ماه مهر بیش از هر چیز یادآور آغاز سال تحصیلی و حیات دوباره مدارس، حضور دانش آموزان و شروع دوباره آموزش است. از این رو در ماه مهر با برگزاری مراسمهای مختلف در سطح ملی تا محلی، مدارس بازگشایی میشوند و فصلی نو در نظام تعیم و تربیت آغاز میگردد. این مراسمها همراه با سخنرانیهایی است که مقامات مسوول در مدح آموزش و پرورش و تاکید بر جایگاه آن ایراد میکنند و در بسیاری از موارد همین سخنرانیها با مقداری تغییر در اردیبهشت و روز معلم و مناسبت های دیگر نیز تکرار میشوند.
برای بیان نسبت سخنرانیهای فوق با وضعیت فعلی آموزش و پرورش می توان آموزش و پرورش را مانند بیماری دانست که بسیاری بر بالین او حاضر میشوند و او را بزرگ میدارند و در مدحش سخن سرایی میکنند اما هیچ کس حاضر نیست برای این بیمار قدمی بردارد، دارویی برایش تهیه کند واو را تیمار کند.
آموزش و پرورش بیمار با معضلات و مشکلات اساسی و مهمی روبه رو است که آثار و نتایج زیانباری خواهد داشت و گویا قرار است فعلا به این معضلات توجهی نشود.
شاید عدهای گمان کنند که تغییر وزیر یا مدیران مهمترین نیاز برای حل این مسایل است اما تجربه نشان داده که مشکلات آموزش و پرورش فراتر از تحول وزیر و چند مدیر است. آموزش و پرورش با معضلات فراوانی روبه روست که بر خی از آنها سالهاست که در این نهاد انباشته شدهاند.
میتوان این سوال را از رئیس جمهور محترم پرسید که وزارت آموزش و پرورش معلم اهل اندیشه را تحمل میکند؟ آیا با معلمی که با تحقیق و اندیشه به نتیجهای متفاوت برسد برخوردی صورت نمیگیرد بیتردید زحمات و فعالیتهای فراوانی در طول سالهای گذشته انجام گرفتهاند ولی، معضلات انباشته شده، آموزش و پرورش را به نهادی آسیب زده تبدیل کرده است.
از جمله مسایل پیشروی آموزش و پرورش، به عنوان یکی از مهمترین ارکان سازنده فردای کشور و مهمترین نهاد تربیت نسل آینده، ارتقای شان و جایگاه خود در ساختارهای تصمیمگیری کشور است. بدون وجود حساسیت عمومی مردم و نگاه ویژه نخبگان و حمایت همه جانبه نهادهای مهم تصمیمگیری نظام جمهوری اسلامی از آموزش و پرورش تحول مهمی در این نهاد رخ نخواهد داد و این مهم در سایه همکاری صمیمانه تشکلهای سیاس و صنفی، دولت و همه نهادهای نظام میباشد.
به درستی مشخص نیست که آموزش و پرورش اولویت چندم کشور است اما آنچه به وضوح مشخص است در حال حاضر از امور اساسی کشور محسوب نمیگردد.
از سوی دیگر آموزش و پرورش از مشکلات درونی نیز رنج میبرد و از مهمترین آنها معضل نیروی انسانی در این ساختار است . در حالی که در بعضی استانها ساعت موظف معلمها تکمیل نمیشود در برخی استانهای دیگر با کمبود دبیر روبه روییم و در برخی استانها مقدار زیادی ساعت حق التدریس وجود دارد که در حال حاضر آموزش و پرورش باید از معلمان بخواهد تدریس آنها را برعهده بگیرند اما توان مالی برای پرداخت حق الزحمه آن وجود ندارد.
بوروکراسی وسیع و تنومند آموزش و پرورش نیز اجازه هر نوع تحول در این ساختار را کسب کرده است . وجود یک ساختار گسترده اداری در سطح وزارتخانه و سی و دو اداره کل استانی و صدها مدیریت شهرستان ، منطقه و ناحیه تمام اختیارات اداری را در سطح اداری محدود کرده است و مدرسه محوری با برنامهای فراموش شده است.
از سوی دیگر دخالتهای نهادهای متفاوت در سطح ملی و محلی برای انتخاب مدیران همسو با خود در راس سمتهای مدیریتی بر مشکلات فعلی افزوده است.
یکی دیگر از معضلات نظام آموزش و پرورش تحول پی در پی نظام آموزشی در طول سالهای گذشته است و در حال حاضر نیز آثار و عواقب زیان بار تحول اخیر نظام آموزشی در دولت قبل، وزارت آموزش و پرورش را با مشکلات فراوانی روبه رو کرده است. دور باطل تغییر پی در پی سیستم آموزشی کشور در کنار افزایش افت تحصیلی، جزیره ای شدن روابط میان بدنه اداری، اجرایی و کارشناسی آموزش و پرورش و ناکارآمدی سیستم اداری وزارت آموزش و پرورش منجر به ناتوانی و ضعف ساختار آموزشی کشور شده است.
تا زمانی که نگرش سطحی به تحول در نظام آموزشی وجود دارد، گرهی از مشکلات آموزش و پرورش باز نخواهد شد.
اصلاح ساختار آموزشی اگر به معنای ارتقای آموزشهای کیفی، آمادگی دانش آموزان در جهت فعالیت مستمر و مفید در جامعه، آموزشهای شهروندی با توجه به نیازهای امروز و فردای جامعه ایران و با بهرهگیری از تجربیات موفق آموزش و پرورشهای کشورهای دیگر باشد، به معنای تحول واقعی در آموزش خواهد بود .
رئیس جمهور محترم، جناب آقای روحانی، در سخنرانی خود که به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید ایراد فرمودند بر تربیت دانشآموزان اندیشمند و آموزش اندیشیدن تاکید نمودند ؛ حال آنکه تا فضا برای وجود معلم اندیشمند وجود نداشته باشد، آموزش اندیشیدن امری محال است.
میتوان این سوال را از رئیس جمهور محترم پرسید که وزارت آموزش و پرورش معلم اهل اندیشه را تحمل میکند؟ آیا با معلمی که با تحقیق و اندیشه به نتیجهای متفاوت برسد برخوردی صورت نمیگیرد ؟
متاسفانه فضای مساعدی در زمینه فوق در آموزش و پرورش وجود ندارد و طبیعی است که در این شرایط ، آموزش اندیشیدن آثار و نتایج ناگواری دارد که مهم ترین آن غیر حرفه ای ماندن آموزش و پرورش، ناکارآمدی آن و کنار ماندن بخش زیادی از نیروهای توانمند در مسیر توسعه و تعالی آموزش و پرورش و کشور است.
یکی از مهمترین نقاظ ضعف آموزش و پرورش انفعال و ضعف در مشارکت دادن ظرفیتهای فراوانی است که در معلمان، دانشآموزان و اولیا وجود دارد. با وجود شورای عالی آموزش و پرورش، صدها شورای آموزش و و پرورش استانی و شهرستانی، هزاران انجمن اولیا و مربیان و شوراهای دانشآموزی در مدارس نقش معلمان و بدنه آموزش و پرورش، دانش آموزان و اولیای آنان در تصمیمگیریها و پیشبرد اهداف و برنامههای آموزش و پرورش اندک است. استفاده از ظرفیت بالای معلمان از طریق تشکیل سازمان نظام معلمی، تقویت نقش نمایندگان معلم، تشکیل شوراهای منتخب معلمان در سطح مناطق، حضور نمایندگان معلمان در شوراهای آموزش و پرورش و صندوق ذخیره فرهنگیان و وجود گفت و گوی دو طرفه نهاد اجرایی با معلمان از جمله نیازهای اساسی امروز آموزش و پرورش است.
بخش وسیعی از معلمان به عنوان عناصر اساسی پیشرفت آموزش و پرورش از وضعیت فعلی ناخشنودند و بیش از هر چیز بر رفع تبعیض در پرداختها و درآمدها و حفظ جایگاه و شان معلم تاکید دارند.
بیتردید اصلاح شرایط معیشتی و منزلتی معلمان نیازمند راهکارهای مناسب و کارآمد است که منجر به تحول وضعیت فعلی گردد و آثار و نتایج محسوس کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشد.
تحول در وضعیت منزلت و معیشت معلمان نیازمند نگاهی سیستمی و کارشناسی است. تا زمانی که معلمان رضایت نسبی نداشته باشند انتظار تحول در آموزش و پرورش بیهوده است . طرحهای ارتقای معیشت و منزلت باید توان اقناع معلمان را داشته باشند تا همزمان ضمن ارتقای تدریجی معیشت و منزلت، شاهد نقش آفرینی مثبت معلمان در اصلاح آموزش و پرورش و پیشبرد برنامههای آن باشیم .
بیتردید فردای ایران در گروی آموزش و پرورشی بالنده و پویا ، معلمانی توانمند و دانشآموزانی خلاق و شاداب است و آموزش و پرورش بیمار کنونی از ایفای کارکرد فوق ناتوان است. حال ناخوش آموزش و پرورش نیازمند اجماع نظام، دولت، نخبگان و مردم برای گذار از این شرایط است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا با این کار حق معلمان ابتدایی ضایع می شود؟مگه اومدن این عزیزان به ابتدایی باعث کم شدن مزایایی سایر معمان در ابتدایی می شود؟
1) بنده به صورت شفاف عضویتم در یک تشکل رسمی سیاسی کشور را در کنار اسمم نوشته ام و صراحت و شفافیت ( به نظر بنده ) قابل تقدیر است . در حلیکه منتقدین محترم حتی اسم خودشان را کامل ننوشته اند .
2)دوستی نوشته اند که ((ما فرهنگیان .... فقطصدای معلم را به رسمیت می شناسیم )) آآیا این دوست عزیز وکالت و نمایندگی از جانب همه فرهنگیان دارد ؟ بیش ازیک ملیون معلم دراین کشور کجا اعلام نظر کرده اند که فقط یک سایت را به رسمیت می شناسند .؟
3) در کجای مطل بنده ادعایی مطرح شده کهخ بنده یا انجمن اسلامی معلمان نماینده معلمان هستیم؟ اگر دوستان منتقد این ادعا را در مطلب بنده نشان دهند باعث خوشحالی است .
5)اینکه یک نفر دریک گزاره ناخوشی حال آموزش و پرورش نتیجه کار یک یا چند تشکل بداند و به صورت یکجانبه حکم صدر کند به خود ایشان ربط دارد اما میتوانند مطلبشان رابنویسند تا مسئولین مربوط انجمن به آن پاسخ دهند .
6)دوست عزیزی کهب ه نام شهاب نظر داده اند اگر بفرماییند که جرم من چیست که باید جوابگوی ملت(..........) باشم خوشحال میشم البته بهتر است این را هم بگویند آیا ایشان از جانب ملت نمایندگی دارند که به عنوان دادستان و مدعی العموم ملت حکم تعقیب صادر می کنند ؟
7) اینکه دوستی می گوید انتقاد کار رسانه هاست خیلی خوب است اما چرا باید عده ای از نوشتن و گفتن محروم باشند؟
8)تووصیه بنده به خودم و اگر دوستان قبول کنند به دوستان دیگر این است که به فرمایش امام علی به ما قال توجه کنیم نه به من قال و ببینیم که فحوای سخن چیست هرچند دوستان منتقد حتی بندهر ا نمی شناسند و نمی دانند شاید من هم در راه فعالیت های صنفی هزینه هایی داده باشم .
و من الله التوفیق