همان طور که استحضار دارید از علل مشارکت گسترده اکثر فرهنگیان معزز در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و فعالیت قریب به اتفاق آنها به نفع دکتر روحانی، فارغ از دغدغه های کلی آنها در خصوص آینده کشور، در سه اصل زیر خلاصه می شد:
1- شایعه افزایش حتمی 21 درصدی به زیر حکم حقوق فرهنگیان
2- در اولویت قرار گرفتن آموزش و پرورش در برنامه های دولت و سوق یافتن آن به "بحث حاکمیتی و دغدغه ملی" که در فرمایشات تبلیغاتی دوستان جلوه گر بود.
3-امید به سپردن سکان وزارت آموزش و پرورش به وزیری مقتدر و کاردان از جمله رییس ستاد فرهنگیان دکتر روحانی، جناب نجفی، و یا دیگر افراد "فراجناحی و تاثیر گذار در سطح ملی" ولی در کمال تاسف دیدیم که هیچ یک از سه مورد فوق محقق نشد:
مورد اول؛ شایعه و "فریبی انتخاباتی" بیش نبود. مورد دوم؛ متاسفانه نه تنها آموزش و پرورش در لیست اولویت های دولت قرار نگرفت بلکه جزء چالش ها و دغدغه های دولت نیز حساب نشد چه رسد به تلاش برای به اولویت کشاندن آن در حاکمیت. و اما مورد سوم؛ باز نه تنها مصدر وزارت از "حلقه بسته مدیران وزارت" که تا کنون امتحان خویش را پس داده اند خارج نشد، بلکه زحمات بی دریغ و پاک فرهنگیان عزیز، قربانی تبانی و تهدید و تطمیع مقامات عالی وزارت آموزش و پرورش و مدیران ارشد آنها در استان و نمایندگان محترم مجلس قرار گرفت. (وزارت متبوع مدیران کل را فرا خواند و به آنها اعلام کرد که اگر می خواهند همچنان ریاست خویش را حفظ نمایند بروند و از پتانسیل های خود و مدیران نواحی و مناطق شان برای جلب نظر نمایندگان شهرهای خود در گرفتن رای اعتماد به جناب بطحایی از هیچ کوششی دریغ نورزند) این لابی گری ها آن قدر موثر افتاد که رای جناب بطحایی که در اول احتمال رد اعتماد ایشان در مجلس خیلی محتمل تر بود، آمدند و از دکتر ظریف نیز رای اعتماد بیشتری کسب کردند(238 رای ایشان در مقابل 236 رای دکتر ظریف). با این اوصاف، آنچه که از نتایج انتخابات اخیر و خط مشی دولت دوازدهم عاید فرهنگیان مظلوم می شود ؛ "سرخوردگی و ناامیدی" از اصلاح و تحول اساسی در ساختار، کارکرد، اهداف قابل اجرا، کیفبت بخشی واقعی به نظام آموزشی و وضعیت"بد معیشتی" فرهنگیان است.
آموزش و پرورش در لیست اولویت های دولت قرار نگرفت بلکه جزء چالش ها و دغدغه های دولت نیز حساب نشد چه رسد به تلاش برای به اولویت کشاندن آن در حاکمیت اکنون سوال این است:
حال که تمام امیدهای ما از فعل و انفعالات رییس جمهور محترم و نمایندگان گرامی به یاس مبدل شده است، برای نجات آموزش و پرورش از وضع کنونی آن که فرد فردمان آن را بالعینه شاهدش هستیم، تکلیف چیست و راهکار در کجاست؟
آیا باید کنار بکشیم و غرق شدن فرزندانمان را در باتلاق این سیستم، نظاره گر باشیم؟ یا هنوز می توان به کور سوهایی امیدوار بود؟
لطفا نظرات ارزنده خود را با ما در میان بگذارید. (لازم به یادآوری است که کمیته آموزشی کانون صنفی فرهنگیان استان ضمن به اشتراک گذاشتن نظرات و نوشته های ارزشمند شما عزیزان در گروههای مجازی و حقیقی، از بهترین راهکارهای قابل تحقق همکاران زحمتکش، در حد مطلوب و شایسته تقدیر به عمل خواهد آورد)
لطفا و در صورت تمایل برای شرکت در این فراخوان، نوشته هایتان به پست تلگرامی دبیر کمیته، به شماره 09141008851 و یا به ایمیل زیر ارسال فرمایید. این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با سپاس
کمیته آموزشی کانون صنفی مستقل فرهنگیان استان آذربایجان شرقی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تهران
گروه استان ها و شهرستان ها/ یکی از اقدامات مهم و قابل تقدیر وزرای آموزش و پرورش دولت یازدهم بازگشت به کار معلمانی بود که در دولت های نهم و دهم از آموزش و پرورش و معلمی اخراج گردیدند .
« محمد داوری » و « عبدالله مومنی » از شاخص ترین این معلمان هستند .
« مسعود کردپور » معلمی است که علی رغم نامه نگاری های فراوان ( این جا ) و ( این جا ) به نمایندگان مجلس و مسئولان تاکنون با درخواست ایشان موافقت نشده است .
با این حال " پاسخ نماینده وزیر و مدیر کل دفتر هماهنگی هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش به دفتر امور مجلس در مورد نامه بازگشت به کار ایشان " ( این جا ) قانع کننده نبوده است .
« صدای معلم » امیدوار است که وزیر آموزش و پرورش همچون سایر معلمان تمهیدات و مقدمات قانونی را در این مورد فراهم نماید .
مرگ دردناک دانش آموزان دختر هرمزگانی که داغ ابدی آن بر دل خانواده های داغدار و ننگ ابدی آن بر پیشانی شما مسئولین ناکارآمد خواهد ماند/ از آنجا که مسئولین پاسخگو نیستند، همیشه تازیانه تقصیر را بر پیکر ضعیف ترین و بی پناه ترین کسان فرود می آورند و این بار نیز علت حادثه را خواب آلودگی راننده گزارش کرده اند. اما افزون بر راننده که بی گناه نیست چه کسانی مقصرند/ وزیری ، که طبق خبر هرمزگان نیوز، پس از شنیدن سخنان اعتراضی دانش آموزان و خانواده های آنان در داراب، با وقاحت گفته بود در موردی که تخصص ندارند صحبت نکنند/ اگر این حادثه در ژاپن رخ می داد ، وزیر اگر از شدت شرم و درماندگی خودکشی نمی کرد لااقل استعفا می داد/ و در نهایت مردمی که در برابر هر کاستی و هر عمل نا بایستنی مسئولین مهر سکوت بر لب زده و در مقابل نقض حقوق شهر وندی خویش بی تفاوت می گذرند/ در صورت نقض هر گونه حق دانش آموز، بیشترین مسئولیت متوجه فردی است که بیشترین اختیار را دارا بوده و می بایست بر کلیه مسائل آموزشی،رفاهی، و اجرای مقررات مدون در حوزه وزارتی خود نظارت عالیه داشته باشد/ اگر وزیر آموزش و پرورش ماده 36 منشورحقوق دانش آموزان را که سرمایه های انسانی کشور به شمار می آیند نقض نماید، چنین وزیری نباید حتی یک روزهم در پست وزارت نگهداشته شود/ در پایان همچنان که خود را در غم خانوادهای فرزند از دست داده و قطع عضو و قطع نخاعی شریک می دانم ، برایشان صبر و برد باری آرزو می کنم