صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

دلایل استعفای دکتر محمدعلی نجفی و جایگاه بین معلمان

" کسانی که به کار توده برمی خیزند از کوچک ترین گناه ایشان نباید چشم پوشید .

کار توده بازیچه هوس این و آن نتواند بودن . " ( 1 )

 

استعفای « محمدعلی نجفی » علی رغم بازتاب نسبتا گسترده ای که در رسانه ها و افکار عمومی جامعه داشته است به نظر می رسد خیلی بین معلمان انعکاسی نداشته است .

جز گزارشی که در 25 اسفند ماه سال گذشته در مورد نجفی و در روزنامه آفتاب یزد ( این جا ) منتشر شده مطلب دیگری که بتوان به آن در جامعه فرهنگیان پس از استعفا استناد کرد نیافتم .

در این گزارش در قالب گفت و گو به سوابق ایشان اشاره و از دلایل استعفا سخنی به میان نیامده بود .

در پایان آن چنین آمده بود :

" ... ای کاش…

اگر قرار است وضعیتی مانند " سازمان میراث فرهنگی " دوباره در نهادی مانند " شهرداری تهران " بازتولید شود دیگر چه نیازی به این همه تبلیغات (  Propaganda  ) و سرکار گذاشتن مردم بود ؟  شاید بتوان گفت این از بد حادثه یا بی‌تدبیری شخص نجفی بود که آن تصویر خوب از وی اکنون دگرگون شود. هر چند همچنان عده‌ای نجفی را جزء مدیران طراز بالای جمهوری اسلامی می‌دانند، اما ای کاش او با این استعفاهای متعدد و ناگهانی خاطره بدی از خود برجای نمی‌گذاشت. به هر حال به نظر می‌رسد سرمایه‌سوزی شد. در این سرمایه‌سوزی هم او مقصر است و هم کسانی که گم هستند. "

از آن جا استعفای نجفی مسبوق به سابقه بود اما هنوز ایشان شفاف و صریح در مورد دلایل استعفای خویش از «  سازمان میراث فرهنگی  » توضیحی ارائه نکرده است .

" از صبح روز چهارشنبه ۲۳ اسفند، اخبار ضد و نقیض استعفای محمد علی نجفی، شهردار تهران در رسانه‌ها مطرح و چندین بار تکذیب شد و شهرداری تهران هنوز به طور رسمی این خبر را تائید نکرده است اما اعضای شورای شهر تهران می‌گویند که استعفای وی به شورا تحویل داده شده و در حال بررسی است.

احمد مسجد جامعی، عضور شورای شهر تهران پیش از ظهر چهارشنبه این خبر را تائید و در جمع خبرنگاران مستقر در شورای شهر اعلام کرد که محمد علی نجفی، استعفای کتبی خود را به شورای شهر تقدیم کرده است و بر اساس قانون این استعفا باید در شورا مطرح و درباره آن تصمیم گیری شود.

از سوی دیگر با وجود اینکه پیش از ظهر چهارشنبه، زهرا نژادبهرام از اعضای شورای شهر تهران خبر استعفای محمد علی نجفی را تکذیب کرده بود، لحظاتی پیش در حساب توئیتری خود نوشت که متن استعفای محمد علی نجفی را دریافت کرده‌اند.

خانم نژادبهرام افزود: « آقای مسجد جامعی احتمالا خبر شخصی دارند. من خبر ندارم، الان استعفا را دیدم.» وی همچنین نوشت: «فشارهای بيروني موجب در خواست استعفای محمد علی نجفی شده است.»

محمد علیخانی، رئیس کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران نیز از بررسی استعفای نجفی شهردار تهران در جلسه شورای شهر تهران خبر داده و کانال تلگرام خود نوشته است: «اصل خبر استعفای نجفی شهردار تهران درست است. اکنون با اعضای شورای شهر تهران در حال گفت‌وگو هستیم.»

خبرگزاری ایرنا نیز اعلام کرده است که جلسه فوق‌العاده شورای شهر تهران با حضور تمامی اعضا برای بررسی استعفای شهردار در حال برگزاری است.

گفته می‌شد که جلسه صبح امروز شورا نیز به‌دلیل استعفای آقای نجفی بوده است اما علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران در گفت‌وگو با ایسنا با تکذیب این موضوع گفت:‌ « جلسه امروز اعضای شورای شهر جلسه هم اندیشی برای جمع بندی عملکرد و پایان سال است.»

عبدالرحیم کرکه آبادی، مدیرکل دفتر شهردار تهران صبح امروز در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا با تکذیب خبر استعفای شهردار گفته بود: «استعفایی وجود ندارد، اینها شایعاتی است که درپی جلسه‌ دو شب پیش شهردار با اعضای شورای شهر بوجود آمده است.» ( این جا )

با همه این ها تاکنون متن استعفا منتشر نشده است .

در سایت رسمی « محمد علی نجفی » ( این جا ) آخرین به روز رسانی مربوط به 21 اسفند ماه است و اخباری این چنین در آن مشاهده نمی شوند .

باز می گردیم به پرسش اصلی .

چرا معلمان و یا فعالان آن ها تاکنون به استعفای دکتر نجفی واکنشی نشان نداده اند ؟

بهتر است  وقایع آن دوران با یک بار مرور کنیم .

" محمد علی نجفی بعد از برگزاری نشست شورای سیاست گذاری فرهنگیان ستاد دکتر روحانی ، به خبرنگار جماران گفت: در شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان دکتر روحانی، بعد از تشکیل کارگروه های متعدد با برخی  کارشناسان برجسته آموزش و پرورش، اهم مطالبات جامعه ی تعلیم و تربیت بررسی شد که به زودی تحت عنوان مطالبات فرهنگیان از رییس جمهور دولت دوازدهم منتشر خواهد شد.»

دلایل استعفای دکتر محمدعلی نجفی و جایگاه بین معلمان

نجفی با بیان این که آموزش تاثیر گذارترین عامل برای توسعه کشور است اضافه کرد: در دولت اول دکتر روحانی قرار بود که آموزش و پرورش اولویت اول دولت باشد اما متاسفانه به علت وضعیت بحرانی کشور، آموزش و پرورش نتوانست در اولویت اول قرار گیرد و مسائلی چون لغو تحریم ها و ایجاد ثبات در اقتصاد در اولویت قرار گرفت که به لطف خداوند در این زمینه ها موفق بود.

نجفی در پاسخ به این سوال که  مطالبات این پویش چه زمانی منتشر خواهد شد ،ابراز کرد: به امید خدا و با انتخاب مجدد دکتر روحانی و بعد از جمع بندی نظرات کار گروه های تشکیل شده، محتوای این پویش منتشر خواهد شد و در دسترس عموم همکاران فرهنگی قرار خواهد گرفت.

خود من هم عضوی از این کمپین خواهم شد تا به اتفاق همه فرهنگیان مطالبات معطل مانده معلمان را به جد پی گیری کنیم ." ( این جا )

نجفی در ایام انتخابات و در همایش مدیران و موسسان مدارس غیردولتی در سالن امام علی ( ع )  که در منطقه 5 تهران برگزار شد ( این جا ) در مورد سایر کاندیداهای ریاست جمهوری چنین گفت :

" ... در مورد آموزش و پرورش آن چه که در صحبت ها و برنامه های نامزدهای مختلف ذکر شده و برنامه ای اعلام شد ولی واقعا برنامه ای وجود ندارد. یکی از مشکلات – از یک طرف برنامه ای وجود ندارد و به صورت دقیق و روشن نیست و بر اساس چه برنامه ای می خواهد موفق شود و به اجرا در آید - و از یک طرف بعضی آقایون حتی کارنامه خودشان را که حتی واقعیت نیز ندارد ارائه نمی دهند.

ما بر فرض این که این شعارها و این وعده ها به پشتوانه یک برنامه ای بنا است اجرا شود کارنامه آنها را نگاه کنیم ببینیم آیا در کارنامه شان توانایی انجام یک چنین وعده هایی  و اجرای یک چنین برنامه ای موجود هست یا نه؟  عدم حضور نجفی در سکان وزارت آموزش و پرورش موجب شد تا این فرمان از دست " ژنرال ها " به دست " سرجوخه ها " و " گروهبان ها " بیفتد و این موجب دلسردی و ناامیدی معلمان به عنوان گروهی در جامعه بود که اکثریت شان موافق او ؛ کارنامه و عملکردش بودند

اگر به کارنامه ها دقت کنیم مشخص می شود حتی اگر این وعده ها قابل اجرا باشد و حتی اگر برنامه ای برای اجرای چنین وعده هایی  وجود داشته باشد این آقایان با این کارنامه، مرد تحقق این وعده ها و اجرای این برنامه ها نیستند.... "

نجفی در بخش دیگری از این سخنرانی چنین می گوید : ( این جا )

" ... در مورد آموزش و پرورش هم این گونه است. می خواستم ببینم برنامه ای که آقایون برای آموزش و پرورش دارند چیست؟

غیر از آقای رئیسی کسی دیگر را ندیدم که چیزی به صورت رسمی اعلام شود . در تلگرام دوستان برای من فرستاده بودند که آقای فرشیدی و آقای حاجی بابایی این راه کارها را تنظیم کرده اند.

در ارتباط با کار خاص شما ، این دولت معتقد است تا جایی که امکان دارد دولت در ارتباط با مسائل مختلف از جمله مسئله آموزش و آنچه که مربوط به حاکمیت و امنیت کشور نمی شود بلکه خدمات و تصدی گری دولت به بخش خصوصی واگذار گردد.

حال در هر قسمتی نوع بخش خصوصی انتخاب شود متفاوت است. کار آموزش چه در دانشگاه ها چه در مدارس باید به کسانی محول شود که کارنامه روشنی در بخش فرهنگی داشته باشند و انگیزه شان سودجویی و کار اقتصادی صرف نباشد ... "

دلایل استعفای دکتر محمدعلی نجفی و جایگاه بین معلمان

پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و گذشت حدود 2 ماه خبری از تشکیل کمپین ( پویش ) مطالبات فرهنگیان نشد .

« صدای معلم » در چند نوبت به عدم راه اندازی این پویش و نیز پاسخ گو نبودن نجفی در برابر پرسش ها انتقاد نمود . ( این جا ) و ( این جا )

در دوم تیرماه 96 در یادداشتی نوشتم ( این جا ) :

مسائلی و موضوعات پشت پرده ای که بعدا توسط اعضای شورای شهر تهران و نیز نجفی بیان شد نشان داد که کار شهری مانند تهران و مسائل آن از حرف گذشته است و بحرانی است  " ... بدون تردید دوران ده ساله وزارت نجفی نسبت به سایر وزرای آموزش و پرورش مقبول جامعه فرهنگیان بوده است و این موضوع باعث محبوبیت وی در میان معلمان و ایجاد نوعی " کاریزما " نسبت به شخصیت وی گردیده است .

اما نجفی نباید تصور کند و یا متوهم شود که هر حرفی را می زند درست است چون بیشتر و یا بهتر از دیگران شرایط و تحولات را درک می کند .

نجفی از سویی به دلایل مختلف نمی خواهد خود را در معرض آزمونی دوباره بگذارد چون ممکن است آن تصورات قبلی در اذهان فرهنگیان و معلمان به یک باره فروریزد و احتمالا معلمان متوجه شوند که مدیریت کاریزماتیک ابدی نیست و متاثر از شرایط است اما از سوی دیگر ایشان قصد ندارد تا عرصه را به دیگران واگذارد و دوست دارد که هم چنان صحنه گردان اصلی وقایع و تحولات آموزش و پرورش باشد و شخص اول تعلیم و تربیت ایران در عرصه مدیریت اجرایی محسوب گردد .

اگر نجفی قصد ایفای نقش دوم را دارد باید که با معلمان صادق و شفاف باشد و چوب حراج بر اندک اعتماد و سرمایه اجتماعی مانده در بدنه آموزش و پرورش و در میان معلمان نزند .... "

پس از نگارش این یادداشت نه پاسخی از دکتر نجفی دریافت نکردم و تا جایی که اطلاع دارم پویش و یا پایشی هم برای مطالبات فرهنگیان تشکیل نشده است .

تنها حرکتی که انجام شده است برگزاری نشست هایی در شورای سیاست گذاری  ستاد فرهنگیان دکتر روحانی با محوریت بحث " تعیین وزیر آینده " بوده است که البته شرح ما وقع آن پیش تر توسط همکار محترم شیرزاد عبداللهی توضیح داده شد . ( این جا )

حال پرسش من از نجفی این است که این همه تعلل و تاخیر برای چه بوده است ؟

آیا معلمان حق ندارند که از وضعیت مطالبات خود در دولت آینده مطلع شوند ؟

آیا فرهنگیان و اصحاب رسانه نباید در جریان مصادیق " در اولویت بودن آموزش و پرورش " قرار گیرند و یا توضیحی در مورد آن از سوی مسئولان و دست اندرکاران داده شود ؟

 آیا باید شاهد این باشیم که عده ای معدود پشت درهای بسته و به دور از هر گونه شفافیت و پاسخ گویی برای جامعه بزرگ و گسترده معلمان تصمیم گیری کنند ؟ "

با این حال نه کمیپنی تشکیل شد و نه نجفی پاسخ درست و یا قانع کننده ای به مطالبات و وعده های  گفته شده ارائه کرد .

معرفی ایشان برای پست شهرداری تهران از سوی اعضای شورای شهر تهران معلمان را در شوکی عمیق فرو برد .

نجفی وزارت آموزش و پرورش در دولت دوم روحانی را علی رغم آن که نمایندگان مجلس با دولت همراه تر بودند نپذیرفت و این برای معلمانی که به واسطه حضور نجفی در ستاد روحانی و این که او ضامنی برای ارتقای وضعیت معلمان در دوره بعد باشد قابل پذیرش نبود .

نجفی به نوعی معلمان و آموزش و پرورش را رها کرده بود و آنان احساس می کردند که همچون روال سابق و دهه های گذشته از جایگاه و پتانسیل آنان استفاده ابزاری شده است و احساس غبن می کردند .

صحبت هایی که نجفی در سالن امام علی منطقه 5 تهران در مورد وضعیت شهرداری تهران کرد نشان از آن داشت وضعیت این " نهاد مهم " وخیم است . ( این جا )

در این جا به برخی اشاره می کنم :

" ... در همین شهرداری با درآمدهای واقعا افسانه ای و با این دست و دلبازی های عجیب که وجود دارد و نمی خواهم مطرح کنم. بحث املاک نجومی و پرداخت های عجیب و غریب . ایشان از حقوق نجومی صحبت می کند در حالی که ما می دانیم در شهرداری در مورد پرداخت ها و درآمدها چه خبر است .

در همین شهرداری با این همه امکانات، برای چند ماه حقوق کارکنانش از بانک شهر، که به عنوان کیسه پول شهرداری است وام می گیرند و حقوق کارکنانش را پرداخت می کنند. وضعیت شهر را به اینجا رسانده اند. برای این که شهر فروشی و تراکم فروشی تا یک جایی است . الآن میلیون ها متر مربع تراکم سیار دست یک عده ای است. به پیمان کار گفته اند بیا کار کن ولی پول نداشتند که به او بدهند. گفتند ما به شما تراکم سیار می دهیم. به شما مجوز تراکم می دهیم شما اجازه دارید بیست هزار متر مربع  واحد مسکونی یا اداری یا تجاری بسازید. منتها چون پیمان کار زمین خاصی را مشخص نکرده که می خواهم روی کدام زمین کار کنم به این علت اسمش را گذاشته اند تراکم سیار. پیمان کار بیست هزار متر مربع به جای پولی که باید شهرداری به او می داده گرفته و شهرداری پول او را در جیبش گذاشته است و بعد می گردد بین کسانی که زمین دارند و می خواهند بسازند ؛ مثلا من زمینی در حدود ده هزار متر مربع در فلان جا دارم مثلا بنزاست. شهرداری می گوید آقا خیلی بنز است. بیست هزار متر مربع تجاری دارم این را به شما می فروشم وقتی فروختم بعد می نویسم به شهرداری که به شما پروانه ساخت بدهد.  در این واگذاری از پیمان کار و کسی که از شهرداری طلب داشته که می خواهد جایی را  بسازد عواملی به عنوان واسطه هستند که پورسانت از هر دو طرف می گیرند مانند بنگاه های معاملات ملکی که این معامله جوش داده شود و وقتی طلبکار شهرداری به شهرداری می رود که زودتر برایش پروانه صادر کنند متاسفانه این عوامل، بخش عمده شان ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با خود شهرداری دارند.

من وقتی در شورای شهر بودم بخشنامه ای دادند در مورد تفکیک جنسیتی زنان و مردان در شهرداری. یک بلوایی ایجاد شد. از یک طرف گفتند که زنان در بعضی از مشاغل نباید باشند که تعدادی از زنان مازاد شدند و نمی دانستند اخراج کنند یا نکنند و از طرف دیگر تفکیک جنسیتی در آن فضا مطرح بود. در شورای شهر ما و خانم ها اعتراض کردیم و طوماری مفصل را نوشتند که بلاخره این بخش نامه را پس گرفتند اگر اعتقاد به آن کار داشتید حالا به پایش بایستید و اگر اعتقاد نداشتید چرا الآن این گونه هستید. یا صدها کیلومتر مترو درست کردم. برنامه مصوبی از زمانی که ما در شورای شهر بودیم  و به تصویب رسید این بود که در سال 96 طرح جامع حمل و نقل و میلیاردها تومان خرجش شد و کار خوبی هم شد که از حوزه دانشگاه صنعتی شریف همکاری کردند و خود من کلی وقت گذاشتم برای طرح جامع حمل ونقل تهران. بر اساس این طرح الآن باید ظرفیت متروی تهران شش میلیون سفر در روز باشد در حالی که از سال 94 امروز یک سفر هم اضافه نشده است ! ظرفیت یک و سه دهم میلیون سفر در روز در متروی تهران است !

از نظر کار کارشناسی وقتی که پل صدر را می خواستند بسازند ارزیابی آن هشتصد میلیارد تومان هزینه بود و ما به آن انتقاد داشتیم که چرا وقتی در شورای شهر تصویب نشده ، چگونه شما این کار را شروع کرده اید ؟

نهایتا چیزی که خرج پل صدر شده هفت هزار میلیارد تومان است که 9 برابر شده بود ! که اگر صرف حمل ونقل عمومی تهران شده بود قطعا شش میلیون سفر در مترو داشتیم. اتوبوس رانی و حمل ونقل شرایط خیلی بهتری داشت و همچنین آلودگی هوا نبود.

می گوید که ما نود و شش درصد هستیم و شما چهار درصد. واقعا محل تاسف است که ما امروز با افرادی مواجه هستیم که برای گرفتن رای مردم دروغ می گویند ... )

مسائلی و موضوعات پشت پرده ای که بعدا توسط اعضای شورای شهر تهران و نیز دکتر نجفی بیان شد نشان داد که کار شهری مانند تهران و مسائل آن از حرف گذشته است و بحرانی است ...

در واقع با توجه به عضویت 6 ساله نجفی در شورای شهر و احاطه ای که به موضوعات شهری داشت موید این گزاره بود که نجفی با شناخت کامل پست شهرداری را قبول کرده است .

اگر استعفای نجفی صحت داشته و جدی باشد سوال این است که آیا فردی باتجربه که فضای سیاسی و اجتماعی ایران و جناح های سیاسی را می شناسد از موانع و کار شکنی ها اطلاعی نداشته است ؟

دلایل استعفای دکتر محمدعلی نجفی و جایگاه بین معلمان

اگر «  استعفا » همچون ملل پیشرفته و کشورهای توسعه یافته در برابر احترام به افکار عمومی جامعه اتخاذ شود عملی انسانی و شایسته تکریم است اما وقتی صحبت از مبارزه با " فساد " ، " مافیا " ، " باندهای قدرت غیرپاسخ گو " و... می شود انتظار مردم و توده ایستادگی ، شفافیت و همراه بودن با مردم و تواضع در برابر جامعه ای است که به او رای اعتماد داده ا ند .

عدم حضور نجفی در سکان وزارت آموزش و پرورش موجب شد تا این فرمان از دست " ژنرال ها " به دست " سرجوخه ها " و " گروهبان ها " بیفتد و این موجب دلسردی و ناامیدی معلمان به عنوان گروهی در جامعه بود که اکثریت شان موافق او ؛ کارنامه و عملکردش بودند .

اگر قرار است وضعیتی مانند " سازمان میراث فرهنگی " دوباره در نهادی مانند " شهرداری تهران " بازتولید شود دیگر چه نیازی به این همه تبلیغات (  Propaganda  ) و سرکار گذاشتن مردم بود ؟

نجفی قطعا به پیامدها و تبعات تصمیماتش فکر کرده است .

با یک مقایسه تطبیقی بین دو نهاد آموزش و پرورش و شهرداری می توان فهمید که هر دو وضعیت مطلوبی ندارند و در باتلاق ناکارآمدی مدیریت ، فقدان برنامه ریزی و استفاده نادرست از منابع گرفتار شده اند . نجفی به نوعی معلمان و آموزش و پرورش را رها کرده بود و آنان احساس می کردند که همچون روال سابق و دهه های گذشته از جایگاه و پتانسیل آنان استفاده ابزاری شده است و احساس غبن می کردند

تنها تفاوت آن  این است که نجفی بر خلاف شهرداری و نیز برخی اعضای شورای شهر و هم حزبی ها که زیر پایش را خالی کردند اگر در آموزش و پرورش بود می توانست از پشتییانی و تایید معلمان و کنش گران رسانه ای در برابر برنامه های  کارشناسی و درست اش برخوردار شود و دیگر مانند امروز شاید از چشم خیلی از معلمان نمی افتاد ...

جامعه  سیاست زده امروز ما بیش از هر چیزی نیازمند دو چیز است :

صداقت و عمل .

( 1 ) در پیرامون تاریخ ، احمد کسروی ، چاپ اول ، انتشارات امین ، 1377 ، ص 121

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 01 فروردين 1397 10:33

حمایت از کالای ایرانی ؛ چرا و چگونه ؟

الزامات حمایت از کالای ایرانی

به دلیل اولویت و حساسیت ویژه مباحث اقتصادی، برای چندمین سال پیاپی رهبر معظم انقلاب با تیزبینی شعار سال را اقتصادی انتخاب نمودند.ویژگی شعار امسال آنست که صرفاً معطوف به دولتمردان نیست، بلکه به سان قیچی دولبه مردم و مسئولین را شامل است.
وظیفه مردم ترجیح و خرید کالای ایرانی است و البته حق مردم (وظیفه تولیدکنندگان و حاکمیت) کیفیت بخشی و کاهش قیمت و رقابتی کردن کالاهای تولید داخل می باشد.

حمایت از کالای ایرانی الزاماتی دارد که تنها با بخشنامه و رهنمود صرف قابل حل و فصل نیست.


الزامات حمایت از کالای ایرانی

یک کالا زمانی مورد حمایت تام و تمام مردم قرار می گیرد که واجد چند ویژگی مهم بوده و یا حداقل در مسیر رسیدن به آن خصوصیات باشد:

قیمت مناسب:
قیمت تمام شده کالا نباید تفاوت فاحشی با مشابه خارجی داشته باشد. در غیر این صورت هیچ امیدی به بقا، مانایی و پویایی تولید ملی نخواهد بود.

مهر استاندارد (iso /isiri) بخورد:
مردم زمانی از کالای داخلی حمایت خواهند کرد که در کنار کیفیت و قیمت مناسب، قابل رقابت با مشابهین خارجی باشد  از سه سطح از استاندارد (جهانی، منطقه ای و ملی) حداقل استاندارد ملی را دارا باشد.
هرچند با استاندارد ملی ایران (isiri) در سطوح ایزوها (کیفیت بخشی و توجه به مسائل محیط زیستی) نمی توان در عرصه های بین المللی عرض اندام نمود.
از 200 کشور دنیا بدون احتساب تحریم های موجود به زحمت 30 کشور جهان استاندارد مستهلک (فرسودگی دستگاههای ارزیاب و نبود آزمایشگاه های به روز و مجهز دنیا) ما را می پذیرند.

کیفیت کالا:
با توجه به داستان استاندارد فشل ایران، کیفیت کالاهای ما در سطوح بین المللی آش دهن سوزی نیست. به عبارت روشن تر، استاندارد نهایتا یک نقطه شروع در پروسه نفس گیر رقابت محسوب می شود.

رقابتی بودن کالا:
به فرض اینکه کالای تولیدی ما دارای علامت استاندارد بوده و ضمن کیفیت قابل قبول از قیمت مناسبی نیز برخوردار باشد، در این مرحله کالای تولیدی ما باید بتواند با مشابهین خارجی خود رقابت نماید. در صورتی که کالای ما به هر دلیل در دوئل رقابت با مشابهین خارجی عقب افتد، محکوم به عدم فروش متناسب با تولید، انباشت کالا، زیاندهی و در نهایت تعدیل نیرو و ورشکستگی خواهد بود .


در این صورت دو اتفاق ممکن است رخ دهد:
یا چنین کالایی به دلیل زیان ده بودن از صحنه تولید و رقابت محو خواهد شد و یا دولت به دلایل مختلف با حمایت از کالای بی کیفیت ملی و با دامپینگ و تحمیل هزینه های گزاف بر بیت المال، تولید را سرپا نگه خواهد داشت (درست همانند کارخانجات تولید خودروی فعلی خودمان)


 چه باید کرد؟

برای تحقق شعار سال، علاوه بر الزاماتی که برای کالای ایرانی شمرده شد، یک سری اقدامات دیگر عمدتاً باید از سوی مسئولین انجام شود تا بتوانیم موفقیت نسبی در تحقق آن داشته باشیم:

الزامات حمایت از کالای ایرانی

تلاش برای پیوستن به (wto):
امروزه بیش از ۹۹ درصد از تجارت جهان در قالب سازمان تجارت جهانی صورت می گیرد. متاسفانه ایران بزرگترین اقتصاد را در بین غایبین تجارت جهانی داراست. در حالی که حتی کشور افغانستان به wto ملحق شده است، ایران بدلیل مخالفتهای مداوم امریکا هنوز از الحاق به این مهم محروم است و باید دولتمردان ما برای حل و فصل این مهم راهی بیابند و یا راهی بسازند. حمایت از کالای ایرانی الزاماتی دارد که تنها با بخشنامه و رهنمود صرف قابل حل و فصل نیست

بین المللی کردن استاندارد کالاها:
امروزه بیش از 800 کالای ایرانی مهر استاندارد داخلی در دو سطح (استاندارد اجباری و یا استاندارد تشویقی) دارند، ولی متأسفانه التزام عملی به استاندارد در کشور دیده نمی شود و عملاً با لوث شدن استاندارد ملی، حقوق شهروندی مصرف کننده زایل می گردد.
علاوه بر آن برای رقابتی کردن و راهیابی به بازارهای جهانی باید به سراغ استحصال استانداردهای منطقه ای و جهانی برویم.

خودکفایی همه جانبه، سیاستی شکست خورده:
امروز برای بقا در صحنه تجارت جهانی باید به مزیت نسبی تولید توجه شود. در هزاره سوم تلاش برای خودکفایی در تمام زمینه ها، سیاستی از پیش باخته می باشد. به طور مثال با توجه به تغییر اقلیم و کاهش نزولات آسمانی و بحران آب، اصرار بر خودکفایی در کشاورزی خودزنی محض می باشد.

الزامات حمایت از کالای ایرانی

مردم ترجیحاً کالای ایرانی بخرند:
مردم زمانی از کالای داخلی حمایت خواهند کرد که در کنار کیفیت و قیمت مناسب، قابل رقابت با مشابهین خارجی باشد.
امروزه در دهکده جهانی تحمیل کالای بنجل به مردم با بستن مرزها به روی کالاهای با کیفیت خارجی، اولاً باعث تشدید قاچاق شده و در ثانی تحمیل کالاهای بی کیفیت با کسب حداکثر سود و نتیجتاً ایجاد نارضایتی عمومی خواهد شد.
مثال بارز چنین سیاست مسئله دار دولت، تحمیل خودروهای بی کیفیت ساخت داخل به مردم می باشد. این تولید معیوب بدون حمایت دولت و برخورد انقباضی گمرک و دامپینگ یک سال دوام نمی آورد و در صورت رقابت منصفانه با مشابهین خارجی ورشکستگی آن حتمی و قطعی است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در اقتصاد

گروه اخبار/ حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی در جمع مردم زلزله زده کرمانشاه و خطاب به ملت بزرگ ایران اظهارداشت:همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند سال نو ، سال تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی و سال اشتغال و رونق خواهد بود.

متن پیام نوروزی رئیس جمهور به این شرح است:

گروه اخبار/ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۷، سال جدید را سال «حمایت از کالای ایرانی» نام‌گذاری کردند.

سه شنبه, 28 اسفند 1396 06:03

هفت دعا برای تحول در سال ۹۷

هفت دعا برای تحول در سال ۹۷  * خدایا! به ما عدالت همراه با آزادی، پیشرفت همراه با اخلاق، سیاست همراه با اصول، و دیانت همراه با آزادگی عنایت کن!

* خدایا! به ما بیاموز که سیاست نه منحصر به انتخابات بلکه به معنای مقاومت در مقابل هر چیزی است که جامعه را به یکسانی و حذف تفاوت ها فرا می خواند!

* خدایا! به مسئولین ما قدرت درک پیچیدگی های جهان امروز را عنایت کن تا دریابند که زیستن در انزوا نه نشانه استقلال است و نه پیشرفت!

* خدایا! به مردمی که بعد از گذشت یکصد سال همچنان در پیچ و خم قانون، آزادی و عدالت سرگردان اند، امید، صبوری و تلاش عنایت کن!

* خدایا! به ما که همچنان اصلاح جامعه را از دولت می خواهیم بیاموز که حتی اصلاح دولت هم از جامعه ساخته است!

* خدایا! به مسئولین ما بیاموز که ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت چنان در هم آمیخته اند که نمی توان یکی را به زیان دیگران مصادره کرد!

* خدایا! به ما یادآوری کن که تنها یک زمین برای زیستن داریم تا بتوانیم بر بحران های آب، ریزگردها و محیط زیست فائق آییم!

هفت دعا برای تحول در سال ۹۷

کانال مهران صولتی

منتشرشده در یادداشت

بیماری مدرک گرایی و مدرک سازی و فروش دانش  در دهه‌ی هفتاد در اتاق يكى از معاونين استاندار بودم .

گزارش يک نظرسنجى را كه انجام داده بوديم به ايشان می‌دادم .  بعداز اينكه خلاصه‌اى از نتايج نظرسنجى را به ايشان گفتم، صحبت از علم و دانش و جامعه شناسى و علوم سياسى شد؛ مابين همين صحبت‌ها جناب معاون استاندار گفت: فلانى! من هم در مقطع كارشناسى ارشد در دانشگاه در حال درس خواندن هستم ولى اصلا وقت نمی‌كنم كلاس‌ها را شركت كنم…
آن روز گذشت و بعدها من در يک جلسه‌اى تصادفا يكى از مسئولين دانشگاهى كه آقاى معاون در آن دانشگاه درس مى‌خواند را ديدم و او گفت: ترم هاى اين آقا ( آقاى معاون) زود تمام شود و ما راحت شویم!
پرسيدم چطور مگه؟
گفت: كلاس‌ها را كه اصلا شرکت نمی‌کند و موقع امتحان هم فقط روی ورقه اسمش را مى‌نويسد و چند جمله‌ی بى ربط و اساتيد خودشان نمره می‌دهند به ايشان!
آن معاون بعدها از استان ما رفت به استانی ديگر و در آنجا دكتراى خودش را هم گرفت!
فاجعه‌اى در كشور شكل گرفت كه هيچ نمی‌توان ناميدش جز پوچ‌سازى نهاد دانش!


اغلب مديران كه در دهه ی ٦٠ در فرايندهاى ايدئولوژيک و انقلابى به مناصب مديريتى رسيده بودند از دهه ی٧٠ به بعد با توجه به رويكرد توسعه‌اى پس از جنگ و نياز ساختار ديوان سالارى به تكنوكرات‌ها مجبور شدند به سوى دانشگاه سرازير شوند و طبقه اى از مديران پس از جنگ شكل گرفت كه مشروعيت ايدئولوژيك داشتند، سوابق جبهه داشتند و فقط نياز به هويت علمى داشتند تا در ساختار مديريتى پايدار بمانند!

بیماری مدرک گرایی و مدرک سازی و فروش دانش

پايدار سازى اين طبقه در ساختار هاى  ديوان سالارى كشور از ناحيه ی مدارک و مدارج علمى و دانشگاهى ميسر می شد. از سوى ديگر اين مديران به دليل مشغله ی مديريتى اساسا فرصت حضور در کلاس نداشتند در نتيجه، عملا مراكز دانشگاهى براى آنان بيش از آنكه موجب دانش افزايى شود، نهاد مدرک سازى شد!

بیماری مدرک گرایی و مدرک سازی و فروش دانش

يك بار يكى از همين مديران عالى استان كه با من صادقانه حرف می زد گفت … اكثر اين مديران اگر مدرک دكترا يا فوق ليسانس شان را گم كنند و از آنها خواسته شود نيم ساعت به هر طريقى كه خودشان مى‌خواهند ( صحبت علمى بكنند يا يک ياداشت علمى ارايه دهند)  اثبات كنند كه داراى مدرک دكترا هستند من قول می دهم حداكثر می‌توانند اثبات كنند كه ديپلم دارند!
آن نماينده كه عاجز بود از درست خواندن اسم يک موزه، يک پرده از بيهوده زيستن ماست!


آری….
” به ساعت ها بگوييد بخوابند
بيهوده زيستن را
نيازى به شمارش نيست…”

گیل نگاه

منتشرشده در یادداشت

شعر یک معلم برای دکتر محمد مصدق

خوشا مردان با تقوای دوران
گذر ایام را یادی از ایشان

سنا مجلس مصدق را کنی یاد
که ملی صنعتی نفتی به امداد

کنی یادی ز ملی جبهه ای هان
که استخراج نفتی را نمایان

که در ید دولتی باشد که ملی
منافع شخص لا عامی که خیلی

ذخایر نفت ایرانی که عامی
که سود عاید تمامی مردمانی

به تاریخی ورق زن بازگویی
حقایق را ز تاریخی بجویی

حقایق خود حقیقت را نمایان
که در ید آدمی دیندار انسان

امانت را خیانت لا عزیزان
امانت را نگهداری بِه از جان

کسانی که تعهّد اجتماع را
رعایت تا که جمعی انتفاع را

به خدمت مردمی کوشا در ایران
که خالص خدمتی از خود نمایان

نگهبان این کسان باشی خدایا
که در خدمت بشر ایثار جان را

به ملی نفت ایران افتخاری
خصوصی لا به ملی اعتباری

ولی مردان توحیدی زبانزد
به نیکی یاد از ایشان غیر را رد

خوشا آنان به خدمت خلق کوشا
به خدمت خطّه خاکی عشق جانا

وطن چون مادری کن احترامی
به مادر لا خیانت هر زمانی

با تبریک این روز به تمامی کارگران و کارشناسان صنعت نفت و انرژی
و با تبریک سال نو و عید سعید نوروز بر آحاد ملت ایران و با آرزوی روزهایی بِه از این برای فرهنگیان سربلند.
عزت زیاد .

شعر یک معلم برای دکتر محمد مصدق


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/ چندی پیش مطلبی در صدای معلم مطلبی با عنوان : 

" صدای معلم " از رییس جمهور می خواهد در جهت انحلال شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد موازی گام بردارد و در صورت لزوم ادامه موجودیت این نهاد در کنار دیگر مسایل اختلافی به همه پرسی گذاشته شود "

همه فرهنگیان از هویت و کیان آموزش و پرورش دفاع کنیم " ( این جا ) منتشر گردید .

« ابوب امیدوار » از تهران نقدی بر آن نوشته است.

منتشرشده در یادداشت

بازداشت معلمان و  آسیب شناسی مواضع وزیر آموزش و پرورش

بطحایی نتوانسته است " امنیت فرهنگی " را در حوزه آموزش برقرار کند و می باید که در این زمینه پاسخ گو باشد بیش از یک هفته است که از بازداشت « محمد حبیبی » عضو کانون صنفی معلمان می گذرد .

با این حال اتهامات وی از سوی مراجعی که اقدام به بازداشت وی کرده اند اعلام نشده است .

در این مدت برخی از تشکل های صنفی معلمان اطلاعیه ها و بیانیه های مختلفی در مورد ایشان صادر کرده اند .

نکته قابل توجه در بازداشت محمد حبیبی نحوه دستگیری ایشان بوده است .

گفته می شود این معلم در محل کار خود و با توسل به زور و خشونت بازداشت شده است .

چنان چه این روایت ها صحت داشته باشند ؛ نخستین پرسش آن است که آیا راه دیگری برای تفهیم اتهام و یا دستگیری حبیبی وجود نداشته است ؟

آیا این رویه مطابق قانون بوده است ؟

بر این باورم حتی اگر فردی مجرم باشد باید شان انسانی وی و موازین قانونی رعایت شود به ویژه آن  که محمد حبیبی هم معلم است و در حال حاضر متهم .

وزیر آموزش و پرورش پس از گذشت 8 روز از دستگیری این معلم در گفت و گو با خبرآنلاین چنین گفته است  ( این جا ):

" تعدادی از همکاران ما به دلایل مختلف امروز در زندان هستند. به نظرم می‌آید بخشی از این دلایل قابل حل و رفع است. به شرط آنکه معلمان عزیز ما در تشکل‌ها در حوزه‌های صنفی، حرفه‌ای و تخصصی کار کنند. اگر در این زمینه‌ها فعالیت‌های صنفی باشد، بعید است کسی بتواند اتهامی بزند. به عنوان مثال معلمی درباره شایستگی‌های معلمان یا معیشت معلمان اظهارنظر کند،‌ کسی نمی‌تواند به او خدشه‌ای وارد کند که چرا در حوزه تخصصی اظهار نظر کرده‌ است.  

اما وقتی فراتر از حوزه حرفه‌ای و تخصصی به نام حرفه معلمی وارد می‌شویم و اظهارنظر می‌کنیم، بعضا اتفاقاتی می‌افتد که برطرف کردن آنها، خارج از توانایی وزیر آموزش و پرورش است. من به عنوان یک همکار وظیفه دارم پیگیر وضعیت همکارم که گرفتار شده و بازداشت است،‌ باشم. باید با توجه به ارتباطاتی که دارم، موضوع را از جایگاه‌های بالاتر در حوزه قضایی و اطلاعاتی و امنیتی پیگیری کنم تا ببینم مشکل چیست و به چه ترتیبی است. فکر می‌کنم موفقیت‌هایی در آینده در این زمینه داشته باشیم.

بازداشت معلمان و  آسیب شناسی مواضع وزیر آموزش و پرورش

بطحایی گفته است :  به نظرم وقتی یک معلمی بازداشت می‌شود، شفاف‌سازی اتهام به آرامش جامعه معلمان کمک می‌کند. معلم ها مطمئن می‌شوند اتهام همکارشان چه بوده است و چرا بازداشت شده و اکنون بازپرسی در چه مرحله‌ای است. اینها به آرامش جامعه معلمان کمک می‌کند. امکان سوءاستفاده رسانه‌های خارجی برداشته می‌شود. درخواست می‌کنم دوستان قضایی و امنیتی تا جایی که امکان دارند، درباره پرونده اطلاع‌رسانی کنند. بهتر می بود وزیر آموزش و پرورش به کوتاهی خود در مورد برآورده ساختن مطالبات و حقوق قانونی معلمان که ماه ها و حتی سال هاست به تاخیر افتاده است اشاره ای نیز می کرد

نخستین پرسش از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا به نحوه دستگیری این معلم اشاره ای نکرده است ؟

و اما مهم ترین بخش سخنان وزیر آموزش و پرورش که به نوعی می تواند با اتهامات حبیبی ارتباط داشته باشد حوزه و نوع فعالیت های تشکیلاتی معلمان است .

بطحایی فعالیت صنفی را پذیرفته شده می داند و نکته مهم سخنان وی آن است که می گوید : اگر در این زمینه‌ها فعالیت‌های صنفی باشد، بعید است کسی بتواند اتهامی بزند. به عنوان مثال معلمی درباره شایستگی‌های معلمان یا معیشت معلمان اظهارنظر کند،‌ کسی نمی‌تواند به او خدشه‌ای وارد کند که چرا در حوزه تخصصی اظهار نظر کرده‌ است.

به عنوان فردی که هم در حوزه تشکل ها و هم در حوزه رسانه کار کرده ام این سخن بطحایی را قبول دارم .

حوزه حرفه ای و تخصصی و مسائل تابعه آن را در آموزش و پرورش باید کدام مرجع تشخیص دهد ؟  به عنوان مثال ؛ همیشه برای من این پرسش مطرح بوده است و بارها نسبت به آن گفته و نوشته ام که وجه قرابت  و یا تشابه"  معلم و کارگر " چیست ؟

چرا برخی از کانون های صنفی معلمان دائما قصد دارند که بین این دو پیوند و یا لینکی ناگسسته برقرار کنند ؟

متاسفانه و علی رغم هشدارهای قبلی به کرات مشاهده کرده ام که در رسانه های متعلق به  این تشکل اخبار کارگران به فور منتشر می شوند .

حتی قبلا در یادداشتی نوشته ام با وجود احترام فوق العاده ای که برای قشر " کارگر " قائل هستم اما هم تراز کردن این دو گروه را توهین به " مقام معلم " می دانم .

آیا برخی فعالان صنفی معلمان و از جمله آقای حبیبی خود را متولی انحصاری کارگران فرض کرده اند ؟

آیا از مطالبه گری در حوزه کار آموزش و پرورش و معلمان اقناع شده ویا عبور کرده که نوبت به احقاق حقوق کارگران رسیده است ؟

هنوز طرفداران نظریه امتزاج دو صنف کارگر و معلم نظریه و یا استدلال قانع کننده ای برای این مدل طراحی های تشکیلاتی ارائه نکرده اند مضافا بر آن که متاسفانه این گروه از معلمان خیلی هم اهل گفت و گو نیستند .

آیا کانون های صنفی در فعالیت های صنفی شریکی که حداقل جنس کارشان مشابه باشند با سایر اصناف پیدا نکرده اند که معلم  و کارگر را گویی همزاد یکدیگر کرده اند ؟

قصد وارد شدن در تحلیل محتوایی اخبار و گزارش های منتشر شده در " کانال کانون صنفی معلمان " را ندارم اما کثرت اخبار منتشر شده در حوزه " کارگران " و به ویژه تحرکات بیرونی  و اعتراضی آنان یک علامت سوال بزرگ برای هر مخاطبی ایجاد می کند ...

از نظر نگارنده سعی در برقراری اجباری بین دو گروه معلم و کارگر یک مغالطه بزرگ بوده و موجب بالا رفتن هزینه فعالیت های صنفی بدون تحصیل نتایج مناسب و در خور خواهد شد و شاینده و شایسته است که طرفداران این گونه تئوری های خود ساخته در آموزه های ذهنی و فرضی خویش تجدید نظر کنند و یا پاسخی  اقناع گرانه برای منتقدان ارائه کنند .

تحول در حوزه آموزش نیاز به گفتمان سازی دارد .

محتوای گفتمان باید در همه زمینه ها و حوزه ها بوده و فرضا فقط در حوزه " معیشت " نایستد و دارای پویایی باشد .

به نظر می رسد با توجه به رویکرد محافظه کارانه غالب در جامعه آموزش و پرورش که هم شامل " ستاد " و هم " صف " می شود باید سعی کرد تا حد امکان هزینه فعالیت ها را برای معلمان کاهش داد و این نیازمند تدبیر و طراحی یک " اتاق فکر " مناسب و اقتضایی باشد .

بازداشت معلمان و  آسیب شناسی مواضع وزیر آموزش و پرورش

 کانون های صنفی معلمان در این حوزه به شدت " فقر تئوریک " داشته و قصد دارند بدون پردازش داده ها مسیری میان بر برای احصا و احقاق مطالبات معلمان در سطوح مختلف آن ایجاد کنند .  بارها گفته و نوشته ام که بهترین مرجع برای تشخیص و احراز صلاحیت های حرفه ای معلمان که حتی در مبانی سند تحول بنیادین هم مورد تاکید قرار گرفته است همان " سازمان نظام معلمی " است

هسته فعالیت صنفی ؛ کار کارشناسی است و لازم است که فعالان صنفی با واقع نگری مواظب غلتیدن در دام پوپولیسم باشند .

نکته مهم دیگری در سخنان وزیر آموزش و پرورش شفاف سازی اتهام برای تنویر افکار عمومی است .

بارها اتفاق افتاده است که فردی پس از بازداشت تا مدت ها بلاتکلیف است . این در حالی است که در قوانین این گونه " بلاتکلیفی ها " بلاموضوع است .

اگر مدارک و مستندات کافی و وافی برای برخورد قانونی با این معلم وجود دارد در این زمینه شفاف سازی شود .

نتیجه منطقی معطل ساختن افکار عمومی  جامعه و معلمان چیزی جز تشدید ابر بحران " اعتماد " در جامعه نامتوازن ما نخواهد بود .

و اما بخش دیگر مخاطب سخنان من خود وزیر آموزش و پرورش است .

حوزه حرفه ای و تخصصی و مسائل تابعه آن را در آموزش و پرورش باید کدام مرجع تشخیص دهد ؟

جدا کردن سیاست و آموزش در جامعه کاملا " سیاست زده " که آموزش و پرورش هم به  نوعی یکی از زیرسیستم های آن است چگونه باید طراحی و اجرا شود ؟

" تربیت سیاسی " و " آموزش حقوق شهروندی " که از وجوه مهم " تربیت " و حوزه کار همه " معلمان " است چگونه باید در این سیستم بازیابی و یا بازتعریف شوند ؟

بارها گفته و نوشته ام که بهترین مرجع برای تشخیص و احراز صلاحیت های حرفه ای معلمان که حتی در مبانی سند تحول بنیادین هم مورد تاکید قرار گرفته است همان " سازمان نظام معلمی " است .

بازداشت معلمان و  آسیب شناسی مواضع وزیر آموزش و پرورش

آقای بطحایی پاسخ دهند دلیل این همه تعلل در راه اندازی این سازمان حرفه ای و تخصصی چیست ؟

اگر راه اندازی این تشکیلات در برنامه ارائه شده ایشان بوده است چرا تاکنون جامه عمل به خود نپوشیده است ؟

چرا بطحایی از پاسخ گویی به افکار عمومی سر باز می زند و آدرس های اشتباه می دهد ؟

به نظر می رسد که وزیر آموزش و پرورش نیز در حوزه خود دچار نقص تئوریک و بیان براهین و ادله می باشد .

اگر فرضا سازمان نظام معلمی وجود می داشت به عنوان یکی از  " مراجع ذی صلاح " می توانست در این موارد نظر تخصصی و حرفه ای خود را اعلام کند و این موجب شفاف سازی واقعی امور می شد .

آن چه که برای من قابل تامل و البته تاسف می باشد علی رغم تاکیدات مکرر صدای معلم در مورد تاسیس سازمان نظام معلمی تاکنون مشاهده نکرده ام که  کانون های صنفی معلمان در این موضوع با جدیت وارد شوند و آن را به عنوان یک " مطالبه مهم " مطرح کنند .

هر چند بارها متذکر شده ام که سازمان نظام معلمی ذاتا رقیب تشکل ها نیست و حتی می تواند  راهنما و مشاور آنان باشد .

و اما سخن آخر در مورد " فرهنگ امنیتی و امنیت فرهنگی " در وزارت آموزش و پرورش  است .

فانی در ابتدای وزارت خویش مهم ترین وجه کار و برنامه خود را تبدیل فرهنگ امنیتی به امنیت فرهنگی اعلام کرد و البته این گزاره توسط وزرای بعدی به نوعی تکرار و تایید شد .

ارزیابی من این است که سید محمد بطحایی در این زمینه موفق عمل نکرده است .

پس از اعلام موضع صدای معلم در مورد مدرک علی الهیار ترکمن این رسانه تهدید به شکایت در مراجع قضایی شد . ( این جا )

در  وزارت بطحایی مدیر آموزش و پرورش بناب از معلمان شکایت کرد .

در وزارت بطحایی مدیر آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی از معلمان منتقد شکایت کرد .

در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان از سایت عصر خبر شکایت کرد . ( این جا )

حتی شنیده شده است که مدیر کل آموزش و پرورش قم به علت بالا گرفتن انتقادات  نیز یکی از شاکیان می باشد .

بازداشت معلمان و  آسیب شناسی مواضع وزیر آموزش و پرورش

اگر چه وضعیت محمد حبیبی به هیچ وجه قابل مقایسه با موردهای مفروض نیست اما نشان می دهد که بطحایی نتوانسته است " امنیت فرهنگی " را در حوزه آموزش برقرار کند و می باید که در این زمینه پاسخ گو باشد .

بهتر می بود وزیر آموزش و پرورش به کوتاهی خود در مورد برآورده ساختن مطالبات و حقوق قانونی معلمان که ماه ها و حتی سال هاست به تاخیر افتاده است اشاره ای نیز می کرد .

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش گفت: من به عنوان یک همکار وظیفه دارم پیگیر وضعیت همکارم که گرفتار شده و بازداشت است،‌ باشم و باید با توجه به ارتباطاتی که دارم، موضوع را از جایگاه‌های بالاتر در حوزه قضایی و اطلاعاتی و امنیتی پیگیری کنم تا ببینم مشکل چیست و به چه ترتیبی است. فکر می‌کنم موفقیت‌هایی در آینده در این زمینه داشته باشیم.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور