عصر روز چهارشنبه فرهنگیان زنجان برای بازخوانی مطالباتشان از دولت تدبیر و امید در سالن همایش جهاد کشاورزی استان زنجان جمع شده بودند تا شاید امیدی که به وعدههای حسن روحانی بسته بودند را عملیاتی ببینند اما در این جلسه حواشی بیشتر از هر چیز دیگر خودنمایی میکرد.
علاوه بر اینکه جلسه با تاخیر آغاز شد، حضور نیافتن مسئولانی از وزارت آموزش و پرورش و حتی مسئولان استانی صدای رئیس کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان که از اصلاح طلبان استان و حامیان دولت محسوب میشود را هم درآورد تا اینکه در ابتدای سخنرانیاش گفت: قرار بود در این جلسه مسئولانی از وزارت آموزش و پرورش و مسئولان استانی حضور داشته و برای ما شادباش بدهند و ما نیز با آنها درد دل کنیم اما خودمان میگوییم و خودمان میشنویم.
چند نفر از فرهنگیان نیز به نمایندگی از حضار پشت تریبون رفتند که بیشتر با تعریف و تمجید از دولت مستقر و سیاهنمایی دوران گذشته همراه بود تا اینکه این تعریف و تمجیدها صدای فرهنگیان را درآورد که خطاب به سخنرانان میگفتند ما برای شعر گفتن و تعریف کردن اینجا نیامدیم، یکی از همین سخنرانان که از شهرستان ماهنشان بود به پایین آمدن قدرت خرید فرهنگیان اشاره کرد و خواستار این بود که قدرت خرید به همان دوران اصلاحات برگردد چرا که معتقد بود در آن زمان با حقوق یک ماهش میتوانست چهار سکه بخرد که اکنون این موضوع امکانپذیر نیست.
از جمله حواشی این همایش اعتراض یکی از حاضرین که خود را از اصلاحطلبان و دانشجویان ستارهدار زمان دولت هاشمی رفسنجانی معرفی میکرد، بود. این شخص بارها از برگزار کنندگان جلسه درخواست سخن گفتن در پشت تریبون را داشت اما این اجازه به وی داده نشد تا اینکه بعد از اعتراض به نحوه برگزاری مورد برخورد فیزیکی نیز قرار گرفت.
این شخص هنگامی که داشت از طرف عدهای به خارج از سالن هدایت میشد این جمله را خطاب به مجری برنامه که از فرهنگیان اصلاحطلب زنجان است، میگفت «شما از رسوایی یک گفتمان منطقی هراس دارید» برگزارکنندگان این همایش نتوانستند این فرد را از سالن بیرون کنند.
وقتی امامعلی دادخواه رئیس کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان به سخنرانی میپرداخت نامی از این شخص معترض که گویا زمانی شاگرد دادخواه بوده در پشت تریبون برد که دوباره صدای وی را درآورد که خطاب به رئیس کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان میگفت: با من برخورد فیزیکی شده کاری که حتی در مجلس اصولگرایان با من نمیشود اما در مجلس اصلاحطلبان این کار را کردند.
بعد از این اعتراضات، سخنان دادخواه نیز با حاشیههایی همراه بود که سبب شد مشاور وزیر ورزش به آنها واکنش نشان دهد، دادخواه که خود از اصلاحطلبان شناسنامهدار استان زنجان است بارها به وضعیت نامطلوب فرهنگیان، معیشت و دیگر مشکلاتشان اشاره کرد، او با کنایه به دولت و نجومیبگیران با اینکه حقوق دریافتی خود را دو میلیون عنوان کرد اما خود را یک نجومیبگیر خواند تا شاید مظلومیت فرهنگیان را نشان دهد، فیشهای نجومی در دولت یازدهم منتشر شد که اعتراضاتی را در جامعه دربرداشت.
اما همه سخنان دادخواه به اینجا ختم نشد، وی به فساد صندوق ذخیره فرهنگیان نیز اشاره کرد و گفت: والله آن صندوق و پولهایی که با این وضعیت از فرهنگیان گرفتند از پول صغیر نیز حرامتر است، دوستانی که میلیارد میلیارد وام دادند و بعد سرپوش گذاشتند و شفافسازی نکردند، از وزارتخانه میخواهیم این موضوع را در رسانهها برای عموم شفافسازی کنند.
دادخواه در کنار این حرفها دولتهای نهم و دهم را نیز از سخنان تندش بینصیب نگذاشت با این توصیف که فضا در دولتهای نهم و دهم امنیتی بود خطاب به دولت روحانی نیز گفت: از دولت میخواهیم نگرش امنیتیاش را از کانونهای صنفی بردارد.
از میان سخنان دادخواه گویا آن بخش از اعتراضاتی که نسبت به معیشت و وضعیت اقتصادی معلمان بود به مذاق مشاور وزیر ورزش خوش نیامده بود، خرم خطاب به دادخواه گفت که به سخنان مهمی اشاره شد اما بنده نقدهای به این حرفها دارم.
خرم حتی گریزی نیز به جلسه برخی اصلاح طلبان در مورد انتخاب بطحایی برای وزرات آموزش و پرورش داشت که گویا برخی از آنها با سهمخواهی بطحایی را اصلاحطلب نمیدانستند و به همین دلیل با این انتخاب مخالف بودند.
وی در بخشی از سخنان خود عنوان کرد: در این جلسه مسائل ریزی مطرح شد، بنده سال ۸۴ یک سال در اختیار کارگزینی بودم اما یکبار اعتراض نکردم و باید گفت که خویشتنداری در مسائل خیلی مهم است و برای رسیدن به اهداف باید خویشتندار بود که در این حین تعدادی از فرهنگیان به این سخنان واکنش نشان دادند و گفتند: خویشتن داری جای خود اما مامطالباتمان را بیان میکنیم.
در حالی که کم کم صدای اعتراض فرهنگیان در مورد بیان مطالباتشان بلند میشد مشاور وزیر ورزش سخنرانی خود را نیمه تمام رها کرد و حاضر به شنیدن انتقادات نشد.
بعد از این نوبت به فریدون احمدی نماینده اصولگرای زنجان و طارم در مجلس رسید، او در ابتدا با ارائه گزارشی از وضعیت نامطلوب اقتصادی سیستم اداری کشور را ناکارآمد توصیف کرد.
وی برخلاف خرم و مسئولان برگزاری مراسم به کسانی که قصد صحبت کردن داشتند اجازه حرف زدن داد و حتی معترضی که مورد برخورد فیزیکی قرار گرفته بود نیز اجازه صحبت پیدا کرد.
این معترض با تمجید برخورد مناسب این نماینده به مسئولان برگزاری مراسم گفت: دانشجوی ستارهدار سال ۶۹ هستم و در زمان احمدینژاد هم تعلیق شدم اما یک نماینده اصولگرا به من اجازه صحبت کردن داد اما شما اصلاحطلبان این کار را نکردید، برای اینکه به این جلسه نیایم از طرف برخی که در جلو نشستهاند تهدید شده بودم.
فریدون احمدی نیز با اینکه بارها خود را اصولگرا معرفی کرد اما گلایهای از برخورد اصولگرایان با خودش در استان زنجان داشت، وی همچنین تاکید کرد که احزاب باید به صورت واقعی در کشور شکل گیرد.
احمدی با تصریح اینکه اگر احزاب شکل گیرد یک شخص نمیتواند بدون پشتوانه سیاسی یک شبه رئیس جمهور شود، گفت: وقتی شخصی یک شبه رئیس جمهور شد یک عده شنگول و منگول را دور خود جمع خواهد کرد.
گرچه حواشی این جلسه برای خوانندگان جذاب به نظر برسد اما از نکات تاسف برانگیز به حاشیه رفتن مطالبات به حق فرهنگیان بود، فرهنگیانی که در همین استان زنجان سالهاست برای یک خانه آپارتمانی به این در و آن در میزنند اما پروژه پرغصه آنها هنوز هم تکمیل نشده است.
منبع : موج رسا
چالش اول:
گزینش معلمان از قد و قواره گرفته تا نازایی زنان و لهجه معلمان و به خصوص شب ادراری های کودکانه!
چالش دوم :
سانحه ی مرگبار دانش آموزان نخبه هرمزگانی در مسیر شیراز
چالش اول آن چنان کارشناسی شده بود که در عرض چند ساعت بعد از انتشار به خاطر عکس العمل کارشناسان تعلیم و تربیت و رسانه های آزاد معلمان از سایت وزارت آموزش و پرورش ناپدید شدو چالش دوم جناب وزیر ؛چنان غم انگیز و درد آور بود که یکباره حادثه های شین آباد ،پلاسکو،اتوبوس سربازان ، محسن حججی نابغه استقامت و مریم میرزاخانی نابغه ریاضی را از جلوی دیدگانمان عبور داد...
پرسش این است که چرا اتوبوس در مناطق گرمسیری باید شب هنگام با راننده های خسته و جاده های غیر استاندارد مسیر را طی کند ؟
مگر اتوبوسها در قرن ۲۱ مجهز به سیستم سرمایشی نیستند ؟
آیا کارشناسان که با تفکرات عهد بوقی در شورای عالی آموزش و پرورش نشسته اند و تز می دهند با تکونولوژی روز آشنا نیستند که این گونه با جان آینده سازان این مملکت بازی می کنند؟
آیا فرزندان نابغهی این آب و خاک ارزش انتقال با هواپیما را ندارند ؟ قیمت جان بیشتر است یا بلیط هواپیما ؟
واضح بفرمایید البته نفرمایید که پول نیست چون همین فضای مجازی دست خیلی ها را رو کرده است ...
هنوز داغ مریم میرزا خانی نابغه ریاضی که به همراه دیگر جوانان نابغه در سفر به اهواز با اتوبوس مرگ را فراموش نکرده ایم که باز هم فوت دخترانن خبه ی هرمزگانی اعماق وجودمان را سوزاند ....
جناب بطحایی !
وزیر محترم اموزش و پرورش
اکثر کارشناسان حوزه ی اموزش و پرورش متاسفانه کارشناس نما هستند.
بنده انتظار استعفای شما را ندارم زیرا که هنوز مهر وزارت شما خشک نشده و بر اوضاع مسلط نیستید ولی معاون پرورشی و رئیس سازمان دانش آموزی که بر اردوها نظارت دارند می توانند حداقل با استعفای خود پاسخ گوی مسوولیت های خود باشند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این همه مدیر کل و معاون وزیر و وزیر در این سالهای گذشته همه با سابقه های بسیار بالای کار در وزارتخانه و همه کارشناس نخبه و برتر و بی نظیر ، چگونه است که این مساله بسیار ساده و سرراست را پیش بینی نکرده بودند/ مگر نمی توانستید با دادن سفارش و خواسته های خود به دانشگاههایی که در تربیت دبیر دست داشتند از آنها بخواهید با این متر و معیار برای شما معلم تربیت کنند/ چرا پیش بینی این امر بسیار ساده از توان کارشناسان مقتدر و باسواد و پویای آموزش و پرورش خارج بوده/ یاد آن حکایت سعدی می افتم که طعنه به آن شخص می زد که آسمان و ستارگان را رصد می کرد، و به او می گفت تو که از خانه و منزل خود که مقابل چشمان توست ،غافلی ، رصد ستارگان به چه کار آیدت...
با سلام و عرض خسته نباشید
اینجانب کیمیا محقق رییس کمیسیون ورزش و سلامت و کمیسیون محیط زیست مجلس دانش آموزی از زحمات این پایگاه خبری به جهت انعکاس نطق نمایندگان مجلس کمال تشکر را دارم.
مجلس دانش آموزی متعلق به ما دانش آموزان است اما متاسفانه هیچ گاه صدای نمایندگانی که قرار بود صدای رسای دانش آموزان برسند به جایی نمی رسد.
بی نهایت سپاسگزارم که تنها سخنرانی مسئولین را منعکس نکردید و یادتان بود که دانش آموزی نیز وجود دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خانواده قربانیان باید شیوه نامه اردوهای دانشآموزی را بند به بند مطالعه کنند تا معلوم شود چه اندازه مسئولان آموزش و پرورش استان هرمزگان، مقررات برگزاری اردوهای دانشآموزی را رعایت کرده اند/ دستورالعمل اجرایی بازدید دانشآموزی، به استناد مصوبه سال 82 شورایعالی انقلاب فرهنگی، در آبان ماه سال 89 با امضای حمیدرضا حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش به ادارات کل و مناطق ابلاغ شد/ بر اساس کارشناسی پلیس راه اکثر تصادفات اتوبوسهای حامل دانشآموزان تاکنون بر اثر «خطای انسانی راننده مانند خواب آلودگی و سرعت غیرمجاز و یا نقص فنی اتوبوس» اتفاق افتاده است/ باید سفرهای اردویی دانشآموزان با ناوگان جادهای را تا فراهم آمدن شرایط مناسب تعطیل کرد/ در چنین شرایطی اولیا باید قبل از امضا کردن رضایتنامه به ایمنی فرزندان خود فکر کنند و رضایت خود را منوط به فراهم آمدن ایمنی فرزندانشان در اردو کنند
در گفتوگوی مشروح خبرگزاری تسنیم، بودجه سال ۹۶ آموزش و پرورش بررسی شد:
شناسه خبر: 1258192 سرویس: اجتماعی ۱۵ آذر ۱۳۹۵
معاون سابق وزارت آموزش و پرورش با تشریح بودجه سال ۹۶ این وزارتخانه گفت: آموزش و پرورش در سال ۹۶ باید حدود ۳۳هزار میلیارد تومان حقوق بدهد و این بدین معناست که در این سال نیز با خشکسالی مواجه خواهد بود. ابراهیم سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش و پرورش درگفتوگو با تسنیم گفت:
**سال ۹۶ سال دشوار مالی برای آموزش و پرورش/۳۳هزار میلیارد فقط برای پرداخت حقوق/ مدارس دولتی فقیرتر میشوند.
** اعتبار 288 میلیارد تومانی برای کیفیتبخشی آموزش و پرورش.
** 94 میلیارد تومان برای ایاب و ذهاب دانشآموزان روستایی.
** سال 96 به لحاظ مالی سال سختی برای آموزش و پرورش است.
** بودجهای برای هزینههای اجتنابناپذیر وجود ندارد.
** سال 96 نیز هزینههای مدارس از جیب خانوادهها تأمین میشود.
** مدارس دولتی فقیرتر میشوند.
** کمترین بودجه دانشگاههای کشور به دانشگاه فرهنگیان اختصاص یافت.
یعنی فرهنگیان کشورم به کلیه فریادهایتان پایان بدهید.
در نوشتار قبلی ، به بررسی " برترین سیستم های آموزشی دنیا " پرداختیم ، و حال می خواهیم دریابیم که ما کجای این نردبان رشد و تعالی ، قرار داریم.
کشور ايران در سال ۱۳۳۵، ۹/۱۸ ميليون نفر، در سال ۱۳۴۵، 7 / 25 ميليون نفر، در سال ۱۳۵۵، 7 / 33 ميليون نفر و در سال ۱۳۶۵، 6 / 49 ميليون نفر و در سال ۱۳۷۵، ۶۰ ميليون نفر جمعيت داشته است. رشد سالانه جمعيت ايران طى دهههاى فوق به ترتيب برابر 1 / 3 ، 7 / 2، 9 / 3، 9 / 1 درصد بوده است. مقايسهٔ ارقام فوق نشانگر اين است که جمعيت ايران همواره داراى رشد مثبت بوده است، اين رشد طى دههٔ ۵۵-۱۳۴۵ بهدليل کنترل مواليه اندکى کاهش داشته اما در دههٔ ۶۵-۱۳۵۵ به دليل در حاشيه قرار گرفتن تنظيم خانواده مجدداً افزايش چشمگيرى يافته است.
افزایش سطح بهداشت و سواد و کاهش مرگ و میر ، باعث افزایش جمعیت ایران گردید. همچنان که مشاهده می نمایید اشاره شده است به در حاشیه گرفتن تنظیم خانواده و افزایش سریع جمعیت ،اما چرا؟
به دو دلیل :
1- اعتقادات مذهبی در یک جامعه اسلامی ( هر آن کس که دندان دهد ، نان دهد که در قرآن بدان اشاره شده است و محدودیت باروری که از شعارهای رژیم قبلی بود : فرزند کمتر ، زندگی بهتر ، و سقط جنین، از بین رفت ).
2- ارائه کوپن کالاهای اساسی که تصور عامه آن شد که اگر تعداد فرزند زیاد باشد حق دریافتی بیشتر خواهد بود غافل از واقعیت های اثرگذاری این مهم و عواقب امر. طی چند دهه ، از سال 57 به بعد ، شاهد افزایش سریع جمعیت گردیدیم.یعنی از 7 / 25 میلیون در سال 55 به 79 میلیون در سال 95 .
و این یعنی ،زیر پا گذاشتن قانون اساسی کشور
(بند ۱ ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید : « هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید رایگان باشد.
آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنابه استعداد خود بتوانند از آن بهره مند گردند . » و بند ۳ همان ماده می گوید : « پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند. »
اصل سي ام قانون اساسی:
"دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازدو وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودكفائي كشور به طور رايگان گسترش دهد".
آموزش و پرورش به هیچ وجه قدرت پاسخگویی به خواسته و نیازهای این همه اولاد ناخواسته ،بدون برنامه ریزی قبلی و آمادگی فنی و تخصصی و علمی را نداشت . لذا معضل بعد معضل ، پیچیدگی صورت مسأله قبلی و حل نکردن دشواری قبلی ،و ارائه مُسکن بعد مُسکن ،بدون درمان اساسی و همانند کلاف درهم تنیده شده ، حال بیایید سر کلاف را پیدا کنید:بودجه آموزش کافی نیست ، تعداد مدرسه و کلاس درسی کم است، نیروهای آموزشی کم است، قبلی ها کردند من بی تقصیرم.
درست مانند یک خانواده پر اولاد که بچه ها ،همیشه تقصیر قصور را به گردن خواهر یا برادرش می اندازند.
بلی مدارس عین انتفاعی به وجود آمد ، در حالت پریشانی و مستأصلی تیزهوشان و نمونه دولتی بوجود آمد ، اما هیچ کدام از این ها برای پیشرفت آموزشی نبود بلکه برای سرشکن کردن بودجه آموزش و پرورش افسار گسیخته بود و عامل مادی این روند از دوش دولت بر دوش ملت نهاده شده بود و آرام آرام ملت شهریه می پرداختند اما خودشان هم متوجه نبودند، آخر از دولت امتیاز گرفته بود یعنی امتیاز نژاد برتر. جگر گوشه های آنان از مابقی
دانش آموزان تفکیک و خاص گردیده بودند.نه این که همگی برتر بودند بلکه خیلی از آنها فقط چون توان اقتصادی متعالی داشتند نورچشمی وزارت آموزش و پرورش گردیده بودند. و بی عدالتی آموزشی با چند گانگی آموزشی گریبان گیر دامن هر ایرانی گردیده بود. بلی طبقاتی شدن آموزش.
و این یعنی ،افزایش تعداد اولاد وزارتخانه ای که تحمل این همه بار سرپرستی را نداشته است.
و این یعنی ،تن دادن به چندگانگی آموزشی کشور ، که ضربه وحشتناکی بر پیکر آموزش و پرورش وارد کرد.
و این یعنی ،فراموش کردن دو عنصر حیاتی آموزش و پرورش یعنی معلم و دانش آموز.
و این یعنی ،شتاب زدگی وزارت برای ایجاد تغییرات ویرانگر در نظام آموزشی یعنی بر پیکر آموزش و پرورش.
(بدون pilot study )
و این یعنی ،فراموش کردن و ناتوانی وزارت در ایجاد تعادل حقوقی فرهنگیان با تورم موجود با افزایش تعداد جذب معلمان در جهت پاسخگویی به نرخ رشد جمعیت.
و این یعنی ،هر چقدر تعداد معلمین جذب شده بیشتر شد حقوق معلم نیز کمتر و کمتر شد.( یک ضرب المثل انگلیسی می گوید: کیک هر چقدر بزرگتر، سهم افراد بیشتر ) .
و این یعنی ،من معلم به جای مصرف یک سیب کامل فقط ذره ای از سیب رنده شده با دانه های ریز ، نصیبم شد.
و این یعنی ،ما فرهنگیان فعلا برای زنده ماندن به حقوق کافی یعنی حداقل 3 میلیون تومان نیازمندیم ،تا هم خود بقا داشته باشیم و هم نظام آموزشی.
و این یعنی ، اجتناب ناپذیری اولویت حقوق مادی.
در بررسی 10 کشور برتر آموزشی جهان چه چیزهایی ما را شگفت زده ساخت:
1- آسیایی بودن رتبه های برتر. ( ما از این نظر جزو کشورهای اروپایی هستیم نه آسیایی).
2- یکسان بودن آموزش در تمامی آنها.( مدارس تیزهوشان ، مدارس نمونه دولتی ، مدارس غیر دولتی ، مدارس شاهد، مدارس دولتی ، مدارس فنی وحرفه ای ، مدارس کار و دانش ، مدارس شبانه روزی ، کلاس های نهضت سوادآموزی که بعد 38 سال هنوز به قوت خود باقی است یعنی این که ما هر سال خروجی بیسواد به جامعه را داریم.در انقلاب کوبا در سال 1959 فانوس به دستان در خانه های افراد بیسواد آنها را شبانه روز باسواد کردند و ما بعد 38 سال هنوز این معضل را یدک می کشیم آن هم برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال نه 30 سال به بالا).
3- آمار دقیق و درستی از سرانه آموزشی یا سهم افراد از تولید ناخالص داخلی کشورمان به دست نیاوردم ، اما وضعیت کشورهای برتر را مشاهده نمودید ؛ فاصله نجومی مابین آنها و ما.
4- در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در آموزش و پرورش کشورهای برتر آموزشی.
( برای جلوگیری از اطاله کلام ، لطفا به نوشته ی کشورهای برتر آموزشی جهان بنده مراجعه نمایید).
5- هوشمندسازی آموزش و دانش آموز محور بودن کلاسها ، در هوشمندسازی آموزشی ایران باز معلمان متکلم الوحده هستند و دانش آموز به کار گرفته نمی شود. ( می گویند اسکلت مرده ای یافته شده بود با فک دراز کارشناس گغته بود این اسکلت یک معلم است. حال شوخی یا جدی.ما هم دلمان می خواهد جلوی هر دانش آموز یک یارانه باشد و تدریس.......)
6- اهمیت دادن به زبان خارجی برای تقویت قوای سیاسی و اقتصادی کشورهای برتر آموزشی و تسلط آینده سازان بر زبان خارجی به عنوان عنصر اصلی تبادل افکار.( من خموش، دبیران زبان انگلیسی و عربی خودشان بی هر "عصبیتی" یعنی تعصب قضاوت نمایند).شاید بتوان از میزان توجه یک کشور به زبانهای خارجی ، به سیاست گزاری دولتمردان آن کشور برای برقرای ارتباطات مفید ومؤثر پی برد.
7- توجه بنیادی بر آموزش دوره ابتدایی ، یعنی دوره ای که شخصیت فردی (توانایی ها) و شخصیت اجتماعی ( قابلیت ها)شکل می گیرد. و عدم برنامه ریزی زیربنایی توسط ما در این حیطه.
8- الگو گیری و رقابت بین کشورهای رتبه های برتر آموزشی و هدف گذاری تقلیدی از یکدیگر. همان چیزی که برای عزت و بلندی منش ما ایرانیان خفت تلقی می شود. به دلیل نبود این دو ویژگی یعنی "الگوگیری و رقابت " ما هنوز هم در جا می زنیم .منظر یک صلوت برای حل همه مشکلات.
9- تطابق آموزش های مدرسه ای با دانشگاهها ، و تطابق هر دو با ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشورشان.یعنی در کشور ما صفر. امروز داد می زنیم جناب برو فنی وحرفه ای و... چرا می آیی علوم تجربی و عدم قبولی در دانشگاهها و کلی هدر رفت بودجه و سرمایه ملی و...
10- سهیم بودن افراد جامعه در تولید و بهره مندی فوق العاده آنان از اقتصاد کشور.ما که هنوز هنر خصوصی سازی را به جایی نرساندیم و یک سهام عدالت برای جبران بی عدالتی ها دادیم آن هم بعد یک دهه دریغ از بهر مندی محرومان عدالت جامعه . آن هم چه بهره مندی ای . ترک ها ضرب المثلی دارند که فارسی اش : سفره ی بسته یک عیب دارد اما سفره باز هزار عیب و ایراد دارد.
اطاله کلام شد بر این دردنامه ، اما در پایان فقط بگویم که به کشورهای آسیای شرقی یعنی رتبه 1تا 4 آموزش برتر جهان (کره جنوبی ، ژاپن،سنگاپور، هنگ کنگ) ارادت خالصانه یافتم و در عجبم که چگونه نظام آموزش و پرورش این کشورها با تغییرات مدیریتی ، ثبات خود را همچنان حفظ می کنند و همانند کشور ما که مدیریت ها در آن رابطه مند است نه ضابطه مند، یک پیکر یعنی نظام آموزش وپرورش شاهد این همه تحولات و تغییرات شتاب زده ی منفی نمی شود؟
از تزلزل ما در مقابل ثبات آنها با وجود این همه دردسر و ما وقع ،برتری آنان طبیعی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در دنیای متمدن مهم ترین زیرساخت درنگاه توسعه محور، تمشیت و توسعه منابع انسانی است/ دوره دوم دولت تدبیر و امید دوره توجه ویژه به آموزش و پرورش و فرهنگیان عزیز می باشد/ حذف و تخفیف مدارس رنگارنگ و ارائه آموزش باکیفیت رایگان (حداقل برای توده) باعث انتفاع عموم گشته و به مثابه واکسیناسیون همگانی دربرابر لشگر جهالت عمل خواهد کرد/ مدیریت آموزش و پرورش ما به جای برنامه محوریِ مبتنی بر اصول علمی تعلیم و تربیت و حرکت در مدار حرفه ای شدن، به شدت سیاست زده است.والدین دانش آموزان عموما مشارکت گریز بوده و بعضا بحران اخلاقی همچون شبکه اختاپوسی درزیر پوست آموزش و پرورش در حال نهادینه شدن می باشد/ بحران ناکارآمدی در آموزش و پرورش جدی است و البته یکی از دلایل اصلی آن فقدان تصمیم گیران و مدیران پاسخگوست. پوست اندازی در آموزش و پرورش با محوریت پاسخگویی شایسته و بایسته به نظر می رسد/ به برکت برخی از وزرای پیشین عرصه معیشت و منزلت به شدت بر معلمان تنگ شده و امروزه صدای معلم عملا فقط به ناکجاآباد می رسد/ عمده معلمان ما به جای مروجان پرسشگری واعظان درگاهند/ وقت آن رسیده که اختیارات بیشتری به استانها داده شود و شرایط فرهنگی و اقتضائات منطقه ای درسیستم مدیریت لحاظ گردد (حرکت به سمت فدرالیسم فرهنگی)...