جلسه مدیران کل استانی و شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش روز 16 اسفند در چابهار آغاز شد. عبدالرسول عمادی رییس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش و یکی از 30 عضو شورای معاونان وزیر آموزش و پرورش که در ساعات غیر اداری در کانال های تلگرامی شعر و طنز می نویسد در مطلبی با عنوان "صحیفه حدادیه و برنامه صد ساله دکتر خنیفر!" نوشت ( این جا ) :
"امروز صبح که ما وارد جلسه مشترک شورای معاونان و مدیران کل استان ها شدیم تنها کتاب حاضر بر روی میزها همین صحیفه مبارکه حدادیه بود" . منظورش از صحیفه حدادیه [بر وزن صحیفه سجادیه ] کتابی با عنوان "راهی به سوی عاقبت خیر" نوشته غلامعلی حداد عادل است که توسط انتشارات مدرسه منتشر شده. به گفته عمادی این کتاب 88 صفحه دارد و "در بیان بعضی از مسائل مشکلات آموزش و پرورش " است و قیمت کتاب 10 هزار تومان است.
اگر گفتمان "چیپ چیپ" بچه بوقلمون ها را در مدیریت آموزش و پرورش گفتمان غالب و رایج بدانیم، برخلاف تصور حسین خنیفر سرپرست دانشگاه فرهنگیان ،آقای عمادی از معدود افراد عضو شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش است که "چیپ چیپ" نمی کند. او منتقد وضع موجود است.
در مورد اخیر ، عمادی از گفتمان محافظه کارانه رایج در سطح مدیران عبور و از حداد عادل انتقاد کرد. از آن 60-70 نفری که در اجلاس چابهار حضور داشتند یک نفر نگفت که چرا باید تنها کتابی که روی میز حاضران گذاشته می شود کتاب حداد عادل باشد؟
اشکال آقای عمادی این است که در مورد همه چیز می نویسد و تمرکزی روی مسایل حوزه آموزش و پرورش ندارد.
نکته مهم تر اینکه گه گاهی که درباره آموزش و پرورش می نویسد (مثل همین مورد انتقاد از حداد عادل) در سطح متوقف می ماند.
حداد عادل عضو برجسته شورایعالی انقلاب فرهنگی است . خنیفر باید وفاداری خودش را به اصولگرایان ثابت کند تا بتواند از این نهاد اصولگرا حکم ریاست دانشگاه را بگیرد آقای عمادی می نویسد : "نگارنده طناز [حداد عادل ] در بیان حال و روز وزرای آموزش و پرورش فرموده اند حال وزرای این دستگاه مصداق مردانی است که در مجردی به آینده و در روزگار تاهل به گذشته فکر می کنند." و ایراد می گیرد که حداد عادل راه حل ارائه نداده و به جای آن به بیان "مشکلات در حوزه های معلم، اقتصاد آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان، آموزش در روستاها، آموزش در مناطق دو زبانه، تعطیلی پنجشنبه ها و مساله تربیت پرداخته است."
ایراد واردی است اما این ایراد منحصر در حداد عادل نیست . تقریبا همه سیاستمداران و مسئولان در سطوح مختلف ترجیح می دهند که به جای راه حل، به بیان مشکلات و انتقاد کلی از اوضاع بپردازند. برای مسایل آموزش و پرورش راه حلی متعارف وجود ندارد. آیا آن 70 نفری که در جلسه بودند راه حلی حتی برای رفع یک مشکل فرعی داشتند؟
خود آقای عمادی در حوزه مسئولیت خود یعنی آزمون و سنجش ، راه حلی برای مشکلات این بخش دارد؟
از قدیم گفته اند اگر می خواهی یک جوالدوز به پهلوی حریف فروکنی اقلا یک سوزن هم به باسن خودت بزن. مشکل اصلی آموزش و پرورش همین است که در اجلاس مدیران ارشد دولت تدبیر و امید، تنها کتابی که روی میزها گذاشته می شود کتاب حداد عادل است. مساله این است که شبح اصولگرایان بر فراز سالن در حال چرخش است و افراد حاضر به جای اینکه حرفها و افکار خود را با سیاستهای دولت میزان کنند دنبال بالانس کردن نظرات خود با حداد عادل هستند. متاسفانه انتقادهای عمادی از سطح فراتر نمی رود.
آقای عمادی می نویسد : "طنز [کتاب حداد عادل ] بسیار بالاتر از نوشتههای دخو وگل آقا و توفیق و امثال ذلک است." نویسنده خودش را نه تنها طنز نویس تصور کرده بلکه بر این گمان است که می تواند در مورد آثار طنز نویسانی مانند دهخدا و گل آقا را هم داوری کند.
به نظر می رسد برخورد آقای عمادی با کتاب و شخص حداد عادل بر خلاف عنوان آن نوعی هجو است. "هجو به منظورمسخره کردن، ریشخند یا تخریب شخصیت کسی نگاشته میشود. هجو قصد اصلاح ندارد و هدف اصلی اش نابودی شخصیت طرف مقابلش میباشد." مثلا آقای عمادی اسم حداد و عنوان کتاب را مسخره می کند و می گوید: "نویسنده فاضل و طناز و حداد و عادل این کتاب که من ترجیح می دهم آن را "صحیفه حدادیه" بنامم به بیتی از سعدی علیه الرحمه شاعر طنز پرداز شیرازی تمسک جسته که فرموده است : "راهی به سوی عاقبت خیر می رود/ راهی به سوء عاقبت، اکنون مخیری" آموزش و پرورش تیول و منطقه نفوذ اصولگرایانی مانند حداد عادل است و حداد عادل حتی زمانی که هیچ سمتی در آموزش و پرورش ندارد همچنان تعیین کننده است
آقای عمادی حتی یک جمله از محتوای کتاب " راهی به سوی معرفت" را به عنوان نمونه یا سند در نوشته خود نقل نمی کند.
او به عنوان طنز از کتاب حداد، با عنوان " صحیفه حدادیه " نام می برد! صحیفه، کلمه ای است عربی که در فارسی قدیم هم کاربرد داشته و به معنای کتاب و ورق و نامه است. کتاب حداد عادل هیچ شباهتی به "صحیفه سجادیه" که آقای عمادی قرینه سازی کرده است، ندارد. معلوم نیست طنز ماجرا کجاست؟
آقای عمادی می نویسد : " عنوان این کتاب خودش طنز آلود و خنده دار است.زیرا مشکلات و مسائل آموزش و پرورش راهی به سوء عاقبت است و نه راهی به سوی عاقبت خیر." کجای این مساله خنده دار است که فردی با سابقه 11 سال ریاست سازمان پژوهش نامه ای به وزیر بنویسد و مشکلات آموزش و پرورش را بیان کند؟ اینکه حداد عادل به عنوان یک شخصیت سیاسی با مشاغل متعدد (ابوالمشاغل ) هنوز فیلش یاد هندوستان آموزش و پرورش را می کند نکته اصلی نیست. ما که نباید با اظهار نظر او مخالفت کنیم.
عبارت : "نویسنده فاضل و طناز و حداد و عادل" در نوشته آقای عمادی بازی با اسم مولف کتاب است . بازی با هویت افراد مانند اسم و زادگاه و زبان و رنگ پوست و....در قالب هجو و هزل می گنجد نه طنز .
نامِ هنگام تولد آقای غلامعلی حداد عادل ، "غلامعلی مشهد محمدعلی حداد" بوده است که بسیار غیر متعارف تر است. آدمها در انتخاب اسم و اسم خانوادگی خود دخالتی ندارند. اسامیِ "ناهمخوان" با شخصیت افراد به قدری زیاد است که اگر بخواهیم بر اساس آنها روی شخصیت افرارد قضاوت کنیم به بیراهه می رویم. گاهی افراد نابینا ، نور علی و افراد کچل زلفعلی نامیده شده اند. آقای عمادی به اشتباه تضاد بین اسم یک فرد " عادل " با موقعیت سیاسی او را طنز پنداشته است. در مورد عنوان کتاب هم همین طور است. نویسنده ها عنوان های جذابی برای کتاب یا یادداشت و مقاله خود انتخاب می کنند که ممکن است مثل اسم افراد از نظر خواننده خیلی پَرت باشد. آقای عمادی اگر از آقای حداد انتقاد دارد به جای بازی با اسم او و اسم کتابش و قیمت کتاب و....باید برود سر ایرادات اصلی مردی که از حوزه آموزش و فرهنگ به حوزه سیاست کوچ کرد.
به نظرم نویسنده با این مقدمات و با توجه به نگاه اصلاح طلبان به حداد عادل می خواهد با استفاده از گاف خنیفر در تعریف از کتاب حداد عادل، او را بین اصلاح طلبان به عنوان انسانی متملق و دست نشانده معرفی کند. اگر آقای عمادی مساله اش حداد بود قاعدتا باید می پرسید که چه کسی کتاب حداد را در 70 نسخه روی میز مدعوین گذاشته است؟
آقای عمادی می گوید : "صبح که ما وارد جلسه مشترک شورای معاونان و مدیران کل استان ها شدیم تنها کتاب حاضر بر روی میزها همین صحیفه مبارکه حدادیه بود." چرا در جلسه ای با حضور وزیر و اعضای شورای معاونان وزیر و مدیرکل های استانی ، تنها کتابی که روی میز حاضران است ، کتاب 88 صفحه ای آقای حداد عادل است؟
به نظر من نکته اساسی و محوری این است، نه محتوای کتاب یا اسم حداد و عنوان کتاب ؟ آیا این کار با وزیر و روابط عمومی وزارت هماهنگ شده بود ؟ آیا ابتکار مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان بوده ؟ هر چه باشد این یک نشانه است . نشانه اینکه در آموزش و پرورش دولت اعتدال هنوز هم هژمونی با جریان اصولگرا است و حداد عادل در اجلاس مدیران ارشد حضور دارد.
احتمالا آقای عمادی با وصل کردن خنیفر به حداد و استفاده از زبان هجو ، خواسته است خنیفر را در چشم اصلاح طلبان بی اعتبار کند. غلامعلی حداد عادل یک برند سیاسی است و اطلاق هواداری از او می تواند فردی را در چشم هوارادان جناح اصولگرا در اعلی علیین بنشاند و در چشم هواداران جناح اصلاح طلب به اسفل السافلین بکشاند.
آقای عمادی از این گاف حسین خنیفر سرپرست دانشگاه فرهنگیان به نحو خوبی بهره برداری سیاسی کرد. نکته طنز ماجرا که عمادی از آن غفلت کرده ، همین است که چرا در چنین جلسه ای ، آقای حداد عادل قوی ترین حضور را دارد؟
این امر ترجمان واقعی وضعیت آموزش و پرورش در دوره اصلاحات و اعتدال است. تصور غالب مدیران بر این است که اصلاح طلبان و اعتدالی ها مهمانند و اصولگراهایی مانند حداد عادل ، حتی بی حضور ، صاحبخانه اند !
آموزش و پرورش تیول و منطقه نفوذ اصولگرایانی مانند حداد عادل است و حداد عادل حتی زمانی که هیچ سمتی در آموزش و پرورش ندارد همچنان تعیین کننده است. از منظر برجسته کردن نقش مدیرانِ حزب بادی آموزش و پرورش ، نوشته آقای عمادی مفید است.
آقای عمادی می گوید که آقای خنیفر در سخنرانی اش گفته است : " هر چه من می خواستم بگویم درکتاب آقای حداد عادل گفته شده است!" اما خنیفر در پاسخ خود البته به وزیر گفته است : "بنده در۷ دقیقه صحبت گفتم مواردی از صحبتم در کلام آقای حداد عادل هست." تفاوت معنایی زیادی بین این دو جمله وجود دارد. اما اینکه چرا خنیفر خودش را به حداد متصل می کند قابل فهم اما غیر قابل قبول است.
حداد عادل عضو برجسته شورایعالی انقلاب فرهنگی است . خنیفر باید وفاداری خودش را به اصولگرایان ثابت کند تا بتواند از این نهاد اصولگرا حکم ریاست دانشگاه را بگیرد. جلب حمایت حداد برگه سبزی است برای عبور از این مانع . دعوای اصلاح طلب – اصولگرا که آغاز کننده آن عمادی و ادامه دهنده آن خنیفر بود از منظر اداری به نفع خنیفر است. مساله اصلی برای صدور حکم ریاست خنیفر در شورایعالی انقلاب فرهنگی این است که ثابت شود او وابسته به اردوگاه اصلاح طلبان نیست. عمادی به عنوان فردی نزدیک به اصلاح طلبان با حملات خود بهترین خدمت را به خنیفر کرد. حالا خنیفر می تواند این مخالفت را به عنوان سند به اعضای محافظه کار شورایعالی انقلاب فرهنگی ارائه دهد.
محمود مهر محمدی سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان، اصلاح طلبی بود که سعی کرد از خودش یک چهره اصولگرا ارائه دهد. به رغم تحصیلات آکادمیک ، رسیدن به "حیات طیبه" را غایت تربیت معلم می دانست. به نهاد نمایندگی ولی فقیه تا حد تسلیم نزدیک شد. در انتصابها سهم شیر را به اصولگرایان داد و مسایل فرهنگی دانشگاه را به آنها واگذار کرد. از دانشگاهی با "برند بین المللی" تا یک دانشگاه دسته آخر داخلی کوتاه آمد.... همه اینها اعتبار او را نزد اصلاح طلبان و اصولگرایان کاهش داد ، محمود مهر محمدی بعد از 4 سال و نیم سرپرستی، ناکام ازگرفتن تایید شورایعالی انقلاب فرهنگی ، از دانشگاه فرهنگیان رفت. استراتژی و رزومه خنیفر با مهر محمدی متفاوت است. خنیفر هویت سیاسی معینی ندارد ، اما اگر بتواند خودش را در منازعات جناحی در اردوگاه اصولگرایان تعریف کند ، ممکن است بتواند نظر مساعد اصولگرایان شورای انقلاب فرهنگی را جلب کند. درگیری لفظی او با مهر محمدی و امثال عمادی برای او امتیاز مثبت محسوب می شود. او در شورایعالی انقلاب فرنگی با ارائه این فکتها می تو اند ادعا کند که اصولگرا است و صحبت هایش در اجلاس چاه بهار را با مقداری تغلیظ به عنوان مدرک ارائه دهد. تقریبا همه سیاستمداران و مسئولان در سطوح مختلف ترجیح می دهند که به جای راه حل، به بیان مشکلات و انتقاد کلی از اوضاع بپردازند
خنیفر در توصیف دانشگاه فرهنگیان به جای "برند بین المللی" از کلمه خنثای "فاخر" استفاده می کند. سابقه سیاسی و نزدیکی با اصلاح طلبان را ندارد. او در خارج از کشور تحصیل نکرده است و غربزده بودن به او نمی چسبد. ارتقای او در سیستم دانشگاه با معیارهای کاملا بومی صورت گرفته. انبوهی از مقاله تولید کرده که بسیاری در اعتبار علمی آنها تردید دارند. او نمونه ای از چهره های آکادمیک تراز جمهوری اسلامی است. خنیفر از دید شورایعالی انقلاب فرهنگی مقبول تر از مهرمحمدی است. مهر محمدی نتوانست خود را به عنوان یک چهره "متخصص متعهد" به شورای انقلاب فرهنگی بقبولاند اما خنیفر می تواند به عنوان یک چهره "متعهد متخصص"خود را در شورای انقلاب فرهنگی مطرح کند و شانس او برای گرفتن حکم ریاست بیشتر است. او قاعده بازی با اصولگرایان را بهتر از مهر محمدی می داند. من سه چهار سال پیش در نامه ای به مهرمحمدی نوشتم که به جای وانهادن پرنسیپ های علمی و سیاسی، روی هویت آکادمیک و اصلاح طلبانه خود بایستد. مانورهای مهر محمدی روی " حیات طیبه " و گذشت های تاکتیکی او در حوزه مدیریت بر خلاف انتظار اعتبار او را نزذ اصولگرایان کاهش داد.
این دعوا نشان داد که اولا اصولگرایان در آموزش و پرورش دست بالا را دارند و هرکس دنبال ارتقای مقام است باید ارادت خود را به آنها ثابت کند خنیفر هم قواعد بازی اداری را بلد است او در نامه ای خطاب به وزیر که او را "برادر فرزانه و پاک منش" نامیده و به قول معروف برای بطحایی نوشابه باز کرده و او را نواخته است ،مدعی شده که: "آقای عمادی برادر بنده است اما شنود موثر ندارد ." او خیلی زود موضوع را به محل اصلی نزاع می کشاند. او حرفهایی می زند که برای اصولگرایان شورایعالی انقلاب فرهنگی گوشنواز است. به ماده 28 حمله می کند و می گوید مهر محمدی ظرفیت پذیرش دانشگاه را از 21 هزار نفر در سال 91 به 3 هزار دانشجو در سال 95 کاهش داده است. پیام تلویحی این است که اصلاح طلبان اعتقادی به تربیت معلم ندارند.
اصولگرایان معتقدند که پاکیزگی عقیدتی معلمان آینده فقط در دانشگاه فرهنگیان با پردیس های زنانه مردانه و سختگیری های فرهنگی حفظ می شود و فارغ التحصیلان دانشگاه های معمولی به ویروس لیبرالیسم آلوده شده اند. حسین خنیفر با اعلام اینکه که "الان ۲۵۰۰۰تخت خالی ، کلاس خالی و فرصت در حال سوختن داریم" حرف آخرش را می زد. کسی که دنبال دانشگاه فاخر است ، شرایط پذیرش دانشجو را تخت خالی و کلاس خالی می داند.
در جمع بندی این یادداشت می توانم بگویم که داین دعواها نوعی تسویه حساب و رقابت بر سر تصاحب موقعیت های ممتاز است. البته آقای عمادی به نظر می رسد که عارفانه قید وزیر شدن و حتی ابقا در حد مدیرکلی ستاد را زده است. این دعوا نشان داد که اولا اصولگرایان در آموزش و پرورش دست بالا را دارند و هرکس دنبال ارتقای مقام است باید ارادت خود را به آنها ثابت کند. دوم اینکه ابراز ارادت به اصولگرایان فاقد اصالت و ابزاری برای گرفتن پست است. در اهمیت حداد عادل همین بس که مهرمحمدی درسال 95 معاون از خانم طیبه ماهروزاده برای سخنرانی دعوت می کند و چه ستایش هایی از ایشان نمی شود ! حالا هم نوبت خنیفر است. هدف جلب حمایت حداد عادل بوده/ است که در شورایعالی انقلاب فرهنگی برای آقایان لابی کند. من سه سال پیش در نامه ای به آقای مهر محمدی هشدار دادم که شخصیت او و رفتار و ظاهر او شناخته شده تر از این است که با تمسک به این شیوه ها در پی جلب نظر اصولگرایان ارتدوکس بر آید. به او گفتم که این کارها فقط اعتبار او را نزد اصلاح طلبان تنزل می دهد و او هرگز موفق به جلب اعتماد اصولگرایان نخواهد شد. اما احتمال می دهم که تاکتیک آقای خنیفر با موفقیت قرین باشد.
نظرات بینندگان
بدتر از اون ، شخص بطحایی است که مترسکی ذلیل در دست این طیف دگم گراست.
کافیه یک اصول گرای جزء، حتی امام جمعه یک روستا اشاره ای کنه ، تا به دستور این مترسک تمام وزارت خانه در خدمت منویات آن شخص جزء باشند.
در این میان هم اول و آخر معلمان قربانی میشنوند.
از بس معلمان نجابت به خرج دادند، حکومت و عمالش خیالهای بدی تو سرشون رشد کرد و تا توانستند از زحمت و سفره معلم دزدیدند، چون با اون عقل کجشون فهمیدند که نجابت معلم اجازه اعتراض به آنها نخواهد داد.
جناب شیرزاد من به عکس شما اعتقاد دارم که زبان معلم در برابر حکومت و توابعش باید تند و گزنده باشد.
این حکومت زبان نرم رو نمیفهمه، به هیچ وجه.
هنوزه یادم نرفته تعدادی از دانشجویان هم مقطع این دانشگاه برای رفع اشکال درسای دانشگاهیشون پیشم می اومدن!!
چه تفاوت اعظمی است میان صاحبان سکوت و صاحبان کسوت!!!
هم اسم دانشگاه وهم منافع مادی مدرسه غیر دولتی
والله ایشون(شیرزاد) دیگه از اونور افتادن!!!!! ....از بس که توی افراط وتفریط هستن... سال نو شده دست از این مرزبندی ها بردار آقای شیرزاد.....
عملکرد دکتر مهر محمدی در دانشگاه فرهنگیان غیر قابل دفاع است. اجازه دهیم دکتر خنیفر برنامه هایش را عملی کند. دکتر عمادی بهتر است در حوزه کاری خودش که مشخصا "طنز پردازی" نیست بیشتر بنویسد تا عملکردش بیش از این زیر سوال نرود.
جناب عبداللهی ممنونم که بخشی از واقعیت حاکم بر ستاد را منعکس کردید.
1)حرف زدن در مورد افراد بی هویتی همچون،الهام چرخنده مهرمحمدی و الهه راستگو و امثالهم انرژی هدر دادن است...جایگاه و منزلت دکترنجفی را با دیدن نگرش امثال مهرمحمدی میتوان فهمید و تفاوت عقاب و کلاغ و نماندن به هر قیمتی را...
2)در ارتباط با توزیع این کتاب بیش از همه این جناب روابط عمومی تا دیروز اصلاح طلب و منتقد و صاحب نظر و امروز که تازه به دوران رسیده و برصندلی ریاست تکیه زده،شده همراه و همگام این سیاست بازی های مسخره باید توضیح بده که در اینگونه موارد خوابه!!و امثال اینا به شعور همکارا توهین میکنند در واقع و از گرده اصلاح طلبی واسه خودشون جای پا درست میکنند!!بد نیست همکاران هزینه داده بابت اصلاحات امثال این موجودات را خوب بشناسند!!
منجر به ایجاد شفافیت میشه و ذهن همیشه متوجه بسیاری از همکاران رو به مسائل پرداختی و دریافتی رو برای لحظاتی متوجه این سوء استفاده ها می کنه!