نظام آموزش و پرورش به عنوان اصلی ترین حوزه نرم افزاری کشور می بایست تنها وظیفه آموزش ارزشها ، نگرش ها ، آداب و سنن و مهارت ها را برعهده داشته باشد تا بتواند از طریق جامعه پذیری و ارتقای اجتماعی در نهایت وسیله ای باشد برای رشد فرهنگ عمومی که در این صورت ما حصل آن چیزی جز جامعه ای نظم پذیر و قانونمند نخواهد بود .
برای همیشه یکبار به معنای واقعی معلم باقی بمانیم ؛ نه برده ی اصحاب قدرت این نظام دقیقا آنجا که تمامی حوزه ها و نهادها گرفتار بی نظمی های بی شمار ، که نشئت گرفته از مسائل و چالش های فرهنگی واجتماعی هستند می تواند به عنوان کاتالیزوری الهام بخش و با دیدی واقعیت گرایانه با پتانسیل بالا و سنگ بنای دقیق خود اقدام به مجموعه سازی و در نهایت جامعه سازی نماید .
از این روی است که معلم فراتر از معلم است اگر چنان چه بتواند شرایط موجود را درک کند ، ضرورت ها را ببیند ، و بداند که آینده جامعه ای سالم و پراعتماد به مسئولیت و عمل امروز وی بستگی دارد . اما متاسفانه شرایط ناباور امروز حاکم بر دستگاه تعلیم و تربیت آنچنان بهم گسیخته است که فکرمان ، نگاه مان و در نهایت تصمیمات و اقداماتمان را با ویروس سیاست زدگی آمیخته است .
جناب آقای وزیر و وزرای گذشته ، آقای مدیر کل و شخص لابی محترم در نظام آموزشی ؛ بی گمان از رانت های نشئت گرفته از سیستم نادرستی که خود تعبیه ساخته اید خبر دارید .
درآمدهای هزاران میلیاردی در حوزه موسسات و ساز و برگ بی محتوا ساختن کتب درسی ازطریق خارج ساختن آنها از حد وسع و توان ذهنی دانش آموزان برای وادار ساختن آنها به شرکت در موسسات آموزش خصوصی و کنکوری بدون هیچگونه احساس مبتنی بروارد ساختن بار اضافی بر دوش خانواده های ایرانی نه تنها با هیچ عقل ومنطق بلکه با هیچ وجهه ازانسانیت قابل توجیه نیست و مطمئنا می دانید که نباید تاوان رانت و قدرت طلبی های عده ای قلیل در نظام آموزشی را کسانی بپردازند که در هیچ خیری از آن سهیم نیستند . جناب آقای وزیر و وزرای گذشته ، آقای مدیر کل و شخص لابی محترم در نظام آموزشی ؛ بی گمان از رانت های نشئت گرفته از سیستم نادرستی که خود تعبیه ساخته اید خبر دارید
متاسفانه بالا کشیدن غلط فتیله ی تعصبات حوزه سیاسی در دستگاه آموزش و پرورش ما را به پختن غذایی مجبور ساخته است که تلخی بی اندازه آن فقط ویروس سیاست زدگی را شیوع داده است . به هم ریختن اولویت ها ، ترجیح منافع شخصی ، جناحی گری کورکورانه و برمسند نشاندن نالایقان و فرصت طلبان امروزه تنها ره آورد نظام تعلیم و تربیت است که به مانند گردانه ای شوم هنر را خوار و جادویی و تمکین و بنده پروری را ارجمند ساخته است.
هجوم شوم سیاست افسار گسیخته دردستگاه تعلیم و تربیت آن چنان بی نظمی گسترده ای به وجود آورده است که اصل موضوعیت تعلیم و تعلم با چالش های بنیادینی رودررو گشته است ؛ کمبود اعتبارات مالی، تمرکز گرایی و نادیده گرفتن اقتضائات ، آرمان گرایی های غیر واقع بینانه نسبت به اسناد بالا دستی و درنهایت سیاست غلط کالایی شدن آموزش همه و همه از آبشخور سیاست زدگی جامعه و نهاد آموزش و پرورش خبر می دهد.
حل و هضم شدن در وادی بی سرانجام سیاست بی کیاستی ، بیشتر آنجا آزار دهنده است که شانیت مفتخر گونه مقام معلمی را دستخوش بازهای آلوده ای گردانیده است که حال دیگر بیشتر از هر زمانی شاهد آن هستیم .
صندلی های ناپایدار مسئولین عالی استانی از گذشته تا به امروز حکایت از قصه ی تلخی دارد که از ابتدا هم قابل تشخیص است چرا که قدرت فساد آور نیست ، بلکه ترس از دست دادن قدرت فساد آوراست و از این روی است که همکاران ما در قامت قدرت مسئولیت خود و برای بقای برصندلی لرزان مدیرت خویش ترس از دست دادن قدرت خود دارند .
لذا بر اساس قاعده نفع شخصی ، آنها نه مسئولیت شغلی بلکه گرفتار تنازع برای نگه داشت صندلی مدیریت آن هم برای چند صباحی بیشتر را اولویت می دانند.
اگر چه اخلاق اجتماعی مان به یمن بی اعتمادی گسترده حاکم بر شرایط جامعه ذایل گشته است . اما با همه این شرایط و برای تحقق اهداف انسانی در نظام تعلیم و تربیت می توان با خود کنترلی فردی در این سیستم تا به حد وسیعی خود تنظیمی ایجاد کرد . تا از رهگذر آن وآنچنان که شایسته مقام یک معلم است عمل شود .
فارغ از تمامی مشکلات موجود هیچ کدام از ما نمی توانیم چشمان خیره دانش آموزانمان را که در آن آینده ی مطلوب را برای خود متصور شده اند را نادیده بگیریم . پس به خاطر تمامی رنج هایی که دارند برای همیشه یکبار به معنای واقعی معلم باقی بمانیم ؛ نه برده ی اصحاب قدرت .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اشاره: در زمانهای قدیم کنکور فقط یک آزمون بود که افرادی معدود به منظور کسب تحصیلات دانشگاهی در آن شرکت میکردند اما امروز کنکور یک صنعت است؛ یک کسب و کار عظیم است که افرادی زیادی در آن مشغول به کار هستند و سرمایه دارانی که محل خوبی برای تکثیر ثروتِشان پیدا کردند. به گفتهی فرهاد رهبر [رئیس دانشگاه آزاد] این صنعت گردش مالی هشت هزار میلیارد تومانی دارد! ماه گذشته پایگاه خبری آفتاب از درآمد ۳۵۰ میلیارد تومانی رسانهی ملی خبر داد که فقط از طریق پخش چندماههی یکی از برنامهها به دست آمده است. به راستی این ثروت در ازای چه بهایی به دست میآید؟ ترویج علمِ نافع یا تزریق رقابت برای جذب بیشتر ثروت؟
برداشت اول/ فصل الخطاب از رهبر انقلاب
«یکی از اشکالات آموزش و پرورش ما، بیماری دانشگاهگرایی است. در سطح محیط دانشآموزی ما دانشگاهگرایی وجود دارد؛ یعنی اگر کسی بخواهد درس بخواند و به دانشگاه نرسد، کأنّه درس نخوانده؛ این خطا است، این غلط است، لزومی ندارد. ما اینقدر در کشور نیازهای فوری، فوتی، لازم و مهم داریم که هیچ احتیاجی به تحصیلات دانشگاهی ندارد»
خبری از برنامههای ناب فرهنگی و راز بقاهای جذاب نیست! دو نفر آقا در حال تدریس نکات کنکوری شیمی دوم دبیرستان هستند! این جملات٬ نگاه رهبر معظم انقلاب به مقولهی دانشگاهگرایی است که چند ماهِ پیش در دیدار با فرهنگیان بیان شد. بالاترین مقام کشور به صراحت از «دانشگاه گرایی» به عنوان یک بیماری یاد میکند که قطعاً نیاز به درمان دارد و همهی آحاد جامعه از جمله صداوسیما موظف به درمان آن هستند. ایشان در سال ۱۳۸۷ نیز سخنان مشابهی داشتند: «اشتباه است اگر خیال کنیم آموزش و پرورش لزوماً مقدمهی دانشگاه است؛ نه. بعضی دنیا و آخرت خودشان را به راه یافتن به دانشگاه وصل کردهاند... در همهی سطوح کشور از زن و مرد که لزوماً لازم نیست دانشگاه بروند». تاکیدات چندبارهی رهبر انقلاب از یک ویروسِ واگیردار خبر میدهد که مُدام در حال انتشار است. احتمال میرود یکی از مراکز تکثیر این بیماری٬ صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران باشد!
برداشت دوم/ محسن؛ یک دانشآموز ایلامی
محسن در یکی از مدارس استان ایلام درس می خواند. او میخواهد بعد از پایان دبیرستان به کشاورزی مشغول شود و در کنارش یک تولیدی قارچ بزند. محسن عاشق کشاورزی و کارآفرینی است.
در یکی از روزهای سرد پاییز وقتی از مدرسه برمیگردد٬ تصمیم میگیرد که در وقت فراغت٬ تلویزیونِ کشورش را تماشا کند. شبکهی یک سیما انتخاب اول اوست. آقایی بسیار خوش تیپ در حال صحبت کردن دربارهی کنکور است. از اکسترمم نسبی حرف میزند و تکنیک «شصت چهل» را آموزش میدهد! محسن کانال عوض میکند و به هوای مستندهای علمی٬ این بار شبکهی چهار را انتخاب میکند اما خبری از برنامههای ناب فرهنگی و راز بقاهای جذاب نیست! دو نفر آقا در حال تدریس نکات کنکوری شیمی دوم دبیرستان هستند! در آخر هم اشارهای به موسسهی آموزشی خود می کنند و برنامه به پایان میرسد. محسن یک کانال به عقب بازمیگردد و با مشاهدهی پیامهای بازرگانی که در حال تبلیغ بسته های «معلم خصوصی» هستند؛ ناگهان تلویزیون را خاموش میکند.
او با خودش فکر میکند که کنکور خیلی مهم است و دیگر خودش را در ردای یک کارآفرینِ حوزهی کشاورزی نمیبیند. چشمانش را میبندد و به توصیهی یکی از همین کارشناسان، خودش را در یک روپوش سفید پزشکی تصور میکند که در حال نوشتن نسخه برای بیماران و کسب درآمد هنگفت است!!
برداشت سوم/ کنکوریترینهای رسانهی ملی
در حال حاضر شبکهی آموزش با سه برنامهی «کارنامه۲۰»٬ «مسیر برتر» و «فرصت برابر» در عرصهی «بردگی کنکور» پیشتاز است. «کارنامه ۲۰» عرصهی تبلیغات موسسهی «خط هنر کمان» و انتشارات «حرف آخر» است. کارشناس این برنامه دائماً شما را به مشاورهی بیشتر و تماس تلفنی با موسسه ارجاع میدهد. با تماس تلفنی یا مشاهدهی سایت «کمان آکادمی» متوجه میشوید که برای دریافت پکیج کامل کنکور باید مبلغ ناقابل ۴٫۴۴۷٫۰۰۰ تومان را بپردازید. البته «حرف آخر» کمی منصفتر است و از شما طلب ۹۳۱٫۰۰۰ تومان دارد! محسن ذاتاً یک کارآفرینِ خلاق بود و لزوماً قرار نبود استعداد ریاضی و زیستشناسیاش خوب باشد اما خواسته یا ناخواسته در ورطهی «دانشگاه گرایی» افتاد
بعد از «آموزش» رتبهی دومِ کنکوریترینها به طور مشترک به شبکهی چهار و پنج سیما میرسد. شبکهی چهار دو برنامهی «یادگیری آسان» و «گزینه ۴» و شبکهی پنج «کارنامه صد» و «زنگ پنجم» را پخش میکند. «گزینه 4» نام یک مؤسسهی آموزشی در خیابان کارگر جنوبی تهران است که از طریق فروش محصولات آموزشی خود، کسب درآمد میکند. «یادگیری آسان» نیز قرار است از طریق مشاورهها و آموزشهای نیمبند شما را به سمت خرید دیویدیهای یک مؤسسه هدایت کند! «کارنامه صد» اما تبلیغات هوشمندانهای دارد؛ با پخش بخشهایی از یک فیلم آموزشی، شما را به تماشای کامل فیلم و خرید یک بسته دعوت میکند که مستلزم پیامک فلان جمله به فلان شماره است! «زنگ پنجم» هم جولانگاه افرادی است که به اصطلاح استاد هستند! و برای تبلیغ خود جایی بهتر از آنتن صداوسیما پیدا نکردند!
این حجم از آنتن فروشی، منحصر به این سه شبکهی سیما نیست! شبکهی سه نیز سالهاست که پذیرای صاحبانِ «گزینهی جوان» است. شبکهی دو سیما «اوج یادگیری» را در اختیار دارد و شبکهی یک در دورههای زمانی مختلف برنامه های مشاورهای نظیر «ونوس» را پخش میکند. اوضاع در صدایِ جمهوری اسلامی به مراتب بحرانیتر است. اغلب شبکههای رادیو حداقل یک برنامهی اختصاصی برای کنکور دارند. به این آمار، پیامهای بازرگانی و تبلیغات درون برنامهای را نیز اضافه کنید!
حالا خودتان را جای محسنها بگذارید که چگونه موش آزمایشگاهی یک سازمان میشوند؟!
برداشت پایانی/ محسن؛ همان دانشآموز ایلامی
ظهر یکی از روزهای تابستان است. ظاهراً نتایج کنکور اعلام شده و محسن منتظر تماس برادر است. برادر زنگ میزند و رتبهی او را میگوید. محسن با این رتبه نمیتواند پزشک بشود یا حتی در یک دانشگاه دولتی درس بخواند! حالا او پول و زمان خود را از دسترفته میبیند. پولی که برای بستهها هزینه شده و زمانی که برای تماشای برنامههای کنکور صرف شده است. مأیوس و افسرده در گوشهای نشسته است. محسن ذاتاً یک کارآفرینِ خلاق بود و لزوماً قرار نبود استعداد ریاضی و زیستشناسیاش خوب باشد اما خواسته یا ناخواسته در ورطهی «دانشگاه گرایی» افتاد. اینکه سهم رسانهی ملی در این ماجراها چهقدر است خیلی مهم نیست؛ اینکه چطور یک رسانهای همچون صداوسیما میتواند به جای تبلیغات موسسات کنکور٬ به کارآفرینی٬ سواد رسانهای و... بپردازد و بر روح و روان دانشآموزان تاثیر مثبت داشته باشد٬ جای تأمل دارد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امیدواریم موج ویرانگر "ما پشیمانیم" اعضاء و دستاندرکاران ستاد دکتر روحانی در لرستان سواحل امن و آرام مدیریت ارشد لرستان را به تلاطم در نیاورد.خشکانیدن درخت جوان و پر شکوفهی تعلیم و تربیت بنا بر قضاوت بر اساس اطلاعاتی نادرست و سیاسیکاری از جانب وزیر یا هر شخصی گناهی نابخشودنی است. به همین منظور توجه آقای وزیر را به چند نکته معطوف میداریم:
زمان بر بودن پروسه شناخت موانع و مشکلات برای پیادهسازی طرحها، اثربخشی و ثمردهی برنامههای کاربردی و زیرساختهای لازم آموزشی گذشتن زمان کمی از شروع به کار مدیریت جدید و فرصت زمانی کم آنها برای شناسایی و برنامهریزی مدون در جهت جبران کاستیها، بر طرف نمودن نابه سامانیهای به میراث مانده از مدیران سابق هزینه و زمانبر بودن اجرای طرحهای اصلاحی نیاز به همراهی و همیاری همهی دلسوزان نظام تعلیم و تربیت، بهویژه معلمان فرهیختهی نوگرایِ علاقهمند، نسبت به پیادهسازی صددرصدی برنامههای مدون. نیاز به همراهی و پشتیبانی درست مسئولین رده اول از وزارت آموزش و پرورش گرفته تا مدیریت ارشد استان تا در چند سال آینده، بتوان الگوی تحصیلی – تربیتی نوین ِقابل کاربستی را، متناسب با ویژگیهای روانشناختی با پشتوانه نظری و پژوهشی مناسبی اجرا نمود. در هزاره سوم، هنوز در بین هم روزگاران ما، هستند آدمهایی در لباس فرهنگی، اساس شایستگی را جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت یا ثروت میدانند
از آنجا که برنامه محوری و تغییر و اصلاح روشهای غلط نیاز به زمان کافی دارد، سیاسیون حامی دولت نهم و دهم و برخی نمایندگان منتسب به جریان اصولگرایی با سنگاندازی سعی در گرفتن وقت و مستهلک نمودن توان و انرژی مدیریت جدید به انحای مختلف با هدف ابتر گذاشتن هر طرح و برنامه نویی را دارند، چنانکه روز به روز توجه و پشتیبانی به این دستگاه مثل بچهای سرراهی، کمتر و کمتر میشود؛ بدی ماجرا آنجاست که خود وزیر بدون توجه به خواست فرهنگیان و بدنه آموزش و پرورش و خلاف رأی اکثریت جامعه بر آن است که تیشه به ریشه این نهال بزند و روشهای غلط پیشین را! که بر پایه سیاسیکاری، طایفهگرایی، کجسلیقگی، بیبرنامگی، عدم تخصص گرایی، عدم تهیه و توزیع مناسب محتوای آموزشی، بیتوجهی به اجرای دورههای تکمیلی در جهت بهروز سازی دانش کاربردی معلمان، دفاع ناآگاهانه و بنا شده بود، جایگزین روشها و متدهای امروزی نماید و موجبات تضعیف این نهاد حیاتی و آیندهساز را تا سر حد ممکن میسر نماید و از حضور مدرسین و دانایان و مؤلفین در سطوح مختلف آموزشی و پژوهشی با توصیههای غیر دلسوزانه و به بهانههای واهی و سیاسیکاریهای رایج جلوگیری نماید. این یعنی بازگشت به دورانی مدیریتی که میراث آن برای استان قرار گرفتن در رتبههای آخر آموزشی کشور با وجود داشتن استعدادهای ناب که ثمرات نامیمون آن تاکنون نیز ادامه داشته و همان افراد امروزِ روز هم درنهایت خودخواهی نمیگذارند بنایی که سنگ بنایش را خود کج گذاشتهاند، دستان صالح و توانمند و مجریان با تدبیری از نو پی افکنند.
جناب آقای بطحایی
وزیر محترم آموزش و پرورش!
ما نمیخواهیم به دورهای برگردیم که حدود 80 درصد استخدامشدهها، فاقد رشته مرتبط با تدریس در دورههای مختلف آموزشی بودند.
آقای وزیر!
ما نمیخواهیم به دورهای برگردیم که معلمان دوره ابتدایی مهارت ارتباط با کودک و روشها و شیوههای، درکِ دنیای روانشناختی کودک و ... را نیاموخته بودند.
آقای وزیر ؛ آیا استخدام افراد با صلاحیت حرفه معلمی، عبارت است از هر معلمی با رشتهی هوشبری، مامایی، ریختهگری، کشاورزی، برق، علوم سیاسی، زراعت و اصلاح نباتات، مروج سیاسی و فعالین ستاد انتخاباتی ...؟
آقای وزیر!
آیا بچهی خودتان را به این قبیل معلمان، با این سطح از مهارت و صلاحیت معلمی، میسپارید؟ آیا با صد ساعت و یا صد و پنجاه ساعت دوره فشرده ضمن خدمت و بدو استخدام، میتوان معلم، پرورش داد؟
آقای وزیر!
دوران سیاه مدیریت سفارشی در آموزش و پرورش به سر رسیده است. عدم شایستهسالاری، انتصابات سیاسی، قبیلهای شوکی است برای اهالی دانایی؛ چراکه می دانیم با تفکر خویشاوندگماری، بهجای شایسته گماری و بیتوجهی آگاهانه به راهبردهای «مدیریت دانش»، «مدیریت دانایی» یا «مدیریت اندوختههای علمی»، ریشه هر نوع رویشی در این حوزه خشکانیده میشود.
آقای وزیر!
هنوز از خاطرمان نرفته بهجز چند نفر، درصد بالایی از معاونین و مدیران نواحی و شهرستانها اهداف آموزشی و تربیتی را نمیشناختند و سابقه کار و فعالیت آموزشی نداشتند، لذا از همان روزهای اول، نتیجه این جزماندیشی در پروسه آگاهانه، تخریب سازی در جایگاه مدیریت، این شد که برخی نخبگان سازمان، با سالها تجربه، به دلیل کاهش انگیزههای کاری به دلیل عدم رعایت شایستهسالاری در انتصاب معاونین دستوری، ادارات را رها ساخته و ...
آقای وزیر!
تحقیق کنید در این انتصابها، کجا متناسب با منطق قرآن کریم و اندیشههای سیاسی – اجتماعی اسلام عمل شده است؟ من در عجبم که در هزاره سوم، هنوز در بین هم روزگاران ما، هستند آدمهایی در لباس فرهنگی، اساس شایستگی را جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت یا ثروت میدانند!
آیا بهواقع در این نهاد آیندهساز، نباید به عمل نابخردانهی تبار سالاری، جناحبازی، باندبازی، پایان بخشید؟
طبیعی است کسانی که اصل شایستهسالاری را اتوبوسی فهمیده باشند، در فهم سایر مؤلفههای فرایندی شایستهسالاری چون شایسته شناسی، شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایسته گیری، شایسته گماری، شایسته داری و شایسته پروری نیز با مشکل روبرو خواهند شد و در نهایت تعلیم و تعلم را به تباهی خواهند کشانید. همه کسانی که الفبای تعلیم و تربیت را میشناسند، میدانند که زمان، یکی از مؤلفههای مهم و بیبدیل فرایند آموزش است که البته متناسب با ویژگیهای فرهنگی اجتماعی و درجهی پیشرفت اقتصادی جوامع، نگرشهای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد.
دوران سیاه مدیریت سفارشی در آموزش و پرورش به سر رسیده است. عدم شایستهسالاری، انتصابات سیاسی، قبیلهای شوکی است برای اهالی دانایی آموزش، با الگویی به قدمت بیش از نیمقرن، از دیرباز در آموزش و پرورش ایران، نیازمند بازاندیشی بوده و هست، چرا که از یک سو، دارای شرایط متنوع جغرافیایی، اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی است و از سوی دیگر با مشکلات کمبود منابع مالی و مادی دست به گریبان است.این خواسته که نیازمند کار کارشناسی است و باید با تدبیر و با یک رویکرد آمایشی در درون نظام متمرکز موردبررسی و تحلیل قرار گیرد و پایلوت آن اجرا شود...
در بهتی معنادار، شاهد آنیم تحت تأثیر فشارهایی بیرونی از ناحیه برخی افراد منتسب به یک نگاه و نزدیکان برخی نمایندگان اصولگرا، عقیم مانده است.
ماندهایم که کدام را باور کنیم دم خروس را که مصوبات شورای عالی آموزش است یا قسم حضرت عباس را که سهم خواهی این نماینده و آن نماینده مجلس است.توجه داشته باشید که مردم این دیار نیز همراه و همگام سایر ایرانیان به این نوع نگاه نه گفتهاند و امروز بر شما و همه مدیران واجب است که پاسدار رأی و نظر این مردم باشید.
آقای وزیر!
از قربانی شدن و ذبح نمودن کیفیت آموزش و پرورش به پای هر مصلحتی پرهیز کنید و برای آبیاری و جانبخشی دوباره به این نهاد بگذارید مدیریت کنونی و مجموعه تحت امر ایشان با برنامه مدون علمی و عملی و به دور از هیاهو وجنجال های معمول عالم سیاست همچنان با صلابت و بدون اتلاف وقت فعالیت خود را ادامه دهند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نمایندگان مجلس بر اساس کدام اصل قانون اساسی حق دخالت در عزل و نصب مدیران در قوه مجریه بالاخص، وزارت آموزش و پرورش را دارند/ مدیرانی که در آموزش و پرورش شهرستانهای استان لرستان عزل شده بودند به پشتوانه چه افرادی، روابط را جایگزین قوانین و ضوابط کرده و با تحریک چه کسانی پس از عزل مجدد به پستهای قبلی برگشته بودند/ افرادی که در وزارت آموزش و پرورش در راس قدرت هستند در شیوه مدیریت و عملکردشان چه ضعفهای دارند که اختیارات قانونی قوه مجریه را به افراد خارج از هیات دولت واگذار میکنند/ عزل جناب آقای دریکوند تنها عزل یک فرد از منصب مدیریت یک سازمان نیست بلکه واگذاری غیرقانونی اختیارات یک قوه (قوه مجریه) به افرادی خارج از آن قوه است که بر اساس اصول قانون اساسی حق دخالت در عزل و نصبها در آن قوه را ندارند. قربانی کردن قانون، با هر دلیلی، قطعا نتایج مثبتی را به دنبال نخواهد داشت/ امیدواریم وزیر محترم با تکیه بر تدبیری که شعار رئیس جمهور بود، شایسته سالاری را در عزل و نصب های مدیران مدنظر قرار دهند نه منافع و مسائل حزبی و شخصی را
دخالت هاي گسترده بخش قابل توجهي از نمايندگان مجلس در عزل و نصب هاي مسئولين آموزش و پرورش بر پيچيدگي هاي چنين مشكلاتي افزوده است/ تاكنون تا چه حد به وظايف خود در زمينه قانونگذاري و نظارت بر اجراي قوانين در آموزش و پرورش عمل كرده اند/ حد متوسط جهاني در تخصيص درآمدهاي توليد ناخالص ملي به آموزش و پرورش، 5 درصد مي باشد و اين رقم حتي در برخي از كشورهاي داراي آموزش و پرورش پيشرو به 8 درصد هم رسيده است و اين در حالي هست كه با توجه به شواهد و گزارش هاي مرتبط، سهم آموزش و پرورش ايران از توليد ناخالص ملي از مرز 3 درصد هم نگذشته است/ آموزش و پرورش ايران در همه زمينه هاي شكلي، ساختاري، محتوايي، فرايندي،برايندي و پيامدي از مشكلات متعددي برخوردار بوده و هست/ دير زماني هست كه آموزش و پرورش ايران در مدار آرامش قرار نگرفته است و دخالت عوامل بيروني بر اين سيستم كهنه و گسترده، مجال نفس كشيدن را از اين نهاد سلب كرده است كه يكي از نمودهاي عيني آن، دخالت تعداد قابل توجهي از نمايندگان مجلس در دوره هاي مختلف بر انتصابات مديريتي مي باشد كه آموزش و پرورش را تبديل به دستگاه دنباله رو خود كرده اند/ مقايسه حقوق فرهنگيان با كارمندان بسياري از سازمان ها و نهادها، نشان از معطل ماندن مواردي از مزاياي مندرج در قانون مديريت خدمات كشوري مي باشد و اين در حالي هست كه فرهنگيان علاوه بر موارد مشخص در احكام كارگزيني خود از هيچ گونه مزاياهاي ديگر مانند بسياري از سازمان ها برخوردار نيستند/ دخالت هاي بخش هاي قابل توجهي از شما عزيزان در انتصابات آموزش و پرورش، مجال كارآمدي، مسئوليت پذيري و پاسخگويي و نيز خلاقيت هاي مديريتي را از اين سيستم سلب نموده است و سبب تكدر خاطر و نارضايتي فرهنگيان شده است
در طول یک سال مدیریت خود به رغم بدترین هجمه ها کارکردی قابل قبول داشته است حال به جرم برآورده نکردن خواسته های چندنماینده حامی سیدابراهیم رئیسی در آستانه تغییر است/ اخلاق و آزادگی دریکوند و احترام ویژه ای که برای معلمان، دانش آموزان و اصحاب رسانه قائل است/ دریکوند به دنبال ترویج و تثبیت یک گفتمان نوظهور در لرستان است.گفتمانِ"نه گفتن به نمایندگان تمامیت خواه که آموزش و پرورش را باستادهای انتخاباتی خود اشتباه گرفته اند"/ چه کنیم که در سپهر سیاسی ایران مروت و اخلاق و دلسوزی مدت هاست رنگ باخته است و همین افرادی که نام بردم (وزیر، معاون پارلمانی و استاندار) گویا چندان هم از رفتن دریکوند بدشان نمی آید/ فارغ از مساله رفتن یا ماندن دریکوند خوشحالم که پس از سال ها در لرستان مدیری بر مسند نشست که به تمامیت خواهان باج نداده است/ ناگفته نماند برخی رفقای نادان و بعضا فرصت طلب نیز که تعدادشان کمتر از انگشتان دست است در این مدت به اندازه مخالفان و شاید هم بیشتر به دریکوند و آموزش وپرورش خسارت زده اند و این خسارت ها موضوع امروز و دیروز نیست/ نمایندگانی که سخت پیگیر رفتن دریکوند هستند به زودی باید پاسخگوی عملکردشان در مجلس و نیز پاسخگوی ابهاماتی که در خصوص عملکردشان دربرخی سازمان هاپیش از ورود به مجلس وجود دارد باشند و البته بتوانند با استدلال های منطقی و علمی دریکوند را نقد کنند
حتی در وزارتخانه فقیری مانند آموزش و پرورش ، صاحبان ژن خوب در اوج هستند/ بطحایی دامادش را به عنوان دستیار ویژه وزیر منصوب کرده است/ در حکم مهندس دزفولی در کنار شایستگی و تعهد، به تجارب ارزشمند او اشاره نشده است چون در این وزارتخانه سابقه کار ندارد/ آقای دزفولی هم شایستگی دارد و هم تعهد و گرنه آقای بطحایی او را به عنوان داماد نمی پذیرفت/ در حوزه ستادی همه حتی معاونان وزیر از دزفولی حساب می برند/ دزفولی علاقه ای به ظهور و بروز در عرصه رسانه ای ندارد و به همین دلیل در بیرون از وزارتخانه ناشناخته مانده است/ برخی مدیران ستادی برخوردهای تند و از موضع بالای دزفولی را به سوابق احتمالی او در دایره عقیدتی – سیاسی نسبت می دهند/ در دوره وزارت علی اصغر فانی، برادر زن او به ستاد وزارتخانه و دفاتر معاونین رفت و آمد داشت و حتی در برخی جلسات شورای معاونان هم شرکت می کرد/ فانی عقبه سیاسی داشت و افراد مورد اعتمادش رفقای دهه شصت چپگرایش مانند کاظم اکرمی و مظفر بودند/ محمد بطحایی فردی پراگماتیست (عملگرا) از جنس محمدباقر نوبخت است/ او نه اصولگرا و نه اصلاح طلب و نه تکنوکرات است/ امثال نوبخت و بطحایی و الهیار محصول سیستم اداری (دیوانسالاری) هستند/ این مدیران فرمانبرند و به ندرت تا حد یک شخصیت سیاسی و یا مدیر مستقل و مبتکر رشد می کنند/ در شوروی سابق این گونه مدیران را آپاراتچیک می گفتند/ در قضیه مصوبه اخیر طرح ایجاد کاریزما برای آقای بطحایی به عنوان وزیری تحول طلب و متفاوت شکست خورد/ دستیار ویژه یک پزشک متخصص ، یک رزیدنت (دانشجوی دوره تخصصی پزشکی ) است،دستیار یک راننده اتوبوس کمک راننده ای است که گواهینامه رانندگی و تجربه راندن در جاده را دارد/ تنها در خراب شده ای به نام آموزش و پرورش فردی بدون یک روز معلمی و تخصص آموزشی و تحصیلات مرتبط با یک ژن خوب می توانددر سطحی بالاتر از معاونین و مشاوران وزیر قرار گیرد/ حاجی بابایی یادش بخیر، همشهری گرا بود جلال رحیمی برادر محمدرضا رحیمی معاون اول را از سریش آباد آورد و "قائم مقام وزیر در امور شهرستانها" کرد/ این پُست کُت و شلواری بود که فقط برای قامت جلال رحیمی دوخته شده بود/ در آموزش و پرورش، فامیل گرایی ، همشهری گرایی و رفیق گرایی حرف اول را در اعطای پستهای اداری می زند/ اوضاع سیاسی ناپایدار است و دوستی ها و پیوندهای سیاسی اعتبار ندارند ، تنها فامیل و همشهری در سختی ها کنار آدم می ایستند/ از آن همه معاون و مدیرکل امروز ابراهیم سحرخیز همشهری وفادار حاجی بابایی کنار او ایستاده/ محمود فرشیدی سه پیرمرد بازنشسته که رفیق قدیمیش بودند را از خراسان آورد و همه کاره کرد/ "شایستگی ، تعهد و تجارب ارزشمند" در احکام، تعارف است شرط اعطای پست، وفاداری به رئیس است/ وجود یک فرد نیرومند خارج از چارت رسمی، سیستم اداری ستاد آموزش و پرورش را به هم ریخته است/ کارهای آقای دزفولی با شاپور محمدزاده که مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی است تداخل پیدا کرده است/ پست دزفولی موازی پست محمدزاده است/معاونین و معاونین معاونتها با توجه به نسبت فامیلی دزفولی با وزیر ، ترجیح می دهند که مسایل شان را به جای کانال رسمی دفتر وزارتی از طریق آقای دزفولی مطرح کنند/ اغلب مدیران ستادی شاپور محمد زاده را دور می زنند/ سیستم مدرن اداری ایران از دوره رضا شاه شکل گرفته و قاعدتا باید شاغل ، شرایط احراز شغل را به طور قانونی داشته باشد/ با گذشت بیش از 90 سال هنوز هم سیستم اداری بر مبنای پارتی بازی و باندبازی و قبیله گرایی و فامیل گرایی عمل می کند/ کارمند و مدیر زیردست یاد گرفته که برای بقا و پیشرفت زیر سایه یک فرد نیرومند بالادستی کارکند نه در پناه قانون/ وفاداری به برنامه، به سازمان و به قانون اغلب شعار و ظاهرسازی است/ پست دولتی و حکومتی برای شخص، ثروت ، قدرت و منزلت می آورد، آنکه پست را تفویض می کند وفاداری می خرد و آنکه پست می گیرد ، خود را مدیون این عطا و بخشش می داند
روز سی بهمن ماه مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان آقای عزتالله بیرانوند را به عنوان سرپرست جدید آموزش و پرورش شهرستان پلدختر انتصاب نمود و در همان روز مراسم معارفه ایشان برگزار گردید اما جناب آقای شاهمرادی مدیر معزول آموزش و پرورش شهرستان پلدختر، چشم انتظار ذینفودان خارج از ساختار اداری قوه مجرئیه هستند تاکنون از تحویل دادن کلید مدیریت آموزش و پرورش خودداری نموده و مدعی است که حکم او از طرف وزارتخانه ابقاء شده است.
سی رایت میلز جامعهشناس شهیر معتقد است بینش جامعهشناسی زمانی شکل میگیرد که مسائل شخصی و محلی را با نگاه کلان و اجتماعی مشاهده نماییم.
در واقع آنچه که امروز در شهرستان پلدختر و در آموزش و پرورش استان لرستان شاهد وقوع آن هستیم یک مسئله محلی و منحصر به فرد نیست بلکه معضلی فراگیر و عمومی است که شالوده و بنیان آموزش و پرورش را تحت تاثیر قرار داده است.
آموزش و پرورش یکی از وزارتخانههای قوه مجریه است که به لحاظ ساختاری جز هیات دولت و زیر نظر رئیس جمهور اداره میشود اما در واقع امر به دلایل مختلف در استانها و شهرستانها، امورات مختلف این تشکیلات گسترده و تاثیرگذار از جمله عزل و نصب مدیران و توزیع پستها تحت تاثیر افراد و اشخاص ذی نفود خارج از ساختار اداری وزرات آموزش و پرورش است. از این لحاظ ضعیفترین وزارتخانه و اداری است که در آن بیشترین اعمال نفوذ صورت میگیرد.
همین امر یکی از عوامل اصلی ایجاد نارضایتی در بین معلمان و کارکنان آموزش و پرورش است.
وزارت آموزش و پرورش جهت راضی نگهداشتن نمایندگان و جهت عدم استیضاح وزیر توسط نمایندگان، بدون در نظر گرفتن ضوابط قانونی به شکل تیول داری اداره و چگونگی امور تشکیلات محلی آموزش و پرورش استانها و شهرستانها را به نمایندگان واگذار میکند.
امید میرود این وضعیت تغییر کند و به جای بده و بستانهای غیر قانونی که ظلم آشکار به جامعه فرهنگیان است شخص وزیر بتواند در جلسات احتمالی استیضاح با اتکا بر توانائیها و تخصص شخصیاش برای افکار عمومی جامعه اثبات کند که موارد مطرح شده در استیضاح بهانهای بیش برای گرفتن امتیازات غیرقانونی آن هم توسط کسانی که قانونگذار و مدعی پاسبانی قانون هستند، نیست
همچنین این امیدواری وجود دارد که با تغییر رویههای کنونی و با پاسداری از قانون، حقوق قانونی جمعیت میلیونی فرهنگیان بر خواستههای زیادهخواهان و قانونگریزان ترجیح داده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
چندی پیش یادداشتی از « حمیدرضا کفاش » معاون سابق پرورشی و فرهنگی با عنوان :
" جوابیه معاون سابق پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به صدای معلم
حمیدرضا کفاش : فضای مجازی ملک طلق شما و همفکرانتان نیست ؛ جناب آقای الهیار از مدیران موفق و کارکشته عرصه برنامه و بودجه هستند ؛ انتخابات داخلی مجلس دانش آموزی در دوره مسئولیت اینجانب، به نحو عادی توسط خودشان [دانش آموزان] برگزار شد در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
« ابوذر حق گو » از فرهنگیان تهرانی جوابیه ای در این موضوع برای صدای معلم ارسال کرده است .
گروه استان ها و شهرستان ها/
بیرانوند: ابلاغ من صادر شده اما مدیر سابق کلیدها را نمیدهد .
شاهمرادی: در سمت خود ابقا شدهام .
رضا شاهمرادی رئیس سابق آموزش و پرورش پلدختر : من از وزارت آموزش وپرورش، استانداری، فرمانداری پلدختر و حراست اداره کل آموزش و پرورش به عنوان مدیر آموزش وپرورش پلدختر ابقا شده و طبق حکمی که در دست دارم در محل کار خود حاضر شدهام و آقای بیرانوند هم از مدیر کل آموزش و پرورش لرستان حکم گرفته و طبق آن حکم در آموزش و پرورش حضور دارد.
وی افزود: در حال حاضر هر دو در محل آموزش و پرورش حضور داریم تا ظهر تکلیف مشخص میشود که چه کسی بماند و چه کسی برود!
عزت الله بیرانوند رئیس جدید آموزش و پرورش پلدختر در گفتو گو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: ابلاغ من از ۳۰ بهمن ماه از مدیر کل آموزش و پرورش لرستان به عنوان ریاست آموزش و پرورش پلدختر صادر شده و در همان روز ساعت یک بعد از ظهر مراسم معارفه در محل آموزش و پرورش پلدختر برگزار شد ولی مدیر قبلی کلیدها را به من نداد و گفت کلیدهای اتاق ریاست و وسایل را فردا برای شما میآورم ولی آنها را به من تحویل نداد و از ۳۰ بهمن ماه تا امروز کلیدهای اتاق ریاست دست ایشان است.
وی افزود: من امروز به محل کار خود مراجعه کرده ولی اتاق ریاست بسته وکلیدهای آن دردست مدیر قبلی است ومن الان که ساعت ۱۰٫۴۵ دقیقه است در اتاق حراست نشستهام مدیر قبلی هم آمد و اتاق را باز کرد و گفت که حکم من به مدیر آموزش وپرورش پلدختر ابقا شدم ودر محل کار حضور پیدا کردهام که من به او گفتم باید حراست یا مدیر کل حکم را ابقا کنند وبه همین دلیل اتاق ریاست را بسته و در حال حاضر هر دو در آموزش وپرورش هستیم.
رئیس جدید آموزش وپرورش پلدختر عنوان کرد: من ابلاغ دارم کلید ندارم و او کلید دارد و ابلاغ ندارد!
در حال حاضر بلا تکلیف ماندهام مراجع قانونی در حال رایزنی درباره این موضوع هستند ولی رئیس قبلی تمرد میکند و کلیدها اتاق ریاست را تحویل نمیدهد و از روز معارفه تا امروز کلیدهای اتاق ریاست دست ایشان است.
وی بیان کرد: من به دنبال پست و مقام نیستم و بر اساس اعتمادی که مدیر کل به من داشته و به خاطر دانش آموزان پلدختربه اینجا آمده و تابع قانون بوده وهرچه مراجع قانونی اعلام کنند با دیده منت می پذیرم چه مدیر باشم وچه نباشم مهم نیست هدف من خدمت رسانی به مردم است به قول شهید بزرگوار بهشتی ما شیفتگان خدمت هستیم نه تشنگان قدرت!
بیرانوند تصریح کرد: رئیس قبلی اصرار دارد که منتظر فکس ابقای خودش است ولی معلوم نیست از کجا فکس میخواهد بیاید و چه مرجع قانونی میخواهد حکم و ابلاغ من به عنوان رئیس آموزش و پرورش را مستقیم لغو کند.
فرماندار پلدختر نیز پیش از این در مورد این اتفاق اظهار داست: معارفه رئیس جدید آموزش و پرورش شهرستان پلدختر بدون هماهنگی با فرمانداری بوده و قانونی نیست؛ بر اساس قانون همه عزل و نصبها در یک شهرستان باید با هماهنگی فرماندار باشد.
وضعیت مشابه در رومشکان و کوهنانی!
در همین حال خبرنگاران کشکان در رومشکان و کوهنانی خبر می دهند مدیران سابق ادارات آموزش و پرورش این دو شهرستان و منطقه نیز در محل کار خود حاضر شده و اوضاع در این دو اداره نیز متشنج است!
احضار مدیران سابق و جدید پلدختر به هیأت بدوی!
بر طبق شنیدهها آقای شاهمرادی و آقای امرایی به دلیل اخلال در نظم اداره آموزش و پرورش به هیات بدوی استان احضار شدند.
مدیرکل آموزش و پرورش لرستان:
ابلاغ ها به قوت خود باقی است، برخی با اظهارات خود حاشیه ایجاد کردند ،انتصاب من در پلدختر قانونی است.
یک منبع آگاه در استانداری لرستان:
استانداری در مساله انتصابات دخالت نمی کند و این حق طبیعی مدیرکل است نیرویی را عزل کند .
صدای فرهنگیان لرستان