اکتشاف بهتر نبود به بررسی موضوع پرداخته می شد تا دانش آموزان حاضر نیز فرهنگ حل مسأله را فرا می گرفتند نه پاک کردن صورت مسأله را ، آن هم با شدت و برخورد غیردموکراتیک؟!
ما از طریق همین خبرنگاران و رسانه هاست که از دقایق رخدادهای تلخ و شیرین دوران انقلاب و جنگ مطلع می گشتیم و می گردیم . آنان بی باکانه در شرایط صلح و جنگ ، سازندگی و تخریب ، خوشی ها و تلخی ها را به تصویر و پوشش خبری می کشاندند تا من و شما در امنیت و آسایش بسیار جلوی جعبه جادویی به تماشا و تفکر و تعجب و هیجان بپردازیم.
آقای پورسلیمان به عنوان فردی که مورد بی مهری در بین دانش آموزانی قرار گرفته که شاید معلم یکی از آنهاست. حال قضاوت آن دانش آموز به جایگاه معلمی یا به نقش خبرنگاری ایشان چگونه باشد؟ در باور شما چنین صحنه های نازیبا چه اثراتی بر نماینده یک نسل در مجلس دانش آموزی می تواند بگذارد؟ نماینده ای که آموزش دهنده و تعمیم دهنده دیده ها و شنیده های مجلس دانش آموزی است؟
ما در اینجا یعنی سایت صدای معلم با مدیریت آقای پورسلیمان به ترویج آگاهی و فرهنگ حرفه ای خود مشغول هستیم و برخورد ناشایست دیروز عده ای با ایشان ادامه سریال مظلومیت شغل معلمی است که در همه جا دیوار کوتاه سیاستمداران و مدیران و مسئولان کشوری گردیده است . از شورای شهر تا مجلس از شورای نگهبان تا ....... همه در مقصر جلوه دادن معلم و آموزش و پرورش در تمامی مصایب یَدطولائی دارند.
قدری حرمت ، قدری انصاف ، قدری همدلی ، قدری تواضع می تواند دلها را یکی سازد و غمها را به فراموشی سپارد. فرهنگ زیبای ایرانی - اسلامی عذر می خواهم اشتباه کردم را فراموش نکنیم. شاید شما امروز با بیان فقط این دو کلمه جادویی به لطافت بهار بتوانید انگیزه و انگیزش های درونی مدیر یک سایت حرفه ای را احیا و تقویت سازید اما قطع به یقین دانش آموزان مجلس را نیز درس صداقت و پاسداری از ارزشهای والای انسانی می دهید چرا که سیاست در خدمت و اراده انسان است نه انسان در بند سیاست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه دانش آموزی/
امروز سه شنبه 28 فروردین ماه نهمین دوره انتخابات مجلس دانش آموزی و بیستمین دوره انتخابات شوراهای دانش آموزی با حضور مصطفی کواکبیان نماینده مرم تهران در مجلس شورای اسلامی، عباسعلی باقری مدیرکل، عبدالرسول کریمی معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهر تهران، محمود علیگو قائم مقام سازمان دانش آموزی، علیرضا بیگی نژاد رئیس سازمان دانش آموزی شهر تهران و جمعی دیگر از مسئولان در کانون فرهنگی مفتح برگزار شد.
در نشست امروز از « صدای معلم » دعوتی به عمل نیامده بود .
موضوع « تقلب » و « تخلفات گسترده » در هشتمین دوره مجلس دانش آموزی نخستین بار توسط « صدای معلم » آشکار شد . ( این جا )
« صدای معلم » در 22 / 12 / 95 نوشت : " اخباری که توسط نمایندگان دانش آموزان کشور در اختیار صدای معلم قرار گرفته است حاکی از بروز تخلفات گسترده در هشتمین دوره انتخابات مجلس دانش آموزی است که گزارش کامل آن در صدای معلم منتشر خواهد شد . "
پیش از آن مدیر صدای معلم در مجلس دانش آموزی در بدترین و توهین آمیزترین شکل و در برابر دیدگان نمایندگان مجلس دانش آموزی کشور اخراج شد و اجازه شرکت در نشست روز بعد هم از ایشان سلب شد .
در بخشی از آن گزارش چنین آمده بود :
" ... آن ها دائما به مدیر صدای معلم گوشزد می کردند که کار بدون هماهنگی صورت گرفته است .
این در حالی است که نسخه ای از این گزارش در اختیار همه مسئولان حاضر در نشست قرار گرفته بود .
آن ها با توهینی بی سابقه کارت دعوت به این نشست را ضبط کرده و عودت هم ندادند .با وجود آن که هیچ یک حاضر به معرفی خود نشدند دائما تهدید می کردند که صدای معلم را وارد " بلک لیست " خواهند کرد !
« صدای معلم » در ششم فروردین ماه 1396 نامه ای به دانش آشتیانی وزیر وقت آموزش و پرورش در مورد وقایع مجلس دانش آموزی نوشت ( این جا ) اما متاسفانه پاسخی به این نامه داده نشد .
در گفت و گویی که « صدای معلم » با « مهدی فیض » معاون وقت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش این تقلب و تخلفات تایید شد و قول داده شد تا در تابستان سال 96 مجمع فوق العاده برگزار شود .
اما این کار هم هیچ گاه انجام نشد .
تنها واکنش وزارت آموزش و پرورش عذرخواهی با اما و اگرهای فراوان بود .
هیچ مدیر و یا رئیسی در وزارت آموزش و پرورش بابت این تقلب ها ، تخلفات و توهین به یک مدیر رسانه نه عزل شد و نه حتی جا به جا !
« محمد قائمی » سرپرست سابق نمایندگان مجلس دانش آموزی استان تهران در پاسخ به اظهارات « حمیدرضا کفاش » معاون سابق پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش ( این جا ) ضمن تایید این تخلفات و تقلب به صدای معلم گفته بود :
" ...دستاوردهای این مجلس از بین رفتن سرمایه اجتماعی به طوری که من به خانم محرابیان نماینده اقلیتها زنگ زدم گفتم چرا جلسات قطبی شرکت نمی کنید گفتند من نمی توانم با دروغ گوها کار کنم .
در کمال احترام باید به شما بگویم من و شما مسئول این فاجعه هستیم."
جالب این است که در نشست اختتامیه هشتیمن دوره مجلس دانش آموزی که در 4 اردیبشهت ماه برگزار می شود باز هم از " صدای معلم " دعوتی به عمل نیامده است .
حال پرسش از مسئولان وزارت آموزش و پرورش و به ویژه " سازمان دانش آموزی " آن است که تا کی می خواهید با "سرمایه های اجتماعی " و " اعتماد عمومی " بازی کنید و چوب حراج بر آن ها بزنید ؟
چه افراد و یا جریانانی مخالف " شفاف سازی " و " برخورد با آمران و گردانندگان آن تقلب و تخلفات " هستند و چرا با آن ها برخورد نشده است ؟
چرا وزیر آموزش و پرورش در مورد این وقایع سکوت اختیار کرده است ؟
آیا اگر رسانه ای از مسئولان انتقاد کند نتیجه اش " بایکوت " و " تحریم " آن رسانه خواهد بود ؟
پایان گزارش /
نماینده گرمی در مجلس از رییس جمهور خواست که هرچه سریع تر "مصوبه لغو آزمونها" را امضا کند/ می خواهند با فضاسازی رییس جمهور را تحت فشار بگذارند/ نامه میرزاده نظر شخصی او است نظر اعضای کمیسیون متفاوت است/ با وجود ادعا در نامه این نماینده مجلس به رییس جمهور نشانه چندانی از تخصص و تجربه و نگاه علمی دیده نمی شود/ نمایندگان مجلس برای ابراز نظرات خود نامه جمعی می نویسند و هرچه تعداد امضاها بیشتر باشد وزن سیاسی و اهمیت نامه آنها بیشتر است/ میرزاده برخلاف روش عالمان از خود تعریف می کند و خود را فردی دارای تجارب ارزنده و با تخصص تحقیقات آموزشی معرفی می کند/ میرزاده در نامه خود حداقل نیمی از مشکلات آموزش و پرورش را ناشی از آزمون مدارس خاص دانسته است/ آقای میرزاده به عنوان فردی با "تجارب ارزنده و متخصص در تحقیقات آموزشی" چرا این همه دیر متوجه این راه حل جادویی و حلّال عمده مشکلات آموزش و پرورش شده است/ می گویند آزمون مدارس سمپاد منشا انواع مفاسد و مافیا است اما نمی گویند حالا که قرار است سمپاد بماند به جای آزمون مافیازده و فاسد، از چه روشی برای جذب دانش آموز به مدارس سمپاد استفاده کنیم/ رئیس جمهور احتمالا می پرسد با حذف آزمون، از بین انبوه متقاضیان چگونه دانش آموزان دارای استعداد برتر را جذب کنیم/ یک روش ساده، قرعه کشی بین متقاضیان است که عقلایی نیست/ جذب دانش آموز از طریق طرح شهاب خنده دار است چون طرح شهاب مخالف تفکیک دانش آموزان است/در شرایطی که در مدارس دولتی،نه مجریان آموزش دیده داریم و نه فضای کلاس ظرفیت شناسایی 8 استعداد تک تک دانش آموزان را به معلم می دهد و نه همه معلمان حوصله این کارها را دارند، جذب دانش آموز مدارس سمپاد از طریق طرح شهاب خطا و مفسده اش از آزمون بیشتر است/ بطحایی تحت تاثیر دو معاون آموزشی خود شعری گفته است که اکنون در قافیه اش مانده است/ ابتدا قرار بود مدارس سمپاد دوره اول متوسطه ظرف سه سال برچیده شوند/ اندکی بعد متوجه شدند که انحلال مدارس سمپاد در اختیار شورایعالی آموزش و پرورش نیست چون تاسیس این مدارس مصوبه نهادهای بالادستی بوده است/ با یک قدم عقب نشینی به جای انحلال مدارس سمپاد "آزمون ورودی مدارس سمپاد و نمونه دولتی" را در سیبل حملات خود قرار دادند/ مصوبه را منتشر نمی کنند تا معلوم شود هدف چه بوده / معلوم نیست که ورودی های پایه هفتم امسال مدارس سمپاد را چگونه جذب می کنند/ فرضا آزمون بَد و مافیایی و اهریمنی! بسیار خوب، طرح آلترناتیو وزیر چیست/ آقای میرزاده از رییس جمهور می خواهد قبل از اینکه مؤسسات قدرتمندی که فرزندان و آموزش و پرورش این کشور را گروگان کسب و کار خویش نمودهاند و به استعمار کودکان و والدین و نظام تعلیم و تربیت مشغول هستند، مخالفت را جدیتر نمایند،مصوبه را امضا کند/ آقای میرزاده به جای این جملات بی معنا و احساسی و تهدید آمیز در راستای وظایف نظارتی خود از وزیر آموزش و پرورش بخواهد که با استفاده از اختیارات اجرایی خود و با کمک نهادهایی مانند حراست ، دست استعمارگران و گروگان گیران و منفعت طلبان را از آموزش و پرورش کوتاه کند/ مافیای کنکور و آزمون در داخل ستاد آموزش و پرورش پایگاه و عوامل نفوذی دارد، باید این پایگاه را از بین برد/ با وجود ادامه کار مدارس غیر دولتی و شاهد و هیات امنایی و سما و حدود 13 نوع مدرسه خاص ، با حذف آزمون سمپاد ، دست موسسات آزمون و کنکور کوتاه نمی شود
فریده روشن ، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر اصفهان در گفت و گو با بُرنا مطرح کرد:
" آموزش و پرورش مسبب اصلی معضل بیکاری و طلاق است . لزوم تغییر سیاست های آموزش و پرورش متناسب با نیاز جامعه وجود دارد. فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست که آموزش و پرورش اشکال دارد، بلکه خیلی از مباحث و سیاست های آن به ضرر جامعه است. روش آموزش ما باید تغییر کند و متناسب با نیاز و مشکلات جامعه تدوین شود."
سرکار خانم روشن برای متهم کردن آموزش و پرورش همه دلیل یا دلایل دارند. وقتی در این جامعه مسئولین یا دست اندرکاران امور توانایی برون رفت از دور باطل سازمانی یا چرخه معیوب کارکردی آنها را ندارند ، همگی با متهم کردن آموزش و پرورش تیر خلاص می کشند. در واقع آموزش و پرورش تبدیل به سوپاپ اطمینان بزرگ گویی و بزرگ نمایی شما مسئولین در جای جای نظام سیاسی گردیده است.
اول ) گفته اید که سیاست های آموزش و پرورش به ضرر جامعه است! عارضم به حضورتان که : سیاست در آموزش و پرورش اصلا معنا ندارد . متعجبم که شما مگر در این کشور تحصیل نکرده اید ؟ ما فقط در امور سیاسی سیاهی لشکریم هم معلم و هم دانش آموز . اما دنیای سیاست با ما و ما با او بیگانه ایم. ما سیاستی نداریم که به ضرر جامعه باشد ، برعکس این جمله صحیح است ، یعنی سیاست های موجود به ضرر آموزش و پرورش است. نظام سیاسی برای آموزش و پرورش سیاست خاص دارد نه آموزش و پرورش برای جامعه .
دوم ) اشکال آموزش و پرورش فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست ، همان سیاست های موجود اگر اجازه دهد رفتارها و مسائل اجتماعی نیز آموزش داده می شود. مگر آموزش و پرورش اجازه تألیف کتب اختیاری دارد که بخواهد واقعیت های جامعه را به تصویر بکشاند؟ انتظار کارکردهای مذهبی توسط مدارس ، به طور اتومات وار آموزش و پرورش را سفارشی نموده است. ما از فرهنگ کشور فقط بُعد مذهب را آموزش می دهیم و از آموزش ارزش ها و هنجارها و آئین ها و سنن و آداب و رسوم و قوانین و مقررات و.....خبری نیست حال شما انتظار آموزش واقعیت های اجتماعی را دارید؟ شما فیلترهای تألیف کتب درسی را می شناسید؟
سوم ) شما خود به عنوان رئیس شورای فرهنگی یک استان بزرگ یعنی اصفهان چه برنامه تأثیر گذاری بر امور مهمی چون ازدواج و طلاق و بیکاری به جا آورده اید؟ از قدیم گفته اند : یک دست صدا ندارد یا با یک گل بهار نمی شود. حقیقتا اگر همه چیز از گلوی آموزش و پرورش عبور می کند پس حال و روز آن چرا چنین نحیف و نزار است و درمانی برای بیماری این نهاد با عظمت جدی گرفته نمی شود؟ کاش شما ابتدا به حال آموزش و پرورش کشور اشک می ریختید و سپس آن را متهم به کوتاهی می نمودید. پس نقش بنیادی خانواده و رسانه و وزارت با عظمت تر دیگر یعنی فرهنگ و ارشاد اسلامی کجا رفته است؟
سرشت و شخصیت کودک قبل از آن که به دست آموزش و پرورش سپرده شود توسط نهاد خانواده و رسانه ها ی داخلی و خارجی و فضای مجازی و...... به اندازه کافی بمباران ارزشی و ضدارزشی می گردد و ما معلمین می بایست کلی بر این روح و مغز کار شده شکل گرفته شده ، چکش کاری کنیم تا آن را به صلاح آوریم .
بلی در آموزش و پرورش ما مهارتی آموزش داده نمی شود اما بیکاری فقط نتیجه کوتاهی ما نیست . وزارت اقتصاد و مجلس با تدوین قوانین خود نیز مقصرند. حتی بانک مرکزی با سیاست های پولی خود هدایتگر امور مهمی چون اشتغال و تولید یا بیکاری است. وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت صنعت و معدن یا وزارت رفاه ، پس این متهمان اقتصادی ردیف اول در مذموم شمردن معضلات اجتماعی - اقتصادی چون بیکاری منجر به طلاق ، کجایند؟
یاد شعر طنزگونه گویای واقعیت مورد نظر افتادم :
من نبودم دستم بود
تقصیر آستینم بود
آستین مال کت ام بود
کت ام مال بابام بود
این شعر نشان می دهد که به ما از همان دوران طفولیت چنین یاد داده اند که اشتباه خود یا تناقض موجود در یک سازمان را گردن دیگری بیندازیم.
شما مسئولین نظام سیاسی به هنگام احقاق حق و حقوق معلمان سکوت کنید و ابراز عجر و ناتوانی نمائید اما به هنگام جست و جوی مجرم اصلی ، تنها خانۀ بدون دیوار کشور را که هر رهگذری تمامی آنچه که در آن است را می بیند، متهم ردیف اول معرفی کنید.
سرکار خانم روشن ، اگر بیکاری هست که منجر به طلاق نیز می گردد به دلیل وجود مفاسد اقتصادی بیشمار است. نسل ما با واژه اختلاس بیگانه بود اما امروز دقیقا با اثرات مخرب این ویرانگر هر ارزش اقتصادی را خوب می شناسد. در این کشور اختلاس کننده اجازه مهاجرت به سرزمین دیگری را دارد تا عمل زشت او هم مخفی نگه داشته شود و هم فراموش گردد . چون افکار عمومی ذهن فراموشکاری دارد و این به نفع سیاستمداران است.
اگر طلاق هست چون ماهواره و تلگرام و اعتیاد به فضای مجازی است، چون فقر اقتصادی و زایش تجمل گرایی چشم و گوش بسته هست ، چون آهنگ مدرنیته با آهنگ جیب مردم هم ریتم نیست . چون همه دوست دارند آن دیگری برتر مالی شوند. همه امروز دلباخته پولند. طلاق هست چون چندزنی و صیغه کردن امری بدیهی است. طلاق هست چون بی بندو باری جنسی هست. شما که رئیس یک بخش فرهنگی هستید این موارد را از ما بهتر می دانید، حال چطور شده که یقه آموزش و پرورش را برای افزایش بیکاری و طلاق گرفته اید؟!
قاچاق در هر نوع و رگه ای که بخواهید متصور شوید تبدیل به یک رفتار عادی در جامعه گردیده است. ما معلمان بر درهای کارخانه ها و کارگاه های تولیدی کشور مُهر تعطیل نزده ایم . ما معلمان میزان واردات از هر نوع کالای موجود و ناموجود در وطن را نیفزوده ایم.
ما معلمان به جای رسانه های جمعی با عدم تولید فرهنگ و غنابخشی آن ، به فرهنگ بیگانه چراغ سبز نشان نداده ایم.
شما دست اندرکاران امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دقت کنید که با متهم ساختن ساختار نظام آموزشی کشور ما معلمان را نیز متهم می سازید و دستمایه زحمات ما را به باد نیستی می سپارید. زخم های تن ما معلمان بسیار بیشتر و عمیق تر از باور هر یک از شماهاست. باید معلم باشید و معلم زندگی کنید تا شرایط ما را درک کنید. ما معلمان عروسک خیمه شب بازی نیستیم که هر طور دلتان بخواهد ما را کوک کنید یا به رقص وا دارید. ما در سایه شغل پُرملات خود از شعور و تعهد شغلی خودمان برای آموزش فرزندان این مرز و بوم هزینه می کنیم که در غیر این صورت اوضاع جامعه از شرایط فعلی هم وحشتناک تر بود. خود شما چگونه آموزش دیده اید ؟ مدیون هیچکدام از معلمان خودتان نیستید؟
نصایح و روشنگری های ما معلمان در حجم و اندازه و رشد شعور و تفکر افراد جامعه سهم بسزایی دارد که در هیچ یک از کتب درسی نگاشته نشده است. یک دانش آموز آنقدر که از ما معلمان یاد می گیرد از محتوای کتب درسی چیزی نمی آموزد. جملات تحول زای ما معلمان شما را به همین حد و اندازه فعالیت رسانیده است ، لذا به جای متهم و مقصر اعلام کردن آموزش و پرورش و معلمان برای هر پدیده یا معضل اجتماعی ، دست ها را درهم بفشرید تا با تعقیب معلول ها به علت العلل اصلی هدایت شوید. برای حل تمامی تنگناهای کشور به ایجاد تعادل و هماهنگی در نظام اجتماعی کل نیازمندیم. خرده نظام ها برای تحقق اهداف نظام اجتماعی کل فعالیت می کنند لذا باید همه آنها با یکدیگر و همسو حرکت کنند. با جا گذاشتن آموزش و پرورش در سر بی راهه ها و فرزند ناخوانده اعلام کردن آن ، گِره های بیشماری بر کل نظام اجتماعی می افتد که در نهایت به ناکارآمدی سازمانها و مدیریت آنها منجر می شود.
ما معلمان حریم مقدس خود را با چنگ و دندان محافظت می نمائیم و اجازه نمی دهیم که به این سادگی خدمات ارزنده مان نادیده گرفته شود. ما معلیم شاید تنها پاسدار آموزش در حریم عشق و ایثار.
کد خبر: 696759 تاریخ خبر: 1397/01/26
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه و تشکل/
امروز دوشنبه مجمع عمومی سازمان معلمان تهران برای انتخاب اعضای شورا تشکیل و پس از رای گیری 11 نفر به عنوان " اعضای اصلی " و 5 نفر به عنوان " اعضای علی البدل " انتخاب شدند .
« محمد داوری » از اعضای این تشکل گفت :
« سازمان معلمان ایران » نهادی مدنی است که حدود 17 سال است فعالیت می کند . مطابق اعلام نظر وزارت کشور باید در یک سوم استان ها شورا داشته باشیم . البته در 21 استان شوراها تقریبا شکل یافته اند .
داوری استقبال معلمان از عضویت در شوراهای سازمان معلمان ایران در سراسر کشور را خوب توصیف کرد .
داوری تاکید کرد علی رغم نگرانی ها لایه ای در جامعه وجود دارد که باور دارد باید این سرمایه ها را حفظ کرد .
این عضو سازمان معلمان گفت که دو استان خراسان شمالی و گیلان از فعال ترین استان ها در زمینه تشکیل شورا و فعالیت های تشکیلاتی بوده اند .
وی اظهار امیدواری کرد که استان های البرز ، قزوین ، زنجان و قم هر چه زودتر تشکیل شوند .
« طاهره نقی ئی » از اعضای دیگر این تشکل و به عنوان سخنران در ابتدای نشست ضمن تشکر از حضور مسئولانه معلمان در شکل گیری نهادهای مدنی سخت ترین دوره فعالیت سازمان معلمان ایران را در دولت های نهم و دهم توصیف کرد .
نقی ئی تاکید کرد که در دولت احمدی نژاد این تشکل با انواع کار شکنی ها و مشکلات گوناگون رو به رو شد و آن دولت ها اساسا اعتقادی به احزاب و جامعه مدنی نداشتند .
در پایان پس از معرفی کاندیداها رای گیری به عمل آمد .
طاهره نقی یی ، رامین کریمی نیا ، محمد داوری ، سیدمحمد مرد ، منیژه رییسی ، پروانه آل بویه ، علی تفکری ، اسماعیل خیرآبادی ، گودرز بهرامی ، خدیجه اصغری و سعید سروش زاده به عنوان اعضای اصلی و عباس کاظمی ، حسین فخرایی ، هوشنگ گودرزی ، شبنم حیرانی و محمد قنبری به عنوان ۵ عضو علی البدل شورا انتخاب شدند .
گفتنی است مجمع عمومی سازمان معلمان ایران برای تشکیل شورای مرکزی این تشکل روز 20 اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد .
پایان پیام /
شکی نیست که آموزش و پرورش یکی از مهمترین مولفه های تاثیر گذار در روند توسعه پایدار جوامع به حساب می آیدو بدون داشتن آموزش و پرورشی پویا ،با نشاط ، هدفمند و رشد یافته امکان رسیدن به توسعه در ابعاد مختلف امکان پذیر نیست .
از طرفی تمامی جوامع توسعه یافته نیز پیشرفت خود را در تمام زمینه ها به ویژه پرورش نیروی انسانی مولد، خلاق و نوآور و رشد یافته مرهون و مدیون آموزش و پرورش خود هستند .
با مرور سایت اطلاع رسانی آموزش و پرورش لرستان هم این رکود و ایستایی بیشتر احساس می شود و در هیچ جایی نشانی از برنامه محوری و هدفمندی سرپرست آموزش و پرورش لرستان برای تحرک و جهش علمی و تربیتی به چشم نمی خورد با این تفاصیل باید گفت که در لرستان به دنبال حواشی دنباله داری که در سالهای اخیر در این دستگاه به وجود آمد در بسیاری از شاخص های اصلی و تعیین کننده فاصله بیشتری با سایر استانها ایجاد شد و باید با تاسف اعتراف کرد که امروز رده آخر کشور در کنکور سراسری ؛ میانگین نمرات نهایی و المپیادهای و جشنواره های علمی میراث این نوع نگاه یعنی فاصله گرفتن از متن و پرداختن به حاشیه ها شده است .
امابا وجودی که هر عقل سلیمی حکم می کند تا در این چنین شرایطی وزیر آموزش و پرورش نگاه ویژه تری را معطوف به لرستان نماید و با استفاده از تمام ظرفیت ها زمینه برون رفت از این وضعیت را فراهم نماید ؛ با کمال تاسف باید گفت که پس از برکناری خدانظر دریکوند از مدیرکلی آموزش و پرورش لرستان و سپردن زمام امور دستگاه به سید احمد علی موسوی نیا با مدرک لیسانس معادل نگاه سطحی و سهل انگارانه ،سوء مدیریت و سیاست گذاری های اشتباه، عجولانه و غیر کارشناسی بیش از هرزمان دیگری این دستگاه را به ورطه نابودی و افول می کشاند .
سرپرست جدید به جای اینکه تمام توان خود را به کار گیرد تا با استفاده از نیروهای توانمند ؛ علمی و برنامه محور مسیر پویایی و بالندگی آموزش و پرورش را هموار کند ؛ با توجه به ضعف عمده اداری و نداشتن مدرک تحصیلی تکمیلی که رسیدن او را به منصب مدیر کلی با مشکل مواجه کرده است ؛ تلاش می کند تا با معامله گری و زدو بند با نمایندگان و سپردن پست های مدیریتی به اطرافیان نمایندگان شانس بیشتری برای خود و فشار به وزیر برای صدور ابلاغ مدیرکلی خود ایجاد کند .
در تمام انتصابات سرپرست جدید آموزش و پرورش لرستان سرسپردگی در برابر نمایندگان مجلس و استفاده از نیروهای کلیدی آنها به عینه مشاهده می شود و این مسئله خاطر فرهنگیان استان را مکدر ساخته است .
موسوی نیا که خود از مبانی نظری و عملی تعلیم و تربیت بهره چندانی ندارد و از نظر فن سخنوری هم محدودیت دارد ؛ برای سرپوش گذاشتن به این نقیصه عملاً معاونین خود را محدود کرده و به آنها اجازه نمی دهد تا بتوانند برنامه ها و طرح های خود را اجرا کرده و اطلاع رسانی نمایند . در تمام انتصابات سرپرست جدید آموزش و پرورش لرستان سرسپردگی در برابر نمایندگان مجلس و استفاده از نیروهای کلیدی آنها به عینه مشاهده می شود و این مسئله خاطر فرهنگیان استان را مکدر ساخته است
با مرور سایت اطلاع رسانی آموزش و پرورش لرستان هم این رکود و ایستایی بیشتر احساس می شود و در هیچ جایی نشانی از برنامه محوری و هدفمندی سرپرست آموزش و پرورش لرستان برای تحرک و جهش علمی و تربیتی به چشم نمی خورد .
امروز با گذشتن بیش از 50 روز از انتصاب سرپرست جدید آموزش و پرورش لرستان تمام چشم ها معطوف به انتخاب مدیر کل جدید از جانب مقام عالی وزارت است و این سوال ذهن فرهنگیان و افکار عمومی را به خود مشغول کرده که آیا وزیر آموزش و پرورش بر خلاف میل باطنی و رئوس برنامه و سیاست های خود تن به خواسته نمایندگان مجلس خواهد داد و ابلاغ اولین مدیر کل لیسانس آموزش و پرورش را در کشور به نام خود ثبت خواهد کرد و یا با انتخاب گزینه ای علمی ، توانمند و کارآمد مسیر تعلیم و تربیت را در این سامان به سرانجام خواهد رساند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظری در سال 97 به صورت غیر رسمی در نقش سخنگوی وزارتخانه و یک مدیر اجرایی عالی ظاهر شده است/ نظری در گفتگو با ایسنا از تصمیم وزارت آموزش و پرورش برای آغاز تغییرات مدیریتی و عزم جدی برای ورود بانوان و جوانترها به لایه های میانی و عالی مدیریتی خبر داد/ این سخنان فاقد سند و غیر معتبر است/ معلوم نیست این تصمیم کجا ، کَی ، چگونه و توسط چه کسانی اتخاذ شده است/ آیا مرتضی نظری در سال جدید سمت سخنگویی وزارت آموزش و پرورش را به عهده دارند / آیا در سال 97 عزل و نصب مدیران به مدیر روابط عمومی تفویض شده است / این یک بیماری مدیریتی است که افراد خارج از جایگاه سازمانی خود اظهار نظر می کنند/ روابط عمومي در مرز سازمان و جامعه قرار دارد، اطلاعات را از مرزهاي سازمان جمع آوري ميكند تا به سازگاري سازمان با محيط كمك كند/ در بحث انحلال مدارس سمپاد با وجود نظرات مخالف و موافق ، روابط عمومی و مدیر آن یک جانبه و تبلیغاتی وارد ماجرا شدند/ علی فرهادی مدیر مرکز اطلاع رسانی آموزش و پرورش در دوره حاجی بابایی هم صرفا نظرات وزیر را تبلیغ و ترویج می کرد/ آقای نظری حتی صورت مساله را هم درست مطرح نمی کند و صرفا علیه مافیای آزمون شعار می دهد در حالی که موضوع اصلی انحلال مدارس سمپاد متوسطه اول یا ابقای آنها است/ روابط عمومی به جای توضیح مساله به پروکاسیون و پروپاگاندا می پردازد/ آقای نظری با تبلیغات یک جانبه نقش روابط عمومی به عنوان پُل ارتباطی را زیر سوال می برد و روابط عمومی را تا حد ابزار تبلیغاتی مدیران عالی وزارتخانه تنزل می دهد/ آقای نظری بدون استفاده از امکانات سازمانی می تواند نظر شخصی خود را در مورد مدارس سمپاد ترویج و تبلیغ کند/ بیان نظرات شخصی مدیر روابط عمومی به عنوان "واکنش آموزش و پرورش" در سایت وزارتخانه با آن مدل عکس خلاف جایگاه تعریف شده روابط عمومی و سوء استفاده از امکانات دولتی است/ علی فرهادی مدیر مرکز اطلاع رسانی آموزش و پرورش در دوره حاجی بابایی هم صرفا نظرات وزیر را تبلیغ و ترویج می کرد/ آقای نظری حتی صورت مساله سمپاد را هم درست مطرح نمی کند و صرفا علیه مافیای آزمون شعار می دهد در حالی که موضوع اصلی انحلال یا ابقای مدارس سمپاد متوسطه اول است/ این برخورد سیاسی و تبلیغاتی با مساله برای جلب حمایت معلمان است/ چه کسی جلوی آقای بطحایی را در مبارزه با مافیای آزمون گرفته است/ مافیا را درون آموزش و پرورش نابود کنید / معنای واقعی مافیای آزمون ورود گاج و قلمچی و امثال اینها با روشهای متقلبانه و با دادن رشوه و نفوذ در مدیریت ها برای ورود به مدارس و بستن قرارداد است/ سر گنده مافیای آزمون در معاونت های ستاد است/ اگر مخالف مافیا هستند اینها را بیرون کنید و عوامل اینها را در ستاد شناسایی و برکنار کنید / به مدارس بخشنامه بفرستید که بستن قرارداد با گروه های مانند اینها جرم است/ حراست را علیه این مافیا وارد عمل کنید/ چرا آقای وزیر به موضوع تخلفات آقای (س م ح ا ) و پشتیبانان و همدستان او در معاونت متوسطه حساسیت نشان نداد / به جای حاشیه رفتن بفرمایید که امسال تکلیف جذب دانش آموزان پایه هفتم سمپاد چه می شود / به نظر می رسد اقای بطحایی به توصیه های مدیر روابط عمومی بیشتر از مدیرکل دفتر وزارتی اهمیت می دهد / جایگاه مناسب برای آقای نظری در سال 97مدیر کل دفتر وزارتی و کنار دست بطحایی است
با مراجعه به چند مقاله در يک گفت و گوي مجازي به بررسي اين مهم مي پردازيم .
پرسش کننده : ( 1)
"حمایت از کالای ایرانی" بهعنوان شعار سال ۱۳۹۷ " چگونه تحقق مییابد؟
پاسخ دهنده : (1)
"یک شیوه مرسوم، مصاحبه و همایش و نصب بنر و انواع تبلیغات همراه با صدور دستورات اداری است. "(1)
گروه دیگری از بوروکراتها و قانونگذاران هم هستند که به این شیوه منتقد هستند و آن را ماندن در مرحله شعار و حرف توصیف میکنند؛ اما شیوه جایگزین اینان هم توسل به راهکارهای دمدستی و سادهاندیشانه همچون توزیع امتیازات مختلف شامل وام ارزان، زمین مجانی یا دلار ارزان در کنار ممنوعسازی بخشنامهای واردات کالای خارجی یا بلندتر کردن دیوار تعرفهای است که احتمالا از اواخر ِ فرودين ماه 97 کلید خواهد خورد. (1)
پرسش کننده : ( 1)
نظر شما در مورد اين دو روش چيست ؟
پاسخ دهنده : (1)
"گویی دو راه بیشتر نیست ! یا شعارزدگی یا عملزدگی. البته اقدام عملی و حرکت اجرایی بلاتردید لازم است؛ اما به شرطی که روی ریل منتهی به مقصد و هدف تعیین شده انجام شود؛ چراکه اگر حرکت روی این ریل صورت نگیرد چه بسا سرنشینان را از مقصد دورتر کند و اتفاقا در این رویکرد، سرعت بیشتر، باعث فاصلهگیری سریعتر از مقصد میشود. آیا بهتر نیست امسال ، شیوههای امتحان پسداده و ناموفق را تکرار نکنیم و راهی متفاوتتر را در پیش بگیریم؟"(1) روحاني هم چون معجزه هزاره سوم ، به نظر کارشناسان اقتصادي در مورد افزايش تدريجي قيمت ارز يا آزاد سازي نرخ ارز بي توجهي کرد !
پرسش کننده : ( 1)
راه متفاوت تر شما چه ويژگي دارد ؟
پاسخ دهنده : (1)
برای دستيابي به روش متفاوت تر ، ابتدا بايد به سه سوال مشخص پاسخ دهیم:
"اول اینکه علت عقبنشینی مستمر کالای ایرانی در برابر کالای خارجی چه بوده است؟ " (1)
"دوم اینکه سیاستهای اقتصادی پشتیبان کالای ایرانی اعم از سیاست پولی، سیاست مالی، سیاست ارزی و سیاست تجاری چه سیاستهایی هستند و نسبت این سیاستها با هم چگونه است؟ " (1)
"و بالاخره سوم اینکه آیا الگوی مشخص و موفقی در حمایت از کالای ملی میتوان یافت؟" (1)
پرسش کننده : ( 2)
قرار است از تولید داخلی حمایت شود. قدم اول این است که شرایط برای تولید فراهم باشد. تیم اقتصادی دولت تنظیم کننده شرایط مناسب برای تولید است. سیاست هایی که توسط تیم اقتصادی دولت تعیین می شود به مردم علامت می دهد که آيا بايد به سمت تولید بروند يا نه. سیاست های مالی و بودجه ای دولت از چه حکايت مي کند ؟
"تثبیت نرخ ارز با توجه به بالا بودن نرخ تورم داخلی نسبت به کشورهای طرف مبادله ایران، سیاست اشتباهی است و اگر این نرخ متناسب با تفاضل تورم داخلی و خارجی به تدریج تعدیل نشود، پتانسیل انباشته شده نهایتا به افزایش انفجاری و تلاطم ارزی میانجامد که برای عملکرد کل اقتصاد بسیار زیانبار است. این هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه جدی گرفته نشد و آنچه نباید اتفاق میافتاد، متاسفانه اتفاق افتاد. "
پاسخ دهنده : (2)
" سیاست های مالی و بودجه ای هنوز نشان می دهد که دولت به منابع بانکی و منابع بازار سرمايه متکی است و سرمايه گذار خصوصی بايد برای تامین اعتبار از بانک يا بازار سرمايه، با دولت رقابت کند. این علامت،معنی اش این است که سرمايه گذاری و تولید نشود." (2)
"بدهی های دولت به ارقام سرسام آوری رسیده است." (2)
"دولت توان، قصد و عزم پرداخت بدهی هايش را ندارد. همان هایی که بايد بروند و تولید کنند و محصول خود را به مردم بفروشند يا صادرات کنند، اسیر طلبکاری از دولت هستند و نمی توانند مطالبات خود را وصول کنند. اگر شانس بیاورند، با دوندگی بسیار، شايد موفق شوند بخشی از طلب خود را به صورت اوراق بگیرند و به مبلغی کمتر از طلب خود، آن را نقد کنند. روشن است که بنیه تولیدکننده ضعیف می شود. صحنه تماشایی (اگر تماشایی کلمه مناسبی باشد)، آنجاست که دولت همان کالا را از سازنده خارجی، خريداری می کند با این توجیه که خارجی فاينانس برای آن تامین می کند! بدیهی است آن فاينانس با شرط تضمین بازپرداخت قابل تامین است. این علامت معنی اش این است که نبايد سرمايه گذاری و تولید شود. "(2)
پرسش کننده : (2)
تورم کمتر از ۱۰ درصد؛ اقدامات بهمن 1396 براي کنترل ِ نرخ ارز چه نشانه هایي دارد؟
پاسخ دهنده : (2)
"تورم کمتر از ۱۰ درصد؛ سود تسهیلات بانکی حداقل ۲۵ درصد؛ سود سپرده بانکی حداقل ۲۰ درصد و سود اوراق قرضه دولت ۲۰و نیم درصد بدون مالیات و با نقد شوندگی بسیار سریع، علامتی می دهد که معنی اش این است که سرمايه گذاری نشود و کالایی تولید نشود. آيا غیر از این معنی ديگری دارد؟ "(2)
"در حوزه ارزی، بیش از ۱۲ سال است که سیاست سرکوب نرخ ارز با استفاده از بدترین و ابتدایی ترین روش حراج ذخایر ارزی کشور، از پول نفت؛ که عوايد حاصل از فروش دارایی های سرمايه ای تجدد ناپذیر بین النسلی است؛ به صورت جدی و با عزمی راسخ ادامه دارد. این سیاست، اقدامی ضدتولید؛ ضد صادرات و مشوق قاچاق است و علامتی می دهد که معنی اش این است که سرمايه گذاری نشود و کالایی تولید نشود." (2)
پرسش کننده : (7)
آیا تصمیمهای سهگانهای که بانک مرکزی ابلاغ کرد تعادل را به بازار برمیگرداند؟
پاسخ دهنده : (7)
تعادل را برنمیگرداند اما ثبات را برمیگرداند.
پرسش کننده : (7)
فرق تعادل و ثبات چیست؟ دولت نمیتواند اراده خود را جایگزین مکانیسم بازار کند. بازار بر اساس اراده بیشمار خریدار و فروشنده عمل میکند و سازوکار خاص خود را دارد که مستقل از اراده سیاسی حاکمان است
پاسخ دهنده : (7)
تعادل پایدار است اما ثبات میتواند موقت باشد. (7 )
تصمیمهای سهگانه در افق چند ماه آینده بازار را آرام میکند اما رفتهرفته از پاییز ۹۷ بازار ارز مجدداً به حرکت درمیآید، بهار ۹۸ زلزله ارزی شدیدتری از ماههای اخیر خواهیم داشت. رقم هفت هزار تومان برای یک دلار در سال ۹۸ محتمل است.
پرسش کننده : (7)
بر چه مبنایی ارز هفت هزارتومانی را پیشبینی میکنید؟
پاسخ دهنده : (7)
در یک سال آینده چند چالش جدی بروز خواهند کرد. یک چالش، مشکل ترازنامه بانکهاست. چند سال است که بانکها داراییهای موهومی ثبت کردهاند و رفتهرفته وهم موجود در سمت دارایی ترازنامه بانکها در قالب زیان در حال بروز است. بروز زیان در سال آینده تشدید خواهد شد. در قالب یکی از این تصمیمات سهگانه، بانکها سود سپرده ۲۰درصدی اعطا میکنند. اعطای چنین سودی از یک طرف عامل زیان بیشتر بانکها، و متعاقباً اضافهبرداشت از بانک مرکزی، و از اینرو افزایش پایه پولی میشود، که ما را به نقطه ي بحران ِ بانکی نزدیکتر میکند. از طرف دیگر، اعطای سود 20 درصدی، بدین معنی است که در اسفند ۹۷ و در سررسید این اوراق، حجم نقدینگی که در بازار به دنبال راهی برای فرار از تورم میگردد از امروز هم بیشتر خواهد بود. این یک دلیل است که میتوان بر اساس آن انتظار افزایش قیمت ارز را داشت. دومین دلیل عقود ارز پایه است. نرخ بهره یکساله دلار در آمریکا دو درصد و نرخ بهره یورو منفی است. بانکهای ایرانی چگونه میخواهند چهار درصد روی این عقود ارزی سود کنند؟ در حالی که معاملات ارزی برای بانک مرکزی ما این قدر دشوار است، چگونه بانکهای ما میخواهند ارز را در جهان سرمایهگذاری و چهار درصد هم روی آن سود کنند؟
از نگاه کارشناسی و ارزیابی روند متغیرهای کلان اقتصادی؛ افزایش نرخ ارز به همراه نوسانات شدید آن، پدیده اتفاقی نبوده و قابل پیشبینی بوده است معلوم است که ریال خریداران عقود ارز پایه تبدیل به ارز نخواهد شد بلکه کل ریسک رشد ارزی را بانک و ترازنامه بانک خواهد پذیرفت. شهریور۹۷، سررسید قراردادهایی است که در یک هفته اول شهریور سال ۹۶، و با نرخ سود بالا، تجدید قرارداد شدند. شهریور۹۷، حجم قابل توجهی از نقدینگی وارد بازار میشود. تحت تاثیر آن نقدینگی، رشد ۲۰ درصدی قیمت ارز غیرقابل تصور نیست. میزان نقدینگی که حدود زمستان ۹۶ وارد بازار شد و بخشی از رشد ارزی را رقم زد به مراتب کمتر از نقدینگی است که شهریور۹۷ آزاد میشود. اگر رشد ۲۰درصدی ارزی داشته باشیم، بانکهایی که در ارز سرمایهگذاری نکرده بودند باید از محل منابع ریالی خود سود ۲۴ درصدی بدهند. از آنجا که بانکها همین الان هم زیانده هستند، این سود را بانک مرکزی از کانال اضافهبرداشت خواهد داد که این پایه پولی را افزایش میدهد که خود منجر به افزایش نقدینگی و کاهش بیشتر ارزش ریال میشود. در این مقطع، در تلاش برای مهار آثار تورمی کاهش ارزش ریال، بانک مرکزی ناگزیر میشود به ذخایر خود متوسل شود تا افزایش نقدینگی را مدیریت کند.(7 )
در واقع بانک مرکزی یک غذای پرکالری خوشمزه فراهم کرد و در آن داروی خوابآور ریخت و جلوی غول ارزی گذاشت. غول ارزی این غذا را بلعید و به خواب رفت. اما سال آینده وقتی بعد از جذب این غذای پرکالری بیدار شود قدرت تخریب آن به مراتب بیشتر است. ( 7 )
پرسش کننده : (7)
مقصر اصلي در اين اشتباه بانک مرکزي است ؟ يا برنامه و بودجه است؟
پاسخ دهنده : (7)
البته من میگویم بانک مرکزی، اما باید اذعان کنم که در بحران ارزی نقش بانک مرکزی در حد عاملیت است اما مقصر اصلی سازمان برنامه است که نقش آمریت را ایفا میکند. از حیث جایگاه حقوقیاش، بانک مرکزی تصمیمات را ابلاغ و اجرا کرد، اما در سایه اشکال اساسی در حکمرانی اقتصادی، این سازمان برنامه بود که بانک مرکزی را در شرایطی قرار داد که ناگزیر به این کار شد. آنکه شایسته سرزنش است، بدنه کارشناسی و هیات عامل بانک مرکزی نیست. بلکه باید مشکل را از ریشه درست کرد و آن قطعید سازمان برنامه و بودجه از ابزارهای سیاستگذاری پولی و ارزی است. (7 ) نکته مثبت ِ تعيين نرخ دلار 4200 تومان ، تک نرخي شدن ارز مي باشد که خواست ديرينه و مغفول مانده ي کارشناسان اقتصادي بوده است
پرسش کننده : (2)
شما کنترل ِ نرخ ِ ارز را که به نفع ِ اقشار کم درآمد است را سرکوب نرخ ارز تلقي مي کنيد ! کنترل نرخ ارز ، توسط احمدي نژاد و روحاني ، سياستي است که مخالف اشرافيت مي باشد ولي شما آن را تقبيح مي کنيد !
پاسخ دهنده : (2)
اين اقدامات پوپوليستي به ظاهر به نفع اقشار آسيب پذير است و در عمل به نفع ِ پر درآمد ها و افرادِ خاص مي باشد !
پرسش کننده : (2)
اگر چنين است ؟ بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده : (2)
"سرکوب نرخ ارز، منافع سرشاری عايد کسانی کرده که دسترسی به ارز سوبسیدی دارند و البته در انتهای سال ۹۶ ، بخشی از منافع ِ ارز سوبسیدی به بخشی از مردم عادی نیز رسید. کسانی که با اعلام ِ سیاست های ارزی در دو ماه پايان سال این علامت را از دولت گرفتند که اگر در صف خريد دلار بایستند، سود می برند. این سیاست، علامت می دهد که سرمايه گذاری و تولید نشود و کالایی تولید نشود. آيا غیراز این معنی ديگری دارد؟" (2)
براي توضيح بيشتر بايد به مجله ی تجارت فردا شماره 260 منتشره در روز شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶تحت عنوان ِ بازداشت دلار مراجعه کنيد .
پرسش کننده : (3)
بحران ارزي سال هاي 1390 و 1391 ناشي از چه بود ؟
پاسخ دهنده : (3)
"در بحران ارزی سالهای 1390 و 1391، نرخ دلار در بازار آزاد از 1120 تومان در فروردینماه 1390 به 3570 تومان در اسفندماه 1391 افزایش یافت یعنی به طور متوسط نرخ دلار در هر سال بیش از 100 درصد رشد داشته است. در سه سال قبل از 1390، نرخ رشد حجم پول 60 درصد و نرخ تورم 51 درصد بود اما در این مدت نرخ دلار تنها 20 درصد افزایش یافت. در سالهای قبل از 1390، دولت تلاش میکرد از طریق تثبیت نرخ ارز (نرخگذاری دستوری) تورم را کنترل کند و درآمدهای سرشار ارزی از محل فروش نفت با قیمت بالا در بازارهای جهانی این امکان را فراهم ساخته بود. اما شکاف ایجادشده در بازار آزاد با انتظارات عاملان اقتصادی نسبت به نرخ ارز تعادلی، موجب شد فعالان اقتصادی برای خرید داراییهای ارزی به بازار ارز هجوم آورند. تحریم فروش نفت و تحریم بانک مرکزی در سال 1390 جرقهای بود که باعث رها شدن نیروهای اقتصادی نهفته در بازار شد. در این دوره بانک مرکزی تلاش کرد نرخ ارز را از طریق فروش سکه طلا و دلار در بازار کنترل کند اما بهرغم حجم عظیم منابع ارزی که در این دوره به بازار تزریق شد در نهایت نرخ ارز جهش شدیدی را تجربه کرد." ( 3 )
پرسش کننده : (3)
افزايش نرخ ارز در بهمن 1396 ناشي از چه بود ؟
پاسخ دهنده : (3)
در طول سالهای 1393 تا 1395، حجم پول 40 درصد، تورم 40 درصد و نرخ دلار 22 درصد افزایش داشتهاند.
اينفوگراف ذيل گوياي اين عملکردِ غلط ( آزمون سخت ) دولت روحاني مي باشد .
زيرا روحاني هم چون معجزه هزاره سوم ، به نظر کارشناسان اقتصادي در مورد افزايش تدريجي قيمت ارز يا آزاد سازي نرخ ارز بي توجهي کرد !
اينفوگراف ِ آزمون سخت (عملکرد غلط ) دولت روحاني که به نظر کارشناسان اقتصادي بي توجهي کرد !
ثابت نگهداشتن ِ دستوري نرخ ارز در مقابل افزايش تورم در سال گذشته (بهمن 96 )عينأ همانند همان مکانیسم تورم و سرکوب قیمت در سال 90 و 91 بود ! البته در دولت یازدهم، تلاش فراوانی برای کاهش تورم از طریق کاهش رشد عرضه پول صورت گرفت . اگر در سال جاری شدت ِ افزایش نرخ ارز در مقیاس بحران ِسال 90 و 91نبود ! در نتیجه همین رویکردِ صحيح ِ دولت یازدهم بوده است. (3)
" اگر مرور ِ بحرانهای ارزی حاوی درسی برای سیاستگذاران باشد این درس پرهیز از اقدامات پولی است که موجبات ایجاد تورم را فراهم میآورد. " (3)
" سیاست های مالی و بودجه ای هنوز نشان می دهد که دولت به منابع بانکی و منابع بازار سرمايه متکی است و سرمايه گذار خصوصی بايد برای تامین اعتبار از بانک يا بازار سرمايه، با دولت رقابت کند. این علامت،معنی اش این است که سرمايه گذاری و تولید نشود."
پرسش کننده : (4)
نگاه بانک مرکزي و دولت روحاني به افزايش قيمت ارز در بهمن 1396 با نگاه کارشناسان اقتصادي چه تفاوتي دارد؟
پاسخ دهنده : (4)
"از نگاه دولت و بانک مرکزی افزایش و نوسانات شدید نرخ ارز در این مقطع اتفاقی پیشبینی نشده بود و باعث بروز بحران ناگهانی در بازار ارز شد به همین دلیل در مقابله با آن بحران این بسته سیاستی را به جریان گذاشتند." (4)
"اما از نگاه کارشناسی و ارزیابی روند متغیرهای کلان اقتصادی؛ افزایش نرخ ارز به همراه نوسانات شدید آن، پدیده اتفاقی نبوده و قابل پیشبینی بوده است. بارها در گزارشها، سمینارها و جلساتی که از سوی کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی در طول چهار سال گذشته مرتب به دولت تذکر داده میشد که نتیجه سیاستهای ارزی اتخاذ شده باعث بروز بحران در بازار ارز و برهم خوردن شرایط ثبات اقتصادی خواهد شد. " (4)
پرسش کننده :
اجازه مي خواهم سئوالي تقريبأ خارج از موضوع ولي مربوطه به اتفاقات ِ روز مطرح کنم .
نظر شما در مورد تعيين قيمت نرخ ارز توسط دولت به ميزان ِ 4200 تومان چيست ؟
پاسخ دهنده :
اين اقدام حاوي نکات مثبت و منفي مي باشد !
پرسش کننده :
تعيين دستوري قيمت نرخ ارز توسط دولت به قيمت 4200 تومان چون از سوي دولت روحاني است ! حاوي نکات مثبت هم مي شود ! ولي اگر احمدي نژاد همين اقدام را انجام داده بود ، حاوي هيچ نکته مثبتي نبود !
پاسخ دهنده :
ما بحث اقتصادي مي کنیم لذا وارد مباحث سياسي نمي شويم ! کاري به روحاني يا معجزه هزاره ِ سوم نداريم . فقط عملکرد هاي اقتصادي را تحليل مي کنيم !
برخي از اقدامات اقتصادي روحاني از جمله کنترل دستوري نرخ ارز همچون عملکرد ِ اشتباه ِ سلف وي مي باشد ولي سياست انقباضي وي برخلاف سياست انبساطي معجزه هزاره سوم مي باشد !
قبلأ هم اشاره شد:
در دولت یازدهم، تلاش فراوانی برای کاهش تورم از طریق کاهش رشد عرضه پول صورت گرفت و اگر در سال جاری افزایش نرخ ارز در مقیاس بحران قبلی ایجاد نشد در نتیجه همین مثبت ِرویکرد دولت یازدهم بوده است. (3)
اما نکته مثبت ِ تعيين نرخ دلار 4200 تومان ، تک نرخي شدن ارز مي باشد که خواست ديرينه و مغفول مانده ي کارشناسان اقتصادي بوده است !
پرسش کننده : (9)
تفاوت کمي بين بحران ِ جهش نرخ ارز در سال 90 و 91 با جهش کنوني را ، هم آمار و ارقام بيان مي کند و مردم به درستي درک مي کنند ! ( هر چند برخي منتقدان سر سخت روحاني منکر اين تفاوت ها مي شوند! ) ولي تفاوت کيفي بين اقدام اخير دولت روحاني با دولت هاي نهم و دهم چيست ؟
پاسخ دهنده : (9)
دکتر موسي غني نژاد دو روز بعد از اعلام تصميم دولت براي تعيين دستوري قيمت دلار 4200 تومان در سر مقاله تدبیر اضطراری و امید انتظاری نوشت :
"در واقع دولت به این نتیجه رسیده که علل تلاطم نرخ ارز در روزها و هفتههای اخیر عمدتا غیراقتصادی است. از این رو با تدابیر صرفا اقتصادی نمیشود با آن مقابله کرد. واقعیت این است که نوسانات نرخ ارز در روزهای اخیر به حد فلجکنندهای نه تنها برای تجارت خارجی بلکه برای تجارت داخلی نیز رسیده بود بهطوریکه فعالان اقتصادی و حتی برخی کسبه جزء نیز قادر به تصمیمگیری نبودند. در چنین شرایطی و با توجه به ارزیابی دولت از سرمنشأ غیراقتصادی آن، میتوان اتخاذ چنین تصمیم ضربتی را بهطور موقتی، در کوتاهمدت قابل توجیه دانست. گرچه درخصوص ماهیت فنی و اجرایی این تصمیم ضربتی جای سخن بسیار است اما با توجه به اعلام رسمی آن از سوی مقامات دولتی باید از آن پشتیبانی کرد تا التهاب موجود در بازار فرونشیند." (9)
پرسش کننده : (9)
نکته مثبت مورد نظر شما همان تک نرخي شدن ارز و باز گشت به دوران شکوفاهي اقتصادي دولت اصلاحات مي باشد ؟
پاسخ دهنده : (9)"در حوزه ارزی، بیش از ۱۲ سال است که سیاست سرکوب نرخ ارز با استفاده از بدترین و ابتدایی ترین روش حراج ذخایر ارزی کشور، از پول نفت؛ که عوايد حاصل از فروش دارایی های سرمايه ای تجدد ناپذیر بین النسلی است؛ به صورت جدی و با عزمی راسخ ادامه دارد. این سیاست، اقدامی ضدتولید؛ ضد صادرات و مشوق قاچاق است و علامتی می دهد که معنی اش این است که سرمايه گذاری نشود و کالایی تولید نشود."
در عین حال لازم است در این خصوص بر دو نکته مهم تاکید کرد: یکی تدوین آییننامهها و دستورالعملهای اجرایی متناسب با این تصمیم درخصوص مواردی از قبیل فراهم ساختن امکان خرید و فروش ارز برای توریستهای ورودی، ارزهای مسافرتی و...؛ نکته دیگر که بسیار مهمتر است، تدوین و اجرای سیاست ارزی منسجم و مبتنی بر اصول علمی است؛ بهطوریکه راه را برای آزادسازی بازار ارز در میانمدت و درازمدت باز کند. درست است که با تصمیم اخیر دولت نرخ ارز مبادلهای منتفی شده یا به اصطلاح یکسانسازی نرخ ارز رسمی صورت گرفته و این به خودی خود گام مثبتی بوده است، اما باید توجه کرد که این اقدام دولت نمیتواند مانع شکلگیری بازار غیررسمی ارز با نرخی متفاوت از نرخ رسمی اعلام شده از سوی دولت شود.(9 )
"به سخن دیگر، دولت نمیتواند اراده خود را جایگزین مکانیسم بازار کند. بازار بر اساس اراده بیشمار خریدار و فروشنده عمل میکند و سازوکار خاص خود را دارد که مستقل از اراده سیاسی حاکمان است."(9)
پرسش کننده : (9)
به نظر شما تصميم جديد دولت ( دلار 4200 تومان ) مشکلات تعيين دستوري نرخ ارز را حل مي کند ؟
پاسخ دهنده : (9)
" مسوولان دولتی که تصمیم اخیر را اعلام کردند باید توجه کنند که این تدبیر اضطراری موقتی نباید سیاست ارزی درازمدت تلقی شود و گرنه فساد و تلاطمی به مراتب فاجعهبارتر ممکن است در آینده اتفاق افتد. بحران کنونی ارزی که مخالفان دولت آن را بهانه قرار داده و عملا تشدید کردند، ریشه در نادیده گرفتن اصول مسلم علم اقتصاد و تذکرات دلسوزانه کارشناسان و اقتصاددانان در این خصوص دارد ."(9)
"تثبیت نرخ ارز با توجه به بالا بودن نرخ تورم داخلی نسبت به کشورهای طرف مبادله ایران، سیاست اشتباهی است و اگر این نرخ متناسب با تفاضل تورم داخلی و خارجی به تدریج تعدیل نشود، پتانسیل انباشته شده نهایتا به افزایش انفجاری و تلاطم ارزی میانجامد که برای عملکرد کل اقتصاد بسیار زیانبار است. این هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه جدی گرفته نشد و آنچه نباید اتفاق میافتاد، متاسفانه اتفاق افتاد. " (9)
"روی سخن ما با مسوولان محترم است که باید پاسخگوی اقدامات و تصمیمات خود، از جمله نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه باشند. تدبیر اضطراری کنونی تنها میتواند اقدامی موقت و گذرا باشد، امید انتظاری کارشناسان ، تدوین سیاست پولی و ارزی منسجم برای حرکت به سوی بازارهای آزاد و غیردستوری است.”(9)
اگر اجازه بدهيد به روند اصلي گفت و گو ( راهکار هاي اجرايي حمايت از کالاي ايراني ) که تقريبأ همان حرکت به سوی بازارهای آزاد و غیردستوری نرخ ارز مي باشد ! بپردازيم .
پرسش کننده : (5)
با توجه به اين موضوع که تصميم اخير دولت ( نرخ دلار 4200 تومان ) اولأ براي مقابله با عوامل غير اقتصادي مي باشد! ثانيأ اجراي صحيح اين تصميم ، نياز به تدوين آئين نامه ها و دستور العمل هاي اجرايي مناسب و از همه مهمتر نياز به تدوین سیاست پولی و ارزی منسجم برای حرکت به سوی بازارهای آزاد و غیردستوری دارد ! بهتر است به ادامه بحث اصلي بپردازيم .
با توجه به اینکه مشخص نیست رئیسجمهور آمریکا چه تصمیمی در مورد برجام خواهد گرفت ؛ در صورت احتمال بازگشت تحریمها ارزیابی شما از وضعیت بازار ارز چیست؟
ادامه دارد
منابع :
(9 ) سر مقاله روزنامه دنياي اقتصاد شماره 4302 روز چهار شنبه 22فروردين 1397 به قلم دکتر موسي غني نژاد