۱۱۰ سال پس از مشروطیت، ایران همچنان مهد دموکراسی خاورمیانه است. افتخار برگزاری هرسال یک انتخابات را تا قرنها کسی نمیتواند از جمهوری اسلامی بگیرد و همین است که وقتی بحث انتخابات در هر اندازهای میشود، حسگرهای همه حساس میشود و اگر ماجرا به انتخابات در یکی از حساسترین بخشهای اقتصادی آموزش و پرورش که با حدود 900 هزار سهامدار فرهنگی سروکار دارد، برسد، باید بیش از همیشه دقت و حساسیت به خرج داد.
23 و 24 اردیبهشت 1397 مرحله دوم انتخابات نمایندگان فرهنگیان در هیئت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان در اردوگاه شهید باهنر برگزار شد که تجربه جدیدی در آموزش و پرورش بود. در آغاز کار به علت فضایی که حاکم بود، نگرانیهایی وجود داشت، اما استقبال خوبی از آن به عمل آمد و با ائتلافی که بین شرکتکنندگان شکل گرفت، در نهایت دو عضو و یک بازرس مشخص شدند.
مسیر جدیدی را در صندوق ذخیره شروع کردیم که میخواهیم بهتدریج آن را به همه سطوح تصمیمگیری آموزش و پرورش تعمیم دهیم. چشمانداز ما فقط انتخاب دو نفر در هیئتامنا و یک نفر برای نظارت نیست؛ ما میخواهیم این جریان را در آموزش و پرورش راه بیندازیم و بهتدریج به سمتی برویم که تمامی سطوح تصمیمگیری در وزارتخانه متأثر از رأی و نظر فرهنگیان باشد.
درواقع این انتخابات و انتخاب مدیران مدارس دو گام مهم برای مشارکت بیشتر معلمان در تصمیمگیری و اجراست. سرمایه صندوق متعلق به خود معلمان است و آنها باید خودشان تصمیمگیری کنند.
از سوی دیگر باید توجه کرد که صندوق ذخیره فرهنگیان بهعنوان تنها بازوی اقتصادی سرمایه انسانی آموزش و پرورش باید به جایگاهی برسد که به قدرتی اقتصادی بهعنوان پشتوانه فرهنگیان بدل شود و بتواند به بهبود معیشت فرهنگیان عزیز کمک کند.
اقتصاد آموزش و پرورش نیاز به باز تعریف و بازسازی دارد. شرایطی که در آن بهسر میبریم مطلوب هیچکدام از طرفهای مرتبط با این دستگاه عظیم نیست؛ نه مردم راضی هستند، نه معلمان از معیشت خود رضایت دارند، نه ستاد آموزش و پرورش میتواند هزینههای هنگفت خود را در یک تراز مالی، سربهسر کند و نه دولت میتواند بیش از این بودجه آموزش و پرورش را افزایش دهد.
در آخر هم همین میشود که همه وزرای آموزش و پرورش میگویند همه بودجه را خرج حقوق و دستمزد میکنند و البته فرهنگیان هم همچنان راضی نیستند. پس باید به یک سازوکار اقتصادی دیگر برای آموزش و پرورش رسید و چه بازویی قویتر از صندوق ذخیره فرهنگیان. صندوق ذخیره فرهنگیان صرفا یک مؤسسه اقتصادی است و باید تلاش کنیم سودآوری آن افزایش یابد.
درواقع صندوق ذخیره فرهنگیان نباید به صندوق خیریه تبدیل شود؛ این اشتباهی است که در سالهای گذشته وجود داشته است.
صندوق باید در جایی سرمایهگذاری کند که بیشترین سودآوری را داشته باشد و این منطق شرکتهای تجاری است.
امیدوارم با بسترهای الکترونیکی که در این دوره به وجود آوردهایم، بتوانیم گامهای مهمتری را در مشارکت تمامی فرهنگیان در سطوح تصمیمگیری وزارتخانه برداریم.
خیلی گلایه دارم از این کارِ داوَرم.
در زیرِ خطّ فقر چرا من! به سر بَرَم.
چون من معلّم است خودش با معلّمان.
نا سازگاری اش نشود هیچ باورم .
در فکرِ غنچه هایِ کلاسم ز خونِ دل.
ترسی که نیست سیل ز سر بگذرد گرم.
این بود وعده هایِ چهل سال خدمتم .
فردا به خانه هر چه نیاز است می خرم!
گفتم شبی به خاک فتادن برایِ تو .
سوگند می خورم که بُوَد بارِ آ خرم.
اشکم زدود و بر سرِ سجّاده ام نشاند.
اینک تو را بگفت درِ خانه ای بَرَم .
کانجا همه به عقل کُشی نقشه می کشند.
آنها به کارِ دیگر و من کارِ دیگرم .
نقشِ مرا بپرس ز شاهین برایشان.
تنها خروشِ خالیِ الله و اکبرم .
(شاهین)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز شنبه سی ام اردیبهشت ماه نشست خبری « محمدرضا رزاقی » مدیر کل امور شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش با موضوع ثبت نام مدارس شاهد برگزار گردید .
« صدای معلم » در این نشست پرسش هایی را مطرح کرد و مقام مسئول هم به آن پاسخ داده است .
علی الهیار ترکمن در مورد پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی سال 96، اظهار کرد: تأمین اعتبار مورد نیاز برای پرداخت پاداش پایان خدمت سال 1396 یکی از اصلیترین دغدغههای این معاونت است و با تلاشهای انجام شده در زمان تنظیم لایحه بودجه سال 1397 کل کشور، پیشنهاد تأمین آن از محل اعتبارات صندوق توسعه ملی به دولت ارائه و در تبصره 4 لایحه بودجه آورده شد، متأسفانه در فرآیند بررسی و تصویب لایحه بودجه در مجلس شورای اسلامی این پیشنهاد مورد تصویب قرار نگرفت و محل تأمین اعتبار پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 1396 از محل اعتبار بند (ز) تبصره (16) قانون بودجه یعنی اعتبار حاصل از یک درصد اعتبارات بانکهای دولتی، شرکتهای دولتی سود ده و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت تعیین شد.
وی در ادامه افزود: اگرچه سازوکار تعیینشده در قانون بودجه برای حصول این منابع به صورت واریز ماهانه از سوی خزانه بهحساب ردیف مندرج در قانون میباشد، اما این معاونت تلاش دارد با استفاده از ابزاری که در قوانین پیشبینیشده این اعتبار را بهصورت یکجا دریافت و در وجه فرهنگیان بازنشسته پرداخت نماید، از این رو پیشنهادهایی را به سازمان برنامه و بودجه مطرح و پیگیریهای لازم در دست اقدام است، اما بدیهی است که تحقق این موضوع، با توجه به حجم اعتبار موردنیاز که بالغ بر 4000 میلیارد تومان است، مستلزم وجود نقدینگی و آمادگی خزانهداری کل کشور برای پرداخت آن میباشد، لذا این اطمینان داده میشود که همه همکاران در معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی این موضوع را در اولویت پی گیری دارند و تلاش میکنند در کوتاهترین زمان ممکن این پاداش در اختیار بازنشستگان محترم سال 1396 قرار گیرد.
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش برخلاف نهادهاي ديگر هم پر مسئله است و هم پر دامنه. اين دستگاه بزرگ براي حل آسان و بهتر مسائل، نيازمند همگرايي فراگير از صف تا ستاد است.
دليلي ندارد اين نهاد كه به تعداد اقليم، مناطق، قوميت و گويش مسئله دارد اين همه را در چنبره برنامهريزي شماري محدود منحصر نمايد. مسائل آموزش و پرورش برخلاف ديگر دستگاههاي حاكميتي هم زياد است و هم نوپديد؛ چارهاي نيست كه سامانههاي نيازشناسي كه ارتباطي پيوسته با فرهيختگان اين نهاد دارد مسائل را در قالب هندسهاي معكوس به ستاد منتقل و مورد تحليل قرار دهند.
آموزش و پرورش اگر بخواهد چابك، پيشرو و توانا در حل مسائل خود باشد بايد از قالب يك دستگاه اداري و اجرايي در آمده و به يك نهاد فرهنگي كه مشاكل و مسايل آن درون سيستمي شناسايي، تحليل و ارزيابي ميشود ، درآيد.
نبايد واقعيتهاي موجود را كه نشان از ناتواني و كم كارآمدي اين نهاد بوده و البته به دولتي خاص نیز محدود نمي شود ناديده انگاشته و از كنار آن به راحتي گذشت.
آموزش و پرورش در زمينه مسائل آموزشي و به ويژه تربيتي مشكلات مزمن زيادي دارد كه البته هر ساله بر شمار آن افزوده و چون ميراثی ناشایست وبال دولتهاي بعد ميشود.
افزون بر مشكلات عديده آموزشي در زمينه مسائل تربيتي نه حرف اقناعي هست و نه طرح اجرائي.
ايده و برنامههاي ما همان است كه بود و همه كساني كه در قامت تصميمگيران راهي ساختمان علاقه مندان شدند در كسوت عناصر اجرايي و اداري عمر غالباً كوتاه اداري خود را صرف همان شيوه و روش اسلاف كردند و رفتند. برنامهسازي مبتني بر نيازهاي امروز و فرداي فرهنگي، تربيتي و مهارتي و اجراي هوشمندانه و با شهامت آن حلقه مفقوده اين بخش مهم آموزش و پرورش است.
چه نيكوست اگر وزير محترم كه گامهاي مباركي در این مدت کوتاه در جهت حل مشکلات برداشتهاند، براي برون رفت وبهبود اوضاع آموزشي بهويژه پرورشي و دسترسي آسان و به هنگام به مسائل آموزش و پرورش و فرصتسازي براي تصميمگيري درست و كارشناسي شده، طرح پارلمان معلمان را با هدف اصلاح نظام پیشین و به روز رسانی فرایند تصمیم سازی ها تأسيس نمايند.
انتخاب عناصري آگاه، دلسوز، فعال و و با تجربه توسط معلمان مدرسه و تشكيل پارلمان معلمان شهر و متناظر آن با رقابت برترينهاي شهرستانها و تشكيل پارلمان استاني و زمينهسازي براي حضور نخبگان و فرزانگان آموزش و پرورش استانها در هيئت پارلمان ملي معلمان، فوايد و بركات زيادي را براي اين ابر نهاد تعليم و تربيت عمومي و رسمی رقم خواهد زد.
1ـ زمينهسازي براي شناخت بهترين منابع انساني مؤثر و كارآمد
2ـ فرصتسازي براي شناخت و جذب افراد كارآمد در آموزش و پرورش و فراهم کردن زمینه چرخش نخبگانی.
3ـ دسترسي آسان به مسائل آموزش و پرورش از كف كلاس، مدرسه تا شهر و استان و كشور با نگاه به اقتضائات و ضرورتها
4ـ امكان تصميمسازيهاي منطقهاي و استاني
5ـ حذف و اصلاح برخي از ساختارهاي سنتي و غلط ارتباطي ستاد با صف
6ـ اعتمادافزايي و مشاركتپذيري در طرحها و برنامههاي ابلاغي
7ـ تسهيل زمينهسازي ارتباطي واقع بينانه با بدنه معلمان كشور
8ـ خارج كردن نهاد آموزش و پرورش از چنبره تصميمهاي درخلاء و بيگانه با نيازهاي صف
9ـ فرصتسازي براي انجام اصلاحات اساسي و پايدار در آموزش و پرورش
10ـ فرصتسازي براي تأليف و توليد محتواهاي آموزشي و پرورشي متناسب با نيازهاي بومي
11ـ مشاركت در نظارت و ارزشيابي ميداني برنامههاي تجويزي
12ـ مهاجرت از برنامهريزيهای تهران محور، به بر برنامهريزيهاي بوم محور
13ـ شناسايي و تشكيل بانك منابع عظيم نيروي انساني براي مأموريتهاي متناسب
اين اقدام كه جز برنامههاي اجرايي و نظارتي محدود؛ بار مالي چنداني هم براي آموزش و پرورش نخواهد داشت. بروندادهايي قابل توجه را براي آموزش و پرورش كه بيش از هر دستگاه ديگري براي حل آسان و كم هزينه مسائل به عقل جمعي و راهكارهاي ميداني نياز دارد خواهد داشت.
برگزاري انتخابات پارلمان كه سالانه يك و حتي 2 يا سه سال يك بار انجام خواهد گرفت سودمندي هاي زيادي را به ستاد و ادارات و به ويژه مديران صف و ستاد آموزش و پرورش رسانده و درآمدي خواهد بود براي تاسيس سازمان صنفي معلمان و زمينه اي براي انجام دههاي ماموريت تكليفي قابل تفويض .
اين پارلمان برخلاف تجربه مجلس دانشآموزي كه محدود به چند نشست و برنامه نمادين شده و جز توقعتراشي حاصلي ندارد، ميتواند در قامت يك پارلمان كارآمد و مؤثر معلمان؛ بزرگترين نقش را در تصميمسازي ها و اعتباربخشي توليد برنامههای محتوائي، عملياتي، ميداني و مشاركت و نظارت در اجراي موفق برنامهها ايفا نمايد.
تشكيل پارلمان اين امكان را فراهم خواهد ساخت تا از ستاد تا صف و از وزارتخانه تا كلاس و مدرسه حضور نمايندگان شورا در برنامهسازي و اصلاح و بهبود مسائل آموزش و پرورش محسوس و چشمگير شود.
پيداست دبيرخانهاي تحت نظر و نظارت وزير محترم آموزش و پرورش ميتواند هماهنگي اين پارلمان را كه سالي يك نشست ملي، استاني و منطقه اي خواهد داشت بهعهده گيرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کنار رودخانه اترک به او میرسند و دورش را می گیرند. دانش آموز دبیرستانی است. تنهاست و خیلی ترسیده. پدرگروه میگوید:کسی جلو نیاید. حلقه محاصره را بازتر کنید. بگذارید هر دو تنها دعوا کنند. باید نوهام خودش تلافی کند. چند ضربه به سرو صورتش میخورد و میافتد. بلند میشود. صف جوانهای قلدر را میشکند و از دیوارسیلبند، خود را به داخل رودخانه میاندازد. لنگ لنگان از آن طرف رودخانه بالا میآید. جوانها میرسند. ناگزیز خود را به داخل تالار تشریفات میاندازد. عروسی است و داماد و همراهانش در راهرو ایستادهاند. پشت سر بقیه میرسند و سراسیمه میخواهند وارد تالار شوند. داماد جلو میآید، مشتی حوالهاش میکنند و دهانش خونین میشود و بعد در یک لحظه دهها نفر با مشت و لگد به جان هم میافتند. وقتی کودک و نوجوان روش فلسفی و انتقادی را در مدرسه میآموزد، به مرور میفهمد که صاحب حق است. با دیگران تفاوت دارد و باید برای دیگران حق قائل شود
در بازارچه پشت میدان سرو صداست. جلوتر که میآیم صدای شکستن چوب و چماق به گوش میرسد. درست است. چند جوان و نوجوان،گوشه خلوت بازارچه را گیر آورده و به سر و کله هم پریدهاند. گویی مجلس عروسی است و اینها مشغول رقص چوباند. با طیب خاطر و روح آرام، چوب است که نثار سر و پا و کمر یکدیگر میکنند. بیآن که ذرهایی فکر کنند عاقبت کار چه میشود. یکی در این میانه داد میزند: مامورها آمدند. مثل برق و باد هرکس به طرفی فرار میکند و من میبینم صورتهای خونینی را که خنده و پوزخند جاهلانه به لب دارند و میشناسم از آن میان یکی دو نفری را که از نزدیکانند. ده دوازده سال درس خوانده و به اصطلاح خانوادهدارند.قبلا چاقو، سینه و سر یکی از آن ها را چندین بار دریده است.
از میان مردمی که جمع شده اند یکی میگوید: مفت خوردهاند و خوابیده اند؛ هار شدهاند. دیگری: این ها پدر و مادر ندارند. تربیت نشدهاند.
و من اما چیزی دیگری می اندیشم. تنها در یک روزی که در شهرم بودهام دو حادثه را دیده و شنیدهام. شاید چند دعوای دیگر هم در گوشه و کنار شهر اتفاق افتاده باشد، آیا همه اینها اتفاقی و طبیعی است؟
به یاد دارم چهل سال پیش این طور دعواها مرسوم بود. چرا که هنوز آموزش ها و تربیت های مدرسه متناسب با یافتههای علمی و روانشناسی تازه نبود و یا شاید هم مبلغ دیه بیمقدار بود اما امروز چرا؟
باور دارم اندیشمندان دنیای مدرن وقتی بسامد بالای چنین اتفاقاتی را در یک جامعه رصد کنند به یک نتیجه روشن خواهند رسید؛ آموزش و پرورش رسالت خود را به خوبی انجام نداده است.
مگر میشود دانشآموزی بیش از ده سال در کلاس و مدرسه حاضر باشد اما ارتباط اجتماعی را یاد نگرفته باشد، رفتار مدنی را نیاموزد و عقده ها و انرژهای دوران بلوغ و جوانی را به شکل منطقی تخلیه نکرده باشد؟
بیهوده نیست که دانشمندان علم تربیت میگویند: بچهها را قبل از شانزده سالگی به ما بسپارید و نگران صلح و آرامش آینده نباشید.
بیشک در دنیای کنونی، سهم خانواده ها در تربیت کودکان بسیار کمتر از متولیان امر آموزش و پرورش است و کودکان و نوجوانان در این فضا بیتقصرند. به قول حافظ:
«چنانکه پرورشم می دهند می رویم».
حال پرسش این است که وظیفه اصلی آموزش و پرورش چیست؟
قدر مسلم مدرسه جای توصیه، تنبیه، تاکید، نصیحت، فشار و زور، استرس و آموختن اطلاعات بیهوده و باری به هر جهت نیست. به جای این ها باید دانشآموز را درمیدان فرضیه ها، رفتارها و تجربه های سنجیده شده و لذت بخش قرار داد و باید قدرت او را گسترش داد و تنظیم کرد؛ قدرت اندیشیدن، آفریدن، به کاربستن و بخشیدن.
وقتی کودک و نوجوان بتواند همنوا با گروهی نغمهایی را بنوازد و در نمایشی بازی کند، میفهمد سهمی از قدرت و انرژیش از دیگران است و میکوشد تعادل و تعامل بین خود و گروه را حفظ کند.
وقتی کودک و نوجوان مهارت نقاشی را میآموزد، می تواند بیآن که به حق و محدوده دیگران تجاوز کند، دنیای رنگین و مستقلی برای خود بسازد.
وقتی کودک و نوجوان مهارت نوشتن پیدا کند، قادر می شود همه توانایی ها و ناتوانی هایش را روی صفحه بیاورد. آنها را از هم جدا کند، جرح و تعدیل کند و تغییر دهد.
وقتی کودک و نوجوان روش فلسفی و انتقادی را در مدرسه میآموزد، به مرور میفهمد که صاحب حق است. با دیگران تفاوت دارد و باید برای دیگران حق قائل شود.
و وقتی کودک و نوجوان ورزش کند....
آری !
رسالت آموزش و پرورش بسیار سخت است اما پیچیده نیست. ساده هم نیست؛ مشکل آسان است.
کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان این مفهوم را تا حدودی معنی کردهاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید